مالام زینات، همسر زکزاکی، دبیرکل جنبش اسلامی نیجریه در نامه‌ای خطاب به اعضای جنبش اسلامی با اشاره به توطئه عده‌ای با هدف تعیین جانشین برای شیخ زکزاکی، درباره ایجاد انحراف در این جنبش هشدار داد. وی همچنین با محکوم کردن شایعاتی که درباره درخواست زکزاکی برای تعیین جانشین مطرح می‌شود، تصریح کرد که وی در چند ماه اخیر جز با فرزندانش، کسی را در بازداشتگاه ملاقات نکرده است.
 رضا اشرفی/ رویكردهای خرد و كلان اتحادیه اروپا نسبت به تحولات داخلی و بین‌المللی كه طی سال‌های اخیر اتخاذ شده،‌ این منطقه را با مشكلات فراوان و شكنندگی ساختاری مواجه كرده است. علاوه به نوع سیاست‌های اروپایی كه به گونه‌ای دنباله‌رو آمریكا شده،‌ بحث بحران نظام سرمایه‌داری و ناتوانی در عبور كامل از این بحران سبب شده تا افكار عمومی نسبت به رهبران خود و همچنین ساخت اقتصادی ـ سیاسی ایجاد شده در اتحادیه اروپا بدبین شوند كه البته حضور شخصی به نام دونالد ترامپ در جایگاه نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریكا نشان می‌دهد كه این ناامیدی كل جهان غرب را در بر گرفته است، تا جایی كه مردم آمریكا دست به دامان یك دلقك سیاسی شده‌اند. اگرچه برخی همه توان خود را به کار گرفته‌اند كه وی نتواند پیروز انتخابات شود و حتی ترامپ در زمینه تقلب در انتخابات ریاست جمهوری هشدار داده است. 
چنین جهت‌گیری‌هایی از سوی افكار عمومی حكایت از آن دارد كه مردم در یأس سیاسی به سر می‌برند و خواهان عبور از وضعیت موجود هستند. اروپا در حال حاضر با بحران‌ها و مسائل متعددی مواجه است. همچون حضور پناه‌جویان كه دست‌كم بخشی از آن حاصل سیاست‌های نادرست اروپا و غرب است؛ بحران دست‌ساخته اوكراین و رویارویی با روسیه كه نتیجه‌ای برای هیچ طرف ندارد و تنها منافع آمریكا تأمین می‌شود؛‌ بحران مالی و اقتصادی‌ای كه برخی از كشورهای این حوزه را به شدت تهدید می‌كند و... .
از سویی رأی مردم انگلیس برای جدایی از اتحادیه اروپا گویای این مسئله است كه افكار عمومی در حال تقابل با ساختار این اتحادیه و رهبران آن هستند كه بیش از همه آلمان و فرانسه را نشانه رفته است. به هر ترتیب، مردم انگلیس تكلیف خود را درباره این اتحادیه مشخص كردند و با شركت در همه‌پرسی جدایی از اتحادیه، تومار دولت دیوید كامرون را در هم پیچیدند تا جای خود را به ترزا می بدهد. 
این مشكلی است كه در حال حاضر در آلمان نیز پدیدار شده و آنگلا مركل را تهدید می‌كند. نتیجه انتخابات آلمان نشان می‌دهد كه حزب دموكرات مسیحی خانم صدراعظم متحمل شكست شده است و بر اساس اخبار منتشر شده این حزب كه حدود شش دهه است با قدرت آمیخته، صندلی ریاست خود را لرزان می‌بیند. 
برخی از همراهان دولت معتقدند كه عامل این شكست آنگلا مركل است. «مارکوس زودر» وزیر اقتصاد بایرن در این‌باره به روزنامه آلمانی «بیلد» گفت: «از دید حزب سوسیال‌مسیحی مشخص است که مسئول این شکست چه کسی است و او هم آنگلا مرکل است. آرای مردم را نمی‌توان نادیده گرفت و باید در برلین تغییر موضعی صورت داد.» «آندراس شویر» دبیرکل سوسیال‌ مسیحی‌ها هم به روزنامه آلمانی «تاگس‌اشپیگل» گفت: «با نتیجه بدی که در مکلن‌بورگ به دست آمد باید تصمیم مهمی بگیریم، ما باید سقفی برای پناه‌جویان ایجاد کنیم و کمک کنیم که آنها به سلامت به کشورهای خود بازگردند و همچنین در جهت همگرایی بیشتر تلاش کنیم.»
به هر ترتیب، سیاست‌های اتخاذ شده طی چند سال گذشته مردم را نسبت به رهبران بدبین كرده است، هر چند كه آنها به دنبال هدایت كل اروپا هستند. مسئله مهم در انتخابات آلمان این است كه راست‌گرایان افراطی دست برتر داشته و خود را به كرسی‌های قدرت نزدیك كرده‌اند. دولتمردان آلمان هنوز و پس از گذشت چند دهه خود را از اندیشه‌های نازیسم و نئونازیسم مصون نمی‌دانند، در حالی كه این تفكرات طی چند سال اخیر بسیار رشد كرده و حامیان آن به شدت فعال شده‌اند. 
مسئله‌ای كه فرانسه را نیز تهدید می‌كند این است که ملی‌گرایان رادیكال فرانسه نیز به شدت فعال شده و حتی در انتخابات‌های مختلف نشان داده‌اند كه از توان پیروزی برخوردارند. در حالی كه در هر دوره مردم، رهبران و رئیس‌جمهورهای پیشین خود را كنار می‌گذارند و اجازه نمی‌دهند كه در دور دوم نیز در جایگاه رئیس دولت حضور داشته باشند. این مسئله‌ای است كه نیكلا ساركوزی با آن مواجه شده و در حال حاضر محبوبیت فرانسوا اولاند نیز به 16 درصد رسیده است. نظرسنجی مؤسسه «ایفوپ» (Ifop) نشان می‌دهد كه 82 درصد فرانسوی‌ها از عملکرد اولاند ناراضی هستند. جزئیات این نظرسنجی نشان می‌دهد که «40 درصد از فرانسوی‌ها از عملکرد رئیس‌جمهوری کشورشان «بسیار ناراضی» و 42 درصد «کمابیش ناراضی» هستند. تنها دو درصد از مردم فرانسه از عملکرد دولت «بسیار راضی» و 14 درصد نیز «کمابیش راضی» هستند.»
از این منظر، اگر رهبران و رؤسای اروپا نتوانند بحران‌ها و چالش‌های پیش رو را از سر راه بردارند، مردم در تصمیمات بعدی روند فعلی سیاست‌های این اتحادیه را تغییر خواهند داد. حال این سؤال مطرح می‌شود که ریشه دوری مردم از دولتمردان چیست و چرا اروپا به این سمت پیش می‌رود؟ هر چند که بحران‌های اقتصادی و امنیتی ریشه این بحران‌ها بیان می‌شود؛ اما بررسی ریشه‌ای تحولات اروپا نشان می‌دهد که مردم این کشور از دو مؤلفه سلطه نظام سرمایه‌داری بر کشورهای‌شان و نیز سلطه آمریکا بر این قاره خسته شده‌اند؛ واقعیتی که جرقه‌های آن در سال 2011 در جنبش 99 درصدی‌ها زده شد. هر چند این حرکت در قالب اعتراضات خیابانی کاهش یافته؛ اما در حوزه‌های دیگری نمود یافته که روند رو به زوال دولتمران بسیاری از کشورهای بزرگ اروپایی گواه بر این حقیقت است. آنچه در برآیند تحولات مشاهده می‌شود این است که مردم اروپا از نظام سرمایه‌داری به ستوه آمده‌اند و به دنبال تغییراتی بنیادین در ساختار مذکور هستند، به‌ویژه آنکه تحولات اخیر اروپا نشان داد که هیچ انسجامی میان اعضا وجود ندارد و فروپاشی اتحادیه می‌رود تا به مطالبه‌ای سراسری مبدل شود.

 علی تتماج/ چگونگی روابط میان چین و غرب یکی از ابعاد ساختار نظام بین‌الملل را تشکیل می‌دهد. هر چند که در حوزه اقتصادی تعاملات میان دو طرف ابعاد گسترده‌ای دارد، چنانکه میزان مبادلات پکن و اتحادیه اروپا افزایش یافته است، اما در حوزه عمل دو طرف یکدیگر را رقبایی بدون قابلیت تعامل می‌دانند. آنچه در رفتار آمریکا و بزرگان اروپا در قبال چین مشاهده می‌شود، اقدامات گسترده برای گرفتارسازی چین در ساختارهای بحرانی منطقه‌ای است. نمود عینی این امر را در نشست سران گروه 20 در هانگژو چین (14 و 15 شهریور) می‌توان دید. هر چند که این نشست با محوریت امور اقتصادی بوده و پکن به عنوان میزبان تلاش کرد تا ابعاد چالش‌های اقتصادی جهان و لزوم همگرایی برای مقابله با آن را محور این نشست قرار دهد؛ اما در نهایت بسیاری از کشورهای غربی حق میزبانی را بجا نیاورده و علیه پکن موضع گرفتند.بخشی از این طراحی در قالب ایجاد فضای حاشیه‌ای به جای توجه به طرح‌های اقتصادی پکن صورت گرفت. برجسته‌سازی مسائل سوریه و چگونگی آتش‌بس در آن از جمله اصلی‌ترین این اقدامات بود. موضوع سوریه چنان به محور اصلی نشست گروه 20 مبدل شد که گویی نشست مذکور در قبال سوریه بوده و مسائل اقتصادی و طرح‌های اقتصادی به مثابه شاکله رفتاری گروه 20 امری غیرضروری و حاشیه‌ای است. نمونه دیگر اقدامات علیه پکن در نشست مذکور تأکید بر لزوم برقراری امنیت و ثبات در دریای چین است، هر چند که سران کشورهایی مانند انگلیس، آمریکا و فرانسه بر این ادعایند که حل بحران دریای چین میان پکن و کشورهای همسایه، در چارچوب امنیت شرق آسیا و حل یکی از منازعات بین‌المللی است، اما در عمل به دنبال درگیری‌های پکن در منازعات مرزی و منطقه‌ای بوده‌اند. این امر زمانی آشکار می‌شود که اوباما همزمان با حضور در نشست گروه 20 در چین درباره رعایت نشدن حقوق کشورهای همسایه دریای چین هشدار داده و بر حمایت کامل آمریکا از کشورهای حاشیه این منطقه تأیید کرد. حلقه تکمیلی این موضوع سخنان اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکاست که پیش از اوباما بر توسعه نظامی با ویتنام، مالزی، اندونزی، فلیپین، کره جنوبی و ژاپن تأیید کرد.لازم به ذکر است، در چارچوب تشدید فشارها بر چین، جان کری، وزیر خارجه آمریکا به بنگلادش و هند سفر کرد و توافقنامه نظامی و امنیتی گسترده‌ای میان دهلی نو و واشنگتن به امضا رسید. نکته قابل توجه آنکه غرب برای تقابل با پکن به همین موضوع نیز بسنده نکرده، بلکه با گسترش تروریسم در حوزه مرزی چین درگیری امنیتی آنان را تشدید کرده، چنانکه برخی ناظران سیاسی تأکید دارند که حضور گروه‌های تروریستی همچون داعش در افغانستان در این چارچوب بوده است. روابط نزدیک میان چین و طالبان موجب شده تا غرب به دنبال مؤلفه‌های جدیدی برای بحران‌سازی باشد که تقویت داعش در افغانستان یکی از محورهای آن است. یکی از اهداف غرب در قبال چین ورود نیافتن آن به بحران سوریه است تا از افزایش متحدان دمشق در برابر تروریسم و حامیان تروریسم جلوگیری کند. البته، پکن نیز تحرکات غرب را بی‌پاسخ نگذاشته است، چنانکه در زمان ورود اوباما به پکن، چینی‌ها از پهن کردن فرش قرمز و اجرای تشریفات برای وی خودداری کردند تا عملاً به آمریکا نشان دهند که اینجا چین است، نه مستعمره آمریکا و واشنگتن حق دخالت در امور این کشور را ندارد. به هر تقدیر می‌توان گفت آنچه در نشست گروه 20 نمود عینی داشت استمرار اختلافات میان غرب و شرق است، چنانکه این نشست صرفاً به صدور یک بیانیه ظاهری و تشریفاتی بسنده کرد و حاضران نتوانستند بر سر هیچ مسئله‌ای به توافق دست یابند. آنچه در این میان بیشتر نمود داشت اختلافات میان چین و غرب است که آشکارا علیه یکدیگر موضع گرفته و علناً یکدیگر را به کارشکنی در امور یکدیگر متهم کردند. 
  عبدالله عبادی/ پیش‌مقدمه عادی‌سازی روابط میان رژیم صهیونیستی و دولت‌های عربی حاشیه خلیج فارس برقراری روابط امنیتی و سیاسی حول منافع مشترک است. این روابط به طور جدی از سال 2006 و جنگ 33 روزه با قدرت‌گیری محور مقاومت و گروه‌هایی چون حزب‌الله و حماس آغاز شد، طی جنگ‌های 33 روزه و 22 روزه از سوی صهیونیست‌ها علیه محور مقاومت غزه شاهد موضع‌گیری‌های کشورهای عربی علیه حماس و مقاومت و همچنین همکاری‌های امنیتی، نظامی و مالی با رژیم صهیونیستی بودیم که یکی از مهم‌ترین آنها قطر می‌باشد. 
هر چند قطر از سال 1996 اقدام به ایجاد روابط تجاری با صهیونیست‌ها کرده است؛ اما هنوز به طور رسمی رژیم صهیونیستی را به رسمیت نشناخته و روابط دیپلماتیک با آن ندارد. 
در اوایل سال 2008 «ایهود باراک» وزیر دفاع رژیم صهیونیستی و شیخ‌عبدالله بن‌خلیفه آل‌ثانی در چارچوب اجلاس اقتصادی داووس دیدار و درباره مسائل مورد علاقه بحث و تبادل‌نظر کردند، به فاصله چند ماه پس از این دیدار «زیپی لیونی» وزیر خارجه وقت رژیم صهیونیستی نیز در چارچوب اجلاس عمومی ملل متحد با امیر قطر دیدار و گفت‌وگو کرد. بر اساس توافقات صورت گرفته در این دیدارها در سال 2010 قطر اجازه برپایی و بازگشایی مجدد دفتر تجاری رژیم صهیونیستی در دوحه را صادر کرد که سبب شد این رژیم بر نقش قاطع قطر در حلّ مشکلات خاورمیانه تأکید کند. 
در زمینه افزایش روابط قطر و رژیم صهیونیستی این نکته حائز اهمیت است که بخشی از علاقه رهبران قطر برای افزایش سطح روابط با صهیونیست‌ها، رقابت آنها با عربستان در این زمینه است. بر این اساس در اوایل سال 1392 پایگاه‌های خبری منطقه گزارش دادند هیئتی عالی‌رتبه از مقامات امنیتی قطر به تل‌آویو سفر کرده و با مقامات صهیونیستی مذاکرات مفصلی درباره مسائل مختلف منطقه و همچنین روابط دوجانبه داشته‌اند. در این دیدارها همچنین درباره چگونگی حمایت از گروه‌های مخالف سوری که عموماً به فعالیت‌های تروریستی متهم هستند، بحث و تبادل‌نظر شد.
در این مذاکرات درباره چگونگی افزایش سرمایه‌گذاری‌های مشترک در داخل و خارج از سرزمین‌های اشغالی، حفظ آتش‌بس در غزه و چگونگی تبدیل آن به یک آتش‌بس طولانی‌مدت، چگونگی رساندن مبالغ نقدی از صهیونیست‌ها به جنبش حماس که کنترل غزه را به دست دارد و ارائه تسهیلات به گذرگاه‌های غزه بدون اینکه به دریافت موافقت حکومت خودگردان فلسطینی نیاز باشد، گفت‌وگوهای مفصّلی صورت گرفت.
در مرداد 1392 اداره تقویت روابط امنیتی بین رژیم صهیونیستی و قطر فاش کرد فرستاده رژیم صهیونیستی به دوحه رفته و با امیر جدید قطر دیدار داشته و پیام سران این رژیم را به وی ابلاغ کرده است. بر این اساس سران صهیونیست‌ها در این پیام بر عمق روابط امیرنشین قطر و این رژیم و علاقه‌مندی تل‌آویو به تقویت روابط و افزایش هماهنگی و همکاری بین دو طرف در زمینه‌های مختلف تأکید کردند. 
طبق گزارش‌های منتشر شده حلقه اول امنیتی امیرنشین قطر زیر نظر کارشناسان موساد قرار داشته و شماری از مستشاران موساد از سال‌ها پیش در قطر سکونت دارند و مسئولیت تدابیر حمایتی و امنیتی و مأموریت‌های دیگر اطلاعاتی در این کشور را برعهده دارند. 
در سال 1394 خبر دیگری مبنی بر حمایت قطر از رژیم صهیونیستی منتشر شد که در نوع خود جالب بود. بر اساس این خبر دولت قطر در حالی به طور علنی از دادن رأی مثبت به رژیم صهیونیستی برای عضویت در کمیته استفاده مسالمت‌آمیز از فضای خارجی وابسته به سازمان ملل امتناع کرد که در خفا از عضویت این رژیم در این کمیته حمایت کرده بود. 
یک دیپلمات عرب فاش کرد پس از ممانعت کشورهای عربی از دادن رأی مثبت به رژیم صهیونیستی برای عضویت در این کمیته، دوحه فعالیت‌های دیپلماتیک گسترده‌ای را برای جلب موافقت کشورهای عربی و دادن رأی مثبت به رژیم صهیونیستی آغاز کرد. 
به گفته این دیپلمات عرب، قطر یکی از سه کشور عربی بود که دیگر کشورهای عرب را برای دادن رأی مثبت به رژیم صهیونیستی به منظور عضویت در کمیته استفاده مسالمت‌آمیز از فضای خارجی وابسته به سازمان ملل تحت فشار قرار داده بود. 
به نظر می‌رسد با گذشت زمان قبح روابط با صهیونیست‌ها برای سران کشورهای عربی بیش از پیش شکسته شده است، به طوری که در فروردین 1395 برای اولین بار در جریان مسابقات قهرمانی والیبال ساحلی جهان در قطر پرچم منفور رژیم صهیونیستی در سواحل این کشور افراشته شد و تیم والیبال این رژیم به دوحه رفت. پیش از این بر اساس روال معمول حضور تیم‌های ورزشی رژیم صهیونیستی بدون برافراشته شدن پرچم این رژیم انجام می‌شد. 
خبر برافراشته شدن پرچم رژیم صهیونیستی در یک کشور عربی با محکومیت و تمسخر از سوی کاربران شبکه توئیتر همراه شد. کاربران با ابراز خشم شدید از این اقدام، آن را توهین به هویت عربی‌شان و قضیه فلسطین دانستند و بر مخالفت خود با اشغالگران صهیونیست و اقدامات آن علیه ملت فلسطین تأکید کردند. 

آلمان: افزایش شمار کودکان پناهنده مفقود شده 
تعهدناپذیری دولتمردان آلمان وضعیت بحرانی پنا‌ه‌جویان را تشدید کرده است، چنانکه اداره فدرال پلیس جنایی آلمان از مفقود شدن حدود ۹ هزار کودک پناهنده در آلمان خبر داده که تعداد آنها نسبت به ابتدای سال جاری میلادی حدود دو برابر شده است. بر این اساس، در تاریخ اول جولای حدود ۸ هزار و ۹۹۱ کودک و نوجوان پناهنده بدون همراه در آلمان مفقود شده بودند که این تعداد بیشتر از تمام کودکان پناهنده مفقود شده در سال 2015 و دو برابر تعداد مفقودشدگان در شروع سال جاری میلادی که تعداد آنها ۴ هزار و ۷۴۹ نفر بود، می‌باشد.
بر اساس گزارش این روزنامه آلمانی تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان مفقود شده، در سنین بین 14 تا 17 سال هستند. بر اساس اطلاعات اداره فدرال پلیس جنایی آلمان هیچ زمینه جنایی برای این اتفاقات وجود ندارد. همچنین مدارک مشخصی مبنی بر اینکه این کودکان مفقود شده به دست جنایتکاران افتاده باشند، در دست نیست.
فرانسه: پناه‌جویان در تنگنا
شمار پناه‌جویان اردوگاه موسوم به زاغه «جنگل» در بندر کاله در شمال فرانسه که خود را برای عبور از کانال مانش و رسیدن به انگلیس آماده می‌کنند، فقط در دو ماه گذشته با افزایش دو برابری به بیش از 9000 نفر رسیده که این آمار زنگ هشدار را برای نهادهای حقوق بشر به صدا در اورده
 است. 
جمعیت زاغه جنگل در حالی افزایش یافته است که مسئولان فرانسوی بارها وعده داده‌اند جمعیت این اردوگاه را به 1500 نفر کاهش خواهند داد. آمار قبلی نشان می‌داد که جمعیت زاغه جنگل در ژوئن گذشته (خرداد و تیر) 4 هزار و 480 نفر بوده است، اما اکنون با ورود پناه‌جویان جدید در هر هفته، جمعیت این اردوگاه به 9 هزار و 100 نفر افزایش یافته است. سرکوب ساکنان این منطقه و نیز نبودن امکانات لازم برای آنان نگرانی نهادهای حقوق بشر را به همراه داشته است. 
انگلیس: روزهای بحرانی کودکان 
در بحبوحه نگرانی‌ها درباره سوء‌استفاده‌های متعدد از کودکان پناه‌جو، صدها نفر از این کودکان در بریتانیا ناپدید شده‌اند. مقامات بریتانیایی درباره سرنوشت 360 نفر از این کودکان و اینکه آیا صحیح و سالم هستند، هیچ اطلاعی ندارند. گفته می‌شود از ناپدید شدن حدود 200 نفر از این کودکان بیش از دو سال گذشته است.
در همین حال، سیاستمداران و فعالان بریتانیایی با اشاره به اینکه در سه ماه اول 2016 با پناهندگی کمتر از 20 کودک و نوجوان در این کشور موافقت شده است، می‌گویند دولت ترزا می، نخست‌وزیر بریتانیا، در پشتیبانی از این تعداد اندک و تأمین امنیت آنها نیز کوتاهی کرده است.
آمریکا: بی‌توجهی به رأی مردم 
آمریکا همواره خود را محور حقوق بشر معرفی کرده و با این ادعا نیز در امور سایر کشورها دخالت می‌کند. یکی از محورهای اصلی ادعایی آمریکا نیز برگزاری انتخابات مردمی است و بسیاری از کشورها را به این بهانه تحریم کرده است.
 این ادعا در حالی از سوی سران آمریکا مطرح می‌شود که آمارها از درون آمریکا نشان می‌دهد نیمی از مردم این کشور به انتخابات آبان ماه کشورشان اعتماد ندارند و با دیده تردید به سلامت آن می‌نگرند. بسیاری تأکید دارند ساختار حاکم بر کشورشان برای منافع خود به برگزاری انتخابات فرمایشی پرداخته و رأی و خواست مردم برای آنان هیچ اهمیتی ندارد. این رفتارها چنان بوده که حتی کارتر، رئیس‌جمهور سابق آمریکا در اظهاراتی ساختار حاکم بر آمریکا را الیگارشی غیر انسانی معرفی کرده
 است. 

سنگین‌ترین طرح ضد ایرانی کنگره آمریکا
باشگاه خبرنگاران جوان: مارکو روبیو طرحی ضد ایرانی را تنظیم کرده است که طبق آن تهران باید به دلیل آنچه فعالیت‌های خصمانه ایران تلقی شده و موجب قربانی شدن شهروندان آمریکایی شده است، به آمریکا 53 میلیارد دلار غرامت پرداخت کند. این طرح پس از افزایش هیاهو در زمینه رسوایی دولت اوباما در پرداخت ۷/۱ میلیارد دلار به ایران در ابتدای سال میلادی جاری برای آزادی زندانیان در بند این کشور مطرح شد. گفتنی است، کنگره آمریکا نیز قانونی را تنظیم کرده است که به موجب آن مانع از پرداخت میلیاردها دلار مالیات آمریکایی‌ها به ایران در قالب آنچه باج نامیده است، خواهد شد.
خزانه‌داری آمریکا تأیید کرد
خبرگزاری فارس: در حالی که فشارهای قانونگذاران آمریکایی، به ویژه جمهوریخواهان بر دولت باراک اوباما به دلیل آنچه «پرداخت باج به ایران» می‌خوانند، تشدید شده است، وزارت خزانه‌داری آمریکا خبر پرداخت ۷/۱ میلیارد دلار پول نقد به تهران را تأیید کرده است. دولت باراک اوباما، به اطلاع کنگره آمریکا رسانده است که پس از ارسال 400 میلیون دلار پول نقد به ایران در ماه ژانویه، ۳/۱ میلیارد دلار پول نقد باقی‌مانده را ظرف 19 روز به ایران منتقل کرده است. «داون سلاک» گفته است، پرداخت پول نقد به ایران به ارزی غیر از دلار، به دلیل «تأثیرگذاری تحریم‌های آمریکا و بین‌المللی که ایران را از شبکه بین‌المللی مالی منزوی کرده‌اند، ضروری بود.
واشنگتن: ایران هنوز فرصت تغییر رفتار را دارد!
خبرگزاری تسنیم: مارک تونر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت که کشورش نگران بالا گرفتن تنش‌ها با نظامیان ایران در آب‌های جنوبی این کشور است و با زبانی نرم هشدار داده است، «ایران هنوز فرصت تغییر رفتار و ایفای نقش سازنده در منطقه را دارد». سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به پرسشی درباره انتشار تصاویر حضور سردار قاسم سلیمانی در شهر حلب سوریه، گفت: «ایران فعالانه از رژیم سوریه حمایت می‌کند و این امر بر کسی پوشیده نیست. این تصاویر هم همین مسئله را ثابت می‌کنند.»
ترامپ: کلینتون و اوباما ایران را به قدرتی جهانی تبدیل کردند!
خبرگزاری فارس: «دونالد ترامپ» نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا با انتقاد دوباره از توافق هسته‌ای با ایران، مدعی شد که سیاست‌های دولت اوباما، ایران را به کشوری با قابلیت تبدیل شدن به قدرتی جهانی بدل کرده است. او درباره ایران و عراق گفت: «ما آنها (ایران) را به یک قدرت تبدیل کردیم. این ما بودیم که عراق را به آنها دادیم. همیشه گفته‌ام که عراق و ایران از نظر نظامی بسیار شبیه به هم بودند. آنها با هم می‌جنگیدند، می‌جنگیدند و می‌جنگیدند و بعد آرام می‌گرفتند. می‌جنگیدند، می‌جنگیدند و می‌جنگیدند، بعد صدام حسین شیمیایی می‌زد و کس دیگری هم کار دیگری می‌کرد. بعد دوباره آرام می‌گرفتند.»
اذعان پنتاگون به ناتوانی نیروی دریایی آمریکا در برابر ایران
خبرگزاری مهر: یکی از مقامات پنتاگون گفته است، یک فروند کشتی نظامی آمریکا چند روز پیش برای جلوگیری از برخورد با یک قایق نظامی ایرانی، به صورت اضطراری مسیرش را تغییر داده است. ناوشکن «یواس‌اس فایربولت» در آب‌های خلیج‌فارس با هفت کشتی نظامی ایرانی روبه‌رو می‌شود و در حالی که تنها 100 یارد با یکی از شناورهای ایرانی فاصله داشته، به صورت اضطراری و برای جلوگیری از برخورد، مسیر خود را تغییر می‌دهد. مقامات پنتاگون گفته‌اند، شناور آمریکایی در تماس رادیویی بارها به طرف ایرانی هشدار داده، ولی شناور ایرانی به کشتی آمریکایی و هشدارهایش اعتنایی نکرده است.