خدايا! دلم مي‌خواهد دفتر ِمشقم را باز كنم 
و دوباره تمرين كنم الفباي زندگي را  
من چيزي شبيه ِزندگي كردن را فراموش كرده‌ام... 
مي‌خواهم خط خطي كنم تمام آن روزهايي كه دلم را شکست
دلم مي‌خواهد اگر معلم گفت در دفتر نقاشي‌تان هر چه مي‌خواهيد بكشيد، 
اين بار تنها و تنها نردباني بكشم به سوي تو خدای من!
قال الصادق (علیه‌السلام): «إنَّ المَرءَ يَحتاجُ فى مَنزِلِهِ وَ عِيالِهِ إِلى ثَلاثِ خِلالٍ يَتَكَلَّفُها وَ إن لَم يَكُن فى طَبعِهِ ذلِكَ: مُعاشَرَةٌ جَميلَةٌ وَ سَعَةٌ بِتَقديرٍ وَ غَيرَةٌ بِتَحَصُّنٍ»؛ مرد در خانه و نسبت به خانواده‌اش نيازمند رعايت سه صفت است، هر چند در طبيعت او نباشد: خوشرفتارى، گشاده‌دستى به اندازه و غيرتى همراه با خويشتن‌دارى.
تحف‌العقول، ص ۳۲۲

 مهدی امیدی/21 شهريور در تقویم «روز ملی سینما» نام‌گذاری شده است؛ روزی که باید برای سینمای ملی جشن گرفت. اما طی چند سال اخیر و در کشاکش مدیریت‌های مختلف سینمایی، آنچه «سینمای ملی» خوانده می‌شود، بسیار ضعیف و نحیف شده است. طی سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد بروز و ظهور فیلم‌هایی که فرهنگ و آداب و ارزش‌ها و تاریخ ایران در آنها می‌درخشید، بودیم؛ اما از اواخر دهه 70 و با سیاست‌گذاری‌های خاص فرهنگی دولت‌ها، این نوع فیلم‌ها به سمت محو شدن رفتند. در دولت یازدهم نیز این وضعیت رو به وخامت نهاد. در این دوره، مدیر سینمایی به طور رسمی به تقلید از سینمای فرانسه، برای تقویت آثار شبه‌روشنفکرانه تلاش کرد. به جز تقویت این نوع فیلم‌ها، آثار تجاری و سخیف هم روزبه‌روز افزایش یافتند که در سال 95 به اوج رسیدند، به طوری که حتی فیلمی چون «50 کیلو آلبالو» اعتراض وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را نیز برانگیخت. 
تاریخ سینمای ایران نشان می‌دهد که هرگاه جهت مدیریت سینمایی به فیلم‌فارسی و فیلم‌های تجاری باشد، سینمای ملی رو به قهقرا می‌رود. اين دو جريان، بزرگ‌ترين موانع تكامل و تعالي سينماي ايران هستند. تا زماني كه تهيه‌كنندگان تجارت‌پيشه و كارگردان‌هاي جشنواره‌اي بر هنر هفتم اين سرزمين غالب هستند، هرگونه نمو و شكوفايي در اين عرصه ناممكن است. دستگاه‌هاي مسئول و سياستگذار، براي باز كردن فضاي رشد سينما در ايران، چاره‌اي جز به انزوا كشاندن اين دو جريان و كاهش دادن قدرت آنها ندارند. در غير اين صورت نبايد به تحول و حركت رو به جلوي سينماي كشورمان اميدي داشت.
اما مقابله با اين دو پارادايم يا جريان، تنها در صورتي امكان‌پذير است كه چهارچوب معرفتي يا پارادايم سينماي ملي حاكم شود. سينماي ما با حمايت‌هاي مقطعي و خاص، ملي نمي‌شود؛ بلكه ظهور و بروز يك جريان در عرصه‌هاي فرهنگي مانند سينما تنها زماني امكان‌پذير مي‌شود كه راهبردها و بسترهاي لازم براي آن ايجاد شود. از جمله مهم‌ترين راهبردها، نحوه آموزش سينما به دانشجويان و هنرجويان اين رشته است. متأسفانه آنچه در نظام آموزشي ما به عنوان سينما درحال تدريس است، به بازتوليد همان دو نوع سينما ـ تجارتي و شبه‌روشنفكري ـ منجر مي‌شود. چون مباني و موادي كه براي آموزش هنر هفتم در مراكز آموزشي دولتي و غير‌دولتي، چه در سطح دبيرستان و چه دانشگاه به خورد هنرآموزان داده مي‌شود، بسيار كهنه و بي‌ربط با نيازهاي زمان و جامعه ما هستند.
ما طي 33 سال گذشته تجربه‌هاي خوبي را در زمينه سينماي ملي داشته‌ايم كه هنوز هم مي‌توان آنها را بهترين‌هاي تاريخ سينماي كشورمان قلمداد كرد. فيلم‌هايي چون؛ «ديده‌بان»، «مهاجر»، «سفر به چزابه»، «هور در آتش»، «حماسه مجنون»، «آژانس شیشه‌ای»، «مریم مقدس»، «ملک سلیمان»، «بچه‌هاي آسمان»، «رنگ خدا»، «قصه‌هاي مجيد»، «مادر»، «زير نور ماه»، «خیلی دور، خیلی نزدیک»، «طلا و مس» و در همین دوران فیلم‌های «شیار 143»، «ایستاده در غبار»، «بادیگارد» و ... نمونه‌هايي شاخص از سينماي ملي هستند. با بررسي و تحليل همه اين آثار، مي‌توان در آنها ارتباط قوي ميان شرايط اجتماعي، دين و مردم را ديد.
هر دو جريان سينماي تجاري و سينماي شبه‌روشنفكري (جشنواره‌اي) حاصل مردم‌گريزي و مردم‌فريبي هستند. اين درحالي است كه سينماي ملي با پيوند خوردن با مردم و به بياني ديگر مردمي شدن پديد مي‌آيد. كاري كه مديران فرهنگي و رسانه‌اي و سينمايي مي‌توانند انجام دهند اين است كه از يك سو مردم را به سينما بیاورند و امكان مشاركت آدم‌هاي عادي را در عرصه هنر هفتم ایجاد كنند و از سوی ديگر بستری را فراهم آورند تا سينماگران با مردم بيشتر در تماس و تعامل باشند. اين درحالي است كه نهادهاي حاكم بر سينما كمترين تلاش و برنامه‌ريزي را براي چنين مهمي صورت داده‌اند. خانه سينما به عنوان مجمع صنفي سينماگران يكي از وظايفش رسیدگی به همين مسائل است؛ اما خودش را وارد دعواهاي سياسي و بيهوده روزمره كرده و از اين طريق به سينماي ملي ضربه مي‌زند.
همچنین، طی سال‌های اخیر شاهد ظهور نسل تازه‌ای از فیلمسازان جوان انقلابی هستیم. این جریان اکنون در قالب جشنواره فیلم عمار در حال خودسازی و تمرین است. بی تردید این طیف از فیلمسازان، آینده درخشانی را برای سینمای نجیب و ملی ایران رقم خواهند زد، هرچند که راهی طولانی و دشوار در پیش دارند که تنها با عزم راسخ و جهاد فرهنگی قابل تحقق است.

ننه جانِ ما با وجود اینکه امروزه همه چی از شیر مرغ تا جون آدمیزاد رو به صورت پاستوریزه و هموژنیزه ظرف سه سوت درِ خونه تحویل می‌دن، بازم حرف خودشو می‌زنه و کار خودش می‌کنه، مثلاً همین کشک سابیدن او با تغار سفالی که مخصوص خودشه. حالا شما هر چه بگی، اون باز حرف خودش رو می‌زنه و می‌گه: ننه، من این قرتی‌بازی‌ها سرم نمی‌شه، البته همون‌طور که می‌دونید موضوع این ستون ما سیاسیه و ارتباطی به ذائقه ننه جان ما نداره؛ اما ارتباطش اونجاست که سه‌شنبه شب گذشته ما اومدیم شال‌وکلاه کنیم تا صحبتای متین آقای دکتر طیب‌نیا، وزیر محترم اقتصاد درباره FATF رو از شبکه خبر بشنویم که یهو چشم‌تون روز بد نبینه، ننه جان بساطش رو دقیقاً پهن کرد جلوی تلویزیون و شروع کرد به کشک سابیدن. همونجا به خودم گفتم امشب دیگه صحبتای وزیر بی‌صحبتای وزیر.
آقای قالیباف مجری ملوس و خوش‌کلام و خوش‌تیپ شبکه خبر (البته همین‌جا هرگونه رابطه این قالیباف رو با اون قالیباف رسماً تکذیب می‌کنم)، موضوع بحث رو مطرح کرده و نکرده که ننه جان ما گفت: ننه تو که از این حرفا سر درمی‌آری، «فی‌تی‌تی» یعنی چی؟ کلی حرف زدم و به ننه جان فهموندم که «فی‌تی‌تی» نه، «اف‌ای‌تی‌اف» و این یه سازمان بین‌المللی برای جلوگیری از پول‌شوییه؛ البته بماند که ننه جان روی این کلمه پول‌شویی حساس شد که یعنی چی؟ مگه می‌شه پول هم بشوری و الی آخر.
بحثای ما با ننه جان بالا کشیده بود که مجری با حالت ملتمسانه‌ای به آقای وزیر گفت: آقای وزیر، اگه صلاح بدونی چون نصف زمان برنامه گذشته، به انتقادات از «اف‌ای‌تی‌اف» بپردازیم که دوباره آقای وزیر گریزی زد به قصه کرد شبستری و یک‌ودو با آقای مجری که تو می‌دونی اگه ما تو لیست سیاه می‌موندیم، چی می‌شد؟ تو می‌دونی اکشن پلن یعنی چی؟ تو می‌دونی چی بر سر غربی‌ها آوردیم؟ کاری کردیم که تمام نقشه‌هاشون نقش بر آب شد و کذا و کذا.
اینجا بود که ننه جان هم به تلویزیون حساس شد و گفت: مادر جان! ماشاءالله ببین چطور مثل فشنگ حرف می‌زنه، الهی مادرش داغش رو نبینه. بالاخره آقای قالیباف صحبت‌هاشو سرهم‌بندی و جمع‌بندی کرد و ننه جان هم که حالا کشک‌هاش خوب خوب غلیظ شده بود، همون‌طور که انگشتاش رو می‌لیسید، گفت: ننه، بازم بگم کشک، فقط کشک محلی؛ حالا شما هی برید حسن آقا سوپری، کشکای الکی بهتون قالب کنه.

 بازیگر نقش حضرت موسی(ع) چه کسی است؟
کارگردان سریال «موسی کلیم‌الله» خبر داد: «برای نقش حضرت موسی(ع) بازیگری ناشناس را انتخاب کرده‌ایم و چهره حضرت در این مجموعه دیده خواهد شد. این موضوع از سوی مراجع تقلید و معاونان سیما تأیید شده است.»
جمال شورجه، نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون با اعلام گذراندن مرحله پیش از تولید پروژه «حضرت موسی(ع)» با فیلمنامه مرحوم فرج‌الله سلحشور به خبرگزاری «میزان» گفت: «این سریال حدوداً بین ۵۰ تا ۵۵ قسمت بوده که احتمالاًً حداقل سه نسخه سینمایی از این کار خارج می‌شود. ما به شدت به دنبال اکران بین‌المللی سه نسخه سینمایی اثر هستیم تا بتوانیم جهان را با فرهنگ اسلامی و ایرانی کشورمان به خوبی آشنا 
کنیم.»
وی در ادامه درباره شروع ساخت سریال گفت: «ان‌شاءالله اگر بتوانیم مسئله بودجه تولید فیلم را حل کنیم، احتمالاًً اوایل سال آینده این کار را کلید خواهیم زد.»

استعمار و آمریکای لاتین در «تمدن‌های زنده به گور»
مجموعه مستند «تمدن‌های زنده به گور» به کارگردانی شهاب اسفندیاری که هر شب ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه از شبکه مستند پخش می‌شود، به معرفی آثار باستانی و تمدنی بومیان آمریکای جنوبی پرداخته و چگونگی نابودی آنها به دست استعمارگران اروپایی را به تصویر می‌کشد.
اسفندیاری دلیل اهمیت تاریخ تمدن‌های آمریکای جنوبی را سرنوشت غم‌انگیز و عبرت‌آموز آنها در برخورد با اروپاییان دانست و گفت: «امپراتوری اینکا که بزرگ‌ترین امپراتوری بومیان قاره آمریکا بود، در اثر نفوذ یک گروه چند صد نفره از مهاجمان اسپانیایی و به دلیل مرعوب شدن و اعتماد برخی سران و بزرگان اینکا به غربی‌ها، دچار تفرقه، اختلاف داخلی و در نهایت فروپاشی شد. آتاوالپا، آخرین پادشاه اینکا، چند تن طلا و نقره به پیسارو باج داده بود تا او به اسپانیا بازگردد و دست از سر آنها بردارد؛ اما پیسارو طلاها و نقره‌ها را گرفت و دستور داد سر از بدن آتاوالپا جدا کنند.»

«عربستان-یک رژیم رو به زوال» 
در ایران به نمایش در می‌آید
«عربستان-یک رژیم رو به زوال» به کارگردانی مرتضی جعفر از کشور انگلستان در جشنواره مقاومت به نمایش در می‌آید.
موضوع جنایات دولت آل‌سعود در منطقه و در حمایت از جریانات تکفیری و فاجعه منا در چهاردهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت، یکی از محورهای کلیدی فراخوان بود و در این زمینه آثار زیادی در دو بخش داخلی  و بین الملل به دبیرخانه فرستاده شده است. عناوین فیلم‌ها به این ترتیب است: «عربستان-یک رژیم رو به زوال» به کارگردانی مرتضی جعفر از انگلستان، «مکتب ابن تیمیه ـ ریشه تروریسم» ساخته مصطفی مسعود از انگلستان، «زیر خاکستر» ساخته احمد معمری از کنیا و «سرزمین دو بهشت» ساخته وحید محمدالعلفی از یمن.


«حسین یاری»
 روایتگر قصه‌های عاشورا شد
مجموعه انیمیشن «داستان عاشورا» با روایت «حسین یاری» مراحل تولید خود را سپری می‌کند.
محمدمهدی مشکوری، تهیه‌کننده مجموعه پویانمایی «داستان عاشورا»، با اشاره به اقتباس این مجموعه از کتاب «داستان عاشورا»، افزود: «این کتاب به نویسندگی حجت‌الاسلام بهمن‌پور و تصویرگری ، استاد پرویز اقبالی تألیف شده و اقتباسی دقیق از مقتل «لهوف» است که از این جهت، یک داستان تاریخی مستند و دقیق محسوب می‌شود.» وی گفت: «مجموعه پویانمایی داستان عاشورا در قالب چهار قسمت دوازده دقیقه‌ای و با تکنیک «موشن کمیک» بر اساس تصویر و متن موجود در کتاب و با صداپیشگی حسین یاری، در دست تولید است.»

 «ایستاده در غبار» نماینده شایسته‌ای برای ایران در اسکار است
وزیر ارشاد بر حضور فیلم «ایستاده در غبار» به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار تأکید کرد و گفت: «وزارت ارشاد در این باره دخالت مستقیم ندارد، با این حال اگر فیلم‌هایی، مانند «ایستاده در غبار» به اسکار برود، هم از نظر فنی و هم از نظر محتوایی اتفاق با ارزشی است.»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه مراسم اختتامیه نخستین جشنواره تولید محتوای مجازی در جمع خبرنگاران پیرامون نماینده ایران در جشنواره فیلم اسکار اظهار داشت: «نگاه ما این است که آثار ارزشی‌تر در این جشنواره و سایر جوایز بین‌المللی حضور پیدا کند.»


«محمد رسول‌الله‌(ص)» 
در جشنواره مسلمانان روسیه
فیلم «محمد رسول‌الله‌(ص)» با حضور مجید مجیدی، کارگردان این اثر در افتتاحیه جشنواره بین‌المللی فیلم مسلمانان قازان، پایتخت جمهوری تاتارستان فدراسیون روسیه به نمایش در آمد.
این فیلم در چارچوب تداوم اجرای برنامه‌های سینمایی ایران در روسیه، با زیرنویس روسی، ۱۵ شهریور در سه سینمای پایتخت تاتارستان با همکاری رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی در مسکو و دبیرخانه جشنواره بین‌المللی فیلم مسلمانان قازان نمایش داده شد. همچنین، نمایش عمومی و سراسری این فیلم در سینماهای شهرهای مختلف روسیه در برنامه‌های آینده فرهنگی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است. 



«دردم از یار است و درمان نیز هم»
کوچه‌ها پر شد، خیابان نیز هم
شهرها لبریز از ماشین شده
جاده‌ها پر شد، بیابان نیز هم
روزگاری چارپایی داشتیم
هم روان بود و خرامان نیز هم
خوش‌ سواری بود و هم خوش باربر
در میان خاک و طوفان نیز هم
تا که جایش را به ماشین‌ها سپرد
خسته شد جان و پریشان نیز هم
عمر من پشت چراغ از دست رفت
مانده‌ام بی‌سر و سامان نیز هم
مترو و «بی‌آرتی» درمان نکرد
 درد بی‌درمان تهران نیز هم
ای خداوندان مُلک پایتخت!
ای وزیران و وکیلان نیز هم!
یا به درد شهر ما چاره کنید
یا شود تاریک و ویران نیز هم
علی‌ عرفانی (شاعرباشی)

فدیه
در مسیر امتحان، هابیل می‌باید شدن
فدیه خواهد دوست، اسماعیل می‌باید شدن
هر که از سر نگذرد، هرگز نباشد سرفراز
باب میل یار خود، تکمیل می‌باید شدن
حضرت معشوق خواهد بر سر دار بلا
از سر آویزان چنان، قندیل می‌‌باید شدن
عید قربان است، جان باید کنی قربان دوست
غرق در تسبیح و در تهلیل می‌باید شدن
لا‌ اله تو، چنان باید شود در نیمه‌شب
همنوای حضرت جبریل می‌باید شدن
ساده می‌گویم؛ «فرائی» در مرام عاشقان
شیوه خودخواستن، تعطیل می‌باید شدن
عبدالمجید فرائی
 حسین کارگر/ شهریور هر سال، با نزديك شدن به موعد معرفي نماينده ايران براي مراسم اسكار، بحث‌ها و تضارب آرا در زمينه بهترين انتخاب شديدتر مي‌شود. به این ترتیب که مديريت سينمايي كشور گروهي را مأمور مشورت و رايزني براي اين انتخاب می‌کند؛ آنها تعدادی نامزد را معرفی می‌کنند و در نهایت یک فیلم انتخاب می‌شود.
نکته مهم این است که چه بخواهيم و چه نخواهیم، اسكار امروز مشهورترين محفل سينمايي جهان است و همه سينمادوستان در جهان ـ چه موافق و چه مخالف ـ آن را زيرنظر دارند. بنابراين، برخورد با چنين موضوعي به صورت چراغ خاموش، نوعي فرصت‌سوزي است؛ اما اين سخن هم به معني تأييد معرفي فيلم به اسكار نيست. بايد روش ديگري را در پيش گرفت تا هم به انفعال و انزواي ما منجر نشود و هم عادلانه باشد و مشروعيت اسكار را زيرسؤال ببرد. در چنين شرايطي بهترين انتخاب ايران براي مراسم اسكار، معرفي يك فيلم نيست؛ بلكه يك بيانيه با امضاي همه سينماگران ايراني است؛ بيانيه‌ای سينمايي كه گوياي نگاه جهاني ايران است و در آن صلح‌طلبي و عدالت‌خواهي كشورمان به همه سينماگران جهان ابلاغ شود. در اين بسته مكتوب، به جاي ارائه يك فيلم، پيام هنرمندان سينماي ايران به نمايندگي از ملت ايران و همه آزادگان و آزاديخواهان جهان كه با جنگ و اشغالگري مخالف هستند، اعلام و اعلان شود.
به جز اين، هر اقدام ديگري حاصلي جز شكست براي ما، سينما و كشورمان در اين عرصه ندارد؛ زیرا به رسميت شناختن مراسم اسكار به‌منزله يك نمايش به شدت سياسي و ايدئولوژيك غربي است. كافي است به برگزيده‌هاي اين جشنواره در سال‌هاي اخير توجه كنيم تا رويكرد جنگ‌طلبانه و استعماري اسكار براي‌مان روشن شود. انكار اين موضوع كه اسكار در خدمت سياست‌هاي جنگي و بشرستيزانه كاخ سفيد است، تنها نشانه ناآگاهي و كم‌خردي خواهد بود. اسكار، هرگز يك همايش سينمايي جهاني و بين‌المللي نيست و به دولت آمريكا و اهداف صهيونيستي آن منحصر است. همه واقعيت‌ها ما را به چنين نتيجه‌اي محدود مي‌كند. معرفي فيلم به چنين مراسمي، نوعي به رسميت شناختن و مشروعيت قائل شدن براي آن است.
همچنین، با ارائه فيلمي از كشورمان به آكادمي اسكار، دو حالت بيشتر اتفاق نمي‌افتد؛ حالت اول كه محتمل‌تر است و به جز يك بار ـ فيلم بچه‌هاي آسمان ـ هميشه به وقوع پيوسته، اين است كه نماينده سينماي ايران مردود شود. البته اين مردودشدن لزوماً به معناي ضعيف بودن فيلم نيست، بلكه مهم‌ترين دليل «ايراني» بودن آن است. به‌ویژه اگر نگاه آن فيلم با ديدگاه‌هاي رؤساي اسكار هماهنگ نباشد. حالت دوم هم اين است كه فيلم ارائه شده از سوي ايران به جمع پذيرفته‌شدگان اسكار راه يابد. در اين حالت هم معلوم مي‌شود كه آن فيلم همسو و در جهت اهداف دولت آمريكا و علیه منافع كشور ايران و ساير مردم جهان است. 

گاهی باید دل به دریا سپرد
باید بی‌گدار به آب زد... باید خطر کرد
گاهی باید دل سپرد... دل بست، از عقل حذر کرد
گاهی باید خیال بافت... رؤیا داشت، دل خوش کرد
گاهی باید گذشت... به رو نیاورد، عبور کرد
گاهی باید دل برید... دل کند، گذر کرد
گاهی باید محکم ایستاد... کوتاه نیامد، جدل کرد
گاهی باید سکوت کرد... دم نزد، نگاه کرد
گاهی باید گریست... اشک ریخت، زار زد
گاهی باید اقرار کرد... به حرف آمد، اعتراف کرد
گاهی باید سفر کرد... باید رفت، نباید ماند
گاهی باید تمنّا کرد... باید مصرّ بود، باید «خواست»
باید پا را توی یک کفش کرد و بر سر حرف ماند...
آقاجان! نقل نقل خواستن توست
مگر نه اینکه «خواستن، توانستن است»
می‌خواهمت... با همه کم و کاستی‌هایم می‌خواهمت!