جریان‌شناسی فکری ـ فرهنگی ایران معاصر ـ ۴۲
 علی‎اصغر نصیری ـ عبدالله شمسی/ در سه شماره گذشته با بخشی از عملکرد جریان فمینیسم در ایران پس از انقلاب اسلامی آشنا شدیم. در این شماره بخش دیگری از عملکرد این جریان چالش‌ساز در سایر حوزه‌ها بررسی می‌شود.
ایجاد همگرایی در جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات 1388
«همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در فضای انتخابات» از دیگر حرکت‎های ائتلافی جریان فمینیسم در ایران است. این همگرایی با نشست مطبوعاتی 5 اردیبهشت 1388 آغاز به کار خود را اعلام کرد. پیوستن ایران به کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان و بازنگری و اصلاح اصول قانون اساسی به منظور گنجاندن برابری و عدالت جنسیتی، دو خواسته محوری همگرایی است که این ائتلاف در فضای انتخابات ریاست جمهوری 1388 مطرح کرد. به ادعای مدرسه فمینیستی، این همگرایی در مدت کوتاهی توانست نزدیک به 40 تشکل و 700 نفر از فعالان مدنی را جذب کند. طرح اهداف این همگرایی در رسانه‎ها، از جمله اقدامات فعالان این همگرایی در راستای عمومی کردن مطالبات جریان فمینیسم بود.۱
جریان فمینیسم در از طریق ایجاد میلینگ لیست در فضای مجازی با حضور زنان داخل و خارج از کشور، برگزاری جلسات هفتگی و ماهیانه در فضای واقعی، از جمله در کمیته‎های مختلف و انعکاس گزارش آن به شکل باز و کاملاً علنی در میلینگ لیست و تشکیل جلسات کوچکی با حضور از نمایندگان گروه‎ها و طیف‎های گوناگون درون همگرایی، به طور همزمان به سازماندهی برنامه‎های همگرایی پرداخت.
فعالان همگرایی جریان فمینیسم با حضور سیمین بهبهانی، شیرین عبادی، شهلا لاهیجی، اعظم طالقانی، شهلا اعزازی، فرزانه طاهری و الهه کولایی، برای اعلام عمومی آغاز به کار این همگرایی، یک نشست مطبوعاتی ترتیب دادند. 
همگرایی برای رسیدن به اهداف خود در شش سطح نخبگان، مردم عادی و کف خیابان، فعالان ستادهای انتخاباتی، کاندیداها، رسانه‎ها و خارج از کشور فعال بود.۲
همگرایی جنبش زنان در تاریخ 16 خرداد 1388 با حضور برخی نمایندگان کاندیداهای ریاست‌جمهوری دهم و جمعیتی نزدیک به دویست نفر از کنشگران اجتماعی و سیاسی و نمایندگان رسانه‎های داخلی و خارجی مناظره و نشستی را در دفتر جامعه زنان انقلاب اسلامی(به دبیرکلی اعظم طالقانی) برگزار کرد. گفتنی است، زهرا شجاعی به نمایندگی از میرحسین موسوی، جمیله کدیور به نمایندگی از مهدی کروبی و محبوبه عباسقلی‎زاده، به نمایندگی از همگرایی جنبش زنان برای مطالبات در انتخابات، در این مناظره شرکت داشتند و پروین بختیار‎نژاد، روزنامه‎نگار فعال فمینیست مدیریت مناظره را بر عهده داشت. در این نشست، با حضور رخشان بنی‎اعتماد، از مستند «ما نیمی از جمعیت ایرانیم» نیز رونمایی شد.۳
همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات، پس از مدتی به کار خود پایان داد. نوشین احمدی خراسانی تبدیل شدن ائتلاف و همگرایی به ضد خود و مانعی برای ائتلاف‏های آینده را، علت استمرار نداشتن این همگرایی اعلام کرد.۴
برگزاری نشست هم‌اندیشی برای طرح مطالبات در انتخابات 1392
جریان فمینیسم در تاریخ 26 خرداد 1392 نشستی را با هدف طرح مطالبات خود در انتخابات ریاست‌جمهوری 1392 برگزار کرد. در این نشست زنان فمینیست سرشناس با گرایش‌های گوناگون شرکت داشتند و درباره مسائل و مطالبات زنان سخنرانی کردند. شهلا شرکت، نرگس محمدی، فائزه هاشمی، شهلا لاهیجی، آذر تشکر، فخرالسادات محتشمی‌پور، نیره توکلی، معصومه ابتکار، توران ولی‎مراد، مینو مرتاضی، نوشین احمدی خراسانی، ناهید توسلی و شهیندخت مولاوردی، از جمله شرکت‌کنندگان این نشست بودند. در این نشست از همه مسئولان زن ستادهای هشت کاندیدای ریاست‌جمهوری برای شنیدن مطالبات زنان دعوت شده بود که فقط پروین داداندیش، مسئول کمیته زنان ستاد دکتر حسن روحانی در این نشست حاضر شد.۵
تدوین منشور زنان
بخشی از جریان فمینیسم پس از تصویب نشدن کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان در ایران، شروع به نوشتن منشور زنان کردند. کمیسیون زنان جبهه مشارکت، از جمله جمعیت‎هایی بود که در سال 1383 اقدام به تدوین منشور زنان کرد.۶ در سال 1385 نیز بخش دیگری از جریان فمینیسم با سازماندهی و محوریت کنشگران میدان زنان به تدوین منشور زنان پرداختند.۷ البته پیش از اقدام جریان فمینیسم در نوشتن منشور زنان، برخی نهادهای وابسته به حوزه علمیه قم در سال 1382 به منظور تهیه منشور زنان با توجه به معیارهای اصیل اسلامی، تلاشی را آغاز کرده بودند. گفتنی است، تدوین منشور زنان بخش دیگری از جریان فمینیسم را به مخالفت واداشت و برخی شخصیت‎های حقوق بشری، مانند شیرین عبادی و نیز برخی زنان مدافع رویکردهای چپ‌گرایانه (مارکسیستی)، از مخالفان تدوین منشور زنان بودند.۸
برپایی کمپین‌های ضدحجاب 
یکی دیگر از فعالیت‎های جریان فمینیسم در ایران، برپایی کمپین‎هایی علیه حجاب یا همراهی با آن کمپین‎ها پس از فتنه سال 1388 است. شادی صدر، از جمله فعالان برجسته فمینیست حامی و طراح یکی از این کمپین‎ها با نام «کمپین علیه حجاب» است.۹ کمپین «نه به حجاب اجباری» یکی دیگر از کمپین‌های ضدحجاب است که آن را فتنه‎گران فعال در خارج از کشور با همراهی جریان فمینیسم در سال 2012م/ 1391 ایجاد کردند.۱۰ فعالان ضد انقلاب خارج از کشور، فعالان ضد دین، مانند شاهين نجفي، چهره‎هاي غير مسلمان و غير ايراني، فتنه‎گران سال 1388 مانند محسن كديور، علي‌اكبر موسوي خوئيني، نماينده اصلاح‌طلب مجلس ششم كه اكنون در آمريكاست، حسن شريعتمداري، فرزند كاظم شريعتمداري از مخالفان امام خميني(ره)، از جمله حامیان این کمپین هستند.۱۱
  اعتراض به تصویب طرح حمایت
 از آمران به معروف و ناهیان از منکر
جریان فمینیسم در ایران از هر فرصتی استفاده می‎کند تا خود را در افکار عمومی جامعه مطرح کند. واقعه اسیدپاشی اصفهان و مجروح شدن چند نفر از بانوان اصفهانی، فرصتی برای جریان فمینیسم ایجاد کرد تا با اقدام و موضع‎گیری خود، اظهار وجودی در سطح رسانه‎های کشور داشته باشند. از این رو، تعدادی از فعالان فمینیست و تشکل‎های فمینیستی، از جمله طیف اصلاح‎طلب و کانون شهروندی زنان در اعتراض به حادثه مذکور، مقابل مجلس تجمع کردند.
 این افراد با در دست داشتن پلاکاردهایی با مضامین «شهر امن حق من است» و «امنیت زنان را تأمین کنید» و سر دادن شعارهایی، از قبیل «اسیدپاشی جنایت، قانونگذار حمایت»، خواستار تأمین امنیت زنان در اصفهان شدند. نرگس محمدی، نسرین ستوده و نوشین احمدی خراسانی، از جمله فمینیست‎های سرشناس شرکت‌کننده در تجمع بودند. از نکات تأمل‌برانگیز در این تجمع، اعتراض شرکت‌کنندگان نسبت به تصویب طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر در مجلس شورای اسلامی بود.۱۲
نکته‎ای که باید به آن توجه داشت، این است که چون تصویب طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر در مجلس شورای اسلامی، سبب اجرای قوانین اسلامی، به ویژه قوانین مربوط به حجاب و عفاف و حریم روابط محرم و نامحرم در جامعه می‌شود، برای جریان فمینیسم که قوانین اسلامی را مانع آزادی و برابری فمینیستی تلقی می‎کند، قابل پذیرش نیست. 
نقش فعال در دوره ملیکا 
مرکز مشارکت زنان و وزارت امور خارجه، دوره آموزشی ملیکا را با هدف آماده کردن زنان به منظور حضور فعال و مؤثر در مجامع بین‌المللی ظرف مدت 10 هفته از تاریخ 17/4/1393 تا 26/6/1393 در دانشکده امور بین‌الملل امور خارجه برگزار کردند. از نکات قابل توجه در این دوره، حضور و نقش تأثیرگذار برخی فعالان فمینیست، از جمله اعظم طالقانی و شهلا اعزازی، به ویژه به عنوان مدرس و کارشناس برنامه‎ها و کلاس‎های آموزشی است. میزگردی با عنوان «زن مسلمان و چالش‌های جهان امروز» و کلاس «نقش زنان در تاریخ ایران»، از جمله برنامه‎ها و محتوای آموزشی دوره ملیکا را تشکیل می‎دهد.۱۳
* پی‌نوشت‌ها در دفتر هفته‌نامه موجود است.


مفهوم کنترل اجتماعی(Social Control)، بیان‌کننده توانایی و ظرفیت جامعه برای تنظیم و اداره‌ خویش و روش‌های ترغیب یا واداشتن اعضای جامعه به همنوایی با معیارهای آن است. مفهوم کنترل اجتماعی مبتنی بر این ایده است که نظم تنها یا حتی اساساًً، با نظام‌های قانونی یا ضمانت‎های رسمی حفظ نمی‌شود؛ بلکه محصول نهادهای اجتماعی، روابط اجتماعی و فرایندهای اجتماعی عمومی‌تری است.
از نظر تاریخی، کنترل اجتماعی جزء علایق اصلی جامعه‌شناسی بوده است و دشوار می‎توان آن را جدا از اصطلاح جامعه‌شناسی به تصور آورد. مسئله‌ اصلی نظریه‌پردازان کنترل اجتماعی این بوده که چگونه می‎توان به چنان نظم اجتماعی‌ دست یافت که با اصول اخلاقی سازگار باشد، بی آنکه از کنترل اجباری زیادی استفاده کند. طبق این دیدگاه، همه‎ مسائل اجتماعی در اصل مسائل کنترل اجتماعی هستند. این دیدگاه را در دهه‌ 1950 و جامعه‌شناسانی، همچون «پل لاندیس» مطرح کردند، مفهوم کنترل اجتماعی به گونه‌ای که وی مطرح می‎کرد، از نگاه بسیار محافظه‌کارانه‌ای به جامعه نشئت گرفته بود. به صورت سنتی، نظم در جامعه محصول اجماع و وفاق ریشه‌داری است که بدون هیچ‌گونه تلاش آگاهانه‌ گروه خاصی در جامعه حفظ می‎شود. با تضعیف رشته‎های پیوند در جامعه‎ سنتی، مانند نهادهای مذهبی و خانواده و تکثیر و تقویت نیروهای متلاشی‌کننده ناشی از زندگی شهری و صنعتی مدرن، اجماع و وفاق نیز به نحو فزاینده‌ای شکننده و ناپایدار شد. از نظر لاندیس، حفظ ثبات پاینده از طریق کنترل اجتماعی، «مسئله‎ اصلی زمانه‎ ما» است. از این دیدگاه، به سختی می‌توان تفاوتی بین کنترل اجتماعی و اجتماعی شدن گذاشت.اگر اجتماعی شدن فرایندی غیر رسمی است که موجب یادگیری هنجارها و وفاداری به آنها می‎شود، کنترل اجتماعی هنگامی وارد صحنه می‎شود که فرایند اجتماعی شدن قادر به تأمین و تضمین همنوایی نباشد. از نظر تالکوت پارسونز، سازوکارهای کنترل اجتماعی به مثابه «دفاع ثانوی» در برابر کجروی عمل می‎کند که اگر [کجروی] به حال خود گذاشته شود، می‎تواند تعادل اجتماعی را مختل کند.در دهه‎ 1960، جامعه‌شناسان افراطی این اصطلاح را به معنای منفی‌تری به کار بردند. آنها در پی تبیین این بودند که در جامعه‌ای آکنده از تضاد و ستیز، اقتدار چگونه حفظ می‎شود. جامعه‌شناسان نوین متخصص کجروی این فرض پارسونز را که کنترل اجتماعی واکنشی در برابر کجروی است، واژگونه کردند و مدعی شدند: «عکس ایده‎ پارسونز، یعنی اینکه کنترل اجتماعی است که به کجروی منجر می‎شود.»افراطی‎ترین شکل نظریه‎ کنترل اجتماعی، همه‎ فعالیت‎های دولت را هر قدر هم که دلسوزانه یا مترقی به نظر برسد، سازوکارهایِ پنهان کنترل و سرکوب تلقی می‌کند. مسلماً با چنین تعریفی، کنترل اجتماعی به مثابه ابزار تبیین دچار محدودیت‌های زیادی می‎شود. 

اندیشه سیاسی مسلمانان ـ 36۷
 فتح الله پریشان/ علامه وحید بهبهانی از فقهای بزرگ و پرچمدار مکتب اصولی در سده دوازدهم هجری بود. وی در زمانی که اصولیین در انزوای شدید علمی قرار داشتند و شیوه دین‌شناختی اخبارگری بر حوزه‌های شیعی در ایران و عراق سیطره داشت، از بهبهان به عراق مهاجرت کرد و حوزه کربلا را برای مبارزه با اخباریان برگزید. وی با تلاش‌های علمی و استدلال‌های محکم و متقن عقلی و نقلی به عمر یکصدساله مکتب اخباری پایان داد.
از آنجا که علامه وحید بهبهانی مؤسس مکتب اصولی و احیاگر اجتهاد و استنباط به شیوه اصولی در قرن ۱۲ هجری بوده، لازم است به روش علمی او و معرفی اجمالی مکتب اخباری که در عصر و زمانه وی بر حوزه‌های علمی شیعی سیطره کامل داشته، اشاره شود.
در قرون ۱۱ و ۱۲ هجری قمری برخی از فقهای شیعی با استناد به دلایلی، علم اصول را از گردونه استنباط احکام فقهی خارج کردند و مکتب اخباری را بنیان نهاده، آن را رونق بخشیدند. این نوع از شیوه فهم دین را محمدامین استرآبادی (م ۱۰۳۶ ه.ق) ترویج داد. وی که از محدثان بنام شیعه بود، در برابر اصولیین به شدت موضع گرفت و کتاب معروف «الفوائدالمدینه» را در ردّ اصولیین و تقویت مبانی مسلک  اخباری تألیف کرد.(۱)
پس از استرآبادی که فقهای شیعی را به دو فرقه اخباری و اصولی تقسیم کرد، شیوه وی بیش از یک قرن سبک رایج و غالب فهم دین در حوزه‌های علمی شیعی بود. مهم‌ترین دلایل مورد استناد اخباریون در مبارزه با شیوه اجتهاد اصولی به اجمال عبارتند از: ۱ ـ منشأ و مؤسس علم اصول، اهل سنت می‌باشد. محمدامین استرآبادی در تخریب روش مجتهدان و تحکیم مبانی اخباری سرسختانه به مبارزه پرداخت و به قول استاد گرجی در کتاب «تاریخ فقه و فقها» همه «مجتهدان از قدیمین ـ ابن عقیل و ابن جنید ـ تا شهیدین و دیگران را به باد انتقاد گرفت و همه را پیرو مکتب اهل سنت می‌دانست.»(۲) ۲ ـ از لوازم قطعی و تالی فاسد مکتب اصولی این است که اصحاب امامان معصوم(ع) فقیه نباشند؛ زیرا آنها در استنباط احکام شرعی فرعی از قواعد اصولی بهره نمی‌جستند و تنها مستند آنها، روایات اهل بیت(ع) بود. ۳ ـ کاربرد علم اصول در اجتهاد موجب می‌گردد که احادیث جایگاه و اهمیت خود را از دست داده، فراموش شوند.(۳)
رواج مسلک اخباری‌گری و توجه صرف به اخبار و احادیث موضوعه در مسائل، پیامدها و التزام‌هایی در پی‌ داشت که می‌توان به برخی از آنها اشاره کرد:
الف ـ در دوره سیطره مکتب اخباری، علم اصول به دلیل مخالفت‌های سرسختانه اخباریان به ضعف گرایید. ب ـ کتاب‌های فقهی در این دوره برمبنای احادیث تألیف شد. ج ـ از دیگر ویژگی‌های مهم این دوره، ظهور مشاهیر علمی اخباری و نیز پدید آمدن مهم‌ترین جوامع حدیثی و فقهی ـ روایی شیعه است. برخی از مشاهیر مکتب اخباری و تألیفات مهم آنها نظیر فیض کاشانی صاحب کتاب وافی، محمدبن حسن حر عاملی مؤلف وسائل‌الشیعه، محمدباقر مجلسی مؤلف موسوعه ارزشمند بحارالانوار، فخرالدین طریحی صاحب مجمع‌البحرین و شیخ یوسف بحرانی مؤلف کتاب «الحدائق الناضره» که معاصر وحید بهبهانی بوده، در این دوره ظهور کرده‌اند. اگر چه خود این آثار و شخصیت‌های علمی از دستاوردها و مشاهیر این دوره‌اند، ولی تکیه صرف آنها به اخباری‌گری قدر مسلم جهان اسلام و تشیع را از دستاوردهای علمی استدلالی و اصولی آنها محروم کرد. از سوی دیگر، این دانشمندان و آثار بزرگ، اهمیت مبارزات علمی وحید بهبهانی را در شکست اخباریان و احیای مکتب اصولی بیش از پیش روشن می‌سازد.
مؤلف کتاب تاریخ فقه و فقها با تقسیم ادوار فقه شیعه به دوره‌های نه‌‌گانه، دوره هشتم را «عصر جدید استنباط» می‌نامد و از مؤسس آن چنین یاد می‌کند: «مؤسس این دوره، استاد اکبر مولی محمدباقربن‌محمد اکمل معروف به وحید بهبهانی (م ۱۲۰۵ ه.ق) است. وی پس از ضعفی که در دوره اخباریان در امر اجتهاد پدید آمد، به تدریج استنباط را به بالاترین درجه کمال خود رهنمون شد. وحید و شاگردانش نخست شبهات اخباریان را رفع کردند و سپس احتیاج به قواعد اصولی در امر استنباط را اثبات نمودند. وحید بهبهانی کتاب «الفوائد الحائریه» خود را به همین منظور تألیف کرد.»(۴)
تلاش مستمر وحید بهبهانی در دفاع از اجتهاد و مبارزه پیگیر وی با اخباری‌گری به شکست قطعی اخباریان منجر شد و نیز تربیت گروهی از مجتهدان اصولی مبرّز که بنا به اظهار استاد مرحوم علی دوانی بیش از سی تن از شاگردان علامه وحید بهبهانی به مقام مرجعیت رسیدند؛ چیزی که از هیچ فقیهی از فقهای شیعه سراغ نداریم.»(۵)، سبب شد تا او را «استادالکل» بخوانند. اهمیت مبارزات علمی علامه بهبهانی زمانی آشکار می‌شود که جو غالب تفکر اخباری بر حوزه‌های علمی شیعی و نیز کیفیت برخورد اخباریان با اصولیان مورد توجه قرار گیرد که به گزارش مؤلف کتاب فردوسی التواریخ(۶) اخباری‌ها هرگاه می‌خواستند کتب فقها و مصنّفات علما را بردارند، با دستمال برمی‌داشتند که دست ایشان به آن برخورد نکند.
* پی‌نوشت‌ها در دفتر نشریه موجود است.

تحلیلی بر نسل نوین جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی‌ـ قسمت سی‌ام
  دکتر سیامک باقری‌چوکامی/پس از پایان جنگ تحمیلی و شروع دوران سازندگی نقطه عطف مرحله جدید جنگ نرم در عرصه‌های مختلف، از جمله عرصه سیاسی است. نخستین هشدار رهبر معظم انقلاب در هفتم آذر ۱۳۶۸ بود که معظم‌له از رویکرد جدید دشمن و شکل‌گیری جبهه عظیم فرهنگی و سیاسی خبر دادند. ایشان مجدداًً در سال 1369 این خطر را متذکر شدند و روش فرهنگی برای نفوذ و تغییر ارزش‌های انقلاب اسلامی و لیبرالیزه و سکولاریزه کردن نظام جمهوری اسلامی را خطرناک‌تر از سایر روش‌ها توصیف کردند. 
پیگیری هشدارهای رهبر معظم انقلاب در دهه دوم انقلاب و بررسی میدانی تهاجم نرم دشمن دو موج اساسی حمله‌های نرم علیه مبانی و ارزش‌های فرهنگی و سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد. موج اول سال‌های 1368 تا 1376 را در برمی‌گیرد و موج دوم سال‌های پس از 1376 تا سال 1380 را شامل می‌‌‌‌شود.
غرب و همه ضد انقلابیون از اواخر دهه 1360 به این نتیجه رسیدند که مهم‌ترین اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران عبور از استراتژی‌های تغییر از بیرون و اتخاذ روش‌های تغییر و فروپاشی از درون است. برای نمونه «تامس پرل مونز» از تحلیلگران سیاسی در 16 ژانویه 1996 نوشت: «هدف واقعی دولت ایالات متحده باید، مهار سیاسی ـ اقتصادی و از همه مهم‌تر، مهار روانی ایران باشد؛ چرا که تنها راه برانداختن رژیم ایدئولوژیکی ایران مبارزه سیاسی، روانی و روشنفکرانه است.» 
احمد انواري از جبهه مرتد ملي نوشته است: «اگر ناگزير شده‌ايم كه به استحاله دروني رژيم گردن بگذاريم، بايد... به‌منظور ايجاد محيط مساعد براي مبارزه سياسي، از مقابله با هر جريان مسالمت‌جوي داخلي احتراز نماييم.» «محسن حيدريان» از اعضای ارشد حزب توده نیز معتقد است: «نقش ما در استحاله رژيم بسيار مؤثر است... ما بايد تلاش كنيم بين دو جناح حاكميت بازي كنيم و براي اين كار بايستي به تشكيل جبهه «صلح و آزادي» با شركت بخشي از حاكميت، مبادرت ورزيم.» 
از این رو، عاملان خارجی و داخلی جنگ نرم در عرصه سیاسی را از چند طریق دنبال کردند. نفوذ سیاسی مهم‌ترین روش تغییر سیاسی در این دوره است. 
نفوذ سیاسی رخنه‌ای و جلبی
نفوذ سیاسی در این دوره دو هدف اساسی استحاله و تغییر محاسبات تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران را دنبال می‌‌‌‌کرد. برای این منظور نفوذ اعم از رخنه‌ای، جلبی و جریانی در سطوح افراد و شخصیت‌های مؤثر، اصحاب رسانه و مطبوعات، تشکل‌های اجتماعی مانند تشکل‌های دانشجویی و گروه‌ها و احزاب سیاسی برنامه‌ریزی شد.  
بازیگران نفوذ، نفوذ در بیوت افراد و شخصیت‌های فکری و سیاسی انقلاب را با اهمیت می‌‌‌‌دانستند؛ زیرا تغییر دیدگاه‌ها و نگرش‌های آنها، تغییر نگرش سایر نخبگان به‌ویژه توده‌های مردمی را به همراه دارد. در این راستا، همه شخصیت‌های انقلابی در پروژه نفوذ قرار گرفتند و دشمنان موفق شدند تا برخی از آنان را با خود همراه کنند. نمونه بارز آن، منتظری بود که از سال1370به طور کامل مقابل نظام قرار گرفت. 
یکی دیگر از عملیات‌های پنهان برای نفوذ، نفوذ در تشکل‌های مدنی، مانند جنبش‌های دانشجویی است. در همین دوره، از اوایل دهه 70 پروژه سربازگیری از دانشگاه‌ها به صورت جدی کلید خورد. نفوذ در این حوزه از طریق جذب دانشجویان مستعد، اساتید و جریانات سیاسی مخالف دنبال شد. نفوذ جریان لیبرالیسم و نهضت آزادی در دفتر تحکیم وحدت سبب شد تا آنها از اشغال لانه جاسوسی تبری جویند و تغییر نظام سیاسی را جایگزین نقد نظام سیاسی کنند. بر اثر این نفوذ گفتمان غالب بخشی از جنبش‌های دانشجويي كليدواژه‌هاي راست ليبرال شد. عدالت‌خواهي جاي خود را به آزاديخواهي، اسلام‌گرايي جاي خود را به پلوراليسم ديني و نوعي سكولاريسم داد و استكبارستيزي تند به تساهل و تسامح و حتي حمايت سخت از رابطه با آمريكا تبدیل شود.
 دشمن و ضد انقلاب علاوه بر موارد فوق، نفوذ در دستگاه‌های تقنینی و اجرایی را نیز دنبال کردند. طرح مذاکره و رابطه با آمریکا بخشی از بروندادهای پروسه نفوذ در مراکز تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری بود. بخش دیگر استراتژی نفوذ از طریق شناسایی و ارتباط‌گیری و آموزش سازماندهی می‌‌‌‌شد. آمریکا به منظور ارتباط‌گیری، هماهنگ‌سازی، آموزش و تجهیز تدریجی در فاصله سال‌های1371 تا 1388 حداقل هشت «دفتر ویژه» در دبی، بگرام، بیشکک، باکو، سلیمانیه، آمستردام، لندن و واشنگتن راه انداخت که به سرشاخه‌هایی در تهران وصل بودند و از طریق این سرشاخه‌ها، نخبگان ایرانی در حوزه‌های مختلف را شناسایی می‌کرده و به این دفاتر می‌کشانده‌اند. 
افزون بر این، برخی از سفارتخانه‌های غربی نیز به جمع‌آوری اطلاعات حساس، ارتباط هدفمند با برخی از مراکز نظام، برگزاری جلسات با برخی از نخبگان سیاسی مخالف نظام دینی، تهیه، تجزیه و تحلیل‌های دوره‌ای و سنجش درجه و ماهیت تغییرات در جامعه ایران مشغول بودند.
   نفوذ سیاسی فکری‌ـ معرفتی 
نفوذ سیاسی فکری‌ـ معرفتی به موازات نفوذ جذبی و رخنه‌ای و همچنین نفوذ فرهنگی دنبال شد. در این زمینه مراکز اندیشه‌ای غرب و آمریکا و ضد انقلاب خارج از کشور و روشنفکران بیمار در داخل به طور همه‌جانبه وارد صحنه شدند. آنها چندین پروژه و برنامه برای این موضوع را مورد توجه قرار دادند؛ طرح پروژه دموکراسی‌سازی یکی از برنامه‌های نرمی بود که در سه سطح طراحی شد؛ سطح اول تاکتیکی بود که شامل حمایت از جریان‌ها، اشخاص و گروه‌های هوادار غرب و آمریکا یا مخالف نظام سیاسی می‌‌‌‌شد. سطح دوم با نام رسمی کمک به دموکراسی، هدف‌گذاری فشار بر کشور را تعقیب می‌‌‌‌کرد و سطح سوم تحت عنوان ترویج دموکراسی، لیبرالیسم، بی‌بندوباری، فردگرایی مزمن و مخالفت با حکومت را ترویج می‌کرد. در این چارچوب جریان‌ها و فرایندهای ضد ملی و اسلامی به عنوان جریان‌های دموکراتیک مورد توجه قرار گرفتند و بنیاد آلبرت انیشتین با مدیریت هلوی و شارپ جزوات، کتاب‌ها و مقالات آموزشی در دسترس خوانندگان ایرانی قرار داد. (عبداله خانی، 1385: 66) 
از جمله این بنیادها، بنیاد کمک‌ ملی برای دموکراسی بود که به طور رسمی کنگره آمریکا آن را مأمور اجرای پروژه دموکراسی‌سازی در ایران کرده بود. خانه آزادی یکی دیگر از مراکزی است که با همان هدف دموکراسی‌سازی برنامه‌های گسترده‌ای را از سه طریق ۱ـ تحلیل، ۲ـ جانبداری و ۳ـ اقدام در دستور کار خود قرار داد. برنامه‌های این مرکز بیشتر در حوزه رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعی طراحی شده بود. طبق برنامه خانه آزادی تلاش می‌‌‌‌شد تا منبع اطلاعاتی جامعی برای فعالان حقوق ‌بشر ایران فراهم و برای این‌کار ماهنامه‌های الکترونیکی دو زبانه (انگلیسی‌ـ فارسی) طراحی و راه‌اندازی شود. این مجله الکترونیک که «گذار» نام داشت، مجموعه‌ای از مقالات، بررسی و نقد کتاب، فیلم، گزارش‌های تصویری، نامه‌ها و بیانیه‌ها، کاریکاتورهای سیاسی و... از ایرانیان داخل و خارج را با تمرکز بر روی حقوق‌بشر و چالش‌های دموکراسی‌سازی گردآوری کرده و با ارائه بحث و تبادل‌نظر آنلاین در پایان هر مطلب به نوعی به نظرسنجی و ارزیابی افکار عمومی مردم ایران در زمینه موضوعات مطرح شده می‌پردازد.(همان، ۱۳۷ـ123) 
بررسی‌های میدانی نشان می‌‌‌‌دهد که راه‌اندازی رسانه‌های متعدد فارسی‌زبان، کمک و حمایت مالی و معنوی و تبلیغی از نشریات تازه تأسیس شده در سال‌های 1370 به بعد در راستای نفوذ سیاسی-فکری همواره برای تأثیرگذاری در جامعه ایران دنبال شده است.


آیا واقعاً نگاه غرب به مسئله زن که امروزه فصل مفصلی از دانش، هنر، فرهنگ، رسانه و اقتصاد غرب را به خود اختصاص داده، نگاهی انسانی و برای احیا و استیفای حقوق زن است، یا فراتحلیلی دیگر می‌طلبد؟ فراتر از غوغاسالاری‌های رسانه‌ای کدام نگاه به زن به عنوان انسان و نیمی از پیکره اجتماع انسانی با چه ویژگی‌هایی ظرفیت این را دارد که هم به نیاز زن در حوزه‌های مختلف پاسخ دهد و هم کرامت انسانی وی را صیانت کند؟     کتاب «درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام» که اولین‌بار در سال ۱۳۷۹، انتشارات دفتر مطالعات و تحقیقات زنان حوزه علمیه قم به قلم حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمدرضا زیبایی‌نژاد و با همکاری حجت‌الاسلام محمدتقی سبحانی به زیور طبع آراسته و در سال 1388 هم تجدید چاپ شد، می‌تواند به این پرسش‌ها پاسخ دهد. 
در مقدمه این کتاب آمده است: «ایدئولوژی سرمایه‌داری غرب امروزه یکی از رقیب‌های جدی فرهنگ اسلامی است که اگر کشورهای اسلامی در برابر آن تلاش درخوری نداشته باشند، بی‌گمان باید شاهد از دست رفتن بخش عظیمی از میراث دینی و ملی این کشورها بود.»این کتاب که بررسی مقایسه‌ای دیدگاه اسلام و غرب درباره مسئله زنان است، در دو بخش مبانی نظری و جریان‌شناسی نهضت زنان نوشته شده است.در بخش اول، مباحثی چون؛ مبانی فکری غرب، همچون اومانیسم، سکولاریسم، نسبیت‌گرایی در نگرش به شخصیت زن و همچنین مبانی اسلامی چون؛ انسان، خلیفه خدا، هستی هدفمند، تناسب میان تکوین و تشریع آمده است. همچنین اصول شخصیت زن از نگاه اسلام با مباحثی چون؛ اشتراک زن و مرد در انسانیت، آفرینش اصیل زن، گوناگونی راه‌های کمال در این بخش آورده شده است.در بخش دوم، جریان‌شناسی نهضت زنان در غرب با موضوعاتی چون؛ گرایش‌های فمینیستی و انتقاد از فمینیستم و همچنین جریان‌شناسی نهضت زنان در ایران در دوران قاجار، پهلوی اول و مسئله کشف حجاب، مسائل زنان در حکومت پهلوی دوم و جریان‌های مدافع حقوق زنان پس از انقلاب آورده شده است. پخش پایانی این کتاب شامل چکیده، ضمیمه «منشور زنان مسلمان» و فهرست آیات، احادیث و روایاتی است که می‌تواند منبع مناسبی را در اختیار تبیین‌گران و سخنوران قرار دهد.

تراویس هیرشی، از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان کنترل اجتماعی، علت همنوایی افراد با هنجارهای اجتماعی را پیوند اجتماعی آنها دانست و گفت: پیوند میان فرد و جامعه مهم‌ترین علت همنوایی و عامل اصلی کنترل رفتارهای فردی است و ضعف این پیوند یا نبود آن موجب اصلی کج‌رفتاری است. جوانانی که تعهد و ارتباطات محکمی با والدین و مدرسه دارند، تا حد کمتری درگیر رفتار مجرمانه می‌شوند. بر اساس نظریه‌های کنترل اجتماعی کجروی هنگامی به وجود می‌آید که تعهد فرد به جامعه ضعیف باشد، یا از بین برود. 
در فقه مقارن پيشينه مذاهب، اصول اساسي استنباط و مهم‌ترين ابواب فقه از ديدگاه مذهب اهل بيت(ع) و مذاهب چهارگانه مورد بررسی تطبیقی قرار می‌گیرد. برجسته‌ترين مشتركات مذهبي عامه و خاصه، مباحث نماز، طهارت، روزه، حج، سيري در مباحث زكات و خمس، سيري در ابواب معاملات، مروري بر احوال شخصيه و مروري بر سياسات از ديدگاه مذاهب اسلامي از موضوعاتی است که در فقه مقارن مورد مطالعه و تدقیق قرار می‌گیرد.فقه مقارن به تاريخچه و آراي اصولي و فقهي پنج مذهب اماميه، حنبليه، حنفيه، شافعيه و مالكيه پرداخته و در جدول‌هاي جداگانه با استفاده از منابع معتبر پنج مذهب مذكور امكان مقايسه آنها را فراهم مي‌كند. فقه مقارن می‌تواند در تقریب مذاهب از طریق شناخت یکدیگر و با پاسخ به پرسش‌ها و شبهات از طریق ارائه نكات و اطلاعات كليدي در وحدت جهان اسلام که امروز مطمح‌نظر دشمنان اسلام قرار گرفته، تأثیرگذار باشد.