شهید بهشتی: بدون شك برای دوران سازندگی، نیازهای جدیدی است، باید بعد از شناسایی استعدادها آنها را گروه‌بندی كرد، تا معلوم شود هر كس و هر گروهی در كجا می‌توانند قرار بگیرند و بعد از گروه‌بندی باید به آنها میدان شكفتگی داد. وجود یك مدیریت‌ هماهنگ و همفكر و منسجم، با شاخه‌ها و رشته‌های فراوان برای مراكز تصمیم‌گیری و اجرایی در دوران سازندگی بعد از پیروزی انقلاب لازم است.


 احمد امامی/ در ادبیات سیاسی، انقلاب به معناي تغيير ريشه‌اي و عميق در جامعه و دگرگوني بنيادي در ساختار كلي نظام سياسي است. این تغییر و دگرگونی مبتنی بر ایدئولوژی انقلاب است که در جهت‌گیری اصلی انقلاب، گفتمان رهبری و پیشگامان انقلاب و شعارهای مردم انقلابی تجلی می‌یابد و هویت نظام سیاسی جدید و ساختارها و جهت‌گیری‌های آن را شکل می‌دهد؛ اما به حسب تحلیل عقلی و مطالعه روند چنین تجربه‌ای در جوامع مختلف، ممکن است انقلاب نیز مانند هر پدیده‌ای دچار آفت شود و از رسیدن به اهداف باز بماند، یا در روند تکاملی آن اختلال ایجاد شود. 
مطالعه موردی انقلاب اسلامی نشان می‌دهد که با وجود توفیقات چشمگیری که گفتمان انقلاب اسلامی و راهبردهای نظام جمهوری اسلامی ایران در طول حدود چهار دهه از پیروزی انقلاب در عرصه‌های مختلف و در ابعاد داخلی و خارجی کسب کرده است، با افت‌وخیزهایی نیز همراه بوده است. واقعیت این است که بروز برخی آسیب‌ها و آفت‌های داخلی در کنار تهدیدات خارجی، حرکت شتابزای ملت ایران و روند تکاملی انقلاب و پیشرفت نظام را در برخی دوره‌ها کُند کرده است و در ایامی چون فتنه سال 88 تا اجرای طرح براندازی پیش رفت. ماهیت‌شناسی آسیب‌ها و آفت‌ها در دوره پسافتنه و تبارشناسی عوامل دخیل نیز حکایت از آن دارد که انقلاب و نظام با مخاطرات جدیدی روبه‌رو است که هویت اصلی انقلاب و تغییر جهت‌گیری‌های اصلی نظام را نشانه رفته است.   
در واکاوی مجموعه آسیب‌ها و آفت‌ها و بررسی زمینه‌ها و عوامل دخیل در بروز آنها، موضوعی که بیش از همه به‌چشم می‌خورد، کم‌رنگ شدن روحیه انقلابی و انقلابی‌گری به‌خصوص در میان برخی مسئولان در حوزه‌های تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری است. اگرچه ممکن است انقلابی بودن و انقلابی‌گری در افراد مختلف شدت و ضعف داشته باشد، اما مسئله مهم، وجود شاخص‌های انقلابی‌گری در مواضع و رفتارها است؛ از این رو، برای صیانت از انقلاب و نظام، رویارویی هوشمندانه با مخاطرات پیش رو و شتاب بخشیدن به روند تکامل انقلاب و پیشرفت‌های نظام، بازخوانی شاخصه‌های انقلابی‌گری برای همه اقشار، به‌ويژه مسئولان در سطوح مختلف یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است؛ موضوعی که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز آن را سبب «ماندگاری انقلاب» دانستند و بارها در مناسبت‌های مختلف بر آن تأکید کرده‌اند. با الهام از رهنمودهای معظم‌له، در ادامه به برخی از اين شاخصه‌ها اشاره می‌شود.
1ـ پایبندی به مبانی و ارزش‌های اساسی انقلاب اسلامی؛ حفظ جهت‌گیری‌های اصلی انقلاب و نظام و هدف‌گیری مستمر آرمان‌ها از مهم‌ترین شاخصه‌های انقلابی‌گری است. این مبانی، ارزش‌ها، اهداف و جهت‌گیری‌ها در سیره نظری و عملی معمار کبیر انقلاب اسلامی و در میثاق ملی و اصول مترقی قانون اساسی و تدابیر رهبری مستند و در دسترس است. واکاوی چیستی و چرایی افت‌وخیزهای گذشته، به‌طور فزاینده با میزان پایبندی به این مؤلفه‌ها ارتباط دارد. تلاش برای رایج کردن قرائت‌های بدلی در مقابل اسلام ناب محمدی(ص)، نادیده گرفتن جایگاه واقعی مردم و نگاه ابزاری به نقش و رأي آنها در نظام مردم‌سالار دینی و در اداره کشور، تغییر در نگرش و منش برخی مسئولان و رواج ارزش‌های مغایر با گفتمان اصیل انقلاب از مصادیق آسیب‌هایی است که میزان پایبندی برخی اشخاص و جریان‌های سیاسی را مورد تردید قرار می‌دهد؛ موضوعی که شهید مطهری در بررسی «آفات انقلاب اسلامى» از آن به «رجعت تدريجى به ارزش‌هاى فرهنگى طرد شده» نام ‌برد و براین باور بود که اگر مبارزه‌اى مستمر و طولانى با ارزش‌هاى فرهنگى گذشته صورت نگیرد، به طور تدریجی با رشد مجدد اين ارزش‌ها موجبات انحراف و آلوده شدن ارزش‌هاى اصيل انقلابى، فراهم مى‌شود.
2ـ وفاداری به مکتب سیاسی امام(ره) و ایستادگی در برابر تحریف خط امام؛ موجی که در سال‌های حاکمیت جریان دوم خرداد در کشور برای تحريف شخصيت و مكتب امام(ره) شکل گرفته بود، در دوران فتنه 88 و پس از آن به شیوه‌های دیگری فعال شد و با محدود كردن سيره امام(ره) به بُعد جمهوريت نظام، محصور كردن قيام و حركت امام(ره) به محدوده جغرافيايي ايران، معرفی شخصیتی جدید از امام با تأکید بر ویژگی‌هاي رحمانی، اخلاقی و عاطفی ایشان و نادیده‌انگاری جنبه‌های نظام‌سازی، عدالت‌محوری، استکبارستیزی و نگرش‌های منطقه‌ای و جهانی ایشان و فراموشی سیره امام در رویارویی با جریان‌های انحرافی و رویکردهای اشرافی‌گری ادامه یافت. انقلابی‌گری در چنین وضعیتی، تبیین مستمر شاخصه‌های مکتب امام، ایستادگی در برابر تحریف‌کنندگان و مطالبه‌گری از سطوح مختلف جامعه و مسئولان در پایبندی به این شاخصه‌ها است.
3ـ پایبندی به استقلال همه‌جانبه کشور؛ افزایش اقتدار جمهوری اسلامی ایران، زمینه تهدیدات نظامی علیه استقلال کشور را به حداقل رسانده و آن را امری غیرمحتمل کرده است؛ اما مخاطرات آن در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی همچنان باقی است و نسبت به گذشته از گستره و پیچیدگی بیشتری برخوردار شده است. در این وضعیت، انقلابی‌گری تنها با اعتماد به توانمندی‌های داخلی، تمرکز بر ظرفیت‌های درون‌زا و اتکا به مدل‌های اسلامی ـ ایرانی در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی سازگار است.
4ـ استکبارستیزی، حساسیت در برابر دشمن و تبعیت نکردن از او؛ تجربه سال‌های پس از انقلاب اسلامی می‌آموزد که خصومت استکبار به سرکردگی آمریکا با انقلاب اسلامی و ملت انقلابی ایران، ذاتی و پیوسته است. توهم پنداشتن دشمن، ندیدن دست‌های چدنی در دستکش مخملی، کاهش حساسیت عمومی نسبت به شیوه‌ها و حیله‌‌های دشمن، بی‌توجهی به واقعیت‌های صحنه جهانی و موقعیت منطقه‌ای و جهانی ایران، اعتماد به دشمن و بی‌اعتمادی به وعده نصرت خدا تنها می‌تواند مسیر نفوذ را برای دشمن باز کند و بر امید دشمن برای ضربه زدن به انقلاب و نظام بیفزاید. نمی‌توان از انقلاب دم زد و در مقابل خواسته‌های نامشروع او کوتاه آمد. باید از آموزه‌های تاریخی عبرت گرفت. جدیدترین نمونه این آموزه‌ها، رفتار نظام سلطه در ماجرای هسته‌ای و بدعهدی‌های آمریکا در قضیه برجام است؛ تجربه‌ای که در مناسبات اقتصادی و سیاسی نیز قابل تکرار است.
5ـ تکلیف‌گرایی و تقوای دینی و سیاسی؛ از مشخصه‌های انقلابی‌گری است و این یکی از رموز موفقیت امام خمینی(ره) در سبک زندگی و در رهبری انقلاب و نظام بود. دال مرکزی گفتمان امام(ره) «اسلام ناب» بود و مجاهدت امام و «قیام‌لله» ایشان برای پیاده‌سازی اسلام و احکام مترقی آن در جامعه و در بستر نظام مردم‌سالار دینی صورت گرفت. باور به چنین رویکردی و پایبندی به آن می‌تواند نوعی مصونیت ایجاد کند و جلوی انحراف و لغزش را بگیرد.
6ـ مبارزه جدی و عملی با فقر، فساد و تبعیض؛ این شاخصه از ارزش‌های اسلامی و از آرمان‌های انقلاب بوده و همواره به مثابه یکی از مطالبات جدی امام(ره)، رهبری و مردم دنبال شده است؛ اما این معضلات که بر ضریب اعتماد عمومی نسبت به نظام و کارآمدی آن تأثیرگذار است، در سال‌های پس از جنگ تحمیلی و در نتیجه اجرای الگوهای عاریتی رشد و توسعه، روند رو به رشدی یافت و فرمان هشت ماده‌ای رهبر معظم انقلاب برای مبارزه با مفاسد اقتصادی در تاریخ 10/2/1380 نیز در پیچ‌وخم بحث‌های نظری و سهل‌انگاری‌های مدیریتی گرفتار شد و با وجود تأکیدات معظم‌له در این فرمان بر ضرورت برخورد یکسان با فساد در هر جا و هر مسند، قاطعیت و تزلزل نیافتن دستگاه‌هاى دولتى و قضایی در برخورد با مجرم و متخلف، تبعیض قائل نشدن در امر مبارزه با فساد و معاف نبودن هیچ شخص یا نهادى با عذر انتساب به رهبری یا دیگر مسئولان کشور، به نظر می‌رسد تحقق این امر مهم همچنان انتظاری طولانی می‌طلبد و با وجود مجموعه اقدامات دستگاه قضایی در سال‌های اخیر و بازشدن پرونده‌های جدید، باید اذعان کرد که موضوع مبارزه با مفاسد اقتصادی همچنان یک مطالبه به روز و همیشگی است.

  فتح‌الله پریشان/ رهبر معظم انقلاب اسلامی با رویکردی گفتمانی و راهبردی بلندمدت، 16 سال پیش(12/9/1379) الگوی پیش روی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را در مراحل پنج‌گانه «انقلاب اسلامی»، «نظام اسلامی»، «دولت اسلامی»، «جامعه اسلامی» و «تمدن اسلامی» ترسیم کردند و در سال‌های بعد ابعاد، ویژگی‌های کارگزاران، الزامات و ضرورت‌ها و چگونگی عملیاتی‌سازی هر یک از مراحل و فرایندهای این چشم‌انداز راهبردی را تبیین فرمودند.
ضرورت و اهمیت ساخت تمدن اسلامی بر اساس مراحل پنج‌گانه ترسیمی از سوی اندیشمندِ مولّد و گفتمان‌ساز در عرصه تداوم انقلاب، به اندازه‌ای بود که «مرکز الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت» راه‌اندازی و مأمور شد در قالب جلسات و گفت‌وگوهای راهبردی با کارشناسان و مسئولان باورمند به این موضوع، وجوه مختلف این الگو را بر اساس اولویت‌ها، نیازها و آن افق درخشان تمدنی بررسی و تبیین کند؛ زیرا معظم‌له معتقدند: «این جوامع(غربی) اگرچه پیشرفت‌هایی نیز داشته‌اند؛ اما پیشرفت‌ها تا اعماق آن جوامع نفوذ نکرده و به «اخلاق، عدالت، معنویت و امنیت» منتهی نشده است؛ بنابراین ما باید الگوی پیشرفت بومی خود را متکی بر مبانی اسلامی و فرهنگ ایرانی، تعریف و ارائه کنیم.»(6/2/1395)
تأکید رهبر معظم انقلاب بر مراحل پنج‌گانه تمدن‌سازی اسلامی و تدوین الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت، در واقع ترجمه دیگری از همان تداوم انقلاب و به سر منزل رساندن آن است. سخنان رهبر اندیشمند انقلاب اسلامی، کاملاً واضح، مبتنی بر واقعیات جوامع غربی و فارغ از هر گونه پیچیدگی خاص است؛ اما با وجود این باز هم افراد یا جریاناتی هستند که به شنیدن آنها تمایلی ندارند یا اگر در رأس کاری قرار می‌گیرند، ممکن است تنها از باب زینت‌المجالس خودشان مروری هم به این بیانات راهبردی داشته باشند؛ بدون اینکه جهت‌گیری و عزم خود را به محقق‌سازی عملی آنها معطوف کنند. این مسئله با انتشار متن برنامه ششم توسعه در رسانه‌ها و شروع بحث‌ها در زمینه مبانی کاملاً سکولار و لیبرال آن بار دیگر خود را در جامعه نشان داد.
گفتنی است، بیشترین حجم سخنان رهبر معظم انقلاب در طرح و بحث مراحل پنج‌گانه تحقق اهداف انقلاب اسلامی مربوط به مرحله سوم، یعنی شکل‌گیری دولت اسلامی است. ایشان به صراحت فرموده‌اند، الآن ما در مرحله اسلامی کردن دولت(تشکیل دولت اسلامی) هستیم و باید کارها و فعالیت‌ها بر روی تحقق شایسته این مرحله متمرکز باشد. بیشترین دغدغه و توصیه‌های رهبری در این مرحله، «خودسازی دولتمردان» است.
دولت اسلامی، یعنی شکل‌گیری منش و روش دولتمردان به گونه‌ای اسلامى که افزون بر برگزیدن اسم دولت اسلامى، بايد عمل و جهت‌گيرى‌شان هم اسلامى باشد؛ به همین دلیل، مرحله سوم در راه دستیابی به تمدن نوین اسلامی، سخت‌ترین مرحله است و مهم‌ترین گام و پیچ سرنوشت‌ساز تاریخ آینده ما به شمار می‌آید؛ چراکه دو مرحله اول، قیام برای راه‌اندازی انقلاب به نحو عالی شکل گرفت و نظام‌سازی اسلامی هم به خوبی انجام شد؛ اما مرحله سوم به مثابه نقطه عطف منحنی حرکت نظام اسلامی است که هم می‌تواند ما را به افق درخشان آینده برساند و با شکل‌گیری خود ماده اولیه و زمینه اصلی جهش به دو گام بلند بعدی، یعنی شکل‌دهی به جامعه اسلامی و تمدن نوین جهانی اسلامی را به مثابه الگوی عملی فراهم کند و هم با نشناختن شرایط و وضعیت موجود و مطلوب، بی‌توجهی به جهت‌گیری اسلامی در سیاست‌گذاری‌ها و اصلاح نکردن نفس و مهذب نبودن کارگزاران، همچنان ما را در این مرحله متوقف کند یا حتی با فعالیت دشمنان برای هویت‌زدایی و نفوذ زمینه روند قهقرایی و بازگشت به صد پله پایین‌تر از پیش از انقلاب را نیز فراهم آورد.

 مهدی عامری/«انقلاب تمام شده و اینک وقت حکومت کردن است.» این جمله از جملات و تفکرات خطرناکی است که به جد باید در مقابل آن ایستاد و از نشر و ترویج آن به عنوان یک منکر بزرگ جلوگیری کرد. 
ثمره چنین دیدگاهی فروکاستن از ماهیت انقلاب مردمی ایران به یک اعتراض خرد در برابر یک حاکم طاغوتی و ظالم است. فهم نادرست از ماهیت انقلاب موجب القای این موضوع می‌شود که نهایت تلاش یک مسئول، آبادانی و رفاه مردم کشور است که البته به همان هم نخواهد رسید.
پشیمان‌ها و رفاه‌زدگان که حتی از شعارهای انقلابی مانند ساده‌زیستی و مردمداری و کار بی‌منت و جهادی خسته شده‌اند، چگونه توان عمل انقلابی خواهند داشت؟ ثمره نگاه پایان انقلاب و آغاز حکومت، محافظه‌کاری در تمام امور است و اینکه در برابر این تفکر باید بدون مماشات ایستاد به این دلیل است که به فرموده رهبر معظم، محافظه‌کاری قتلگاه انقلاب است و در حقیقت این تغییر در «ماهیت» انقلاب، «وجود» انقلاب را هدف قرار داده و به مخاطره می‌اندازد. محافظه‌کاران گاه با اسم عقلانیت، گاه با شعار صلح و جذب، گاه با زمزمه اعتدال و دوری از افراط‌گرایی، تیشه به ریشه انقلاب می‌زنند و آرمان‌های اساسی امام راحل مانند استكبارستیزی، کمک و همراهی با مظلومان و مستضعفان عالم، عزت‌خواهی و عزت‌طلبی را به مسلخ محافظه‌کاری خود می‌برند.
در دهه پنجم انقلاب با وجود رویش‌های کاربلد انقلابی باید عنان کار از محافظه‌کاران گرفته شود. روحیه انقلابی به معناى حضور فعال و مؤثر، همراه با مقاومت و تکیه به توان بالای مردم و توکل الهی با پشتوانه تقوای فردی و اجتماعی و تعبد تنها راه نجات کشور از سختی‌ها و مشکلات است. حوزه علمیه، دانشگاه و دستگاه‌های مختلف در هر رفتار و گفتار خود باید اندیشه انقلابی داشته باشند. در این صورت خلاقیت، نوآوری، شجاعت، غیرت و انضباط گسترش یافته و مدیریت در عرصه‌های علمی، سیاسی و فرهنگی روز به روز به پیش خواهد رفت.
مختصر اینکه روحیه انقلابی همان تفکر بسیجی است که امام راحل طنین‌انداز شدن آن در کشور را مانعی برای طمع دشمن دانستند؛ چرا که انسان انقلابی مخلص با خداوند معامله کرده و تطمیع و تهدید در او اثر نخواهد کرد. از سوی دیگر، به تعبیر امام(ره) فقدان چنین روحیه‌ای حادثه‌ساز است و در نبود آن هر روز باید منتظر حادثه ماند؛ چرا که بستر نفوذ دشمن همین افراد خسته و محافظه‌کارند و منشأ هر فساد و کم‌کاری نیز محافظه‌کاران و رفاه‌طلبان هستند. افرادی که نه برای استقلال کشور در برابر دشمن خارجی ارزش قائل هستند و نه در داخل آزادی ملت و عدالت را برمی‌تابند. بی‌تفاوت بودن و نداشتن موضع در مواقع حساس از ترس از دست دادن موقعیت و مقام سبب می‌شود تصمیم‌گیری‌ها بر مبنای منافع شخصی و گروهی باشد و لذا در نظر گرفتن منافع ملی در تفاوت انسان انقلابی و غیر انقلابی در همین نکات است، نه در ظاهر افراد. تفکر انقلابی لازمه پیشرفت و حلّال مشکلات کشور در دهه آینده خواهد بود.
چراکه پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در تقابل با دشمنان قسم خورده ملت ایران که از هیچ اقدام و جنایتی برای متوقف کردن ملت ما دریغ نمی‌کنند تنها و تنها با تجهیز به روحیه انقلابی و ارزشهای برآمده از انقلاب شکوهمند سال ۱۳۵۷ ممکن و میسر خواهد بود و لاغیر.

بایدها و نبایدهای مسیر تعالی انقلاب اسلامی
 فرهاد مهدوی/ «پیشرفت» یکی از شعارهای اساسی انقلاب بوده است و در طول چهار دهه گذشته تمام تلاش مسئولان مصروف رسیدن به آن بوده است؛ اما اینکه پیشرفت چگونه حاصل می‌شود، در سطوح کلان، میانی و خرد نیز اختلافاتی وجود داشته است، در میان مسئولانی که پس از انقلاب مسئولیت به عهده گرفته‌اند بسیاری نگاه‌شان به پیشرفت، با سرفصل‌های مدنظر حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب تطبیقی نداشته است و پیشرفت را فرایند غربی شدن، یا در هیئت غربیان درآمدن می‌دانند. از نظر این مسئولان اگر جامعه اسلامی ما مسیر کشورهای توسعه‌یافته را بپیماید، می‌تواند به توسعه و پیشرفت دست یابد؛ اما رهبر معظم انقلاب در سالیان گذشته همواره بر ابعاد مختلف پیشرفت از گرفتار شدن مسئولان در چنبره نظریه‌های توسعه غربی برحذر داشته‌اند، براین مبنا برای پیشرفت باید اهداف و شاخصه‌های خودمان را بازتعریف کنیم تا یک متولد عجیب‌الخلقه از پیشرفت نداشته باشیم که نه به توسعه غربی‌ شباهت داشته باشد و نه پیشرفت اسلامی!
آغاز پیشرفت
پیشرفت از آغازین روزهای انقلاب اسلامی وجود داشته است و هیچ‌گاه نظام جمهوری اسلامی ایران از پیشرفت به سوی آرمان‌ها و اهداف خود عقب ننشسته است و یکی از نشانه‌های واقعی بودن این پیشرفت این است که با وجود افزایش کینه‌ها و دشمنی‌ها علیه انقلاب اسلامی هنوز هم دشمنان توانایی برخورد با آن را ندارند. در این مطلب دو انگاره در زمینه پیشرفت تبیین می‌شود.
الف‌ـ تفاوت پیشرفت آنها و پیشرفت ما
اگرچه ممکن است بین پیشرفت اسلامی و توسعه غربی اشتراکاتی وجود داشته باشد؛ اما پیشرفت در منطق جمهوری اسلامی با منطق غربی به دلیل تفاوت جهان‌بینی هر یک از این دو بسیار متفاوت است. 
۱ـ هدف از پیشرفت: در مکاتب غربی و لیبرالیستی مهم‌ترین هدف توسعه به دست آوردن رفاه است. انسان‌هایی که با این انگیزه به قدرت می‌رسند برای رسیدن به این هدف ممکن است جان میلیون‌ها انسان را بگیرند و در مقابل هیچ دادگاهی پاسخگو نباشند و حتی مدال افتخار نیز دریافت کنند، در این مقطع پیشرفت انسان صرفاً برای لذایذ مادی، حتی به قیمت کشتن آدم‌‌ها صورت می‌گیرد؛ اما در مکتب نورانی اسلام که جمهوری اسلامی مفتخر به زینت آن است، پیشرفت معنای دیگری دارد و انسان تک‌بعدی نیست؛ بلکه با دو بعد معنوی و مادی به سوی پیشرفت می‌رود و در آن نه تنها جان انسان‌ها محترم است، بلکه روح انسان‌ها هم در آن احساس خوشایندی دارد که البته جا دارد مسئولان در تبیین پیشرفت اسلامی بیشتر تأمل کنند.
۲ـ ناکافی بودن پیشرفت غربی برای کشور ما: اگر تمام توسعه غرب به عینه در ایران اتفاق بیفتد و حتی جمهوری اسلامی ایران یک ژاپن اسلامی و بلکه بهتر از آن بشود، ولی در اهداف اسلامی و انقلابی خود در دوران جاهلیت پیش از انقلاب باشد، انقلاب متضرر شده است و نمی‌توان ادعا کرد که این انقلاب اسلامی هنوز هم ادامه دارد؛ بلکه بسان گندم سِن زده‌ای است که آفت شیره جانش را مکیده، ولی شِمای زیبای آن دل و جان هر بیننده‌ای را می‌رباید. این تفاوت به دلیل تفاوت در نگاه ریشه‌ای به انقلاب اسلامی و انقلاب‌های غربی است.
۳ـ تعالی انسان: در غرب همه چیز بر محور انسان در حال چرخش است که به اومانیسم مشهور شده است؛ این مکتب انسان را محور ارزش‌ها قرار می‌دهد؛ یعنی اصالت به اراده و خواست او داده می‌شود. در این نظریه هیچ حقیقتی برتر از انسان وجود ندارد؛ بنابراین اومانیسم در مقابل مکتب دین که بر اساس خدامحوری می‌باشد، قرار گرفته است. در انقلاب اسلامی تعالی انسان شرط است و این موضوع بارها در قانون اساسی مورد تأکید قرار گرفته است؛ لذا اگر در صدد پیشرفت و توسعه هستیم باید کرامت و تعالی انسانیت در پناه الهی باشد، چه آنکه انسانیت اسیر که دارای انواع بحران‌های روحی و فکری است، نمی‌تواند به عنوان مقصد انقلاب اسلامی مورد توجه باشد.
ب‌ـ راه‌های رسیدن به الگوی پیشرفت 
۱ـ باور همگانی
برای رسیدن به پیشرفت به همراهی سه ضلعی دولت، نخبگان و مردم نیاز است. اگر دولت در رأس این اضلاع باشد، نخبگان باید با انجام پژوهش‌ها و الگوسازی و همچنین تولید نظریه‌هایی که به پیشرفت کشور کمک می‌کند، راه را برای فعالیت‌های مسئولان اجرایی دولت هموار کنند و مردم نیز ضمن مطالبه پیشرفت اسلامی به دولت در اجرایی کردن آن و در ریل قرار دادن دولت‌ها کمک می‌کنند. نخبگان باید توجه کنند که تحقیقات دانشگاهی و پروژه‌ها به سمتی برود که مشکلات و کاستی‌های نظام اسلامی بدون الگوگیری از غرب برطرف شود و طبق فرمایش حضرت آقا در این موضوع ما باید توجه داشته باشیم که دوباره به سمت اندیشه‌های غربی گرایش پیدا نکنیم
۲ـ فعالیت‌های اجرایی: پس از باور این موضوع از طرف اضلاع مورد اشاره (نخبگان، مسئولان و مردم) در سیاست‌های کلی نظام و همچنین برنامه‌نویسی‌ها اولین هدف باید پیشرفت ایرانی اسلامی باشد؛ زیرا اگر الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت صرفاً بر روی کاغذ باشد و در برنامه‌ریزی‌ها مورد توجه قرار نگیرد و در زندگی مردم ملموس نباشد، ارزشی ندارد. پس مسئولان برای محقق شدن اهداف انقلاب باید آن را وارد برنامه‌ها و فعالیت‌های اجرایی خود کنند.
3ـ عزت ملی: پیشرفت باید به استقلال اقتصادی منجر شود و وابستگی‌ها از بین برود، اکنون در بسیاری از کشورهای به اصطلاح پیشرفته شاهد انواع مختلفی از وابستگی به کشورهای صاحب قدرت هستیم؛ اما این پیشرفت‌ها به عزت ملی منجر نشده است، در حالی که در الگوی جمهوری اسلامی باید این موضوع سبب اعتماد ملی و عزت نفس شود.
این مسیر بسیار دشواری است؛ چرا که جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که می‌خواهد به تنهایی در جاده پر پیچ و خم آن قدم بگذارد. اما تجربه انقلاب اسلامی در مقابله با مشکلات نشان داده است که در صورت همراهی‌ها و پشتکارها این راه نیز افتخاری دیگر برای انقلاب اسلامی می‌آفریند.