اقتصاد در خدمت بانک‌ها
سردار خراسانی، مشاور عالی اقتصاد مقاومتی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به ضرورت وجود مدیریت جهادی، گفت: «مدیریت جهادی شعار نیست که فقط در کلام خلاصه شود؛ بلکه باید در همه‌ عرصه‌های عملیاتی پیاده شود و همه‌ ابعاد در گزینش، مدیریت و اجرا باید جهادی باشد.»
 خراسانی با اشاره به اینکه اصلاح ساختاری در تحقق اقتصاد مقاومتی ضروری است؛ افزود: «اولین موردی که از لحاظ اصلاح ساختاری در اولویت است؛ بانک است. اگر نتوانیم بانک را متناسب با انتظارات و اهداف اصلاح کنیم؛ کشتی سوراخ خواهیم داشت و همیشه باید مراقبت کنیم که غرق نشود. در بسیاری از کشورهای جهان بانک در خدمت اقتصاد است، ولی در کشور ما اقتصاد در خدمت بانک است؛ یعنی هر تولید‌کننده‌ای در کشور لاجرم باید به بانک خدماتی بدهد. این موضوع باید با کار فکری حل شود.»
سردار خراسانی آفت مبارزه با قاچاق، رانت و فساد اقتصادی را نداشتن دید ملی برای مبارزه با آن دانست و افزود: «برای پیاده‌سازی اقتصاد مقاومتی نباید آن را به یک بحث سیاسی تنزل داد؛ بلکه باید به اقتصاد مقاومتی یک نگاه ملی داشته باشیم؛ چرا که امنیت ملی ما به پیاده‌سازی اقتصاد مقاومتی وابسته است.»

اجازه صادرات طلا
شورای پول و اعتبار بانک مرکزی ایران با ارسال نامه‌ای به مقامات گمرکی، صادرات طلا را به شرطی که طلای خام صادراتی از معادن داخلی استخراج شده باشد و در بازارهای ایران به قیمت‌های رقابتی بین‌المللی فروش نرفته باشد، مجاز اعلام کرده است به علاوه، صادرکنندگان باید درآمد حاصل از صادرات طلا را یا به صورت ارز خارجی یا به شکل شمش‌های طلای استاندارد به کشور برگردانند. بانک مرکزی ایران پیشتر برای صادرات طلا حق انحصاری داشت.
هر چند صادرکنندگان هنوز برای فروش طلا به مجوز بانک مرکزی نیاز دارند، اما برطرف کردن محدودیت‌های پیشین با استقبال بسیاری از سوی فعالان صنعت طلا مواجه شده است. محمد والی، رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان طلا و جواهرات در این باره گفت: «این اقدام به معادن ایران فرصت می‌دهد تا وارد بازارهای جهانی شوند.» مرتضی مؤمن‌زاده، محقق معدن نگاه چندان مثبتی به قانونی شدن صادرات طلای خام ندارد و معتقد است: «تولید طلای خام سالیانه ایران 5 تا 10 تن برآورد می‌شود، در حالی که حجم طلای در گردش به سالیانه 300 تن می‌رسد و این امر نشان می‌دهد که صادرات طلا تا ایفای نقشی مهم در کل اقتصاد کشور راه درازی در پیش دارد.»



معرفی نامزد جمعیت رهپویان تا آخر آذرماه
پرویز سروری، قائم‌مقام جمعیت رهپویان درباره وضعیت اصولگرایان در انتخابات گفت: «شرایطی که اصولگرایان در انتخابات دارند با شرایط اصلاح‌طلبان، متفاوت است، به این دلیل که مصداق برای آنها روشن و مشخص است که کاندیدای اصلی آنها آقای روحانی است و به همین دلیل می‌تواند عامل انسجام‌بخشی و به شکلی عامل جلو افتادن برنامه‌های اصلاح‌طلبان و کارهای میدانی آنها برای انتخابات باشد.» سروری با بیان اینکه اصولگرایان در ابتدا باید مدلی را طراحی کنند که بتواند انسجام ایجاد شود، افزود: «این مدل باید بتواند فرایند وحدت و رسیدن به یک نامزد را در بین اصولگرایان به وجود بیاورد که در این راستا جمعیت رهپویان برای رسیدن به مدلی که بتواند ائتلاف و اجماع را در بین اصولگرایان ایجاد کند آن را در دستور کار خود قرار داده است.» 
او با بیان این موضوع که جمعیت رهپویان تصمیم دارد تا پایان آذرماه به نامزد مورد نظر خود برسد، گفت: «نامزد مورد نظر جمعیت رهپویان را به ائتلاف اصولگرایان معرفی می‌کنیم تا در بین نامزدهای معرفی شده از سوی طیف‌های مختلف اصولگرا مورد بررسی قرار گیرد تا به گزینه واحد دست یابیم؛ اما هنوز نامزدی برای معرفی تعیین نشده است.»



تهدید با چراغ خاموش
محمد محمدرضایی، رئیس ستاد اقوام ایرانی حامی حسن روحانی در سال 92 گفت: «در استان‌ها تیم‌های سایبری با پروفایل‌های جعلی درست شده‌اند و به ترور شخصیتی و تهدید منتقدان دولت می‌پردازند.» وی برای انتخابات سال آینده پیشنهاد داد: «ما پیشنهاد داده‌ایم که آقای شمخانی (دبیر شورای عالی امنیت ملی) برای انتخابات سال 96 مقابل روحانی به رقابت بپردازد.» وی افزود: «در حال بررسی شرایط هستیم و منتظریم که ببینیم آقای شمخانی به این پیشنهاد ما چراغ سبز نشان می‌دهد یا خیر.» نماینده مجلس ششم در پاسخ به این پرسش که به نظر شما از بین اصلاح‌طلبان در سال 96 چه افرادی می‌توانند کاندیدا شوند؟ گفت: «از بین اصلاح‌طلبان آقای پزشکیان ظرفیت خوبی برای کاندیداتوری در سال 96 دارد؛ اما باید دید آیا وی به کاندیداتوری تمایل دارد یا خیر.» محمدرضایی با بیان اینکه در شرایط فعلی اصلاح‌طلبان به دو دسته دولت‌طلب و اصلاح‌طلبان اصیل تقسیم می‌شوند، تصریح کرد: «دولت‌طلبان جبهه اصلاحات به حمایت از روحانی تمایل دارند؛ اما اصلاح‌طلبان اصیل که به‌دنبال آرمان‌های خود هستند، دیدگاه دیگری دارند.» وی درباره ادعای آزادی بیان و مطبوعات از سوی رئیس‌جمهور و پاسخ رئیس‌ قوه قضائیه به آن نیز اظهار داشت: «این اظهر من الشمس است که آقای روحانی در ظاهر یک چیزی می‌گوید؛ اما در باطن به‌گونه دیگری رفتار می‌کند.»


 دکتر یدالله جوانی/ در زمانه‌ای که عده‌ای آمریکا را کدخدای جهان می‌پندارند و از رهگذر این پنداشت، به دنبال متصل کردن واگن ایران به لوکوموتیو آمریکا برای پیشرفت کشور هستند؛ شناخت پیدا کردن از واقعیات ایالات متحده یک ضرورت است. واقعیات آمریکا را در پرتو بصیرت عمیق و نافذ باید آن‌گونه که هست مورد توجه و تأمل قرار داد. رفتار و مواضع برخی از نخبگان سیاسی و غیرسیاسی کشور در سال‌‌های اخیر، نشان می‌دهد که ملت ایران با مشکل بی‌بصیرتی عده‌ای از نخبگانش مواجه شده است؛ نخبگانی که به دلیل بی‌بصیرتی مجذوب آمریکا شده‌اند.
رهبر حکیم و دوراندیش انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مردم استان شهیدپرور اصفهان در هفته گذشته، «بصیرت سیاسی» را یکی از نیازهای ضروری به‌ویژه برای نخبگان کشور دانستند و در این باره فرمودند: «نبود بصیرت موجب می‌شود که انسان مجذوب مواردی شود که واقعاً جاذبه ندارد، همانند عده‌ای که مجذوب آمریکا هستند، در حالی که این مجذوبیت دروغین است.»
آری، این یک واقعیت تلخ است که عده‌ای از نخبگان بی‌بصیرت کشور، در دام مجذوبیت‌های دروغین آمریکا گرفتار شده و بدون توجه به واقعیات آمریکا، تصور می‌کنند مشکلات اقتصادی ایران را از طریق رابطه با ایالات متحده می‌توان حل کرد. با تحلیل انتخابات آمریکا و تمرکز بر دلایل رأی‌آوری دونالد ترامپ، می‌توان تاحدودی به واقعیات این کشور دست یافت. انتخابات اخیر آمریکا، یک استثنا است. استثنا از این جهت که ترامپ در رقابت‌های انتخاباتی و تبلیغات خود، نه‌تنها رقیب خود از حزب دموکرات، بلکه نظام سیاسی آمریکا را به چالش کشاند. ترامپ در نطق‌های آتشین خود و در مناظره‌های انتخاباتی‌اش، از واقعیات تلخ آمریکا به عنوان محصول نظام سرمایه‌داری و سیستم فاسد سیاسی این کشور رونمایی کرد. ترامپ به درستی در نطق‌های انتخاباتی‌اش، دلایل جنبش وال‌استریت با شعار «ما ۹۹ درصد هستیم» را بیان داشت. هر چند وی خود محصول همین نظام فاسد سرمایه‌داری است؛ اما با استفاده از شیوه‌های جذاب پروپاگاندای انتخاباتی و با تکیه بر نفوذ مالی ـ تبلیغاتی‌اش، تلاش کرد تا خود را فردی توانا و با انگیزه برای بر هم زدن وضع موجود معرفی کند. ترامپ در رقابت‌های تبلیغاتی، ضمن معرفی کردن رقیبش به میراث‌دار و نماینده جریان سرمایه‌داری و وضع موجود و تصریح بر اینکه در آمریکا ما سرمایه‌دارها به راحتی می‌توانیم سیاستمداران را بخریم و در اختیار بگیریم؛ مدعی شد، چون من با این سیستم آشنا هستم می‌توانم با آن مبارزه کنم. ادعای بزرگ ترامپ مبنی‌بر آمدن به صحنه برای مبارزه با نظام سیاسی فاسد حاکم بر آمریکا، سبب شد تا سردمداران نظام سرمایه‌داری، صاحبان رسانه‌های بزرگ و پرنفوذ، هنرپیشه‌ها و گروه‌های اجتماعی ذی‌نفوذ و عمده مسئولان در این کشور، از وی روگردان شده و به هیلاری کلینتون متمایل شوند. با توجه به اینکه ترامپ نامزد حزب جمهوریخواهان بود؛ اما تعداد زیادی از سران این حزب، از جمله «پل رایان» رئیس‌ حزب، اعلام کردند به وی رأی نخواهند داد. آری همین دلایل بود که سبب شد طبقات فرودست جامعه آمریکا به ترامپ تمایل نشان دهند. بنابراین در انتخابات اخیر آمریکا، رقابت بین دو حزب جمهوریخواه و دموکرات نبود؛ بلکه به نوعی رقابت بین ترامپ و نظام سرمایه‌داری و نظام سیاسی آمریکا بود. در این انتخابات آقای ترامپ با شعارهایی علیه وضع موجود و افشای فسادهای نظام سرمایه‌داری حاکم بر آمریکا، توانست نگاه‌های مردم آمریکا را به خود جلب کند. ترامپ بیش از رقیبش به واقعیات و مشکلات کشور و جامعه آمریکا اشاره کرد و به همین دلیل توانست بر وی پیروز شود. اهم این واقعیات در مؤلفه‌های زیر قابل بررسی است.
۱ـ آمریکا ابرقدرت فروریخته
دونالد ترامپ بر این شعار تمرکز داشت که می‌خواهد آمریکا را به قدرت اول جهان برگرداند. معنای این سخن آن است که آمریکا موقعیت پیشین خود را در صحنه بین‌الملل از دست داده و دیگر ابرقدرت نیست. دونالد ترامپ مدعی شد که می‌خواهد آمریکا را به مردم برگرداند.
وی سیاست‌های اوباما را عامل خدشه وارد شدن بر پرستیژ آمریکا معرفی کرد و از این جهت توانست با ادعای احیای پرستیژ آمریکا، در جامعه آمریکا محبوبیت پیدا کند.
۲ ـ آمریکا کشوری با بحران‌های بزرگ
ترامپ بر روی مشکلات اقتصادی آمریکا، فقر و محرومیت توده‌های مردم، شکاف‌های طبقاتی و نقش نظام سیاسی آمریکا در پیدایی این مشکلات، دست گذاشت و آنها را برجسته کرد. واقعیت آن است که اکنون آمریکا با حدود ۲۰ تریلیون دلار، بزرگ‌ترین کشور بدهکار جهان است. کسری بودجه بسیار زیاد، محرومیت ۴۲ میلیون نفری جامعه آمریکا خدمات اولیه و بیکاری فراوان از مختصات اقتصاد آمریکا است.
۳ ـ سرخوردگی مردم از نظام سیاسی آمریکا
مردم آمریکا به شدت از نظام سیاسی این کشور سرخورده شده‌اند. وقتی در آمریکا جنبش وال‌استریت شکل گرفت، عده‌ای از کارشناسان مسائل آمریکا از یک انقلاب سیاسی سخن گفتند. «برنی سندرز» از دموکرات‌های آمریکا در خلال انتخابات میان‌دوره‌ای در درون حزب دموکرات، از انقلاب سیاسی در آمریکا گفت و معتقد بود که نظام سرمایه‌داری در آمریکا به‌عنوان یک درصد تصمیم‌گیر در مقابل ۹۹ درصد مردم و جنبش وال‌ استریت قرار دارد. آقای ترامپ، در رقابت‌های انتخاباتی، آن یک درصد را به چالش کشید و سعی کرد خودش را وامدار احیای حقوق آن ۹۹ درصد معرفی کند.
۴ ـ آمریکا مؤسس گروه‌های تروریستی و داعش
ترامپ با صراحت از آمریکا و رئیس‌جمهور پیشین این کشور آقای اوباما و هیلاری کلینتون، به‌عنوان مؤسسین داعش یاد کرده و آنها را طرفدار تروریسم معرفی کرد. ترامپ صریح اعلام کرد که در سال‌های اخیر آمریکا برای جنگ در خاورمیانه شش تریلیون دلار هزینه کرده و هیچ نتیجه‌ای از این جنگ‌ها نگرفته، در حالی که می‌شد با این پول‌ها دو بار آمریکا را ساخت.
۵ـ آمریکا و تضادهای درونی
انتخابات آمریکا و نوع رقابت‌ها در انتخابات اخیر با توجه به نتایج حاصله و چالش‌های بعدی، نشان می‌دهد که جامعه آمریکا از درون با تضادهای فراوانی روبه‌رو شده است. درگیری‌های خیابانی و اعتراض به نتیجه اتهامات از یک‌سو و اعتراضات به سازوکارهای انتخاباتی متعلق به قرون گذشته در آمریکا از دیگر سو، این تضادها را آشکار ساخته است. این تضادها می‌تواند روندهای واگرایی میان ایالت‌های مختلف آمریکا را تشدید کند و در نهایت به فروپاشی ایالات متحده بینجامد. هیلاری کلینتون در سخنرانی پس از پایان انتخابات با اشاره ضمنی به همین چالش‌ها و بحران‌های اجتماعی گفت، فکر نمی‌کردیم آمریکا اینچنین دو پاره شود. توصیه اوباما به معترضان خیابانی مبنی‌بر تداوم بخشیدن به اعتراضات علیه ترامپ، در این راستا بسیار قابل‌‌تأمل است.
۶ ـ از دست دادن قدرت ائتلاف‌سازی
از دیگر واقعیات آمریکا که در این انتخابات و پس از آن بیش از پیش آشکار شد، از دست رفتن قدرت ائتلاف‌سازی پیشین آمریکا است. به یقین با به قدرت رسیدن ترامپ، ضعف آمریکا در ائتلاف‌سازی بیشتر نمایان خواهد شد. واکنش دولت‌های اروپایی به انتخاب ترامپ، ریشه در همین واقعیت دارد.
این واقعیات نشان می‌دهد، ایالات متحده به دلیل مشکلات ساختاری، تعارضات فرهنگی و اجتماعی، فسادهای سیاسی و سیاست‌های نادرست سردمدارانش، در مسیر فروپاشی قرار دارد. ریشه تمامی این مشکلات، به ذات نظام لیبرال‌دموکراسی سرمایه‌داری برمی‌گردد. این فروپاشی قطعی است و خبر آن را حضرت امام خمینی(ره) در پیام تاریخی خود به آقای گورباچف به همگان دادند. حال سؤال این است که جمهوری اسلامی در جایگاه یک قدرت نوظهور، با کدام منطق و بر اساس چه استدلال‌هایی می‌تواند مشکلات خود را از طریق رابطه با آمریکا حل کند؟



 «بیکاری» 
مهم‌ترین چالش کشور 
در نظرسنجی یکی از ارگان‌ها درباره مهم‌ترین چالش کشور، بیش از 50 درصد پاسخ‌دهندگان، بیکاری را مهم‌ترین چالش اصلی کشور دانسته‌اند. بر اساس این نظرسنجی، دغدغه اقشار متوسط بیکاری و دغدغه اقشار ضعیف معیشت است. همچنین؛ در این نظرسنجی ۵۰ درصد شرکت‌کنندگان در پاسخ به این پرسش که مهم‌ترین دستاورد سال‌های اخیر چه بوده است، گفته‌اند که نمی‌دانیم؛ 25 درصد آنها برجام و ۹ درصد کنترل تورم را مهم‌ترین دستاورد سال‌های اخیر دانسته‌اند؛ گفتنی است، دوسوم مردم هم گفته‌اند برجام دستاوردی برای ما نداشته است. 

دلایل مخالفت 
با لانه نفوذ
مخالفت با تأسیس دفتر اتحادیه اروپا در تهران به دو دلیل بوده است؛ اول اینکه اساساًً نظام با پرداختن جدی به اتحادیه اروپا و شخصیت مستقل دادن به آن مخالف است. استدلال این است که اگر قرار است ما با کشورهای اروپایی مذاکره کنیم که اشکالی هم ندارد با آنها روابطی داریم، با خودشان مذاکره کنیم، چرا باید یک موجودیت بزرگ‌تری از همه اینها ایجاد کنیم که در واقع قدرت آنها بی‌خودی اضافه شود. ما می‌خواهیم با آلمان و فرانسه مذاکره کنیم، با خود این کشورها مذاکره کنیم، چرا جمع این کشورها را با همدیگر بگیریم.  دوم اینکه اتحادیه اروپا از موضع بالا برخورد می‌کند، در حوزه‌های دیگر، همچون حقوق بشر دخالت می‌کند، مطالبه می‌کند و سوابق‌ آن نشان داده است که از مخالفان و معارضان نظام حمایت می‌کند. 

شرط قالیباف
 برای نامزدی
حسن سبحانی‌نیا، فعال سیاسی اصولگرا درباره برنامه اصولگرایان برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال 96 گفت:‌ «امکان توافق بر سر یک کاندیدا وجود دارد و از محالات نیست. در واقع اگر منیت‌ها و خودخواهی‌ها را کنار بگذارند و روی اصول کلی خود تأکید کنند، امکان رسیدن به نامزد واحد وجود دارد.» این نماینده پیشین مجلس تصریح کرد: «من شنیده‌ام که آقای قالیباف مطرح کردند در صورتی وارد عرصه می‌شوم که مجموعه اصولگرایان برای کاندیداتوری‌ام اتفاق نظر داشته باشند که البته منطقی است.» وی افزود: «اگر مثل دور گذشته نامزدهای اصولگرایی متعدد باشند، فایده‌ای ندارد و آرا پراکنده می‌شود؛ لذا باید منتظر باشیم. البته به نظر می‌رسد رأی نیاوردن آقای قالیباف در دو دوره نیز به دلیل همین نبود اتفاق‌نظر بوده است.»

دختر ترامپ 
دوست من است
«ولیدبن‌طلال» میلیاردر سعودی با اشاره به روابط خود با «دونالد ترامپ» به ویژه در زمینه اقتصادی، «ایوانکا» دختر ترامپ را فردی نزدیک به خود دانست و گفت: «ایوانکا برای من مثل یک دوست است». بن طلال افزود: «رابطه من و ترامپ قدمتی ۲۵ ساله دارد. من یک هتل و یک کشتی از او خریده‌ام. بعد از انتخابش نیز بلافاصله با او تماس گرفتم و به او تبریک گفتم. فکر می‌کنم ما اختلافاتی را که در زمان رقابت‌های انتخاباتی وجود داشت، پشت سر گذاشته‌ایم.»

خرید اس 400
از روسیه
فکری ایشیک، وزیر دفاع ترکیه گفت: «ما در حال مذاکره با روسیه برای خرید سامانه موشکی اس400 هستیم؛ اما با دیگر کشورها نیز در این زمینه مذاکره می‌کنیم. روسیه موضع مثبتی در این باره دارد.»


   حسین عبداللهی‌فر/  برخی از روزنامه‌های وابسته به اصلاح‌طلبان در روزهای پایانی هفته از قول احمدی‌نژاد تیتر زدند: «انتخابات آینده سوت و کور خواهد بود.» 
«آفتاب یزد» نوشت: «وی در جلسه‌ای که به تازگی با مشاوران و دستیارانش داشته، هشدار داده است که دود این سردی انتخابات به چشم نظام خواهد رفت. احمدی‌نژاد هرگونه کمک به گرم کردن تنور انتخابات سال آینده را رد کرده و گفته است: اگر آقایان انتظار دارند من نقش صداوسیما را بازی کرده و شور و حالی به انتخابات بدهم در اشتباهند. من هیچ نقش مشوق و محرکی در انتخابات ایفا نخواهم کرد.» 
در این زمینه دو پرسش مطرح می‌شود؛ نخست اینکه چرا احمدی‌نژاد فکر می‌کند انتخابات آینده سردترین انتخابات‌ها خواهد بود؟ دوم اینکه چرا اصلاح‌طلبان از این ادعای احمدی‌نژاد استقبال کرده‌اند؟
در پاسخ به پرسش اول می‌توان به چند نکته اشاره کرد: 

۱ـ با آمدن احمدی‌نژاد دوقطبی گسترده‌ای سراسر کشور را در برمی‌گرفت که همه افراد ناگزیر بودند در آن به مخالف یا موافق احمدی‌نژاد دسته‌بندی شوند. واقعیت این است که این‌گونه دوقطبی‌سازی با وجود همه مخاطراتی که دارد، به مشارکت حداکثری کمک می‌کند و اکنون که آن دوقطبی شکل نمی‌گیرد، به ذهن برخی چنین متبادر می‌شود که حضور مردم در پای صندوق‌های رأی کاهش خواهد یافت. 

۲ـ بسیار طبیعی است که احمدی‌نژاد از جمله کسانی باشد که فکر کند انتخابات بدون حضور وی سرد خواهد بود؛ چراکه در گذشته نیز همه کسانی که به نحوی از صحنه رقابت‌های انتخاباتی کنار گذاشته شدند، چنین تصوری داشتند. به ویژه آنکه احمدی‌نژاد خود را دارای پایگاه اجتماعی وسیعی می‌داند و گمانش بر این است که همه کسانی که می‌خواستند به او رأی بدهند، اکنون انگیزه‌ای برای حضور در پای صندوق‌های رأی ندارند. 

۳ـ احمدی‌نژاد بیش از آنکه پیشگویی کند، حدیث نفس کرده و خواسته خود را بیان داشته است. در واقع، او خواهان حضور اندک مردم در انتخابات پیش‌رو است تا اهمیت خود را به حامیانش نشان دهد. چنانکه گفته است، دود این سردی به چشم نظام خواهد رفت و آقایان نباید انتظار داشته باشند او به گرم کردن تنور انتخابات کمک کند.

۴ـ اگر چنین اتفاقی رخ دهد، نه به اهمیت احمدی‌نژاد ارتباطی دارد و نه حاکی از هنر غیب‌گویی اوست؛ بلکه بسیاری از تحلیلگران معتقدند اگر گزینه جدی در رقابت با روحانی وارد صحنه نشود و مردم ادامه دولت فعلی را بعید ندانند، در چنین شرایطی مشارکت حداکثری رخ نمی‌دهد.

۵ـ نکته دیگری که احمدی‌نژاد آن را به طور کامل نادیده گرفته، این است که با نیامدن وی راه رقابت برای بسیاری از چهره‌های جدید و کارآمد باز شده و ورود آنها می‌تواند رقابت‌های انتخاباتی را پرشور کند. بنابراین، از هم اکنون می‌توان بطلان نظر احمدی‌نژاد را پیش‌بینی کرد. با این توصیف، پاسخ به پرسش دوم مبنی بر چرایی استقبال اصلاح‌طلبان روشن شده است، چراکه آنها هم از دوقطبی برخطر احمدی‌نژاد و روحانی نجات یافته‌اند و هم اینکه این پیشگویی به نوعی محتمل بر ادامه دولت فعلی است.  


 محمد رضا مرادی/ حزب‌الله لبنان روز به روز قدرتمندتر می‌شود. این حزب که به تازگی با رسیدن میشل عون به ریاست‌جمهوری پیروزی بزرگی را رقم زد و خود را یک حزب تعیین‌کننده در لبنان معرفی کرد، اکنون با یک نمایش قدرت در سوریه پیام مهمی به دشمنان خود ارسال کرده است. رژه نظامی باشکوه جنبش حزب‌الله لبنان در منطقه «القصیر» سوریه که برای اولین بار از زمان تشکیل و آغاز فعالیت این جنبش برگزار شد، غرب و صهیونیست‌ها را متحیر و غافلگیر کرد. این رژه به مناسبت روز شهید برگزار شد و طی آن صدها رزمنده حزب‌الله با پوشش نظامی یکدست و تجهیزات نظامی پیشرفته از مقابل جایگاه اصلی رژه رفتند. این رژه نظامی که در نوع خود استثنایی و منحصربه‌فرد بود، اولین رژه حزب‌الله در سوریه به شمار می‌آید. منطقه «القصیر»، واقع در ریف جنوبی حمص در دو بعد نظامی و امنیتی منطقه‌ای سمبلیک برای حزب‌الله است؛ از این رو این مراسم در این منطقه برگزار شد. نیروهای مسلح و ارتش سوریه با کمک و همراهی رزمندگان حزب‌الله موفق شدند در سال 2013 میلادی القصیر را از اشغال گروه‌های تروریستی تکفیری آزاد کنند. تصاویر منتشر شده از رژه بزرگ یگان زرهی حزب‌الله در منطقه القصیر استان حمص سوریه با انعکاس گسترده و تحلیل‌های رسانه‌ای در لبنان، منطقه و رژیم صهیونیستی روبه‌رو شد و بسیاری آن را پیامی قوی به رژیم صهیونیستی و تروریسم تکفیری ارزیابی کردند. گفتنی است، از یورش ارتش صهیونیستی در سال 1982 به لبنان تاکنون، یگان زرهی حزب‌الله برای نخستین بار در خارج از مرزهای لبنان یک رژه بزرگ نظامی برگزار می‌کند.
این رژه نظامی پس از هماهنگی بین یگان‌های ارتش سوریه مستقر در منطقه القصیر برگزار شد و حزب‌الله می‌داند این نوع فعالیت‌ها را رژیم صهیونیستی با استفاده از ماهواره‌ها و پهپادهای شناسایی زیر نظر می‌گیرد و موجب نگرانی و ترس آن می‌شود. منطقه راهبردی القصیر مفهوم خاصی برای صهیونیست‌ها دارد؛ زیرا از سه سال پیش در گزارش‌های پی‌درپی آمریکایی و صهیونیستی که با استفاده از ماهواره‌های جدید و پیشرفته آماده می‌شوند، از وجود سکوهای موشکی دوربرد، تونل‌ها و کارخانه‌های ساخت سلاح و مهمات در این شهر سوری نزدیک مرزهای لبنان سخن گفته می‌شود. رژیم صهیونیستی سطح یگان‌های شرکت‌کننده در این رژه نظامی زرهی و سلاح‌ها و تجهیزات نظامی استفاده شده در آن را برهم‌زننده توازن بازدارندگی بین آن و حزب‌الله می‌داند و به همین دلیل دستگاه‌های امنیتی رژیم صهیونیستی تصاویر ماهواره‌ای از این رژه را به دقت بررسی کرده‌اند.
رژه اقتدار حزب‌الله لبنان در حالی برگزار شده است که عربستان با کمک دلارهای نفتی به دنبال آن است که به نیابت از آمریکا و رژیم صهیونیستی حزب‌الله را در میان جهان عرب منزوی کند. غربی‌ها نیز با تروریستی خواندن حزب‌الله و تحریم این حزب سعی دارند مانع پیشرفت آن شوند؛ اما در این وضعیت سخت حزب‌الله توانسته است در پنج سال گذشته با ورود به سوریه و مبارزه با تروریست‌ها، ضمن پاکسازی شهرهای سوریه از وجود تروریست‌ها، مرزهای لبنان را نیز امن نگه دارد. اکنون پس از پنج سال مبارزه، حزب‌الله در قامت یک نیروی نظامی حرفه‌ای با تجهیزات پیشرفته، رژه‌ای برگزار کرده است که پیام آن این است که نه تنها رژیم صهیونیستی؛ بلکه کشورهای دیگر نیز توان حمله به حزب‌الله را ندارند. پیام رژه زرهی حزب‌الله به رژیم اشغالگر قدس روشن است و آن، اینکه میدان نبرد آینده تنها مرزهای لبنان نیست و این میدان از نظر جغرافیایی، نظامی و راهبردی بسیار عمیق و گسترده خواهد بود. نوع پوشش این رژه در رسانه‌های صهیونیستی هراس این رژیم از اقتدار و قدرت فزاینده حزب‌الله را نشان می‌دهد که اکنون همانند یک ارتش بزرگ به جدیدترین سلاح‌ها مجهز شده است.

 حسن خدادی/  از همان روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی مسئله تمدن‌سازی نوین اسلامی مورد توجه رهبران انقلاب و خواص انقلابی و دلسوزان انقلاب بوده است. در واقع، انقلاب اسلامی ایران در عصر حاضر نه فقط یک انقلاب سیاسی، بلکه یک «انقلاب تمدن‌ساز» بوده است و نتیجه آن در موضوع تمدن‌، طرح مسئله‌ای بود به نام «تمدن نوین اسلامی» که یکی از اهداف مهم این انقلاب بوده و است و سیاست‌های کلّی نظام اسلامی به رهبری ولایت‌فقیه در این راستا برنامه‌ریزی شده و در حرکت است: «امروز، وظیفه امّت اسلامی تنها این نیست که به یادبود ولادت پیغمبر یا بعثت پیغمبر جشن برپا کند‌؛ این کار کوچک و کمی است نسبت به آنچه وظیفه او است. دنیای اسلام امروز وظیفه دارد مثل خود اسلام و مثل خود پیغمبر، روحی در این دنیا بدمد، فضای جدیدی ایجاد کند، راه تازه‌ای را باز کند. ما به این پدیده‌ای که در انتظار آن هستیم می‌گوییم تمدّن نوین اسلامی...؛ این تفاوت اساسی دارد با آنچه قدرت‌ها درباره بشریّت فکر می‌کنند و عمل می‌کنند‌؛ این به معنای تصرّف سرزمین‌ها نیست؛ این به‌ معنای تجاوز به حقوق ملّت‌ها نیست؛... این به ‌معنای عرضه کردن هدیّه الهی به ملّت‌ها است.»(8/10/۱۳۹۴)
دشمنان تمدن نوین اسلامی از شیوه‌های گوناگونی برای به ثمر نرسیدن این حرکت همچون جنگ‌های داخلی‌، حمایت از منافقین در ترور شخصیت‌ها‌، کمک همه‌جانبه به صدام در هشت سال جنگ تحمیلی‌، تهاجم و شبیخون فرهنگی‌، محاصره اقتصادی‌، تحریم‌ها و... استفاده کرده‌اند.
در کنار همه اینها باید به این موضوع نیز توجه داشت که جهاد کبیر می‌تواند یکی از ملزومات و راهبردهای اساسی تحقق تمدن نوین اسلامی که از جانب رهبر معظم انقلاب مطرح شده، باشد؛ چرا که با مراجعه به اندیشه‌های رهبر فرزانه انقلاب می‌توان به این حقیقت دست یافت که بدون جهاد کبیر و تکیه بر هویت دینی و انقلابی خود نمی‌توان تمدن نوین اسلامی را پی‌ریزی کرد؛ چرا که دشمن در عرصه‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به دنبال تحمیل الگو و سبک زندگی خاص خود است؛ الگویی که با الگوی ارزشی و اسلامی امت اسلام در تعارض است و مقابله با این الگوها جز با روحیه جهادی برگرفته از الگوی جهاد قرآنی که همان «جهاد کبیر» است، امکان ندارد. بنابراین برای رسیدن به چنین تمدنی جز با روحیه جهادی امکان دستیابی به تمدن نوین اسلامی میسّر نخواهد بود و در این مسیر، جهاد کبیر سر‌آمد همه جهادها است که می‌‌تواند به مثابه رمز رسیدن به تمدن اسلامی مورد توجه ویژه قرار گیرد.
اصول شش‌گانه تمدن نوین اسلامی و جهاد کبیر
تحقق تمدن نوین اسلامی متوقف بر اصولی است. اصل اول ولایت الهی است که بحمدالله امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) با حکمت، تدبیر، هوشمندی، ایمان، تقوا، عدالت تراز بالا، مدیریت برجسته و اشراف بر مسائل داخلی و بین‌المللی به نحو احسن با تأییدات الهی و الطاف حضرت بقیه‌الله(عج) این کشور را اداره می‌کنند و آن را به سمت تحقق این تمدن پیش می‌برند.
از اصول مهم دیگر نیز می‌توان به اجرای شریعت اسلامی در جامعه، وحدت، همدلی و انسجام امت اسلامی بر مدار ولایت و رهبری، تلاش برای تحقق عدالت در سطوح گوناگون زندگی، صبر، مقاومت و ایستادگی در برابر دشمنان و تحمل سختی‌ها و شناخت عمیق حقایق، تبیین و روشنگری اشاره کرد که ارکان اصلی تحقق تمدن نوین ایرانی ـ اسلامی را تشکیل می‌دهند.
اما تحقق همه این اصول و ارکان وابسته به حرکت جهادی است. در واقع، در سایه حرکت جهادی و مدیریت انقلابی، ولایت پیش‌برنده امت به سمت تمدن اسلامی خواهد بود و اجرای احکام شرع به سهولت محقق خواهد شد و این امر هم مجاهده و تلاش بزرگ می‌خواهد و از طرفی تحقق عدالت، صبر و استقامت نیز نیازمند روحیه جهادی است؛ بنابراین روحیه جهادی هم وظیفه است، هم ضرورت و هم اینکه تحقق تمدن نوین اسلامی بدون «جهاد کبیر» امکان‌پذیر نیست.

جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران با اشاره به اظهارات اخیر آقای هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه آرمان (روز دوشنبه 24/8/95) مبنی بر انتقال مهدی هاشمی از زندان به بیمارستان به دستور رهبر معظم انقلاب گفت: دادستانی تهران پس از بررسی و کسب اطلاع از مقامات ذی‌ربط، این ادعا را کلاً تکذیب می‌کند.