دکتر سیامک باقریچوکامی/ در شمارههای پیشین، تکنیکهای جنگ نرم در مرحله پیش از وقوع در دو دسته روشهای گفتاری و روشهای رفتاری بررسی شد. یکی از مراحل مهم و اساسی جنگ نرم که مرحله پیش از وقوع را به مرحله رویارویی میدانی منتقل میکند، شوک یا کاتالیزور نامیده میشود.
مرحله شوک یا کاتالیزور مورد توجه محدود محققان جنگ نرم قرار گرفته است، در حالی که این گام ارزش راهبردی برای بازیگران جنگ نرم دارد. البته عامل یا عوامل کاتالیزور به منزله یک مسئله توجه نظریهپردازان و شارحان غربی انقلابهای مخملی و مبارزه بدون خشونت را که الگوهای جنگ نرم به شمار میآیند، به خود جلب کرده است. جمعبندی آنها این است که «ممکن است وضعیت سیاسی بسیار شعلهور باشد، اما بدون جرقهای نمیتواند به انفجار تبدیل شود. آنچه برای یک انقلاب لازم است، یک واقعه خالص است که حکم جرقه را دارد و زنجیرهای از حوادث را پیوند میدهد. از نظر این دسته از نظریهپردازان، از جمله «تامسون» و «کنتز» انتخابات مسئلهدار همان جرقه یا واقعه خالص است که فرصت سیاسی مناسبی را برای بسیج تودهها به بازیگران بهرهبردار میدهد.» (نک. بونس و ولچیک، 1388: 85 ـ84)
با این حال، منظور از کاتالیزور پدیدههایی است که امکان بسیج هیجانی و گسترده جامعه را فراهم میکند. این پدیدهها صرفاً در حوزه سیاسی منحصر نیست و ممکن است در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و امنیتی بروز و ظهور کنند. به همین دلیل کاتالیزور یا عامل تهییجکننده به شرایط مختلف داخلی و خارجی کشورهای هدف بستگی دارد، از این رو:
1ـ ممکن است مانند مدلهای تجربی گرجستان، اوکراین و فتنه 88 با طرح تقلب انتخابات باشد؛
2ـ ممکن است مانند مدل لبنان از طریق ترور یک شخصیت برجسته باشد؛
3ـ ممکن است مانند مدل چکسلواکی به واسطه اقدام خشونتطلبان پلیس علیه تظاهرات مسالمتآمیز دانشجویان باشد؛
4ـ ممکن است مانند مدل لهستان به دلیل افزایش قیمتهای پیدرپی باشد که موج اعتراضات کارگری را برانگیخت؛
5ـ ممکن است مانند مدل اوکراین باشد که ضمن طرح تقلب انتخابات به منزله شوک یا محرک اولیه، شایعه دخالت حکومت در مسمومیت یوشچنکو، نامزد مخالفان در انتخابات و افشای مطالبی مبنی بر دخالت دولت، به ویژه کوچما (رئیسجمهور وقت) در قتل یک روزنامهنگار نیز در دستور کار بازیگران جنگ نرم قرار گرفت؛
۶ـ ممکن است شبیه اتفاقات تونس باشد که با خودسوزی یک جوان تونسی و انتشار آن در شبکههای اجتماعی، جرقه اولیه بسیج مردمی را علیه حاکمیت فراهم کند؛
7 ـ ممکن است به واسطه یک تحول اجتماعی در همسایگی واحد سیاسی یا شوکهایی باشد که تاکنون تجربه نشدهاند.
با این حال، عامل کاتالیزور به مثابه متغیر واسط عمل میکند و نقش فعالسازی زمینهها و بسترهایی را دارد که در مرحله اول فراهم شده است. البته نکته مهم در این مرحله این است که بر اساس تجربههای انقلاب رنگی و ادبیات جنگ نرم دشمن، زمانی این مرحله میتواند به مرحله آخر منتقل شود که برآیند کلی طیفهای اصلی جامعه از اوضاع کشور احساس درستی نداشته باشند. به بیان دیگر، اقشار بیتفاوت جامعه نسبت به اوضاع سیاسی، اقتصادی، معیشتی و اجتماعی احساس تحملناپذیری کنند و امید ناراضیان جامعه به تغییر اوضاع بیشتر شود و مهمتر اینکه بخشی از حامیان نظام، وضع موجود را از نظر ارزشی، کارآمدی، اقتداری و مدیریتی قابل دفاع ندانند و به موازات آن انسجام، توان پاسخگویی و اصولاًً قدرت نرم حاکمیت نیز دچار فرسایش شود؛ یعنی بین قوا و دستگاهها یکدستی و وحدت کاهش یابد، همراهی نخبگان جامعه بر سر مسائل اساسی کاسته شود و دولت از کارآمدی و استحکام لازم برخوردار نباشد و در نهایت نظام توان پاسخگویی رسانهای به حملات روانی ـ تبلیغی حریف را نداشته باشد. بر عکس این وضعیت، معارض نظام از انسجامی نسبی برخوردار باشد و میان گرایشهای مختلف مخالفان، همگرایی نسبی برقرار باشد و مهارتهای سازماندهی و بسیج اجتماعی آنها افزایش یابد. از سوی دیگر، محیط خارجی نیز ظرفیتهای اقتصادی، رسانهای، حقوقی و دیپلماتیکی خود را برای پشتیبانی از معارضه، مخالفان و ناراضیان به کار گیرد و اقدامات حاکمیت را خنثی و بیاثر کند. در چنین شرایطی عوامل کاتالیزور و تهییجکننده از طریق روشهای عملیات روانی به سرعت میتواند گروههای اجتماعی را برای اعتراض و نافرمانی و حرکتهای خیابانی بسیج کند.
شیوههایی که در مرحله شتابدهنده جنگ نرم استفاده میشود، عمدتاً بر دو روش عملیات روانی و فریب مبتنی است. در ادامه به برخی از تکنیکها اشاره میشود:
جعل اسناد و درز اطلاعات: این تکنیک که عمدتاً شامل تبلیغات سیاه میشود، برای پشتیبانی عملیات فریب نیز استفاده میشود. نمونه تاریخی استفاده از این روش را میتوان به انتشار سندی در روزنامه «سلام» و تحریک دانشجویان و در نهایت بروز آشوب سال 1378 اشاره کرد.
بحرانسازیهای تصنعی: بر اساس این تکنیک تلاش میشود اوضاع اقتصادی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی حریف را با استفاده از سایر روشهای عملیات روانی، آن چنان بحرانی جلوه دهند که سبب تشویش افکار عمومی و تشویق آنها به اعتراض خیابانی شود.
فریب خبری: در این روش واقعیت با دروغ و فریب در هم میآمیزد و موضوع تبلیغات را در ذهن مخاطب حقیقت جلوه کرده و مخاطبان را وارد مطالبهگیری میکند. در جریان قتلهای زنجیرهای از این روش استفاده شد تا مخاطبان به خیابانها کشانده شوند.
برجستهسازی: این تکنیک در همه مراحل جنگ نرم بسیار کاربرد دارد. در شوک و جرقه برای بسیج مردمی نیز اثربخش است. برای نمونه، بازیگران جنگ نرم با توسل به احساسات قومی و زبانی اقدام توهینآمیز یک روزنامه را برجستهسازی کرده و علیه نهادهای دولتی حرکتهای اعتراضی راهاندازی میکنند. بهرهگیری بازیگران جنگ نرم از اقدام روزنامه «ایران» در درج عبارت توهینآمیز به یکی از اقوام یا از یک برنامه تلویزیونی، نمونه عینی از تکنیک برجستهسازی برای ایجاد کاتالیزور است.