دکتر یدالله جوانی/  کسانی که از نزدیک او را می‌شناسند، شهادت می‌دهند که آنچه بر قلمش جاری شده، از عمق جانش نشئت گرفته است، البته فهم و درک این قبیل سخنان و اظهارات برای کسانی که از مکتب اهل بیت‌(علیهم‌السلام) بهره‌ای نبرده‌اند و از مقام و منزلت بندگی خداوند متعال غافلند، سخت و دشوار است. شاید آنان، این قبیل سخنان را نوعی تعارف یا نوعی تبلیغ به شیوه‌ خاص بپندارند. موضوع، نکته‌ای ظریف و حکیمانه از پیام اخیر سرلشکر سلیمانی خطاب به ملت ایران است. وی در بخشی از پیام خود می‌نویسد: ‌«حقیر سرباز صفر ولایت و نظام جمهوری اسلامی و ملت شجاع و عزیزتر از جانم بوده و ان‌شاء‌الله با استعانت از خدای سبحان تا آخر عمر در همین جایگاه «سربازی» خواهم بود.» آری، نویسنده این جملات، به اعتراف دوست و دشمن برجسته‌ترین استراتژیست‌ جهان در حوزه مسائل نظامی، دفاعی و امنیتی است. غربی‌ها معتقدند، سرلشکر سلیمانی، مغز متفکر نظامی انقلاب اسلامی و محور مقاومت و جریان بیداری اسلامی بوده و در سال‌های اخیر تمامی سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا در حوزه نظامی در غرب آسیا را با شکست روبه‌رو کرده است.
 آمریکایی‌ها سرلشکر سلیمانی را، عامل شکست سیاست‌های خود در عراق می‌دانند؛ جبهه غربی، عبری، صهیونیستی و ترکی، دلیل به نتیجه نرسیدن سیاست‌های خود در سوریه را، سرلشکر سلیمانی می‌دانند؛ آل‌سعود و حامیانش نیز سهم عمده‌ای را برای سرلشکر سلیمانی در شکست سیاست‌های خود در یمن ارزیابی می‌کنند و گروه‌های تکفیری ـ تروریستی چون داعش، سرلشکر سلیمانی را علت اصلی شکست برنامه‌های خود در کشورهایی، چون عراق و سوریه معرفی می‌کنند. همین واقعیت‌هاست که سرلشکر قاسم سلیمانی را، محبوب ملت ایران با هر گرایش و سلیقه‌ای کرده‌ است.
 محبوبیت حاج قاسم در ورای مرزهای جغرافیایی ایران و در کشورهایی، چون عراق، سوریه، لبنان، بحرین و یمن، اگر بیشتر از داخل کشور نباشد، کمتر نخواهد بود. آری، او محبوب دل‌هاست؛ همان‌طور که حضرت امام خمینی(ره)، محبوب دل‌ها بود؛ اما اگر دیروز، حضرت امام(ره) با آن همه عظمت و سروری، با صراحت می‌گفت که به من نوکر و خدمتگزار بگویید بهتر است تا رهبر بگویید؛ امروز هم حاج قاسم سلیمانی با همه کمالات و ارزش‌های والایی که در داخل و خارج کشور دارد، با صراحت می‌نویسد: «حقیر سرباز صفر ولایت و نظام جمهوری اسلامی و ملت شجاع و عزیزتر از جانم بوده و ...»
این سخن حکیمانه، بن‌مایه‌های دینی و اعتقادی دارد که از توحید سرچشمه می‌گیرد و ولایت را در عصر غیبت، ولایت رسول‌الله(ص) و در سلسله‌مراتب ولایت الهی می‌داند. در این نگاه توحیدی، همه هیچ هستند و هر چه هست، اوست و این نگاه حاج قاسم، نگاه تمامی پاسداران تربیت شده در مکتب خمینی کبیر(ره) است. سرداران سپاه و فرماندهان این نهاد انقلابی، در برابر دشمنان ژنرال و سردار هستند؛ ولی در برابر امت و امام این امت، یعنی خامنه‌ای عزیز، خود را سرباز صفر می‌‌دانند. پاسداران انقلاب اسلامی، از متن مردم ایران جوشیده‌اند و پس از عبادت و بندگی خالق هستی، کمک به خلق خداوند را مهم‌ترین کار ممکن در زیر آسمان کبود می‌دانند. در میان کارهای لازم و خدمات مورد نیاز یک ملت، ارزش هیچ خدمتی بالاتر از تأمین امنیت نیست. آری، امروز پاسداران انقلاب اسلامی، پرچمداران عزت مسلمین و تأمین‌کنندگان امنیت ملت ایران هستند. امروز حاج قاسم و دیگر همرزمانش، برای تحقق کدامین اهداف راهبردی کوه‌ها و دشت‌های عراق و سوریه را زیر پا می‌گذارند و برای رسیدن به آن اهداف، شب و روز را سپری می‌‌کنند. آیا آن اهداف، چیزی جز عزت مسلمین، اعتلای اسلام، رهایی مستضعفین از چنگال مستکبرین و تأمین‌ امنیت ملت ایران می‌باشد؟ به طور قطع، کسی که با این اهداف والا، پا به عرصه‌های خطر می‌گذارد، خود را سرباز اسلام می‌داند و به این سربازی افتخار می‌کند. سرباز ولایت، سرباز است و بالاترین درجه او، همین سربازی است.
 بر همین اساس سرلشکر سلیمانی، به سرباز بودنش برای ولایت، نظام جمهوری اسلامی و ملت شجاع ایران افتخار کرده، آینده‌اش را این چنین ترسیم می‌‌کند: «ان‌شاء‌الله با استعانت از خدای سبحان تا آخر عمر در همین جایگاه «سربازی» خواهم بود.» با صراحت می‌توان گفت، دشمنان از فهم و درک این نگاه عاجز هستند، اما این نگاه برای تمامی پاسداران، بسیجیان و تمامی نیروهای مردمی در محور مقاومت، قابل فهم است.
 بنابراین تمامی پاسداران انقلاب اسلامی، بر اساس همان نگاه توحیدمحور و ولایتمدار حاج‌قاسم سلیمانی، خود را سرباز صفر ولایت و ملت ایران می‌دانند. بدون تردید، ولایت با برخورداری از خیل عظیم چنین سربازانی، هر مانعی را از سر راه انقلاب اسلامی برخواهد داشت و آرمان‌های انقلاب را، یکی پس از دیگری تحقق خواهد بخشید.
آری، حاج‌قاسم سلیمانی با افتخار به سرباز صفر بودن ولایت، نظام‌ جمهوری اسلامی و ملت ایران، نشان داد که مصداق این آیه شریفه است که فرمود: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبُه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا» 
حاج قاسم از جنس سرداران شهیدی است که استقلال، عزت و آبروی ملت ایران از خون آنان سیراب می‌شود و این خون، در رگ‌های همه پاسداران راستین انقلاب اسلامی جاری است؛پاسدارانی که امروز مدافع حرم شده و با ثبات قدم و ایستادگی بر سر پیمان خود، خواهان ملاقات معبود در لباس جهاد هستند؛ لباس جهادی که لباس عزت است. سردار سلیمانی با پیام خود، به تمامی تحلیل‌ها، جنجال‌ها و شیطنت‌ها پایان داد؛ تحلیل‌ها و گمانه‌هایی که بعضاً از اتاق‌های فکر دشمنان نشئت گرفته بود و حاج قاسم را در کسوت و جایگاه دیگری غیر از پاسداری به تصویر می‌کشید. در حقیقت، سرلشکر سلیمانی با این پیام، به همگان فهماند لباس «جهاد» و جایگاه «سربازی» را با هیچ پست و مقام دیگری معاوضه نخواهد کرد.


نکته: مهدي دست انداخت توي سيم‌های خاردار حلقوي. خیلی فشار آورد تا سيم‌های خاردار از هم باز شوند. زير نور منوّر با چشم‌های خودم ديدم كه لبه‌هاي تيز سيم خاردار از يك طرف به انگشتانش فرو رفته و از طرف ديگر بیرون آمده بود و خون شُرشُر می‌ريخت روي زمين. خودش را كشيد توی سيم خاردار. چه زوري زد تا توانست دستش را از توي سيم خاردارها آزاد كند! شروع كرد به برداشتن مين‌ها. وقت نبود آنها را خنثي كند. برمي‌داشت و از سر راه مي‌گذاشتم‌شان كنار. مين‌ها را كه جمع كرد دوباره دستانش را انداخت ميان كلاف سيم‌های خاردار و با همه قدرت آنها را می‌كشيد. سيم‌های  خاردار از هم باز شدند. خواست رد شود كه شانه‌اش گير كرد به تيغ‌هاي پولادي. سيم‌های خاردار پوست و گوشتش را از هم دريد.
مهدي برخاست. شده بود خونِ خالي. دست برد و نارنجكي درآورد كه او را ديدند. چهار لول دشمن گرفت طرفش. تيرها به لبه شيار مي‌خوردند و خاك‌ها را مي‌پاشيدند روي آسمان. وقتي مهدي ايستاد... يك لحظه چشم از او گرفتم و دوباره كه او را ديدم روي سيم‌های خاردار افتاده بود. دست‌هايش از هم باز شده بود. آن دست‌هاي باز و آن سيم‌های خاردار و اکنون ما مانده‌ایم و میراثی که شهید مهدی خندان برای ما گذاشت...
نظر: انقلاب اسلامی با رشادت و ازخودگذشتگی چنین جوانانی توانسته صدای مقاومت خود را به گوش جهانیان برساند و اکنون این روحیه است که در سوریه، عراق و یمن جوانان مبارز را تربیت می‌کند. دشمنان اسلام و انقلاب هم با همه تجهیزات و توانمندی‌های نظامی خود در برابر سلاح ایمان و اعتقاد رزمندگان اسلام مثل همیشه محکوم به شکست هستند.

از فرماندهی در دفاع مقدس تا اداره کلان‌شهر تهران در گفت‌وگوی اختصاصی صبح صادق با دکتر محمدباقر قالیباف
* ابتدا بفرمایید که نقاط اشتراک و افتراق دوران دفاع مقدس(جنگ سخت) و شرایط امروز که در جنگ فرهنگی و اقتصادی(جنگ نرم) با دشمن هستیم، چیست؟
پیش از پاسخ به این پرسش باید به این مطلب اشاره کنم که در علوم سیاسی، قدرت را در سه سطح سخت، نرم و هوشمند، یعنی ترکیبی مؤثر از قدرت سخت و قدرت نرم مطالعه می‌کنند. قدرت سخت شامل قدرت و توان نظامی کشورها بوده و معمولاً زمانی استفاده می‌شود که کشوری بخواهد سرزمینی دیگر را به تصرف خود درآورد. ما در هشت سال دفاع مقدس با تمام توان از قدرت سخت خود استفاده کرده و دشمن متجاوز را از کشور عقب راندیم؛ اما امروز با تحولات صورت گرفته در سطح جهان، کشورها بیشتر درگیر قدرت نرم و هوشمند هستند. 
قدرت نرم ناظر بر ابعاد فرهنگی، روانی و اطلاعاتی است و افکار عمومی و بینش نخبگان را هدف قرار می‌دهد. در اوضاع فعلی آنچه سبب موازنه قوا و بقای کشورها می‌شود، منابع قدرت نرم هستند. به همین دلیل، ما امروز خود را درون یک جنگ فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی می‌بینیم و البته دشمنان نظام هم به این جنگ تصریح دارند و این صرفاً برداشت شخصی ما یا ـ به تعبیر برخی افراد ـ توهم توطئه نیست، بلکه حقیقتی انکارناپذیر است.
نقطه مشترک دفاع مقدس با وضعیت امروز در وجود دشمن خارجی است که تلاش می‌کند با استفاده از ابزارهای قدرت خود (اعم از سخت و نرم) و با بهره‌گیری از ضعف‌های داخلی ما، نظام جمهوری اسلامی را سرنگون یا در نظام موجود بین‌الملل مستحیل کند. انقلاب اسلامی پرچم اسلام آزادی‌اندیش و متناسب با نیازهای روز بشر و اسلام عقلانی و معنوی را در دست دارد، از این رو همان دشمن با همان انگیزه و همان اهداف در حال مبارزه با ماست. ما در هر دو مقطع زمانی هم از قدرت سخت و هم از قدرت نرم استفاده کردیم، ولی در زمان دفاع مقدس قدرت سخت بیشتر اعمال می‌شد و امروز قدرت نرم بیشتر اعمال می‌شود.
در دفاع مقدس هزینه‌های زیادی دادیم، ولی موفق شدیم خاک و ناموس میهن‌مان را حفظ کنیم و دشمن را از کشور بیرون برانیم و در نهادهای بین‌المللی حق خود را استیفا کنیم. امروز هم تلاش ما باید در این جهت باشد که بتوانیم از منابع قدرت خود چه در عرصه سخت و چه در عرصه نرم به درستی استفاده کنیم .
قطعاً این جنگ از دفاع مقدس بسیار سخت‌تر، حساس‌تر و پیچیده‌تر است؛ چون لایه‌های نهان و آشکار و اغواکننده با قدرت عظیم تعیین‌کنندگی و ابزارهای متعدد و پیچیده فرهنگی و تکنیکی موضوعیت دارند و بدیهی است، دقت در مدیریت این مؤلفه‌ها و منابع به مراتب دشوارتر و حیاتی‌تر از مدیریت عملیات نظامی و هدایت قدرت سخت است، به ویژه اینکه در این جنگ افکار عمومی و قاطبه مردم بدون اینکه خود بدانند و متوجه باشند، به شدت درگیر جنگ هستند و در واقع، یکی از ابزارهای دشمن بازی با افکار عمومی و فریب آن و به‌کارگیری آن علیه خود آنهاست.
مدیریت این عرصه ظرافت و حساسیت بسیار بالایی دارد. بنابراین، مهم‌ترین تفاوت دو دوره در کیفیت مبارزه است. یکی از مهم‌ترین اشتراکات دو دوره، تحریف فضا و تحریف دشمن است. بزرگ‌نمایی دشمن و کوچک­نمایی خود، آفت اصلی دو دوره است. بزرگ‌نمایی سبب می‌شود تصویری اغراق­‌آمیز از دشمن ساخته شود. خوشبختانه، این آفت در آن دوران نتوانست آسیب جدی وارد کند؛ اما امروز با بزرگ‌نمایی دشمن و کوچک‌نمایی خود ناچار به انفعال، مذاکره غیرعادلانه و تسلیم خواهیم بود. امروز بیم آن می‌رود تا این فرایند عملی شود که البته با مدد الطاف الهی و حضور مردم و تدبیر مسئولان کشور این خطر از سر می‌گذرد. 

* در مقام فرمانده دفاع مقدس بفرمایید تجارب کسب‌شده در دوران دفاع مقدس چه میزان برای عبور از مقطع فعلی قابل استفاده است؟
به نظر من، دوران دفاع مقدس یک دوران طلایی است. این دوران به تعبیر رهبر معظم انقلاب یک گنج تمام‌نشدنی است. عده‌ای تأکید دارند دفاع مقدس را تمام شده فرض کرده و به همین یک هفته و چند مراسم مختصر محدود کنند. حال آنکه برای فرزندان خمینی(ره) و سربازان خامنه‌ای(مدظله‌العالی) هنوز دفاع مقدس ادامه دارد. برای ما هر روز دفاع مقدس است و هر لحظه، لحظه عملیات است. فرقی هم بین حلب در مقابله با تکفیری‌های ملعون و خبیث و تهران در مقابله با مشکلات مردم وجود ندارد؛ میدان همان میدان است و جهاد همان جهاد.
به عبارتی، می‌توان به تحول اساسی که دفاع مقدس در جامعه ایران و به تبع آن ملل اسلامی ایجاد کرد، از دو منظر نگریست: اول آنکه به ایرانیان و مسلمانان اعتمادبه‌نفس داد. کشورهای اسلامی در حدود دو تا سه قرن تحت استعمار کشورهای غربی بودند و تمام جنبش‌های آزادی‌بخش یا تحقیر می‌شدند یا به دلیل سرکوب مستقیم و غیرمستقیم استعمارگران به شکست می‌انجامیدند؛ زمانی با تفکرات کمونیستی و زمان دیگر با تفکرات ناسیونالیستی و عرب‌گرایی. انقلاب اسلامی با بازگرداندن دین به مرکز تحولات اجتماعی و سیاسی، نظام سیاسی جدیدی تشکیل داد. در دفاع مقدس، اندیشه اسلامی توانست تأثیر خود و کارآمدی خود را در جهان واقعی نشان دهد و تمام معادلات را در شطرنج نظام سلطه به هم بریزد.
ما در جنگ با تفکر اسلامی و فرهنگ بسیجی که متأثر از اصل جهاد بود، توانستیم از نظام ارزشی و سیاسی خود در برابر تهاجم نظام سلطه دفاع کنیم. این مسئله به جامعه اسلامی هویت داد و مسلمانان را نسبت به کارآمدی اسلام در برابر تمدن غرب امیدوار و مطمئن کرد. این همان نقطه عطفی است که نظام سلطه نسبت به نظام انقلاب اسلامی احساس خطر کرد؛ زیرا اگر اثبات شود که غیر از توفیق اداره میدان جنگ در سایر میدان‌ها نیز تفکر انقلابی کارآمدی دارد، مطمئن باشید حرکت‌های تقابلی با نظام مسلط جهانی سرمایه‌دار در سراسر جهان شکل خواهد گرفت و این همان اتفاقی است که سبب شده جبهه متحد و متفق غرب را علیه ما شکل دهد.
مسئله دوم اعتماد به نیروی انسانی بومی بود. پس از دفاع مقدس در اذهان تحولی پیدا شد که به جای دلباختگی به امکانات ظاهری کشورهای غربی و نوعی از خودبیگانگی که از سال‌های گذشته بر جا مانده بود، باید برای پیشرفت و استقلال‌مان به سمت نیروی انسانی و ارزش‌های اسلامی ایرانی خودمان حرکت کنیم؛ زیرا در جنگ ایمان و اعتقاد جامعه ما بود که کشور را از تهدید سنگین نظامی نجات داد؛ از این رو در دکترین دفاعی خود، اساس حرکت‌مان را بر تجهیزات و امکانات ـ که بسیار هم مهم است ـ نگذاشتیم، بلکه با تکیه بر جوانان به سمت نیروی انسانی حرکت کردیم. دشمنان ما هم این مسئله را به خوبی فهمیدند، از این رو  امروز اساس سرمایه‌گذاری نظام سلطه، تحول در ارزش‌ها و اعتقادات جامعه ایرانی است؛ چرا که اگر ایمان مردم حفظ شود، اهداف آنها در ایران به منزله پایگاه مقاومت در منطقه با خلل روبه‌رو می‌شود. جنگ نمادی است از اینكه این ملت  با تركیب اراده و ایمان می‌تواند هر مشكلی را حل كند که البته دشمن دقیقاً همین دو نقطه را، یعنی اراده و ایمان را هدف گرفته است. 
متأسفانه، ما از وضعیت جنگی خارج نشده‌ایم؛ چراکه دشمن دست از دشمنی برنداشته است. ما هرگز جنگ‌طلب نبوده و نیستیم، اما دشمن این تفکر ما را ندارد. او حیات خود را در جنگ و تعدّی به حقوق انسان‌ها تعریف کرده است. با این وصف، كسانی كه دشمن را انكار می‌كنند، در واقع دارند تسلیم را تئوریزه می‌كنند و كسانی كه از سازش و توافق درباره همه چیز حرف می‌زنند، در واقع در حال کارسازی برای یك جنگ جدید هستند. 
كسانی كه حالا دم از سازش می‌زنند، همان كسانی هستند كه در جنگ از تسلیم طرفداری می‌كردند. كسانی كه امروز می‌گویند نمی‌شود كار كرد، همان‌هایی هستند كه در جنگ می‌گفتند نمی‌شود جنگید. امروز هم در منطقه صدام‌های جدیدی در حال ظهورند؛ از این رو ما به باكری‌ها، همت‌ها، خرازی‌ها و كاظمی‌های جدید نیاز داریم، نه بنی‌صدرها و بازرگان‌های جدید.
به نظر من، دفاع مقدس مخزن مدل­سازی و الگوسازی است. وظیفه ما این است که متناسب با شرایط امروز از مخزن دفاع مقدس استفاده کنیم و محور کار هم تکیه بر مؤلفه جهاد به منزله اصل و اساس دفاع مقدس است. مدیریت جهادی هم یکی از دستاوردهای این دوران است که موفقیت­های آن نیز به برکت دفاع مقدس است. 
دفاع مقدس به ما نشان داد، «ارزش‌محوری» سطحی از سبک زندگی را برای شما ترسیم می‌کند که بسیار شیرین‌تر و متفاوت‌تر از زندگی امیال‌محوری است. وقتی می‌گوییم ارزش‌محوری نه اینکه امیال را در نظر نمی‌گیریم؛ بلکه مهم آن است که امیال در راستای ارزش‌ها برآورده شود.
امروز غرب با تکیه بر امیال به جای ارزش‌ها سعی دارد مردم جهان را هم از زندگی واقعی و مطلوب دور سازد و هم آنها را مصرف‌کنندگان تولیدات خود کند. اگر امروز هم خود را در حال جهاد در راه خدا ببینیم و فرهنگ جهاد را در فعالیت‌های خود حاکم کنیم، می‌توانیم مشکلات را پشت سر بگذاریم و ضمن حفظ نظام از گزند دشمنان، رفاه و آبادانی و تعالی و معنویت را برای مردم خوب میهن‌مان تأمین کنیم.

* به موضوع مدیریت جهادی اشاره کردید. واقعیت این است که یکی از رموز موفقیت در جبهه‌­های حق علیه باطل، روحیه جهادی و مدیریت جهادی بود، در جایگاه شهردار کلان­شهر تهران چقدر روحیه جهادی و مدیریت جهادی را در حل مشکلات امروز جامعه مؤثر می‌دانید؟ 
همان‌طور که اشاره شد، مدیریت جهادی یک سبک مدیریت واقع‌بین و آرمانگراست؛ یعنی نه مشکلات و موانع را بزرگ جلوه می‌دهد و نه توانایی‌­های خود را کوچک می‌شمارد و به دنبال بهانه برای فرار از کار است!
متغیّر اصلی و اساسی این رویکرد، راهبرد جهاد است؛ یعنی حداکثر بهره­وری از توانایی خویشتن با چشمداشت به استعانت از خداوند متعال که به معنای خودباوری در عین خداباوری است؛ یعنی تکلیف‌گرایی اصل اول حرکت ما را مشخص می‌کند؛ سپس تعقّل در خدمت تکلیف قرار خواهد گرفت که در اینجا عقل متصل به وحی زمینه حرکت خواهد بود.
 مدیریت جهادی را در دو لایه اعتقادی و عملیاتی می‌توان بررسی کرد. یکی، توکل به منبع اصلی است؛ «من یتوکل علی الله فهو حسبه». می‌دانستیم و ایمان داشتیم که اگر از روی آگاهی و اخلاص توکل راستین داشته باشیم، خدا ما را کفایت می‌کند و به همین دلیل دل در گروی شرق و غرب نداشتیم. خدا ما را بس بود. 
دیگری نصرت الهی بود. «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم». ایمان داشتیم که ملاک و میزان نصرت الهی، میزان نصرت و یاری ما به جبهه حق بود. در نتیجه سعی می‌کردیم بیشتر و خالصانه‌تر یاری کنیم تا بیشتر یاری شویم و هدایت الهی «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا». بارها راهی پیش پای ما گشوده می‌شد که هرگز و از هیچ مسیر ظاهری قابل تفسیر نبود. به قول مرحوم شهید چمران فقط خدا بود و دیگر هیچ نبود.
دو دوتای ما در جنگ چهار تا نبود. ده‌ها و صدها بود. برکت بود، «ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مائتین و ان یکن منکم مائه یغلبوا الفا من الذین کفروا بانهم قوم لا یفقهون»؛ برای همین با دست خالی ابرقدرت‌های شرق و غرب را به زانو درآوردیم. ما به منبع لایزال متصل بودیم و دشمن ما به منابع محدود مادی متصل بود.
چند کلیدواژه هم بود که در سطح عملیات، راهگشا و چاره‌ساز جنگ آن روز و هر جنگ دیگر است. تجربه خود بنده در مسئولیت‌های اجرایی پس از جنگ اعم از سپاه، ناجا و شهرداری نشان داد، هر جا که این عوامل کلیدی موفقیت را به کار گرفتیم، نتیجه مطلوب حاصل شد.
برای نمونه، ولایت‌مداری هر جا ملاک تدبیر ولایت بود و اطاعت آگاهانه و خالصانه ما، جواب مطلوب حاصل شد و هر جا در حق تدبیر ولی خواسته یا ناخواسته کوتاهی کردیم، شکست خوردیم. ممکن بود این کوتاهی عدم فهم دقیق تدبیر ولی باشد، باید کوشید که با ولی هم‌تصویر شد و تدبیر ولی را کامل و جامع فهم کرد؛ وگرنه مقصر نباشیم، قاصر خواهیم بود. یا اعتقاد به مردم که جنگ را اداره کردند و به نتیجه رساندند. هر جا مردم بودند، پیروزی بود. هر جا نبودند، هیچ چیز نبود. مردم انقلاب را محقق و نظام را تثبیت کردند و جنگ را به نتیجه رساندند. امروز هم مردم چاره مشکلاتند. مردم و مردم و مردم. تکیه‌گاه و منبع قدرت مردم هستند، به عبارتی همه چیز نظام ما مردم است.
اعتماد به جوانان مسئله دیگر بود؛ آقا محسن بیست‌وچند ساله فرمانده سپاه بود و 18 ساله‌ها فرمانده لشکر بودند. جنگ را جوانان چرخاندند. میانگین سِنی فرماندهان جنگ احتمالاً زیر 25 سال بود. هر جا خطر‌پذیری و نیروی جوانی مدبّرانه به کار گرفته شود، معجزه خواهد کرد. بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین پروژه‌های شهری را جوانان این مملکت انجام دادند و نه پیمانکاران خارجی. بنده تلاش کردم میانگین سنی مدیران شهرداری را پایین بیاورم؛ چون دیده بودم اعتماد به جوان به معنای شدن هر کار نشدنی است. نمی‌شود که ملت ما یکی از جوان‌ترین ملل جهان باشند و دستگاه‌های ما، نهادهای ما، دولت ما یکی از پیرترین دولت‌های جهان باشد.
کار و تلاش شبانه‌روزی موضوع دیگر بود. در جنگ برای ما ثانیه‌ها سال بود و روزها دهه؛ یک دقیقه معنا داشت. ‌چه روزها و شب‌هایی که می‌گذشت و ما نمی‌دانستیم روز است یا شب؛ شنبه است یا جمعه؛ تعطیل است یا روز کاری. هر روز ما عملیات بود و کار، هر لحظه غفلت ما ممکن بود سبب از دست رفتن بخشی از خاک عزیزمان شود. اکنون هم در عرصه خدمت همین اعتقاد را دارم. بیش از دو سوم شهرداری سه شیفت و سه وعده کار می‌کند. خواب بر چشم کارگزاران شهرداری حرام است. هر چه برای مردم  کار کنیم کم است. صد سال دیگر هم سه شیفت کار کنیم، باز هم عقب‌ماندگی زیاد داریم. متعجبم برخی آقایان ساعت 9 صبح سر کار می‌آیند و ساعت سه عصر عازم استخر و سونا می‌شوند، بعد توقع دارند مشکل اقتصاد و اشتغال حل شود.
مدیریت جهادی به «علم و هنر رهبری در هر عرصه‌ای» گفته می‌شود. کافی است قدری در شاخصه‌های این پدیده فرهنگی تأمل کنیم تا ثابت شود که چرا فرهنگ و مدیریت جهادی می‌تواند از مهم‌ترین منابع قدرت کشور می‌تواند به شمار آید.
اکنون نیز همین راهبرد راهگشاست. نه باید از مشکلات ترسید و آن را بزرگ‌نمایی کرد و نه توان داخلی و مردمی را نادیده گرفت. متأسفانه، در برخی بخش­ها نگاه جهادی دنبال نمی‌شود. برای نمونه، از معضلی مانند بیکاری مرعوب می‌شوند و چون به خود اعتماد ندارند، دست روی دست می‌گذارند و منتظر امدادهای غربی می‌مانند. 
امروزه با تکیه بر روحیه و سبک جهادی، در مسائل توسعه اجتماعی، مدیریت شهری، مقابله با آسیب­‌های اجتماعی و ... مجموعه مدیریت شهری به جای بهانه‌­گیری یا شعارهای توخالی، در سطح ملّی و جهانی برای گفتن حرف‌های بسیاری  دارند.
برخی از اقداماتی که شهرداری در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی انجام داده، حتی وظیفه ذاتی شهرداری نبوده است؛ ولی شهرداری در درجه اول برای کمک به مردم و در درجه بعد با هدف یاری به دولت و سایر دستگاه‌ها در آن ورود پیدا کرده و آن را انجام داده است که اتفاقاً در برخی موارد میزان کاری که شهرداری انجام می‌دهد، از خود آن نهاد متولی بیشتر است.

* در وضعیتی که برخی‌­ها چشم امیدشان به گشایش­‌های خارجی است، رهبر معظم انقلاب توجه به داخل و ارتقای کارآمدی را راه­‌ حل مقابله با مشکلات اقتصادی می‌دانند. در مقام یک مدیر در نظام اسلامی چقدر به موضوع کارآمدی و توجه به توان داخلی اعتقاد دارید؟
افرادی که حلّ تمامی مشکلات و توسعه کشور را در حل مسائل ما با خارج از مرزها، به‌ویژه آمریکا دانسته و بر این باورند که باید به مبارزه خاتمه داد، خواسته یا ناخواسته به سمت تحریف فضا، دشمن و خویشتن در حرکت هستند. صد البته که بنده مخالف تعامل با جهان نیستم؛ اما تعامل عزّت‌مندانه و با تکیه بر ظرفیت‌های درونی را راهگشا می‌دانم. 
متأسفانه، با وجود عبرت‌آمیز بودن عاقبت یا وضعیت کشورهای همراهی کننده با نظام سلطه و همچنین کارشکنی­‌های صورت گرفته در توافقات اخیر و برجام، هنوز برخی به خارج از مرزها امید دارند و حتی از برجام‌های دیگر سخن می‌گویند. این افراد در خواب و در واقع در احتضار هستند و ان‌شاء‌الله به تعبیر امام، خدا بیدارشان می‌کند.
جدای از تحریف صورت­گرفته، توجه و انتظار گشایش­های این‌چنینی نوعی فرار رو به جلو است که با آن مسئله ناکارآمدی فرافکنی می‌شود. اکنون مرز نادانی و خیانت بسیار باریک شده است. نگاه ابتدا به ساکن به خارج و امید واهی به عوامل خارجی، آن ‌هم در حالتی که سراسر تاریخ ما مالامال از خیانت، تهدید و خسارت‌های جبران‌ناپذیر آنان است؛ هم بی‌اعتنایی به اصول علمی است، هم با عرق ملی ما همخوانی ندارد و هم موجب ناامید کردن مردم از نقاط قوت داخلی است که صدمه‌های مهلکی هم می‌تواند در پی داشته باشد. از سوی دیگر، قابلیت‌های داخلی ما قدرت نرم‌مان را بهبود خواهد بخشید و موجب اقتدار و امید داخلی خواهد شد. کارآمدی جز با توجه به توان داخلی و الگوهای بومی اسلامی صورت نمی­پذیرد.
ما راهی جز مدیریت جهادی نداریم. برخلاف تصور برخی، واردات کارآمدی از خارج مرزها امری خیالی است. کارآمدی در داخل اتفاق می‌افتد؛ البته ممکن است زمینه‌هایی وجود داشته باشد که تهدید نباشد؛ بلکه فرصت‌های خارجی باشد، اما تفاوت زیادی بین وابستگی به قدرت‌های جهانی با همکاری‌های پایاپای و عادلانه با عوامل بین‌المللی وجود دارد.
کارآمدی فراتر از اقتصاد است و شامل بخش‌های مدیریت و سیاست نیز می‌شود و عبارت از تحقق عینی یا توان نظام در تحقق کارکردهای اساسی یک حکومت است؛ به گونه‌ای که اکثریت مردم و گروه‌های قدرتمند درون نظام آن را عیناً مشاهده کنند. اتفاقاً اکتفا به خارج و چشم امید داشتن به خارج در ساحت سیاست و حتی مدیریت که در پی ترویج سکولاریسم و دنیامحوری است، خطرناک‌تر است و هویت ما را دچار استحاله خواهد کرد. از سویی باید بدانیم که نظام سلطه برای اینکه جمهوری اسلامی به عنوان نظام کارآمد و ارزش‌های اسلامی به منزله ارزش‌های جایگزین نظام سلطه در جهان تعریف نشود، به هر اقدامی دست خواهد زد.
در حوزه اقتصاد تلاش می‌کنند سیاست جمهوری اسلامی با اقتصاد پیوند بخورد و مردم ایران هزینه انتخاب خود را در تشکیل نظام اسلامی ایران با تلخی و تنگنا در معیشت خود بپردازند. از این رو پرونده‌های مختلفی در حوزه‌های هسته‌ای، حقوق بشر و تروریسم در مجامع بین‌المللی شکل گرفت و بر اساس این پرونده‌ها، اقتصاد جامعه را درگیر این مسائل کردند؛ یعنی ایران را تحریم کردند، هزینه‌های کشور را در تعامل تجاری بالا بردند، رقبای ما را در منطقه برای گرفتن بازار کالاهای ایرانی تقویت کردند و یک نظام محدودکننده در برابر اقتصاد ایران قرار دادند تا مردم ایران را برای حمایت از نظام اسلامی تحت فشار قرار دهند و آنان را دلسرد کرده یا از نظام منتخب خودشان روی‌گردان کنند. 
در این وضعیت، ما یا باید با پذیرش نظام سلطه از ارزش‌های خودمان دست برداریم، اگر چه در ظاهر جمهوری اسلامی برپا بماند و یا آنکه با مقاومت و توجه به ظرفیت‌ها و نیروهای انسانی خودمان در برابر این هجمه سنگین ایستادگی کنیم. نظام جمهوری اسلامی ایران سیاست دوم را انتخاب کرد؛ به همین دلیل سیاست خود را به سمت اقتصاد مقاومتی و مقاومت فرهنگی پیش می‌برد. اساس اقتصاد مقاومتی در همین درون‌گرایی است. بنابراین، سیاست راهبردی ما باید مقاوم‌سازی اقتصاد باشد تا دیگر این نقطه ضعف مورد طمع دشمنان قرار نگیرد. لازمه ایمن‌سازی اقتصادی یک تحول اساسی در مدیریت و هدایت اقتصاد بر اساس ظرفیت‌های داخلی است.
برای نمونه، اقتصاد مقاومتی ما را به خوداتکایی در عرصه توسعه زیرساخت شهری، به ویژه مترو رساند، در حال حاضر در حوزه مترو  بیش از 20 هزار نفر از کارگران، تکنیسین‌ها و مهندسان عزیز این کشور در زیر زمین در حال مجاهدت و کار شبانه‌روزی برای گسترش 100 کیلومتر مترو هستند. کارخانه واگن‌سازی مترو تهران امروز ظرفیت بی‌نیاز کردن ما از واردات واگن را دارد و توان صدور خدمات فنی و مهندسی را داریم. اینها همه به مدد الهام از فرهنگ جهادی و در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی است. 

* دفاع مقدس که مصداق جنگ سخت بود، با تکیه بر ایمان و اعتقاد و توان زرهی به پیروزی رسید؛‌ اما امروز برخی‌­ها می‌گویند کشور به نیروهای مسلح نیازی ندارد و راه موفقیت­‌های علمی و اقتصادی در کنار گذاشتن نیروهای نظامی است، نظر جناب‌عالی در این‌باره چیست؟
باورنکردنی است که سیاستمداران کارکشته یا نخبگان داخلی ما به ایراد این‌گونه نظرات بپردازند، شاید هم سوءبرداشت یا سوءتفاهمی در بازتاب رسانه‌ای این مسئله وجود داشته باشد، به هر حال این موضوع در رسانه‌های ما بازتاب یافته است، از این رو به ذکر چند نکته در این ارتباط می‌پردازم. 
این حرف‌ها جدید نیست. بنی‌صدر هم با هدایت امام(ره) به دست ملت و افکار عمومی استیضاح و طرد شد؛ اما تفکر بنی‌صدری هنوز در کشور وجود دارد. «زمین بدهیم و زمان بگیریم» تاکتیک معیوبی است که در مرعوبیت و خیانت ریشه دارد.
اساساً تفکیک توسعه نظامی از توسعه در زمینه‌های اقتصادی، صنعتی، رفاهی، علمی و ... نادرست است. آموزه‌های دین اسلام، حفظ عزّت و اقتدار مردم مسلمان را لازم می‌داند و تأکید می‌کند که مسلمانان باید آنقدر از نظر نظامی قوی باشند که دشمن از آنها کاملاً ترسیده و نتواند به آنها حمله کند.
  با وجود این همه ناامنی در اطراف ایران و جنگ‌های خانمان‌سوز در کشورهای همسایه که با تجاوز قدرت‌های استکباری آغاز شد و با وجود پایگاه‌های متعدد نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه و همچنین با وجود غده سرطانی رژیم صهیونیستی، شک نکنید که ضعف نظامی جمهوری اسلامی به طمع این دشمنان به خاک میهن عزیزمان منجر خواهد شد و بدخواهان ایران در حمله و سپس متلاشی کردن نظام لحظه‌ای تردید نخواهند کرد. 
سرمایه‌گذاری اقتصادی در یک کشور وقتی امکان دارد که آن کشور امنیت لازم را داشته باشد و اگر کشوری ضعیف بوده و دشمنان آن عوامل ناامنی را ایجاد کنند، سرمایه‌گذاری اقتصادی و در نتیجه ایجاد اشتغال و تولید و پیشرفت اقتصادی هم ممکن نخواهد بود. پیشرفت در ابزار نظامی نه‌تنها با توسعه اقتصادی و صنعتی منافاتی ندارد؛ بلکه مرتبط با پیشرفت در ابعاد مختلف صنعتی و اقتصادی یک کشور است. برای نمونه، کشور ژاپن و آلمان بودجه‌های زیادی برای مسائل نظامی خود صرف می‌کنند به گونه‌ای که در جهان، در رتبه هشتم و نهم قرار دارند.
آیا کشورهایی مانند انگلستان، فرانسه، آمریکا، چین و هند از جمله کشورهای پیشرفته از نظر صنعت و فناوری و نیز اقتصاد به شمار نمی‌آیند؟ آیا این کشورها با کنار گذاشتن ابعاد نظامی خود به این پیشرفت‌های اقتصادی و صنعتی دست پیدا کرده‌اند؟ ابداً چنین نیست.
قدرت سخت لازمه و توأمان با قدرت نرم است. مهم‌ترین نمود قدرت نرم، از جمله قدرت در اقتصاد و صنعت هم دقیقاً در قدرت سخت و توان و قدرت نظامی نهفته است. بنابراین، این یک اشتباه محاسباتی است و کسانی که این سخنان را مطرح می‌کنند، باید در شناخت نظام سلطه در روابط بین‌المللی و بنیان‌های قدرت در آن بیشتر بیندیشند؛ زیرا امروز اگر قدرتمند نباشیم، کسی با ما گفت‌وگو نخواهد کرد؛ چون ما را از پیش مغلوب‌شده تصور می‌کند، از این رو باید به خواسته‌های آنها تن دهیم.
به عقیده من این نسخه‌پیچی‌ها که بودجه نظامی مانع پیشرفت می‌شود، بهانه بزرگی است؛ بهانه‌­ای که می‌توان پشت آن پنهان شد و پاسخگوی ناکارآمدی بود. متأسفانه، تفکر از پیش‌باختگی و مهیا نشدن برای مبارزه و عمل انقلابی در زمینه­‌های اقتصادی، فرهنگی و دیگر عرصه‌ها نیز سرایت کرده است؛ یعنی کسانی که امروز  به بهانه پیشرفت علمی، صنعتی و اقتصادی از توان نظامی صرف‌نظر می‌کنند، در گام‌های بعدی خود به ترتیب از همین علم و صنعت و اقتصاد هم کوتاه خواهند آمد و صرف‌نظر خواهند کرد. در واقع، بی‌توجهی به توانمندی درونی موجب شده است چشمان برخی مسئولان به سمت امدادهای غربی باشد. برخی آقایان چون نمی‌توانند در داخل کارآمد باشند، می‌خواهند کارآمدی را وارد کنند! و این معبر پدیده شوم نفوذ است.
ما به جای آنکه از توجه به بنیه دفاعی و امنیتی خودمان دست برداریم، باید به سمت افزایش توجه به تولید دانش و علم گام برداریم که می‌تواند بال دیگری از قدرت ایران باشد. کاهش توجه به علم که سال‌هاست مورد توجه رهبری قرار گرفته است، باید با برنامه‌ریزی دقیقی دوباره به سطح مطلوب بازگردد و نباید با دوگانه‌های غلط، افکارعمومی و نخبگان را به سمت یک ذهنیت اشتباه سوق دهیم، این‌گونه تحلیل‌ها یا بازخوردهای غلط که صحبت‌های برخی نخبگان زمینه‌های شکاف و بستر‌های نفوذ را فراهم می‌آورد. 
امیدوارم این مهم در دستور کار برنامه‌ریزان کشور واقع شده و با اِعمال سیاست‌های منطقی، علمی، جهادی و دانش‌بنیان هر قدمی که برمی‌داریم، به تحقق ثبات، امنیت، پیشرفت و عدالت در کشور عزیزمان ایران منجر شود.



رئیس شورای راهبردی روابط خارجی گفت: شورای عالی امنیت ملی درباره پیوستن ایران به FATF ضمن بررسی‌ها شرایط جدیدی را وضع کرده که ان‌شا‌ءالله حقوق ملت ایران تأمین خواهد شد. سیدکمال خرازی خاطرنشان کرد: در عین حال مسئولان این حوزه باید مترصد باشند که طرف مقابل از نوع نگارش قراردادهایی که بین ایران و آنها تنظیم می‌شود، سوءاستفاده نکند.
کارشناسان در گفت‌وگو با صبح صادق بر اعاده حقوق خانواده شهدای منا تاکید کردند
سیدمحمد مشکوه‌الممالک/ حضرت آیت‌الله ‌العظمی خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خانواده‌های شهدای مِنا و مسجدالحرام، کوتاهی و بی‌کفایتی آل‌سعود در این حادثه را اثبات مجدد بی‌لیاقتی این شجره خبیثه ملعونه در تصدی و اداره حرمین شریفین خواندند و فرمودند: «یکی از کارهای واجب و لازم برعهده مسئولان امت اسلامی و مدعیان حقوق بشر، تشکیل یک هیئت حقیقت‌یاب در این قضیه است؛ باید بروند حقیقت را [روشن کنند]؛ با اینکه حالا یک سال هم گذشته است، اما مصاحبه‌هایی شده است، عکس‌هایی برداشته شده است، اسناد و مدارکی وجود دارد که می‌تواند حقیقت را تا حدود زیادی روشن بکند؛ بروند یک گروه حقیقت‌یاب، حقیقت مطلب را دربیاورند؛ معلوم بشود که در این حادثه آل‌سعود مقصّر هستند یا نیستند ـ آنها می‌گویند ما مقصّر نیستیم ـ معلوم بشود، واقعیت قضیه روشن بشود که اینها مقصّرند یا مقصّر نیستند.» از این رو خبرنگار هفته‌نامه صبح صادق گفت‌وگویی را با سه نفر از کارشناسان و صاحب‌نظران این عرصه انجام داده که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.
روشن شدن ابعاد فاجعه‌ منا برای افکار عمومی
دکتر حسن هانی‌زاده*
بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره فاجعه منا و نقش تخریبی عربستان و ناشایستگی رژیم آل‌سعود در اداره حرمین شریفین در حقیقت نشانه اهمیتی است که رهبری و همچنین مقامات جمهوری اسلامی ایران به مسئله شهدای فاجعه منا او پیگیری آن می‌دهند. رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره از آغاز فاجعه منا به دقت مسئله را مورد توجه قرار دادند و با هشدارهایی که به رژیم آل‌سعود دادند، زمینه همکاری نسبی آل‌سعود را با سازمان حج و زیارت و مقامات جمهوری اسلامی ایران فراهم کردند و اگر هشدار‌های مکرر ایشان نبود، قطعاً رژیم آل‌سعود هیچ‌گونه همکاری در بازگشت پیکرهای شهدای فاجعه منا با مقامات جمهوری اسلامی ایران به عمل نمی‌آورد.
طی بیانیه اخیری که رهبر معظم انقلاب اسلامی صادر کردند، دو موضوع مهم همواره مورد توجه ایشان قرار داشته است؛ نخست اینکه باید کمیته حقیقت‌یاب برای بررسی چرایی وقوع فاجعه دردناک منا تشکیل شود که در این کمیته باید علت کم‌کاری و سهل‌انگاری مقامات رژیم عربستان در کمک‌رسانی به آسیب‌دیدگان حادثه منا مورد بررسی قرار گیرد. موضوع دیگری که در مدار توجه معظم‌له قرار دارد، ضرورت تشکیل یک کمیته اسلامی برای اداره امور حرمین شریفین است. اگر این کمیته تشکیل شود، به طور حتم رژیم آل‌سعود می‌تواند با جدیّت بیشتری با این کمیته همکاری کند و از بروز اتفاقاتی نظیر حادثه‌ای که سال گذشته در منا اتفاق افتاد و جلوگیری کند. در حال حاضر وظیفه دستگاه دیپلماسی، سازمان حج و زیارت، وزارت کشور و قوه قضائیه این است که یک ستاد مشترکی را با شرکت حقوقدانان برای بررسی میدانی فاجعه منا تشکیل دهند تا بتوانند شرایطی را فراهم کنند که ابعاد فاجعه منا برای افکار عمومی روشن شود. البته برخی کشورهای اسلامی که قربانیانی در حادثه سال گذشته منا داشتند، هیچ‌گونه اقدامی برای تنبیه رژیم عربستان انجام ندادند؛ اما جمهوری اسلامی ایران در تلاش است حقوق همه مسلمانانی که در حادثه منا جان خود را از دست دادند، به‌ویژه مردم ایران احیا شود. در حال حاضر تحرکات سیاسی و میدانی از سوی همه دستگاه‌های مربوطه لازم است، رسانه‌ها و دستگاه‌های سیاسی باید به طور هماهنگ سلسله جریان‌سازی‌هایی علیه رژیم آل‌سعود ترتیب دهند تا افکار عمومی با جنایات این رژیم بیش از گذشته آشنا شود.
* کارشناس مسائل بین‌الملل

تضمین حقوق عمومی زائران
محمد واحدی*
جنایت بزرگ مکه و منا که در آن ۷ هزار و ۴۷۷ مسلمان به شهادت رسیدند، صحنه‌ای از سوگ کرامت انسانی شد و سکوت سازمان‌ها و رسانه‌های بین‌المللی بر درد این مصیبت افزود.
درباره جنایت مکه و منا باید مسئولیت بین‌المللی دولت عربستان سعودی را به عنوان دولت میزبان در تضمین حقوق عمومی زائران که از جمله مصادیق حقوق بنیادین بشر است، بررسی کنیم.
حقوق عمومی زائران در جنایت مکه و منا در قالب حقوق بیگانگان در نظام حقوق بین‌المللی قابل بررسی است، اما بررسی مسئولیت دولت عربستان به عنوان دولت میزبان در تضمین حقوق عمومی مورد نظر است و در واقع در فاجعه مکه و منا حقوق عمومی زائران نقض شده است. حقوق عمومی آن دسته از حقوقی است که به منظور احترام به شخصیت انسانی برقرار شده
 است.
 درباره این حقوق، اصل بر این است که بیگانگان از آن بهره‌مند شوند؛ اکثر معاهدات بین‌المللی و حقوق بشری نیز رعایت این حقوق را برای بیگانگان لازم دانسته است.
از آنجا که، دولت عربستان متعهد بوده که از زائران بدون تبعیض، حمایت و حفاظت کند، دولت میزبان باید در صورت وقوع حادثه، بیگانگانی را که در معرض خطر هستند، حفظ کند. در این میان فعل یا ترک فعل دولت عربستان در انجام این وظیفه می‌تواند ملاک تشخیص کوتاهی و قصور دولت میزبان تلقی شود.
* رئیس مرکز دانشجویی حقوق بشر ایران

عمدی بودن حادثه منا 
سیدهادی سیدافقهی*
موضوع کمیته حقیقت‌یاب این است که طبق قوانین بین‌الملل وقتی شهروندان یک کشوری برای سیاحت، زیارت و گردش وارد کشور دیگری می‌شوند، هر اتفاقی برای شهروندان میهمان در کشور میزبان بیفتد دو مسئله مطرح می‌شود.
مسئله اول مسئولیت کشور میزبان و مسئله دوم حقوق شهروندی است. در واقع، دولتی که آن میزبان به او تعلق دارد، مسئولان دولت، مقامات امنیتی، مقامات قضائیه و دیگر مقامات حق دارند به کشوری که شهروندشان حادثه دیده بروند و در روند و سیر تحقیقات، تفحص کرده و علل و عواقب حادثه را بررسی کنند. این موضوع جزء قوانین بین‌المللی است و ایران هم ضرورت و حقّانیت دارد که بگوید ما هم باید در گروه یا کمیسیون حقیقت‌یاب شرکت کنیم و همچنین می‌توان مطالبه حقوقی، قضایی، اخلاقی، فقهی و شرعی را نیز داشت.
کشور ما به لحاظ حقوقی و قضایی 464 شهید تقدیم کرده است. در واقع با دلایل متقن، مرصوص و قراین و شواهد فراوانی که داریم ما را به این نتیجه می‌رساند که این حادثه از روی عمد انجام شده است.
مسئله دوم آنکه آنها معتقدند که ما گروه تحقیق و تفحص را خودمان تشکیل می‌دهیم، ما می‌گوییم اشکال ندارد در هر صورت این حقّ ما است که برای روشن شدن و پاسخگویی دولت به این شهروندان و خانواده‌های این شهروندان و بستگان جان‌باختگان این شهدا که دولت آل‌سعود باید جوابگو باشد، در یک گروه تحقیق و تفحص شرکت کنیم. ایرادی که به ادعای سعودی‌ها وارد می‌شود این است که سعودی‌ها خودشان در این قضیه متهم هستند چطور می‌خواهند خود را تحت تفحص قرار بدهند؛ یعنی متهم خودش قاضی بشود خودش نیز بخواهد حکم صادر کند. حقیقتی که ما می‌خواهیم به آن برسیم این است که این هفت هزار نفر چگونه کشته شدند، مگر یکی، دو نفر بودند؟ یا مگر در یک لحظه اتفاق افتاد؟ حداقل این حادثه پنج تا شش ساعت به طول انجامیده که باعث شهادت هفت هزار نفر شده است. در واقع، وقتی که این فاجعه در حال رخ دادن بوده کاملاً زیر نظر دوربین‌های آنها بوده و می‌دیدند که افراد چطور مانند یخ ذوب می‌شوند، یا مانند برگ خزان روی همدیگر می‌ریزند. 
اینکه ما می‌گوییم کمیته حقیقت‌یاب مستقل باشد، برای این است که مشخص شود چرا دوربین‌های مدار بسته را بعد از حادثه جمع می‌کنند. 
* کارشناس مسائل سیاسی


سفرهای مکرر محمود احمدی‌نژاد به استان‌های مختلف کشور و برگزاری جلسات سخنرانی در ماه‌های اخیر حدس و گمان‌های فراوانی را نسبت به حضور وی در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری بر‌انگیخت. بسیاری از تحلیلگران اصلاح‌طلب از برنامه جدی رئیس دولت نهم و دهم برای بازگشت به پاستور سخن میان آورده و  به روحانی هشدار می‌دادند که  احمدی‌نژاد می‌تواند تهدیدی جدی برای هشت ساله شدن دولت وی باشد! اردوگاه اصولگرایان نیز فعالیت احمدی‌نژاد را زیر نظر داشت و اظهارات متناقضی درباره حضور و یا حمایت از وی  به گوش می‌رسید! اما حلقه دور او سخن گفتن درباره انتخابات آینده را بسیار زود می‌دانستند و در برابر این سؤال که آیا رئیس دولت سابق در فکر بازگشت به پاستور است یا خیر می‌گفتند، هنوز هیچ چیز مشخص نیست!
اما به ناگاه در روزهای گذشته خبری جنجالی در این‌باره منتشر شد و آن، دیدار احمدی‌نژاد با رهبر معظم انقلاب و نهی رئیس دولت گذشته از حضور در انتخابات آتی بود؛ خبری که تا زمان نگارش این متن هیچ منبع موثقی آن را نه تأیید کرده است و نه تکذیب؛ اما واکنش‌ها نسبت به آن بسیار متفاوت بوده است. رسانه‌های اصلاح‌طلب از آن استقبال کردند، چنانچه پایگاه «انتخاب» در این باره نوشت: «هفته گذشته روزي كه محمود احمدي‌نژاد براي نشان دادن «روحيه» خود به كوه رفت، كمتر كسي مي‌دانست او ملاقات مهمي را پشت سر گذاشته است. ملاقاتي كه در آن احمدي‌نژاد بعد از آنكه «كسب اجازه» مي‌كند، با پاسخ منفي روبه‌رو مي‌شود؛ اما آیا احمدی‌نژاد تمکین خواهد کرد؟» واکنش دیگر متعلق به روزنامه «کیهان» است؛ این روزنامه بدون اشاره به نام احمدی‌نژاد در روزهایی که خبر مذکور منتشر شده بود، به قلم محمد ایمانی می‌نویسد: «اگر کسی درخواست وقت کرد و محضر مولایش رفت و نهی شد، از منظر اهل ولایت در معرض آزمون مهمی قرار گرفته است... دیدار اخیر یک دولتمرد پیشین و نهی او از نامزدی از همین جنس است. این نهی، عین امر است. می‌توان بر‌خلاف میل اولیه خود، دل به نهی مولا سپرد و می‌توان تغافل کرد و مانند همه آن اذن نگرفته‌ها عمل کرد.»
در کنار این واکنش‌ها، حامیان احمدی‌نژاد این خبر را تکذیب کرده و می‌گویند، رهبر معظم انقلاب سخنان خود را علنی بیان می‌کند، نه در گوشی؛ عبدالرضا داوری از افراد نزدیک به احمدی‌نژاد نیز در گفت‌وگو با نشریه «مثلث» با اعلام قطعی حضور نداشتن احمدی‌نژاد، نظر مشایی مبنی‌بر پایان کار را بیان کرده است.


منبع اطلاعات آقا کجاست؟
امیر سیدحسام هاشمی رئیس «دفتر عمومی حفاظت اطلاعات» گفت: «حضرت آقا فرمودند باید کاری کنید تا ۳۰۰ سال آینده وقتی افراد خواستند اسناد مراجعه کنند، بدانند که ما با اسرای عراقی چطور رفتار کردیم و عراق با اسرای ما چه کار کرد. آقا اطلاعات را دقیق جمع‌آوری می‌کند و برای این کار به دفترشان هم محدود نیستند و اطلاعات را از همه جا می‌‌گیرند. حتی برای یک یادداشت کوچک و جزئی که گاهی به دست‌شان می‌رسد، وقت می‌گذارند.»

لطمه عظیم اسنودن به امنیت ملی آمریکا
ادوارد اسنودن که اسناد آژانس امنیت ملی آمریکا را در سایت ویکی‌لیکس منتشر می‌کند، در واقع اسرار آمریکا را فاش می‌کند. کمیته امور اطلاعاتی مجلس نمایندگان کنگره ایالات متحده در گزارشی اعلام کرد که اکثریت مطلق اسناد سرقت شده از سوی ادوارد اسنودن، کارمند سابق آژانس امنیت ملی آمریکا جزو اسرار سازمان‌های اطلاعاتی و وزارت دفاع آمریکا بوده است و طوری که ادعا می‌شود با برنامه‌های جمع‌اوری اطلاعات شخصی هیچ‌گونه ارتباطی نداشته است. در این گزارش اعلام شده است:  «اسنودن لطمه عظیمی به امنیت ملی وارد آورد  و اسناد سرقت شده از سوی وی برای دشمنان آمریکا بسیار جالب هستند.» وی قبلاً کارمند فنی سابق سازمان سیای آمریکا بوده است.

آقای روحانی این فرد را راه ندهید
یکی از نمایندگان مجلس با اشاره به نامه سه نماینده مجلس به رئیس‌جمهور درباره ممانعت از ورود حسین فریدون به نهاد ریاست جمهوری گفت: در حال پیگیری این موضوع هستیم، ولی هنوز جوابی از سوی دولت برای این نامه نمایندگان نیامده است. 
خاطرنشان می‌شود که چندی پیش سه نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی طی نامه‌ای به حجت‌الاسلام حسن روحانی، رئیس‌جمهور خواستار ممانعت از ورود حسین فریدون به نهاد ریاست جمهوری شدند.
 این نمایندگان نقش حسین فریدون در برخی از مسائل مالی اخیر و فیش‌های حقوقی نجومی را عامل این درخواست توصیف کردند.


غم فاجعه منا
حجت‌الاسلام قاضی‌عسکر، نماینده ولی‌فقیه در امور حج گفت: «هر سال وقتی از حج می‌آمدیم، مقام معظم رهبری می‌فرمودند؛ اولین روزی که زائران می‌آیند، به من حالت شعف و شادمانی دست می‌دهد. پس از فاجعه منا من وقتی یاد فرمایش ایشان می‌افتادم بسیار نگران بودم و نمی‌دانستم باید چگونه با معظم‌له مواجه شوم. غم فاجعه منا، ایشان را بسیار آزرده‌خاطر کرد، به طوری که نزدیکان ایشان از ناراحتی‌های معظم‌له می‌گفتند.»

رکورد عمل نکردن  
حسن رحیم‌پور ازغدی با اشاره به اینکه باید بندبند سیاست‌های اقتصاد مقاومتی را جزء فهرست مطالبات اجتماعی از سه قوه قرار دهیم، گفت: «ما رکورد مصوبات خوب در دنیا را زده‌ایم، اما رکورد عمل نکردن را هم داریم و آن چیزی که وجود دارد این است که هر مسئولی از هر نقطه قوانین و مصوبات فقط به بخش‌هایی عمل می‌کند که خودش می‌خواهد.» عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بزرگ‌ترین مصیبت جمهوری اسلامی ایران را نداشتن نظارت دانست و افزود: «نظارتی بر عمل به مصوبات وجود ندارد و در بستر عمل همه‌چیز آزاد و رهاست، محتوای خوب بافرم و قالب بد به ما ضربه می‌زند و مردم را گیج می‌کند.»

اعتراف دیرهنگام
با وجود تمام هوچی‌گری‌های تبلیغاتی مدافعان برجام مبنی‌بر افزایش فروش نفت در دوره پساتحریم، معاون وزیر نفت پس از هشت ماه از اجرایی شدن برجام، اعتراف کرد غربی‌ها نمی‌گذارند پول خود را از حساب شرکت نفت برداشت کنیم...

خجالت نمی‌کشند!
حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی خمینی در مراسم بزرگداشت شهید مدافع حرم سردار حاج احمد غلامی با اشاره به تبلیغات مسموم رسانه‌های بیگانه و تخریب شهدای مدافع حرم گفت: «رسانه‌های خارجی برنامه می‌سازند و خجالت هم نمی‌کشند، می‌گویند اینها پول می‌گیرند. کدام پول ارزش جان آدم را دارد؟! من بعضی خانواده‌های شهدای مدافع حرم را دیدم فرد بچه خود را رها کرده و برای تقابل با تکفیری‌ها می‌رود. این موضوع با کدام پول قابل مقایسه است؟ در زمان جنگ هم همین بود.»

خبرسازی‌های تکراری
بهروز کمالوندی درباره ادعای آسوشیتدپرس مبنی بر درخواست اتحادیه اروپا از ایران برای ارائه جزئیات تولید یک قطعه سانتریفیوژ (روتور) به آژانس گفت: «در گذشته نیز آسوشیتدپرس اقدام به چنین خبرسازی‌هایی درباره صنعت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران کرده بود. این رسانه نظر یک سری افراد خاص را به عنوان موضع اتحادیه اروپا مطرح و به نوعی از آن سوء‌استفاده می‌کند و در نگاه صحیح باید گفت این درخواست، نظر آسوشیتدپرس است و آنها سابقه‌ای طولانی در زمینه خبرسازی دارند.»

عذرخواهی رئیس ستاد
رئیس ستاد حامی روحانی گفت: «تجربه ما از آقاى روحانى نشان مى‌دهد وى فرد قابل اعتمادى نیست و براى ماندن در قدرت به هر چرخشى رو مى‌آورد.» محمد محمدرضایی افزود: «ستاد مشترک انتخاباتى اقوام ایرانى که بنده مؤسس و گرداننده آن هستم تحت هیچ شرایطى از اقوام ایرانى براى رأى دادن مجدد به آقاى روحانى نه تنها دعوت نمی‌کند؛ بلکه بابت حمایت دور قبل هم رسماًً عذرخواهى مى‌کند. مردم باید بدانند اولین گام آقاى روحانى حذف تمامى فعالان حوزه حقوق اقوام و مذاهب ستاد انتخاباتى خویش بود. قحط‌الرجال که نیست. هم در بین اصلاح‌طلبان هم بین اصولگرایان هستند کسانی که بهتر از آقای روحانی دولت را اداره کنند.»