مهدي سعيدي/ آغاز هفته دولت از یک سو فرصتي است براي آنکه عملکرد قوه مجريه ارزيابي شود و از سوی ديگر  دولتمردان به شرح خدمات خود پرداخته و با ارائه گزارشی از اقدامات انجام شده، پرونده خود را در معرض ارزيابي مردم و افکار عمومي و اصحاب سياست و رسانه قرار دهند.
اينک دولت يازدهم به آخرين سال دوران خود رسيده است و فرصتي فراهم است تا کارشناسان امر با دقتي بيشتر عملکرد آن را ارزیابی کنند؛ عملکردي که در عرصه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي آثار خود را نشان داده و اينک قابل بررسي است. در عرصه سياست داخلي يکي از وظايف دولت تعامل و مواجهه با جريان‌ها، گروه‌ها و فعالان سياسي و رسانه‌هاي مختلفي است که در فضاي سياسي کشور در حال فعاليت هستند و طبيعي است که رفتار و عملکرد دولت و دولتمردان زير ذره‌بين نگاه ايشان باشد و در مقابل آن واکنش نشان دهند.
در اين ميان عملکرد دولت در مواجهه با منتقدان يکي از موضوعاتي است که مي‌تواند مورد ارزيابي قرار گيرد. معاون اول رئيس‌جمهور به‌تازگي گفته است که دولت از انتقادپذيري بالايي برخوردار است، اما به‌نظر مي‌رسد که اين ادعا چندان مطابق با واقع نباشد و نمره دولت در اين عرصه نمره قابل قبولي نيست!
مواضعي که دولت يازدهم در طول سه سال گذشته از خود نشان داده، حکايت از این دارد که دولت کم‌طاقت بوده و چندان حوصله صبوري و پذيرش انتقاد منتقدان را نداشته است. در طول سه سال گذشته موضوعاتي چون «برجام»، «عملکرد دستگاه ديپلماسي»، «رويکردهاي اقتصادي»، «هدفمندسازي يارانه‌ها»، «حقوق‌هاي نجومي»، «مبارزه با قاچاق کالا» و «سياست‌هاي فرهنگي»، بخشي از مباحثي بوده که منتقدان دولت يازدهم به آن پرداخته‌اند، اما متأسفانه يا با توهين به استقبال ايشان رفته، يا آنکه رسانه‌هاي منتقد با شکايت و پيگيري حقوقي مواجه شده‌اند که در برخي موارد سرانجام کار به توقيف و تعطيلي کشيده شده است. کافي است مطلع باشيم که دولت فقط در شش ماه گذشته بيش از 30 بار از رسانه‌هاي منتقد شکايت و چند روزنامه و پایگاه خبري را توقيف کرده است.
در اين میان، برخي از منسوبان دولت نيز در کاستن از تاب و توان دولت در مواجهه با منتقدان بي‌تأثير نبوده‌اند و تلاش کرده‌اند تا با برخي دروغ‌پردازي‌ها و بزرگنمايي‌ها، دولت را به سمت‌وسوي برخورد با ايشان بکشانند. برای نمونه يکي از روزنامه‌هاي حامي دولت با نشر مطلبي با عنوان «80 بحران براي دولت روحاني طي يک سال» مدعي مي‌شود که «هر چهار روز يك دردسر؛ اين كارنامه مخالفان دولت يازدهم در مواجهه با اين دولت است. اگر دولت اصلاحات، دولت «هر ٩ روز يك بحران» بود، ١٠ سال بعد اين عدد براي دولت روحاني به كمتر از نصف رسيده است.» معلوم است که هم ادعاي مطرح شده در زمان دولت اصلاحات دروغي بيش نبوده و هم ادعا در مورد دولت يازدهم! اما بی‌شک انتشار چنین اخباری بر واگرایی دولت و منتقدان خواهد افزود. اظهارات مدتي قبل سخنگوي دولت نيز که از تشكيل اتاق فكر مخالفان دولت، آن هم شنبه هر هفته خبر داده بود، از جنس حرف‌هايي است که تلاش دارد تا مواجهه دولت و منتقدان را تند کرده و در مسير تقابل قرار دهد و اين در حالي است که دولت يازدهم با شعار اعتدال و ميانه‌‌روي به ميدان آمده و تندخويي و برخوردهاي چکشي و مدارا نکردن با منتقدان در تقابل با آن شعارها قرار دارد و از میزان مقبولیت آن خواهد کاست.
به نظر مي‌رسد دولت در سال پاياني بيش از پيش بايد بر صبر و حوصله خود بيفزايد و نقدپذيري را در خود تقويت نمايد؛ چرا که اولاً سال پاياني بيش از سال‌هاي گذشته، سال پاسخگويي خواهد بود و افکار عمومي انتظار دارند تا دولت جواب سؤالات و ابهامات ايشان را داده و در قبال عملکرد خود شفاف‌سازي کند. ثانياً رقابت‌هاي سياسي معطوف به انتخابات آتي رياست جمهوري نيز بر فضاي نقد دولت اثر خواهد گذاشت؛ چرا که رئيس دولت يازدهم، خود يک پاي رقابت انتخاباتي دور دوازدهم خواهد بود!
البته، نبايد فراموش کرد که منتقدان نيز بايد مبتني بر موازين شرعي و قانوني رفتار کرده و نباید از دايره انصاف و عدالت در عرصه نقد خارج شوند.

حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدی گفت: قرآن به پیامبر اسلام(ص) تأکید دارد که در برابر ترفندهای دشمن به همراه یارانت همان‌طور که به تو امر شده، صبر و استقامت پیشه کن و این نسخه فرازمانی و فرامکانی است. 
به گزارش خبرنگار صبح صادق، حجت‌الاسلام والمسلمین علی سعیدی‌شاهرودی، نماینده ولی‌فقیه در سپاه که در جمع اعضای هیئت‌رئیسه مجامع عالی استانی بسیج در دانشگاه افسری امام حسین(ع) سخن می‌گفت، با اشاره به اهمیت تبیین موضوع جهاد کبیر و نقش آن در صیانت از انقلاب اسلامی، اظهار داشت: بیان یک مسئله در کلام و گفتمان رهبر معظم انقلاب حاکی از دغدغه و نگرانی ایشان نسبت به آن موضوع و محتوا و اهمیت آن برای ما است. 
وی با بیان اینکه معظم‌له در فاصله چند روز بر این موضوع تأکید کردند، افزود: رهبر معظم انقلاب جهاد کبیر را ایستادگی، مقاومت، تبعیت نکردن از کفار، مشرکان، منافقان و خصمی که در مقابل قرار دارد، معرفی کردند. 
نماینده ولی‌فقیه در سپاه ادامه داد: این عدم تبعیت در میدان سیاست، اقتصاد، فرهنگ و هنر است و تأکید معظم‌له روی دو واژه «صراحت» و «شجاعت» در تبیین موضوع، حائز اهمیت است.
 وی افزود: برخی متوجه تهدیدات فراروی انقلاب نیستند و برخی، تهدیدات را می‌فهمند؛ اما شجاعت و صراحت در بیان ندارند.
حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدی گفت: فرامین خداوند به پیامبر(ص) در رابطه با مقابله با دشمنان فرازمانی و فرامکانی است و خطاب به ما نیز هست. در این زمینه تنها مسیر پیشبرد اهداف، ایستادگی بیان شده است. حتی در سخت‌ترین شرایط، به‌طور کلی باید دانست که ایستادگی هزینه دارد، تحمل فشار در شِعبِ ابی‌طالب، سخت است؛ اما نتیجه آن مطلوب است. اصولاً دستیابی به استقلال و آزادی در چارچوب اصول دینی و تحقّق حاکمیت دینی بر مبنای تدبیر خداوند و ایستادگی مقابل استکبار و دفاع از مظلومان هزینه دارد. 
وی با بیان اینکه مشکل همین است که نوعی ملاحظه‌کاری و رفتار محافظه‌کارانه در نخبگان، علما، مسئولان و پیشقراولان وجود دارد، تأکید کرد: سه دسته افراد در این میان وجود دارند؛ دسته اول نمی‌دانند در مملکت چه می‌گذرد که بیان کنند، دسته دوم می‌دانند و به دلیل مصالح‌شان نمی‌خواهند بگویند و دسته سوم هم می‌دانند و هم می‌گویند، گفتنی است، گروه سوم جزء خواصّ پایبند به اصول و مبانی به شمار می‌آیند. 
نماینده ولی‌فقیه در سپاه چهار علت عدم تبیین توسط نخبگان علما و پیشقراولان را چنین بیان کرد: ۱ـ روشن نبودن صحنه حقّ و باطل و عدم شناخت تحولات و متغیرها؛ ۲ـ حفظ مصالح شخصی و خانوادگی گروهی و حزبی؛ ۳ـ گرایشات سیاسی و زاویه داشتن با حاکمیت دینی و اصول حاکم بر اندیشه امام و رهبری و ۴ـ وامداری و وابستگی‌ها و بعضاً اندیشه‌هایی که توجیه منطقی ندارد. 
حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدی با بیان اینکه سه نوع جهاد داریم، ادامه داد: جهاد اکبر مبارزه با نفس است، جهاد اصغر همان قتال و جنگ سخت است و جهاد کبیر که به مفهوم تبعیت نکردن از دشمن و مبارزه با او و عمل به قرآن است. 
وی به بررسی دشمنان عصر پیامبر(ص) و تفاوت آن با عصر حاضر پرداخت و افزود: تفاوت این دو عصر در گستره تقابل بین جبهه حقّ و باطل و دوم در پیچیدگی‌ها و شیوه‌های تأثیرگذاری‌های دشمن و دستگاه امپراتوری رسانه‌ای روی افکار سیاستمداران و مردم است. 
نماینده ولی‌فقیه در سپاه با اشاره به فلسفه راهبردی دشمن در حوزه تعامل که با هدف براندازی صورت می‌گیرد، افزود: تجربه گذشته و همچنین تحقق پیش‌بینی‌ها و تدابیر رهبری نشان داد، هدف دشمن از تعامل، براندازی بوده و تنها راهبرد‌های آنها تغییر کرده است. یک بار تحریم، یک بار نبرد سخت و بار دیگر تعامل را در دستور کار قرار می‌دهند. اگر در تعامل به تغییر نگرش و رفتار موفق بشوند، در این صورت براندازی حاصل شده است؛ زیرا تغییر رفتار به معنی عدول از اصول و مبانی است. 
وی تأکید کرد: انگیزه دشمن برای تعامل و نفوذ، تصرف در ادراک سیاسی دولتمردان و تصرف در ادراک فرهنگی مردم و زمینه‌سازی برای نفوذپذیری داخلی است. 
حجت‌الاسلام والمسلمین علی سعیدی به نقاط اشتراک و افتراق جهاد اصغر و جهاد کبیر اشاره کرد و گفت: هر دوی این جهادها وحدت فرماندهی دارد؛ دشمن یکی است و در هر دو اطلاعات و عملیات، ترتیب نیرو و اتکا به پیروزی در جهاد اکبر لازم و ضروری است. 
نماینده ولی‌فقیه در سپاه در پایان به برخی سازوکارهای دشمن در مقابله با جمهوری اسلامی اشاره کرد و افزود: جنگ سخت نیابتی، نبرد سخت ایذایی، محاصره و تحریم، تعامل و تطمیع در برنامه آنها در مقابل جمهوری اسلامی همزمان در حال پیگیری است. 

 دکتر احمد سادات */منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در پنج سال گذشته شاهد تحولاتی بوده است که از منظرهای مختلفی قابل بحث و بررسی می‌باشد. اما فارغ از چیستی و ماهیت این رخدادها و نیز چرایی و چگونگی آن، یکی از مسائل قابل بحث در این‌باره نقشی است که رسانه‌های جمعی و به طور خاص رسانه‌های دیداری در این تحولات ایفا کرده‌اند. با توجه به اینکه سرآغاز تحولات از کشورهایی مانند تونس و مصر بود که در جزء محور میانه‌روی تحت رهبری عربستان سعودی و مورد حمایت غرب و ایالات متحده آمریکا بودند، نقشی که رسانه‌‌های وابسته به این محور مانند العربیه عربستان و الجزیره قطر در این تحولات داشتند چشمگیر است، به ویژه پس از آنکه تلاش شد تا بحران سوریه نیز در قالب همان تحولات موسوم به بهار عربی معرفی شود.
 از ابتدای شکل‌گیری بحران سوریه، رسانه‌های غربی، عربی و عبری به صورت مشترک با بسیج تمام امکانات نه تنها حوادث سوریه را پوشش ندادند؛ بلکه به صورت آشکار واقعیت‌های صحنه در این کشور را تحریف کردند. در واقع، رسانه‌هایی که اعتراضات مسالمت‌آمیز مردم مظلوم بحرین را به صورت کامل سانسور می‌کردند، در زمینه قضایای سوریه به تولید فیلم‌های هالیوودی پرداختند. این رسانه‌ها با استفاده از استودیوهای مجازی، جمعیت معترض را چندین برابر نشان دادند و به تشییع کشته‌های خودساخته و دروغین پرداختند. در حالی که گروه‌های تکفیری از سلاح‌های شیمیایی استفاده می‌کردند، این رسانه‌ها با استفاده از انواع شگردهای عملیات روانی، جوّ سنگینی علیه حکومت سوریه به راه انداختند و با مظلوم‌نمایی، کودکان و زنان سوری قربانی سلاح‌های شیمیایی را که به واسطه تکفیری‌ها هدف قرار گرفته بودند، به دروغ به دولت سوریه نسبت دادند. متأسفانه، در این میان سازمان‌های بین‌المللی هم که در واقع بازیچه دست قدرت‌های غربی هستند، کاملاًً منفعلانه و همسو عمل کردند.
 عربستان سعودی هم که در مدیریت رسانه‌های عربی ید طولایی دارد، به ایجاد شبکه گسترده رسانه‌ای در سوریه اقدام کرد و انواع شبکه‌های تلویزیونی، رادیویی، پایگاه‌های خبری، شبکه‌های مجازی و موبایلی به راه اندخت که همگی از یک آبشخور تغذیه می‌شدند و هدف آنها تأثیر بر افکار عمومی جهان و تخریب چهره دولت سوریه بود. در این راستا، شبکه‌های غربی و بین‌المللی در اقدامی هماهنگ، گویی که اتاق فکر آنها یکی بود و حتی تعابیر و اصطلاحات رسانه‌ای آنها کاملاًً یکسان بود، به مقابله با دولت سوریه در صحنه بین‌الملل و منطقه پرداختند.
در این زمینه پژوهش‌های متعددی انجام شده است که از جمله آنها می‌توان به چهار مورد اشاره کرد. در این پژوهش‌ها عملکرد شبکه‌های «بی‌بی‌سی عربی»، «اسکای نیوز»، «العربیه سعودی» و «الجزیره قطر» درباره پوشش بحران سوریه بررسی شده است که نتیجه پژوهش‌ها نشان می‌دهد، شاید برای اولین بار در جهان، همکاری بین رسانه‌های عربی، غربی و عبری با مدیریت واحد شکل گرفته است.
 در مقابل این جریان رسانه‌ای، رسانه‌های جبهه مقاومت هم با عِده و عُده اندک خود به میدان آمدند و جهاد رسانه‌ای در این حوزه رخ‌ داد. شهدا و مجروحان و اسرایی هم تقدیم کردند و در نهایت توانستند پیروز این صحنه به شمار آیند. در حقیقت، همین رسانه‌های  مقاومت، با جهد مستمر توانستند افکار عمومی جهان غرب و عرب را نسبت به حقایق جاری  در صحنه سوریه مطلع کنند.
   زمانی که ما در شبکه العالم در این زمینه بیان می‌کردیم تکفیری‌ها از هشتاد کشور جهان روانه سوریه شده‌اند، حتی برخی از  نیروهای خودی از درون کشور به سیاست‌ها و رویکرد ما در قبال سوریه خرده می‌گرفتند و می‌گفتند که شما هم در دام تله رسانه‌ای مخابرات سوریه افتاده‌اید! در مقطع دیگری که ما برای اولین بار در العالم موضوع جهاد نکاح را مطرح کردیم، رسانه‌های طیف مقابل در کشورهای منطقه، آن را عملیات روانی العالم دانستند و سعودی‌ها رسماً آن‌ را انکار کردند؛ اما امروزه همگان هر دو مورد (حضور تکفیرها از هشتاد کشور جهان در سوریه و وجود جهاد نکاح در میان تکفیری‌ها) را تصدیق می‌کنند. 
 * مدیر شبکه خبری العالم 

سیدمحمد مشکوه‌الممالک/ به‌تازگی، انتشار یک فایل صوتی حاوی سخنان تند آقای منتظری درباره اعدام منافقین پس از عملیات مرصاد در پایگاه منتظری که از سوی پسر وی هدایت می‌شود، خبرساز شد. این فایل صوتی 40 دقیقه است که 23 دقیقه‌ ابتدایی آن سخنان منتظری و ادامه آن سخنان یکی از مسئولان قضایی و توضیحات وی درباره ادعاهای غلط منتظری است. انتشار فایل صوتی او با واکنش‌های مختلفی روبه‌رو شده است و تحلیل‌های متفاوتی درباره انگیزه احمد منتظری در رسانه‌ای کردن این فایل مطرح گردید. خبرنگار هفته‌نامه صبح صادق در این باره گفت‌وگویی را با سه نفر از صاحب‌نظران انجام داده است که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.
کمک به اجلاس منافقین در فرانسه
دکتر محمد‌حسن قدیری‌ابیانه
بر اساس قوانین بسیاری از کشورها، اگر در زمان جنگ کسانی از یک کشور به کمک کشور مقابل بروند و به هر نحو ممکنی به آن کشور کمک کنند، به جرم خیانت اعدام می‌شوند؛ چه برسد به اینکه جنگ بر اثر تجاوز بیگانه صورت گرفته باشد، آن ‌هم در زمانی که بخشی از سرزمین ما اشغال شده و نیروهای غیرنظامی ما اسیر شده یا به شهادت رسیده باشند.
حمایت از منافقین یا کسانی که کمابیش بر تصمیمات تروریستی خود پایبند بوده‌اند، نشانه حماقت یا خیانت است. در ضمن انتشار و حتی نگهداری این نوار جرم به شمار می‌آید؛ چراکه این مباحث با حضور یک مقام دولتی، یعنی قائم‌مقام رهبری با مسئولان مملکتی بوده و اینها اسناد حکومتی محسوب می‌شود. اگر کسی از مسئولیت عزل می‌شود یا کنار می‌رود، ماندن این اسناد در نزد بستگان و نزدیکان وی جرم است، چه برسد به اینکه به انتشار آن اقدام کنند.
فرزند آقای منتظری به این اقدام دست زده و آن نوار را همزمان با اجلاس منافقین در فرانسه منتشر کرده است. در حقیقت، به‌نوعی خواسته‌اند آنان را تطهیر کنند؛ اما آقای منتظری در موقعیتی نیست که کلام آن بتواند سازمانی، مانند منافقین را تطهیر کند؛ بلکه اتخاذ چنین مواضعی از سوی منتظری در آن زمان و از سوی برخی از اعضای خانواده وی در زمان حال موجب سقوط هر چه بیشتر آنان در افکار عمومی می‌شود. 
یکی از خدمات بزرگ حضرت امام(ره) پیش از رحلت‌شان عزل آقای منتظری بود که همگی باید شکرگزار این خدمت بزرگ امام به انقلاب و اسلام و ملت باشیم. 
برای اینکه دیگر کسی چنین اشتباهاتی را مرتکب نشود، باید قوانین مربوط به اسرار محرمانه را تدوین و به‌طور جد پیگیری شود. اینکه قبلاً کسی فرمانده نظامی بوده و در حال حاضر از این سمت کنار گذاشته شده است، حق ندارد حتی اسنادی را که خود صادر کرده، منتشر کند؛ چون تنها کسی می‌تواند اسناد را از حالت محرمانه خارج و منتشر کند که در حال حاضر نیز در آن سمت باشد؛ از این رو باید یک سازوکار مدوّن و قانونی برای انتشار خاطرات افراد تدوین شود. 
برای نمونه، نامه‌هایی که آقای رضایی به امام نوشته بود، بعدها آقای هاشمی آن را در خاطرات خود ذکر و منتشر کرد. به عقیده بنده این مسئله از نظر قانونی اشکال دارد. اصولاً نباید اجازه داد اسناد محرمانه در جایی باشد که قانوناً مجاز نیست. برای نمونه، بسیاری از اسناد محرمانه ریاست جمهوری یا متعلق به مجمع در دفتر مهدی هاشمی در دانشگاه آزاد یافت شده است. این نوع رفتار متأسفانه به یک عرف تبدیل 
شده است.
 تحریک داعشی‌های داخلی
حجت‌الاسلام حمید روحانی
در حال حاضر دشمنان درصدد هستند که سياست داعش را از طريق منافقين در داخل پيگيري کنند و از اين رو در حال تربيت و تقويت منافقين هستند. در پاريس اجلاس برگزار می‌کنند و آنها را دعوت مي‌کنند. رژیم سعودی با بودجه بيت‌المال و پول نفت، کشورهای اسلامي منطقه را به خاک و خون مي‌کشد تا رژیم صهیونیستی مصون بماند. رژيم مزدور سعودي که موجوديتش براي حفظ رژیم صهیونیستی بوده، با اين جريان همراه شده و منافقين را تربيت مي‌کند تا بتوانند در آينده اينها را در ايران نفوذ دهند يا اگر نفوذ دارند دست به کار شوند و بتوانند همان‌طور که آنها مي‌خواهند، کشور را به حمام خون تبديل کنند.
در اين موقعيت با نفوذي که منافقين در بيت منتظري داشتند و هنوز هم دارند، به صحنه مي‌آيند تا چنين فايلي را منتشر کرده و براي آنها کسب وجهه کنند. 
کار سازمان منافقين فريبکاري بود. امام(ره) در همان نامه‌اي که براي مجازات اينها مي‌نويسند، بر چند موضوع تأکید مي‌کنند، از جمله اينکه کار منافقين فريبکاري است. منافقين در زندان که بودند، به ظاهر توبه و اظهار ندامت کردند؛ آنهايي که واقعاً کاري نکرده بودند و جرم‌شان در حدّ وابستگي بود، تبرئه و آزاد شدند، اما آنهايي که جرمي مرتکب شده بودند، به زندان‌هاي مختلف فرستاده شدند.
هنگامی که جلد سوم کتاب «نهضت امام خميني(ره)» را مي‌نوشتم، به زندان اوين مي‌رفتم و با آنها ملاقات مي‌کردم. در همان برخوردها معلوم مي‌شد که بعضي از آنها همچنان بر مواضع باطل خود اصرار داشتند. 
من عين فرمايش حضرت امام(ره) را از دستور ايشان درباره برخورد با منافقين بيان مي‌کنم؛ محور اول اعتقاد نداشتن به اسلام، دوم اهل نفاق و حيله بودن، سوم ارتداد و محارب بودن، چهارم راه انداختن جنگ کلاسيک در شمال، غرب و جنوب کشور با همراهي بعثي‌ها، پنجم جاسوسي براي صدام، ششم ارتباط با استکبار جهاني و هفتم ضربات ناجوانمردانه به انقلاب.
آنچه سبب صدور حکم اعدام مي‌شود، چند مورد اول نيست، بلکه راه انداختن جنگ کلاسيک، جاسوسي، ارتباط با استکبار جهاني و ضربات ناجوانمردانه به انقلاب است. حضرت علي(ع) هم تا وقتي که خوارج دست به اسلحه نبردند، کاري با آنها نداشتند، حقوق آنها را قطع نکردند و متعرّض آنها هم نشدند، حتي آنها گاهي که اميرالمؤمنين(ع) در مسجد در حال نماز بودند، وارد مسجد مي‌شدند و بلند بلند قرآن می‌خواندند. حضرت علي(ع) میان نماز مکثي مي‌کردند و بعد نمازشان را ادامه مي‌دادند؛ اما زماني که خوارج دست به ناامني زدند، حضرت هم به مقابله با آنها
 پرداختند.
 بهترین فرصت برای روشنگری درباره منتظری
عباس سلیمی نمین
انتشار این فایل صوتی به گونه‌ای دفاع پررنگی از مجاهدین خلق است و آنها را در موضع مظلومیت قرار می‌دهد و قطعاً با هدف احیای کارآمدی این سازمان است. گفتنی است، به دلیل تنفر عمومی که از مجاهدین وجود دارد، غربی‌ها چندان نمی‌توانند از آن در جامعه ایران و منطقه بهره ببرند.
تحرکاتی برای فعال شدن مجاهدین خلق به منظور تقویت پیوند آن با داعش صورت گرفته است؛ اما عقبه این گروه حتی از داعش هم تنفرآمیزتر است و در جنایات روی داعش را در گذشته تاریخ ایران سفید کرده است؛ از این رو با این بی‌اعتباری و تنفری که در افکار عمومی وجود دارد؛ غربی‌ها قادر نیستند که از آن به خوبی استفاده کنند. به نظر می‌رسد، هدف از انتشار این نوار تغییر وجهه این گروه، از تنفر عمومی به مظلومیت است. بالطبع، غرب قادر است شرایط اجتماعی این گروه را بهبود ببخشد؛ زیرا این گروهک از نظر تشکیلاتی قوی است؛ یعنی سابقه کار و تشکیلات آهنین دارد.
حکم اعضای گروه مجاهدین خلق اعدام است؛ چرا که از نظر فقه اسلامی شیعه و سنی، گروهی که نسبت به مسلمانان در برابر حکومت اسلامی طغیان کنند، قطعاً حکم‌شان اعدام است مگر اینکه آن تشکیلات فرو پاشیده باشد. در این صورت می‌توان اعضایی را که از آن گروه دستگیر یا اسیر می‌شوند، آزاد کرد؛ اما هنگامی که گروه از هم فرو پاشیده نباشد و امکان بازگشت به گروه و تشکیلات برای اعضا وجود داشته باشد، قطعاً حکمش اعدام است. درباره اعضای مجاهدین در آن دوران رأفت اسلامی اعمال شد و با اینکه حکم‌شان اعدام بود؛ اگر توبه و اعلام برائت می‌کردند، اعدام نمی‌شدند؛ اما وقتی که مجاهدین خلق برای دومین بار به صورت نیروهای متجاوز در کنار صدام به ایران حمله کردند و مسعود رجوی اعلام کرد که قرار است زندان‌ها هم شورش کنند و به آنها بپیوندد، اینجا بود که امام دستور دادند کسانی که در موضع خود هنوز پایداری می‌کنند و مایلند همچنان همان خط سازمان را دنبال کنند و خیانت به کشور و جنایت علیه ملت را دنبال می‌کنند، حکم اینها اعدام است. البته برای آنهایی که به طور زبانی برائت جستند، حکم اسلام را عملی نکردند. به عقیده بنده این بهترین دلیل برای نفوذ مجاهدین خلق بر بیت منتظری است و غربی‌ها تلاش می‌کنند از همه مهره‌ها و امکاناتش استفاده کنند که این جز از طریق نفوذ مجاهدین خلق بر بیت منتظری ممکن نبود. اینکه فایل صوتی را منتشر کردند؛ یعنی به‌شدت نیاز داشتند و ما می‌توانیم این مسئله را فرصتی بدانیم تا برای جامعه روشن کنیم که پیش‌بینی ما و تذکر امام بر نفوذ مجاهدین خلق به بیت منتظری بسیار عمیق و دلسوزانه بوده است.

 محمدرضا مرادی/ گروه تروریستی داعش از زمان تشکیل سعی داشته است دامنه حضور خود در کشورهای اسلامی را گسترده‌تر کند. در واقع، پس از حضور در سوریه و عراق و برخی دیگر از کشورها سعی کرده با سوءاستفاده از نبود امنیت در افغانستان، به دنبال جای پایی در این کشور نیز باشد. برای این منظور تلاش‌های این گروه تروریستی از زمستان 93 شروع شد و به تدریج در افغانستان اعلام موجودیت کرد. هرچند در ابتدا مقامات افغانستان حضور داعش در این کشور را تکذیب کردند و آن را تبلیغاتی دانستند؛ اما گذر زمان نشان داد که داعش به دنبال حکمرانی بر مشرق اسلامی است و آسیای مرکزی و شبه‌قاره هند اهداف احتمالی آینده این گروه تروریستی خواهد بود. به هر روی داعش وارد افغانستان شد و توانست طی مدتی کوتاه، فعالیت‌های چشمگیری انجام دهد و خود را به‌عنوان گروهی باانگیزه، لجستیک نظامی و با منابع مالی قابل‌توجه معرفی کند. هرچند در ابتدا حضور داعش در حمل و نصب بیرق‌های سیاه این گروه خلاصه می‌شد؛ اما امروز شاهد فعالیت گسترده‌تر این گروه در افغانستان هستیم. داعش در طول کمتر از یک سال حضور خود در افغانستان، سعی کرد ضمن عضوگیری از میان جنگجویان بریده از طالبان، از میان مردم و جوانان افغان نیز عضوگیری کند.
نزدیک به دو سال است که از حضور گروه تروریستی داعش در افغانستان می‌گذرد. در آغاز حضور آنها در این کشور گروه طالبان با انتشار اعلامیه‌ای نسبت به حضور آنها واکنش نشان داد. گروه طالبان توانست به طور کامل پایگاه‌های این گروه تروریستی را در زابل پاک‌سازی کنند. همچنین درگیری‌های زیادی بین تروریست‌های داعش و طالبان در ولایات مختلف افغانستان، به ویژه ننگرهار وجود دارد. داعش با توجه به اینکه در ولایت ننگرهار با پاکستان هم‌مرز است توانسته نفوذ خود را تاحدودی گسترش دهد. در این ولایت یک جنگ داخلی فعال میان طالبان و اعضای پیشین این گروه که به داعش پیوسته‌اند، جریان دارد.
شواهد نشان می‌دهد که این گروه تروریستی ضربه به شیعیان افغان را هدف راهبردی خود قرار داده است. به طور کلی، تشیع در افغانستان مترادف با «هزاره» است و این گروه قومی و مذهبی تشیع در افغانستان وحدت مفهومی یافته‌‌اند، به‌گونه‌‌ای که وقتی کسی واژه هزاره را به کار می‌‌برد، منظورش شیعه است. با این حال شیعیان افغانستان به قوم هزاره محدود نیست و سادات، قزلباش‌‌ها نیز شیعه ‌مذهب هستند. به ‌علاوه، اقلیتی از تاجیک‌‌ها، پشتون‌‌ها و ترکمن‌‌ها نیز مذهب شیعه دارند.
اما به طور کلی، داعش برای گسترش حوزه نفوذ خود در افغانستان با چالش‌های جدی و متعددی روبه‌روست که پیشروی آن را حتی در مناطق پشتون‌نشین با چالش مواجه خواهد کرد. هرچند امید این جریان به پشتون‌های افغان است؛ اما به دلیل وجود تفاوت‌های ایدئولوژیک و اعتقادی میان مذهب حنفی و طریقت «دیوبندی» طالبان و گرایش سلفی ـ وهابی داعش، با پذیرش گسترده این قوم مواجه نخواهد شد. علاوه بر این، رفتارهای غیرانسانی، وحشیانه و بی‌قاعده داعش در سوریه و عراق، وحشت عمیقی را در میان مردم افغانستان اعم از پشتون، تاجیک، ازبک و سایر اقوام پدید آورده است. داعش با حضور در افغانستان از دو معبر قصد ورود به آسیای میانه دارد؛ معبر اول برای گروه تروریستی داعش «دانگام» ولایت ننگرهار و «کامدیش» ولایت نورستان و در ادامه رسیدن به بدخشان است و معبر دیگر، مسیر «هلمند»، «گلستان»، «فراه» و پس از آن کوهستان‌‌های ولایت «غور» و در نهایت ولایت «فاریاب» می‌‌باشد و در حال حاضر گروه تروریستی داعش از همین دو مسیر خود را به آسیای میانه رسانده است. داعش در افغانستان می‌تواند خطرناک‌تر از عراق و سوریه باشد؛ چرا که محیط این کشور بسیار مساعدتر از عراق و سوریه است.

 سیدفخرالدین موسوی/«من عزت و غرور ملی ایرانیان را بازخواهم گرداند.» این جمله‌ای است که در کوران تبلیغات انتخابات یازدهم ریاست جمهوری از زبان آقای روحانی بیان شد و اکنون بیش از سه سال از آن می‌گذرد؛ اما این وعده تا چه حد محقق شده است و اعتبار پاسپورت ایرانیان امروز در چه وضعیتی قرار دارد؟ آیا دولت یازدهم که می‌توان آن را نماد تلاش برای برقراری ارتباط با کشورهای دیگر، به ویژه دولت‌های غربی دانست و فعال‌ترین وزارتخانه‌اش در سال‌های گذشته وزارت امور خارجه است، توانسته این وعده را محقق کند؟ 
برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها تنها کافی است آنچه را که در طول عمر سه ساله دولت تدبیر و امید در این زمینه رخ داده، مرور کنیم. حتماً یادتان هست درست در زمانی که برجام به‌مثابه یک موفقیت کامل در میان افکار عمومی مطرح می‌شد و تلاش‌هایی برای عادی‌‌سازی روابط با ایالات متحده صورت می‌گرفت، کنگره آمریکا قانونی را مصوب کرد که هرگونه سفر اتباع ایرانی و حتی اتباع سایر کشورها را که تنها یک بار به ایران سفر کرده‌اند، با موانع و دشواری فراوانی روبه‌رو می‌کرد؛ اما نمونه دیگر از بی‌اعتبار شدن پاسپورت ایرانی که آمریکایی‌ها به نمایش گذاشتند و متأسفانه از سوی دستگاه دیپلماسی کشور نیز پاسخ در خور توجهی به آن داده نشد، موضوع عدم صدور روادید برای حمید ابوطالبی، نماینده ایران در سازمان ملل متحد به بهانه حضور وی در جریان تسخیر لانه جاسوسی بود. حضوری که حد آن به گفته ابراهیم اصغرزاده در اندازه نیروهای سطح سومی بود که صرفاً در ترجمه برخی از اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی کمک کرده است و با وجود آنکه مسئولان مختلف دولتی، جملاتی چون «اجازه نمی‌دهیم گروهی تندرو دستور کار حضور ایران در سازمان ملل را تعیین کنند»، «جایگزین برای آقای ابوطالبی در نظر نداریم و این مسئله را از طریق مکانیزم‌های حقوقی پیگیری می‌کنیم» و... را مطرح می‌کردند، سرانجام  به جای ابوطالبی، غلامعلی خوشرو به عنوان نماینده ایران در این سازمان معرفی شد! 
اما این بی‌احترامی، به کشورهایی چون ایالات متحده آمریکا محدود نماند و حتی کشوری چون عربستان سعودی نیز در مقابل رویکرد آشتی‌جویانه دولت یازدهم هیچ اعتباری برای پاسپورت ایرانی قائل نبود و نیست؛ موضوع تأسف‌بار فرودگاه جده و صادر نکردن روادید برای هیئت ایرانی به ریاست وزیر ارشاد دولت یازدهم که پس از فاجعه منا قصد سفر به عربستان را داشتند، تنها دو نمونه کوچک از اقدامات ضد ایرانی عربستان و بی‌احترامی به پاسپورت ایرانی است! و کار به جایی رسید که عربستان در مذاکرات درباره برگزاری حج تمتع امسال نیز شروط تحقیرکننده‌ایی چون استفاده از دستبندهای الکترونیک را برای حجاج ایرانی مطرح ‌کرد! این رژیم همچنین بدون هیچ واهمه‌ای برای جلوگیری از حضور نمایندگان ایران در اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی برای هیئت ایرانی روادید صادر نکرد!
گفتنی است، حتی کشور کوچکی مانند امارات، اعتباری برای پاسپورت ایران قائل نیست و در حالی که بارها  از برخورد بد اماراتی‌ها با مسافران ایرانی شنیده شده، این بار و در دولت مذاکره و رابطه و در میان سکوت مسئولان چندین تن از معلمان ایرانی که برای مأموریت در کشور امارات حاضر بودند، به دلایل واهی تحت تعقیب پلیس آن کشور قرار گرفته و بازداشت شدند؛ موضوعی که محمدمهدی زاهدی، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، ضمن محکوم کردن این اقدام، اظهار داشت: «رفتار اماراتی‌ها در خصوص معلمان، زننده و توهین‌آمیز بوده است و آنها با دستبند و پابند و به شکلی که در قرون‌وسطی با غل و زنجیر با زندانیان رفتار می‌کردند، با این معلمان رفتار کرده‌اند.» اما نکته دیگر که نگرانی درباره پاسپورت ایرانی را افزایش می‌دهد، اظهارات یک مقام آگاه در وزارت امور خارجه است که اعلام کرده است: «متأسفانه بعد از برجام توقع این بود که برخورد خارجی‌ها بهتر شود، ولی در چند وقت اخیر شاهد طولانی شدن فرایند صدور، افزایش هزینه صدور روادید و همچنین برخوردهای توهین‌آمیزو بی‌احترامی سفارتخانه‌های خارجی به‌ ویژه آلمانی‌ها به استادان ایرانی هستیم. ماجرا محدود به یک نفر هم نیست و با همه استادان این‌گونه برخورد می‌شود.»
همه این مسائل که در این گزارش آمد و در رسانه‌ها نیز در ماه‌های گذشته بازتاب داشته، در کنار بسیاری از بدرفتاری‌هایی که رسانه‌ای نشدند، نشان می‌دهد که پاسپورت ایرانی حال و روز خوبی ندارد. بر اساس گزارش جدید مؤسسه بین‌المللی «هنلی و شرکاء» که هر ساله با همکاری انجمن حمل‌ونقل هوایی بین‌المللی (IATA) در جایگاه دارنده بزرگ‌ترین پایگاه اطلاعاتی سفر و بر اساس آزادی سفر شهروندان کشورهای مختلف تنظیم می‌شود، اعتبار پاسپورت ایران هم‌ردیف اعتبار پاسپورت کشورهایی، چون  اتیوپی، اریتره و سودان در مکان ۹۸ کشورهای جهان قرار گرفته است. این گزارش این جمله رئیس‌جمهور را برای افکار عمومی تداعی می‌کند که گفته بود: «‌ارزش پاسپورت، علامت نوع رابطه ما با دنیاست؛ اگر روابط ما با کشوری، قاره‌ای یا کل جهان صمیمی و بر مبنای احترام متقابل و منافع متقابل، روابط گرمی باشد، آن وقت شهروند ایرانی در آن کشور جایگاه دیگری پیدا می‌کند، در آن صورت چهره ایرانی را که می‌بینند، به عنوان چهره دوست نگاه می‌کنند و پاسپورت هم جایگاه خود را پیدا می‌کند.»

علیرضا جلالیان/ در ششمین اجلاسیه بسیج استادان و نخبگان حوزه علمیه قم و خراسان که در مشهد مقدس برگزار شد، آیات عظام نوری همدانی، مصباح یزدی، حجت‌الاسلام والمسلمین علی سعیدی، نماینده ولی‌فقیه در سپاه، عبدالله حاجی‌صادقی، جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه و سردار حسین سلامی، جانشین فرمانده کل سپاه به ایراد سخنرانی پرداختند که در ادامه به اهمّ سخنان هر یک می‌پردازیم.
اسلام، مردم و ولایت‌فقیه ارکان انقلاب
در این اجلاسیه آیت‌الله حسین نوری‌همدانی گفت: «برای حفظ اسلام و کیان اسلامی دو جبهه رزمی و نظامی و جبهه علما وجود دارد که هر دو باید در راه حفظ اسلام کوشا باشند.» وی افزود: «بر اساس روایات، مداد علما برتر از خون شهدا است که نشان از اهمیت پاسبانان علمی اسلام است.»
آیت‌الله نوری‌همدانی با اشاره به خدمات علما برای نگهداری اسلام یادآور شد: «استاد در حوزه نقش بزرگی دارد، برای شناخت علما همواره از استاد او سؤال می‌شود که چه کسی است؛ لذا باید استادان را مجهز و تربیت کنیم و تربیت و تعلیم بر پایه اخلاق و عمل باشد.»
وی با بیان اینکه سلسه مراتب فقه ما به خدا، ائمه(ع) و پیامبر(ص) می‌رسد، تأکید کرد: «باید خودمان در فقاهت متخصص شویم تا در حوزه گام‌های مهمی برداریم، علمای ما در این زمینه سعی داشتند خیلی برتر باشند تا بهترین شاگردان را تربیت کنند.»
این مرجع تقلید با بیان اینکه امام فقیه کامل بود و در کنار این ویژگی سایر جوانب را داشت، افزود: «این اهمیت فقه است، اول باید در فقاهت تبحّر داشت، دوم اخلاص است که باید در حدّ کامل باشد و اگر اخلاص و توکل در کاری نباشد پیشرفت حاصل نمی‌شود. خصوصیت امام داشتن این دو امر با هم بود.»
وی نویسندگی، قلم و بیان قوی را یکی از الزامات استادان حوزه دانست و ادامه داد: «علاوه بر این باید در ابعاد تزکیه و تهجد هم قدم برداشت و در راه مردم بودن و برای مردم قدم برداشتن دیگر امر مهم برای این عزیزان است.»
آیت‌الله نوری‌همدانی شناخت زمان و شرایط را مهم تلقی کرد و افزود: «شناخت دنیا و شناخت تأثیر انقلاب و شناخت دشمنان انقلاب معطوف به این است که باید عارف به زمان باشیم و نگهداری انقلاب که هدیه الهی است واجب است و باید با قوت آن را نگه داریم که این امر با شناخت زمینه‌های انقلاب و اقدامات امام خمینی محقق می‌شود.»
وی تأکید کرد: «باید حتماً به منابع اصلی و دست اول امام، از جمله صحیفه نور و دفتر تبیان و وصیت‌نامه ایشان توجه داشته باشیم و این کتاب‌ها جزء کتاب‌های بالینی ما باشد. 
وی در پایان با اشاره به بیان رهبر معظم انقلاب در زمینه انقلابی بودن حوزه‌ها گفت: «آقا فرمودند حوزه انقلابی بماند و انقلاب را حفظ کند؛ لذا باید در این زمینه کار همیشگی کرد، در این صف‌آرایی دشمنان مقابل ما، حوزه نقش اصلی را دارد.»
لزوم تعمیق باورها برای انقلابی ماندن
آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی در این اجلاسیه گفت: «در مباحث اجتماعی و سیاسی انقلاب یک اصطلاح شده است که از نظر جنسی، جنس آن تحول است.»
وی افزود: «انقلاب یک تحول اجتماعی سریع، فراگیر و با دوام و گاهی توأم با خشونت و گاهی مسالمت‌آمیز است. آنچه در ایران اتفاق افتاد با توجه به تحولات افکار، فرهنگ‌ها و ارزش‌های جامعه بود.»
آیت‌الله مصباح‌یزدی اسلام و پیدایش آن در جزیره‌العرب را یک انقلاب برشمرد که ارزش‌ها و دستگاه‌های ارزشی را تغییر داد و افزود: «بحث روی این انقلاب خیلی زیاد است، در آن زمان با وجود ضعف‌های ارتباطی این چنین انقلابی رخ داد در زمانی کوتاه و این از مصادیق بیّن انقلاب است.»
وی با بیان اینکه در زمینه انقلاب اسلامی هم خیلی‌ها باور نمی‌کردند حرکت امام به ثمر برسد، اظهار داشت: در این میان فرق نمی‌کرد موافقان و مخالفان انقلاب باور به پیروزی نزدیک آن نداشتند، ولی انقلاب پیروز شد و دوام هم داشت.»
آیت‌الله مصباح‌یزدی با بیان اینکه به گمان ما این خواست خدا بود و قرآن هم همین را می‌گوید که پیروزی انقلاب از موارد بیّن نصرکم‌الله است، ادامه داد: «بحث بر سر دوام انقلاب است باید توجه داشت پدیده‌های انسانی جبری نیست، همیشه شعور و افکار انسانی در آن نقش دارد.»
وی گفت: «هر چند تحولات انقلابی رخ دهد و خدا هم مددهای غیبی برساند، اما این تنها ضمانت بقا نیست و عامل انسان می‌تواند این موهبت را با شکرگزاری افزون کند و لیاقت پیدا کند، یا برعکس کفران نعمت کند و از او سلب شود و ما چون این آموزه را داریم، نگران انقلاب هستیم.»
آیت‌الله مصباح‌یزدی افزود: «اگرچه در آیات و روایات داریم که زمین را بندگان صالح خدا به ارث می‌برند؛ اما مشخص نیست که این بندگان ما باشیم. ما نه از جامعه مطمئن هستیم و نه از خودمان که بتوانیم انقلابی بمانیم.»
وی ادامه داد: «در بحث انقلاب اسلامی آقا می‌فرمایند روحانیت باید انقلابی بماند، تحول تکاملی در باورها و ارزش‌ها و رفتارها که باید تقویت شود و در این میان قشر اولی روحانیت است، دوام هم به دست همین قشر است، آفت جدی انقلاب هم همین قشر خواهد بود. حرمت امام‌زاده به دست متولی است.»
آیت‌الله مصباح‌یزدی تأکید کرد: «انحراف در روحانیت ضعف انقلاب و مرگ آن را به دنبال دارد. پس روحانیت باید حساس‌تر و انقلابی‌تر باشد. امام و یارانش علت محدثه انقلابند؛ اما علت مبقیه نسل بعد روحانیت است.»
انقلابی بودن روحانیت دغدغه رهبری
حجت‌الاسلام والمسلمین علی سعیدی شاهرودی، نماینده ولی‌فقیه در این اجلاسیه، گفت: «نگرانی رهبری پیشتاز بودن روحانیت است، آیا این ظرفیت وجود دارد که پیشتاز باشد؟
وی افزود: «گفتمان‌ها تابعی از صاحبان آن گفتمان است. گفتمان انقلاب هم مبتنی بر اصول و موازینی است از جمله آگاه‌سازی، هوشیارسازی، همراه‌سازی، بصیرت‌افزایی و مصون‌سازی جامعه.»
حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدی ادامه داد: «ضرورت تداوم روحیه انقلابی در حوزه‌های علمیه بسیار مهم است. حوزه علمیه قم باید مهد انقلاب باشد.»
وی یکی از وظایف روحانیت را درک درست استانداردهای دینی و رعایت آن در مسائل دانست و افزود: «اسلام سه مسئله را در این زمینه انجام داده؛ تعریف انسان کامل، حدود باید‌ها و نباید‌های انسان کامل، مدل و نمونه انسان کامل.»
حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدی در ادامه به مسئله تعیین رهبری مطلوب و قانون مطلوب از سوی خدا اشاره کرد و گفت: «خداوند برای انسان نسخه کامل نرم‌افزار اداره جامعه را همراه با مجری آن مشخص کرده و اگر انسان از آن تبعیت کند این طریق سعادت انسان است.» وی با اشاره به انقلابی‌گری روحانیون اظهار داشت: «روحانی وقتی که رصد کرد و یک جریان را شناخت و موضوع را فهمید باید جرئت بیان آن را داشته باشد. فقط فهم لازم نیست.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه در پایان افزود: «با جریان‌شناسی، توجه به نیاز‌ها و ترجیح آن بر خواسته‌ها، رعایت اصول انقلابی‌گری و رعایت تولّی و تبّری نسبت به جریان‌های خودی و غیرخودی می‌توان انقلابی ماند و این وظیفه همه ماست.»

الزامات سنگرنشینی اسلام
حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر عبدالله حاجی‌صادقی، جانشین نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه، درباره تبیین اهداف این اجلاسیه گفت: «روحانیت وارث علمی و مأموریتی انبیا هستند و علاوه بر تبلیغ و تبیین دین همواره خط پاسداری از دین را برعهده داشته‌اند و هرگاه خطری از ناحیه دشمنان متوجه دین شده است آنها با تأسی از اهل‌بیت(ع) و فرهنگ عاشورایی، علوی و فاطمی گفته‌اند همه چیزمان را می‌دهیم، اما دین را نمی‌دهیم.»
وی یکی از الزامات دفاع و سنگرنشینی اسلام را درک سریع و بموقع از خطر دشمن، نوع دشمنی‌ها و نقشه‌ها دانست و افزود: «شناخت درست و مقابله با دشمن، بصیرت نسبت به واقعیت‌های خارجی و شرایط و موقعیت‌های زمانی، به‌ویژه نوع تهاجم دشمن، تشخیص چالش‌های اصلی و بازی نخوردن در عملیات فریب و فرعی از الزامات این سنگرنشینی است.»
حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌صادقی بزرگ‌ترین خطری که اسلام ناب را تهدید می‌کند را جبهه استکبار دانست و افزود: «عده‌ای به دنبال ختم انقلاب هستند، که از طریق طرح مسائلی مثل اعتدال و سازش با استکبار می‌خواهند این امر را محقق کنند.»
وی در پایان تأکید کرد: «اگر از خط قرآن و هدایت آن خارج شدیم نباید انتظار نصرت الهی را داشته باشیم.»

جامعه باید در مقابل دشمن مقاوم شود
سردار حسین سلامی، جانشین فرمانده کل سپاه در این اجلاسیه گفت: «یک واقعیت بسیار شگفت‌انگیز و منحصربه‌فرد در تاریخ حیات بشر اتفاق افتاده است که در چارچوب تحلیل معادلات معمول و رایج حاکم بر محاسبات جهانی قابل توصیف نیست و آن هم وقوع انقلاب اسلامی است.»
وی افزود: «اسلام در عصر حاضر با حاکمیت و تشکیل حکومت، اضلاع هندسه قدرت جهان را تغییر داد و مدل موازنه قوای جهانی را متحول کرد.»
سردار سلامی اظهار داشت: «در پرتو این حاکمیت امروز اقامه نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر فراهم شده است. اسلام توانست ما را از الگوی تبعیت از کفار خارج کند و ادبیات جهاد کبیر که عدم تبعیت از کفار است توسط این انقلاب در عالم منتشر شد.»
وی گفت: «ما قبل از انقلاب بخشی از نقشه سیاسی آمریکا در جهان بودیم و این واقعیت‌های دردناکی است. اما پس از انقلاب به عنوان مثال در مورد فلسطین، ارتش رژیم صهیونیستی که خود را اسطوره می‌دانست در مقابل قدرت مسلمان و ایمان جوان متکی بر آموزه‌های انقلاب استخوانش شکست، فروریخت و افسرده شد.»
سلامی با بیان اینکه آنها هزینه می‌کنند، اما در عمل کاملاً نتیجه عکس می‌گیرند، ادامه داد: «درتمام صحنه‌های نبرد اسلام پیروز می‌شود، این حقیقت اسلام است. اسلام یک قدرت بزرگ ایجاد کرده که می‌تواند از کرامت مسلمانان و مستضعفان دفاع کند، کرامت مستضعفان در حال تحقق است چشم‌انداز بسیط نشان می‌دهد.
وی با بیان اینکه آمریکایی‌ها را عقب زدیم و در دریای مدیترانه ریختیم، ادامه داد: «نگرانی نداریم و مطمئن هستیم توطئه تکفیری‌ها هم از بین می‌رود؛ اما باید جامعه آگاه و در مقابل عمل دشمن مقاوم شود.»

 حسن ابراهیمی/ سرهنگ داورزنی در مراسم معارفه جانشین مرکز مطالعات سیاسی گفت: انقلاب اسلامی به دنبال عزت‌خواهی و استقلال‌خواهی است و این تفاوت انقلاب اسلامی ما با سایر انقلاب‌ها بوده که عامل ماندگاری آن هم شده است. تحیّر نظام سلطه از این امر نیز به دلیل ادراک نادرست این مسئله است.
به گزارش صبح‌ صادق سرهنگ عبدالله داورزنی، جانشین معاون سیاسی سپاه با اشاره به استثنا بودن انقلاب اسلامی نسبت به سایر انقلاب‌ها در بعد ماندگاری، اظهار داشت: در رابطه با انقلاب اسلامی یک اظهارنظر وجود دارد که امام خمینی(ره) آن را به نتیجه رساند و آن، این که این انقلاب یک امتیاز نسبت به سایر انقلاب‌ها دارد که توانسته طول عمر بیشتری نسبت به همه انقلاب‌ها پیدا کند و این امر سبب تحیّر نظام سلطه شده است. 
وی با اشاره به قول آقای «برینگتون» درباره ایجاد و زوال انقلاب‌ها، گفت: او معتقد است انقلاب‌ها در یک سیر به وجود می‌آیند و سپس از بین می‌روند. به تعبیر او انقلاب مانند تب داغی است که در فرآیند درمانی یک دوره نقاهت دارد و در نهایت همه چیز به روزهای پیش از آن اتفاق باز می‌گردد.
داورزنی در ادامه با اشاره به سخنرانی امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در ۱۹ دی سال گذشته در جمع مردم قم گفت: ایشان در صحبت‌های خودشان با مردم قم اصرار داشتند که بروید و عوامل ماندگاری انقلاب را پیدا کنید. 
وی ادامه داد: میشل فوکو اندیشمند معاصر مطرح کرده است که این امتیاز، یعنی ماندگاری طولانی در انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاده و البته صاحب‌نظران انقلاب اسلامی هم هرگز انقلاب را مطابق با نظر برینگتون نمی‌بینند.
جانشین معاون سیاسی سپاه افزود: موضوعی که آنها پیگیری می‌کنند و منتظر آن هستند، این است که ما به نقطه ترمیدور برسیم؛ یعنی به شرایط پیشین بازگشت داشته باشیم که در نظریه برینگتون مطرح شده است.
وی سپس گفت: بر اساس این برخی تحلیل می‌کنند شرایطی که امروز شاهد آن هستیم، از قبیل حقوق‌های نجومی، رانت‌خواری و مفاسد اقتصادی به همراه فشارهایی که دشمن از بیرون می‌آورد، می‌خواهد ایران را به شرایط قبل برگرداند؛ اما باید توجه داشت که مزیت‌های انقلاب اسلامی مانع این امر خواهد شد.
داورزنی در ادامه اظهار داشت: روحیه انقلابی و مردم ولایتمدار که رهبری هم روی آنها تأکید دارد، یکی از رموز انقلابی ماندن مردم است. استفاده‌ای که حضرت آقا از کلیدواژه‌هایی با مضامین انقلابی، مانند عنصر انقلابی، عمل انقلابی و... دارند، بر همین مبنا است؛ چرا که اگر جامعه از آرمان‌های انقلابی تهی شود، از ادامه مسیر باز می‌ماند. در واقع، باید بین ابزارها و هدف نوعی هماهنگی در این مسیر باشد.
وی تأکید کرد: بر همین اساس است که مطابق دیدگاه امام خامنه‌ای جهاد کبیر، مقابله با نفوذ، حفظ روحیه و تفکر انقلابی، ما را از بازگشت به شرایط ابتدای انقلاب مصون نگه می‌دارد.
جانشین معاون سیاسی سپاه با اشاره به بازداشت تفنگداران آمریکایی، گفت: تفنگداران آمریکایی اگر در مواجهه با کشور دیگری بودند که روحیه انقلابی نداشتند، هیچ اهمیتی نداشت که وارد آب‌های آن کشور شده‌اند؛ اما در اینجا جوانان پاسدار نیروی دریایی سپاه با روحیه انقلابی با آنها برخورد کردند. در آن زمان حدود سه ساعت خلیج فارس آشوب بود و با وجود اینکه حجم عظیمی از ناوها، هواپیماها و بالگردهای آنها در خلیج فارس بود، جرئت انجام کاری را نداشتند و تنها شاهد ماجرا بودند.
جانشین معاون سیاسی سپاه در ادامه گفت: روحیه و تفکر انقلابی باید در انجام مسئولیت‌ها وجود داشته باشد. هر جا عناصر انقلابی هستند، آنجا دشمن تجدید نظر می‌کند؛ چون برنامه‌هایش محقق نمی‌شود.
داورزنی در ادامه با اشاره به مأموریت‌های مرکز مطالعات سیاسی، گفت: این مجموعه از مراکز ویژه و پر کار است که وجود جانشین در ساختار سازمانی آن این امر را تأیید می‌کند؛ مجموعه‌ای متشکل از نیروهای فکری که در امر کتاب، مقاله، نشریه، تحلیل و تهیه محتوا عمل می‌کنند.
جانشین معاون سیاسی سپاه در ادامه ابراز امیدواری کرد که مرکز مطالعات سیاسی در دوره مدیریت جدید که با روش‌های نوین و شیوه‌های دقیق اقدام به تولید محتوا می‌کند، این روند را ادامه دهد و افزود: حوزه فکری و نوشتن کتاب و مدیریت پایگاه خبری ـ تحلیلی بصیرت و از سویی انتشار هفته‌نامه صبح‌ صادق که به تعبیری ارگان رسمی سپاه و نمایندگی است، از جمله وظایف سنگین این مرکز به شمار می‌آید که انتظار می‌رود برادر عزیزمان آقای قاسمی پس از معرفی جانشین فرصت بیشتری برای مدیریت این مجموعه‌ها پیدا کند و کیفیت کار را ارتقا دهد؛ اگر چه همین امروز نیز با فضای جدید و تغییرات ایجاد شده در هفته‌نامه رضایت نماینده ولی فقیه در سپاه فراهم شده است؛ اما باید مسیر بهتر شدن ادامه یابد.
وی انجام بهتر و بیشتر مأموریت‌ها، بالا بردن سرانه مطالعه در بین هادیان سیاسی و مسئولان در سطح سپاه، افزایش کمّ و کیف محتوای تولیدی و... را از اولویت‌های مرکز مطالعات دانست و افزود: امروز چشم‌های بسیاری به صبح‌ صادق و پایگاه بصیرت است. من مطلع هستم که بسیاری از ائمه جمعه در کشور صبح‌ صادق را به منزله یک منبع تحلیلی مطالعه کرده و در سخنرانی‌ها و خطبه‌ها از آن بهره می‌برند.
بنا‌بر‌همین گزارش در ابتدای این جلسه علی قاسمی رئیس مرکز مطالعات سیاسی سپاه گزارشی از تحولات صورت گرفته در تولیدات این مرکز ارايه کرد.
در انتهای این مراسم سرهنگ دوم پاسدار فرهاد مهدوی به سمت جانشین مرکز مطالعات سیاسی سپاه معرفی شد و در سخنان کوتاهی از حسن اعتماد سردار سنایی‌راد تشکر و قدردانی کرد. 

 مهدی امیدی/ فیلم «فروشنده» تازه‌ترین اثر اصغر فرهادی یکی از آثار استراتژیک سینمای غرب است که به زودی در سینماهای کشورمان اکران می‌شود. دلیل اینکه «فروشنده» را برای سینمای غرب یک فیلم استراتژیک می‌دانیم، این است که ویژگی خاص این اثر نه ساختار هنری قدرتمند و نه تکنیک درخشان آن، بلکه محتوای خاص آن است. فیلم جدید اصغر فرهادی، یک درام کشدار و نه چندان پرجاذبه‌ای است که ارزش‌های هنری ندارد؛ به گونه‌ای که ما با یک فیلم کوتاه 15 دقیقه‌ای روبه‌رو هستیم که بیش از 120 دقیقه طول می‌کشد. «فروشنده» جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره کن را گرفته، اما ضعف فیلمنامه در آن کاملاً مشهود است. اینکه چرا چنین جایزه‌ای در جشنواره مشهوری، چون کن به این فیلم اعطا شده است، به دلیل جایگاه استراتژیک این فیلم است. به ویژه اینکه می‌دانیم فیلم جدید فرهادی، همچون اثر قبلی او، یک فیلم ایرانی به شمار نمی‌آید و به سفارش و تهیه‌کنندگی شرکت ممنتوی فرانسه (وابسته به اتحادیه اروپا) و با مشارکت شرکت انستیتوی دوحه(وابسته به خاندان پادشاهی قطر) ساخته شده است. اما رویکرد استراتژیک فیلم «فروشنده» چیست؟ در این گزارش و در گفت‌وگو با برخی از کارشناسان به این پرسش پرداختیم و در زمان اکران عمومی فیلم، به نقد ساختاری این اثر خواهیم پرداخت.
سعید کریمی، کارشناس فرهنگی معتقد است، حمایت قطری‌ها از فیلم «فروشنده» به عمق راهبرد دفاعی ایران در منطقه بر می‌گردد.
وی در این‌باره توضیح داد: «قطری‌ها که مهم‌ترین حامی داعش در منطقه هستند، دقیقاً از فیلمی حمایت کرده‌‌اند که مضمون آن مخالفت با غیرت و تعصب است. برای درک بهتر این مسئله، کافی است بار دیگر یادآوری کنیم که سلطه گروه‌های تکفیری بر سوریه تنها از زمانی کاهش یافت و آنها مجبور به عقب‌نشینی شدند که جوانان ایرانی برای دفاع از حرم به آنجا رفتند. چیزی که سبب شد این جوانان برای نبرد با داعش به سوریه و عراق بروند، غیرت و تعصب دینی آنها بود. اینکه می‌بینیم کشور قطر روی یک فیلمی با موضوع غیرت در ایران سرمایه‌گذاری می‌کند، بدون تردید برای تقابل با این جبهه است.»
این کارشناس فرهنگی افزود: «قطر طی سال‌های اخیر وارد کار سرمایه‌گذاری در عرصه فرهنگی با اهداف استراتژیک شده است. آنها قصد دارند اصغر فرهادی را جذب اهداف خود کنند و روی او سرمایه‌گذاری می‌کنند. چون فیلم‌های آقای فرهادی در داخل کشور ما به نمایش درمی‌آید و برای جامعه ایرانی ساخته می‌شود. آنها تلاش دارند از طریق سرمایه‌گذاری روی فیلم فرهادی مقوله غیرت‌زدایی و غیرت‌ستیزی را در جامعه ایران پیش ببرند. دلیل جایزه کن به این فیلم هم در همین جهت قابل شناسایی است.»
«سعید مستغاثی» نویسنده، مستندساز و منتقد سینما نیز در این‌باره می‌گوید: «به طور طبیعی وقتی یک سرمایه‌دار یا صاحب یک کمپانی غربی یا عربی، روی یک فیلم سرمایه‌گذاری می‌کند، در پی حفاظت از منافع خودش است. این مسئله درباره سرمایه‌گذارهای فیلم «فروشنده» هم صدق می‌کند. کمپانی ممنتو که سرمایه‌گذار اصلی فیلم اصغر فرهادی است، ارتباط خاصی با اتحادیه اروپا دارد. اتحادیه اروپا هم تعیین‌کننده سیاست‌های اروپا است. یکی از موضوعات مورد توجه آنها هم، تحقیر هویت و ریشه‌های فرهنگی و ملی مردم شرق در مقابل برتری و اقتدار فرهنگ و تمدن غرب بود. از قضا هر هفت فیلم تولید «انستیتو فیلم دوحه» در جشنواره کن اخیر (از جمله فیلم «فروشنده» فرهادی) این موضوع را دستمایه داستان‌های خود قرار داده بودند.»
محمدرضا باقری، کارشناس فرهنگی و سردبیر سابق خبرگزاری «دانشجو» نیز درباره فیلم جدید اصغر فرهادی می‌گوید: «فروشنده، برخلاف آثار پیشین فرهادی، خیلی شفاف و واضح پیام می‌دهد، می‌گوید در ایران هنر آزاد نیست، تئاتر سانسور می‌شود و هر شب ناظر نمایش می‌آید و ایراد می‌گیرد، مدرسه و نظام آموزشی کتاب غیر درسی را برای دانش‌آموزان خطرناک می‌داند و از فکر کردن بچه‌ها می‌ترسد و محدودیت‌ها برای اجرای داستان ـ مثل محدودیت در برهنه نمایش دادن فاحشه در تئاتر ـ را به سخره می‌گیرد و آن را مسخره می‌داند.»
وی همچنین با اشاره به تأکید فرهادی برای «غیرت‌ستیزی» در فیلم «فروشنده»، افزود: «اصرار به بیمار و ضعیف و پیر نشان دادن مهاجمی که به همسر شخصیت اصلی فیلم تعرض کرده، شاید بهانه‌ای برای مظلوم جلوه دادن متجاوز باشد، چه اینکه فرهادی در جای دیگری از فیلم هم اشاره می‌کند که اساساً رابطه جنسی خارج از چارچوب بد نیست؛ این خشونت است که بد است! و حرف اصلی فیلم این است که غیرت برای دوران سنت بود، در دوران مدرن این چیزها مایه دردسر است!


علی قاسمی/ رهبر معظم انقلاب در جمع اقشار مردم در تاریخ 11/5/95 با دعوت از آنها به مصرف کالاهای داخلی از جمله لوازم خانگی، فرمودند: «متأسفانه با وجود تأکید بر ضرورت ممنوعیت واردات کالاهای دارای مشابه داخلی، بازارها پر از کالاهای خارجی است و تولید داخلی در فشار قرار دارد.» معظم‌له برخورد قاطع با قاچاقچیان عمده و از بین بردن اجناس کلان قاچاق را، کاملاًً ضروری دانستند و افزودند: «به مسئولین گفته‌ام وقتی جنس قاچاق پیدا می‌کنید، جلوی همه آتش بزنید.» پس از بیانات ایشان شیوه امحا و سوزاندن کالای قاچاق با یک خط جدید به صورت جدی آغاز شد که امیدواریم این روند تا خشکاندن ریشه قاچاق و قاچاقچی که برای اقتصاد کشور سم مهلک هستند، تداوم داشته باشد.
سرنوشت کالاهای مکشوفه قاچاق 
پیش از 11 مرداد 95 که رهبر معظم انقلاب حکم صریح به سوزاندن کالاهای قاچاق، بدهند، شیوه برخورد با قاچاق کالاهای مکشوفه به چند روش صورت می‌گرفت:
الف ـ کالای فسادپذیر
۱ـ اگر در بین اجناس مکشوفه، مواد غذایی و دارویی فاسد بود، یا اجناس غیرشرعی و حرام وجود داشت همه آنها با دستور مراجع قضایی امحا می‌شد.
۲ـ اگر این کالاها جزو کالاهای مصرفی و غذایی فسادپذیر بودند و سازمان مربوط سلامت آنها را تأیید می‌کرد، امکان توزیع مجدد آنها وجود داشت.
ب ـ کالاهای فسادناپذیر
۱ـ  در انبارهای سازمان اموال تملیکی نگهداری می‌شد؛ 
۲ـ کالاهای مکشوفه به مزایده گذاشته می‌شد؛
۳ـ مجدد به خارج از کشور صادر می‌شد.
مشکل عمده‌ای که در روش‌های گذشته وجود داشت این بود که وقتی کالای قاچاق از طریق سازمان اموال تملیکی دوباره فروخته و به چرخه بازار وارد می‌شد، قاچاقچیان آنها را خریداری کرده و کنار کالای قاچاق خود به بازار عرضه می‌کردند. به این ترتیب، کالای قاچاق خریداری شده از سازمان اموال تملیکی، به نوعی نقش پوشش برای کالای قاچاق کشف نشده را ایفا می‌کرد. در این وضعیت با فرمان جدید رهبر معظم انقلاب تنها امحای کالاهای مکشوفه می‌تواند آثار و پیامدهای شیوه‌های گذشته را برطرف کند.
تجربه موفق کشورها در برخورد با کالای قاچاق
بر اساس قانون مبارزه با قاچاق و پولشویی، هر کشوری به مقتضای سیاست‌های قانونی خود روشی را در برخورد و مبارزه به این پدیده شوم و به نوعی فراگیر برای متولیان این امر در نظر گرفته است. در ایران هم طبق آیین‌نامه ابلاغی مواد ۵۵ و ۵۶ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز، تمامی کالاهای قاچاق مکشوفه یا باید از کشور خارج شده یا از سوی دستگاه‌های ذی‌ربط امحا شود و بر اساس تأکیدات قانونی، هیچ دستگاهی اجازه بازتوزیع این کالاها را در کشور ندارد. البته، اجرای این کار پس از سخنرانی رهبر معظم انقلاب درباره سوزاندن کالاهای قاچاق که در یازدهم مرداد ماه جاری در جمع اقشار مختلف بیان فرمودند جدی شد و بخش زیادی از کالاهای به دست آمده در تاریخ 27/5/95 در تهران و برخی از مراکز استان‌ها امحا شد. در این جا لازم است به  تجربه برخی از کشورها که در این زمینه پیشگام بوده‌اند و تجربه موفقی داشتند به اجمال اشاره شود. در کشور کنیا کالای قاچاق را پس از کشف و ضبط، در کشتی فله‌بر قرار داده و داخل اقیانوس غرق می‌کنند. در کشور مالزی با توجه به قانون مبارزه با قاچاق و پولشویی، به ویژه کالاهایی که با سلامت جامعه در ارتباط باشند، مانند میلیون‌ها نخ سیگار قاچاق سوزانده می‌شود. در هنگ‌کنگ با توجه به افزایش روند قاچاق عاج فیل با عنوان «طلای سفید»، پوست ببر، پلنگ و شیر به مجرد کشف این‌گونه محموله‌ها با وجود ارزش بالای آنها سوزانده می‌شود. پیش از سال 2015 گمرک روسیه مکلّف بود کالاهای قاچاق مکشوفه را با اخذ جریمه به مالک آن بازگرداند؛ اما پس از تحریم روسیه از سوی کشورهای اروپایی، مقابله با کالاهای تحریمی که به صورت قاچاق وارد خاک روسیه می‌شد، به‌طور جدی‌تر در دستور کار قرار گرفت. پس از آن، کالاهای قاچاق مکشوفه از جمله خودروهای خارجی، گوشی‌های برند اپل و مواد غذایی در ملأ عام امحا شدند. دو کشور ویتنام و تایلند هم از کشورهایی است که کالاهای قاچاق کشف شده را با بولدوزرها نابود و امحا می‌کند. نگاه اجمالی به عملکرد و تجربه این کشورها نشان می‌دهد امحای اجناس قاچاق، به‌ویژه کالاهای لوکس و گران‌قیمت مانند خودروها شیوه موفقی برای مبارزه قاطع با قاچاق کالا است. ما هم باید از تجربه این کشورها استفاده کنیم و در ملأ عام در حضور مردم و رسانه‌ها این اقدام را به صورت مداوم نه مقطعی انجام دهیم تا مردم نسبت به سرنوشت شوم قاچاق کالا، کاملاً حساس و آگاه شوند و امید بازتوزیع آن از طرق مختلف که پیشتر صورت می‌گرفت، به صورت کامل از ذهن قاچاقچی پاک شود. سخنان سیدعبدالمجید اجتهادی مدیرکل مبارزه با قاچاق کالا و ارز سازمان تعزیرات حکومتی درباره متهم پرونده 13 خودروی لوکس شامل بنز اس500، بی‌ام‌و، پورشه و رنجروور که به صورت قاچاق و از طریق مرزهای غیررسمی وارد کشور کرده و حتی تعدادی از آنها را نیز فروخته بود و با پیگیری‌های لازم، متهم پرونده به پرداخت 14 میلیارد تومان جزای نقدی محکوم شد، جای مسرت و خوشحالی دارد. مضافاً با توجه به قانون و هماهنگی‌های انجام شده از سوی سازمان اموال تملیکی، ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز، تعزیرات حکومتی و قوه قضائیه مقرر شده است تا این خودروها برای اولین بار در کشور امحا شود. طبق اخبار رسیده قرار است این 13 خودروی لوکس در استان فارس که پرونده آنها در آنجا بررسی شده است از بین‌بروند. اتفاقاًً ماشین‌های مدل بالای قاچاق باید در منظر مردم از بین بروند تا این پیام به جامعه منتقل شود که صاحبان آنها کسانی هستند که با وجود قدرت نتوانسته‌اند در برابر قانون کاری انجام دهند. مردم هم متوجه خواهند شد که عزم دستگاه‌ها در برخورد کاملاً جدی است و نفس این عمل بازدارندگی را در پی خواهد داشت. امحای این تعداد دستگاه خودرو آغازی است برای تعیین تکلیف 60 خودروی لوکس دیگر که در تهران و هرمزگان کشف شده و در آینده نزدیک نیز در فرایند امحا قرار می‌گیرد. 
در این میان یک سؤال مطرح است و آن اینکه چرا از خودروهای لوکس استفاده نکنیم و پول آن را به خزانه نریزیم؟ برخی از این خودروها به سرمایه ملی نام می‌برند که می‌توان منابع ناشی از فروش آن را صرف امور عام‌المنفعه و یا نوعی کارآفرینی اجتماعی کرد. رئیس انجمن صنفی کارفرمایی واردکنندگان خودرو با تأکید بر اینکه موضع صریح این انجمن در امحا و از بین بردن کالای قاچاق پیرو منویات رهبر معظم انقلاب است، گفت: «موضوع صادرات این خودروها یا فروش قطعات آن نیز در نهادهای متولی و دخیل در این پرونده بررسی شده است و باید بگویم که هزینه صادرات این خودروها از قیمت خودرو بیشتر می‌شود. همچنین موضوع فروش قطعات و لوازم یدکی این خودروها در بازار داخلی نیز به دلیل شبهه در ایجاد مفسده، از دستور کار مسئولان امر خارج و در نهایت تصمیم بر امحای این خودروهای قاچاق در استان فارس گرفته شده است.» 
روندی تصاعدی قاچاق با شبکه به هم پیوسته
در طول سه دهه منتهی به سال‌های 93 و 94 قاچاق کالا در ایران روندی صعودی داشته است که برخی از کارشناسان این میزان را با رشدی حدود ۱۶ برابر برآورد کرده‌اند. برای نمونه در سال ۱۳۹۲ حجم قاچاق کالا در ایران ۲۰ میلیارد دلار برآورد شده است که دو برابر بودجه عمرانی همان سال کشور بوده است. به گزارش رئیس سازمان تعزیرات حکومتی این رقم در سال ۱۳۹۴ در مجموع حدود ۲۰ تا ۲۵ میلیارد دلار برآورد شده است. لازم به ذکر است، از این میزان تنها 1 میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار از ۱۰ معبر غیراصلی تحت عنوان کوله‌بری با ۳۷ هزار نفر به صورت قاچاق وارد کشور شده‌ است و مابقی آن از طریق قاچاقچیان عمده و حرفه‌ای و بعضاً مرتبط صورت گرفته است. آمارهای ورود قاچاق برخی از کالاها در حجم وسیعی که صورت می‌گیرد نشان می‌دهد که باید یک شبکه به هم پیوسته و سازماندهی شده پشت سر این ماجرا باشد. حداقل 60 درصد از حجم کالاهای دخانی (حدود 30 میلیارد نخ)، 40 درصد از طلای موجود در بازار، حدود 90 درصد گوشی تلفن همراه، حدود 65 تا 70 درصد منسوجات و البسه در بازار و... بعید است از طریق یک سری از قاچاقچیان خرد و جزیی بتواند وارد کشور شود. در کشور ایران برای مبارزه با پدیده قاچاق قوانین متعددی وضع شده ‌است. طبق شمارشی که صورت گرفته تعداد این قوانین به 16 مورد می‌رسد، پس ضعف و کمبود قوانین در حال حاضر جزء نقص‌ها نیست؛ بلکه بیشتر به شیوه اجرا و عدم قاطعیت برمی‌گردد. بنابراین اگر قرار است دولت و سایر دستگاه‌های حکومتی مرتبط و دخیل در امر مبارزه با قاچاق برای یک اقتصاد مقاومتی و پویا در کشور شکل بگیرد، باید همه آنها رویکرد تهاجمی نسبت به پدیده قاچاق کالا را مد نظر داشته باشند. برای رفع این معضل، تمامی دستگاه‌های درگیر و مرتبط باید وظایف خود را به درستی انجام دهند، در غیر این صورت این پدیده شوم حتی می‌تواند کل اقتصاد کشور را تحت شعاع قرار دهد. قاچاق کالا پیامدهای منفی زیادی برای اقتصاد کشور دارد و برنامه‌ها و سیاست‌های توسعه اقتصادی را مختل ساخته و به نوعی زحمات دست‌اندرکاران نظام را که شبانه‌روز تلاش می‌کنند به هدر داده و خنثی می‌کند. از آنجا که قاچاقچی هزینه‌ای بابت حقوق گمرگ نمی‌پردازد و قیمت اجناس آن پایین‌تر از تولید داخلی است، در نتیجه اجناس تولیدکننده داخلی قدرت رقابت با کالای قاچاق را ندارد و مردم هم به دلیل ضعف فرهنگی و ارزان بودن کالای قاچاق به خرید آن رغبت نشان می‌دهند. در این وضعیت شرکت‌های داخلی زیان می‌بینند و تداوم آن ورشکستگی و در نهایت تعطیلی فعالیت واحدهای تولیدی و صنعتی را در پی دارد و همین امر صنعت را دچار رکود می‌کند. علاوه بر این، گسترش قاچاق کالا، موجب می‌شود که سرمایه‌گذاری در امور تولیدی و اشتغال‌زا کاهش یابد و انگیزه سرمایه‌گذاری مولد از بین برود. مفسده این عمل نتایج نامطلوبی را در کاهش تولیدات داخلی در پی دارد و در نتیجه میزان بیکاری افزایش و تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه کاهش می‌یابد و به تبع آن ضریب جینی به هم می‌ریزد و فاصله طبقاتی روزبه‌روز بیشتر می‌‌شود، یک عده هر روز فقیرتر و عده‌ای دیگر به دلیل درآمدهای کلان و بادآورده فربه‌تر می‌شوند. در کنار طرح این مسائل باید گفت یکی از عوامل اصلی و دخیل در این موضوع پایین بودن کیفیت کالاهای داخلی و ناتوانی در رقابت با کالاهای خارجی است که برای حل این معضل باید تدبیر و چاره‌ای اساسی اندیشیده شود.

  دکتر یحیی آل‌اسحاق/ اقتصاد علمی است که شاخصه‌ها و مؤلفه‌های متعددی دارد که از یکدیگر تأثیر می‌پذیرند. وقتی در نظام جمهوری اسلامی ایران از اقتصاد بحث می‌شود، منظور، اقتصاد سکولار یا اقتصاد مبتنی بر لیبرالیسم نیست؛ بلکه اقتصادی است که ضمن داشتن مؤلفه‌های مربوط به جمهوریت، اسلامیت هم در آن دیده می‌شود. در این نوع از اقتصاد یک شاخصه وجود دارد و آن، این است که باید ضمن توجه به واقعیت‌های اقتصادی، آرمان‌ها نیز مورد توجه قرار گیرد.
یکی از مباحثی که باید در اقتصاد اسلامی و معیار جمهوری اسلامی به آن توجه شود و در اقتصاد ما هم جایگاه ویژه‌ای دارد، موضوع عدالت است. به عبارتی، اقتصاد در نظام جمهوری اسلامی بدون در نظر گرفتن شاخصه عدالت، پذیرفتنی نیست، حتی اگر برابری داشته باشد؛ از این رو اسم رشد مورد نظر در اقتصاد جمهوری اسلامی، به پیشرفت تغییر یافت؛ پیشرفت به معنای رشدی که در آن عدالت وجود داشته باشد. گفتنی است، در نظام اسلامی، منافع اقتصادی عین منافع دینی و آرمانی ما است و این دو از هم جدا نیستند. به عبارتی، واقعیت‌نگری و آرمان‌گرایی دو بازوی اقتصاد نظام جمهوری اسلامی به شمار می‌آیند.
در نظام جمهوری اسلامی، مطابق اصل ۱۱۰ قانون اساسی، خط مشی کلی نظام اسلامی را مقام معظم رهبری مشخص و ترسیم کرده‌اند که باید تمام حرکت‌ها و جهت‌گیری‌های اجرایی و... در نظام مطابق این خط مشی باشد. رهبر معظم انقلاب، در چند سال اخیر با جدیت مسائل مربوط به اقتصاد را پیگیری و مطالبه می‌کنند؛ به‌گونه‌ای که در ۲۹ بهمن ۱۳۹۲ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی را ابلاغ فرمودند و در ادامه، سال ۱۳۹۵ را سال «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» نام‌گذاری کردند.
پس از ۳۵ سال فعالیت اقتصادی در نظام جمهوری اسلامی و تجربه روش‌های متفاوت در اقتصاد (اقتصاد جنگ، اقتصاد دولتی، اقتصاد مدل جهانی، اقتصاد رفاه و...) امروزه، شاهد یک چارچوب حرکت متناسب با نظام اسلامی هستیم که در قالب اقتصاد مقاومتی تبیین شده است و اگر سیاست‌ها، برنامه‌ها و فعالیت‌هایی که در این نظام صورت می‌گیرد، مقدم و پشتیبان سیاست‌های اقتصاد مقاومتی نباشد، بر خلاف مصالح نظام جمهوری اسلامی ایران و منافع ملی آن خواهد بود.
اگر قرار باشد در این کشور اقتصاد سروسامان یابد، ضروری است سیاست‌های اقتصاد مقاومتی اجرا شود. در این زمینه وظیفه ما پیگیری، اجرا و عملیاتی کردن سیاست‌های بیست‌وچهارگانه اقتصاد مقاومتی در کشور است. امروزه، در کشور یک چارچوب کلی برای اقتصاد وجود دارد و دیگر نیازی نیست نهادهای قانونگذاری و برنامه‌ریزان به دنبال تئوری‌پردازی بروند؛ از این رو، باید تمام توان خود را صرف اجرای این سیاست‌های ابلاغی کنند. در این راستا، وظیفه مجلس شورای اسلامی، مطالبه‌گری اجرای این سیاست‌ها به‌منزله نسخه شفابخش اقتصاد بیمار جمهوری اسلامی ایران است.
یکی از مشکلاتی که نظام جمهوری اسلامی در حوزه اقتصاد دارد، این است که اقتصاد جای خود را در حوزه حاکمیت، دفاع، پشتیبانی، رشد، توسعه و... پیدا نکرده است و در حوزه کلان انقلاب، فضای سیاسی سلطه خود را به فضای اقتصادی گسترانده است.
در حقیقت، وقتی می‌گوییم رشد اقتصادی کشور باید این میزان باشد، ضروری است شاخصه‌هایی، همچون میزان سرمایه‌گذاری، واردات کالاهای سرمایه‌ای، مواد اولیه و... رشد کرده باشد تا در نهایت رشد اقتصادی پدید آید، این در حالی است که در شاخصه‌های فوق چندان رشدی مشهود نیست.
واقعیت موجود در اقتصاد کشور نشان‌دهنده توان بالقوه مناسب در حوزه اقتصاد است. نیروی انسانی مولد، ذخایر مناسب معدنی، منابع انرژی، دانش فنی و... از جمله توان موجود در حوزه اقتصاد است. حال این سؤال مطرح می‌شود که چرا اقتصاد ما رشد و توسعه متناسب با این توان را ندارد؟
چند دلیل عمده برای این موضوع می‌توان برشمرد:
۱ـ نداشتن مدل و الگوی مناسب؛ در ۳۵ سال گذشته الگو‌های مختلفی در حوزه اقتصاد آزمایش شد و هر دولتی با یک مدل خاص به اقتصاد توجه کرد؛ ولی در حال حاضر با تدوین و ابلاغ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی، مدل متناسب با نظام اسلامی طراحی شده است و با اجرای آن باید مشکلات اقتصادی برطرف شود.
۲ـ تأثیرپذیری اقتصاد از عوامل خارجی و بین‌المللی؛ دشمنان نظام جمهوری اسلامی، به‌ویژه استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا، همواره درصدد تغییر حاکمیت در ایران بوده و هستند و در این مسیر از هیچ اقدامی فروگذار نکرده‌اند. این دشمنان در حال حاضر با رویکرد جنگ اقتصادی فعالیت می‌کنند و در این مسیر عده‌ای از کشورهای دیگر را با خود همراه کرده و شرایط را به گونه‌ای تغییر داده‌اند که برخی مسئولان داخلی نیز تصوّر می‌کنند برای حلّ مشکلات اقتصادی موجود باید به سمت خواست استکبار رفت و مسائل دیگری از جمله موضوع مقاومت، حقوق بشر، موشکی و... را حل کرد تا مشکل اقتصاد و معیشت در داخل کشور مرتفع شود.
۳ـ ضعف باور و اعتقاد به توان داخلی و سیاست‌های اقتصاد مقاومتی؛ اگر توان موجود در داخل کشور مطابق سیاست‌های اقتصاد مقاومتی به درستی به کار گرفته شود و موانع موجود بر سر راه اقتصاد برطرف گردد، مشکل اقتصاد کشور مرتفع می‌‌شود. در این بین عده‌ای باور و اعتقادی به اجرای این سیاست‌ها ندارند؛ چون وضعیت موجود که از آنها به ذی‌نفعان بازدارنده یاد می‌شود، برای این عده مطلوب است. از این رو برای سروسامان گرفتن اقتصاد، باید با این قشر برخورد مناسبی صورت گیرد و این عده از عرصه اقتصاد خارج شوند.

 دکتر سیامک باقری‌چوکامی/پیروزی در جنگ نرم بدون مجریان داخلی امکان‌پذیر نیست؛ از این رو به موازات شناخت دشمن بیرونی، شناخت ادامه صفوف دشمن در داخل نیز دارای اهمیت است. سؤال این است که چه کسانی مجریان یا پیاده‌نظام جنگ نرم در عرصه سیاسی داخل کشور هستند؟ 
به طور کلی، مجریان داخلی به سه دسته تقسیم می‌شوند:
 اول ـ دسته‌ای که به صورت آگاهانه مأمور بازیگران اصلی و مجریان خارجی جنگ نرم در داخل هستند. 
دوم ـ دسته‌ای که به صورت آگاهانه از ظرفیت‌ها و فرصت‌های دشمن بیرونی انقلاب برای براندازی نرم استفاده می‌کنند؛ اما مأمور آنها به شمار نمی‌آیند.
سوم ـ دسته سوم بازی‌خورده‌های جنگ نرم هستند. اینها به دلیل غفلت، ناآگاهی یا فریب و اغوا در جورچین بازیگران اصلی و مجریان جنگ نرم بازی می‌کنند. 
مجریان موصوف به تناسب عرصه‌های مختلف میدان جنگ نرم از جمله عرصه سیاسی، نقش‌های مختلفی دارند. این مجریان عبارتند از:
 ۱ـ روشنفکران غرب‌زده و وابسته
به باور صاحب‌نظران، غرب برای تسلط سیاسی بر کشورهای پیرامون ابتدا بر روی روشنفکران سرمایه‌گذاری کرده است. تاریخ سیاسی دولت‌ها از جمله در ایران نشان می‌دهد که چگونه روشنفکران جاده صاف‌کن الگوهای سیاسی غرب بوده‌اند. براساس اسناد و مدارک موجود نسل نخستین روشنفکران ایرانی را دولتمردان استعمارگر انگلیس پروراندند. (صحیفه‌نور، ج 13: 83 و زرشناس، 18/5/1389) حضرت امام فرمودند: «ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، لکن از شر تربیت‌یافتگان غرب و شرق به این زودی‌ها نجات نخواهیم یافت.»(همان، ج15، ص447) براساس منابع موثق بخشی از این روشنفکران به‌مثابه مأمور مجریان خارجی جنگ نرم عمل کرده و می‌کنند.
2ـ احزاب و گروه‌های ذی‌نفوذ سیاسی غربگرا
تاریخ معاصر ایران نشان می‌دهد که چگونه جریانات سیاسی غربگرا به نفع قدرت‌های غربی یا شرقی در داخل کشور عمل کردند. یکی از نشانه‌های بارز بازیگری جریانات غربگرا در براندازی نرم را می‌توان در انقلاب‌های رنگین سال‌های پس از جنگ سرد ملاحظه کرد (حاجیانی و حیدری، 1387، ص 79) بازیگران خارجی جنگ نرم این کار را از طریق جریان‌سازی سیاسی انجام داده و می‌دهند. جریان‌سازی یکی از اقدامات پنهانی دشمن برای تغییر سیاسی کشور هدف است. ایجاد احزاب سیاسی سرسپرده و گروه‌های ذی‌نفوذ در کشور هدف؛ ایجاد جریان مجازی برای فریب و سرگرم کردن و ایجاد جریان‌های موازی برای اشباع کاذب تقاضاها و نیازمندی‌های سیاسی ـ فکری و منتفی کردن فلسفه وجودی سایر جریانات و خنثی کردن توان و قدرت حریف از سوی جریاناتی از درون خود حریف نمونه‌هایی از جریان‌سازی سیاسی است. 
3 ـ برخی از نهادهای دانشگاه، استادان و دانشجویان 
بازیگران جنگ نرم برای تغییرات سیاسی بر روی نهاد دانشگاه، استاد و دانشجو به‌ مثابه موتور محرکه جنبش‌های سیاسی ـ اجتماعی سرمایه‌گذاری زیادی کرده‌اند. اصولاً ایجاد و تأسیس دانشگاه با فرمول و محتوای غربی در کشورهای پیرامون از سیاست‌های قرن بیستمی نظام سلطه برای سلطه نرم بر جهان بوده است، به همین دلیل امام خمینی(ره) تأکید بر استقلال نهاد دانشگاه داشته‌اند.(1/9/1359) نقش‌آفرینی بخشی از نهادهای دانشگاهی، استادان و دانشجویان وابسته و فریب‌خورده در جریان انقلاب‌های رنگی، برای غربی کردن نظام سیاسی تجربه جدید بازیگران غربی بود. در مورد ایران نیز این موضوع مورد پیگیری است، چنانچه رهبر معظم انقلاب فرمودند: «من شک ندارم که در آینده نه چندان دور، در بین اسناد محرمانه دستگاه‌های جاسوسی خواهید یافت و خواهید خواند که عوامل دشمن، روی دانشگاه‌های ما چگونه کار می‌کردند، روی فلان شخص دانشگاهی چگونه کار می‌کردند!»(4/6/1388)
4 ـ برخی از رسانه‌ها، مطبوعات، خبرنگاران و روزنامه‌نگاران 
 نقش تأثیرگذار و حتی تعیین‌کننده‌ای که اصحاب رسانه و مطبوعات در تغییر نگرش‌های سیاسی و جنبش‌های اجتماعی دارند، سبب شد تا بازیگران جنگ نرم بخشی از مجریان و پیاده‌نظام عملیات جنگ نرم را از این صنف انتخاب و گزینش کنند. «دشمن امروز به جاي راديوها، آمده و از داخل كشور ما پايگاه زده است. بعضي از اين مطبوعات كه امروز هستند، پايگاه‌هاي دشمنند.» (رهبر معظم انقلاب،1/3/1379) رفتارهای مطبوعات زنجیره‌ای مانند روزنامه‌های جامعه، توس، نشاط، عصر آزادگان، اخبار اقتصاد، راه‌نو، پیام‌نو، دنیای سخن، پیام هامون و... نشان می‌داد که آنها به پایگاه‌های دشمن تبدیل شده‌اند. از جمله آلبرایت، وزیر وقت امور خارجه آمریکا درباره توقیف مطبوعات زنجیره‌ای ابراز داشت: «روزنامه‌های اصلاح‌طلب آمریکا را دلگرم کرده بود، آنچه اکنون در ایران اتفاق می‌افتد. (توقیف روزنامه‌ها)، آمریکا را بسیار نگران کرده است.» (جمعی از روحانیون، 1379: 46)
۵ـ  فرق مذهبی
یکی از راه‌های تأثیرگذاری بر عرصه سیاسی فرقه‌سازی‌های مذهبی است. استعمار انگلیس در این زمینه تجربه زیادی در کشورهای اسلامی داشته است. فرقه بهائیت از جمله فرقه‌هایی است که از ناحیه صهیونیست‌ها، آمریکا و انگلیس به طور اختصاصی مأموریت بی‌ثبات‌سازی داخلی ایران و ایفای نقش و بازیگری مهم در جنگ نرم بر ضد جمهوری اسلامی را برعهده دارد. این فرقه در اغلب آشوب‌های داخلی اخیر ایران از جمله فتنه 88 حضور داشته است. جریان‌های تشیع انگلیسی و تسنن آمریکایی نیز از جمله جریان‌سازی فرقه‌ای است که برای تأثیرگذاری بر عرصه سیاسی طراحی شده‌اند. به باور رهبر معظم انقلاب، تشیع انگلیسی مرتبط با سازمان اطلاعات خارجی انگلیس(MI6) است و تحت هدایت و کنترل این سازمان می‌باشد و تسنن آمریکایی نیز مزدور سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) است. هر دو برادران شیطانند، هر دوی آنها عوامل آمریکا و غرب و استکبارند و هر دوی آنها ضدّ اسلامند.(19/10/۱۳۹۳) 
6ـ ان‌جی‌اوها
 به باور بازیگران جنگ نرم سازمان‌های مردم‌نهاد، با کارکردهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مهم‌ترین رقبای دولت‌ها برای کسب قدرت بسیج اجتماعی و اصلی‌ترین عامل زمینه‌های تغییر و دگرگونی در نظام‌های سیاسی براساس روش‌های غیرخشونت‌آمیز به شمار می‌روند.
7 ـ گروه‌ها و شخصیت‌های ضد انقلاب 
ضد انقلاب و اپوزیسیون از سال‌های 1370 به بعد به تجربه دریافته‌اند که برخورد سخت‌افزاری و مستقیم با انقلاب اسلامی راهكاري شكست‌خورده و بي‌اثر است؛ از این رو رویکرد استحاله سیاسی نظام و بهره‌گیری از سازوکارهایی مانند انتخابات برای تغییر سیاسی را در اولویت کاری خود قرار داده‌اند. 
8 ـ نهادهای ایرانی ـ آمریکایی
ایرانیان خارج از کشور نهادهای متعددی را در کشورهای اروپایی و آمریکایی راه‌اندازی کرده‌اند. بخشی از این نهادها مجریان جریان جنگ نرم هستند که به صورت برنامه‌ریزی شده برای براندازی نرم فعال هستند. از جمله می‌توان به «صنعت تکنولوژی، شورای آمریکا-ایران»(AIC)، «اتحادیه روابط عمومی آمریکایی‌های ایرانی‌تبار»(پایا) و «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایاک) اشاره کرد.( www.farsnews.com)
آنچه گفته شد نشان داد بازیگران مهمی وجود دارند که در سطوح راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران فعال هستند؛ اما شمارش آنها به معنای احصای همه مجریان جنگ نرم نیست.