گزارشی از حرکت یک دامدار ایلامی به سمت اقتصاد مقاومتی
 اکبر کریمی/سالیانه بیش از 800 هزار تن گوشت قرمز در کشور تولید می‌شود و تنها 80 هزار تن، یعنی یک دهم تولید داخلی، واردات گوشت قرمز داریم. با توجه به مراتع فراوان و نیروی انسانی بالا در این عرصه ایران استعداد و توانمندی تأمین نیازهای داخلی خود و تبدیل شدن به صادرکننده گوشت قرمز در کوتاه‌مدت را دارد. یکی از روش‌های افزایش تولید گوشت در کشور پرورش نژادهایی با میزان گوشت‌دهی بالا و دام‌های چندقلوزا است. تولید مثل به موازات میزان تولید گوشت، از جمله نیازهای مهم و عوامل تأثیرگذار در اقتصاد به شمار می‌آید. به این ترتیب بازده تولید مثل اهمیت زیادی دارد؛ زیرا با ازدیاد تعداد بره‌هایی که میش به دنیا می‌آورد، مخارج هزینه‌های تولید پایین می‌آید. به همین دلیل برای تجاری‌سازی این عرصه از نژادهای چندقلوزا استفاده شود. ایران جزو هشت کشور جهان در پرورش گوسفند چندقلوزا است. امروزه بیش از 200 نژاد متفاوت گوسفند در سراسر جهان وجود دارد. در ایران اسلامی، ما نیز بیش از 25 نوع نژاد برتر گوسفندی داریم که هر یک ویژگی‌های منحصربه‌فرد اقتصادی دارند. برخی از این نژادها شیردهی بالایی داشته، برخی گوشت‌دهی بالا و برخی دیگر پشم زیادی تولید می‌کنند. یکی از مناطق مستعد پرورش گوسفند در کشور استان ایلام است. 55 درصد مساحت استان ایلام را مرتع و بیابان تشکیل می‌دهد و در حال حاضر بر اساس آمارهای دامپزشکی و امور عشایری، بیش از سه میلیون رأس دام در مراتع استان ایلام وجود دارد. تمامی این ویژگی‌ها موجب شده تا این استان به یکی از قطب‌های تولیدی در زمینه پرورش دام تبدیل شود. محمد فاضلی ۵۱ ساله از شهر ملکشاهی استان ایلام از سال 93 یکی از دامدارانی است که به‌تازگی به جمع پرورش‌دهندگان گوسفند چندقلوزا پیوسته است.
وی که در زمینه زنبورداری، پرورش مرغ‌های خانگی،‌ باغداری، پرورش صیفی‌جات و پرورش مادیان تجربه و سابقه فعالیت دارد، علت ورودش به این حوزه را کمک به تولید گوشت قرمز و تأمین نیازهای کشور در کنار سودآوری مناسب در این حوزه بیان می‌کند.
فاضلی می‌گوید به دلیل همکاری‌ام با سازمان بسیج سازندگی، از طرف این سازمان پیشنهاد شد وارد عرصه تولید و پرورش دام چندقلوزا شوم.
او با دریافت 20 میلیون وام از بسیج سازندگی شهرستان در ابتدا اقدام به خرید 30 رأس بره با نژاد ایرانی کرد. از وی درباره علت انتخاب نژاد ایرانی برای پرورش دام پرسیدم که در پاسخ گفت: «طبق بیانات رهبر معظم انقلاب در سال 93 و تأکید ایشان بر تولید داخلی و تکیه بر توانمندی‌ها و داشته‌های داخلی در اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و به دلیل ویژگی‌های بالای نژادهای ایرانی نسبت به نژادهای خارجی، من برای فعالیتم در این حوزه، نژاد ایرانی شال قزوین را انتخاب کردم.» 
فاضلی می‌گوید: «نژادهای ایرانی کاملاًً با زیست ایرانی رشد یافته و در برابر امراض و انگل‌های مختلف و تغییرات آب و هوایی مقاومت بالایی دارند و نسبت به شرایط آب و هوایی مناطق سردسیر سازگارتر و عادت‌پذیرتر و دارای سرعت رشد بالا و تولید شیر مطلوب هستند، ولی نژادهای خارجی به دلیل رشد یافتن در اقلیم‌های دیگر غالباً توان مقاومت‌شان در برابر تغییرات آب و هوای ایران کم است و علاوه بر تلفات بالا در بین آنها، هم هزینه نگهداری و تزریقات دارویی آنها بالا بوده و هم احتمال دست‌کاری شدن ژن آنها وجود دارد، ولی نژادهای ایرانی هم مقاوم‌ترند و هم هزینه‌های نگهداری پایین‌تری دارند و در مقایسه با نمونه‌های خارجی، گوشت‌دهی،‌ شیردهی و تولیدمثل‌شان بالاتر است.»
وی درباره منافع گوسفند چندقلوزا نسبت به گوسفندان معمولی هم می‌گوید: «گوسفند‌های معمولی در طول سال یک یا دو بره می‌آورند و هزینه نگهداری و خوراک آنها صرفه اقتصادی بالا و مقرون به صرفه ندارد، در حالی که گوسفند چندقلوزا با داشتن همان هزینه‌های نگهداری گوسفندان معمولی، به طور متوسط چهار تا پنج بره در طول سال می‌آورد،‌ گوشت بیشتری دارد، شیر بیشتری می‌دهد و هم به دلیل ویژگی چندقلوزا بودن بره‌های آنها، قیمت بره‌های‌شان نیز نسبت به بره‌های گوسفندان معمولی بین دو تا پنج برابر بالاتر است؛ از این رو این نوع  از گوسفندان صرفه اقتصادی بالایی داشته و قابلیت تجاری‌سازی و سود‌آوری بیشتری دارند.
فاضلی در این شاخه اقتصادی توانسته چهار نفر از اعضای خانواده خود را نیز به کارگیری کند. او علاوه بر منافع خوبی که در این حوزه تولیدی دارد، از سختی‌های این کار هم گفت که باید برای کم کردن هزینه‌های خوراک دام، آنها را به چرا در مراتع و در ییلاق و قشلاق ببرد که البته این کار و زندگی در صحرا سختی‌های خاص خود را دارد. او تا به حال علاوه بر فروش تعدادی از گوسفندان و میش‌های پرورشی خود، 30 رأس گوسفند خود را به 90 رأس گوسفند و میش رسانده است.
لازم به ذکر است که شیر گوسفند از نظر داشتن چربی و پروتئین غنی‌تر از شیر گاو است و در طب سنتی تأکید فراوانی بر خوردن گوشت گوسفند به جای گوشت گاو شده است.

دانسته‌ها و بایسته‌های حقوقی ـ ۱۹
 شهریار اقتصاد/ دادسرا نهادی کیفری و مجموعه‌ای واحد متشکل از چند نفر دادیار و بازپرس به ریاست دادستان است که نماینده جامعه محسوب می‌شوند. این مجموعه واحد به عنوان نهاد تعقیب به نیابت از جامعه وظیفه دارد جرایم را کشف و مجرمان را تعقیب کرده و بر اجرای قوانین در جامعه ناظر باشد. به این نحو که پس از کشف جرم، تحقیقات مقدماتی در دادسرا صورت گرفته و پس از احراز مجرمیت متهم با صدور کیفرخواست از دادگاه  مجازات متهم را تقاضا می‌کند. پس از صدور حکم مبنی بر محکومیت متهم از سوی دادگاه و قطعیت رأی صادره، به وسیله همان دادسرا و تحت نظر دادگاه صادرکننده حکم، رأی صادره به موقع اجرا گذاشته می‌شود. به این دلیل که دادسرا نماینده جامعه در تعقیب مجرمان است، حق انصراف و اعلام گذشت به متهم را ندارد.قضات دادسرا قضات تحقیقی هستند که از حیث رتبه، مقام، مصونیت قضایی، حقوق و مزایا و مسئولیت‌های انتظامی، با سایر قضاتی که در محاکم شاغل هستند، تفاوتی ندارند. برای قضات دادسراها عناوین و مشاغل قضایی زیر پیش‌بینی شده است:
دادستان یا مدعی‌العموم؛ مقامی که برای حفظ حقوق عمومی و نظارت بر حسن اجرای قوانین و تعقیب کیفری بزهکاران بر اساس مقررات انجام وظیفه می‌‌کند. در هر دادسرا، دادستان رئیس دادسرا است. دادستان به نام جامعه، جرائم را تحت تعقیب قرار می‌دهد. ارجاع پرونده به بازپرس و اظهارنظر درباره کلیه قرارهای دادیار و قرارهای منع تعقیب، موقوفی تعقیب، صدور کیفرخواست و حضور در دادگاه مربوطه، از جمله وظایف و اختیارات دادستان است. 
معاون دادسرا؛ شخصی است که تحت نظارت دادستان، قسمتی از وظایف دادسرا را انجام می‌دهد و در غیاب دادستان جانشین او می‌باشد. 
دادیار؛ دادیار صاحب مَنصبی است که به نمایندگی از طرف دادستان انجام وظیفه می‌کند. اگر دادیار عهده‌دار انجام تحقیقات مقدماتی شود باید کلیه قرارهای خود را به تأیید دادستان یا معاون وی یا دادیار اظهارنظر برساند. در عمل دادیاران به پنج گروه تقسیم می‌شوند: ۱ـ دادیار تحقیق، ۲ـ دادیار اظهارنظر، ۳ـ دادیار اجرای احکام، ۴ـ  دادیار ناظر زندان، ۵ـ دادیار نماینده دادستان در دادگاه.
بازپرس؛ بازپرس که از وی به قاضی تحقیق یا مستنطق یاد شده، مقامی است که تحقیق مقدماتی جرایم و جمع‌آوری دلایل به نفع یا ضرر متهم برعهده اوست و تحت نظارت دادستان به انجام وظایف قانونی خود می‌پردازد. عمده‌ترین تفاوت کار دادیار و بازپرس امکان اختلاف‌نظر با دادستان توسط بازپرس است، همچنین دادیار باید برای اقدام به هر کاری از طرف دادستان مأمور شود، ولی بازپرس در مواردی می‌تواند رأساً شروع به کار کند و در مواردی نیز از دادستان اجازه بگیرد.
وظایف دادستان 
وظایف دادستان را می‌توان به وظایف قضایی، اداری یا امور حسبی تقسیم کرد که هر یک از این وظایف نیز دسته‌بندی‌های خاص خود را دارد. برای نمونه در زمینه امور قضایی دادستان وظایف مختلفی برعهده دارد. دادستان علاوه بر وظایف پیشگیرانه و نظارتی، دارای برخی وظایف تعلیماتی نیز است، همچنین مواردی مانند وظایف تحقیقاتی و اجرایی و نیز پیشگیرانه از جمله دیگر وظایف دادستان محسوب می‌شود.دادستان علاوه بر اجرای وظیفه نظارتی خود که عنوان آن گویای عملکردش است، به مباحث اداری ورود پیدا می‌کند و درباره کارکنان اعم از قضایی و اداری کارهای مشخصی انجام می‌دهد.دادستان در حوزه قضایی، وظیفه خود را در چارچوب دفاع از حقوق عمومی با اقداماتی مانند اعزام نماینده به مناطق مختلف برای رسیدگی به پرونده‌های جاری قضایی، اجرا می‌کند و بین وظایف تعریف شده از یک دادستان، وظیفه نظارتی وی غالب بر سایر وظایف است.   

 محسن فخری/ مدارس و جو حاکم بر آنها همیشه مورد توجه خانواده‌ها بوده است. یکی از دغدغه‌های والدین با بزرگ شدن فرزندان، جست‌وجوی یک مدرسه خوب، هم از نظر علمی-و آموزشی و هم از نظر اخلاقی است.
مدارس که خانه دوم کودکان یاد می‌شود، باید مکانی امن برای رشد علمی و آرامش روحی و روانی آنها باشد. اما به‌تازگی از گوشه و کنار، اخبار ناگوار تنبیه دانش‌آموزان در مدارس به گوش می‌رسد، که حتی به آسیب‌های جسمانی هم منجر شده است.
متأسفانه این بدرفتاری‌ها با دانش‌آموزان اغلب در استان‌های محروم کشور اتفاق می‌افتد. با توجه به تأثیرات سوء‌ تنبیه بدنی بر روی دانش‌آموز، باید برای حل این معضل تدابیری اندیشیده شود.
تأثیرات جسمی و روانی
 تنبیه بدنی 
در ابتدای سال تحصیلی 1395 در سیستان‌وبلوچستان دانش‌آموز روستایی منطقه بمپور با شلنگ تنبیه شد و از ناحیه چشم آسیب دید که طبق اعلام روابط عمومی آموزش ‌و پرورش استان حکم این معلم خاطی صادر و 30 درصد از فوق‌العاده شغل وی کسر شد.
به‌تازگی هم تنبیه یک دانش‌آموز در شیراز دهان‌به‌دهان می‌چرخد که معلم به دلیل دیر آمدن دانش‌آموز هنرستانی خشمگین شده و ضربه‌ای به قفسه سینه دانش‌آموز وارد می‌کند که دانش‌آموز به دلیل ضربه وارده بی‌هوش و راهی بیمارستان می‌شود.
همچنین، پس از این ماجرا، این بار تنبیه بدنی دانش‌آموزی در یکی از روستاهای محروم استان کرمان رسانه‌ای شد. در این ماجرا یک سرباز معلم با کمربند دانش‌آموزی را تنبیه کرد که چشم دانش‌آموز دچار خونریزی شد.
تنبیه‌ بدنی علاوه بر تأثیرات جسمانی که بر روی فرد دارد، دارای تأثیرات روحی و روانی هم بر روی فرد و هم جامعه است. دکتر طباطبایی، روان‌شناس و استاد دانشگاه، درباره آثار روحی و روانی تنبیه بدنی بر روی دانش‌آموز می‌گوید: «تنبیه به عنوان یک عامل بازدارنده انکارناپذیر است، ولی باید در مسیر صحیحی قرار بگیرد.
تنبیه باید رفتار فرد را اصلاح کند. اما تنبیه بدنی غالباً نه تنها اصلاح‌کننده رفتار نیست؛ بلکه رفتار را دچار آسیب می‌کند؛ چرا که وقتی ما دانش‌آموز را تنبیه می‌کنیم، رفتار اشتباه فرد اصلاح نمی‌شود، بلکه پنهان می‌شود. از طرفی هم تنبیه بدنی در کودک می‌تواند باعث بیماری‌های خاص و اختلالات روانی شود. همچنین رفتارهای خشونت‌آمیزی که بر روی انسان صورت می‌گیرد، حس انتقام‌جویی را در فرد تقویت می‌کند.
بنابراین تنبیه بدنی در کودک عقده ایجاد می‌کند و این عقده زمانی سر باز می‌کند که وارد اجتماع می‌شود و دارای توانایی بیشتر و زور بازوی بالاتری است و رفتارهایی را از خود بروز می‌دهد که به ناهنجاری‌های اجتماعی منجر می‌شود.»
وی بهترین نوع تنبیه برای کودک را محرومیت از علاقه‌مندی‌هایش دانست و افزود: «مدارس اگر با خانواده‌ها پیوند بیشتری داشته باشند، می‌توانند محرومیت را در خانه دانش‌آموز و از طریق خانواده اجرا کنند.»
آمار تنبیه بدنی
 دانش‌آموزان
در سال‌های ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴، ۱۹۲۴ شکایت درباره تنبیه بدنی دانش‌آموزان ثبت شده است که در سال ۹۳ جمع شکایات در ارتباط با تنبیه‌بدنی ۱۲۴۹ بوده است و آنچه در سال ۹۴، گزارش شده، ۶۷۵ مورد بوده که تقریباً به نصف کاهش یافته است. کاهش شکایات خود جای امیدواری دارد؛ اما با تلاش مسئولان باید این معضل مدارس به طور کامل حل شود.

توطئه صهیونیست‌ها برای دختران ده ساله ایرانی
 شیرین زارعپور/ پروژه تمرکز بر زنان پس از راه افتادن موج‌های فمینیستی، موجبات سرمایه‌گذاری جنسیتی را فراهم کرد وآژانس توسعه ملی آمریکا، آژانس توسعه انگلیسی، وزارت خارجه آلمان، در کنار آنها نهادهایی همچون یونسکو و یونیسف مستقیم وارد صحنه شدند تا فضا را بر اساس اهداف از پیش تعیین شده، مدیریت کنند. سال 2014 مرحله اول این سناریو با موضوع «توانمندسازی» زنان به منظور شبکه‌سازی، نفوذ و رواج تفکرات فمینیستی و البته در کشورهای اسلامی، فمینیسم اسلامی، کلید خورد و با ذکر این نکته که سرمایه‌گذاری بر دختران می‌تواند پنج نسل را تغییر دهد، در حالی که سرمایه‌گذاری بر پسران فقط یک نسل را تغییر می‌دهد، اهداف خود را علنی بیان کرد. این موضوع با هدف شبکه‌سازی و «استحاله از درون» در دستور کار قرار گرفت و از زبان کارگزاران این پروژه به انحای مختلف به این موضوع مهم پرداخته شد.
 بان‌کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل پیش از اتمام دوره مسئولیتش، 20 مهرماه برابر با 11 اکتبر2016، روزی که به عنوان روز جهانی دختران، نام‌گذاری شده بود، سرمایه‌گذاری بر دختران را اقدامی شایسته و هوشمندانه دانست و اظهار داشت: «بیایید همه برای حصول اطمینان از به شمار آوردن همه دختران به سختی تلاش کنیم؛ چرا که تمامی دختران به حساب می‌آیند.» 
متمرکز شدن صندوق جمعیت ملل متحد بر روی دختران ده ساله نیز، خبر از صعود توجه از طریق مجامع بین‌المللی به مسئله زنان دارد و گفته می‌شود که بخشی از دستور کار 2030 سازمان ملل متحد است برای توسعه پایدار و 17 آرمان توسعه پایداری که هیچ کس را نادیده نمی‌انگارد، طرح حمایت از 60 میلیون دختر 10 ساله جهان که در مسیر نوجوانی گام برمی‌دارند را شامل می‌شود.
 به همین منظور، موج نگرانی این مجامع! تحت پوشش مشاوره و آموزش با عنوان کارآفرینی و توانمندسازی با حضور زنان دوتابعیتی چتر خود را در ایران گستراند و افرادی همچون لیلی صرافان، آمریکایی ایرانی‌تباری که از اعضای برجسته نفوذ است و علاوه بر تأسیس «امداد هوم‌کر»، همکاری با چتم هاوس (مؤسسه سلطنتی روابط بین‌المللی و اندیشکده سیاست خارجی انگلیس)، انجمن جهانی راهبری زنان، نایاک و جی استریت را در پرونده خود دارد، همزمان با «نمازی‌ها» برای اطمینان از اجرای طرح‌های برنامه‌ریزی شده وارد ایران شد و همین‌طور« نادره شاملو» که سابقه مشاور ارشدی اسبق بانک جهانی را داشته و هم اکنون با تغییر رسالت خود، مشاور اقتصادی سازمان‌های پژوهشی و کارآفرینی است، در ایران حضور یافت. پس از آن با برگزاری همایشی تحت عنوان «تداکس» که موضوعات محوری آن درباره ایران، انتخاب زنان و توجه به اشتراکات صلح بین ایران و آمریکا بود، به جذب کارآفرینان و توانمندسازی زنان پرداختند و با القای این اصل که؛ هر مانعی بر سر راه زنان در توانمند شدن، مانعی بر سر راه بهبود خانواده است و میزان بیکاری در صورتی کاهش می‌یابد که میزان مشارکت زنان افزایش یابد، راه را برای ادامه روند استحاله از درون، گشودند و مدارس بنیاد اوراسیا وابسته به وزارت خارجه آمریکا در سایه بی‌توجهی مسئولان امنیتی کشورمان، دوره‌های «کارآفرینی اقتصادی» برای زنان برگزار کردند.
  پایگاه صهیونیستی ویکی‌پدیا، تعریفی این چنین از پروژه توانمندسازی زنان ارائه می‌د‌هد و مفیدترین شکل توانمندسازی را، توانمندسازی جنسیتی می‌داند و تنها مانع اجرای این سیاست‌ها را در تارو پود فرهنگی جوامع عنوان می‌کند و برای تحریک زنان در همراه کردن آنها (زنانی که با فرهنگ سنتی جامعه خود عمل می‌کنند) آنها را، زنانی پست قلمداد می‌کند که عادت کرده‌اند در مقایسه با مردان پست‌تر دیده شوند.
یکی از محورهای اصلی نفوذ سیاسی، تغییر در تصمیم تصمیم‌گیران است و این امر طبق اشاره صریح، در زمینه توانمندسازی زنان برعهده یونیسف قرار گرفته است. پایگاه فارسی یونیسف به این موضوع اشاره دارد که «یونیسف قصد دارد آگاهی و دانش زنان نسبت به مسائلی چون سلامت، مشارکت اجتماعی و فرصت‌های اقتصادی را با به کارگیری استراتژی‌های نوآورانه‌ای چون تقویت عزت نفس زنان در تصمیم‌گیری‌ها و مذاکره با دیگران، تشویق آنان به ایفای نقش هدایت‌کننده در خانواده و اجتماع بالا ببرد و یکی از محورهای اصلی این برنامه، بالا بردن میزان آگاهی سیاست‌گذاران نسبت به نقش محوری زنان در اجتماع است.»
اما آنچه جای تأمل دارد، تکمیل پازل دشمن با همراهی معاونت امور زنان ریاست جمهوری و برخی مراکز همچون نهاد آموزش‌وپرورش است، به صورتی که بیشترین تمرکز این معاونت بر «توانمندسازی زنان» و «برابری جنسیتی» قرار دارد. گزارش میزگرد توانمندسازی اقتصادی زنان در حاشیه اجلاس سران در مجمع عمومی شهریور 95 از سوی مشاور امور بین‌الملل معاونت امور زنان که تمرکز بر «برابری جنسیتی» دارد، حاکی از تکمیل این پروژه است. در این گزارش عنوان می‌شود: «توانمندسازی اقتصادی زنان و رفع فاصله جنسیتی در حوزه اشتغال، کانون اهداف توسعه پایدار2030 است» و در ادامه اظهار امیدواری می‌شود از اینکه پس از دو دهه از تصویب سند پکن و اجماع درباره برنامه 2030 تعهد جهانی در موضوع برابری عدالت جنسیتی هیچ‌وقت تا این سطح نبوده است و برای اولین‌بار در تاریخ، رهبران جهان و دولت‌ها برای محو نابرابری جنسیتی نقطه پایان تعیین کرده‌اند و آن سال 2030 است.
«شما ناتوان نیستید، بلکه قربانی حاکمیت خود هستید.» این جمله‌ای است که در اسناد سازمان ملل در ذیل پروسه توانمند‌سازی و حقوق زنان به چشم می‌خورد و پرده از اهداف لیبرالیستی این پروژه برمی‌دارد. با وجود اینکه کسی مدعی نیست حقوق زنان به طور کامل در جامعه رعایت می‌شود، تکرار این موضوع که حقوق زنان رعایت نمی‌شود، سبب جریان‌سازی علیه حاکمیت شده و علاوه بر جداکردن زن از نهاد خانواده و استحاله از درون، همان‌طور که عنوان شد، سناریوی دشمن را به نتیجه می‌رساند؛ نوسازی فمینیسم با عناوینی چون «فتح جوامع جدید» و «برتری بر جامعه» با تغییر ذائقه زنان.

الهه راستگو، عضو کمیسیون اجتماعی و فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران گفت: این بار مقابله‌کنندگان با پیشرفت میهن اسلامی نه با لباس رزم و فرهنگ و هنر، بلکه با ردای کار و اقتصاد پا به میدان نهاده‌اند تا اقتصاد کشور از کار بیفتد. باید پدافندی عمل کرد که این امر جز با شناسایی و رصد فضای کسب‌وکار جهانی و اقدام مدبرانه و به دور از هرگونه شتاب‌زدگی و بی‌تدبیری حاصل نخواهد شد.
 ابوذر احمدی/در حالی که محافل خبری و تحلیلی صهیونیستی انتخاب ترامپ را برای رژیم غاصب صهیونیستی خوشایند نمی‌دانند و از سویی یهودیان آمریکا هم در رسانه‌های مختلف جهان جار می‌زنند که ترامپ دشمن سرسخت آنهاست، «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور منتخب آمریکا در اقدامی یک صهیونیست تندرو را به عنوان مشاور ارشد و رئیس تیم برنامه‌ریزی‌های راهبردی دولت خود انتخاب کرد. 
منابع خبری آمریکایی با اعلام اینکه قرار است «دونالد ترامپ» از اوایل سال آینده میلادی زمام امور کاخ سفید را در دست بگیرد، در تیترهای مختلف خبری از انتخاب «استیو بانون» صهیونیست راستگرا و از طرفداران سرسخت افکار ناسیونالیستی و نژادپرستانه در مقام «مشاور ارشد» ترامپ خبر دادند. 
ترامپ نیز در یک نشست خبری اعلام کرد، «استیو بانون» که رئیس ستاد انتخاباتی وی بود، در سمت مشاور ارشد در کنار «راینس بریبوس» رئیس کارکنان کاخ سفید فعالیت خواهد کرد.
«استیو بانون» ۶۳ ساله یک تاجر آمریکایی است که مدیریت شبکه محافظه‌کار خبری به نام «بری بارت نیوز» را در ایالات متحده برعهده دارد. وی که مدرک کارشناسی‌ارشد در رشته مطالعات امنیت ملی از دانشگاه «جورج تاون» و همچنین کارشناسی‌ارشد در رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه «هاروارد» را در سوابق تحصیلی خود دارد، از افسران نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بوده و برای یک دوره در مقام دستیار ویژه رئیس عملیات نیروی دریایی در پنتاگون خدمت کرده است. 
«استیو بانون» متولد شهر «نورفولک» ایالت «ویرجینیا» بوده و در خانواده‌ای از طبقه کارگر و ایرلندی کاتولیک‌تبار بزرگ شده است. او که گفته می‌شود از سرمایه‌داران بنام واشنگتنی و بانکدار سابق «گلدن ساچ» است، دارای روحیاتی نژادپرستانه بوده و با عقایدی آوانجلیستی روابط خاصی با حلقه سرمایه‌داران صهیونیستی آمریکا دارد.  گذشته از اینکه انتخاب «استیو بانون» به سمت مشاور ارشد رئیس‌جمهور جدید ایالات متحده بیش از پیش ماهیت سیاسی و ایدئولوژیکی دونالد ترامپ را برملا می‌‌کند، پیام مهمی برای جهان خواهد داشت و آن، اینکه ترامپ هم یک صهیونیست است. البته نباید فراموش کرد، استیو بانون اولین و آخرین مهره صهیونیستی ترامپ نخواهد بود. «جیسون گرینبلات» که هم‌اکنون نایب‌رئیس سازمان ترامپ است، از دیگر مهره‌های صهیونیستی نزدیک به دونالد ترامپ است که بنابر اعلام منابع رسمی آمریکایی، گزینه محتمل وی برای سمت فرستاده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا در منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) خواهد بود. 
حال جای دارد در کنار این انتصابات صهیونیستی رئیس‌جمهور جدید آمریکا بار دیگر نگرش‌های وی درباره مسئله فلسطین و حمایت از رژیم غاصب صهیونیستی و آرمان‌های نژاد‌پرستانه‌اش مرور شود. دونالد ترامپ در ورای اظهارات تأمل‌برانگیز خود درباره آمریکا و سیاست‌هایش طی مبارزه انتخاباتی‌اش با هیلاری کلینتون، سخنانی را درباره رژیم صهیونیستی گفت که بسیار سؤال‌برانگیز بود و از چشم‌اندازی صهیونیست‌گرایانه خبر می‌داد. از منظر رئیس‌جمهور جدید آمریکا نباید شهرک‌سازی را محکوم کرد و ساخت‌وساز در پشت کمربند سبز مانعی بر سر راه تحقق صلح نیست. از دیگر باورهای صهیونیستی ترامپ  آن است که رژیم اشغالگر صهیونیستی در شرایط سختی قرار دارد؛ او مخالف عقب‌نشینی این رژیم از کرانه باختری است و نگاهی کاملاً متفاوت به مذاکرات سازش میان تشکیلات خودگردان فلسطین و رژیم صهیونیستی دارد. جالب‌تر از همه آنجا بود که دونالد ترامپ در مصاحبه‌ای خبری اظهار داشت، قصد دارد «دیوید فریدمن» مشاور نزدیک خود را به عنوان سفیر آمریکا در رژیم صهیونیستی تعیین کند، بنا به اذعان بیشتر منابع خبری آمریکایی، «فریدمن» در قبال مسئله فلسطین مواضع تندی دارد.  شاید درآینده مشخص شود که پیروزی «دونالد ترامپ» نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا مهم‌ترین حادثه‌ای است که فضای سیاسی را برای شعله‌ور شدن انتفاضه سوم فلسطین در کرانه باختری فراهم می‌کند؛ از این رو جای هیچ تعجبی نیست که «نفتالی بنت» نماینده جریان راستگرا، به صراحت اعلام می‌کند، پیروزی ترامپ به معنای «به فراموشی سپرده شدن ایده تشکیل کشور فلسطین است.»