محمد نوری/ امروزه، یکی از مهمترین برنامههای کشورها در اقصی نقاط جهان، تأمین امنیت غذایی خود است. در واقع، اگر کشوری به فکر تداوم بقای خود در جهان و همچنین جلوگیری از هضم شدن در نظام بینالملل است، باید در زمینه امنیت غذایی خود تدبیر مناسبی اتخاذ کند. به عبارت دیگر، اگر کشوری میخواهد از نفوذ و سلطه دیگر کشورها بر حاکمیت خود جلوگیری کند، باید امنیت غذایی ملت خود را تأمین نماید.
کشوری میتواند مدعی تأمین امنیت غذایی باشد که برای سطوح مختلف مردم خود، دسترسی به غذای کافی در تمام اوقات، برای داشتن یک جسم سالم را فراهم آورد. برای دستیابی به این هدف سه مؤلفه اصلی تأمین امنیت غذایی باید ملاک عمل قرار گیرد که عبارتند از: ۱ـ موجود بودن منابع غذایی، 2ـ دسترسی به غذا و 3ـ پایداری.
توجه به تأمین امنیت غذایی در کشور ما نیز امری ضروری و حیاتی است. بهگونهای که در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی که به اذعان موافقان و مخالفان آن، نسخه شفابخش اقتصاد بیمار کشور است، در بند هفتم آن بر تأمین امنیت غذایی تأکید ویژه شده است.
قابل توجه اینکه وقتی سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، از منظر سیاسی بررسی میشود، برخی موارد از ارزش و جایگاه ویژهای در عرصه اقتصاد، برخوردار است. یکی از مهمترین مسائلی که در اقتصاد مقاومتی و در حوزه مسائل سیاسی و اقتصادی مورد توجه خاص قرار میگیرد، مسئله تأمین امنیت از طریق اقتصاد است. در حوزه مسائل امنیتی نیز وقتی شقوق مختلف امنیت بررسی میشود، یکی از مؤلفهها و ابعاد بسیار مؤثر در مقاومسازی اقتصاد که در حقیقت بسترساز اقتصاد مقاومتی است، امنیت غذایی است. بر اساس این، میتوان نقطه اتصال بخش کشاورزی و اقتصاد مقاومتی را اهمیت و ضرورت توجه به امنیت غذایی بیان کرد.
با توجه به اینکه بیشترین ظرفیت در تأمین غذای یک کشور در بخش کشاورزی است، به نظر میرسد دولت و مسئولان امر باید برنامهریزی و توجه ویژهای به بخش کشاورزی داشته باشند و امنیت غذایی کشور را از این طریق تأمین کنند. در این مجال به مواردی که میتواند کشور را از طریق بخش کشاورزی در دستیابی به امنیت غذایی یاری کند و از وابستگی غذایی به کشورهای دیگر مصونیت بخشد، اشاره میشود:
۱ـ با توجه به اهمیت تولیدات کشاورزی در راستای تأمین غذای مورد نیاز جمعیت ساکن در کشور، سیاستگذاری مناسب در جهت احیای بخش کشاورزی که بنا به دلایل متعدد رو به ضعف و سستی نهاده است، لازم و ضروری است و در این میان توجه به روستاها و حمایت از بخش تولید در آن ضرورتی اجتنابناپذیر مینماید.
۲ـ شناسایی ظرفیتهای کشاورزی هر منطقه و تقویت آن سبب ایجاد قطبهای کشاورزی در مناطق مختلف کشور شده و از ظرفیت موجود در آن منطقه نهایت استفاده و بهرهبرداری صورت میگیرد که این موضوع به تنهایی میتواند ثمرات متعددی برای آن منطقه ایجاد کند؛ از جمله موجب رشد اقتصادی منطقه شده و از مهاجرت روستاییان به شهرها که تبعات جبرانناپذیری در حوزه کشاورزی به بار میآورد، جلوگیری میکند.
۳ـ سیاستگذاری لازم در زمینه حمایت از کشاورزان در حوزههای مختلف کشت و تولید محصولات کشاورزی از دیگر اقدامات اساسی در حوزه رونق بخش کشاورزی و افزایش تولیدات آن است. دولت میتواند با خرید تضمینی محصولات کشاورزی قدم بسیار مؤثری در رونق کشاورزی برداشته و امنیت غذایی کشور را تأمین کند.
۴ـ یکی از مشکلات و معضلات کشاورزان آسیبهای وارد شده به محصولات کشاورزی از طریق خشکسالی، سیل، طوفان، سرمازدگی، آفت و... است که دولت و مسئولان امر در این حوزه میتوانند با بیمه مناسب محصولات کشاورزی، حمایت خوبی از کشاورزان کرده و آنها را به ادامه کار ترغیب و تشویق کنند که در این صورت سیاستهای تحقق امنیت غذایی در کشور تأمین خواهد شد.
۵ـ آموزش و ترویج روشهای مناسب و ارتقای بهرهوری در سطوح مختلف کشاورزی و دامداری با همافزایی بخش تحقیقات و پژوهشهای بنیادی از دیگر مواردی است که تأمین امنیت غذایی در کشور را به ارمغان خواهد آورد. ترویج استفاده بهینه از آب، پرهیز از آبیاری به شکل سنتی که موجب هدررفت منابع آبی میگردد و همچنین استفاده از روشهای مناسب آبیاری (قطرهای، تحت فشار و... ) در مناطق مختلفی که با کمآبی شدید روبهرو هستند، از جمله مواردی است که به توجه ویژه متولیان امر کشاورزی نیاز دارد.
۶ـ ایجاد صنایع تبدیلی در مناطق مختلف کشور که قطب محصولات خاص کشاورزی هستند، میتواند به تأمین امنیت غذایی منجر شده و از اتلاف محصولات کشاورزی جلوگیری کرده و ارزشافزوده مناسبی را برای کشاورزان به ارمغان آورد.
۷ـ سیاستگذاری مناسب در جهت واردات مواد غذایی یا نهادههای اولیهای که در صنعت غذایی مورد نیاز بوده و توان تولید یا ظرفیت تولید آن در داخل کشور وجود ندارد. بهگونهای که واردات این مواد غذایی افزون بر کمک به تحقق امنیت غذایی، به تولید داخلی ضربه وارد نکند و سبب تضییع تولیدات داخل نشود.
۸ ـ سرمایهگذاری مناسب دولت در جهت حفظ و پایداری منابع آب، خاک، مراتع، جنگلها و... که به برنامهریزی منطقی و اصولی نیاز دارد.
اگر به دنبال تحقق اقتصاد مقاومتی در کشور هستیم، بخش کشاورزی را میتوان جزء مؤلفههای اصلی تحقق آن برشمرد؛ چراکه از نظر تأمین امنیت غذایی، نقش محوری در اقتصاد سیاسی دارد و کشوری که نتواند امنیت غذایی را محقق سازد، نمیتواند به سمت استقلال در سایر حوزهها حرکت کند.