سرلشکر مصطفی ایزدی، معاون امور راهبردی و اشراف فرماندهی معظم کل قوا در ستاد کل نیروهای مسلح، گفت: امروز نیروهای مسلح رسالت عظیم‌تری نسبت به دوران دفاع مقدس برعهده دارند. نیروهای مسلح بر اساس شرایط جدید انقلاب و عمل به رسالت خود باید توان دفاعی، اثربخشی، کارآیی، هم‌افزایی و آمادگی را در خود افزایش دهند.
گزارشی از برگزاری هفتمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس
 حسن ابراهیمی/ هفتمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس همزمان با هفته دفاع مقدس در مصلای تهران که دیگر میزبان نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران نیست، برگزار شد. نمایشگاهی که طی این سال‌ها دچار نوسانات مختلفی شده است؛ از برگزاری در شهرستان‌ها تا استقبال کم مخاطبان و...؛ اما سال گذشته این نمایشگاه در باغ موزه دفاع مقدس تهران و امسال در مصلا برگزار شد و احتمالاً از نظر محل برگزاری کمّ‌وکیف بهتری پیدا کرد.

چه اتفاقاتی افتاد؟
سردار احمد حق‌طلب، رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سپاه و بسیج در مراسم اختتامیه هفتمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس عصر پنج‌شنبه، هشتم مهر ماه در مصلای تهران با اشاره به اهداف برگزاری هفتمین دوره نمایشگاه کتاب دفاع مقدس، اظهار داشت: «این نمایشگاه با دو هدف، یعنی توسعه فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی و انتقال فرهنگ متعالی دفاع مقدس به نسل جوان برگزار شد.»
اما نمایشگاه هفتم امسال میزبان 100 ناشر تخصصی دفاع مقدس در 130 غرفه با بیش از چهار هزار عنوان بود. برای کمک به ناشران بن‌هایی با 20 درصد تخفیف میان بازدیدکنندگان توزیع شده بود که نقش چندان زیادی در حجم فروش کتاب‌ها نداشت. 
گفتنی است، قریب به 20 مراسم رونمایی کتاب در این نمایشگاه برگزار و در آن حدود 100 کتاب رونمایی شد. نشست‌های تخصصی هم درباره موضوعات دفاع مقدس و ادبیات این حوزه و نقد آثار و برنامه‌های سخنرانی چاشنی برگزاری این نمایشگاه بود.
گستردگی موضوع دفاع مقدس هم سبب شده بود تا کتاب‌های عرضه شده از سنین کودک و نوجوان تا بزرگسال را پوشش دهد.

دیدگاه بازدیدکنندگان
یکی از بازدیدکنندگان نمایشگاه می‌گفت، این نمایشگاه هنوز آن چیزی که باید باشد، نیست. همه چیز فراهم است، اما مخاطب نیست که استفاده کند. تقریباً همه سرشناس‌های انتشارات دفاع مقدس اینجا هستند؛ اما این سوت و کوری در زمانی که نمایشگاه به نیمه رسیده، خیلی خوب نیست. او که یک جوان حدوداً 26 ساله بود، ضمن ابراز نارضایتی از خلوت بودن نمایشگاه، می‌گفت: «زمانی که نمایشگاه در اصفهان برگزار شده بود، به دلیل علاقه‌ام به این حوزه آنجا رفتم. یک روز وسط هفته بود، حوالی بعدازظهر غلغله‌ای برپا بود با اینکه مکان نمایشگاه توی خیابان آتشگاه بود و از مرکز شهر اصفهان دور بود، ولی رونق داشت.» او معتقد بود، لااقل بازدید‌های دانش‌آموزی، دانشجویی و بسیج محلات و مساجد را برای نمایشگاه در نظر می‌گرفتند تا این‌قدر خلوت نباشد. 

معلمی با علاقه‌های دفاع مقدسی
با بازدیدکننده دیگری هم به گفت‌وگو نشستیم؛ او یک خانم میانسالی بود که بعد متوجه شدم معلم است. او می‌گفت، علاقه خاصی به کتاب‌های دفاع مقدس دارد. وقتی کتاب‌هایی را که خوانده بود، نام می‌برد، متوجه شدم عمده کتاب‌های معروف و پرفروش این حوزه را خوانده است. او خود را یک مخاطب تخصصی می‌دانست و می‌گفت: «هر سال که می‌گذرد شکر خدا عناوین و محتوای بیشتری در این حوزه تولید می‌شود. کتاب‌های خاطرات رزمندگان میراث مکتوبی است که در اختیار ما قرار داده می‌شود.» این معلم می‌گفت: «در مدرسه همواره مروّج این کتاب‌هاست و سعی دارد در این قالب حجاب و مفاهیمی، چون حیا را به شاگردانش منتقل کند.» وقتی در زمینه خلوت بودن نمایشگاه پرسیدم، پاسخ داد: بله، استقبال کم بوده، اما با وجود این باز هم برای من که دنبال چنین فرصتی هستم تا تمام کتاب‌های این حوزه را در کنار هم ببینم و تهیه کنم، خیلی عالی است. نمایشگاه کتاب تهران به دلیل گستردگی تمرکز را از آدم می‌گیرد.

تغییر سلیقه!
در قسمت دیگری با یک خبرنگار روبه‌رو شدم، او هم نسبت به خلوت بودن نمایشگاه گله داشت و معتقد بود: «کار تبلیغی مناسبی برای نمایشگاه انجام نشده است.» البته می‌گفت که باید بررسی کنیم و ببینیم آیا امسال هم این حوزه با استقبال روبه‌رو می‌شود یا نه. منظورش تغییر سلیقه مردم بود.

کنار هم جمع شدن از همه چیز مهم‌تر است
یکی از غرفه‌ها مقصد بعدی من بود. وقتی با مسئول غرفه هم‌صحبت شدم، گفت: «دو سالی است که در حوزه دفاع مقدس حجم تولیدات‌شان بالا رفته، اما متأسفانه حمایت‌ها کم است، اصلی‌ترین حمایت‌ها به یک سری انتشارات بزرگ اختصاص دارد، اما به دلیل جریان‌سازی خوبی که در جامعه صورت گرفته، توانسته‌ایم دخل و خرج انتشارات را دربیاوریم. استقبال از کتاب‌های خاطرات رزمندگان خیلی خوب است.» مسئول این غرفه هم در زمینه خلوت بودن نمایشگاه گفت: «خیلی از مردم تهران در نمایشگاه کتاب، کتاب‌های مورد نیاز خود را خریده‌اند. همه ما آنجا غرفه داشتیم. خوب بود حداقل از شهرستان‌ها تسهیلات می‌دادند که علاقه‌مندان برای تهیه کتاب به تهران بیایند.»
اما نکته جالب وقتی بود که در غرفه‌ای با یک نویسنده دفاع مقدسی روبه‌رو شدم. او معتقد بود، تعداد مخاطبان خیلی مهم نیست، نمایشگاه کاری را که می‌خواست انجام دهد، انجام داد. همه ناشران این حوزه را جمع کرده، همه در یک جا کنار هم مشغولند، علاقه‌مندانی هم هستند که به نمایشگاه آمده‌اند که در مجموع طی این یک هفته کم هم نیستند. قریب چند هزار نفر می‌شوند. مهم این است که نمایشگاه برگزار شد و ناشران دیدند که طی این هفت دوره هر سال چه پیشرفت‌هایی نسبت به سال قبل صورت گرفته است. برای نمونه، من اگر خودم در اینجا حاضر نمی‌شدم، انگیزه نوشتن کتاب‌های جدید را پیدا نمی‌کردم.

تخصصی‌ترین نمایشگاه کتاب
یکی از مسئولان نمایشگاه نیز مخاطب بعدی من بود. او معتقد بود، این نمایشگاه تخصصی‌ترین و بزرگ‌ترین نمایشگاه ملی کتاب بود که در سطح کشور برگزار شد و احتمالاً باب برگزاری نمایشگاه‌های تخصصی ملی کتاب را هم در کشور می‌گشاید.
وی درباره خلوت بودن نمایشگاه هم گفت: «به هر جهت این نمایشگاه تخصصی است، هر چند که رویکرد عمومی دارد. ما نباید انتظار داشته باشیم که مخاطب نمایشگاه کتاب تهران اینجا تکرار شود؛ ولی باز هم معتقدیم نمایشگاهی با این اهمیت و حجم مخاطب نباید این‌قدر خلوت باشد.»

فکری برای آینده
با وجود این به نظر می‌آید، برای سال آینده مسئولان امر باید فکری به حال جذب مخاطب برای نمایشگاه کنند؛ چون همه چیز نمایشگاه به جز مخاطب آماده است، آن هم در دوره‌ای که این کتاب‌ها پرفروش‌ترین هستند.

 علیرضا جلالیان/ ابتدای مهر ماه آغاز سال تحصیلی دانش‌آموزی و دانشجویی در کشور است، بر همین اساس هم مراسم آغاز سال تحصیلی در دانشگاه‌ها و مدارس برگزار می‌شود. در سطح دانشگاه‌های نیروهای مسلح نیز این امر انجام می‌گیرد، اما همزمانی این روز با هفته دفاع مقدس همواره شکل و محتوای این مراسم‌ها را دفاع مقدسی می‌کند. در همین راستا مراسم افتتاحیه سال تحصیلی در دانشگاه عالی دفاع ملی با حضور مقامات ارشد نیروهای مسلح برگزار شد که سخنران اصلی این برنامه سرلشکر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و رئیس هیئت امنای این دانشگاه بود. وی در بخش مهمی از سخنان خود در این مراسم به موضوع دفاع مقدس پرداخت و بر پرداختن به ابعاد علمی این مسئله تأکید کرد و خواست که این اقدام به همت دانشگاه عالی دفاع ملی در جایگاه پیشران علمی نیروهای مسلح در سطح کلان صورت گیرد.
اما بُعد علمی دفاع مقدس چگونه می‌تواند باشد؟ برای نمونه پرداختن به نحوه عملکردها در عملیات والفجر ۸، کربلای ۵، الی بیت‌المقدس، خیبر و... و نیز نحوه عملکرد نیروهای مردمی در دفاع مقدس که از ستاد جنگ‌های نامنظم و سایر گروه‌های مردمی شروع شد و با تکوین بسیج در قالب سپاه شکل منسجمی گرفت، یا نحوه عملکرد مستقل قرارگاه نصرت در دفاع مقدس که به علت سرّی بودن فعالیت‌ها، نیروهای این قرارگاه تمام نیازهای مرتبط با عملیات در حور را خود تأمین می‌کردند و حتی بسیاری از تجهیزات ابتکاری مناسب برای عملیات در حور نیز به کوشش خود این نیروها ساخته شد که نمونه مهمی از فعالیت‌های دانش‌بنیان و اقتصاد مقاومتی در جنگ بود. همچنین پرداختن به ابعاد علمی نبردهای امروز در جبهه مقاومت در منطقه نیز دارای اهمیت است.
در واقع، دفاع مقدس ابعاد مختلفی دارد که می‌توان بعد فرهنگی آن را شاخص‌ترین بعد دانست، ضمن اینکه ابعاد اجتماعی، سیاسی، امنیتی و نظامی آن هم مهم تلقی می‌شود. بر این اساس است که امروز امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) دفاع مقدس را گنج تمام‌نشدنی معرفی می‌کنند، اما برای دست یافتن به این گنج باید با رویکرد علمی از دل این تجربیات دانش لازم تولید شود و از سوی دیگر علومی که در این امر دخیل بود و ثبت شده، یا به صورت شفاهی موجود است هم تدوین و مکتوب شود. برای نمونه تجربه مقابله با توان شیمیایی دشمن، تجربه عملیات پزشکی در جنگ و بسیاری از تجربیات دیگر سبب شده تا امروز بالاترین توان علمی در این حوزه‌ها در کشور ایجاد شود. توان اطلاعاتی امروز کشور هم تابعی از توان اطلاعاتی نیروهای عمل‌کننده در دفاع مقدس است. 
ابعاد دیگری از دفاع مقدس هم وجود دارد که امروز از آنها بهره‌های فراوانی می‌گیریم، از آن جمله مدیریت جهادی، اقتصاد دانش‌بنیان، اقتصاد مقاومتی، مدیریت انقلابی و... .

کتاب «مقاومت شرهانی» نوشته محمدمسعود بهمنی، به 40 خاطره از دوستان شهيد و همرزمان نویسنده در منطقه عملیاتی شرهانی در دوران دفاع مقدس پرداخته است.
خاطرات این مجموعه با عنوان‌هایی چون؛ تله انفجاری، نامه سرباز نجفی، سال تحویل 1364، جشن 22 بهمن در منطقه عملیات، مقاومت شرهانی، بستنی کجایی، نجات از مرگ‌های 100 در 100 و جدال مار با عقرب و رتیل بیان شده است. این کتاب با ویرایش جدید و ضمیمه تصاویری از جبهه شرهانی در سال‌های دفاع مقدس به چاپ چهارم رسیده است.
در صفحه 58 این اثر در بخشی از خاطره‌ای با عنوان «مقاومت شرهانی» می‌خوانیم: «در اثر تیراندازی شدید تعدادی از سربازان عزیز گروهان در دیدگاه به شهادت رسیدند، از جمله سرباز محمد آژ که در دیدگاه در زیر تلی از خاک مدفون شده بود و گلوله تانک به او امان نداد. از سربازان متأهل و زحمتکش یگان و از منطقه ترکمن‌صحرا و گنبد کاووس بود. همچنین تعداد زیاد دیگری که به دیار باقی شتافتند. در منطقه دسته یکم شهید کوروش کرم‌زاده تا آخرین گلوله مقاومت کرد و با ترکش نارنجک دشمن به شهادت رسید. ماه قبل از من دو روز مرخصی تشویقی خواست که مراسم عقد خود را بجا آرد و من موافقت کرده بودم و پس از مراجعت از مرخصی در حدود 28 فروردین از من خواست که چون در مرخصی آینده می‌خواهم عروسی کنم دوباره نیاز به دو الی سه روز مرخصی تشویقی دارم که به وی قول دادم. ولی درگیری فوق پیش آمد و او قبل از عروسی پرپر شد و با ملائک به پرواز درآمد. شهادتش ضربه سختی برای من و بقیه افراد بود...»
انتشارات نظری «مقاومت شرهانی» را در چاپ چهارم با شمارگان هزار نسخه، قطع رقعی، مصوّر در 144 صفحه و به بهای 10‌ هزار ریال روانه بازار نشر کرده است.

یک روز رضا با چهره‌ای برافروخته از مدرسه به خانه آمد، گفتم: «چه اتفاقی افتاده؟» معصومانه نگاهم کرد و گفت: «عاشق شدم.» در پاسخش گفتم: «عاشق کی شدی؟ بگو تا برایت به خواستگاری بروم.» با ناراحتی گفت: «مامان همه چیز را به شوخی می‌گیری! من عاشق الله و امام زمان(عج) شده‌ام و تا به معشوقم، الله نرسم آرام نمی‌شوم.» مانده بودم چه بگویم؛ وضو گرفتم و نماز خواندم. گفتم «خدایا! رضا عاشق توست در دل پدرش بینداز تا برای رفتنش به جبهه رضایت دهد.»
از دو سالگی، گوشه چادرم را می‌گرفت و با گریه از من می‌خواست نماز را با صدای بلند بخوانم. کم‌کم نماز خواندن را یاد گرفت و از چهار سالگی برای خواندن نماز کنارم می‌ایستاد. قبل از شهادتش خواب دیدم دو سجاده زیبا جلویم باز شده است. رضا سجاده‌ای را نشان داد و گفت: «روی این سجاده نماز بخوان.» فهمیدم رضای من شهید شده است. فردا خبر شهادتش را برایم آوردند. در سردخانه وقتی می‌خواستم رضا را ببوسم، لبش باز شد و خندید.
به نقل از «معصومه حمامی‌اصل» مادر شهید «رضا پناهی»
 رضا پناهی بهمن سال 1348 در کرج متولد شد. او فرزند دوم خانواده بود. در دوران مبارزات انقلابی در سال‌های 56 و 57 با اینکه هشت سال بیشتر نداشت علیه رژیم پهلوی دیوارنویسی می‌کرد و در مبارزه فعال بود. بعد از انقلاب عضو بسیج شد. با شروع جنگ تحمیلی می‌خواست برای دفاع از اسلام و کشور به جبهه برود تا اینکه خانواده‌اش زمانی که تنها 12 سال بیشتر نداشت در سال 61 با اعزام او موافقت کردند. کماندوی کم‌سن و سال اطلاعات و عملیات تیر ماه سال 62 در عملیات والفجر 2 حین شناسایی مواضع دشمن با اصابت خمپاره قسمتی از سرش متلاشی شد و به معشوقه‌اش پیوست.

سرلشکر باقری در جشنواره مالک اشتر نیروهای مسلح
سردار سرلشکر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در جشنواره مالک اشتر نیروهای مسلح با اشاره به اینکه امنیت کشور در سایه نیروهای مسلح، امروز یکی از نعمت‌های بزرگ نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به شمار می‌آید، اظهار داشت: «شهدای دفاع مقدس همواره نام‌شان در تاریخ این ملت ماندگار خواهد بود و همچنین نقش شهیدان بزرگ مدافع حرم که سال‌ها و دهه‌ها پس از دفاع مقدس، همچون همان دوران دفاع مقدس سر از پا نشناختند و نمی‌شناسند و به جبهه‌های جدید دفاع از حریم حرم ائمه(ع) برای پایداری و مقاومت در برابر استکبار جهانی و صهیونیست‌ها می‌شتابند و از هیچ تلاشی تا بذل جان فروگذاری نمی‌کنند، در یادها خواهد ماند.»
وی در ادامه با اشاره به تحولات منطقه، گفت: «با نگاهی به تحولات منطقه به راحتی می‌توانیم به نقش نیروهای مسلح در امنیت کشور پی ببریم.»
سرلشکر باقری تصریح کرد: «علت ناکامی و شکست ارتش عراق در برابر جمعیت اندک تروریست‌های داعش در سقوط شهر موصل، غافلگیر شدن ارتش عراق در برابر این تهاجم بود و این در شرایطی بود که ارتش عراق به تجهیزات روز آمریکایی مجهز بود و نیروهای آن سازماندهی و آموزش لازم را دیده بودند.»
وی خاطرنشان کرد: «اتفاقاتی که در کشور سوریه افتاد و تروریست‌های داعش توانستند وارد خاک این کشور شوند، به همین دلیل بود؛ اما بحمدالله با وجود فراز و نشیب‌های بزرگی که در سال 94 داشتیم، افتخار داریم که نیروهای مسلح مأموریت‌های دفاع و امنیت کشور اسلامی‌مان را چه در داخل و چه در مرزها و فراتر از مرزها با تمام توان دنبال کرده‌اند.»
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: «اگر بخواهیم مأموریت‌هایی را که نیروهای مسلح با موفقیت در سال 94 اجرا کردند، بشماریم فهرست طولانی را خواهیم داشت؛ اما حاصل این تلاش‌ها به لطف پروردگار همین امنیت و آرامشی است که در حال حاضر در کشور وجود دارد.»
سرلشکر باقری اظهار داشت: «ما در بحرانی‌ترین منطقه جهان و در معرض شدیدترین و متنوع‌ترین تهدیدات قرار داریم؛ از یک سو با آمریکای جنایتکار، صهیونیست، متحدین مرتجع منطقه‌ای آنها و  تروریست‌های تکفیری روبه‌رو هستیم و از سوی دیگر در معرض آسیب‌های اجتماعی و مشکلات داخلی برای مأموریت نیروی انتظامی و دیگر نیروهای مسلح هستیم که بحمدالله نیروهای مسلح توانسته‌اند سربلند با این تهدیدات مقابله کنند و مأموریت‌های‌شان را به نحو احسن انجام دهند.»
وی در پایان گفت: «در استفاده از فرصت‌ها در داخل و خارج از کشور وضعیت خوبی داریم و موفقیت به دست آمده است؛ اما هیچ‌گاه نباید به وضعیت موجود راضی باشیم. ان‌شاء‌الله با تلاش جهادی و استعانت از پروردگار خواهیم توانست سال به سال در جایگاه بهتری در اجرای مأموریت‌های‌مان قرار گیریم.»

دو سه ماهی بود که بازنشسته شده بود. اومده بود پادگان یه سری به همکارای سابقش بزنه. همه با تعجب نگاهش کردیم، انگار توی این دو ماه به اندازه چند سال پیر شده بود. به من که توی پادگان همکار و هم‌اتاقی بودیم، گفت: نامردی نیست که حتی یک زنگ هم به من نزدی؟ همون هفته اول بازنشستگی افسرده شدم. الآن که حالم بهتر شده اومدم ببینیم اتفاقی برای شماها نیفتاده باشه که خبری ازم نگرفتید.
همون موقع فهمیدم رسیدگی به بازنشسته‌ها فقط کار کانون بازنشستگان نیست، ما هم باید فکر همکارای بازنشسته باشیم. آخه یه روزی هم نوبت ماست که بازنشسته بشیم.

یک هیئت انقلابی چه شاخصه‌هایی باید داشته باشد؟
در آستانه ماه محرم امسال پرسش تریبون این شماره رنگ و بوی هیئت‌های حسینی را گرفت و با موضوع کمّ‌وکیف هیئت انقلابی پذیرنده نظرات شما همراهان گرامی شد. در ادامه به جمع‌بندی نظرات می‌پردازیم.
ولایت‌مداری؛ برخی همراهان گرامی ولایت‌مداری و ولایت‌پذیری را مهم‌ترین شاخصه انقلابی بودن هیئت مطرح کردند. «هادی رضانژاد» از آذرشهر، «مجید فیاضی‌پور» از دهدشت و «مسعود جوكار» از فسا تنها به این موضوع اشاره کردند. «محمد زارعی‌برآبادی» از خواف به علاوه به خداترسی، دشمن‌ستیزی و عمل بهنگام، اشاره کرده و «محسن قلیچ» از شاهرود هم در این زمینه اشاراتی داشته اشت. «رضا کلانتر» از یاسوج و «حسین افضلی» از دامغان هم نظراتی مشابه دارند.
استکبارستیزی؛ موضوع مهم دیگری که برخی دیگر از همراهان مطرح کردند، استکبارستیزی بود. بر این اساس «حسن زارعی» از مریوان و «مرتضی اکبری» از اصفهان علاوه بر ولایت‌مداری این موضوع را بیان کرده‌اند.
رعایت شئونات اسلامی؛ رعایت شئونات اسلامی هم نظر مشترک «سیدمحمد خدایی» از یزد و «محمد کریم‌زاده» است که در کنار داشتن روحیه انقلابی، جهادی و ولایی مطرح شده است.
سایر دیدگاه‌ها؛ ایجاد ارتباط بین تاریخ صدر اسلام و تاریخ حاضر در زمینه تبعیت از ولایت را «غلامرضا غدیری» از رشت، عزت‌طلبی را «فؤاد جمیل‌پور» از کرج و سربازسازی برای امام زمان(عج) را «محمد زارع» از تهران بیان کرده‌اند. توجه به عبرت‌ها و درس‌های عاشورا را هم «امیر رجبی‌فرد» از کاشان مطرح کرده است.
تفکر و عمل انقلابی را «محسن پورشمس‌الدینی» از سیرجان، نشر معارف اهل‌بیت(ع) همراه با پیگیری آرمان‌های والای انقلاب اسلامی را «ف. کیماسی» از نجف‌آباد و انجام صحیح اصول عزاداری و انتقال آن به جامعه را «مرضیه احمدی» از داران مطرح کرده‌اند. با همین نگاه «مصطفی اکبری» از داران نظراتی داده است. لبیک‌گویی به بیانات امام خامنه‌ای و پیروی از ائمه‌اطهار(ع) را هم «مریم محمدنژاد» از شوط بیان کرده است.
بصیرت را «قدرت‌الله احمدپور» از ارومیه، دلسوزی برای انقلاب و وامدار خون شهدا بودن را «عباسی» مطرح کرده‌اند. «علی مجیدی» از آذرشهر هم معتقد است باید در صحنه سیاست عاشورایی زبانی گویا داشته باشند.
توجه به قرآن کریم و دغدغه‌های رهبر معظم انقلاب را «پرویز شهمیری» از اردبیل، بودن پای کار انقلاب در تمامی صحنه‌ها را «محسن کرمانی» از بجنورد، ظلم‌ستیزی را «سیدعلی حسینی» از بجنورد، شناخت محیط و دشمن را «محمدرضا زاهد» از بیرجند، قاطع و نترس بودن در برابر زیاده‌خواهی دشمن را «حمیده محمدی کردعلیوند» از خرم‌آباد و پایبند به اصول انقلاب و امانتدار خون شهدا بودن را هم «علی پورفتحی» از خرم‌آباد مطرح کرده‌اند.
پایبندی به ارزش‌های انقلاب را «فرامرز الیاسی» از ثلاث باباجانی، معرفت‌افزا بودن با رویکرد فرهنگی و تربیتی را «خسروی» از کرمانشاه، حفظ وحدت را «علیرضا نوروزی» از هرسین و ظلم‌ستیزی را «آیت رستمی» از جوانرود مطرح کرده‌اند.
عمل به امر به معروف و نهی از منکر و جهاد کبیر موضوعی بود که «جابر قاسمی» از چایپاره به آن اشاره داشت و برگزاری نشست بصیرتی پیشنهاد «میثم ولی‌پور» از آشخانه بود.
برندگان تریبون ۱۳
غلامرضا غدیری از رشت / خسروی از کرمانشاه / محسن کرمانی از بجنورد
پرسش تریبون ۱۴
چرا دولت هنوز برخورد جدی با دریافت‌کنندگان فیش‌های حقوقی نجومی نکرده است؟

همسر مدافع حرم شهید احمد عطایی
 احسان امیری/ پاسدار بسیجی شهید مدافع حرم «احمد اعطایی» متولد هفتم شهریور 1364 و ساکن محله فلاح تهران بود و مهندسی برق می‌خواند. او داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله بنی‌هاشم و مردم مظلوم سوریه، راهی آن دیار می‌شود که در 21 آبان ماه 94 و آخرین روز ماه محرم‌الحرام، همراه با سه نفر دیگر از دوستانش به شهادت می‌رسد. مرضیه علمی همسر شهید اعطایی درباره «احمدش» می‌گوید.
برایم سنگ تمام گذاشت؛ سال 87 عقد و سال 88 زندگی مشترک‌مان را شروع کردیم. خدا را شکر مراسم ازدواج را آسان گرفتم ولی احمدآقا می‌گفت: «برخی‌ها فکر می‌کنند چون مذهبی هستیم و مراسم ازدواج‌مان به شکل مولودی است، نمی‌خواهیم خرج کنیم.» به همین دلیل با اینکه دستش خالی بود، همه کار برایم انجام داد و سنگ تمام گذاشت.
فکر نمی‌کردم که دعا کنم و شهید شود؛ آرزویش، شهادت بود. همیشه می‌گفت: «برایم دعا کن تا شهید شوم.» برایم خیلی سخت بود، ولی به قدری زیاد می‌گفت که بعد از نمازها، دعا می‌کردم همسر و فرزندانم عاقبت به خیر شوند و شهادت در رکاب اسلام نصیب‌شان شود، ولی هیچ‌وقت، فکر نمی‌کردم که دعایم مستجاب شود. از همان روز اول ازدواج، با هم عهد بستیم که به هم، «تو» نگوییم و همدیگر را با احترام و لفظ «شما»، صدا بزنیم. من همیشه ایشان را احمدآقا صدا می‌زدم. احمدآقا علاوه بر اینکه پاسدار بود، در مسجد محل فعالیت داشت. کتاب‌های فراوانی مانند کتاب‌های اخلاقی، عرفانی و سبک زندگی مطالعه می‌کرد.
ارادت به حضرت آقا؛ به حضرت آقا ارادت خاصی داشت و ولایی بود؛ یک تابلو جلوی ورودی منزل نصب کرده و روی آن نوشته بود: «هر که دارد بر ولایت بد گمان، حق ندارد پا گذارد در این مکان».
احمد، همیشه سعی می‌کرد از کسی خرید کند که بیشتر نیاز داشته باشد و حلال و حرام را رعایت کند. دو پسر به نام‌های «محمدعلی» و «محمدحسین» دارم که اولی چهار ساله و دومی یک سال‌وسه ماه دارد. همسرم اسم آنها را قبل از متولد شدن، مشخص می‌کرد و می‌گفت: «دوست دارم هرگاه آنها را صدا می‌زنم، یاد امام حسین(ع) بیفتم.» 
گریه می‌کنم ولی برو؛ اول علنی نمی‌گفت که قصد رفتن به سوریه دارد، ولی کاملاً مشخص بود و متوجه شده بودم که می‌خواهد برود، چون دو ماه پیگیر کارهایش بود. در آخر هم با سختی و التماس فراوان توانسته بود با عده‌ای از مدافعان حرم راهی شود. به او گفته بودم که من یک زن هستم، احساسات دارم و گریه می‌کنم، ولی شما برای دفاع برو. راضی بودم...
پیکرش را دیدم آرام شدم؛ همگی منزل مادر همسرم بودیم. وقت ناهار بود، دلشوره شدیدی گرفته بودم، به طوری که نتوانستم غذا بخورم، به آشپزخانه رفتم. احساس می‌کردم که اتفاقی افتاده است. بعد از ناهار، همسر خواهرشوهرم، خبر شهادت را داد و گفت: «شهادت احمد مبارک باشد.» این خبر را که شنیدم، خیلی بیقراری کردم. همان روز به معراج شهدا رفتیم و وقتی احمدآقا را آنجا دیدم، آرام شدم. محمدحسین بعد از رفتن پدرش، «بابا» گفتن را یاد گرفت.