ساخت بناي دارالفنون نزدیک به يک سال به طول انجاميد و در اواخر سال۱۲۶۷ ه‌. ق به پايان رسيد و در سال ۱۲۳۰ خورشيدي (۱۲۶۸ ه. ق) افتتاح شد. اين ساختمان ۵۰  اتاق داشت که قسمتي از ديوارهاي آن به گچ‌بري، نقش‌ها و تذهيبات بديع آراسته شده بود. دروازه ورودي ساختمان به شيوه معماري سنتي طاق بلندي داشت و در دو سوي درگاه، دو ستون استوانه‌اي نقره‌اي ‌رنگ، آن را نگه مي‌داشت. بالاي در کتيبه‌اي قرار داشت که هنوز نيز وجود دارد و نام دارالفنون و سال تأسيس بر روی آن حک شده است.
حاج‌آقا نورالله اصفهاني (مهدي) فرزند شيخ محمدباقر نجفي و نوه دختري سيدصدرالدين عاملي در سال 1278 ق در اصفهان ديده به جهان گشود. وي پس از آموختن مقدمات علوم ديني، راهي عتبات عاليات شد و تا سال 1304 ق به تحصيل در آنجا ادامه داد و از محضر بزرگاني، چون آيت‌الله ميرزا حبيب‌الله رشتي و آيت‌الله ميرزا حسن شيرازي استفاده کرد و پس از رسیدن به درجه اجتهاد به اصفهان بازگشت. در سال 1307 ق به همراه برادرش آقانجفي به قلع و قمع بابيها اقدام کرد که موجب تبعيد آن دو به تهران شد. وي همچنين در جريان قيام تنباکو فعالانه شرکت داشت و در زمينه مسائل اقتصادي نيز بر حمايت از توليدات داخلي و تلاش براي استقلال اقتصادي کشور تأکيد مي‌ورزيد؛ چنانکه در تأسيس شرکت اسلاميه مشارکت مستقيم و فعالی داشت.
آقانجفي اصفهاني به همراه و با کمک برادر خود آقا نورالله و ميرزا ابوالقاسم زنجاني با همراهي بازرگاناني، همچون حسين آقا امين‌الضرب اصفهاني، محمدحسين کازروني، سليمان‌خان رکن‌الملک شيرازي، کاکوحسين کازروني و ملک‌التجار در سال 1316ق/1898 م. شرکت اسلاميه را با هدف تأمين منسوجات مورد نياز مردم ايران و مقابله با وابستگي به خارج تأسيس کردند. رياست اين شرکت به عهده حاجي محمدحسين کازروني بود که سابقه و تجربه اداره شرکت مسعوديه را داشت. چهار نفر از بازرگانان اصفهان نیز به عنوان وکلا و امناي اداره مرکزي اصفهان برگزيده شدند.  
اين شرکت به صورت سهامي عام اداره مي‌شد و سرمايه آن 150 هزار تومان بود كه به 15 هزار سهم 10 توماني تقسيم شده و به سهامداران فروخته شده بود. شرکت به سرعت با استقبال گسترده مردم در خريد سهام و همچنین محصولات خود روبه‌رو شد و به تدريج شعبه‌هايي در داخل و خارج ايران ايجاد کرد. محل اصلي شرکت در اصفهان بود؛ ولي شعبه‌هايي در شهرهاي تهران، شيراز، بوشهر، مشهد، تبريز و حتي نمايندگي‌هايي را در خارج از کشور (لندن، کلکته، بمبئي، قاهره، استانبول، بغداد، مسکو و بادکوبه) تأسيس کرد. شرکت اسلاميه افزون بر تأمین منسوجات مردم، انديشه‌ بهبود وضع‌ اقتصاد و استقلال‌ در زمينه‌هاي‌ گوناگونی،‌ همچون‌ احداث‌ صنايع‌ ملي‌ و کارخانجات‌ و گرفتن‌ امتياز از دولت‌ براي‌ توسعه عمران‌ کشور را در سر مي‌پروراند و تمایل داشت در‌ ميدان‌هاي‌ جديد فعاليت‌ کند.
شرکت‌ اسلاميه‌ اصفهان‌ روز به‌ روز در حال ترقي‌ بود‌. گویا اهالي‌ اصفهان‌ از خواب‌ بيدار شده‌ و موجب‌ بيداري‌ تمام‌ اهل‌ ايران‌ شده بودند. شرکت‌ ديگر نيز موسوم‌ به‌ محموديّه‌ داير شد و اميد بود که‌ صدها شرکت دیگر‌ در اصفهان‌ داير شود و رفع‌ احتياجات‌ مليّه‌ از خارجه‌ شود. انجمن‌ معارف‌ طهران‌ نیز درصدد بازگشایی مدارس‌ در اصفهان‌ بود و کلمات‌ علماي‌ اعلام‌ سبب شده بود نقایص ملت رفع شود. گفتنی است، اين شرکت به فعاليت صرافي نيز اشتغال داشت.                                        
مراجع بزرگ شيعه نيز به حمايت عملى از اين شرکت برخاستند. حاج‌آقا نورالله و ديگر علما تمام لباس‌هاي خود را از پارچه‌هاي ايراني تهيه مي‌کردند. هشت نفر از مراجع تقليد و علماي بزرگ به نام‌هاي آيت‌الله آخوند خراساني، آيت‌الله سيداسماعيل بن سيدصدرالدين عاملي، آيت‌الله حاج‌ميرزا حسين نوري، آيت‌الله حاج‌ميرزا خليل، آيت‌الله سيدمحمد کاظم يزدي، آيت‌الله محمد غروي شربياني، آيت‌الله محمدحسين مامقاني و آيت‌الله شيخ‌الشريعه اصفهاني، پشتيباني خود را از اين شرکت اعلام کردند.
گفتنی است، تأسيس شرکت اسلامیه واکنش‌ها و بازتاب‌هاي زيادي را دربرداشت و فعاليت‌هاي اقتصادي این شرکت موجب نگراني انگليسي‌ها شد؛ بنابراین وزير مختار انگلستان از بازگشت آقانجفي به اصفهان شاکي بود و در نامه‌اي به امين‌السلطان، حاکم اصفهان گفت، حضور او در اين شهر با توسعه شرکت‌هاي خارجي در اين شهر منافات دارد.
حاج‌آقا نورالله در جريان جنبش مشروطه و مهاجرت کبرا نیز به جمع مهاجران و متحصنان قم پيوست و پس از پيروزي مشروطه‌خواهان نخستين انجمن ملي را با نام «انجمن مقدس ملي اصفهان» به همراهي گروهي از علما و بزرگان، از جمله سيدحسن مدرس تشکيل داد. به دنبال بمباران مجلس و برچيده شدن موقت مشروطيت «انجمن مقدس ملي اصفهان» نيز منحل و از سوی شاه، اقبال‌الدوله کاشي به حکومت اصفهان منصوب شد. حاج‌آقا نورالله و سيدحسن مدرس به همراه جمعي ديگر از آزاديخواهان، انجمن سرّي تشکيل دادند و خود را براي مبارزه با استبداد آماده کردند. در سال 1329 ق حزب دموکرات در اصفهان درصدد ترور حاج‌آقا برآمد؛ اما او که خود را در معرض خطر مي‌ديد، به عتبات عاليات رفت و مراجع مشروطه‌خواه را در جريان حوادث ايران گذاشت.
 در آستانه جنگ جهاني اول، حاج‌آقا نورالله به اصفهان بازگشت و در پي مهاجرت بیشتر وکلاي مجلس و سرشناسان آزاديخواه تهران به اصفهان به کمک آنان شتافت و با همدستي آنان و اداره ژاندارمري به قواي متفقين اعلام جنگ داد و مراکز و مؤسسات حساس انگليسي‌ها را در اصفهان تصرف کرد؛ اما با هجوم قواي روس به اصفهان به عراق پناه برد تا اينکه پس از پايان جنگ دوباره به اصفهان بازگشت. پس از کودتاي 1299 رضاخان در‌صدد برآمد تا با اعلام جمهوري، خود را اولين رئيس‌جمهوري ايران معرفي کند؛ اما مدرس در تهران با استفاده از نفوذ و قاطعيت خود در برابر اين حرکت ايستاد و طي نامه‌اي از علماي اصفهان کمک و همراهي خواست؛ به این ترتیب علماي اصفهان و در رأس آنها حاج‌آقا نورالله طي نامه‌اي براي همراهي با مدرس اعلام آمادگي کردند و سرانجام پايمردي و مخالفت مدرس و ديگران سبب شد تا جمهوريخواهان قلابي عقب‌نشيني کنند.
مهاجرت حاج‌آقا نورالله اصفهاني و جمعي از علماي اصفهان و ساير نقاط کشور به قم و تحصن در مخالفت با نحوه اجراي قانون نظام اجباري در سال ۱۳۰۶، آخرين حرکت سياسي حاج‌آقا نورالله اصفهاني بود که به مهم‌ترين و بزرگ‌ترين حرکت سياسي دوره سلطنت رضاشاه تبديل شد. در پي اين حرکت وی در قم گروهي به نام «هيئت علميه و روحانيه مهاجرين قم» را تشکيل داد و تلگراف‌هايي را به مجلس شوراي ملي و رئيس‌الوزراء مخابره کرد. سيدحسن مدرس که در اين زمان جزء نمايندگان اقليت مجلس و از مخالفان سرسخت رضاخان بود، طي تلگرافي به حاج‌آقا نورالله، اقدام او را تأييد کرد و حمايتش را از علماي مهاجر اعلام داشت؛ ولي متأسفانه پیش از به ثمر رسيدن اقدامات، حاج‌آقا در شب 4 دي ماه 1306 به طور ناگهاني درگذشت. برخي معتقدند، با توجه به کسالت ايشان، رضاشاه «اعلم‌الدوله» پزشک مخصوص خود را براي به قتل رساندن حاج‌آقا به قم فرستاد. اعلم‌الدوله نيز با تزريق آمپول هوا وي را به شهادت رساند. با مرگ او «هيئت مهاجرين قم» نيز از هم پاشيده شد. پس از شهادت حاج‌آقا نورالله، مدرس در مدرسه سپهسالار که خود توليت آن را به عهده داشت، مراسم با شکوهي برگزار کرد و از مقام و موقعيت او تجليل نمود.
حاج‌آقا نورالله اصفهاني افزون بر فعاليت‌هاي گوناگون سياسي، اجتماعي و اقتصادي، فعاليت‌هاي فرهنگي متعددي نيز انجام داد. در سال 1320 ق به منظور خنثي کردن تبليغات ضد اسلامي يکي از کشيش‌هاي اروپايي، جلسات بحث آزادي را در اصفهان داير کرد که اين جلسات به «انجمن صفاخانه» معروف شد. وي همچنين اقدامات مؤثر و چشمگيري در تداوم مشارکت‌هاي مردمي و صنفي و ايجاد مؤسسات عام‌المنفعه، مانند کتابخانه، قرائت‌خانه، بيمارستان و مدرسه انجام داد و براي اداره آنها بخشي از اموالش را وقف کرد. همچنین با تشويق و حمايت‌هاي معنوي و مادي او روزنامه‌هايي، چون اصفهان، جهاد اکبر، الجناب و انجمن اصفهان به منظور رشد آگاهي‌هاي سياسي مردم انتشار يافت. حاج‌آقا با وجود اشتغال فراوان به امور سياسي و اجتماعي از تدريس و تأليف نیز غافل نبود. از جمله آثار وی می‌توان به خصال‌الشيعه، تفسير قرآن، مکالمات مقيم و مسافر و ... اشاره کرد.

 عبدالله شهبازي/ «ريال» (رويال: شاهي) نام سکه نقره اسپانيا و پرتغال است که در اين دو کشور و مستعمرات آنان رواج داشت و ارز جهاني به شمار مي‌رفت. در زمان شاه طهماسب صفوي (سده شانزدهم ميلادي و مقارن با دوران اليزابت اول تودور در انگلستان)، واحد پول ايران «تومان» (سکه طلا) بود و واحد کوچک‌تر آن «شاهي» (سکه نقره) نام داشت. در اين زمان، واحد پول انگلستان «پوند استرلينگ» (برابر با ۲۰ شيلينگ) بود و يک تومان ايران معادل ده پوند انگلستان ارزش داشت. 
در سال سي‌ام سلطنت فتحعلي شاه قاجار (۱۲۴۲ ق/ ۱۸۲۷ م)، سکه نقره به نام «صاحبقران» ضرب و ارزش آن معادل يک‌دهم «تومان» تعيين شد. نام اين سکه به اختصار به «قران» ‌تبديل شد. همچنین «شاهي» به کوچک‌ترين واحد پول ايران و معادل يک‌بيستم «قران» تبديل شد؛ يعني ۲۰۰ «شاهي» برابر با يک «تومان» بود. گفتنی است، در اواخر سده هجدهم ميلادي، در ايران سکه «ريال» معادل يک‌هشتم تومان ارزش داشت. 
در نيمه اول سده نوزدهم، يک تومان ايران به اندازه دو پوند استرلينگ و ۲۵ فرانک فرانسه ارزش داشت. 
در زمان محمدشاه قاجار، يک تومان ايران (برابر با ده قران) برابر با ۵/۲ دلار آمريکا و پنج روپيه هند بود.
در اواخر سلطنت ناصرالدين‌شاه، يک پوند استرلينگ معادل ۵/۳۲ قران بود که اندکي پیش از قتل ناصرالدين‌شاه (۱۷ ذي‌قعده ۱۳۱۳ ق/ اول مه ۱۸۹۶ م) به ۹/۴۸ قران افزايش يافت. در نخستين سال سلطنت مظفرالدين‌شاه (۱۸۹۷)، يک پوند انگلستان برابر با پنج تومان ايران بود که پس از حوادث مشروطه به شش تومان رسيد. 
اولين اسکناس ايران را شرکت «هنري شرودر» براي بانک شاهنشاهي ايران (بانک شاهي) با ارزش‌هایی معادل ۱، ۲، ۳، ۵، ۱۰، ۲۰، ۱۰۰، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ تومان چاپ کرد که از مارس ۱۸۹۰ م/ رجب ۱۳۰۷ ق به جريان افتاد.
از آذر ۱۳۰۸ ش/ نوامبر ۱۹۲۹ م بهاي نقره در بازارهاي جهاني به شدت تنزل يافت و به تبع آن از ارزش سکه نقره قران ايران نيز بسیار کاسته شد؛ از اين رو گفته شد پايه پول ايران به جاي نقره بر طلا مبتني شود. بر همین اساس، در ۲۷ اسفند ۱۳۰۸ کميسيون نرخ اسعار، قانون «تعيين واحد و مقياس پول قانوني ايران» را تصويب کرد. به موجب اين قانون، «ريال» واحد پول ايران گردید و يک «ريال» معادل ۳۶۶۱۱۹۱/۰ گرم طلا شناخته شد. طبق قانون مذکور، اجازه داده شد سکه نقره يک ريالي به وزن خالص ۵/۴ گرم به نمايندگي ريال ايران در داخل کشور رايج شود. اين قانون در وضع پول رايج ايران تغييري ايجاد نکرد تا اینکه ۲۲ اسفند ۱۳۱۰ قانون «اصلاح قانون واحد و مقياس پول» به تصويب رسيد و به اساس نظام پولي ايران بدل شد.
به این ترتیب، از اول فروردين ۱۳۱۱ ش/ ۲۱ مارس ۱۹۳۲م «ريال» معادل ۰۷۳۲۲۳۸۲/۰ گرم طلا، به منزل واحد رسمي پول ايران به جريان افتاد و پس از حدود يک سده «قران» جاي خود را به «ريال» ‌داد.  از ۱۳۱۱ ش تاکنون در ايران واحد پولي به نام «تومان» رسماً وجود نداشته است؛ از سویی واژه «ريال» نیز هيچ‌گاه مقبوليت عامه نيافته و مردم همچنان «تومان» را به کار مي‌برند. 

امام خامنه‌ای در گذر زمان-121
  سید‌مهدی حسینی/ امام خامنه‌ای(مد‌ظله العالی) در دوران جنگ تحمیلی هیچ‌گاه از جبهه و جنگ دور نبودند و در جایگاه نماینده امام در شورای عالی دفاع از همان روزهای اول جنگ در جبهه حضور یافتند، دائم لباس رزم به تن داشتند، به ویژه در عملیات آزادسازی سوسنگرد نقش محوری داشتند. پس از مجروحیت در ایامی که تحت درمان بودند و سپس پذیرفتن مسئولیت ریاست‌جمهوری، ورود ایشان به جبهه‌های جنگ منوط به اجازه امام بود. 
در سال 62 طرحی در دستور کار سپاه پاسداران قرار گرفت مبنی بر اینکه لازمه شرکت در عملیات‌های بزرگ، این است که نیروهای بسیجی رزمنده و جبهه رفته در یک سازماندهی گسترده تحت عنوان لبیک یا خمینی(ره)  نام‌نویسی کرده و سازماندهی شوند. بسیجیان در قالب این طرح کارت بسیجی طرح لبیک را دریافت می‌کردند.
امام خامنه‌ای در همان ایام دفاع مقدس سال 62 در تهران فرم بسیجی پر کردند و کارت عضویت گرفتند. نگارنده این سطور به خاطر دارد که فرمانده وقت سپاه پاسداران تهران طی سخنانی اظهار داشتند: «افتخار سپاه تهران این است که رئیس‌جمهوری محترم عضویت بسیج سپاه تهران را دارد و از کسانی هستند که آمده فرم پر کرده‌اند و ثبت‌نام نمودند.»
در همین ایام امام خامنه‌ای در مقام رئیس‌جمهور همراه سایر رزمندگان بسیجی اعلام آمادگی کردند که در عملیات خیبر در سال 62 شرکت داشته باشند؛ اما حجم کارهای زیاد و سنگین مانع بود و اجازه فرمانده کل قوا هم لازم بود. 
ایشان در هفته بسیج آن سال ضمن پیام مهمی مرقوم فرمودند: «امروز جبهه‌های نظامی به نور وجودتان روشن است و پشت جبهه از همت مردانه شما گرم؛ اما فردا شما در همه جبهه‌های نبرد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حضور خواهید یافت و هم‌اکنون خود را برای ایران اسلامی آینده که در آن محرومان و مستضعفان همه نیروهای خود را تنها هدف سازندگی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خواهند کرد، آماده کنید.»
امام خامنه‌ای علاوه بر این پیام مهم در دیدار با فرماندهان گروه‌های مقاومت بسیج در تاریخ 9/9/62 فرمودند: بسیج دارای دو خصوصیت نظامی سازماندهی و آموزش و خصوصیت اسلامی اعتقاد راسخ به ایدئولوژی و مکتب انقلاب است.

ربع قرن از سقوط رژیم دیکتاتوری چائوشسکو و فروریختن عمودهای آخرین خیمه‌گاه اردوگاه کمونیسم سابق می‌گذرد و همچنان تحولات دسامبر ۱۹۸۹ رومانی مورد توجه تحلیلگران سیاسی، جامعه‌شناسان و روانشناسان است.
در دسامبر ۱۹۸۹ زمانی که نیکولای چائوشسکو، رهبر رومانی در بازدید رسمی از ایران به سر می‌برد، مردم شهر «تیمی‌شوارا» رومانی در تظاهراتی مسالمت‌آمیز خواستار آزادی و احقاق حقوق انسانی خود شدند. در دسامبر ۱۹۸۹ النا چائوشسکو(همسر وی) در سمت معاون نخست‌وزیر در جریان همین ناآرامی‌های مردمی دستور کشتار و سرکوب تظاهرکنندگان آزادیخواه شهر «تیمی‌شوارا» را صادر کرد، به طوری‌که ده‌ها نفر از تظاهرکنندگان آزادیخواه در این سرکوب جان باختند. چائوشسکو پس از بازگشت از سفر ایران، ضمن حمایت از کشتار تظاهرکنندگان شهر تیمی ‌شوارا، معترضان را خرابکاران خارجی خواند که قادر به دیدن پیشرفت‌های مردم رومانی نیستند.
پس از این اظهارات چائوشسکو، همانند هر سال به همراه همسرش و دیگر سران حکومت در بالکن قصر ریاست‌جمهوری رومانی حضور یافت تا برای مردم رومانی صحبت کند؛ اما مردم ضمن تمسخر او به سوی قصر ریاست‌جمهوری هجوم بردند. چائوشسکو و النا خود را به بام قصر رسانده و با هلی‌کوپتری درصدد فرار از رومانی بر‌آمدند؛ اما در روز ۲۵ دسامبر ۱۹۸۹ هلی‌کوپتر نیکولای چائوشسکو و النا در حال فرار از کشور به وسیله جنگنده‌های ارتش مجبور به فرود در خاک رومانی شد. تنها ساعاتی بعد چائوشسکو و همسرش در یک دادگاه مردمی به اتهام سرکوب و کشتار شهروندان محاکمه و تیرباران شدند. حکم اعدام بلافاصله و در مقابل دوربین‌های تلویزیونی در شهر مرزی «تارگو ویسته» رومانی به اجرا درآمد.
اعدام چائوشسکو و همسرش سرآغاز مجموعه‌ای از تحولات خونین و درگیری‌های خیابانی بود که برای انقلاب رومانی یک‌هزار کشته و هزاران مجروح بر جای گذاشت.
واقعیت این است که چائوشسکو با وجود همه مصائب و دردهایی که بر ملتش تحمیل کرد، چندین طرح درازمدت و اصولی در کشورش به اجرا گذاشت که برخی صبغه جهانی به خود گرفته‌اند. این دیکتاتور رومانیایی در ده سال آخر عمر خود توجه ویژه‌ای به طرح‌های کلان و به یادماندنی داشت که شاه‌بیت آنها سه پروژه بزرگ بود:
۱ـ خانه خلق، ساختمانی عظیم که در سال ۲۰۰۶ میلادی بیش از سه میلیارد یورو ارزش‌گذاری شد و در کتاب ثبت رکوردها دومین ساختمان اداری جهان پس از پنتاگون نامیده شده است. این ساختمان بیش از ۴۰۰۰ فضای سرپوشیده و ۷۰۰ فضای اداری داشته و چائوشسکو از نزدیک بر ساخت آن نظارت داشت و به کارگیری هرگونه مصالح خارجی را در ساخت این بنای عظیم ممنوع کرده بود. برای ساخت این مجموعه صدها ساختمان تخریب و چند کلیسای قدیمی نیز جابه‌جا شد.
۲ـ کانال ۷۰ کیلومتری دانوب دریای سیاه که در عین کوتاه کردن مسیر دانوب به دریای سیاه نقش مهمی در آبیاری بخش‌های وسیعی از رومانی داشت(در این کانال کشتی‌ها تا سه هزار تن تردد دارند.) برای ساخت این کانال بیش از ده میلیارد دلار هزینه شده است.
۳ـ متروی بخارست به طول ۶۵ کیلومتر که در یک دوره ده ساله و در پایتخت رومانی ساخته شد. این پروژه نیز بدون هیچ‌گونه کمک خارجی به اجرا درآمد.
۴ـ یکی دیگر از طرح‌های چائوشسکو حل مشکل مسکن برای اقشار مختلف از طریق انبوه‌سازی خانه‌های ارزان قیمت بود.
البته، چائوشسکو در بخش‌های توسعه‌ای توجه ویژه‌ای به صنایع داشت، به طوری‌که رومانی در بخش‌های لوکوموتیوسازی، توربین‌سازی، ساخت پالایشگاه، ترآکتورسازی، خودروسازی، هواپیما و هلی‌کوپترسازی و صنایع دفاعی به توفیقاتی چشمگیر دست یافت و در اکثر این زمینه‌ها صادرکننده‌ای مهم، به ویژه به کشورهای منطقه خاورمیانه از جمله کشور ایران بود.
واقعیت آن است که توسعه صنعتی و معدنی رومانی هزینه‌های زیادی بر دوش مردم کشورش گذاشت، به طوری‌که در سال‌های آخر عمر چائوشسکو مردم از دسترسی به مواد غذایی، آب گرم، گرمای منزل و خدمات برتر بهداشت و درمان محروم بودند. خیابان‌ها شب‌ها تاریک بودند و زندگی مردم در کار روزمره، تحمل ریاضت اقتصادی، صرفه‌جویی افراطی، پرهیز از مصرف و تولید حداکثری خلاصه شده بود. اوضاع به گونه‌ای بود که سفر به خارج، خوردن یک شکلات خارجی، نوشیدن یک فنجان قهوه یا داشتن یک پاکت سیگار خارجی برای بسیاری از مردم رومانی به یک رؤیا تبدیل شده بود.

همزمان با اوج‏گيري نهضت اسلامي مردم ايران عليه رژيم پهلوي در دوم دي ماه 1357، نزديك به هفتاد نفر از استادان و مدرسان دانشگاه‏ها در اعتراض به رفتار خشونت‏آميز مأموران نظامي رژيم شاه و سركوب مبارزات حق‏طلبانه مردم مبارز و مسلمان ايران و نيز تعطيلي دانشگاه‏ها از طرف رژيم، در ساختمان مركزي وزارت علوم در مركز تهران اجتماع و تحصّن كردند. اين تحصُّن، رژيم را به خشم آورد؛ زيرا ديگر قشرها هم از استادان متحصِّن حمايت مي‏كردند. در پي اين تحصّن، عوامل رژيم پهلوي براي درهم شكستن اعتصاب استادان به آنها حمله كردند. در اين تهاجم، استاد كامران نجات‌اللهي از استادان جوان دانشگاه پلي‌تكنيك تهران به شهادت رسيد.
فرداي آن روز در ششم دي ماه 1357، با حضور ده‏ها هزار نفر كه در پيشاپيش آنها، آيت‏الله سيدمحمود طالقاني حركت مي‏كرد، پيكر شهيد نجات‏اللهي تشييع شد. مراسم تشييع پیکر استاد نجات‌اللهي، يكي از صحنه‏هاي خونين دوران انقلاب را رقم زد كه با يورش مزدوران پهلوي به شهادت بيش از 250 نفر از مردم در ميدان انقلاب تهران منجر شد. سرانجام پيكر مطهر شهيد نجات‌اللهي در بهشت زهرا دفن 
شد.

 محمد درودیان/ در آخرين بخش از بررسي نظرات درباره چرايي و علل آغاز جنگ ايران و عراق، ديدگاه چهار نفر از صاحب‌نظران را مرور کرده و به اين بحث پايان مي‌دهيم.
دكتر احمد الموصللي، استاد دانشگاه آمريكايي بيروت بحث بنيادگرايي اسلامي در ايران و مخالفت دولت‌هاي ديكتاتوري در كشورهاي عربي و احساس خطر غرب از آن را از دلايل اصلي آغاز جنگ مي‌‌داند.
وي مي‌نويسد، انقلاب اسلامي ايران، اميد بازگشت جايگاه اسلام و حكومت اسلامي را در جنبش‌هاي اسلامي زنده كرد و همين مسئله زنگ خطر را براي غرب و به ويژه آمريكا و همچنين شوروي سابق به صدا درآورد؛ به همين دليل غرب با تحميل جنگ درصدد برآمد زمينه‌هاي پيدايش سياسي حكومت اسلامي را از بين ببرد و شوروي نيز در قبال جنگ با سكوت خود عملاً از جنگ عراق عليه ايران حمايت كرد.
بوتل، از پژوهشگران انجمن ايران‌شناسي فرانسه معتقد است، اين جنگ را نمي‌توان به عوامل تاريخي، سوق‌الجيشي، سياسي يا نظامي حاكي از قدرت‌طلبي دولت، حكومت، حزب يا رژيم و يا گروهي از طرف‌های درگير محدود كرد. بوتل در بررسي خود، منطق جنگ و ساز‌وكارهاي آن را در متن تحولات جامعه ايران جست‌وجو مي‌كند؛ ولي در اين‌باره توضيح چنداني نمي‌دهد. توجه به نقش انقلاب و ريشه دگرگوني در جامعه ايران و اثر آن بر ملت ايران، مانند ایجاد روحیه شهادت‌طلبي تلاش برای برپایی حكومت حق و... از جمله مؤلفه‌هایی است که در نظريه بوتل مطرح می‌شود.
جوديت مري و دوري ميلروي، نويسندگان كتاب معروف «صدام حسين و بحران خليج‌فارس» كه در آن بيشتر بر شخصيت و ماهيت صدام در تجاوز به ايران و سپس كويت تأكيد دارند، معتقدند: «تركيبي از جاه‌طلبي و ترس، عامل تجاوز عراق به ايران بوده است؛ جاه‌طلبي براي تبديل عراق به قدرت برتر خليج‌فارس و ترس از شيعيان.»
اين دو نويسنده مي‌افزايند: «همه دولت‌هاي عرب اطراف خليج‌فارس از جانب ايران احساس خطر مي‌كردند و صدام از اين احساس خطر سياسي از ايران، براي پي‌ريزي برتري عراق در منطقه سود برد و پيشنهاد كرد تا نقش محافظ اميرنشين‌هاي ضعيف عرب را برعهده بگيرد.»
به عقيده جوديت مري و دوري ميلروي صدام سه هدف عمده براي آغاز جنگ در سر داشت: ۱ـ ضميمه‌كردن شمال شرقي اروندرود به عراق؛ ۲ـ تجزيه خوزستان و الحاق آن به خاك عراق؛ ۳ـ شعله‌ور كردن قيام در ميان اقوام غير فارس ايران و در نهايت سرنگوني حكومت اسلامي.
***
با بررسي بخشي از آراي موجود درباره علل وقوع جنگ، در يك جمع‌بندي كلي به نظر مي‌رسد نقطه اشتراك تمامي نظريه‌ها، تأكيد بر انقلاب و نيز پيامد آن به منزله بستر اصلي وقوع جنگ و تحريك اختلافات مرزي در پي خلأ قدرت و تلاش عراق براي جبران آن بوده است. در واقع، كانون درگيري همان وقوع انقلاب اسلامي بيان شده است. انقلاب اسلامي ايران به دليل ماهيت ديني و آزادي‌طلبانه‌اش با منافع امپرياليسم غرب و بلوك شرق در تضاد بود؛ از این رو حذف انقلاب اسلامي و حكومت اسلامي نقطه اشتراك خواسته‌هاي ابرقدرت‌هاي شرق و غرب در آن زمان بوده است.