علی حیدری/ غروب یک روز سرد زمستانی در همدان، به پرستاری که در حال همراهی ما برای انتقال بیمارمان به بیمارستان دیگری برای عمل جراحی بود، از سختی کارشان گفتم، با کمال نجابت اینطور پاسخ داد که؛ «همیشه فکر میکردم کار ما خیلی سخت و دشوار است؛ اما تازه فهمیدهام که تلاشها در برابر جانفشانی آتشنشانان هیچ نیست؛ چرا که آتشنشان وقتی صبح هنگام از خانه بیرون میرود خودش هم نمیداند که دوباره باز خواهد گشت یا نه...»
این پاسخ اگرچه نشان از روح والای ایثار و از خود گذشتگی این قشر صبور و زحمتکش دارد؛ اما حاکی از این واقعیت است که مشاغل و حرفههایی وجود دارند که آسایش خود را فدای آرامش، آسودگی خاطر و امنیت دیگران میکنند و چه روزها و شبهایی که چشم بر هم نمیگذارند تا مردان و زنان و کودکان این سرزمین با خاطری آسوده بخوابند و احساس آرامش کنند.
بیشک پرستاری از بیماران در سختترین شرایط جسمی و مرهم نهادن بر آلام و دردهای آنان یکی از ارزشمندترین و مقدسترین کارهایی است که تنها از عهده زنان و مردان راسخ در ایمان و انگیزه برمیآید. پرستار با هنر و تخصص توام با عشق و محبت به همنوع، زلال امید را در کام تشنه بیمار میریزد و تن رنجور او را آرام کرده و دردهایش را تسکین میدهد. دشواریهای کار و شببیداریهایش را به قیمت کاستن از درد و رنج بیماران تحمل میکند. او اسطوره راهش را حضرت زینب(س) قرار داده که به صبر و بردباری در برابر عظیمترین مصیبتها و دردها شهره است؛ همو که اسوه عطوفت و مهربانی، شجاعت و عقلانیت و ایستادگی و پایداری در برابر ناملایمات است.
مناسبت میلاد عقیله بنیهاشم حضرت زینبکبری(س) و روز پرستار بهانهای شد تا برای قدردانی ناچیز از این جامعه کوشا و دلسوز به حکم «برگ سبزی تحفه درویش...» قلمی بچرخانم تا ادای دین کرده باشم. حسن ختام این سطور نیز قطعه شعری است که نگارنده چندی پیش خطاب به این سفیدجامگانِ عاشق که با دستان عطوف خود، مرهم دردهای بیماران غمدیده و رنجور هستند، سروده است:
مانند یک نسیم، وقتی که میوَزی
غمها و دردها، از یاد میرود
مانند آفتاب، وقتی که میدَمی
شب با سیاهیاش، چون باد میرود
سرسبزی بهار، اردیبهشت توست
فصل بهار با خرداد میرود
قلب رئوف تو، آیینه خداست
از مهربانیات، اضداد میرود
با دستهای خود، باران رحمتی
مرهم که مینهی، فریاد میرود
بیدار تا سحر، چشمان مهرِ تو
با عطر و بوی مهر، مرداد میرود
حقا که زینبی در روزگار خود
با عشق و صبرِ تو، بیداد میرود