مرحوم مرضیه حدیدچی(دباغ) می‌گوید: روزی که تظاهرات بود من از بیمارستان مرخص شده و به سمت منزل حرکت می‌کردم و واقعاً وقتی زن‌هایی را می‌دیدم که با آن ظاهر نامناسب تکه‌ای نوار سبز به دست‌شان بسته بودند و داد می‌زدند: «موسوی، حمایتت می‌کنیم» گریه کردم که چرا زنی که باید حجابش را رعایت کند تا دل آقای موسوی گرم شود، با آن اوضاع و احوال آمده... در فتنه 88 بسیار آزار دیدم. 


ریشه‌ها و عوامل امدادهای غیبی در انقلاب اسلامی در گفت‌وگوی اختصاصی صبح صادق با آیت‌الله سید هاشم حمیدی
مهدی عامری و علیرضا جلالیان /آیت‌الله سیدهاشم حمیدی متولد سال 1309 و اهل همدان است، او از سال 1346 به سفارش آیت‌الله گلپایگانی و سپس تأکید امام خمینی(ره) در منطقه نیروی هوایی تهران امامت جماعت مسجد انصارالحسین را به عهده گرفت و در میان ارتشی‌های دوران طاغوت به تعبیر خودش با لطایف‌الحیل اندیشه انقلاب اسلامی را نشر داد. او از یاران حضرت امام(ره) در نهضت مردمی ایشان بوده است و فرزند و داماد او در راه انقلاب به درجه رفیع شهادت رسیده‌اند. او با اینکه سال‌ها نماینده مجلس بوده است و از اعضای اصلی جامعه روحانیت مبارز تهران است، همچنان در منطقه نیروی هوایی زندگی ساده‌ای دارد و ارتباطش با مردم قطع نشده است. آیت‌الله حمیدی تألیفات متعددی دارد، از جمله رساله‌ای در بحث تقیه تقریرات درس امام خمینی(ره)، نهضت امام حسین(ع) و ریشه‌های آن. او به واسطه اینکه سال‌ها در نهاد رهبری در دانشگاه علم و صنعت مشغول به کار بوده، رابطه خوبی با جوانان دارد. آیت‌الله حمیدی همچنان در دفاع از انقلاب و رهبری محکم و استوار است. در گفت‌وگویی که با ایشان داشتیم، ریشه‌ها و عوامل امدادهای غیبی در انقلاب اسلامی را به بحث نشستیم که ایشان ضمن بیان خاطراتی به تشریح این موضوع پرداخت.
* از حضرت امام و رهبر معظم انقلاب این را بارها شنیده‌ایم که یک دست غیبی پشت این انقلاب است، مثل این تعبیر که «خرمشهر را خدا آزاد کرد». نظر شما چیست؟
بله. حضرت امام(ره) خیلی به نصرت الهی اتکا داشتند و تمام تکیه‌شان به خدا بود. من در دورانی که ایشان مجبور شدند به فرانسه بروند، بنا به دستور آیت‌الله گلپایگانی به حسینیه‌ای که ایشان در لندن تأسیس کرده بودند، رفتم تا در ایام محرم و صفر تبلیغ انجام دهم. بعد از اتمام کارم در لندن اول به پاریس و منطقه نوفل‌لوشاتو رفتم و خدمت ایشان رسیدم. البته اول به من وقت جلسه خصوصی با امام ندادند و گفتند مجالی برای جلسه خصوصی نیست؛ اما آقای اشراقی داماد  حضرت امام(ره) (که با هم دوست بودیم) یک روز بعد از نماز مغرب و عشا زمانی که امام به اندرونی رفت، آمد پشت پرده من را صدا زد و برد خدمت امام(ره).
 من بعد از سلام و عرض ارادت خدمت امام به ایشان گفتم آقا این جوان‌ها خیلی شور دارند؛ اما ساواکی‌ها و ارتشی خیلی سرکوبگرند، حتی به بچه دبستانی‌ها هم رحم نمی‌کنند. اگر فقط بخواهیم شعار بدهیم و اعلامیه پخش کنیم و اعتصاب کنیم فایده ندارد. آیا شما اجازه جنگ مسلحانه با رژیم را می‌دهید؟ ایشان فرمودند که جنگ مسلحانه جواب نمی‌دهد و اسباب اتهام به ما را فراهم می‌کند که اینها تروریست هستند. ایشان فرمودند که امید دارم به خدا و همین اعتصاب‌ها و تظاهرات‌ها کار رژیم طاغوت را تمام می‌کند. آن زمان فعالیت‌های مبارزاتی ما اعتصاب و تظاهرات و تعطیل کردن‌ها و شعار دادن و این چیزها بود و در نهایت هم همین‌ها جواب داد. 
من به تهران آمدم و وقتی دوستان جویای مسائل شدند، عین جمله امام(ره) را گفتم و همه به نوع مبارزه‌ای که انجام می‌شد امیدوار شدند و الحمدلله به پیروزی هم رسیدیم.
نکته اینجا بود که این سخن امام(ره) که امیدش به خدا بود ناشی از همان وعده‌ای بود که خدا در آیه «ان تنصرواالله ینصرکم» داده است.
* ما در طول انقلاب حوادث زیادی داشتیم که دست غیبی پشت آنها بوده، از این حوادث بگویید.
بله در حوادث بزرگ همه‌اش دست خدا بود و ما فقط اسباب این حوادث بودیم. یادم می‌آید که قرار بود امام از پاریس به ایران بیاید. بختیار هم آنجا می‌گفت من مرغ طوفانم و مانع ورود امام(ره) می‌شد. شورای انقلاب تازه شکل منسجمی گرفته بود و بزرگانی چون شهید بهشتی، شهید مطهری و رهبر معظم انقلاب در آن حضور داشتند، تصمیمی گرفته شد مبنی بر اینکه در اعتراض به این امر روحانیون بروند در مسجد دانشگاه تهران تحصن کنند.
این پیغام به من رسید و سریع با یکی دیگر از روحانیون به نام آقای مسجدجامعی ره‌سپار دانشگاه تهران شدیم؛ اما اطراف دانشگاه به شدت درگیری بود و مردم برای اینکه گلوله نخورند به جوی‌های کنار خیابان پناه می‌بردند، یا روی زمین می‌خزیدند و دود و گاز اشک‌آور همه جا را گرفته بود. با این اوصاف نتوانستیم وارد دانشگاه شویم. آقای مسجدجامعی گفت امشب برویم منزل برادرش که نزدیک آنجا بود. برادر ایشان هم روحانی بود، به خانه ایشان که رفتیم خیلی ما را تحویل گرفت و ما را در یکی از اتاق‌های اندرونی خانه پناه داد تا به دست ساواکی‌ها نیفتیم. از ما پذیرایی کرد و صبح زود روز بعد من و دو برادر مسجدجامعی توانستیم وارد مسجد دانشگاه بشویم. آنجا شهید بهشتی را دیدیم. مرحوم مصطفی مسجدجامعی به شهید بهشتی گفت بهتر نبود مثل دوران مشروطه می‌رفتیم در قم تحصن می‌کردیم و نمی‌آمدیم در وسط میدان خطر در قلب حکومت؟ همانجا شهید بهشتی بدون اینکه سخن او را رد کند، گفت: ما آمدیم اینجا تحصن کردیم و حالا عده‌ای هم می‌توانند بروند قم تحصن کنند، ولی ما تا حصول نتیجه اینجا خواهیم ماند. در کل علما هم آن موقع دو دسته بودند؛ یک عده همیشه در صحنه بودند، عده‌ای هم خیلی با احتیاط عمل می‌کردند.
در آنجا هر روز یکی برای سخنرانی می‌آمد، از خود شهید بهشتی تا شهید مطهری و شهید مفتح و... راجع به انقلاب و امام و... اینها بحث بود و مردم هم حضور داشتند و ما تنها نبودیم. دانشجو، بازاری و خیلی دیگر از مردم بودند. با این اوصاف زمانی که دیدند این اتفاق در دانشگاه افتاده و نمی‌توانند با حضور مردم و تحصن در دانشگاه برخورد کنند، اعلام شد فرودگاه باز شده و امام می‌آید و فردایش امام آمد و رفتیم خدمت ایشان مدرسه علوی.
* از فتنه‌هایی که بعد از انقلاب به وجود آمد بگویید.
اول انقلاب همه با هم بودند، همه نیروهای ضد شاه دور هم بودند. شهید بهشتی می‌گفت باید جاذبه حداکثر و دافعه حداقل داشت. اما بعدش سهم‌خواهی‌ها شروع شد و منافقین برای سهم‌خواهی شروع کردند به ترور و شرارت. مشکل همین سهم‌خواهی‌ها بود. امروز هم خیلی از مشکلات به دلیل همین سهم‌خواهی‌ها از انقلاب است. 
* معتقدیم که نصرت الهی همه جا پشت انقلاب بوده، اما به هر جهت این نصرت الهی شرایطی هم دارد که ادامه پیدا کند، وظیفه مردم و مسئولان برای تداوم نصرت الهی چیست؟  
اگر غیر از خدا چیزی نخواهیم و دین خدا را نصرت کنیم، خدا هم ما را نصرت می‌کند این مشخص است. مردم ما ثابت کردند که در این مسیر کوتاهی نکرد‌ه و نمی‌کنند؛ اما وظیفه مسئولان این است که حتماً به مردم برسند. انقلاب، انقلاب پابرهنه‌ها است و مستضعفان انقلاب کردند، مسئولان وظیفه دارند مشکلات مردم را حل کنند.
من هنگامی که نماینده بودم به حوزه انتخابی سر می‌زدم و با مردم زیاد سروکار داشتم. مشکلات را می‌دیدم. تعداد زیادی نامه به من می‌دادند. آنهایی که می‌توانستم از جیب خودم یا از محل وجوهات حل کنم را حل می‌کردم، ولی آنجا که متوجه مسئولان اجرایی بود، سخت بود و من همواره با مسئولان اجرایی سر مشکلات مردم درگیر بودم. حتی یک مورد به درگیری با استاندار همدان ختم شد. در دوران بنی‌صدر او رفته بود از بودجه بازسازی مناطق سیل‌زده برای استانداری خودرو خریده بود، این موضوع را یک کارمند به من گزارش کرد. استاندار مدعی شد که چون آن کارمند اخراج شده رفته این خبر را ساخته، اما اسناد چیز دیگری می‌گفت، چون زمانی که خبر به من رسید این کارمند هنوز اخراج نشده بود و استاندار بعد از اینکه متوجه شده بود او خبر را داده اخراجش کرده بود. کار را به مجلس کشاندم و از آنجا که رئیس کمیسیون محاسبات بودم دقیق بررسی شد و برخورد لازم صورت گرفت. 
حتی در این مسئله آقای هاشمی به من گفت چقدر سخت گرفتی، این قدر حساب و کتاب کردی خیلی مهم نبود یک برخورد می‌کردیم تمام می‌شد. من همانجا گفتم آقای هاشمی بگذار مرکب قانون اساسی خشک شود. هنوز خشک نشده اینها با قانون این طور برخورد کنند.
من الآن هم به مسئولان تذکر می‌دهم. به رئیس‌جمهور در دوره‌های مختلف چه آقای هاشمی، چه آقای احمدی‌نژاد و آقای روحانی نامه‌های تذکرآمیزی داده‌ام.
* مشکل امروز مسئولان ما چیست؟
رفاه، تجمل و دنیاطلبی مشکل اصلی افرادی بود که از انقلاب جدا شدند. وقایعی که ما در سال ۸۸ دیدیم هم ناشی از همین بود که هوی‌پرستی و دنیاطلبی عده‌ای کار دست‌شان داد و باعث وارد آمدن هزینه‌های زیادی به کشور شد. به تحقیق هر مسئولی دنبال هوی‌پرستی و رفاه‌طلبی رفته برای خود و کشور مشکل ایجاد کرده است. 
* نقش محرم را در تداوم انقلاب چگونه می‌بینید؟
امام فرمودند این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. باید مطمئن باشیم همین محرم و صفر انقلاب را هم حفظ کرده. خیلی‌ها به واسطه تکلیف حسینی خود آمدند و با خون خود انقلاب را حفظ کردند. مردم حسینی عمل کردند وگرنه انقلاب حفظ نمی‌شد. جلوه این عشق حسینی را هم ما امروز در راه‌پیمایی اربعین و آن حماسه بزرگ می‌بینیم.
نکته بعدی هم این است که پیروی از رهبری پیروی از امام حسین(ع) زمان است. دوران دفاع مقدس خیلی از مردم به حکم امام در راه اسلام می‌رفتند و حماسه می‌آفریدند.
* امروز حس می‌کنیم برخی از انقلابی‌های قدیم سست شده‌اند، دیگر این روحیه انقلابی را در آنها نمی‌بینیم، جوان‌ها هم تصورشان این است که اینها دیگر خسته شده‌اند، برخی هم می‌گویند نسل انقلاب پایان یافته، نظر شما چیست؟
یکی از توصیه‌های امام(ره) خواندن وصیت‌نامه شهدا و عمل کردن به آنها بود. اگر ما به این وصیت‌نامه‌ها بعد از خواندن آنها عمل کنیم، دقیقاً توانسته‌ایم روحیه انقلابی پیدا کنیم. متأسفانه ما فراموش می‌کنیم که باید اینها را بخوانیم و عمل کنیم، اگر این کار بشود مشکل حل خواهد شد. با تنبل‌ها و خسته‌ها هم باید ابوذروار برخورد کرد. 
* اگر توصیه دیگری دارید بفرمایید؟
تقویت بصیرت مردم خیلی مهم است. پس از رحلت امام خوشبختانه بهترین فرد این کشور جانشین او شد. او هم همواره توصیه به بصیرت کرده است. من یک نکته بگویم و آن اینکه مردم همواره بهتر از خواص عمل کردند، در دوران ائمه هم همین‌طور بود، چون مردم دنبال مادیات نبودند؛ اما مسئولان دنبال جاه و مقام بودند. ریشه همه مشکلات دنیاگرایی است و اگر دنیاگرایی بیاید نصرت الهی از بین می‌رود. باید مواظب این مسئله به ویژه از سوی مسئولان بود. این نقطه‌ای است که به انقلاب ضربه سختی می‌زند.

  فتح‌الله پریشان/ در حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بین‌المللی ملت‌ها، مقاطع زمانی خاصی ایجاد می‌شود که به دلیل ویژگی‌هایی که دارد به نقاط عطف حیات آن ملت تبدیل می‌شود. نقطه عطف، ممیز و مفصل دو چیز یا دو برهه تاریخی است؛ به تعبیر دیگر، نقاط عطف ملت‌ها، رخدادها و حوادث مؤثری هستند که تاریخ آنها را به دو مقطع پیش و پس از آن رخداد یا حادثه تبدیل می‌کنند و مبدأ جدیدی برای آغاز به شمار می‌آیند. مانند هجرت بزرگ پیامبر اعظم اسلام(ص) از مکه به مدینه که آغاز شکوفایی اسلام در ابعاد فکری، نظام‌سازی دینی، گسترش آیینی و ارتباط‌گیری با سایر ملل بود، یا وقوع انقلاب اسلامی در ایران که از ملتی مظلوم و توسری‌خور استبداد و استعمار، مردمانی انقلابی و کشوری دارای استقلال و عزت ایجاد کرد. 
حماسه 9 دی نیز از این جنس است؛ دوران پیش از 9 دی که کشور هشت ماه درگیر آشوب و اغتشاشی مدیریت شده از بیرون مرزها با اسم رمز «تقلب» در انتخابات دهم ریاست‌جمهوری 88 بود و لطمات و خسارات مالی، جانی، حیثیتی، اجتماعی و معنوی به کشور وارد شد و برهه پس از حماسه‌آفرینی مردم بصیر ایران در 9دی 88 در سراسر کشور که نجیبانه هشت ماه آشوب را تحمل کردند تا سره از ناسره جدا شد و فریب‌خوردگان فرصت توبه و بازگشت پیدا کردند، ولی آنانی که در کف خیابان‌ها ماندند و در اتاق‌های فکر و عملیات ستاد قیطریه برای آتش‌افروزی و زدن خسارت بیشتر به اموال مردم برای فتنه طرح و نقشه ریختند، دیگر وارد حوزه عناد و خصومت با نظام اسلامی و بنیان‌های دینی و معرفتی آیین مردم شده بودند و لذا تنها حرکتی ملی، فراگیر، منسجم و مردم‌پایه می‌توانست به عمر هشت ماهه فتنه‌گری و آشوب پایان دهد.
از ویژگی‌های مقاطع تاریخی ویژه و نقاط عطف، این است که برای سال‌ها و قرن‌ها می‌شود از آنها استفاده کرد؛ اما این بهره‌گیری باید هوشمندانه و زمان‌شناسانه باشد. به راستی از حماسه ۹ دی چه استفاده روزآمدی می‌توان داشت؟ زنده نگه داشتن آن به چه درد امروز ما می‌خورد؟
اولاً، زنده نگه داشتن ایام‌الله از شعائر دین ماست. خداوند در سوره ابراهیم به حضرت موسى(ع) می‌فرماید «...‌ و ذَكِّرهُم بِاَيـّامِ اللهِ اِنَّ فى ذلِكَ لآیات لِكُلِّ صَبّار ‌شَكور».
ثانیاً، سبب عبرت‌آموزی و درس‌آموزی از گذشته برای بهره‌گیری از آنها در جهت مقابله با فتنه‌های احتمالی زمان حال و آینده می‌شود؛ از این‌رو، بازخوانی ابعاد و زوایای مختلف فتنه 88 و حماسه 9 دی برای ملت مسلمان و انقلابی ایران به مثابه خالق حماسه‌های بزرگی که در طول تاریخ کم‌نظیر و بی‌نظیر بوده است، از جهات متعدد به ویژه حفظ این روحیه و تقویت عوامل شکل‌دهنده به این حماسه، از جمله بصیرت دینی و سیاسی مهم و ضروری است.
نکته مهم دیگر اینکه با زنده نگه داشتن حماسه 9 دی، می‌توان کارگاهی از روشنگری برای نسل فعلی و آینده کشور ایجاد کرد، تا آینده‌سازان جامعه فردا و حافظان انقلاب و میراث‌داران شهدا با زوایای مختلف انقلاب و کم‌ّ و کیف بحران‌ها و چگونگی خنثی‌سازی فتنه‌های ریز و درشت، مادی و معنوی و سخت و نرمی که درصدد مانع‌سازی برای انقلاب و نظام اسلامی برآمده از آن بوده‌اند، با عمق بیشتری آشنا شوند. به یقین این امر سبب جلوگیری از غفلت نسبت به عناد و کینه دشمنان اسلام و انقلاب شده، اقتدار و قدرت نظام در مدیریت بحران‌های بزرگ را نشان خواهد داد.

  فرهاد مهدوی/ فراموش نمی‌کنم در فتنه 88 هنگامی که فتنه‌گران در میدان ولی‌عصر(عج) تجمع داشتند؛ چگونه چادر از سر چند زن چادری کشیدند و آنها را نقش بر زمین کردند یا افرادی را که ظاهری انقلابی داشتند، زیر مشت و لگد گرفتند و یا سرباز نیروی انتظامی و یک بسیجی را در مقابل دانشگاه تهران به طرز فجیعی برهنه کرده و چهره واقعی خود را به نمایش گذاشتند که بعدها داعش را با آن بیشتر شناختیم. در این میان برخی از همین فتنه‌گران برای ایجاد واهمه در دل مؤمنان، از بام برج‌ها، مجتمع‌ها، بلوک‌های سیمانی، سنگ، آجر و شیشه را بر سر مردم و عابران می‌ریختند تا وضعیت ناامنی جان مؤمنان به انقلاب را به لب برساند. آن روزهای غبارآلود به دلیل حمایت‌های بی‌شائبه آمریکا، رژیم صهیونیستی و بیانیه‌های اتحادیه اروپا در حمایت از اغتشاشگران روزهای بسیار سختی بود و شاید هیچ روزی از روزهای انقلاب به اندازه فتنه بر مؤمنین و انقلابیون سخت نگذشت؛ زیرا از یک سو دستاورد 40 میلیونی رأی انقلاب در معرض سرقت ضد انقلاب و معارضان قرار گرفته بود و سابقه روشن دموکراسی و مردم‌سالاری در حال لگدمال شدن بود و از سوی دیگر فتنه‌گرانی که در انتخابات از تصاویر و عناوین امام و رهبری برای رأی‌آوری استفاده کرده بودند، به امام و آرمان‌های او اهانت می‌کردند.
در این شرایط رسانه‌ها و اتاق‌های فکر مدام در حال تازه کردن دستورهای خود برای براندازی مخملی بودند؛ مسئولان سیاسی و نظامی آمریکا، انگلیس و رژیم غاصب صهیونیستی در آماده‌باش کامل بودند و بسیاری از دیدارها و جلسات اضطراری را برای دمیدن در فتنه و حمایت از سران آن تدارک دیده بودند؛ به گونه‌ای که شیمون پرز، رئیس‌جمهور معدوم رژیم صهیونیستی هم در جریان این جلسات گفت: «اصلاح‌طلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم اسلامی ایران می‌جنگند» و رسانه‌های مجازی که حتی برای پیام‌رسانی بهتر به دنبال رفع عیب‌های نرم‌افزاری بودند؛ بنا به دستور رئیس‌جمهور آمریکا و وزیر خارجه از بازسازی منع شدند. در همه این شرایط شاهد بودیم که برخی از خواص حق نیز موضع‌گیری آشکاری در برخورد با فتنه‌گران نداشتند و برخی از مردم نیز هنوز در شوک انتخاباتی و تحت تأثیر جوسازی‌های رسانه‌ای قرار گرفته بودند؛ اما با وجود همه دفاع‌ها و روشنگری‌هایی که صورت می‌گرفت، هنوز میدان تاخت و تاز فتنه‌گران فراهم بود و شرایط به گونه‌ای شده بود که آنها علنی به هیئت‌ها و دسته‌های عزاداری حمله می‌کردند  و به آتش می‌کشیدند.
در این شرایط خداوند به قلب‌ها و دل‌های مؤمنان جرئت و جسارت بخشید و زنان و مردان مؤمن وارد عرصه عملی حمایت و حراست از انقلاب شدند؛ خداوند جنود رحمانی خود را در پیکره‌ تمام ایرانی‌ها جاری کرد و یوم‌الله نهم دی‌ماه اتفاق افتاد. به راستی که چه روز پر شوری بود؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی هیچ روزی را با آن شور و حرارت ندیده بودم. در تهران، تمام خیابان‌های منتهی به میدان آزادی مملو از کسانی بود که با عشق به ولایت به عرصه آمده بودند، حتی در میان آنان بسیاری از کسانی که در تردید بودند نیز حضور داشتند.
اگر در آن روز از خیابان دماوند تا میدان انقلاب را پیاده نمی‌آمدم، باور چنین جمعیتی بسیار دشوار می‌نمود؛ اکنون آیات 9 و 10 سوره مبارکه احزاب را یادآوری می‌کنم تا طعم شیرین عبور از آن روزهای سخت و پیروزی انقلاب برایم زنده شود. قرآن کریم می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهایی (عظیم) به سراغ شما آمدند؛ ولی ما باد و طوفان سختی بر آنان فرستادیم و لشکریانی که آنها را نمی‌دیدید (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم) و خداوند همیشه به آنچه انجام می‌دهید بینا بوده است. (به خاطر بیاورید) زمانی را که آنها از طرف بالا و پایین (شهر) بر شما وارد شدند (و مدینه را محاصره کردند) و زمانی را که چشم‌ها از شدت وحشت خیره شده و جان‌ها به لب رسیده بود، و ... .» «اذکروا نعمه‌الله» 

بازخوانی حماسه 8 دی، سالروز حماسه مردم ولایتمدار تبریز علیه جریان فتنه
 احمد قهرمانی/ آذربایجان در طول تاریخ ایران هر چند آبستن حوادث بزرگ بوده است؛ ولی در خط مقدم حماسه‌های ملی،  تاریخی و مردمی قرار داشته و توانسته است در دفاع از کیان ملی و ارزش‌های دینی و نظام و انقلاب اسلامی پیشتازی خود را به اثبات برساند. مردم آذربایجان دارای ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی ویژه، از جمله دینداری، شجاعت، در صحنه بودن، ولایتمدار بودن، سختکوشی و تلاشگری و صدها ویژگی منحصر به فردی هستند که آنها را در خلق «حماسه» و «یوم‌الله» در تاریخ ایران و انقلاب توانمند کرده است.
از جمله این یوم‌الله‌ها و حماسه‌ها روز 8 دی 1388 است که با حضور به موقع و دشمن‌شکن مردم انقلابی و ولایتمدار آذربایجان در صحنه دفاع از ارزش‌های دینی و انقلاب اسلامی و دفع نقشه‌های فتنه‌گران و حضور مردم سایر شهرها به تبعیت از بصیرت مردم آذربایجان در صحنه دفاع از نظام و انقلاب در 9 دی 1388، این روز را  به «یوم‌اللهی» دیگر در تاریخ ایران تبدیل کرد؛ روز «بصیرت و بیعت امت با ولایت». 

شرایط ویژه آذربایجان پس از انتخابات 22 خرداد 1388
۱ـ قومیت و قوم‌گرایی: دشمن سعی کرده بود با هم‌افزایی شورش‌های اجتماعی و نارضایتی‌های انتخاباتی و تحریک قوم‌گرایی در مناطق آذری‌نشین از هنر پیشتازی آذربایجانی‌ها به نفع خود بهره‌برداری کند که به دلیل هوشیاری و بصیرت بالای مردم با وجود فراهم بودن زمینه‌ها، موفق نشدند.
۲ـ توطئه پسر آذربایجان: از جمله زمینه‌ها به منظور بهره‌برداری از مناطق آذری‌نشین برای تحریک احساسات مردم و کشاندن آنان در آشوب‌های اجتماعی پس از انتخابات در سال 1388 توهم «توطئه پسر آذربایجان» بود که خانم مهندس موسوی رونمایی کرد. آنها می‌خواستند با استفاده از انتساب وی به آذربایجان، از احساسات مردم سوء‌استفاده کرده و در کشاندن مردم به خیابان‌ها و ایجاد شورش‌های خیابانی و بهره‌برداری از این قضیه، آن را به دیگر نقاط کشور تسری دهند. 
۳ـ هم‌زمانی با 31 دسامبر: دولت آذربایجان روز 31 دسامبر (11 دی) را روز همبستگی آذری‌های جهان نامگذاری کرده است. این روز تعطیل رسمی است و به مثابه عید مطرح می‌کنند (هر چند این روز تحریف شده و روزی است که مردم نخجوان در سال 1889 میلادی با شکستن حصارهای مرزی به داخل خاک ایران آمده و خواهان پیوستن به ایران بودند) و سعی می‌کنند در آن روز برنامه‌های مختلفی علیه ایران و مردم آذربایجان اجرا کنند که اهانت آشکار به مردم آذربایجان و در تضاد با سیاست‌های اعلامی دولت آذربایجان در مقابل ایران است؛ هر چند در طول هشت ماه پس از انتخابات از این‌گونه فرصت‌ها زیاد بود و نتوانسته بودند استفاده کنند. همراهی نکردن مردم آذربایجان با دشمنان در این برهه زمانی با وجود زمینه و شکاف اجتماعی دیگر و خلق یوم‌الله و حماسه‌ای دیگر در هشتم دی (سه روز زودتر از 11دی) نشان از انقلابی و بصیر بودن مردم آذربایجان دارد که دشمنان را ناکام می‌گذارد.
مناطق آذری‌نشین از جمله آذربایجان ‌شرقی، افزون بر مشکلات مختلف از نظر زمینه‌های لازم برای راه‌اندازی یک شورش و آشوب اجتماعی با انواع شکاف‌های اجتماعی (قومی، زبانی و...) درگیر بود و همین موضوع دشمن را به طمع انداخته بود؛ ولی مردم بصیر آذربایجان افزون بر همراهی نکردن با برنامه‌های دشمنان و فتنه‌گران داخلی، خالق حماسه‌ای دیگر در تاریخ ایران به نام «یوم‌الله 9 دی»  شدند.  

اقدامات حماسه‌ساز هشتم دی در تبریز
برخی از کارها و اقدامات در جای خود از نظر زمانی و مکانی می‌تواند تأثیر‌گذار باشد و پس از فوت فرصت می‌تواند نتایج منفی هم داشته باشد. در هشتم دی 1388 تبریز نیز اقدامات حماسه‌ساز مردم، و مسئولان و بزرگان شهر سبب خلق حماسه 8 دی تبریز و 9 دی در کشور شد:
۱ـ حضور به موقع و حماسی مردم در صحنه: در طول هشت ماه مردم متدین و انقلابی آذربایجان، خار در چشم و استخوان در گلو به تبعیت از ولایت صبر کرده بودند تا فتنه‌گران و بی‌بصیرت‌ها به راه راست و حقیقت برگشته و اعلام پشیمانی کنند؛ ولی حماقت عده‌ای در روز عاشورا سبب شد مردم آذربایجان به صورت خودجوش در خیابان‌ها حاضر شوند و با فتنه‌گران اتمام حجت کنند. 
۲ـ حضور بالاترین شخصیت دینی و مذهبی استان در صحنه: افزون بر حضور اقشار مختلف مردم، اعم از پیر و جوان، زن و مرد، دانشجو و دانش‌آموز، بازاری و کارمند، شخصیت‌های سیاسی مختلف لشکری و کشوری، حضور نماینده محترم ولی‌فقیه در استان و امام جمعه محبوب تبریز که شخصیتی انقلابی و مذهبی و از اعضای مجلس خبرگان رهبری از استان آذربایجان ‌شرقی است، برای مردم انقلابی استان و سایر استان‌ها محرک خوبی برای اتمام حجت با فتنه‌گران بود.
۳ـ مواضع انقلابی حضرت آیت‌الله شبستری: آیت‌الله شبستری نماینده رهبر معظم انقلاب و امام جمعه محبوب تبریز و از اعضای مجلس خبرگان رهبری مورد احترام مردم آذربایجان بوده و همیشه مواضع انقلابی ایشان زبانزد خاص و عام بوده و هست، در این روز افزون بر محکوم کردن کار فتنه‌گران در توهین به مقدسات، در حالی‌که دو دستی بر سر و عمامه خود می‌کوبید، از قوه قضائیه خواست که در برخورد با فتنه‌گران مماشات نکند و اتمام حجت کرد که در صورت ادامه این وضعیت، مردم آذربایجان تحمل نکرده و کفن‌پوش راهی تهران خواهند شد تا کار فتنه‌گران را یکسره کنند. 
۴ـ شعارهای انقلابی: شعارهای مطرح در این راه‌پیمایی نشان از بصیرت مردم و اتمام‌حجت آنان و خواسته آنان از مسئولان در برخورد با فتنه‌گران دارد. شعارهایی که غیرت دینی و ولایتمداری و سرآمدن کاسه صبر حزب‌اللهی‌ها را نشان می‌داد.