طیب‌نیا، وزیر اقتصاد گفت: در بحث مبارزه با پولشویی به دنبال شفاف‌سازی و شناسایی مجاری نقل‌وانتقال منابع مالی هستیم و اگر بتوانیم این شفاف‌سازی را انجام دهیم، قطعاً خواهیم توانست ضربات جدی به مفاسد مالی وارد کنیم و به همین دلیل بود که مسئولان اقتصادی کشور به این نتیجه رسیدند در بحث مبارزه با پولشویی فعالانه عمل کنیم.
صبح صادق استدلال‌های موافقان و مخالفان عضویت در FATF را بررسی می‌کند
علی قاسمی/ در حال حاضر راهبرد اصلی آمریکا وادار کردن ایران به توقف یا کاهش رفتار مقاومتی در منطقه از طریق فعال کردن مجموعه‌ای از ابزارهای اطلاعاتی، مذاکراتی و... است که به طور مشخص از حیث سازمانی، سپاه، حزب‌الله و جریان‌های مقاومت و از حیث جغرافیایی منطقه را در بر بگیرد. اکنون، هیچ هدفی برای آمریکا مهم‌تر از آن نیست که در چارچوب پروژه برجام2، ایران را درگیر مجموعه فرآیندهایی کند که خروجی آن کاسته شدن از نقش ایران در محور مقاومت و کاسته شدن از نقش محور مقاومت در منطقه باشد. آمریکایی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که هرچه تخاصم خود را علیه ایران بیشتر کنند، ایران قدرت بیشتری پیدا می‌کند. انواع تحریم‌ها را هم امتحان کرده‌اند، ولی جواب نگرفته‌اند، در نهایت برای عملیاتی کردن این راهبرد، «محدودسازی سازمانی» را در دستور کار قرار داده‌اند که با این روش به نوعی خودمان دست به تحریم‌ خودمان بزنیم. عضویت در گروه ویژه اقدام مالی یا همان FATF یکی از آن شیوه‌های اجرایی است که در دستور کار قرار گرفته است.
معرفی FATF
گروه ویژه اقدام مالی (پولشویی) با نام شناخته شده FATF (financial action task force)یک سازمان بین دولتی است که در سال ۱۹۸۹ با ابتکار گروه 7 با توجه به سیاست‌های توسعه برای مبارزه با پولشویی تأسیس شده است. پس از واقعه 11 سپتامبر در سال ۲۰۰۱ علاوه بر 40 توصیه یادشده FATF، 9 توصیه دیگر را با عنوان توصیه‌های ویژه برای کشورهایی که قانون پولشویی ندارند، یا این قانون در این کشورها به اجرا درنیامده، متذکر شده است. نقل و انتقالات مشکوک پولی و مرتبط با فعالیت‌های تروریستی چهل‌وچهارمین توصیه است که قدرت‌های عضو به نفع خودشان بهره‌برداری می‌کنند. به مرور زمان فعاليت‌هاي اين گروه گسترده‌تر شد و در سال 2012 مقابله با تأمين مالي فعاليت‌هاي اشاعه‌اي نيز به مأموريت اين گروه اضافه شد و در همين سال توصيه‌هاي خود را براي مقابله با جرايم مالي (تأمين مالي تروريسم، تأمين مالي فعاليت‌هاي اشاعه‌اي، پولشويي و...) منتشر کرد. عنوان اين توصيه‌نامه «استانداردهاي بين‌المللي در مبارزه با پولشويي و تأمين مالي تروريسم و اشاعه‌گري» است. بر همین اساس گروه کاري اقدام مالي کشورها را به سه دسته تقسيم کرده است: 
۱ـ کشورهايي که از نظر اين گروه کاملاً با توصيه‌هاي اين گروه منطبق بوده و آنها را اجرا کرده‌اند. اين گروه بيشتر کشورهاي توسعه‌يافته هستند که در مجموع با نهادهای عضو به عدد 37 می‌رسد. 
۲ـ کشورهايي که در حال پيشرفت و تطبيق با استانداردهاي مشخص شده هستند.
۳ـ و نیز کشورهايي که با اين گروه همکاري نداشتند و لذا از نظر این گروه کشورهاي داراي خطر پولشويي و تأمين مالي تروريسم هستند. اين دسته خود به دو دسته تقسيم مي‌شوند: 
1/3ـ کشورهايي که عليه آنها «اقدام متقابل» انجام نمي‌شود. 
2/3 ـ کشورهايی که علاوه بر بودن در ليست سياه، عليه آنها اقدام متقابل نيز صورت مي‌گيرد. 

اعضای FATF
گروه اقدام مالی یک مجموعه سیاست‌گذار است که کارشناسان حقوقی، مالی و ضابطان قانونی را در کنار هم قرار می‌دهد تا در قوانین و مقررات کشورها اصلاحات لازم پدید آید. در حال حاضر، 35 حوزه قضایی (کشور و سرزمین) و 2 سازمان منطقه‌ای (اتحادیه اروپا و شورای همكاری خلیج‌فارس) عضو گروه اقدام مالی هستند. اعضای این سازمان را کشورهایی تشکیل می‌دهند که از مراکز مالی و اقتصادی مهم جهان هستند. این 35 عضو هسته تلاش‌های جهانی مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم را تشکیل می‌دهند. همچنین 27 سازمان بین‌المللی و منطقه‌ای به‌عنوان اعضای وابسته و ناظر با گروه اقدام مالی همکاری دارند؛ این سازمان‌ها حق رأی ندارند؛ اما در جلسات و گروه‌های کاری به طور کامل شرکت می‌کنند. كشورهایی چون؛ آرژانتین، استرالیا، اتریش، بلژیك، برزیل، كانادا، دانمارك، فنلاند، فرانسه، آلمان، یونان، هنگ‌كنگ، سوئیس، ایتالیا، ژاپن،  مكزیك، هلند، سوئد، نروژ، پرتغال، سنگاپور، اسپانیا، تركیه، انگلستان، آمریكا و ... عضو این سازمان هستند.
عملکرد FATF  در مقابل ایران
درباره ایران باید گفت FATF نخستین‌بار در سال 2007 ایران را به عنوان یک کشور پرخطر برای نظام مالی جهان شناسایی کرد. آخرین بیانیه FATF در فوریه 2015 همچنان ایران را در کنار کره‌شمالی دو کشوری معرفی می‌کرد که دارای بیشترین ریسک مالی در جهان هستند و این وضعیت همچنان ادامه داشت تا اینکه پس از توافق برجام در بیانیه پایانی این گروه اعلام شد. این گروه به مدت 12 ماه اقدامات تقابلی علیه ایران را تعلیق می‌کند؛ اما همچنان نام آن را در فهرست کشورهای پرخطر حفظ می‌کند تا پس از یک سال بتواند در این باره به طور کامل داوری کند.

   دلایل و استدلال مخالفان
۱ـ این گروه معتقدند دولت با اجرای این توافق نوعی «خودتحریمی» را در داخل کشور دامن می‌زند. چون با اجرای استانداردهای گروه اقدام مالی، ایران مکلّف خواهد شد قطعنامه‌های تحریمی سازمان ملل متحد علیه خود را اجرا کند. مبنای این استناد توصیه شماره ۷ گروه اقدام مالی است که مقرر می‌دارد: «در اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد در ارتباط با جلوگیری، سرکوب و توقف اشاعه سلاح‌های کشتار جمعی و تأمین مالی آن، کشورها باید تحریم‌های مالی هدفمند را به اجرا گذارند.» به ویژه زمانی که بانک‌های سپه و ملت از ارائه خدمات بانکی ارزی به قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) سپاه به دلیل تحریم‌ها خودداری کردند این تحلیل به واقعیت نزدیک شد. در نامه بانک ملت در پاسخ به درخواست قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) برای نقل و انتقالات ارزی آمده است: «کارسازی کلیه خدمات ارزی (بین‌المللی) برای آن دسته از مشتریانی که نام‌شان در لیست تحریم اتحادیه اروپا و یا لیست تحریم مشترک اتحادیه اروپا و سازمان ملل می‌باشد، امکان‌پذیر نیست.» همچنین واحد مستقل ارزی بانک سپه در نامه‌ای به تاریخ 10 مرداد 95  و در جواب به درخواست یک شرکت قرارگاه برای ضمانت‌نامه‌های ارزی آورده است: «...در شرایط فعلی و با عنایت به مفاد نامه بازگشتی مبنی بر نام‌برده شدن متقاضی ضمانت‌نامه‌ها در لیست اشخاص تحریمی، اجابت درخواست متقاضی امکان‌پذیر نیست.»
۲ـ این قرارداد سبب خواهد شد شرکت‌ها و کشورهای بیگانه به حساب‌های مردم دسترسی پیدا کرده و بدانند فرد به کجا پول فرستاده و چه تراکنش مالی را انجام داده است. به نظر این جریان، با پذیرش این نوع معاهده به نوعی استقلال کشور زیر سؤال خواهد رفت.
۳ـ دیوید لیپتون، معاون اول مدیر عامل صندوق بین‌المللی پول که سمت دستیار ویژه باراک اوباما را در کارنامه خود دارد و در تاریخ‌های 26 تا 28 اردیبهشت 1395 به ایران سفر کرده بود، درباره نتایج سفر به ایران بیانیه‌ای صادر و تأکید کرد که اولویت مهم کوتاه‌مدت برای نظام بانکی ایران تغییر ساختار بانک‌ها در حوزه‌های عملیاتی است و برای اتصال مجدد بانک‌های ایران به نظام مالی بین‌المللی توصیه می‌کند مسئولان باید به تقویت ساختار مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم ادامه دهند. این امر در تسهیل اتصال مجدد بانک‌های ایران به نظام مالی بین‌المللی بسیار حیاتی است. توصیه این چنینی، برداشت موضوع نفوذ در بدنه تصمیم‌گیری را به اذهان متبادر می‌کند.
۴ـ دغدغه دیگری که دلسوزان نظام دارند این است که با این توافق اطلاعات بانکی کشور به آسانی در اختیار قدرت‌های بزرگ قرار می‌‌گیرد و این دسترسی یک فرصتی به آنها می‌دهد که به سادگی بتوانند به خواسته‌های خود در بعد اقتصادی حتی امنیتی برسند و در جریان مبادلات مالی۸۷ فرد، نهاد و مقامات نظامی کشور همچون؛ وزارت دفاع، قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص)، قرب نوح و... قرار بگیرند. در تفاهم‌نامه مرتبط با FATF که منتشر شده ظاهراً این مطلب قید شده است که اطلاعات مربوط به تراکنش‌های مالی در صورت مطالبه FATF باید در اختیار مطالبه‌کننده قرار داده شود تا با FATF به اشتراک بگذارد. 
۵ـ نگاه صاحب‌نظران سیاسی و امنیتی می‌تواند گواه و شاهدی باشد بر اینکه اجرای آن به صلاح کشور نباشد. علی‌اکبر ولایتی، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره تصمیم دولت برای اجرای توافق FATF گفت: «توافق FATF به صلاح کشور نیست.» وی تأکید کرد، خودی‌ها نباید از نقشه‌های دشمن تبعیت کنند. غلامعلی حدادعادل نیز با تأکید بر اینکه مردم تحقیری مانند قرارداد FATF را تحمل نمی‌کنند، گفت: «به طور مسلم چنین قراردادی قابل اجرا نیست.» وی تصریح کرد: «مردم و رهبری این نوع تحقیرها، دخالت‌ها و تسلیم‌ها را تحمل نمی‌کنند و دولت هم که همه جا خودش را تابع رهنمودهای مقام معظم رهبری می‌داند طبعاًً نمی‌تواند غیر از این عمل کند.» جواد کریمی قدوسی، نماینده مردم مشهد و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با اشاره به حساسیت نمایندگان خانه ملت بر FATF اظهار داشت: «دادستانی کل کشور به این موضوع ورود کرده و آن را بررسی می‌کند.» وی با بیان اینکه ما با اجرای FATF خودمان را از داخل تحریم خواهیم کرد، گفت: «تحریم داخلی برای کشور مانند سم است و نباید به چنین موضوعی تن دهیم. تحریم خودمان به دست خودمان چیزی شبیه خودکشی است.»
۶ـ از آنجا که با هر جلسه‌ای که در مجمع عمومی FATF برگزار می‌شود، امکان تصویب دستورالعمل‌های جدید وجود دارد و این دستورالعمل‌های جدید برای کشورهای عضو و کشورهایی که قصد ورود به آن را دارند، لازم‌الاجرا خواهد بود، در صورتی که همکاری با FATF پذیرفته شود، در واقع به FATF نیابت داده خواهد شد تا هر دستورالعملی که تا ابد در این مجموعه تصویب شود را برای ما لازم‌الاجرا بداند. کشور ما با نگاه انقلابی که دارد در فرایند چهار دهه با روحیه استقلال‌طلبی خود زیر بار حرف زوری نرفته‌ است و نخواهد رفت؛ اما حالا با پذیرش FATF باید حرف چند کشور محدود را بپذیریم که بتوانند بعداً دستورالعمل‌های جدیدی تصویب کنند و ما ناگزیر باشیم تا آنها را اجرایی کنیم، چنانکه برای نمونه همین الآن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله گروه‌های تروریستی مورد توصیه در دستورالعمل‌های FATF است.

دلایل و استدلال موافقان
۱ـ این جریان معتقدند گروه ویژه اقدام مالی پولشویی همواره یک لیست سیاه از کشورهایی که مقررات مالی و پولشویی نگران‌کننده‌ای دارند، منتشر می‌کنند. در لیست منتشر شده تا سال 2015 کشورهای ایران و کره‌شمالی کشورهایی خطرناک شناخته شده‌اند؛ اما بنا به تعهد ايران به اجراي «برنامه اقدام» در 12 ماه آينده (سال 2016)، اقدامات متقابل عليه ايران براي مدت يك سال به تعليق درآمد. وقتي که نام کشوري در فهرست دولت‏هاي غيرهمکار و مناطق پرخطر گروه اقدام مالي قرار داشته باشد، بانک‌ها و مؤسسات مالي و اعتباري مهم جهان، در برخورد با بانک‏ها و شرکت‏هاي آن کشور، نهايت احتياط را به خرج مي‏دهند و گاه به همين دليل از برقراري روابط با آنها خودداري مي‏کنند، به نوعی فعاليت بانكي ایران به وضعیت پیش از برجام برمی‌گردد. در این حالت عملاً تحریم‌ها با اجرای برجام هم کانّه حفظ شده است؛ چرا که طرف‌های خارجی می‌گویند ما نمی‌دانیم پولی که به شما می‌دهیم، یا تراکنشی که انجام می‌دهیم در نهایت به نفع افراد و نهادهای باقی مانده در لیست تحریم آمریکا خواهد بود یا خیر؛ که اگر این افراد و نهادها در این تراکنش‌ها ذی‌نفع باشند، آمریکا ما را جریمه خواهد کرد، چنانکه ظرف شش سال منتهی به اکتبر 2015، حدود 15 میلیارد دلار از طریق جریمه مؤسسات مالی بین‌المللی بابت همکاری با ایران، وارد خزانه ایالات متحده آمریکا شده است. می‌توان گفت دلیل اصلی  همکاری نکردن بانک‌های اروپایی با ایران با وجود برداشته شدن تحریم‌ها در روی کاغذ برجام، همین شروطی است که آمریکایی‌ها پس از برجام به اجرای آن افزوده‌اند. بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، درباره FATF گفت: «این توافق هیچ ربطی به برجام ندارد و در دولت قبلی به صورت لایحه ارائه شد که مجلس هم تصویب کرد؛ اما به دلیل تحریم و قطع ارتباط مالی با جهان این موضوع را نمی‌دیدیم، اما امروز که تحریم‌ها برداشته شده این مسئله خود را نشان داده است.» 
۲ـ دولت برای اینکه دستاوردی را به عنوان نتیجه برجام داشته باشد، این چنین با FATF تعامل کرده است تا گشایشی اتفاق بیفتد و ایران از برخی لیست‌ها خارج شود.

بن‌بست تعریفی
بن‌بست بزرگ ما در تعامل با «کارگروه ویژه اقدام مالی» در تعریف واژه تروریسم است. این کارگروه به دلیل مأموریت مهمی که در راستای پولشویی، تروریسم و پول کثیف بر اساس استانداردهای نظام سرمایه‌داری و استکباری دارد، با سیاست‌ها و اصول حاکم بر سیاست خارجی ما هیچ همخوانی ندارد و این نکته افتراقی بنیادین ما با آنها است. کارگروه FATF به نقطه‌نظر مشترکی رسیده‌اند که عملکرد حزب‌الله لبنان، سپاه قدس، حماس، جهاد اسلامی، انصارالله و همه نیروهای مقاومت را در واژه «تروریست» تعریف کنند، در صورتی که نیروهای مذکور برای دفاع از سرزمین خود و ایستادگی در برابر متجاوزان به سازمانی متشکل تبدیل شده‌اند. در این وضعیت با نگاه آنها هرگونه برقراری روابط تجاری با حزب‌الله لبنان و جهاد اسلامی و سایر نیروهای مقاومت به نوعی تعامل با تروریست‌ها تلقی می‌شود. بسیاری از دغدغه کارشناسان همین بخش است که FATF در تعریف خود از «تروریسم» هیچ‌گونه تغییری نداده است و همچنان مصرّ است حمایت یک کشور از گروه‌هایی که سازمان ملل آنها را در لیست گروه‌های تروریست قرار داده است، می‌تواند روابط تجاری و سرمایه‌گذاری با آن کشور را تهدیدی علیه نظام مالی جهان معرفی کند. حال، با این توصیف آیا کشورمان می‌تواند از حمایت حزب‌الله و سایر نیروهای مقاومت و متوقف کردن فعالیت نیروی قدس دست بکشد؟جواب این سؤال کاملاً مبرهن است که به هیچ وجه ممکن نیست و جمهوری اسلامی ایران هرگز به این خواسته قدرت‌ها نرمش نشان نخواهد داد. قطع کمک به محور مقاومت و به فراموشی سپردن آرمان فلسطین و دست آخر رضایت به شکست مقاومت اسلامی و رزمندگان از عراق و یمن و بحرین و پاکستان و افغانستان تا ترکیه و سوریه و لبنان و فلسطین و دیگر نقاط عالم که چشم امید به جمهوری اسلامی ایران داشته‌اند امری است که بیش از همه آمریکایی‌ها و صهیونیسم بین‌الملل از آن سود می‌برند.
در پایان بیان این نکته ضروری است که در مسائل مهم و تعیین‌کننده در این سطح، دولت نباید نقد خیرخواهانه و هشدار دلسوزانه را به حساب مخالفت با دولت بگذارد و با این روش موضوع به این مهمی را از مسیر بررسی کارشناسی دقیق خارج کند. در این وضعیت عاقلانه‌ترین راه، بررسی دقیق، علمی، مستقل و به دور از تعلقات جناحی است تا راحت‌تر به یک مدل عقلانی برسیم که هیچ‌گونه انحراف و منافاتی با منافع ملی نداشته باشد. 

 علی حیدری/  رئیس‌جمهور روز چهارشنبه در جلسه هیئت دولت گفت: «دولت عربستان در قبال بی‌کفایتی خود تحت فشار سیاسی و حقوقی دولت ایران قرار گرفت و به دنبال بهانه‌ای بود که خود را از آن رها کند و متأسفانه تعدادی نادان و احساساتی این بهانه را در اختیار دولت عربستان قرار دادند تا با فرار رو به جلو و نمایش قطع رابطه سیاسی، خودش را از فشارهای سیاسی و حقوقی دولت ایران برهاند.»
مروری بر ادبیات واژگانی آقای روحانی در طول سال‌های گذشته نشان می‌دهد، وی در مقاطع مختلفی که لازم بود درباره نحوه عملکرد دولت، برخی وزرا، دستگاه دیپلماسی و مسئولان اقتصادی کشور پاسخگوی مردم و افکار عمومی باشد و به نقدهای واردشده جواب دهد، منتقدان را با تعابیری، همچون بیسواد، ترسو، بزدل، عقب‌مانده، دروغ‌پراکن، تازه به دوران رسیده، تخریبگر، گروه کوچک افراطی، عصر حجری، هوچی‌باز، بی‌شناسنامه، تندرو، کودک، تازه انقلابی شده و بروید به جهنم خطاب کرده و به جای پاسخ به نقدها، منتقدان را مورد نوازش‌های تند خود قرار داده است.
مورد اخیر را هم به دلایل مختلف می‌توان در ادامه همان سلسله برخوردها ارزیابی کرد؛ اول اینکه موضوع حمله به سفارت سعودی در تهران که امری مذموم بود و قوه قضائیه و دستگاه‌های ذی‌ربط هم عاملان آن را مورد پیگرد قرار دادند، در واکنش به اعدام آیت‌الله شیخ‌نمر باقرالنمر روحانی برجسته و عالم بزرگ شیعی عربستان بود و هیچ ارتباطی به موضوع منا نداشت. دوم اینکه روی سخن منتقدان از یک سال پیش تاکنون بر ضعف دولت و برخورد انفعالی دستگاه دیپلماسی در مواجهه با این حادثه بود. از برخورد طبیعی و توأم با خونسردی آقای روحانی با این موضوع در جریان سفر به نیویورک تا پیگیری‌های وزیر خارجه که به دنبال وساطت حاکمان عرب منطقه برای رسیدگی به وضعیت مصدومان حادثه صورت گرفته بود، همگی نشان‌دهنده ضعف‌هایی بود که دولتمردان در برابر رژیم سعودی از خود نشان دادند. سوم اینکه آنچه آل‌سعود را تحت فشار قرار داد، موضع صریح و به عبارتی تهدید جدی رهبر معظم انقلاب علیه سعودی‌ها بود که به همکاری این رژیم با تیم‌های اعزامی کشورمان انجامید و سبب شد تا امکان بازگرداندن ابدان مطهر شهدای ایرانی حادثه منا میسر شود. 
واقعیت این است که فاجعه منا، از یک سو حادثه‌ای تلخ و دردناک بود که با گذشت یک سال از آن هنوز مردم ایران و دیگر ملت‌های مسلمان جهان مبهوت این تراژدی غم‌انگیز هستند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب «گذشتِ زمان اهمیت این حادثه و غم این حادثه را از سینه‌های ما و دل‌های ما نزدوده است» و از سوی دیگر حادثه‌ای عمیق با ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است. از این رو انتظار می‌رفت دولت جمهوری اسلامی ایران با استفاده از ظرفیت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و طرح دعاوی در محاکم بین‌المللی، ضمن پیگیری این حادثه که بر اثر بی‌تدبیری و بی‌کفایتی حاکمان سعودی به وقوع پیوست و مسببان حادثه حتی حاضر به کوچک‌ترین عذرخواهی نشدند، رژیم سعودی را تحت فشار بین‌المللی و افکار عمومی قراردهد تا مجبور به پاسخگویی در قبال حوادث حج سال گذشته باشند.
اما متأسفانه نه‌تنها چنین نشد، بلکه برای شانه خالی کردن از مسئولیت، نوک پیکان حمله‌ها به سمت داخل نشانه گرفته شد و با فرار به جلو، کوتاهی‌های صورت‌گرفته در این زمینه در طول یک سال گذشته به ماجرای دیگری نسبت داده شد که هیچ ارتباطی با حادثه منا نداشت و همانطور که گفته شد عوامل آن نیز مورد پیگرد قرار گرفتند. 
ای کاش، مسئولان و دولتمردان این حقیقت را درمی‌یافتند که بر اساس اصول دیپلماسی که مساعی دولت یازدهم بر آن قرار گرفته و بر اساس اصل عزت، حکمت و مصلحت، مواجهه قاطع و قدرتمند با کشوری که از موقعیت خود در میزبانی زائران بیت الله الحرام سوءاستفاده کرده و  در کنار قصور در تامین امنیت جانی ضیوف الرحمن پاسخگوی مسئولیت خود نیست، باید به گونه دیگری باشد. 

 محمد مرادی/ محمد‌بن‌سلمان، جانشین ولی‌عهد عربستان در ماه‌های اخیر سعی کرده با سفرهای منطقه‌ای خود را مرد شماره یک عربستان معرفی کند و محمدبن‌نایف، ولی‌عهد این کشور را عملاً به حاشیه ببرد. این شاهزاده 30 ساله سعودی که جنگ یمن را در فروردین 94 به راه انداخت و با استفاده از بیماری شاه سعودی خود را همه‌کاره این کشور معرفی کرده است، از ابتدای روی کار آمدن ملک سلمان سیاست خارجی  عربستان را تهاجمی کرده و بیشترین ضربه را به جهان اسلام وارد آورده است. در ادامه تلاش‌های محمدبن‌سلمان برای حذف ولی‌عهد، وی هشتم شهریور ماه سفر آسیایی خود به پاکستان، چین و ژاپن را شروع کرد و در نهایت نیز در اجلاس جی 20 در چین شرکت کرد. اما اهداف این سفر چه بود؟
اهداف منطقه‌ای؛ نخستین مقصد سفر محمدبن‌سلمان پاکستان بود. این کشور در سیاست خارجی آل‌سعود نقش مهمی دارد و مخالفت اسلام‌آباد با شرکت در جنگ یمن روابط این دو کشور را سرد کرده بود. سفر اخیر محمدبن‌سلمان در راستای گرمی مجدد این روابط بود. شاید بتوان گفت عربستان تلاش دارد به هر ترتیب رابطه خود را با این همسایه بزرگ ایران همچنان گرم نگه دارد.دومین مقصد محمدبن‌سلمان چین بود. این کشور بزرگ‌ترین بازار نفت عربستان است و حفظ روابط با آن بسیار حیاتی است. تجارت بین این دو کشور در سال 2014، یعنی پیش از کاهش قیمت نفت به 70 میلیارد دلار رسیده بود. در واقع، عربستان قصد دارد تا چین به یک سرمایه‌گذار بزرگ در طرح بلندپروازانه 2030 این کشور تبدیل شود؛ طرحی که شاهزاده بن سلمان برای کاهش وابستگی به نفت  طراحی کرده است. این سفر نیز با 15 توافق اقتصادی و فرهنگی پایان یافت. از سویی چین منبع تأمین موشک بالستیک میان‌برد عربستان هم محسوب می‌شود، به ویژه آنکه از نظر مقامات سعودی تسلیحات راهبردی بازدارنده این کشور به به روز رسانی نیز نیاز دارد. سومین مقصد سفر آسیایی محمدبن‌سلمان، ژاپن بود. این کشور نیز سهم چشمگیری در خرید نفت عربستان دارد. هدف جانشین ولی‌عهد سعودی از این سفر مشارکت ژاپن در طرح بلندپروازانه تحت مدیریت خود، به ویژه فروش سهام آرامکو است. او برای اهمیت‌بخشی به این سفر حتی با امپراتور ژاپن نیز دیدار کرد.در پایان نیز محمدبن‌سلمان در اجلاس جی 20 شرکت کرد و بیش از هر زمان دیگری خود را همه‌کاره عربستان معرفی کرد.
اهداف داخلی؛ اما جدای از اهداف منطقه‌ای و بین‌المللی این سفر با هدف تحکیم بیشتر پایه‌های قدرت محمد‌بن‌سلمان صورت گرفت تا به کشورهای قدرتمند جهان اعلام کند که وی مرد شماره یک عربستان است. محمدبن‌سلمان علاوه بر جانشین ولی‌عهد و وزیر دفاع، رئیس شورای اقتصادی و عضو شورای سیاسی و امنیتی نیز است و در عین حال قدرت او نسبت به ولی‌عهد متمرکز‌تر است. سفر وی به آمریکا و در اوضاع کنونی تور آسیایی اخیر برای کم‌رنگ کردن نقش ولی‌عهد و در نهایت حذف وی از قدرت صورت می‌گیرد.محمدبن‌سلمان از سال گذشته تاکنون تلاش داشته تا با اقدامات مختلف، از جمله راه‌اندازی جنگ یمن، طرح 2030، سفرهای متعدد به غرب و شرق و شرکت در اجلاس بین‌المللی همچون جی 20، خود را نفر اول عربستان نشان دهد. از سوی دیگر این کشور با کسری بودجه 100 میلیارد دلاری مواجه است که به دلیل توطئه نفتی این کشور در کاهش قیمت نفت برای ضربه زدن به ایران به وجود آمده است. بنا بر این دلایل، محمدبن‌سلمان در تلاش است تا با تعمیق روابط اقتصادی با کشورهای مختلف، اقتصاد کشورش را نجات دهد، در حالی که راه‌حل نجات عربستان دست برداشتن از تفرقه‌افکنی در جهان اسلام است.

 محسن فخری/ پس از انتشار گسترده و مشکوک خبر واگذاری املاک نجومی به برخی افراد از سوی شهرداری تهران که با تکذیبه‌های متعدد روبه‌رو شد و همچنان این تکذیبه‌ها ادامه ‌دارد، فرصتی به وجود آمد که به سراغ برخی از پرونده‌های فساد نجومی‌تر از آنچه درباره شهرداری تهران ادعا شده بود، برویم.
«سلام علیکم. احتراماًً با عنایت به اینکه این نهاد در نظر دارد عرصه و اعیانی خانه احداثی در پلاک 2926 اصلی و 3 و 4 فرعی از 2926 اصلی و 3 فرعی از 2927 اصلی واقع در بخش 3 تهران موضوع وکالت نامه شماره 47236 مورخه 11/8/67 را به نام آقای میرحسین موسوی خامنه‌ انتقال نماید، خواهشمند است وفق مقررات جاریه نسبت به انتقال اسناد پلاک‌های فوق‌الذکر به نام مشارالیه اقدام نمایید. ضمناًً برادر محمد نکویی به عنوان نماینده این نهاد اسناد مربوطه را امضا می‌نماید». این متن نامه رسمی محسن طائب، قائم‌مقام سرپرست نهاد ریاست‌جمهوری خطاب به دفترخانه اسناد رسمی برای واگذاری ملک به میرحسین موسوی در دولت سازندگی است. که به واسطه آن در حالی که ارزش مالی خانه مذکور با مساحت 1011 متر، حداقل متری 700000 تومان بوده است، این خانه متری 1000 تومان به موسوی واگذار شده است. در واقع، موسوی خانه را با ارزش حداقل یک هفتادم بهای اصلی آن از دولت هاشمی دریافت می‌کند. در نمونه‌ای دیگر نیز در سایه پیگیری سیاست خصوصی‌سازی آموزش در دولت سازندگی مصوبه 23 تیرماه 1370 هیئت دولت سازندگی، آیین‌نامه واگذاری زمین به مؤسسان مدارس غیرانتفاعی به تصویب می‌رسد، پیرو این مصوبه در تاریخ 15 تیر 1372 واگذاری زمینی به مساحت حدود پنج هزار متر مربع در ولنجک موضوع قراردادی بین اداره کل زمین شهری استان تهران و همسر نعمت‌زاده می‌گردد، بر این اساس هزینه‌های آماده‌سازی و بهای زمین جمعاًً در حدود 20 میلیون تومان برآورد می‌شود که طرف دوم، یعنی مؤسس مدرسه غیرانتفاعی موظف است بخشی را نقدی و بخشی را در هفت قسط پرداخت کند! همچنین طبق مواد مصرح در قرارداد مذکور، متقاضی به هیچ عنوان حق تغییر کاربری زمین و انتقال آن به غیر را ندارد و مکلّف است از زمین مورد واگذاری صرفاًً به منظور احداث مجتمع آموزشی دخترانه استفاده کند. اما همسر وزیر اولاًً تنها از حدود 2000 متر از زمین مذکور برای ساخت مدرسه غیرانتفاعی خود استفاده می‌کند و بیش از نیمی از زمین همچنان پس از گذشت 23 سال ساخته نشده است. ثانیاًً مدارک و شواهد نشان می‌دهد وی در ابتدای دهه 80 در اقدامی غیرقانونی باقی‌مانده زمین مذکور را به فروش رسانده است؛ اما پس از مدتی که قیمت زمین در تهران افزایشی ناگهانی و بی‌سابقه یافت، از انجام این معامله پشیمان شده و از منع قانونی برای فروش زمین استفاده کرده است تا زمین را ـ بدون بازگرداندن مبلغ دریافتی‌اش ـ از خریدار پس بگیرد. یکی دیگر از این رانت‌ها که جلب توجه می‌کند، مربوط یه عضو اصلاح‌طلب شورای شهر تهران و معاون غلامحسین کرباسچی در دوره شهرداری تهران است که تنها طی یک اعمال نفوذ برای گسترش مساحت ساخت‌وساز ملکی در قیطریه، از رانتی معادل ۴۲ میلیارد تومان برخوردار می‌شود، طبق اسناد موجود، مساحت مفید مسکونی طی چند مرحله از 4173 متر به 6936 افزایش پیدا کرده، چنانچه طبق نقشه‌های هوایی شهر تهران، ملک مذکور، کوچه سپیده در این منطقه تهران را قطع کرده و با تصرف بخشی از کوچه، دو بن‌بست در دو طرف خود ایجاد کرده است؛ یعنی دو پلاک زمین در دو سمت کوچه به هم متصل شده‌اند و حدود 200 متر از کوچه هم تصرف شده است تا با این کار و بدون آنکه ریالی به شهرداری پرداخت شود، دو قطعه زمین مورد نظر به یک زمین بزرگ تبدیل شود.