سلام و درود معبود بی‌همتایم!
بامدادي دگر رسید و من به شکرانه رسیدنش هزار شکر می‌گویمت.
پروردگارا! امروزم را به دستان پُر مهرت می‌سپارم.
الهی! دل‌های دنیایی ما را آرام کن به عشق آسمانی‌ات و یاری‌ام کن تا دریابم که سراسر این هستی بیکران گذرگاهی است که باید از آن عبور کنم.
رها و آزاد بگذرم و هر چه هست را به تو بسپارم؛ رنج‌هایم، نگرانی‌هایم و ترس‌هایم...
تو کنارم باش که داشتنت مرا بس است
مرا از جست‌وجوی پاداش‌های بیرونی در امان دار...   الهی آمین!
حضرت اباعبدالله‌الحسین(عليه‌السلام) فرمود: زبان آدميزاد، هر روز به اعضاى او نزديك مى‌شود و مى‌پرسد: چگونه‌ايد؟ آنها مى‌گويند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستيم. از خدا بترس و كارى به ما نداشته باش و او را سوگند مى‌دهند و مى‌گويند: ما فقط به واسطه تو پاداش مى‌يابيم و به واسطه تو، مجازات مى‌شويم.
بحارالأنوار، ج 71، ص 278، ح 14


نگاهی به سی‌وپنجمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر
 مهدی امیدی/ سی‌وپنجمین دوره جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در حالی از دوم تا دوازدهم بهمن در تالارهای نمایشی تهران برگزار شد که این جشنواره نیز همچون جشنواره‌های فیلم و موسیقی فجر با شاخصه‌های انقلاب و دوران آرمانی خود فاصله گرفته است. هر چند که برگزارکنندگان این رویداد تلاش کردند تا با راه دادن نمایش‌های برگزیده جشنواره تئاتر مقاومت و همچنین اولویت بخشیدن به نمایش‌هایی با مضامین خانواده و سبک زندگی، رویکرد مترقی و فرهنگ‌ساز را غنا بخشند؛ اما باز هم نمایش‌هایی با گرایش مخرب، حضور پررنگی داشتند.
البته انصاف حکم می‌کند که اذعان کنیم جشنواره تئاتر فجر امسال در مقایسه با سال‌های گذشته از نظر برنامه‌ریزی و اجرا، وضعیت بهتری داشت؛ اما آثار به گونه‌ای انتخاب شده بود که بیش از 90 درصد آثار حاضر در جشنواره امسال، طی سال هم اجرا شده بودند؛ یعنی نمایش‌هایی که تالارها معرفی کرده بودند، از سوی نمایندگان شورای نظارت و ارزشیابی تئاتر بازبینی شدند و به جشنواره راه یافتند. این روش، بعد نظارتی جشنواره را تقویت کرد؛ اما مانع از نوزایی و پویایی این جشنواره شد؛ زیرا در گذشته‌ای نه چندان دور، جشنواره تئاتر فجر در هر دوره، چند نمایش و هنرمند جدید را معرفی می‌کرد و به نوعی یک گردهمایی بود که از دل آن چندین اثر برای سال آینده ارائه می‌شد. در سال‌های نه چندان دور، جشنواره تئاتر فجر به قدری هویتمند و پر قدرت بود که همه حاضر بودند بهترین آثار خود را به جشنواره بیاورند و آن کار از طریق جشنواره برای اجرا در سال آینده معرفی شود. چنانچه اثر ارائه شده جایزه نیز می‌گرفت، آن جایزه برای وی اعتبار اجرایی داشت؛ اما در حال حاضر کاملاً برعکس شده است؛ یعنی بیشتر آثار در طول سال اجرا شده‌اند و حالا در جشنواره دوباره به نمایش در می‌آیند؛ اما وقتی این همه هزینه و امکانات صرف می‌شود، انتظار می‌رود که خروجی هم داشته باشد.
جشنواره تئاتر فجر، در کنار رویدادهای دیگری با همین عنوان، مانند جشنواره‌های فیلم و موسیقی و تجسمی و شعر فجر و جشن‌های بزرگداشت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به شمار می‌آیند؛ به همین دلیل هم انتظار می‌رود این جشنواره‌ها بخشی از وقایع و مضامین و آرمان‌های انقلاب اسلامی را بازتاب‌دهند؛ اما متأسفانه مضامین انقلابی و راهبردی در جشنواره تئاتر فجر جایگاه حداقلی دارد.
همچنین، برخی از نمایش‌های این دوره از جشنواره تئاتر فجر، در تعارض با توقعات فرهنگی و اخلاقی جامعه قرار داشتند. نمایش‌هایی مانند «آیسلند» و «تئاتر سعدی، تابستان 32» پر از دیالوگ‌ها و صحنه‌های ضد اخلاقی هستند. واقعاً باید از مدیریت تئاتر دولت پرسید که چنین نمایش‌هایی چه نسبتی با جشنواره تئاتر فجر دارند؟
از دیگر نمایش‌های اجرا شده در این دوره از جشنواره تئاتر فجر، می‌توان به «تنها راه ممکن» اشاره کرد. این نمایش به کارگردانی محمد یعقوبی، از یک سو جامعه امروز ایران را اجتماعی پر از تباهی، نکبت و سیاهی معرفی می‌کند و از سوی دیگر، راه نجات از این شرایط را مهاجرت می‌داند! یعنی به طور صریح به مخاطب القا می‌شود که به خارج از کشور مهاجرت کن تا رستگار شوی!
در مقابل باید به برخی از آثار خوب این دوره از جشنواره تئاتر فجر هم اشاره کرد؛ مانند نمایش «پرواز شماره ۷۴۵» به نویسندگی و کارگردانی مرجان پورغلامحسین که با ساختاری خوب و قابل توجه به دفاع مقدس نگاهی متفاوت دارد. نمایش‌هایی چون «اسب‌ها ایستاده می‌میرند» به کارگردانی حسن عابدی، «ایستادن بر فراز یک اتفاق» به کارگردانی روزبه اختری، «جهان انزوا» به کارگردانی رضا کوچک‌زاده و «خوب، بد، زشت» به کارگردانی شقایق فتحی، نیز از دیگر آثار خوب و تأمل برانگیز سی‌وپنجمین دوره جشنواره تئاتر فجر بودند.
اما برآیند کلی جشنواره تئاتر فجر، دور بودن این رویداد از مسائل روز فرهنگی و اجتماعی است؛ به همین دلیل حضور در مراکز تئاتر و تماشای نمایش‌ها، هیچ‌گاه دغدغه مردم نیست. به ندرت پیش می‌آید که خانواده‌ای برای تفریح یا پرکردن اوقات فراغت خود، تئاتر را انتخاب کند. در واقع، هیچ‌گاه صحبت و بحث درباره نمایش‌ها بین مردم رایج نیست. از این‌ رو، متولیان و مدیران مهم‌ترین رویداد تئاتر کشور باید در نحوه برگزاری این جشنواره تجدید نظر کنند. هر چند جشنواره تئاتر فجر، بیشتر نقش ویترین تئاتر کشور را دارد و مسئولیت اصلی تولید آثار بر عهده گروه‌های نمایشی و هنرمندان است؛ اما مسئولان این جشنواره می‌توانند با اتخاذ راهبردهایی، جلوه شاخصه‌‌های انقلابی و ارزشی را در این جشنواره برجسته‌تر کنند.


متولد سال 1341. ساخته و پرداخته سازندگان غیر ایرانی و با استانداردهای آن روز دنیا. سال‌ها با قد رشیدش در 17 طبقه، شاهد اتفاقات خوب و بد پایتخت و خصوصاً خیابان جمهوری بوده و در این مدت همیشه با روی باز پذیرای همشهریان بود. با گذشت زمانی طولانی از عمر این سرو قدِ بلندبالا، بارها مورد بازرسی و معاینه سازمان‌های مسئول قرار گرفته و با تشخیص بیماری‌ها و ضعف‌های این پیکر رشید و سروقامت، نسخه‌های درمانی بسیاری پیچیده شده و البته هیچ‌یک افاقه نکرده بود؛ چرا که کسبه حاضر نبودند از سود خود بگذرند و دولتی‌ها هم که کاری با این کارها نداشتند... مسئولانی هم اراده برخورد داشتند، اجازه آن را نداشتند و گویی به باور رسانیدن اطبای شهر و تأیید نسخه و تهیه دارو برای او و خیلی‌های دیگر در این شهر پرجمعیت، کارِ بسیار مشکلی بود.
القصه! در یک روز زمستانی، ساختمان پلاسکو، در تب حسرت دارویی شفابخش سوخت و از گرمای سیاست‌بازی‌های روزگار و بی‌تدبیری‌های مدعیان تدبیر تاب نیاورد و در هم شکست و بر سر عده‌ای از هموطنان عزیز ما آوار شد و کسانی را هم که رفته بودند تا زخم‌هایش را مرهم نهند، به کام مرگ فرستاد و ملتی را غمگین و جمعیتی عظیم را داغدار کرد.
پس از آن سیل مصاحبه‌ها و اظهارنظرها و راهکارهای پس از مرگ سهراب بر پرده گوش شهر نواختن آغاز کرد؛ اما در وسط معرکه عده‌ای شب و روز در حال جست‌وجوی آتش‌نشان‌ها بودند و عده‌ای هم دست در جیب و اتو کشیده سری به خیابان جمهوری می‌زدند و جلوی دوربین‌ها ژستی غمگین می‌گرفتند تا از قافله عقب نمانند. 
از آنجا که تجربه نشان داده خاک مصیبت، موجب سرد شدن مصیبت‌زدگان مسئول می‌شود، بنابراین تا اتفاقات بعدی بدرود. مسئولان هم جدی نگیرند...
بی‌شناسنامه

 مجتبی برزگر/ سریال تلویزیونی «در پناه‌تو»، «او یک فرشته بود»، «تنهایی لیلا» و «فاصله‌ها» را مخاطبان تلویزیون فراموش نمی‌کنند و علاقه‌مندان به پرده نقره‌ای هم او را در «ضیافت»، «بادام‌های تلخ»، «سلطان» و «آبی» بسیار درخشان دیدند. او همان بازیگر محبوب نقش‌های مثبت و نجیب سینما و تلویزیون است.  آخرین حضورش نیز در سریال این‌ روزهای تلویزیون تحت عنوان «آرام می‌گیریم»  است. درست است که در بازیگری، اجرا و حتی در مقام مشاوره نویسندگی و کارگردانی مرد خوش‌ذوق و استعدادی بود، اما در عرصه عکاسی هم حرف‌های بسیاری برای گفتن داشت؛ چراکه پیش از ورود به عرصه سینما و تلویزیون در رشته عکاسی فارغ‌التحصیل شده بود. هر وقت از او سؤال می‌کردم ثروت شما در این دنیا چیست همیشه پس از توصیه به همگرایی، انسجام، محبت و صمیمیت با همان لبخندهای زیبایش می‌گفت: «اول محبوبیت در میان مردم و دوم دو فرزندم علی و آوا»! البته شاید بسیاری اولین بار او را در نقش همان جوان دانشجو در سریال «در پناه تو» دیده باشند؛ اما حسن جوهرچی اولین بار جلوی دوربین «فیل در تاریکی» خودی نشان داد. او افزون بر توجه به کودکان سرطانی، جانبازان شیمیایی و معلولین، بارها همراه با رزمندگان بسیج سازندگی به مناطق محروم سفر کرده بود و از نزدیک شاهد مردم‌یاری‌ها و محروم‌نوازی‌های سپاه و بسیج بود. حسن جوهرچی هم همچون دیگر هنرمندان صدیق عرصه هنر هفتم با صراحت و بدون غرض‌ورزی انتقاد می‌کرد. مردم او را به مرد محبوب و مهربان سینما و تلویزیون می‌شناختند و دوستش داشتند. شاید سخنان جوهرچی درباره رسالت چهره‌های فرهنگی و هنری در قبال موضوع توجه به مردم محروم بعد از وداع او با دنیا، بهره‌وری بیشتری داشته باشد؛ آنجا که گفت: «باید در آثارمان به این موضوع توجه جدی داشته باشیم، حتی اگر مسئولان ناراحت شوند. به عبارت بهتر، دولتمردان زبان گزنده ما را ببینند تا شاید تلنگری بشود که مشکلات حاشیه‌نشین‌ها در مسیر ساماندهی قرار گیرد.» 
حسن جوهرچی رفت؛ اما قرار است تا کجا ما بعد از رفتن افراد به یادشان باشیم. همین چند وقت پیش بود که این بازیگر خوش‌نام در محافل و مجالس از باندبازی‌های سینما و چهره‌هایی که به دلیل ارتباط و تعامل زیاد با تهیه‌کنندگان و رانت‌هایی که رد و بدل می‌شود انتقاد کرد که او و امثال او تا کی باید منتظر کارهایی هرچند یک سکانس و دو سکانس باشند. ولی بعد از مرگ‌شان همین افراد در صفحه‌های مجازی‌شان، با حضور در مراسم تشییع و ترحیم از نبودن‌شان حسرت و گریه‌هایی هرچند متظاهرانه سر می‌دهند. بیاییم بعد از شنیدن خبر پرواز ناگهانی حسن جوهرچی با اولین نفری که صحبت کردم رضا ایرانمنش از دوستان نزدیک او بود که از تبعیض و بی‌توجهی به امثال جوهرچی گله و انتقاد کرد. بیاییم از این رفتن‌ها و خالی شدن جای چنین استعدادهایی عبرت بگیریم و بیش از پیش به داشته‌های‌مان توجه کنیم.


(زبان حال دولت تدبیر و امید با آمریکا)

«من ندانستم از اول که تو بی‌مهر و وفایی»
کار شیطان همین است، چه خواهی چه نخواهی
سر یک میز نشستیم و توافق بنمودیم 
حاصلش قول و قراری است که رعایت ننمایی
گفته بودم به خلایق، طی شده موسم تحریم
لیک بدقولی تو حرف مرا کرد هوایی
دوستان جمله بگفتند که دور از تو شوم
تا که نزدیک شدم، تاب و توانم بربایی
عیبم این بود که ارباب جهانت خواندم!
کدخدایی نکنی چون که تو را نیست خدایی
عهد با چون تو مرا، فایده‌ای نیست که نیست
«عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی»
علی عرفانی(شاعرباشی)

ماه بهمن، ماه زیبای خداست
حاصل ایثار، لطف کبریاست
رهبری آراسته، بیرق به دست
چون خمینی، مرد میدان کیمیاست
سال‌ها خون داد، مرد و زن کنون
از شه و شهزاده فاسد، رهاست
لحظه‌ای اندیشه کن در کار حق
مظهر طاغوت، اکنون در کجاست
شاه با دربار شد کن  فیکون
فصل آزادی قشنگ و دلرباست
رب‌الارباب است ارباب همه
کشور ما کشور آل‌ عباست(ع)
رهبری جانباز با تدبیر و مرد
با خدا و عشق و ایمان پارساست
مستقل هستیم از بیگانگان
پیر استعمار در هول و ولاست
صهیونیزم از ما به دل دارد هراس
یانکی از ما ناامید و در عزاست
تا کنون، هر طرح نو انداختند
با عنایات خدا باد و هواست
فتنه‌ها کردند آنها رنگ‌رنگ
عاقلان دیدند خام و نابجاست
فتنه‌ها کردند رنگ سبز داشت
عامل آن فتنه، در خوف و رجاست
دست پنهان خدا، خواهی ببین
شد هویدا دشمن دون بینواست
بیست‌و‌دو بهمن، همان یوم‌الله است
در تمام مملکت، شوری به پاست
دشمنان، عاجز از درک و فهم آن
اتحاد ما، ز الطاف خداست
یاری مولای ما، صاحب زمان(ع)
چشم اگر باشد، عیان و برملاست
شکر نعمت ای «فرائی» واجب است
بنده شاکر به تکلیف آشناست
عبدالمجید فرائی
 مبارزه با آمریکا به روایت گرافیک
نمایشگاه آثار گرافیك احمد آقاقلی‌زاده با عنوان «روزی روزگاری آمریكا» در گالری ابوالفضل عالی حوزه هنری بر پا شد.
احمد آقاقلی‌زاده، گرافیست و استاد دانشگاه درباره آثار به نمایش گذاشته شده در این نمایشگاه، گفت: «در این نمایشگاه 27 اثر جدید از من به نمایش گذاشته شده كه این آثار مربوط به سال‌های 94 و 95 است و موضوع اصلی آن به معرفی چهره واقعی آمریکا و اقدامات ضد انسانی و استعماری دولتمردان آمریکا در جهان اختصاص دارد.»
وی با تأكید بر اینكه انقلاب اسلامی در واقع مبارزه با آمریكا بوده است، گفت: «مبارزه با آمریكا هنوز هم ادامه دارد و دشمن همچنان دست از سر ما و ملت‌های مظلوم جهان، همچون مردم عراق، سوریه، بحرین و... برنداشته است. من هم سعی كردم در آثارم به نوعی ماهیت دولت آمریكا را نشان دهم.»
نمایشگاه «روزی روزگاری آمریكا»، از 12 تا 30 بهمن ماه، شنبه تا چهارشنبه از ساعت 9 تا 18 دایر است.

انتشار تقریظ رهبر معظم انقلاب بر سه کتاب دفاع مقدس
ششمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت به همراه انتشار سه تقریظ امام خامنه‌ای بر کتاب‌های «وقتی مهتاب گم شد»، «گلستان یازدهم» و «دختر شینا» برای اولین بار با تقدیر از راویان و نویسندگان این کتاب‌ها در شهر همدان برگزار خواهد شد.
این مراسم همزمان با ایام دهه‌ فجر و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با حضور پیشکسوتان عرصه‌ ایثار و شهادت استان همدان، نویسندگان و فعالان حوزه‌ ادبیات مقاومت، مسئولان و شخصیت‌های استانی و کشوری در روز چهارشنبه (بیستم بهمن) برگزار می‌شود. کتاب «وقتی مهتاب گم شد» روایت عاطفی و انسانی از خاطرات جانباز سرافراز علی خوش‌لفظ، همرزم حاج‌احمد متوسلیان است که به قلم حمید حسام نوشته شده است. کتاب «گلستان یازدهم» نیز دربردارنده‌ خاطرات خانم پناهی‌روا، همسر شهید علی چیت‌سازیان،-از شهدای شاخص استان همدان است که به قلم خانم ضرابی‌زاده به رشته تحریر در آمده است و کتاب سوم، کتاب «دختر شینا» خاطرات سرکار خانم قدم‌خیر محمدی‌کنعان از همسر شهیدش، حاج ستار ابراهیمی‌هژیر است. این کتاب را نیز خانم ضرابی‌زاده نوشته ‌و از آثار حوزه‌ خاطرات زنان از جنگ ایران و عراق است.  

بازی در نقش مادر یک رزمنده برایم افتخار بود
ثریا قاسمی گفت: «بازی در فیلم «ویلایی‌ها» برایم 
یادآور روزهای سخت دفاع مقدس و انتظار کشیدن‌های خانواده‌های رزمندگان بود برای آنکه آیا فرزندشان را بار دیگر می‌بینند یا خیر. درس‌های بسیاری از  بازی در این فیلم 
گرفتم.»
وی ادامه داد: «بازی کردن در چنین نقشی بسیار غمگینانه است؛ برای یک مادر بسیار سخت است که از سرنوشت فرزند خود خبر نداشته باشد و زمانی هم که او را می‌بیند، به این فکر می‌کند که آیا یک بار دیگر فرزندشان را می‌بیند. برایم افتخار بود که نقش یک مادر رزمنده را ایفا کردم.»

پخش آخرین یادگاری
 مرحوم سلحشور
مجموعه نمایشی «قصه‌های تبیان»، آخرین یادگاری مرحوم فرج‌الله سلحشور در آستانه دهه فجر از ۱۱ بهمن هر شب ساعت ۲۳  از شبکه پنج سیما پخش می‌شود.
 این مجموعه اپیزودیک بر اساس داستان‌های واقعی و موضوعات قرآنی ساخته شده است. محور فیلمنامه قصه‌های تبیان موضوعات قرآنی است و همه داستان‌ها و روایت‌های آن بر اساس رویدادها و داستان‌های واقعی جلوی دوربین رفته است.
مجموعه تلویزیونی «قصه‌های تبیان» در ۳۷ قسمت با همت کارگردانان جوان و زیر نظر زنده‌یاد فرج‌الله سلحشور، مشاورت کارگردانی جمال شورجه و مشاورت فیلمنامه منصور ابراهیمی تهیه و تولید شده است.

آمریکا دشمن ایران
 و اسلام است
بازیگر سینما و تلویزیون با تأکید بر اینکه مواضع ترامپ نسبت به ایران همسو با منافع رژیم صهیونیستی است، گفت: «آنها هیچ گاه نمی‌خواهند منافع رژیم صهیونیستی به خطر
 بیفتد.»
محمود پاک‌نیت، بازیگر سینما و تلویزیون در واکنش به قانون اخیر آمریکا مبنی بر لغو روادید ایرانیان، اظهار داشت: «مواضع ستیزه‌جویانه دولتمردان آمریکا نسبت به ایران طبیعی است؛ زیرا آنها دشمن اسلام هستند.» پاک نیت افزود: «جهانیان به اقتدار ایران اسلامی در دنیا باور پیدا کرده‌اند و ایران اسلامی همیشه در موضع حق بوده
 است.»

پرستویی
 علیه کیمیایی
پرویز پرستویی در اعتراض به فیلم جدید مسعود کیمیایی که خودش هم در آن بازی کرده، در یادداشتی نوشت: «شنیدم که تهیه‌کننده و کارگردان توافق کرده‌اند دو نسخه را به مخاطب نشان دهند؛ نسخه کارگردان در جشنواره و نسخه مورد تأیید تهیه‌کننده در زمان اکران.»
تغییرات در فیلمنامه و تدوین به ‌گونه‌ای بود که  صدمه اساسی به فیلم زده است. از اینکه از اعتماد و عشقی که به این پروژه داشتم، سوءاستفاده شد؛ متأسفم... چرا باید فیلم «قاتل اهلی» در جشنواره، آن ‌هم در بخش سودای سیمرغ نمایش داده
 شود.»


از چه کنم چه کنم روزگار خسته بود
ملول و سرگردان...
چشمانش رنگ ماتم داشت
پاک، باخته بود
نه اینکه دنیا برایش سنگ تمام نگذاشته بود؛ نه!
از خود بری بود...
دیگر عطر شب‌بوها هم حالش را خوب نمی‌کرد
دل بریده بود از هرچه دل‌خوشی
دیگر تعلق خاطری نداشت
آخر این روزهای سرد تاوان چه بود؟!
نمی‌دانست...
به خود آمد!
با خود مرور کرد
آری! فرسنگ‌ها فاصله بود بین او و مولایش
دستی به زانوانش زد و یاعلی گفت
دوباره پیمان بست
او دیگر حالش خوب بود
از وقتی مولایش را خوانده بود
همه جا حضور او را حس می‌کرد...
یادت نرود!
هم‌پیمان که داشته باشی همه چیز رنگ دیگری است
پشتت گرم می‌شود به نگاه‌های دم‌به‌دم از سر مهر او...