بالاخره منم آدمم و جایزالخطا؛ باید اعتراف کنم تا وسطای هفته پیش، تحت تأثیر مشتی آدم بیمنطق، دلواپس، بیسواد، انقلابینما و غیره و ذلک به بر و بچههای تیم مذاکرهکننده هستهای یه جورایی زبونم لال به یه چشم دیگه نگاه میکردم و فکر میکردم این بندگون خدا خیلی پای کار نیستن، تا اینکه جناب جان کری، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا هنگام دریافت جایزه جهانی «چتم هاوس» که خودشون به خودشون داده بودن، کلی از دکتر محمدجواد ظریف ما هم تعریف و تمجید کرد و کار به جایی رسید که گفت: «جواد» مذاکرهکننده خوب و میهنپرستیه، حالا هر کی نمیتونه ببینه، عینک بزنه؛ از این عینک تهاستکانیا. به خودم میگم مرد حسابی، مگه توی تاریخ بشر دو پا، چند تا مشابه این حرف رو داریم که وزیر خارجه آمریکا اینجوری از یه وزیر خارجه کشور جهان سومی تعریف و تمجید کنه، اونم اینجور ناز بگه «جواد».
باور کنین عذاب وجدان گرفتم و برای جبران مافات یه فایل صوتی از مکالمه منتشر نشده جان کری و محمدجواد ظریف رو که همین یکی دو هفته پیش انجام شده، منتشر میکنم.
جواد: الو، جان منم جواد، هلوو، سلام.
جان: هلوو، سلام هوو آر یو، زود بگو کار دارم.
جواد: الو، جان من به شدت ازتون گله دارم، گله دارم، گله دارم.
جان: بگو مگه چی شده؟
جواد: میخواستم چند تا از موارد نقص برجام رو بگم.
جان: مثلاً!
جواد: بابا شما دیگه چرا، یعنی واقعاً نمیدونی ما هنوزم نمیتونیم با دلار معامله کنیم، صد میلیارد داراییمونم هنوز نگه داشتن و نمیدن؟
جان: من گفتم چی شده! همین الان لب تر کنی، سه سوت به خانم بچهها میگم برن بازار با دلار هر چی میخوای بخرن و بفرستن. درباره اون داراییها هم که گفتی، به جون تو اینجا جاش خیلی امنه، من نگرانم بیاد اونجا حیف و میل بشه؛ وگرنه پول خودتونه، کی خواسته بخوره، ما خودمون اینقده از این دلارا داریم که نگو!
جواد: از این بگذریم به «باراک» بگو، این چه حرفیه میزنه، اگه کنگره تحریم کنه، من «وتو» نمیکنم؛ اصلاً قرارمون این نبود.
جان: جواد کاملاً حق با توئه، این مردیکه سیاه آدم نیست. ما رو که به این کاکا سیاها رو دادیم، تو فقط دعا کن هیلاری بیاد، همه چی حل میشه. اصلاً من دیگه به این کاکا سیاه رو نمیزنم.
جواد: حالا اون هیچی، این «جیسون» که شما گفتین آزاد کردیم، بیچشم و رو رفته دادگاه شکایت کرده و از ما غرامت میخواد. یه چیزی به دادگاه بگو.
جان: جواد جون خودتو که اینجا بودی، میدونی اینجا مهد دموکراسیه، دادگاه مستقله، چی میتونم بهش بگم. البته یه چیزی بهت بگم زیاد فشار نیار، «باراک» هنوز همه گزینههاش روی میزه، فقط یه چند تاش برده زیر میز.
جواد (با عصبانیت هر چه تمام): کری جون بهت گفته باشم «هرگز یک ایرانی رو تهدید نکن»، وگرنه...
جان: جواد جون چرا عصبانی میشی! الهی من قربون اون خندههات بشم. از یک تحصیلکرده و فرنگدیده بعیده اینجوری صحبت کنه. اصلاً اگه اجازه بدی برای اینکه حسن نیتم رو بهت ثابت کنم، از این به بعد تو رو «جواتی» صدا کنم.
جواد: آخه شماها اصلاً رعایت نمیکنین، صبر ما هم حدّی داره.
جان: نه به جان شما اصلاً این طوری نیست؛ الآن یه شعری که من خودم برات سرودم میخونم، حتماً نظرت عوض میشه؛ جواتی جون تو مردی مرد وطنپرستی/ تو خیلی ماه هستی/ دوستت دارم تو هستی...