حسین عبداللهیفر/ در مراسم تشییع شهدای آتشنشان پلاسکو عده معدودی با پلاکارد خاصی حضور یافته و شعار «قالیباف، استعفا استعفا» سر دادند که البته به جهت نامتعارف بودن این شعار و قباحت رفتار سوءاستفادهکنندگان مورد توجه مردم داغدار واقع نشد. با این وجود دو پرسش اساسی در این رابطه مطرح است که یکی به هویت سوءاستفادهکنندگان و دیگری به چرایی این اقدام و اهداف آنها بازمیگردد.
یافتن پاسخ این پرسش که سوءاستفادهکنندگان چه کسانی بودند، کار دشواری نیست؛ چراکه در پی آن تلاش کردند تا آن را در رسانههای خود برجسته کنند. چنانچه یک روز بعد روزنامه «آرمان» با تیتر کردن شعار «قالیباف استعفا استعفا» نوشت: «نکته قابل تأمل در این مراسم دستنوشتههای «قالیباف، استعفا» و سر دادن همین شعار بود؛ اما ساعتی از آغاز مراسم نگذشته بود که فیلم قالیباف در مراسم تشییع پیکر آتشنشانان در حالی منتشر شد که گریه میکند. در روزهای پس از حادثه پلاسکو بسیاری شهرداری تهران را مقصر اصلی وقوع این حادثه دانسته و خواستار استعفای شهردار شدند که تاکنون وی دراین زمینه هیچ اظهارنظری نداشته است.»
اینها وابسته به جریانی بودند که از همان ساعات اولیه حادثه پلاسکو تلاش جهت بهرهبرداری انتخاباتی را آغاز کردند و در طول ده روزی که عدهای برای نجات شهروندان و آتشنشانها شبانهروز تلاش میکردند آنها نیز برای دستیابی به اهداف سیاسی و جناحی خود فضاسازی میکردند.
کسانی که میتوان دست خالی آنها را در انعکاس گزارش شهردار تهران از حادثه پلاسکو به مجلس شورای اسلامی مشاهده کرد که در روز پایانی هفته بر صفحات نخست روزنامههای وابسته به این جریان نقش بسته بود.
«آفتاب یزد»؛ «قیاس گازانبری» را روی تصویر بزرگی از حادثه پلاسکو و یازده سپتامبر قرار داد و نوشت: «قالیباف در مجلس نه تنها از مردم عذرخواهی نکرد؛ بلکه اظهارات عجیبی را در مورد تشابهات حادثه تروریستی یازده سپتامبر و فاجعه پلاسکو مطرح کرد.»
«آرمان» هم «دریغ از یک کلمه عذرخواهی» را تیتر کرد و از قول عارف نوشت: «انگار برخی بزرگتر از این هستند که عذرخواهی کنند.»
«اعتماد» نیز در تیتر اول و «ابتکار» در سرصفحه خود در حالی بر «گزارش بدون عذرخواهی» تأکید کردند که «ابرار» در تیتر اول خود نوشت: «قالیباف عذرخواهی نکرد، آتش انتقادات خاموش نشد.»
با مشخص شدن هویت سوءاستفادهکنندگان حادثه پلاسکو که وجه مشترکشان در نگاه به شهردار تهران به عنوان، نامزد احتمالی انتخابات آینده است، پاسخ به چرایی این گونه رفتارها و اهدافی که دنبال میکنند، نیز آسان میشود.
این نگاه را میتوان از اظهارات و نوشتههای اغلب صاحبنظران و تحلیلگران جریان اصلاحات و اعتدال استنباط کرد. میزان خطری که این جریان از ناحیه شخص قالیباف احساس میکند را میتوان از سرمقاله «شرق» با عنوان «باطلالسحر 96» دریافت که در آن به مقایسه وی با محسن رضایی پرداخته و آورده است: «اما قاليباف اينگونه نيست. او يک نظامي است که ميخواهد سياستمدار باشد و تاکنون خاستگاهش را انکار نکرده است و حتي با تأکيد بيش از حد بر اين جايگاه در سال ٩٢ صندلي رياستجمهوري را به حسن روحاني واگذار کرد. شايد قاليباف زودتر از ديگران چرخش رويکرد برخي از روحانيون به نظاميان را دريافته و از اين رو براي حضور در رأس هرم سياست نيازي به تقيه، از سنخِ محسن رضايي احساس نميکند. اگر روحانيِ حقوقدان در آن سال سردار را شکست داد، دليل ندارد اين اتفاق مجدداً براي قاليباف رخ بدهد. آن هم در زمانهاي که رويكرد دو نهاد روحانيت و نظاميان در حال تغيير است و هريک از اين نهادها امکان حضور در سياست را در وفاق بيشتر ميبينند.»
بدیهی است کسانی که به قالیباف به چشم رقیب اصلی خود مینگرند، از هر کوششی برای تخریب وی فروگذار نخواهند کرد. اما جالب آنجاست که تخریبکنندگان وی یک بار دیگر همین اشتباه را در سال 84 مرتکب شده و او را رقیب اصلی خود فرض کردند، در حالی که چنین نبود. اما آنها از همین جهت از او نیز بیمناکند که اگر گل نمیزند، اما پاسهای گلش به پیروزی تیمش کمک میکند.