علی قاسمی/ در سه سال و اندی که از دولت یازدهم می‌گذرد، به کرات دولتی‌ها فساد «3 هزار میلیاردی» و «پرونده بابک زنجانی» را چه به صورت نوشتاری و چه به صورت گفتاری به شکل‌های مختلف مطرح کرده‌اند و بارها کوتاهی‌ها و نارسایی‌های دولت را به این گونه فسادها پیوند زده‌اند و بسیاری از آسیب‌ها را به گذشته ارجاع داده‌اند؛ اما این بار رئیس دولت یازدهم در مجلس شورای اسلامی که برای رأی اعتماد به سه وزیر معرفی شده سخن می‌گفت، در بخشی از صحبت‌های خود درباره مفاسد اقتصادی تعریف‌های جدیدی ارائه کرد که جای تأمل، نقد و بررسی جدی دارد. وی درباره اختلاس‌های صورت گرفته در صندوق ذخیره فرهنگیان اظهار داشت: «اگر یک دستگاهی وامی‌داده و آن پول به بدهی معوق تبدیل شده؛ نمی‌دانم چرا بعضی رسانه‌ها خوش‌شان می‌آید بدهی معوق را اختلاس بگویند. انگار بعضی‌ها توجه دقیق به لغت‌ها نمی‌کنند. اگر فسادی هست باید با آن مبارزه کنیم، نه اینکه آن را بزرگ کنیم». به راستی، جا داشت رئیس دولت که باید در عرصه‌های مختلف مدافع حقوق ملت باشد، فسادهای اخیر را هم تقبیح می‌کرد، نه اینکه با بازتعریف از فساد، در فکر لاپوشانی آن باشد. از این بیان بر می‌آید که نگاه به فساد برای بعضی‌ها ابزاری است که قابلیت دوگانه دارد: یک بار رقیب انجام می‌دهد که باید در هر کوی و برزنی آن را به صورت چماق بزرگ کرد و کوبید، حتی اگر ناعادلانه باشد و به قول رئیس دولت «نام مفسدان باید بر سر زبان‌ها باشد»، یک بار رفیق انجام می‌دهد که می‌شود آن را بازتعریف کرد و کیسه‌ای به آن کشید و همچون «هلو برو تو گلو»، آن هم از سوی یک حقوقدان به خورد مردم داد. این در حالی است که در تمام مکاتب مختلف واژه فساد به معنای تباهی به کار رفته و به معنی استفاده غیر مجاز از قدرت عمومی برای منافع خصوصی است. 
حال که 90 درصد اعتبارات صندوق ذخیره فرهنگیان به صورت غیرقانونی و بدون در نظرگیری ضمانت‌نامه‌های معتبر تنها به 30 نفر از مرتبطان داده شده و تنها سهم یک نفر 3 هزار و 900 میلیارد تومان است و 7 هزار میلیارد تومان معوقات غیرقابل وصول وجود دارد، نمی‌توان برای آن ادبیاتی جدید خلق کرد و به خورد ملت داد. در اینجا دولت باید محکم می‌ایستاد و با قوه قضائیه تعامل برقرار می‌کرد تا ریشه فساد خشک شود. از دولت روحانی که به دولت تدبیر و امید معروف بود و با شعار مبارزه با فساد اقتصادی و شفاف‌سازی پا به میدان اجرایی گذاشته بود، بعید است که چنین تحلیلی را بر زبان جاری کند. حال در این وضعیت، ضروری است سخنان راهگشا، ماندگار و در عین حال قابل عملیاتی بودن رهبر معظم انقلاب که در دیدار با نمایندگان مجلس بیان فرمودند، سرلوحه دولت، ملت و تمامی مسئولان در سطوح مختلف قرار گیرد و با تلاشی همه‌جانبه فساد ریشه‌کن شود.
 معظم‌له در این باره اظهار داشتند: «اگر با فساد مبارزه نشود، همه‌ کارها لنگ خواهد ماند. فساد مالی، مثل خوره، ایدز و سرطان است؛ باید با آن مبارزه کرد ... باید با فساد مبارزه‌ جدی کرد. یک پایه‌ مبارزه، شمایید. آن روزی که بنده مسئله مبارزه‌ با فساد را گفتم، توقعم این بود که مجلس شورای اسلامی سینه سپر کند و جلو بیاید و در این میدان حرکت کند تا ما دیگر احتیاج نداشته باشیم دنبال کنیم؛ اما متأسفانه این‌طور نشد. آنها نکردند، شما بکنید. البته به قول برادر ظریف و نکته‌‌سنج‌مان، با دستمال کثیف نمی‌‌شود شیشه را تمیز کرد. اگر انسان بخواهد با فساد مبارزه کند، باید در درجه‌ اول مراقب باشد که فساد دامن خودش را نگیرد. داخل خودتان و درون مجلس مراقب باشید. دست پاک، دامن پاک، زبان پاک و چشم پاک خواهد توانست در حوزه‌ اقتدار وسیعی که شما دارید، همه چیز را پاک کند.»

نشست «انقلاب اسلامی و مقابله با خطر نفوذ» ۱۱ آبان ماه، با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین علی سعیدی، نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام و‌المسلمین حیدر مصلحی وزیر پیشین اطلاعات، حجت‌الاسلام پیروزمند قائم‌مقام فرهنگستان علوم اسلامی، محمدحسین رجبی‌دوانی استاد دانشگاه و کارشناس‌ارشد مسائل تاریخ اسلام و حمیدرضا مقدم‌فر مشاور رسانه‌ای و فرهنگی فرمانده کل سپاه، در خبرگزاری تسنیم برگزار شد. 
در این مراسم نفوذ و انواع آن در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در دهه‌های مختلف از منظر کارشناسان حاضر مورد بحث و بررسی قرار گرفت. 
در ادامه این نشست، جدیدترین اثر حجت‌الاسلام والمسلمین علی سعیدی با عنوان «جریان‌شناسی نفوذ در انقلاب‌ها» رونمایی شد. این اثر که به کوشش انتشارات زمزم هدایت به چاپ رسیده تلاش دارد تا «نفوذ» در انقلاب‌های مختلف را بررسی کند. این کتاب با این موضوع تجربه جدیدی است که سعی دارد در گام نخست، مصادیقی از نفوذ را در جوامع مختلف برای مخاطب شرح دهد. در واقع، نویسنده روند حرکت انقلاب‌های پیشین را تحلیل و علل و عوامل پیروزی‌ها و شکست‌های آنها را بررسی می‌کند.
این کتاب که جریان نفوذ در انقلاب حضرت موسی(ع)، انقلاب پیامبر اعظم(ص)، انقلاب مشروطه و نهضت ملی ایران، انقلاب شوروی و انقلاب اسلامی را بررسی می‌کند در تلاش است تا با طرح مباحث تاریخی و سابقه نفوذ در انقلاب‌های گوناگون و ارائه مصادیق آن در پیشینه تاریخ ایران و در ادامه طرح مسائل روز، به مخاطب کمک کند تا به درک درستی از مفهوم نفوذ و شرایط فعلی دست یابد.
نویسنده کتاب نیز با تبیین موضوع رویارویی با نفوذ و نقش مهم و راهبردی رهبری و ولی فقیه در خنثی‌سازی  لیبرالیزه کردن انقلاب، نقشه راه رهبر معظم انقلاب(مدظله‌العالی) و امام راحل(ره) در برابر جریان نفوذ را بررسی و تحلیل می‌کند.

مسابقات فوتسال جام شهدای رسانه به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطره شهدای رسانه و با شعار «تهران، مدرسه‌ای برای همه» از سه‌شنبه ۱۱ آبان به میزبانی فرهنگسرای رسانه آغاز شد. 
به گزارش خبرنگار صبح‌صادق در این مسابقات که ۴۰ تیم در  هشت گروه  پنج تیمی با هم رقابت می‌کنند، تیم فوتسال هفته‌نامه صبح‌صادق در گروه B  با تیم‌های روزنامه آتیه، ایرنا، شبکه خبر و روزنامه‌ جمهوری اسلامی هم‌گروه است.
بنابر همین گزارش تیم فوتسال صبح‌صادق در اولین دیدار خود با شکست تیم فوتسال شبکه خبر با کسب سه امتیاز و یک بازی کمتر در رده سوم گروه خود قرار دارد.


استادان حوزه و دانشگاه در گفت و گو با صبح صادق تاکید کردند
سیدمحمد مشکوه‌الممالک/ رهبر معظم انقلاب به راه افتادن مسابقه جمع‌آوری مال حرام در جامعه را امری خطرناک توصیف می‌کنند و می‌فرمایند: «دستگاه قضایی باید در برابر انسان‌های زیاده‌طلب و کسانی که به دنبال قارون شدن هستند، بایستد و با آنها مقابله کند و مجلس شورای اسلامی با تصویب قوانین لازم و قوه مجریه با کمک به دستگاه قضایی باید به مقابله با این پدیده خطرناک که در آغاز راه است، برخیزند و از انباشت شدن ثروت‌های حرام و بادآورده از راه‌های غیرقانونی، جلوگیری کنند.» در راستای این سخنان و پیرامون تأثیرات حرام‌خواری خبرنگار صبح صادق گفت‌وگویی را با سه نفر از استادان حوزه و دانشگاه انجام داده که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.
تحقق ارزش‌های اسلامی
 با روحیه‌ای جهادی امکان‌پذیر است
حجت‌الاسلام  مرتضی سلطانی
کسانی بوده‌اند که در دوران مختلف، چه در دوره انقلاب و چه در زمان دفاع مقدس، در زمره کسانی قرار گرفتند که توفیق پیدا کردند به مسیر حق بروند، اهل جهاد باشند و مبارزه کنند؛ اما گذشت زمان و به تعبیر رهبر معظم انقلاب روی کردن به چرب و شیرین دنیا، انسان را به سستی و کاهلی و به سوی دنیا کشاند.
در همه ما انسان‌ها صفات رذیله‌ای وجود دارد که باید آنها را از درون خود بیرون بریزیم و آنها را مدیریت کنیم که به آن تهذیب و خودسازی گفته می‌شود. حضرت امام(ره) در کتاب جهاد اکبر (مبارزه با نفس) تصریح می‌کنند که خودتان را بسازید پیش از اینکه جامعه به شما روی آورد. اگر خود را نسازید و جامعه به شما روی بیاورد خود را می‌بازید و گول می‌خورید. این یک حقیقت است و ما باید در درون خود حرص و طمع را مهار کنیم. 
نکته دیگر اینکه ما نظامی داریم که مبتنی بر ارزش‌هاست. یک مسئول حکومتی و کسی که در نظام اسلامی صاحب‌منصب می‌شود باید بهره مادی کمتری از آحاد جامعه داشته باشد. این تعالیم امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) و اسلام است. گاهی اوقات انسان می‌خواهد کاسب باشد و تجارت کند؛ اما زمانی که بر منصب و مسند حکومتی است که پایه‌های آن مبتنی بر رشادت‌های ملت، جهاد، شعارهای ارزشی و عدالت‌گرایانه است، نمی‌تواند به عنوان یک صاحب‌منصب حکومتی خود را با یک تاجر مقایسه کند. به تعبیر امیرالمؤمنین‌(ع) در نظام اسلامی همه چیز مسئولیت است و چیزی به نام پُست وجود ندارد. کسی که در این جایگاه قرار گرفته باید به مردم پاسخگو باشد، نه اینکه پست و منصب را یک طعمه‌ ببیند. 
قطعاً اگر بخواهیم با افرادی که به بیت‌المال دست‌اندازی می‌کنند مبارزه کنیم، آنها با تمام توان به میدان خواهند آمد. کما اینکه وقتی امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در آستانه خلافت، شعار عدالت سر دادند، گروه‌های حریص با تمام توان خود به میدان آمدند که در مقابل این عدالت بایستند. بر این اساس اگر ما بخواهیم ارزش‌های اسلامی را حاکم کنیم و مانع رانت‌خواری‌ها و دست‌اندازی به بیت‌المال شویم، باید روحیه جهادی را در جامعه حاکم کنیم؛ همان روحیه‌ای که با آن انقلاب کردیم و دفاع مقدس را پشت سر گذاشتیم. 


اجرای واقعی عدالت 
برای همه اقشار
حجت‌الاسلام مسعود رضاپور
اصولاًً پدیده‌هایی از این دست نه‌تنها با روح اسلام سازگار نیست؛ بلکه دقیقاً با هدف اصلی اسلام که سعادت دنیا و آخرت شخص و جامعه است، در تعارض شدید قرار دارد. با اندکی توجه به آیات و روایات، می‌توان به راحتی تأثیر بسیار مخرب این عمل را درک کرد. 
خداوند خطاب به جامعه ایمانی فرموده است: «اگر می‌خواهید جامعه‌ای در معیار و کلاس اهل ایمان داشته باشید، از اموال باطل و حرام جلوگیری کنید.» خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «ای مردم، از حلال خدا استفاده کنید و از مال حرام که یکی از گزینه‌های شیطان برای منحرف کردن شما و جامعه است، بپرهیزید؛ زیرا او دشمنی آشکار و این عمل هم دشمنی آشکار است.» وقتی مال حرام وارد زندگی و جامعه شود، خواه ناخواه آن جامعه از مسیر اصلی خارج می‌شود و این خاصیت مال حرام است که قلب را تاریک و روح را کدر می‌کند و انسان را به قهقرا می‌برد. 
رسول پاکی‌ها، حضرت محمد(ص) درباره تأثیر مال حرام در سیر نزولی انسان می‌فرمایند: «نماز کسی که لقمه‌اش حرام است تا چهل روز از ارزش چندانی برخوردار نیست و تا چهل روز دعای وی مستجاب نمی‌شود و هر مقدار از بدن که پرورش یافته لقمه حرام باشد، سزاوار آتش و سوختن است.
این انحراف و دوری آن چنان ادامه پیدا می‌کند و تاریکی جامعه را فرا می‌گیرد که انسان وقتی چشم باز می‌کند، خود را در برابر امام و ولی ّخود و در برابر ولایت که بالاترین رکن اسلام است، می‌بیند.
اگر شما در جامعه رنگ و بوی معنویت و آخرت را از بین بردید و در رسانه‌ها، فیلم‌ها و فرهنگ مردم، مدام دنیا و زرق و برق آن را در ذائقه افراد جایگزین کردید، طبیعی است که شاهد چنین مسائلی باشیم. 
از همین رو رهبر معظم انقلاب نه تنها در این سال‌ها، بلکه از سال‌های بسیار دور این خطر را حس کردند و مدام آن را به دولت‌ها و مسئولان تذکر دادند که تجمل‌گرایی در جامعه و پیشرفت را تنها در جهان بهتر و اشرافی قرار دادن، ثمره‌ای جز حرام‌خواری نخواهد داشت که متأسفانه این قبیل تفکرها همچنان وجود دارد. 
یکی از بهترین راه‌ها برای مبارزه با حرام‌خواری در سطح جامعه، اجرای واقعی عدالت برای همه اقشار جامعه و تبعیض قائل نشدن بین افراد است. تا زمانی که در مسائل مالی و اقتصادی شفافیت نداشته باشیم و رودربایستی و رانت‌ها به برخی افراد خاص را که پایه‌های عدالت اسلامی را همچون موریانه می‌خورند، از بین نبریم، حل شدن این مسائل مشکل به نظر می‌رسد. 
شاید یکی از مهم‌ترین عوامل عدم موفقیت، عمل نکردن قاطع و ملاحظه افراد و شخصیت‌هاست. در دستورات اسلامی برای این‌گونه افراد هیچ جای ملاحظه‌ای نیست. این فرمایش رهبر معظم انقلاب هم که فرمودند: «با هر کسی در هر سطحی برخورد شود، از همین تعالیم است». امیرالمؤمنین علی(ع) یکی از مسئولان حکومتی خود را که از بیت‌المال مسلمین به طور نامشروع برداشت کرده بود، مجازات سختی فرمودند و دستور دادند او را در ملأ عام و جلوی چشم مردم در نماز جمعه حد بزنند، دیگر شهادت او را در محاکم قبول نکنند و آبروی او را بریزند تا اولاًً درس عبرت برای دیگر مسئولان شود و ثانیاًً مردم جامعه بفهمند که حکومت در راستای عدالت و اجرای آن است و امیدوار شوند. به نظر می‌رسد، در حال حاضر بزرگ‌ترین مشکل برای مبارزه با فساد و حرام‌خواری نوعاً ملاحظات سیاسی و نبود عزم جدی و استقامت است. 

تأثیرات لقمه حرام 
بر انحرافات در مسیر اسلام
حجت‌الاسلام سیدجلال رضوی‌مهر
رسول خدا(ص) فرمودند: «کسي که کسبش حرام است، خداوند هيچ كار خيرى را از او نمى‏پذيرد، چه آن کار صدقه باشد چه آزاد كردن بنده، حج باشد يا عمره و خداوند متعال به عوض پاداش اين كارها، گناه براى او ثبت مى‏كند و آنچه پس از مرگش باقى مى‏ماند توشه دوزخ او خواهد بود.» اميرالمومنين(ع) ‌فرمودند: «کسي که به حرام، مال مؤمني را بخورد هرگز دوستدار من نيست.»
تأثیرات لقمه حرام بر انحراف مسیر اسلام در کلام حضرت سیدالشهداء(ع) نمایان است که پس از آنکه ایشان لشکریان شیطان را موعظه فرمودند تا آنها را از آتش جهنم دور سازند، شروع به هلهله و فریاد زدن کردند، آن‌گاه حضرت فرمودند: «ویلکم، ما علیکم ان تنصتوا الی فتسمعوا قولی... فقد ملئت بطونکم من الحرام» همان چیزی که علت بود تا در غدیر پیام رسول رحمت شنیده نشود، همین عامل باعث شد تا مسلمانان در جواب نصیحت‌های دلسوزانه اباعبدالله، هلهله کنند. آری حرام‌خواری اثراتی بسیار سوء بر روح و جان انسان دارد.
اما چگونه می‌توان با این موضوع مبارزه کرد؟ از راه‌های جدی مبارزه با پدیده حرام‌خواری بهینه کردن شاخصه امر به معروف و نهی از منکر در قالب نظارت و تعقیب قضایی است. باید با چنین هنجارشکنی‌ای بدون تعارف و اهمال برخورد کرد. 
حرام‌خواران باید ضمن انفصال از خدمت و اجبار به بازگرداندن اموال چپاول شده و قبول خسارات احتمالی، به مردم نیز معرفی شوند. البته موانعی چون؛ عدم تعامل برنامه‌ریزی شده و مدیریت‌محور مدیران سه قوه با یکدیگر، دخالت‌های غیرکارشناسانه افراد حقیقی و حقوقی. هوچی‌گری و فرصت ندادن به اظهارنظرهای قانونی، نداشتن انگیزه کافی برای ضابطین قضایی، پشتیبانی نکردن مسئولان بالادستی از مجریان وظیفه‌شناس، ورود جریانات سیاسی و حمایت از وابستگان حزبی خطاکار، قاطع نبودن در اجرای مصوبات قانونی، آشنا نبودن با موازین احکام حکومتی و خلط مباحث فردی و شخصی با مباحث اجتماعی و جامعه‌شناختی و پدیده رشوه‌خواری در مسیر مبارزه با حرام‌خواری در بعد حکومتی وجود دارد.

 محمد رضا مرادی/   عربستان در اوضاع سختی گرفتار شده است. این کشور که موجودیت خود را با تروریسم و نشر اندیشه‌های وهابیت در منطقه گره زده است در بن‌بستی خودساخته قرار گرفته است. میلیاردها دلار هزینه برای تأثیرگذاری در عراق و سوریه به هدر رفته و دولت این دو کشور تروریست‌های مورد حمایت ریاض را شکست داده‌اند. 
عربستان در لبنان نیز در برابر حزب‌الله شکستی تاریخی متحمل شده و میشل عون گزینه مورد حمایت حزب‌الله به ریاست جمهوری رسیده است. در یمن اوضاع آل‌سعود بدتر است و 19 ماه حمله سعودی‌ها به این کشور هیچ دستاوردی برای ریاض نداشته و موشک‌های انصارالله تا جده نیز رسیده‌اند. اما اینها تمام مشکلات عربستان نیستند. این کشور در عرصه داخلی نیز با کمترین میزان مشروعیت و مقبولیت از زمان تأسیس پادشاهی مواجه شده است. قیمت فعلی نفت، اقتصاد این کشور را به وخیم‌ترین حالت در ۱۵ سال اخیر کشانده و ذخایر ارزی عربستان به کمترین میزان در سه سال اخیر رسیده است. صندوق بین‌المللی پول در ماه اکتبر پیش‌بینی خود را از اندوخته ذخایر ارزی عربستان ۶۴۰ میلیارد دلار اعلام کرد و گفت: «اگر هزینه‌های این کشور با وضعیت کنونی قیمت نفت و سیاست فعلی سعودی‌ها ادامه پیدا کند، تا پنج سال آینده شاهد اتمام ذخایر ارزی این کشور خواهیم بود.
 این مسئله سبب فشار اقتصادی بر مردم شده و عربستان برای جبران کسری بودجه 100 میلیارد دلاری در چندین نوبت سیاست‌های ریاضتی را اتخاذ کرده که با مخالفت سریع مردم مواجه شده است.» خوشگذرانی شاهزاده‌های سعودی در کشورهای مختلف در حالی روزبه‌روز بیشتر می‌شود که مردم عربستان در اوضاع وخیمی به سر می‌برند. 
تا چند سال گذشته مردم در برابر این فشارها جرئت مخالفت با آل‌سعود را نداشتند؛ چرا که آل‌سعود برپایی هرگونه تجمع را ممنوع کرده است، اما رشد شبکه‌های اجتماعی در جهان عرب و به ویژه عربستان سبب شده مخالفان در این کشور به شیوه‌های مختلف مخالفت خود را اعلام کنند و حتی خواستار برپایی تظاهرات و اعتصاب شوند. در چهار سال اخیر روند مخالفت‌ها در عربستان بسیار سریع بوده و پیش‌بینی می‌شود این روند همچنان ادامه داشته باشد. در اردیبهشت 91 ده‌ها نفر از کارکنان اداره راهنمایی و رانندگی در اعتراض به وضعیت کاری و درآمد خود در ریاض دست به اعتصاب زدند. 
شهریور 95 نیز ده‌ها نفر از شهروندان عربستان در اعتراض به سیاست‌های بی‌فایده مقامات سعودی و نپرداختن دستمزدهای کارکنان این کشور دست به اعتصاب زدند. اواخر مهرماه گذشته نیز، عده زیادی از کارمندان دولت در عربستان که از وضعیت اقتصادی حکمفرما در این کشور ناراضی هستند در واکنش به قانون عجیب حضور و غیاب در اداره‌ها دست به اعتصاب زدند. این موضوع در حالی روی می‌دهد که در عربستان حتی کوچک‌ترین حق آزادی بیان نیز ممنوع است.
 به تازگی نیز کاربران شبکه‌های اجتماعی خواستار اعتصاب کارکنان دولت شده‌اند؛ اما به دلیل هراس از مجازات آل‌سعود این اعتصاب انجام نگرفت. این دعوت همگانی به اعتصاب بسیار خبرساز شد؛ چرا که در عربستان حتی حرف زدن از اعتصاب نیز غیرمعمول است، حال دعوت به عملی کردن اعتصاب تحولی قابل توجه به شمار می‌آید.
 این مسئله می‌تواند به علنی شدن بیشتر مخالفت‌ها با آل‌سعود منجر شود. شمشیر آل‌سعود تا ابد نخواهد توانست صدای مخالفان را خفه کند و دیر یا زود این شمشیر کارایی خود را از دست خواهد داد. مردم از ترس مجازات‌های سنگین همچنان در پستوی خانه‌های خود با آل‌سعود مخالفت می‌کنند، اما رشد شبکه‌های اجتماعی در عربستان می‌تواند این صداهای مخالف را از خانه‌ها به داخل اجتماع بیاورد و آن وقت است که هیئت حاکمه آل‌سعود میزان مشروعیت و مقبولیت خود را خواهد فهمید. حکومت پلیسی عربستان تاکنون مانع از برگزاری تجمعات اعتراضی شده است، اما شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی می‌تواند ابزارهای سرکوب آل‌سعود را خنثی کند.

   حسین عبداللهی‌فر/ رأی اعتماد مجلس دهم به سه وزیر پیشنهادی دولت یازدهم با استقبال گسترده و پرحجم روزنامه‌های وابسته به دولت و جریان اصلاحات روبه‌رو شد. دولتی‌ها از اینکه به هدف‌شان رسیده بودند، خرسند بودند و اصلاح‌طلبان نیز دلایل زیادی برای خوشحالی خود داشتند؛ یکی اینکه مجلس دهم را متفاوت از مجلس نهم ارزیابی کرده و امیدوار شدند که بتوانند تعداد بیشتری از نیروهای خود را به دولت تحمیل کنند. دوم اینکه در صورت پیروزی مجدد روحانی در رقابت آینده، دولت بهانه مخالفت مجلس را برای انتخاب وزرای افراطی یا فتنه‌گر نخواهد داشت. سوم اینکه دولت با انتخاب سه وزیر اصلاح‌طلب نشان داد که تمایل بیشتری به اصلاح‌طلبان پیدا کرده و این انعطاف‌پذیری به نگرانی عبور احتمالی روحانی از اصلاحات در دولت آینده پایان می‌دهد.
این در حالی است که در این زمینه نکات تأمل‌برانگیزی وجود دارد و واقعیات دیگری به چشم می‌خورد که عبارتند از:
1ـ مجلس دهم مشابه مجلس نهم نیست و ترکیب آن دچار تغییراتی به نفع جریان حاکم شده است.
2ـ آرای تعداد مستقلین مجلس در بزنگاه‌های حساس با جهت‌های متفاوت، پیش‌بینی نتیجه حرکت کلی مجلس را با مشکل روبه‌رو کرده است.
3ـ شائبه هر گونه زد و بند میان مجلس و دولت بر سر رأی اعتماد به سه وزیر وجود دارد.
4ـ این مجلس به خطوط قرمزی، همچون فتنه حساسیت کمتری دارد که نتیجه همین تغییر و تحولات است. 
5ـ اینکه مجلس دهم گرایش اصلاح‌طلبانه دارد یا اینکه نمایندگان وکیل‌الدوله هستند، گزاره‌های غلطی هستند که صحت آن طی روزها و ماه‌های آینده ثابت خواهد شد و قضاوت در این زمینه را باید در آزمون‌های دیگری نهایی کرد. 
6ـ مؤلفه‌های دیگری هم در این قضایا مؤثر بوده است که از جمله می‌توان به فضای کلی حاکم بر مجلس اشاره کرد. فضایی که در رأی اعتماد به سه وزیر پیشنهادی تأثیر فوق‌العاده‌ای داشته و در واقع بیان‌کننده همراهی و همدلی با دولت برای دست زدن به تغییرات بیشتر در کابینه، به ویژه در زمینه اقتصادی است. به عبارت دیگر، پیام این اعتماد به دولت، تقاضای اهتمام بیشتر دولت به حل مشکلات مردم و عبور از مسائل سیاسی است.
7ـ رأی اعتماد ندادن مجلس به هر یک از وزرای پیشنهادی می‌توانست این بهانه را به دولت بدهد که مجلس برای تغییرات بیشتر و ایجاد تحول در زمینه مشکلات اقتصادی کشور با دولت همراهی نمی‌کند. ضمن آنکه دولت برای فرار از پاسخگویی به مردم به دنبال بهانه‌های سیاسی و فرهنگی و در واقع تغییر فضای روانی علیه خود است؛ از این رو بسیاری از ناطقان روز رأی اعتماد بر مسائل اقتصادی پافشاری کرده و ضمن حمایت از تغییرات بر تداوم آن اصرار 
داشتند. 
8ـ پیام مهم‌تر این رأی اعتماد به دولت هم از جانب اصولگرایان که دغدغه حل مشکلات مردم را دارند و هم از جانب اعتدالیون و اصلاحاتی‌ها که نگران رأی نیاوردن روحانی در انتخابات آینده هستند، این بود که مجلس هیچ عذر و بهانه‌ای را از سوی دولتمردان به منظور توجیه ناکامی خود و حواله دادن آن به دیگران نخواهد پذیرفت. در واقع، با همراهی خود، با دولت اتمام حجت کرد تا حل مشکلات اقتصادی کشور و تغییر محسوس در سفره مردم را در دستور کار قرار دهد و وزرای انتخاب شده ظرف مدت کوتاهی که در اختیار دارند، نخواهند توانست تحولات فرهنگی و اجتماعی مؤثری ایجاد کنند که سبب موفقیت مجدد وی شود. 
9ـ صریح‌ترین پیام این همراهی نیز این بود که این راهی که روحانی در پیش گرفته، نتیجه مثبتی نخواهد داشت و بهتر است وی شکست احتمالی خود را به گردن دیگران نیندازد.

 محمدابراهیم میانجی/ از اواخر دهه 1370 تقاضای بنزین در کشور سالیانه حدود 10 درصد افزایش می‌یافت؛ به ‌گونه‌ای که از 35 میلیون لیتر در روز در سال 1376 به 73 میلیون لیتر در روز در سال 1385 افزایش یافت. یک‌سال پس از روی کار آمدن دولت دهم طرح تحول اقتصادی در دستور کار قرار گرفت. یکی از موارد هفت‌گانه آن، اصلاح نظام یارانه‌ها بود که برای عملیاتی شدن آن در سال 1386 توزیع بنزین و فرآوردهای نفتی به وسیله کارت هوشمند سوخت آغاز شد. گفتنی است، اگر سیاست‌های مذکور اجرایی نمی‌شد و مصرف با همان روندِ پیش از سال 1385 ادامه می‌یافت، نیاز سال 1393 به بنزین به 139 میلیون لیتر می‌رسید؛ در حالی که با اجرای آن، مصرف در سال 1394 تنها 5/70 میلیون لیتر در روز بود.
به‌کارگیری کارت هوشمند سوخت در توزیع و مصرف فرآورده‌های نفتی به ویژه بنزین، الگوي مصرف را تحت تأثير جدي قرار داد و روند فزاينده رشد مصرف کالای راهبردی، مانند بنزين را در کشور به طور کامل مهار کرد. می‌توان به جرئت اذعان کرد که سامانه هوشمند سوخت طي 9 سال گذشته، امتحان خود را پس داده و در سطح جامعه به يک فرهنگ تبديل شده است. 
روند استفاده از کارت هوشمند سوخت تا خرداد ماه سال گذشته ادامه داشت و مصرف‌کنندگان فرآورده‌های نفتی با استفاده از کارت سوخت خود مازاد بنزین سهمیه‌ای خود را تهیه و استفاده می‌کردند تا اینکه در خرداد ماه سال ۱۳۹۴، پس از قطع سهمیه‌بندی بنزین، این فرآورده نفتی با نرخ واحد عرضه شد و خودروهای بنزین‌سوز بدون کارت هوشمند سوخت‌گیری کردند.
پس از تک‌نرخی شدن قیمت بنزین، جایگاه‌های عرضه سوخت در سراسر کشور با اتصال کارت‌های سوخت جایگاه‌ها به نازل‌های بنزین، عملاًً روند سوخت‌گیری بدون استفاده از کارت‌های سوخت خودروهای شخصی را آغاز کردند. مسئولان امر معتقد بودند، کارت هوشمند سوخت ابزاری برای اعمال سهمیه‌بندی بنزین بود و در حال حاضر که سهمیه‌ها حذف شده است، عملاًً به استفاده از کارت هوشمند سوخت نیازی نیست.
هفته گذشته منصور ریاحی، مدیرعامل شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی ایران در نشستی خبری گفت: «هم اکنون سناریوهای حذف کامل سامانه و کارت، حذف کارت سوخت بنزین و حفظ سامانه هوشمند و حفظ کارت و سامانه پیش‌بینی شده است و در صورت ابلاغ مصوبه دولت آماده اجرای این سیاست هستیم.» پیش از این نیز محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت در اواسط مهر ماه سال جاری نیز در نشستی خبری گفته بود: «موضوع حذف کارت سوخت در قانون اصلاحیه بودجه ۹۵ بوده که توسط رئیس‌جمهور ابلاغ شده است و اکنون باید وزارت نفت و شرکت پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی نسبت به حذف کارت سوخت اقدام و قانون مورد نظر را برای اجرا ابلاغ کنند.»
با توجه به مزایای فراوان سامانه هوشمند سوخت و همچنین تجربه موفق آن در مقطعی که کشور را از یک بحران حتمی عبور داد، چرایی حذف آن از شبکه توزیع فرآورده‌های نفتی از سوی دولت جای بسی تأمل دارد.  این در حالی است که با استفاده از کارت هوشمند سوخت و اعمال سهمیه‌بندی اهداف تعیین شده که در ادامه از آنها یاد می‌شود، همگی محقق شد. برخی از مهم‌ترین اهداف، مزایا و فواید سامانه هوشمند سوخت عبارتند از: 
1ـ  مدیریت مصرف (صرفه‌جویی) و کاهش واردات بنزین؛
2ـ  جلوگیری از قاچاق روزانه 3 تا 9 میلیون لیتر سوخت از کشور (که پس از سهمیه‌بندی و به کارگیری کارت هوشمند سوخت، تقریباً موضوع قاچاق منتفی شد)؛
3ـ زمینه‌سازی برای آزادسازی قیمت سوخت در کشور؛
4ـ  جا گرفتن سی‌ان‌جی در سبد سوخت خودروها؛
5ـ  قطع طمع دشمن در زمینه اعمال تحریم؛
6ـ  صرفه‌جویی ارزی (برآورد مرکز پژوهش‌های مجلس میزان صر‌فه‌جویی را برای هشت ساله 86 تا 93 بالغ بر  100 میلیارد دلار نشان می‌دهد که حدود 70 درصد آن از محل کاهش واردات و بقیه حاصل تبدیل سوخت از بنزین به سی‌ان‌جی بوده است.)؛
۷ـ ایجاد بانک اطلاعات روزآمد از وسایل نقلیه و زمینه‌سازی برای عملیات ترافیکی، زیست محیطی، نظارتی، امنیتی و ... .
فواید بسیار دیگری وجود دارد که به واسطه طراحی و بهره‌برداری از سامانه هوشمند سوخت به دست آمد و دولت با ابلاغ حذف این سامانه موجبات بازگشت بسیاری از مشکلات را فراهم خواهد آورد.
متولیان امر مدعی هستند، با تک‌نرخی شدن بنزین، دیگر کارت سوخت کارکرد سابق را نداشته و عملاًً فایده‌ای ندارد و فقط هزینه سالیانه‌ای در حدود 20 میلیارد تومان روی دست دولت می‌گذارد که در ردّ این ادعا موارد زیر قابل توجه است:
1ـ  با استفاده از سامانه هوشمند سوخت دسته‌بندی مصرف‌کنندگان به راحتی قابلیت اجرا دارد که به واسطه این امر، اعمال سیاست‌های مختلف در راستای مدیریت اقتصادی امکان‌پذیر خواهد شد. به‌گونه‌ای که افراد با مصرف کم، متوسط و پرمصرف شناسایی شده و با تعیین نرخ‌های متفاوت سیاست توزیع درآمدی اعمال می‌‌شود.
۲ـ عدالت اقتضا می‌کند، هر کس که بیشتر از راه‌ها و جاده‌های کشور بهره می‌برد، در تولید و نگهداری آنها سهم بیشتری داشته باشد. کارت هوشمند سوخت با مشخص کردن میزان مصرف افراد دارای خودرو، این هدف را تأمین می‌کند.
۳ـ ممکن است دولت‌ها با اعمال سیاست‌های اقتصادی ـ اجتماعی در تعیین قیمت سوخت همه هزینه تمام شده را لحاظ نکنند؛ در این صورت اختلاف قیمت سوخت در داخل و کشورهای همسایه زیاد می‌شود و قاچاق سوخت باصرفه خواهد شد که سامانه هوشمند سوخت مانع این کار می‌شود. 
4ـ در زمان بحران (فجایع طبیعی، جنگ، تحریم و رکود شدید جهانی) دولت به ناچار باید اوضاع را مدیریت کند؛ را مهار کند در این زمینه نیز کارت هوشمند سوخت کاربرد لازم را دارد.
5ـ نهادها و سازمان‌های گوناگون برای مقاصد مختلف نیازمند شفافیت اطلاعات خودروها هستند که کارت هوشمند سوخت شفافیت لازم را برای آنها فراهم می‌کند.
6ـ برخی کارشناسان نیز از بین رفتن شفافیت در مصرف بنزین را که همواره یک فرآورده راهبردی نفتی به شمار می‌آید، از مهم‌ترین تبعات حذف کارت سوخت می‌دانند که وجود این سامانه این شفافیت را به دست می‌دهد.
به وضوح روشن است که با استفاده از کارت هوشمند سوخت، اعمال سیاست‌های مالی، زیست محیطی، مصرفی، صنعتی، امنیتی، ترافیکی، اقتصادی، توزیع درآمدی، عمرانی و... برای دولت مقدور یا تسهیل می‌شود. در واقع، مجموعه سامانه کارت هوشمند، سخت‌افزاری است که نرم‌افزارهای سیاستی متعددی را می‌توان با آن اجرا کرد؛ از این رو کماکان کشور به الگوي مصرف نياز دارد و اين سامانه درباره بنزين مي‌تواند کمک‌کننده باشد و حذف آن به صلاح نیست.

پیام‌ راه‌پیمایی بزرگ اربعین
احمدرضا هدایتی/ بیش از 1300 سال است که از واقعه جانسوز عاشورا می‌گذرد؛ اما نه‌تنها این واقعه بزرگ از ذهن‌ و خاطره مسلمانان پاک نشده، بلکه هر سال از نظر کمّی و کیفی و  مادی و معنوی ابعاد جدیدتری به خود می‌گیرد، برای نمونه بنابر اعلام مقامات عراقی، تعداد زائران شرکت‌کننده در مراسم اربعین حسینی در سال 1392 حدود 15 میلیون نفر، در سال 1393 حدود 20 میلیون نفر و در سال 94 بیش از 27 میلیون نفر گزارش شده است و پیش‌بینی می‌شود در سال جاری به بیش از 30 میلیون نفر برسد.
یکی از شگفتی‌های مراسم اربعین تأمین غذای 27 میلیون نفر است؛ موضوعی که در سراسر جهان چنین سابقه نداشته است. در سالیان گذشته در جهان فقط یک نمونه از توزیع میلیونی غذا وجود داشته است که آن هم پس از زلزله‌ هائیتی و با حمایت و همراهی کشورهای مختلف جهان رخ داد؛ اما در مجموع نیم‌میلیون وعده‌ غذایی در اختیار مصیبت‌دیدگان حادثه قرار گرفت و ارتش آمریکا نیز در گزارشی تبلیغاتی که معلوم نیست چقدر صحیح است، اعلام کرد با بسیج تمام منابع در مدت پنج ‌ماه پس از این فاجعه‌ انسانی، فقط ۹/۴ میلیون وعده‌ غذایی به اهالی هائیتی تحویل داده شده است. 
حالا این مقدار را با تعداد بیش از ۵۶۷ میلیون وعده‌ غذایی شامل؛ صبحانه، ناهار و شام 27 میلیون زائر در روز مقایسه کنید و اگر مدت مراسم که از حدود یک‌ماه پیش از اربعین آغاز می‌شود را به‌طور میانگین حدود یک هفته در نظر بگیریم، بیش از 189 میلیون وعده‌ غذایی طبخ و توزیع می‌شود؛ خوان گسترده‌ای که به برکت خون امام حسین(ع) هرگز نقصانی در آن دیده نمی‌شود.
بنابر منابع تاریخی، جابربن‌عبدالله، نخستین زائر کربلای معلی است که  در روز اربعین(به سال 61 هجری) از مدینه به سمت کربلا ره‌سپار شده است. رهبر معظم انقلاب در مراسم اول فروردین 1385 اقدام تاریخی جابربن‌عبدالله را این‌گونه مورد تأکید و تأیید قرار دادند: «شروع جاذبه مغناطیسی حسینی در روز اربعین است، جابربن‌عبدالله را از مدینه بلند می‌کند و به کربلا می‌کشاند، این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرن‌های متمادی در دل من و شما هست.»
با این‌حال، ویژگی‌ها و آثار روحی، روانی، سیاسی و اجتماعی این مراسم بزرگ معنوی با هیچ یک از مراسم متداول در جهان به‌جز مراسم حج ابراهیمی قابل قیاس نیست. 
ویژگی‌های منحصربه‌فرد
 مراسم اربعین
برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های مراسم اربعین عبارتند از:
۱ـ سازمان‌یافته و هدفمند است؛ زنده نگه داشتن یاد و خاطره حماسه بزرگ عاشورا و الوهیت و عظمت اسلام، الگوگرفتن و الگوسازی، نمایش وحدت و قدرت، بیان سازش‌ناپذیری با ظالم و اثبات فطرت خداجو و معنوی انسان، برخی از مهم‌ترین اهداف این تجمع بزرگ به شمار می‌روند.
۲ـ بیانگر بُعد عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی اسلام است؛ اربعین مراسم اعلام برائت از کافران، نفی ظلم و ظالم و مؤید شاخصه سازش‌ناپذیری مسلمانان در برابر ظالمان و حمایت آنها از حق و عدالت است، مسلمانان با شرکت در این مراسم نشان می‌دهند که در نظر آنها خوب تا ابد خوب و قابل احترام و بد برای همیشه بد و مورد لعن و نفرین است.
۳ـ مسالمت‌آمیز است؛ مسلمانان و سایر محّبان امام حسین(ع) ضمن یادآوری اهداف والای نهضت عاشورا و نفی و تقبیح ظلم، با عقلانیت و آرامش کامل و کاملاً صلح‌آمیز و برادرانه در این مراسم شرکت می‌کنند.
۴ـ شجاعانه و قربه‌الی‌الله است؛ در منطقه‌ای برگزار می‌شود که به لحاظ ژئوپلیتیکی متشنج و خطرناک است و گروه‌های تروریستی همچون داعش که شیعه را دشمن خونی خود می‌پندارد، در آنجا حضور تقریباًً گسترده‌ای دارند و به همین دلیل حرکتی در جهت کسب رضای الهی و شجاعانه و فداکارانه است.
۵ـ فراگیر، گسترده و وحدت‌آفرین است؛ از آنجا که مغناطیس و عظمت و حقانیت امام حسین(ع) فراگیر است؛ لذا نژاد آسیایی، آفریقایی، حتی اروپایی و آمریکایی و ملیت ایرانی و عراقی، افغانی و پاکستانی، سوری و لبنانی و شیعه و سنی، همچنین مسیحیان، ایزدی‌ها، زرتشتی‌ها و سایر ادیان را نه تنها به‌عنوان زائر، بلکه به‌عنوان مرید و خادم این مراسم به خود جذب می‌کند و افراد مختلف با هر سن و سال، جنس، تحصیل، شغل و وضع جسمانی (سالم، معلول و بیمار) را به دور از هرگونه تبعیض و در عین‌حال کاملاً مشروع و سازمان‌یافته در کنار هم جمع می‌کند.
۶ـ خالصانه و بی‌ریا و سرشار از معنویت و اخلاص است؛ به‌کار بردن تمام توان مادی و معنوی برای خدمت صادقانه به زائران امام حسین(ع) از سوی کسانی که اکثراًً از نظر مادی در وضع خوبی به‌سر نمی‌برند و به اشکال مختلف تلاش دارند ارادت خود را به ساحت مقدسِ امام شهیدان به نمایش بگذارند، چیزی نیست جز رحمت الهی و عاقبت به خیری کسانی که راه حقیقت را یافته‌اند.
۷ـ کاملاًً خودجوش و مردمی است؛ مردم به شکل خالصانه و به شکل شگفت‌آوری با تمام وجود، بیش از یک هفته و در برخی از نقاط تا حدود یک‌ماه تمام، مسئولیت اسکان، پذیرایی و خدمت‌رسانی به زائران را بر‌عهده گرفته و کریمانه، اوج میهمان‌نوازی را در ابعاد مختلف به نمایش می‌گذارند.

نگاهی به فیلم «یتیم‌خانه ایران» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی
 مهدی امیدی/«یتیم‌خانه ایران» تازه‌ترین فیلم ابوالقاسم طالبی، کارگردان فیلم جنجالی «قلاده‌های طلا» است. این فیلم به قطعه‌ای کمتر شناخته شده از تاریخ جنایات دولت بریتانیا علیه ملت ایران می‌پردازد؛ واقعه‌ای که از آن به هولوکاست انگلیس علیه ایران یاد می‌شود. در سال‌های نخست روی کار آمدن رژیم پهلوی و بین سال‌های 1917 تا 1919 میلادی (مقارن با 1296 تا 1298 ه.ش) قوای روس و انگلیس، کشور ایران را اشغال می‌کنند. در اثر این اتفاق، قحطی بسیار بزرگی در سراسر ایران شایع می‌شود. در واقع این وضعیت ناشی از اعمال سیاست‌های مستقیم انگلیس در ایران بود، به طوری که مستشاران انگلیسی حتی اجازه دسترسی مردم به دارو را هم نمی‌دادند! در اثر این مسائل بیش از 9 میلیون نفر، یعنی حدود نیمی از کل مردم، در اثر بیماری و گرسنگی درگذشتند! 
نکته عجیب اینکه این بخش تراژیک و سیاه از تاریخ معاصر کشورمان در کمتر متن، فیلم و روایتی از سوی اندیشمندان، تاریخ‌نگاران و هنرمندان مطرح شده بود. از معدود توجهات به این مقطع تاریخی می‌توان به مجموعه مستند «اشغال» به کارگردانی سعید مستغاثی، مستند «خاطرات خانه متروک» ساخته محمدعلی فارسی و یکی از قسمت‌های برنامه «راز» نادر طالب‌زاده اشاره کرد. این در حالی است که غربی‌ها درباره هولوکاست ادعایی خود که هنوز کمّ و کیف آن اثبات نشده، تاکنون صدها فیلم ساخته‌اند. در دو دوره اخیر مراسم اسکار نیز دو فیلم با محوریت هولوکاست جایزه بخش فیلم‌های غیر انگلیسی را کسب کردند.
«یتیم‌خانه ایران» اولین اثر جدی در فضای هنری ـ رسانه‌ای ماست که ماجرای قحطی بزرگ ایران را به تصویر کشیده است. ابوالقاسم طالبی سعی کرده در این فیلم یک «وسترن ایرانی» را متبلور سازد. مهم‌ترین شاخصه فیلم‌های وسترن، قهرمان‌محوری است؛ قهرمانی که به طور همزمان با نیروهای دیوسیرت و محیط سخت و پرالتهاب پیرامون خودش مبارزه می‌کند. در فیلم‌های وسترن، قهرمانی که نماد و نمود تمدن و فرهنگ آمریکایی است به جنگ و نبرد با جنایتکاران و بدکاران می‌رود و با خلق حماسه‌هایی یا پیروز می‌شود، یا مرگی زیبا دارد. در «یتیم‌خانه ایران» هم قهرمان فیلم (با بازی خوب علیرام نورایی) با دیدن ظلم و ستم اشغالگران انگلیسی، اسلحه به دست می‌گیرد و برای نجات مردمش جان‌فشانی می‌کند. صحنه‌های اکشن فیلم با فضاهای باشکوه و فاخر در مناطق جنگلی، شهری و بیابانی در هم آمیخته است. بازسازی زندگی و فضای جامعه در مقطع تاریخی مدنظر فیلم، کاملاً باورپذیر و نزدیک به واقع از آب درآمده است. هدایت بازیگران و موقعیت‌ها در صحنه‌های شلوغ و پرجمعیت، یکی از دشوارترین عملیات‌های سینمایی است که کارگردان این فیلم از پس آن به خوبی برآمده است. اوج قدرت ساختاری فیلم، خلق نماهای تکان‌دهنده مرگ دسته‌جمعی مبتلایان به وبا و طاعون است؛ نماهایی که تاکنون در هیچ فیلم ایرانی دیگری نمونه آن دیده نشده و صرفاً در فیلم‌های هالیوودی قابل تماشا است.
اما افزون بر ساختار قابل توجه «یتیم‌خانه ایران» باید به محتوای به روز این فیلم هم اشاره کرد. آنچه باید گفت این است که فیلم‌های تاریخی، علاوه بر بازگویی یا افشای واقعیت‌های گذشته، در اصل به شرایط و جامعه امروز می‌پردازند. در واقع، سینمای تاریخی، بازخوانی زمان حال در آینه گذشته است. فیلم «یتیم‌خانه ایران» هم دقیقاً امروز را نشانه رفته است. این فیلم در وهله اول، نمایی واقعی از سیطره بیگانه بر کشور را نمایش می‌دهد. در روزگاری که عده‌ای در داخل، جاهلانه یا ظالمانه، نگاه امیدوارانه به غرب را تبلیغ می‌کنند، این فیلم به خوبی نشان می‌دهد که در دوره‌ای که دولت‌های غربی حضور پررنگی در ایران داشته‌اند، بزرگ‌ترین فجایع و بیشترین فقر در کشورمان غالب شده است.
«علمدار» شخصیت غایب فیلم و منجی آینده است که نام آن را بارها از زبان قهرمان فیلم می‌شنویم. فیلم نشان می‌دهد که نبود یک علمدار باتدبیر و شجاع در کشور و قرار گرفتن پادشاهان بی‌لیاقت و ترسو بر سر کار، نتیجه‌ای جز تاراج ثروت‌ها و مرگ امنیت در کشور نداشته است. سکوت افراد به ظاهر روشنفکر در برابر جنایت‌های بیگانان نیز یکی دیگر از مسائلی است که در فیلم بارها به آن اشاره می‌شود. جریانی که به دلیل دلبستگی به غرب، هیچ‌گاه حاضر به افشای بسیاری از حقایق، از جمله ماجرای قحطی بزرگ نشدند!
در مجموع، «یتیم‌خانه ایران» با وجود برخی ضعف‌ها، یک گام رو به جلو در کارنامه کارگردانی ابوالقاسم طالبی ثبت کرده، همچنین یک فیلم قابل احترام و امیدبخش در سینمای ایران است.

جیمز جرج جاتراس کارشناس سیاسی آمریکایی در گفت‌وگو با صبح‌صادق
مصطفی افضل‌زاده/ رقابت‌های انتخاباتی ریاست‌جمهوری آمریکا به مراحل پایانی خود می‌رسد و هرچه می‌گذرد ابهامات درباره شخصیت دونالد ترامپ نامزد منتخب حزب جمهوریخواه آمریکا بیشتر می‌شود. برای یافتن پاسخ این پرسش که چگونه ترامپ توانسته خود را تا به اینجای رقابت‌ها برساند و با توجه به اظهارنظرهایی که می‌کند، چه افرادی و چرا از او حمایت می‌کنند؟! خبرنگار صبح‌صادق با «جیمز جرج جاتراس»، کارشناس مسائل سیاسی در آمریکا گفت‌وگویی انجام داده است. جیمز جرج جاتراس، کارشناس روابط بین‌الملل، امور حکومتی و مسائل مربوط به وضع قوانین است. وی سال‌ها مشاور و تحلیلگر سیاسی جمهوریخواهان در سنای آمریکا بوده و از سال‌های 1979 تا 1985 به عنوان کارمند خدمات خارجی وزارت خارجه آمریکا در امور مکزیک ، شوروی و دیپلماسی عمومی فعالیت کرده است. در ادامه گفت‌وگوی ما با وی را می‌خوانید:
*  دلیل ظهور پدیده‌هایی مانند ترامپ و سندرز در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا چیست؟
اگرچه تفاوت بسیاری میان راه‌حل‌های پیشنهادی برنی سندرز و دونالد ترامپ برای حل مشکلات آمریکا وجود دارد؛ اما نامزدی کلینتون برای حزب دموکرات و ترامپ برای حزب جمهوریخواه در راستای موج فزاینده خشونت مردمی نسبت به ساختار دوحزبی در آمریکا صورت گرفته است. رأی‌دهندگان نسبت به هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه به طور یکسان احساس خشم دارند؛ خشمی که ناشی از کاهش توان طبقه متوسط، کاهش سطح درآمد به سطح صفر، یا قدرت درآمد در حال تنزل (که به طور عمده انعکاس‌دهنده خسران شدید مشاغل تولیدی است که پرداختی بالایی داشتند)، میزان بدهی فلج‌کننده (حدود نیمی از مردم آمریکا برای پرداخت 400 دلار هزینه پزشکی اضطراری با مشکلات بسیاری موا‌جه هستند)، میزان بالای مرگ‌ومیر ناشی از خودکشی(که به طور عمده در میان کارگران سفیدپوست طبقه متوسط رخ می‌دهد و به «مرگ سفید» مشهور شده است)، سوءمصرف مواد مخدر(ایالات متحده که حدود پنج درصد از جمعیت جهان را در خود جای داده است، مصرف‌کننده 80 درصد ماده مخدر تریاک جهان است) و رژیم غذایی مملو از خوراکی‌های فرآوری‌ و دستکاری شده از نظر ژنتیکی (که یادآور کاهش امید به زندگی در میان مردان روسی در دوره فروپاشی شوروی سابق است) و نرخ پایین ثبت‌شده در زمینه مشارکت نیروی کار، است. زمزمه‌های نگران‌کننده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه ممکن است در آینده حتی بدتر از این هم باشد، به ویژه با چشم‌انداز احتمال بروز بحران اقتصادی جدید که در صورت وقوع می‌تواند سقوط شدید اوراق بهادار وام مسکن در سال 2008 را تحت‌الشعاع خود قرار دهد. با وجود «بهبود» ظاهری(که عمدتاً در قالب رکورد سود در وال استریت و از طریق تزریق پول رایگان از سوی دولت به طبقه سرمایه‌گذار صورت گرفته است)، اما همچنان در اقتصاد حقیقی رشدی دیده نمی‌شود و با توجه به انتظار آمریکایی‌ها مبنی بر داشتن حداقل استانداردهای زندگی برای کودکان و نوه‌های‌شان، احتمال ناآرامی‌های عمومی وجود دارد.

* چرا تاکنون فرد مستقلی موفق به پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا نشده و آیا در آینده ممکن است که این اتفاق رخ دهد؟
به دلیل اینکه دو حزب عمده یک نظام انتخاباتی بین خود ایجاد کرده‌اند. «انحصار قدرت» میان دموکرات‌ها و جمهوریخواهان از سال 1860 و زمانی که حزب جمهوریخواه برای نخستین‌بار با آبراهام لینکلن در انتخابات ریاست‌جمهوری به پیروزی رسید، به طور مؤثری سبب تقسیم بازار سیاست میان این دو حزب شده است. برای مدت بیش از یک قرن احزاب مختلفی با عنوان حزب سوم(مانند حزب آزادی فردی، حزب سبز، حزب سوسیالیست، حزب قانون اساسی، حزب آمریکایی مستقل، حزب اصلاحات و...) تلاش کرده‌اند اقدام حزب جمهوریخواه مبنی بر جایگزینی خود به جای حزب ویگ(حزب سیاسی فعال در اوایل قرن نوزدهم در ایالات متحده بود که در مخالفت با سیاست‌های اندرو جکسون و حزب دموکرات آمریکا تأسیس شد) را تکرار کنند؛ اما سیستم قانونی و الکترال کشور ما موانع جدی و شدیدی بر سر راه احزاب بالقوه سوم ایجاد کرده است؛ ‌در بسیاری از ایالات آمریکا دو حزب عمده اصلی اتوماتیک‌وار جایگاه خود را در صندوق‌ها تثبیت کرده‌اند، این در حالی است که احزاب دیگر و نامزدهای مستقل اغلب باید یک فرآیند ارائه درخواست پرهزینه و پرزحمت را برای این منظور تحمل کنند. آنان هیچ شانسی برای به دست آوردن قدرت حتی در سطح مناطق محلی ندارند و به طور عمده به‌مثابه وسیله‌ای برای آرای اعتراضی عمل می‌کنند، چیزی معادل نه گفتن به همه نامزدهای انتخاباتی(شیوه‌ای که در انتخابات ایالات متحده به کار می‌رود و بر اساس آن رأی‌دهنده در برگه رأی واژه هیچ‌یک از نامزدها را درج می‌کند). ترکیب منافع شرکت‌های بزرگ با روند ایجاد ثبات در بازار سیاست که همواره در دستور کار دموکرات‌ها و جمهوریخواهان قرار داشته است، فرصت بسیار کمی برای توسعه مثبت باقی می‌گذارد. علاوه بر این به دلیل اینکه ما سیستم پارلمان دولتی نداریم، شانس بسیار کمی برای احزابی چون؛ حزب استقلال، حزب جبهه ملی، حزب پودموس، ‌سیریزا، ای‌‌اف‌دی و دیگر احزاب برای شکستن انحصار چپ و راست باقی می‌ماند.

* با توجه به اینکه ترامپ درباره احتمال دستکاری در نتایج انتخابات ابراز نگرانی کرده است، آیا اساساً احتمال وقوع تقلب در انتخابات آمریکا وجود دارد؟
بله. همان‌طور که جان گیبز با ارائه سندی در نشریه فدرالیست اعلام کرده بود بر اساس گزارش مؤسسه نظرسنجی صندوق خیریه پیو مربوط به فوریه 2012، از هر هشت مورد نام‌نویسی رأی‌دهندگان یک مورد به طور کامل نادرست یا نامعتبر است. از آنجا که 146 میلیون نفر از مردم آمریکا برای شرکت در انتخابات نام‌نویسی می‌کنند، این مسئله به این معنا است که 18 میلیون از موارد نام‌نویسی رأی‌دهندگان نامعتبر است که رقم بالایی است. علاوه بر این نام بیش از ۸/۱ میلیون نفر از افراد بیمار در فهرست رأی‌دهندگان ثبت شده است و به طور تقریبی ۷۵/۲ میلیون نفر نیز نام خود را در بیش از یک ایالت ثبت کرده‌اند. به طور آشکارا این آمار نشان‌دهنده وجود فرصت‌های مناسب برای تقلب است. گیبز نمونه‌هایی از تقلب چشمگیر در پنسیلوانیا، کلرادو و تگزاس را ارائه می‌دهد. به این مسئله باید این حقیقت را افزود که دادگاه‌های فدرال ایالت‌ها را از فشار آوردن به رأی‌دهندگان در زمان نام‌نویسی برای رأی‌دهی به منظور ارائه مدرکی که نشان دهد آنان شهروند آن ایالت هستند، منع کرده‌اند. با توجه به این مسئله که نام‌نویسی رأی‌دهندگان با ارائه هر نوع مدرکی مانند گواهینامه رانندگی(تنها به منظور چک کردن صندوق رأی‌گیری) انجام می‌شود، ما می‌توانیم مطمئن باشیم که نام بسیاری از افراد بیگانه اعم از قانونی یا غیرقانونی، برای رأی دادن ثبت می‌شود و پلیس حتی کمترین تلاش برای نظارت بر این روند صورت نمی‌دهد.

* ‌آیا سازوکار روشنی برای نظارت بر روند انتخابات آمریکا و صحت نتایج آن وجود دارد؟
خیر. هر تلاشی برای درخواست اعمال قانون در زمینه معتبر بودن صندوق رأی با اتهامی چون نژادپرستی روبه‌رو خواهد شد، یا این ادعا مطرح می‌شود که تنها تعداد انگشت‌شماری مدرک دال بر تقلب در انتخابات وجود دارد. این ادعا گمراه‌کننده است. تعداد بسیار پایین موارد اثبات‌شده تقلب نشانه نبودن نهادهای اجرایی است که همین امر سبب می‌شود فاش کردن موارد نقض قانون که در زمان انتخابات رخ می‌دهد، با شکست مواجه شود. بنابراین همانند بسیاری از موارد وقوع جرم، به ویژه جرائم بدون قربانی(جرائمی که در آن حق فردی ضایع نمی‌شود)، تعداد واقعی پرونده‌های تقلب احتمالاً به طور چشمگیری بالاتر از تعداد مواردی است که گزارش می‌شود. 

* آیا نمونه‌ای از سوءظن و تردید درباره صحت نتایج انتخابات در دوره‌های گذشته سراغ دارید؟
نمونه بارز این مسئله در انتخابات 1960 رخ داد؛ انتخاباتی که در آن جان‌اف کندی بر ریچارد نیکسون پیروز شد و به ریاست‌‌جمهوری رسید. این مسئله از سوی عموم پذیرفته شده است که در دو ایالت ایلینویز(شیکاگو) و تگزاس تقلب انتخاباتی به صورت چشمگیر رخ داد، اگرچه همچنان این مسئله مورد بحث است که آیا میزان تقلب صورت گرفته در این دو ایالت برای پیروزی کندی کافی بود(و اینکه آیا وی بدون آرا این دو ایالت در انتخابات شکست می‌خورد)، یا وی به هر صورت و بدون وجود آرا در این دو ایالت پیروز انتخابات بود. همان‌طور که گیبز در نوشته‌های خود به آن اشاره می‌کند، در حال حاضر حتی بدون وجود نیروهای نظارتی دائمی و باانرژی و همزمان با نزدیک شدن به زمان انتخابات، موارد بیشتری از تقلب‌های انتخاباتی پدیدار می‌شود. در کلرادو موارد متعددی از افرادی مشاهده شد که قصد داشتند رأی دهند، در حالی که مرده بودند. یک اتفاق شگفت‌انگیز دیگر اینکه زنی به نام سارا سوسا که در سال 2009 از دنیا رفته بود، در سال‌های 2010، 2011، 2012 و 2013 رأی خود را به صندوق انداخته است. در ایالت ویرجینیا نیز نزدیک به 20 مورد درخواست رأی دادن کشف شد که نام‌های ثبت‌شده مربوط به آنها متعلق به افرادی بود که از دنیا رفته بودند. این موارد به نوعی مشتی نمونه خروار است. این حقیقت که تقریباً تمامی رسانه‌های عمده حامی هیلاری کلینتون، ترامپ را به دلیل ادعای وی مبنی بر تقلب به سخره می‌گیرند، نشانه زد و بند و تبانی پشت پرده میان آنان است.

گزارش ویژه صبح‌صادق از یادواره شهدای امنیت و مدافعان حرم نیروی زمینی سپاه
  مجتبی برزگر/   همزمان با سالگرد شهادت سردار نورعلی شوشتری یادواره شهدای امنیت، وحدت و تجلیل از خانواده‌های معظم شهدای مدافع حرم، خاصه سرداران شهید همدانی و قاجاریان در حسینیه امام خمینی(ره) نیروی زمینی سپاه برگزار شد.
در این مراسم پس از مرثیه‌سرایی و مدح انقلابی و عاشورایی ستایشگر جوان زنجانی مهدی رسولی، حجت‌‎الاسلام والمسلمین صدیقی امام جمعه موقت تهران تصریح کرد: «شهیدانی همچون سردار نورعلی شوشتری زمینه‌ساز هدایت کسانی بودند که با مکتب امام، انقلاب و اسلام آشنایی نداشتند.»

مسبب توسعه معنویت، اهل‌بیت هستند
وی اظهار داشت: «اگر اهل‌بیت(ع) و امام حسین(ع) نبودند، امروز خبری از دین، آزادگی، انسانیت، اخلاق، معنویت و حلال‌زادگی نبود؛ چه کسی تردید دارد که اگر حضرت زینب(س) نبودند، عاشورا و کربلا هم از بین می‌رفت.»
امام جمعه موقت تهران تأکید کرد: «آن کسی که خون شهیدان را بیمه می‌کند، کسی است که نمی‌گذارد راه شهیدان فراموش شود؛ یعنی سبک زندگی شهیدان را در عملش اعلام می‌کند. کسانی که شهید را جلوه خدا می‌دانند، باید در مورد آنها حواس‌شان جمع باشد و نگویند فلان شهید حیف شد که از میان ما رفت. شهید هیچ‌وقت مرگ نمی‌بیند؛ زیرا همیشه می‌گویند مرگ بر نفوذی، کافر، منافق و قدرت‌طلب؛ این افراد می‌میرند.» 
وی افزود: «امروز کسانی که عملاًً با رهبری و ولایت مقابله می‌کنند باید بدانند که هر‌کسی با ولایت دربیفتد، قطعاً به خون شهیدان خیانت کرده است. آن کسی که شهیدان را شخصیت می‌دهد، مرتبه او از همه شهیدان بالاتر است، مانند امام خمینی(ره). گفتمان رهبری و شهادت در کنار هم گفتمان زمینی‌ها نیست؛ بلکه گفتمان عرشیان است.»

باید زنده می‌ماندند
حجت‌الاسلام والمسلمین صدیقی خاطرنشان کرد: «برخی از شهدا مثل سردار شهید قاجاریان نباید در دوران دفاع مقدس به شهادت می‌رسیدند؛ بلکه باید زنده می‌ماندند تا بال و پر ولایت و رهبری باشند. برخی‌ها خیلی پرادعا و بی‌حقیقت هستند؛ کسانی که یک روز با امام هستند و یک روز ضد امام و یک روز آمریکایی هستند و یک روز دم از ولایت می‌زنند، مرد نیستند؛ بلکه دورو هستند و ظاهرشان با باطن‌شان فرق می‌کند. این افراد لفظ مبارک رهبر معظم انقلاب را به کار می‌برند، اما دل‌شان با کفار و لبخندشان برای مستکبرین است و سر و سرّی با شهدا ندارند. آنهایی که مرد هستند به درجه شهادت می‌رسند.»

به سر منزل مقصود رسیدند
وی تأکید کرد: «گروهی مثل شهیدان شوشتری، صیاد شیرازی‌ها، همت‌ها و چمران‌ها خوش درخشیدند و بارشان به مقصد رسید و به رسالت خود عمل کردند و تا مرز جان ایستادند؛ اما کسانی که تا آخر نایستادند نه مرد هستند و نه صداقت دارند.»
حجت‌الاسلام والمسلمین صدیقی راه انقلاب را حفظ استقلال، استکبارستیزی و تداوم راه شهیدان دانست و گفت: «امام(ره) می‌فرمود ما نه با تحریم عقب‌نشینی می‌کنیم و نه از تهدید می‌ترسیم و اگر همه چیز ما را قبضه کنند، باز هم پیروز هستیم. شهدا کسانی بودند که با آمریکا و حرام‌خوارها نمی‌ساختند. من هیچ خانواده شهیدی را ندیده‌ام که طلبکار ولایت و نیروهای انقلاب باشد؛ اما این مدعی‌هایی که به ولایت و نیروهای انقلاب تنه می‌زنند و نقشه‌ها می‌کشند، خیال می‌کنند اگر همراه آمریکا باشند، کارشان درست است.»

آدم‌برفی یا کف روی آب!
وی در پایان گفت: «در این فراز و نشیب‌ها گروهی که خود را پیروز می‌بیند، زیر سایه شما و متکی به شماست و ریشه‌ای ندارد. اینها با یک طوفانی آمده‌اند و با یک طوفانی خواهند رفت. آمریکا و وابستگان به غرب اصطلاحاً کف روی آب و آدم‎برفی هستند.»

امام(ره) گفت شفاعتت می‌کنم...
سردار سرتیپ پاسدار نورعلی شوشتری از فرماندهان پرافتخار و از یادگاران نامدار دفاع مقدس به شمار می‌آید. در دوران پیش از انقلاب با ارادت ویژه‌ای که به رهبر معظم انقلاب(مدظله‌العالی) داشت به طور مرتب در جلسات ایشان شرکت می‌کرد و به این طریق با فضای مبارزه آشنایی داشت. در دوران پس از انقلاب، به‌ویژه در زمان دفاع مقدس نیز در عملیات‌های مختلف خصوصاًً در جبهه جنوب فعالانه حضور پیدا می‌کرد. با وقوع عملیات مرصاد وی به توصیه حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مسئولیت این عملیات غرورآفرین را برعهده گرفت و به نقل از شهید صیاد‌شیرازی فرماندهی خوبی از خود به نمایش گذاشت، تا جایی که در تماس مرحوم حاج‌سیداحمد خمینی با وی و ابلاغ گزارش پیشرفت عملیات از سوی آن مرحوم به امام خمینی(ره)، حضرت امام خطاب به سردار شوشتری می‌فرمایند: «در این دنیا که نمی‌توانم کاری بکنم، اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد.»
فرماندهی۵ لشکر  قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه سیدالشهداء و جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی از مسئولیت‌های این فرمانده بزرگ و شهید والامقام است. وی از اول فروردین 88 نیز با حفظ سمت، فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را عهده‌دار و موفق شد با تلاشی پیگیر و مجاهدتی خستگی‌ناپذیر با تحکیم اتحاد بین طوایف شیعه و سنی در این استان به افتخارات خود بیفزاید.

اشک‌های سردار پاکپور 
در فراغ آقا نورعلی
وقتی از سردار شهید شوشتری گفته می‌شود اشک در چشمان سردار پاکپور حلقه می‌زند. از نگاه سردار به شهادت پس از گذشت سال‌ها رزم و مجاهدت در دوران دفاع مقدس می‌پرسیم؛ لبخندی بر لبانش می‌نشیند و می‌گوید: «خدا کند اگر کاری انجام داده‌ایم یا اگر قدمی برداشته‌ایم برای رضای خدا باشد. خدا هم مزدی که برای این قدم‌ها و تلاش‌ها دارد حتماًً در کسوت شهادت است. ان‌شاءالله شهادت را نصیب ما کند.» وی درباره تأثیر اقدامات شهید شوشتری در تأمین امنیت جنوب شرق کشور تصریح کرد: «یادگاری که از شهید شوشتری در جنوب شرق باقی مانده، همین طرح مهم «امنیت پایدار مردمی» است؛ طرحی که اساس آن سپردن مسئولیت امنیت به مردم عزیز سیستان‌وبلوچستان است. شهید شوشتری با این راهبرد که ما باید امنیت را از طریق طوایف و عشایر منطقه در استان سیستان‌وبلوچستان ایجاد کنیم، طرح را ارائه داد. بحمدالله این طرح به‌عنوان طرح اساسی نیروی زمینی سپاه و قرارگاه قدس در منطقه به اجرا گذاشته و از ظرفیت طوایف منطقه برای امنیت منطقه استفاده شد.»
وی اظهار داشت: «معمار این طرح هم شهید شوشتری بود و خودش هم همان سال اول مأموریت سپاه، برای اینکه این طرح را عملیاتی کند به سمت فرمانده قرارگاه قدس منصوب شد و بحمدالله در ماه‌های اول توانست درصد بالایی از این طرح را به اجرا درآورد. سردار شوشتری سرانجام جان خودش را هم در ارتباط با همین طرح فدای انقلاب کرد که البته اکنون خون شهید شوشتری و همراهان ایشان ضامن امنیت منطقه شده است.» 
سردار پاکپور در پاسخ به این پرسش که ویژگی بارز شهید شوشتری چه بود؟ گفت: «شهید شوشتری یک سردار و فرمانده جامع بود؛ یعنی تمام خصوصیات یک سردار و فرمانده کامل در ایشان وجود داشت. شهید شوشتری فردی مردمدار، خوشفکر، واقعنگر، مهربان و متدّین بود.» 
 
حبیب سپاه مزد ولایت‌پذیری‌اش را گرفت
نام او برای مستشاران شناخته شده بود؛ حبیب سپاهش می‌خواندند و وقتی به قافله همرزمانش پیوست که خودش برای دستیابی به این آرزوی دیرین لحظه‌شماری می‌کرد و حتی بارها از او شنیدیم که می‌گفت دلم برای دوستانم تنگ شده... هر جا که صحبت‌ می‌کرد نوید ابتکارات و نوآوری‌های جدیدی را می‌داد؛ تحولاتی که انتقال فریاد یا بهتر از آن انفجار نور انقلاب اسلامی را در آن سوی مرزها به دنبال داشت. آخرین پیامش این بود: «مبنای انقلاب ما در مغز و دل جوانان مسلمان جهان، شوق مبارزه و رهایی از ظلم و استکبار را شکوفا کرد. امیدوارم این شوق در جهان اسلام نهادینه شود.»
 
قاجاریان 
و ضربات مهلک به تکفیری‌ها
سردار سرتیپ‌ پاسدار محسن قاجاریان 33 سال از بهترین دوران جوانی و زندگی خود را در خدمت به اسلام، انقلاب و اعتلای میهن اسلامی و در سخت‌ترین شرایط سپری کرد؛ اما هیچ‌گاه از انتخاب خود پشیمان نشد و تا آخرین قطره خون خود به آرمان‌های انقلاب اسلامی وفادار ماند و با افتخار 80 ماه حضور مستمر در دفاع مقدس با کوله‌باری از تجربه و 25 درصد جانبازی در سال 89 مسئولیت خطیر فرماندهی تیپ پرافتخار زرهی 21 امام رضا(ع) نیشابور را پذیرفت. سردار محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه   حاج‌محسن قاجاریان را چنین توصیف می‌کند: «در لحظات پرماجرایی که جهانیان شاهد پیروزی‌های راهبردی و افتخارآمیز رزمندگان اسلام تحت بیرق مقاومت زینبی در سرزمین شام هستند، سرداری سرافراز و فرماندهی مجاهد و دلاور از تربیت‌یافتگان ولایت‎فقیه و انقلاب اسلامی به قافله شهیدان همیشه جاوید اسلام عزیز پیوست.»
 سردار عبدالله عراقی، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه هم از پیروزی‌های شهید قاجاریان در جبهه مقاومت چنین می‌گوید: «با تجربیات گرانسنگ دوران دفاع مقدس در صحنه مبارزه با تکفیری‌ها ضربات سنگینی را به دشمن وارد کرد.» 
سرهنگ‌ پاسدار حسینی، معاون هماهنگ‌کننده تیپ 21 امام رضا(ع) به ما گفت که یک ماه پیش از رفتن برای آخرین بار با همه خداحافظی کرد و از ما خواست که مکانی در نزدیکی یادمان شهید شوشتری واقع در بهشت فضل نیشابور را برای دفن او در نظر بگیرند. به واقع می‌دانستند به چه فیض بزرگی نائل خواهند آمد. او علاقه زیادی به شهید شوشتری داشت و بر برجسته‌شدن یاد و منش این شهید همیشه تأکید داشت.
 سردار ولی معدنی از فرماندهان نیروهای مسلح که در زمان فرماندهی تیپ 21 امام رضا(ع) و سپس در معاونت عملیات نیروی زمینی سپاه این شهید بزرگوار را می‌شناخت، درباره او می‌گوید: «همیشه تأکید داشت که نسل اول و دوم سپاه باید در اطاعت از رهبر معظم انقلاب الگوی بلامنازع همگان باشند و فرهنگ‌سازی یاد شهدا را در دستور کار خود قرار دهند.»
فاطمه وثوقی‌نیا، همسر سردار شهید مدافع حرم محسن قاجاریان، نیز گفت: «محسن آرزویش بود که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه برود؛ اما مشکلات جسمی و مخالفت فرماندهانش مانع از رفتنش می‌شد. هر وقت هم که نیروهایش عازم سوریه می‌شدند افسوس می‌خورد. او اصرار داشت که برای دفاع از حرم به سوریه برود و عاقبت در دفاع از حرم عقیله بنی‌هاشم و در عملیات آزادسازی نبل و ‌الزهرای حلب سوریه و شکستن محاصره شیعیان مظلوم این منطقه شربت گوارای شهادت را سر کشید و سر به دامان حضرت رسول‌الله(ص) و حضرت سیدالشهداء(ع) نهاد.
وی یادآور شد: «یک‌بار به ایشان گفتم که شما به اندازه کافی در دفاع مقدس جنگیده‌ای، به سوریه نرو؛ اما ایشان گفتند حرم حضرت زینب(س) در خطر است و وظیفه ماست که از حرم دفاع کنیم. محسن ارادت بسیاری به حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) داشت.»

صبح صادق آخرین آرایش منطقه‌ای پس از انتخاب میشل عون را تحلیل می‌کند
 هادی محمدی/ به دلایل زیادی، پرونده‌های منطقه‌ای در غرب آسیا در پیوندی موضوعی قرار دارند و به دلیل یکسانی بازیگران و اهداف تاکتیکی و بلندمدت و روندهای موجود و شرایط بازیگران مؤثر، رخدادهای هر یک از این پرونده‌ها، در کنار تأثیر بر دیگر پرونده‌های فعال منطقه‌ای، گویای شکل‌گیری یک پروسه معنادار و زنجیره‌وار در منطقه است.
کشمکش سیاسی در لبنان به دلیل نوع نظام سیاسی توافقی، همواره در مراحل ویژه انتخاب رئیس‌جمهور یا انتخابات پارلمانی و شهرداری، به زورآزمایی رقبای سیاسی که تجلی اراده خارجی در معادلات داخلی لبنان است، تبدیل می‌شود. این صحنه تکراری همواره از محیط پیرامونی و تحولات خارجی و معادلات منطقه‌ای تأثیرپذیر است و این «طناب‌کشی سیاسی» معمولاً پیام و معنای خاصی دارد و نشان می‌دهد که سمت‌گیری تحولات داخلی و خارجی در لبنان در چه مسیری است و وزن و جایگاه این بازیگران در کجا قرار دارد.
با گذشت ۸۸۶ روز از صندلی خالی ریاست جمهوری در لبنان که جریان‌های اصلی در این کشور با مطرح کردن نامزد مطلوب خود، در انتظار تأثیرگذاری مؤلفه‌های داخلی و خارجی به سر بردند، عاقبت با چراغ سبز ریاض و تسلیم شدن سعد حریری، رئیس حزب المستقبل، میشل عون در یک اجماع قابل توجه مورد حمایت قرار گرفت و به پارلمان معرفی شد.
فراکسیون ۱۴ مارس در آخرین بازی سیاسی با دست گذاشتن بر روی نامزدی فرنجیه، به این امید که در درون جبهه ۸ مارس شکاف و واگرایی سیاسی ایجاد کند، مانور کوچکی انجام داد که با مدیریت حزب‌الله و تأکید و اصرار بر نامزدی میشل عون، به بن‌بست رسید. اگرچه انتخاب رئیس‌جمهور در لبنان از یک منظر به منزله، به روزرسانی کارت‌های جدید بازی است و موفقیت بازیگران رقیب در دستگاه‌های سیاسی، امنیتی و نظامی و اقتصادی را در وضعیت جدید قرار می‌دهد، اما آنچه جریان المستقبل، ۱۴ مارس و حامیان آنها در ریاض و واشنگتن را مجبور به تسلیم کرد، ادامه فرسایش وضعیت ۱۴ مارس و به‌ویژه سعد حریری بود که امکان ادامه بازی قبلی را نمی‌داد. سعد حریری هم در درون حزب المستقبل با رقبای خود در تنش و هم با شرکای ۱۴ مارسی در مسیر فقدان افق و در تعامل با سعودی‌ها در جایگاه ناکارآمد قرار گرفته بود. رهبران فراکسیون ۱۴ مارس در موقعیتی قرار داشتند که نه تنها در محیط داخلی و در جایگاه حکومتی باید پاسخگوی چالش‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی باشند؛ بلکه در مؤلفه‌های منطقه‌ای نیز، همسان با شکست‌های قمارکنندگان بر معادله تروریسم برای براندازی نظام‌های سوریه و عراق، احساس شکست و بن‌بست می‌کردند؛ لذا سعد حریری و بقیه سران ۱۴ مارس در ماه‌های اخیر، همواره با سرزنش حامیان خارجی و به ویژه سعودی روبه‌رو بوده و موقعیت کارکردی خود را از دست می‌دادند. میشل عون در جایگاه هم‌پیمان علنی حزب‌الله که بر روی مسائل راهبردی لبنان و منطقه دیدگاه یکسانی را مورد تأکید قرار داده‌اند، پس از چند دور رأی‌گیری در مجلس لبنان با ۸۳ رأی به پیروزی رسید و موجی از شادی را در سراسر لبنان به وجود آورد. نکته مهم این است که بدنه اجتماعی گروه‌های رقیب نیز، انتخاب یک رئیس‌جمهور را برای رفع مشکلات معیشتی، اقتصادی و اجتماعی خود، راه‌گشا می‌دانستند؛ لذا ابراز خوشحالی در پیروزی میشل عون فقط به حامیان ۸ مارس منحصر نمی‌شد. به همین میزان که شادی عمومی در انتخاب میشل عون فراگیر بود، اولین پیام این پیروزی که پیروزی حزب‌الله ارزیابی می‌شد، بر شکست و نگرانی آل‌سعود و صهیونیست‌ها تأکید کرد و لذا سفیر جدید آمریکا در لبنان علی‌رغم تبریک پیروزی به میشل عون، بلافاصله برای اثرگذاری بر پیامدهای این پیروزی، دست به کار شد.
در تصویر خارجی از این پیروزی که کشورهای مختلف و مؤسسات بین‌المللی واکنش مثبت به آن نشان دادند، تنها تل‌آویو و ریاض با سرافکندگی نگران این انتخاب بودند تجلی یافتند. این مفهوم که باید تحت تأثیر پروژه تروریسم منطقه‌ای انتخاب رئیس‌جمهور در لبنان انجام گیرد و در انتظار موفقیت این پروژه بودند، بارها و به شکل مستقیم و غیرمستقیم از زبان سران ۱۴ مارس شنیده شده بود؛ بنابراین همچون گذشته، تحولات لبنان را باید، شاخص و معیاری از روند و تحولات منطقه‌ای دانست. نگاه به تصویر منطقه‌ای و پروژه پیاده‌نظام تروریسم تکفیری در عراق و سوریه و حتی یمن، این برداشت را تصدیق می‌کند و بن‌بست حامیان تروریسم و صهیونیسم در پرونده‌های منطقه‌ای به خوبی نمایان است. سرعت عملیات آزادی‌سازی موصل و استان نینوا که از سوی نیروهای نظامی و امنیتی عراقی انجام می‌شود، آمریکا، ترکیه و عربستان را دستپاچه کرده و سعودی‌ها آشکارا از سرنوشت نابودی داعش در موصل در اضطراب به سر می‌برند و تلاش مأیوسانه دارند تا آن را جنگ شیعه با سنی تصویر کنند. ترک‌ها که تمامی عرف‌های اخلاقی و حقوقی و همجواری را زیر پا گذاشته و با وجود ناتوانی در هر اقدام مؤثر برای نجات داعش، به هذیان‌های طائفی و عثمانی‌گری در رسانه‌ها ادامه می‌دهند. آمریکایی‌ها هم که شریک دزد و رفیق قافله در تروریسم منطقه‌ای هستند، فقط به اقداماتی فکر می‌کنند که روند نابودی داعش را کند و از سرعت فروپاشی آن جلوگیری کند.
در سوریه، این رسوایی حمایت از تروریسم تکفیری عیان‌تر است و محاسبات راهبردی و تاکتیکی آمریکایی‌ها و ترک‌ها و ریاض و قطر و امارات و کویت برای حفظ تروریست‌ها آن‌چنان به هم خورده که رسوایی اعلان ارسال سلاح‌های جدید برای تروریست‌ها را پیشاپیش پذیرفته‌اند و با کمترین گزینه‌های تأثیرگذار در مقابل روسیه، سوریه و ایران و مقاومت روبه‌رو هستند. آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند که پس از یک تنفس محدود، عملیات‌های بزرگ آزادسازی در حلب و بقیه مناطق سوریه آغاز می‌شود و این در حالی است که صاحبان پروژه تکفیری در منطقه، جز فریبکاری رسانه‌ای و شعارهای حقوق بشری یا فشارهای سیاسی و اقتصادی به روسیه، ابزار فعال و مؤثری در اختیار ندارند.
به همین سبب، انتخاب میشل عون در لبنان سرآغاز یک دومینوی منطقه‌ای است که به قول سیدحسن نصرالله، گستره‌ای از موصل تا حلب و بیروت و حتی صنعا را در برمی‌گیرد.
انتخاب میشل عون به حدی برای صهیونیست‌ها دلهره‌انگیز بود که حاضر شدند با شلیک گلوله‌های مجهول‌الهویه در مرز لبنان، یک بحران مصنوعی امنیتی را القا کنند، ولی مأیوسانه به تماشای روند انتخاب میشل عون نشستند. مفردات راهبردی میشل عون در اولین مصاحبه که بر جنگ پیشدستانه علیه تروریسم تکفیری و مبارزه برای آزادسازی اراضی اشغالی از دست صهیونیست‌ها و ضرورت بازگرداندن آوارگان فلسطینی و سوری تأکید کرد، رویکرد همسان و کاملاً هماهنگ با حزب‌الله را نمایان کرد.
اگر چه روند انتخاب نخست‌وزیر باید از مسیرهای پروتکلی عبور کند، ولی سعد حریری در توافقات پنهانی قرار است تصدی نخست‌وزیری کند. سعد حریری می‌داند که حضورش در این مسئولیت در ازای دو موضوع اصلی است که باید رضایت ۸ مارس و به‌ویژه نبیه‌بری را تأمین کند. با پذیرش قانون انتخاباتی جدید و ترکیب کابینه و نوع تقسیم پست‌های حساس در حکومت، حریری که در پست نخست‌وزیری لبنان قرار می‌گیرد، باید بر اساس نظام سیاسی توافقی، امتیازهای درخواستی طرف مقابل را لحاظ کند. اگر کارشکنی سفیر آمریکا یا تماس‌های پنهان ریاض در این مرحله بر روند رایزنی‌ها اثر بگذارد، ممکن است پروسه تشکیل کابینه طولانی‌تر شود که عملاً حریری و حامیان آن بازنده این بازی خواهند بود. از آنجا که تا کمتر از شش ماه دیگر باید انتخابات در لبنان انجام شود، احتمال دارد حریری و حامیان او برای اینکه سایه شکست‌های جدید در موصل و حلب، موجب کاهش موقعیت‌ و وزن آنها در لبنان نشود، هر چه زودتر به تأمین مطالبات ۸ مارس در زمینه قانون انتخابات و ترکیب کابینه برآمده و آن را طولانی نکنند.
اگر تا به حال اقتصاد لبنان در گرو کمک‌های مالی غربی یا ارتجاع عرب بوده، اکنون لبنان با ذخایر گازی قابل توجه در مرزهای آبی خود در مدیترانه، در تنگنای باج‌خواهی طرف‌های مداخله‌گر نیست و مطالبه عمومی و مردمی در لبنان این است که حکومت جدید در مورد فعال کردن و بهره‌برداری از ثروت گازی خود، دست به کار شده و گروکشی مداخله‌گران را کم‌اثر کند.
همان‌گونه که در پرونده‌های عراق و سوریه یک روند فروپاشی با تکیه بر تروریسم در حال تکمیل شدن است، در لبنان نیز با وجود خط‌ونشان‌های صهیونیستی یا قلدری‌های آمریکایی برای حذف یا کم‌رنگ کردن حضور حزب‌الله در حکومت و کابینه، این دو کارت‌های بازی بی‌رمقی در اختیار دارند و معادله قدرت، هم در منطقه و هم در لبنان کارآمدی فعال و موفق خود را نشان خواهد داد.
این دومینوی پیروزی در لبنان و سوریه و عراق، ترمیم‌کننده آینده منطقه غرب آسیاست و نظم جدید غیرآمریکایی و غیرصهیونیستی را با توان بازدارندگی فعال و پیروز، شکل خواهد داد. به همین دلیل است که بازیگران زیان‌دیده از این روندها و تحولات، آخرین واکنش‌های انفعالی خود در عراق و سوریه و لبنان را نشان می‌دهند؛ چرا که در نظم جدید منطقه‌ای جایی برای عربده‌های امتیازخواهانه مداخله‌گرانه وجود ندارد. جوهره این تصویر جدید منطقه‌ای این است که بازیگر اصلی و تعیین‌کننده در غرب آسیا، ایران و محور مقاومت است که از توان بازدارندگی کافی برخوردارند. به همین دلیل است که اصلی‌ترین برنامه در دستور کار دولت آمریکا و بقیه هم‌پیمانان آن، حذف پتانسیل و قدرت منطقه‌ای ایران است و حتی اجرای برجام و حذف تحریم‌ها را منوط به آن می‌کنند. درک صحیح روندها و معادله قدرت در منطقه، نشان می‌دهد که از چه کارت‌ و جایگاه و وزنی در منطقه برخوردار هستیم و در تعامل با غرب و دیگر بازیگران، چگونه سخن بگوییم. آیا باید «دیپلماسی التماسی» و پیش‌فروش کردن اهرم‌های قدرت‌سازی را دنبال کنیم، یا باید واقعیت جدید منطقه‌ای را پایه «دیپلماسی قدرت» قرار داده و بدون امتیازدهی، سیاست‌های تجاوزکارانه و ظالمانه غرب در تعامل با ایران و منطقه را مجبور به تعدیل در تغییر کنیم؟

 مهدی سعیدی / يکي از مسائل مهم در نظام‌هاي سياسي چگونگي تعاملاتي است که قواي سه‌گانه بايد با يکديگر داشته باشند. تفکيک کارکردها که در قالب شکل‌گيري قواي سه‌گانه ظهور و بروز يافته است، سازوکاری براي  تقويت کارآمدي نظام‌هاي سياسي است؛ اما از سوي ديگر اين استقلال قوا مي‌تواند به تقابل دروني و چندپارگي قدرت بينجامد و برعکس فلسفه وجودي‌اش، موجب ناکارآمدي سيستم شود. با اين توضيحات است که در کنار مفهوم استقلال قوا مسئله تعامل آنان نيز اهميت مي‌يابد و نظامي کارآمد خواهد بود که همگرايي و همکاري بين قواي سه‌گانه آن در راستاي تحقق منافع ملي وجود داشته باشد.
در اين ميان جريان‌ها و گروه‌هاي سياسي در دل رقابت‌هاي انتخاباتي در تلاشند تا با در اختيار گرفتن همزمان قواي سه‌گانه و همسوسازي آنها، با سهولت بيشتري برنامه‌هاي خود براي اداره کشور را به پيش ببرند. اين هدف هرچند در يک نگاه مي‌تواند نکات قوتي داشته باشد و از تعارضات و اختلافات در مديريت کشور بکاهد؛ اما از ديگر سو از فلسفه تفکيک قوا به دور بوده و بخشي از وظايف نظارتي، از جمله نظارت مجلس بر دولت را با مشکلاتي مواجه خواهد ساخت که بستر را براي رشد فساد فراهم مي‌سازد.
با اين توضيح مي‌توان به صورت موردي در باب ماجراي رأي اعتماد به سه وزير کابينه دولت يازدهم و به صورت عام در موضع تعامل دولت يازدهم و مجلس دهم سخن گفت. تغييرات پرابهام سه وزارتخانه فرهنگ، آموزش و پرورش و ورزش، در حالي که کمتر از يک‌سال تا پايان کار کابينه باقي مانده است، اولين عرصه رویارویی جدي دولت يازدهم با مجلسي بود که تنها چند ماه از شکل‌گيري آن مي‌گذرد؛ مجلسي خاص که تحليل رفتار آن و وزن گروه‌هاي سياسي و تعيين گرايش سياسي اعضاي آن در ماه‌هاي اخير محل اختلاف کارشناسان بوده است. اين اختلاف تحليل از آنجا نشئت مي‌گيرد که مجلس در موضوعات مختلف واکنش‌هاي متفاوتي را از خود نشان داده است. در هنگام انتخاب رئيس مجلس آنجا که به نظر مي‌رسيد رهبر ليست اميد که حائز بيشترين رأي مردم نيز شده است، بتواند بر کرسي رياست تکيه زند، به يکباره از رسيدن به اين جايگاه باز ماند و رقيب سياسي وي با حمايت اکثريت مطلق نمايندگان مجلس مواجه شد. در تعيين ديگر اعضاي هيئت‌رئيسه نيز اصلاح‌طلبان و حاميان دولت توفيق چنداني نیافتند و به نظر مي‌رسد رقباي سياسي‌شان از برتري نسبي برخوردار باشند.
با اين پيشينه به نظر مي‌رسيد سه وزير در مسئله کسب رأي اعتماد کار آساني در پيش نداشته باشند و در خوشبينانه‌ترين حالت با رأي‌هايي ‌شکننده موفق به عبور از مجلس شوند. اما آنچه در روز سه‌شنبه گذشته اتفاق افتاد، تحليل‌ها را تغيير داد و نشان داد که براي شناخت مجلس دهم بايد بيش از پيش تأمل کرد. 
به نظر مي‌رسد مجلس دهم که بخش زیادی از اعضاي آن را افرادی تشکيل مي‌دهند که کمتر در سپهر سياسی کشور شناخته شده بودند، از نوعي خاصيت ژله‌اي برخوردار است و تصميم‌گيري در آن به صورت اقتضايي صورت مي‌گيرد. اين ويژگي موجب آن است که لابي‌گري در مجلس از اثرگذاري بالايي برخوردار باشد و اين امکان را براي جريان‌هاي سياسي و دولتمردان فراهم آورد که با يک اقدام برنامه‌ريزي شده بتوانند برنامه‌هاي خود را در مجلس به پيش ببرند.
پيام ديگري که از رفتار مجلس در روز رأي اعتماد مي‌توان دريافت کرد این است که مجلس دهم ميل فراواني به مدارا با دولت يازدهم خواهد داشت و اين خبر مسرت‌بخشي براي دولتمردان خواهد بود که با خيالي آسوده ماه‌هاي پاياني کار خود را به سر کنند و در این باره نگراني نداشته باشند. البته برخي ديگر از اين زاويه نگريسته‌اند که اين رضايت با نوعي مماشات همراه بوده، وگرنه مجلس در مباحث ديگر به صورت جدي‌تري عمل خواهد کرد.
اما نگاه‌هاي بدبينانه‌تر اين وضعيت را تا حدودي نگران‌کننده مي‌دانند؛ چرا که تبديل شدن مجلس وکيل‌المله به وکيل‌الدوله، يکي از مهم‌ترين آسيب‌هايي است که مجلس طراز انقلاب اسلامي را تهديد مي‌کند و آن را از انجام مأموريت‌هاي ذاتي و قانوني‌اش که نظارت بر عملکرد دولت مبتني بر مصالح ملت است، باز مي‌دارد. براي قضاوت درباره مجلس دهم همچنان بايد منتظر ديگر اقدامات و تصميم‌گيري‌هاي آن نهاد تأثيرگذار باقي ماند.