فرهاد مهدوی/ «پیشرفت» یکی از شعارهای اساسی انقلاب بوده است و در طول چهار دهه گذشته تمام تلاش مسئولان مصروف رسیدن به آن بوده است؛ اما اینکه پیشرفت چگونه حاصل میشود، در سطوح کلان، میانی و خرد نیز اختلافاتی وجود داشته است، در میان مسئولانی که پس از انقلاب مسئولیت به عهده گرفتهاند بسیاری نگاهشان به پیشرفت، با سرفصلهای مدنظر حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب تطبیقی نداشته است و پیشرفت را فرایند غربی شدن، یا در هیئت غربیان درآمدن میدانند. از نظر این مسئولان اگر جامعه اسلامی ما مسیر کشورهای توسعهیافته را بپیماید، میتواند به توسعه و پیشرفت دست یابد؛ اما رهبر معظم انقلاب در سالیان گذشته همواره بر ابعاد مختلف پیشرفت از گرفتار شدن مسئولان در چنبره نظریههای توسعه غربی برحذر داشتهاند، براین مبنا برای پیشرفت باید اهداف و شاخصههای خودمان را بازتعریف کنیم تا یک متولد عجیبالخلقه از پیشرفت نداشته باشیم که نه به توسعه غربی شباهت داشته باشد و نه پیشرفت اسلامی!
آغاز پیشرفت
پیشرفت از آغازین روزهای انقلاب اسلامی وجود داشته است و هیچگاه نظام جمهوری اسلامی ایران از پیشرفت به سوی آرمانها و اهداف خود عقب ننشسته است و یکی از نشانههای واقعی بودن این پیشرفت این است که با وجود افزایش کینهها و دشمنیها علیه انقلاب اسلامی هنوز هم دشمنان توانایی برخورد با آن را ندارند. در این مطلب دو انگاره در زمینه پیشرفت تبیین میشود.
الفـ تفاوت پیشرفت آنها و پیشرفت ما
اگرچه ممکن است بین پیشرفت اسلامی و توسعه غربی اشتراکاتی وجود داشته باشد؛ اما پیشرفت در منطق جمهوری اسلامی با منطق غربی به دلیل تفاوت جهانبینی هر یک از این دو بسیار متفاوت است.
۱ـ هدف از پیشرفت: در مکاتب غربی و لیبرالیستی مهمترین هدف توسعه به دست آوردن رفاه است. انسانهایی که با این انگیزه به قدرت میرسند برای رسیدن به این هدف ممکن است جان میلیونها انسان را بگیرند و در مقابل هیچ دادگاهی پاسخگو نباشند و حتی مدال افتخار نیز دریافت کنند، در این مقطع پیشرفت انسان صرفاً برای لذایذ مادی، حتی به قیمت کشتن آدمها صورت میگیرد؛ اما در مکتب نورانی اسلام که جمهوری اسلامی مفتخر به زینت آن است، پیشرفت معنای دیگری دارد و انسان تکبعدی نیست؛ بلکه با دو بعد معنوی و مادی به سوی پیشرفت میرود و در آن نه تنها جان انسانها محترم است، بلکه روح انسانها هم در آن احساس خوشایندی دارد که البته جا دارد مسئولان در تبیین پیشرفت اسلامی بیشتر تأمل کنند.
۲ـ ناکافی بودن پیشرفت غربی برای کشور ما: اگر تمام توسعه غرب به عینه در ایران اتفاق بیفتد و حتی جمهوری اسلامی ایران یک ژاپن اسلامی و بلکه بهتر از آن بشود، ولی در اهداف اسلامی و انقلابی خود در دوران جاهلیت پیش از انقلاب باشد، انقلاب متضرر شده است و نمیتوان ادعا کرد که این انقلاب اسلامی هنوز هم ادامه دارد؛ بلکه بسان گندم سِن زدهای است که آفت شیره جانش را مکیده، ولی شِمای زیبای آن دل و جان هر بینندهای را میرباید. این تفاوت به دلیل تفاوت در نگاه ریشهای به انقلاب اسلامی و انقلابهای غربی است.
۳ـ تعالی انسان: در غرب همه چیز بر محور انسان در حال چرخش است که به اومانیسم مشهور شده است؛ این مکتب انسان را محور ارزشها قرار میدهد؛ یعنی اصالت به اراده و خواست او داده میشود. در این نظریه هیچ حقیقتی برتر از انسان وجود ندارد؛ بنابراین اومانیسم در مقابل مکتب دین که بر اساس خدامحوری میباشد، قرار گرفته است. در انقلاب اسلامی تعالی انسان شرط است و این موضوع بارها در قانون اساسی مورد تأکید قرار گرفته است؛ لذا اگر در صدد پیشرفت و توسعه هستیم باید کرامت و تعالی انسانیت در پناه الهی باشد، چه آنکه انسانیت اسیر که دارای انواع بحرانهای روحی و فکری است، نمیتواند به عنوان مقصد انقلاب اسلامی مورد توجه باشد.
بـ راههای رسیدن به الگوی پیشرفت
۱ـ باور همگانی
برای رسیدن به پیشرفت به همراهی سه ضلعی دولت، نخبگان و مردم نیاز است. اگر دولت در رأس این اضلاع باشد، نخبگان باید با انجام پژوهشها و الگوسازی و همچنین تولید نظریههایی که به پیشرفت کشور کمک میکند، راه را برای فعالیتهای مسئولان اجرایی دولت هموار کنند و مردم نیز ضمن مطالبه پیشرفت اسلامی به دولت در اجرایی کردن آن و در ریل قرار دادن دولتها کمک میکنند. نخبگان باید توجه کنند که تحقیقات دانشگاهی و پروژهها به سمتی برود که مشکلات و کاستیهای نظام اسلامی بدون الگوگیری از غرب برطرف شود و طبق فرمایش حضرت آقا در این موضوع ما باید توجه داشته باشیم که دوباره به سمت اندیشههای غربی گرایش پیدا نکنیم
۲ـ فعالیتهای اجرایی: پس از باور این موضوع از طرف اضلاع مورد اشاره (نخبگان، مسئولان و مردم) در سیاستهای کلی نظام و همچنین برنامهنویسیها اولین هدف باید پیشرفت ایرانی اسلامی باشد؛ زیرا اگر الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت صرفاً بر روی کاغذ باشد و در برنامهریزیها مورد توجه قرار نگیرد و در زندگی مردم ملموس نباشد، ارزشی ندارد. پس مسئولان برای محقق شدن اهداف انقلاب باید آن را وارد برنامهها و فعالیتهای اجرایی خود کنند.
3ـ عزت ملی: پیشرفت باید به استقلال اقتصادی منجر شود و وابستگیها از بین برود، اکنون در بسیاری از کشورهای به اصطلاح پیشرفته شاهد انواع مختلفی از وابستگی به کشورهای صاحب قدرت هستیم؛ اما این پیشرفتها به عزت ملی منجر نشده است، در حالی که در الگوی جمهوری اسلامی باید این موضوع سبب اعتماد ملی و عزت نفس شود.
این مسیر بسیار دشواری است؛ چرا که جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که میخواهد به تنهایی در جاده پر پیچ و خم آن قدم بگذارد. اما تجربه انقلاب اسلامی در مقابله با مشکلات نشان داده است که در صورت همراهیها و پشتکارها این راه نیز افتخاری دیگر برای انقلاب اسلامی میآفریند.