آیت‌الله فاطمی‌نیا: نهضت علمی كه امام هادی(ع) با وجود آن اختناق دشمنان ایجاد كردند، خیلی تماشایی است. مخصوصاً در بین خلفا، متوكل ـ كه خدا او را از رحمتش دور كند ـ خیلی حضرت را مورد اذیت قرار داد. حضرت تقریباً ۱۷۸ نفر اصحاب و شاگرد داشتند. شما اگر به فهرست شیخ‌طوسی، به فهرست ابن‌ندیم، به فهرست رجال نجاشی نگاه كنید، هر كدام برای خودشان یك رجلی بودند. بعضی‌ از ایشان مؤلفات بسیاری داشتند. آدم در این عمر كم، در این فشار، این نهضت را ایجاد بكند و این همه شاگرد تربیت كند، یك معجزه است.
آیت‌الله شیخ‌حسین مظاهری
یک مسلمان، به‌ویژه کسی که بار سنگینی به دوش دارد، پروانه‏وار باید فعال باشد. باید فعالیت او دائمی باشد. باید نظم او، استقامت او، در فعالیت همیشگی باشد و به تجربه هم برای ما اثبات شده است. هر کسی که به جایی رسیده است، چه در سیر و سلوک، چه در خودسازی و چه در تحصیل علم، بر اثر فعالیت، به محبوب خودشان رسیده‏اند. بدون فعالیت نمی‏شود و حتی آنهایی که مغرور به حافظه و هوش و استعدادشان بوده‏اند، نتوانستند موفق بشوند. 

  اهمیت کار تولیدی
کار اقسامی پیدا می‏کند که یکی از آنها کار فرهنگی می‏شود. پایه هم هست. اگر تمدن است، مرهون این است. اگر بهشت است، مرهون این است. اگر رسیدن به سعادت دنیاست، مرهون این است. از این نظر هم ثوابش بالاترین ثواب‌هاست.
آن کسانی که نمی‏خواهند تحصیل بکنند، اینها حتماً این کار تولیدی را داشته باشند و روایتی است از موسی‌بن‌جعفر(ع) که راوی می‏گوید: «رفتم دیدم آقا دارند کار تولیدی می‏کنند، عرق از سر تا پای ایشان می‏ریزد، پرسیدند: آقا چرا شما دارید در وسط آفتاب کار تولیدی می‏کنید؟ حضرت فرمودند که من افتخار می‏کنم که این روش حضرت رسول اکرم(ص)، فاطمه زهرا(س) و علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) است»؛ معلوم می‏شود که همه‏شان این کار تولیدی را داشته‏اند؛ هم پیغمبر اکرم(ص)، فاطمه زهرا(س) و... .
کار تولیدی اعم است از زراعت مولد، یک چیزی که مردم به آن احتیاج دارند. راوی از امام صادق(ع) نقل می‌کند که دیدم عرق از سر تا پای ایشان می‏ریخت و آقا در حال بیل زدن بودند! اعتراض کردم. آقا فرمودند: من احتیاج ندارم به کار تولیدی، امّا می‏خواهم خداوند من را به این حالت ببیند. معلوم می‏شود که از نماز خواندن بالاتر است و مخصوصاً اگر این کار تولیدی در راه خدمت به اجتماع باشد. مثل امیرالمؤمنین در آن 35 سال 26 مزرعه را برای فقرا و بینوایان و برای اسلام آباد کردند. 
اگر برویم در روایات می‏بینیم، راوی می‏گوید با امام حسین(ع) کار داشتم. رفتم مدینه که گفتند، رفته‏اند مزرعه. یا باید بروی مزرعه یا صبر کنی آقا برگردند. لذا کار تولیدی برای اجتماع‌مان لازم است و این جمله امیرالمؤمنین(ع) در نهج‏البلاغه نباید فراموش شود برای اجتماع ما. باید به جامعه بگوییم، باید به دنیا بگوییم که «من کان لهُ ماء و ترابٌ و افتقر فعلیه لعنة الله» اگر یک ملتی هم آب داشته باشند، هم خاک داشته باشند؛ امّا فقیر باشد، لعنت خدا بر این ملت! انصافاً لعنت خدا بر آن ملتی که اقتصاد توأم با نفت بخواهد! همه بدبختی‌های ما اینجاست که یک اقتصادی می‏خواهیم سالم، اما آن را نفت بگرداند و آن ذخایری که آنها مثل گرگ حمله آوردند به آن، معلوم است این اقتصاد چه بلایی سر انسان می‏آورد!

 اهمیت توزیع محصولات
مورد بعد کار توزیعی است؛ یعنی تجارت، البته توزیع تولید نه کسب‏ها و تجارت‌هایی که الآن پیدا شده است. این کار که با یک تلفن ده میلیون سود می‏کند، این کار توزیعی نیست. این کار بدبختی است؛ این دلال‌بازی‏ها و این تلفن‏ها و این پشت تلفن ده میلیون پیدا کردن، اینها نه، تولید را توزیع کردن این‌هم مثل همان تولید خیلی ارزشش بالاست.
مرحوم صاحب وسائل در جلد دوازدهم کتابش این روایت را نقل کرده است که امام صادق(ع) معتب را خواستند. معتب غلام آزاد شده امام صادق(ع) بوده است و معلوم می‏شود غلام امینی بوده است. امام فرمودند، من تجارت را دوست دارم برای اینکه خدا دوست دارد. من نمی‏توانم خودم تجارت کنم، یک مقدار پول می‏دهم به تو مضاربه کن. پول از من، کار از تو. تقسیم می‏کنیم آنچه استفاده کردیم. معتب می‏گوید من جنسی خریدم و رفتم شام. نزدیک شام بودیم، دیدم قافله‏ای بر می‏گشتند، پرسیدم که این جنس وضعش چطور است؟ گفتند که این جنس نایاب است و هر چه بگویید می‏خرند. معتب می‏گوید: ما تصمیم گرفتیم که جنس را دو برابر بفروشیم، البته نه مثل حالا یک تومان هزار تومان. می‏گفت: رفتیم آنجا و اجناس را دو برابر فروختیم و من خیلی خوشحال شدم که توانستم برای امام صادق(ع) که هزار دینار به من داده است، دو هزار دینارسود کسب کنم. آمدم و خیلی خوشحال دو هزار دینار را به امام صادق(ع) دادم. آقا پرسیدند که این پول‏ها کجا بوده و قضیه را گفتم. حضرت هم هزار دینار خودشان را برداشتند و هزار دینار را برگرداندند به معتب گفتند این پول‌ها به درد من نمی‏خورد.
آدم در جبهه شمشیرزنی بکند با دشمن، آن شمشیر بزند و این هم شمشیر بزند، آسان‌تر است از اینکه مال حلال به ‌دست آید! مال غیر شبهه‌ناک!  این دعاها که مستجاب نمی‏شود، برای همین است. اولاد ما باید خیلی خوب باشند، چون در کتاب و قرآن و عفت و غیرت بزرگ شده‌اند؛ اما می‏بینیم بعضی از ما طلبه‏ها اولادهای خوبی تحویل جامعه نمی‏دهیم و در روایات هم می‏بینیم این اولاد ما مانند اولاد آن کاسب و تاجر است؛ همه آنها هم به خاطر اینکه روایت می‏فرماید غذای شبهه‏ناک نمی‏تواند فرزند خوب تحویل اجتماع بدهد. 

 بالاترین نوع کار
اما قسم بعدی کار خدماتی است. این کار خدماتی، یعنی برآوردن حاجات دیگران و باز کردن گره از کار دیگران. این کار خدماتی بیشتر از کار فرهنگی روی آن سفارش شده است و بعضی اوقات یک روایاتی است که انصافاًً محیرالعقول است. مرحوم کلینی ـ رضوان‌الله‌تعالی‌علیه ـ در جلد دوّم از «اصول کافی» بیش از ۵۰۰ روایت درباره این امور خدماتی آورده است؛ از جمله روایات این است که اگر گرهی از کار کسی باز کنیم، یک کسی را خوشحال کنیم، دل یک کسی را به دست آوریم، برود در اداره فوراًً کارش را انجام بدهند، کاغذبازی نباشد، گره روی گره نباشد و فوراًً کارش انجام شود، می‌شود «قضاء حاجت المومن». روایت می‏گوید، اگر کسی چنین کرد، ثواب بیست حج و بیست عمره دارد و خیلی هم عجیب است آن هم مقبول. مسلماً ۹۹ درصد آنان حج‌شان قبول نیست، ممکن است صحیح باشد؛ امّا یک نفر مقبول است. بعد امام صادق(ع) می‏فرمایند: علاوه بر آن دو ماه هم اعتکاف در خانه خدا. 
 همچنین، در همین اصول کافی شریف آمده است، اگر کسی بتواند گره بگشاید و نگشاید؛ کسی بتواند دل مؤمنی را به دست بیاورد امّا نیاورد، گناه خیلی بزرگی است. در روایات آمده است، یک کسی را می‏آورند در صف محشر در حالی که چشم‌هایش فرو رفته، از ترس روسیاه است و در پیشانیش نوشته شده است «ایسٌ من روح الله»؛ این را رسوایش می‏کنند، این خائن به خدا و خائن به رسول‏الله است و بعد می‏گویند: این کسی است که می‏توانست گره از کار مردم بگشاید، اما نگشود، بی‏تفاوت بود و این کسی است که می‏توانست حاجتی را بر آورده کند، اما نکرد. پس خطاب می‏شود این را در آتش جهنم بیندازید و مخصوصاً برای اداری‌ها در این وضع فعلی انصافاًً بد است این کاغذبازی‌ها و این رفت‌وآمدها. 
 همه ما باید برای رفع گره از مسلمان‌ها تلاش کنیم، از خویشاوندان و... آقا کار ندارد، برای تفریح ظرف بشوید یا کهنه بشوید. چرا این کهنه شستن همیشه برای زن‌ها باشد؟! این بچه مال ما هم هست، پس وقتی کار نداریم می‏خواهیم تفریح کنیم، کمک کردن تفریح خوبی است.
* درس اخلاق
 در تاریخ 28/ 3/ 1376


 حجت‌الاسلام حبیب‌الله فرحزاد/ تجلی حقیقت وجود پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) است. رسول خدا(ص) 23 سال خون دل خوردند و هشتاد جنگ را پشت سر گذاشتند؛ اما خداوند متعال به ایشان می‌فرماید که اگر جانشینی علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) را اعلام نکنی، رسالتت را کامل انجام نداده‌ای.
اسلام بدون حضرت علی(ع) اسلام نیست؛ در عید غدیر است که دین کامل شده و والاترین نعمت الهی به بشریت داده می‌شود که این نعمت، تعیین جانشین آخرین پیامبر الهی است؛ هر کس امیرمؤمنان(ع) را قبول نداشته باشد، مسلمان نیست.
در بحث تفسیر، بیشترین آیات راجع به اهل بیت(ع) است؛ عمده روایاتی که درباره معراج ذکر شده، به صحبت‌های رسول اکرم(ص) و خدا درباره حضرت علی(ع) اشاره دارد؛ در این معراج‌ها کسی جز خداوند متعال و پیامبر(ص) نبوده است.
خداوند متعال در این دیدارها می‌توانست به اهمیت نماز و روزه یا واجبات دین بپردازد؛ اما ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) را از همه مهم‌تر می‌داند. مگر می‌شود اسلامی که برای بهداشت، ناخن گرفتن، زدن مسواک و کوچک‌ترین امور زندگی حکم دارد، درباره ولایت هیچ حکمی صادر نکرده باشد.
زمانی که پیامبر اکرم(ص) سی روز می‌خواهد برای عبادت به کوه برود، برای خودش خلیفه و جانشین تعیین می‌کند و به امیرمؤمنان(ع) می‌گوید که تو برای من مثل هارون به موسی هستی؛ یک چوپان هم گله خود را رها نمی‌کند که برخی تصور می‌‌کنند که رسول خدا(ص) برای خود جانشینی انتخاب نکرده است.
امام صادق(ع) سه مرتبه قسم جلاله می‌خورند و می‌فرمایند که خداوند متعال روزی بالاتر از عید غدیر خلق نکرده است؛ همچنین ایشان می‌فرمایند که اگر کار به دست اهلش می‌رسید هیچ ظلم، فساد و جنایتی در جهان نبود.

مصطفی افضل‌زاده/ «رودریگو دوترته» که در اردیبهشت ماه امسال ریاست جمهوری فیلیپین را به عهده گرفت، چندی پیش به اوباما هشدار داده بود که دست از مداخله در امور این کشور بردارد. دوترته همچنین گفته بود، رئیس‌جمهور آمریکا باید انتقاد از دولت فیلیپین به دلیل کشتار اتفاق افتاده در مبارزه با سازمان‌های تروریستی و کارتل‌های قاچاق مواد مخدر در این کشور را کنار بگذارد. رئیس‌جمهور جدید فیلیپین با بیان این جمله که «اصلاً اوباما چه کسی است که بخواهد با من رو در رو شود؟!» تأکید کرد که آمریکا هنوز از فیلیپین برای استعمار این کشور عذرخواهی نکرده است. بلافاصله پس از مطرح شدن این اظهارات از جانب رئیس‌جمهور جدید فیلیپین، اوباما نیز تهدید کرد که دیدار با وی را لغو خواهد کرد، ولی پس از چند ساعت رئیس‌جمهور فیلیپین برای اظهاراتش عذرخواهی کرد. «امیره علی لیداسان» رئیس حزب «ندای مردم مورو» فیلیپین به فعالیت‌های ضد آمریکایی در این کشور شناخته شده است. حزبی که وی ریاست آن را برعهده دارد و به منظور شرکت در انتخابات مجلس فیلیپین در سال‌های 2004 و 2007 اعلام موجودیت کرد، ولی موفق به پیروزی در انتخابات نشد. این حزب با این وجود مبارزه خود را برای احقاق حقوق مردم «مورو» (بومیان مسلمان در میندانائو) و خودمختاری این منطقه ادامه می‌دهد. حزب ندای مردم «مورو» همچنین حمایت زیادی از «رودریگو دوترته» رئیس‌جمهور فیلیپین در راستای سیاست‌های ضد مداخله خارجی در امور این کشور می‌کند و در مسئله پیش‌آمده اخیر و مداخله باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا در امور داخلی فیلیپین تمام تلاش خود را برای حمایت از رئیس‌جمهور انجام داده است. این اتفاقات زمینه‌ای شد تا در تماس امیره علی لیداسان گفت‌وگویی با وی انجام دهیم که در ادامه می‌خوانید.
* لطفاً درباره تنش به وجود آمده میان رؤسای جمهور دو کشور فیلیپین و آمریکا بفرمایید که ماجرا چه بوده است و چرا «رودریگو دوترته» اقدام به توهین به باراک اوباما کرده است؟
چندی پیش رئیس‌جمهور آمریکا درباره تلاش‌های رئیس‌جمهور فیلیپین برای مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر اظهاراتی داشت. وی در این‌باره به کشته شدن بیش از هزار نفر از مصرف‌کنندگان، قاچاقچیان و مافیای مواد مخدر اشاره کرده بود.
«رودریگو دوترته» رئیس‌جمهور فیلیپین نیز در واکنش به صحبت‌های اوباما گفته است که رئیس‌جمهور آمریکا حق ندارد از دیگران برای کشته شدن قاچاقچیان انتقاد کند، در حالی که خودش قادر نیست مانع از کشته شدن مردم در مبارزه با مواد مخدر و جنگ با تروریسم شود.
او در سخنرانی خود به برخی از جنایات آمریکا در قبال مردم فیلیپین اشاره کرد که نمونه‌ای از آن بی‌عدالتی تاریخی به مردم «مورو» در طول اشغال استعماری آمریکا در دهه 1900 بود، که در یکی از موارد آن به کشته شدن بیش از هزار نفر از مردان، زنان و کودکان مورو منجر شد و این واقعه نام قتل‌عام «بود داجو» در تاریخ فیلیپین ثبت شده است.
او در ادامه سخنرانی خود به چند مورد دیگر از وحشی‌گری‌های آمریکا در تاریخ جهان و فیلیپین که در آن دولت آمریکا دست به کشتار مردم زده است، اشاره کرد و گفت که در این حوادث، دولت آمریکا حتی یک بار هم از قربانیان، خانواده‌های قربانیان یا کشورهایی که به آنها ظلم کرده عذرخواهی نکرده است.
در طول دوره استعمار آمریکا در سال 1900، نیروهای آمریکایی در فیلیپین حدود ۴۰ هزار نفر بودند، اما در سال 1902 این تعداد برای «کمپین پاسفیک» برای مقابله آمریکا در برابر بومیان فیلیپینی به ۱۲۶ هزارتن افزایش یافته است.
در 28 سپتامبر سال 1901 درگیری میان سربازان آمریکایی و ساکنان روستای کوچک «بالانگیگا» (واقع در استان سمر) که به کشته شدن تعدادی از سربازان آمریکایی شد، تلافی آمریکایی‌ها را به دنبال داشت. سربازان دولت استعماری آمریکا 255 خانه را به آتش کشیدند و بیش از هشت هزار نفر را بین ژانویه و آوریل 1902 قتل‌عام کردند.
 در واقع، باید گفت که رئیس‌جمهور فیلیپین نیازی نداشت که به وقایع خیلی دور اشاره کند. جنایات اخیر دولت آمریکا در جنگ تحت عنوان «مبارزه با تروریسم» قربانی‌های بیشتری از مردم منطقه مسلمان‌نشین «مورو» در فیلیپین گرفته است. در سال 2012 ارتش آمریکا آنجا را به بهانه مانور نظامی با استقرار شش هزار نیرو به منطقه‌ای جنگی تبدیل کرد و حتی یکی از نمایندگان کنگره آمریکا این منطقه را دومین جبهه مبارزه با ترور، پس از افغانستان نامید. طی این تمرین‌های نظامی گزارش‌های متعددی از انحراف موشک‌های شلیک شده و اصابت آنها به خانه مردم منتشر شد که به کشته شدن عده زیادی از مردم منجر شد.
 رئیس‌جمهور کنونی فیلیپین از زمان مسئولیتش در شهرداری شهر «داوائو» نسبت به سیاست‌های مداخله‌گرایانه دولت آمریکا در فیلیپین معترض بوده است. داوائو یکی از شهرهای اصلی مسلمان‌نشین منطقه «میندانائو» است که سربازان آمریکایی زیادی در آن مستقر شده‌اند. البته، او به ایجاد تفرقه میان مسلمانان و مسیحیان از سوی سربازان آمریکایی اشاره‌ای نکرد، ولی زمانی که در سال 2002 «مایکل مئرینگ» مأمور سازمان سیا با پوشش توریست به اشتباه اتاق خود را در هتلی در شهر داوائو منفجر کرد و سبب زخمی شدن خود شد، دولت آمریکا گروهی از مأموران امنیتی را به دنبال او فرستاد و به پلیس فیلیپین اجازه بازجویی از وی را نداد، به فاصله کمی چند بمب‌گذاری در آن شهر اتفاق افتاد و زمانی که خبرنگاران از شهردار پرسیدند که بمب‌گذاران چه کسانی می‌توانند باشند؟ وی گفت که دست نیروهای خارجی در کار است. باید بگویم که به غیر از نیروهای آمریکایی هیچ کشور دیگری در این منطقه حضور ندارد.
 
* به این ترتیب، اعتراض رئیس‌جمهور فیلیپین به مداخله باراک اوباما در امور داخلی فیلیپین سابقه تاریخی دارد، ولی چه چیزی سبب عذرخواهی «رودریگو دوترته» پس از تهدید از سوی رئیس‌جمهور آمریکا شد؟
 به نظر من او این را در نظر گرفت که عواقب اقدامی که علیه آمریکا صورت داده است ضرری به خود او نخواهد زد؛ بلکه آمریکا برای تلافی، مردم کشورش را هدف قرار خواهد داد. دقیقاً مانند اتفاقی که در بمب‌گذاری‌های صورت‌گرفته در زمانی که او شهردار شهر داوائو بود.
 
* نظر مردم فیلیپین درباره جنایات آمریکا و حضور سربازان آمریکایی در این کشور چیست؟
مردم فیلیپین نسبت به مداخله نظامی و سیاسی آمریکا در کشورشان معترضند. کمپین‌های زیادی در اعتراض به استقرار پایگاه‌های نظامی آمریکا در کشور فیلیپین ایجاد شده است. رأی نمایندگان سنای فیلیپین علیه پایگاه‌های نظامی آمریکا در این کشور به دلیل اعتراضات گسترده مردمی بوده است. این اعتراضات طی یک دهه‌ای بود که رؤسای جمهور فیلیپین تلاش کردند بر اساس توافق‌هایی که با آمریکایی‌ها کردند، پای نظامیان آمریکایی را به این کشور باز کنند. مردم در مقابل سفارت آمریکا تجمع می‌کردند و اعتراض خود را با ایجاد گروه‌هایی که به مجامع بین‌المللی شکایت کردند، نشان می‌دادند.
 البته، عمق مداخله آمریکایی‌ها در فیلیپین بسیار زیاد است. ماشین جنگی آمریکا در تأمل نزدیک با دستگاه اطلاعاتی فیلیپین است. از زمان استقلال فیلیپین نیروهای آمریکایی پایگاه‌های نظامی خود را در این کشور تأسیس کردند. هر چند که در سال 1991 مجلس سنای فیلیپین به بیرون کردن پایگاه‌های نظامی رأی داد، ولی پس از چند سال دولت این کشور و آمریکا توافقی را امضا کردند که از سال 1999 اجرایی شد و به موجب آن مانورهای نظامی میان دو کشور در مناطق مورد تنش میان چین و آمریکا انجام می‌شود. این اقدام آمریکایی‌ها برای مقابله با قدرت رو به گسترش چین است. در سال 2014 توافق دیگری بین دو کشور امضا شد که طی مدت 10 سال دسترسی بسیار زیادی به ارتش آمریکا برای استفاده از برخی از پایگاه‌های نظامی فیلیپین می‌دهد. 
در واقع، باید گفت بهانه «جنگ با تروریسم» فرصت مناسبی را برای حضور گسترده‌تر نیروهای آمریکایی در فیلیپین ایجاد کرد. پس از حملات یازده سپتامبر فیلیپین در جنگ با تروریسم به یکی از متحدین آمریکا پیوست. به دلیل وجود جامعه مسلمانان در فیلیپین، آمریکایی‌ها ما را به عنوان دومین جبهه مبارزه با تروریسم بعد از افغانستان معرفی کرده‌اند. ما سلاح کشتار جمعی نداریم، اما به دلیل اینکه زمانی مستعمره آنها بودیم، زورشان به ما می‌رسد. حضور آمریکایی‌ها در فیلیپین دو دلیل عمده دارد؛ مقابله با چین و مبارزه با جامعه مسلمانان فیلیپین که برای خودمختاری تلاش می‌کنند.
 
* چقدر از ایران و سیاست‌های ضد امپریالیستی آن شناخت دارید؟
ما اطلاعات زیادی از ایران نداریم و عمده آن اطلاعاتی هم که داریم از طریق رسانه‌های بین‌المللی، مانند بی‌بی‌سی و سی‌ان‌ان است که این اطلاعات تماماً ضد ایرانی است. چیزی که ما در مبارزه ایران علیه آمریکا می‌بینیم، تلاش برای دفاع از حق خود در استفاده از انرژی اتمی است. اما واقعیت این است که اکثر مردم فیلیپین هم همانند سایر مردم جهان اخبار منتشرشده از رسانه‌های بین‌المللی را باور می‌کنند.

از یاران باوفای پیامبر(ص) شخصی به نام ابن‌مکتوم است. نام وی پیش از گرویدن به اسلام، حصین بود و پیامبر(ص) او را عبدالله نام نهاد. همچنین نام عمرو نیز برای وی گفته شده است. پدرش، دایی حضرت خدیجه(س)، همسر پیامبر(ص) بود و مادر عبدالله، عاتکه دختر عبدالله‌بن‌عنکشه و با کنیه‌ ام‌مکتوم مشهور بود و عبدالله، به وی منسوب شد. اسم کامل او عبدالله بن‌قيس بن‌زائده بن‌اصم عامری بود. مشهور است او نابینا بود، اما درباره تاریخ تولد، دوران جوانى و نيز چگونگى نابينایى ابن ام‌مكتوم اطلاعات چندانی در دست نيست؛ اما به نظر مى‌رسد كه چشمان خود را در كودكى از دست داده بوده است. ابن‌مكتوم پرتوي پر نور از تاريخ اسلام در مكه بود و شيريني ايمان را در عنفوان جواني چشيده و از صفاي درون و شفافيت قلبي بهره‌مند شده بود. او فقدان بينايي را نعمتي از نعمات خداوند مي‌دانست و معتقد بود كه كوری واقعی، كوري دل است، نه چشم؛ زيرا از پيامبر(ص) شنيده بود كه جبرئيل در رابطه با نابينايي ابن ام‌مكتوم سؤال کرده بود كه از چه زماني نابينا شده است و پس از پاسخ ابن ام‌مكتوم كه در نوجواني بينايي خود را از دست داده است، خداوند فرموده: بنده‌اي را به نابينايی مبتلا نمي‌كنم، مگر اينكه در عوض بهشت را به او می‌دهم، یا هرگاه چيز ارزشمندى از بنده‌ام بگيرم، پاداشى جز بهشت براى او نمى‌يابم.
او از جمله افرادی بوده که در روزهای نخستین ظهور اسلام به دعوت پیامبر(ص) لبیک گفته است و جزء سابقون می‌باشد. گفته‌اند که ابن ام‌مکتوم و مصعب‌بن‌عمیر، نخستین کسانی بودند که به دستور پیامبر(ص) و برای ارشاد مردم یثرب ـ پیش از هجرت ـ به آن شهر رفتند. اما برخی برآنند که وی اندکی پس از جنگ بدر به مدینه رفت و در صُفّه مسجد مدینه سکنی گزید و سپس پیامبر(ص) او را در خانه مخزمه‌بن‌نوفل فرود آورد.
ابن ام‌مکتوم نیز همچون بلال حبشی، مؤذن پیامبر(ص) بود. یعقوبی می‌گوید از هر یک از بلال و ابن ام‌مکتوم که زودتر به مسجد می‌رسیدند، اذان و دیگری اقامه می‌گفت.
بر پایه روایتى، حضرت فرمود: در ماه رمضان چون بلال شبانگاه ندا مى‌دهد، بخورید و بیاشامید تا زمانى كه عبدالله ندا در دهد. این نشان از اعتماد پیامبر(ص) به او و همچنین وقت‌شناسی او بوده است.
در تاريخ اسلام او از شخصيتي منحصربه‌فرد برخوردار است. خداوند چشمان او را گرفت و در عوض، دلش را از نور بصيرت پر کرد. با وجود اينكه نابينا بود؛ اما با چشمان دلش چيزهايی را مي‌ديد كه ديگران از ديدن‌شان عاجز بودند. از آنچنان جايگاهي نزد پيامبر(ص) برخوردار بود كه هنگامي كه به جهاد مي‌رفت او را جانشين خود در مدينه قرار مي‌داد. پیامبر اکرم(ص) چندان به وی اعتماد داشت که او را ۱۳ بار، از جمله در غزوات احد، خندق، بنی‌نضیر، بنی‌قریظه، به جای خود در مدینه گماشت. در غزوه اُحد وقتى شایعه قتل پیامبر(ص) در مدینه پیچید، وى كه به جاى حضرت در مدینه نماز مى‌گزارد به ‌تندى فراریان را سرزنش كرد و از آنان خواست تا او را به اُحد ببرند. در میان راه به هر كسى كه مى‌رسید از حال پیامبر مى‌پرسید تا اینکه از سلامت حضرت آگاهى یافت؛ آن گاه به مدینه بازگشت.
بيش از اين از او در تاريخ یاد نشده است، تا اينكه گويا در نبرد قادسيّه (16‌هجرى) شركت كرد و پرچم سياهى به دست داشت. برخى گفته‌اند او در همان نبرد به شهادت رسيده است؛ امّا به نقلى پذيرفتنى‌تر، وى پس از آن به مدينه بازگشته و در آن‌جا درگذشته است.