مراسم اختتامیه چهارمین دوره جشنواره هنر مقاومت در حالی به پایان رسید و برگزیدگان خود را شناخت که با سخنرانی فرمانده بسیج مستضعفین آغاز شد. 
سردار نقدی در این مراسم گفت: «اباعبدالله‌الحسین(ع) آزادگی را به ما آموخته، خداوند هم ما را به مقاومت و دفاع از آزادی و حریم حق فرمان داده و ملت ما این راه را انتخاب کرده است. ملت ما در مقابل سرنیزه‌ها، کودتاها، ترورها و جنگ تحمیلی که 10 سال بر ما روا داشتند، استقامت کرد و در این معادله نابرابر، معجزه‌گون پیروز شد. وقتی که پیروزی را در فرهنگ ما یافتند، عملیات دیگری را برای غلبه بر اراده ملت تدارک دیدند. این‌بار ارتش هالیوود به جنگ ما آمد، لشکر ترجمه کتاب‌های فاسد، شبکه‌های ماهواره‌ای مخرّب و ضداخلاق، باندهای فساد مواد مخدر، شبکه‌های اجتماعی زائل‌کننده اخلاق، ادب و تربیت و مروّج دروغ و تهمت و شایعه فراهم آوردند.» در بخش‌های دیگر این مراسم عبدالملک الحوثی به عنوان چهره مقاومت سال برگزیده و پیام سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان قرائت شد. 
در ادامه اختتامیه دختر شهید عماد مغنیه نیز که برای تقدیر از خانواده مدافعان حرم بر روی جایگاه آمده بود، گفت: «عطر شهادت در بین ما می‌پیچد و می‌توان گفت آرزو می‌کنم حضورشان را حس کنیم. به همه امت اسلامی که تلاش‌ها می‌کنند تبریک می‌گوییم و از ایران و امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) تشکر می‌کنم. از خانواده‌های مقاومت تشکر می‌کنم که این‌گونه تلاش می‌کنند و از دست‌اندرکاران تشکر می‌کنم.» 
یکی دیگر از بخش‌های جذاب مراسم اختتامیه سخنان پرویز پرستویی به عنوان بهترین بازیگر مرد این دور از جشنواره بود که گفت: «هنوز رزمندگان و شهدای زنده، یعنی جانبازان در بین ما نفس می‌کشند، هنوز مردمی که از نزدیک با جنگ زندگی کرده‌اند، در کنار ما راه می‌روند. هنوز مادران شهید در هر کوچه و پس‌کوچه این شهر زندگی می‌کنند و شاهدان واقعی هستند.
 ما در برابر تک‌تک انسان‌های صاحب این دوران مسئولیم. در مقام یک هنرمند و سینماگر و به عنوان راوی این دوران امانتی در دست ماست که در برابر حفظ و نگهداری آن مسئولیم. 
ما مسئولیم در برابر مادری که هنوز چشم انتظار نشانی از فرزند خود است؛ در برابر نفس دردناک جانبازان شیمیایی، در برابر جانبازان اعصاب و روان که یادگارهای زنده آن دوران هستند و هر روز صدا و ویرانی جنگ را در ذهن خود مرور می‌کنند.»

در چهارمین همایش بزرگ سلحشوران دفاع مقدس
در چهارمین همایش بزرگ سلحشوران دفاع مقدس یادمان سردار سرلشکر شهید مهدی باکری، فرمانده صاحب سبک دفاع مقدس، «دکتر ابراهیمی» مدیرعامل بانک انصار به عنوان بسیجی دلاور در عرصه مالی و اقتصادی معرفی شد و لوح سپاس ویژه این همایش را دریافت کرد. 
به گزارش اداره کل بازاریابی و تبلیغات، در این همایش که با حضور حجت‌الاسلام شهیدی، معاون رئیس‌جمهور و رئیس بنیاد شهید و سردار علی فضلی، جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین برگزار شد، سخنرانان به تجلیل از مقام شامخ شهید بزرگوار مهدی باکری، فرمانده لشکر 31 عاشورا و برادران شهیدش پرداختند و با ذکر خاطراتی از شجاعت‌ها، جانبازی‌ها و تبعیت‌پذیری‌های مطلق و عاشقانه‌شان از امام‌خمینی(ره)، یاد و خاطره حماسه‌سازان هشت سال دفاع مقدس را همراه با تشریح الگوی رفتاری این فرمانده کم‌نظیر دفاع مقدس گرامی داشتند. در این همایش افزون بر دکتر ابراهیمی، مدیرعامل بانک انصار، سرداران محمود امینی، زهدی، شکری و امیر سرتیپ خلبان فرج‌الله دوات‌پور و تعداد دیگری از بسیجیان دفاع مقدس که در عرصه‌های گوناگون به یاری رزمندگان حماسه‌ساز و مدافعان قهرمان ایران اسلامی شتافته بودند نیز لوح سپاس دریافت کردند. 

  دکتر یدالله جوانی/نهی شدن رئیس‌جمهور سابق از شرکت در رقابت‌های انتخاباتی ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۶ از سوی رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی، بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های داخلی و خارجی پیدا کرد. یکی از جنبه‌های این بازتاب، تحلیل‌ها و تفسیرها در زمینه چرایی و دلیل این منع است. این موضوع در محافل و مجالس داخل کشور و به‌ویژه در میان هواداران و علاقه‌مندان رئیس دولت‌های نهم و دهم، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. برخی از تحلیل‌های غیرواقعی مطرح شده از سوی هواداران ایشان در رسانه‌ها به ویژه در شبکه‌های مجازی، انگیزه‌ای برای نوشتن این یادداشت‌ ایجاد کرد. تحلیل‌هایی که منع نامزدی وی را با فرمان امام علی(ع) به مالک اشتر مبنی‌بر بازگشت از نزدیکی‌های خیمه معاویه در جنگ صفین تشبیه کرده، تا تحلیل‌هایی که دلیل این منع را، ایجاد یک فرصت چهارساله دیگر برای دولت کنونی، با هدف اثبات نادرست بودن روند همسویی با غرب برای حل مشکلات کشور می‌داند. در واقع، جریانی فعال شده تا دلیل این منع را، به مختصاتی خارج از شخصیت، ویژگی‌ها، افکار و اندیشه‌های شخص احمدی‌نژاد ارتباط دهد. به یقین این نوع تحلیل‌های نادرست، در صورت عدم تصحیح، می‌تواند منشأ مشکلات دیگری در جامعه، در آینده دور و نزدیک شود. سؤال این است که چرا رهبر معظم انقلاب برای اولین بار نظر خود مبنی‌بر شرکت نکردن فردی در رقابت‌های انتخاباتی را، علناً اظهار کردند؟ در گذشته اگر در مواردی هم در مقام مشورت، معظم‌له نسبت به شخصی چنین نظری داده‌اند، هرگز آن را آشکارا با هدف رسانه‌ای شدن، بیان نکرده‌اند. اما درباره رئیس‌جمهور سابق، علاوه بر اینکه مقام معظم رهبری در دیدار با احمدی‌نژاد در تاریخ نهم شهریور ماه، وی را از آمدن به عرصه انتخابات به عنوان نامزد نهی کردند، با گذشت ۲۷ روز از آن تاریخ، به دلایلی در درس خارج روز پنجم مهر، این نهی را علنی ساخته و آن را به اطلاع عموم رساندند. 
نکته بسیار مهم برای رسیدن به جواب پرسش پیشین، دلایلی است که خود معظم‌له در بیانات‌شان ذکر کردند، ایشان دلیل توصیه به احمدی‌نژاد برای شرکت نکردن در انتخابات به‌عنوان نامزد انتخابات را، به صلاح نبودن برای شخص ایشان و مصلحت کشور اعلام فرمودند. در سخنان معظم‌له ملاحظه شود: «یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که صلاح نمی‌دانیم شما شرکت کنید... این دوقطبی در کشور ایجاد می‌شود، دوقطبی مضر است به حال کشور...» در این سخنان، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به صراحت بیان می‌دارند که شرکت احمدی‌نژاد به صلاح خود ایشان و به صلاح کشور نبوده و باعث یک دوقطبی مضر و خسارت‌بار در کشور می‌شود. معمولاً‌ در انتخابات، در بیشتر مواقع رقابت‌ها حالت دوقطبی پیدا می‌کند، اما آن دوقطبی مضر مورد نظر رهبر معظم انقلاب که با آمدن رئیس‌جمهور سابق شکل می‌گیرد، چه نوع دوقطبی است؟ حضرت آیت‌الله جنتی، دبیر محترم شورای نگهبان در جلسه هیئت‌رئیسه مجلس خبرگان، جمله‌ای را در همین زمینه اظهار داشته‌اند که می‌تواند فهم آن دوقطبی مضر را، آسان نماید. ایشان گفتند: «رهبر انقلاب در موضع اخیرشان، یک فتنه را خنثی کردند.» بیان این نکته از سوی دبیر شورای نگهبان به‌عنوان دبیر نهاد نظارت‌کننده بر انتخابات به چرایی این منع کمک می‌کند. برای تشریح این مطلب، باید به عقب برگشت و نکاتی را بازخوانی کرد. وقتی آقای احمدی‌نژاد در ابتدای دولت دهم، آقای مشایی را به‌عنوان معاون اول رئيس‌جمهور معرفی کرد، رهبر معظم انقلاب طی نامه‌ای این انتصاب را خلاف مصلحت شخص آقای احمدی‌نژاد و مخالف مصلحت دولت ایشان و همچنین عامل اختلاف میان علاقه‌مندان رئیس‌جمهور دانسته و برمبنای این دلایل خواستند که این انتصاب ملغی شود. در آن فضا، اگر این سؤال مطرح می‌شد که چرا  معظم‌له با این انتصاب مخالفت کردند، دلایل آن به شرایط کشور برنمی‌گشت؛ بلکه تمامی دلایل متوجه شخصیت مشایی به لحاظ افکار، اندیشه‌ها و مواضع بود.
 بی‌توجهی رئيس‌جمهور سابق به این موضوع مهم، سبب شد تا وی، روزبه‌روز به این افکار و اندیشه‌ها نزدیک‌تر شود، تاجایی که این جمله در مواضع مختلف از ناحیه رئيس دولت نهم و دهم تکرار شد: «احمدی‌نژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدی‌نژاد!»
رفتارهای چالش‌برانگیز و غیرهمسو با نظام که در سال‌های پایانی دولت سابق از سوی رئیس آن دولت شکل گرفت، به دلیل همین یکی بودن یا یکی شدن احمدی‌نژاد با مشایی بود. احمدی‌نژاد با نزدیک شدن پایان دوران ریاست‌جمهوری‌اش، برخلاف قانون از بیت‌المال برای جایگزین کردن مشایی به جای خود در پاستور، بسیار هزینه کرد، لکن به همان دلایلی که رهبر معظم انقلاب معاون اولی ایشان را به صلاح نمی‌دیدند، شورای نگهبان صلاحیت مشایی را برای ریاست‌جمهوری تأیید نکرد. حال اگر احمدی‌نژاد برای انتخابات سال ۹۶ برنامه‌‌ای جهت شرکت به‌عنوان نامزد ریاست‌جمهوری داشته باشد، اولین سؤال این است که شورای نگهبان با موضوع چگونه برخورد خواهد کرد؟ بدیهی است که احمدی‌نژاد سال ۹۶، دیگر احمدی‌نژاد سال‌های ۸۴ و ۸۸ نیست؛ بلکه احمدی‌نژادی است که از سال ۸۸ به بعد، مرتب خودش را با مختصات مشایی معرفی می‌کند. مشایی که هم صلاحیت برای معاون اولی نداشت و هم برای ریاست‌جمهوری صلاحیتش تأیید نشد. بنابراین، احتمال تأیید نشدن آقای احمدی‌نژاد از سوی شورای نگهبان با این اوصاف، یک احتمال معقول است. همین احتمال معقول موجب شده تا برخی از اطرافیان رئیس‌جمهور سابق که برای آمدن به صحنه انتخابات تصمیم گرفته بود، به وی متذکر شوند که احتمالاً همانند مشایی، از سوی شورای نگهبان تأیید نشود. احمدی‌نژاد که در سال ۹۲، برای تأیید گرفتن مشایی تا آخرین لحظه تلاش کرد، ولی به نتیجه نرسید؛ به این نتیجه رسید که با رفتن به سفرهای استانی و تبدیل آمدنش به یک خواست مردمی، نظام و شورای نگهبان را، به دادن تأییدیه وادار خواهد کرد! بسیار روشن است که این روش، یک روش دوقطبی‌‌ساز و فتنه‌ساز است. موسوی هم در سال ۱۳۸۸، با همین روش غیرقانونی فتنه‌ساز می‌خواست به هدفش مبنی‌بر باطل کردن نتیجه انتخابات برسد. موسوی و همراهانش با آن خطای راهبردی (البته در قالب یک توطئه براندازانه و براساس الگوی انقلاب‌های رنگی)، به خودش و کشور خسارت‌های جبران‌ناپذیری را وارد ساختند. شواهد و قرائن نشان می‌داد که احمدی‌نژاد هم برای رفتن مجدد به پاستور، برای عبور از سد نظارتی شورای نگهبان، راهی را انتخاب کرده بود که به تعبیر آیت‌الله جنتی دبیر محترم شورای نگهبان می‌توانست به یک فتنه منتهی شود. آری در چنین فضایی، رهبر حکیم و دوراندیش انقلاب اسلامی، با ورود به موضوع، بزرگ‌ترین خدمت را به شخص احمدی‌نژاد و کشور کردند و از بروز فتنه‌ای دیگر در سال ۹۶، جلوگیری به عمل آوردند. هنگامی اهمیت این موضوع، بیشتر درک خواهد شد که توجه کنیم دشمنان در کمین فرصت‌ها برای بر هم زدن ثبات و آرامش کشور همانند سال ۱۳۸۸ هستند. دشمنان منتظر شکل‌گیری زمینه‌های تحرکات اجتماعی فراهم شده از سوی داخلی‌ها، برای به هم ریختن اوضاع کشور هستند. این گونه فشار اجتماعی بر شورای نگهبان برای گرفتن تأیید صلاحیت، به طور قطع یک فرصت طلایی را برای دشمنان خارجی و جریان ضدانقلاب فراهم می‌‌اورد.

 محمدرضا بلوردی/ از سال گذشته میلادی که عربستان سعودی کسری بودجه 16 درصدی خود را اعلام کرده،‌ اقدامات متعددی در راستای مقابله با این مشکل اقتصادی انجام داده است، از جمله کاستن از حجم پروژه‌های عمرانی، وضع مالیات‌های جدید، برداشت از حجم ذخایر ارزی کشور و کم کردن از حجم یارانه‌های دولتی.
 سلمان بن‌عبدالعزیز، پادشاه سعودی، در تازه‌ترین اقدام فرمانی مبنی‌بر کاهش حقوق و مزایای وزیران و اعضای مجلس شورا و کاهش دستمزد کارمندان بخش دولتی را صادر کرد. این اقدامات در واقع تلاشی است که برای مدیریت هزینه‌ها پس از کاهش درآمدهای نفتی این کشور صورت
می‌گیرد.
 بر اساس فرمان پادشاه، حقوق وزیران 20 درصد و‌ حقوق اعضای مجلس شورا 15 درصد کاهش می‌یابد. انتشار ارقام مربوط به کاهش دستمزدها در بخش دولتی زمانی اهمیت خود را نشان می‌دهد که بدانیم به باور تحلیلگران مسائل اقتصادی عربستان سعودی،‌ پرداخت دستمزد کارمندان بخش دولتی،‌ حدود 50 درصد بودجه این کشور را شامل می‌شود.
عربستان سعودی در جایگاه بزرگ‌ترین صادرکننده نفت در جهان از سال 2014 بیش از 50 درصد درآمدهای نفتی خود را از دست داده است و به همین دلیل در سال گذشته با 98 میلیارد دلار کسری بودجه روبه‌رو شده 
است.
 این در حالی است که بر اساس آمارهای رسمی منتشر شده در ژوئیه گذشته،‌ این کشور برای اولین بار از دهه هشتاد گرفتار رکود اقتصادی شده است و در حال حاضر هم به واسطه همین مشکلات و مسائل با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کند که این بحران در بخش‌ ساخت‌وساز نمود بیشتری دارد؛ چرا که این بخش اساساً به منابع مالی حکومت متکی است و مشکلات مالی آن سبب شده است تا کارگران خارجی فعال در این بخش نیز با وضعیت بحرانی روبه‌رو شوند و برای چندین ماه متوالی نتوانند دستمزدهای خود را دریافت کنند. 
موضوع مشکلات کارگران خارجی در عربستان سعودی و به طور خاص کارگران پاکستانی به حدی بوده است که سفارت پاکستان در ریاض اعلام کرد، صدها نفر از این کارگران بدون اینکه دستمزدی دریافت کنند، عربستان را ترک خواهند کرد.
وضعیت بغرنجی که عربستان در زمینه اقتصادی با آن روبه‌رو شده، بیشتر از هر چیزی متأثر از جنگ‌طلبی‌هایی است که این کشور دنبال می‌کند؛ چرا که برای رسیدن به اهداف خود نیازمند بستن قراردادهای سنگین در زمینه خرید تسلیحات است؛ به گونه‌ای که تنها در یک مورد وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا اعلام کرد، عربستان سعودی حدود 459 میلیون دلار برای خرید 9 فروند بالگرد بلاک هوک هزینه کرده است. 
گفتنی است، در چند روز گذشته کنگره آمریکا با امضای قرارداد نظامی ۱۵/۱ میلیارد دلاری با عربستان موافقت کرده است و انگلستان نیز تجهیزات نظامی به ارزش سه میلیارد دلار را به عربستان سعودی فروخته است که هر کدام از این قراردادها فشار بیش از پیشی به خزانه آل‌سعود وارد
می‌کند. 
به هر حال،  از نگاه صاحب‌نظران چنانچه عربستان سعودی بخواهد سیاست‌های کنونی خود را دنبال کند،‌ بعید نیست که سرنوشتی، همچون الجزایر در انتظار آن باشد؛ کشوری که با وجود داشتن منابع غنی نفتی در دهه هشتاد قرن گذشته مجبور به اتخاذ سیاست‌های ریاضتی شد که نتایج معکوسی برای دولت داشت و سبب شکل‌گیری اعتراضات گسترده‌ای شد و تحولات سیاسی که در پی این اعتراضات در این کشور رخ داد، برای بیش از یک دهه آن را گرفتار خشونت‌های نظامی کرد.


دکتر محسن رضایی در جلسه شورای تحلیل معاونت سیاسی سپاه دو عامل پیشرفت کشور را تبیین کرد
رضا زین‌العابدین مقدم/ همزمان با هفته دفاع مقدس جلسه شورای تحلیل معاونت سیاسی نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه با حضور سردار سرلشکر دکتر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس برگزار شد. در این جلسه سرلشکر پاسدار دکتر محسن رضایی با اشاره به دستاوردهای دفاعی کشور به نقش اقتصاد در تقویت اقتدار نظام جمهوری اسلامی پرداخت. در ادامه مشروح سخنان دکتر محسن رضایی در این نشست را می‌خوانید.
تلاش‌های دشمنان برای محدودسازی توان دفاعی جمهوری اسلامی ایران موضوع جدیدی نیست که نظام جمهوری اسلامی ایران به تازگی با آن مواجه شده باشد؛ بلکه مسبوق به سابقه بوده است. اگر نامه‌های عباس‌میرزا در مواجهه با روس‌ها و از دست رفتن بخش‌های عظیمی از سرزمین مادری از جمله باکو پایتخت آذربایجان را مطالعه کنید، عمق تأثیر کمبود سلاح و مهمات را متوجه خواهید شد. در حقیقت، نصف سرزمین ایران مانند سمرقند، بخارا، باکو، نخجوان و... در آن زمان و طی ۴۰، ۵۰ سال از ایران جدا شد، به طوری که ایران فعلی از لحاظ وسعت، نیمی از سرزمین‌های 200 سال گذشته ایران را هم شامل نمی‌شود. حتی در جنگ هشت ساله هم خیلی از کشورها تصور می‌کردند پنج استان درگیر در جنگ نیز از ایران جدا خواهند شد. آنها فکر می‌کردند مانند جنگ‌های 200 سال گذشته، دوباره در این جنگ نیز خواهند توانست استان‌هایی مانند خوزستان، ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی را از ایران جدا کنند، چراکه در 200 سال گذشته و طی حدود 25 جنگ کوچک و بزرگی که به ایران تحمیل شده بود، هیچ جنگی با پیروزی ایران به پایان نرسید و ایران به طور مستمر شکست می‌خورد.
بنابراین موضوع خلأ قدرت نظامی و اقتدار ایران یک درد تاریخی محسوب می‌شد که انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران به مثابه اولین نظام سیاسی پاسخ این درد را داد و مرهمی بر آن شد و توانست همه پنج استان خود را از چنگال دشمنان نظام بیرون آورد و طومار آنها را با تحمیل شکست‌های پی‌درپی در هم بپیچد و افتخاری بزرگ برای این نظام کسب کند. در واقع، اگر قرار باشد در کارنامه عملکرد حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب نکات برجسته‌ای یافته شود، یکی از آن نکات برجسته می‌تواند بازگشت اقتدار به ایران باشد؛ موضوعی که برای نسل‌های گذشته کشور به آرزو تبدیل شده بود؛ زیرا در آن زمان ایران هیچ چیزی برای دفاع از خود نداشت و اسلحه و مهمّات وابسته به بیرون بود و همین موجب می‌شد تا دشمنان این نظام گاهی اوقات با کم و زیاد کردن چند عدد فشنگ، پادشاهان ایران را اداره کنند؛ لذا فقدان و بازگشت اقتدار ایران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و نباید آن را در موقعیت فعلی رها کرد؛ بلکه باید آن را به انبوهی از اسناد، مدارک، تحلیل، کتاب و... تبدیل کرد تا نسل‌های آینده کاملاً نسبت به این درد و تلاش‌هایی که برای رفع این درد صورت گرفته آگاه و واکسینه شوند. پرداختن به این موضوع از نعمات الهی به شمار می‌آید؛ زیرا با مطرح شدن این‌گونه سؤالات و طرح اشکالات، ذهن‌ها متوجه این موضوع می‌شود که آیا ایران به نیروی نظامی نیاز دارد یا خیر؟ اگر جواب مثبت است، به چند نفر نیروی نظامی احتیاج دارد؟ چقدر باید برای نیروی نظامی خود هزینه کند؟ نیروی نظامی چه تأثیری می‌تواند در کشور داشته باشد؟ و...
این موضوع با موضوعاتی چون؛ تولید نفت، راه‌سازی، سدسازی و... متفاوت است و به هیچ‌وجه قابل مقایسه نیست و نمی‌توان با کم کردن اقتدار ایران در دیگر موضوعات سرمایه‌گذاری بیشتری کرد؛ زیرا تا به امروز ایران چنین نعمتی نداشته و از اقتدار به دور بوده است و از طریق وابستگی‌ای که به دیگر کشورها داشته، آسیب‌های فراوانی را متحمل شده و موجب شده است تا سرزمین‌های زیادی از ایران جدا شود.

دستاوردهای اقتدار دفاعی کشور
اقتدار نظامی و دفاعی می‌تواند به حفظ مسائلی چون؛ استقلال، امنیت، ‌مردم‌سالاری دینی، آزادی مطبوعات و... منجر شود. اگر این اقتدار نبود کدام یک از منتقدان می‌توانستند نقدهای خود را نسبت به نظام مطرح کنند؟ اگر استبداد در این کشور حاکم بود، چگونه اجازه نقد به منتقدان داده می‌شد؟ لذا این اقتدار به برکت نظامیان است. منتقدانی که سپاه را نقد می‌کنند به برکت سپاه است که می‌توانند به راحتی و با آزادی کامل به این امر بپردازند؛ زیرا اگر سپاه نبود، اقتدار و آزادی‌ای وجود نداشت و ایران نیز مانند پادشاهی آل‌سعود، بحرین و امارات می‌شد.
بنابراین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران که در درون این کانون اقتدار قرار دارند و سرچشمه این اقتدار به شمار می‌آیند، باید از این فضا حداکثر استفاده را ببرند؛ زیرا پس از مدتی این فضا آرام خواهد شد و کسی به آن نخواهد پرداخت. به همین علت باید این فضا را خوب رصد کرد و مورد بررسی و تحلیل قرار داد و به صورت مناسب برای دیگران بازگو کرد.

اقتدار و اقتصاد، مکمل یکدیگر در پیشرفت کشور 
در حال حاضر این پرسش مطرح می‌شود که در وضعیت کنونی چگونه باید وارد مسئله شد؟ در حالی که دیگر نه حکومت قاجار بر سر کار است و نه حمله روس‌ها به صورت نظامی آن زمان وجود دارد، نقطه کلیدی تحلیل‌ها باید کجا باشد؟ 
پاسخ پرسش این است که نقطه کلیدی تحلیل‌ها ارتباط میان اقتدار و اقتصاد است و باید از این زاویه ورود پیدا کرد؛ یعنی اقتدار و اقتصاد دو بال و دو موتور برای پرواز و پیشرفت یک ملت و کشور هستند. کشور، هم به اقتدار و هم به اقتصاد نیاز دارد. جمهوری اسلامی ایران به دنبال این نیست تا مسیر شوروی‌ها یا چینی‌ها را دنبال کند؛ یعنی نه می‌خواهد مانند شوروی‌ها که به دنبال سلاح بودند و اقتصاد را رها کردند، باشد و نه مانند چینی‌ها که به دنبال تشکیل یک نظام پیوندی بودند. نظام پیوندی مانند درختی است که در محیط خوبی رشد کرده و ریشه خوبی دارد؛ اما بی‌ثمر است و درختی که ثمردار است را به آن پیوند می‌زنند و آن درخت بی‌ثمر به یک درخت پرثمر تبدیل می‌شود. ریشه درخت بی‌ثمر است، اما شاخ و برگ و میوه ثمر دارد. چینی‌ها هم این کار را انجام دادند و مصمم بودند کمونیسم را در سیاست حفظ کنند و حاکمیت خود را که حاکمیت کمونیستی بود نگه دارند، اما اقتصاد خود را سرمایه‌داری کردند. شوروی‌ها نیز به بعد اقتصاد توجهی نداشتند، بلکه بعد نظامی را دنبال می‌کردند؛ لذا ایران، هم به دنبال اقتدار است و هم به دنبال اقتصاد. باید هوشیار و مراقب بود تا مدافعان اقتدار را در جبهه‌ای که در مسیر شوروی‌ها گام برمی‌دارند، قرار ندهند. چه کسانی می‌گویند پاسداران فقط دنبال اقتدار هستند و کاری به اقتصاد ندارند؟
در دو دهه گذشته رهبر معظم انقلاب سیاست‌های کلان نظام را ابلاغ کردند، یا همه مطّلعند که ایشان حداقل به مدت 10 سال شعارهای سال را به طور مستمر اقتصادی اعلام می‌کنند. نظام شوروی در کدام از مواقع این چنین توجهی داشته است؟ آنها بیشتر به دنبال این بوده‌اند تا تعداد بمب‌های اتمی خود را افزایش دهند و از آمریکایی‌ها بمب اتم بیشتری داشته باشند، یا اینکه زودتر به فضا دسترسی پیدا کنند؛ اما جمهوری اسلامی این‌گونه فکر نمی‌کند؛ بلکه هم به اقتصاد و هم به اقتدار فکر می‌کند و هر دو را لازم می‌داند؛ زیرا نتیجه نهایی اقتدار و اقتصاد، امنیت و پیشرفت است؛ یعنی امنیت باید از پشتوانه اقتصاد و اقتدار برخوردار باشد تا زندگی مردم امنیت داشته باشد. بنابراین امنیت بدون اقتصاد و اقتدار امکان‌پذیر نیست، مگر اینکه تأمین امنیت را مانند دوره‌های قبل اجاره دهند و آن را به آمریکا متصل کنند و آمریکا نیز در قبال ایجاد امنیت، ‌استقلال ایران را بخرد و امر کند که ایران باید از آمریکا اطاعت و تبعیت کند. بنابراین اگر نیاز است امنیت حفظ شود، باید هم اقتدار و هم اقتصاد مطلوب وجود داشته باشد.
از سوی دیگر، پیشرفت کشور نیز اقتصاد و اقتدار می‌خواهد. اگر بخواهیم در علم و فناوری پیشرفتی داشته باشیم، کشور باید هم امنیت و ثبات داشته باشد و هم از اقتصاد و تولید خوب برخوردار باشد. این دو رکن نیز به یکدیگر وابسته‌اند؛ آیا می‌شود در شرایط ناامنی اقتصاد شکوفایی داشت و تولید کرد؟ زمانی می‌شود تولید کرد و از اقتصاد شکوفایی برخوردار بود که امنیت وجود داشته باشد. اقتدار هم به پول نیاز دارد. بنابراین برای اینکه اقتدار باشد باید تولید و درآمد باشد.
این مسئله باید جا بیفتد که سپاهی‌ها نه مانند روس‌ها هستند و نه مانند چینی‌ها، بلکه نگاه‌شان به نظامی‌گری مکمل اقتصاد و اقتصاد مکمل نظامی‌گری است و می‌خواهند این دو موضوع را با یکدیگر به پیشرفت برسانند.
معمولاً وقتی چنین مسئله‌ای مطرح شود، سریع سؤال خواهند کرد که چرا ما در اقتصاد عقب هستیم؟ بلافاصله باید جواب داد؛ چرا ما در اقتدار جلو هستیم؟ چرا تا مشکل اقتصادی در جامعه پیدا می‌شود، همه مشکلات را به گردن اقتدار می‌اندازند؟ بلکه باید برعکس جواب این افراد را داد و با دست گذاشتن روی اقتدار باید پرسید که چرا اقتصاد عقب است؟ بنابراین هر کسی که می‌خواهد متوجه شود که چرا در اقتصاد عقب هستیم، باید بداند که چرا نظام در اقتدار پیشرفت داشته است؟ چرا این‌گونه باید مطرح کرد؟ زیرا می‌گویند چون کشور تحریم بوده است سبب شده تا اقتصاد پیشرفتی نداشته باشد. مگر ایران در نظامی‌گری بیشتر از اقتصاد تحریم نبوده است که چنین دلایلی را مطرح می‌کنند؟! محدودیت‌ها و تحریم‌های کشور در بعد نظامی‌گری به هیچ‌وجه با تحریم‌های اقتصادی قابل مقایسه نیست. تجهیزات پزشکی، پوشاک، خوراک و... همیشه در دسترس بوده و کسی در این زمینه‌ها محدود نبوده است؛ اما در جنگ حتی نظام نمی‌توانست سیم خاردار داشته باشد. پس ایران چطور با همه محدودیت‌ها و محرومیت‌ها در موضوع اقتدار این همه رشد داشته است و موشک‌های آن با برد 2000 کیلومتری با خطای چند متری ساخته می‌شود؟ بنابراین اگر می‌خواهیم وضع اقتصاد بهبود یابد باید همان راه را برویم و گام‌هایی را که در مسیر اقتدار برداشتیم، در مسیر اقتصاد نیز برداریم.
در حال حاضر یک راه بیشتر وجود ندارد و آن هم راه انقلابی است که در اقتدار کشور دخیل بوده است.
اما در عرصه اقتصاد این مسئله معکوس شد، راه انقلابی را از اداره کشور خارج کرده و راه غرب‌زدگی را وارد اداره کشور کردند؛ یعنی در گذشته سازمانی به نام جهاد سازندگی وجود داشت که کارهای انقلابی بسیاری انجام می‌داد، اما به مرور زمان دست و پای آن را بستند و از خیلی مسائل محروم کردند و از دور خارج ساختند.
همان‌طور که نظام در اقتدار موفق عمل کرد و تفکر غرب‌زدگی را از نهادهای نظامی و امنیتی خارج کرد، متأسفانه غرب‌زده‌ها در اقتصاد موفق شدند و راه انقلابی را از اقتصاد خارج کردند. امروزه اقتصاد ایران در مدیریت تفکر غربی به سر می‌برد و هنوز راه انقلابی به اقتصاد ورود پیدا نکرده است. علت اینکه  کمتر از 20 درصد از سیاست‌های کلان رهبر معظم انقلاب در بعد اقتصاد اجرایی شده این است که راه انقلابی در اقتصاد وجود ندارد. چرا باید تنها 20 درصد از ابلاغیات اقتصادی بالاترین مقام حکومتی یک کشور اجرا شود؟ این نشان می‌دهد که راه دولتمردان ایران در اقتصاد اشتباه است.
بنابراین در کشور یک نوع عدم توازن وجود دارد. در یک طرف ایران به قدرت اول منطقه دست پیدا کرده است، اما اقتصاد آن در همان منطقه هشتم یا نهم است و این یک نوع عدم توازن است. این عدم توازن مربوط به این نیست که نظام با پول‌های مردم تانک خریده است و در اقتدار پیشرفت داشته است؛ بلکه مربوط به این است که اقتصاد به دست نیروهای انقلابی فتح نشده است؛ یعنی راهی که در اقتدار طی شده در اقتصاد طی نشده است. اگر آن راه طی می‌شد اقتصاد هم درست می‌شد.
در موضوع اقتصاد مقاومتی که سال گذشته ابلاغ شد و شعار امسال نیز با این نام مشخص گردید، رهبر معظم انقلاب ناچار شدند به دولت دستور بدهند تا حداقل یک قرارگاه اقتصاد مقاومتی تشکیل دهند، در حالی که خود دولت در مباحث مجمع تشخیص مصلحت، مخالف ایجاد قرارگاه بود؛ در سیاست‌ها تشکیل قرارگاه گنجانده شده بود و در یکی از بندها آمده بود که قرارگاه اقتصادی تشکیل شود.
بنابراین این عدم توازنی که در حال حاضر به وجود آمده مربوط به این است که اقتصاد هم می‌توانست مانند اقتدار پیشرفت داشته باشد و در آن نیز مشکلی وجود نداشته باشد؛ اما راهی که در اقتصاد انتخاب شد راه غرب‌زدگی بود و تا زمانی که این راه پس زده نشود و راه انقلابی در اقتصاد حاکم نشود در اقتصاد پیشرفتی نخواهیم داشت. 
نتیجه اینکه با دست خالی نیز می‌توان کویر را به طلا تبدیل کرد و این امر فقط یک شرط دارد و آن اینکه اجازه بدهند انقلاب وارد اقتصاد شود. ورود انقلاب به اقتصاد یعنی اینکه سیاست‌های کلان نظام را با دل و جان انجام دهند. دوم اینکه مدیریت کشور باید به صورت مدیریت جهادی باشد؛ یعنی افرادی که مسئولیت قبول می‌کنند باید روحیه انقلابی داشته باشند و مدیریت‌شان یک مدیریت جهادی باشد. اگر این‌گونه باشد و اگر تحریم‌ها هم بیشتر از این باشد قطعاً اقتصاد درست خواهد شد و زندگی مردم بهبود خواهد یافت.

نگاهی به برنامه‌های یونیسف در ایران
 شیرین زارعپور / یکی از مهم‌ترین وزارتخانه‌های کشور که مهد تعلیم و تربیت و اولین جایگاه ورود به عرصه اجتماع پس از هفت سال گذران در اجتماعی کوچک‌تر به نام خانواده است و اولین  نهادی که پس از خانواده  مسئولیت پراهمیت تربیت نیرو و نسل سلامت و بانشاط همراه با باورهای اسلامی و انقلابی را بر عهده دارد،  آموزش و پرورش است. مدیریت این وزارتخانه به دلیل داشتن مسئولیتی خطیر و همین‌طور داشتن بیشترین مخاطب که شامل کادر آموزشی، دانش‌آموزان و اولیای آنها می‌باشد، دقت نظر خاصی را می‌طلبد و لازم است پیش از هر حرکت و تصمیمی تمام مصالح و مفاسد تصمیم‌گیری‌ها، رصد شده و مورد توجه قرار گیرد.
کارگاه آموزشی چهار روزه‌ای که از 31 مرداد تا سوم شهریور با همکاری یونیسف و آموزش و پرورش و با حضور دکتر ویل پارکس، نماینده یونیسف برگزار شد، نشان از نسخه‌پیچی تازه یونیسف برای این وزارتخانه دارد. 
تمرکز این کارگاه بر روی واژه «برابری» بود. همان واژه آشنا و با بهانه چاره‌جوبی که ظرفیت مدارس را برای پایش و عملکرد مناسب برای دسترسی برابر به یادگیری برای کودکان عنوان می‌کند. پس از آن یعنی در همان هفته کارگاه آموزشی«شهر دوستدار کودک» با تأکید بر ایجاد دسترسی برابر و آموزش با کیفیت برای همه کودکان برگزار شد و در اختتامیه دکتر ویل پارکس، در سخنرانی خود تأکید کرد که اجرای مدارس دوستدار کودک در راستای آرمان چهارم توسعه پایدار در زمینه آموزش با کیفیت است، این در حالی است که پیش از این رئیس دفتر یونیسف ابراز نگرانی کرده بود که 80 درصد نوجوانان ایرانی راه‌های پیشگیری ایدز را نمی‌دانند و دقیقاً همین دغدغه از طرف یونیسف سبب شد تا آمارهای عجیبی را در رفع این نگرانی از سوی آموزش و پرورش شاهد باشیم. توزیع 400 هزار کتاب در کتابخانه‌های یازده استان کشور که طبق گزارش معاون تربیت بدنی و سلامت اداره کل آموزش و پرورش البرز، تنها در استان البرز 50 هزار جلد کتابچه پیشگیری از ایدز بین دانش‌آموزان دبیرستانی این استان و 5800 جلد در رودان توزیع شد و چینیان، مدیر کل دفتر سلامت آموزش و پرورش، درج مطلب تعریف ایدز در بخش آشنایی با بیماری‌ها و در فصل هفتم کتاب علوم زیستی و بهداشت سال اول دبیرستان، برای دختران و پسران 13 ساله را مهم‌ترین اتفاق در وزارت دانست.
هر آموزشی بر اساس نیاز مخاطب و جامعه صورت می‌گیرد، اما چند درصد مبتلا به ویروس ایدز در جامعه ما وجود دارد و آیا این نگاه غیر کارشناسی و همین‌طور غیرقانونی نوعی آموزش غیرمستقیم به اسم پیشگیری نیست؟ یک جریان‌سازی هوشمندانه برای مشغول ساختن جامعه به موارد غیرضروری و فراموشی مطالبه‌گری درباره سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سبک زندگی اسلامی که اساساً جایی در آموزش‌های وزارتخانه ندارد.
اما نگرانی‌های یونیسف به اینجا ختم نمی‌شود؛ بلکه درباره دستگیری محمدباقر نمازی هم ابراز نگرانی عمیق از صندوق کودکان ملل متحد به گوش می‌رسد. بیش از شش ماه از دستگیری باقر نمازی کارمند سابق یونیسف نگذشته که یونیسف دوباره بیانیه‌هایی مبنی بر نگرانی از بازداشت وی صادر کرده است.

پروژه نفوذ با سناریوهای متفاوت
باقر نمازی نامی آشنا در تاریخ سیاسی ایران پیش و پس از انقلاب است و ردّ پای او در حوزه‌های اقتصادی و سیاسی بسیاری به چشم می‌خورد. محمدباقر نمازی از سیاستمداران دوره پهلوی است و حکم استانداری خوزستان را زمانی از شاه پهلوی دریافت می‌کند که حادثه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در زمان استانداری او رخ می‌دهد. او تبعه ایرانی ـ آمریکایی از یک خاندان معروف یهودی، فعال در مافیای تجارت تریاک با یهودیان و ارتباط با لژهای فراماسونری است که در سال 1983 به آمریکا مهاجرت می‌کند و در دوران ریاست جمهوری هاشمی به ایران بازمی‌گردد و «آتیه بهار» و «همیاران غدا» را راه‌اندازی می‌کند. در کارنامه باقر نمازی عامل کلیدی شبکه‌سازی در ایران، پروژه براندازی با تشکیل مؤسسه «همیاران غدا» با حمایت موقوفه ملی دموکراسی و تمرکز همیاران بر فعالیت در حوزه حقوق کودکان و همچنین بر اجرای پروژه‌های مردم‌نهاد، تقویت برنامه تحدید نسل ایرانیان، ارتباط‌گیری با گری سیک، وودرو ویلسون، عضویت در پروژه گلف 2000، ارتباط با بنیاد فورد و مؤسسه نایاک به چشم می‌خورد. 
نمازی از فعالان حوزه کودکان بوده  و در این راه، مسیر زیادی را طی کرده است. استفاده از فرصت‌هایی مانند زلزله بم و مهندسی فضای زلزله‌زده با وارد کردن «بهائیان» شیراز و تهران تحت پوشش تشکل‌های خیریه تربیت شده به دست نمازی و سپرده شدن تعدادی کودک منطقه به تشکیلات بهائی (رهاورد مهر و دانش) و استفاده از همین تجربه در زلزله آذربایجان، چهره موفقی از وی برای رؤسای آمریکایی او ساخته است.
پروژه دیگر نمازی، «مونته سوری» است. در این پروژه مدیریت و نظارت بر مهدهای کودک از آموزش و پرورش گرفته شد و به بهزیستی سپرده شد و پس از آن هم به بخش خصوصی واگذار شد. مهدهای کودک آموزش‌دهنده و تقویت‌کننده رقص و موسیقی توسط سمن‌های تشکیلات نمازی با مدیریت عروسش (همسر بابک نمازی) و فعال کردن عوامل بهائی در پروژه مونته سوری، توأم با آموزشی با نگاه فروید، از دیگر خوش‌خدمتی‌های نمازی به یونیسف و اربابان غربی‌اش است.
حمایت از کودکان کار با هدایت ویژه و خاص همیاران غدا تحت عنوان «تلاشگران یاران همدل» صورت گرفت که کارگاه‌های متفاوتی با عنوان حمایت از این کودکان برگزار کرد که پس از دستگیری نمازی هم شروع به پرونده‌سازی از مسیر عوامل‌شان در کمپین بین‌المللی حقوق بشر بر ضد نظام صورت داده است.
حالا مونته سوری متوقف می‌شود و از کنار آن (فرهنگ صلح) سر درمی‌آورد و اکنون مدرسه دوستدار کودک با دلسوزی! یونیسف و تمرکز تازه‌ای بر آموزش و پرورش، کلید خورده است!

به بهانه رونمایی از تازه‌ترین فیلم عاشورایی سینمای ایران در جشنواره مقاومت
 مهدی امیدی/ فیلم «هیهات» تجربه جدید سینمای ایران در زمینه مفاهیم عاشورایی است. این فیلم، ساختاری متفاوت با فیلم‌های معمول و مرسوم دارد. به این معنا که حاصل کنار هم قرار گرفتن چهار فیلم کوتاه با مضامین مختلف، اما با یک موضوع محوری است؛ جریان تفکر عاشورایی در زندگی و جهان امروز. البته چهار فصل فیلم، یکدست نیستند و در آنها فراز و فرودها و قوت و ضعف‌هایی دیده می‌شود.
«هیهات» برای اولین بار در چهاردهمین جشنواره فیلم مقاومت به نمایش درآمد و با استقبال به نسبت خوبی هم از سوی مردم، هنرمندان و منتقدان در این جشنواره مواجه شد. این فیلم همچنین به طور عمومی در سینماهای کشور به نمایش درآمده است.
بی‌تردید عاشورا و جنبش انقلابی امام حسین(ع) زیربنای مقاومت بوده است. هم در دوران انقلاب اسلامی، هم در دوران دفاع مقدس، هم امروز در خاکریزهای جنگ‌های منطقه‌ای. آنچه پشتوانه همه دلاوری‌ها و پیروزی‌های ما بوده، خون و روح حسین(ع) بوده است؛ روحی که از مرزهای ما فراتر رفته و امروز در سوریه، عراق، بحرین، یمن، لبنان، فلسطین، افغانستان و ... رسوخ کرده است و عامل ایستادگی مظلومان در برابر ظالمان شده است. با توجه به این اهمیت، ادای دین سینمای ایران به واقعه کربلا تقریباًً هیچ است، به طوری که هنوز هم به مناسبت تاسوعا و عاشورا، فیلم «روز واقعه» گل سرسبد فیلم‌هایی است که در تلویزیون به نمایش در‌می‌آید. فیلم «رستاخیز» هم با صرف هزینه هنگفتی، اثر چندان دلپذیری در روایت قیام حسینی نیست و به دلیل مشکلات خاص خود همچنان پشت سد عدم مجوز اکران مانده است. البته، «مختارنامه» هم یک سریال عظیم و باشکوه محسوب می‌شود و طی پنج، شش سال اخیر به همین مناسبت به نمایش درآمده است. به همین دلیل، همه علاقه‌مندان و دغدغه‌مندان سینما منتظر بودند تا ببینند آیا فیلم «هیهات» می‌تواند این خلأ سنگین را پر کند یا خیر؟ 
فصل اول فیلم «هیهات» به کارگردانی دانش اقباشاوی، روایت یک جوان (با بازی حامد بهداد) است که قصد دارد مادرش را به زیارت کربلا ببرد؛ مادری که، پیر و فرتوت است و توان سفر ندارد. اما یک بار که کامیون انتقال ضریح حرم امام حسین(ع) از نزدیکی محل زندگی آنها می‌گذرد، پسر آن را می‌دزدد و نزد مادرش می‌آورد تا «آب دریا را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید»! این بخش از فیلم، دارای جذابیت دراماتیک بالایی است؛ اما نمی‌تواند از نظر منطقی و عقلانی مخاطب خود را اقناع کند. 
اما بخش دوم و سوم فیلم فقط تصاویر زیبا و کارت پستالی را نمایش می‌دهد و فاقد داستان و محتوای تأمل‌برانگیز است. بخش دوم به کارگردانی هادی نائیجی، سعی در پیوند محرم با دفاع مقدس دارد. یک جانباز (با بازی حمید فرخ‌نژاد) پس از مرخص شدن از آسایشگاه و بازگشت به آبادان، مین‌زارهایی را می‌بیند که هنوز پاک‌سازی نشده‌اند و قربانی می‌گیرند. پس خودش دست به کار می‌شود و با یک ماشین خنثی‌سازی مین، به دل آتش و انفجار می‌زند. این بخش هم گرچه دارای مضمون محترم و خوبی است، اما بسیار ضعیف به آن پرداخته شده است. اپیزود سوم فیلم نیز به کارگردانی سیدروح‌الله حجازی، از کارگردانی قابل‌ قبولی برخوردار است و به نمایش تصاویر و نماهایی بکر و پرجاذبه از حاشیه حرم امام حسین(ع) در کربلا می‌پردازد، اما این بخش هم در همین حد باقی می‌ماند، به طوری که هیچ مفهوم به روز و مهمی ندارد. نهایت برداشتی که از این بخش می‌شود این است که خانواده‌های بی‌سرپرست و فقیر عراقی، بهتر است به جای گدایی از مردم، حاجت خود را از امام حسین(ع) بخواهند.
اما فصل آخر فیلم به کارگردانی «هادی مقدم‌دوست» یک خط‌شکنی ماهرانه و چشم‌نواز و دلپذیر از موضوع مغفول و مظلوم این روزهاست؛ مدافعان حرم. مقدم‌دوست برای این بخش، در زمانی اندک و کوتاه، هم به موضوع عاشورا می‌پردازد، هم دلدادگی آدم‌ها به حسین(ع) و کربلای او. هم مقاومت و رزم و نبرد با ظلم را نشان می‌دهد و هم شهادت در راه دفاع از حرم اسوه‌های کربلا را. البته در روایت این بخش از فیلم هم، به روز است و از دریچه شبکه‌های اجتماعی و ابزارهای مدرن و جدید ارتباط جمعی استفاده می‌کند؛ کاری که جذابیت فیلم را هم دوچندان کرده است.
در مجموع، «هیهات» به عنوان تجربه چهار کارگردان جوان و نوظهور سینمای ایران در حوزه نمایش دراماتیک مفاهیم عاشورایی، یک اتفاق مهم و ارزشمند محسوب می‌شود. به امید اینکه این گونه تجربیات دائم تکرار شوند؛ چرا که در این صورت، می‌توان شاهد فیلم‌های بهتری هم در این زمینه بود.

کارشناسان مذهبی و فرهنگی در گفت وگو با صبح صادق
سیدمحمد مشکوه‌الممالک/ رهبر معظم انقلاب (مدظله‌العالی) در دیدارهای مختلف‌شان با مداحان، در هیئت‌ها و حتی مناسبت‌های عزاداری تأکید زیادی بر اصلاح برخی از روش‌های نامناسب هیئت‌ها و مداحان داشته‌اند. ایشان در یکی از این دیدارها فرموده‌اند: «هیئت‌ها نمی‌توانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار نداریم! هر کس علاقه‌‌مند به امام حسین(ع) است، یعنی علاقه‌‌مند به اسلام سیاسی، اسلام مجاهد، اسلام مقاتله، اسلام خون دادن و اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین(ع) این است. اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزاداری مراقب باشد که مبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است. البته معنای این حرف این نیست که هر حادثه سیاسی در کشور اتفاق می‌افتد، ما باید حتماً در مجلس روضه آن را با یک گرایش خاصّی ـ حالا یا این طرف، یا آن طرف ـ بیان کنیم و احیاناً با یک چیزهایی هم همراه باشد؛ نه، اما فکر انقلاب، فکر اسلام، خطّ مبارکی که امام(ره) در این مملکت ترسیم کردند و باقی گذاشتند، اینها بایستی در مجموعه‌‌ها و مانند اینها حضور داشته باشد.» در راستای بیانات رهبر معظم انقلاب خبرنگار صبح صادق گفت‌وگویی را با سه تن از استادان دانشگاه و حوزه درباره الزامات هیئت‌های عزاداری انجام داده که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.
شور و شعور با همدیگر
حجت‌الاسلام سیدحمید میرباقری
مهم‌ترین و بیشترین اولویت که متأسفانه در سال‌های اخیر مقداری کم‌رنگ شده است، بیان معارف اهل‌بیت(ع) در دهه اول ماه محرم است. در جلسات مذهبی، هیئت‌ها و مساجد بیان معارف قرآنی و اهل‌بیت(ع) باید در اولویت قرار بگیرد و بدانند که فقط داشتن شور کافی نیست. البته سینه‌زنی، زنجیرزنی و به راه انداختن دسته‌های عزاداری حتماً لازم است، اما کافی نیست. طی 30 تا 40 سال اخیر گاهی گفته می‌شود که به زنجیرزنی و سینه‌زنی نیاز نیست، اینها انحراف است. اگر رسانه‌ها و هیئت‌ها گمان کنند همین شور، زنجیرزنی و سینه زدن کافی است، این مسئله هم کاملاً غلط است. اینها لازم است، اما کفایت نمی‌کند. جوان و نسل امروز باید شعور، فهم و درک‌شان با معارف قرآنی و اهل‌بیت(ع) همراه شود که اگر این‌طور شد، دیگر تحت هیچ شرایطی سیدالشهداء(ع) را رها نمی‌کنند. اگر این شور با شعور و درک همراه نباشد می‌تواند با یک نگاه به نامحرم یا شبهه اعتقادی از بین برود. در محرم و در غیر ماه محرم متأسفانه کمتر جلساتی داریم که شبهات دینی و مسائل اعتقادی در آن بیان ‌شود و بیشتر موارد اخلاقی مطرح می‌شود؛ اما جنبه‌های اعتقادی که توحید، نبوت، قیامت، ولایت و امامت است کمتر مطرح می‌شود. اگر انسان اعتقاداتش درست شد، مسائل اخلاقی هم درست می‌شود. نکته دیگری که در این سال‌ها، به‌ویژه امسال به تذکر نیاز دارد که در روایات اهل‌بیت(ع) هم فراوان آمده است و مربوط به امروز و دیروز جامعه هم نیست، توجه مردم به مسئولیت‌های اجتماعی است که در واقع به مسئولیت‌های مردم در قبال همدیگر اشاره دارد. گاهی عده‌ای از مردم می‌گویند که چرا به لبنان کمک می‌شود، در حالی که در داخل این همه گرفتاری وجود دارد؟ در پاسخ می‌گوییم هر کجای دنیا که مسلمان و شیعه باشند، وظیفه داریم که کمک کنیم. قطعاً غیر از آنکه ما وظیفه داریم به شیعیان سوریه، لبنان، بحرین و یمن کمک کنیم، باید مسئولیت‌های اجتماعی را که امروز نسبت به هم داریم نیز فراموش نکنیم، یعنی من نسبت به همسایه و فامیل بی‌خبر نبوده و از حال آنها مطلع باشم. برای نمونه، بزرگ‌ترهای فامیل در مسائل ازدواج، مسکن و جهیزیه به افراد فامیل کمک و مشکلات را حل کنند.

قیام اباعبدالله‌الحسین(ع) سیاسی است 
حجت‌الاسلام محمدرضا زائری
مجالس عزاداری اباعبدالله(ع) در هر نقطه‌ای از دنیا و هر زمانی در تاریخ بشر فرصتی است که مردم با این هدایت همراه شده و از نور حقیقت بهره‌مند شوند. ترویج فرهنگ عاشورایی و تقویت مجالس عزاداری از افزایش فرصت‌ها برای هدایت مردم است.
بسیاری از مردم در طول سال به دلایل مختلفی فرصت نمی‌کنند که با نهادهای مذهبی و تشکل‌های دینی ارتباط داشته باشند؛ اما در ماه محرم لطف و عنایت الهی شامل حال آنها می‌شود تا در مجالس عزاداری حضور پیدا کنند، در دسته‌های سینه‌زنی همراه شوند، از نذری و تبرک مجالس امام حسین(ع) بخورند و نوعی ارتباط‌شان را با نهادهای دینی و مذهبی حفظ کنند. هر چقدر این مجالس دقیق‌تر، خالص‌تر و نزدیک‌تر به حقیقت قیام اباعبدالله‌الحسین(ع) باشد، به طور طبیعی نتیجه بهتری حاصل خواهد شد.
کسانی که در واقع به شکل هدفمند و با برنامه این خط را تعقیب می‌کنند، به این دلیل است که اثر این مجالس را در پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس دیده‌اند و به طور طبیعی می‌دانند که اگر مجالس مذهبی ما به شکل هدفمند و آگاهانه در این مسیر همراه نشود، چه پیامدها و مسائلی را به دنبال دارد؛ چون ذات اسلام و اساساً قیام اباعبدالله‌الحسین(ع) در عاشورا سیاسی است؛ بنابراین نمی‌توان موضوع سیاست را از قیام اباعبدالله‌الحسین(ع) جدا کرد.
 قیام امام حسین(ع) یک مبنای قابل دفاع، منطقی و عقلانی دارد و نباید رویکرد عزاداری‌ها و مجالس ما به گونه‌ای باشد که این هدف را تضعیف یا مخدوش کند. نکته دوم عدالت که اصل تشیع و قیام امام حسین(ع) بر آن استوار است، مبارزه با ظلم بوده است. مجالس عزاداری ما باید به طور طبیعی ظلم را در انواع مختلف محکوم کند. حال این ظلم می‌تواند ظلم آمریکایی نسبت به مستضعفین، ظلم آل‌سعود به مردم یمن و بحرین، ظلم رژیم صهیونیستی جنایتکار به مردم لبنان و فلسطین و حتی ظلم یک شخص عادی نسبت به اهالی محل با دروغگویی، احتکار، گرانفروشی و پایمال کردن خون ضعفا داشته باشد. محور سوم معنویت در کنار این دو رکن این است که روح حاکم بر مجالس عزاداری باید فضای معنوی به همراه آرامش باشد. کسانی که ممکن است در زندگی روزمره خودشان با انواع و اقسام آشوب‌های فکری و مشکلات اجتماعی درگیر باشند، باید در مجالس عزاداری به آرامش روحی و روانی برسند و به طور طبیعی حضور امام را احساس کنند. این ارتباط معنوی باید در مجالس نیز محسوس باشد و اگر از اشک ریختن و گریستن در عزاداری امام حسین(ع) تجلیل شده، به دلیل ایجاد ارتباط معنوی بوده است.

هیئت‌ها کارگاه تربیتی جامعه 
 حجت‌الاسلام علی سرلک
هیئت به مثابه یک رسانه بوده و در حال مخابره پیام است هم برای کسانی که درون آن هیئت و درس نورانی شرکت دارند و هم برای افرادی که بیرون از هیئت قرار دارند. 
در درجه اول کسانی که در هیئت شرکت می‌کنند و با حضور آنها هیئت شکل می‌گیرد، باید از شور و شعور قرآنی و اهل‌بیتی(ع) برخوردار باشند. همچنین، معارفی که بیان می‌شود، نوع عزاداری، برگزاری جلسه و پذیرایی و حتی صدای بلندگو مجموعه‌ای در مسیر تحقق خواسته‌های اولیای حق باشد. از سوی دیگر هیئت نباید به گونه‌ای باشد که پیام ظلم‌ستیزی و درگیری با ظالم را نداشته باشد؛ چراکه امام حسین(ع) برای درگیری با ظالم کشته شده است. هئیت‌ها نباید جنبه دوری از مسائل سیاسی، جریان استکبار و جبهه ظلم در عالم را ترویج کنند و بگویند که ما کاری با اینها نداریم. امام حسین(ع) برای مبارزه با ظلم کشته شد. چطور می‌شود هیئتی برای امام حسین(ع) شکل بگیرد، آن وقت کاری به ظلم، ستمگر و ظالم نداشته باشد و فقط به این سمت بروند که گریه کنند، آن هم یک گریه انتزاعی تا اینکه احساسی برقرار کنند و اشکی ریخته شود و ثوابی ببرند و کاری به بقیه‌اش نداشته باشند. در این صورت هیئت به معنای رسانه عمل نکرده؛ زیرا حرف واقعی اباعبدالله‌الحسین(ع) را برای شرکت‌کنندگان در میان نگذاشته‌اند. برای افرادی که موافق و بیرون از هیئت هستند، باید پیام یاری، نصرت، همکاری و همدلی داشته باشد. 
در مسائل سیاسی نیز به خاطر داشته باشیم در هر مسئله‌ای همان‌گونه که اصلش ضرورت دارد، افراط و تفریط نیز می‌تواند دیگران را دچار سوءتفاهم کند. همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب فرموده‌اند، تحلیل فهم سیاسی، عمل و اقدام عاقلانه سیاسی باید در کار باشد و از هر کسی به اندازه خودش انتظار می‌رود. هیئت‌ها باید حساس و دارای مواضع باشند، در عین حال شور و هیجان نیز لازم و ضروری است. هیئت‌ها کارگاه تربیتی جامعه هستند که باید صلابت خود را حفظ کند، واقعاً هیئت باید جایی باشد که برای امام حسین(ع) یارگیری ‌کنند.

گزارشی از برگزاری هفتمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس
 حسن ابراهیمی/ هفتمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس همزمان با هفته دفاع مقدس در مصلای تهران که دیگر میزبان نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران نیست، برگزار شد. نمایشگاهی که طی این سال‌ها دچار نوسانات مختلفی شده است؛ از برگزاری در شهرستان‌ها تا استقبال کم مخاطبان و...؛ اما سال گذشته این نمایشگاه در باغ موزه دفاع مقدس تهران و امسال در مصلا برگزار شد و احتمالاً از نظر محل برگزاری کمّ‌وکیف بهتری پیدا کرد.

چه اتفاقاتی افتاد؟
سردار احمد حق‌طلب، رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سپاه و بسیج در مراسم اختتامیه هفتمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس عصر پنج‌شنبه، هشتم مهر ماه در مصلای تهران با اشاره به اهداف برگزاری هفتمین دوره نمایشگاه کتاب دفاع مقدس، اظهار داشت: «این نمایشگاه با دو هدف، یعنی توسعه فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی و انتقال فرهنگ متعالی دفاع مقدس به نسل جوان برگزار شد.»
اما نمایشگاه هفتم امسال میزبان 100 ناشر تخصصی دفاع مقدس در 130 غرفه با بیش از چهار هزار عنوان بود. برای کمک به ناشران بن‌هایی با 20 درصد تخفیف میان بازدیدکنندگان توزیع شده بود که نقش چندان زیادی در حجم فروش کتاب‌ها نداشت. 
گفتنی است، قریب به 20 مراسم رونمایی کتاب در این نمایشگاه برگزار و در آن حدود 100 کتاب رونمایی شد. نشست‌های تخصصی هم درباره موضوعات دفاع مقدس و ادبیات این حوزه و نقد آثار و برنامه‌های سخنرانی چاشنی برگزاری این نمایشگاه بود.
گستردگی موضوع دفاع مقدس هم سبب شده بود تا کتاب‌های عرضه شده از سنین کودک و نوجوان تا بزرگسال را پوشش دهد.

دیدگاه بازدیدکنندگان
یکی از بازدیدکنندگان نمایشگاه می‌گفت، این نمایشگاه هنوز آن چیزی که باید باشد، نیست. همه چیز فراهم است، اما مخاطب نیست که استفاده کند. تقریباً همه سرشناس‌های انتشارات دفاع مقدس اینجا هستند؛ اما این سوت و کوری در زمانی که نمایشگاه به نیمه رسیده، خیلی خوب نیست. او که یک جوان حدوداً 26 ساله بود، ضمن ابراز نارضایتی از خلوت بودن نمایشگاه، می‌گفت: «زمانی که نمایشگاه در اصفهان برگزار شده بود، به دلیل علاقه‌ام به این حوزه آنجا رفتم. یک روز وسط هفته بود، حوالی بعدازظهر غلغله‌ای برپا بود با اینکه مکان نمایشگاه توی خیابان آتشگاه بود و از مرکز شهر اصفهان دور بود، ولی رونق داشت.» او معتقد بود، لااقل بازدید‌های دانش‌آموزی، دانشجویی و بسیج محلات و مساجد را برای نمایشگاه در نظر می‌گرفتند تا این‌قدر خلوت نباشد. 

معلمی با علاقه‌های دفاع مقدسی
با بازدیدکننده دیگری هم به گفت‌وگو نشستیم؛ او یک خانم میانسالی بود که بعد متوجه شدم معلم است. او می‌گفت، علاقه خاصی به کتاب‌های دفاع مقدس دارد. وقتی کتاب‌هایی را که خوانده بود، نام می‌برد، متوجه شدم عمده کتاب‌های معروف و پرفروش این حوزه را خوانده است. او خود را یک مخاطب تخصصی می‌دانست و می‌گفت: «هر سال که می‌گذرد شکر خدا عناوین و محتوای بیشتری در این حوزه تولید می‌شود. کتاب‌های خاطرات رزمندگان میراث مکتوبی است که در اختیار ما قرار داده می‌شود.» این معلم می‌گفت: «در مدرسه همواره مروّج این کتاب‌هاست و سعی دارد در این قالب حجاب و مفاهیمی، چون حیا را به شاگردانش منتقل کند.» وقتی در زمینه خلوت بودن نمایشگاه پرسیدم، پاسخ داد: بله، استقبال کم بوده، اما با وجود این باز هم برای من که دنبال چنین فرصتی هستم تا تمام کتاب‌های این حوزه را در کنار هم ببینم و تهیه کنم، خیلی عالی است. نمایشگاه کتاب تهران به دلیل گستردگی تمرکز را از آدم می‌گیرد.

تغییر سلیقه!
در قسمت دیگری با یک خبرنگار روبه‌رو شدم، او هم نسبت به خلوت بودن نمایشگاه گله داشت و معتقد بود: «کار تبلیغی مناسبی برای نمایشگاه انجام نشده است.» البته می‌گفت که باید بررسی کنیم و ببینیم آیا امسال هم این حوزه با استقبال روبه‌رو می‌شود یا نه. منظورش تغییر سلیقه مردم بود.

کنار هم جمع شدن از همه چیز مهم‌تر است
یکی از غرفه‌ها مقصد بعدی من بود. وقتی با مسئول غرفه هم‌صحبت شدم، گفت: «دو سالی است که در حوزه دفاع مقدس حجم تولیدات‌شان بالا رفته، اما متأسفانه حمایت‌ها کم است، اصلی‌ترین حمایت‌ها به یک سری انتشارات بزرگ اختصاص دارد، اما به دلیل جریان‌سازی خوبی که در جامعه صورت گرفته، توانسته‌ایم دخل و خرج انتشارات را دربیاوریم. استقبال از کتاب‌های خاطرات رزمندگان خیلی خوب است.» مسئول این غرفه هم در زمینه خلوت بودن نمایشگاه گفت: «خیلی از مردم تهران در نمایشگاه کتاب، کتاب‌های مورد نیاز خود را خریده‌اند. همه ما آنجا غرفه داشتیم. خوب بود حداقل از شهرستان‌ها تسهیلات می‌دادند که علاقه‌مندان برای تهیه کتاب به تهران بیایند.»
اما نکته جالب وقتی بود که در غرفه‌ای با یک نویسنده دفاع مقدسی روبه‌رو شدم. او معتقد بود، تعداد مخاطبان خیلی مهم نیست، نمایشگاه کاری را که می‌خواست انجام دهد، انجام داد. همه ناشران این حوزه را جمع کرده، همه در یک جا کنار هم مشغولند، علاقه‌مندانی هم هستند که به نمایشگاه آمده‌اند که در مجموع طی این یک هفته کم هم نیستند. قریب چند هزار نفر می‌شوند. مهم این است که نمایشگاه برگزار شد و ناشران دیدند که طی این هفت دوره هر سال چه پیشرفت‌هایی نسبت به سال قبل صورت گرفته است. برای نمونه، من اگر خودم در اینجا حاضر نمی‌شدم، انگیزه نوشتن کتاب‌های جدید را پیدا نمی‌کردم.

تخصصی‌ترین نمایشگاه کتاب
یکی از مسئولان نمایشگاه نیز مخاطب بعدی من بود. او معتقد بود، این نمایشگاه تخصصی‌ترین و بزرگ‌ترین نمایشگاه ملی کتاب بود که در سطح کشور برگزار شد و احتمالاً باب برگزاری نمایشگاه‌های تخصصی ملی کتاب را هم در کشور می‌گشاید.
وی درباره خلوت بودن نمایشگاه هم گفت: «به هر جهت این نمایشگاه تخصصی است، هر چند که رویکرد عمومی دارد. ما نباید انتظار داشته باشیم که مخاطب نمایشگاه کتاب تهران اینجا تکرار شود؛ ولی باز هم معتقدیم نمایشگاهی با این اهمیت و حجم مخاطب نباید این‌قدر خلوت باشد.»

فکری برای آینده
با وجود این به نظر می‌آید، برای سال آینده مسئولان امر باید فکری به حال جذب مخاطب برای نمایشگاه کنند؛ چون همه چیز نمایشگاه به جز مخاطب آماده است، آن هم در دوره‌ای که این کتاب‌ها پرفروش‌ترین هستند.

 محمدرضا فرهادی/  در حالی که چند روزی از توافق آمریکا و روسیه مبنی بر آتش‌بس در سوریه نمی‌گذشت، انجام اقداماتی، همچون حمله آمریکا به پایگاه نظامیان سوری و نقض آتش‌بس از جانب تروریست‌ها، عملاً مهری بر پایان آتش‌بس و راه‌حل سیاسی بحران سوریه زد. در همین راستا، سیدحسن نصرالله در موضع‌گیری اخیر خود در دیدار سالیانه‌اش با مداحان در آستانه ماه محرم‌الحرام با تأکید بر این موضوع، اعلام کرد: «هیچ افقی برای راه‌حل سیاسی در بحران سوریه وجود ندارد و حرف آخر را تحولات میدانی می‌زند.» صرف نظر از آتش‌بس و نقض آن، بحث اصلی روی دو بازیگر مهم این عرصه است. پرسشی که در اذهان ایجاد می‌شود، در زمینه بازیگری یا بازیگردانی مسکوـ واشنگتن است. به بیان ساده‌تر، کدام یک از دو طرف توافق، دیگری را بازی داده است؟
۱ـ مسئله اول بر این امر استوار است که روسیه در حال بازی دادن آمریکاست. درباره دلایل این امر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف‌ـ دلیل اول نزدیکی انتخابات آمریکاست؛ چراکه روسیه به دنبال پایان بحران سوریه تا پیش از روی کار آمدن رئیس‌جمهور جدید در آمریکاست. به هر حال، روسیه به این امر واقف است که در صورت پیروزی ترامپ در انتخابات 18 آبان رویکرد سیاسی و مذاکره با آمریکا تا حدودی کم‌رنگ شده و بحران سوریه باید از طرق دیگر و با ادبیاتی متفاوت با رئیس‌جمهور جدید صورت گیرد. 
ب‌ـ دلیل دوم در همراهی روسیه با آمریکا در آتش‌بس، کاهش فشارهای سیاسی و اقتصادی آمریکا بر روی روسیه است. پس از بحران اوکراین و الحاق شبه‌جزیره کریمه به روسیه، آمریکا و اتحادیه اروپا روسیه را تحریم اقتصادی کردند و همین موضوع به کاهش درآمدهای مسکو منجر شد. بنابراین، روسیه با همراهی با آمریکا در بحث سوریه و آتش‌بس به دنبال کاهش فشارهای اقتصادی است که می‌تواند همین امر در آینده نیز برای موضوعات مهم‌تری، همچون بحث آینده بشار اسد مطرح باشد.
۲ـ مسئله دوم بر این امر استوار است که آمریکا در حال بازی دادن روسیه است. درباره دلایل این امر می‌توان گفت:
الف‌ـ در حمله اخیر آمریکا به پایگاه «دیرالزور»، واشنگتن به دنبال محک زدن مسکو بود تا ببیند روسیه تا چه اندازه نسبت به نقض آتش‌بس واکنش نشان خواهد بود که روسیه نیز موضعی محکم در برابر حمله اخیر داشت.
ب‌ـ آمریکا با مطرح کردن آتش‌بس و نقض آن به دنبال ایجاد تنش در روابط جبهه مقاومت و مسکو بود. به هر حال، جبهه مقاومت به دلیل بدعهدی طرف مقابل مخالف آتش‌بس بود؛ اما به علت لزوم کمک‌های انسانی به مناطق مختلف سوریه، با آن موافقت کرد. در حقیقت، با توجه به نقض آتش‌بس از سوی آمریکا، واشنگتن به دنبال این امر بود که در صف جبهه مقاومت نوعی تفکیک و دودستگی ایحاد کند که در این امر هم ناموفق بود. 
ج‌ـ آمریکا با دنبال کردن آتش‌بس و توافق با روسیه، طرحی گام به گام را در نظر گرفته بود؛ یعنی ابتدا به دنبال آتش‌بس در سوریه و توافق با روسیه و در مرحله دوم روی آوردن به گام‌های بعدی، همچون مذاکرات سیاسی و از همه مهم‌تر آینده سیاسی بشار اسد بود. مسکو به خوبی به این امر پی برده که توافق با آمریکا به معنای بازی برد ـ باخت و دست نیافتن به نتیجه است. بنابراین، آتش‌بس که توافقی برای مذاکرات بعدی بود، روسیه را از زمین بازی آمریکا بیرون کشید و مسکو به خوبی به این امر پی برد که واشنگتن اراده جدی برای پایبندی به آتش‌بس ندارد و توافق در مراحل بعدی هزینه‌های زیادی را متحمل روسیه خواهد کرد.
دـ آمریکا از یک سو گروه‌هایی، همچون داعش و النصره را در فهرست سیاه قرار داده و از سوی دیگر به این گروه‌ها کمک می‌کند. در نتیجه، واشنگتن با توافق با روسیه در آتش‌بس و حمایت از گروه‎های تروریستی بازی دوگانه‌ای را در برابر روسیه و تروریست‌ها در پیش گرفته است. 
در نهایت باید گفت، آتش‌بس مقدمه‌ای برای مراحل بعدی بود و در صورت پایبندی آمریکا گزینه‌های دیگری، همچون مذاکرات سیاسی بین دولت سوریه با گروه‌های معارض و آینده بشار اسد مطرح می‌شد. بنابراین، آمریکا به دنبال قدرت‌نمایی، ادامه بحران و کمک به تروریست‌ها از طریق آتش‌بس است. همچنین، باید به این نکته نیز توجه کرد که به احتمال زیاد آتش‌بس اخیر، آخرین همکاری روسیه و آمریکا در دوران ریاست جمهوری اوباما و همچنین مدیریت اقدامات متحدان‌شان بود.

سرلشکر باقری در جشنواره مالک اشتر نیروهای مسلح
سردار سرلشکر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در جشنواره مالک اشتر نیروهای مسلح با اشاره به اینکه امنیت کشور در سایه نیروهای مسلح، امروز یکی از نعمت‌های بزرگ نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به شمار می‌آید، اظهار داشت: «شهدای دفاع مقدس همواره نام‌شان در تاریخ این ملت ماندگار خواهد بود و همچنین نقش شهیدان بزرگ مدافع حرم که سال‌ها و دهه‌ها پس از دفاع مقدس، همچون همان دوران دفاع مقدس سر از پا نشناختند و نمی‌شناسند و به جبهه‌های جدید دفاع از حریم حرم ائمه(ع) برای پایداری و مقاومت در برابر استکبار جهانی و صهیونیست‌ها می‌شتابند و از هیچ تلاشی تا بذل جان فروگذاری نمی‌کنند، در یادها خواهد ماند.»
وی در ادامه با اشاره به تحولات منطقه، گفت: «با نگاهی به تحولات منطقه به راحتی می‌توانیم به نقش نیروهای مسلح در امنیت کشور پی ببریم.»
سرلشکر باقری تصریح کرد: «علت ناکامی و شکست ارتش عراق در برابر جمعیت اندک تروریست‌های داعش در سقوط شهر موصل، غافلگیر شدن ارتش عراق در برابر این تهاجم بود و این در شرایطی بود که ارتش عراق به تجهیزات روز آمریکایی مجهز بود و نیروهای آن سازماندهی و آموزش لازم را دیده بودند.»
وی خاطرنشان کرد: «اتفاقاتی که در کشور سوریه افتاد و تروریست‌های داعش توانستند وارد خاک این کشور شوند، به همین دلیل بود؛ اما بحمدالله با وجود فراز و نشیب‌های بزرگی که در سال 94 داشتیم، افتخار داریم که نیروهای مسلح مأموریت‌های دفاع و امنیت کشور اسلامی‌مان را چه در داخل و چه در مرزها و فراتر از مرزها با تمام توان دنبال کرده‌اند.»
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: «اگر بخواهیم مأموریت‌هایی را که نیروهای مسلح با موفقیت در سال 94 اجرا کردند، بشماریم فهرست طولانی را خواهیم داشت؛ اما حاصل این تلاش‌ها به لطف پروردگار همین امنیت و آرامشی است که در حال حاضر در کشور وجود دارد.»
سرلشکر باقری اظهار داشت: «ما در بحرانی‌ترین منطقه جهان و در معرض شدیدترین و متنوع‌ترین تهدیدات قرار داریم؛ از یک سو با آمریکای جنایتکار، صهیونیست، متحدین مرتجع منطقه‌ای آنها و  تروریست‌های تکفیری روبه‌رو هستیم و از سوی دیگر در معرض آسیب‌های اجتماعی و مشکلات داخلی برای مأموریت نیروی انتظامی و دیگر نیروهای مسلح هستیم که بحمدالله نیروهای مسلح توانسته‌اند سربلند با این تهدیدات مقابله کنند و مأموریت‌های‌شان را به نحو احسن انجام دهند.»
وی در پایان گفت: «در استفاده از فرصت‌ها در داخل و خارج از کشور وضعیت خوبی داریم و موفقیت به دست آمده است؛ اما هیچ‌گاه نباید به وضعیت موجود راضی باشیم. ان‌شاء‌الله با تلاش جهادی و استعانت از پروردگار خواهیم توانست سال به سال در جایگاه بهتری در اجرای مأموریت‌های‌مان قرار گیریم.»

 قاسم غفوری/ ساختار حاکم بر ایالات متحده آمریکا همواره بر این ادعا بوده که مجموعه‌ به هم پیوسته‌ای است که زمینه‌ساز اقتدار جهانی است و هیچ مؤلفه‌ای نمی‌تواند به آن خلل وارد کند. باراک اوباما در حالی ماه‌های پایانی دوران ریاست جمهوری‌اش را سپری می‌کند که بررسی کارنامه درونی آمریکا بیان‌کننده حقیقتی ورای این ادعاهاست. بخشی از این امر را می‌توان در ساختار اجتماعی حاکم بر آمریکا مشاهده کرد. سران آمریکا همواره ادعا داشته‌اند که کشورشان به دور از تبعیض و الگویی برای برابری افراد است که با یک مؤلفه، یعنی اقتصاد و رفاه در کنار هم قرار گرفته‌اند. هر چند که تبعیض نژادی، به ویژه تبعیض علیه سیاه‌پوستان و مسلمانان از قدیم در آمریکا رواج داشته، اما آمارها نشان می‌دهد در دوران اوباما به شدت این تبعیض افزایش یافته؛ چنانکه در طول سال‌های اخیر تبعیض ‌نژادی و به ویژه کشتار سیاه‌پوستان به دست پلیس زمینه‌‌ساز تظاهرات‌های گسترده مردمی شده که یادآور جنبش سیاه‌پوستان در دهه‌های گذشته است. نکته قابل توجه آن است که شکاف در ساختار آمریکا با محوریت سیاه و سفید در حالی رو به افزایش است که دولتمردان آمریکا از کاخ سفید و کنگره گرفته تا دستگاه قضایی و امنیتی به جای رسیدگی به این وضعیت همچنان سیاست نادیده گرفتن حقوق سیاه‌پوستان را ادامه می‌دهند. 
نکته دیگر در ساختار آمریکا وضعیت جریان‌ها و گروه‌های سیاسی است. زمانی جریان‌های سیاسی ورای جمهوریخواه و دموکرات نسبت به روند انتخابات اعتراض داشته و ساختار دو قطبی و سلطه سرمایه‌داری بر کشور را با دموکراسی و آزادی مغایر می‌دانستند؛ اما در انتخابات اخیر مؤلفه‌ای ‌تأمل‌برانگیز مشاهده می‌شود و آن، شکاف و چند دستگی در درون حزب‌های جمهوریخواه و دموکرات است. ترامپ در حالی نامزد جمهوریخواهان شده که به گفته بسیاری از ناظران سیاسی، وی مورد نظر جمهوریخواهان نبوده و با جنجال‌سازی و برنامه‌های شخصی در نهایت خود را به حزب تحمیل کرده است، چنانکه او بارها تأکید کرده است بدون حمایت حزب نیز به انتخابات ادامه می‌دهد. بر اساس این، بسیاری از جمهوریخواهان کهنه‌کار رسماً از کلینتون، رقیب دموکرات ترامپ حمایت کرده تا شکست او را شاهد باشند. درباره کلینتون نیز وضعیت مشابهی مشاهده می‌شود. هر چند که وی توانست به عنوان نامزد نهایی دموکرات‌ها معرفی شود؛ اما برخی هم‌حزبی‌های وی رویکردی متفاوت گرفته و بر حمایت از ترامپ تأکید کرده‌اند برای نمونه  تد کروز، رقیب انتخابات درون‌حزبی وی رسماً اعلام کرد، برای شکست کلینتون در انتخابات به ترامپ رأی خواهد داد. وضعیت مذکور نشان می‌دهد، انسجام گذشته درون احزاب آمریکایی گسستی قابل توجه را متحمل شده و در آینده احتمال انشعاب درون آنها دور از ذهن نخواهد بود.
نکته دیگر در ساختار آمریکا تقابل میان کاخ سفید و کنگره است. شاید زمانی این جمله که میان کنگره و کاخ سفید اصل پلیس خوب و بد وجود دارد و در نهایت در یک مسیر حرکت می‌کنند، سندیت داشت؛ اما امروز شاهد اختلافات واقعی و شکاف میان آنها هستیم. از یک سو کنگره با طرح‌های اوباما، از جمله درباره  بهداشت و درمان یا مهاجران مخالفت می‌کند و طرح‌هایی، همچون تحریم ایران یا حق مردم آمریکا برای شکایت از سعودی به جرم نقش داشتن در حادثه 11 سپتامبر را مطرح می‌سازد و از سوی دیگر کاخ سفید به دلیل مغایر بودن این طرح‌ها با اهدافش از مخالفت یا وتوی آنها سخن می‌گوید. روند تحولات نشان می‌دهد، ساختار سیاسی آمریکا عملاً در قالب کنگره و کاخ سفید با انشعاب و چند دستگی روبه‌رو شده و بسیاری از طرح‌ها را صرفاً به دلیل سیاسی‌کاری مورد هجوم رسانه‌ای و تبلیغاتی قرار داده و حاضر به کوتاه آمدن در مقابل یکدیگر نیستند که نتیجه آن قربانی شدن بسیاری از منافع مردم آمریکاست. 
نکته بسیار مهم دیگری که باید به آن توجه داشت، مسئله اختلافات دیدگاهی و حتی عملی میان کاخ سفید و دستگاه‌های نظامی و امنیتی است. هر چند که ریاست پنتاگون و سازمان سیا با نظر رئیس‌جمهور چینش می‌شود؛ اما روند تحولات از فرمانبرداری نکردن این نهادها از کاخ سفید حکایت دارد. برای نمونه، در زمینه سوریه در حالی که کاخ سفید ادعای پایبندی به آتش‌بس توافقی با روسیه را مطرح می‌کرد، ساختار اطلاعاتی و نظامی آمریکا اقدام به بمباران ارتش سوریه در دیرالزور کرد و جان ده‌ها نظامی سوریه را گرفت؛ در همین حال آنها اقدام به ارسال تسلیحات و کمک‌های گسترده به تروریست‌ها در لوای بسته‌های امدادرسانی سازمان ملل کردند که نتیجه آن تشدید حملات تروریستی و استفاده آنها از سلاح‌های شیمیایی بود. به عبارتی، نابسامانی در ساختار تصمیم‌گیری آمریکا چنان است که چورکین، نماینده روسیه در سازمان ملل می‌گوید: «معلوم نیست چه کسی در آمریکا تصمیم‌گیر است؛ کاخ سفید یا پنتاگون.» وابسته بودن به ساختارهای خارجی به جای توجه به رأی مردم را در نوع رویکرد کاندیداهای انتخابات می‌توان مشاهده کرد. برای نمونه، مقامات سعودی به آمریکا سفر کرده و رسماً از پرداخت ده‌ها میلیون دلار کمک به کمپین هیلاری کلینتون خبر می‌دهند. در همین حال هر دو کاندیدا برای نشان دادن ارادت خود به لابی صهیونیستی با نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی دیدار کرده و وعده‌هایی همچون معرفی قدس به عنوان پایتخت این رژیم را مطرح می‌کنند.
در جمع‌بندی نهایی از آنچه ذکر شد، می‌توان گفت که ساختار درونی آمریکا برخلاف ادعاهای مطرح شده درباره انسجام درون ساختاری آمریکاست و روند تحولات از فروپاشی این ادعا و قرار داشتن آمریکا در مسیر چندپارگی حکایت دارد. شاید این روند در کوتاه‌مدت چنان ملموس نباشد؛ اما در بلندمدت می‌تواند زمینه‌ساز تکرار سرنوشت شوروی سابق برای ایالات متحده و یا حداقل درگیر شدن آن در چالش‌های گسترده درونی باشد که پایان هژمونی و تک‌قطبی آمریکایی را رقم خواهد زد.