جریان‌شناسی فکری ـ فرهنگی ایران معاصرـ48
 جعفر ساسان‌ـ داوود عسگری/ با توجه به نقد و بررسی نظریات ارائه شده درباره بهائیت در شماره گذشته، نظریه مناسب برای تحلیل این فرقه، نظریه فتنه مذهبی‌ـ سیاسی است که ریشه در تعالیم دینی و به ویژه بیانات گهربار امام علی (ع) دارد.
مفهوم‌شناسی فتنه
 و کاربردهای آن 
واژه فتنه، از ریشه «فتن» به معنای آزمایش و امتحان است. بیشترین کاربرد ‌این واژه در متون دینی و در سه مورد است: ۱ـ آزمایش و امتحان؛ ۲ـ آمیختگی حق و باطل؛ ۳ـ آشوب و بلوا.
۱ـ آزمایش و امتحان: یکی از سنت‌های حتمی و استثناناپذیر خداوند، «امتحان» است. هر کس، هر قوم و هر جامعه‌ای، با چیزی آزمایش می‌شود تا میزان ادعای او در راستی و ناراستی، ‌ایمان و کفر، تحمل و ناشکیبی مشخص شود. به آن چیزی که وسیله آزمایش است، «فتنه» گفته می‌شود؛ مانند اموال، اولاد، قحطی، کمبود، مرگ‌ومیرها، بلاها و شداید.
 ۲ـ آمیختگی حق و باطل: در فتنه، حق و باطل در هم آمیخته می‌شوند و تمییز آنها از هم کار مشکلی است و تنها راه شناخت آن، داشتن بصیرت است. توصیه حضرت امیر‌(ع) در چنین مواردی این است که انسان به گونه‌ای رفتار کند که نه از قدرت جسمی او و نه از موقعیت اجتماعی‌اش به سود باطل بهره‌برداری نشود. تعبیر و تشبیه حضرت، چنین است: «کن فی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونَ لا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ؛ در فتنه، همچون بچه‌ شتر باش که نه پشت محکمی دارد که بر آن سوار شوند و نه پستان پرشیری دارد که او را بدوشند.»(۱)
 ۳ـ آشوب و بلوا: کاربرد دیگر فتنه، درباره آشوب‌ها و هرج‌ومرج‌هایی است که میان مردم پیش می‌آید و جان و مال و ناموس مردم به خطر می‌افتد و امنیت و آسایش از آنان سلب می‌شود. در ‌این معنا، «فتنه‌انگیز» به کسی گفته می‌شود که اختلاف و بلوا پیش آورد و با گفتن حرف‌ها یا انجام برخی رفتار، وحدت جامعه را به هم بریزد و ناامنی ‌ایجاد کند. 
امیرمؤمنان علی(ع) در نهج‌البلاغه، ریشه بروز فتنه‌ها را چنین ترسیم می‌کند:
 سرآغاز پیدایش فتنه‌‌ها، هواهای نفس است که پیروی می‌شود و احکام بدعت‌آمیزی است که در دین پدید می‌آید؛ بدعت‌هایی که با کتاب خدا مخالف است، ولی عده‌ای بر سر آنها بدون انگیزه دینی و خدایی، با یکدیگر همبستگی پیدا می‌کنند و در مقابل دیگران جبهه می‌گیرند. اگر باطل از آمیختن به حق خالص باشد، ترسی بر حق‌طلبان نیست (چون باطل را می‌شناسند) و اگر حق با باطل درنیامیزد، زبان معاندان از آن کوتاه می‌شود؛ لیکن بخشی از حق و بخشی از باطل گرفته می‌شود و به هم مخلوط می‌گردد؛ در این حال است که شیطان بر دوستان خود مستولی و مسلط می‌شود؛ اما آنان که از سوی خدا نیکی بر آنان رقم خورده و هدایت شده‌اند، نجات می‌یابند: «انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع... »(۲)
 بنابراین، امام(ع) سرچشمۀ پیدایش فتنه در جوامع اسلامی را در دو عامل می‌دانند: 1ـ پیروى از هواى نفس؛ 2ـ احکام دروغین خودساختۀ مخالف کتاب خدا (بدعت‌گذارى در دین خدا).
حال با توجه به تعریف فتنه، شاخصه‌ها و عوامل شکل‌گیری آن، فرقه بهائیت به‌مثابه یک فتنه مذهبی ـ سیاسی تحلیل می‌شود.
تبارشناسی بهائیت
 بهائیت، ریشه در بابیه و شیخیه دارد و شیخیه با ادعاهای غلوآمیز فردی روحانی به نام شیخ‌احمد احسایی، و سپس شاگرد وی به نام سیدکاظم رشتی شکل گرفت. این دو مدعی بودند که علم خود را به طور مستقیم از ائمه(ع) دریافت کرده و با آنان در ارتباط هستند و به تعلیم نیازی ندارند. آنها همچنین با غلو درباره ائمه(ع)، نقشی فوق‌بشری برای آنان قائل بودند و با روش اخباری‌گری و تکیه بر ظاهر روایات، برخی از اصول مسلم اعتقادی شیعه، نظیر معاد جسمانی و زندگی امام زمان(عج) در‌ این دنیا را منکر شده و معتقد بودند که‌ ایشان در عالمی به نام عالم هورقلیا زندگی می‌کند. 
آنها مدعی بودند که چون امام(ع) در دسترس مردم نیست، باید میان ‌ایشان و مردم واسطه‌ای باشد که همان شیعه کامل یا رکن رابع است و تلویحاًً خود را همان رکن رابع می‌دانستند. این ادعاها سبب شد تا علما به مقابله با آنها و در نهایت تکفیر آنها بپردازند.
بنابراین، در عملکرد رهبران و بنیانگذاران شیخیه، هر دو عامل شکل‌گیری فتنه، یعنی پیروی از هوی و هوس و بدعت در دین دیده می‌شود. آنها به دلیل ‌اینکه جایگاه علمی بالایی در میان علمای آن روز نداشتند، با طرح ‌این ادعا به دنبال قدرت‌طلبی و مطرح کردن خود در جامعه شیعه بودند، که البته کار آنها تا حدودی جواب داد و مورد توجه عده‌ای از مردم و حتی شخص فتحعلی‌شاه هم واقع شدند. از سویی، ادعاهای آنان خرافه و بدعت در دین بود به همین دلیل با برخورد قاطع علما روبه‌رو شدند؛ ولی به دلایل متعدد، ‌این فتنه ادامه پیدا کرد و به شکل دیگری بروز یافت.
با درگذشت رهبران اولیه شیخیه، یکی از شاگردان مکتب آنان به نام سیدعلی‌محمد باب، خود را مظهر رکن رابع یا باب امام زمان(عج) نامید. با گرایش عده‌ای از پیروان شیخیه به وی و حمایت استعمارگران از اوـ‌ که در آن دوره در ایران از نفوذ گسترده‌ای برخوردار بودندـ او از بابیت فراتر رفت و ادعا کرد که خود امام زمان(عج) است‌؛ در نهایت نیز ادعای نبوت و الوهیت کرد. در‌ این مقطع، طرفداران وی به طور پراکنده در برخی از نقاط کشور‌ شورش‌هایی به راه انداختند و عده‌ای از مردم بی‌گناه را کشتند که مصداق دیگری از فتنه، یعنی آشوب و هرج‌ومرج در جامعه و تعرض به مردم بود. علمای آگاه که طبق دستور پیامبر اکرم(ص) باید در برابر بدعت، علم خود را آشکار کنند، ‌این بار با جدیت بیشتری در برابر این فتنه ‌ایستادند و سرانجام به تکفیر و اعدام وی حکم دادند که با دستور امیرکبیر‌، این حکم اجرا شد؛ اما فتنۀ باب با اعدام وی پایان نیافت و با حمایت استعمار در لباس دیگری ظاهر شد.
بهائیت که نسخه تکامل‌یافته دو فرقه پیش بود، به وسیله یکی از پیروان باب به نام میرزاحسینعلی نوری، معروف به بهاءالله، شکل گرفت. وی با جاه‌طلبی ‌بیش از حد، برادر خود معروف به صبح ازل را که از طرف باب به جانشینی برگزیده شده بود، کنار زد و ابتدا ادعای نبوت و نسخ شریعت اسلام کرد؛ سپس ادعای الوهیت نمود. با ‌این ادعای گزاف، وی و پیروانش از دین اسلام خارج شدند و علما فرقه منسوب به آنها را یک فرقه ضاله و حزب استعماری معرفی کردند.
بنابراین، با توجه به عواملی همچون نحوه شکل‌گیری فرقه بهائیت، عقاید انحرافی و بدعت در آموزه‌های شیعی، عملکرد مخرب و آشوب‌طلبی در جامعه تا ظهور به‌عنوان یک حزب استعماری تمام‌عیار، می‌توان این جریان را یک فتنۀ مذهبی‌ـ‌ سیاسی نامید که در ایران معاصر برای ایجاد تفرقه در جامعه شیعی ایران و تسهیل حاکمیت استعمار به وجود آمد.
این فرقه که آلت‌ دست استعمار برای استحاله فکری و فرهنگی جامعه ‌ایران شده است، در پیوند با جریان‌های وارداتی دیگر، نظیر فراماسونری و روشنفکری وابسته، به دنبال تضعیف هویت ملی ‌ایران و باز‌تعریف آن متناسب با مدرنیته غربی بوده که در قالب ناسیونالیسم، سکولاریسم، لیبرالیسم (اباحه‌گری) و ... ظاهر شده و تاکنون نیز به فعالیت خود ادامه داده است. 
در ادامه ‌این مبحث به دنبال بررسی سیر مراحل شکل‌گیری، عقاید، احکام، رهبران، انشعابات، وضعیت تشکیلاتی، ارتباط با بیگانگان و بررسی عملکرد ‌این فرقه در مقاطع زمانی قاجار، پهلوی و پس از انقلاب اسلامی هستیم و در این راستا سعی شده است تا تصویری روشن بر مبنای منابع تاریخی و آثار خود فرقه، از آن ارائه شود.
* پی‌نوشت‌ها در دفتر نشریه موجود است.

 شهاب زمانی/ دیر زمانی نیست که پدیده‌ای به نام شبکه‌های اجتماعی در عرصه عمومی ظهور یافته، لیکن در همین مدت به نسبت کوتاه، تأثیر زیادی بر افکار عمومی گذاشته و به حوزه جریان‌سازی راه یافته است.اگرچه با ظهور شبکه‌های اجتماعی تا حد زیادی وبگاه‌های خبری با ریزش مخاطب مواجه شده‌اند و سرعت کار بالا رفته است؛ اما نبود تمرکز، نبود تشکیلات محسوس، نامشخص بودن مسئولیت‌ها و عدم الزام به ذکر منابع و مستندات در انتشار اخبار می‌تواند به شمشیری در دست زنگی مست تبدیل شده و برای پروژه‌های خطرناک مهندسی اجتماعی به کار گرفته شود. برای نمونه، اگر به نوع خبرها و اسنادی که از برخی کانال‌های ضد انقلاب نظیر «آمدنیوز» و کانال به ظاهر طنز «مملکته» انتشار می‌یابد، نگاهی کرده و تحلیل محتوا کنیم، به وضوح در خواهیم یافت که فراتر از یک کانال خبری ساده است و طراحی به نسبت پیچیده‌تری پشت آن قرار دارد. در ماهی که گذشت، خطوط اصلی زیر در اخبار و گزارش‌های این کانال برجسته بود:
* پوشش پرونده واگذاری‌های املاک در شهرداری و شورای شهر تهران.
* پوشش پرونده سعید طوسی، قاری قرآن متهم به ارتکاب افعال غیراخلاقی.
* پوشش طرفداران محمدرضا طاهری، سرحلقه مکتب موسوم به «عرفان حلقه».
* پوشش گسترده مراسم زادروز کوروش در پاسارگاد.
* طرح پوشش اخبار قومیتی که در لابه‌لای خبرها با هدف گسترش گسل‌های قومیتی مورد توجه شبکه‌های ضد انقلاب قرار می‌گیرد و بسیار برای وحدت جامعه اسلامی خطرناک است.
جمع شدن گروهی از مردم در آرامگاه کوروش در پاسارگاد خط خبری دیگری بود که شبکه‌های اجتماعی آن را دنبال کردند. قصد این خط خبری چیزی جزء تبلیغ این نکته نیست که نظام هیچ اهمیتی برای اقلیت‌های قومی و مذهبی قائل نیست؟ آیا این چیزی جز ریختن نفت بر آتش مجادلات قومی، با پیامدهای امنیتی خطرناک است؟خط دیگری که به طور مداوم در لابه‌لای اخبار پرونده‌های پر سروصدا در برخی کانال‌های ضد انقلاب مطرح می‌شود، مسئله «محمدرضا طاهری»، مرشد گروه موسوم به «عرفان حلقه» و تحرکات طرفداران او در مقابل بیمارستان بقیه‌الله(عج) است. طاهری، به دلیل داشتن افکار انحرافی و تلاش در ایجاد انحراف عقیدتی، چند سالی است که در زندان به سر می‌برد. وقتی این موارد را در کنار هدایت و پوشش گسترده تجمع در آرامگاه کوروش، از چند روز مانده به این مناسبت، قرار می‌دهیم، طرح «بدل‌سازی» بیشتر رخ می‌نماید. در واقع، اهالی کانال‌های ضد انقلاب قصد دارند با برجسته کردن «مرجعیت‌های» فکری و اعتقادی گوناگون، از هر سنخی و هر اندازه بی‌ربط با هم، مسئله مرجعیت روحانیون و بحث «ولایت» را کم‌رنگ‌تر کنند و هدف غایی آنها چیزی جز تلاش برای تخریب جایگاه رهبری جمهوری اسلامی، از وجه رهبری دینی جامعه نیست.

اندیشه سیاسی مسلمانان ـ ۳۷۳
 فتح الله پریشان/ از اصول مسلّم فقه سیاسی شیعه مشروع نبودن حاکم جور است و در نتیجه معاشرت و همکاری با او ممنوع است. همچنین رجوع به جائر در مواردی که از اختیارات سلطان عادل محسوب می‌شود، مانند سرپرستی جامعه، پذیرش احکام قضایی و دادوستدهای مالی، حرام است. جزئیات این مسائل در ابواب گوناگون فقه شیعه، مانند مکاسب محرمه، قضا، نماز جمعه، خمس، زکات، جهاد و ولایت بر اموال محجوران، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
از فتاوای وحید بهبهانی «حرمت اعانت ظالم» است.(1) با تعمیم این اصل فقهی از حوزه رفتارهای فردی به حوزه رفتارهای سیاسی ـ اجتماعی مکلّفان، انطباق آن بر همکاری با حاکم جور قهری بوده و حرمت معاشرت و همکاری با او ثابت می‌‌شود. در این نوشتار جزئیات این بحث مانند موارد جواز تعامل با سلطان جائر، تقیه، ارزش احکام قضایی و روابط اقتصادی با او از دیدگاه بهبهانی تشریح می‌شود.
جامعه‌پذیری سیاسی شیعه در شرایط سیاسی غیرطبیعی که در فقه «تقیه» گفته می‌شود، یکی از اصول و احکام قطعی فقه سیاسی در عصر حاکمیت حاکمان جور، در عصر حضور و در غیبت امام معصوم است. بر اساس این اصل کاربردی فقهی و سیاسی، ترک تمام واجبات و ارتکاب محرمات شریعت در شرایط اضطراری جایز می‌شود؛ از احکام جزئی فرعی مانند شرب خمر گرفته تا نفی و انکار اصول دین مانند اصل نبوت و رسالت پیامبر(ص).(2) در این شرایط، تعامل با حاکم جائر و پذیرفتن احکام قضایی و مالی او مشمول قانون تقیه شده و از مصادیق آن محسوب می‌شود. از نظر وحید بهبهانی منشأ وجوب عمل به تقیه و حکمت تشریع آن، حفظ نفس مکلَفان است. بنابراین با توجه به مبنای فقهی ایشان، جواز تعامل با حاکم جور در موارد اضطرار، اکراه، عسر، جرح و مظنه ضرر به روشنی قابل اثبات است. شاید بتوان سکوت وحید بهبهانی در قبال عدم مشروعیت سلاطین معاصرش را با این دیدگاه موسع فقهی‌اش توجیه و تبیین کرد؛ زیرا در صورت اظهارنظر منفی درباره پادشاهان، احتمال و مظنه ضرر بود.
از نظر وحید بهبهانی احکام قاضی جور به دلیل نداشتن شرایط معتبر در قضاوت اعتباری ندارد؛ از این رو اگر برای تصدی مال شخص محجور «سفیه» قیّم نصب کند، به حکم او اعتنا نمی‌شود. مستند بهبهانی ادله عامی است که در خصوص فساد احکام قضایی قضات عامه نقل شده است، مگر اینکه دلیل خاصی احکام صادره از سوی آنها را معتبر بداند؛ چنانچه درباره حلیت خراج و مانند آن ائمه (علیهم‌السلام) احکام قضات عامه را تجویز می‌کردند و از باب رفع حرج و از راه مداینه و التزام به آنچه خود آنها به آن ملتزم هستند، قضات ایشان را به منزله قضات حق قرار می‌دادند.(3) و به احکام صادره از سوی آنها عمل می‌کردند. 
وحید بهبهانی درباره معاملات اقتصادی با حاکم جور معتقد است: اخذ زکات از ظالم جائر مخالف (شیعه) به عنوان شراء جایز است. همچنین اخذ زکات به عنوان هبه بدون عوض به طریق اولی جایز است؛ زیرا اعطای عوض به حاکم جور موجب اعانه ظالم و اعانه بر اثم می‌شود، به خلاف اخذ بدون عوض که عنوان اعانه ظالم بر آن صدق نمی‌کند.(4) او علاوه بر اخذ زکات از حاکم جائر، اخذ مال از بیت‌المال خلفا را جایز می‌شمارد.(5) 
یکی از احکام مسلم فقه سیاسی شیعه، حرمت و فساد و بطلان تصرف حاکم جائر در اموال عمومی است و بر غاصب بودن حاکم جائر و حرمت و فساد معاملات و تصرفات مالی او تأکید می‌کند. از نظر بهبهانی انفال، اراضی مفتوحه عنوه، زکات و مانند آن از اموال عمومی، حق اختصاصی امامان معصوم (علیهم‌السلام) و در عصر غیبت فی‌الجمله حق فقها به حساب می‌آید و تمام تصرفاتی که حاکم جائر در آنها می‌کند تصرف در حق دیگری و بدون رضایت آنها بوده، حرام و فاسد است. (6) 
بنابر آنچه گفته شد، حکومت آرمانی و مطلوب از نظر علامه وحید بهبهانی، حکومتی است که در رأس هرم قدرت شخص معصوم (پیامبر و امام) قرار دارد و مرتبه نازله آن حکومت‌هایی است که رئیس حکومت از طرف ایشان مأذون و منصوب باشد. او در عصر غیبت، حاکم قریب به مرتبه معصوم را فقهای جامع شرایط معرفی می‌کند؛ زیرا تصدی امور دینی از سوی فقها در نزد وی امری مسلم و قطعی است و ریاست دنیوی ایشان را نیز فی‌الجمله در مباحث فقهی خود اثبات می‌کند. از نگاه وی، حکومت غیرمطلوب مترادف با حکومت جور است؛ از این رو تمام حکومت‌های عصر حضور که منصب خلافت امامان معصوم را غصب کرده و نیز حکومت‌های معاصر بهبهانی (حکومت‌های سلطنتی) و به طور کلی هر حاکم سیاسی که در تعامل با شهروندان بر اساس فضیلت و عدالت رفتار نکند، حکومت غیرمطلوب و غیرمشروع شناخته می‌شود. وحید بهبهانی با صدور فتوا مبنی بر حرام و فاسد بودن تصرفات حکام عصر غیبت (سلاطین) در اموال عمومی و نیز با کاربرد اصطلاح «سلطان جور» (7)  در مورد آنها بر جائر بودن و نامطلوب بودن چنین حکومت‌هایی تصریح دارد. 
* پی‌نوشت‌ها در دفتر نشریه موجود است.

تحلیلی بر نسل نوین جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی ـ قسمت سی‌وششم
  دکتر سیامک باقری‌چوکامی/یکی از مؤلفه‌های اقتدار ملی و قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران، وحدت و انسجام ملی است. این مؤلفه همواره مورد توجه و تأکید امام راحل و رهبر معظم انقلاب بوده و از آن به مهم‌ترین عامل ناکامی سیاست‌های براندازانه دشمنان از ابتدای انقلاب تاکنون یاد کرده‌اند. امام راحل در وصیت‌نامه سیاسی ـ الهی‌شان «وحدت کلمه» را رمز پیروزی و بقای انقلاب اسلامی دانسته(صحیفه انقلاب: 7) و رهبر معظم انقلاب نیز فرموده‌اند: «امنیت هم ناشی از وحدت است. اگر وحدت نباشد، امنیت ملی هم به خطر می‌افتد و ایجاد ناامنی می‌شود.»(26/1/۱۳79) 
از این رو، یکی از مهم‌ترین پروژه‌هایی که دشمنان و بازیگران جنگ نرم برای شرایط فعلی و آینده کشور با هدف برهم زدن وحدت و انسجام ملی دنبال می‌کنند، باز کردن دریچه‌های نفوذ و در نتیجه تضعیف اقتدار ملی و قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران است. در همین راستا، بازیگران جنگ نرم ابعاد مختلفی از دوقطبی‌سازی را در دستور کار خود قرار داده‌اند. رهبر معظم انقلاب در سال 1390 از این سیاست به منزله یکی از نقشه‌های بزرگ دشمنان ملت ایران یاد کرده و فرمودند: «یکی از نقشه‌های دشمنان ایجاد اختلاف و شکاف در داخل به بهانه قومیت، مذهب و گرایش‌های سیاسی، جناح‌بندی‌های سیاسی و به بهانه‌های گوناگون بوده است.» 
سیاست دوقطبی‌سازی در سال‌های پس از انتخابات 1392 سرعت بیشتری پیدا کرد، به گونه‌ای که رهبر معظم انقلاب سال ۱۳94 را سال «همدلی دولت و ملت» نامیدند. با وجود این، بسترهای داخلی و بهره‌گیری بازیگران جنگ نرم از این فضاها سبب شد تا موضوع دوقطبی‌‌سازی در سال 1395، یکی از تهدیدات جدی تلقی شود. به همین دلیل رهبر معظم انقلاب در ابتدای سال 1395 از سناریوی دشمن برای اختلاف‌‌افکنی پرده برداشتند و فرمودند: «دشمن دارد زخم‌هایی را بر پیکر این انقلاب می‌زند و وارد می‌کند، ما باید به این زخم‌ها التیام ببخشیم؛ یکی مسئله‌ تفرق مذهبی و طائفی است (شیعه و سنّی)، یکی مسئله اختلافات جناحی است، یکی مسئله‌ دوقطبی کردن‌های مصنوعیِ جامعه است.»(6/3/۱۳۹۵)  
با وجود این، دوقطبی‌سازی موضوع جدی امسال و سال آینده است و دشمن نیز این مسئله را در ابعاد و سطوح مختلفی دنبال می‌کند که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
یک ـ ایجاد شکاف و واگرایی بین ملت و حاکمیت
بازیگران جنگ نرم برنامه‌ها و راهکارهای مختلفی برای ایجاد تعارض سیاسی ملت و حاکمیت دنبال می‌کنند که عبارت است از: ایجاد بی‌اعتمادی، ناامید‌سازی، مقایسه وضعیت کنونی و وضعیت پیش از انقلاب یا با کشورهای دیگر، برجسته‌سازی فساد در نظام، دامن زدن به نارضایتی مردم، ناکارآمد جلوه دادن حاکمیت و دامن زدن به شایعات با استفاده از نقاط ضعف موجود. 
دو ـ ایجاد حاکمیت دوگانه در سطح حاکمیت
مفهوم حاكميت دوگانه اولین بار در دوره اصلاحات مطرح شد و از دو سو مورد پیگیری عملی و نظری قرار گرفت؛ اصلاح‌طلبان از داخل و دولتمردان آمریکا از خارج. بازیگران جنگ نرم این سیاست را بار دیگر وارد صحنه سیاسی کردند تا از این رهگذر در سطح حاکمیت دوگانگی ایجاد کنند؛ از همین رو رهبر معظم انقلاب فرمودند: «یکى از راه‌ها ایجاد اختلاف در رأس حاکمیت‌ها است؛ یکى از کارهایى که اینها می‌کنند این است: آن دستگاهى، آن نظامى که با آنها همراه نیست، سعى می‌کنند در رأس آن اختلاف و شکاف به ‌وجود بیاورند، حاکمیت دوگانه درست کنند.»(14/3/1393) این خط پس از انتخابات مجلس دهم مورد توجه بیشتر نیروهای ضد انقلاب قرار گرفت. افزون بر این ضد انقلاب و رسانه‌های غربی تلاش دارند با پشتیبانی از دوگانه‌های «برجامیان و نابرجامیان»، «دل‌آرامان و دلواپسان»، «افراطیون و اعتدالیون» و «جنگ‌طلبان و تعامل‌گرایان»، پروژه «حاکمیت دوگانه» را بازخوانی کنند.
سه ـ ایجاد دوقطبی مخرب بین گروه‌ها و احزاب
 دوقطبی گروه‌ها و جریان‌های سیاسی به طور طبیعی از سال‌های گذشته وجود داشته است؛ اما آنچه برای عاملان جنگ نرم اهمیت دارد، این است که این وضعیت طبیعی را  به دوقطبی مخرب تبدیل کنند. تبلیغات سیاسی و ایجاد اشتباهات محاسباتی، برجسته‌سازی اخبار و گزارش‌های ویژه به منظور بدبین‌سازی گروه‌ها، وارد کردن نفوذی در درون تشکل‌ها، بدیل‌سازی و جریان‌سازی و...، ترفندهای مختلفی است که بازیگران جنگ نرم برای ایجاد شکاف معرفتی بین گروه‌های سیاسی دنبال می‌کنند. 
چهار ـ ایجاد اختلاف اصولی بین نخبگان و شخصیت‌های سیاسی 
دوقطبی در سطح نخبگان برای بازیگران جنگ نرم بسیار اهمیت دارد؛ زیرا چنین دوقطبی و اختلافی به سرعت در بدنه اجتماعی سرایت می‌کند. یکی از ترفندهای دوقطبی‌سازی آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها در شرایط کنونی و آینده، تفکیک رهبران ایرانی به «مسئولان خوب و بد» است. آنها از این طریق تلاش دارند زمینه‌های رو در رویی و تقابل میان مسئولان کشوری را افزایش داده و زمینه‌های انتقال و هدایت آن را به سطح عمومی جامعه تسهیل کنند.
پنج ـ ایجاد دوقطبی در جامعه
 از نظر بازیگران جنگ نرم موفقیت و پیروزی جنگ زمانی است که دوقطبی‌ها به سطح جامعه و بدنه اجتماعی تعمیم یابد؛ از این رو آنها ضمن اینکه به طور مستقیم برنامه‌هایی را برای شکستن وحدت و انسجام جامعه و دوقطبی کردن آن دارند، از هر نوع دوقطبی‌ای که از ناحیه دولتمردان، نخبگان و جریان‌های سیاسی وجود داشته باشد، به طور همه‌جانبه حمایت می‌کنند.
شش ـ ایجاد تفرقه مذهبی و فرقه‌ای
 ایجاد اختلاف مذهبی و فرقه‌سازی مذهبی در ایران سابقه زیادی دارد و دست نامرئی سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس، آمریکا و... به وضوح در آنها دیده می‌شود. این سیاست اکنون با قوت بیشتر در داخل ایران دنبال می‌شود. ایجاد و تقویت تشیع لندنی با هدف ایجاد دوقطبی در درون شیعه و تقابل بین شیعه و سنی، برجسته‌ترین سیاست دوقطبی کردن کشور است. 
هفت ـ ایجاد اختلافات قومی
بر اساس مدارکی که ویکی‌لیکس منتشر کرده است، رژیم صهیونیستی برنامه جامعی برای ایجاد اختلافات و دوقطبی قومی دارد. «مئیرداگان» رئیس موساد در این زمینه گفته است: «با تمرکز بر هویت نژادی اقلیت‌های قومی می‌توان حکومت ایران را تغییر داد. درباره تضعیف وحدت ملی ایران، افزون بر همکاری با کشورهای عربی، باید از ظرفیت‌های جمهوری باکو نیز استفاده کرد؛ چرا که ایجاد بی‌ثباتی در ایران از طریق بحران بین اقلیت‌ها میسر بوده و این مسئله فرصتی استثنایی برای اسرائیل [رژیم صهیونیستی] و آمریکا به شمار می‌رود.»(۶/2/۱۳۹۴)
 در حال حاضر، این سیاست از سوی بازیگران فرامنطقه‌ای جنگ نرم مانند آمریکا، بازیگران منطقه‌ای مانند عربستان و رژیم صهیونیستی و همچنین بازیگران ملی مانند ضد انقلاب به جد پیگیری می‌شود.

صهیونیسم به‌مثابه یک حرکت سیاسی، در نیمه دوم قرن نوزدهم شروع به رشد کرد. در همین ایام با مسئله ارض موعود یهود مواجه می‌شویم و تعیین سرزمینی که باید به آن سو رفت. در دهه آخر این قرن، فعالیت رهبران صهیونیسم جهانی شدت گرفت و همزمان با آغاز جنگ جهانی اول، پیوند منافع قدرت‌های بزرگ اروپا و آمریکا با حرکت صهیونیسم در خاورمیانه، سبب ایجاد کشوری یهودی در فلسطین شد. آگاهی مردم جهان از حقیقت صهیونیسم و ماهیت دولت غاصب آن، از بدو پیدایش تاکنون، از مراحلی گذشته و تکامل یافته است.
همواره نوشتن از صهیونیسم به دلیل سبک زندگی امنیتی آنها همانند رمزگشایی بوده است. در کتاب «صهیونیسم و نقد تاریخ‌نگاری معاصر غرب» به قلم محمدامیر شیخ‌نوری که پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در سال 1388 به چاپ رسانده، تلاش می‌شود کشف رمز دیگری درباره سبک و سیاق تاریخ‌نگاری غربی با موضوع صهیونیسم صورت گیرد. تاریخ‌نگاران غربی همیشه در تلاش بودند به قدرت رسیدن صهیونیسم در قالب اسرائیل را توجیه کنند.
امروزه تاریخ‌نگاران معاصر اروپا در تلاش هستند تا صهیونیسم و سپس دولت صهیونیستی اسرائیل را توجیه کنند و در این زمینه، کتاب‌ها و مقالات متعددی نیز نگارش یافته و نشست‌های بسیاری برگزار شده و می‌شود. نگارنده در کتاب حاضر سعی دارد تاریخ‌نگاری معاصر غرب درباره صهیونیسم را به نقد بگذارد، با این فرض که: «تاریخ‌نویسی معاصر اروپا در دفاع از صهیونیسم بر حفظ منافع استعمارگران مبتنی می‌باشد». 
 در بخشی از مقدمه این کتاب می‌خوانیم: «همیشه با واژه صهیونیست ذهن‌ها متبادر به قتل، تجاوز، ترور، تخریب و ویرانگری می‌شود که نشان‌دهنده جنایات صهیونیست‌هاست. حرکت صهیونیستی در آغاز بر اساس توطئه و دسیسه بنیان گذاشته شد و سپس با حیله و فریب و اتکا به قدرت‌های امپریالیستی شکل گرفت و سرانجام با توسل به زور و اعمال جنایت توانست دولت صهیونیستی اسرائیل را به وجود آورد.»
 کتاب حاضر در چهار بخش با موضوعاتی چون؛ تاریخ‌نگاری معاصر اروپا و کشورهای تحت سلطه، استعمار و عملکرد آن در کشورهای اسلامی خاورمیانه، ظهور و تکامل صهیونیسم و تشکیل دولت صهیونیستی اسرائیل تنظیم شده است.

اظهارات ضد ایرانی نخست‌وزیر جدید انگلیس در نشست شورای همکاری خلیج‌فارس بازتاب‌های زیادی داشت. علت‌کاوی چرایی مواضع ترزا می ‌که در این نشست از لزوم همکاری با کشورهای این حوزه سخنانی به زبان آورده، برای مقابله با آنچه وی «اقدامات تهاجمی ایران در منطقه» خوانده، هم بر اساس پیامدشناسی و هم تنظیم رفتار سیاسی برای چگونگی مواجهه با این کشور مهم است. بررسی شرایط حاکم بر عرصه بین‌المللی و همچنین روندهای مربوط به خود انگلیس از یک سو و احساس خلأ قدرت با کاهش حضور آمریکا در منطقه به سبب روی کار آمدن دونالد ترامپ در مقام رئیس‌جمهور آمریکا که بر کاستن از حجم مداخله‌گرایی خارجی تأکید کرده از سوی دیگر، طمع روباه پیر را برای جولان مجدد و نمایش قدرت در منطقه و کسب بازار فروش اسلحه برانگیخته است، در حالی که با ترتیبات جدید و پیدایش قدرت‌های منطقه‌ای روباه پیر کمی دیر به فکر افتاده است.


حجت‌الاسلام والمسلمین علی اکبر رشاد گفت: يكى از دلايلی كه دموكراسى مدل‌هاى مختلف پيدا مى‌كند، اين است كه مشكلات اجرايى دارد و در اجرا به صورت ديگرى در مى‌آيد و عملاًً يا نخبگان هستند كه سرنوشت امر در دست آنها است، يا احزاب و يا رسانه‌ها و كم اتفاق مى‌افتد كه اراده و انتخاب توده‌هاى مردم منشأ باشد.