علیاصغر نصیری ـ عبدالله شمسی/ جریان فمینیسم پس از انقلاب اسلامی، دو گرایش عمده، از جمله شبه اسلامی (فمینیسم نواندیش دینی) و غیردینی (سکولار لیبرال و سکولار مارکسیستی) داشت. در ادامه هر یک از آن دو گرایش تبیین میشود.
گرایش شبهاسلامی
(فمینیسم نواندیش دینی)
یکی از مهمترین گرایشهای جریان فمینیسم در ایران پس از انقلاب اسلامی، گرایش فمینیسم شبه اسلامی و نواندیش دینی است. دینی و اسلامی بودن در این گرایش به این معناست که قوانین اسلام در رابطه با حقوق زن کنار گذاشته نمیشود، بلکه بر اساس برابرخواهی و آزادیخواهی فمینیستی باز تفسیر میشود. به عبارت دیگر، با محور بودن ارزشهای فمینیستی، نوعی التقاط میان فمینیسم و اسلام صورت میگیرد که نگاه جدید به قوانین حقوقی مربوط به زنان به شمار میآید. به همین دلیل، طرفداران این گرایش، نواندیش دینی نیز شناخته میشوند. قیمومیت فرزند، نفقه، ازدواج موقت، قضاوت زن، تعدد زوجات، قوانین کار زنان، حقوق سیاسی زنان و طلاق، از جمله مهمترین قوانین حقوقی اسلامی مربوط به زنان است که فمینیسم شبه اسلامی بر ضرورت بازنگری در آنها تأکید دارد. نیره توحیدی، از فعالان جریان فمینیسم ایرانی خارج از کشور، فمینیسم شبه اسلامی را پدیده تازه رشدیافته معرفی میکند و آن را جنبش زنانی میداند که: «عقاید دینیشان را حفظ کردهاند و ضمناً تلاش میکنند اخلاق تساویطلبانه اسلام را با استفاده از آیههای حامی زنان در قرآن در مبارزاتشان برای حقوق زنان بهویژه برای حق تحصیل زنان ترویج کنند»(۱)
«والنتین مقدم» از فعالان فمینیست مارکسیستی، فمینیسم شبه اسلامی را راه جدیدی معرفی میکند که در آن از قوانین اسلامی، تفسیری فمینیستی ارائه میشود: «... حرف این است که راه جدیدی به روی زنان (مسلمان و غیرمسلمان) باز شده تا حقوق مساوی با مردان کسب کنند؛ راهی که متکی بر تفسیر فمینیستی قوانین شریعت اسلام است. ...»(۲)
در واقع، فمینیستهای شبه اسلامی معتقدند، از نظر ذهنی، نابرابری جنسیتی، پیشفرض دنیای قدیم بوده است و از نظر عینی نیز نابرابریهای موجود، برساختههای انسانی هستند. از این رو، درصددند که نشان دهند، نابرابریهای نهفته در تفاسیر قرآن و فقه، لزوماً تجلی اراده خداوند نیستند، بلکه مفسرانی خاص (و عمدتاً مرد) آفریننده آنها بودهاند.(۳)
برخی از طرفداران فمینیسم شبه اسلامی نگاهی پوششی و ابزاری به اسلام دارند؛ برای نمونه، زیبا میرحسینی فمینیسم شبه اسلامی را ابزاری برای دور زدن احکام اسلامی نسبت به زن و در نتیجه کمرنگ کردن نقش روحانیت معرفی میکند.(۴)
در یکی دیگر از نگاههای ابزاری به فمینیسم شبه اسلامی، برخی این نوع از فمینیسم را مقدمهای برای فمینیزه شدن ساختارهای دینی، سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی و در نتیجه مستلزم سکولاریزه شدن آن ساختارها در ایران میدانند. نوشین احمدی خراسانی میگوید: «فمینیزه کردن ساختار سیاسی و حکومتی، به نوعی مولد سکولاریزه شدن ساختارها هم میتواند باشد... از سوی دیگر باید پرسید که آیا وقتی فمینیستهای [شبه]اسلامی، از متون مقدسـ از جمله قرآن کریمـ این تفسیر را ارائه میدهند که: حجاب در قرآن صرفاًَ یک توصیه آن هم به زنان مؤمن است و یک انتخاب آزادانه بیش نیست و در هیچ کجای قرآن و تاریخ اسلام، مجازاتی برای کسی که حدود توصیه شده در قرآن را رعایت نکند وجود ندارد، آیا چنین تفسیری نمیتواند به عدالت و اعتدال و گشودگی برای جنبش زنان ایران و حتی در بلندمدت به دموکراتیزه و سکولاریزه شدنِ کل جامعه یاری رساند؟... »(۵)
بنابراین، در مجموع، دو نوع نگاه به فمینیسم شبه اسلامی وجود دارد. برخی صرفاً به آن نگاهی ابزاری دارند و این نگاه آنان نیز در پیشفرضهای سکولاریستی آنها ریشه دارد. برخی دیگر نیز دلبستگی توأمان به اسلام و آموزههای فمینیستی، آنها را بر آن داشته است تا به نوعی التقاط دست بزنند و میان آن دو، جمع و تفسیری فمینیستی از اسلام ارائه دهند.
برخی معتقدند، فمینیسم شبه اسلامی نیز گرایشی یکدست نیست و طیفهای سهگانهای در آن قابل شناسایی است. وابسته نبودن به ساخت حکومت، غیرخودی بودن فعالان، استفاده از واژهها و اندیشه مذهبی صرفاً از زاویه منافع زنان، از جمله ویژگیهای طیف اول است. شیرین عبادی در دهه هفتاد در این دسته قرار میگرفت. وابستگی نزدیک با ساخت حکومت (نگرش تکنوکرات و کارگزاران سازندگی)، تابعیت منافع زنان به طور عمده از نیاز و ضرورتهای جهانی، ارتباط بسیار کم با طیف اول، از جمله مهمترین ویژگیهای طیف دوم است. روزنامه «زن» به مدیریت فائزه هاشمی ارگان برجسته این طیف است. وابستگی بعید با ساخت حکومت (اصلاحطلبان)، توجه توأمان به نیازها و ضرورتهای جهانی نسبت به زن و نیازها و مطالبات واقعی زنان در تعریف منافع زنان کشور، ارتباط با اقشار مختلف زنان غیرخودی و خودی، از جمله ویژگیهای طیف سوم است. مجله زنان به مدیریت شهلا شرکت، ارگان برجسته این طیف است.(۶)
افزون بر مجله زنان و روزنامه «زن»، مجله «زن روز» و «پیام هاجر» از جمله نشریاتی هستند که مطالب این قسم از فمینیسم را منتشر میکنند. محسن سعیدزاده، شهلا شرکت، اعظم طالقانی، فائزه هاشمی، فریده ماشینی، زهرا رهنورد و جمیله کدیور، از جمله فعالان برجسته گرایش فمینیسم شبه اسلامی در ایران هستند.(۷)
گرایش غیردینی
(سکولار لیبرال و سکولار سوسیال)
فمینیسم غیردینی یکی دیگر از گرایشهای جریان فمینیسم در ایران پس از انقلاب اسلامی است. این گرایش به اسلام، بهویژه قوانین حقوقی آن در ارتباط با زنان اعتقادی ندارد؛ بلکه سکولاریسم در این گرایش، تنها راه خروج زنان از فرودستی و رسیدن به پیشرفت معرفی میشود.
این گرایش، خود به دو شاخه تقسیم میشود؛ شاخهای که متأثر از ایدئولوژی مارکسیستی است که از آن به گرایش چپ جریان فمینیسم یاد میشود. این قسم بهویژه طیف تندروی آن، از نظر فعالیتهای اجتماعی و مدنی، بسیار کمتحرک است و بیشتر در قالب محافل زنانه خانگی فعالیت میکند. شاخه دوم از گرایش غیردینی، متأثر از ایدئولوژی لیبرالیستی اروپای غربی است که وجه غالب گرایش غیردینی جریان فمینیسم در ایران است. این قسم، بسیار فعال عمل میکند. بسیاری از اعتراضهای جریان فمینیسم در ایران به واسطه این شاخه طراحی، برنامهریزی و اجرا میشود.
مرکز فرهنگی زنان، میدان زنان و مدرسه فمینیستی، از جمله ارگانهای فعال گرایش غیردینی لیبرال جریان فمینیسم در ایران است. همچنین، نوشین احمدی خراسانی، شهلا لاهیجی، شیرین عبادی، مهرانگیز کار، شادی صدر و شهلا اعزازی از جمله فعالان آن هستند.
در گرایش غیردینی (سکولار) جریان فمینیسم، طیفی قابل شناسایی است که میتوان آن را طیف سیاسی فمینیسم سکولار نامید. سیاسی بودن در این طیف به معنای این است که طرفداران آن، نگاهی سیاسی به مسئله حقوق زن دارند و به طور کلی، در نظر فمینیسم سیاسی، آزادی زن و تساوی زنان با مردان امری سیاسی تلقی میشود. در این طیف، جمهوری اسلامی ایران، مهمترین و اصلیترین مانع دستیابی زنان به حقوق خود معرفی میشود: «تغییر واقعی، دموکراتیک کردن حقیقی، خارج از چارچوبهای مذهبی پدید خواهد آمد ... هیچ تغییر و اصلاحی در جمهوری اسلامی ایران امکانپذیر نیست...»(۸)
طیف سیاسی فمینیسم سکولار را میتوان به دو شاخه تقسیم کرد؛ شاخه اول که ماهیتی فمینیستی و زنانه دارد؛ اما شاخه دوم از نظر ماهیت، فمینیستی نیست؛ بلکه نگاهی ابزاری به فمینیسم دارد. در واقع، فعالان قسم دوم، برای مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران وارد فعالیت فمینیستی شدهاند. به عبارت دیگر، حقوق زنان، مسئله اصلی این شاخه نیست؛ بلکه مخالفت با جمهوری اسلامی، انگیزه اصلی فعالیت فمینیستی است. داریوش همایون، مسئول سازمان اطلاعات و مشاور عالی محمدرضا پهلوی، طرح مباحثی درباره مسائل زنان و ایجاد حرکتهای فمینیستی را یکی از راهکارهای براندازی جمهوری اسلامی ایران معرفی میکند، «طرح مباحثی درباره مسائل زنان و ایجاد حرکتهای فمینیستی، حقوق بشر، محیط زیست و جامعه مدنی میتواند نظام جمهوری اسلامی را با چالشهایی بزرگ روبهرو سازد.»(۹)
بیشترین فعالیت طیف سیاسی فمینیسم سکولار، در خارج از ایران است. چپهای خارج از کشور، سلطنتطلبها، لیبرالها و شاخه زنان سازمان مجاهدین خلق، از جمله فمینیستهای سیاسی به شمار میروند.
* پینوشتها در دفتر نشریه موجود است.