علامه مصباح یزدی در مراسم افتتاحیه سال جدید تحصیلی مؤسسه امام خمینی گفت: اگر حرکت امام برای انقلاب و فداکاری شهدا در میدان دفاع مقدس نبود معلوم نبود که کجا بودیم و چه فکری داشتیم، ما مدیون این نهضت و خون پاک شهیدان هستیم، اگر قدر این شرایط را ندانیم و از فرصت‌ها استفاده نکنیم، بیم آن می‌رود که به آنچه بر سر برخی از گذشتگان ما بر اثر ناشکری آمده، مبتلا شویم.
جریان‌شناسی فکری ـ فرهنگی ایران معاصر(3۷)
 علی‎اصغر نصیری ـ عبدالله شمسی/ در راه پیشبرد جریان فمینیسم در ایران پس از انقلاب اسلامی، زنان روشنفکر بسیاری از گروه‌های مختلف از ملی و ملی مذهبی گرفته تا اصلاح‎طلب(نواندیش شبه‌دینی) و از سکولار لیبرال گرفته تا سکولار چپ نقش داشته‎اند. در ادامه، گزارش مختصری از بیوگرافی، دیدگاه‌ها و فعالیت‌‌ برخی از مهم‌ترین و فعال‌ترین فمینیست‎های ایرانی داخل و خارج از کشور ارائه می‎‌شود.
 1ـ  شهلا لاهیجی
شهلا لاهیجی در سال 1321 در تهران متولد شد. وی یکی از فعالان جریان فمینیسم در ایران است. از فعالیت‎های برجسته لاهیجی در این ارتباط، می‎توان به حضور وی در روابط ‏عمومی سازمان زنان ایران اشاره کرد.(۱) از مهم‌ترین فعالیت‏های لاهیجی پس از انقلاب اسلامی نیز، تأسیس مؤسسه انتشارات روشنگران و مطالعات زنان در سال 1363 است. این مؤسسه انتشاراتی یکی از مهم‌ترین ناشران آثار فمینیستی در ایران می‎باشد. 
شرکت در نشست هشتم بنیاد پژوهش‌های زنان در فرانسه و سخنرانی در آن، در سال 1376(۲)، ارتباط با نشریات ضدّ انقلابی نظیر «نیمۀ دیگر» و «آوای زن»، عضویت در کانون نویسندگان ایران، چاپ آثار برخی فمینیست‎های خارج کشور مانند افسانه نجم‏آبادی و امضای نامه ضد انقلابی 134 نویسنده از جمله دیگر اقدامات شهلا لاهیجی است.(۳)
2ـ  شهلا شرکت
یکی دیگر از زنان تأثیرگذار و فعال در جریان فمینیسم در ایران، شهلا شرکت است. وی در فروردین ۱۳۳۴ در اصفهان متولد شد.(۴) شهلا شرکت شهرت خود را در ایران و جهان به عنوان یک روزنامه‎نگار و فعال فمینیست، از زمان تأسیس ماهنامۀ زنان به دست آورد. وی از فعالان گرایش و طیف فمینیست‎های اسلامی محسوب می‎شود.(۵)
فعالیت در نشریه پویندگان راه ‎زینب به مدیریت زهرا رهنورد و مدیرمسئولی و سردبیری نشریه زنِ ‎روز وابسته به مؤسسه کیهان به مدیریت سیدمحمد خاتمی از جمله فعالیت‎های اولیه مطبوعاتی خانم شرکت می‎باشد. وی پس از تغییر مدیریت کیهان از این مؤسسه و نشریه زن روز اخراج می‎شود. در پیش گرفتن رویکرد فمینیستی در نشریه زنِ‎ روز علت اخراج وی از آن نشریه است که خود در مصاحبه‎ای به آن اشاره می‎کند.(۶)
شرکت پس از اخراج از نشریه زنِ‌ روز، با تعدادی از همفکران روشنفکر خود اقدام به تأسیس ماهنامه زنان که رویکردی روشنفکری نسبت به مسئله زنان داشت، کرد. وی در مصاحبه‎ای به صراحت به این رویکرد اینگونه اشاره می‎کند: «... بنابراین، می‌توانیم یک فمینیسم بومی داشته باشیم و ما هم در مجله «زنان» با همین رویه کار کرده‌ایم.»(۷)
این نشریه سرانجام در سال 1386 توقیف شد. رویکرد فمینیستی این نشریه یکی از عوامل تعطیلی آن معرفی شده است.(۸) شهلا شرکت پس از هفت سال با روی کار آمدن دولت دکتر حسن روحانی، موفق به دریافت مجوز تأسیس نشریه‎ای با نام «ماهنامه زنان امروز» شد.(۹)
شرکت در کنفرانس ضد نظام برلین و سیاه‎نمایی اوضاع کشور در سخنرانی وی در آن اجلاس در سال 1379 (۱۰)، امضای بیانیه حمایت طیفی از روزنامه‌نگاران از نمایندگان متحصن مجلس ششم(۱۱)، از جمله مواضع سیاسی وی است. 
3ـ  شیرین عبادی
شیرین عبادی از فعالان برجسته جریان فمینیسم در ایران است. عبادی در سال 1326 در همدان متولد شد. وی لیسانس قضایی و فوق‎لیسانس حقوق خصوصی دارد. عبادی از سال 1349 در دستگاه قضایی آن دوره در پست‎های مختلف مشغول به کار بود و بعد از انقلاب اسلامی و تحول در دستگاه قضایی کشور مجبور به بازنشستگی شد. فعالیت‎های اجتماعی و سیاسی، تدریس در دانشگاه‎ها، وکالت و تألیف کتاب، عمده فعالیت‎های شیرین عبادی از سال 1363 به بعد می‎باشد.(۱۲)
شیرین عبادی با هدف گسترش آموزه‎های فمینیستی در ایران فعالانه تلاش کرده است و در این مسیر از هیچ اقدامی علیه نظام دریغ نکرده است. وی در سخنرانی‎های خود در سمینارها و کنفرانس‎های خارجی که به طور عمده ضد انقلاب آنها را تدارک دیده بود، ضمن موضع‎گیری علیه نظام جمهوری اسلامی، به سیاه‎نمایی از ایران، به ویژه در رابطه با حقوق زنان پرداخته است. مخدوش کردن چهره جمهوری اسلامی ایران در انظار عمومی و جهان با پذیرفتن وکالت پرونده‌های جنجالی و رسانه‎ای کردن آنها،(۱۳) شرکت در ائتلاف فمینیستی «همگرایی برای طرح مطالبات زنان در انتخابات» از جمله دیگر اقدامات شیرین عبادی است.(۱۴) اقدامات و مواضع فمینیستی و حقوق بشری شیرین عبادی در ایران باعث شد تا کمیته نروژی صلح نوبل، جایزۀ صلح نوبل سال 2003 را به وی اعطا کند.(۱۵) عبادی از جمله کسانی است که به شدت طرفدار پذیرش و اجرای کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان در ایران است.(۱۶)
4 ـ  نوشین احمدی‏خراسانی
نوشین احمدی‎خراسانی یکی از فعال‎ترین فمینیست‎های جوان داخل کشور و جزء طیف سکولار لیبرال جریان فمینیسم در ایران است. وی در جهت ایجاد اتحاد میان طیف‎های مختلف فمینیستی در ایران بسیار تلاش کرده و تا حدودی نیز در این زمینه موفق بوده است. نقش برجسته او در ایجاد ائتلاف‎های مختلف میان فعالان فمینیست در ایران، نشان‌دهنده موفقیت نسبی وی است. وی همچنین به عنوان پل ارتباطی میان فمینیست‎های داخلی و خارجی عمل کرده است.(۱۷)
از دیدگاه نوشین احمدی، صِرف آگاهی و تحصیل برای تغییر در وضعیت زنان و بهبود شرایط آنان در جامعه، کافی نیست؛ بلکه رسیدن زنان به جایگاه عادلانه با مردان نیازمند وجود رهایی از تمام سنت‎های اجتماعی است. در واقع، از دیدگاه وی عدم وجود آزادی‎های اجتماعی همانند جهان غرب در جامعه ایران و نیز وجود سنت‎هایی بازدارنده مانند قوانین اسلامی، از جمله مهم‌ترین عوامل وضعیت فرودستی زنان در ایران است.(۱۸)
5 ـ ژیلا بنی‌یعقوب
ژیلا بنی‎یعقوب، روزنامه‎نگار، فعال حقوق بشر و فعال سیاسی و یکی دیگر از فمینیست‎های فعال در ایران است. وی سردبیری وبگاه گروه فمینیستی کانون زنان ایرانی و نیز دبیری سرویس اجتماعی روزنامه سرمایه را برعهده داشت.(۱۹) بنی‎یعقوب از جملۀ فعالان فتنۀ سال 1388 است که به همین علت، به یک سال حبس و 30 سال محرومیت از شغل روزنامه‎نگاری محکوم شد.(۲۰) بهمن احمدی امویی، همسر وی که او نیز از فتنه‎گران سال 1388 بود، به پنج سال حبس محکوم شد.(۲۱)
سازمان گزارشگران بدون مرز، در سال 1389 جایزه ویژه آزادی‌بیان را به دلیل فعالیت‎های ژیلا بنی‌یعقوب در اغتشاشات سال 1388، به وی اهدا کرد.(۲۲) بنی‎یعقوب به همراه چند تن از زنان فعال در فتنه سال 1388، در اعتراض به ممنوعیت ورود زنان به استادیوم آزادی، تجمعی برگزار کرد که در رسانه‏های غربی از جمله بی‎بی‎سی پخش شد.(۲۳)
6ـ  مهرانگیز کار
مهرانگیز کار در سال ۱۳۲۳ در اهواز متولد شد. وی در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغ‎التحصیل شده است. وی در طیف فمینیست‎های سکولار جای دارد.(۲۴) قبل از انقلاب اسلامی مقالات متعددی را برای نشریه زن روز و نشریات دیگر رژیم پهلوی نوشت.(۲۵) مهرانگیز کار یکی از شرکت‌کنندگان در کنفرانس برلین در سال 1379 بود که کنفرانسی ضد جمهوری اسلامی محسوب می‎شد(۲۶) او تاکنون سخنان زیادی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، به ویژه در رابطه با وضعیت زنان در ایران گفته است. سخنرانی در نشست پنجم بنیاد پژوهش‎های زنان ایران در سال 1994م/1373 و معرفی کردن انقلاب اسلامی به عنوان نابودکننده دستاوردهای حقوقی زنان در دوران پهلوی و هتاکی علیه نظام(۲۷)، سخنرانی در کنفرانس مرکز مطالعات و حقوق اسلامی دانشکده حقوق هاروارد ماساچوست آمریکا در 1999م/1378 و معرفی کردن اسلام مبتنی بر اجتهاد فقها و مجتهدان به عنوان عامل انحطاط زنان در ایران(۲۸) از جمله سخنرانی‎های ضد نظام مهرانگیز کار است.
افراد بسیار دیگری نظیر؛ حامد شهیدیان، محسن سعیدزاده، اعظم طالقانی، نسرین ستوده، مینو مرتاضی، پروین بختیار‌نژاد، ناهید توسلی، فاطمه فرهنگ‌خواه، پروانه فروهر، گیتی پورفاضل، عفت صفا‎کیش، فریده ماشینی، زهرا رهنورد، فائزه هاشمی، جمیله کدیور، ناهید مطیع، شادی صدر، محبوبه عباسقلی‎زاده، رؤیا طلوعی، افسانه نجم‎آبادی، نیره توحیدی، زیبا میرحسینی، شهلا اعزازی، منصوره اتحادیه، فرزانه طاهری، فاطمه حقیقت‎جو و... در پیشبرد جریان فمینیسم در ایران فعالند که شرح آنها در این نوشتار نمی‌گنجد. 
 * پی‌نوشت‌ها در دفتر نشریه موجود است.


اندیشه سیاسی مسلمانان ـ 36۲
 فتح الله پریشان/   در شماره گذشته با صفات و ویژگی‌های حاکم جامعه اسلامی از منظر شیخ‌یوسف بحرانی آشنا شدیم. در ادامه این سؤال مطرح می‌شود که مطابق با منظومه فکری وی، روش انتخاب حاکم به زمامداری چگونه است؟ وی پیش از ورود به اصل این بحث، ابتدا از نظر عقلی و بیشتر مستند به روایات اسلامی، وجود صفاتی در فرد برای احراز منصب را لازم می‌داند، اما در مقام پاسخ به این پرسش که از بین واجدان شرایط، یعنی از بین چند نفر فقیه که جامع شرایط و ویژگی‌ها برای زمامداری و حاکمیت هستند، آیا انتخاب اصلح واجب است یا خیر؟ به تبعیت از محقق مازندرانی نظر مشهور مبنی بر تقدیم اصلح بر غیر را ذکر می‌کند.(۱)
نکته مهم بعدی در بررسی شیوه انتخاب حاکم جامعه اسلامی، راه‌های احراز صلاحیت حاکم است. به اعتقاد بحرانی عوام مردم بیشتر به ظاهر امور توجه دارند و ویژگی‌های معنوی، جسمانی، اجتماعی و... آنها را جذب می‌کند و در برخی امور اقبال سلطان به فرد نیز موجب اقبال مردم به وی می‌گردد(۲) و توجهی به ویژگی‌های  علمی فرد نمی‌شود، به این جهت این ویژگی‌ها و تقوای لازم برای حکومت و قضاوت به چند طریق قابل اثبات است:
۱ـ معاشرت کامل افرادی که در علم و عمل همسان با فرد هستند و به وجود این صفات در فرد اذعان دارند. ۲ـ شهادت دو نفر عادل که البته معرفت و شناخت آنان به آنچه شهادت می‌دهند لازم است. ۳ـ مقایسه فتاوای او با فتاوای دیگر مجتهدین که این امر برعهده کارشناسان فن است. ۴ـ عمل اهل علم به اقوال و فتاوای فرد. به نظر می‌رسد امروزه تشکیل مجلس خبرگان رهبری در ایران بر اساس قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی برای انتخاب رهبر عمل به این ایده است.
اما آیا فردی که خود را واجد شرایط نمی‌داند، می‌تواند حکومت را به دست گیرد؟ تکلیف دیگران در تبعیت از او چگونه است؟ مرحوم بحرانی این مطلب را به طور مشروح مورد بحث و فحص قرار داده و ذیل عدالت حاکم در پی تأمین پاسخ این پرسش است که اگر فقیه خود را عادل نداند، وظیفه چیست. وی با رویکرد اخبارگری خود در این موضوع نیز به دو روایت استناد می‌کند؛ روایت اول بیان نورانی امام علی(ع) به شریح قاضی است که فرمود: «ای شریح بر جایگاهی که تکیه زده‌ای یا پیامبر می‌نشیند، یا جانشین پیامبر، یا شقی.» روایت دوم امام صادق(ع) است که فرمود: «از حکومت(حکم کردن) بپرهیزید که همانا آن حق امام عالم به قضاوت عادلانه در بین مسلمین برای پیامبر یا جانشین پیامبر می‌باشد.» (۳) 
به اعتقاد بحرانی، این دو روایت در نهی افرادی که به طور کامل صلاحیت و صفات نیابت را ندارند وارد شده است. وی تأکید می‌کند که نه تنها فردی که صفت عدالت را ندارد نهی شده، بلکه هر فردی که یکی از شرایط لازمه برای نیابت و حکومت را ندارد نیز مورد نهی واقع شده است. وی فسق را از مهم‌ترین موانع نیابت و اهلّیت برای حکومت، قضاوت و افتا می‌داند.(۴) پس فردی که به اعتقاد مکلّفان و به اصطلاح توده مردم صفات مذکور را نداشته باشد نمی‌تواند این سمت را به عهده بگیرد. البته هر مسلمانی با کمترین اطلاعات دینی می‌تواند به وجود صفت عدالت در فرد پی ببرد؛ چراکه به اعتقاد بحرانی حسن ظاهر در گفتار و کردار ملاک است و لازم نیست خبرگان و کارشناسان عدالت فرد را تأیید کنند.
تذکر این نکته لازم است که عدالت در فرد به دو گونه متصور است؛ اول عدالت در ظاهر فرد است و مسلمین به استناد حسن ظاهر او را عادل می‌دانند که این صورت شامل حالتی می‌شود که فرد واقعاً عادل باشد، یا واقعاً عادل نباشد و دوم فرد در ظاهر و بین مسلمین عادل نباشد، در این صورت نیز ممکن است فرد با توبه در واقع عادل باشد، گرچه در ظاهر و در بین مسلمین عادل نیست. در بررسی آثار بحرانی به این نکته می‌رسیم که در وهله اول فردی که خود را عادل می‌داند، مردم نیز او را عادل می‌دانند و با احراز شرایط دیگر می‌تواند نیابت ائمه و حکومت را به دست گیرد.   
حال اگر فرد در نزد مردم عادل باشد، ولی در واقع و نزد خود عادل نباشد، آیا می‌تواند حکومت را بر عهده گیرد؟ به اعتقاد مرحوم بحرانی چنین فردی نمی‌تواند این منصب را بر عهده گیرد؛ زیرا همه شرایط لازم برای حاکمیت را نداشته و علاوه بر این شرط عدالت را که به زعم وی در روایات اسلامی مهم‌ترین شرط لازم برای حاکم جامعه اسلامی است، ندارد؛ یعنی حاکم چنانکه به باور خود عادل باشد، بر عهده گرفتن حکومت و نیابت از ائمه برایش مشروع است، در غیر این صورت نباید این منصب را بپذیرد؛ چرا که به دلیل فقدان شرایط، اذن بر نیابت از ائمه ندارد. البته اگر وی با وجود فقدان شرایط، حکومت یا قضاوت را به دست گرفت چنانچه توده مردم وی را عادل می‌دانند تبعیت از وی بر آنان لازم است.  
 * پی‌نوشت‌ها در دفتر نشریه موجود است.

تحلیلی بر نسل نوین جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی ـ قسمت بیست‌وپنجم
  دکتر سیامک باقری‌چوکامی/ در شماره گذشته به چند روش و تکنیک رفتاری مربوط به پیش از شروع عملیاتی جنگ نرم اشاره شد. در این شماره به سایر روش‌های آماده‌سازی میدانی پیش از رویارویی با نظام سیاسی پرداخته می‌شود.
1ـ ایجاد دولت وامانده
به باور بازیگران جنگ نرم، تا زمانی که شرایط ذهنی با شرایط عینی در جامعه هدف به هم نرسند، ایجاد حرکت توده‌ای برای رویارویی میدانی علیه نظام سیاسی مستقر امکان‌پذیر نیست. شرایط ذهنی از طریق روش‌های گفتاری که پیشتر بحث شد مورد پیگیری قرار می‌گیرد، اما از جمله روش‌های رفتاری که می‌تواند این دو شرایط را به هم نزدیک کند، ایجاد دولت وامانده یا ورشکسته است. برای این منظور بازیگران جنگ نرم سعی می‌کنند با فشارهای بیرونی اعم اقتصادی و سیاسی دولت مورد هدف را تضعیف کنند؛ به گونه‌ای که دولت قادر به تأمین هیچ‌یک از انتظارات و خواسته‌های مردم و نخبگان نباشد و به طور کلی نتواند کارویژه‌های عمومی و خصوصی‌اش را انجام دهد. در چنین شرایطی آنها به کمک روش‌های گفتاری حکمرانی خوب را به عنوان یک ایده‌آل، گفتمان‌سازی کرده و شرایط ذهنی و عینی را از لحاظ سلبی و ایجابی فراهم می‌کنند.
2ـ فراگیرسازی جبهه مخالفان
یکی از روش‌های رفتاری جنگ نرم فراگیرسازی جبهه مخالفان است، به گونه‌ای که جبهه موافقان احساس اقلیت کنند. برای اینکه همه گروه‌های مخالف و حتی منتقد در یک جبهه قرار گیرند، موضوع همگرایی و همصدایی که وجه مشترک همه آنها را تشکیل دهد، بسیار مهم است. مطالعات درباره انقلاب‌های رنگی نشان داده است که بازیگران جنگ نرم با توسل به مفاهیم حقوق بشری و دموكراسی‌خواهی موفق به فراگیرسازی جبهه مخالفان در این کشورها شده‌اند. پیش از آن نیز کاخ سفید برای شکست دولت انقلابی آلنده در شیلی و ساندینیست‌ها در نیکاراگوئه از روش فراگیر‌سازی جبهه مخالفان استفاده کرده بود. در ایران نیز این روش در فتنه ۸۸ مورد توجه قرار گرفت. جبهه مشارکت تلاش زیادی کرد تا جبهه فراگیری از گروه‌های مختلف مخالفان شکل دهد. همچنین بازیگران اصلی جنگ نرم با توسل به فضای هیجانی انتخابات ۸۸ تلاش کردند گروه‌های ضد انقلاب، مخالف و منتقد با گرایش‌های مختلف را در یک جبهه قرار دهند؛ اما در مرحله رویارویی این روش با شکست روبه‌رو شد. 
 3ـ شخصیت‌سازی
یکی از روش‌های رفتاری و عملی پروژه بازیگران جنگ نرم برای جنبش‌سازی نرم و ورود به مرحله رویارویی میدانی با نظام سیاسی، شخصیت‌سازی و الگوسازی از مخالفان و منتقدان نظام در اشکال و قوالب مختلف مانند روشنفکر، مبارز در راه حقوق بشر، مبارز برای آزادی، اندیشمند و... بوده است. این تکنیک دهه سوم انقلاب با برنامه‌ریزی هدفمند و با کارکردهای مختلف مورد توجه است. به باور بازیگران جنگ نرم یکی از کارکردهای مهم آن در شرایط بحرانی و رویارویی و خیابانی جنگ نرم است که طراحان و عاملان جنگ نرم با توسل به مواضع و جهت‌گیری‌های این شخصیت‌های از پیش الگو شده اعترضات سیاسی و نافرمانی مدنی را در میدان عمل مدیریت و هدایت می‌کنند. دادن جوایز بین‌المللی مانند صلح نوبل به مخالفان یا منتقدان یکی از تکنیک‌های شخصیت‌سازی است.
 4ـ اشغال فضای رسانه‌ای و مجازی ایران 
به اعتقاد سیاستگذاران غربی، جنگ نرم در سپهر سیاسی موفق نمی‌شود، مگر اینکه فضای رسانه‌ای و مجازی در اختیار و به اشغال آنها درآید. (Nodia, June 2004:120) برای در اختیار گرفتن فضای رسانه‌ای و مجازی جامعه هدف حداقل پنج اقدام اساسی مورد توجه آنان بوده است؛ ۱ـ بی‌اعتبارسازی رسانه‌های خودی، ۲ـ یارگیری در فضای رسانه‌ای و مجازی، ۳ـ متمایل‌سازی به رسانه‌های بیگانه، ۴ـ ایجاد دسترسی به رسانه‌های مجازی، ۵ـ راه‌اندازی رسانه‌های فارسی زبان و موازی‌سازی رسانه‌ای. یکی از مهم‌ترین کارکردهای این روش هدایت الگوی مصرف رسانه‌ای جامعه هدف از رسانه‌های خودی به رسانه‌های غیرخودی است که از رهگذر آن به راحتی و بدون موانع ادراکات، احساسات و برداشت‌های جامعه هدف را مدیریت و هدایت کنند و در شرایط رویارویی میدانی و خیابانی ضریب موفقیت بازیگران جنگ نرم را افزایش دهند. آمار نشان می‌دهد که از اواخر دهه ۶۰، به‌ویژه از نیمه دوم دهه 70 به بعد به تناسب توسعه کمّی و کیفی فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطاتی، تعداد رسانه‌های برانداز افزایش یافته است. 
5ـ تطمیع
تطمیع نیز یکی از روش‌های پراستفاده در حمله نرم علیه جامعه و دولت هدف است. این روش، از سال ۱۹۴۷ تاکنون ترفند معمول سیا بوده است. تطمیع در سطوح مختلفی دنبال می‌شود، اما به طور کلی، افراد، شخصیت‌ها و گروه‌هایی تطمیع می‌شوند که بیشترین تأثیرگذاری را در جنگ نرم داشته باشند. از نظر بازیگران جنگ نرم خبرنگاران یکی از گروه‌های تأثیرگذار هستند؛ چراکه آنها به این اجماع نظر رسیده‌اند که بدون رسانه‏ها هیچ انقلاب رنگی و نرمی به وجود نخواهد آمد. شواهد تاریخی این موضوع را اثبات می‌کند. از جمله سازمان سیا از طریق تطمیع مالی، جریان مطبوعاتی را علیه آلنده سازماندهی کرد. سیا، تنها به روزنامه پرنفوذی مانند «ال موریکوریو»(۱) چاپ شیلی، 5/1 میلیون دلار پول داد، به طوری که صفحه اول را عوامل نفوذی این سازمان که به بخش فرهنگی سفارت آمریکا در سانتیاگو، پایتخت شیلی، وابسته بودند، تنظیم می‌کردند. زمانی که انتخابات ۱۹۷۰ شروع شد، سازمان سیا ۷۰۰ تفسیر و گزارش با کمک روزنامه‌های وابسته به خود را علیه آلنده در مطبوعات شیلی منتشر کرد و از این طریق جریان مطبوعاتی قوی و گسترده‌ای بر ضد آلنده راه انداخت. بخشی از اختصاص بودجه‌های هنگفت آمریکا برای بخش رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران بر اساس روش تطمیع بوده است. 
6ـ آموزش
یکی دیگر از روش‌های رفتاری مؤثر در جنگ نرم که مقدمه مرحله دوم جنگ نرم است، آموزش‌های ویژه است. مطالعات انقلاب‌های مخملی و رنگی مؤید این موضوع است و در مورد ایران نیز به کار گرفته شد. نیکلاس برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا در این‌باره تصریح کرد: در دبی دفاتری را راه‌اندازی کرده است که علاوه بر همکاری با ان‌جی‌اُها در ایران، ایرانیان ساکن در دبی را به کارگاه‌های آموزشی دعوت می‌کند که در آن شورش‌های صلح‌آمیز، شبیه به آنچه در گرجستان و فیلیپین و دیگر نقاط رخ داد، به آنها آموزش داده می‌شود و مرکز مبارزه بی‌خشونت آمریکا نیز در برگزاری این جلسات به آنها کمک می‌کند. (برنز: ۱۳۸۵)
 * پی‌نوشت‌ها در دفتر نشریه موجود است.

این کتاب به قلم دکتر حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد ارسطا نوشته شده و انتشارت بوستان کتاب قم آن را زیر نظر دانشگاه باقرالعلوم(ع) تاکنون چهار بار به چاپ رسانده است. اهمیت چنین آثاری بیشتر به دلیل نوع و شکل نظام و حکومت سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی سال 1357 است. انتظار طبیعی نیز همین است که پس از سه دهه از عمر انقلاب اسلامی، فقه اسلامی به ویژه شیعی به‌منزله مبنای حکومت با پرداختن به مسائل مبتلا به حکومتی و فربگی در این حوزه از بررسی فقهی هیچ مسئله‌ای فرو نگذاشته باشد. یکی از استادان متعهدی که در این حوزه زحمات زیادی کشیده، دکتر ارسطا می‌باشد که پروژه اصلی مطالعاتی وی فقه اجتماعی است. در بخشی از دیباچه این اثر می‌خوانیم:
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 و شکل‌گیری اولین حکومت اسلامی برمبنای فقه اهل بیت(ع) در عصر حاضر، علمای شیعه فرصت یافتند که یک قانون اساسی بر مبنای تعالیم اسلام و تعالیم ائمه(ع) ایجاد کنند.
این قانون بر اساس مبانی فقهی شیعه شکل گرفت و تبیین و تحلیل آن نیز از همان ابتدا مورد توجه اندیشمندان قرار گرفت. در این زمینه، مقالات و کتاب‌هایی تألیف شده است که بیشتر در سطح دانشجویان دانشگاه‌ها بوده است.
کتاب حاضر پس از گذشت سی سال از تدوین قانون اساسی، بر آن است که به بررسی عمیق‌تر و دقیق‌تر مبانی فقهی این قانون بپردازد. 
نویسنده این کتاب مبانی حقوقی و سیاسی آن را نیز در نظر داشته است. 
در فصول این کتاب مهم‌ترین مبانی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از نظر فقهی ـ حقوقی و سیاسی بررسی شده و در ضمن آن به پرسش‌های مهم پیرامون آن پاسخ داده شده است. این کتاب 16 فصل دارد که افزون بر بررسی نظریه، تاریخچه و حدود و اختیارات ولی فقیه به موضوعات و سرفصل‌های جدیدی، مانند  مهار درونی و بیرونی قدرت رهبری در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، جایگاه مجلس خبرگان از دیدگاه نظریه ولایت فقیه و نظریه انتخاب، گزینش اعضای مجلس خبرگان بر مبنای نظریه نصب، پیشینه تاریخی مفهوم مصلحت در قانون اساسی و بررسی مصلحت در فقه اهل سنت و فقه اهل بیت، اعتبار رأی اکثریت، تضاد یا توافق مفهوم جمهوریت و ارتباط آن با حکومت ولایی و بازشناسی مفهوم و ادلّه عدم ولایت زن پرداخته است.

با توجه به ارتباط تنگاتنگ فراماسون‌ها، شيطان‌پرست‌ها و صهيونيست‌ها، هرم قدرتي كه از سوي آنها از چپاول ثروت ملل جهان و توسعه زیرساخت‌های نفتی، صنعتی، اسلحه‌سازی و رسانه به دست آمده و در راه سامان‌دهی سیاست‌های جهانی صرف می‌شود، به هرم شیطانی قدرت موسوم شده است. ساختار اين هرم، به قرار زیر است: 
شاه جهان: رأس هرم چشم شيطان است که شاه جهان با نماد تصوير يك شاه در بالاي هرم قرار دارد؛ يعني بي آنكه شما بدانيد، يك نفر پادشاه كل جهان است. البته پژوهشگران غربي بيان كرده‌اند، احتمالاً اين شاه جهان همان ملكه انگليس (ملكه اليزابت) است. 
شوراي ۱۳ تاج‌دار: در اين طبقه ۱۳ خانواده سلطنتي كل جهان را اداره مي‌كنند. از جمله اين خاندان، خاندان سلطنتي بريتانيا، خاندان سلطنتي اسپانيا، خاندان سلطنتي مالت (كه در جزيره مالت ساكنند) و... هستند.
 انجمن ۳۰۰ خاندان: در اين طبقه ۳۰۰ خاندان ثروتمند يهودي معرفي مي‌شوند كه زير نظر ۱۳ خاندان تاجدار جهان را اداره مي‌كنند. ثروت اینها به ‌اندازه‌ای است که به راحتی می‌توانند در ساختار حاکمیت کشور دگرگونی سیاسی تحت آنچه به انقلاب رنگی معروف و موسوم شده، ایجاد کنند. گفتنی است، هرم شیطانی قدرت اهداف و سیاست‌های خود را از طریق مثلث قدرت سیاسی، ثروت و رسانه در جهان پیگیری می‌کند.
اين ۳۰۰ خاندان يهوديان هستند كه نام‌شان كمتر به گوش‌مان خورده يا اصلاً به گوش‌مان نخورده است. خاندان روچيلد، خاندان راكفِلِر، خاندان مِندِز، خاندان آبنادانا و خاندان بِنونيزد از آن دسته‌اند. 
اتاق‌هاي فكر: اتاق‌هاي فكر كه اين خاندان‌های ثروتمند دور خودشان برای مشاوره در حوزه‌های مختلف جمع کرده‌اند تا بر جهان حكومت كنند، از بزرگ‌ترين متفكران جهان استفاده شده است تا بتوانند هر چه بهتر در راستاي اهداف صهيونيسم در زمينه‌هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي، هنري، ورزشي و ... به اداره جهان بپردازند. كل تشكيلات و لژهاي فراماسونري كه اين همه درباره آن بحث شد، در اين طبقه قرار مي‌گيرد. از اعضاي اين گروه مي‌توان به گروه بيلدربرگ، كلوپ رم و ... اشاره كرد. سلطه بر بیشتر دارايي‌هاي جهان: تمام بانك‌هاي جهاني بیشتر از سوی يهود و گرایش سیاسی تندروی آن، یعنی صهیونیسم اداره مي‌شود.
 اما آنچه از سوي اسلام ناب در مقابل اين هرم قدرت كه بر پايه سلطه و غلبه صاحبان قدرت، ثروت، نژاد‌پرستي و بي‌اعتنايي به ارزش‌هاي اخلاقي و معنوي و ناديده گرفتن عموم مردم قرار دارد، مطرح شده است، بر پايه توحيد و اعتقاد به يگانگي خداوند متعال و قدرتي است كه از منبع قدرت لايزال الهي سرچشمه گرفته است.

حضرت امام (ره) تعبیرات وسیعی درباره کارکرد فقه دارند و آن را «تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور» می‌دانند؛ اما تشکیل حکومت اسلامی، دولت‌سازی و اقتضائات اداره جامعه وجود بعضی نارسایی‌ها در فقه موجود برای اداره امور جامعه را نشان داد. به بیان بسیاری از دلسوزان نظام، از جمله امام که به تکامل روزآمد احکام فقهی و فقه پویای جواهری به دلیل ذات استدلال‌گرایانه و متحولانه آن نظر داشتند، این موضوع مسئله‌ای نیست که بزرگان دین‌ و حوزه‌های علمیه آن را انکار کنند؛ اما سؤال این است که خلأهای فقه موجود چیست و چگونه باید به فقه مطلوب برسیم؟ در پاسخ به این پرسش می‌توان گفت، به برکت نظام اسلامی و انقلاب علمی، امروز شاخه‌های متعددی از علوم فقهی در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها تدریس و نظریه‌هایی برای اداره بهتر جامعه و پاسخ به تحولات این حوزه ارائه می‌شود. شاخه‌هایی مانند فقه سیاسی، فقه اجتماعی و ... در این راستا متکفل ساماندهی این امور هستند.