محمد عطریانفر، عضو ارشد حزب کارگزاران گفت: وجود مدیران با ثروت‌های هنگفت نتیجه فقدان سلامت اقتصادی و به‌کارگیری آنها سبب کاهش اعتماد مردم به دولت است. مردم نمره خوبی به دولت نمی‌‌دهند. آنها مشکلات و گرفتاری‌های خودشان را می‌بینند و توقع دارند دولت منجی آنها باشد.
اهل شیشلیک و کبابم نه نان و پنیر
«غلامرضا یوسفی» فرماندار جدید ورامین که پیش‌ از این، رئیس ستاد انتخابات استان تهران بود، در مراسم معارفه خود اعلام کرد: «من اهل شیشلیک و کباب هستم و شفاف هم می‌گویم با نان و پنیر نمی‌توانم کار کنم، از ماشین خوب سوار شدن هم ترسی ندارم.» این حرف‌ها در حالی بیان می‌شود که بخش زیادی از مردم درگیر مشکلات معیشتی هستند و نمی‌توانند حداقل زندگی آبرومند را برای خود و خانواده‌شان فراهم کنند.

امام جمعه‌ها حق دخالت ندارند!
علی مطهری، نایب‌رئیس دوم مجلس شورای اسلامی، با انتقاد از موضع‌گیری‌های امام جمعه مشهد درباره برگزاری کنسرت موسیقی در این شهر، دولت حسن روحانی را متهم کرد که در این زمینه ایستادگی نداشته است. مطهری چندی پیش در جمع حامیان دولت یازدهم در شهر زنجان با اشاره به لغو کنسرت‌های موسیقی در مشهد که به‌ خواسته امام جمعه این شهر بوده است، آن را نمونه‌ای از «حاکمیت دوگانه» در کشور دانست و تأکید کرد: «امام جمعه‌ها حق دخالت در امور اجرایی را ندارند». در نهایت، علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت که دولت از برگزاری کنسرت موسیقی در شهر مشهد به احترام آقای علم‌الهدی صرف‌نظر کرده است؛ اما علی مطهری با انتقاد از این اظهارات، عنوان کرد: «دولت اگر بخواهد در مقابل این امور عقب‌نشینی کند، فایده ندارد و آن موقع چه فرقی است بین این دولت و دولت‌های قبلی». مطهری در پایان سیاست‌های داخلی دولت حسن روحانی را زیر سؤال برد و گفت: «دولت یازدهم در این عرصه توفیق چندانی نداشته است.»

16 بار درخواست مذاکره
علی باقری، عضو ارشد سابق تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای با اشاره به اینکه مذاکره فی‌نفسه موضوعیت ندارد، بلکه مذاکره‌ای مطلوب است که تأمین‌کننده منافع کشور باشد، اظهار داشت: آمریکایی‌ها در ژنو3 (آذر88)، 9 بار و در استانبول (یعنی بهمن88)، شانزده بار درخواست مذاکره کردند؛ اما شرط ایران را قبول نکردند تا اینکه چند ماه پس از آن، در استانبول دو (فروردین 91) در مذاکرات، متن نامه اوباما را خطاب به رئیس هیئت مذاکره‌کننده ایرانی قرائت کردند که در آن، اوباما نه تنها آن شرط را پذیرفت (پذیرش حقوق هسته‌ای ایران در چارچوب ان‌پی‌تی)، بلکه تصریح کرد که آمریکا نمی‌خواهد ایران در حقوق و تکالیف هسته‌ای ان‌پی‌تی یک استثنا باشد.

بدترین روزهای اقتصاد
حسین راغفر، اقتصاددان حامی دولت گفت: «در سال‌های اخیر، نرخ بیکاری افزایش قابل ملاحظه‌ای داشته و با توجه به افزایش کم‌سابقه تورم در ایران، اقتصاد کشور یکی از بدترین روزهای خود را می‌گذراند و نرخ بیکاری جوانان که هم اکنون 26 درصد است، دو برابر نرخ بیکاری کل است؛ یعنی از نظر نرخ بیکاری در منطقه بحران‌زا قرار گرفته‌ایم. در این میان گفتنی است که متأسفانه پول و به دست آوردن سرمایه در گروی سفته‌بازی و خرید سکه و ارز است، حال آنکه تولید با مشکلاتی همچون هزینه‌های بالا، مالیات، عوارض و حق بیمه مواجه است.»

فصل جدید در صنعت هوایی
سردار دهقان، وزیر دفاع درباره لایحه ششم توسعه و جای خالی حوزه هوایی در این برنامه گفت: «آنچه در این لایحه از طرف دولت مطرح شده، همه جوانب‌ دفاعی را در بر می‌گیرد و در آن اصل بازدارندگی مد نظر بوده است.» وی افزود: «ما سال‌های قبل در حوزه هوایی و جنگنده سرمایه‌گذاری جدی نکردیم؛ اما در سه سال اخیر فصل جدیدی در این حوزه گشوده شده است. ما زیرساخت‌های لازم برای تولید هواپیماهای جنگی را داریم و دفاتر طراحی ما در بالاترین سطح قادرند هر نوع پرنده‌ای را طراحی کنند.» همچنین گفت: «هواپیمای کوثر 88 نیز که یک هواپیمای آموزشی است را در مراحل پایانی تولید داریم که تا پایان امسال پرواز خواهد کرد.»

 محمدرضا مرادی/ گروه تروریستی داعش از زمان تشکیل سعی داشته است دامنه حضور خود در کشورهای اسلامی را گسترده‌تر کند. در واقع، پس از حضور در سوریه و عراق و برخی دیگر از کشورها سعی کرده با سوءاستفاده از نبود امنیت در افغانستان، به دنبال جای پایی در این کشور نیز باشد. برای این منظور تلاش‌های این گروه تروریستی از زمستان 93 شروع شد و به تدریج در افغانستان اعلام موجودیت کرد. هرچند در ابتدا مقامات افغانستان حضور داعش در این کشور را تکذیب کردند و آن را تبلیغاتی دانستند؛ اما گذر زمان نشان داد که داعش به دنبال حکمرانی بر مشرق اسلامی است و آسیای مرکزی و شبه‌قاره هند اهداف احتمالی آینده این گروه تروریستی خواهد بود. به هر روی داعش وارد افغانستان شد و توانست طی مدتی کوتاه، فعالیت‌های چشمگیری انجام دهد و خود را به‌عنوان گروهی باانگیزه، لجستیک نظامی و با منابع مالی قابل‌توجه معرفی کند. هرچند در ابتدا حضور داعش در حمل و نصب بیرق‌های سیاه این گروه خلاصه می‌شد؛ اما امروز شاهد فعالیت گسترده‌تر این گروه در افغانستان هستیم. داعش در طول کمتر از یک سال حضور خود در افغانستان، سعی کرد ضمن عضوگیری از میان جنگجویان بریده از طالبان، از میان مردم و جوانان افغان نیز عضوگیری کند.
نزدیک به دو سال است که از حضور گروه تروریستی داعش در افغانستان می‌گذرد. در آغاز حضور آنها در این کشور گروه طالبان با انتشار اعلامیه‌ای نسبت به حضور آنها واکنش نشان داد. گروه طالبان توانست به طور کامل پایگاه‌های این گروه تروریستی را در زابل پاک‌سازی کنند. همچنین درگیری‌های زیادی بین تروریست‌های داعش و طالبان در ولایات مختلف افغانستان، به ویژه ننگرهار وجود دارد. داعش با توجه به اینکه در ولایت ننگرهار با پاکستان هم‌مرز است توانسته نفوذ خود را تاحدودی گسترش دهد. در این ولایت یک جنگ داخلی فعال میان طالبان و اعضای پیشین این گروه که به داعش پیوسته‌اند، جریان دارد.
شواهد نشان می‌دهد که این گروه تروریستی ضربه به شیعیان افغان را هدف راهبردی خود قرار داده است. به طور کلی، تشیع در افغانستان مترادف با «هزاره» است و این گروه قومی و مذهبی تشیع در افغانستان وحدت مفهومی یافته‌‌اند، به‌گونه‌‌ای که وقتی کسی واژه هزاره را به کار می‌‌برد، منظورش شیعه است. با این حال شیعیان افغانستان به قوم هزاره محدود نیست و سادات، قزلباش‌‌ها نیز شیعه ‌مذهب هستند. به ‌علاوه، اقلیتی از تاجیک‌‌ها، پشتون‌‌ها و ترکمن‌‌ها نیز مذهب شیعه دارند.
اما به طور کلی، داعش برای گسترش حوزه نفوذ خود در افغانستان با چالش‌های جدی و متعددی روبه‌روست که پیشروی آن را حتی در مناطق پشتون‌نشین با چالش مواجه خواهد کرد. هرچند امید این جریان به پشتون‌های افغان است؛ اما به دلیل وجود تفاوت‌های ایدئولوژیک و اعتقادی میان مذهب حنفی و طریقت «دیوبندی» طالبان و گرایش سلفی ـ وهابی داعش، با پذیرش گسترده این قوم مواجه نخواهد شد. علاوه بر این، رفتارهای غیرانسانی، وحشیانه و بی‌قاعده داعش در سوریه و عراق، وحشت عمیقی را در میان مردم افغانستان اعم از پشتون، تاجیک، ازبک و سایر اقوام پدید آورده است. داعش با حضور در افغانستان از دو معبر قصد ورود به آسیای میانه دارد؛ معبر اول برای گروه تروریستی داعش «دانگام» ولایت ننگرهار و «کامدیش» ولایت نورستان و در ادامه رسیدن به بدخشان است و معبر دیگر، مسیر «هلمند»، «گلستان»، «فراه» و پس از آن کوهستان‌‌های ولایت «غور» و در نهایت ولایت «فاریاب» می‌‌باشد و در حال حاضر گروه تروریستی داعش از همین دو مسیر خود را به آسیای میانه رسانده است. داعش در افغانستان می‌تواند خطرناک‌تر از عراق و سوریه باشد؛ چرا که محیط این کشور بسیار مساعدتر از عراق و سوریه است.

 حسین عبداللهی‌فر/ با اظهارنظر یکی از تحلیلگران سیاسی منتسب به اردوگاه اصولگرایان درباره پیش‌بینی آینده انتخابات و اینکه برخی از چهره‌های این جریان ادامه ریاست جمهوری روحانی را محتمل دانسته‌اند، عده‌ای با ذوق‌زدگی از این موضوع، آن را به نوعی پذیرش شکست جبهه اصولگرایی دانسته و برخی دیگر نیز آن را نشانه‌ای از عقلانیت در عقلای آن توصیف کرده‌اند؛ این در حالی است که حامیان دولت در جریان اصلاحات با تردید جدی به پیروزی روحانی نگریسته و به استناد برخی شواهد و نظرسنجی‌ها از ضرورت رقیب‌تراشی برای وی سخن
 می‌گویند.
اینکه اصلاح‌طلبان و حتی برخی کارگزاران نگران رأی‌آوری مجدد روحانی هستند، عجیب به نظر نمی‌رسد؛ چراکه برگزاری انتخابات در شرایط کنونی و وضعیت عادی به پیروزی روحانی منتهی نمی‌شود و آنچه می‌تواند رأی‌‌‌آور باشد، حضور رقبای جدی است. اگر این فرد از جریان اصولگرا یا هر کس دیگری، مخالف روحانی باشد، اصلاح‌طلبان و اعتدالیون را به حفظ روحانی تحریک می‌کند؛ اما اگر این شخص از جانب اصلاح‌طلبان باشد، اصولگرایان را ناگزیر به حمایت از روحانی می‌نماید تا به اصطلاح بین گزینه بد و بدتر به گزینه بد تن دهند. ضمن آنکه اصلاح‌طلبان روی ماندن رقبای مخالف روحانی تردید جدی دارند؛ به ویژه آنکه ردّ صلاحیت آنها را نیز بعید نمی‌دانند.
عجیب آنجاست که اصولگرایان در وضعیت کاملاً متفاوتی قرار داشته و نمی‌توانند به صورت انفعالی تسلیم هر نتیجه‌ای شوند؛ از این رو ورود این جریان به عرصه رقابت‌ها الزاماً باید جدی و حداکثری باشد؛ زیرا منطق و دلایل عدیده‌ای دارد. برخی از این علل عبارتند از:
۱ـ  بقای گفتمانی اصولگرایان ایجاب می‌کند که در انتخابات آتی مقهور دوقطبی‌سازی‌ها قرار نگرفته و به هیچ یک از دو قطب گرایش پیدا نکنند. رفتن اصولگرایان به هر یک از دو قطب اختلافات داخلی آنها را تشدید کرده و کیان و موجودیت‌شان در افکار عمومی را به مخاطره می‌اندازد.
۲ـ موجودیت اصولگرایان به حضور مستقل و کارکرد جریانی آن در ایجاد قطب سوم در انتخابات است که اولین نتیجه آن نجات کشور از پیامدهای فضای دوقطبی و از بین بردن زمینه‌های بهره‌گیری دشمنان انقلاب از آن است. ضمن آنکه هضم شدن این جریان در قطب‌های موجود سبب کاهش مشارکت مردم در پای صندوق‌های رأی می‌شود که خواست دشمنان نظام اسلامی است.
۳ـ اصولگرایان می‌توانند به نتیجه هم نیم نگاهی داشته باشند؛ اما مهم‌تر از آن حفظ پایگاه اجتماعی و برنامه‌ریزی برای آینده است که با پی بردن به وزن خویش، می‌توانند با نگاهی آسیب‌شناسانه به بازسازی آن بپردازند.
۴ـ حضور نداشتن اصولگرایان سبب سرگردانی آرای بسیاری از تکلیف‌گرایان می‌شود. کسانی که از وضعیت موجود راضی نبوده و می‌خواهند آن را تغییر دهند؛ اما نمی‌‌خواهند به وضع سابق باز گشته و آزموده را بیازمایند.
بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که آنچه اصولگرایان از نتیجه انتخابات می‌گویند، به معنای انفعال و کناره‌گیری از عرصه رقابت‌ها نیست؛ بلکه رصد و تحلیل وضعیتی است که برای فائق آمدن بر آن، اولین گام پیش‌بینی دقیق صحنه و باز نکردن دست خویش نزد رقبا و پرهیز از شتابزدگی در اعلام نامزدهای اصلی است.

 محمدرضا بلوردی/ چهاردهم آگوست (24 مرداد) در بحرین سالروز استقلال این کشور است؛‌ روزی که پس از توافقی که بین رژیم پهلوی و انگلستان صورت گرفت،‌ بحرین از ایران جدا و کشوری مستقل معرفی شد. این درحالی است که منطقه خلیج‌فارس به دلیل تأمین بخش عمده منابع انرژی نفتی جهان، از دیرباز مورد توجه قدرت‌های جهانی بود و تا سال 1971 انگلستان قدرت بلامنازع خلیج‌فارس مطرح می‌شد و سیاست‌های آن در این منطقه به گونه‌ای طراحی شده بود که کشورهای منطقه روزبه‌روز ضعیف‌تر شده و پایگاه‌های منطقه‌ای خود در خلیج‌فارس را از دست بدهند؛ ازاین‌رو جدایی بحرین از ایران با برنامه‌ریزی انگلیسی‌ها را می‌توان در این راستا ارزیابی کرد. ضمن اینکه این واقعیت را هم باید در نظر گرفت که تصمیم انگلستان برای خروج از بحرین برای بسیاری از صاحب‌نظران، امر چندان عجیبی نبوده است و علت اصلی آن به ضعفی بازمی‌گردد که انگلستان دچار آن شده بود و تصمیم گرفته بود به حضور خود در شرق کانال سوئز پایان دهد. 
با وجود اینکه 14 آگوست سالروز استقلال بحرین به‌شمار می‌آید؛‌ اما مقامات بحرینی آن را به‌مثابه یک روز ملی که مراسم و جشنی در آن برقرار شود قبول ندارند؛ بلکه تلاش بر این است تا روز 16 دسامبر،‌ یعنی سالروز تاج‌گذاری عیسی‌بن‌سلمان آل‌خلیفه پادشاه سابق بحرین، روز عید ملی معرفی شود. این درحالی است که مقامات بحرینی در مناسبت‌های مختلفی نشان داده‌اند که از خروج انگلستان از این کشور ناراحت هستند. همچنان‌که حمدبن‌عیسی،‌ پادشاه بحرین در سفری که در سال 2013 به انگلستان داشت آشکارا تصریح کرد که کسی از انگلستان نخواسته بود از بحرین خارج شود و کشورش به انگلیسی‌ها نیاز دارد. 
در عمل هم سیاست مقامات بحرینی به‌گونه‌ای بوده است که نشان می‌دهد خروج انگلیس تنها امری ظاهری بوده و در عمل چیزی تغییر نکرده است و وابستگی حاکمان بحرین به انگلستان بر همگان آشکار است. در همین راستا بود که در سال 2013 پادشاه بحرین از اعطای تابعیت به 240 انگلیسی که درخواست تابعیت بحرین را کرده بودند، خبر داد. همراهی حاکمان بحرینی با سیاست‌های انگلستان از این هم فراتر رفته است و در سال 2014 توافقی بین دو طرف امضا شده که طبق آن به انگلستان اجازه داده می‌شود اولین پایگاه نظامی خود در خاورمیانه را در بحرین تأسیس کند و هزینه‌های ساخت این پایگاه که بیش از 19 میلیون یورو می‌باشد را هم آل‌خلیفه پرداخت خواهد کرد. 
در چنین وضعیتی و با توجه با تشدید سیاست‌های آل‌خلیفه علیه شیعیان و بازداشت‌های گسترده‌ای که نسبت به مخالفان سیاسی خود در پیش گرفته است، تنها راهی که پیش روی اکثریت شیعه بحرین باقی می‌ماند این است که به مخالفت‌های خود با این نظام دیکتاتوری ادامه دهد و با صبر و پایداری ثابت کند که اراده مردم بر اراده حاکمان ظالم پیروز خواهد شد و به استقلال واقعی خواهد رسید. 

 برنامه‌ کاری رهبر معظم انقلاب در یک روز
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای «برنامه کاری رهبر انقلاب در طول یک روز» را منتشر کرد.
 در این مطلب که بخشی از بیانات معظم‌له در دیدار جمعی از پاسداران سپاه حفاظت ولیّ امر و خانواده‌های آنان است، آمده است: «همه باید تلاش کنیم، شما یک جور تلاش می‌کنید، من یک جور تلاش می‌کنم. خب، الحمدلله شما جوان هستید، تلاش‌تان هم آسان‌تر و هم موفق‌تر است. ما دیگر سنین پیری و در واقع به طور متعارف سنین بازنشستگی‌مان است. منتها ما بازنشستگی نداریم، ما تا آن دم آخر باید حرکت کنیم. لکن کار خودمان را می‌کنیم. من به شما عرض بکنم، بنده همین روزهایی که الآن در خدمت شما هستیم من کارم را از ساعت پنج صبح شروع می‌کنم. یعنی شروع کار من از ساعت پنج صبح است. بعد از نماز صبح می‌روم مشغول کار می‌شوم، تا بعد بیاییم و درس بگوییم، بعد برویم یک استراحتی بکنیم، باز مشغول کار بشویم تا ظهر و تا عصر و حالا تا هر وقت که بشود، تا شب. الآن هم که نزدیک ساعت ده است. بنده ساعت ده و ربع، ده و نیم معمولاً دلم می‌خواهد بخوابم اگر بشود. کار باید کرد برادران، هرچه می‌توانید از این جوانی استفاده کنید، جوانان‌تان را هم تشویق کنید کار بزرگی در پیش دارید برای اداره این کشور، این کشور به شما جوان‌ها در آینده احتیاج دارد.»


کمترین تعداد مسجد در تهران وجود دارد
شهر تهران باتوجه به جمعیت هشت میلیون نفری با دو هزار مسجد کمترین تعداد مسجد را دارد و به لحاظ تقسیم تعداد مساجد بر تعداد جمعیت باید گفت پایتخت، فقیرترین شهر کشور از نظر تعداد مسجد است. 
حجت‌الاسلام عبدالمقیم ناصحی، رئیس کمیسیون فرهنگی ـ اجتماعی شورای شهر تهران با بیان نکته فوق گفت: «هم اکنون دو هزار مسجد در تهران وجود دارد و سرانه تعداد مساجد به جمعیت در تهران برای هر چهار هزار نفر، یک مسجد است.
 همچنین سرانه مساحت مساجد نسبت به جمعیت شهر تهران هم ۱۵ سانتی‌متر به ازای هر نفر است که طبق استانداردها برای هر فرد حداقل نیاز به ۷/۶ متر فضای مذهبی و فرهنگی در شهر وجود دارد. بر اساس آمار از سال ۷۵ تا امروز ۵/۲ تا ۳ میلیون نفر به سن بلوغ رسیده‌اند. ما در این ۲۰ سال چند مسجد به تهران اضافه کرده‌ایم؟ اینها را باید در کنار اهمیت مساجد و دین انقلاب به مساجد قرار دهیم. این نشان می‌دهد مسئولان غفلت کرده‌اند. ما پیش از انقلاب نیمی از مسجدهای فعلی را در اختیار داشتیم. در واقع، هزار مسجد در تهران پس از انقلاب به دست مردم و کمک‌های مردمی ساخته شد. 



دور زدن مجلس و شورای نگهبان در قراردادهای جدید نفتی 
دولت برای قراردادهای جدید نفتی با شرکت‌های خارجی به دنبال دور زدن مجلس و شورای نگهبان بود که رهبر معظم انقلاب با آن مخالفت کردند.
 احمد توکلی در نامه‌ای به مجلس شورای اسلامی با ابراز نگرانی از قراردادهای جدید نفتی نوشت: «مصوبه دولت بر سر الگوی جدید نفتی الگوی کاملاًً نامناسبی است که اگر اجرایی شود، سود بسیار زیاد و غیرمتعارفی را نصیب بیگانگان می‌کند و از منابع مالی دولت می‌کاهد؛ به طوری که به جای جوانان تحصیلکرده ما، جوانان فرانسه، انگلیس، هلند و ایتالیا را از بیکاری نجات می‌دهد؛ به سرعت ظرفیت‌های فنی و تخصصی صنعت نفت موجود در داخل را از کار می‌اندازد؛ با دوره طولانی حضور خارجی (20 تا 57 سال!) بیگانگان به بارسازی و یارگیری از بین وادادگان و وطن‌فروشان دست می‌‌زنند و بالاخره هر وقت نپسندیدند، دولت را با کودتا ساقط می‌‌کنند و دیکتاتوری جدیدی را حاکم می‌سازند. با این همه، اگر 13 محور مشکل‌دار IPC اصلاح بشود، منتقدان آن را برای میادینی که درباره آنها تجربه نداریم (مانند میادین مشترک آب‌های عمیق دریای خزر و دریای عمان) قابل قبول می‌‌دانند. در عین حال، دولت سعی کرده است با مصوبه گرفتن از جلسه سران قوا، مجلس و شورای نگهبان را دور بزند، ولی رهبری در حاشیه نامه آقای رئیس‌جمهور نوشتند این موضوع باید تمام مسیر قانونی‌‌ خود را طی کند. 



آشکار شدن خط رسانه‌ای حامیان داعش در داخل
استفاده بمب‌افکن‌های روس از پایگاه شهید نوژه همدان برای بمباران تروریست‌های داعش و النصره سبب پیدا شدن خط‌های رسانه‌ای داخل و خارج در حمایت از تروریست‌ها شد.
 واشنگتن، تل‌آویو، لندن و سپس در تهران در مخالفت با این اقدام اعلام کردند که استقلال کشور و قانون اساسی نقض شده است! به گزارش خبرگزاری دانشجو، شبکه سلطنتی انگلیس بلافاصله پس از انتشار این خبر با تبلیغات پر حجم تلاش داشت اینگونه القا کند که ایران دست به اقدامی کم‌نظیر زده و حضور جنگنده‌های روس در همدان خلاف قانون اساسی است. خطی که در ایران هم روزنامه‌های اصلاح‌طلب «آرمان» و «اعتماد» دنبال کردند. «فرهمند علیپور» خبرنگار فراری و همکار «بی‌بی‌سی فارسی» در شبکه تلگرامش با طعنه به این مزدوران وطنی نوشت: شعار نه شرقي، نه غربي حكومت ايران هم زماني زنده شد و يك دفعه حاميان سينه چاكي پيدا كرد. نکته جالب هجمه رسانه‌های به‌اصطلاح اصلاح‌طلب سابقه آنها در مسائل مشابه است. کسانی که روزگاری منتقدان برجام را به دلیل نگاه امنیتی مسخره می‌کردند، حالا دلواپس هواپیماهای کشور هم‌پیمانی شده‌اند که با دشمن مشترک در حال هزینه دادن هستند. آن هم هواپیماهایی که باید در دالان‌های هوایی مشخصی پرواز کنند. دم خروس حمایت آقایان از بازرسی بدون ضابطه آژانس در نقاط حساس کشور و  پیوستن ایران به معاهده‌هایی مانند گروه ویژه اقدام مالی(FATF)  را باور کنیم؛ یا سروصدای این دلواپسی امروزشان برای امنیت کشور را!



 دکتر یدالله جوانی/ بسیار تلخ است؛ ولی واقعیت دارد که جریانی در کشور به دنبال بزک کردن آمریکا با هدف برقراری رابطه با این کشور است. در عرصه بین‌الملل، اصل بر رابطه میان کشورهاست؛ اما جمهوری اسلامی ایران به دلایل گوناگون، رابطه با ایالات متحده با مختصات کنونی را به ضرر منافع ملی، امنیت ملی، مصالح اسلامی و آرمان‌های انقلاب می‌داند. دولت ایالات متحده در شرایط فعلی، با استفاده از خلق و خوی استکباری به دنبال سلطه بر جهان است که عبور از انقلاب اسلامی و ساقط کردن جمهوری اسلامی ایران، یکی از لوازم نیل به  هدف راهبردی آنها در قرن بیست‌ویکم به شمار 
می‌آید.
 بر همین اساس طی ۳۷ سال گذشته، سیاست آمریکا در قبال ایران، جز خصومت، توطئه و کارشکنی، چیز دیگری نبوده است؛ اما با وجود این سیاست و اقدامات خصمانه، روند تحولات در منطقه و جهان، از دو واقعیت انکارناپذیر حکایت می‌کند؛ نخست روند توسعه قدرت جمهوری اسلامی و دوم روند افت قدرت ایالات متحده و فاصله گرفتن روزافزون از موقعیت رهبری جهان. معنای این سخن، آن است که امپراتوری آمریکا از نظر ابرقدرتی، در حال فرو ریختن است؛ شاخ‌های آمریکا شکسته شده و تیغ آمریکا برندگی سابق را ندارد. قدرت‌های نوظهوری چون جمهوری اسلامی، آمریکا را در تنگنای استراتژیک قرار داده‌اند و در منطقه راهبردی غرب آسیا، رژیم صهیونیستی که اصلی‌ترین پایگاه غرب و آمریکا در منطقه و جهان اسلامی است، به دلیل زیر سؤال رفتن فلسفه وجودی‌اش(قدرت)، دغدغه بقا پیدا کرده است. تمامی رژیم‌های دودمانی متحد غرب و آمریکا در منطقه نیز سرنوشت نامعلومی داشته و همگی متزلزل شده و در آستانه فرو ریختن هستند. آمریکا برای سلطه بر جهان، تصرف غرب آسیا (خاورمیانه) را، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر
 می‌داند.
 این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران طی یک دهه گذشته موفق به باز کردن ژئوپلیتیک خود شده و اکنون به قدرت اول منطقه تبدیل شده است. جبهه انقلاب اسلامی با مختصات مقاومت و بیداری اسلامی با رویکردی مردم پایه، روند تحت سلطه درآوردن کامل منطقه غرب آسیا را طی می‌کند. معنای صریح این عبارت، آن است که برخلاف نقشه آمریکایی‌ها که با طرح‌هایی، چون خاورمیانه بزرگ و خاورمیانه جدید به دنبال آمریکایی کردن خاورمیانه بودند، اکنون خاورمیانه اسلامی با محوریت ایران و در راستای منافع ملت‌های مسلمان این منطقه در حال شکل‌گیری است. روند تحولات در سوریه، لبنان، عراق، سرزمین‌های اشغالی، بحرین، یمن و دیگر کشورهای منطقه، از چنین آینده‌ای خبر می‌دهد. بسیار روشن است که بازنده اصلی تحولات منطقه راهبردی غرب آسیا، شبکه استکبار به سرکردگی آمریکا و شبکه صهیونیسم به سرکردگی رژیم کودک‌کش صهیونیستی است. 
در نقطه مقابل، پیروز اصلی در این منطقه، ملت‌های مسلمان به پاخاسته، با محوریت جمهوری اسلامی هستند. بر اساس این واقعیت است که چندین سال پیش با شروع این روند، خانم «مادلین آلبرایت» از وزرای پیشین وزارت‌ امور خارجه ایالات متحده، با صراحت اعلام کرد، آمریکا در خاورمیانه گرفتار مشکلات راهبردی شده و کلید حل این مشکلات در دستان جمهوری اسلامی ایران است. با همین نگرش جدید به تحولات منطقه و جایگاه ایران و آمریکا در این تحولات بود که سیاستگذاران آمریکایی برای رهایی آمریکا از سقوط در منطقه، «راهبرد «تعامل» با جمهوری اسلامی را به جای «تقابل» پیشنهاد دادند و آقای اوباما مدعی شد که می‌خواهد دست دوستی به سمت ایرانیان دراز کند. به راستی، آمریکایی‌ها برای نجات از فروریختن در منطقه، به همکاری با جمهوری اسلامی در مسائل منطقه نیازمند شده‌اند. البته این همکاری، یک همکاری تاکتیکی و صرفاً برای نجات آمریکا و احیای سلطه‌اش بر منطقه است. 
حال در چنین شرایطی، اگر کسانی در داخل ایران، به دنبال بزک کردن آمریکا باشند و از وجود منافع مشترک بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده سخن بگویند و خواهان مذاکره با آمریکا در مسائل منطقه باشند، آگاهانه یا ناآگاهانه به دنبال نجات دادن شیطان بزرگ هستند.
 به راستی، روشن است که نجات دادن شیطان به نفع کیست. بر همین اساس است که رهبر معظم انقلاب مذاکره با آمریکا در زمینه مسائل منطقه را، سمّ مهلک می‌دانند.