حجت‌الاسلام محمدیان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها گفت: برداشت بنده این است که کاملاًً تعمدی در دولت وجود دارد که اصلاًً نقشه مهندسی فرهنگی کشور مطرح نشود و به مرحله اجرا نرسد. ما احساس کردیم که اراده‌ای در دولت وجود ندارد که فرآیند اجرایی نقشه مهندسی فرهنگی را شروع کند، این درد دلی است که ما همه جا می‌گوییم. نقشه‌ای که این‌ قدر برایش زحمت کشیده شده و مهم‌تر از آن اولویت کشور است، این‌گونه به حال خود رها شده است.


 محمدرضا فرهادی/  در حالی که چند روزی از توافق آمریکا و روسیه مبنی بر آتش‌بس در سوریه نمی‌گذشت، انجام اقداماتی، همچون حمله آمریکا به پایگاه نظامیان سوری و نقض آتش‌بس از جانب تروریست‌ها، عملاً مهری بر پایان آتش‌بس و راه‌حل سیاسی بحران سوریه زد. در همین راستا، سیدحسن نصرالله در موضع‌گیری اخیر خود در دیدار سالیانه‌اش با مداحان در آستانه ماه محرم‌الحرام با تأکید بر این موضوع، اعلام کرد: «هیچ افقی برای راه‌حل سیاسی در بحران سوریه وجود ندارد و حرف آخر را تحولات میدانی می‌زند.» صرف نظر از آتش‌بس و نقض آن، بحث اصلی روی دو بازیگر مهم این عرصه است. پرسشی که در اذهان ایجاد می‌شود، در زمینه بازیگری یا بازیگردانی مسکوـ واشنگتن است. به بیان ساده‌تر، کدام یک از دو طرف توافق، دیگری را بازی داده است؟
۱ـ مسئله اول بر این امر استوار است که روسیه در حال بازی دادن آمریکاست. درباره دلایل این امر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف‌ـ دلیل اول نزدیکی انتخابات آمریکاست؛ چراکه روسیه به دنبال پایان بحران سوریه تا پیش از روی کار آمدن رئیس‌جمهور جدید در آمریکاست. به هر حال، روسیه به این امر واقف است که در صورت پیروزی ترامپ در انتخابات 18 آبان رویکرد سیاسی و مذاکره با آمریکا تا حدودی کم‌رنگ شده و بحران سوریه باید از طرق دیگر و با ادبیاتی متفاوت با رئیس‌جمهور جدید صورت گیرد. 
ب‌ـ دلیل دوم در همراهی روسیه با آمریکا در آتش‌بس، کاهش فشارهای سیاسی و اقتصادی آمریکا بر روی روسیه است. پس از بحران اوکراین و الحاق شبه‌جزیره کریمه به روسیه، آمریکا و اتحادیه اروپا روسیه را تحریم اقتصادی کردند و همین موضوع به کاهش درآمدهای مسکو منجر شد. بنابراین، روسیه با همراهی با آمریکا در بحث سوریه و آتش‌بس به دنبال کاهش فشارهای اقتصادی است که می‌تواند همین امر در آینده نیز برای موضوعات مهم‌تری، همچون بحث آینده بشار اسد مطرح باشد.
۲ـ مسئله دوم بر این امر استوار است که آمریکا در حال بازی دادن روسیه است. درباره دلایل این امر می‌توان گفت:
الف‌ـ در حمله اخیر آمریکا به پایگاه «دیرالزور»، واشنگتن به دنبال محک زدن مسکو بود تا ببیند روسیه تا چه اندازه نسبت به نقض آتش‌بس واکنش نشان خواهد بود که روسیه نیز موضعی محکم در برابر حمله اخیر داشت.
ب‌ـ آمریکا با مطرح کردن آتش‌بس و نقض آن به دنبال ایجاد تنش در روابط جبهه مقاومت و مسکو بود. به هر حال، جبهه مقاومت به دلیل بدعهدی طرف مقابل مخالف آتش‌بس بود؛ اما به علت لزوم کمک‌های انسانی به مناطق مختلف سوریه، با آن موافقت کرد. در حقیقت، با توجه به نقض آتش‌بس از سوی آمریکا، واشنگتن به دنبال این امر بود که در صف جبهه مقاومت نوعی تفکیک و دودستگی ایحاد کند که در این امر هم ناموفق بود. 
ج‌ـ آمریکا با دنبال کردن آتش‌بس و توافق با روسیه، طرحی گام به گام را در نظر گرفته بود؛ یعنی ابتدا به دنبال آتش‌بس در سوریه و توافق با روسیه و در مرحله دوم روی آوردن به گام‌های بعدی، همچون مذاکرات سیاسی و از همه مهم‌تر آینده سیاسی بشار اسد بود. مسکو به خوبی به این امر پی برده که توافق با آمریکا به معنای بازی برد ـ باخت و دست نیافتن به نتیجه است. بنابراین، آتش‌بس که توافقی برای مذاکرات بعدی بود، روسیه را از زمین بازی آمریکا بیرون کشید و مسکو به خوبی به این امر پی برد که واشنگتن اراده جدی برای پایبندی به آتش‌بس ندارد و توافق در مراحل بعدی هزینه‌های زیادی را متحمل روسیه خواهد کرد.
دـ آمریکا از یک سو گروه‌هایی، همچون داعش و النصره را در فهرست سیاه قرار داده و از سوی دیگر به این گروه‌ها کمک می‌کند. در نتیجه، واشنگتن با توافق با روسیه در آتش‌بس و حمایت از گروه‎های تروریستی بازی دوگانه‌ای را در برابر روسیه و تروریست‌ها در پیش گرفته است. 
در نهایت باید گفت، آتش‌بس مقدمه‌ای برای مراحل بعدی بود و در صورت پایبندی آمریکا گزینه‌های دیگری، همچون مذاکرات سیاسی بین دولت سوریه با گروه‌های معارض و آینده بشار اسد مطرح می‌شد. بنابراین، آمریکا به دنبال قدرت‌نمایی، ادامه بحران و کمک به تروریست‌ها از طریق آتش‌بس است. همچنین، باید به این نکته نیز توجه کرد که به احتمال زیاد آتش‌بس اخیر، آخرین همکاری روسیه و آمریکا در دوران ریاست جمهوری اوباما و همچنین مدیریت اقدامات متحدان‌شان بود.

  حسین عبداللهی‌فر/ نامه احمدی‌نژاد را باید یکی از مهم‌ترین رویدادهای تأثیرگذار انتخابات سال 96 دانست. صرف‌نظر از پیامدهایی که بر آرایش سیاسی گروه‌ها و رقابت‌های انتخاباتی گذاشته است، این نامه از زاویای دیگری نیز قابل تأمل است که انگیزه نگارنده نامه و بازتاب هوادارانش از جمله آنهاست.
احمدی‌نژاد این نامه را نوشت تا نیامدنش در تبعیت از ولایت را اعلام کند. این نامه بسیاری از هواداران احمدی‌نژاد را از آن جهت خشنود کرد که وی خلاف نظر و صلاحدید ولایت حرکت نکرد و مسیر ماندنش در جبهه انقلاب را باز گذاشت؛ چراکه بسیاری از بدخواهان نظام در رؤیای رویارویی وی و قرار گرفتنش در مسیر تقابل با رهبری بودند؛ کسانی که گمان می‌کردند احمدی‌نژاد به سکوت خود ادامه داده و راهی را در پیش خواهد گرفت که آنها از آن به «مدل هاشمی در انتخابات ۹۲» یاد می‌کردند. از نظر آنها احمدی‌نژاد می‌خواست مانند هاشمی پس از ردّ صلاحیت از سوی شورای نگهبان، ضمن فاصله گرفتن از نظام، فرد مورد نظر خود را برای ریاست جمهوری معرفی کند.
اما احمدی‌نژاد با این اقدام خود ثابت کرد که تشخیص مقام ولایت در صلاح خود و مصلحت کشور را بر تشخیص خود ترجیح می‌دهد؛ زیرا معظم‌له، هم مانع از ردّ صلاحیت وی و چالش‌هایی که در موضوع اتهامات احتمالی او مطرح است، شد و هم اجازه نداد تا دوقطبی در کشور شکل گیرد که عواقب، جوانب و نتیجه آن از اختیار احمدی‌نژاد خارج شود.
به این ترتیب احمدی‌نژاد با یک نامه کوتاه، اهداف بلند رقبای داخلی و سوءاستفاده‌کنندگان خارجی را از دوقطبی روحانی ـ احمدی‌نژاد ناکام گذاشت. چراکه این‌گونه هم آنها که قصد داشتند با تخریب وی و ایجاد فضای دیو و دلبر، ریشه همه مشکلات کشور را به گذشته حواله داده و از او به منزله نردبانی برای رأی‌آوری خود استفاده کنند، ناکام گذاشت و هم نقشه مخالفانی که به امید طرح مسائلی برخلاف مصالح کشور و نظام بوده و زیست خود را در چالش‌ها و تنش‌های درون کشور جست‌وجو می‌کنند، نقش بر آب کرد. ضمن آنکه نقشه کسانی را که فکر می‌کردند با تشکیل این دوقطبی، سایر گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی امکان ابراز وجود پیدا نخواهند کرد را خنثی کرد. 
با این وجود، نامه احمدی‌نژاد بیش از این می‌توانست خوشحال‌کننده دوستان و بدحال‌کننده دشمنان اسلام و انقلاب باشد، مشروط به اینکه:
1ـ این نامه فقط چند روز زودتر و پیش از بیانات رهبر معظم انقلاب نوشته شد؛ زمانی که اخبار این دیدار خصوصی، برخی از نیروهای انقلاب اما دوستدار احمدی‌نژاد را در شرایط سختی قرار داده بود که برای ردّ این خبر در منابع اطلاع‌رسانی خود تشکیک کرده و اصرار داشتند تنها در صورتی این خبر را باور می‌کنند که از شخص رهبر معظم انقلاب بشنوند؛ اصراری که معظم‌له را ناگزیر به موضع‌گیری آشکار و علنی ساخت و حتی اشاره فرمود که برخی می‌گویند ایشان تحت تأثیر دیگران چنین توصیه‌ای را داشته‌اند. 
2ـ همچنین اگر در ابتدای نامه مطرح نمی‌شد که برای تبیین گفتمان انقلاب اسلامی نزد معظم‌له رفته و تصریح می‌شد که نظر ایشان درباره ورود به انتخابات را جویا شده است، هم به واقعیت نزدیک‌تر بود و هم رافع تناقض محتوایی آن می‌شد؛ چراکه نمی‌توان باور کرد که سؤال‌کننده هیچ اشاره‌ای به انتخابات نداشته، اما پاسخ‌دهنده توصیه کاملاً مرتبط با انتخابات مطرح می‌کنند. چنانچه در گذشته نیز دیدارها و جلساتی با عنوان تبیین گفتمان انقلاب اسلامی برگزار شده، اما چنین توصیه‌هایی در کار نبوده است.
۳ـ علاوه بر این اگر در سطور پایانی نامه بر این تصریح می‌شد که احمدی‌نژاد می‌خواهد هم سرباز ولایت باشد، هم سرباز مردم و انقلاب، بیش از پیش محبّان ولایت را خوشحال می‌کرد.

سناریوهای پشت صحنه
رئیس کارگروه بررسی الگوی جدید قراردادهای نفتی در یکی از دانشگاه‌ها اعلام کرده است، ما در جریان مذاکرات برجام لابی نفتی را هم دنبال می‌کردیم. این افراد یکی یکی دست‌شان رو می‌شود و باید منتظر باشند که در آینده‌ای نزدیک افشا کنیم که سناریوی جدیدشان در جهت منافع چه کسانی است. حسینعلی حاجی دلیگانی با بیان این خبر، افزود: «کسانی که به دنبال الگوی جدید قراردادهای نفتی هستند، به دنبال معامله‌گری هستند. اگر این افراد از اجرای سناریوهایی که پشت صحنه‌اش معامله‌های شخصی است، دست برندارند، پشت صحنه اینها را افشا خواهیم کرد.»

برکت انقلاب اسلامی
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: «ایجاد موج دین‌شناسی و دین‌خواهی یکی از برکات اصلی انقلاب اسلامی است. وضعیت فرهنگی و مذهبی مردم در دوران رژیم شاهنشاهی با وضعیت کنونی قابل مقایسه نیست.» آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی با بیان اینکه پیش از انقلاب اسلامی در مدارس آموزگار قرآن کریم وجود نداشت، تصریح کرد: «اکنون به برکت انقلاب در روستاهای کشور نوجوانان حافظ قرآن کریم تربیت شده‌اند و به برکت دستاوردهای نظام اسلامی مردم کشورهای مختلف جهان می‌توانند با استفاده از روش‌های مختلف نسبت به فراگیری آموزه‌های دینی اقدام کنند.»

رونمایی از یک نفوذی
آمریکا یکی از مهره‌های نفوذی خود را به مردم ایران معرفی کرد. مارک تونر، معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در اظهاراتی مداخله‌جویانه از تأیید حکم زندان یکی از محکومان دستگاه قضایی ایران ابراز نگرانی کرد و گفت: «نرگس محمدی» به دلیل «فعالیت‌های صلح‌آمیز و مدنی» دستگیر شده است. شعبه ۳۶ تجدیدنظر استان تهران حکم ۱۶ سال زندان نرگس محمدی را به دلیل «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «تشکیل و اداره گروهک غیرقانونی لگام» را تأیید کرد. اتحادیه اروپا هم در بیانیه‌ای از تأیید این حکم ابراز نگرانی کرد و آن را «پیامی نگران‌کننده درباره وضعیت حقوق بشر» ایران خواند.

هزینه سفرهای خارجی
وزیر سابق ارتباطات با اشاره به سفر هیئت‌های خارجی به ایران، گفت: «ما شاهد یک ظلم در بحث سفر هیئت‌های خارجی به کشورمان هستیم؛ چراکه وقتی یک هیئت چند ده نفره خارجی به ایران سفر می‌کند، تأمین هزینه این هیئت‌ها برعهده ایران است و هزینه اسکان و گشت‌وگذار آنها در ایران از بیت‌المال پرداخت می‌شود.» محمد سلیمانی افزود: «وقتی هم که هیئت‌های ایرانی به خارج از کشور سفر می‌کنند، باز هم تأمین هزینه‌های سفر و حق مأموریت‌ها از بیت‌المال پرداخت می‌شود.»

جست‌وجوگرها در انتخابات 
اگر عبارت هیلاری کلینتون (Hillary Clinton is) را در موتور جست‌وجوی Google بنویسید، با کلماتی مانند «wining» و «awesome» روبه‌رو خواهید شد که به ترتیب به معنای «برنده» و «عالی» است؛ اما اگر موتور جست‌وجوی Yahoo را برای خانم کاندیدا انتخاب کنید، کلماتی مانند شیطان، بیمار، دروغگو، قاتل، پوچ، فاسد و ضد مسیحیت و چاق روبه‌رو می‌شوید. موتور جست‌وجوی Bing هم همین‌طور است و در این موتور جست‌وجو نیز کلمات منفی پشت سر نام خانم کاندیدا قطار می‌شود تا او را به قاتل، شیطان، مریض و حریص متهم کنند.
 
توطئه عليه مجالس عزاداري در يزد
آیت‌الله ناصری، نماینده ولی‌فقیه در استان یزد در گردهمایی رهروان مکتب حسینی که در آستانه ماه محرم در یزد برگزار شد با اشاره به اینکه برخی تلاش می‌کنند مردم یزد را به دلیل حضور در مراسم ‌عزاداری و برپایی مجالس روضه، افسرده بخوانند و به این بهانه، مجالس روضه را کاهش داده و برنامه‌هایی مانند کنسرت‌ها را ترویج دهند، گفت: «این یک توطئه علیه هیئت‌های عزاداری و مجالس امام حسین(ع) و توهینی بزرگ به مردم یزد است.»


آیا آمریکا برای مرحله پس از آزادی حلب آماده می‌شود؟!
افزایش حملات نظامی به شورشیان و تروریست‌ها در سوریه و پیشروی‌های ارتش سوریه، آمریکا را سراسیمه کرده است. گویا نگرانی از این پیروزی‌ها جان کری را مجبور کرده است تا لاوروف را به قطع همکاری دیپلماتیک با مسکو تهدید کند.
با وجود همه تلاش‌های آمریکا و متحدان برای متوقف کردن پیشروی‌های ارتش سوریه و متحدان و حملات هوایی به مواضع تروریست‌ها، به نظر می‌رسد دیپلماسی غربی ـ ناامید از نتیجه‌بخش بودن این تلاش‌ها ـ خود را برای شرایط پس از موفقیت ارتش سوریه در آزادسازی حلب آماده می‌کند و آن، جلوگیری از دستیابی ارتش سوریه به مناطق تحت اشغال شورشیان سوری و کرد‌هاست. روزنامه انگلیسی «گاردین» در بخشی از گزارش خود نوشت: «زمانی که بشار اسد کل دومین شهر بزرگ سوریه را تحت کنترل خود دربیاورد، او به یک پیروزی بزرگ دست خواهد یافت، اما او در جنگ پیروز نشده است. او از تمایل خود برای بازپس‌گیری کل کشور خبر داده است که چنین کاری نه‌تنها مستلزم بازپس‌گیری قلمرو تحت سلطه دولت اسلامی [گروه تکفیری ـ صهیونیستی داعش] است، بلکه شامل غلبه بر کردها و پذیرفتن خطر رویارویی مستقیم با آمریکا نیز می‌شود که از آنها حمایت کرده است. گروه‌های شورشی همچنان بخش‌هایی از خاک سوریه را تحت سلطه خود دارند، از جمله مناطق گسترده‌ای که تحت سلطه جبهه فتح‌الشام (که پیشتر به جبهه النصره مشهور بود) قرار دارد.»

این قدم اول است
فؤاد ایزدی، کارشناس مسائل آمریکا در واکنش به اعتراف ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در شورای روابط خارجی آمریکا مبنی بر بدعهدی ایالات متحده در اجرای برجام، گفت: «البته سخنان آقای ظریف در این شورا همخوانی بیشتری با واقعیت‌ها داشت و همین قدم اول است که واقعیت‌ها را آن‌گونه که هست، بیان می‌کند.» وی خاطرنشان کرد: «اینکه مسئولان وزارت خارجه به جای توجیه بدعهدی آمریکا امروز می‌گویند آمریکایی‌ها در عمل به تعهدات خود صادق نبودند، این خود قدم اول است که باید ادامه پیدا کند. این موضع این پیام را به آمریکایی‌ها خواهد داد که ممکن است تحمل مسئولان ایران در جایی به سر برسد.» همچنین یک عضو هیئت‌رئیسه مجلس با اشاره به اظهارات وزیر امور خارجه مبنی بر اینکه برجام دستاوردی برای کشور ما نداشته است، گفت: «دولت باید از انتقادات بهره‌برداری مثبت کند و تلقی نشود کسانی که منتقد هستند در مقابل دولت قرار دارند.» اکبر رنجبرزاده اظهار داشت: «چندی پیش منتقدان بدعهدی آمریکا را گوشزد می‌کردند و امروز که چند ماه از اجرای برجام گذشته، شاهد تحقق این گفته‌های منتقدان در بدعهدی آمریکا هستیم.» عباس گودرزی، نماینده مردم بروجرد هم در این باره گفت: «دولت باید امروز اعلام کند که برجام یک بار دیگر عبرتی شد که آمریکا قابل اعتماد نیست، پی بردن به قابل اعتماد نبودن آمریکا در برجام خود یک دستاورد است و ما می‌توانیم این موضوع را به یک فرصت تبدیل کنیم.»


تجارت پرسود جهان از زعفران ایرانی
در حالی که زعفران در کشور ما نتوانسته است به مثابه یک محصول کلیدی در اقتصاد ایفای نقش کند، برخی از کشورهای اروپایی و آسیایی با این ماده جادویی توانسته‌اند اقتصاد خود را متحول کنند.
زعفران درجه یک ایران در بازارهای اسپانیا، ایتالیا، چین، امارات، ترکیه و هندوستان در انواع سرگل و پوشال به صورت عمده توزیع می‌شود. در همین زمینه، گزارش خبرگزاری «رویترز» از فردی که شغل بانکداری را رها کرده و به تجارت زعفران روی آورده، خواندنی است. رویترز می‌نویسد: «این محصول هم‌اکنون مایه رشد اقتصادی یک کسب‌وکار کوچک آلمانی شده است که سالیانه چندین تن از این ادویه را از ایران وارد و محصولات غذایی باکیفیت را برای فروش در اروپا و کشورهای حاشیه خلیج (فارس) تولید می‌کند.» «مایکل ثابت» مدیر اجرایی ایرانی‌تبار این شرکت شش سال پیش شغل خود را در زمینه بانکداری کنار گذاشت و شرکت «میاسا» را تأسیس کرد. این شرکت 20 محصول متنوع دیگر نیز ارائه می‌کند که از جمله آنها می‌توان به نمک دریایی حاوی زعفران، عسل، برنج و حتی قهوه اشاره کرد که از طریق فروشگاه‌های لوکس در آلمان به فروش می‌رسد. شایان ذکر است، قیمت زعفران در کشورهای اروپایی چند برابر قیمت آن در ایران است (بین 17 تا 23 میلیون تومان). قیمت زعفران در کشورهای همجوار، به‌ویژه امارات بین 10 تا 13 میلیون تومان و در کشور مالزی بین 8 تا 11 میلیون تومان (کمترین میزان) است.

دشمن به دنبال رمزگشایی جریان مالی کشور 
سردار غلامرضا جلالی در همایش بررسی ابعاد حقوقی FATF که در سالن همایش‌های مؤسسه امام خمینی(ره) برگزار شد، اظهار داشت: «FATF ابزاری برای کنترل مالی ماست و در پس این سند اهداف پنهانی برای ایجاد اشرافیت اطلاعاتی بر کشور نهفته است.» وی مبارزه با پولشویی، مبارزه با تأمین مالی تروریسم و مبارزه با توسعه‌دهندگان سلاح‌های کشتار جمعی را از اهداف آشکار FATF برشمرد و افزود: «در مقابل این اهداف آنها می‌خواهند با اشراف اطلاعاتی مالی در کشور و کنترل ما جبهه مقاومت را زمینگیر کنند.» رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور رصد و پایش تحریم‌های مالی و ابزارهای اجرایی جنگ مالی را از دیگر اهداف پنهان FATF دانست و اظهار داشت: «آنها با اجرای این توافقنامه اشراف کاملی بر اقدامات مالی کشور خواهند داشت و مطمئناًً از آن سوءاستفاده خواهند کرد.» وی با بیان اینکه تعهداتی که در FATF می‌دهیم سبب کشف جریان مالی کشور خواهد شد، ادامه داد: «با این توافقنامه تحریم بر کشور به وجود می‌آید و باعث اعمال فشار بر مؤسسات و شرکت‌های داخلی خواهد شد.» جلالی خاطرنشان کرد: «یکی از اهداف FATF محدودسازی و تضعیف جبهه مقاومت است و با توجه به اینکه اقتصاد ابزاری برای تحریم و فشار است باید نسبت به این مسائل حساس باشیم.» وی عنوان کرد: «تحریم‌ها بعد از برجام هدفمند شده و باآنکه تحریم‌های ثانویه حفظ‌ شده، ولی این بار دشمنان به فکر ایجاد اشرافیت اطلاعاتی در کشور هستند.»

 حسن خدادی/ به جرئت می‌توان گفت که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، یکی از اصلی‌ترین وجوه این آرایش نوین و شاید وجه دائمی آن، تمرکز بر روی نقطه‌های مستعد و زمینه‌های نفوذ بوده است. دشمن به صورت مستمر به دنبال نقاط نفوذپذیر است و هر جا مانعی جدی وجود دارد، همه قوا و نیروی خود را علیه آن مانع به کار می‌گیرد.
نباید از این مسئله مهم غافل شد که نتیجه ندیدن دشمن، مواجه شدن با ضربه‌های شدید خواهد بود. دشمنی دشمن خلاف انتظار نیست؛ آنچه خلاف انتظار است غفلت ماست. پس از آنکه دشمن و دشمنی آن را که یک واقعیت محقق و مسلم است، دیدیم باید با هوشیاری و دقت، شناختی از مختصات و ویژگی‌های نفوذپذیری دشمن، یعنی آماج و اهداف نفوذپذیری دشمن و برنامه و هندسه کار دشمن را که هندسه مشخصی است، به دست آوریم؛ چراکه ضمن اشراف کامل و تدبیر لازم می‌توانیم بر آن پیروز شویم. همچنین تشریح این ابعاد برای مردم از جمله امور مهم است.
به طور خلاصه می‌توان آماج و اهداف نفوذ دشمن را به چهار سطح؛ 1ـ اشخاص (نخبگان خاص و عام)، ۲ـ جامعه، 3ـ تشکل‌ها و 4ـ ساختار و دولت تقسیم کرد.
 مأموران تأثیرگذار به مثابه متولیان نفوذ موردی
نفوذ در سطح اشخاص شامل «نفوذ موردی» و «نفوذ جریانی و شبکه‌ای» می‌شود. رهبر معظم انقلاب در تبیین نفوذ موردی که از مصادیق آن در سطح اشخاص نخبگانی خاص است و نمونه‌های زیادی در گذشته و حال دارد، فرموده‌اند: «در این شیوه که در دستگاه‌های سیاسی، حکومتی و حتی دینی سابقه‌ای طولانی دارد، عناصر نفوذی با زدن ماسکِ رفتاری یا گفتاری و در چهره دوست، در خانه افراد مورد نظر یا دستگاه و تشکیلات فرد مسئول ورود می‌کنند.» (۴/۹/۱۳۹۴)
امام خامنه‌ای «جمع‌آوری اطلاعات» و «جاسوسی» را از جمله اهداف نفوذ موردی می‌دانند؛ اما تأکید دارند که هدف مهم‌تری که در نفوذ موردی تعقیب می‌شود، «تصمیم‌سازی» است و در این‌باره فرموده‌اند: «در روش تصمیم‌سازی، فرد نفوذی تلاش می‌کند نگاه مسئول یا شخص مؤثر در حرکت‌های جامعه و کشور را در قبال مسائل مختلف تغییر دهد تا او همان تصمیمی را بگیرد و حرکتی را انجام دهد که آنها می‌خواهند.» (۶/۹/۱۳۹۴)
در همین زمینه می‌توان گفت؛ یکی از مفاهیم وابسته به حوزه فعالیت‌های پنهان و اطلاعاتی بحث مأموران تأثیرگذار است. در واقع، مأمور تأثیرگذار منبع جذب شده از سوی سرویس اطلاعاتی حریف محسوب می‌شود که به کمک کشور حریف پس از ورود به نظام سیاسی یا اطلاعاتی کشور هدف، مراتب پیشرفت و ترقّی شغلی را طی می‌کند و به درجات بالای مدیریتی برای تأثیرگذاری در تصمیم‌گیری‌ها و ایجاد کردن انحراف در نظام سیاسی یا اطلاعاتی نایل می‌شود و پیامدهای منفی زیانباری را برای کشور هدف به وجود می‌آید. با بهره‌گیری از این مفهوم استیجاری از حوزه مطالعاتی امنیت ملی می‌توان به بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب نگاهی دقیق‌تر افکند، آنجا که فرمودند: «یکی از توطئه‌های دشمن در چند سال اخیر این بوده است که بتواند آدم‌های نامعتقد به آرمان اسلامی را در صفوف مسئولان بالای کشور نفوذ دهد؛ برای اینکه انسجام مدیران ارشد کشور به هم بخورد. این خطر بزرگی است.
 البته، مدیران کشور هم مثل بقیه مردم در هر مسئله‌ای آرا و عقایدی دارند و عقاید آنها برای خودشان محترم است، ولی دو نکته وجود دارد؛ یکی اینکه اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسئولیتی مشغول کار است، ولی آرمان‌های نظام جمهوری اسلامی را آن‌گونه که امام(ره) بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسّم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام شرعی
 است.» (۸/۸/۱۳۸۰)

  دکتر یدالله جوانی/نهی شدن رئیس‌جمهور سابق از شرکت در رقابت‌های انتخاباتی ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۶ از سوی رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی، بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های داخلی و خارجی پیدا کرد. یکی از جنبه‌های این بازتاب، تحلیل‌ها و تفسیرها در زمینه چرایی و دلیل این منع است. این موضوع در محافل و مجالس داخل کشور و به‌ویژه در میان هواداران و علاقه‌مندان رئیس دولت‌های نهم و دهم، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. برخی از تحلیل‌های غیرواقعی مطرح شده از سوی هواداران ایشان در رسانه‌ها به ویژه در شبکه‌های مجازی، انگیزه‌ای برای نوشتن این یادداشت‌ ایجاد کرد. تحلیل‌هایی که منع نامزدی وی را با فرمان امام علی(ع) به مالک اشتر مبنی‌بر بازگشت از نزدیکی‌های خیمه معاویه در جنگ صفین تشبیه کرده، تا تحلیل‌هایی که دلیل این منع را، ایجاد یک فرصت چهارساله دیگر برای دولت کنونی، با هدف اثبات نادرست بودن روند همسویی با غرب برای حل مشکلات کشور می‌داند. در واقع، جریانی فعال شده تا دلیل این منع را، به مختصاتی خارج از شخصیت، ویژگی‌ها، افکار و اندیشه‌های شخص احمدی‌نژاد ارتباط دهد. به یقین این نوع تحلیل‌های نادرست، در صورت عدم تصحیح، می‌تواند منشأ مشکلات دیگری در جامعه، در آینده دور و نزدیک شود. سؤال این است که چرا رهبر معظم انقلاب برای اولین بار نظر خود مبنی‌بر شرکت نکردن فردی در رقابت‌های انتخاباتی را، علناً اظهار کردند؟ در گذشته اگر در مواردی هم در مقام مشورت، معظم‌له نسبت به شخصی چنین نظری داده‌اند، هرگز آن را آشکارا با هدف رسانه‌ای شدن، بیان نکرده‌اند. اما درباره رئیس‌جمهور سابق، علاوه بر اینکه مقام معظم رهبری در دیدار با احمدی‌نژاد در تاریخ نهم شهریور ماه، وی را از آمدن به عرصه انتخابات به عنوان نامزد نهی کردند، با گذشت ۲۷ روز از آن تاریخ، به دلایلی در درس خارج روز پنجم مهر، این نهی را علنی ساخته و آن را به اطلاع عموم رساندند. 
نکته بسیار مهم برای رسیدن به جواب پرسش پیشین، دلایلی است که خود معظم‌له در بیانات‌شان ذکر کردند، ایشان دلیل توصیه به احمدی‌نژاد برای شرکت نکردن در انتخابات به‌عنوان نامزد انتخابات را، به صلاح نبودن برای شخص ایشان و مصلحت کشور اعلام فرمودند. در سخنان معظم‌له ملاحظه شود: «یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که صلاح نمی‌دانیم شما شرکت کنید... این دوقطبی در کشور ایجاد می‌شود، دوقطبی مضر است به حال کشور...» در این سخنان، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به صراحت بیان می‌دارند که شرکت احمدی‌نژاد به صلاح خود ایشان و به صلاح کشور نبوده و باعث یک دوقطبی مضر و خسارت‌بار در کشور می‌شود. معمولاً‌ در انتخابات، در بیشتر مواقع رقابت‌ها حالت دوقطبی پیدا می‌کند، اما آن دوقطبی مضر مورد نظر رهبر معظم انقلاب که با آمدن رئیس‌جمهور سابق شکل می‌گیرد، چه نوع دوقطبی است؟ حضرت آیت‌الله جنتی، دبیر محترم شورای نگهبان در جلسه هیئت‌رئیسه مجلس خبرگان، جمله‌ای را در همین زمینه اظهار داشته‌اند که می‌تواند فهم آن دوقطبی مضر را، آسان نماید. ایشان گفتند: «رهبر انقلاب در موضع اخیرشان، یک فتنه را خنثی کردند.» بیان این نکته از سوی دبیر شورای نگهبان به‌عنوان دبیر نهاد نظارت‌کننده بر انتخابات به چرایی این منع کمک می‌کند. برای تشریح این مطلب، باید به عقب برگشت و نکاتی را بازخوانی کرد. وقتی آقای احمدی‌نژاد در ابتدای دولت دهم، آقای مشایی را به‌عنوان معاون اول رئيس‌جمهور معرفی کرد، رهبر معظم انقلاب طی نامه‌ای این انتصاب را خلاف مصلحت شخص آقای احمدی‌نژاد و مخالف مصلحت دولت ایشان و همچنین عامل اختلاف میان علاقه‌مندان رئیس‌جمهور دانسته و برمبنای این دلایل خواستند که این انتصاب ملغی شود. در آن فضا، اگر این سؤال مطرح می‌شد که چرا  معظم‌له با این انتصاب مخالفت کردند، دلایل آن به شرایط کشور برنمی‌گشت؛ بلکه تمامی دلایل متوجه شخصیت مشایی به لحاظ افکار، اندیشه‌ها و مواضع بود.
 بی‌توجهی رئيس‌جمهور سابق به این موضوع مهم، سبب شد تا وی، روزبه‌روز به این افکار و اندیشه‌ها نزدیک‌تر شود، تاجایی که این جمله در مواضع مختلف از ناحیه رئيس دولت نهم و دهم تکرار شد: «احمدی‌نژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدی‌نژاد!»
رفتارهای چالش‌برانگیز و غیرهمسو با نظام که در سال‌های پایانی دولت سابق از سوی رئیس آن دولت شکل گرفت، به دلیل همین یکی بودن یا یکی شدن احمدی‌نژاد با مشایی بود. احمدی‌نژاد با نزدیک شدن پایان دوران ریاست‌جمهوری‌اش، برخلاف قانون از بیت‌المال برای جایگزین کردن مشایی به جای خود در پاستور، بسیار هزینه کرد، لکن به همان دلایلی که رهبر معظم انقلاب معاون اولی ایشان را به صلاح نمی‌دیدند، شورای نگهبان صلاحیت مشایی را برای ریاست‌جمهوری تأیید نکرد. حال اگر احمدی‌نژاد برای انتخابات سال ۹۶ برنامه‌‌ای جهت شرکت به‌عنوان نامزد ریاست‌جمهوری داشته باشد، اولین سؤال این است که شورای نگهبان با موضوع چگونه برخورد خواهد کرد؟ بدیهی است که احمدی‌نژاد سال ۹۶، دیگر احمدی‌نژاد سال‌های ۸۴ و ۸۸ نیست؛ بلکه احمدی‌نژادی است که از سال ۸۸ به بعد، مرتب خودش را با مختصات مشایی معرفی می‌کند. مشایی که هم صلاحیت برای معاون اولی نداشت و هم برای ریاست‌جمهوری صلاحیتش تأیید نشد. بنابراین، احتمال تأیید نشدن آقای احمدی‌نژاد از سوی شورای نگهبان با این اوصاف، یک احتمال معقول است. همین احتمال معقول موجب شده تا برخی از اطرافیان رئیس‌جمهور سابق که برای آمدن به صحنه انتخابات تصمیم گرفته بود، به وی متذکر شوند که احتمالاً همانند مشایی، از سوی شورای نگهبان تأیید نشود. احمدی‌نژاد که در سال ۹۲، برای تأیید گرفتن مشایی تا آخرین لحظه تلاش کرد، ولی به نتیجه نرسید؛ به این نتیجه رسید که با رفتن به سفرهای استانی و تبدیل آمدنش به یک خواست مردمی، نظام و شورای نگهبان را، به دادن تأییدیه وادار خواهد کرد! بسیار روشن است که این روش، یک روش دوقطبی‌‌ساز و فتنه‌ساز است. موسوی هم در سال ۱۳۸۸، با همین روش غیرقانونی فتنه‌ساز می‌خواست به هدفش مبنی‌بر باطل کردن نتیجه انتخابات برسد. موسوی و همراهانش با آن خطای راهبردی (البته در قالب یک توطئه براندازانه و براساس الگوی انقلاب‌های رنگی)، به خودش و کشور خسارت‌های جبران‌ناپذیری را وارد ساختند. شواهد و قرائن نشان می‌داد که احمدی‌نژاد هم برای رفتن مجدد به پاستور، برای عبور از سد نظارتی شورای نگهبان، راهی را انتخاب کرده بود که به تعبیر آیت‌الله جنتی دبیر محترم شورای نگهبان می‌توانست به یک فتنه منتهی شود. آری در چنین فضایی، رهبر حکیم و دوراندیش انقلاب اسلامی، با ورود به موضوع، بزرگ‌ترین خدمت را به شخص احمدی‌نژاد و کشور کردند و از بروز فتنه‌ای دیگر در سال ۹۶، جلوگیری به عمل آوردند. هنگامی اهمیت این موضوع، بیشتر درک خواهد شد که توجه کنیم دشمنان در کمین فرصت‌ها برای بر هم زدن ثبات و آرامش کشور همانند سال ۱۳۸۸ هستند. دشمنان منتظر شکل‌گیری زمینه‌های تحرکات اجتماعی فراهم شده از سوی داخلی‌ها، برای به هم ریختن اوضاع کشور هستند. این گونه فشار اجتماعی بر شورای نگهبان برای گرفتن تأیید صلاحیت، به طور قطع یک فرصت طلایی را برای دشمنان خارجی و جریان ضدانقلاب فراهم می‌‌اورد.