حسین عبداللهیفر/ در آستانه برگزاری نشست جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی چندین نفر برای ورود به رقابتهای انتخاباتی سال 96 اعلام آمادگی کردند که یکی از عجیبترین آنها، حمید بقایی یکی از اعضای حلقه اول و پرحاشیه احمدینژاد بود.
آنچه ورود بقایی را پر رمز و راز کرده، این است که وی در شرایطی این تصمیم خود را علنی کرده است که چند روز پیش از آن احمدینژاد اعلام کرده بود بنا ندارد از کسی حمایت کند. تناقض این دو خبر با یکدیگر این است که ورود بقایی نمیتواند بدون هماهنگی با احمدینژاد باشد؛ چراکه او بدون حمایت احمدینژاد توفیقی برای جلب آرای عمومی ندارد. از این رو پرسش اساسی آن است که راز اعلام نامزدی بقایی به صحنه رقابتها چیست؟
اول: نخستین پاسخی که در این رابطه مطرح میشود، نیاز حلقه احمدینژاد به حضور رسانهای است؛ چراکه آنها میدانند حیات و بقایشان در گرو زیست رسانهای است، ولو اینکه این حیات با تنفس مصنوعی و خبرسازی از طریق اقدامات سؤالبرانگیز و بینتیجه صورت
گیرد.
دوم: بقایی با هماهنگی احمدینژاد با این گمان آمده است که آرای احمدینژادیها به سمت شخص دیگری نخواهد رفت و هر یک از یاران وی که به صحنه بیایند، خواهند توانست از سردرگمی هوادارانش جلوگیری کنند.
حمایت زودهنگام دیگر اعضای حلقه احمدینژاد، از جمله عبدالرضا داوری از نامزدی بقایی بیانکننده هماهنگی و اهداف برنامهریزی شده رئیسجمهور سابق است. وی که با ادعای شکست اصولگرایان، پیروزی روحانی را تبریک گفته بود، در تغییر موضع180 درجهای اعلام کرد: «به نام خدا و با رأی تودههای شریف ملت ایران به مهندس بقایی، نام حسن روحانی به عنوان اولین رئیسجمهور تکدورهای ثبت خواهد شد.»
سوم: زمان اعلام نامزدی بقایی که در آستانه نشست بزرگ جبهه مردمی به منظور اعلام نامزدهای احتمالیاش صورت گرفت، مؤید تلاش احمدینژادیها برای تحت تأثیر قرار دادن این حرکت و جا نماندن از روند رقابتهای انتخاباتی است.
بهویژه آنکه مفروض طراحان این برنامه این است که بقایی آرای هواداران اصولگرایان و پایگاه رأی جبهه مردمی را به خود جذب کرده و میتواند به ریزش و خرد کردن آرای آنها کمک کند. آنچه این هدف را تأیید میکند، استقبال گسترده رسانههای وابسته به اصلاحطلبان از نامزدی بقایی است. نگاهی به صفحه نخست روزنامههای این جریان در روز اول اسفند بیانکننده این مدعاست.
همچنین نشان میدهد، اهداف پیچیده و پر رمز و رازی در حرکت بقایی و طراحان نامزدی وی وجود دارد.
در واقع، هدف اصلی حامیان بقایی این است که به افکار عمومی ثابت کنند به جز احمدینژاد کسی قادر به شکست روحانی نبوده و همه مشکلات ناشی از ادامه حضور وی به علت نیامدن اوست. به این ترتیب، زمینه بازگشت احمدینژاد در سال 1400 هموار میشود؛ با این نگاه پیروزی نامزد جبهه مردمی همه برنامههای طراحی شده فوق را به هم ریخته و ادعای آنها را در فرضیه قحطالرجالی ناکام گذاشته و حذف احمدینژاد را برای همیشه رقم میزند؛ از اینرو باید روحانی پیروز انتخابات 96 باشد و نقیصه آن فقدان رقیبی است که بتواند تصور کابوسگونه بازگشت احمدینژادیها را تداعی کند.
در این راستا، حضور بقایی با توجه به عدم امکان حضور مشایی و قرار گرفتنش در جایگاه سوم با احمدینژاد توجیهپذیر شده است. بر اساس این کارکرد حتی اگر بقایی با توجه به امکان تخریب اصولگرایان و دوقطبیسازی با احمدینژاد از سوی شورای نگهبان ردّ صلاحیت شود نیز برای اصلاحطلبان یک فرصت به شمار میآید. مؤید این ادعا حجم تخریبهایی است که روزنامههای اصلاحطلبان در همان بدو ورود وی صورت دادند.