علی قاسمی/ با وجود آنکه قدرتمندترین مرجع اثرگذاری بر ساختارها و سیاست‌های ایالات متحده «شخص رئیس‌جمهور» است؛ اما این امر به‌معنای استقلال مطلق رئیس‌جمهور نسبت به کل کشور نیست. ساختارهای اجرایی متنوعی در بخش سیاست خارجی، پنتاگون، سازمان مرکزی اطلاعات و... یا در بخش اقتصادی، ساختارهایی چون فدرال رزرو، یا در بخش سیاست داخلی، سرویس‌های امنیت و اطلاعات داخلی نظیر پلیس فدرال و... وجود دارد که مانع یکه‌تازی‌های رئیس‌جمهور می‌شود و این ساختارهای کهنه و دیرینه نخواهند گذاشت هر کاری که ترامپ بخواهد به آسانی محقق شود. از این رو، چالش احتمالی بین خواسته‌های رئیس‌جمهور و مجموعه ساختارها ایجاد خواهد شد. شعارهای ترامپ در فرایند دو سال تبلیغات درباره مسائل داخلی و خارجی بسیار زیاد است و در رابطه با ایران هم سخنان پراکنده و گسترده‌ای داشته است. مستقل از اینکه ترامپ چگونه و با چه رویکردی وارد عرصه قدرت خواهد شد و چه سیاستی در برابر ایران اتخاذ خواهد کرد، بی‌شک افکار عمومی ایران بر اساس رفتار و مواضع انتخاباتی او در طول مبارزات انتخاباتی‌اش وی را فردی پیش‌بینی‌ناپذیر و برخوردار از ظرفیت‌های ساختارشکنانه می‌دانند. حال با این رویکرد آنارشیستی و انتقادی که دارد باید ببینیم در چه جاهایی بیشتر ورود خواهد کرد. تحلیل کلان این است که نتیجه انتخابات آمریکا در سیاست‌های کلی نظام سیاسی ایران تأثیر نخواهد داشت؛ اما در یک پله پایین‌تر در دو بخش؛ یکی برجام و دیگری انتخابات به صورت غیرمستقیم تأثیر خواهد گذاشت. موضع‌گیرهای مسئولان و تحلیلگران سیاسی کشورمان از یک سو و مواضع ضد برجامی ترامپ و مشاوران او از سوی دیگر نشان می‌دهد از این پس بیشترین بیم و امید بر روی توافقنامه برجام تمرکز یابد. تأکید چند باره وزیر امور خارجه ایران بر تداوم توافقنامه متعادل برجام حکایت از این امر دارد و بیشترین دغدغه این است که ساختار توافقنامه به هم نریزد. با اینکه ایران به همه تعهدات خود عمل کرده است و دولت آمریکا به بخشی از تعهدات خود عمل نکرده و به نوعی ناقض برجام است؛ اما ترامپ در مبارزات انتخاباتی‌اش تأکید می‌کرد، دولت او به سرعت از توافق هسته‌ای دولت باراک اوباما با ایران خارج خواهد شد. در همین راستا روزنامه «وال استریت ژورنال» پس از انتخاب ترامپ در یادداشتی نوشت: «ترامپ آماده است برای باز کردن پیچ و مهره توافق هسته‌ای ایران بار دیگر قدرت‌های جهانی را برای مذاکره با ایران ترغیب کند.» این روزنامه در ادامه می‌نویسد: «او غیرمستقیم گفته بود که توافق را پاره کرده و بر سر مفاد آن دوباره مذاکره خواهد کرد... اما پایبندی بین‌المللی به این توافق هنوز محکم بوده و طرف‌هایی که مذاکره کردند برای اجرای آن قول داده‌اند.» یا سخنان «ولید فارِس» از اعضای گروه مشاوران سیاست خارجی «دونالد ترامپ» که به بی‌بی‌سی‌گفته؛ « به زودی رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، ایجاد تغییراتی در توافق منعقده میان ایران و اعضای 1+5 را خواستار خواهد شد.» این مشاور لبنانی‌الاصل ترامپ که از موضع کنونی وی درباره برجام هم خبر داشت، اضافه می‌کند: «پاره کردن این توافق، برای دنیا گران تمام می‌شود. او (ترامپ) می‌خواهد آن موافقتنامه را که در فضایی بین‌المللی منعقد شده، بگیرد و سپس آن را مرور کند، سپس آن را به کنگره می‌فرستد و از ایرانی‌ها هم می‌خواهد چند مورد را یا ایجاد کنند، یا تغییر دهند. در این خصوص با ایرانی‌ها مباحثه‌ای درمی‌گیرد که ممکن است بحث سختی باشد.» در این وضعیت با حضور ترامپ عملاً چیزی از برجام باقی نخواهد ماند و توافقنامه در هاله‌ای از ابهام فرو خواهد رفت. با این تفاسیر به نظر می‌رسد مسئله سیاست خارجی، به ویژه برجام که نقطه قوت و برگ برنده دولت یازدهم برای انتخابات سال آینده به شمار می‌رود، به آرامی به پاشنه آشیل دولت منجر شود.


  محسن فخری/ 29 نماینده با امضای نامه‌ای از هیئت‌رئیسه مجلس می‌خواهند تا استیضاح وزیر علوم دولت یازدهم را در دستور کار مجلس شورای اسلامی دهم قرار دهد تا پس از مدت‌ها که مباحثی درباره استیضاح وزیر علوم دولت تدبیر و امید مطرح شده، رسماً فرایند استیضاح محمد فرهادی آغاز شود. وزارتخانه پر حاشیه دولت یازدهم که یک بار در مجلس نهم وزیرش به دلیل رویکردهای سیاسی و حمایت از جریان فتنه و همچنین کاهش رشد سرعت علمی استیضاح شد، این بار در مجلس دهم نیز وزیرش به دلایلی مشابه پس از بی‌تأثیری تذکرات نمایندگان، در آستانه استیضاح قرار دارد. مطالبه و خواستی که به نظر می‌رسد، تنها نظر یک جریان و فراکسیون خاص در مجلس نیست، چنانکه حسینعلی حاجی‌دلیگانی، نماینده مردم شاهین‌شهر در این باره می‌گوید: «امضاکنندگان طرح استیضاح فرهادی، از همه طیف‌های سیاسی اعم از اصلاح‌طلب، ‌اصولگرا و مستقلین بودند.»
ناکارآمدی، بی‌برنامگی، کاهش پیشرفت علمی، افت کیفی دانشگاه‌ها، ضعف فرهنگی، اجرا نکردن سند اسلامی دانشگاه‌ها، از جمله عواملی است که نمایندگان مجلس را به این جمع‌بندی رسانده است که حضور وی در وزارت علوم دولت یازدهم باید پایان یابد. چنانکه اکبر رنجبرزاده، عضو هیئت‌رئیسه مجلس در این‌باره می‌گوید: «یکی از مسائل مهمی که سبب شد نمایندگان خواستار استیضاح وزیر علوم شوند، افت مسائل علمی در کشور و کاهش انگیزه رقابت‌های علمی در عرصه جهانی و داخلی است.» وی در ادامه اضافه می‌کند: «استدلال نمایندگان بی‌برنامگی دانشگاه‌ها و عدم اتصال آنها به وزارتخانه است.»
این در حالی است که رهبر معظم انقلاب در این باره تذکرات مهمی را مطرح کرده و می‌فرمایند: «ما جهش علمی را نباید بگذاریم متوقّف بشود. کشور اگر به علم بپردازد و علم را پیش ببرد، آقا خواهد شد؛ به معنای واقعی کلمه: اَلعِلمُ سُلطان. اگر قدرت می‌خواهیم، اگر عزّت می‌خواهیم، اگر این را می‌خواهیم که ما مرجع مراجعات کشورها و دولت‌ها باشیم، نه اینکه آنها مرجع مراجعات ما باشند، باید علم را تقویت کنیم؛ و این ممکن است و این عملی است... سرعت پیشرفت کشور از متوسط سرعت پیشرفت علمی دنیا چندین برابر بیشتر بود؛ لکن الان وزیر علوم دارد می‌گوید که سرعت پیشرفت [علم] کم شده. نباید بگذاریم کم بشود؛ بایستی پیشرفت علمی با جدّیت تمام دنبال بشود. اگر پیشرفت علمی را ما دنبال کردیم، آن وقت اقتصاد دانش‌پایه ـ که سرمایه‌گذاری‌اش اندک است [اما] فرآورده و محصولش بسیار زیاد است ـ در اختیار ما قرار خواهد گرفت.»
در کنار اینها به نظر می‌رسد با نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم، تبدیل شدن دانشگاه‌ها به حیاط خلوت جریان‌های سیاسی و سوءاستفاده جناحی از دانشجویان در ماه‌های اخیر و در سایه بی‌توجهی وزارت علوم در حال افزایش است. چنانچه مسائلی چون حمایت از فتنه‌گران و  نصب تصاویر سران فتنه در دانشگاه به بهانه جشن استقبال از دانشجویان جدیدالورود به دانشگاه‌ها، دعوت از  چهره‌های بدسابقه و فعالان فتنه، چون مصطفی ملکیان و سروش محلاتی را شاهد هستیم. در حالی که رهبر معظم انقلاب بارها در این باره تذکر داده‌اند و گفته‌اند: «نگذارید دانشگاه جولانگاه حرکت‌های سیاسی بشود؛ چرا که این کار جلوی رشد و شتاب علمی را می‌گیرد.»


پایگاه «جار» نخستین پیشخوان آنلاین روزنامه‌ها و نشریات ایران که موفق به دریافت سه جایزه از جشنواره وب ایران شده است، از سال 94 همکاری خود را با هفته‌نامه صبح صادق آغاز کرد تا مخاطبان محترم بتوانند ضمن رصد تمام نشریات کشور، به هفته‌نامه صبح صادق نیز دسترسی داشته باشند. این پایگاه به زودی اولین و تنها سامانه فروش آنلاین نشریات در ایران و خاورمیانه شناخته خواهد شد.
 گفتنی است، در بیست‌و‌دومین نمایشگاه مطبوعات نیز در غرفه جار هفته‌نامه صبح صادق در دسترس بازیدکنندگان قرار داشت. 

صاحب‌نظران در گفت‌وگو با صبح‌ صادق تبیین کردند
سیدمحمد مشکوه‌الممالک/ «در طول این سال‌ها هم ما هشت سال با صدام جنگ داشتیم، آمریکایی‌ها پشت سر صدام محکم ایستادند؛ هر چه توانستند به او کمک کردند. [آمریکایی‌ها] بعد از جنگ یک جور، قبل از شروع جنگ یک جور، در دوران جنگ یک جور، تا امروز یک جور، در قضیّه‌ برجام یک جور، بعد از برجام یک جور [دشمنی کردند]. چند روز قبل از این، همین آقای مذاکره‌کننده‌ آمریکایی (جان کری) صریحاًً ایستاد و گفت ـ و در تلویزیون ما هم پخش شد ـ که ما بعد از برجام هم ایران را تحریم کردیم. آمریکا این است. ایستادگی ملّت ایران در مقابل آمریکا ایستادگی متّکی به منطق است.» (امام خامنه‌ای 12/8/1395) به منظور تبیین سخنان رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در زمینه اعتماد به دشمن خبرنگار صبح‌ صادق گفت‌وگویی را با سه نفر از صاحب‌نظران ترتیب داده است که در ادامه از نظر شما می‌گذرد.
اعتماد به دشمن 
موجب شکست نظام‌ دینی می‌شود
جواد منصوری *
انسان‌ها در طول زندگی و ارتباطات انسانی تضادهایی را مشاهده می‌کنند؛ از این رو به ضرورت برای بقای خود باید دوست‌شناس و دشمن‌شناس باشند و در این رابطه تمامی پیامبران در اشکال گوناگون به راهنمایی انسان‌ها پرداخته‌اند. 
بحث دشمن‌شناسی از دیدگاه اسلام به حدی است که در قرآن کریم صدها آیه درباره مؤمن و کافر و چگونگی تضاد آنها مطرح شده است تا مسلمانان در طول تاریخ گرفتار دوستان فریبنده و دشمنان متظاهر نشوند و مبادا که دوست و دشمن را به جای یکدیگر قلمداد کنند. 
این مسئولیت بیشتر متوجه کسانی همچون نخبگان، فرهیختگان و برجستگان است که از آگاهی بیشتر، موقعیت برتر و قدرت تأثیرگذاری بالاتری برخوردارند. البته در طول تاریخ تا حدود زیادی روحانیون این وظیفه و مسئولیت را به خوبی انجام داده‌اند. 
اما در زمان حاضر از آنجا که وسایل مدرن و پیچیده شده است، همه مسئولان و دستگاه‌های حکومتی و نیز تمامی نخبگان جهان اسلام باید حساسیت و جدیت بیشتری نسبت به این مسئله داشته باشند تا در آینده با مشکلات گسترده‌تری روبه‌‌رو نشویم.
در قرآن کریم بارها به این نکته اشاره شده است که مؤمنان نباید طوری با کافران دوستی کنند که گویی دشمنی آنان را فراموش کرده‌اند و نباید به‌ گونه‌ای با کفار رفتار کنند که گویی آنان را دوستان و سروران خود قرار داده‌اند. 
باید بدانیم اسلام دین واقع‌بین و جامع‌نگر است که می‌خواهد جامعه بشری را هدایت کند؛ از این رو مادامی که کافران و دشمنان برای مسلمانان توطئه، جنگ، سلطه‌جویی، اهانت، تجاوز و نقض عهد نکرده‌اند، بنیاد اسلام بر اساس صلح، سازش، عفو، تحمل و احترام به حقوق انسان‌هاست.  اما زمانی که کافران وارد این مسائل شوند، باید با آنها مقابله کرد؛ لذا قرآن در این هنگام دستور مقابله و مبارزه می‌دهد و مدام به مسلمانان هشدار می‌دهد که آماده و آگاه باشند و بدانند که کفار، مستکبران و منافقان به طور مستمر به دنبال فرصت هستند تا به آنها ضربه بزنند. 
اگر مسلمانان در این زمینه کوتاهی کنند، قطعاًً ضربه خواهند خورد؛ اما اگر به این آیه شریفه «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ...» عمل کنند، مشکلی متوجه آنان نخواهد شد. 
این آمادگی که در این آیه خداوند به آن امر کرده است؛ همه قدرت و توان را در برمی‌گیرد؛ از جمله اسب‌های آماده که به معنی وسایل و تجهیزات پیشرفته است. برای اینکه دشمن جرئت حمله نداشته باشد، مسلمانان باید قدرت بازدارندگی خود را حفظ کنند و یقین بدانند که دشمن هیچ‌گاه خیر آنان را نمی‌خواهد و از ضربه زدن به آنها غافل نمی‌شود، مگر در تظاهر یا هنگامی که به دنبال فرصت و فریب دادن باشد. 
* پژوهشگر تاریخ معاصر 
ضرورت روشنگری
 درباره رفتار عهدشکنانه دشمن
حجت‌الاسلام رضا مختاری *
وظیفه نخبگان سیاسی در قبال رفتار عهدشکنانه دشمن تبیین حقایق است و باید به روشنگری بپردازند. اگر دشمن به جنگ ما بیاید، باید با آن بجنگیم و اگر بتوانیم آن را هدایت کنیم، باید هدایت‌ کنیم. در فقه سیاسی درباره جنگ دفاعی احکامی آمده است. 
خداوند متعال می‌فرماید: «وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»؛ و در راه خدا با کسانى (مشرکان مکه) که با شما سرِ جنگ دارند، بجنگید و از حدود الهى تجاوز نکنید، که خدا تجاوزگران را دوست نمى‌دارد.
وظیفه نخبگان سیاسی در قبال رفتارهای عهدشکنانه دشمنان انقلاب اسلامی که به فرمایش رهبر معظم انقلاب جز دشمنی چیزی ندارند، مشخص است؛ اما در قبال دشمنان معمولی و عادی که قابل هدایت هستند، باید با مدارا به هدایت آنها پرداخت.
در قبال سوء‌استفاده‌های احتمالی دشمن هنگام مراوده، باید هوشیار باشیم که فریب آنها را نخوریم و با آنان سازشکاری نداشته باشیم.
فقها از مجموع این ادله نفی سلطه دشمن را استفاده می‌کنند؛ اما تشخیص اینکه در چه زمانی و به چه شکلی نفی سلطه محقق می‌شود، با فقها و متولیان امر است. ممکن است سلطه در زمان‌های مختلف به شکل‌های گوناگون باشد که در فقه سیاسی و در آیات و روایات، دستور خاصی درباره نحوه برخورد وجود ندارد؛ بلکه آنچه مهم است، کلیت عدم سلطه کفار بر مؤمنین و مسلمانان است. 
اجرا و فهم این موضوع، طبق مقتضیات هر زمان به عهده فقهای جامع‌الشرایط آن دوره و در حال حاضر، به تشخیص ولی‌فقیه حاکم است که اگر ایشان تشخیص دهند، سلطه دشمن از طریق امری محقق شده است، باید با آن سلطه مبارزه کرد و اگر در مسئله‌ای تشخیص دادند که نفی سلطه وجود دارد، باید از آن حمایت کرد. 
از آنجا که دشمن پیوسته به دنبال حیله‌گری و فریبکاری و درصدد توجیه رفتارهای خود است؛ از این رو نخبگان سیاسی در قبال رفتار عهدشکنانه دشمن وظیفه دارند به تبیین حقایق و روشنگری بپردازند تا مردم ضمن آشنایی کامل با مسائل، تصمیم گرفته و نظر دهند. 
سوء‌استفاده‌های احتمالی دشمن هنگام مراوده و پس از آن را می‌توانیم با اعتمادبه‌نفس و حقانیت خود و پشتوانه مردمی و توجه به سابقه دشمن و کارهای گذشته آنان در حیله‌گری مهار کنیم. باید به این امر توجه داشته باشیم که قدرت‌های خارجی پیوسته درصدد سلطه، غارتگری منابع مسلمانان، قتل، جنایت، فریبکاری، پیمان‌شکنی و خلف وعده هستند. 
* پژوهشگر، کتابشناس/ مدرس حوزه و دانشگاه
 باید مطالبه عمومی
 شکل بگیرد
حجت‌الاسلام والمسلمین محمد حاج‌ابوالقاسم دولابی*
همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «آمریکا موجودی است که اگر کسی با او دست داد؛ وقتی دستش را برگرداند؛ باید انگشتان دستش را بشمارد تا مطمئن شود آمریکا آنان را به سرقت نبرده است.»
در قرآن کریم که کتاب سعادت و هدایت انسان‌هاست، همه عرصه‌هایی که مورد نیاز انسان است، وجود دارد. یکی از مهم‌ترین آنها، نحوه برخورد و تعامل مؤمنان با دیگران، از جمله دشمنان‌شان است.  برای نمونه، خداوند درباره اوصاف پیامبر(ص) و یاران ایشان در قرآن کریم می‌فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ‌اللهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ»؛ یعنی نسبت به دوستان و یاران مؤمن‌شان بسیار مهربان و نسبت به دشمنان بسیار مستحکم و با صلابت برخورد می‌کنند و به آنان اجازه نفوذ نمی‌دهند.  در واقع، قرآن کریم مؤمنان را دارای یک هویت مستقل می‌داند که این استقلال هویتی مانع نفوذ دشمن و تغییر باورها و رفتارهای جامعه ایمانی خواهد بود. بر اساس این، ارتباط دوستانه با دشمنان در اسلام مذمت شده است. 
قرآن کریم می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانه مِّن دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ و َمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَر»ُ؛ یعنی ای کسانی که ایمان آورده‌اید، رابطه صمیمی با دشمنان‌تان برقرار نکنید. این دشمنانی که از هیچ‌گونه فساد و ضربه‌ای به شما فروگذار نمی‌کنند. آنها به دنبال سختی شما هستند. کینه‌توزی از کلام آنان به خوبی مشاهده می‌شود و آنچه در دل‌های آنان نهفته است، به مراتب بزرگ‌تر است. 
بنابراین، قرآن کریم ما را از اعتماد به دشمنان، ایجاد رابطه صمیمی و رفتار مهربانانه با آنها باز داشته است؛ از این رو جامعه دینی موظف است در برابر دشمن با صلابت و استحکام رفتار کند. 
رسالت نخبگان فکری و سیاسی هدایت جامعه است. آنها باید در درجه اول، هویت فریب دشمن را برای مردم آشکار و خیانت‌هایی را که دشمن در حق مردم ما داشته است، تبیین کنند و اجازه پنهان کردن آنها را به عوامل نفوذی دشمن ندهند. 
رسالت نخبگان این است که با تبیین دقیق و اطلاع‌رسانی و روشنگری به موقع، خیانت‌های دشمن را برای مردم بازگو کنند؛ به تعبیر قرآن «إِنَّ الشَّيْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا...»؛ شیطان دشمن شماست، پس شما او را به عنوان دوست نگیرید و دشمنی او را فراموش نکنید. 
در قدم دوم نخبگان سیاسی باید پس از اینکه دشمنی دشمنان به اثبات رسید، مردم را نسبت به ایستادگی در قبال این دشمنی‌ها و موضع‌گیری دولتمردان در برابر دشمن ترغیب کنند تا یک مطالبه عمومی در میان مردم شکل بگیرد و مسئولان نیز خود را در برابر بدعهدی و خیانت‌پیشگی دشمن ملزم بدانند و موضع‌گیری مناسب و باصلابتی داشته باشند و اجازه ندهند عزت کشور در مقابل بدعهدی‌های دشمن پایمال شود. 
تجربه برجام نشان داد، به هیچ وجه نمی‌توان به آنان اعتماد کرد و با آنها تعامل منطقی داشت. 
* عضو مجلس خبرگان رهبری/ مدرس حوزه و دانشگاه

 محمدرضا فرهادی/ نیروهای دموکراتیک سوریه از آغاز عملیات آزادسازی رقه از عملیاتی تحت عنوان «خشم فرات» خبر دادند. نیروهای دموکرات سوریه اعلام کردند این عملیات با هماهنگی ائتلاف ضد داعش آغاز شده و نیروهای دموکراتیک به تنهایی این عملیات را پیش‌ می‌برند، این در حالی است که پیشتر برخی رسانه‌ها از مشارکت نیروهای ائتلاف ضد داعش در این عملیات خبر داده بودند. بر اساس این خبر، نیروهای دموکراتیک سوریه اعلام کردند ضمن اینکه هیچ ارتباطی بین عملیات موصل و عملیات رقه وجود ندارد، دست‌کم 30 هزار نیرو در عملیات آزادسازی رقه مشارکت خواهند داشت که 10 هزار نفر آنها  از عرب‌های سوریه هستند. نیروهای دموکراتیک سوریه همچنین تأکید کردند که مرکزی برای فرماندهی عملیات آزادسازی رقه تأسیس شده و این عملیات به دلیل حساسیت بالایی که دارد ممکن است طولانی شود و به سادگی به نتیجه نخواهد رسید. پیشتر برخی منابع نزدیک به نیروهای دموکرات سوریه اعلام کرده بودند که این نبرد از چند محور از جمله منطقه «عین عیسی» که در 35 کیلومتری مرکز رقه واقع شده، آغاز خواهد شد. در بحث عملیات آزادسازی رقه سؤالاتی مطرح است مبنی‌بر اینکه؛ اصولاًً آمریکا و ائتلاف از آغاز این عملیات چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟ ترکیه و سایر بازیگران چه نقشی در این فرآیند دارند؟
۱ـ آمریکا امیدوار است با آزادسازی رقه گروه‌های مسلح تحت حمایت سعودی و ترکیه در این شهر استقرار یابند و این می‌‌تواند رونمایی اولیه از طرح B آمریکا در سوریه باشد که برآیند نهایی آن به تجزیه یا فدرالیسم منجر خواهد شد. اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا، چند روز پیش در یک نشست مطبوعاتی گفت: «تصمیم داریم به زودی با نیروهایی که توانایی اجرای عملیات را دارند، به آن جا برویم و رقه را محاصره کنیم. ما در صدد کنترل کامل این شهر هستیم  و با ترکیه هم درباره نقش احتمالی‌اش در آینده رقه گفت‌وگو می‌کنیم. در صورت شکست داعش در موصل و همزمان در رقه دستاورد بزرگی برای ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا ثبت خواهد شد.» 
۲ـ آمریکا به دنبال ایجاد جو روانی گسترده‌ای برای توجیه اقدامات خود در منطقه است. واقعیت آن است که حمله زمینی ائتلاف ضد داعش به رقه، کار ساده‌ای نیست و مطرح کردن این موضوع در مقاطع مختلف، در قالب عملیات روانی علیه داعش و نیز رقابت با سوریه و متحدان آن قابل تفسیر است. در نتیجه، اعلام عملیات میدانی از سوی آمریکا تناسبی با یک اقدام نظامی ـ امنیتی ندارد و بیشتر به عملیات روانی شبیه است تا عملیات میدانی.
۳ـ  نظام سوریه به هیچ وجه تمایل ندارد آمریکا و متحدانش یکه‌تاز معرکه رقه باشند و تلاش دارد فتح رقه و غلبه بر داعش به نام ارتش سوریه ثبت شود، نه نیروهای ائتلاف. نکته دیگر این است که آمریکا واقعاًً در پی نابودی کامل داعش نیست؛ لذا اگر حمله‌ای هم به رقه صورت بگیرد، علاوه بر بهره‌برداری تبلیغاتی، یکی از اهداف آن کوچ دادن داعش به سمت مناطق دیگر، از جمله حلب است تا طرح آزادسازی این شهر به دست سوریه و متحدانش با شکست یا تأخیر مواجه شود. 
۴ـ ترکیه و آمریکا یک نوع توافق پنهانی در راستای این عملیات صورت داده‌اند. وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون)، اعلام کرد: «فرماندهان نظامی آمریکا و همتایان ترکیه‌ای آنها در چارچوب عملیات ائتلاف جهانی ضد داعش، جزئیات طرح بازپس‌گیری شهر رقه و حفظ و مدیریت آن را مورد بحث و رایزنی قرار دادند.» تجربه نشان داده است که آمریکا از کردها به‌مثابه بازیگری برای تحت فشار قرار دادن ترکیه و سوریه استفاده می‌کند. در مجموع، باید گفت شهر رقه به عنوان مقر اصلی داعش در سوریه، هدف مهمی برای سوریه و متحدانش و نیز ائتلاف مدعی مبارزه با داعش به رهبری آمریکا قلمداد می‌شود. آغاز عملیات رقه و نقش آمریکا و ترکیه بیش از آنکه برای شکست داعش و رسیدن به اهدافی خاص باشد، تنها به منظور ایجاد عملیات روانی و تبلیغاتی است. همچنین تضاد موجود در میان بازیگران شرکت‌کننده در این عملیات(ترکیه و کردها) دورنمای روشنی از آزادسازی رقه نشان نمی‌دهد.

 سید فخرالدین موسوی/ عجیب‌تر از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، اعلام پیروزی رقیب او، هیلاری کلینتون در ایران بود! روزنامه‌های اصلاح‌طلب و نزدیک به دولت در حالی که هنوز شمارش آرای انتخابات در آمریکا آغاز نشده بود، تیترهایی را برای صفحه اول خود برگزیدند که خبر از پیروزی نامزد حزب دموکرات در آمریکا می‌داد! «شرق» در صفحه اول خود با کنار هم قرار دادن تصاویری از حسن روحانی، باراک اوباما و هیلاری کلینتون با تیتر «پس از اوباما» 300 سال رابطه ایران و آمریکا را بازخوانی کرد، روزنامه «خبر جنوب» نیز جمله شگفت‌انگیز «کلینتون اولین رئیس‌جمهور زن آمریکا شد» را همراه با عکس بزرگ و خندانی از وی بر صفحه اول خود نشاند، اتفاق عجیبی که در روزنامه‌هایی چون «آسیا»، «روزان»، «دنیای اقتصاد» و.. نیز تکرار شد.
اتفاقی که پس از شکست نامزد محبوب این روزنامه‌ها در فضای مجازی و سایر رسانه‌ها نیز واکنش‌های فراوانی را برانگیخت، که در تندترین واکنش روزنامه «کیهان» در مطلبی با عنوان «روزنامه‌های اصلاح‌طلب آرزوهای‌شان را تیتر کردند»، نوشت: «در داخل کشورمان، سینه‌چاکان آمریکا مدتی بود در نقش ستاد فارسی‌زبان هیلاری کلینتون ایفای نقش کردند! آنها آن‌قدر با او احساس نزدیکی داشتند که روزنامه‌های‌شان را به آگهی‌نامه او تبدیل کرده بودند و هر روز با بهانه و بی‌بهانه، عکسی از عفریته جنگ و مادر داعش را با آراستگی هرچه تمام‌تر در صفحه اول‌شان چاپ می‌کردند! آن‌قدر در ترویج و مدح او پیش رفتند که گویی قرار است ما هم شناسنامه به‌ دست در این سیرک بزرگ شرکت کنیم! البته آنها حق داشتند برای ارباب دم تکان بدهند، شاید منفعتی، مصلحتی، حساب و کتاب پشت پرده‌ای در کار بوده و ما از آن بی‌خبریم؛ اما هرچه بود، بوی کباب چنان مست‌شان کرده بود که آداب حرفه‌ای روزنامه‌نگاری را هم به یکباره به کناری نهادند و در کسوت یک نشریه زرد تبلیغاتی به رپرتاژرفتن روی آوردند و کوشیدند دوقطبی موهوم و غیرواقعی کلینتون - ترامپ را به داخل ایران بکشند و در اینجا هم جامعه و رجال سیاسی را به دو دسته موافقان و مخالفان کلینتون تقسیم کنند! آنها همان خواب‌زدگانی هستند که پس از هشت سال دورویی و کینه و دشمنی اوباما، هنوز او را رئیس‌جمهور مودب آمریکا می‌دانند و در دل شیفته کدخدای تخیلی هستند! کدخدایی که هر جنایتی علیه ملت ایران را روا دانست و از هیچ فشار و تحریمی علیه ما فروگذار نکرد! حالا سینه‌چاکان داخلی کمتر از بازنده‌های دموکرات عزادار نیستند. آنها گویی خودشان در انتخابات شکست خورده‌اند و احساس سرخوردگی وجودشان را فرا گرفته است! البته نباید از نظر دور داشت که کلینتون در ایام فتنه، از اصلاح‌طلبان و فتنه‌گران حمایت کرده بود و شاید این روزها، روزنامه‌های زنجیره‌ای با این خوش‌خدمتی و ایفای نقش ساده فارسی‌زبان وی، می‌کوشیدند آن محبت‌های مادرانه را جبران کنند!»
روزنامه «جوان» نیز تیتر «رویای سوخته اصلاح‌طلبان» را در صفحه اول خود قرار داد و با تحلیل چرایی حمایت‌های ویژه آنها از هیلاری کلینتون نوشت: «اشتياق آنها به پيروزي هيلاري كلينتون از آنجا بود كه تيم اتاق فكر دولت و اصلاح‌طلبان در موضوع انتخابات آمريكا به دنبال Plan B يا طرح دوم نبودند و تنها تمركز آنان طرح‌ريزي براي مواجهه با آمريكاي هيلاري كلينتون بود. اين اتفاق در حالي بود كه اكثر كشورهاي دنيا طرح‌ها و برنامه‌هاي مختلفي را براي مواجهه با احتمال پيروزي هر دو كانديدا مدنظر داشتند، اما در داخل ايران به دليل تأثيرپذيري جريان‌هاي سياسي از مؤسسات نظرسازي آمريكايي كه قبلاً نيز به آن اشاره شد، هيچ طرحي براي مواجهه با دونالد ترامپ طراحي نشد. از اين رو رسانه‌ها تا آخرين لحظه بر طبل پيروزي كلينتون كوبيدند.»
البته، موضوعاتی از این دست از سوی وابستگان و اعضای این طیف و رسانه‌های آنها موضوعی جدید نیست، هنوز یادمان نرفته است که نامزد این جریان درحالی که با اختلاف یازده میلیونی در انتخابات شکست خورد، چگونه مدعی پیروزی شد و در حالی که هنوز در برخی از شعب اخذ رأی مردم در حال ریختن رأی خود به صندوق‌ها بودند کنفرانس خبری برگزار کرد، خود را رئیس‌جمهور دانست و فتنه را آغاز کرد که به تعبیر رهبر معظم انقلاب کشور را تا لبه پرتگاه پیش برد. 
هنوز فراموش نکرده‌ایم وقتی که یکی از گفت‌وگوهای مستقیم رئیس دولت نهم با مردم به دلایلی لغو شد، فردای آن، روزنامه اصلاح‌طلب آفتاب یزد به سخنان انجام نشده رئیس‌جمهور وقت پرداخته بود و وی را به دروغگویی و ارائه آمارهای غلط در گفت‌وگو با مردم متهم کرده بود! 


مرکز مطالعات سیاسی معاونت سیاسی سپاه میزبان نشست‌های کارشناسی با حضور صاحب‌نظران و تحلیلگران برجسته در موضوعات مختلف داخلی و خارجی است. از این پس اخبار این نشست‌ها را در بخش «میهمان هفته» صبح صادق دنبال کنید. گفتنی است مطالب مطرح شده در جلسات از طریق هفته‌نامه صبح صادق، نشریات و مکتوبات، بولتن‌ها و پایگاه اطلاع‌رسانی بصیرت دنبال کنید.
 دکتر یدالله جوانی 
(کارشناس ارشد مسائل راهبردی)
جریان غیر انقلابی با عملیات روانی به دنبال القای این مطلب است که مشکلات موجود در جامعه ریشه در تفکر اصولگرایی دارد.


فرزاد تذری 
(تحلیلگر مسائل سیاسی)
در فضای دوقطبی، جریانی که دچار اعوجاج است و به دلیل بی‌توجهی به منافع و مصالح ملی از حمایت‌های خارجی برخوردار است، سود می‌برد.


 دکتر ابوحامد عسکرخانی (استاد دانشگاه تهران)
جهان تک‌قطبی در حال فروپاشی است و نظام بین‌الملل در حال ورود به یک عصر جدید
 است.


حسن کاظمی قمی 
(سفیر سابق ایران در عراق)
ارتش جهان اسلام با اتحاد زینبیون، بدریون و فاطمیون در سوریه در حال شکل‌گیری است و این یک ظرفیت استراتژيک برای ما است.

 محمد نوری/  کمتر از هفت ماه دیگر به پایان عمر دولت یازدهم، دولتی که با شعار«تدبیر و امید» ، قرار بود امید را برای کشور به ارمغان آورد و بیکاری را که از اصلی‌ترین وعده‌های انتخاباتی آن بود ریشه‌کن کند باقی مانده است. دولتی که طی سه سال و نیم گذشته نتوانست به وعده‌هایی که در حوزه اشتغال و رفع بیکاری داده بود، جامه عمل  بپوشاند.
با توجه به سوابق دولت‌های گذشته و عملکرد دولت یازدهم،‌ به جرئت می‌توان گفت که رفع بیکاری و ایجاد اشتغال تنها به یک شعار انتخاباتی تبدیل شده تا نامزدهای انتخاباتی با سر دادن آن برای خود رأی جمع کنند و حتی پس از پیروزی در عرصه انتخابات نیز همچنان شعاری با این موضوع مهم برخورد کرده و در عمل از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کنند.
در اوضاع کنونی، میزان بیکاری در کشور به جایی رسیده است که اکثر مردم در سفرهای استانی مسئولان، تمام خواسته خود را رفع بیکاری و ایجاد اشتغال عنوان می‌کنند و خواستار توجه جدی مسئولان به این موضوع هستند. حجت‌الاسلام حسن روحانی در دیدار با مردم استان کرمانشاه ضمن تأیید خواست مردم در زمینه رفع معضل بیکاری و ایجاد اشتغال در این استان گفت؛ «بیکاری یکی از عمده‌ترین مشکلاتی است که باید آن را حل‌وفصل کرد و حل آن تنها با ایجاد رونق اقتصادی و تکیه بر اقتصاد مقاومتی امکان‌پذیر است.» این در حالی بود که در این دیدار مردم کرمانشاه با شعارهایی در اعتراض به رکود، بیکاری و حقوق‌های نجومی برای دقایقی سخنرانی رئیس‌جمهور را قطع کردند. با مروری بر وعده‌های جناب آقای روحانی در زمینه رفع مشکل بیکاری و اشتغال‌زایی می‌توان میزان تحقق این وعده‌ها را برآورد کرد و مبنای قضاوت قرار داد:
ـ دولت «تدبیر و امید» نخواهد گذاشت این همه جوان بیکار در مقابل خانواده و فرزندان شرمنده باشند.
ـ در ماه‌های ابتدای آغاز به کار دولت «تدبیر و امید» موانع از سر راه تولید برداشته می‌شود.
ـ برنامه اقتصادی من حل معضل «اشتغال»، به خصوص برای تحصیل‌کرده‌ است.
ـ اساس سیاست من بالا بردن ثروت ملی و«رونق تولید و اشتغال» و بهبود فضای کسب‌وکار و توزیع عادلانه ثروت است.
ـ کشور را می‌توان از «بیکاری» و گرانی نجات داد.
ـ مشکل «بیکاری» سبب شده است از هر پنج ازدواج یکی به طلاق منجر شود، با رونق اقتصادی و «ریشه‌کن کردن بیکاری» جلوگیری از این کار امکان‌پذیر است.
ـ خیلی‌ها باید به دادگاه بروند که چرا کاری نکردند که ما هر ماه سه هزار میلیارد ضرر کنیم و سه میلیون نفر «بیکار» شوند.
ـ باید زندگی خوب و «شغل آبرومند» برای مردم افتخار باشد.
ـ اولین گام دولت تدبیر و امید «کاهش نرخ بیکاری» است.
ـ من می‌دانم شما از «بیکاری» رنج ‌می‌برید، دولت شما رونق را به اقتصاد بازمی‌گرداند.
ـ کشور بزرگ ایران نباید این همه «بیکار» داشته باشد.
ـ در طول هشت سال گذشته فقط 500 هزار شغل در کشور ایجاد شده که در شأن ملت ایران نیست.
ـ «اشتغال مردم» را در مسیری قرار می‌دهیم که شرایط آسوده‌تری داشته باشند.
ـ ما باید فضا را برای فعالیت‌های اقتصادی آماده کنیم، «بیکاری‌ها» به دلیل این است که فضا برای فعالیت کاری مهیا نیست، فضای کشور برای بهبود کسب‌وکار نیست.
ـ ایجاد شغل نباید با وام باشد که «بیکار» تبدیل به «بیکار بدهکار» خواهد شد.
ـ همین کارخانه‌های موجود در کشور اگر به جای20 درصد توان با 60 درصد توان کار کنند، بخش عظیمی از مشکلات اشتغال‌زایی در کشور برطرف می‌شود.
ـ با یک حرکت صحیح در یک مسئله اقتصادی و اجتماعی می‌توانیم بیکاری را حل کنیم. بیکاری  امروز تنها مشکل اقتصادی نیست؛ بلکه مشکل اجتماعی نیز هست و معضلات فراوانی به همراه دارد.
ـ باید کار را به جایی برسانیم که به جای اینکه مردم دست‌شان را به سوی دولت دراز کند، دولت دستش را به سوی مردم دراز کند.
به اذعان رئیس‌جمهور محترم وقتی در کشور جمعیت بالای بیکار وجود دارد، رفع بیکاری و ایجاد اشتغال باید به اولویت اول اقدامی دولت تبدیل شود، باید دغدغه اصلی دولت باشد، نه اینکه طی سه سال گذشته تعداد زیادی از شاغلان بخش‌های مختلف صنعتی، ‌تولیدی، کشاورزی و خدماتی هم شغل خود را از دست داده و به خیل بیکاران جامعه بپیوندند. براساس نتایج طرح آمارگیری نیروی كار در سال 1394 كه مركز آمار ایران آن را منتشر كرد، میانگین نرخ بیكاری در سال 1393 معادل ۶/۱۰ درصد بود كه میزان بیكاری سال 1394 نسبت به آن رشد ۴/۰ درصدی داشته و به عدد 11 درصد رسیده است؛ یعنی نه تنها نرخ بیکاری کاهش پیدا نکرده است بلکه فقط تعداد بیکاران در فصل دوم سال 1394 نسبت به فصل مشابه سال قبل افزایشی به میزان ۲/۴۷۸ هزار نفر داشته است. نتایج این طرح نشان می‌دهد از جمعیت فعال (شاغل و بیكار) در كشور دو میلیون و 729 هزار و 92 نفر بیكار هستند. همچنین 19 استان كشور نرخ بیكاری بالاتر از میانگین(11درصد) دارند.

راهکار‌های رفع بیکاری 
برخی از کارشناسان معتقدند دولت با اهمیت دادن به حوزه اشتغال و تشکیل مستمر جلسات شورای عالی اشتغال و اخذ نظرات کارشناسی و کاربردی و فعالیت‌های لازم در حوزه‌های گوناگون می‌تواند بر این معضل فائق آید و نرخ بیکاری را کاهش داده و اشتغال لازم را ایجاد کند. برخی از مواردی که می‌تواند در کاهش نرخ بیکاری مؤثر باشد، عبارت است از:
۱ـ سیاست‌گذاری و حمایت لازم برای حفظ ظرفیت‌های فعلی بنگاه‌های تولیدی؛ در این زمینه دولت برای حفظ ظرفیت موجود بنگاه‌های تولیدی باید موانع تولید را برطرف کند تا وضعیت بیکاری با ریزش نیروهای کار در شرایط فعلی بحرانی‌تر نشود. کاهش میزان سود تسهیلات اعطایی می‌تواند در این زمینه مؤثر باشد.
۲ـ توسعه و حمایت از مشاغل خانگی؛ دولت در این حوزه می‌تواند با شناسایی مشاغل خانگی زود بازده و سودآور اشتغال ایجاد کرده و نرخ بیکاری را کاهش دهد.
۳ـ بسترسازی برای اشتغال‌زایی در صنعت گردشگری کشور؛ کشور ایران با دارا بودن جاذبه‌های گردشگری فراوان و چهار فصل بودن اقلیم آن فرصت مناسبی برای ایجاد اشتغال در این حوزه در اختیار دارد. 
۴ـ حمایت از اشتغال‌زایی از طریق ایجاد تعاونی‌ها؛ تعاونی‌ها که با سرمایه‌های خود مردم فعال هستند، ظرفیت‌های بالایی در حوزه اشتغال دارند و دولت می‌تواند با ایجاد همگرایی بین اقتصاد و مشارکت مردمی تعاونی‌ها را فعال‌تر کند.
۵ـ زمینه‌سازی برای اعزام نیروی کار به خارج از کشور؛ دولت می‌تواند با ایجاد تعامل مناسب با سفارتخانه‌های فعال در ایران و همچنین تعامل با سفیران ایران در سایر کشورهای روابط اقتصادی اشتغالزا، از جمله شرایط اعزام نیروی کار را فراهم کند.
۶ـ حمایت از صادرات کالاهای تولیدی داخلی؛ تقویت بخش صادرات نیازمند مشوق‌های صادراتی است که دولت می‌تواند در این حوزه با پرداخت یارانه حمایت لازم را صورت دهد و زمینه فعال شدن بیش از گذشته صادرات را فراهم کند.

نگاهی به الگوهای حاکم در دولت‌های مختلف برای توسعه ایران
 محمدباقر عباسی/توسعه و پیشرفت یک چشم‌انداز برای ایران اسلامی است. به طور معمول وقتي سخن از توسعه و پيشرفت به میان می‌آید نوعي حرکت همه‌جانبه به سمت جلو به ذهن متبادر می‌شود. لیکن شناخت مؤلفه‌های آن و همچنین دستیابی به آن نیازمند بازخوانی مبانی و فرآیند طی شده برای رسیدن به بنای آن است. توسعه و پیشرفت برای خود ابعادی دارد. حضرت امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در یکی از بیانات خود به ابعاد تحول و پيشرفت يا سیاست‌های آن چنین اشاره می‌کنند: «ابعاد تحول و پيشرفت در نگاه ويژه نظام اسلامي عبارتند از: 1ـ افزايش ثروت ملّي؛ 2ـ عدالت‌طلبي؛ 3ـ اقتدار علمي؛ 4ـ رُشد اخلاق و معنويت و عواطف انساني؛ ۵ـ عزت ملّي؛ 6ـ مبارزه با فقر و فساد و بيکاري و تبعيض؛ 7ـ مقابله به جهل و بي‌قانوني؛ 8 ـ ارتقای علمي مديريت‌ها؛ 9ـ انضباط اجتماعي؛ 10ـ افزايش احساس مسئوليت اجتماعي و 11ـ استقلال فرهنگي.»
صرف‌نظر از شباهت‌ها و تفاوت‌های توسعه و پیشرفت، دو دیدگاه درباره نحوه دستیابی به اهداف تعیین‌شده بیان شد. در یک دیدگاه استنباط مبانی و بنا از منابع دینی و در دیدگاه دیگر الگوبرداری از کشورهای توسعه‌یافته و سپس بومی‌سازی آن بیان شد. دیدگاه دوم که غالباً در دستگاه‌های اجرایی جایگاه داشت به انتخاب الگوی مناسب از کشورهای توسعه‌یافته یا در حال توسعه که برنامه موفق داشتند، پرداخت. از این رو در هر دهه از انقلاب اسلامی یک پدیده در راستای الگوبرداری بیان می‌شد، از آن جمله:
۱ـ در دهه 60 قرار بود دانشگاه محمدیه اندونزی در ایران شبیه‌‌سازی شود، که دانشگاه آزاد اسلامی تأسیس شد و هرگز نتوانست همانند دانشگاه محمدیه شود! دانشگاه محمدیه یک ابردانشگاه است که بسیاری از علوم، از جمله علوم انسانی اسلامی را ارائه می‌دهد. در حقیقت این دانشگاه یک دانشگاه در بستر فرهنگی اندونزی است. برخی از مسئولان ایران در آغاز شتاب توسعه و پیشرفت در ایران، با هدف تأمین نیروی انسانی متخصص درصدد تأسیس دانشگاه آزاد با پسوند اسلامی برآمدند. در ابتدای امر، دانشگاه مذکور در راستای اهداف تعیین‌شده گام‌هایی برداشت؛ اما با گذشت زمان، اهداف تعیین‌شده برای آن غالباً به حاشیه رانده شد و در برخی از موارد شائبه تبدیل شدن به یک بازو، برای برخی از احزاب سیاسی نیز بر آن وارد شد. اگرچه دانشگاه آزاد اسلامی در عرصه علم و فناوری توانست خدماتی را ارائه دهد؛ اما الگوبرداری این دانشگاه از دانشگاه محمدیه نتوانست نتایج مطلوبی را به همراه داشته باشد؛ زیرا دانشگاه محمدیه در بستر فرهنگ اندونزی است و این الگو نیاز به بومی‌سازی داشت. از سوی دیگر دانشگاه مذکور بر اساس اهداف اسلامی و مفاهیم اسلامی تأسیس شد، در حالی‌که دانشگاه آزاد اسلامی همانند بسیاری از مراکز علمی ایران، متأثر از بستر لیبرالی است. 
۲ـ در دهه 70 قرار بود ایرانی همانند مالزی شبیه‌سازی شود؛ اما این پروژه به علت تفاوت فرهنگی ایران و مالزی و همچنین امکانات بالقوه هر یک، در اواخر همان دهه به دست یکی از طراحان آن شکست خورد! مالزی کشوری در جنوب شرقی آسیا است. مالزی پس از استقلال از انگلیس در سال ۱۹۵۷، حکومت سلطنتی دوره‌ای را پذیرفت. مالزی به خوبی از منابع طبیعی در نواحی خود همچون کشاورزی، جنگل‌داری و نیز مواد معدنی برخوردار است. در عرصه کشاورزی، مالزی اولین صادرکننده پلاستیک طبیعی(کائوچو) و خرمای روغنی است. همچنین الوارها و تنه‌های بریده‌شده درختان، کاکائو، فلفل، آناناس و تنباکو (توتون) موجب رشد این بخش شده‌ است. خرمای روغنی، نیز یک جنس عمده صادراتی خارجی است. این کشور در دوران «ماهاتیر محمد» به سرعت مسیر توسعه و پیشرفت را طی کرد؛ لذا فعالیت‌های او الگویی برای برخی از مسئولان ایران شد. شخصیت منحصربه‌فرد وی به حدی برای مسئولان ایران جذاب بود که حتی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال۱392، برخی از نامزدها خود را ماهاتیر محمّد ایران نامیدند.
۳ـ در دهه 80 قرار بود در ایران فضای باز سیاسی ایجاد شود؛ لذا رئیس‌جمهور وقت گفت که ما اکنون در حال تمرین دموکراسی هستیم، لکن خودش و همفکرانش در اواخر همان دهه برای تحقق خواسته‌های سیاسی‌اش، مسیر خیابان و آشوب را انتخاب کرد. فضای باز سیاسی، در آنجا که هر شهروند در کشور اسلامی بتواند حرف خود را به صراحت به زبان آورد، یک هدف مقدس و الهی است؛ لکن مدعیان دموکراسی که صندوق آرا را غایت تصمیمات قانونی سیاسی می‌پنداشتند، در فتنه 1388 با انتخاب مسیر غیرقانونی خیابانی، از این شعار خود عبور کرده و شکست آن را نیز با مسیر غیرقانونی خود اعلام کردند.
۴ـ و اما امروز و در دهه 90 شعار ژاپن و آلمان شدن ایران از زبان برخی مسئولان شنیده می‌شود. ژاپن و آلمان دو کشور شکست‌خورده در جنگ جهانی هستند؛ لذا متفقان به آنان اجازه توسعه نظامی حتی برای دفاع از کشور خود را نمی‌دهند. افزون بر اینکه ژاپن و آلمان با ایران بسیار متفاوت است. ایران در منطقه‌ای قرار دارد که دربردارنده تهدیدات نظامی بسیار است و برای دفاع از خود نیازمند توسعه نظامی متناسب با سیاست دفاعی خود است. محروم‌سازی ایران از این حق، راه را برای ابرقدرت‌های در کمین نشسته باز خواهد کرد تا با جنگ‌های نیابتی و جنگ‌های مستقیم بر امور و مقدرات ایران اسلامی مسلط شوند. ژاپن و آلمان کنونی دچار یک استحاله ایدئولوژیکی هستند. آمریکایی‌ها در بدو ورود به ژاپن در مبانی شینتو تصرف کردند تا ژاپن به یک کشور بی‌خطر تبدیل شود. ایران اسلامی یک کشور با مؤلفه‌های اسلام انقلابی است.

حجت‌الاسلام بی‌آزار تهرانی در گفت‌وگو با صبح صادق
مجتبی برزگر/ تجمع بیست و چند میلیونی مسلمانان برای امام شهیدشان آن هم در کشور بحران‌زده عراق و در چند کیلومتری داعش، پذیرایی شبانه‌روزی مردم عراق از زائران و به جان خریدن سختی‌های راه سبب شد تا رسانه‌های جهان به این حقیقت اقرار کنند. بی‌شک، بزرگداشت اربعین حسینی تنها برپا داشتن علم عزای امام حسین(ع) و اشک ریختن در ماتم این امام شهید نیست بلکه در ورای این صورت، که بسیار نیز سفارش شده است، حقیقتی وجود دارد و آن احیای آرمان‌ها، اهداف و توجه به انگیزه‌های آن حرکت بی‌نظیر در تاریخ بشریت است که در جامعه اسلامی و شیعی ضرورت توجه به آن افزون‌تر است. در واقع، اربعین تکمیل انقلاب عاشوراست که با وجود شخصیت‌های بزرگواری همچون امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) تبیین می‌شود؛ اربعین حسینی فرصتی ویژه برای همه محبان سیدالشهداء(ع) است که پس از 40 روز سوگواری و شرکت در محافل حسینی، باز هم بر ولایت معصومین(علیهم‌السلام) تأکید کنند. حجت‌الاسلام احسان بی‌آزار تهرانی از استادان حوزه و دانشگاه، واعظ برجسته و کارشناس ارشد معارف اسلامی می‌گوید: «شناخت اربعین حسینی به معنی داشتن بصیرت و بینش است و افرادی که امام خود را در هر شرایطی یاری می‌کنند، قطعاً تا همیشه بیدار خواهند بود و این به معنی ولایت‌پذیری و همراهی با ولی و حجت خداست. بنابراین، همه باید تلاش کنیم تا اربعین حسینی را به دژی مستحکم در برابر ظلم، استبداد و فرقه‌های تروریستی و گمراه تبدیل کنیم، زیرا بنای دین با توسعه فرهنگ امامت تحکیم پیدا می‌کند. در ادامه مشروح مصاحبه خبرنگار صبح صادق را با این واعظ برجسته می‌خوانید.
*  در مقدمه بفرمایید فلسفه اربعین و اهمیت این روز بزرگ در چیست؟
در بسیاری از آداب اسلامی عدد چهل محترم شمرده شده و روایات متعددی در این زمینه داریم. کمال انسانی در چهل سالگی است؛ «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحًا نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ، وَأَجْرَى يَنَابِيعَ الْحِكْمه مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» اربعین به معنی زیارت سیدالشهداء(ع) از اختصاصات حضرت اباعبدالله(ع) است؛ یعنی ما در بین معصومین و حتی نبی‌اکرم(ص) موضوعی به یادماندنی به نام اربعین نداریم. در این راستا دو مسئله وجود دارد؛ یک مسئله باطنی و یک مسئله ملکوتی! دلیلش را هم در روایت صریح داریم. نقل شده است، تا چهل روز تمام عوالم وجود آسمان‌ها، زمین، دریاها و کوه‌ها همه بیقرار شهادت سیدالشهداء(ع) بودند. روایات عجیبی در این زمینه نقل شده‌اند که یک معنای ملکوتی است. بی‌حرمتی که به جهت خدا و وتر موتور الهی حضرت سیدالشهداء(ع) شد، یک بعد سیاسی‌ـ اجتماعی و ظاهری نیز دارد که بحث بازماندگان واقعه تلخ عاشورا، یعنی همراهان سیدالشهداء(ع) و زن و فرزندی است که طبق مشیت الهی و اراده خدا در لباس اسارت، در دل‌ها امارت کردند و سلطنت و امپراتوری معاویه و یزید و عقبه آنها را واقعاً در هم کوبیدند و با سرافرازی و عزت و کمال در اوج مصیبت و ابتلا توانستند پیام سیدالشهداء(ع) را جهانی کنند. در حقیقت، اسلام را عاشورا حفظ کرده و خود عاشورا را اربعین! این یک حقیقت مسلم است؛ چراکه اولین زائر هم برحسب روایات ما جناب جابربن‌عبدالله انصاری و عطیه کوفی است. زیارت سیدالشهداء(ع) موضوع مهمی است که باید پاس داشته شود. به راستی اربعین معجزه قرن ماست. می‌دانید تکفیری‌ها به ویژه داعش تصورشان بر این است که خیمه خود را در عراق و شام برپا کرده‌اند؛ اما تعبیری که این حقیر درباره اربعین دارم، این است که اربعین رزمایش عاطفه‌هاست؛  رزمایشی که مردم بی‌سلاح در ان دشمنان خود را زمین‌گیر کرده‌اند. از بعد سیاسی نیز مسئله اربعین عالمگیر شده است و با اینکه مطلقاً سانسور خبری می‌کنند؛ اما هر ساله مجذوبان مجلس آزادگی و حریت و اسلام غدیری به برکت خون سیدالشهداء(ع) با فرهنگ ناب تشیع آشنا می‌شوند. همان‌طور که امام حسن عسکری(ع) فرمودند، شیعه پنج خصلت دارد که یکی از آنها زیارت اربعین است. به نظرم تشیع با زیارت اربعین در کل عالم معرفی خواهد شد.

* به بعد سیاسی حادثه اربعین اشاره کردید. به نظر شما، در شرایط امروز اربعین چه کارکردهای سیاسی می‌تواند داشته باشد؟
اینکه گفته می‌شود سیاسی، بعضی‌ها تصور می‌کنند ما می‌خواهیم به این سرمایه گرانبها و ظرفیت عظیم نگاه انتفاعی داشته باشیم، نه واقعاً این‌طور نیست! ما این حرکت را یک حرکت خودجوش می‌بینیم. واقعاً اگر عالم تشیع بتواند از این موضوع بهره‌برداری کند، در مقام پناهنده اربعین قرار می‌گیرد. واقعاً کسی تصور نکند برای اربعین کاری می‌کند. خود سیدالشهداء(ع) در شب عاشورا به خاص‌ترین اصحاب خودشان فرمودند: «شما بروید من به شما هم نیاز ندارم.» ما از سر اضطرار، بیقراری و التجا باید به حریم سیدالشهداء(ع) پناه ببریم. واقعاً اربعین منشأ جوشش دل‌ها، رزمایش عاطفه‌ها، احسان، ایثار و نثار است؛ چراکه دشمن را با دست خالی و قدم‌های راه‌پیمایان، خلع سلاح می‌کنیم. این موج درست است که باید تقویت شود، منتها این تقویت به نفع جریان خاصی نیست. ما با حرکت اربعین در اصل می‌خواهیم بگوییم یابن‌الحسن تا دیروز تمام حرف ما تسلی دادن به دل شما بود؛ اما الآن از این حرکت اربعین می‌توانیم بهترین اقدام را انجام دهیم و برای ظهور حضرت مهدی(عج) مؤثر باشیم. 

*چرا ما الآن اربعین را پاس می‌داریم و دنبال احیای یک حرکت عظیم در جهان تشیع هستیم، به نظر جناب‌عالی این حرکت چه کاربردی می‌تواند داشته باشد؟
واقعاً ما می‌توانیم با ظرفیت اربعین، تمدن حسینی را بر همه تمدن‌ها غالب کنیم. اینکه بعضی‌ها شعار  گفت‌وگوی تمدن‌ها دادند، به این معنی است که دشمن را به دشمنی نپذیرفتند. همان وضعیتی که امروز درباره پسابرجام شاهد هستیم، واقعاً می‌بینیم جنگ قدرت‌ها و تمدن‌هاست؛ یعنی نظام سلطه همان سبک زندگی آمریکایی را دنبال می‌کند و بنای بر غلبه و سلطه دارد. منتها دشمنان قصد کتمان آن را ظرفیت اربعین را که جهانی شده است، دارند؛ ولی واقعاً ظرفیت بالایی است که ما به واسطه آن می‌توانیم تمدن حسینی را به همه عالم معرفی کنیم. تمدن حسینی، یعنی کسانی که حسینی‌اند، نه ظلم می‌کنند و نه زیر بار ظلم می‌روند. این دو نکته بسیار مهم است؛ ما می‌توانیم این حقیقت را به دنیا معرفی کنیم که واقعاً تمام اهداف نظام تشیع را تأمین خواهد کرد.

*با توجه به وضعیت منطقه به ویژه عراق سال ‌به سال راه‌پیمایی‌ اربعین عظیم‌تر و باشکوه‌تر انجام می‌شود، تأثیر آن را در این شرایط چطور می‌بینید؟
این خلع سلاح دشمن است؛ جریان تکفیری به ویژه داعش به زعم خودشان گفتند می‌خواهیم خیمه حاکمیت‌مان را در شام و عراق برپا کنیم و لحظه‌به‌لحظه تهدید می‌کنند؛ اما این اقتدار و اجتماع بر همه این تهدیدها غالب شد. واقعاًً این فرصتی است که خود اجتماع با حضور میلیونی به این سبک دشمنان را متحیر می‌‌کند. تنها فریاد «لبیک یا حسین(ع)» که این اجتماع با هم می‌گویند، پشت دشمن را لرزانده است. واقعاً وقتی به نظام منطقه نگاه می‌کنیم، این صلابت حضرت سیدالشهداء(ع) و یاران حضرت است که بر هر چیزی غلبه کرده است.

*حرکت امام حسین(ع) یک حرکت انقلابی و سیاسی بود امروز سیاسیون و سیاستمداران چگونه باید از امام حسین(ع) درس بگیرند؟
چشم‌اندازی که فرهنگ عاشورای حضرت سیدالشهداء(ع) ترسیم کرده است، چون به قرآن گره خورده، تقویت روحیه استکبارستیزی است. دشمن‌شناسی و دشمن‌ستیزی را در متن زیارت عاشورا داریم و تقرب حاصل می‌کنیم؛ عمرمان و نفس‌هایمان در این پایگاه است؛ در واقع جریان پایگاه لعن همان برائت‌جویی است که ما با روحیه انقلابی می‌توانیم همین الآن دشمن را بشناسیم. اگر آن روز حضرت سیدالشهداء(ع) از گودی قتلگاه خطاب کردند: یا شیعتا، آل ابی‌سفیان؛ این شیعه آل‌ ابی‌سفیان الآن شجره ملعونه خبیثه آل‌سعود است. 
وقتی امام حسین(ع) فرمودند: دین ندارید، به عرب بودن و جاهلیت‌تان اکتفا نمی‌کنید، آخرت را قبول ندارید و به هیچ‌چیز پایبند نیستید، حداقل در دنیا آزادمرد باشید. من با شما مبادله و جنگ دارم، این زن و بچه که گناهی ندارند. البته حضرت فرمودند: می‌دانم شما اینها را اسیر می‌کنید؛ اما تا زنده‌ام به خانواده‌ام جسارت نکنید. 
الآن در واقعه یمن چه جنایت‌هایی می‌کنند. کودکان معصوم واقعاً چه تقصیری دارند؟ زن و مردی که اینجا از بین می‌روند، چه تقصیری دارند؟ آل‌سعود همان شیعه آل ابی‌سفیان است. درسی که از عاشورا می‌گیریم، همین است. کسی که دشمن امروزش را نشناسد و به موقع در مقابل دشمن نایستد، نمی‌تواند از عاشورا حرف بزند. عاشورا و کربلا یعنی دشمن‌شناسی، یعنی ایستادن بر موضع حق و کوتاه نیامدن در برابر خواست
 طواغیت و کفار.

سرلشکر باقری در بزرگداشت پنجمین سالگرد شهادت پدر موشکی ایران
 حسن ابراهیمی/  پنج‌شنبه گذشته مراسم بزرگداشت پنجمین سالگرد شهادت سردار شهید حسن طهرانی‌مقدم و جمعی از نیروهای موشکی سپاه پاسداران بود که در حسینیه امام رضا(ع) ستاد نیروی هوافضای سپاه برگزار شد. سخنران این مراسم سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بود. 
وی که شهید طهرانی‌مقدم را از سال ۱۳۶۰ می‌شناخت، ابتدا درباره ویژگی‌های او گفت، سپس به بحث موشکی و اظهارات رئیس‌جمهور منتخب آمریکا درباره ایران پرداخت.

شهادت با زبان روزه
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در این مراسم گفت: «شهیدانی که در ایجاد قدرت موشکی شب و روز نشناختند و گره‌های بزرگی را در مسیر آن باز کردند، اکثراً با زبان روزه جان خود را تقدیم جانان کردند که در رأس آنها شهید بزرگوار، دانشمند پارسا، حسن طهرانی‌مقدم بود.»
وی با بیان اینکه از سال ٦٠ طهرانی‌مقدم را می‌شناختم، ادامه داد: «او جوانی مخلص و پرتلاش بود که از دیده‌بانی شروع کرد و مسئولیت خمپاره‌ها را بر عهده گرفت و پیروزی‌هایی را نصیب رزمندگان اسلام کرد و سپس به سمت سازماندهی توپخانه رفت.»
باقری به روحیه شهید طهرانی‌مقدم نیز اشاره کرد و اظهار داشت: «او لحظه‌ای آرام و قرار نداشت؛ در عملیات رمضان از او خواسته شد بر فراز شهر بصره منوّر زده و اعلامیه پخش کند و او در کمترین زمان ممکن این کار را انجام داد و مرمی‌هایی طراحی کرد که اعلامیه در آن جای بگیرد.
وی با تأکید بر اینکه شهید طهرانی‌مقدم اقدامات بسیار بزرگی را در طول زندگی خود انجام داد، تصریح کرد: «وقتی به موضوعی برخورد می‌کنم با خود فکر می‌کنم اگر شهیدان طهرانی‌مقدم و کاظمی بودند چه می‌کردند و همان مسیر را ادامه می‌دهم.»
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به دوران دفاع مقدس ادامه داد: «زمانی طهرانی‌مقدم با تعداد اندکی از یارانش به سوریه رفت و آموزش‌های چندین ساله را طی چند ماه فراگرفت و هنگامی که سوری‌ها اعلام عدم همکاری کردند، طهرانی‌مقدم و یارانش یاد گرفته بودند که چگونه از این ادوات استفاده کنند.»
سرلشکر باقری خاطرنشان کرد: «جهاد یعنی اینکه همانند شهیدان طهرانی‌مقدم و کاظمی با تمام توان تلاش کنید و به خدا توکل داشته باشید.»

گره‌ها با توکل حل می‌شد
وی با تأکید بر اینکه تمام گره‌هایی که در مسیر موشکی بود با توان و توکل طهرانی‌مقدم و یارانش حل می‌شد، تصریح کرد: «طهرانی‌مقدم قبل از تست‌های موشکی دعای توسل و زیارت عاشورا می‌خواند و بعد از تست نماز شکر بجا می‌آورد.»
باقری ضمن اشاره به مشکلات تهیه سلاح در طول دوران دفاع مقدس گفت: «در زمان جنگ کشورها به ما موشک نمی‌دادند و ملاحظه شوروی را می‌کردند، مثلاً سوریه می‌گفت که نگهبان انبارهای موشکی ما افراد روسی هستند و نمی‌توانیم موشک بدهیم و لیبی تعداد کمی موشک داد و شرط گذاشت که کجا را بزنیم؛ اما همین سوریه به جایی رسید که در سال‌های گذشته ایران در حلب برایش صنعت موشکی ایجاد شد و موشک تولید کرد؛ موشک‌هایی که در جنگ ٣٣ روزه علیه صهیونیست‌ها به کار رفت.»

بن‌بستی باقی نمی‌ماند
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با بیان اینکه مسئله سوخت جامد موشکی از جمله موضوعات پیشرفته جهان است که در دست هر کسی نیست، تأکید کرد: «طهرانی‌مقدم و یارانش تلاش خود را بر حل سوخت موشکی گذاشتند و حرکت با اخلاص و تلاش جهادی بن‌بستی در برابر طهرانی‌مقدم باقی نمی‌گذاشت، در حالی که مشکلات زیادی در حوزه موشکی داشتیم.»
وی به آموزش نیروها از سوی شهید طهرانی‌مقدم اشاره کرد و گفت: «او جوانانی را تربیت کرده که همه منتظر شهادت هستند و مسیری را پایه‌گذاری کرد که با تمام توان و قوت و بدون ضعف و سستی ادامه دارد.»
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح پشت سر ولایت بودن بدون تعبیر و تفسیر را از ویژگی‌های دیگر شهید طهرانی‌مقدم برشمرد و اظهار داشت: «اقتدار موشکی ایران امروز قابل قیاس با گذشته و حتی سال قبل هم نیست و دشمنان با سیستم‌های پیشرفته سپر دفاع موشکی و هزینه‌های فراوان و اسامی دهن پرکن نیز نتوانستند بر سرعت و قدرت و دقت و فراگیری موشک‌های ما غلبه کنند.»
باقری با تأکید بر این مطلب که با حمایت رهبری قدرت موشکی ما به جایی رسیده است که دشمنان نمی‌توانند تصمیم به تجاوز بگیرند، خاطرنشان کرد: «حتی وقتی دیوانه‌ای مانند نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی می‌گوید بارها تا مرز حمله پیش رفته‌ایم، مشاورانش جلوی او را گرفته و می‌گفتند پایان این جنگ معلوم نیست.»
وی تأکید کرد: «پایان جنگی که دشمنان با ایران شروع کنند به گونه‌ای است که دشمن ذلیلانه شکست را بپذیرد و دیدیم که در جنگ ٣٣ روزه چه اتفاقی افتاد و نتیجه جنگ با یکی از یاران ایران همان بود، در حالی که توان و قدرت حزب‌الله قابل مقایسه با توان نیروهای مسلح ایران نیست.»

حرف‌های بزرگ‌تر از دهان
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح همچنین به انتخاب رئیس‌جمهور جدید آمریکا اشاره کرد و گفت: «این فردی که تازه قدرت گرفته حرف‌های بزرگ‌تر از دهانش زده و گفته بود که اگر من در زمان دستگیری ملوانان در خلیج فارس بودم برخورد دیگری با ایران می‌کردم! خب از فرماندهان نیروی دریایی‌ات بپرس که ملوانانش در زمان دستگیری از سوی سپاه روی قایق‌های خود چه کار کردند؟ تهدید ایران در تنگه هرمز تنها یک شوخی است.»
باقری تأکید کرد: «همین قدرت را در حوزه پدافند، زمینی، دریایی، هوایی و نیروی قدس داریم و می‌بینیم که محور مقاومت روزبه‌رو قوی‌تر شده و شاهدیم بدون اینکه گردان و لشکر به کشور سوریه ببریم حرف اول را رزمندگانی می‌زنند که تحت فرماندهی فرماندهانی چون شهید مقدم بوده‌اند.»

دشمن بیدار است
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح افق آینده ایران و اسلام را کاملاً روشن و مسیر ذلت دشمنان را نیز کاملاً شفاف دانست و گفت: «ما می‌دانیم که اگر یک شب بخوابیم دشمن بیدار است؛ لذا مراقب هستیم. ایران بدون هیچ چشمداشتی به یک وجب خاک همسایگان، منافع خود و اسلام را دنبال می‌کند و با رعایت تمام مبانی به مستضعفان در برابر تروریست‌ها و استکبار جهانی کمک و به آن افتخار می‌کند.»
وی اضافه کرد: «نیروهای مسلح در امور کشوری دخالت نمی‌کنند؛ اما از مقامات کشور دعوت و آنها را تشویق می‌کنیم که راه نورانی شهدا را پیش بگیرند و بهتر از گذشته در مسیر حرکت کنند، اقتصاد مقاومتی مدنظر رهبری را پیاده کنند و آنچه خود داریم از بیگانه تمنا نکنند.»
سرلشکر باقری تأکید کرد: «ما از خدا می‌خواهیم آگاهی و درایت مسئولان بالاتر رود و توفیق پیدا کنند در هر دوره‌ای از مسئولیت که رأی می‌آورند بتوانند بگویند از کجا به کجا رسیدیم و چه مشکلاتی از مردم را حل کردیم، این ملت لیاقت بهتر از اینها را دارد.»

 دکتر یدالله جوانی /  وجود یک تفکر و جریان معتقد به سازش با آمریکا در کشور، واقعیتی انکارناپذیر است. این جریان فکری سیاسی، نه تنها چنین اعتقاد دارد که از طریق سازش با آمریکا می‌توان مشکلات کشور را در حوزه اقتصادی حل کرد؛ بلکه با تمام توان خود برای تحقق این موضوع تلاش می‌کند. صاحبان این تفکر و نگاه، به لحاظ پیشینه و سابقه، متنوع و به جریان‌های فکری سیاسی مختلف تعلق دارند. برخی از این افراد، در گذشته دارای سوابق انقلابی، مبارزاتی و حتی تندترین مواضع علیه آمریکا بوده، برخی هم اساساً از همان ابتدای پیروزی انقلاب و شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی در ایران، مخالف مبارزه با آمریکا، مخالف دادن شعار مرگ بر آمریکا و مخالف ایستادگی در برابر آمریکا بوده و تسخیر سفارت آمریکا در تهران را که تبدیل به لانه جاسوسی و مرکز توطئه علیه ملت ایران شده بود را برنتابیدند. بنابراین طرفداران نظریه سازش با آمریکا به لحاظ سوابق، طیف‌گونه هستند. هر چند انگیزه‌های آنان برای مذاکره، سازش و در نهایت عادی‌سازی رابطه ایران و آمریکا متفاوت است و هر یک از این طیف‌ها اهداف خاص خود را دنبال می‌کنند، لکن همگی برای همراه‌سازی مردم و به ویژه جوانان با نگاه خود، بر حل مشکلات کشور از طریق آمریکا و سازش با این کشور، متمرکز شده‌اند. آیا این نگاه درست است و از طریق مذاکره، سازش و رابطه با آمریکا از یک سو و با دست کشیدن از مبارزه با استکبار جهانی که مصداق عینی و کامل آن آمریکا می‌باشد از سوی دیگر، می‌توان مشکلات کشور را حل کرد و ایران اسلامی را به یک کشور پیشرفته تبدیل کرد؟
برای رسیدن به یک پاسخ صحیح تأمل در نکات زیر ضروری است:
۱ـ علاقه و نیاز به برقراری رابطه و عادی‌سازی رابطه میان ایران و آمریکا در طرف آمریکایی، بیشتر مشاهده می‌شود. در سال ۱۳۸۷ و در اوج رقابت‌های انتخاباتی آمریکا، آقای اوباما در جایگاه نامزد دموکرات‌ها، «تغییر» را شعار اصلی انتخاباتی‌اش برگزید. نقطه تمرکز اوباما در شعار «تغییر»، حوزه «سیاست خارجی» بود. وی پس از پیروزی و ورود به کاخ سفید، از دراز کردن دست دوستی به سمت ایران سخن گفت، برای رهبر معظم انقلاب نامه‌های پی‌درپی نوشت، به ایرانیان به مناسبت‌های مختلف و از جمله مناسبت نوروز پیام دوستی داد و در واقع، برقراری رابطه با ایران از طریق مذاکره در موضوعات اختلاقی را، یکی از اولویت‌های سیاست خارجی دولتش قرار داد. چرا؟ اسناد و مدارک بسیار زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد آمریکایی‌ها، پس از نزدیک سه دهه متوجه شده‌اند که قطع رابطه آمریکا با ایران در سال ۱۳۵۸ از سوی کارتر رئیس‌جمهور اسبق آمریکا به دنبال تسخیر لانه جاسوسی در تهران، یک اشتباه راهبردی بوده است. آمریکایی‌ها دلیل اصلی شکست تمامی سیاست‌ها، طرح‌ها و برنامه‌های خود علیه جمهوری اسلامی با ماهیت براندازی، مهار و تضعیف نظام سیاسی ایران را از یک سو و دلیل عمده موفقیت‌ها و پیشرفت‌های انقلاب اسلامی در جهان و پدیدآیی محور مقاومت و جریان بیداری اسلامی در جهان اسلام، به ویژه در منطقه راهبردی غرب آسیا و تبدیل جمهوری اسلامی ایران به یک قدرت تعیین‌کننده را از سوی دیگر، در همین قطع رابطه می‌بینند. براساس چنین برآورد راهبردی از گذشته، آمریکایی‌ها به این جمع‌بندی رسیدند که برای شکست انقلاب اسلامی، فروریختن جمهوری اسلامی یا مهار و تضعیف آن، راهی جز برقراری رابطه با ایران ندارند. بر همین اساس است که سیاست تعامل با ایران به اولویت اول سیاست خارجی دولت اوباما تبدیل می‌شود. اما دولت اوباما، سیاست تعامل با ایران را که از مذاکرات هسته‌ای شروع کرد. در چنین شرایطی بود که در داخل کشور، عده‌ای بدون توجه به اهداف و انگیزه‌های آمریکا از این تعامل، وجود اوباما در کاخ سفید را برای ایران یک فرصت تلقی کرده، برای مذاکره با آمریکا به تکاپو افتادند، حل مشکلات کشور را به مذاکره با آمریکا گره زدند! اما در این میان، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی با نگاهی عمیق و واقع‌بینانه، ضمن ابراز عدم خوش‌بینی به مذاکره با آمریکا، از نقشه دشمن برای «نفوذ در ایران» از طریق مذاکرات پرده برداشته و با تعمیم مذاکرات از هسته‌ای به دیگر موضوعات جلوگیری به عمل آوردند.     
 ۲ـ اختلافات ایران و آمریکا، ریشه در اختلافات هویتی دارد و این اختلافات اساساً با مذاکره قابل حل نیست. ملت ایران با انقلاب اسلامی، به هویت مستقل اسلامی ـ ایرانی دست یافت و براساس این هویت، تمدن‌سازی اسلامی، رسیدن به حیات طیبه و قرار دادن ایران بر قله‌های عزت و افتخار را، آرمان خود قرار داد. آمریکا به عنوان پرچمدار نظام سرمایه‌داری و با خلق و خوی استکباری و داشتن داعیه رهبری بر جهان، با هویت و آرمان تمدن‌سازی اسلامی ملت ایران مشکل دارد. اکنون آیا آمریکایی‌ها حاضرند مشکلات اقتصادی ایران را در مسیر تمدن‌سازی اسلامی حل کنند؟ یا اینکه از طریق مذاکره و رابطه، می‌خواهند مانع پیشرفت واقعی ایران شوند؟
۳ـ آمریکایی‌ها در تجربه برجام، نشان دادند که به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند. مذاکره برای یک نوع معامله و دادن امتیاز و گرفتن امتیاز است. آمریکایی‌ها در تاریخ سیاسی خود نشان داده‌اند که امتیاز می‌گیرند، ولی در دادن امتیاز به دیگران، به تعهدات‌شان عمل نمی‌کنند. این اتفاق در قضیه برجام رخ داد. بنابراین با کدام عقل و منطق و براساس کدام تدبیر، می‌توان به چنین دشمن عهد‌شکنی اعتماد کرد و به او به مذاکره با هدف حل مشکلات کشور پرداخت. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار با دانش‌آموزان و دانشجویان در آستانه ۱۳ آبان سال جاری، با خطرناک توصیف کردن ایده سازش با آمریکا برای حل مشکلات کشور فرمودند: «استدلال‌های دقیقی برای اثبات دروغ، غلط و فریب بودن این سخن و تفکر وجود دارد. یک نمونه بارز برای اثبات نادرست بودن این تفکر، موضوع برجام و عملکرد آمریکایی‌ها پس از آن است.» معظم‌له در این دیدار با اشاره به سخنان مکرر خود مبنی بر بدعهدی و دروغگویی آمریکایی‌ها در طول مذاکرات هسته‌ای، خاطرنشان کردند: «اکنون دیگر این من نیستم که می‌گویم آنها بدعهد هستند؛ بلکه مسئولان محترم کشور و حتی خود مذاکره‌کنندگان که زحمت بسیاری را نیز متحمل شدند، سخن از بدعهدی‌ آمریکا می‌‌گویند... این واقعیت آمریکا است و عده‌ای می‌گویند برویم با همین آمریکا بر سر سوریه،‌ حزب‌الله لبنان، عراق، افغانستان، یمن و حتی مسائل داخلی کشور مذاکره و سازش کنیم!‌ آیا دولتی که لحظه‌ای از دشمنی با ملت ایران فروگذار نمی‌کند، مشکلات کشور را حل خواهد کرد... هدف اصلی آمریکا، جلوگیری از رشد و پیشرفت ایران است. آیا مذاکره با این کشور، مشکلات اقتصادی ما را حل خواهد کرد؟ مذاکره با آمریکایی‌ها مشکلات ما را حل نخواهد کرد؛ زیرا اولاً آنها دروغگو،‌ بدعهد، فریبکار و از پشت خنجرزن هستند و ثانیاً، آمریکا خودش دچار بحران است و کشور بحران‌زده، چگونه می‌تواند مشکلات یک کشور دیگر را حل کند؟»
۴ـ بحران‌زدگی آمریکا، افت قدرت آمریکا و به پایان رسیدن دوران ابرقدرتی ایالات متحده، یک واقعیت است. تأمل در سخنان آقای ترامپ در دوران رقابت‌های انتخاباتی، بهترین دلیل و سند بر این ادعا است. آمریکا از جهات مختلف سقوط کرده، یا در حال سقوط کردن است. در نقطه مقابل ایران یک قدرت نوظهور و در حال توسعه قدرت است. در چنین شرایطی، چگونه می‌توان استدلال کرد که از طریق مذاکره و سازش با آمریکا می‌توان مشکلات ایران را حل کرد؟ رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مذکور با اشاره به اذعان مراکز مهم بین‌المللی و حتی خود آمریکایی‌ها به وجود بحران اقتصادی، سیاسی، بین‌المللی و اخلاقی در آمریکا، فرمودند: «اکنون بدهی‌های آمریکا نزدیک به تولید ناخالص ملی این کشور شده است و براساس شاخص‌های جهانی، این نشانه بحران است، آیا چنین کشور بحران‌زده‌ای به دنبال حل مشکلات ایران است؟ یا اینکه به دنبال استفاده از منابع و ثروت ایران برای رهایی خود از بحران است؟ امروز در هر نقطه‌ای از دنیا هر ملتی که ضد یک دولت یا حکومت مستبد قیام می‌کند، اولین شعارش «مرگ بر آمریکا» است؛ آیا بحرانی از این بالاتر وجود دارد؟» 
با توجه و تأمل در چهار نکته اساسی پیش گفته، پر واضح است که سازش با آمریکا، چیزی جز حرکت در کژراهه‌ای خطرناک نخواهد بود. 



صبح صادق تقابل دو جبهه مقاومت و استکبار در منطقه را واکاوی می‌کند
فرهاد مهدوی/ حسن کاظمی قمی یکی از دیپلمات‌های ارشد جمهوری اسلامی ایران است که در روزهای حساس تهاجم نظامی آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ سفیر ایران در عراق و رئیس هیئت ایرانی مذاکره‌کننده با آمریکایی‌ها در موضوع عراق بود. وی به دلیل حضوری که در آن شرایط حساس در قلب بحران‌های منطقه داشت، جریان‌های مقابله‌کننده با قدرت اسلام و رفتارهای آمریکا برای ایجاد خاورمیانه جدید و تجزیه در منطقه را به درستی می‌شناسد و در سال‌های گذشته تحلیل‌های درستی از منطقه و شرایط آن ارائه داده است. کاظمی قمی با حضور در مرکز مطالعات سیاسی وقایع گذشته منطقه و فضاهای آینده را تحلیل و تبیین کرد؛ ماحصل این گفت‌وگو در متن زیر تدوین شده است که تقدیم خوانندگان محترم نشریه صبح صادق می‌شود.
شکل‌گیری دو جبهه
غرب آسیا کانون تحولات سیاسی و ژئوپلیتیک است و امنیت منطقه و کشورها و صلح بین‌الملل تحت تأثیر این تحولات است. امروز نمی‌توان بدون در نظر گرفتن این تحولات معماری و مهندسی کرد. این تحولات، برآیند تقابل منافع متضاد و رفتار دو جبهه است؛ یکی جبهه مقاومت با محوریت جمهوری اسلامی ایران و دیگری جبهه استکبار و صهیونیسم و ضد مقاومت با محوریت آمریکاست.
ظهور جبهه مقاومت همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد و روز به روز بهتر از قبل در حال انسجام بود. در سال ۲۰۰۱ که آمریکا تحت عنوان دفاع مشروع به منطقه لشکرکشی کرد، این جبهه مستحکم‌تر شد. همچنین در سال ۲۰۰۶ رژیم صهیونیستی به لبنان حمله کرد و مقاومت ۳۳ روزه صورت گرفت. این یک شکست بزرگ برای رژیم اشغالگر قدس بود و این‌گونه ابهت اسطوره‌ای آن فروپاشید و پس از آن دیگر جرئت حمله به لبنان را نداشته است. با شکست رژیم صهیونیستی در لبنان و غزه، بیداری اسلامی در منطقه شکل گرفت. 
مقاومت ملت ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، چراغ راهی شد که تأثیرش را ابتدا در لبنان گذاشت و حزب‌الله شکل گرفت، سپس به فلسطین کشیده شد و حرکت‌ها به سمت اسلامی شدن رفت و امروز جریان حماس حکومت می‌کند.
اما در جبهه مقابل به دلیل ناکامی‌هایی که در منطقه صورت گرفت، شکست آمریکا در شکل‌گیری خاورمیانه جدید، شکست رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان، شکست سیاست‌های عربستان سعودی و ترکیه در منطقه سبب همگرایی بیشتر این جبهه شد.
این جبهه درصدد از بین بردن جمهوری اسلامی ایران بود که موفق نشد، در نتیجه به عراق حمله کرد. بی‌شک در صورت پیروزی در عراق به جمهوری اسلامی ایران حمله می‌کرد. آمریکا به دنبال از بین بردن جمهوری اسلامی ایران است و هیچ تغییری هم در رفتارهایش به وجود نیامده است.
هدف رفتارهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، با سناریوهای مختلفی مانند حمله نظامی، تحریم، جنگ نیابتی و... براندازی است.
بعد از عراق که پیروز نشدند، به دنبال حلقه دیگر جبهه مقاومت رفتند و به لبنان حمله کردند. پس از ناکامی در لبنان سراغ جبهه دیگری رفتند و آن هم فلسطین بود. در این کشور هم شکست خوردند. در سال ۲۰۱۱ هم بیداری اسلامی به وجود آمد و این گروه علیه نظام اسد دست به کار شدند. آنها ابتدا تصور می‌کردند که در سال اول پیروز می‌شوند؛ اما موفق نشدند؛ در سال ۲۰۱۴ سناریوی جنگ نیابتی شکل گرفت. این تقابل غرب و ارتجاع منطقه علیه ملت‌های منطقه غرب آسیا حداقل  تا یک دهه ادامه دارد.

وضعیت فعلی این دو جبهه
۱ـ امروز آمریکا در منطقه غرب آسیا دچار ضعف جدی شده و دیگر ابهتی ندارد؛ اما از خسارت و شرارت‌هایش کم نشده است. شروع این افول قدرت از عراق بوده است. 
آمریکا به دنبال شکل‌گیری خاورمیانه کبیر بود که از این طریق امنیت رژیم صهیونیستی حفظ شود، همچنین سلطه این رژیم بر منطقه صورت گیرد. تسلط بر حوزه‌های نفتی و گازی، کنترل نظام‌های مستقل مانند جمهوری اسلامی، از بین بردن حرکات مردمی و اسلامی به بهانه تروریسم، تنظیم سیاست‌های قدرت‌های بزرگ مانند چین و اروپا از طریق هژمونی که بر روی نفت پیدا می‌کند نشانه‌های افول قدرت آمریکا است.
اما اجرای سیاست‌های آمریکا در کشورهای عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و ایران ناکام ماند و این ناکامی را آمریکایی‌ها از چشم جمهوری اسلامی ایران می‌دیدند.
در عراق چند هدف مهم را دنبال می‌کردند، از جمله اینکه نظام سیاسی عراق به نظام سیاسی مدل آمریکایی تبدیل شود و طرفداران آمریکا بر سر کار باشند. پیش از حمله به عراق قانون اساسی نوشته شده بود و با ۳۰۰۰ نفر عراقی معارض برای دائمی کردن حضور نظامی، آمریکایی کردن ساختار نظامی و امنیتی، پیمان بسته بودند و به نوعی مدیریت روابط خارجی عراق را آمریکا تأمین می‌کرد که در هیچ یک توفیق نداشت. آمریکا همچنان مترصد این است که حضور نظامی‌اش را در عراق حفظ کند. برای نمونه به دنبال این بود که در عملیات آزادسازی موصل نام آمریکا باشد که عراق نپذیرفت.
۲ـ تصور جبهه استکبار به سردمداری آمریکا در سال ۲۰۱۱ این بود که نظام سوریه طی شش ماه ساقط می‌شود، در حالی که بُعد دفاعی و امنیتی ارتش سوریه به یک ارتش حرفه‌ای تبدیل شده است. امروز نظام سیاسی سوریه مورد قبول جهان است و بهانه خوبی برای شکل‌گیری ائتلاف‌های منطقه‌ای شده و پیشرفت‌های خوبی هم در زمینه امنیت داشته است. این در حالی است که جبهه مقابل از همه ابزارها و امکانات‌شان علیه سوریه استفاده کرده‌اند.
۳ـ برای بازگشت رئیس‌جمهور فراری و نابودی انصارالله که به قول آنها یک جریان تروریستی است، در فروردین ۹۴ یمن مورد تجاوز سعودی‌ها قرار گرفت و هنوز هم ادامه دارد. برایند ۲۰ ماه تجاوز و در نقطه مقابل مقاومت این بود که سعودی‌ها به هیچ‌یک از اهداف‌شان نرسیدند و انصارالله هم از بین نرفت؛ بلکه قوی‌تر و بازیگر صحنه اول شد. تهدید ۲۰ ماهه سعودی به خودشان برگشت و این تهدید در حال حاضر به طائف و خود جده رسیده است. تا قبل از این برای بازگشت منصور هادی امید کمی بود، الان دیگر هیچ امیدی برای بازگشت وی وجود ندارد.
شرایط اقتصادی عربستان بسیار وخیم است و سیاست‌های ریاضتی را دنبال می‌کنند. در بعد امنیتی نگران هستند. در حوزه حقوق بشری هم در جهان محکوم هستند. با کشورهای منطقه مانند ایران، ترکیه، سوریه و عراق با چالش جدی روبه‌رو هستند و در داخل هم پتانسیل انقلاب خفته وجود دارد. همه این موارد نشان می‌دهد که گروه جدید، گروهی نیست که توانایی اداره عربستان را داشته باشد. شکست سیاست‌های‌شان در یمن و عراق می‌تواند در میزان تنش در میان آل‌سعود بیفزاید. آمریکایی‌ها در چارچوب کوچک‌سازی منطقه هستند که یکی از کشورها عربستان سعودی است، در حالی که عربستان سعودی با چشمان بسته به دنبال تحقق سیاست‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی است؛ اما آمریکا در فکر تجزیه و کوچک کردن این کشور است. 

حضور مشروع 
از آنجا که آمریکا امکان لشکرکشی نظامی را ندارد به همین دلیل جنگ‌های نیابتی را راه انداخته است. در حال حاضر جنگ نیابتی جایگزین لشکرکشی‌های نظامی شده است. این جنگ نیابتی دارای دو جبهه است که یک جناح شکل‌گیری جریان‌های تروریستی مانند النصره و داعش است و محور دیگر هم نقش مستقیم عربستان سعودی از طریق تجاوزهای نظامی است. هر یک از سناریوها که در کشورهای سوریه، عراق و یمن موفق شود، همان سناریو هم علیه جمهوری اسلامی ایران صورت می‌گیرد. ورود حمایتی ایران به نوعی با منافع ملی کاملاً مرتبط و به هم آمیخته است.
حضور ایران در کشورهای محور مقاومت صد درصد با هنجارهای بین‌المللی همخوانی دارد. کشورهای عراق و سوریه به صورت رسمی به دلیل ورود تروریست به داخل کشورشان، از ایران درخواست کمک کرده‌اند؛ اما این به معنای دخالت در امور این کشورها نیست. 

سناریوی تجزیه
داعش پس از ورود به موصل خلافت اسلامی ادعایی را شکل داد. جغرافیای خلافتش را از شمال آفریقا تا هند اعلام کرد؛ یعنی همان راهبرد نیل تا فرات رژیم صهیونیستی. همچنین مرزهای سیاسی سوریه و عراق را برداشت، به این مفهوم که ژئوپلیتیک منطقه باید تغییر کند. این همان خواسته آمریکا و رژیم صهیونیستی است. پس یکی از اهداف داعش تغییر ژئوپلیتیک منطقه است. در حال حاضر بی‌ثباتی و تجزیه در منطقه جایگزین سناریوی خاورمیانه جدید شده است. زمانی منافع آمریکا با شکل‌گیری خاورمیانه جدید با سناریوی لشکرکشی به منطقه و تصرف کشور به کشور محقق می‌شد؛ اما اکنون به دنبال تجزیه و بی‌ثباتی منطقه است.

علت تخاصم آل‌سعود 
با جمهوری اسلامی ایران
رفتار چندین ساله عربستان نشان می‌دهد که واگرایی‌های زیادی بین دو کشور ایران و عربستان ایجاد شده است. امروز عربستان در منطقه به دنبال گسترش اسلام آمریکایی در برابر اسلام ناب است. نماد اسلام آمریکایی تحجر و سکولار است. تحجر را در حرکت‌های تروریستی می‌توان مشاهده کرد. از طرفی این کشور برای تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران با منافقین عهد و پیمان می‌بندد. ویژگی بعدی منطقه این است که جبهه مقاومت در طول این دوره رو به گسترش بوده است. الان فقط مقاومت ملت ایران نیست، مقاومت ملت لبنان، عراق، سوریه، یمن و... هم هست. همچنین، مقاومت فقط در قالب گروه‌های نهضتی نیست و دولت‌های مقاومت هم پیدا شده است. یکی از فشارهایی که آمریکا بر دولت عراق آورد، به دلیل همسویی با دولت سوریه بود.
امروز بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی خصومت وجود دارد و این خواسته آمریکا است. در واقع، آمریکا این هیئت حاکمه جدید را بر سر کار آورد. سعودی‌ها در حوزه اقتصادی، سیاسی و امنیتی با جمهوری اسلامی ایران در جنگ هستند. بعید نیست که آمریکایی‌ها، سعودی‌ها را تحریک کنند که در حوزه نظامی با جمهوری اسلامی درگیر شود؛ چرا که آمریکا به دنبال تضعیف جمهوری اسلامی ایران است و هرچه سعودی‌ها در منطقه درگیری نظامی بیشتری داشته باشند، به آمریکا وابسته‌تر خواهند شد.
از سوی دیگر، آمریکایی‌ها به این نکته واقف هستند که شرایط منطقه به گونه‌ای است که دیگر سلطه آمریکا حاکم نیست و شاهد ورود نیروهای جدید مانند روسیه در منطقه هستیم. ورود روسیه در سوریه ناشی از گسترش خطر تروریسم به منطقه و مقابله با سیاست‌های یک‌جانبه آمریکا است. امروز در موضوع مبارزه با تروریسم ما شاهد ورود قدرت‌های بزرگ در منطقه هستیم. کشورهایی مانند چین هم انگیزه ورود دارند.

نتیجه درگیری‌های 
مقاومت و ضد مقاومت
ائتلاف‌هایی که جبهه ضد مقاومت شکل داد، همه با شکست روبه‌رو شد. برای نمونه ائتلاف عربی که با محوریت عربستان سعودی علیه یمن صورت گرفت، نابود شد. آمریکا ائتلاف بین‌المللی ضد داعش شکل داد، که آن هم شکست خورد.
تحول دیگر این است که صحنه سوریه موجب شد که نیروهای مختلف از کشورهای مختلف وارد سوریه شدند و در مقابل تروریسم ایستادند که همین امر می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری ارتش جهانی اسلام شود؛ ارتشی که می‌تواند هدفش آزادسازی فلسطین باشد. به ضعف کشاندن توان نظامی ارتش‌های منطقه از طریق تروریسم یکی از اقداماتی است که با راهبرد رژیم صهیونیستی صورت گرفته است و این رژیم درصدد بوده است که ارتش‌های کشورهای مسلمان ظرفیت‌های اسلامی خود را از دست بدهند، وضعیت ارتش ترکیه یکی از مصادیق تحلیل ارتش است. ترکیه در همسویی با طرح آمریکا و صهیونیسم علیه جبهه مقاومت و جمهوری اسلامی، چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی دچار خسارت شد. دولت ترکیه با دولت‌های عراق و سوریه قرارداد همکاری داشت؛ اما توازن همه این قراردادها به دلیل وضعیت شکل گرفته به هم خورد. امروز اوضاع به قدری پیچیده شده که اگر ترکیه علم واقعی مبارزه با داعش را بردارد، بزرگ‌ترین بحران امنیتی در داخل ترکیه به دست داعش شکل می‌گیرد.
آثار تحولات منطقه غرب آسیا به کشورهای جهان، به ویژه اروپا کشیده شده است و امروز در اروپا در کنار بحران اقتصادی و مهاجرت، ما شاهد چالش‌های امنیتی هم هستیم. برای نمونه کشور فرانسه حالت امنیتی اعلام می‌کند. این بحران امنیتی به دلیل سیاست‌های نادرست اروپا در برابر تروریسم و همچنین سیاست‌های نادرست‌شان در برابر مسلمانان و وابستگی ساختار امنیتی و دفاعی اروپا به آمریکا است.

نگاهی به فیلم «سیانور» به کارگردانی بهروز شعیبی
 مهدی امیدی/ سازمان منافقین، یکی از موضوعات مهم تاریخ انقلاب اسلامی است که در سینمای ما کمتر به آن پرداخته شده است. تلاش‌های غرب برای احیای دوباره این جریان تروریستی و ضدانسانی، انگیزه برخی سینماگران برای بازخوانی هنرمندانه هویت و ماهیت این سازمان را هم احیا کرده است، به طوری که طی سال‌های اخیر چند فیلم سینمایی، مستند و سریال درباره منافقین تولید شده است. سریال «پروانه» و فیلم «امکان مینا» نمونه‌های اخیر نمایش این گروهک در سینما و تلویزیون هستند. 
فیلم «سیانور» ساخته بهروز شعیبی جدیدترین محصول سینمای ایران با محوریت عملکرد و تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق در سال‌های نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی است. شعیبی پیش از این با فیلم «دهلیز» و سریال «پرده‌نشین» نشان داده بود که یک استعداد تازه در حوزه سینمای متعهد است و این بار هم با فیلمی مرتبط با تاریخ انقلاب، مسیر تازه‌ای را گشوده است. البته، «سیانور» فیلمی ضدکلیشه است و کارگردان تلاش کرده تا از زاویه و در قالبی جدید به موضوع بپردازد، به طوری که ما به جای یک فیلم سفارشی شعارزده و تبلیغاتی درباره انقلاب، با یک اثر متفاوت از نوع مهیج سیاسی مواجه هستیم که هم از ساختاری متناسب و مستحکم برخوردار است و هم مسئله در آن به خوبی دراماتیزه شده است.
داستان فیلم «سیانور» با ترور مستشاران آمریکایی مقیم ایران، در دوران سلطه رژیم ستمشاهی آغاز می‌شود. مسئول این ترور، اعضای گروهی هستند که به مبارزه مسلحانه و چریکی اعتقاد دارند. یکی از عاملان ترور، یک زن جوان است. او از یک طرف با امیر فخرا، دانشجوی پلیس و همکار امنیتی رژیم شاه ارتباط عاطفی دارد و از طرفی هم از اعضای سازمان مجاهدین خلق است. ما از دریچه نگاه و زندگی این زن، هم با ساواک و سیستم امنیتی شاه آشنا می‌شویم و هم با سازمانی که در آن دوره مجاهدین خوانده می‌شدند، اما بعدها مشخص شد، منافق هستند. در ادامه فیلم می‌بینیم که گروه آنها از یک سو به اسلام تمایل دارد و از سویی به یک ایدئولوژی ماتریالیستی به نام مارکسیسم. در نتیجه بین اعضای گروه اختلافاتی پیش می‌آید. برخی همچون تقی شهرام به طور کامل به خدمت افکار ماتریالیستی درمی‌آیند و برخی نیز همچون مجید شریف واقفی، به اسلام. 
«سیانور» در بستر این داستان پر پیچ و خم و روابط تو در توی آدم‌ها و تقطیع و تقاطع حوادث، مخاطب را از زاویه‌ای دیگر با بخشی از ماجراهای انقلاب و اواخر عصر پهلوی همراه می‌کند. البته قضاوت برعهده خود مخاطب است و اوست که باید دریابد کدام شیوه و منش برای مبارزه سیاسی بهتر است و افکار التقاطی چه بر سر آدم‌ها و جریان‌های سیاسی می‌آورد. نوع بیان فیلم، فارغ و فاقد هرگونه تحمیل و تحکم است. 
نکته تأمل‌برانگیز این است که فیلم «سیانور» از یک سو واقعیت‌ها را روایت می‌کند و مخاطب با تماشای آن می‌تواند به بخشی از تاریخ انقلاب و سرگذشت سازمان منافقین در آن مقطع آگاهی یابد و از سوی دیگر، همه این واقعیت‌ها در بستر یک درام پر کشمکش، عاشقانه و توأم با تعلیق و اکشن اتفاق می‌افتد. 
مهم‌ترین کار در فیلم‌های تاریخی، بازسازی نزدیک به واقع و باورپذیر فضای زمانه‌ای است که داستان فیلم در آن شکل می‌گیرد. داستان فیلم «سیانور» مربوط به دهه 50 است. اغلب اتفاقات نیز در شهر می‌گذرد که نمره سیانور در این زمینه خوب است؛ یعنی آنچه از جامعه ایران در دهه 50، نوع روابط و پوشش آدم‌ها و حال و هوای آن دوران به نمایش درآمده، باورپذیر است. حتی شکل عنوان فیلم نیز به طور هوشمندانه‌ای، به سبک و سیاق عنوان فیلم‌های دهه 50 طراحی شده است تا از هر نظر، یادآور بخشی از تاریخ باشد.
فیلم «سیانور» درباره سازمانی است که در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، باطن خود را کاملاً فاش کرد. ترور و به شهادت رساندن 17هزار نفر از مردم، پیوستن به صدام و حمایت از جنگ علیه کشور، به اسارت گرفتن جوانان ساده‌دلی که به این سازمان پیوسته بودند و حمایت از رژیم آل‌سعود و داعش در سال‌های اخیر، خلاصه‌ای از ذات پلید سازمان منافقین است. این فیلم به خوبی نشان می‌دهد که این سرگذشت شوم، حاصل اندیشه و مسلک منحرف و غلط این سازمان بود. در واقع، «سیانور» زیربنا و اساس تاریخ تاریک سازمان منافقین را نمایش می‌دهد. هر چند که فیلم، می‌توانست روی روشن این تاریخ، یعنی افرادی که از سازمان‌های مارکسیستی و التقاطی جدا شدند و به نهضت امام خمینی(ره) پیوستند را هم نمایش دهد تا جنبه امیدبخش فیلم نیز پررنگ‌تر شود.