حسین عبداللهیفر/ بمباران تبلیغاتی هفته گذشته رسانههای بیگانه روی حضور سردار قاسم سلیمانی در انتخابات ریاست جمهوری آینده ایران متمرکز بود. اما با این وجود حاجقاسم نیامد و به ورود در عرصه رقابتهای سیاسی و حتی کرسی ریاست جمهوری نه گفت؛ تا توطئه دشمنان اسلام و ملت را ناکام بگذارد. تا اثبات کند که سربازی ولایت بر کرسی ریاست ترجیح دارد. تا نشان دهد که پاسخ به نیازهای امنیتی و زندگی در آرامش نسبت به سایر نیازهای انسان از ضرورت و اهمیت بیشتری برخوردار است. او نیامد تا:
۱ـ دست تروریستها از تعدی به بخشی از کشورهای اسلامی را کوتاه کند.
۲ ـ بگوید که افزودن بر قدرت و اقتدار نظام، ارزشی کمتر از جایگاه ریاست جمهوری ندارد.
۳ ـ اثبات کند که ایثارگریهایش جنبه قدرتطلبی ندارد و قصد ندارد از محبوبیتش بهره سیاسی بگیرد.
۴- به شیفتگان قدرت نشان دهد راه خدمت به خلق خدا حضور در جایگاه خاصی نیست، حتی اگر آن قدر محبوبیت داشته باشند که در کسب آرای مردم شک هم نداشته باشند.
به هر صورت سردار سلیمانی با صدور بیانیهاش، احتمال ورودش به رقابتهای انتخاباتی را منتفی کرد، چنانچه پیشتر نیز نه گفته بود. اما عدهای هر از گاهی تلاش دارند تا موضوع ورود وی را رسانهای کنند و بعد هم در تحلیل آن از پیامدهای منفی این حضور سخن بگویند.
اینکه چه کسانی از چه گروهها و جریاناتی بودند و چه اهدافی را دنبال میکردند؟ پرسشهایی درخور تأمل است که در پاسخ به آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1ـ یک دسته که در آن سوی مرزها قرار دارند و از قدرتآفرینی سردار به شدت ناراحت هستند، گروههای افراطی آمریکا هستند.
از نظر آنها پیروزی سلیمانی بر روحانی قطعی بوده و قرار گرفتن او در جایگاه ریاست جمهوری میتواند آغازی بر پایان تعامل با تهران و در رقابتهای درونگروهی این کشور به مثابه شکست دموکراتها باشد.
2ـ دسته بعدی تکفیریها و صهیونیستهایی هستند که میخواهند با ترسیم افق حضور سردار سلیمانی در جایگاه ریاست جمهوری اسلامی ایران، با ایرانهراسی و شیعههراسی به اهداف شوم خود در ناامنسازی و بیثباتسازی محیط امنیتی کشورمان دست یابند.
3ـ دسته سوم جریانهای غربی ـ عربی هستند که در راستای فضاسازی رسانهای و عملیات روانی بهترین راه تخریب چهره محبوب سردار را قدرتطلبی او پنداشته و میخواهند کارآمدی وی در تغییر موازنه میدان جبهه مقاومت را کاهش دهند.
4ـ در داخل نیز عدهای از جریانهای غیر اصولگرا که از آمدن حاج قاسم هراسناک بودند، بیش از دیگران احتمال آمدن وی را مطرح میساختند.
از نظر آنها حضور احتمالی سردار سلیمانی برگ برنده گروههای اصولگرا بود، که تصور آن، همه معادلات انتخاباتی آنان را به هم میریخت؛ لذا با فضاسازی تلاش میکردند تا تکلیف آمدن و نیامدن وی مشخص کنند تا از این کابوس نجات یابند. این در حالی است که سردار سلیمانی در هیچ یک از خط کشیهای مرسوم سیاسی قرار نمیگیرد چنانچه خود نیز در نامه اخیرش مینویسد حقیر سرباز صفر ولایت و نظام جمهوری اسلامی و ملت شجاع و عزیزتر از جانم بوده و انشاءالله با استعانت از خدای سبحان تا آخر عمر در همین جایگاه سربازی خواهم بود.
5ـ در داخل یک گروه دیگر نیز از آمدن افرادی چون حاج قاسم بیمناکند و آنها کسانی هستند که به صراحت از کاهش بودجه دفاعی کشور در دوره دوم آقای روحانی خبر میدهند.
بیتردید از نگاه اینها حضور امثال حاجقاسم و گرایش میلیونها ایرانی به وی همه نقشههای آنها برای کاهش حضور نظامیان و محدودسازی نهادهای انقلابی را بر باد خواهد داد.