مجموعه‌ای از کانال‌های تلگرامی وابسته به جریان ضدانقلاب که قصد نفوذ و شبکه‌سازی ‌در داخل کشور را داشتند به دست سربازان گمنام امام زمان(عج) متلاشی شدند.کانال محوری این شبکه در تلگرام «گارد جاویدان» نام داشت که به محافل ضدانقلاب خارج‌نشین متصل بود. در زیرمجموعه این کانال تلگرامی به تعداد استان‌های کشور، گروه‌های تلگرامی ساخته شده بود. سرشبکه‌ها و ادمین‌های دستگیر شده در اعترافات خود از ابعاد کلاه‌برداری ضدانقلاب خارج‌نشین در این پروژه پرده برداشتند.
دو کارشناس حوزه آمریکا در گفت‌وگوی اختصاصی با صبح صادق مطرح کردند
فرهاد مهدوی ـ علیرضا جلالیان/ ترامپ رئیس‌جمهور تازه‌کار آمریکا با امضای فرمان عجیب قانون منع ورود شهروندان هفت کشور جهان به آمریکا که ایران نیز یکی از آنها است و حتی دارندگان گرین‌کارت آمریکا و دوتابعیتی‌ها را هم شامل می‌شود، موجب شد تا تحلیل‌های متفاوتی در سطح جهان صورت گیرد. مضافاً در پی این دستور ترامپ، بلافاصله در فرودگاه‌های مختلف این کشور شاهد تنش و اعتراض‌ها بودیم و بسیاری از پروازها به آمریکا بلاتکلیف و نامعلوم شدند. با اینکه این فرمان ابلاغی در داخل آمریکا طرفدارانی دارد؛ اما تجمع اعتراضی هم در شهرهای مختلف برگزار شد. از همه مهم‌تر اینکه تاکنون بیش از ۹ هزار عضو هیئت علمی، ۴۴ برنده جایزه نوبل، ۴۵ برنده دیگر جوایز معتبر جهانی و ۲۷۳ عضو آکادمی‌های علوم، مهندسی و هنر آمریکا با تهیه طوماری اعتراض خود را اعلام کرده و آن را «تبعیض‌آمیز»، «مغایر با منافع ملی ایالات‌متحده» و «تحمیل‌کننده بر اعضای جامعه علمی» دانسته‌اند. به همین منظور برای روشن شدن زوایای این تصمیم ترامپ صبح صادق با دو نفر از کارشناسان؛ دکتر سیدحامد موسوی، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران و دکترسید محمد مرندی، دانشیار دانشگاه تهران مصاحبه اختصاصی انجام داده است که تقدیم خوانندگان محترم می‌شود.
* لطفاً به فلسفه و چرایی اقدام دولت دونالد ترامپ برای لغو سفر مردم هفت کشور به آمریکا اشاره کنید؟
موسوی: نگاه علمی که مبتنی بر تجربه‌های رفتاری آمریکا در دهه‌های گذشته است، نشان می‌دهد که در ایالات متحده حتماً یک «ما» که در مقابل «آنها» تعریف شود؛ یعنی یک سیاست تهدیدمحور در حوزه امنیت و سیاست خارجی. این «آنها» هم در دوران مختلف متفاوت بوده است، برای نمونه زمانی سرخ‌پوستان، زمانی کمونیست‌ها و پس از فروپاشی شوروی و به ویژه ماجرای 11 سپتامبر سعی شده «آنها» مسلمان باشند.
این برخورد در گروه‌های راستگرا خیلی قوی‌تر است و بر این اساس در بین جمهوریخواهان ترامپ‌ سوار بر این موج شده است. البته سوای شخصیت خود ترامپ این موضوعی بوده که از پیش وجود داشته و نگاه به مسلمانان منفی بوده و این دگرسازی در برابر هویت آمریکایی که این خوب است و آن بد با این مسئله امروز برای مردم آمریکا تعریف شده است.
این روال مدت‌ها در سطح حاکمیت ایالات متحده وجود داشته،اما الآن علنی‌تر شده است. اقدامات اوباما در مقابل جهان اسلام چیزی کمتر از اقدامات ترامپ نبوده، فقط اینکه در زمان اوباما خیلی علنی نبوده است.
در نظر بگیرید سیاست‌های اوباما در حمایت از رژیم صهیونیستی در بین رؤسای‌جمهور آمریکا بی‌سابقه بوده، در حالی که او می‌خواست طور دیگری به مردم جهان القا کند که صلح‌دوست و موافق با حل شدن مسائل اصلی جهان است.
اما الآن تاکتیک‌ها تغییر یافته است. دانشمندان این حوزه در آمریکا معتقدند، روند حاضر بیشتر ادامه روندگذشته است و تغییر در سیاست خارجی آمریکا خیلی آهسته صورت می‌گیرد. حتی رئیس‌جمهور آمریکا هم اختیار چندانی ندارد که در این سیاست‌ها تغییری ایجاد کند، تصمیم‌گیرنده این حوزه جای دیگری در آمریکا است.  اتفاقاتی هم که در این چند روز رخ داده این است که تغییرات اساسی دیده نمی‌شود. پیش از ترامپ این نگرش وجود داشته، ترامپ تنها قانونی را که اوباما وضع کرده کمی گسترش داده است.
مرندی: باراک اوباما رئیس‌جمهور وقت آمریکا و کنگره این کشور در اواخر سال 2015 قانونی راتصویب کردند که کار گرفتن روادید را برای اتباع ایران، سودان، عراق و سوریه سخت می‌کرد. مطابق با این قانون هر کسی که به این کشورها سفر کند. اگر تابعیتش طوری بود که برای سفر به آمریکا به روادید نیاز نداشت، باید از این به بعد آن را تهیه کند و گرفتن ویزا از آمریکا هم مشکل تر ‌شده است. بنابراین این روند از پیش بوده، اوباما هم آن قانون را وتو نکرد و حتی پس از امضا، اوباما، کشورهای سومالی، لیبی و یمن را به لیست «کشور‌های نگران کننده» در کنار این چهار کشور اضافه کرد. ترامپ تنها از این بستر که در دوره اوباما فراهم شده بود، استفاده کرد و یک گام جلوتر گذاشت و در واقع دستورالعمل اوباما را  پیش می‌برد.
اگر چه مقدمات این کارها در دولت اوباما شروع شد، اما برخی که امروز به قانون ترامپ معترض هستند، در دوران اوباما نسبت به اعمال این جور محدودیت اعتراض نمی کردند.
در اسناد حادثه 11 سپتامبر بر نقش آل‌سعود تصریح شده است. از 19 نفر عوامل حمله به برج‌های دوقلو 15 سعودی و دو اماراتی حضور داشتند، اما چون اینها متحد آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند و ادعا شده که ترامپ هم در این کشورها سرمایه دارد، می بینیم که ترامپ با پادشاه سعودی تلفنی صحبت می کند و همگرایی همانند دوران اوباما کماکان وجود دارد.

* آثار و پیامدهای اقدام دولت ترامپ بر سیاست خارجی آمریکا را چگونه تحلیل می‌کنید؟
موسوی: من معتقدم، وقتی در دوره اوباما سخت‌ترین تحریم‌های فلج‌کننده علیه ما و برخی کشورها وضع می‌شود، یا در زمان بوش سخت‌ترین حملات نظامی آمریکا به کشورهای منطقه صورت می‌گیرد، اینها همه تصمیمات سیاست خارجی آمریکا است که با تغییر تاکتیک‌ها افراد متفاوت به شکل‌های گوناگون صورت داده‌اند، ولی تغییر در راهبرد رخ نداده است.
این مسئله جدید که قانونیست و در واقع یک وضعیت است که۹۰ روزه وضع شده و قابل تمدید است، درباره ایران و شش کشور دیگر تغییر در نظم بین‌المللی به وجود نمی‌آورد، ولی نمایش جهانی آن مهم است.
نکته جالب در این قانون این است که شما می‌بینید در ماجرای ۱۱ سپتامبر در گزارش خود آمریکایی‌ها اجراکنندگان این حمله اتباع سعودی، اماراتی، پاکستانی و مصری بودند و هفت کشوری که در لیست این قانون هستند، در این چند سال در آمریکا علیه هیچ شهروند آمریکایی اقدامی نکرده‌اند. این کاملاً نشان می‌دهد که انتخاب هفت کشور مذکور که عمدتاً در جبهه مقاومت هستند، یک نگاه سیاسی و بلندمدت را در پشت خود دارد.
از دیدگاه خود آمریکایی‌ها که در محافل بیان می‌شود، عربستان توسعه‌دهنده تروریسم در خاورمیانه است و بعد از آن امارات قرار دارد.
مرندی: برخلاف تحلیل برخی از تحلیلگران که گفتند روابط آمریکاو عربستان در دوران ترامپ دچار دگرگونی خواهد شد و رو به تنش می‌رود، می بینیم که اقدام ترامپ در ادامه کلا روند موجود قبلی بود و شاید این روابط بهتر هم بشود.
تفاوت عمده اوباما ظاهر نرم و صلح‌دوستی وی بود، در حالی که کارهای اوباما از بوش هم بدتر بود. مثلا در دوران اوباما منافقین از لیست تروریست‌ها خارج شدند. با وجود حرف‌های نرم و پیام‌های نوروزی که او برای مردم ایران می‌فرستاد، بدترین کارها علیه ایرانیان در دوران ریاست ‌جمهوری‌ ایشان انجام شد. بدترین تحریم‌های به اصطلاح فلج ‌کننده علیه مردم ایران به دستور او اجرا شد و همچنین تلاش برای تنش آفرینی بیشتر در حوادث سال 88. با حمایت او انجام گرفت. فعلا در دولت ترامپ ظاهرسازی‌ها کمتر شده و قطعاً در تاکتیک‌ها شاهد تغییر هستیم.
مداخله نظامی هزینه‌های زیادی دارد و ترامپ می داند که مردم آمریکا دیگر تحمل جنگ جدیدی را ندارند. جمهوری اسلامی ایران هم از نظر نظامی در اوج قدرت است. از طرف دیگر بسیاری از کشورها از جمله متحدین آمریکا با ترامپ مشکل دارند، بنابراین ایجاد اجماع علیه کشور ما با مشکلات زیادی روبروست. برای همین ترامپ با محدودیت های زیادی روبرو خواهد بود.

* با توجه به مخالفت‌های صورت گرفته تأثیر این اقدام دولت آمریکا بر تشدید شکاف‌ها در داخل این کشور را چطور ارزیابی می‌کنید؟
موسوی: پیامدهای اصلی اقدامات ترامپ دوقطبی کردن جامعه آمریکا است. نکته اول اینکه با وجود مخالفت‌هایی که با این قانون شده، اما اینکه بخشی از آمریکا به شدت طرفدار این سیاست هستند را هم باید در نظر داشت. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که موافقان از مخالفان بیشتر هستند.
مؤسساتی مانند رویترز این نظرسنجی‌ها را انجام داده‌اند. طرفداران ترامپ و جمهوریخواهان و برخی دیگر از مردم موافق این امر هستند و درصد آنها هم بیشتر است.
یعنی این ممکن است شکاف در جامعه آمریکا باشد، اما در بخشی از این جامعه است. استفاده از این شکاف به شرطی که ابزارهای لازم وجود داشته باشد، ممکن است. ما متأسفانه بر جامعه آمریکا تأثیر کمی داریم، چون ابزار کمی داریم. برخلاف سال 88 که آنها تأثیر زیادی داشتند، به واسطه ابزارهای‌شان مثل بی‌بی‌سی فارسی و امثال آن جریان فتنه را مدیریت می‌کردند.
بر این اساس آگاه کردن مردم آمریکا مشکل است، چون آنها تمام اطلاعات و تحلیل‌ها را از جاهایی مثل فاکس‌نیوز، ان‌بی‌سی، سی‌ان‌ان به دست می‌آورند که دیدگاه‌های تندی دارند و دگرسازی قوی علیه ما صورت داده‌اند. جالب اینکه نشریات و رسانه‌های جریان جمهوریخواه در آمریکا بیش از رسانه‌های دموکرات‌ها مخاطب دارد. الآن در این چند روز آزمایش موشکی ایران در صدر اخبار آنها بوده و القای اینکه ایران تهدید است و باید با آن برخورد کرد را انجام داده‌اند، مشکل شکستن این جو است.
در ماجرای این قانون فاکس‌نیوز که پربیننده‌ترین شبکه خبری در آمریکا است، با اختلاف بسیار زیاد از سی‌ان‌ان و وال‌استریت‌ژورنال که تیراژش بیش از نیویورک‌تایمز است با ترامپ هستند، اتفاقاًبخش زیادی از جامعه آمریکا طرفدار این سیاست ترامپ است. ترامپ می‌گوید که خارج از سیاست‌های قبلی عمل می‌کند، ولی ما نباید باور کنیم، اتفاقاً بخش بسیار قدرتمند و مهم آمریکا تابع او هستند. ولی مخالفانی هم دارد که هزینه‌ها و فواید را می‌سنجند، ولی در اهداف کلی مخالف ترامپ نیستند.
مرندی: شکاف ایجاد شده در میان ملت و حاکمیت آمریکا بسیارو عمیق است، ولی طرفداران ترامپ هم زیاد هستند و اکثریت مردم موافق این تحریم‌ها هستند.
جبهه مخالف ترامپ با کارهای او مخالفت می‌کنندو فعلا فقط قرار است مخالفت کنند. این جدای افراد بشردوست است که بر پایه انسانیت و ارزش‌های انسانی مخالفت می‌کنند. رسانه‌ها و قدرت‌هایی که با ترامپ زاویه دارند، مخالفت‌های‌شان بیشتر جنبه مخالفت با ترامپ است، تا دلسوزی برای مردم این کشورها.
البته این وضعیت یک فرصت هم محسوب می‌شود. در این فضا خیلی از متحدان آمریکا به هر دلیل از ترامپ گله دارند، اروپایی‌ها با ایشان مسئله پیدا کرده‌اند، چینی‌ها هم درگیر هستند و داخل آمریکا هم مخالفت‌های جدی وجود دارد. این می‌تواند به ما کمک کند برای استفاده مناسب از فرصت تا منافع خودمان را درموارد گوناگون بهتر دنبال کنیم؛ یعنی بهترین فرصت است برای اینکه با کشورهای زاویه پیدا کرده با ترامپ به خصوص اروپایی‌ها رابطه مناسب‌تری داشته باشیم و بطور کلی از اجماع جهانی علیه ترامپ بهره‌برداری کنیم. اوباما در اجماع‌سازی هنرمند بود، ولی ترامپ به دلیل تنش‌هایی که با دولت‌های دیگر دارد و مشکلات داخلی، قدرت اجماع‌سازی کمتری دارد.

* جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورهای اسلامی برای مقابله با این اقدام آمریکا چه باید بکنند؟
موسوی: با این اوصاف برای مقابله با این روند باید گفت که در دوران ترامپ چالش و تنش ما با آمریکا بیشتر خواهد شد.لازمه پیروزی ما این است که محکم و جدی باشیم و مقابل قانون‌ها و عهدشکنی‌های آمریکا بایستیم. اگر در مقابل عهدشکنی‌ها و رفتارهای این‌چنینی آنها واکنش محکم نداشته باشیم، دچار مشکل خواهیم شد. لازمه این امر هم اتحاد در داخل علیه آنها است. مردم، دولت و حاکمیت از طریق اتحاد با قدرت زیاد باید واکنش نشان دهند.
دولت اقدام مشابه داشته، ولی کافی نیست. در ضمن در بحث تحریم‌ها در ماه‌های آینده باید مواظب باشیم،در آینده کنگره بیش از 90 طرح تحریمی در صف دارد که مطرح خواهد شد. باید محکم بایستیم تا فشار را بیشتر نکنند.
مرندی: وقتی که ترامپ با اروپایی‌ها، مکزیک، چین و حتی استرالیا زاویه دارد، همان کشورها فرصتی برای ما هستند که از فشار آمریکا کم کنیم. حتی در داخل آمریکا هم می‌توان اقداماتی کرد. شاید از برخی جریانات داخل آمریکا که مخالف ما ها هستند، هم ‌بتوانیم تا حدودی استفاده کنیم، که درواقع مخالفت‌ها با ترامپ بهانه‌ای برای این منظور است.
حتی می‌توانیم از رسانه‌های عمده آمریکایی که از ترامپ کینه دارند و او را دشمن اصلی خود می‌دانند هم بهتر استفاده کنیم که حرف‌های ما را بزنند. البته این مطلب با ایجاد لابی که بنده با ان مخالف هستم متفاوت است .
نکته دیگر در زمینه رفتارهای ترامپ، احساس خطری است که دانشجویان و مهاجرین در آمریکا از اقدامات او دارند. آنها می‌بینند که اگر در آینده از آمریکا خارج شوند شاید برای بازگشت مشکل داشته باشند. این نوع رفتار علیه مسلمانان و حتی دیگران هم می تواند سبب ‌شود نگاه برخی از مردم نسبت به گفتمان ضد ایرانی و اسلام در آمریکا تردید پیدا کنند. از سوی دیگر با اقلیت‌های آمریکا احتمالا بتوان ارتباط‌ بهتری برقرار کرد و با استفاده از این وضعیت می‌توان آنها را تحت تأثیر قرارداد. آنها در این فضای نارضایتی دنبال اعتراض هستند و این برای مافرصت است.

* آیا امکان تجدیدنظر دولت آمریکا درباره این طرح وجود دارد؟
موسوی: در دوران ترامپ باید منتظر بدتر از اینها بود. در زمینه این قانون هم باید توجه داشت که عقب‌نشینی ترامپ در این نود روزی که تعیین شده بعید است چون در این صورت آبرویی برای او نمی‌ماند؛اما با حجم اعتراض‌ها احتمالاً پس از نود روز این قانون تمدید نخواهد شد و ادامه پیدا نخواهد کرد.
نکته اساسی در این میان این است که اوباما از بوش و ترامپ خطرناک‌تر است. این قانون زاییده اوباما است. امثال اوباما و کلینتون گرگ‌هایی در لباس میش هستند که خطرناک‌ترین اقدامات آمریکا در دوران این افراد انجام شده است.
مرندی: از ایرانیان مقیم آمریکا تعاریف مختلفی وجود دارد که اعداد و ارقام را متفاوت می‌کنند. برخی غلو کردند که ایرانیان سه تا چهار میلیون هستند، ولی مسلم اینکه نزدیک یک میلیون نفر در آمریکا ایرانی‌الاصل هستند، پدر و مادر ایرانی دارند و زبان فارسی را تا حدودی بلدند. سواد آنها هم به نسبت از متوسط جامعه آمریکا بالاتر و ثروت‌شان از متوسط جامعه آمریکا بیشتر است. ایرانیان در آمریکا در مقابل برخی اقلیت‌ها اقلیت خیلی بزرگی نیستند، ولی قابل توجه هستند. از این تعداد ایرانی عده‌ای معارض همچون بهائیان، منافقان و سلطنت‌طلبان و یهودی‌های صهیونیست و مخالفان عادی تحت تأثیر گفتمان حاکم بر غرب و پناهنده شده به آمریکا هستند، اما عموم ایرانیان آمریکا با ایران مشکلی ندارند و اکثراً به امید رفاه بیشتر در آمریکا ساکنند، ولی بسیاری از آنها هم تحت تأثیر رسانه‌ها هستند.
به طور کلی، می‌توانیم از این فضا برای بیان بهتر مسائل با هدف تغییر نگاه خیلی از مردم به ایران و جمهوری اسلامی استفاده کنیم که این بستگی به هنر و عمل ما در این عرصه دارد که چگونه می‌توانیم از مخالفت‌ها با ترامپ، منافع کشور مان را در آمریکا و خارج از آن تامین کنیم.

 مصطفی قربانی/ مبحث حقوق شهروندی از سلسله مباحثی است که با روی کار آمدن دولت یازدهم به طور خاص مطرح شد و در هفته‌های اخیر نیز شاهد رونمایی و رسانه‌ای شدن سند حقوق شهروندی بودیم. رونمایی این سند با اظهارنظرهای متفاوتی روبه‌رو شد و کارشناسان مختلفی از دیدگاه‌های متعدد در این باره بحث و بررسی کردند که در اینجا مجال اشاره به این دیدگاه‌ها وجود ندارد. اما نکته جالب که در روزهای اخیر برخی شخصیت‌ها مطرح کرده‌اند، قرار دادن حقوق شهروندی در مقابل امنیت است، به گونه‌ای که برخی مدعی شدند، امنیت در غیاب عدالت و حقوق شهروندی متزلزل می‌شود؛ یعنی از دیدگاه آنها، حقوق شهروندی لازمه تأمین امنیت است.
می‌توان گفت از آنجا که اینان نگران جا افتادن و همه‌گیری حقوق شهروندی به مثابه یک گفتمان غالب هستند تا در برهه نزدیک به انتخابات بتوانند از آن به عنوان یک دستاورد مهم نام ببرند، سعی می‌کنند آن را هم‌وزن امنیت بدانند. هر چند حقوق شهروندی نیز موضوعی پذیرفته شده است؛ اما طرح این دست دیدگاه‌ها اولاً ناشی از ضعف و ترس طرح‌کنندگان این بحث است و ثانیاً از نداشتن آشنایی کافی آنها با مفهوم حقوق شهروندی خبر می‌دهد. در واقع، اینان که در سایر حوزه‌ها درصدد دوگانه‌سازی و دوقطبی‌آفرینی هستند، در بحث حقوق شهروندی هم سعی می‌کنند با مغالطه جابه‌جایی و گره زدن آن به موضوع امنیت، به مثابه بحثی حیاتی و مورد توجه عموم مردم، زمینه‌های همه‌گیری آن را فراهم آورند. 
به هر حال، در این زمینه باید توجه داشت که حقوق شهروندی مجموعه‌ای از تکالیف و مسئولیت‌های شهروندان است در قبال یکدیگر و در قبال شهر و دولتی که در آن زندگی می‌کنند. به عبارتی، موضوع حقوق شهروندی، روابط مردم شهر، حقوق و تکالیف آنان در برابر یکدیگر و اصول و هدف‌ها و وظایف و روش انجام آن است. به بیان دیگر، حقوق شهروندی آمیخته‌ای از وظایف و مسئولیت‌های شهروندان در قبال یکدیگر است، شهر و دولت یا قوای حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تأمین آن حقوق برعهده مدیران شهری، دولت و به طور کلی، قوای حاکم می‌باشد. به طور کلی، حقوق شهروندی را در سه دسته جای داده‌اند: 
1ـ حقوق مدنی که به حقوق فردی در قانون اطلاق می‌شوند و شامل آزادی افراد برای زندگی در هر جایی که انتخاب می‌کنند، آزادی بیان و مذهب، حق مالکیت، حق دادرسی یکسان در برابر قانون و... است. 2ـ حقوق سیاسی، به ویژه حق شرکت در انتخابات و انتخاب شدن، انتخاب کردن و... ۳ـ حقوق اجتماعی که به حق طبیعی فرد برای بهره‌مند شدن از یک حداقل استاندارد رفاه اقتصادی و امنیتی مربوط می‌شود و شامل مزایای بهداشتی و درمانی، تأمین اجتماعی در صورت بیکاری، تعیین حداقل سطح دستمزد و... می‌شود. 
بنابراین، برخلاف تصور برخی، امنیت و امنیت‌آفرینی نه تنها با حقوق شهروندی در تضاد نیست؛ بلکه بخش لاینفکی از حقوق هر شهروندی که حکومت باید آن را تأمین کند، امنیت شهروندان است. حتی در میان حقوق شهروندی باید از امنیت به مثابه اساسی‌ترین حق نام برد؛ زیرا چنانچه در جامعه‌ای امنیت مطلوب وجود نداشته باشد، برخورداری از سایر حقوق همچون شرکت در انتخابات یا برخورداری از حداقل رفاه و وضعیت مطلوب معیشت، با مشکل مواجه خواهد شد. به بیان دقیق‌تر، امنیت را می‌توان زیربنای حقوق شهروندی دانست که با وجود آن، زمینه مناسب برای بهبود سایر حقوق شهروندان فراهم می‌شود، نه آنکه حقوق شهروندی را مقدمه تأمین امنیت بدانیم. رابطه حقوق شهروندی و امنیت، از نوع عموم و خصوص من‌وجه است؛ یعنی امنیت جزئی از حقوق شهروندی است و حقوق شهروندی موضوعی عام‌تر از امنیت است که صرفاً قابل کاستن به امنیت نیست. بنابراین، برخلاف نظر برخی، نمی‌توان نتیجه گرفت که حقوق شهروندی لازمه امنیت است؛ بلکه باید از نسبتی عکس سخن گفت؛ یعنی امنیت را لازمه و مقدمه حقوق شهروندی بدانیم.

  احمدرضا هدایتی/  طی 37 سال گذشته دشمن ضمن تهدیدات و عملیات در فضای جنگ سخت، وارد حوزه دیگری به نام جنگ نرم شده است و در این راستا با ابزارها و وسایل گوناگون تهاجم همه‌جانبه‌ای را تدارک دیده است که اشاره به هر یک از این موضوعات و میزان نفوذ آن می‌تواند عمق این تهاجم را نشان دهد:
قارچ‌های سمی
هم‌اکنون در 159 مدار تلویزیونی موجود در کل جهان، بیش از 203 ماهواره تلویزیونی فعال است. از این تعداد، امواج حدود نیمی از آنها، یعنی بیش از 100 ماهواره‌ در 80 مدار آن، در ایران قابل دریافت است. این تعداد ماهواره، امکان تماشای حدود ۱۸ هزار شبکه تلویزیونی را در ایران فراهم می‌کند که حدود دو هزار شبکه آنها با رسیورها و دیش‌های معمولی دریافت می‌شوند. 
از مجموع شبکه‌های تلویزیونی مذکور که بیشتر آنها 24 ساعته برنامه پخش می‌کنند، حدود 380 شبکه به رقص و آواز، 122 شبکه به پخش انواع فیلم‌های مستهجن و غیر اخلاقی، 250 شبکه به کودک و نوجوان و بقیه به سایر موضوعات، مانند مسائل سیاسی، ورزش یا فیلم‌های مستند اختصاص دارد. از این گروه 253 شبکه با استفاده از زبان فارسی یا زیرنویس فارسی، عمدتاً مخاطبان ایرانی را هدف قرار داده‌اند و از این تعداد، حدود 74 شبکه نمایش مد لباس و لوازم آرایش، 59 شبکه نمایش فیلم‌ها و سریال‌های غیر اخلاقی و بدآموز و تعداد قابل توجهی نیز ارائه هدفمند برنامه‌های ویژه کودکان و نوجوانان و مباحث سیاسی و اعتقادی را در دستور کار خود قرار داده‌اند.
شبکه‌های اجتماعی
بر اساس آمار اعلام شده از سوی وزارت ارتباطات، تعداد کاربران ایرانی اینترنت در شش ماه نخست سال ۱۳۹۲ حدود ۴۱ میلیون نفر بوده است. این در حالی است که پلیس فتا (پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات) می‌گوید، حدود 85 درصد کاربران ایرانی فعال در اینترنت، عضو شبکه‌های اجتماعی هستند. با محاسبه‌ای ساده می‌توان گفت، بر اساس آمارهای رسمی حدود ۳۵ میلیون ایرانی یا به عبارتی با احتساب جمعیت 80 میلیونی ایران، حدود 47 درصد ایرانیان از طریق رایانه، تبلت یا تلفن همراه عضو شبکه‌های اجتماعی هستند. همچنین، بررسی‌ها نشان می‌دهد، متأسفانه حدود 54 درصد از کاربران در جست‌وجوی تصاویر مستهجن وارد این عرصه می‌شوند.
بازی‌های رایانه‌ای
اظهارات مسئولان ذی‌ربط از جمله گزارش جانشین پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا نشان می‌دهد، در حال حاضر بیش از 20 میلیون ایرانی، کاربر بازی‌های رایانه‌ای هستند و مدیرکل بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای کشور نیز اثربخشی بازی‌های رایانه‌ای را بیش از تولیدات سینمایی و تلویزیونی دانسته و می‌گوید، بیشتر کاربران ایرانی به‌طور میانگین روزانه حداقل دو ساعت و در پاره‌ای از موارد تا بیش از 16 ساعت از وقت خود را تا پاسی از شب به بازی‌های رایانه‌ای اختصاص می‌دهند و این به آن معناست که هر روز حدود 40 میلیون نفر ساعت و ماهانه 1200 میلیون نفر ساعت از وقت مفید آینده‌سازان کشور و نیز جوانان و نوجوانان و حتی بزرگسالان و به تعبیر دیگر نیروی کار ایران اسلامی صرف این‌گونه ابزار می‌شود.
از آنجا که جنگ فرهنگی و به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، شبیخون فرهنگی از سال‌ها پیش به شکل پنهان و نامحسوس آغاز شده و دامنه نفوذ خود را به تدریج گسترش داده است، از این رو مسئولان و کارشناسان و همچنین خانواده‌ها باید آگاه باشند ضمن حفاظت از خود، خیرخواه فرزندان و آشنایان باشند و سواد رسانه‌ای را به منزله یک ابزار مهم برای مقابله با این پدیده رواج دهند.

  محمدرضا بلوردی/  در حالی که اکثر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس هم‌راستا با رژیم صهیونیستی تلاش می‌کنند ضمن عادی‌سازی روابط خود با این رژیم، صف‌آرایی جدیدی در مقابل جمهوری اسلامی ایران کرده و در عین حال مسئله فلسطین را به فراموشی بسپارند،‌ حاکمان بحرین پا را از این هم فراتر گذاشته و سعی دارند از تجربه صهیونیست‌ها در سرکوب و کشتار فلسطینیان برای مقابله با شهروندان خود و سرکوب آنها استفاده
کنند.
در همین زمینه، «تساحی هنگبی» از شخصیت‌های نزدیک به بنیامین نتانیاهو،‌ نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی،  تصریح کرده است که برخی از کشورهای عربی و به ویژه کشورهایی در حوزه خلیج فارس،‌ روابط اقتصادی و امنیتی نزدیکی با اسرائیل دارند و در حال حاضر عده‌ای از فرماندهان نیروهای ضد اغتشاش بحرینی را اسرائیلی‌ها آموزش می‌دهند. وی تأکید می‌کند که اسرائیل به دنبال توسعه روابط خود با کشورهای عربی می‌باشد و این روابط روز به روز در حال گسترش است. به ویژه اینکه در حال حاضر و برخلاف گذشته رهبران عرب دیگر برای علنی کردن روابط خود با اسرائیل نگران 
نیستند.
با وجود اینکه مقامات مختلف صهیونیستی تصریح کرده‌اند که روابط نزدیکی بین آل‌خلیفه و صهیونیست‌ها وجود دارد،‌ اما به تازگی موضوع روابط بین بحرین و رژیم صهیونیستی پس از آن مورد بحث و بررسی دوباره رسانه‌ها قرار گرفت که یک گروه از شخصیت‌ها و بازرگانان بحرینی،‌ هیئتی صهیونیستی را به حضور پذیرفتند که نمایندگانی از جنبش «حباد»،‌ یکی از تندروترین گروه‌های دینی و ضد عرب یهودی،‌ را شامل می‌شد. گفته می‌شود این گروه صهیونیستی به دعوت شخص حمدبن‌عیسی آل‌خلیفه پادشاه بحرین راهی این کشور شده بودند و این موضوع از سوی رسانه‌های رژیم صهیونیستی هم با شدت و حدت پوشش داده شد.
افزون بر این، تلاش‌های مقامات بحرینی برای نزدیک شدن به رژیم صهیونیستی که البته تاریخ آن به سال‌ها پیش و دیدار «یوسی سارید» وزیر محیط زیست سرزمین‌های اشغالی از بحرین در سال ۱۹۹۲ بازمی‌گردد،‌ موضوع آموزش نیروهای بحرینی از سوی صهیونیست‌ها برای سرکوب اعتراضات مسالمت‌آمیز مردمی، هم موضوعی نیست که برای اولین بار مطرح شده باشد؛ چرا که پیشتر پایگاه ویکی‌لیکس نیز با انتشار سندی، از روابط مستحکم بین رژیم صهیونیستی و بحرین خبر داد و اینکه صهیونیست‌‌ها برای کمک به آل‌خلیفه در سرکوب انقلاب ۱۴ فوریه به آنها خدمات امنیتی و نظامی مختلفی ارائه کرده‌اند.
به هر حال، به نظر می‌رسد، در حال حاضر حاکمان بحرین نیز همچون همتایان سعودی خود که در عادی‌سازی روابط با صهیونیست‌ها گوی سبقت را از دیگر کشورهای عربی ربوده‌اند، نگاه متفاوتی به صهیونیست‌ها دارند و آنها را حامی کشورهای عربی می‌دانند و این حمایت را در دعوت از نظامیان صهیونیست برای آموزش چگونگی سرکوب معترضان خواستار شده‌اند؛ موضوعی که حمدبن‌عیسی آل‌خلیفه هم پیشتر بر آن تصریح کرده و طی سخنانی در مارس سال گذشته تأکید کرده بود که اسرائیل می‌تواند، هم از خودش دفاع کند و هم از اعتدال عربی در سطح منطقه خاورمیانه.