خدای خوبم! 
چه لذت‌بخش است گذر نسیم یاد تو بر دل‌ها
و چه ‌زیباست پرواز پرنده خاطره تو بر قلب‌ها 
و چه شیرین است پیمودن اندیشه در جاده غیب‌ها به سوی تو
چه روح‌بخش است گام زدن در مسیر عرفان تو
و چه جان می‌دهد ایمان به غیب تو
محبوب من!
چه خوش است طعم عشق تو
و چه شوق‌آفرین است نگاه عاشقانه تو
چه شیرین است زندگی زیر سایه لطف تو
و چه لذت‌بخش است ‌گرمای دست‌نواز شکر تو
معبود من!
گرمای وجودت را از سردی روزگارمان نگیر!
آمین
امام علی(ع) فرمودند:
كسى كه از دنيا اندوهناك مى‌باشد، از قضای الهى خشمناك است و آن‌ كس كه از مصيبت وارد شده شِكْوه كند، از خدا شكايت كرده و كسى كه نزد توانگرى رفته و به خاطر سرمايه‌اش برابر او فروتنى كند، دو سوم دين خود را از دست داده است و آن ‌كس‌كه قرآن بخواند و وارد آتش جهنم شود، حتماً از كسانى است كه آيات الهى را بازيچه قرار داده
 است.
نهج‌البلاغه، حکمت ۲۲۸
مقدمه‌ای بر تأثیر انقلاب اسلامی بر هنر
 آرش فهیم/  یکی از حلقه‌های مفقود شده در حوزه مطالعات و تفکر درباره انقلاب اسلامی «هنر» است. این مسئله بسیار اهمیت دارد؛ زیرا انقلاب ما یک تحول فرهنگی و اجتماعی بود و لاجرم برای شتاب گرفتن در تحقق آرمان‌های آن، باید به اعتلای فرهنگی توجه کرد. همچنینً، انقلاب اسلامی همچون هر پدیده اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دیگری، برای بازتولید و انتقال آرمان‌های خود به نسل‌های آینده، چاره‌ای جز تجلی و تثبیت در آثار هنری ندارد.
بحث و تحلیل درباره چنین موضوعی بسیار گسترده است؛ اما در مقدمه می‌توان مروری کوتاه بر تأثیر انقلاب بر هنر در اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 داشت؛ موسمی که دوره تحول در هنر ایرانی بود. به گونه‌ای که در یک مقطع کوتاه، فضای هنری کشور ما از سیطره مادی‌گرایی، پوچی و ابتذال و فساد، به خانه ایمان و مبارزه و پاکی گام نهاد.
شاید بتوان اولین و فعال‌ترین عرصه‌ هنری را که به میدان انقلاب پا گذاشت، شعر، سرود و موسیقی دانست. برخی از شاعران، همچون مرحوم حمید سبزواری، مهرداد اوستا و طاهره صفارزاده از سال‌ها پیش از انقلاب علیه رژیم پهلوی و در حمایت از مبارزان و انقلابیون شعر می‌سرودند. یکی از قدیمی‌ترین شعرهای انقلاب که   به سرود تبدیل شد، «خمینی ‌ای امام» حمید سبزواری با آهنگسازی حمید شاهنگیان بود. این سرود در زمان ورود امام خمینی(ره) در 12 بهمن سال ۱۳۵۷ اجرا شد. گروه چاووش هم نقش فعالی در تولید تصنیف‌های انقلابی داشت. این گروه با گردهمایی هنرمندانی، چون حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و احمد علی راغب آثاری به یادماندنی را برای انقلاب خلق کرد.
عکاسی، دیگر عرصه‌ای بود که در جریان انقلاب اوج گرفت؛ به گونه‌ای که جذاب‌ترین و تکان‌دهنده‌ترین عکس‌ها، در همین دوران و پس از آن در سال‌های دفاع مقدس خلق شدند. نمونه چنین عکس‌هایی، بیعت همافران ارتش با امام خمینی(ره) در روزنامه کیهان در تاریخ 19 دی ۱۳57 بود. انتشار این عکس از سوی مرحوم حسین پرتوی، تأثیر قابل توجهی در شتاب گرفتن انقلاب داشت و حتی توطئه‌های دشمنان کشورمان را در ضربه زدن به قیام اسلامی ملت ایران خنثی کرد. از دیگر عکس‌های به یادگار مانده این عکاس متعهد و انقلابی از دوران انقلاب اسلامی می‌توان به بسته شدن فرودگاه به منظور جلوگیری از ورود امام خمینی(ره) از پاریس در دوره بختیار و اعدام سران رژیم طاغوت در دبیرستان علوی اشاره کرد.
در ادبیات داستانی نیز نویسندگان بسیاری در زمینه ادبیات انقلاب پا به میدان نهادند که فعال‌ترین آنها مرحوم امیرحسین فردی بود؛ به گونه‌ای که تقریباً همه کتاب‌های وی، از جمله «اسماعیل» و «گرگسالی» وقایع انقلاب را به تصویر می‌کشند. در کنار وی می‌توان به نویسنده‌هایی، چون محمدرضا سرشار، رضا امیرخانی و محسن پرویز هم اشاره کرد که در ادبیات داستانی انقلاب مطرح هستند.
هنرمندان عرصه هنرهاي تجسمي هم كه خود را در برابر يك تحول عظيم اجتماعي مي‌ديدند، تحت تأثير قرار گرفتند و آثارشان دچار نوعي رجعت به مردم و ارزش‌هاي بومي سرزمين‌مان شد. در شرايطي كه تا آن موقع، هنرهاي تجسمي به قشر خاصي محدود مي‌شدند، به لطف انقلاب، نسل جديدي از هنرمندان جوان در دل مبارزات و جنگ روييدند كه سبب آشتي نسبي مردم با اين‌گونه هنرها شدند. در اثر اين اتفاقات، برای نمونه نقاشي از نگارخانه‌هاي سرد و بي‌روح بيرون آمد و با نقش بستن بر معابر و خيابان‌ها، پيوندي نو با جامعه پيدا كرد؛ اما در اين ميان، بيشترين تعالي و رشد در زمينه كاريكاتور بوده است. يكي از مهم‌ترين دلايل شتاب حضور نيروهاي انقلابي به عرصه كاريكاتور، كم‌هزينه بودن اين رشته نسبت به ساير رشته‌هاي تجسمي بود. معمولاً آموختن و كار در رشته‌هايي، چون گرافيك و مجسمه‌سازي نيازمند حضور در كلاس‌هاي مختلف و صرف هزينه‌هاي گزاف بود كه چنین امکانی برای طبقات محروم اجتماعي فراهم نبود. رشته‌هايي چون طراحي و كاريكاتور تنها به يك كاغذ و قلم نياز دارند و حتي بدون كلاس و استاد نيز با تكيه بر ذوق، تلاش، تمرين و مطالعه امكان شكوفايي استعداد را فراهم مي‌کند.
اما با فاصله گرفتن از سال‌هاي پرشور انقلاب و جنگ و ورود به دوران جديد اجتماعي در كشورمان، نقاشي انقلابي و دفاع مقدسي نيز كم‌رنگ شد. اکنون آنچه این عرصه را تهدید می‌کند، انزوای دوباره در گالری‌ها و نمایشگاه‌های سرد و مغرور، فاصله گرفتن از مردم و غرق شدن در رفتارهای شبه‌روشنفکرانه و فیلسوف‌مآبانه است؛ تردید و تردد میان آفتاب و سایه. هنرهای تجسمی برای پویایی و تأثیرگذاری بیشتر بر جامعه امروز ایران، باید دوباره به سیاق سال‌های نخستین انقلاب و آلام و آرمان‌های مردمی بازگردند.

 علی حیدری/ غروب یک روز سرد زمستانی در همدان، به پرستاری که در حال همراهی ما برای انتقال بیمارمان به بیمارستان دیگری برای عمل جراحی بود، از سختی کارشان گفتم، با کمال نجابت اینطور پاسخ داد که؛ «همیشه فکر می‌کردم کار ما خیلی سخت و دشوار است؛ اما تازه فهمیده‌ام که تلاش‌ها در برابر جانفشانی آتش‌نشانان هیچ نیست؛ چرا که آتش‌نشان وقتی صبح هنگام از خانه بیرون می‌رود خودش هم نمی‌داند که دوباره باز خواهد گشت یا نه...»
این پاسخ اگرچه نشان از روح والای ایثار و از خود گذشتگی این قشر صبور و زحمتکش دارد؛ اما حاکی از این واقعیت است که مشاغل و حرفه‌هایی وجود دارند که آسایش خود را فدای آرامش، آسودگی خاطر و امنیت دیگران می‌کنند و چه روزها و شب‌هایی که چشم بر هم نمی‌گذارند تا مردان و زنان و کودکان این سرزمین با خاطری آسوده بخوابند و احساس آرامش کنند.
بی‌شک پرستاری از بیماران در سخت‌ترین شرایط جسمی و مرهم نهادن بر آلام و دردهای آنان یکی از ارزشمندترین و مقدس‌ترین کارهایی است که تنها از عهده زنان و مردان راسخ در ایمان و انگیزه برمی‌آید. پرستار با هنر و تخصص توام با عشق و محبت به همنوع، زلال امید را در کام تشنه بیمار می‌ریزد و تن رنجور او را آرام کرده و دردهایش را تسکین می‌دهد. دشواری‌های کار و شب‌بیداری‌هایش را به قیمت کاستن از درد و رنج بیماران تحمل می‌کند. او اسطوره راهش را حضرت زینب(س) قرار داده که به صبر و بردباری در برابر عظیم‌ترین مصیبت‌ها و دردها شهره است؛ همو که اسوه عطوفت و مهربانی، شجاعت و عقلانیت و ایستادگی و پایداری در برابر ناملایمات است.
مناسبت میلاد عقیله بنی‌هاشم حضرت زینب‌کبری(س) و روز پرستار بهانه‌ای شد تا برای قدردانی ناچیز از این جامعه کوشا و دلسوز به حکم «برگ سبزی تحفه درویش...» قلمی بچرخانم تا ادای دین کرده باشم. حسن ختام این سطور نیز قطعه شعری است که نگارنده چندی پیش خطاب به این سفیدجامگانِ عاشق که با دستان عطوف خود، مرهم دردهای بیماران غمدیده و رنجور هستند، سروده است:
مانند یک نسیم، وقتی که می‌وَزی
غم‌ها و دردها، از یاد می‌رود
مانند آفتاب، وقتی که می‌دَمی
شب با سیاهی‌اش، چون باد می‌رود
سرسبزی بهار، اردیبهشت توست
فصل بهار با خرداد می‌رود
قلب رئوف تو، آیینه خداست
از مهربانی‌ات، اضداد می‌رود
با دست‌های خود، باران رحمتی
مرهم که می‌نهی، فریاد می‌رود
بیدار تا سحر، چشمان مهرِ تو
با عطر و بوی مهر، مرداد می‌رود
حقا که زینبی در روزگار خود
با عشق و صبرِ تو، بیداد می‌رود

 مهدی امیدی/  پیروزی انقلاب اسلامی، خون تازه‌ای را در رگ‌های هنر هفتم ایران جاری کرد. در تقویم، روز 21 شهریور به نام روز ملی سینما ثبت شده است. این در حالی است که مبدأ اصلی رویش سینمای ملی در ایران، 12 بهمن ۱۳۵۷ است؛ روزی که در آن امام خمینی(ره) با حکم تاریخی خود، حیات تازه‌ای به این هنر در ایران بخشید و مسیر و چشم‌انداز آن را مشخص کرد و گفت: «ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می‌دانید که جوان‌های ما را اینها به تباهی کشیده‌اند و همین طور سایر اینجاها. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کرده‌اند به مملکت ما.»
این چنین شد که با تکیه بر باورهای ایمانی جامعه انقلابی ایران و با الهام از حماسه‌هایی که در خلال مبارزات انقلابی و همچنین دفاع مقدس خلق می‌شد، دوران طلایی سینمای ایران در دهه 60 و تا اواسط دهه 70 رقم خورد. دورانی که سینما مماس با ارزش‌ها، فرهنگ و آرمان‌های مردم فعالیت می‌کرد. هم تنوع در موضوعات سینما دیده می‌شد و هم جذابیت و ارزش‌ها. به همین دلیل هم در آن روزگار، ایجاد صف‌های طولانی در مقابل گیشه سینماها، امری معمول و متداول بود.
شاید یکی از فتوحات انقلاب در حوزه سینما، ظهور نسلی از هنرمندان آرمانگرا و انقلابی بود. برخلاف سینمای دوره ستمشاهی که فعالانش مایه ننگ و شرمندگی جامعه بودند، هنرمندان سینمای انقلاب، به سرمایه‌های ملی ما تبدیل شدند. برخی نیز همچون سیدمرتضی آوینی به شهادت رسیدند و لقب «قهرمان ملی» را یافتند و ستاره آسمان تاریخ این سرزمین شدند.
اما متأسفانه این پایان راه نبود و دوران طلایی سینمای ایران بار دیگر به تاریکی گرایید. برخی از سیاست‌گذاری‌های غلط مدیران فرهنگی و سینمایی در دهه 60 در حمایت از سینمای جشنواره‌ای و شبه روشنفکرانه و نفی سینمای مردمی زمینه‌ساز انحطاط دوباره سینمای ما شد؛ اما مبدأ اصلی این سقوط را باید آغاز فعالیت دولت دوم خرداد دانست.
همان‌گونه که عامل ترقی و تحول سینما و هنرهای تصویری ما در سال‌های اولیه انقلاب اسلامی به دلیل اتصال به ارزش‌های ایمانی جامعه بود، نزول سینما پس از دوران موسوم به اصلاحات نیز به دلیل فاصله گرفتن از آرمان‌های ملی و حماسه‌های مردمی بود.
بنابراين، افق و چشم‌انداز پيش روي سینمای ايران براي رسيدن به هويت و يافتن جايگاه جهاني، ترسيم نقشه راه بر اساس آراي مترقي و متعالي حضرت امام(ره) است. نكته مهم ديگر اين است كه براي عملياتي کردن انديشه‌هاي امام(ره)، در زمينه سینما بايد وسعت نگاه و همه‌جانبه‌نگري ايشان در نظر گرفته شود.

 بهبودی زندگی‌نامه امام‌خمینی(ره) را می‌نویسد
آیین پاسداشت هدایت‌الله بهبودی در دومین برنامه «اوج هنر» و با حضور چهره‌های سرشناس فرهنگی، ادبی و هنری در نخلستان سازمان اوج برگزار شد.
علیرضا کمره‌ای نویسنده دفاع مقدس در این مراسم اظهار داشت: «اگر بخواهیم برای آثار بهبودی نقطه اوجی را متصور باشیم، یقیناً نقطه اوج آثار او کتاب «شرحِ ‌اسم» است و این کتاب تابلوی تمام نمای ادبیات بهبودی است؛ چراکه تشخیص تاریخی، توان قلمی و تلفیق تاریخ و ادبیات در این کتاب به اوج خود رسیده است.» حجت‌الاسلام خزایی، مسئول مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی هم گفت: «جدیدترین همکاری این مؤسسه و بهبودی کتابی مشابه شرحِ ‌اسم با محوریت زندگانی حضرت امام خمینی(ره) است که سال آینده تکمیل و منتشر می‌شود.» در پایان این مراسم نیز هدایت‌الله بهبودی در سخنان کوتاهی گفت: «بیش از آنکه برای تجلیل شدن به اینجا بیایم، به دلدادگی از شرحِ اسم آمده‌ام و کسانی که به اینجا آمده‌اند و تیر مخالفت با شرح ِ‌اسم را به جان خریدند و دم نزدند. بهبودی در پایان ضمن تصریح این نکته که؛ «ارزش والای شرحِ‌ اسم به واسطه قهرمانش است، نه نویسنده‌اش».

هنرمندان «حقوق بشر آمریكایی» را نمایش می‌دهند
آیین آغاز دومین جشنواره بین‌المللی «حقوق بشر آمریكایی» در محل لانه جاسوسی آمریكا برگزار شد.
اسماعیل آجرلو، دبیر این جشنواره گفت: «دومین جشنواره «حقوق بشر آمریكایی» در بخش ملی در شاخه‌های هنری، موشن‌گرافیك، اینفوگرافیك، پوستر، كاریكاتور و نمایش رادیویی و در بخش بین‌الملل در شاخه‌های پوستر و كاریكاتور آثار را دریافت می‌كند. در بخش علمی جشنواره نیز شاخه‌های كتاب، تألیف و ترجمه، رساله‌های علمی(پایان‌نامه و...) و متن‌های پژوهشی قرار دارند. برای هر یک از این بخش‌ها نیز كمیته داوران جداگانه در نظر گرفته می‌شود. تیرماه 1396 اختتامیه این جشنواره در حوزه هنری برگزار خواهد شد.»
جمال شورجه، کارگردان سینما نیز گفت: «باید چندین جلد كتاب درباره جنایات آمریكا در طول تاریخ به همت حوزه هنری كه امكانات و دانش این كار را دارد، نگاشته شود.»
در پایان با اهدای لوح تقدیر به پاسداشت سال‌ها تلاش جمال شورجه بر ضد استكبار و جنایات بشری آمریكا، در عرصه سینما، از این كارگردان تقدیر و تجلیل شد.

ترجمه تقریظ‌های رهبر معظم انقلاب به عربی
کتاب «نسیم سبز خاطره‌ها» که دربردارنده معرفی اجمالی تعدادی از عناوین شاخص دفاع مقدس و تقریظ‌های رهبر معظم انقلاب بر این آثار است، منتشر شد.
کتاب «نسیم سبز خاطره‌ها» را که انتشارات سوره مهر به چاپ رسانده، دربردارنده معرفی اجمالی تعدادی از کتاب‌های شاخص حوزه ادبیات دفاع مقدس به همراه تقریظ‌های رهبر معظم انقلاب بر این آثار است. به تازگی این اثر را یک گروه خودجوش مردمی به زبان عربی ترجمه کرده است و به گفته حجت‌الاسلام علی شیرازی، مسئول نمایندگی ولی‌‌فقیه در نیروی قدس و از کارشناسان حوزه خاطره‌نویسی، قرار است به زودی چاپ و در کشورهای عربی‌زبان منطقه توزیع شود.


سند چشم‌انداز
 تئاتر انقلاب و دفاع مقدس
سند چشم‌انداز تئاتر انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مقاومت در انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس تدوین شد.
علیرضا عاقل‌زاده، مدیر عامل انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس با اعلام این خبر گفت: با توجه به شرایط تئاتر در کشور و لزوم ایجاد طرحی نو در جهت اعتلا و ارتقای سطح کمّی و کیفی تئاتر انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مقاومت، به همت جمع کثیری از نخبگان، اندیشمندان، پژوهشگران، مدیران، هنرمندان و مخاطبان مردمي در عرصه هنرهای نمایشی کشور، سند جامع چشم‌انداز تئاتر انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مقاومت پس از حدود دو سال کار پژوهشی و فعالیت مستمر در انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس تهیه و تدوین شد.
 فتنه 88 
در یک سریال عاشقانه
باقر مفیدی‌کیا که پیش از این در فیلم نیمه‌بلند «لکه» به فتنه پرداخته بود، این بار یک سریال عاشقانه در بستر حوادث فتنه سال 88 می‌سازد.
کارگردان سریال «حُسن یوسف» درباره مضمون این سریال گفت: «حُسن یوسف» یک سریال عاشقانه با مضمون انقلابی است. در این سریال با داستان عاشقانه‌ای روبه‌رو هستیم که شخصیت‌های آن در بستر حوادث مختلف اجتماعی و سیاسی کشور از سال 88 تاکنون درگیر فراز و نشیب‌هایی می‌شوند.
مفیدی‌کیا درباره جزئیات این سریال خاطرنشان کرد: «در حال حاضر مشغول نوشتن فیلمنامه هستیم و بعد از نهایی شدن فیلمنامه تولید کار آغاز 
می‌شود.»


سینما انقلاب به استقبال «سینمای عدالت» می‌رود
ششمین محفل سینما انقلاب(جایزه ققنوس) از 22 بهمن با داوری فیلم‌های جشنواره فجر آغاز می‌شود.
روح‌الله رجبی، دبیر محفل سینما انقلاب در این نشست، سیاست اصلی ششمین دوره جایزه ققنوس را احیای «سینمای عدالت» دانست و گفت: «ما به دنبال برون‌رفت از سینمای اجتماعی و تمرکز بر مسئله عدالت هستیم.» محمد کوچک، دبیر اجرایی ششمین جایزه ققنوس همزمان آغاز این جشنواره را 22 بهمن و مکان آن را حوزه هنری اعلام کرد.» آرش فهیم، نماینده گروه داوران بخش رسانه‌ای جایزه ققنوس هم در این نشست گفت: «این جایزه، رقیب جشنواره فیلم فجر نیست؛ بلکه قصد پرکردن خلأهای جشنواره است.»


در زمان‌های نه چندان دور، دانشمندنمایی بیگانه، وزغی(قورباغه‌ای) را نشان کرد تا در آزمونی سهیمش کند و سازگاری‌اش را با تغییرات آرام محیط پیرامونش بیازماید. وزغ با وجود سفارش هم‌برکه‌ای‌هایش، با دیدن ابزار آزمایش، بر دانشمند خوش‌خیال پوزخندی زد و با اعلام آمادگی، اظهار کرد که با بالا گرفتن کار، قادر خواهد بود میدان را ترک کرده و دانشمند نادان را با همه هزینه‌ها تنها بگذارد. 
چشم‌ها بر این اتفاق به ظاهر آزمایش خیره مانده بود و ابزار آزمایش آماده و وزغ داستان ما، با شعار «ما رو چی فرض کردی؟!» قدم پیش گذاشت و تن به آزمایش داد و در ظرف آبی نشست که در زیر خود اجاقی از آتش داشت و ظرف و مافیها را آرام آرام گرم می‌کرد. 
برخی دنیادیدگان آشنا و ناآشنا، قهرمان داستان ما را نهیب زدند و از فرجام کار آگاهش کردند؛ ولی لبخند آرامش‌بخش دانشمند و همراهان آن طرف میز آزمایش و اطمینان بخش بودن قول ایشان به آینده‌ای روشن در پس خارج شدن از این آزمایش بزرگ، وزغ خوش‌باور و بی‌خبر از همه‌جا را به ادامه راه ترغیب می‌کرد و سیاست گام بر داشتن آرام و خزنده، کار را به آنجا رسانید که در جریانی ظریف و به ظاهر لطیف و با شیب ملایم، آرام آرام عرصه بر تارهای عصبی وزغ تنگ آمد و در لحظه‌ای تاریخی موجود خوش‌باور غرق در آب جوش، متوجه شد که آب‌پز شده و هم اکنون گوشت لذیذی زیر دندان برخی مردمان آن طرف آبی است. 
وزغ بیچاره وقتی به واقعیت آزمون پی برد و فرجام اعتمادش را دید که دیگر نه نایی برای اعتراض داشت و نه قدرت و توانی برای مخالفت؛ از این‌رو چشم‌هایش بر گزینه‌های پوشالی روی میز بیگانه دوخته ماند...
بی‌شناسنامه


وقتی تو آمدی 
دریا به استغاثه نشست 
و بغض آسمان ترکید 
گویی حضور تو انگیزه تکلم‌شان بود
بر گستران بال نسیم نشستی 
و صبح را بشارت دادی
جنگل هنوز مدیون مهربانی توست
و ماه نور از نگاه تو می‌نوشد... 
دیروز خانه از حضور پنجره خالی بود 
و آفتاب نمی‌تابید 
تو آمدی و سرودی 
و ما به دست‌های تو پیوستیم 
تو عشق را به خانه آوردی 
و مهربانی دستانت ما را به باغ آینه‌ها برد 
تو آمدی و آفتاب در نگاه تو بود... 
مرضیه گلزاری
نون، الف، جیم، یا...
آری «ناجی»!
همان که از تبار نور است
و کون و مکان می‌بالد به قامت رعنایش
همو که دستانش بوی باران می‌دهد
او که همه اعتبار زمین است...
همان که قلب زمین از گام‌های حصینش آبرو دارد
و شامه زمان از عطر دل‌انگیزش آکنده
یقین دارم!
ناجی که بیاید هبوط می‌کنند محنت‌ها
و حلول می‌یابند محبت‌ها
و چه دیدنی است غزل‌خوانی چکاوک‌ها
ناجی پیام‌آور ربیع است
او که بیاید حدوث می‌کند فصلی نو
وه که طلعت سپیده با او چه شکوهی دارد!
می‌دانی!
ناجی به گلستان بشارت می‌دهد
به شقایق، به یاسمن، به اقاقی
او که بیاید دیگر حرمانی نیست
تیمار می‌کند و التیام می‌بخشد
ناجی خط پایانی است بر همه دردهای زمین...
ای کاش ناجی زودتر بیاید!