رضا داوری اردکانی گفت: من همواره معتقد بوده‌ام که آدمی با تفکر آدمی شده است. همه نمی‌پذیرند که ما به فلسفه نیاز داریم؛ مردم به درستی می‌پندارند فلسفه به هیچ کار نمی‌آید و نان و آب نمی‌شود. فلسفه در عمل زندگی به ما هیچ مددی نمی‌رساند؛ اما بنای خرد را محکم می‌سازد و در پی آن به امر عملی مدد می‌رساند. 


جریان‌شناسی فکری ـ فرهنگی ایران معاصر(35)
 علی‎اصغر نصیری ـ عبدالله شمسی/به طور کلی گروه‏های وابسته به جریان فمینیسم به دو دسته تقسیم می‎شوند؛ دسته‎ای به صراحت فمینیستی نامیده می‌شوند و دسته دیگر با جریان فمینیسم همسو هستند. این همسو بودن به این معنا است که در این دسته، برابری جنسیتی جزء اهداف محوری محسوب نمی‎شود؛ بلکه این دسته، به دنبال تحقق اهداف خیرخواهانه یا ملی و عمومی هستند. با این وجود، در میان این گروه‎های همسو، برخی حمایت‌کننده گروه‎های فمینیستی هستند و برخی نیز به صورت موردی، به‌ویژه در حرکت‎های ائتلافی گروه‎های فمینیستی همکاری می‎کنند. در ادامه طی دو شماره پیش رو به چند مورد از این گروه‎ها اشاره می‎شود.
۱ـ جمع زنان ناشر؛ جمع زنان ناشر یکی از انجمن‎های فمینیستی پس از انقلاب است که به ابتکار شهلا لاهیجی ابداع و تأسیس شد. مسئولیت جمع زنان ناشر نیز برعهده وی گذاشته شد. هر چند جمع زنان ناشر به ظاهر، جمعی صنفی‌ـ فرهنگی محسوب می‎شد، اما در پوشش فعالیت صنفی، فعالیت‎های مدنی نیز داشت. برپایی نمایشگاه‎‌های کتاب در تهران و شهرستان‎ها مانند برپایی نمایشگاه کتاب در فرهنگسرای اندیشه تهران در اسفند ماه سال 1376، برگزاری سمینارها و جلسات در موضوع زنان در حاشیه نمایشگاه، جمع شدن ناشران زن، روزنامه‎نگاران زن و ان‌جی‌اُ های زنانه از جمله فعالیت‎ها و آثار جمع زنان ناشر می‌باشد.(۱)
۲ـ مرکز فرهنگی زنان؛ مرکز فرهنگی زنان، از جمعیت‏های فمینیستی پس از انقلاب اسلامی با رویکردی عمدتاً جنبشی (اعتراضی‌ـ آگاهی‎بخشی) است که در 1379، در تهران تأسیس شد.(۲) مرکز فرهنگی زنان، تشكلی غیرِ‎دولتی با فعالیت‎های فرهنگی، اجتماعی، پژوهشی، آموزشی، تبلیغی و ترویجی در حوزه مسائل زنان است. این مرکز، مجوز فعالیت خود را در مرداد ماه 1380 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات دریافت کرد(۳) نوشین احمدی‌خراسانی از فعالان گرایش سکولار جریان فمینیسم، یکی از مهم‌ترین افراد تأثیرگذار در تأسیس این مرکز می‎باشد. با توجه به غلبه رویکرد جنبشی بر رویکرد توانمندسازی در مرکز فرهنگی زنان، فعالیت‎های آموزشی و آگاه‎گرایانه در کنار فعالیت‎های اعتراضی مبتنی بر فعالیت‎های مدنی و قانونمند در جهت تحقق تغییراتی به نفع زنان(۴)، مهم‌ترین برنامه‎ها و اهداف مرکز فرهنگی زنان را تشکیل می‎دهد.(۵)
۳ـ جمع هم‌اندیشی زنان؛ جمعیتی در ارتباط (همسو) با جریان فمینیستی متشکل از طیف‎های فکری بسیار گوناگون زنان (فمینیستی و غیرفمینیستی) است که در سال 1382 و با تلاش فمینیست‎های طیف سکولار تشکیل شد. جلسات این جمعیت به صورت چرخشی به میزبانی تشکل‌های شرکت‌کننده برگزار می‌شود. نحوه عضویت در جمع هم‎اندیشی تا قبل از سال 1384 به صورت گروهی بود و پس از سال 1384 عضویت فردی نیز به رسمیت شناخته شد. همچنین به لحاظ ساختاری نیز جمع هم‎اندیشی زنان پس از سال 1384 به یک سازمان تبدیل شد.
برخی اقدامات و فعالیت‎های جمع هم‌اندیشی زنان در سال‌های 1383 و 1384 عبارت بودند از:
۱ـ کمپین اعتراض نسبت به برنامه‎ها و سریال‎های ضدّ زن! در صداوسیما در فروردین 1383 و برگزاری گردهمایی اعتراضی در انجمن صنفی روزنامه‎نگاران ایران؛
2ـ نامه (بیانیه) اعتراض جنبش زنان به فیفا در مورد ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه‎ها برای تماشای فوتبال؛
3ـ برگزاری تجمع 22 خرداد روبه‌روی دانشگاه تهران در اعتراض به نقض حقوق زنان در قانون اساسی!؛
4ـ کمپین برای آزادی رؤیا طلوعی از زندان؛
5ـ کمپین اعتراض به فیلترینگ نام زنان [فعال فمینیست] در اینترنت؛
بعد از روی کار آمدن دولت نهم اکثر افراد شرکت‌کننده در جمع هم‎اندیشی، بدون ذکر نام انجمن‎شان در جمع حضور پیدا می‎کردند. جمع هم‎اندیشی زنان سرانجام در سال 1385 منحل و پنج تشکل از آن منشعب شد.(۶)
۴ـ شبکه ارتباطی سازمان‎های غیردولتی زنان جمهوری اسلامی ایران؛ شبکه ارتباطی سازمان‎های غیردولتی زنان جمهوری اسلامی ایران، یکی دیگر از سازمان‎های زنانه مرتبط با جریان فمینیسم در ایران است که با هدف آمادگی و بسیج سازمان‎های زنانه برای شرکت در کنفرانس‎های بین‎المللی، زیر نظر دفتر امور زنان ریاست جمهوری در سال 1374 تشکیل شد. تشکل‎های زنان با رویکردهای عمدتاً توانمند‎سازانه، خدمات‎رسانی و خیریه‎ای بیشترین اعضای شبکه ارتباطی سازمان‎های غیردولتی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می‎دادند.(۷)
5ـ کانون زنان نواندیش ایران؛ کانون زنان نواندیش ایران، از جمله جمعیت‎های فمینیستی ایران بعد از انقلاب اسلامی است که توسط عده‎ای از زنان با ایدئولوژی ملی‌ـ مذهبی تأسیس شد. پروین بختیار‎نژاد نیز ریاست این کانون را برعهده داشت.(۸)
۶ـ مجمع زنان اصلاح‎طلب؛ مجمع زنان اصلاح‎طلب، از سازمان‎های همسو با جریان فمینیسم در ایران است که در سال 1386 تأسیس شد. الهه کولایی از اعضای این مجمع، ضرورت حضور زنان اصلاح‎طلب به‌ویژه در جریان انتخابات مجلس هشتم پس از شکست اصلاح‎طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 را به عنوان یکی از عوامل شکل‎گیری مجمع زنان اصلاح‎طلب ذکر کرده است.(۹) زهرا شجاعی، به عنوان رئیس مجمع، الهه کولایی، فاطمه راکعی و فخرالسادات محتشمی‌پور، از جمله اعضای برجسته مجمع زنان اصلاح‎طلب هستند.
انتقاد از چهره مردانه حاکم بر سیاست و اقتصاد و تلاش برای حضور هر چه بیشتر زنان در عرصه‎های مختلف اجتماع، به‌ویژه عرصه سیاست و اقتصاد از جمله دغدغه‎های اصلی این مجمع است. 
دیدار برخی از اعضای مجمع زنان اصلاح‎طلب با سیدمحمد خاتمی از سران فتنه سال 1388 و گفت‌وگو با وی درباره مسائل روز از جمله موضوع زنان و همچنین جریان اصلاحات، از جمله فعالیت‎های چالش‎برانگیز مجمع در سال 1393 محسوب می‎شود.(۱۰)
7ـ جمعیت زنان (مسلمان) نواندیش (دینی)؛ جمعیت زنان مسلمان نواندیش اسلامی یکی دیگر از سازمان‌های مرتبط و همسو با جریان فمینیسم در ایران است. فاطمه راکعی از فعالان حقوق زن در ایران، دبیرکلی این جمعیت را برعهده دارد. جمعیت زنان مسلمان نواندیش اسلامی نیز همانند دیگر انجمن‎های فمینیستی، با نگاه انتقادی به وضعیت موجود، رفع تبعیض از زنان و احقاق حقوق آنان را غایت فعالیت‎های خود در حوزه زنان معرفی می‎کند.
اعتقاد به پایبندی به شریعت اسلام و احکام شرعی، اعتقاد به ظرفیت‌های بالای قانون اساسی برای ارتقای موقعیت زنان و پاسخگویی نیازهای امروز جامعه زنان کشور و لزوم تجدیدنظر و اصلاح در آن بخش از موادّ مربوط به زنان و خانواده در قوانین مدنی و سایر قوانین و مقررات که در آنها روح قانون اساسی اعمال نشده است، نبودن فرصت‎های برابر اشتغال برای زنان در کشور، خالی بودن جای زنان در تصمیم‎گیری‎ها و برنامه‎ریزی‎های کلان کشور، جدی گرفته نشدن حضور زنان  در محافل و مجامع جهانی، از جمله دیدگاه‎های جمعیت زنان نواندیش است که در مرامنامه جمعیت به آنها اشاره شده است.
تلاش جدی برای ارتقای دانش فرهنگی ـ سیاسی جامعه به‌ویژه زنان، تلاش در جهت ارتقای جایگاه زنان در سطح احزاب و گروه‎های سیاسی،‌ همکاری فعال با نهادهای حکومتی و غیرحکومتی برای ارتقای موقعیت زنان و رفع تبعیض و خشونت از آنان، ایجاد ارتباط مستمر و نظام‌مند با نهادها و سازمان‌های شناخته‎شده مدافع حقوق بشر و صندوق‌های حمایتی بین‎المللی، برگزاری گردهمایی‎ها، میزگردها و برنامه‎های سخنرانی و کارگاه‎های آموزشی، انتشار نشریه، بولتن‌ها، جزوات و کتب مورد نیاز برای نیل به اهداف موردنظر، تلاش گسترده و همه‎جانبه برای ایجاد ارتباط با کلیه زنان کشور از هر صنف و گروه و در هر سطح از معلومات و تحصیلات و جذب آنان به جمعیت، برگزاری برنامه‎های تجمّع و راه‌پیمایی در صورت لزوم، برخی از خط‌‎مشی‎های جمعیت زنان مسلمان نواندیش است که در مرامنامه جمعیت تصریح شده است.(۱۱)
اعضای اصلی این جمعیت پای ثابت برخی از نشست‎های فمینیستی و همراهی با افرادی همچون شیرین عبادی، شهلا لاهیجی و... بوده‌اند و فاطمه راکعی در دبیرکل این جمعیت، خود را فمینیست اسلامی می‎داند.(۱۲) برگزاری نشست‎های تخصصی، حقوقی و جامعه‎شناسی، تلاش برای حضور در کنوانسیون‎های جهانی صلح(۱۳) و الحاق به کنوانسیون رفع تبعیض از زنان از جمله برنامه‎های جمعیت زنان مسلمان نواندیش است.
عضویت اعضای اصلی این جمعیت در حزب منحله جبهه مشارکت که نقش محوری در فتنه سال  1388 داشت و دیدار این جمعیت با زهرا رهنورد از فتنه‎گران فعال سال 1388 در نوروز 1389، (۱۴) از جمله اقدامات و نشانه‎های همسویی جریان فمینیسم از جمله جمعیت زنان مسلمان نواندیش با جریان فتنه است.
* پی‌نوشت‌ها در دفتر نشریه موجود است.

اندیشه سیاسی مسلمانان ـ 360
 فتح الله پریشان/  همواره یکی از سؤالات مهمی که در بررسی وضعیت حاکمان در اندیشه سیاسی و علم سیاست مطرح می‌شود، این است که چه کسانی یا کسی صلاحیت حکومت کردن بر مردم یک جامعه را دارد؟ این سؤال در حوزه اندیشه سیاسی مسلمانان، به‌ویژه در زمان نبود امام معصوم و مأذون برای حاکمیت این گونه مطرح می‌شود که در عصر غیبت حاکمی که حکومت را به عهده می‌گیرد و در واقع جانشین امام معصوم می‌شود، باید چه اوصافی داشته باشد؟
از دیدگاه شیخ یوسف بحرانی، صفاتی که حاکم به واسطه آنها تناسبی با منوب‌عنه خود که امام معصوم است، دارد، عبارتند از: عدالت، فقاهت، تقوا، ورع و شیعه بودن. نبود هر یک از این صفات در فرد، وی را فاقد شرایط لازم می‌کند. در این مطلب به اجمال به شرح هر یک از این صفات می‌پردازیم.
۱ـ عدالت
بررسی آرا و آثار اندیشمندان مسلمان نشان می‌دهد، یکی از صفات و ویژگی‌های حاکم اسلامی عدالت بوده و همواره سخن از حاکم یا سلطان عادل فقیه است. اتفاق‌نظر قاطبه علما، فقها و اندیشمندان در این مورد افزون بر اهمیت موضوع، نشان می‌دهد که همگان این ویژگی را به‌‌منزله ضرورت حکومت‌داری پذیرفته‌اند. علامه بحرانی پس از تعریف لغوی عدالت، به دو تعریف اصطلاحی آن اشاره کرده است: یکی، از نظر حکما و فلاسفه و دیگری، از نظر اهل شرع و فقها. «عدالت» در لغت از «عدل» که همان اعتدال در امور است، گرفته شده و با جور و ظلم متضاد است. وی در تعریف اصطلاحی «عدالت» به تعریف اهل حکمت و عرفان و اهل شرع به طور جداگانه اشاره کرده است؛ از دیدگاه حکما، عدالت عبارت از تعدیل قوای نفسانی و قوام دادن اعمال آن است، به گونه‌ای که برخی بر برخی دیگر غلبه نیابند.
بحرانی در توضیح خود متذکر این نکته می‌شود که انسان سه قوه عاقله، غضبیه و شهویه دارد که اولی مبدأ فکر، دومی مبدأ غضب و جرئت دفع مضرات و سومی مبدأ خواهش‌های شهوانی و لذات انسان است. این قوا از یکدیگر متباین و جدا هستند و هرگاه یکی از اینها غلبه یابد، دو قوه دیگر مقهور وی خواهند شد؛ بنابراین بهتر است که اعتدال را در استفاده از این قوا رعایت کرد. هنگامی که تعدیل این سه قوه در عمل ایجاد شود، فضیلت چهارمی که مبدأ همه فضایل است (عدالت) به وجود می‌آید. پس عدالت ملکه‌ای نفسانی است که مساوات را در اموری که فرد انجام می‌دهد، باعث می‌شود.
اما تعریف عدالت در دستگاه فکری فقها عبارت از ملکه‌ای نفسانی است که فرد را بر ملازمت بر تقوا و مروّت وامی‌دارد. این تعریف همان است که در این مبحث دنبال می‌شود، البته در توضیح اصطلاح «تقوا» برخی آن را اجتناب از همه گناهان، اعم از کبیره و صغیره دانسته‌اند؛ ولی به اعتقاد مرحوم بحرانی اجتناب از کبایر و عدم اصرار بر صغایر منظور است. همچنین، مقصود از مروّت، پیروی از عادات نیک جامعه و اجتناب از مباحاتی است که موجب نفرت افراد و پایین آمدن شأن و منزلت فرد در جامعه می‌شود.(۲) گفتنی است، برخی صرف مسلمان شدن را دلیل بر عدالت فرد می‌دانند. همچنین، به اعتقاد برخی دیگر عدالت عبارت از حسن ظاهر است، یعنی فرد در ظاهر نیکو باشد.
به اعتقاد بحرانی، در تعریف اول نمی‌توان اجتناب از مطلق گناه را ملاک قرار داد؛ زیرا اولاً، در این صورت آن نوع عدالت تنها در معصوم یا کسی که به آن مرتبه نزدیک باشد، یافت می‌شود. ثانیاً، اطلاع از این امر بر افراد دیگر مشکل است؛ چون معاشرت و همنشینی زیاد برای دریافت این مطلب لازم است که چه بسا ممکن نباشد و ثالثاً، در انجام اموری که عدالت در آنها شرط شده است، به بن‌بست برمی‌خوریم؛ برای نمونه در امامت جمعه یا جماعات و یا شهادت و برخی امور دیگر که عدالت شرط است، با مشکل روبه‌رو می‌شویم؛ زیرا به ندرت افرادی با آن صفت یافت می‌شود؛ در حالی که امور دین به‌گونه‌ای نیست که مشکل‌آفرین باشد. 
بنابراین، منظور آن است که فرد باید در مواردی که جامعه و معمول افراد نمی‌توانند از ارتکاب عمل زشت خودداری کنند، وی خودداری کند. ملاحظه می‌شود که بحرانی از سه تعریف عدالت، آن را که متعادل‌تر است، منظور نظر داشته و دو قول دیگر را افراط و تفریط در مسئله می‌داند؛ یعنی مراد وی مواردی است که شرح مقدس عدالت را شرط آن قرار داده است. البته بحرانی عدالت در قاضی و حاکم شرع را اخص از عدالت در دیگر افراد، همانند شاهد و امام جماعت می‌داند(۴) و در آثار خود با استناد به روایات صحیحه متعددی، این امر را ثابت می‌کند. صفات دیگر حاکم اسلامی در شماره آتی بحث می‌شود. 
* پی‌نوشت‌ها در دفتر نشریه موجود است.

کتاب «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران» تألیف دکتر سیدجلال دهقانی فیروزآبادی است که در سال 1388 به همت انتشارات سمت چاپ و بعدها چندین بار تجدید چاپ شده است. اثر حاضر که یکی از بهترین کتاب‌های این حوزه به زبان فارسی است در قالب کتاب درسی رشته علوم سیاسی در دانشگاه‌های ایران تدریس می‌شود. ویژگی بارز این کتاب تبیین روشمند سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است؛ لذا در مقدمه آن آمده است: «هدف این کتاب توصیف و تبیین علمی و روشمند سیاست خارجی جمهوری اسلامی به صورت یک متن آموزشی است». بنابراین، از یک‌سو بر پایه اصول تدوین کتب درسی تلاش شده از ادبیات موجود در حوزه مطالعات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران استفاده بهتری شود، به طوری که یافته‌ها و داده‌های علمی سایر اندیشمندان، نویسندگان و تحلیلگران سیاست خارجی ایران نقشی برجسته در تألیف این کتاب داشته است. از سوی دیگر، نویسنده بر مبنای سنت علم انباشتی سعی کرده با پردازش داده‌های موجود در قالب یک چارچوب نظری و مفهومی چند متغیره، متنی متفاوت و متمایز ارائه دهد. از این رو، مهم‌ترین ویژگی این اثر، جامع‌نگری آن است، به گونه‌ای که در توصیف و تحلیل سیاست خارجی ایران هر دو حوزه نظری و عملی را پوشش می‌دهد.
رویکردهای نظری به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ منابع سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ اصول، منافع، اهداف و راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ گفتمان‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ ساختار تصمیم‌گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ از دولت موقت تا بیانیه الجزایر؛ دوران دفاع مقدس؛ دوران سازندگی؛ دوران اصلاحات برخی مباحث و موضوعات طرح شده در این کتاب هستند.
در این کتاب از چارچوب مفهومی جیمز روزنا برای ارزیابی و تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بهره گرفته شده است. هدف نویسنده در این کتاب ارائه یک نظریه تلفیقی نیست؛ بلکه ارائه چارچوبی مفهومی است که به لحاظ روشی و منطقی امکان توضیح متغیرها را در سطوح مختلف داشته باشد.
لازم به ذکر است، آقای دهقانی فیروزآبادی با مدرک دکترای روابط بین‌الملل از دانشگاه بروکسل بلژیک در سال ۱۳۷۴، به عنوان جوان‌ترین استاد تمام رشته علوم سیاسی و روابط بین‌الملل در ایران، صاحب کرسی نظریه‌پردازی و تألیفات بسیاری در زمینه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و نظریات روابط بین‌الملل است.  

تحلیلی بر نسل نوین جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی ـ قسمت بیست‌وسوم
 دکتر سیامک باقری‌چوکامی/ یکی از سؤالات مطرح در حوزه جنگ نرم این است که دیپلماسی عمومی چگونه به مثابه کنش گفتاری و رفتاری در جنگ نرم سیاسی عمل می‌کند؟ در پاسخ باید متذکر این نکته بود که ديپلماسي عمومي ابزار و شیوه نوینی است که تحت حمايت دولت‌ها بر ارتباط بی‌واسطه با مردم تأکید دارد و به جای تأثیرگذاری بر دولت‌ها تأثیرگذاری بر افکار عمومی ملت‌ها و فتح قلوب و اذهان عمومي همه يا بخش‌هايی از جامعه هدف را دنبال می‌کند. دیپلماسی عمومی رابطه مستقیمی با قدرت نرم دارد؛ به اعتقاد جوزف نای دیپلماسی عمومی، هم وسیله‌ای برای کسب قدرت نرم و هم نتیجه آن است.
 دیپلماسی عمومی با توجه به نقش افکار عمومی در حوزه سیاسی، به فرایندی سازمان‌یافته برای تحقق جنگ نرم برای نظام سلطه تبدیل شده است (متقی، 1389: 129)؛ زیرا ایده و جوهره اصلی دیپلماسی عمومی «تأثیرگذارى» بر افکار عمومى جهان و جامعه هدف از طریق کنترل ایده‌ها، باورها و هنجارها و در نهایت شکل‌دهى ایستارها و رفتارها در راستاى اهداف مورد نظر از طرق مختلف و به ‌طور کلى با کمک ابزارهاى مختلف سیاسی، فرهنگى، اقتصادی و اطلاعاتى است. دیپلماسی عمومی از طریق مجریان چندگانه دولتی و غیردولتی که با عموم مردم (بیشتر افکار عمومی کشورهای هدف و جهان و در عین حال با افکار عمومی داخلی) در تماس هستند، انجام می‌شود. این مجریان می‌توانند سیاستمداران، ادیبان، هنرمندان، فعالان مدنی، خبرنگاران، بازرگانان، شخصیت‌های علمی، سیاسی یا مذهبی و سازمان‌های دارای چنین هویت‌هایی باشند. 
در ديپلماسي عمومي، انتقال پيام و تصویرسازی مهم است، بخش چشمگیری از تکنیک‌های دیپلماسی عمومی مربوط به تصویرسازی است. بازیگران جنگ نرم از یک سو تصویر جذاب و مثبت‌انديشي از ملت و دولت مهاجم و ارزش‌های آن و از سوی دیگر چهره منفور و منفی‌اندیشی از دولت هدف و ارزش‌های آن ارائه می‌دهند. به طور کلی، انتقال پیام و تصویرسازی با توسل به دیپلماسی عمومی در چارچوب و در قالب ارتباطات به معنای عام صورت می‌گیرد. جوزف نای در کتاب قدرت نرم این نوع ارتباطات را در سه بعد نشان داده است: اول؛ ارتباطات روزانه در قالب مطبوعات داخلی و خصوصاًً مطبوعات خارجی که چهارچوب و زمینه تصمیمات سیاست داخلی و خارجی را تبیین می‌کند. دوم؛ ارتباطات استراتژیک، سوم؛ روابط پایدار با افراد تأثیرگذار از طریق سمینارها، کنفرانس‌ها، تبادلات فرهنگی ـ دانشگاهی ـ آموزشی، اعطای بورسیه و دسترسی به رسانه‌ها و گسترش روابط پایدار با افراد کلیدی طی سالیان طولانی. از نظر «نای» هر سه بعد دیپلماسی عمومی نقش اساسی در کمک به ایجاد تصویری جذاب از یک کشور، بازی می‌کند و در بهبود چشم‌انداز کسب نتایج مطلوب برای آن کشور، تأثیرگذار می‌باشد.( نای،1387: 200 ـ191) دیپلماسی عمومی بر اثر ارتباطات ذکر شده دارای کارویژه‌های متعددی است، از جمله ایجاد متحدین خاموش در کشور هدف، تأثیرگذاری بر افکار عمومی به مثابه بازیگر مؤثر در کشور هدف، تقویت نفوذ و تأثیرگذاری سیاسی. آمریکا بیشترین استفاده را در بهره‌گیری از دیپلماسی عمومی برای نبرد نرم با کشورهای هدف و ناهمسو را دارد. کمیسیون مشاوره در امور دیپلماسی عمومی آمریکا دیپلماسی را به مثابه فرایند اطلاع‌رسانی، تعامل و تأثیرگذاری بر مردمان کشورهای خارجی به گونه‌ای که بتوانند در مقابل، حکومت‌های خود را ترغیب کرده تا از سیاست‌های کلیدی ایالات متحده حمایت کنند، تعریف کرده است. با این وجود، آمریکا به عنوان نماد سلطه به طور کامل از امکانات و تکنیک‌های دیپلماسی استفاده می‌کند. 
اهداف آمريكا به عنوان نماد نظام سلطه با بهره‌گيري از تکنیک‌های ديپلماسي عمومي در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی، وادار كردن كارگزاران نظام به امتيازدهي در عرصه‌هاي سياسي‌ـ امنيتي، ایجاد جو بی‌اطمینانی  به رهبران، تصمیم‌گیرندگان و اختلال در فرآیند تصمیم‌گیری، دسته‌دسته کردن مردم، تغییر نگاه‌های مردم و نخبگان ایران نسبت به آمریکا، تضعيف انسجام فكري ـ رويه‌اي كارگزاران نظام و ايجاد شكاف ميان سطوح جامعه و حاكميت، تغییر رفتارها و سیاست‌های خارجی جمهوری اسلامی ایران و ایجاد تحول سیاسی و اجتماعی و به ثمر رساندن انقلاب نرم مي‌باشد.

خط‌مشی(Policy) اصل تعیین‌کننده محدوده تصمیم‌گیری برای مدیران یک سازمان یا هیئت‌مدیره است. مدیران برنامه‌ریزی و اجرایی در هر سازمان همواره در قلمرو تعیین شده خط‌مشی را مد نظر داشته و تصمیمات را با قید سازگاری با خط‌مشی سازمان اتخاذ می‌‌کنند. افزون بر این، خط‌مشی را باید یک معیار و شاخص مهم در کنترل و ارزیابی عملیات دانست.
به صورت رسمی مدیرعامل یا مدیر ارشد یک سازمان خط‌مشی یا همان سیاست‌های سازمان را تعیین می‌کنند. با تدوین سیاست‌های کلان سازمان از بروز تضاد یا تعارض در تصمیمات مدیران سازمان ممانعت به عمل می‌آید. به عبارت بهتر، خط‌مشی، مسیر تفکر یا شیوه اندیشه اعضای سازمان را مشخص می‌کند؛ تا از این رهگذر شیوه اندیشیدن و تصمیم‌گیری مدیران با اهداف سازمان منافات نداشته باشد و با آن سازگار شود. کشورها به مثابه یک سازمان بزرگ دارای خط‌مشی هستند.

در دو شماره گذشته برای بررسی موضوع ارتباط رسانه و دیپلماسی، به برشماری انواع دیپلماسی، یعنی دیپلماسی سنتی، دیپلماسی عمومی و تله دیپلماسی، سایبر دیپلماسی و دیپلماسی آشکار پرداختیم، در ادامه با شناخت سه ‌گونه باقی‌مانده از انواع دیپلماسی می‌پردازیم.
6ـ دیپلماسی مجازی؛ «ریچارد سولومون» دیپلماسی مجازی را چنین تعریف می‌کند: «دیپلماسی از طریق رسانه‌های الکترونیک؛ فرایندی که از طریق آن شخص می‌تواند حقیقت را با فرایندی مجازی دریابد.» طبق تعریف مؤسسه برنامه دیپلماسی مجازی آمریکا این دیپلماسی منوط به کاربرد فناوری‌‌های ارتباطات و اطلاعات در دیپلماسی است. «فرانسیس فوکویاما» در دانشگاه جرج میسون گفت: «اختراع گوتنبرگ، (چاپ) و نتایج اجتماعی آن رابطه بین قدرت و تکنولوژی را تقویت کرد.»
7 ـ دیپلماسی شبکه‌ای؛ این دیپلماسی عبارت است از آمیزه‌ای از دیپلماسی سنتی که در آن دیپلمات‌ها با مقامات عالی‌رتبه و رهبران کار می‌کنند و دیپلماسی عمومی که در آن دیپلمات‌ها به طور مستقیم با شهروندان خارجی سر و کار دارند. در این روش از اینترنت استفاده می‌شود. مشخصه اصلی آن تعامل است و واکنش آنی مخاطبان Feed Back مشخصه این نوع دیپلماسی می‌باشد. فناوری و اعتماد از دیگر ویژگی‌های آن هستند.
8 ـ دیپلماسی دیجیتال؛ آقای «ویلسون دیزارد»، مبتکر اصطلاح دیپلماسی دیجیتال، تعریف مشخصی از آن در کتاب خود ندارد و فقط سیر تکاملی دیپلماسی عمومی و به کارگیری فناوری ارتباطات و اطلاعات در سیاست و تجارت خارجی آمریکا را با تأکید بر فناوری دیجیتال مورد بررسی قرار داده است، ولی می‌توان گفت که  تحقق این دیپلماسی به وسیله اینترنت و فضای مجازی است.
بررسی انواع دیپلماسی در دو نوشته قبلی و فعلی این ستون نشان داد که ماهیت دیپلماسی در عصر ICT به شدت از ذات و کارکرد رسانه و ابزارهای آن متأثر شده است، به‌گونه‌ای که ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات به عرصه دیپلماسی را شاهد هستیم که سبب گسست در انحصار اطلاعات روابط خارجی شده است؛ امری که پیشتر در تصرف دولت و وزارت خارجه بود. تماس مقامات عالی‌رتبه و حذف وزارت خارجه و تشریفات هرمی دیپلماتیک به همراه پایان انحصار تماس‌ها و ملاقات‌ها و مرگ ملاقات‌های سنتی و رسمی، ظهور رقبای جدید، در هم ریختن فاصله، زمان و مکان، ضرورت شفافیت و پاسخگویی به افکار عمومی و تحول در موضوعات و تغییرات روزافزون روش‌ها محصول ارتباط دیپلماسی با رسانه در عصر اطلاعات و ارتباطات است. سرعت، تنوع و تعدد موضوعات و تحولات سیاسی ضرورت توجه به این حوزه را روشن می‌کند.