رسول سنائی‌راد/ ترزا می، نخست‌وزیر انگلیس در سفر اخیر خود به کشورهای حوزه خلیج‌فارس با اتخاذ مواضعی جنجالی و نامتعارف در گفت‌وگو با «العربیه» مدعی شد، انگلیس برای مقابله با اقدامات ایران در منطقه تلاش می‌کند. وی در نشست شورای همکاری خلیج‌فارس نیز با اشاره به آنچه اقدامات تهاجمی در منطقه خوانده بود، خطاب به سران کشورهای عربی شرکت‌کننده در این نشست، اعلام کرد: «قصد دارم به شما اطمینان دهم که نسبت به تهدیدی که ایران برای خلیج‌فارس و خاورمیانه ایجاد می‌کند، هوشیار هستم و بریتانیا کاملاً به همکاری استراتژیک‌مان با کشورهای حوزه خلیج‌فارس و همکاری با شما برای مقابله با آن تهدید پایبند است.»
گرچه اتخاذ چنین مواضعی از یک مقام انگلیسی با سابقه سیاه استعماری و کودتای ننگین ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، حامی جدی رژیم استبدادی پهلوی و کمک‌کننده بزرگ رژیم بعثی صدام و تروریست‌های تکفیری و منافقین برای ما ایرانیان امری عادی به شمار می‌آید؛ اما کشف دلایل علنی‌سازی آن در مقطع فعلی را می‌توان در موارد زیر دانست:
۱ـ رونق‌بخشی به بازار صادرات سلاح در شرایطی که اقتصاد انگلیس به شدت به درآمد و تضمین‌هایی در روند نگران‌کننده پس از برگزیت برای حفظ این درآمدها نیازمند است و هیچ بازاری مانند کشورهای نفتی حوزه خلیج‌فارس نمی‌تواند ضمانت‌بخش باشد. اخبار خرید ۳/۷ میلیارد دلاری تجهیزات نظامی از سوی این کشورها در روزهای اخیر گویای موفقیت دولت‌های غربی، از جمله در کاسبی تسلیحاتی با ابزاری، چون هراس‌افکنی در بین سران رژیم‌های مستبد این دسته کشورها به شمار می‌آید.
۲ـ مشروعیت‌بخشی به ایجاد پایگاه دائمی در بحرین و قانع‌سازی افکار عمومی منطقه برای این حضور مداخله‌جویانه بدون پرداخت هزینه‌های لازم و آن هم به میزبانی رژیمی سرکوبگر و مستبد که در رفتار خویش هیچ‌یک از معیارهای انسانی را مراعات نکرده و در برخورد با مردم کشورش خشن‌ترین رفتار ضد انسانی و مغایر با حقوق بشر را بروز می‌دهد. 
۳ـ ضمانت‌بخشی به همراهی با رژیم‌های عربی منطقه در حمایت از تروریست‌های تکفیری در شرایطی که روند مبارزه با تروریست‌ها در حلب و موصل وارد مراحل سرنوشت‌ساز شده و حامیان عربی و غیر عربی تروریست‌ها را دستپاچه و نگران کرده است. این ادعای سلمان‌بن‌عبدالعزیز، پادشاه فرتوت عربستان که می‌گوید: «پیامدهای بحران سوریه به جایی رسیده است که نیازمند تلاش گسترده جامعه جهانی برای یافتن راه‌حل سیاسی بحران و حفظ وحدت و تمامیت ارضی این کشور است»، گویای این نگرانی و تلاش انگلیسی‌ها برای دلگرمی دادن به آنان در کمک به حفظ و نجات تروریست‌هاست.
۴ـ پیوند سیاست باکینگهام و کاخ سفید و متأثر بودن رفتار ترزا می از انتخاب ترامپ در آمریکا که در ساحت نظامی به گماردن سگ‌های دیوانه و وحشی افتخار می‌کند، نخست‌وزیر انگلیس نیز جوگیر شده و سعی دارد از منطقه خلیج‌فارس این پیام را ارسال کند که او نیز در عرصه امنیتی و نظامی استعداد همراهی با ترامپ را دارد؛ اما گویا فراموش کرده است که اسلافش، چون تونی بلر به دلیل اتخاذ مواضع جنجالی و جنگ‌طلبانه علیه مردم مظلوم عراق، که به بهانه نابودی سلاح‌های کشتار جمعی صورت گرفت و دروغ از آب درآمد، مجبور به عذرخواهی شدند.
بنابراین، مواضع خانم ترزا می که مغایرت کامل با آداب دیپلماتیک قرار داشته و با ادبیاتی مربوط به قرون گذشته اعلام شد، می‌توان نوعی رقص بدوی برای پول به شمار آورد که البته هزینه‌اش اعتبار دیپلماسی این خانم است که سابقه بازیگری و هنرپیشگی‌اش را پایه دیپلماسی‌اش قرار داده و تصورش این است که چنین ادبیاتی می‌تواند با تولید ایران‌هراسی، وابستگی رژیم‌های زبون برخی کشورهای منطقه را تشدید و امکان چپاول ثروت‌های نفتی آنها را فراهم کند؛ اما سرنوشت صدام و قذافی برای این رژیم‌ها عبرت‌آموز است که هم صدام روزی از کمک‌های بی‌حساب دولت انگلیس بهره‌مند بود و هم قذافی روی تعهد تونی‌ بلر برای دفاع از خود حساب کرده بود؛ اما در حمله به هر دو، انگلیسی‌ها حضور داشتند. انگلیسی‌ها خوب می‌دانند که خاستگاه تفکر تروریسم تکفیری و تأمین لجستیک این گروه‌های خطرناک، دستگاه‌های ایدئولوژی‌ساز همین رژیم‌هایی است که با آمریکا و انگلیس شریک راهبردی بوده و حامی راهبردی این تروریست‌ها به شمار می‌آیند. تروریست‌هایی که نه تنها از تسلیحات غربی در سوریه و یمن استفاده می‌کنند، بلکه در نفوذ به کشورهای عربی از پوشش دیپلماتیک و حمایت پنهان همین دولت‌ها سود می‌جویند. تروریست‌هایی که امروز حکم ارتش منطقه‌ای وابسته به سرویس‌های‌ کشورهایی، چون عربستان سعودی، امارات و قطر را دارند، همان‌هایی که در گذشته می‌توان ردّ پای‌شان را در حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر و کشتن سفیر آمریکا در بنغازی لیبی هم پیدا کرد و امروز هم از موشک‌های تاو آمریکایی در سوریه استفاده می‌کنند. گرچه آمریکایی‌ها برای حفظ منافع تاکتیکی و مصلحت‌های دیپلماتیک فعلاً پنهانکاری و لاپوشانی را ترجیح می‌دهند، اما اصل مسئله هیچ تغییری نمی‌کند و روزگاری تاریخ در برابر این نوع بازی‌های سیاسی کثیف قضاوت خواهد کرد. همان‌گونه که امروز هم آگاهان عرصه سیاست از این رفتار دوگانه و متکی بر حرص مادی دولتمردان غرب احساس نفرت و انزجار می‌کنند.
سخنان مهم سید حسن نصرالله
دبیرکل حزب‌الله لبنان با اشاره به موضوع فلسطین و اقدامات متجاوزانه رژیم صهیونیستی علیه مسلمانان و مسیحیان گفت: «مسلمانان و مسیحیان منطقه با تهدیدات صهیونیست‌ها و تکفیری‌ها دچار چالش‌های فرهنگی و هویتی شده‌اند.»
سید حسن نصرالله افزود: «این تهدیدات ابتدا از فلسطین آغاز شده است؛ فلسطینی که مقدسات آن هدف قرار گرفته و بلند شدن صدای اذان از بلندگوها در آن ممنوع اعلام شده است. این چالش‌ها از فلسطین به عراق، سوریه و نیجریه و دیگر اماکن مسلمانان و مسیحیان رسیده است.» وی گفت: «آمریکا و غرب از تروریسم حمایت مالی و تسلیحاتی می‌کنند و این همان چیزی است که دونالد ترامپ به آن اعتراف کرده است و در رایانامه‌های هیلاری کلینتون نیز آمده است. «وی با تأکید بر اینکه پیروزی در سوریه و حلب نزدیک است، گفت: «منطقه شاهد تحولات بزرگی است، مانند آنچه در حلب در حال رخ دادن است. پیروزی در حلب روی تمامی میدان‌های نبرد در سوریه، موصل و منطقه تأثیر می‌گذارد.»
دبیرکل حزب‌الله لبنان درباره مسائل داخلی لبنان نیز با اشاره به تلاش‌ها برای تشکیل کابینه‌ لبنان و تلاش‌های برخی برای تفرقه‌افکنی میان شیعیان (حزب‌الله) و مسیحیان (جریان آزاد به رهبری میشل عون) گفت: «مسلمانان و مسیحیان این منطقه در سال‌های متمادی به ویژه در سال‌های اخیر با چالش‌های مشترکی مواجه بوده‌اند.»  وی افزود: «تمدن مسلمانان و مسیحیان به یک اندازه در معرض تهدید قرار دارد.»
دبیرکل حزب‌الله در ادامه گفت: «ما در مرحله سرنوشت‌سازی در لبنان قرار داریم. ارتباط ما با میشل‌ عون، رئیس‌جمهور جدید لبنان و جریان ملی آزاد همواره یک رابطه تنگاتنگ است، این در حالی است که برخی منابع رسانه‌ای گزارش دادند که حزب‌الله از میشل‌ عون و جریان ملی خواستار لغو ارتباط آنها با احزاب و نیروهای لبنانی شده است.» او تأکید کرد: «تمام آنچه در زمینه خواسته‌های حزب‌الله درباره رابطه جریان ملی و نیروهای لبنانی گفته شده، بی‌اساس است.» دبیرکل حزب‌الله لبنان همچنین با بیان اینکه؛ «ما با میشل‌ عون و جریان او رابطه ممتازی داریم» و «رابطه ما با عون مبتنی بر احترام متقابل و اعتماد عمیق است»، درباره تلاش برخی برای فتنه‌انگیزی میان حزب‌الله و عون گفت: «هر کس به دنبال فتنه‌انگیزی میان دیگران باشد، خودش در فتنه غرق خواهد شد.»


نمایندگان مجلس در گفت‌وگو با صبح‌صادق پاسخ دادند
سیدمحمد مشکوه‌الممالک/ رهبر معظم انقلاب پس از بدعهدی آمریکا در تمدید تحریم‌ها علیه ایران فرمودند: «همین دولت کنونی در آمریکا دارد برخلاف آنچه تعهّد کردند و تصمیم‌گیری مشترک کردند و مسئولان به ما آن‌وقت اعلام کردند، عمل می‌کند. من اینجا لازم می‌دانم عرض بکنم [اینها] کارهای متعدّدی کردند، تخلّف‌های متعدّدی کردند، یکی دو تا نیست، تازه‌ترینش این تمدید تحریم ده ساله است، اگر این تحریم [تمدید] بشود، قطعاً نقض برجام است ـ بدون تردیدـ و بدانند جمهوری اسلامی حتماً در مقابل آن واکنش نشان خواهد داد.» به منظور تبیین رهنمود امام خامنه‌ای، خبرنگار صبح‌صادق گفت‌وگویی با چند نفر از نمایندگان مجلس انجام داده که در آن جزئیات واکنش اولیه جمهوری اسلامی در برابر نقض صریح برجام بررسی شده است.
دنبال حفظ برجام با هر قیمتی نیستیم
حجت‌الاسلام مجتبی ذوالنوری*
ما باید درباره اشارات رهبر معظم انقلاب اقدام جدی داشته باشیم، نه اینکه ایشان بر نکته‌ای تأکید و تصریح کنند و در مقابل، ما خیلی کم‌رنگ و رقیق شده حرف بزنیم. متأسفانه، تاکنون مواضع دولت جدی و قاطع نبوده است. آقای رئیس‌جمهور در مجلس تصریح کردند که نقض برجام صورت گرفته است؛ از این رو باید مواضع محکم گرفته شود. بسیار تأسف‌بار است که وی در سال اول ریاست‌جمهوری خود و در شروع کار، بر روی توافق مانور دهد و امروز در آخرین فرصت حضور خود در مجلس، نقض صریح برجام را از سوی آمریکایی‌ها اعلام کند. 
باید گفت، متأسفانه دولت آن قاطعیت لازم را ندارد؛ برای نمونه آقای ظریف می‌گوید، آمریکا با این کار به اعتبار و آبروی خود ضربه می‌زند. در حالی که رهبر معظم انقلاب به صراحت می‌فرمایند: «وزیر امور خارجه باید در مورد نقض برجام کلماتی بسیار محکم‌تر بیان کند.» 
این به معنای فرصت‌سوزی چهار ساله، دنبال نخود سیاه رفتن و خوش‌گمان بودن نسبت به بدعهدی دشمن است که نباید اتفاق می‌افتاد؛ حال که چنین اتفاقی افتاده است، باید در ادامه مسیر قاطع و محکم از منافع، عزت و غرور ملی دفاع کنیم و مواضع متناسبی بگیریم، گفتنی است، در شش بند ماده واحده، تکلیف و برخورد دولت در عرصه‌های مختلف، کاملاً مشخص است. 
ما تحت هیچ شرایطی درصدد نقض برجام نیستیم؛ همچنین دنبال حفظ برجام با هر قیمتی نیستیم؛ یعنی برجام باید به شکلی حفظ شود که منافع ملی ما را تأمین کند، نه اینکه به منافع ما آسیب بزند. ما برجام را برای منافع ملی و نفس مردم می‌خواهیم و هر جا در تضاد با این دو باشد، نباید روی برجام تأکید کنیم. از سویی ما نقض‌کننده نیستیم و به همه تعهدات خود عمل کرده‌ایم و در واقع آنها ناقض برجام 
هستند. 
دلیل عجله دولت در برجام این بود که تصمیم داشت در این چهار سال از آن استفاده کند. غافل از آن و یا شاید با علم به اینکه ابعاد مختلف برجام محققانه و کارشناسانه مشاهده نگردید و منافع ملی به طور کامل در برجام رصد نشد. داده و ستانده در برجام تراز نشد. در حقیقت، درباره ستانده خود و عمل کردن طرف مقابل به وظیفه خود تضمین‌های لازم گرفته نشد. نکته دیگر اینکه دولت تحمل هیچ نقد کارشناسانه‌ای را در این زمینه نداشت و از حرف‌های درست استفاده‌ای نکرد و این محصولِ همان شتاب و عجله بود.
برای مقابله با بدعهدی آمریکا ماده واحده‌ای در مجلس تهیه شد و حدود۹۰ نفر آن را امضا  کردند و دو فوریتی در حال طی کردن مسیر است. اگر این ماده به قانون تبدیل شود، تکلیف دولت در برخورد با برجام مشخص و دولت ملزم به اقدامات عملی در این زمینه می‌شود.
*رئیس کمیته هسته‌ای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
نوبت دولت است که با بدعهدی آمریکا مقابله کند
حمیدرضا حاجی‌بابایی*
نتایج مذاکره‌هایی که با آمریکا انجام شد، نشان داد که در مجموع اعتماد کردن به آمریکا اشتباه است. در این مسئله شتابزده عمل شده است. همه به دنبال این هستند که ما صد در صد یا بیش از حد برجام را اجرا کنیم تا رضایت آمریکا را مبنی بر عدم تصمیم‌گیری علیه خود در برخی کارها به دست آوریم. 
ما تمام کارها را انجام دادیم و متأسفانه در برخی موارد منافع ملی خود را نادیده گرفتیم تا بتوانیم به یک مصلحت بالاتری دست پیدا کنیم. نگاه ما این بود که اگر این کار را انجام دهیم با رکود اقتصادی مواجه نخواهیم شد، شغل ایجاد می‌شود، معیشت مردم درست می‌شود و چرخ زندگی آنها می‌چرخد؛ اما امروز شاهدیم که متأسفانه یک رکود شکننده بر کشور حاکم شده است. 
با توجه به این شرایط، این سؤال مطرح است که مجلس و دولت در مقابل این اقدام آمریکا چه اقدامی باید داشته باشند؟ مهم‌ترین راه مقابله ما این است که بفهمیم و بپذیریم که آمریکا همین است که می‌بینیم. دیگر به آمریکا اطمینان نکنیم، چشمان خود را باز کنیم و به او تکیه نکنیم. آمریکا همین است. 
با این چشم باز باید به سمت اقتصاد مقاومتی برویم و روی پای خود بایستیم؛ به مردم و جوانان دانش‌پژوه در سراسر کشور تکیه داشته باشیم و از ظرفیت‌های منطقه استفاده کنیم؛ تعامل دوجانبه و چندجانبه با کشورهای جهان را شروع کنیم؛ هویت خود را بیشتر نشان دهیم، همانند روزی که با سربلندی و با حس قوی هماوردی نفت را به قیمت ۱۴۰ دلار می‌فروختیم. اما در دوره محبت‌ و مذاکره با آمریکایی‌ها قیمت نفت به بیست دلار هم رسید و امروز برای اینکه قیمت آن به پنجاه دلار برسد، می‌خواهیم جشن بگیریم! ما باید از هر جایی به دنبال شکست‌های خود باشیم و آنها را به پیروزی تبدیل کنیم. تکیه به آمریکا و سیاست‌های او به معنای افراط‌کاری و ناپخته عمل کردن است. 
رئیس‌جمهور گفت ما باید رفتار مقتضی با آمریکا داشته باشیم. ما امروز همه به دنبال این هستیم که ببینیم داخل بسته کلمه «مقتضی» ایشان چه چیزی است و آن را بررسی کنیم. در این میان نیاز نیست مجلس کاری انجام دهد چون تمام قوانین و مقررات لازم را تصویب کرده و در اختیار دولت قرار داده است. دولت هیچ‌ کمبودی برای این اقدام ندارد و اوست که باید اجرا کند. 
مجلس با حضور 264 نفر بیانیه صادر کرده؛ از سیاست‌های رهبری و از دولت برای مقابله با آمریکا پشتیبانی کرده و حالا نوبت دولت است که ببیند چگونه می‌خواهد با کسانی که به آنها اعتماد کرده رفتار کند و به مردمی که قول داده است این اعتماد تأثیرگذار است و می‌تواند مشکلات آنها را حل کند بگوید که امروز دلیل اینکه مشکلات آنها حل نشده است، چیست؟ ما منتظر هستیم و می‌خواهیم ببینیم دولت چه اقدامی در مقابل این توهین و تحقیر آمریکا به ملت ایران انجام می‌دهد. 
ما از برجام شاه‌کلید آن را می‌خواستیم که رفع تحریم‌ها بود؛ اما خیلی صریح و آمریکا به مدت ده سال دیگر تحریم‌ها را تمدید کرد. این نشان می‌دهد که آمریکا به تعهدات خود پشت پا زده است و به تبع آن، شرکت‌های بزرگ کشورهای اروپایی نیز از او تبعیت می‌‌کنند.
* رئیس کمیسیون تلفیق لایحه برنامه ششم توسعه
دولت وظیفه ندارد برجام را حفظ کند
کمال دهقانی فیروزآبادی*
در تاریخ 21/7/1394 در مجلس قانونی با عنوان «اقدام متقابل و متناسب در اجرای برجام» وضع شده است. این ماده واحده و بندها و دو تبصره آن، تکلیف را برای دستگاه‌های اجرایی مشخص کرده است؛ البته در این قانون ملاحظه تصمیمات شورای عالی امنیت ملی و هیئت نظارت بر برجام نیز ذکر شده است؛ یعنی این دو نهاد باید به صورت ماهوی به این مسئله رسیدگی کرده و طبق قانون عمل کنند. 
موضع ما این است که باید قانون را، که همه چیز در آن پیش‌بینی شده است، به شکل خوب و دقیق اجرا کنند؛  ما به تعهدات خود طبق قانون متعهد هستیم و بارها و بارها اشاره شده است که به همکاری‌های خود با کشورهای طرف قرارداد و به تعهداتی که داده‌ایم، پایبند هستیم؛ اما اگر طرف ما به تعهداتی که داده است پایبند نباشد، دولت، شورای عالی امنیت ملی و هیئت نظارت بر اجرای برجام، باید موضوع را بررسی کرده و تصمیم‌گیری کنند؛ پس از آن قانون تعیین می‌کند که لازم است چه اقداماتی صورت بگیرد. 
درباره برجام طبق ماده واحده‌ای که در مجلس تهیه و هنوز به قانون تبدیل نشده است، الزام دولت به توسعه همه‌جانبه فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای در چهارچوب معاهده  NPTدر قبال نقض برجام از سوی آمریکا صورت گرفته است. این ماده واحده می‌گوید: 
دولت موظف است در اجرای این قانون با توجه به تصویب قانون موسوم به داماتو (ISA) که نقض صریح و قطعی برجام است، نسبت به توسعه همه‌جانبه حقوق‌ هسته‌ای ملت شریف ایران و فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای، در چارچوب معاهده NPT با تحقق موارد ذیل اقدام کند:
 1ـ ساخت، نصب و راه‌اندازی سانتریفیوژهای پیشرفته مورد نیاز برای تحقق تولید حداقل یکصدونود هزار سو؛
2ـ افزایش درصد غنی‌سازی اورانیوم تا بیست درصد و هر درصدی که مورد نیازهای صلح‌آمیز کشور است؛
3ـ افزایش ذخیره اورانیوم غنی‌سازی شده کشور به میزان نیازهای صلح‌آمیز بدون لحاظ محدودیت‌های برجامی و در چارچوب NPT؛
۴ـ توسعه تولید و ذخیره‌سازی آب سنگین مورد نیاز مصارف صلح‌آمیز کشور و فروش مازاد آن در بازارهای جهانی؛
5ـ بازگرداندن رآکتور 40 مگاواتی آب سنگین اراک به وضعیت پیش از برجام و تکمیل و راه‌اندازی آن؛
6ـ قطع و توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی.
دولت وظیفه ندارد برجام را حفظ کند، بلکه موظف است قانون را اجرا کند. قانونِ اقدام متناسب و متقابل با اجرای برجام، تکلیف همه دستگاه‌های اجرایی را مشخص کرده است. مجریان براساس آن اقدام لازم را انجام خواهند داد و مجلس نیز بر حسن اجرای قانون، نظارت کرده و در صورت اجرا نشدن قانون با قاطعیت برخورد می‌کند. نمی‌توان از قانون جلو زد یا از آن عقب افتاد. 
در شرایطی که دولت، مجلس، جناح‌ها و احزاب باید متفق‌القول در کنار یکدیگر قرار بگیرند و اتحاد داشته باشند، صحبت کردن از اختلافات، هرگز به مصلحت کشور نیست و نباید به مسائل اختلافی دامن زده شود. 
* نایب‌رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی 

 محمد رضا مرادی/ سی‌وهفتمین نشست شورای همکاری خلیج روزهای سه‌شنبه و چهارشنبه هفته گذشته در منامه پایتخت بحرین برگزار شد. در  این نشست همانند سایر نشست‌های پیشین سران کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس سعی داشتند تا با مطرح کردن نام ایران و تهدید جلوه دادن آن برای استحکام شورا بهره‌برداری کنند. رهبران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس در پایان نشست دو روزه شورای همکاری در بیانیه مشترکی با ادعای دخالت ایران در امور منطقه، این اقدام را محکوم کردند. افزون بر این اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس با مطرح کردن ادعای تکراری خود درباره اشغال جزایر سه‌گانه تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی، خواستار پایان دادن به آنچه اشغالگری خواندند و نیز واگذاری مالکیت این جزایر به امارات شدند. در این بیانیه مشترک آنچه «سیاسی‌کاری ایران در ادای مناسک حج» خوانده شده است، محکوم و از تهران خواسته شد تا به «مداخله‌های خود در امور داخلی کشورهای حوزه خلیج‌فارس» پایان دهد. در واقع، شورای همکاری خلیج‌فارس که در دوران بقای خود همواره موضعی انفعالی و ضعیف داشته و به جای ایفای نقش ایجابی در منطقه نقش سلبی را در پیش گرفته است، اکنون با بحران هویتی و تهدید فروپاشی مواجه است؛ چراکه اختلافات داخلی بین اعضای شورا بارها سبب نزدیک‌شدن شورا به پایان عمر خود شده است. در اوایل مارس 2014 عربستان، بحرین و امارات در اعتراض به دخالت قطر در امور داخلی دیگران، سفرای خود را از دوحه فراخواندند. دلیل اصلی بحران در روابط این کشورها، حمایت قطر از «اخوان‌المسلمین» بود. از سوی دیگر عمان نیز جایگاه ویژه‌ای در این میان دارد. عمان در دوران انقلاب‌های عربی همواره سیاست خود را بر بی‌طرفی و حمایت از ملت‌های منطقه استوار کرده است و در جنگ یمن، عراق و سوریه هیچ‌گاه علیه ملت‌های این کشورها اقدامی نکرده است. از سوی دیگر ارتباط دوستانه عمان با ایران همواره سبب خشم کشورهای عربی خلیج‌فارس شده و همواره عمان به عنوان وصله‌ای نچسب در شورای همکاری خلیج‌فارس مطرح بوده است.
 از این‌رو برخی تحلیل‌ها بر این مبنا استوار است که احتمالاً اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس به دنبال کنار گذاشتن عمان باشند. در همین ارتباط، پادشاه عربستان در سفر دوره‌ای خود(که پیش از نشست شورای همکاری انجام گرفت)، عمان (از اعضای پایه‌گذار شورای همکاری خلیج‌فارس) را نادیده گرفت که این اقدام عمدی بود. نرفتن ملک سلمان به مسقط به این دلیل بود که این کشور از کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس کنار گذاشته شده که حکایت از بحرانی پنهان در روابط مسقط و ریاض دارد. چند سال پیش عمان طرح تبدیل کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به اتحادیه را رد کرده بود. وزیر امور مجالس شورا و نمایندگان بحرین در این باره اعلام کردند، ممکن است اتحادیه خلیج‌فارس بدون عمان تشکیل شود. این امر حاکی از بحرانی عمیق در این شورا است.
در حال حاضر که کشورهای عضو این شورا، به ویژه عربستان، قطر، بحرین و امارات از حامیان تروریست‌ها در منطقه هستند و شکست‌های سختی در عراق و سوریه و یمن متحمل شده‌اند، برای حفظ انسجام درونی خود در شورای همکاری به دنبال عاملی وحدت‌ساز هستند. پیروزی‌های ایران در منطقه سبب حسادت این کشورها شده به همین دلیل همواره در هر موقعیتی سعی دارند برای تحت‌الشعاع قرار دادن مبارزه ایران با تروریست‌ها و پیروزی ایران در منطقه پروژه ایران‌هراسی را تقویت کنند.
 اکنون نیز شورای همکاری خلیج‌فارس سعی دارد از یک سو با تهدید خواندن ایران به عاملی در نزدیکی بیشتر اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس زمینه نجات شورا را فراهم کند و از سوی دیگر با فشار بر عمان به عنوان یکی از کشورهای دوست ایران زمینه شکست یا اخراج این کشور را از شورا فراهم آورد. طرح تشکیل اتحادیه خلیج‌فارس که از سوی عربستان پیگیری می‌شود، تلاشی برای حذف عمان است.

 محمد نوری/  پیش از موعد 15 آذر، رئیس‌جمهور آخرین بودجه دولت یازدهم را که مهم‌ترین برنامه اقتصادی سال آینده است، به مجلس تحویل داد. بودجه 96 برخلاف سال گذشته که به دلیل تنظیم برنامه ششم توسعه، کاهش محسوس قیمت نفت و مشخص نبودن نتیجه برجام با تأخیر به مجلس شورای اسلامی ارائه شد، امسال یک روز زودتر از موعد و در 14 آذرماه به مجلس تحویل داده شد تا این بار نمایندگان، وقت کافی برای بررسی آن داشته باشند.
منابع عمومی بودجه 320 هزار میلیارد تومان خواهد بود که نسبت به سال گذشته با رقمی بالغ بر 294 هزار میلیارد تومان رشدی نزدیک به 9 درصد دارد. همچنین، بودجه طرح‌های عمرانی به عنوان موتور محرک تقاضا از سوی دولت که به رونق بخش‌های مختلف منجر می‌شود، 62 هزار میلیارد تومان پیش‌بینی شده که این اعتبار برای سال جاری 57 هزار میلیارد تومان بوده است. با این حال، بر اساس گزارش‌های بانک مرکزی عملکرد شش ماهه دولت در این بخش با احتساب انتشار اوراق خیلی پایین‌تر است.

افزایش پُر سروصدای
  قیمت نفت و دلار
جزئیات بیشتر لایحه بودجه سال 96 نشان می‌دهد، قیمت هر بشکه نفت حدود 50 دلار در نظر گرفته شده که این رقم برای سال جاری 40 دلار بوده است. در این لایحه،‌ نرخ تسعیر ارز (ارز محاسباتی) 3300 تومان لحاظ شده است، در حالی که قیمت دلار در بازار آزاد با منتشر شدن نرخ دلار در بودجه 96، افزایش محسوسی داشت و به بالای 3920 تومان پرواز کرد. دیگر شاخصه‌های کلان بودجه سال آینده نشان می‌دهد، حدود 110 هزار میلیارد تومان درآمد نفتی پیش‌بینی شده است که این منابع در سال جاری برای نفت خام 72 هزار میلیارد تومان و برای منابع نفتی و فرآورده‌های نفتی، 74 هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده بود. درآمد نفتی در سال آینده نسبت به بودجه سال جاری از رشدی معادل 48 درصد برخوردار است. بر اساس این، درآمدهای نفتی در لایحه دولت افزایش یافته و یک سوم از منابع بودجه را به خود اختصاص داده است. سهم درآمدهای مالیاتی نیز برای سال آینده به 112 هزار میلیارد تومان افزایش یافته،‌ در حالی که برای سال جاری 103 هزار میلیارد تومان لحاظ شده بود. گفتنی است، درآمد مالیاتی در لایحه بودجه 96 نسبت به قانون بودجه سال جاری از رشدی معادل ۷/۸ درصد برخوردار است. در شرایط رکود کنونی، طبق گزارش‌های رسمی درآمدهای مالیاتی با عدم تحقق حدود 10 هزار میلیارد تومانی روبه‌رو بوده و افزایش سهم آن در بودجه تأمل‌برانگیز است که از چه طریقی تأمین خواهد شد. همچنین، در حالی که طبق سیاست‌های ابلاغی و لایحه برنامه ششم توسعه، باید سهم صندوق توسعه ملی از درآمد نفتی 30 درصد باشد؛ اما در لایحه بودجه 96 این سهم 20 درصد پیش‌بینی شده است.

بنزین سال ۹۶ گران می‌شود
بر اساس لایحه بودجه ۹۶ حداقل افزایش نرخ بنزین و سایر فرآورده‌های نفتی در سال آینده ۵ درصد خواهد بود. افزایش نرخ فرآورده‌های نفتی در سال 96 در لایحه بودجه این سال مورد تأکید دولت قرار گرفته است.

سقف حقوق  برای معاف از مالیات
دولت در لایحه بودجه سال ۹۶ پیشنهاد کرد، سال آینده حقوق ماهیانه زیر یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان از مالیات معاف شود.

ابهام در هدفمندی یارانه‌ها 
چون گذشته
دولت در تبصره 14 لایحه بودجه سال 96 درآمد حاصل از هدفمند‌سازی یارانه‌ها را 48 هزار میلیارد تومان ناشی از درآمد اصلاح قیمت کالا و خدمات تعیین کرده که با قانون بودجه 95 تفاوتی ندارد. در این تبصره آمده است، در اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها به دولت اجازه داده می‌شود در سال ۱۳۹۶ هم از محل درآمدهای حاصل از اصلاح قیمت کالا و خدمات تا مبلغ ۴۸ هزار میلیارد تومان و ردیف‌های یارانه‌ای این قانون با استفاده از انواع روش‌های پرداخت نقدی و غیر نقدی به خانوارهای هدف و نیازمند و ارائه‌ خدمات حمایتی و همچنین کمک به بخش تولید و اشتغال اقدام کند. از سویی دیگر در لایحه سال جاری نیز جزئیاتی از هدفمندی یارانه‌ها منتشر نشده بود؛ اما در ادامه و در بررسی لایحه در مجلس موضوع بین نمایندگان و دولت بررسی شد و منابع و مصارف هدفمندی و نحوه‌ اجرای آن در قانون قرار گرفت.

انضباط مالی  فراموش نشود
اميد دولت اين است كه با تداوم رشد اقتصادي ايران در سال آينده به ميزان دست‌كم پنج درصد، درآمدهاي غيرنفتي و سالم افزايش يابد، ولی نكته نگران‌كننده در بودجه 96، افزايش درآمد ناشي از فروش نفت و فرآورده‌هاي نفتي است. هر چند توافق اخير اوپك براي كاهش سطح توليد خود در نيمه نخست سال 2017 ميلادي سبب شد تا دولت قيمت نفت را در بودجه سال آينده 50 دلار پيش‌بيني كند، افزايش درآمدهاي نفتي ايران، چه از محل افزايش ميزان فروش نفت و فرآورده‌هاي نفتي و چه با افزايش بهاي قيمت نفت و یا اينكه دولت چه قيمتي را براي دلار در بودجه سال آينده پيش‌بيني كند، نبايد سبب سياست‌هاي انبساط بودجه‌اي دولت شود. در واقع، دولت بايد انضباط و بهداشت مالي را در بودجه‌ريزي در اولويت بداند.

بودجه 96  و برنامه ششم
در پایان خاطرنشان می‌شود لايحه بودجه سال آينده كل كشور در شرايطي قرار است بر مبناي قانون برنامه توسعه ششم بررسي شود كه هنوز بررسي لايحه برنامه توسعه ششم در صحن علني مجلس آغاز نشده و مشخص نيست برآيند بودجه سال آینده چه تغييرات مثبتي در شاخصه‌هايي، چون رشد اقتصادي، اشتغال، تورم و ... ايجاد خواهد كرد. گفتنی است، بودجه 96 باید به صورت دقیق‌تر و با جزئیات بیشتر کارشناسی شود که در مجال این نوشته نیست و در شماره‌های بعدی به آنها پرداخته می‌شود.

 رضا اشرفي/سال 2017 مي‌تواند سال خاصی برای آمریکا باشد.  آمريكا اين سال را با مردي آغاز خواهد کرد كه حتي آمريكايي‌ها هم نمي‌دانند چه در سر دارد و چه خواهد کرد. رئيس‌جمهوري پوپوليستي كه به احتمال، بر اساس رخدادهاي روزمره مواضع خاص بگيرد. مثل همان تماسي كه هفته گذشته با رئيس چين تايپه حاصل شد که موجبات خشم پكن را فراهم آورد. اگر چه استراتژي بلندمدت آمريكا مشخص و از پيش تعيين شده است و حتي شايد بتوان گفت حضور و عملكرد ترامپ در كاخ سفيد مي‌تواند در ادامه استراتژي آمريكايي باشد.
اکنون اروپا روزهاي پاياني 2016 را مي‌گذراند و شواهد نشان می‌دهد سال 2017 با رخدادها و انتخابات‌هاي مهمي همراه خواهد بود. اين موضوع را مي‌توان از همه‌پرسي در ايتاليا و انتخابات اتريش متوجه شد. ممكن است در پس اين روندها مسير گرايش به افراط‌گرايي در اين منطقه هموارتر شود و در ادامه خروج انگليس از اتحاديه، تهديد براي واگرايي اروپايي افزايش یابد.  
در چنين شرايطي اخبار خاصي از فرانسه به گوش مي‌رسد؛ اخباري كه حكايت از نااميدي در عرصه سياست و حكومت در اين كشور است. هفته گذشته فرانسوا اولاند،‌ رئيس‌جمهور سوسياليست فرانسه در نطقي تلويزيوني اعلام كرد كه در انتخابات سال 2017 شركت نخواهد كرد. رئيس‌جمهور فعلي با توجه به عملكرد چند سال گذشته به اين نتيجه رسيده است كه اقبال عمومي به وي بسيار كم است. نظرسنجي‌ها نيز گوياي اين واقعیت هستند كه ميزان محبوبيت رئيس‌جمهور بسيار پايين است. در صورتي كه وقتي در انتخابات 2012 بر نيكلا ساركوزي پيروز شد، اميدهاي زيادي را با خود به همراه آورد كه همه آنها طي بيش از چهار سال گذشته به نااميدي تبديل شده‌اند. اين مسئله از استقبال مردم فرانسه از كناره‌گيري اولاند براي رقابت انتخاباتي نمايان است. برخي از نهادهاي فرانسوي اين موضوع را تاييد می‌كنند كه 80 درصد مردم فرانسه از كناره‌گيري رئيس‌جمهورشان استقبال كرده‌اند. اين مسئله مي تواند بدترين خبر براي حكومت فرانسه باشد.  
مشكلات روزافزون اقتصادي و افزايش آمار بيكاري از مهم‌ترين دلايل آن است. دست‌كم بخشي از مشكلات اقتصادي فرانسه به دليل پيروي از سياست‌هاي آمريكا است. طي سال‌هاي گذشته اختلافات اروپا با روسيه بر سر بحران اوكراين، سبب شده تا آمريكا متحدان خود را مجبور كند در تحريم‌ها عليه مسكو مشاركت داشته باشند؛ سياستي آمريكايي كه نه تنها روسيه را به لحاظ اقتصادي با مشكلاتي مواجه كرده، بلكه اروپا را نيز با خود پايين مي‌كشد. فرانسه تنها يك نمونه از آن است. 
حال، در چنين شرايطي اروپا در پی راه نجاتي براي خود است تا مستقلانه‌تر تصميم بگيرد و كمتر به سياست‌هاي آمريكايي تن بدهد. اين موضوع با حضور دونالد ترامپ در آمريكا جدي‌تر دنبال مي‌شود. 
گرايش فرانسوي‌ها به احزاب سياسي خود و انتخاب فعلي «فرانسوا فیون» در رقابت‌هاي درون‌حزبي نشان مي‌دهد كه مردم از سياست‌هاي تحريمي ضد روسي حمايت نمي‌كنند؛ زيرا طي سال‌هاي گذشته اين سياست آمريكايي را به ضرر سبد كالاي خريد خود ديده‌اند؛ اما همزمان افراط‌گرايان فرانسوي به رهبري «مارين لوپن» اميدوار هستند كه در انتخابات رياست‌جمهوري سال آينده پيروز ميدان شوند. در صورت پيروزي هر يك از اين دو، سياست‌ها و رويكردهاي فرانسه تغيير خواهد كرد. در صورت پيروزي محافظه‌كاران و انتخاب فرانسوا فيون احتمال عادي‌سازي روابط با روسيه بسيار است و در صورت پيروزي افراط‌گرايان سياست‌هاي ضد اتحاديه‌اي شكل مي‌گيرد و احتمال مخالفت‌هاي بنيادي فرانسه با اتحاديه اروپا فراوان خواهد بود؛ يعني در هر دو صورت فرانسه رويكردهاي جداگانه‌اي را دنبال خواهد كرد. البته، سوسياليست‌ها هنوز به طور كامل نااميد نشده‌اند. اين طيف كه در حال حاضر قدرت را در دست دارند درصددند نخست‌وزير فعلي را جايگزين اولاند كرده تا در انتخابات سال آينده وارد كارزار شود، اگر چه عمده تحليلگران معتقدند كه حزب حاكم نمي‌تواند در انتخابات پيروز شود. 
بر اين اساس، سال آينده را مي‌توان سال چرخش فرانسه دانست كه هم اتحاديه اروپا نگران آن است و هم آمريكا. با توجه به اينكه گرايش‌ها به سمت روسيه افزايش یافته و از يونان تا فيليپين سعي دارند خود را با مسكو هماهنگ‌تر كنند، استقبال فرانسه از اين موضوع تغييرات زيادي را به همراه خواهد داشت. بر اساس اخبار موجود، فرانسوا فيون يك «گليست» است كه سعي دارد رويكردهاي مستقلانه با رهبري و قدرت‌گيري فرانسه را دنبال كند. «ژنرال دوگل» رهبر فرانسوي بود كه نه تنها در دهه 60 فرانسه را از ناتو خارج كرد؛ بلكه روندي كاملاً مستقلانه را در نظام بين‌الملل دنبال كرد. اين گرايشي است كه در حال حاضر در فرانسه پررنگ‌تر است و شهروندان، بيش از ديگر سياست‌ها آن را دنبال مي‌كنند. 
به هر تقدیر، می‌توان گفت که ساختار سیاسی آینده فرانسه نه تنها بر این کشور، بلکه بر کل ساختار اروپا تأثیر خواهد داشت، به‌ ویژه اینکه بسیاری از کشورهای اروپایی به دنبال رهایی از اتحادیه و رسیدن به جایگاه جدید جهانی هستند، چنانکه «اشتاین مایر» وزیر خارجه آلمان اعلام کرده دیگر همه تصمیم‌ها در واشنگتن و مسکو گرفته نمی‌شود و مراکز جدید تصمیم‌گیری نیز در معادلات جهانی نقش ایفا خواهند کرد.

صبح صادق ابعاد مختلف نقض برجام از سوی آمریکایی‌ها را واکاوی می‌کند
 محمد صرفی/ مجلس سنای آمریکا اول ماه جاری میلادی (11 آذر) قانون تحریم‌های ایران(Iran Sanctions Act) را تصویب کرد. این قانون دو هفته پیش از آن (27 آبان) در مجلس نمایندگان آمریکا نیز تصویب شده بود و برای اجرایی شدن به امضای اوباما رئیس‌جمهور آمریکا نیاز دارد و مقامات مختلف کاخ سفید بارها اعلام کرده‌اند رئیس‌جمهور معتقد نیست این قانون نقض برجام است و آن را امضا خواهد کرد.

ریشه در دروغ
قانون تحریم ایران یا ISA، در ایران به نام پیشنهاددهنده آن سناتور آلفونسو داماتو به «قانون داماتو» مشهور شده است. این قانون از سال 1996 علیه ایران و لیبی تحت عنوان مقابله با اقدامات تروریستی و تحت‌الشعاع سقوط هواپیمای پان‌آمریکن که در دسامبر 1988 بر فراز شهر لاکربی منفجر شد، بر ضد ایران و لیبی به تصویب رسید و تا 2006 هر پنج سال یک‌بار تمدید می‌شد؛ اما از سال 2006 به بعد با خارج شدن نام لیبی از آن به قانون (ایسا) یا «قانون تحریم‌های ایران» تغییر یافت و در سال 2012 نیز بخش‌های بیشتری با امضای باراک اوباما به آن افزوده شد.
بر اساس این قانون هر شرکت یا دولتی که بیش از 40 میلیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران سرمایه‌گذاری کند، دچار مجازات اقتصادی آمریکا خواهد شد، البته در سال 2006 نام لیبی از این قانون خارج شد و پانزده سال پس از آن، این قانون صرفاً درباره ایران اجرا شده است. همچنین در سال‌های گذشته میزان سرمایه‌گذاری شرکت‌ها و افراد آمریکایی و وابسته به شرکت‌ها و افراد آمریکایی به 20 میلیون دلار کاهش یافت.

دلایل نقض توافق
تصویب مجدد قانون تحریم‌های ایران حداقل در چهار مورد؛ مقدمه برجام و مواد 21، 24 و 26 آن. با متن توافق هسته‌ای مغایر بوده و ناقض آن است. در بند (ه) مقدمه برجام آمده است: «برجام موجب لغو جامع کليه تحريم‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد و همچنين تحريم‌هاي چندجانبه و ملي مرتبط با برنامه هسته‌اي ايران مي‌شود.» در بند 21 برجام تصریح شده است: «آمريکا اعمال تحريم‌هاي مشخص شده در پيوست 2 و 5 را متوقف مي‌سازد و به اين توقف ادامه مي‌دهد.» ماده 24 برجام مي‌گويد: «آمريکايي‌ها به همراه اتحاديه اروپا فهرست کامل و جامعي از تحريم‌ها را مشخص و آنها را لغو مي‌کند.» و سرانجام آمريکايي‌ها در ماده 26 برجام متعهد شده‌اند از تحميل مجدد تحريم‌ها خودداري کنند. این موارد چنان صریح و روشن هستند که برای اثبات نقض برجام از سوی آمریکا نیازی به وسط کشیدن پای روح برجام نیست!

هدف آمریکا چیست؟
سؤال مهمی که در این میان وجود دارد هدف آمریکا از تمدید این تحریم‌هاست. حمید بعیدی‌نژاد رئیس گروه کارشناسی مذاکرات هسته‌ای متنی را منتشر کرده و توضیحاتی درباره مصوبه آمریکا ارائه داده است. وی در بخشی از این مطلب نوشته است؛ «یکی از خواسته‌های ایران در طول مذاکرات این بود که آمریکا صریحاً با توجه به سررسید مهلت قانونی آیسا در سال 2016 در قالب برجام تعهد بدهد کاری را که در این بیست سال به طور مکرر انجام داده است، انجام ندهد و این قانون را تمدید نکند. در مقابل، نمایندگان آمریکا اعلام می‌کردند که آنها با عدم تمدید این قانون مخالف نیستند و ضرورتی هم برای تمدید این قانون حس نمی‌کنند، ولی چون تصمیم تمدید باید توسط مجلسین آمریکا صورت بگیرد آنها به عنوان نماینده دولت نمی‌توانند از طرف این دو مجلس تعهدی در برجام بدهند، ولی تمام تلاش خود را خواهند کرد که این قانون تمدید نشود.»
توضیح بعیدی‌نژاد دارای نکته‌ای ظریف و بسیار قابل تأمل است. گروه آمریکایی مدعی بوده است نماینده دولت آمریکاست و نه حاکمیت این کشور به صورت مطلق و از همین باب نمی‌تواند قولی درباره تمدید نشدن تحریم‌ها بدهد! این نوع رفتار و برخورد را با وضعیت دولت و مجلس شورای اسلامی در ماجرای برجام مقایسه کنید. توافق هسته‌ای که برخی بندهای آن دائمی و برخی دیگر 10 تا 15 سال تعهدات سنگین و پیچیده‌ای را بر کشور تحمیل می‌کند، با این بهانه که توافق تصمیم کلیت نظام بوده است، در کمتر از 20 دقیقه در مجلس تصویب شد!
هدف آمریکایی‌ها از تمدید این قانون را می‌توان در سخنان مارک دوبوویتز، مدیر عامل اندیشکده آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» یافت. این اندیشکده اوایل آبان ماه سال جاری نشستی مهم را با حضور جمعی از اصلی‌ترین معماران تحریم، برای بررسی اهرم‌های مالی آمریکا علیه ایران برگزار کرد.
دوبوویتز کارشناس ارشد حوزه تحریم‌های ایران در واشنگتن شناخته می‌شود. او در شش سال گذشته بارها به دولت و کنگره آمریکا درباره تحریم‌های ایران مشاوره داده است. در آمریکا، از او به عنوان یکی از معماران تحریم‌های چندسال اخیر ایران یاد می‌شود. او طراح اصلی تحریم‌های آمریکا برای قطع کردن ارتباط ایران با شبکه مالی بین‌المللی سوئیفت بود و در دانشگاه تورنتو در زمینه مذاکرات بین‌المللی و تحریم تدریس می‌کند.
وی در بخشی از سخنان خود در این نشست می‌گوید؛ «امسال قانون تحریم‌های ایران که از چند سال پیش اعمال شده است پایان می‌یابد و باید به تمدید آن فکر کرد. اگر این تحریم‌ها پایان یابد، دولت آتی آمریکا در وضع بدی قرار خواهد داشت؛ چرا که در این صورت، قوه مجریه باید از احکام ریاست‌جمهوری استفاده کند تا بار دیگر این تحریم‌ها را اعمال کند. در این صورت، امکان بازی پلیس خوب و پلیس بد برای دولت آمریکا از بین می‌رود؛ موضوعی که همواره برای آمریکا مهم بوده است؛ یعنی وقتی تحریم‌های کنگره تمام شود، دیگر دولت آمریکا نمی‌تواند نقش پلیس خوب و پلیس بد را بازی کند؛ زیرا دیگر قوه مقننه در این بازی نخواهد بود و تنها بازیگر این عرصه، قوه مجریه خواهد بود. این در حالی است که وجود نقش‌آفرینان برای بازی پلیس خوب و پلیس بد ضروری است. با این شیوه می‌توان از فشارهای هدفمند بهره گرفت. اگر قانون تحریم‌های ایران تمدید نشود، ضربه‌ای مهلک به این روند وارد خواهد شد. در نتیجه، امیدوارم کنگره آمریکا اقدام لازم را صورت بدهد و این قانون را تمدید کند.»
سخنان دوبوویتز و توضیحات بعیدی‌نژاد را در کنار یکدیگر بگذارید. نتیجه‌ای جالب و در عین حال تأسف‌برانگیز حاصل می‌شود. وندی شرمن مذاکره‌کننده ارشد آمریکا زمانی مدعی شده بود: «فریبکاری در ژن ایرانی‌هاست.» اما همین یک نمونه کافی است تا نشان دهد؛ «فریبکاری در ژن آمریکایی‌هاست.»

ایران را روی آتش نگه دارید!
به طور خلاصه و ساده می‌توان گفت اصلی‌ترین هدف آمریکایی‌ها از تمدید این قانون «حفظ رژیم تحریم‌ها» است. آمریکایی‌ها اعتقاد دارند این تحریم‌ها بود که سبب شد ایران امتیازات زیادی در توافق هسته‌ای بدهد و به هیچ عنوان عاقلانه نیست که این اهرم کنار گذاشته شود. سناتور دموکرات رابرت منندز از نیوجرسی در جلسه تصویب تمدید تحریم‌ها گفت:‌ «اگر می‌خواهید تحریم‌ها را سریعاً بازگردانید باید کاری انجام دهید و اگر قانون تحریم‌های ایران پس از سال آینده وجود نداشته باشد، هیچ اهرمی برای بازگشت سریع تحریم‌ها وجود نخواهد داشت. قانون تحریم‌های ایران می‌تواند مانند یک ستون در ساختار تحریم‌های باقی‌مانده آمریکا بر جمهوری اسلامی ایران عمل کند.»
همان روز سناتورهای آمریکا لایحه پیشنهادی سناتور جان تستر را در زمینه اعمال تحریم‌های جدید و شدید علیه سرمایه‌گذاری در حوزه نفت و گاز و معادن اورانیوم ایران و فروش سلاح‌های کشتار جمعی تصویب کرد.
سناتور تستر که عضو کمیته بانکداری مجلس سناست، گفت: «ما باید همچنان ایران را پاسخگو نگه داریم و این لایحه دوحزبی، ایران را همچنان روی آتش نگه خواهد داشت. آمریکا باید موضع سفت و سختی در قبال ایران داشته باشد.»

اجماع دو حزبی
یکی از نکات مهم در این ماجرا اجماع کامل و کم‌سابقه دو حزب دموکرات و جمهوریخواه است. دو حزبی که در رقابت با یکدیگر از هیچ راه و روشی برای تخریب ابا ندارند و حتی به خصوصی‌ترین حوزه‌های شخصی یکدیگر نیز تعرض کرده و یکدیگر را در انظار مردم بی‌آبرو می‌کنند، اما ناگهان در این مسئله چنان همدل و همزبان می‌شوند که گویا از ابتدا یک حزب متحد بوده‌اند! البته این مسئله در برخورد با ایران به هیچ عنوان جدید نبوده و مشخص نیست چند تجربه دیگر لازم است تا برخی جریانات خوش‌خیال داخلی به این باور برسند که تئوری آنها برای استفاده از اختلاف میان دو حزب اصلی آمریکا، رؤیایی بیش نیست و آمریکایی‌ها در هر مسئله‌ای دچار اختلاف و شکاف باشند در موضوع برخورد با ایران متحد هستند.
این موضوع واکنش رئیس مجلس شورای اسلامی را نیز به دنبال داشت. علی لاریجانی در اولین جلسه مجلس پس از تصویب تمدید تحریم‌ها گفت: «در حالي که نيمي از اعضاي کنگره از حزب دموکرات هستند، حتي يک نفر از اين نمايندگان نيز در مخالفت با تمديد اين تحريم رأي نداد و اين نشان از توافق کل سيستم حکومت آمريکا با تمديد تحريم‌هاست. اين روند نشان از بي‌اعتباري رئيس‌جمهور فعلي آمريکاست. چطور در هنگام امضاي توافقنامه هسته‌اي رئيس‌جمهور و اعضاي حزب دموکرات در سنا موفق شدند مانع از اجماع جمهوريخواهان شوند، ولي در اين مرحله حتي يک نفر از دموکرات‌ها شأني براي رئيس‌جمهور فعلي قائل نشد؟!»

بزک یک نقض؟!
متأسفانه برخی از واکنش‌های اولیه داخلی به تمدید تحریم‌ها، مناسب نبوده و در مسیر تلطیف و تخفیف این نقض عهد بودند. برای نمونه وزیر امور خارجه کشورمان در اولین اظهارنظر خود گفت: «این قانون اثر اجرایی ندارد!» حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور نوشت: «اگر برجام تعهدي چندجانبه است، نقض آن از طرف يكي از اعضا، (آمریکا) را نمي‌توان يك‌جانبه با نقض پاسخ گفت؛ بلکه هر نقضي، اقدام عليه تمامي متعهدان خواهد بود. از این رو مشروع‌ترين و شديدترين روش مقابله با هر نقض برجام، برخورد هماهنگ، پاسخ شديد و يكپارچه تمامي متعهدان، اقدام براساس اجماع، و انزواي ناقضان است.» ابوطالبی توضیح نداد برای برخورد با نقض آمریکا روی واکنش کدام کشورها حساب کرده است. برای نمونه نخست‌وزیر انگلیس چند روز پیش در اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس اعلام کرد: «آماده همکاری بیشتر علیه ایران هستیم»!
حسینعلی امیری، معاون پارلمانی رئیس‌جمهور در واکنش به اقدام آمریکا گفته است: «هر اتفاقی برای برجام بیفتد، رژیم تحریم‌ها فروپاشیده و قابل بازگشت نمی‌باشد و آمریکا هیچ گونه اعتباری برای ایجاد اجماع بین‌المللی علیه ایران نخواهد داشت.» حال آنکه اتفاقاً حرکت آمریکایی‌ها کاملاً حساب شده و برای جلوگیری از فروپاشی رژیم و زیرساخت تحریم‌هاست. به طور کلی، مقامات دولتی سعی دارند میان امضا و اجرای قانون داماتو تفاوت قائل شوند و در مواضع خود می‌کوشند این خط را دنبال کنند.
این خط توجیهی در رسانه‌های دولتی و حامی دولت به شکل پررنگ‌تری مطرح می‌شود. برای نمونه خبرگزاری ایسنا در بخشی از گزارش خود می‌نویسد: «تمدید قانون داماتو را می‌توان، هم نقض برجام دانست و هم ندانست. اگر این قانون پس از امضای باراک اوباما به اجرا درآید و با دستور رئیس‌جمهور وقت، یعنی اوباما اجرای آن بر اساس برجام متوقف نشود، قطعاً نقض صریح برجام صورت گرفته است. پس از آن ‌اوباما باید این قانون را امضاء و دستورهای بعدی وفق برجام را صادر کند. در عین حال وتوی این قانون در حالی که با اکثریت نمایندگان کنگره و سنا به تصویب رسیده باشد، در عمل اقدامی بی‌نتیجه است. بنابراین حتی اگر این قانون را رئیس‌جمهوری آمریکا امضا کند، ولی با دستور توقف اجرا همراه باشد، نقض برجام نیست و برجام در مسیر خود قرار دارد.»
نحوه استدلال دولتمردان و حامیان آنها در این مسئله جالب است. آنان سال‌ها به دولت پیشین می‌تاختند که چرا قطعنامه‌های تحریمی علیه ایران را کاغذپاره می‌خواند؛ اما اینک مدعی هستند امضا و اجرای تحریم متفاوت است و این تمدید اثر اجرایی ندارد!

مرکز ثقل ماجرا کجاست؟
استورات لوی از معماران تحریم ایران در نشست اندیشکده بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها نکته‌ای بسیار کلیدی و درس‌آموز را مطرح می‌کند. لوی نخستین فردی بود که به سمت معاون وزیر خزانه‌داری در حوزه اطلاعات مالی و ضدتروریسم منصوب شد و هفت سال این مسئولیت را برعهده داشت. او حتی با جایگزینی اوباما و بوش نیز به کار خود ادامه داد تا اقدامات وزارت خزانه‌داری آمریکا، به ویژه در حوزه مسائل مربوط به ایران ادامه پیدا کند.
لوی با اشاره به اینکه در ابتدای شروع به کار خود در سال 2004 هیچ‌کس به این موضوع خوش‌بین نبوده و همه معتقد بوده‌اند کار خاص و چندانی نمی‌توان در حوزه جنگ مالی با ایران انجام داد، می‌گوید؛ «حال این سؤال مطرح است که چرا جنگ مالی علیه ایران، نتیجه‌بخش بود؟ نکته نخست اینکه، برای اعمال این تحریم‌ها، حمایت‌های بسیار زیادی به ویژه در داخل دستگاه‌های دولتی آمریکا وجود داشت. درباره این قضیه شاهد بودیم که همه مقامات دولتی، پای کار آمدند و از این برنامه حمایت کردند. در عین حال، ما با استفاده از تجربیات و ناکامی‌های گذشته در اعمال تحریم‌ها متوجه شده بودیم که چگونه می‌توانیم بخش خصوصی را با خودمان همراه کنیم. ما در این زمینه فکر کرده بودیم و اینکه چگونه از گام‌های کوچک شروع کنیم و دیگران را با خودمان همراه کنیم. متوجه شده بودیم که چگونه به موازات گسترش تلاش‌های‌مان، این گام‌ها را نیز بیشتر و بیشتر کنیم.»
لوی از همراهی و همدلی کل نظام سیاسی آمریکا و در ادامه حمایت بخش خصوصی از جنگ اقتصادی با ایران سخن می‌گوید. هالیوود نیز در این میدان سهم خود را دارد. تنها برای یک نمونه در سریال معروفHome Land یکی از شخصیت‌های فیلم یک ایرانی است که با رهگیری حساب‌های بانکی وی مشخص می‌شود اوست که گروه تروریستی تحت تعقیب را از نظر مالی تأمین می‌کند!
این میزان از اتحاد آمریکایی‌ها در نبرد اقتصادی با کشورمان را با مواضع و خط‌مشی‌های داخلی کشورمان مقایسه کنید. چند درصد از بخش‌های حاکمیتی کشور به این باور رسیده‌اند که ما درگیر یک جنگ تمام‌عیار اقتصادی هستیم؟ بخش خصوصی و افکار عمومی چطور؟ این نگرش تأثیری مستقیم و مهم بر نوع برخورد با عهدشکنی و نقض عهد آمریکا دارد.

گام‌های بعدی حریف
چند روز پیش هیئت نظارت بر برجام تشکیل جلسه داد و موضوع تمدید تحریم‌ها را بررسی کرد. خلاصه خبری که از این جلسه خارج شد این بود؛ اقدامات آمریکا به دقت رصد شده و تصمیمات لازم اتخاذ شده و اجرا می‌شود.
عده‌ای معتقدند آمریکایی‌ها با چنین رفتارهایی درصددند ایران را به دام نقض عهد برجام بکشانند. خروجی این نظریه مماشات با نقض عهدهای مکرر آمریکاست. چنانچه برخورد با موضوع تمدید تحریم‌ها ویژگی‌های قاطعیت، سرعت و اثرگذاری ملموس را نداشته باشد، در آینده نزدیک باید منتظر نقض عهدهای بزرگ‌تری باشیم. نوع برخورد ما با ماجرای اخیر شکل‌دهنده حرکت‌های بعدی حریف نیز خواهد بود. برخورد منفعلانه و ضعیف راه را برای گام‌های بعدی آمریکا هموار می‌‌کند.

حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ‌حسین انصاریان در گفت‌وگو با صبح‌صادق
مجتبی برزگر / آهسته‌آهسته و دسته‌بندی شده موضوعات را بیان می‌کند، ۵۰ سال است منبر می‌رود؛ اما هنوز به وعظ‌های بی‌تکرار و موضوعات روز اهمیت می‌دهد. روضه‌ها، کمیل‌ها، شب‌های قدر و دعاهای عرفه‌‌اش برای مردم خاطره‌انگیز است. لحن گفتار او را بسیاری از مخاطبان، به ویژه جوانان دوست دارند و در پای منبر مرد خوش‌کلام و مهربان وعظ تکیه می‌زنند. به او می‌گویند: «شیخ حسین انصاریان» و بسیاری هم تا نام او می‌آید، به یاد منبرهای آتشین شیخ در جبهه‌های جنگ می‌افتند که چقدر بر ارتقای انگیزه‌ رزمندگان تأثیر داشت. در راستای تبیین موضوعات قوی عمل می‌کند و وقتی برای گفت‌وگو درباره پیامبر اسلام(ص) با توجه به استعاره‌هایی که داعش از اسلام دارد، به سراغ او رفتیم، دست رد به سینه ما نزد و گفت: «درباره پیامبر اکرم(ص) افتخار می‌کنم سخنانی داشته باشم... .» مشروح این گپ‌وگفت در ادامه از نظرتان می‌گذرد.
*بفرمایید که چرا به پیامبر اکرم(ص) لقب «خاتم‌النبیین» را دادند؛ لطفاً با تبیین این نکته، سخنان‌تان را آغاز کنید.
خاتم‌النبیین، یعنی آنچه ۱۲۴ هزار پیامبرِ پیشین از خودشان داشتند و ایشان به تنهایی از آن دانسته‌ها و ویژگی‌ها برخوردار است؛ یعنی وارث همه ارزش‌های انبیای گذشته بودند و همه انبیای گذشته، آمدن ایشان را به جامعه انسانی بشارت می‌دادند؛ یعنی این دلِ مردم قرن‌به‌قرن طبق آیات قرآن کریم به آمدن ایشان امید داشت؛ در واقع، پیامبر اسلام(ص) اعظم همه انبیا بود. پس باید گفت، در سیاست‌گذاری مهم‌ترین، بزرگ‌ترین، قوی‌ترین، خردمندترین و الهی‌ترینِ انسان‌ها بر مسندِ کار بودند. نکته بعدی که در درک بهتر معنای خاتم‌النبیین به جامعه انسانی پیام می‌دهد، دین اسلام است چون خداوند متعال یک دین بیشتر نداشته، از این رو در همه آیات قرآن کلمه دین نه تثنیه آمده(دینان) و نه آن را به صورت جمع(ادیان) آورده‌اند؛ زیرا از زمان حضرت‌آدم(ع) تا زمان پیامبر اکرم(ص) دین، اسلام بوده است؛ ولی این دین به تناسب نیاز جهانیان قرن‌به‌قرن و با قالب‌ها و گونه‌های مختلف عرضه شد. هر چه نیاز‌ها اضافه شد و تغییر پیدا ‌کرد، قانون‌ها به تناسب تغییر ‌کردند و روش‌ها اضافه شدند. خداوند متعال در هنگام بعثت ایشان، ندای «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى» را سر دادند؛ البته آیه مربوط به پس از انتخاب حضرت علی(ع) از جانب خدا به حکومت است که در حقیقت امیرالمومنین(ع) با علم، خرد و عقل و روش عالمانه‌شان، دین را به طور کامل و جامع به بشریت عرضه کردند. در حقیقت، پس از ارتحال پیامبر اسلام(ص)، ایشان مکلف شدند تمام روش‌های سیاسی، عقلی و اجتماعی پیامبر را ادامه دهند. پس هم به دلیل وجود خود ایشان می‌توان گفت، قوی‌ترین و بهترین سیاستمدار و سیاستگذار بود و هم به دلیل دین ایشان که کامل‌ترین قوانین را داشت. حالا اگر سفارش‌های ایشان برای پس از ارتحالش به مرحله اجرا می‌رسید؛ یعنی بلافاصله حکومت، سیاست و سیاست‌گذاری به دستِ امام معصوم و انتخاب شده خدا می‌افتاد و امروز که هفت میلیارد جمعیت بر روی کره زمین عمر می‌گذرانند، مزه عدالت و سیاست الهی‌ـ انسانی را شیرین‌تر از عسلِ خالص می‌چشیدند.

*در شرایطی که جهان با پدیده شومی، چون تروریسم درگیر است و از سویی رسانه‌های غرب تروریسم را با استعاره اسلام به جهان معرفی می‌کنند، چه وجوهی از زندگی پیامبر را به جهان ارائه بدهیم تا تصویر برساخته غرب از پیامبر اسلام، اصلاح شود؟
بزرگان دین امثال مرحوم کاشف‌الغطاء که از چهره‌های علمی، بیدار و دنیاشناس به شمار می‌رود، در همان زمان که خبری از ابزار الکترونیکی، همچون ماهواره و تلویزیون نبود و کشورها کم‌وبیش به ابزار رسانه به جز رادیو قائل نبودند که آن هم در کشورها به راحتی در دسترس نبود، جمله بسیار جالبی را فرمودند که امروز آن جمله واقعاًً باید الگوی ما کسانی باشد که می‌خواهند از اسلام و پیامبر اکرم(ص) دفاع کنند. ایشان فرمودند: «لا یَنْتَشِرُ الْهُدی الاَّ مِنْ حَیثُ اِنْتَشَرَ الضَّلال» هدایت جز از راهی که گمراهی را گسترش می‌دهند، توسعه پیدا نمی‌کند؛ یعنی ما باید امروز از ابزار موجود، رادیو و تلویزیون، ماهواره‌های اسلامی، پایگاه‌های اینترنتی و امثال اینها برای معرفی پیامبر اکرم(ص) و آیین سعادت‌بخش ایشان استفاده کنیم و خود را واقعاًً در پیشگاه خدا برای دفاع از حضرت رسول(ص) مسئول بدانیم. نسبت به معرفی شخصیت بلامنازع ایشان باید با احساس مسئولیت شدید و به کارگرفتن ابزار جدید رفتار کنیم؛ به یقین باید چهره ایشان را در درجه اول از طریق قرآن مجید که آیات فوق‌العاده‌ای در معرفی اخلاق ایشان دارد، به منصه ظهور برسانیم. حالا کاری به ایمان و عمل پیامبر نداریم؛ ولی همین اخلاق حضرت رسول(ص) دشمن را به زانو درمی‌آورد.  روایات فراوانی وجود دارد که در کنار قرآن مجید، اخلاق رسول خدا را نشان می‌دهد، مانند نهج‌البلاغه یا چند جلد بحارالانوار که درباره زندگی پیامبر اکرم و تاریخ صحیح اسلام است! از این منظر باید پیامبر اکرم(ص) را با به‌کارگیری ابزار و احساس مسئولیت در پیشگاه خداوند معرفی کنیم؛ این بهترین راه نشان دادن چهره پیامبر عظیم‌الشأن اسلام است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «و ما ارسلناک الّا رحمه للعالمین»؛ این موضوع بسیار عجیبی است که خداوند حکیم خطاب به پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «من تو را منبعی برای مهر و محبت نسبت به عالمیان فرستادم»؛ عالمیان یعنی چه؟ هم برای مردم شرق، هم برای مردم غرب و هم برای مردم جنوب و شمال جهان؛ للعالمین یعنی همه جهانیان! باید به جهانیان و نه فقط مسلمانان گفت، پیامبری که در همه امور زندگی‌اش برای شما کانون مهر، محبت، عاطفه و مهرورزی است،  آیا شایسته است به چنین شخصیت بلامنازعی حمله بشود و چهره‌ای غیر از چهره واقعی‌شان نشان داده شود. نهج‌البلاغه هم مملو از بیان شخصیت اخلاقی پیامبر است؛ همچنین روایات زیادی در بحارالانوار و در کتاب‌های معتبرمان وجود دارد. این را باید به جهان نشان داد؛ یعنی همین طور که آنها با ما در حال جنگ فرهنگی هستند، ما نیز باید با آنها ستیز فرهنگی داشته باشیم. برخوردشان با مردم و دشمن و با آنهایی که پس از فتح مکه آزارش دادند، اسلام مهربانی و مهرورزی را نشان می‌دهد. با این اوصاف، آیا اسلامی که داعش معرفی می‌کند، اسلام ساختگی نیست؟! دشمنان ما در غرب و در شرق این بساط فتنه‌انگیزی و نفاق را برپا نکرده‌اند؟! اسلام ساخته وهابیت طبق مدارکی که در وزارت خارجه انگلیس وجود دارد، در ایجاد این مولود شوم، نقش بسزایی دارد. به راستی، این گونه باید پیامبر اکرم(ص) را معرفی کرد و به اصطلاح ضربه و آسیب را به دشمنان وارد کرد. اگر پیامبر از چنین شخصیتی برخوردار است که در قرآن و نهج‌البلاغه به طور مشروح بیان شده، پس داعش و امثال داعش، شیاطین ساخته شده غرب، شرق و وهابیت هستند که تخریب چهره اسلام و شارع مقدس آن پیامبر عظیم‌الشأن اسلام را در ذهن شوم‌شان می‌پرورانند. 

*با توجه به اینکه حضرت محمد(ص) پیام‌آور اسلام بوده‌اند؛ اما امروز حتی در بین مسلمانان هم  مظلوم واقع شده‌اند. شاید درباره ائمه(ع) بیشتر از پیامبر کار کرده‌ایم، برای جبران این غفلت‌ها باید چه رویکردی دنبال شود؟ 
به اعتقاد بنده، علمای اسلام و حوزه‌های علمیه اقدامات مؤثری را در ستایش و انعکاس عظمت نقش پیامبر اسلام انجام داده‌اند. کم کار نشده است! شما اگر به کتابخانه‌های اختصاصی، مانند کتابخانه‌های قرآنی مراجعه کنید، خواهید دید که چند هزار عنوان کتاب درباره قرآن نوشته شده است. همچنین برای امیرالمؤمنین یا حضرت سیدالشهداء منابعی وجود دارد؛ ولی نویسندگان، محققان و پژوهشگران بیشتر آثار خود را درباره این شخصیت بزرگ و مؤثر در معرفی اسلام به بشریت عرضه کرده‌اند؛ در واقع این ضعف و خلأ در نوع پرداخت‌ها وجود دارد؛ یعنی متأسفانه آثار فقط به زبان‌های عربی و فارسی نوشته شده است. از پنج قاره جهان مگر چند کشور به این زبان‌ها گرایش دارند؟ ما باید سرمایه هنگفتی را صرف ترجمه این کتاب‌ها کنیم تا جهانیان بتوانند از مفاهیم ارزشمند این آثار بهره ببرند. در حال حاضر، ارسال و انتقال پیام‌ به کلیساها و مراکز آموزشی و علمی جهان کار مشکلی نیست و می‌توان با پست‌های الکترونیکی این پیام‌ها را فرستاد؛ البته نباید توقع داشته باشیم از صد گیرنده‌ای که از سوی جریان‌های مختلف انحرافی شست‌وشوی مغزی شده‌اند، همه نجات پیدا کنند؛ اما سرانجام بخشی از آنها به مسیر درست رهنمون می‌شوند. در ادامه این افراد اصلاح‌شده بر روی دیگر افراد منحرف جامعه تأثیر می‌گذارند. آن‌ هنگام است که مهرورزی، محبت، سلامت، اندیشه، کرامت و عشق‌ورزی پیامبر موج عظیمی ایجاد خواهد کرد.
*در انحراف از مسیر و خطی که پیامبر اکرم(ص) ترسیم کردند،چه عواملی دخیل است؟
طبق آیات قرآن کریم، تکبر متکبران، سلطنت‌طلبی سلطه‌جویان، هواهای نفسانی معاندین و مستکبران که در لایه‌های جامعه خودشان را طوری معرفی کردند که توانستند ارتقا پیدا کنند، تشکیل حکومت بدهند و رفته‌رفته با پشتیبانی‌هایی که برخی جریان‌های انحرافی صورت دادند، جلوی خود پیامبر و رشد و پویایی دین اسلام بایستند؛ از جمله عوامل دخیل در این انحراف است. از دیگر عوامل مهم کنار گذاشتن امیرالمؤمنین بود. از سوی به سبب ساختن اسلام زمینی یا به تعبیر عالمانه آن بت‌پرستی! در واقع از مسیر پیامبر اکرم(ص) منحرف شدند. شما ببینید پس از پیامبر به کارگردانان بنی‌امیه و بنی‌عباس به چشم یک معبود نگاه می‌کنند و حتی می‌گویند حرف زدن از صحابه کفر است و این سبب ایجاد تفرقه بین امت شد؛ یعنی ساختن یک اسلام زمینی؛ حتی در موقعی که تفسیرهای غلطی انجام دادند و شبهه ایجاد کردند که یزید عادل است و کار درستی کرده و لعن یزید جایز نیست که این همان بت‌پرستی مدرن است.

* نکات اخلاقی ویژه پیامبر اکرم(ص) را که اسوه و الگوی بشریت بوده‌اند و هستند، بفرمایید تا جوامع اسلامی بتوانند از این شخصیت بزرگ و ارزشمند، بیشتر بهره ببرند؟ 
رفتار عمومی ایشان به شکلی بود که همه، پیامبر را از پدرشان، خانواده‌شان، برادرشان، اقوام‌شان و حتی مردم کوچه و بازار به خودشان مهربان‌تر می‌دیدند. این بسیار مهم است که پروردگار به دلیل همین نکته اخلاقی، خطاب به ایشان می‌فرماید، اگر این‌گونه نبودی «اَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ»، جاذبه‌ای برای گرایش به اسلام وجود نداشت. اگر مردم پیش از دیدن زیبایی‌های دین عاشق اسلام شدند، جذب اخلاق نیکوی خودت شدند و درک کردند که اخلاق تو تجلی دین توست. پیامبر اکرم(ص) به شدت در خانه مهربان بودند، به همسر و فرزندان خود احترام می‌گذاشتند؛ البته نه مهربانی که بتوانند سوء‌استفاده کنند. در واقع، به نوعی مهربان بودند که طرف مقابل را در فضای مهربانی رشد می‌داد و آنقدر محبت می‌کردند که وقتی پیامبر به دلیل سنگینی‌ کار و مشغله هدایتگری و انجام مأموریت‌های رسالت پیامبری، خارج از فضای خانه بودند، به شدت دلتنگ‌شان می‌شدند تا برگردند و آن‌گاه آرامش پیدا می‌کردند. نکته اخلاقی دیگر این بود که حضرت در برابر یک عده متکبر، متعصب و جاهل قرار داشتند، چه در مکه و چه در مدینه. این متکبران، جاهلان و متعصبان با اقدامات ناپسند و غیر عالمانه و عاقلانه‌شان ایشان را آزار می‌دادند و شخصیت ایشان را لمس نمی‌کردند؛ اما با همه این اوصاف یا جلوی روی خودشان گذشت می‌کردند و یا می‌فرمودند: «خدایا هدایت‌شان کن». ایشان حتی وقتی که اقتدار پیدا کردند و قوی‌ترین انسانِ منطقه شدند، از تمام اهل مکه در یک لحظه گذشت کردند. به نظر من استادان قم، نجف و مشهد می‌بایست ۴۰ جزوه اثرگذار و مختصر منتشر کنند و در شمارگان وسیعی در دبستان‌ها، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها، نکات اخلاقی پیامبر اسلام(ص) را که مناسب همه سنین است، منعکس و منتشر کنند.


آیت‌الله روح‌الله قرهی
پروردگار عالم، احد است، در نتیجه دینش هم یک دین بیش نیست. تمام انبیای الهی برای یک مطلب آمده‌اند و آن هم توحید و دعوت به بندگی خداست. جالب است با اینکه انسان‌ها متعدّد هستند و از لحاظ رنگ و نژاد و قبیله متفاوتند، امّا باز هم خداوند همه را یک امّت می‌داند. 
دین هم عندالله، یکی است و آن، اسلام است؛ «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللهِ الْإِسْلامُ». اهل کتاب هم در آن، اختلاف نکردند، مگر بعد از آنکه به حقانیّت آن آگاه شدند؛ «وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ». این اختلاف‌افکنی آنان هم فقط به دلیل حسدشان بود؛ «بَغْياً بَيْنَهُمْ». 
همه انبیا برای یک موضوع و یک دین آمده‌اند. حالا چون میان انبیا تفاوتی نیست و همه برای یک دین آمدند، می‌فهمیم که امّت هم یکی است. «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ...» وقتی بیان شده که این آیه را بعد از نماز عشا بخوانید، به این دلیل است که بگوییم خدایا! ما هیچ فرقی بین رسل تو قائل نیستیم و می‌دانیم همه برای دعوت به وحدانیّت تو آمده‌اند و ما هم شنیدیم و اطاعت کردیم.
لذا همان‌طور که بیان شد، امّت، واحد است؛ «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً»، اصلاً خدا می‌خواهد همه واحد شوند و اختلافات رنگ و نژاد و ... که بین انسان‌ها وجود دارد، فقط به جهت شناخت همدیگر است؛ «...لِتَعارَفُوا»، امّا همان‌طور که می‌بینیم در همان آیه فرموده: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاكُمْ». پس همه یک امّت هستند.
پیامبران آمدند تا اختلافات را از بین ببرند، حالا می‌شود بین خود مسلمین، تفرقه باشد؟! اگر این‌طور باشد، یعنی متوجّه حقیقت دین نشده‌ایم.
ریسمان محکم!
«وَ إِذْ أَخَذَ اللهُ ميثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ...‏» از این آیه هم متوجّه می‌شویم که از تمامی پیامبران یک میثاق واحد گرفته شده است.
«وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ ...» حالا اگر کسی غیر از اسلام، دینی را بجوید و طلب کند، خدا از او نمی‌پذیرد.
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِهِ‏» ای مؤمنان! تقوای خدا را پیشه کنید و حق تقوا را بجا بیاورید. ما از کلمه تقوا، دوری از گناه را برداشت می‌کنیم، این، صحیح است؛ امّا تقوای حقیقی و بزرگ را در آیه بعدی توضیح می‌دهد که همان اعتصام به حبل‌الله، وحدت و پرهیز از تفرقه است. می‌فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا‏»، به حبل خدا اعتصام بجویید.
امام جعفر صادق(ع) فرمودند: «نَحْنُ‏ حَبْلُ‏ اللهِ». لذا این نشان می‌دهد که امّت بدون امام نمی‌تواند جلو برود و به تفرقه می‌افتد.
اتّفاقاً یک عدّه بعد از پیامبر از حبل الهی دور شدند و همین، عامل تفرقه مسلمین شد. شیخ‌مفید می‌فرمایند: «یک دلیل ازدواج‌های پیامبر همین بود که با انتخاب امیرالمؤمنین یک عدّه نگویند بحث فامیلی و خویشاوندی است. چون پیامبر به ظاهر داماد دیگری هم بودند.»
لذا خداوند هم فرمود: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ‏» وقتی تبیین به امّت واحد می‌شود، باید بدانیم که در هر زمان یک امام هم بیشتر نیست. برای همین این موضوع آن‌قدر اهمیّت دارد که خداوند به حبیبش این‌گونه خطاب می‌کند که اگر این کار را انجام ندهی، گویی تمام رسالتت را ابلاغ نکرده‌ای!

امامت عامل وحدت
پس امّت باید واحد می‌بود، امّا تفرقه ایجاد شد. در حالی که امامت، عامل وحدت است و همه چیز در آن موجود است و اگر باشد، همه کارها سامان می‌گیرد، امّا اگر نباشد، دنیا از بین می‌رود.
وجود مقدّس فاطمة الزهرا(س) می‌فرمایند: «الْإِمَامَةُ نِظَامُ‏ الْأُمَّة» امامت، رشته کار امّت است و همه چیز به وسیله او، به وجود می‌آید و درست می‌شود. بعد هم می‌بینیم که همین امام، برای حفظ اتّحاد، در مورد حقّش هم سکوت می‌کند تا اختلاف به وجود نیاید و دین، حفظ شود و لذا می‌فرماید: همان قرآن را به عنوان حبل‌الله داشته باشید، کفایت می‌کند تا از تفرقه جلوگیری شود.
خداوند در ادامه آیه اعتصام به حبل الهی می‌فرماید: «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها ..» لذا با تفرقه انسان در پرتگاه آتش قرار می‌گیرد و با اختلافات می‌سوزد.
«وَ لاتَكُونُوا كَالَّذينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيم‏» لذا در این آیه می‌فرماید: مانند افرادی که تفرقه می‌اندازند نباشید که عذاب بزرگی در انتظارشان است.
این همه در آیات قرآن ما به اتّحاد و یک امّت واحد بودن، سفارش شدیم، بعد مگر می‌شود در میان خود مسلمانان هم تفرقه باشد؟!

راز همزمانی دو ولادت
شاید یک رمز توأمان شدن ولادت پیامبر اکرم و امام صادق(علیهما‌السلام‌و‌الصلوه) همین حفظ وحدت است؛ یعنی راه، یکی است و باید امّت واحد از این یک راه به خدا برسند. همان‌طور که می‌دانید گاهی درباره ولادت‌ها و شهادت‌های ائمّه بزرگوار، اختلافاتی هست و چند مورد بیان شده است، امّا درباره ولادت حضرت صادق‌القول و الفعل، همه متّفق‌القول هستند که در هفدهم ربیع‌الاول بوده است.
لذا یک دلیل، همین وحدت است. وقتی حضرت حجّت(عج) بیایند، دیگر محور، ولایت و امامت می‌شود «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا‏» و دین، یکی است، در آن زمان ادیان مختلفی چون یهود و نصارا و ... هم نداریم، چه برسد به مذاهب مختلفی مانند حنفی، مالکی و ... «... فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون‏» وقتی از هادی الهی تبعیّت شود، دیگر خوف و حزنی برای انسان نخواهد بود، یکی از موارد آن، این است که دیگر انسان به تفرقه نمی‌افتد؛ لذا در زمان ظهور حضرت دیگر طومار اختلافات در هم پیچیده خواهد شد و یک دین، حاکم خواهد شد.
حالا علّت اینکه یک عدّه با هفته وحدت مخالف هستند، چیست؟ مگر ما از ائمّه دین‌شناس‌تر هستیم؟! آنها برای حفظ اتّحاد، خلفا را یاری کردند تا دین بماند. حالا معلوم می‌شود کسانی که در این زمانه، کاسه داغ‌تر از آش شدند، اصلاً متوجّه اسلام و دین نیستند، مؤمن، مکر ندارد، ولی سیاست و کیاست دارد و مراقب است که دشمن از حرکاتش سوءاستفاده نکند.

واکنش جالب امام راحل
امام وقتی در نجف بودند و رساله‌شان چاپ شد و دیدند بر روی آن نوشته شده: زعیم حوزه‌های علمیّه، سریع اعتراض کردند و فرمودند: بروید آن را بردارید و مجدّد چاپ کنید. اطرافیان چون می‌دانستند امام در بحث اسراف بسیار دقیق هستند، گفتند: آقا! دیگر چاپ شده، اسراف است. امام برآشفتند و فرمودند: شما می‌خواهید اسراف را به من یاد بدهید، بروید عوض کنید. وقتی به چاپخانه رفتند، مسئول آنجا گفت: این سیّد کیست که برای این مطلب معترض شده، ما این را برای تمام مراجع می‌نویسیم و کسی تا به حال اعتراض نکرده است!
امّا همین امام در سنّ هشتاد سالگی که به ایشان امام گفتند، هیچ اعتراضی نکردند، آیا در آن سن، تازه حبّ به ریاست پیدا کرده بودند؟! خیر، ایشان می‌دانستند که در این دوره باید بحث امام و امّت تمرین شود والّا خودشان هم می‌دانستند که معصوم نیستند. حالا درباره امام المسلمین (آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای) هم همین‌طور است، خدا لعنت کند کسانی را که نگذاشتند بعد از امام، به ایشان هم امام گفته شود.
در میان ما که داعیه‌دار اسلام ناب هستیم باید بحث امام و امّت تمرین شود تا حضرت ظهور کنند.


پدر شهید مدافع حرم جبار دریساوی در گفت‌وگو با صبح‌صادق
 احسان ابراهیمی/ شهید جبار دریساوی از فرماندهان و مدافعان حرمی بود که پس از تجربه دفاع مقدس این بار برای مأموریت مستشاری و هدایت نیروهای زرهی و توپخانه ارتش سوریه راهی این دیار شد و در نهایت  16 مهر 93 پس از دو سال جهاد و انتظار در 46 سالگی به آرزوی دیرینه‌اش رسید و در اثر موج انفجار و اصابت ترکش خمپاره به یاران آخرالزمانی مولایش حسین‌بن‌علی(ع) پیوست. او را سومین شهید مدافع حرم استان خوزستان می‌دانند. عبدالزهرا دریساوی، پدر این شهید از فرزندش می‌گوید:فرزندم دوران کودکی و نوجوانی خود را در حصیر‌آباد اهواز گذراند و دیپلم علوم تجربی را از مجتمع آموزشی ایثارگران شهید رجایی کسب کرد. هنگام تظاهرات و قیام مردم مسلمان ایران علیه حکومت سفاک پهلوی یازده سال داشت که با حضور در راه‌پیمایی‌ها و فعالیت‌های انقلابی در مساجد اهواز و همکاری با نیروهای مردمی نقش‌آفرین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی بود.
با شروع جنگ تحمیلی به عنوان نیروی بسیجی به جبهه حق علیه باطل اعزام شد و در طول مدت حضورش در دفاع مقدس سه بار مجروح شد و در همین دوران هم به استخدام سپاه پاسداران درآمد.
تشویقم می‌کرد به جبهه بروم/ چهارده ساله بود که جبهه رفت، 45 روزه می‌رفت؛ من را هم تشویق می‌کرد که به جبهه بروم، جبار از همان بچگی با بقیه فرق داشت و آسمانی بود. در دوران هشت سال دفاع مقدس به جبهه می‌رفت، وقتی برمی‌گشت درس می‌خواند و باز هم دوباره می‌رفت.
همیشه گمنام/ در عملیات‌های کربلای 4، کربلای 5، کربلای 8، دزفول، سوسنگرد، هویزه، بستان، چزابه و... شرکت داشت. در کربلای 5 از ناحیه کمر زخمی شد. سمت حلبچه هم که رفته بود، شیمیایی شد. پس از مجروح شدن که به خانه آمده بود، به ما نگفت که مجروح شده و ما از شیوه نشست و برخاست وی فهمیدیم که مشکلی دارد. ما به جبار شک کرده بودیم؛ چون نمی‌توانست راحت بنشیند. پرسیدم جریان چیست؟ کجایت زخمی شده است؟ جبار خندید و گفت: چیزی نیست. یک زخم کوچک در کمرم دارم. با وجود این، دوباره راهی جبهه شد. می‌گفت: در جبهه آرپی‌جی زن نیاز دارند. من هم آرپی‌جی زن شده‌ام و باید زود برگردم. ما تا لحظه شهادت نمی‌دانستیم جبار چه درجه‌ای دارد و در جبهه چه کار می‌کند. همیشه گمنام می‌آمد و می‌رفت. 
استاد برجسته زرهی/ سال ۱۳۸۵ وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد و در رشته مدیریت جنگ نرم مدرک کارشناسی گرفت و دوره آموزشی تخصصی ‌تانک را در روسیه گذراند و از استادان برجسته آموزش زرهی در کشور به شمار می‌آمد. 
در عشق و التزامش به ولایت فقیه زبانزد خاص و عام بود. سال 1373 در اهواز ازدواج کرد. دختر جبار 18 سال و پسرش 9 سال دارد. با شروع نبرد سعودی ـ صهیونیستی داعش با مسلمانان مظلوم سوریه برای آموزش زرهی به رزمندگان مسلمان سوریه عازم این کشور شد.
 به رمز گفت کنار زینبم/ به سوریه رفته بود، ما از او خبر نداشتیم تا اینکه یک روز ظهر به ما زنگ زد. پرسیدم  کجایی؟ گفت: من کنار زینبم. وقتی این را گفت فهمیدم که منظورش چیست و جبار کجاست.

گفت‌وگو با علی غفاری کارگردان فیلم «ابوزینب»
 مهدی امیدی/فیلم «ابوزینب» یکی از مهم‌ترین آثار سینمای ما در سال‌های اخیر است؛ فیلمی که محصول مشترک سینمای ایران و حزب‌الله لبنان است و به سفارش سیدحسن نصرالله ساخته شد. این فیلم یکی از ماجراهای ناگفته تاریخ مقاومت اسلامی و اولین عملیات استشهادی علیه رژیم صهیونیستی را روایت می‌کند. با این حال، این اثر به طور محدود و مهجور روی پرده سینماها رفته است. به همین بهانه با علی غفاری، کارگردان «ابوزینب» گفت‌وگو کردیم.

* فیلم اول شما «استرداد» یک اثر تاریخی بود و فیلم «ابوزینب» هم در واقع یک روایت تاریخی محسوب می‌شود، چرا به موضوعات تاریخی توجه می‌کنید؟
بله، گرایش بنده به فیلم‌های تاریخی در دو فیلم اخیرم آشکار است. علاوه بر اینکه به تاریخ معاصر علاقه دارم، معتقدم که همه مردم و به ویژه نسل جوان ما باید آگاهی تاریخی بیشتری داشته باشد؛ اما درباره فیلم «ابوزینب» هم باید گفت که به جز پرداختن به موضوع تاریخی مقاومت لبنان در برابر رژیم صهیونیستی، ماجرای فداکاری و رشادت‌های یک مادر را هم نمایش می‌دهد که یک ماجرای جهان‌شمول است و برای همه مردم جهان با هر فرهنگ و اعتقاد و ملیتی می‌تواند جذابیت داشته باشد. شما کجای جهان پیدا می‌کنید که یک مادر خبر شهادت فرزندش را 14 سال از پدرش پنهان کند؟!
* ماجرای شهید عامر کلاکش جزو اتفاقات پنهان در تاریخ مقاومت لبنان است، شما چطور به داستان این فیلم دست پیدا کردید؟
16 سال پیش که صهیونیست‌های اشغالگر از جنوب لبنان عقب‌نشینی کردند، مرتضی شعبانی و گروه مستندسازی او تحقیقاتی را برای ساخت چند مستند آغاز کردند. او برای ارائه گزارش به حضور سیدحسن نصرالله دبیر کل حزب‌الله لبنان رفت و ایشان دو موضوع پیشنهاد داد که یکی از آنها ماجرای ابوزینب بود. آقای شعبانی هم با عنوان «زیتون تلخ» مجموعه‌ای را درباره این موضوع ساخت. پس از آن در سال 92 دوستان حزب‌الله پیشنهاد دادند که درباره موضوع ابوزینب فیلم سینمایی بسازیم. 
* آن‌طور که در خبرها خواندیم، تصویربرداری فیلم شما در مرز رژیم صهیونیستی انجام شد، چه اتفاقاتی افتاد؟
صحنه اصلی «ابوزینب» که مربوط به عملیات استشهادی است در نقطه صفر مرزی جنوب لبنان و فلسطین اشغالی فیلمبرداری شد و ما در مقابل چشم صهیونیست‌ها که دائم هشدار می‌دادند آن منطقه تحت تسلط سازمان ملل است، فیلمبرداری می‌کردیم. مرتضی شعبانی تهیه‌کننده «ابوزینب» با نامه‌نگاری‌هایی که انجام داد مسئولان منطقه را متقاعد کرد که فیلمبرداری این صحنه را در آن منطقه انجام دهیم. سربازان صهیونیست خیلی راحت ما را می‌دیدند و دستور ایست و هشدار می‌دادند و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل هم آنجا بودند. به دفعات این مسئله پیش آمد. چرا که مثلا ما پایگاه صهیونیستی را که پیشتر در آنجا وجود داشت، دوباره ساختیم و بعد هم آن را منهدم کردیم! ما جلوی چشم صهیونیست‌ها پرچم‌شان را آتش زدیم و خودروهای‌شان را منفجر کردیم که همه اینها بازتاب داشت. از مرحله پیش‌تولید تا مرحله فیلمبرداری که حدود 15 روز بود کل منطقه تحت تأثیر حضور ما بود و شبکه 10 اسرائیل به صورت زنده برنامه داشت و درباره ما گزارش تهیه می‌کرد. جوسازی‌ می‌کردند که اینها نیروی مقاومت و نظامی هستند و بخشی از آنها از ایران آمده‌اند و تروریست‌های حرفه‌ای هستند که در قالب فیلمساز دارند موشک جابه‌جا می‌کنند! 
* دلنوشته سرلشکر قاسم سلیمانی درباره «ابوزینب» چه تأثیری بر شما گذاشت؟
یادداشتی که سردار درباره فیلم «ابوزینب» نوشتند، واقعاً زیبا و دلنشین بود و انگار یک خسته نباشید جانانه به ما گفتند. علاقه داشتم که در جلسه نمایش فیلم برای سردار سلیمانی حضور داشته باشم، اما چون برنامه سردار مشخص نبود این دیدار امکان نیافت، اما آن اظهار لطفی که داشتند برای‌مان ماندگار شد.
* اما برخلاف سردار سلیمانی، گویا وزارت ارشاد و سازمان سینمایی توجه چندانی به فیلم شما نکردند، همین‌طور است؟
بله متأسفانه دولت در موقع ساخت فیلم هیچ کمکی به ما نکرد و ما این اثر را با حمایت شرکت لبنانی «الارض» و شریک آن مؤسسه «بیان» ساختیم. برای نمایش عمومی نیز سالن‌های محدود و ساعت‌هایی در زمان‌های نامناسب برای فیلم «ابوزینب» تعیین کردند تا نگذارند این فیلم دیده شود. 
* برای نمایش جهانی فیلم هم برنامه‌ای دارید؟
پخش جهانی فیلم در اختیار مؤسسه «الارض» است و آنها برای اکران‌های جهانی برنامه‌ریزی می‌کنند. البته  صهیونیست‌ها برای اکران نشدن «ابوزینب» سنگ‌اندازی‌هایی می‌کنند؛ اما امیدواریم شرایط بهتر شود. چندی پیش در یکی از سالن‌های بزرگ بغداد اکران خوبی داشتیم و مسئولان عراقی به همراه مردم فیلم را دیدند و استقبال خوبی شد. امیدواریم برنامه اکران در کشورهای مراکش و اردن هم انجام شود. اکنون در حال برنامه‌ریزی برای اکران فیلم در کشور ترکیه هم هستیم.

   حسین عبداللهی‌فر/ برخی از روزنامه‌های وابسته به اصلاح‌طلبان از قول سعید حجاریان تیتر زدند؛ «روحانی برای کاندیداتوری دوباره باید ناز کند». وقتی از نظر افکار عمومی و آرایش گروه‌های سیاسی روحانی یکی از گزینه‌های اصلی انتخابات است، مطرح می‌باشد این ادعای حجاریان بیش از آنکه پیام مثبتی داشته باشد، حاکی از تردیدهایی در آمدن مجدد روحانی به صحنه است که وی در واقع برای فائق آمدن روحانی بر تردیدهایش، به او توصیه می‌کند که نه تنها می‌تواند بیاید؛ بلکه می‌تواند ناز هم بکند. 
این توصیه حجاریان به روحانی از آن رو عجیب به نظر می‌رسد که روحانی در موقعیت مساعد و مطلوبی برای رأی مجدد نیست، چه رسد به اینکه بخواهد برای آمدنش ناز هم بکند؛ لذا این سؤال مطرح می‌شود که آیا روحانی می‌تواند ناز کند؟ 
۱ـ حجاریان در مقام توضیح و پاسخ ضمنی به این پرسش می‌گوید: «آقاي روحاني نبايد دغدغه‌اي داشته باشد و براي كانديداتوري دوباره بايد ناز كند، خيلي هم دل‌شان بخواهد كه فردي مثل او دوباره در اين شرايط حاضر باشد كانديدا بشود و عنان كار را در دست بگيرد. من فكر مي‌كنم روحاني بهترين فرد براي ادامه راه است و كسي جز او نمي‌تواند كار را در شرايط فعلي جمع كند. نه ما (اصلاح‌طلبان) و نه آنها (اصولگرايان) كسي را براي رياست‌جمهوري نداريم.»
۲ـ مفروض حجاریان این است که آقای روحانی برای آمدنش دغدغه‌هایی دارد؛ لذا به او می‌گوید که نه تنها نباید دغدغه داشته باشد، بلکه می‌تواند ناز هم بکند. این توصیه نشان می‌دهد که حداقل بخشی از دغدغه روحانی در احتمال حمایت نکردن اصلاح‌طلبان از او نهفته است. از همین رو حجاریان در ادامه می‌گوید نه اصلاح‌طلبان کسی را دارند و نه اصولگرایان. در واقع او تلاش می‌کند تا به آقای روحانی بابت رقابت اصلاح‌طلبان با او تضمین بدهد و خیالش را از این نظر که اصلاح‌طلبان راهی جز حمایت از او ندارند، راحت کند. این در حالی است که دغدغه اصلی آقای روحانی ترس از به دست نیاوردن رأی مجدد است. علت اصلی حمایت نکردن اصلاح‌طلبان از او نیز همین است که نمی‌خواهند با حمایت از وی بازنده انتخابات باشند؛ لذا اصلاح‌طلبان در اوضاع فعلی بر سر دوراهی قرار گرفته‌اند که هر دو سوی آن باخت احتمالی است و بر همین اساس است که از رقابت با او سخن به میان
 می‌آورند.
۳ـ دغدغه دیگر روحانی که به صورت ضمنی مورد اشاره حجاریان قرار گرفته به نحوه اداره کشور پس از رأی‌آوری احتمالی بازمی‌گردد؛ چراکه روحانی با وعده چرخاندن همزمان چرخ هسته‌ای و چرخ اقتصاد به میدان آمده و تا پیش از انتخابات آمریکا و آمدن ترامپ به ادامه راهش امیدوار بود.
 اینک اداره کشور به دلیل مسیر اشتباهی که طی شده حداقل از نظر کسانی که آمریکا را کدخدای جهان می‌دانند، دشوار به نظر می‌رسد. به ویژه آنکه اوباما خود برجام را نقض کرده و ممکن است ترامپ تحریم‌ها را تشدید کند. بی‌تردید این سیاست‌ها اداره کشور را دشوار کرده و از نظر حجاریان خود روحانی بهتر از هر کس دیگری می‌تواند این اوضاع را سامان دهد؛ لذا می‌گوید: «خيلي هم دل‌شان بخواهد كه فردي مثل او دوباره در اين شرايط حاضر باشد كانديدا بشود و عنان كار را در دست بگيرد. من فكر مي‌كنم روحاني بهترين فرد براي ادامه راه است و كسي جز او نمي‌تواند كار را در شرايط فعلي جمع كند.»
۴ـ واقعیت این است که آقای روحانی در حال حاضر به هیچ وجه در موقعیتی قرار ندارد که بخواهد ناز کند؛ چراکه بیش از آنکه اصلاح‌طلبان خواستار نیامدن وی باشند یا رقابت اصولگرایان برایش خطرساز باشد، او نگران نمره قبولی کارنامه دولتش بوده و رقیب اصلی او عملکرد خود اوست، چنانچه محمدرضا خاتمی همزمان با ادعای حجاریان می‌گوید: «بزرگ‌ترين رقيب روحاني، عملكرد دولت ايشان است.»