«من» خسته است...
باید خودم را ببرم خانه
باید ببرم صورتش را بشویم
ببرم دراز بکشد
دلداری‌اش بدهم، که فکر نکند
بگویم که می‌گذرد، که غصه نخورد
باید خودم را ببرم بخوابد
«من» خسته است...
علیرضا روشن
امام صادق(ع) فرمود: «به خدا قسم سه چيز حق است؛ هيچ ثروتى بر اثر پرداخت صدقه و زكات كم نشد، در حق هيچ‌كس ستمى نشد كه بتواند تلافى كند؛ اما خويشتن‌دارى کرد، مگر اينكه خداوند به جاى آن به او عزت بخشيد و هيچ بنده‌اى درِ خواهشى را به روى خود نگشود، مگر اينكه درى از فقر به رويش باز شد.»
بحارالأنوار/ ج 75، ص209، ح79

گفت‌وگوی صبح صادق با حسین مرصادی، به بهانه برگزاری نمایشگاه «به نام زیتون»
 مهدی امیدی/ «به نام زیتون» نخستین نمایشگاه عکس برگزارشده درباره عملیات «نصر 2» و آزادسازی نبل و الزهراء است. نبردی که تأثیر بسیار زیادی بر سرنوشت جنگ سوریه داشت و فتح این دو شهر، داعش را در تنگنای بیشتری قرار داد. در این نمایشگاه که از 27 مرداد تا ششم شهریور برپا بود، 45 عکس ثبت شده درباره این عملیات مهم در حوزه هنری به نمایش درآمد. عکاس این عکس‌ها، حسین مرصادی، جوان 30 ساله‌ای که خود در این عملیات حضور داشته و از نزدیک شاهد حوادث و مراحل مختلف این نبرد پیروزمندانه بوده است. البته قرار است عکس‌های «به نام زیتون» در سایر شهرستان‌ها و مراکز استان‌ها نیز به نمایش درآید. به همین مناسبت با خالق عکس‌های نبرد آزادی‌بخش نبل و الزهراء گفت‌وگو کرده‌ایم.

* چرا آثار تصویری و عکس‌های بسیار کمی درباره عملیات‌های مقاومت در سوریه موجود است و «به نام زیتون» از معدود نمایشگاه‌های عکس برگزار شده در این زمینه است؟
حضور عکاسان و تیم‌های رسانه‌ای در این مناطق با دشواری بسیاری همراه است. همان‌طور که می‌دانید، عکاسی جنگ به معنای زیر آتش کار کردن است و هر لحظه امکان شهادت وجود دارد. ضمن اینکه بردن دوربین در این مناطق، محدودیت‌هایی دارد. خود من هم اجازه نداشتم به آنجا دوربین ببرم و به طور پنهانی این کار را انجام دادم. 

* با توجه به این خطر و دشواری، چه چیزی سبب شد تا کار عکاسی در این جنگ را انجام دهید؟
ثبت تاریخ امری ضروری است. عکاسی هم نوعی مستندسازی و ثبت تاریخ است. به طور قطع، آیندگان قضاوت خواهند کرد که شهدای مدافع حرم چه انسان‌های بزرگی هستند و چه خدمتی به بشریت کرده‌اند؛ اما آنها در غربت و مظلومیت شهید می‌شوند. از بسیاری از شهدای دفاع مقدس عکس‌هایی به یادگار مانده است؛ اما از شهدای مدافع حرم عکس‌های کمی ثبت می‌شود. نهایت این است که در محل شهادت و از ابدان مطهر آنها با گوشی عکسی گرفته می‌شود. خب، این خیلی اشتباه است.
متأسفانه، واقعیت این است که عکاس‌ها در این زمینه نه حمایت معنوی می‌شوند و نه مادی. یکی از مشکلات بزرگی که عکاس‌ها دارند، این است که نمی‌دانند چگونه باید خود را به آن مناطق برسانند. بیشتر عکاس‌هایی که به سوریه می‌روند، مجبورند خودشان هزینه بپردازند. برای نمونه، یکی از دوستان عکاسی که چندی پیش به سوریه رفته بود، مجبور شد ماشین و لنز خودش را بفروشد تا بتواند هزینه لازم را تأمین کند. به خود من هم که درگیر برگزاری این نمایشگاه بودم، حقیقتاً هیچ کس کمک نکرد، حتی انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس هم من را حمایت نکرد. در نهایت به حوزه هنری رسیدیم که آنجا هم مشکلات خاص خود را داشت. 

* پیشنهاد شما برای حل این مشکل چیست؟
باید یک متولی خاصی این موضوع را برعهده بگیرد. به نظر من سپاه می‌تواند خودش در این زمینه کار کند. از این نظر که عکاسانی که به سوریه می‌روند، سازماندهی شوند و مشخص شود که کجا بروند، چه کسی آنها را ببرد و چطور عمل کنند؛ یعنی یک قرارگاه رسانه‌ای تشکیل شود. ما یک تجربه خوب و بزرگ هشت ساله عکاسی جنگ را در دوران دفاع مقدس داریم. اگر بتوانیم این تجربه را برای سوریه هم استفاده کنیم، اتفاقات بسیار خوبی رخ خواهد داد. متأسفانه، درباره این‌گونه مسائل که با مسئولان صحبت می‌کنیم، حرف ما را گوش نمی‌دهند! به هر حال، عکاسانی که به سوریه می‌روند، دغدغه‌هایی دارند که از مهم‌ترین دغدغه‌های آنان، انقلاب، نظام و محور مقاومت است.

* یکی از اتفاقات قابل توجه حضور خانواده و فرزند شهید حامد کوچک‌زاده در افتتاحیه این نمایشگاه بود. دلیل حضور و تقدیر از آنها چه بود؟
حامد كوچك‌زاده اولین كسی بود كه در عملیات آزادسازی نُبل و الزهراء به شهادت رسید. حامد مسئولیت هماهنگی اعزام من به سوریه را برعهده داشت و تلاش بسیاری كرد تا مرا به آنجا ببرد؛ اما متأسفانه خیلی زود او را از دست دادیم؛ البته شهادت حق او بود و توانست به این افتخار برسد.

* در پایان اگر نکته ناگفته‌ای باقی مانده، بفرمایید.
فقط همین را می‌گویم که واقعاً این آسایش و امنیتی را که الآن داریم مدیون شهدای مدافع حرم هستیم که مظلومانه شهید می‌شوند. تنها می‌توانیم از آنها یادی کنیم و به دل داغدار خانواده‌های آنها تسلی دهیم.

* ظریف: آماده‌ایم از وزارت‌ خزانه‌داری آمریکا نامه اطمینان‌بخش تهیه کنیم.
 باز یه عده‌ای دور بگردن و بگن برجام نتیجه نداشت.
* مسئول تیم مذاکرات برجام: من در مقامی نیستم که تأیید کنم کسی از تیم مذاکره‌کننده دستگیر شده است یا نه.
 آقای دکتر، می‌خوای از سخنگوی وزارت بهداشت بپرسیم؟
* وزیر ارشاد: به هیچ وجه در موضوع کنسرت‌ها قصد عقب‌نشینی از مواضع خود را نداریم.
 آفرین جناب وزیر! هیچ‌کس نباید از نان‌ ‌شب مردم کوتاه بیاد.
* رئیس‌جمهور: بازدید آمانو از پارچین یک بازدید تاریخی بود. 
 کاملاً صحیح می‌فرمایین، نه تنها تاریخی بلکه کاملاً «نوبر» هم بود.
* رئیس اتحادیه لوازم خانگی: مبارزه جدی با عرضه کالای قاچاق در اصناف از اول مهر ماه آغاز می‌شود.
  از اول مهرماه ۱۳۹۵ یا ۱۴۰۵؟
* رئیس دفتر رئيس‌جمهور: با دارندگان حقوق غیرعادلانه برخورد کردیم. 
 جناب نهاوندیان لطفاً با سخنگوی دولت هماهنگ باشید، با ذخایر نظام که کسی برخورد نمی‌کنه.
* رئیس مجلس: متوجه نشدیم تحقیق و تفحص مجلس قبل از بنیاد شهید چه شد؟
 علی آقا شما ناراحت نباش، این موضوع اصلاً چه ارتباطی به شما داره!
* زنگنه: برخی می‌خواهند مانع جذب سرمایه‌گذاری نفتی شوند.
 حق با شماست؛ بعضی‌ها اصلاً کرسنت و غیره و ذلک رو نمی‌دونن.
* وزیر اقتصاد: جنگ اقتصادی را با موفقیت پشت ‌سر گذاشتیم.
 پس خدا را شکر که الآن دوران صلحه، اگر جنگ بود چی می‌شد!
*  معاون پارلمانی رئیس‌جمهور: زیر پای جهادگران اقتصادی باید فرش قرمز پهن کرد.
  جناب معاون، منظورتون جهادگران داخلی که نیست...
* پورمحمدی: توهین و اهانت به دولت پیگرد قضایی دارد.
  آقای وزیر! توهین دولتی‌ها به دیگران چی؟!
* فرماندار بِن از توابع چهارمحال و بختیاری: قبل از این دولت مردم نمی‌دانستند آسفالت چیست!
  سپاس دولت تدبیر و امید را که ما مردم را با آسفالت آشنا کرد!

اندرحکایت حقوق‌های نجومی
اینها ذخائرند...
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
کی چاره‌ای به درد دل بینوا کنند
آنان که فیش‌های نجومی گرفته‌اند
«آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند»
اول زیاد بوده و کم‌کم به آب رفت
آمارشان که حیف نشد برملا کنند
مَستند از حقوق پر از چند و چون‌شان
واریز چون شود، بروند و صفا کنند
پر شد حساب‌شان ز حقوق و اضافه‌اش
بنگر چه خالصانه، خدمت به ما کنند
جمعی برای وام گرفتار ضامن‌اند
آنها شکار رفته و ضامن رها کنند
رِندی فغان کشید که اینها «ذخائرند»
پس دیگران ز چه رو جان فدا کنند؟!
گفتیم و گفت شاعر بی‌پول و بی‌نصیب
آنقدر خورده‌اند که چون و چرا کنند
علی عرفانی (شاعرباشی)
گاهی اگر با ماه صحبت كرده باشی
از ما اگر پيشش شكايت كرده باشی
گاهی اگر در چاه مانند پدر آه
اندوه مادر را حكايت كرده باشی
گاهی اگر زير درختان مدينه
بعد از زيارت استراحت كرده باشی
گاهی اگر بعد از وضو مكثی كنی تا
آيينه‌اي را غرق حيرت كرده باشی
در سال‌های سال دوری و صبوری
چشم انتظاری را شفاعت كرده باشی
حتی اگر بی‌آنكه مشتاقان بدانند
گاهی نمازی را امامت كرده باشی
يا در لباس ناشناسی در شب قدر
از خود حديثی را روايت كرده باشی
يا در ميان كوچه‌های تنگ و خسته
نان و پنير و عشق قسمت كرده باشی
پس بوده‌ای و هستی و می‌آيی از راه
تا حق دل‌ها را رعايت كرده باشی
پس مردمك‌های نگاه ما عقيم‌اند
تو حاضری بی‌آنكه غيبت كرده باشی!
نغمه مستشارنظامی

کتاب «تن‌تن و سندباد» به سینما می‌آید
رمان «تن‌تن و سندباد» که تقریظ رهبر معظم انقلاب بر آن به تازگی رونمایی شد، به زودی به یک انیمیشن سینمایی تبدیل خواهد شد.
به گزارش صبح صادق، «محمد میرکیانی» نویسنده رمان «تن‌تن و سندباد» گفت: «پس از رونمایی از یادداشت محبت‌آمیز رهبر معظم انقلاب اسلامی بر این کتاب، تقاضاهایی برای ساخت انیمیشن درباره آن از سوی برخی از هنرمندان این عرصه مطرح شد که موافق نبودم. اما قرار است به زودی یک گروه انیمیشن زیر نظر بنده، ساخت یک انیمیشن سینمایی از روی این کتاب را آغاز کنند.»
رمان «تن‌تن و سندباد» پس از انتشار یادداشت رهبر فرزانه انقلاب، با استقبال گسترده مردم روبه‌رو شد، به گونه‌ای که این کتاب ظرف مدت یک هفته به چاپ هشتم رسید.
گفتنی است، رمان «تن‌تن و سندباد» به روایت نبرد شخصیت‌های افسانه‌ای غرب همچون تن‌تن، سوپرمن، تارزان و... با شخصیت‌های افسانه‌ای مشرق‌زمین همچون سندباد، علی‌بابا، علاءالدین و... می‌پردازد.

شهدای مدافع حرم روی جلد دفتر مشق بچه‌ها
گوشه‌ای از تلاش‌های جبهه فرهنگی انقلاب در حوزه نوشت‌افزار ایرانی ـ اسلامی در نمایشگاه «ایران نوشت» رونمایی شد.
 امسال بيش از 100 محصول جديد از شخصيت‌هايي، مانند شهید همدانی و سایر شهدای مدافع حرم، تصویر فیلم «ایستاده در غبار»، شخصيت انيميشن شاهزاده روم، جناب‌خان و... در نمايشگاه عرضه شده است.
طی سال‌های اخیر و با هشدارهای کارشناسان فرهنگی درباره تأثیر مخرب استفاده از نوشت‌افزارهای منقّش به تصاویر غربی، برخی از مراکز فرهنگی نوشت‌افزارهایی با هویت بومی و اسلامی تولید کرده‌اند. 
نمایشگاه «ایران نوشت» که از دوم شهریور ماه در مرکز آفرینش‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در بلوار کشاورز، خیابان حجاب برگزار شده، تازه‌ترین محصولات در این حوزه را به نمایش درآورده است. این نمایشگاه تا 12 شهریور ادامه خواهد داشت و محصولات آن با 20 درصد تخفیف ارائه می‌شوند.

ادای احترام فیلمساز شیلیایی
 به امام خمینی(ره)
«میگل لیتین» فیلمساز مطرح ضدکودتای شیلیایی به عنوان میهمان ویژه سومین دوره بخش بین‌الملل جشنواره مردمی فیلم عمار با حضور در جماران، به مقام امام خمینی(ره) ادای احترام کرد.
این فیلمساز برجسته سینمای شیلی پس از حضور در جماران، گفت: «من از زمانی که امام خمینی(ره) در فرانسه حضور داشتند و انقلاب ایران را رهبری می‌کردند، اخبارشان را پیگیری می‌کردم و الآن از صمیم قلب، برای ایشان احترام قائل هستم.» وی با بیان اینکه از حضور در جماران که زمانی امام خمینی(ره) در آن سکونت داشتند، احساس عجیبی دارم، گفت: «دعوت جشنواره مردمی فیلم عمار، مرا شگفت‌زده کرد؛ به همین دلیل، بلافاصله این دعوت را پذیرفتم و واقعاً خوشحال هستم که در ایران حضور دارم.»

25 هزار نفر تماشاچی در یک شب برای «فصل شیدایی»
نمایش «فصل شیدایی» که چندی پیش برای آخرین بار در شهر قزوین اجرا شد، با حضور 25 هزار مخاطب توانست رکورد قبلی حضور مردمی برای بازدید از این نمایش را بشکند.
پیش از این بیشترین میزان حضور مردمی در نمایش فصل شیدایی مربوط به اجرای شهر یزد در سال 94 بود که 14 هزار نفر از مردم یزد از این نمایش دیدن کرده بودند.
نمایش فصل شیدایی به کارگردانی سعید اسماعیلی و روایت رسالت بوذری در مدت 12 شب برگزاری در قزوین، در مجموع پذیرای بیش از 200 هزار تماشاگر بود که این تعداد، یک رکورد جدید در هنرهای نمایشی کشور به شمار می‌آید.


شبکه جِم باز هم کار دست سینمای ایران داد!
در حالی که برخی از رسانه‌ها و همچنین رئیس سازمان سینمایی مدعی ممنوع‌الفعالیت شدن برخی از فیلمسازان به دلیل پخش آگهی تبلیغاتی آثار آنها در شبکه‌های ماهواره‌ای شده بودند، دادستان تهران با تکذیب این موضوع، اعلام کرد: «فقط برخی از پخش‌کننده‌های فیلم ممنوع‌الفعالیت شده‌اند.»
جعفری دولت‌آبادی گفت: «حسب دستور قضایی بازپرس پرونده، مکاتبه اعلامی با ریاست سازمان امور سینمایی کشور صرفاً ناظر به شرکت‌های پخش‌کننده فیلم‌های سینمایی بوده و هیچ‌گونه ارتباطی با منع فعالیت هنرمندان و تهیه‌کنندگان فیلم‌های سینمایی ندارد.»

 تقدیر دختر شهید عماد مغنیه از سازندگان نماهنگ «ایستاده‌ایم» 
فاطمه مغنیه به اتفاق جمعی از حزب‌الله لبنان، به تماشای نماهنگ «ایستاده‌ایم؛ تا آخرین قطره خون» نشستند. دختر شهید عماد مغنیه ضمن تمجید از مضمون و کیفیت این اثر، پیام تقدیری برای سازندگان آن نوشت. 
در پیام وی آمده است:« ما به این نوع آثار و تولیدات خلق شده حرفه‌ای و با محتوا افتخار می‌ورزیم و معتقدیم رویارویی واقعی با جنگ نرم در این آثار تجلی پیدا می‌کند؛ زیرا شما توانستید با این کار پربرکت، فناوری و توانمندی‌ها را جهت تجسم مفاهیم عمیق انقلاب که همچنان خلاف طرح‌های استکبار جهانی، با ایمان و جهاد فرزندانش ادامه دارد، به منصه ظهور برسانید.»


  مجتبی برزگر/ هنرمندان پیروزشدگان به خاموشی و فراموشی ابدی هستند؛ زیرا خاموشی و فراموشی دو دشمن واقعی انسان‌ها به شمار می‌روند. هنرمندان را پهلوانان آوردگاه این دو حقیقت می‌خوانند. هنرمند به معجزه کیمیایی هنرش پیروز و امیدبخش نسل‌‎های بشری هم‌عصر خود خواهد بود. هر چند که «داودخان» هنر هفتم در یکی از آدینه‌های تابستان 95 جلوی دوربین آخرین صحنه زندگی ایستاد و بسیاری هم به ظاهر فریاد می‌زنند که استاد رفته! اما واقعیت هنر، حضور و یاد او دشمن هر خاموشی و فراموشی است. به خاطر دارم برای تهیه گزارشی از فعالیت‌های انجمن بازیگران سینما به خانه هنر هفتم ایران رفتم تا با مسئول این انجمن، یعنی استاد رشیدی گفت‌وگویی انجام دهم. در بخشی از صحبت‌ها، وقتی آقای رشیدی به موضوع مرگ رسید، چنین تعبیری را به کار برد: «بازیگران بزرگ هنرمندی‌شان محدودیت ندارد. معلوم نیست دایره آثار هنری‌شان به کجا می‌رسد؟» استاد درباره مرگ آموزه‌های بسیاری داشت! برای نسل‌ها همچون آثار ارزشمندش؛ شیلات، کمال‌الملک، گل‌های داوودی، گل پامچال، آوای فاخته، تنهاترین سردار، ولایت عشق، مختارنامه، کلاه پهلوی یا در صحنه تئاتر «پیروزی شیکاگو» که گنجینه‌هایی تکرار ناشدنی هستند. وی در یادداشت خود آورده است: «از مرگ برای خودم نمی‌ترسم. مرگ واقعیتی است که آدم باید آن را قبول کند. وقتی به مرگم فکر می‌کنم بغض امانم را می‌گیرد... دوست دارم سر پا بمیرم مثل پدرم... من که روی سنگ قبرم نمی‌نویسم، ولی اگر قرار باشد خودم نوشته‌اش را انتخاب کنم شبیه به جمله سزار خواهد بود؛ او گفته «آمدم، دیدم و پیروز شدم». من هم روی سنگ قبرم می‌نویسم: «آمدم، دیدم و رفتم.»
داود رشیدی را شاید بیش از هر چیز، اعتبار و آبروی هنر هفتم بدانند؛ چون امثال او بودند که سینمای ایران را از درجا زدن و تحقیرهایی از جنس آبگوشتی نامیدن سناریوها، تهیه و کارگردانی‌ها به روند رو به رشد، تعالی و مدرنیته هدایت کردند. اصلاً «آقای بازیگر» را پرچمدار احیای تئاتر مدرن و آوانگارد در ایران می‌نامند. استاد رشیدی وقتی حرکت یک تیپه سینما را دید، از تئاتر رهسپار پرده‌ نقره‌ای و سپس جعبه جادویی شد تا مخاطبان بار دیگر مجذوب این هنر متعالی شوند. خیلی زود این اتفاق افتاد و مردم جمعه‌ها شاهد نقش مفتِش شش‌انگشتی او در «هزاردستان» بودند و در نقش مؤثر شیلات معنای مبارزه با ظلم طاغوت را به نظاره نشستند. استعداد شگرف او در ادای ادبیات تاریخی و فن بیان شمرده شمرده‌اش سبب شد تا پای ثابت بازی در سریال‌های چند ساله تلویزیون لقب بگیرد. «معصومیت از دست رفته»، «ولایت عشق»، «تنهاترین سردار»، «امام علی(ع)»، «مختارنامه» و «کلاه پهلوی» آثار ماندگاری هستند که مرد جنتلمن هنر هفتم در آن نقش‌آفرینی کرده است. 


می‌گویند هر خواسته‌ای ما‌به‌ازایی دارد
خوب که تأمل می‌کنم پر بیراه هم نگفته‌اند
در واقع، تا بوده چنین بوده...
چله‌نشین دیدار ولیِ زمانیم؟
ظهورش را به تمنا نشسته‌ایم؟
ملال روزگار را به امید دیدن قامت رعنایش تاب می‌آوریم؟
به حضور سبزش دل بسته‌ایم؟
دستانش را چه؟ دستانش را کم داریم، مگر نه؟!
راستش را بخواهی وقتی مسخّر علقه‌ها شوی دیگر جایی برای مهدی زمانت نمی‌ماند
آخر، علقه‌ها زنجیرند به پای قلب‌ها
علقه‌ها خودِ خودِ موانعند
درست از وقتی پای علقه‌ها به قلب‌مان باز شد، کارها سخت‌تر شدند
و همان جا بود که پای‌مان سُر خورد و لغزیدیم
باید رهای‌شان کنیم...؛ علقه‌ها را می‌گویم
گاهی باید از دست بدهیم تا به دست آریم...
دیگر فرصتی برای جولان غفلت‌ها نیست
قول و فعل‌مان که مهدی‌گونه شود
همه‌چیز مهیا می‌شود
باید به دل بخوانیمش
آقا جان بیا، بیا که می‌خواهیم خاک پایت را توتیای چشمان خسته‌مان سازیم