سعدالله زارعی/ گونهگون و نوبهنو شدن تحولات در دو حوزه امنیتی و سیاسی یکی از مختصات سوریه در دوران فعلی است و به خودی خود نشان میدهد که این کشور در کانون توجه قرار دارد و سرنوشت آن برای طیف وسیعی از کشورها، «بسیار مهم» است؛ از این رو وقتی ضرباهنگ توجه به سوریه را با دیگر کانونهای بحرانی منطقه مقایسه میکنیم، درمییابیم که تفاوت فاحشی وجود دارد.
گزارش میدان
از حدود اواسط سال گذشته عملیات نظامی علیه گروههای تروریستی پیوستگی پیدا کرده است. پیش از این فاصله زیادی بین هر عملیات مدافعان سوریه با عملیات دیگر آنان وجود داشت و در عمل، تروریستها اگرچه ضربات سنگینی را متحمل میشدند، اما در عین حال از یک سو برای بازسازی موقعیت خود فرصت مییافتند و از سوی دیگر امکان عملیات متقابل در جای دیگر برای آنان فراهم بود. سیاست مقابله با تروریستها از اواخر مرداد ماه سال پیش تغییر کرد و عملیاتهای پیدرپی و تمرکز عملیاتی در حساسترین منطقه عملیاتی ـ استان شمالی حلب ـ جای عملیاتهای منفصل و توزیعشده را گرفت. در این اثنا برگزاری نشست مشترک وزرای دفاع ایران، روسیه و سوریه در تهران کمک چشمگیری به طرح دفاعی سوریه کرد و عملاً اختلاف نگاه در میدان را از بین برد. از آن زمان تا امروز عملیاتهای نظامی علیه مسلمین (mosalamin) اگرچه با ریتم تندی توأم نبوده، اما استمرار داشته و اجازه تنفس و تجهیز قوا را از آنان گرفته است. میتوان گفت بر اساس طراحی جدید، در طول حدود یک سال گذشته دستکم ۸۰۰۰ نفر از تروریستها در عملیاتهای حلب به هلاکت رسیده یا به شدت زخمی شدهاند.
از آن سو گروههای مسلح که بیشترین حمایتهای نظامی را به ترتیب از عربستان، قطر، ترکیه و آمریکا دریافت کردهاند، تلاش کردند تا از یک سو مانع فروریختن خطوط عملیاتیشان در حلب شوند و از سوی دیگر با انجام عملیات در مناطق دیگر، توجه مدافعان سوریه را از حلب منحرف کرده و به نقطه دیگری سوق دهند. مسلمین توفیقهای محدودی هم داشتهاند که در این میان میتوانیم به تصرف دوباره خان طومان واقع در جنوب و تصرف بخشهایی از شمال استان کوچک حما اشاره کنیم؛ اما در عین حال و با وجود تلفات زیادی که مسلمین متحمل شدند، محاصره آنان در شرق و جنوب حلب کامل شد و آنچه در عملیاتهای پدافندی روی دست تروریستها باقی ماند، حدود ۴۰۰۰ نفر تلفات و زخمی بود. آنان در حما هم نتوانستند دوام بیاورند و ارتش به فاصله حدود ۱۰ روز این منطقه را تا حدّ زیادی پاکسازی کرد.
به موازات شکست فاحش و سریالی تروریستها در منطقه حلب، رژیم صهیونیستی، ترکیه و آمریکا هر یک به نوعی به میدان آمدند تا مانع پیروز دیده شدن ارتش و به طور کلی مدافعان داخلی و منطقهای سوریه شوند.
اقدامات ترکیه و افق آن
پس از آنکه اقدامات گروههای مسلح برای جلوگیری از سیطره مدافعان سوریه بر شرق و جنوب به شکست انجامید و محاصره آنان در این دو منطقه، کامل شد، ارتش ترکیه به بهانه مقابله با طرح کردی ـ آمریکایی، یعنی مقابله با شکلگیری یک حکومت کردی در مرزهای خود با سوریه در سه منطقه سوریه ورود کرد، عملیات ترکیه در شمال سوریه با عمق حدود ۲۵ کیلومتر صورت گرفت و در دو منطقه کردی «اعزاز» و «جرابلس» تمرکز بیشتری داشت. اگرچه عملیات ارتش ترکیه در این مناطق مرزی با هماهنگی دولت سوریه صورت نگرفت، اما نخستوزیر ترکیه اعلام کرد که عملیات ارتش کشورش در راستای حفظ یکپارچگی سوریه است و دولت سوریه اقدام ارتش ترکیه را به گونهای نسبتاً نرمی محکوم کرد.
اقدام ارتش ترکیه در مناطق شمالی خود به خود یک تهدید امنیتی برای سوریه یا دولت مرکزی آن نبود؛ چراکه در منطقه تحت تصرف مسلمین انجام شد و این اقدام میتوانست تا حدی برای دولت و سایر مدافعان سوریه منافعی هم در بر داشته باشد. ورود ترکیه به صفحات شمالی، خود به خود درگیری بین گروههای مسلح غیرقانونی را افزایش میداد. کما اینکه داعش و جیشالحر به شدت با یکدیگر درگیر شدند. از سوی دیگر عملیات ارتش ترکیه علیه کردهای سوریه، یک چالش مهم را میان آمریکا و ترکیه رقم میزد.
آمریکا در مواجهه با عملیات ارتش ترکیه یا باید سکوت میکرد تا از آن انفعال بیرون میآمد، یا باید به نفع یکی از دو طرف موضع میگرفت که هر یک عوارض خاصّ خود را داشت. مقامات آمریکا در نهایت بین کردهایی که تا چندی پیش با آنها عملیات مشترک در شمال استان کوچک رقّه انجام میدادند و دولت ترکیه، جانب دولت ترکیه را گرفتند؛ از این رو کردهای سوریه (pyd) به رهبری «صالح مسلم» طی بیانیهای از آمریکا انتقاد کرده و آن را «عهدشکن» معرفی کردند.
اما ارتش ترکیه برخلاف آنچه در ابتدا گفته بود، به مرور بحث «منطقه پرواز ممنوع» را مطرح کرد و ییلدریم، نخستوزیر ترکیه گفت عملیات ارتش ترکیه تا شکلدهی به منطقه پرواز ممنوع ادامه مییابد. در واقع، «پرواز ممنوع» دو معنا دارد؛ معنای اول توقف پروازهای نظامی است که مخاطب آن یا مهمترین مخاطب آن نیروی هوایی روسیه میباشد. بر این اساس دولت ترکیه اگر بخواهد این آرزوی چند ساله خود را عملیاتی کند، باید موافقت روسیه را جلب کند و جلب نظر روسیه در بهترین حالت مستلزم دادن امتیازهای ویژه در مورد سوریه خواهد بود. این در حالی است که اگر دولت اردوغان بدون جلب نظر روسیه چنین منطقهای را به وجود آورد، لزوماً باید به پرندههای جنگی مسکو شلیک کند که بعید است طیب اردوغان که به تازگی از روسیه بابت شلیک سال گذشته به سوخوی ۳۵ روسیه عذرخواهی کرده، آمادگی چنین ریسکی را داشته باشد.
معنای دوم عملیات پرواز ممنوع این است که ترکیه میخواهد به طور جدّی وارد روند امنیتی سوریه شود که لازمه چنین تصمیمی از یک سو پذیرش عملیات بیشتر تروریستی در خاک خود و از سوی دیگر در معرض حمله قرار گرفتن نیروهای نظامی ترکیه در سوریه است. در واقع، ارتش ترکیه باید بپذیرد که برای دورهای نامعین و احیاناً طولانی با «وضع ویژه امنیتی» مواجه خواهد بود.
ورود ارتش ترکیه به شمال سوریه به فرماندهی نظامی ناتو و کشورهای اصلی عضو آن را هم با «موقعیت جدید» و احیاناً ناخواسته مواجه میگرداند؛ چراکه آنان از یک سو نمیتوانند در برابر عملیات نظامی همپیمان خود سکوت کنند و از سوی دیگر نمیتوانند از عواقب تشدید بحران سوریه فرار کنند. شاید از همینرو بود که حدود یک هفته پیش از عملیات نظامی ارتش ترکیه در مناطق اعزاز و جرابلس، ترکیه فرماندهی ناتو را به آنکارا دعوت کرد و آن را در جریان برنامه نظامی خود قرار داد. در ملاقات کورتیس اسکا پاروتی، فرمانده ناتو و نیز رئیس فرماندهی ارتش آمریکا در اروپا با مقامات آنکارا که روز اول شهریورماه انجام شد، توافقاتی صورت گرفت و پس از آن فرمانده ناتو و مقامات آمریکا اعلام کردند که از عملیات ارتش ترکیه و سیاست ایجاد منطقه پرواز ممنوع حمایت میکنند.
اگر از منظر نگرانیهای مشترک غرب و ترکیه به روند تحولات سوریه نظر کنیم، میتوانیم بگوییم عملیات زنجیرهای مدافعان سوریه روند تحولات امنیتی را بهگونهای رقم میزند که غرب باید پیروزی سوریه و مؤتلفین منطقهای آن را بپذیرد. این در حالی است که پذیرش پیروزی نظامی جبهه مقاومت روی بقیه پروندههای منطقهای نیز تأثیر میگذارد. از منظر آمریکا و ناتو ورود ارتش ترکیه به شمال سوریه میتواند از سرعت حرکت مدافعان سوریه بکاهد و «زمان» را تا حدی در اختیار مخالفان اسد قرار دهد. از سوی دیگر آمریکاییها که نتوانستند از طریق کردهای سوریه موقعیتی در تحولات نظامی سوریه پیدا کنند، ورود ارتش ترکیه را یک موقعیت برای به هم زدن موفقیتهای سوریه، ایران، روسیه و حزبالله ارزیابی کرده و علیرغم ناخشنودی کردها از عملیات و سیاست نظامی ترکیه حمایت کردند. ترکیه در عین حال اگر بخواهد به منطقه پرواز ممنوع یا امن در سوریه دست پیدا کند، نیازمند اعزام نیروهای بیشتری است و عملاً باید ارتش خود را درگیر کند، این در حالی است که دست مخالفان اقدامات ترکیه در سوریه بسته نیست. در این میان ترکیه ناگزیر با دو جریان درگیر خواهد شد؛ یک جریان جبهه مقاومت و جریان دیگر گروههای مسلح و کردها؛ از این رو نه کسب توفیق برای ترکیه امر آسانی است و نه به شکست کشاندن برنامه نظامی ترکیه برای مخالفانش چندان دشوار مینماید.
اقدامات رژیم صهیونیستی
حدود ۱۰ روز پس از ورود ترکیه به صفحات شمالی سوریه و انجام عملیات محدود آن در مناطق کردی اعزاز و جرابلس و طرح بحث ایجاد منطقه پرواز ممنوع، رژیم صهیونیستی به بهانه شلیک گلوله از خاک سوریه به سمت اراضی اشغالی فلسطین، حملاتی را متوجه مواضع ارتش سوریه در البعث، حمیدیه، خان ارنبه، جباه و تپه کروم و تلالبزاق واقع در استان جنوبی قنیطره کرد. از آنجا که این بمبارانها تلفاتی در برنداشت، تحلیلگران نظامی آن را بیشتر در سطح هشدار ارزیابی کردند. اما اگر بخواهیم دیالکتیکی میان آنچه در شمال و جنوب سوریه طی یک دوره زمانی اتفاق افتاده است، برقرار نماییم، باید بگوییم عملیات هوایی ارتش رژیم صهیونیستی که البته عمدتاً با شلیک از طریق هواپیماهای نظامی بر فراز منطقه تحت اشغال این رژیم در شمال فلسطین صورت گرفته است، در واقع همانطور که درباره عملیات ارتش ترکیه در شمال سوریه گفته شد، از عمق نگرانی غرب حکایت میکند و در واقع مخالفان اسد که از پیشرویهای ارتش آن در منطقه حساس و راهبردی حلب نگران هستند، خواستهاند با تولید نگرانی امنیتی در جنوب از تمرکز آن بر منطقه حلب بکاهند. عملیات ارتش رژیم صهیونیستی در منطقه جنوب سبب نگرانی جدی دمشق نشد و برخلاف دفعات قبل، ارتش سوریه، پرندههای اسرائیلی را مورد حمله قرار داد و بر اساس آنچه ارتش سوریه میگوید دو پرنده را ساقط کرده است. از منظر جبهه مقاومت ارتش رژیم صهیونیستی و گروههای مسلح در جنوب نمیتوانند توفیق چندانی به دست آورند و به یک خطر برای دمشق تبدیل شوند؛ از این رو عملیات ارتش و متحدان آن در جنوب بیش از آنکه بر مبنای هجوم استوار باشد، ماهیت محدودسازی مسلمین دارد. حملات رژیم صهیونیستی به مناطقی از سوریه در حدفاصل دمشق یا قنیطره تازگی ندارد و هیچگاه هم نتوانسته است بر هم زننده معادلهای یا شکلدهنده به معادلهای باشد.
اقدامات آمریکا
با نگاه به سیاستهای چند ماه اخیر دولت آمریکا در سوریه درمییابیم که در واقع سیاست آمریکا بیش از آنکه از یک ابتکار خبر دهد، بیانگر «انضمامی» بودن آن است. آمریکا پس از شکست پروژه مشترک با کردهای سوریه، چشم امید کمی به اقدامات نظامی ترکیه دوخته و بیشتر به کار سیاسی با روسیه امید بسته است.
پیش از این و در زمانی که کورسویی برای گفتوگوهای مخالفان و هواداران اسد نمانده بود، جان کری مصرانه از سرگئی لاورف میخواست که ترتیب ملاقات دو طرف را و لو دستور کاری نداشته و به نتیجه خاصی هم منجر نشود، بدهد. استدلال دستگاه سیاست خارجی آمریکا این بود که نباید ایده مذاکرات و راهحل سیاسی بایگانی و از دور خارج شود.
ملاقات مقامات وزارت خارجه آمریکا و روسیه در نهایت منتهی به توافق بر سر برقراری آتشبس در منطقه حلب شد و از روز دوشنبه عید قربان برای دورهای هفت تا ده روزه به اجرا گذاشته شد و از همان ساعات اول هم از سوی مسلمین نقض گردید. آمریکاییها برای اینکه از گرمی راهحل نظامی بکاهند و به متحدان خود که از پیشرویهای سریالی مدافعان سوریه به شدت نگران شدهاند، امید بدهند، آتشبسی را مطرح کردند که عملاً بیش از آنکه به ضرر مدافعان سوریه باشد به ضرر مسلمین بود و درست به همین دلیل دولت سوریه به صورت مشروط به آن تمکین کرد و تروریستها از اول آن را نقض کرده و عربستان و قطر هم علیه آن موضع گرفتند. در واقع، باید بگوییم سیاست آمریکا پس از عملیات زنجیرهای ارتش و پس از شکست طرح کار مشترک با کردها دچار بحران جدی شده است.
از آن سو دولت سوریه اعلام کرد که آتشبس ۷ تا ۱۰ روزه را به صورت مشروط میپذیرد. شرایط ارتش سوریه این بود که اولاً هرگونه تحرک نیرویی و تسلیحاتی از سوی مسلمین در حلب ممنوع باشد؛ ثانیاً ارسال محمولههای کمک به داخل حلب باید از سوی نیروهای ارتش و مرتبطان با آن پس از کسب اطمینان از تسلیحاتی نبودن آن صورت گیرد و ارتش حق داشته باشد در خلال آتشبس هرگونه تحرک و نقض عهد تروریستها را پاسخ دهد. در واقع، با آتشبس جدید برخلاف آنچه در خلال ماههای فروردین و اردیبهشت در گذشته در جنوب حلب به اجرا گذاشته شد و به سقوط خان طومان منجر گردید، با پذیرش ابتکار عمل ارتش توافق شد.
آتشبس جدید در عین آنکه مخاطراتی هم به همراه دارد، اما در عین حال فرصتهای خوبی هم در اختیار دولت و ارتش سوریه و مؤتلفین آن قرار میدهد. ارتش میتواند از این فرصت برای تثبیت پیروزیهای خود در جنوب و شرق حلب و تثبیت سیطره بر جاده حساس کاستیلو استفاده کند و در صورت نقض آتشبس از سوی مخالفان، عملیات شدیدتر و در عین حال مشروعتری را علیه آنان به اجرا بگذارد.