حسن ابراهیمی/ عملیات کربلای 4 و سپس کربلای 5 از سرنوشتسازترین عملیاتهای دوران دفاع مقدس به شمار میآیند. بار سیاسی پشت این عملیاتها و نیز محدودیت سرزمین عملیاتی در عین گستردگی بینظیر نیروهای درگیر در این عملیات از هر دو طرف شرایط ویژهای را ایجاد میکرد. در روزهایی که به سالروز این عملیاتها نزدیک میشویم، تعدادی از اهالی رسانه در یکی از پایگاههای خبری نشستی را با حضور رزمندگان حاضر در این عملیات که به اسارت ارتش بعث درآمدند، برگزار کردند که در ادامه خلاصهای از این نشست را میخوانید.
تکلیف فاتحهها و شام و نهارها مشخص نیست
حجتالاسلام علیرضا باطنی، طلبه رزمی تبلیغی لشکر 14 امام حسین(ع) در دوران دفاع مقدس، در سخنانی میگوید: «نقطه اشتراک این جمع حضور در عرصههای سخت و دشوار دوران دفاع مقدس، به ویژه عملیاتهای کربلای 4 و 5 و اسارتگاههای مختلف عراق است. ویژگی آزادگان غواص و خطشکنان کربلای 4 و 5 این است که تا پایان اسارت جزء افرادی به شمار میآمدند که نام و نشانشان از طریق صلیب سرخ به ایران منعکس نشده بود و خانواده آنها از وضعیتشان بیاطلاع بودند. سالها برایشان مراسم گرفته شد و امید بازگشت آنها وجود نداشت. پس از آزادی یکی از دوستان به من گفت، تکلیف حمد و سورههایی که برای شما خواندهایم چه میشود و من هم گفتم اول تکلیف شام و نهارهایی را که خوردید، معلوم کنید. اتفاقات منحصر به فردی در دوران اسارت اسرای کربلای 4 و5 اتفاق افتاده است، مانند نماز جمعهای که جمعیتی نزدیک به 500 نفر خواندند و مواجهه مستمر عقیدتی با عراقیها در حالی که با انجام فرایض در مراحل اول مخالفت میشد.»
اجازه کشتن پنج درصد ما را داشتند
احمد چلداوی، دکترای مهندسی مخابرات مایکرویو، رزمنده گردان کربلا لشکر 7 ولیعصر(عج) نیز که در عملیات کربلای 4 و در جزیره مینو به اسارت دشمن درآمده بود، میگوید: «در عملیات کربلای 4 زخمی شدم و به اسارت دشمن درآمدم. دشمنان تصمیم گرفته بودند که از اردوگاه تکریت11 به بعد صلیب سرخ به دیدار اسرا نیاید، آنها به صراحت به ما میگفتند که ما اجازه داریم پنج درصد از شما را بکشیم و کسی ما را برای این کار بازخواست نمیکند. در خط مقدم تعدادی از اسرا را به خط کرده و به رگبار بستند و تعداد زیادی نیز در اردوگاه زیر شکنجه به شهادت رسیدند.»
پایم خودبهخود خوب شد
مسعود سفیدگر که در عملیات کربلای 4 در گردان کربلا لشکر 7 ولیعصر(عج) در جزیره مینو با دشمن به نبرد پرداخت، به ماجرای نجات خود از اعدام دستهجمعی اسرای ایرانی اشاره کرده و میگوید: «هنگام اسارت، عراقیها ما را با چاقو و کلت تهدید میکردند و میخواستند ما را بکشند که در این وضعیت یک نفر از آنها گلنگدن اسلحهاش را کشید و رگباری به روی جمع ما بست که تیری به پای من خورد، من را درمان نکردند و پای من خودبهخود خوب شد، 15 روز در بصره بودیم و در آنجا خمپارههای ایرانی هم روی سر ما میخورد و هیچ مداوایی نشدیم.»
شهادت بی سروصدا
در ادامه این نشست، محسن مصلحی، رزمنده گردان یونس (گردان غواص) لشکر 14 امام حسین(ع)، نیز این طور نقل میکند: «در ایام عملیاتهای کربلای 4 و 5 با اعزام سپاه محمد(ص) همه مسئولان و حتی عراقیها این انتظار را داشتند که این عملیات، سرنوشت جنگ را به صورت دیگری رقم بزند. این عملیات لو رفته بود و آنها خود را کامل آماده کرده بودند. غواصانی که مورد اصابت تیر قرار میگرفتند، بهگونهای شهید میشدند تا صدایی از آنها شنیده نشود تا جان مابقی نیروها به خطر نیفتد. هواپیماهای دشمن به قدری منور میریختند که منطقه کامل روشن بود و وقتی به ساحل رسیدیم، تعدادی از بچهها روی سیم خاردار خوابیدند تا بقیه از روی آنها رد شوند و جنگ تن به تن سختی در گرفت و خط سقوط کرد. ما فردای آن روز فهمیدیم که باید به عقب برگردیم و من در مواجهه با کمین عراقیها مورد اصابت گلوله قرار گرفتم و به سمت دشمن منتقل شدم.»
55 هزار عراقی کشته شدند
محمود شعبانی، رزمنده گردان المهدی(عج) لشکر 10 سیدالشهداء(ع) با بیان خاطره خود از نجات اسرای ایرانی از تیرباران یک نظامی عراقی، میافزاید: «قرار بود در اروند عملیات کنیم که کربلای 4 لو رفت، به ما دستور برگشت دادند، رزمندگانی که در این عملیات به شهادت رسیدند، خیلی بیشتر از 175 غواص هستند. عراق پیشبینی عملیات دیگری به زودی پس از عملیات کربلای 4 را نمیکرد، دو هفته بعد در 19 دی 1365 عملیات کربلای 5 شروع شد و ما در این عملیات خطشکن بودیم و فرماندهمان به ما گفت که پایتان را روی غواصهای شهید نگذارید و از روی میدان مین رد شوید. 55 هزار نفر از عراقیها در این عملیات کشته شدند.»
مهرداد احمدی، رزمنده گردان المهدی(عج)، لشکر 10 سیدالشهداء(ع)، نیز میگوید: «وضعیت عملیات کربلای 5 خاص بود. وقتی ما سپاهیان محمد(ص) را در استادیوم جمع کردیم و در تلویزیون نشان داده و به جبههها اعزام کردیم، آنها تبلیغ کردند که ما کل سپاه محمد(ص) را از بین بردیم. عراقیها اسم عملیات کربلای 4 را حصاد الاکبر گذاشتند. اما به نوعی ارتش عراق در کربلای 5 متلاشی شد و تجهیزات خود را در منطقه کوچکی متراکم کرد و زمینگیر شد.»
نیمی از غواصها زندهاند
قاسم زرینفر که در ایام دفاع مقدس رزمنده گردان شهادت لشکر حضرت رسول(ص) بوده نیز میگوید: «25 دی 1365 برای ادامه عملیات کربلای 5 اعزام شدیم، به سختی از سه راه شهادت عبور کردیم و عراق پاتک سختی کرده بود. من و دیگر دوستان مجروح شدیم و در کانالی بودیم که شب شد و عراقیها به داخل کانال آمدند و مجروحان را تیر خلاص زدند. وقتی به ما رسیدند به بعضیها تیر زدند و ما هم که سالمتر از دیگران بودیم، از کشتن ما صرفنظر کردند. با اینکه زیاد به نگهداری ما تمایل نداشتند، ما را به بصره برده و بعد هم به بغداد و اردوگاه منتقل کردند.»
به گفته قاسم زرینفر، سیاست کلی عراقیها در کربلای 4 گرفتن اسیر بود و تلفات آنها بسیار زیاد بود، در مجموع زیر 100 نفر توانستند از ما اسیر بگیرند. در این عملیات سه لشکر با غواصهایشان عملیات آبیـخاکی انجام دادند که جمعیتی حدود 1300 نفر غواص عملکننده را شامل میشد که بیش از نیمی از اینها در قید حیات هستند. عراقیها شهدای آزاده غواص را در قرارگاهی که پشت خط مقدم بود، جمع کردند و آنها را به شهادت رساندند و غواصان امروز درست در لحظه نیاز آمدند.