کان هالینان، روزنامه‌نگار مستقل و از نویسندگان نشریه « فارن افرز» درباره آینده آمریکا و انتخابات این کشور معتقد است: «دونالد ترامپ باید بداند ما با جهانی روبه‌رو هستیم که در آن واشنگتن نمی‌تواند یک تنه تصمیم‌گیرنده باشد.  اگر چه شاید بتواند رژیم‌هایی را که دل‌ خوشی از آنها ندارد ساقط کند، ولی نمی‌تواند آنچه را که از بین برده با چیزی جایگزین کند.»
جریان‌شناسی فکری ـ فرهنگی ایران معاصر ـ ۴۳
 علی‎اصغر نصیری ـ عبدالله شمسی/در چهار شماره گذشته به بخش‌هایی از عملکرد جریان فمینیسم در ایران پس از انقلاب اسلامی اشاره شد. از این شماره با نگاهی روش‌شناختی، روش‌های این جریان در دوره انقلاب اسلامی در ایران مرور و بررسی خواهد شد. 
 ایجاد انجمن‌های فمینیستی زنانه با عناوین عام‎المنفعه
از روش‌های جریان فمینیسم در ایران استفاده از انجمن‎ها و سازمان‎های غیردولتی زنان است. سابقه تأسیس انجمن‌های زنانه به دست جریان فمینیسم در ایران به دوران مشروطه بازمی‎گردد؛ اما استفاده از این روش در ایران پس از انقلاب اسلامی از دهه 1370 در دستور کار قرار گرفت. جریان فمینیستی به دلیل حساسیت‎برانگیز بودن بحث از حقوق زنان مجبور بود به صورت پوششی عمل کند. از این رو، در پوشش انجمن‎هایی با عناوینی مانند انجمن حمایت از حقوق کودکان، انجمن یاری مادران، مؤسسه رهیاب، جمعیت مبارزه با آلودگی محیط زیست و... به فعالیت‎های فمینیستی پرداخت.۱
 عمومی کردن پرونده‎های حقوقی زنان عادی
جریان فمینیسم از سال 137۴ برای رسیدن به اهداف فمینیستی خود، پرونده‎های حقوقی مربوط به زنان عادی را در جامعه و افکار عمومی مطرح کرد. این جریان در کشاندن آن پرونده‎ها به عرصه عمومی، از روش‎های مختلفی بهره جست. استفاده از اعتراضات خیابانی و مدنی در سال 1376 و همچنین برپایی میتینگ‎های اعتراضی، برگزاری تریبون‎های آزاد، نوشتن نامه‎های سرگشاده و استفاده از رسانه‎ها به شکل گسترده از سال 1379 تا سال 1384، از جمله شگردهای این جریان پس از انقلاب اسلامی در طرح پرونده‎های حقوقی زنان عادی در جامعه و افکار عمومی است.
 محفلی عمل کردن
محفلی عمل کردن، از روش‎های جریان فمینیسم اعم از لیبرال، چپ و التقاطی  در ایران پس از انقلاب به طور عمده از نیمه دهه 1360 تا اوایل دهه 1370 بوده است. در این روش، جلسات و حلقه‎های دوره‎ای در محلی خاص مانند دفتر یک مجله، یا خانه یکی از اعضا تشکیل می‌شد. در این جلسات با توجه به ترکیب افراد حاضر در جلسه، موضوعات و مباحث مختلفی از قبیل نقد و بررسی فیلم، داستان‌خوانی و نقد داستان، شاهنامه‎خوانی و حافظ‎خوانی، اخبار و مسائل و دیدگاه‎های فمینیستی طرح می‎شد. اما پس از روی کار آمدن دولت سازندگی، به ویژه در چهار سال دوم آن دولت به علت اتخاذ سیاست‎های شبه‏لیبرالیستی، به تدریج زمینه‎ای فراهم شد تا برخی گرایش‏های فمینیستی از جمله گرایش‏های لیبرال (موسوم به سکولار نسل جدید) و التقاطی (تجدیدنظرطلب‏ها و نواندیشان شبه‌دینی شاخه روشنفکران جدید)، از محفل‎های خانگی خارج شوند و از روش‌های دیگری مانند روش مطبوعاتی و سازمان‌های مردم‌نهاد (NGO) نیز استفاده کنند.
 روش شبکه‎ای و ائتلافی
پس از سال 1384، جریان فمینیسم از روش شبکه‎ای و ائتلافی استفاده کرده است. در این روش، گرایش‎های مختلف جریان فمینیسم، به ویژه گروه‎های علنی غیر رسمی، مبتنی بر ایجاد تفاهم و انگشت‌گذاری بر اشتراک‎ها و نه تفاوت‎ها فعالیت می‎کنند. به عبارت دیگر، در این روش، اعتراض به موضوعی خاص محور تمام گرایش‎های فمینیستی واقع می‎شود.۲ برای نمونه، خشونت علیه زنان یا لایحه خاصی در ارتباط با زنان مانند لایحه خانواده، محور اتحاد و فعالیت مشترک قرار می‎گیرد. این روش به گونه‎ای کاربردی است که ظرفیت جذب گروه‎های زنان غیر فمینیستی، حول محور موضوعات مشترک را دارد.
موقتی بودن، ویژگی دیگر ‎استفاده از روش ائتلافی و شبکه‎ای است. از دیدگاه جریان فمینیسم، استمرار یک ائتلاف، پیامدهایی از جمله تبدیل شدن به ضد خود و ایجاد مانع در برابر ائتلاف‎های آینده خواهد داشت. از این رو، از نگاه این جریان، کنشگران جنبش زنان به جای تثبیت یک هویت ایستا و کاذب، باید به دنبال تقویت نهادها و کارهای گروهی متکثر خود باشند و به ضرورت به ائتلاف‎های تازه و متناسب با شرایط روز بپردازند.۳ 
 استفاده از هنر 
هنر به ویژه، هنر نمایشی یکی دیگر از روش‎های جریان فمینیسم در ایران برای رسیدن به اهداف خود است. در واقع، از نظر فمینیست‎های سکولار، از جمله نوشین احمدی‌خراسانی و همفکرانش، هنرهای نمایشی  ابزاری در خدمت فعالیت‎های اجتماعی، به ویژه جنبش فمینیستی زنان در ایران هستند.تشکیل کمیته هنری در کمپین زنان و مردان علیه خشونت تا 8 مارس۴، برگزاری نمایشنامه «سخنرانی جمعی» در موضوع خشونت علیه زنان در دانشگاه روانشناسی دانشگاه تهران۵ و نیز حمایت از ساخت مستندها و فیلم‎های سینمایی با رویکرد به موضوع زنان و تمایلات شبه‌فمینیستی، از جمله فیلم‎های سینمایی دهه 1370 رخشان بنی‎اعتماد مانند فیلم «بانوی اردیبهشت»، «زیر پوست شهر»۶ و مستند «ما نیمی از جمعیت ایرانیم» در سال ۱۳۸۸ ۷ و همچنین فیلم‌های سینمایی تهمینه میلانی به ویژه فیلم «نیمه پنهان» در سال ۱۳۷۹، نشان‌دهنده اهمیت هنر در نظر فمینیست‌های ایرانی است.
برگزاری تجمعات مسالمت‌آمیز(سیاست خیابانی)
از نظر جریان فمینیسم برگزاری تجمعات مسالمت‌آمیز روشی برای عمومی کردن مسئله زنان در جامعه و تحقق مطالبات برابری‎خواهانه سکولاریستی است. به عبارت دیگر، سیاست خیابانی از نگاه جریان فمینیسم نوعی فعالیت فرهنگی است و تغییر فرهنگ موجود را به سوی برابری کامل به دنبال خواهد داشت. گردهمایی مهرماه 1380 در محوطه سرباز پارک ساعی در فرهنگسرای بانو در اعتراض به قتل 19 زن خیابانی در شهر مشهد به دست سعید حنایی، میتینگ همبستگی با زنان فلسطین در اردیبهشت 1381 در برابر سفارت فلسطین، گردهمایی 8 مارس در اسفندماه 1381 در پارک لاله تهران،۸ تجمع اعتراضی 22 خرداد 1384 در پارک دانشجو و مقابل دانشگاه تهران۹ و... از جمله تجمعات مسالمت‎آمیز طراحی شده جریان فمینیسم در ایران است.
 استفاده از نظرسنجی‎های اینترنتی
برای القای وجود تبعیض نسبت به زنان در ایران، جمع‎آوری امضا و جذب نیرو و استفاده ابزاری از آنان در برخی تجمعات اعتراضی و...، استفاده از نظرسنجی‎های اینترنتی، از روش‌های رایج جریان فمینیسم است. نظرسنجی در سایت زنستان در خرداد 1385،۱۰ نظرسنجی در کمپین‎های اعتراضی از جمله موارد قابل ذکر در این مورد است.
استفاده از دانشجو و دانشگاه 
در طول تاریخ معاصر ایران دانشگاه‎ها و مؤسسات آموزش عالی از جمله مراکز فعالیت جریان‎های روشنفکری مانند جریان‎های چپ مارکسیستی و ملی ـ مذهبی بوده است. در این میان جریان فمینیسم نیز به مثابه یک جریان روشنفکری از فضای دانشگاهی کشور غفلت نکرده است و از آن فضا برای ترویج برابری‎خواهی فمینیستی استفاده کرده است. 
نوشین احمدی‌خراسانی از تأثیرگذارترین کنشگران جریان فمینیسم در ایران، جنبش دانشجویی را نزدیک‎ترین متحد جنبش زنان معرفی می‎کند. وی حضور پر تعداد دانشجویان که کادرهای ارتباطی کمپین یک میلیون امضا بودند، را یکی از عوامل و روش‎هایی معرفی می‎کند که کمپین توانست شبکه گسترده‎ای در تهران و شهرستان‎ها ایجاد کند.۱۱ وی همچنین در رابطه با برگزاری روز جهانی زن در دانشگاه‎ها می‎نویسد: «در آن زمان [اواخر دهه 1370 و اوایل دهه 1380] برگزاری «روز جهانی زن» در بسیاری از دانشگاه‎ها و فرهنگسرا‎ها مرسوم شده بود...»۱۲
 کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت یکی از جمعیت‎های همسو با جریان فمینیسم در دانشگاه‎های ایران است که از ظرفیت مراکز دانشگاهی در پیشبرد اهداف فمینیستی استفاده کرده است. تحریم انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 ۱۳، فعالیت مؤثر در کمپین یک میلیون امضا۱۴، صدور بیانیه در 17 مرداد 1387 در اعتراض به لایحه حمایت از خانواده۱۵ از جمله اقدامات کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت همسو با جریان فمینیسم بود.
* پی‌نوشت‌ها در دفتر نشریه موجود است.

اندیشه سیاسی مسلمانان ـ ۳۶۸
 فتح الله پریشان/علامه وحید بهبهانی از علمداران و پهلوانان مکتب اصولی در قرن ۱۲ قمری است که راه دشواری را هم برای احیای آن متحمل شد. نوع نگاه وی بر ضرورت اجتهاد و انفتاح باب علمی و استمداد از قوانین اصول فقه در استنباط احکام مورد نیاز مکلفان در تمام حوزه‌های زندگی بسیار جالب است.
علامه وحید بهبهانی برای ضرورت اجتهاد منشأهای گوناگونی بیان می‌کند که عمدتاً ناظر به کلی بودن آیات قرآن و آسیب‌های فراوانی است که بر احادیث شیعی وارد شده و به صورت «فقدان نص، اجمال نص یا تعارض نصوص» کار مجتهد را در استخراج احکام دچار اشکال کرده است.(۱) وی مسئله اجتهاد و وجود مجتهد را برای قانون‌گذاری و بیان احکام (همانند ضرورت وجود طبیب برای سلامت مردم) برای نظم بخشیدن به معاش و معاد مردم ضروری می‌داند و درباره اهمیت اجتهاد و جایگاه مجتهد، مرتبه اجتهاد را نیابت پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) دانسته، مجتهد را همانند پیامبران بنی‌اسرائیل تلقی کرده و علم فقه را از فیوضات ربانی و انوار الهی معرفی می‌کند که خداوند آن را در قلب مجتهد قرار می‌دهد. اهمیت اجتهاد در فقه سیاسی زمانی آشکار می‌شود که بدانیم مسئله پیروی از آرای مجتهد منحصر به عبادات و معاملات نبوده، بلکه در سیاسات و اداره امور سیاسی ـ اجتماعی مردم نیز که بخش اخیر فقه شیعه را تشکیل می‌دهد، همان کاربرد دو بخش دیگر را دارد. اصل اجتهاد در مذهب تشیع بهترین راهکار عقلایی و عقلانی برای سد خلأ قانونی در عصر غیبت است و فقهای شیعه با استفاده از این شیوه عملی می‌توانند نیاز جامعه بشری را به قانون در عرصه‌های مختلف زندگی اجتماعی، از جمله سیاست و حکومت و مسائل جدیدی که با تشکیل حکومت اسلامی به وجود آمد و می‌آید، برطرف کنند.البته، فقهای بزرگی مانند بهبهانی چون در قرون گذشته به کلی از عرصه حکومت برکنار بودند، به شرح و بسط مسائل فقه سیاسی از جمله تعریف آن نپرداختند؛ لذا به تدریج طرح مسائل حکومتی از افکار و اندیشه آنان خارج شد و در مباحث فقهی خود تنها به ذکر احکام خصوصی پرداختند و از احکام عمومی(حکومتی) و مبانی وصول به آنها و استنباط این نوع احکام جز در موارد نادر سخن به میان نیاوردند.(۲)با توجه به شاخصه‌های فقه از دیدگاه بهبهانی، یعنی «اعتدال، استقامت، متانت، حکمت، ضابط و قویم بودن دین و قوانین شریعت»(۳) سیاست در متن دین قرار می‌گیرد؛  همچنین پیوستگی و همبستگی دین و سیاست را می‌توان در نظریه  امامت شیعی جست‌وجو کرد.وحید بهبهانی در تبیین نظریه امامت معتقد است که ریاست دینی و سلطنت‌ دنیایی امام از یکدیگر قابل تفکیک نیست و تنها ریاست توأمان دین و دنیاست که می‌تواند به امور معاش و معاد مردم نظم و انتظام ببخشد.(۴) از آنجا که رفع اختلاف و برقراری نظم محوری‌ترین مبنا و غایت اصلی قوانین شریعت و «از جمله قوانین سیاسی» آن است(۵)، مقررات و حقوق و قوانین مدون سیاسی در شریعت بهترین قانونی است که در صورت اجرای صحیح، نظم مطلوب را در جامعه سیاسی مسلمانان تحقق می‌بخشد.تفکیک‌ناپذیری دین و سیاست را می‌توان از دو حدیثی که بهبهانی نقل کرده و اصل «جامعیت دین اسلام» و قاعده «اشتراک‌ احکام» را از آنها استنباط نموده است، برداشت کرد. وی درخصوص جامعیت دین اسلام و پاسخگو بودن آن نسبت به همه مسائل و نیازهای بشری، از جمله سیاست و حکومت به این حدیث امام باقر(ع) استناد می‌‌کند که فرمودند: «خداوند متعال از هیچ چیزی که مردم در زندگی خود به آن نیاز دارند فروگذار نکرده، مگر اینکه درباره آن قانونی در کتاب خود نازل کرده و برای پیامبرش آن را بیان فرموده است. همچنین برای هر رفتاری حد و مرزی قرار داده و بر آن حد نیز نشانه‌ای مقرر کرده که بر آن دلالت می‌کند و برای کسی که از آن حد فراتر رود، مجازات و تعزیر معین کرده است.»(۶)همچنین، وی در بیان قاعده «اشتراک احکام» بین مکلفان عصر حضور و غیبت تا روز قیامت، به حدیث مشهوری استدلال می‌کند که فرمود: «ان حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه»(۷) پر واضح است که بخشی از حلال و حرام‌های آن حضرت مربوط به حلال و حرام‌های سیاسی می‌شود؛ از این رو، اصل اتحاد دین و سیاست محدود به زمان و مکان خاص «عصر حضور» نمی‌باشد و در تمام اعصار و امصار ثابت و لایتغیر است. از شواهد محکم درون دینی برای اثبات تفکیک‌ناپذیری دین و سیاست از منظر بهبهانی بحث نماز جمعه است. ادله وی در استناد به این مسئله از شرایط اقامه نماز جمعه که طبق روایتی پنج یا هفت نفر شامل امام یا حاکم اسلامی، مؤذن، قاضی، مدعی، مدعی‌علیه و دو شاهد باشند، شروع می‌شود و سیاسی بودن نماز جمعه و اینکه هر کسی نمی‌تواند این فریضه عبادی ـ سیاسی را برگزار کند تا نحوه نماز جمعه، به ویژه خطبه دوم که مسائل اجتماعی ـ سیاسی مدنظر امام جمعه است و اسلحه به دست گرفتن را همه نشانه سیاسی بودن و ارتباط وثیق دین و سیاست می‌داند. مطلب دیگری که درباره مورد رابطه دین و سیاست از دیدگاه بهبهانی مطرح می‌شود «سمحه و سهله» بودن دین و شریعت اسلامی است که در احکام سیاسی، به ویژه روابط متقابل حاکم و شهروندان باید آن را جست‌وجو کرد. وی در ادامه حدیثی را در مذمت خوارج (که با حربه دین به نفی سیاست برخاستند) نقل می‌کند؛ کسانی که به دلیل جهالت و سخت‌گیری در احکام دین مورد اعتراض امام معصوم(ع) قرار گرفتند و توبیخ شدند.
* پی‌نوشت‌ها در دفتر نشریه موجود است.

در تعریف تشریفاتی نهاد سیاست می‌خوانیم: «نهاد سیاست عبارت است از نظامی اجتماعی و فرهنگی که شیوه‌هایی نسبتاً رسمی برای کسب و اعمال قدرت در حوزه‌ قضایی خاصی، از راه مؤسساتی که باید اقتدار قانونی داشته باشند، برقرار می‌کند.» به گفته ماکس وِبِر؛ «قدرت عبارت است از توانایی بالفعل یا بالقوه‌ تأثیرگذاردن بر رفتار یا افکار دیگران.» معمولاًً قدرت را در دو سطح تحلیل می‌کنند:
1ـ اقتدار همان قدرت مشروع است که از سمت یا مقام یا موقعیت در ساختار اجتماعی جامعه نشئت می‌گیرد. برای نمونه پدر بر فرزندش اقتدار دارد، هر چند این اقتدار نامحدود نیست. (مثلاًً او نمی‌تواند پسر نافرمان خود را بکشد.)
2ـ نفوذ همان قدرت در سطحی غیررسمی‌تر است؛ فی‌نفسه از مقام ناشی نمی‌شود؛ اما «بر ویژگی‌های شخصیتی» افراد دارای قدرت و خصوصیات آنانی که تحت نفوذشان قرار دارند، مبتنی است. نفوذ به دو گونه آشکار و نهان وجود دارد. در اصطلاح رایج سیاسی منظور از نفوذ بیشتر نفوذ به صورت نهان است. گروه‌های فشاری که در آمریکا برای مشتریان خود، مثلاًً شرکت‌ها و اتحادیه‌های کارگری، درصدد کسب امتیاز برمی‌آیند، نمونه‌هایی از نفوذ نهان هستند.بدیهی است که نهادهای رسمی سیاسی ارتباط نزدیکی با قانون، رسوم و عرفیات دارند. نظم در حدی معقول باید برقرار شود تا تک‌تک اعضای جامعه امنیت داشته باشند. رسوم که به صورت آداب عامیانه و عرفیات نمود می‌یابد و (تا حدی) در فرد درونی می‌شود تا حدی نظم را تضمین می‌کند؛ اما وسایلی رسمی‌تر باید بخشی از رفتار را تنظیم کند. نهاد سیاسی این تنظیم را در جهت‌های زیر انجام می‌دهد:
۳ـ اجرای هنجارهای رفتاری که برای رفاه جامعه حیاتی تلقی می‌شود؛ نهاد سیاسی آمریکا شامل قوانینی با گستره ضد قتل و تهاجم تا قوانین حاکم بر رعایت مقررات رانندگی و ساخت و نصب ابزار ایمنی برای آسانسورهاست. حفظ نظام و قانون شامل حل‌وفصل اختلافات است و هر کشوری فقط یک نظام قانونی دارد، هر چند این نظام منتقدانی هم داشته باشد. برای نمونه شهروندان آمریکایی، نظام قانونی متفاوت در ایالات مختلف این کشور را ابزاری در دست قدرتمندان برای دستیابی به اهداف خود تلقی می‌کنند. 
۴ـ برنامه‌ریزی، هماهنگ‌سازی و تأمین مالی فعالیت‌هایی که به نفع عامه‌ مردم تلقی می‌شوند؛ انجام پروژه‌هایی را که یک فرد یا گروهی از افراد توان اجرای آنها را ندارند، دولت بر عهده می‌گیرد که از جمله آنها ساختن بنادر، آزادراه‌ها و استادیوم‌های ورزشی و ساخت سدهاست.
۵ـ حمایت در برابر دشمنان خارجی؛ نظارت و هدایت متمرکز نیروهای مسلح و تسلیحات برای محافظت از جامعه در برابر دشمن ضرورت دارد. به این فهرست می‌توان موارد دیگری را نیز افزود.  

تحلیلی بر نسل نوین جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی‌ـ قسمت سی‌‌ویکم
  دکتر سیامک باقری‌چوکامی/اگرچه تقابل نرم کشورهای غربی و ضدانقلاب و مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران در دهه دوم رشد شتابزایی داشت؛ اما این روند در دهه‌های سوم و چهارم پیچیده‌تر و به لحاظ عِدّه و عُدّه متراکم‌تر بود و ابعاد وسیع‌تری در حوزه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی یافت. به بیان دیگر، هر قدر از سال‌ 1370 به سال 1390 نزدیک می‌شویم، جنگ نرم به لحاظ ساختاری، فرایندی، کارکردی و هنجاری نسبت به دهه پیش متفاوت‌تر می‌شود. یکی از سندهای مهم در این باره گزارش کمیته‌ خطر جاری آمریکا با عنوان «ایران رویکرد جدید»(۱)، است که به طور تخصصی تهدیدها، آسیب‌ها و فرصت‌های موجود در جامعه‌ ایران را تبیین ‌کرده و راهبردها و سیاست‌های مقابله‌ای با جمهوری اسلامی ایران را ارائه ‌نموده است.

براندازی سیاسی
 با توسعه نفوذ رسانه‌های ماهواره‌ای
از اواخر دهه دوم انقلاب، شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان رشد سریعی یافت. در حالی که در ابتدای سال ۷۳ تنها سه شبکه تلویزیونی فارسی زبان شامل شبکه تلویزیونی گروهک نفاق و دو شبکه لس‌آنجلسی مشغول فعالیت علیه امنیت و فرهنگ مردم کشورمان بودند، در سال ۹۱ این تعداد به ۱۲۵ شبکه فارسی زبان رسید که از این تعداد تنها ۱۳ شبکه مخصوص پخش سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی بود. از سال 1378 تا سال 1388 یعنی ظرف مدت 10 سال، 60 شبکه ماهواره‌ای فارسی زبان راه‌اندازی شد. در واقع، سال 87 آغاز تحولات مهم در شبکه‌های فارسی زبان ماهواره‌ای بود که برخی از آنها از داخل تأسیس و حمایت شده‌اند، از جمله شبکه‌های «ام‌بی‌سی»، «بی‌بی‌سی فارسی»، در سال 87، «فارسی وان» در سال 88، «پی‌ام‌سی خانواده»، «جم کلاسیک» و «من و تو» در سال 89 تأسیس شدند. 

براندازی سیاسی با توسعه نفوذ شبکه‌های اجتماعی و تعاملی
در دهه‌های سوم و چهارم، فضای مجازی یا سایبری و شبکه‌های اجتماعی همچون فيس‌بوك، توئيتر، یوتيوب، فرندفيد و... با توجه به موانع رسانه‌ها برای انتقال پیام به مردم ایران در اولویت برنامه‌های براندازی نرم آمریکا و متحدان غربی و صهیونیستی قرار گرفت. آمریکا و متحدان آن به صورت برنامه‌ریزی شده به توسعه این شبکه‌ها در میان ایرانیان مبادرت ورزیدند. مفهوم شبکه‌های اجتماعی در ایران به طور گسترده حدود سال 1383 با حضور شبکه اجتماعی اورکات در میان کاربران ایرانی رواج پیدا کرد و در مدت کوتاهی به قدری  رشد کرد که پس از برزیل و آمریکا، ایران سومین کشور حاضر در اورکات شد. در اواخر دهه 1380 به طور تقریبی 700 هزار بلاگر در فضای مجازی ایران وجود داشت و با توجه به تمرکز رسانه‌های جدید مانند فیس‌بوک، توئیتر و یوتیوب بر تحولات ایران، این شبکه‌ها نقش کلیدی را در گسترش اخبار مخالفان نظام ایفا کردند. اوج فعالیت سیاسی این شبکه‌ها در انتخابات 88 و هدایت فتنه 88 است. وزارت امور خارجه ایالات متحده در زمان انتخابات از شرکت توئیتر درخواست کرده بود که برنامه ارتقای شبکه‌اش را که پایگاه اطلاع‌رسانی توئیتر را برای مدتی از دسترس خارج می‌ساخت، به طور موقت به تعویق بیندازد. همه این شبکه‌ها به طور مشخص نشان می‌دادند که جنگ نوینی در بستر ابزارهای نوین ارتباطی در دستور كار دولت آمريكا قرار گرفته است. براساس آمار وزارت اطلاعات 60 مرکز و بنیاد غربی که بیشترین فعالیت را علیه ایران داشتند، عبارت بودند از :۱ـ بنياد سوروس يا بنياد جامعه باز؛ ۲ـ مرکز وودرو ويلسون؛ 3ـ خانه آزادي؛ ۴ـ صندوق اعانه ملي براي دموکراسي(N.E.D)؛ ۵ـ مؤسسه دموکراتيک ملي(N.D.I )؛ ۶ـ مؤسسه جمهوريخواه مليN.R.I) )؛ ۷ـ بنياد فورد؛ ۸ـ بنياد برادران راکفلر؛ ۹ـ مؤسسه هوور دانشگاه استانفورد؛ ۱۰ـ مؤسسه هلندي هيووس؛ ۱۱ـ انستيتو واشنگتن براي مسائل خاورميانه نزديک؛ ۱۲ـ مؤسسه آمريکن اينترپرايز؛ ۱۳ـ بنياد نو آمريکا؛ ۱۴ـ بنياد عبدالرحمن برومند؛ ۱۵ـ انستيتو آلبرت انیشتين؛ ۱۶ـ جنبش جهاني براي دموکراسي؛ ۱۷ـ شبکه فعالان جوان دموکراسي؛ ۱۸ـ گروه اطلاعات دموکراسي و تکنولوژي ارتباطات؛ ۱۹ـ جنبش بين‌المللي پارلماني براي دموکراسي؛۲۰ـ انستيتو شبکه جست‌وجو دموکراسي؛۲۱ـ مؤسسه ريگا؛ ۲۲ـ مؤسسه برگمن؛ ۲۳ـ شوراي روابط خارجي آمريکا، کميته خطر حاضر؛ ۲۴ـ انستيتو بروکينگز؛ ۲۵ـ مرکز سابان وابسته به بروکينگز؛ ۲۶ـ ديده‌بان حقوق بشر و ۲۷ـ بنياد آمريکاي جديد.( وزارت اطلاعات، 4/10/1388) 

گوشه‌ای آشکار از هزینه‌های براندازی سیاسی در دهه سوم
در دهه سوم کمک‌های مادی و معنوی آمریکا و برخی از کشورهای خارجی نیز شدت بیشتری یافت. گزارشی که وزارت اطلاعات از کمک‌های آمریکا در دوره انتخابات 1388ـ 1387 به رسانه‌ها و انجمن‌های داخلی و خارجی ارائه داد نشان داد که جنگ نرم بر ضد ایران برای غرب در اولویت نخست قرار دارد. 

«اسلام سياسي در ايران» رساله دکتری آقای سيدمحمدعلي حسيني‌زاده، با هدف بررسی چرايي و چگونگي پيدايش، سير تحول و چالش‌هاي گفتمان «اسلام سیاسی» در ايران را  انتشارات دانشگاه مفید در قالب کتاب در سال‌های 1386 و 1389 به چاپ رسانده است.
اسلام سياسي گفتماني است كه از ميانه‌هاي دهه بيست شمسي در ايران شكل گرفت و سپس در سال‌هاي دهه چهل در چالش با رژيم سكولار و مستبد پهلوي بارور شد. اين گفتمان در طول زمان به گفتماني عام و فراگير تبديل شد و ايرانيان را مجذوب خود کرد. با انقلاب اسلامي سرانجام گفتمان اسلام سياسي در ايران مسلط شد و ساماندهي جامعه را در اختيار گرفت. 
نویسنده در بخشی از مقدمه کتاب درباره این گفتمان نوشته است: «اسلام سياسي به آن دسته از جريان‌هاي اسلامي گفته مي‌شود كه به ضرورت تأسيس حكومت اسلامي باور دارند. هواداران اسلام سياسي بر اين باورند که اسلام داراي نظريه‌اي جامع درباره دولت و سياست است. اينان از مفهوم‌ها و تعبيرهاي اسلامي براي تبيين و توضيح وضعيت موجود جامعه‌هاي اسلامي استفاده مي‏كنند و بازگشت به اسلام را براي درمان آسيب‌ها و بحران‌هاي جامعه معاصر خواستارند. 
اسلام سياسي تشكيل حكومت اسلامي را مقدمه‌اي ضروري براي ايجاد جامعه‌اي سراسر اسلامي تلقي مي‌كند و چنين حكومتي را مناسب‌ترين شكل حكومت در جامعه‌هاي مسلمان دانسته و آن را از تمامي مفاسد و نواقص حكومت‌هاي موجود بركنار مي‌بيند.» 
اگرچه اسلام سياسي از مهم‌ترين جريان‌ها و گفتمان‌های اسلامي در جوامع اسلامي به‌شمار مي‌آيد، ولي به جز در مورد ايران، اسلام‌گرايان نتوانسته‌اند حكومتي قدرتمند و مبتني بر آموزه‌هاي اسلام سياسي بنا كنند. اسلام سياسيِ ايراني بر مذهب شيعه به‏عنوان دال برتر هويت ايراني و سامان‏دهنده اصلي حيات سياسي و اجتماعي جامعه تأكيد مي‏كند و از انقلاب اسلامي سال 1357 به بعد، مديريت جامعه ايراني را در اختيار داشته است.  بنابراين، اسلام سياسي ايراني را مي‌توان موفق‌ترين تجربه عينيت‌يافته گفتمان اسلام سياسي در جهان اسلام به‌شمار آورد. ازاين‌رو، كاميابي يا ناكامي اين الگو بر سرنوشت جامعه ايراني و اسلام سياسي در جهان اسلام تأثيري فراوان خواهد گذاشت. پژوهش‌هایی مانند این کتاب با بررسی چالش‌هاي اسلام سياسي، امكان‌ها و محدوديت‌هاي آن در ايران و جهان اسلام درصددند گام مهمی در غنای آن بردارند. 

انتخابات این دوره ریاست جمهوری آمریکا، انتخاباتی منحصربه‌فرد بود. این موضوع علاوه بر محتوای مناظره‌های انتخاباتی کلینتون و ترامپ، از یک نوع مطالبه عمومی در جامعه چند پاره آمریکایی هم خبر می‌داد. مطابق نظرسنجی‌های مؤسساتی مثل پیو و گالوپ، این مطالبه عمومی، خواست و تقاضای بالای ۷۰ درصد مردم این کشور برای اصلاح و تغییر نظام حاکمیتی این کشور است. این انتخابات علاوه بر نمایان کردن واقعیت انحطاط اخلاقی سردمداران آمریکایی، نشان از نوعی بیداری در جامعه آمریکا دارد. با وجود همه شواهد مبنی بر انحطاط اخلاقی ترامپ، رویکرد میلیون‌ها آمریکایی به او در مقطع تبلیغات انتخاباتی بیشتر به این دلیل بود که وی را به عنوان یک فرد ضد نظام، بر گزینه دیگر که نماینده حفظ وضع موجود بود، ترجیح می‌دادند.