مجتبی شاکری عضو شورای اسلامی شهر تهران به سخنان رئیس‌جمهور درباره گشایش‌های دولت برای بدهی به بانک‌ها اشاره کرد و گفت: از دولت درخواست می‌شود بدهی چهار هزار میلیارد تومانی که تمامی دولت‌ها به شهرداری بدهکارند را پرداخت کند. شهردار تهران هم با بیان اینکه از سال گذشته تا امسال 100 کیلومتر به خطوط متروی تهران اضافه شده است، تصریح کرد: تمام این اقدامات در حالی است که ما تنها به اندازه یک کیلومتر حمایت مالی شده‌ایم.
صبح صادق علت تغییر ادبیات رئیس‌جمهور در سخنرانی‌های اخیر را واکاوی می‌کند
  علی قاسمی/ ارزيابي عملكرد فرايندي است كه به سنجش و اندازه‌گيري، ارزش‌گذاري و قضاوت درباره عملكرد طي دوره‌اي معين مي‌پردازد. ارزيابي عملكرد عبارت است از اندازه‌گيري عملكرد از طريق مقايسه وضع موجود با وضع مطلوب يا ايده‌آل بر اساس شاخص‌هاي از پيش تعيين شده كه خود واجد ويژگي‌هاي معين باشد. با اینکه اکثر ارزیابی‌ها در یک سطح کوچک و سطح فرد یا سازمان صورت می‌گیرد؛ اما ارزیابی عملکرد دولت تنها ارزیابی در سطح ملی است که روش مستدل و رایجی برای آن وجود ندارد. میزان رضایتمندی، ارتقای رفاه، اشتغال، تغییر محسوس در زندگی، قضاوت افکار عمومی، انتخابات، حمایت‌ها، مشارکت‌ها و... نتایج غیر مستقیم ارزیابی‌هاست که معمولاً از دولت‌ها صورت می‌گیرد. حال اگر در ارزیابی عملکرد یک فرد، خود آن فرد ارزیابی کرده و نمره دهد، به طور قطع قبول خواهد شد، ولی همه می‌دانند که عملکرد هر شخصی را باید فردی غیر او ارزیابی کند؛ بنابراین ارزیابی دولت یازدهم از سوی شخص رئیس‌جمهور با این قواعد سازگار نیست و این نشان می‌دهد که آقای رئیس‌جمهور به هر نحوی به دنبال مثبت نشان دادن عملکرد چند ساله خود است. مروری سخنان روحانی در روزهای اخیر، نشان می‌دهد با وجود هشدار وی در زمینه ایجاد چالش دوقطبی در کشور که در نشست استانداران بر آن تأکید کرده بود، خود زمینه ایجاد یک فضای دوقطبی را ، آن هم در آستانه انتخابات فراهم می‌سازد. اگرچه سخنرانی‌های این روزهای رئیس‌جمهور بسیار زیاد است و نمی‌شود همه آنها را تحلیل محتوا کرد، لاجرم در متن پیش رو به برخی از فرازهای مهم آنها به اجمال اشاره می‌شود.

رشد اسمی بله، رشد واقعی خیر؛ یکی از بخش‌های مهم سخنان روحانی تمجید از وضعیت اقتصادی کشور بود که با اشاره چند باره به خروج کشور از رکود و پیش‌بینی رشد اقتصادی شش درصدی برای اقتصاد ایران خطاب به حاضران جلسه گفت: «برای اولین بار در تاریخ بعد از انقلاب در کنار تورم تک‌رقمی، به رشد اقتصادی بالایی دست یافته‌ایم که این موضوع در تاریخ اقتصاد ایران بی‌سابقه است.» در پاسخ به این بخش از سخنان رئیس‌جمهور باید گفت، حتی اگر مردم چیزی از اقتصاد هم ندانند متوجه می‌شوند که در طول سه سال گذشته در اقتصاد کشور اتفاق خاصی رخ نداده است. به نوعی، واقعیت‌های اقتصاد ایران با سخنان رئیس‌جمهور همخوانی ندارد. تنها اتفاق مهم در این حوزه ثابت ماندن یا کم شدن نرخ‌های تورم بوده، اما رکود در اقتصاد ایران افزایش داشته است که خود همین موضوع باعث ثابت ماندن تورم شده است. افزون بر آن وقتی اقتصادی رشد صفر یا بسیار پایین داشته باشد با بالا رفتن درآمدهایش، افزایش رشد اقتصادی یک موضوع طبیعی است و این موضوع به بهبود عملکرد تولید ارتباطی ندارد. مضافاً آمار و شاخص‌های موجود در اقتصاد ایران این ادعاها را تأیید نمی‌کند. کارشناسان به این امر واقف هستند که موضوع رشد اقتصادی دوگونه است؛ یکی رشد اقتصادی اسمی و دیگری رشد اقتصادی واقعی. لذا زمانی می‌توان رشد ایجاد شده در اقتصاد را، یک رشد واقعی دانست که تولید ناخالص ملی به صورت واقعی افزایش یافته باشد. اگر اقتصادی در یک سال شاهد رشد منفی یا رشد بسیار کم باشد، طبیعی است با اتفاق کوچکی در آن اقتصاد این رشد مثبت خواهد شد. در صورت پذیرش وجود چنین رشدهایی، رشد واقعی نبوده و صرفاً بر اساس افزایش فروش نفت است. اقتصاد ایران در طول چهار دهه اخیر حتی شاهد رشد اقتصادی هشت درصدی نیز بوده است. به طور طبیعی استفاده از واژه رشد بی‌سابقه هیچ موضوعیتی با شرایط فعلی اقتصاد ایران ندارد.  شاهد دیگر این قضیه افزایش نقدینگی رسمی است که وجود دارد و رشد هم کرده است. امروز ۱۲۳۹ هزار میلیارد تومان نقدینگی داریم و همچنان شاهد رشد آن هستیم. در صورتی که در سال ۹۲ میزان نقدینگی ۴۹۴ هزار میلیارد تومان بوده است که امروز رشد دو و نیم برابری یافته است. حال سؤال این است که این نقدینگی در کدام بخش اقتصادی، صنعتی و انرژی کشور به فعالیت افتاده است که آن بخش رشد یافته باشد، در حالی که طبق آمارهای رسمی ۴۵ درصد نقدینگی امروز کشور ما منجمد است و به دلیل رکود مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. بخشی از آن در دست مردم است و بخشی دیگر در بخش بازار و اوراق و صنوف قرار گرفته است.

جامعه پر نشاط و شاداب اولویت مهم ملت و دولت؛ رئیس‌جمهور در مجمع ملی سلامت خطاب به منتقدان گفت: «پس‌فردا عید است، بگذارید مردم نشاط داشته باشند، اگر یک ذره مردم نشاط داشته باشند، ناراحت می‌شویم، چطور هرچه گریه کنند، حلال است؛ اما یک ذره بخندند حرام است؟ بگذارید جامعه و جوانان نشاط داشته باشند، بدون نشاط نمی‌شود به آینده فکر کرد و سلامت جسم و روح بدون نشاط امکان‌پذیر نیست. مردم را مأیوس نکنید، دروغ نگویید، مردم را نسبت به آینده کشور و نظام مأیوس نکنید، ما آینده خوبی خواهیم داشت.» در این بخش باید گفت، کسی منکر داشتن نشاط و شادابی مردم نیست، اتفاقاً خیلی خوب است مردمی شاداب داشته باشیم، ولی شادابی صرفاً با سخن و اعلان عمومی به وجود نمی‌آید. شادابی جامعه معمولاً با رضایتمندی در داشتن شغل، آرامش در زندگی، رفاه، درمان مناسب، نداشتن دغدغه معیشت، تحصیل و کار به دست می‌آید. گسترش نشاط و شادابی در جامعه باید از اولویت‌های مسئولان باشد. به قول آیت‌الله نوری‌همدانی که در واکنش به همین فراز از سخنان رئیس‌جمهور بیان کرده بود؛ برخی از مسئولان می‌گویند که مردم باید شاد باشند، ما هم می‌گوییم باید مردم شاد باشند، ولی با شکم گرسنه و دیدن جوان بیکار چگونه می‌توان شاد بود؟!

کاهش قدرت مانور دولت از برجام؛ فراز دیگری از سخنان رئیس‌جمهور که به انحای مختلف در سخنرانی‌ها مطرح می‌کند، فضای ایجاد شده برجام و مخالفت منتقدان با این فضای ایجاد شده است. وی معتقد است: «امید در شرایط پسابرجام و پساتحریم و استفاده از فضایی است که به وجود آمده است، تمام خاصیت برجام ایجاد فضای مناسب برای امید و فعالیت و رونق است، همه‌اش همین است اگر در پسابرجام یأس را در جامعه منتشر کرده و مردم را نسبت به آینده ناامید کنیم و هر روز داستان‌سرایی کنیم و هر روز مردم را بترسانیم، درست نیست. بله همیشه باید مواظب و مراقب باشیم، اما به چه دلیل مردم را بی‌جهت ‌ترسانده و به چه دلیل تصویرهای سیاه برای جامعه ترسیم می‌شود؟»
یکی از حوزه‌هایی که دولت به نظر خودش و حامیانش در طول 42 ماه فعالیت موفق عمل کرده و آن را فتحی بزرگ تحلیل می‌کنند در حوزه سیاست خارجی و روابط بین‌الملل، به ویژه موضوع پرونده هسته‌ای است. تمجید از عملکرد دولت به قدری در موضوع پرونده هسته‌ای اغراق‌آمیز بوده است که یک دیپلمات در این باره می‌گوید؛ دستاوردی مانند توافق هسته‌ای تا حدی بزرگ است که به تنهایی می‌تواند سبب مثبت شدن کل کارنامه دولت یازدهم در طول سه سال گذشته‌ شود. یکی از نمایندگان پیشین مجلس نیز معتقد است که هر چند گرفتاری و تمرکز روی برجام سبب شده است دولت از عرصه‌های دیگر سیاست خارجی مانند روابط دوجانبه و روابط منطقه‌ای بازبماند، اما برجام سبب رفع موانع و تهدیدهای جهانی ایران شده است. بی‌تردید بزرگ‌ترین موفقیت دولت روحانی پیش از روی کار آمدن ترامپ که در همه جا از آن بهره‌برداری می‌کردند، موضوع هسته‌ای بود. نتایج انتخابات آمریکا معادلات اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان را بر هم زد؛ چرا که با انتخاب ترامپ نگرانی‌ها نسبت به بر هم خوردن برجام و ادامه روند تعامل با غرب به اوج خود رسیده است. ظریف بلافاصله در واکنش به انتخاب ترامپ گفت: «هر کس رئیس‌جمهور آمریکا باشد باید واقعیات جهان و منطقه ما را به درستی بشناسد و با آن با واقع‌گرایی مواجه شود. ایران و آمریکا روابط سیاسی ندارند؛ اما آنچه آمریکا به عنوان یک تعهد بین‌المللی چندجانبه در برجام پذیرفته است را باید اجرا کند.» آقای روحانی هم در جلسه هیئت دولت گفت که نتیجه انتخابات آمریکا، اثری در سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران ندارد. این تعابیر به خوبی نشان می‌دهد که دولت به شدت نگران چگونگی رویارویی دولت جدید آمریکا با مسئله برجام است و نباید فراموش کرد که ترامپ در برنامه‌های انتخاباتی خود به شدت به روند این مذاکرات حمله کرده بود. البته، این نکته را نیز نباید از خاطر برد که بین شعارهای انتخاباتی و اعلام مواضع در جایگاه تصمیم‌گیری فاصله وجود دارد و باید منتظر باشیم تا ببینیم ترامپ در جایگاه ریاست‌جمهوری چه سیاستی را در مواجهه با برجام اتخاذ خواهد کرد. در این بین انتخاب ترامپ با دیدگاه‌های تندش در بحث توافق هسته‌ای تمام دستاوردهای دولت را به کما برد. ترامپ پیش از انتخاب با انتقاد شدید از برجام در اجلاس سالیانه کمیته روابط عمومی آمریکا و رژیم صهیونیستی (آیپک) اعلام کرد، اولویت نخست کارش پس از پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، لغو توافق هسته‌ای ایران خواهد بود. وی تأکید کرد: «مهم‌ترین اولویت در کاخ سفید برچیدن توافق هسته‌ای آمریکا با ایران خواهد بود.» وی مدعی شد: «این توافق یک فاجعه برای آمریکا و اسرائیل است.» با این وضعیت تنها کارنامه درخشان دولت که قدرت مانور در همه عرصه‌ها شده بود به نقطه ضعف دولت تبدیل شد.

ارزش افزوده نفت در پالایش نه خام‌فروشی؛ روحانی با اشاره وضع صنعت نفت در طول این چند ماه و چگونگی دستیابی به پیشرفت‌های قابل ملاحظه اظهار داشت: «پیش از برجام، یعنی در ١٠ ماهه نخست سال ٩٤ شرایط ما این‌گونه بوده که مجموعه تولید نفت خام و میعانات گازی سه میلیون و ٢٥٠ هزار و صادرات یک میلیون و ٣٤٨ هزار بوده است که در چهار ماه سال ٩٥ تولید چهار میلیون و ١٢٤ هزار بشکه در روز و صادرات ٢ میلیون و ٣٨٢ هزار بشکه در روز بوده است.» اصل تولید نفت خوب است، اما مزیت اصلی تولید نفت در ارزش افزوده پالایش آن است و خام‌فروشی افتخار نیست و تازه با راهبرد اقتصاد مقاومتی هم منافات دارد. ضمناً وزیر نفت از افزایش میزان تولید نفت ایران به بیش از 8/3 میلیون بشکه در سال 95 خبر داد و گفت که صادرات نفت خام نیز به بیش از دو برابر رسیده است و هیچ وقت آمارهای بالای چهار میلیون بشکه را ذکر نکرده است.
دلایل اینگونه سخنرانی‌ها را باید در ناتوانی دولت یازدهم در عمل به شعارهایی دانست که در آستانه انتخابات و در جریان رقابت‌های انتخاباتی مطرح کرده و اکنون دولت در حالی به روزهای پایانی خود نزدیک می‌شود که بسیاری از آن شعارها هنوز تحقق نیافته و البته مشکلات مردم در همان عرصه‌ها افزایش یافته است. بهبود وضعیت محیط کار، ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری، تأمین مسکن ارزان و مهار قیمت آن، مقابله با فساد و ایجاد عدالت اقتصادی، توزیع عادلانه ثروت برای بهبود وضعیت معیشت مردم و بالا بردن واقعی درآمد خانوارها و ده‌ها شعار دیگر که دولت یازدهم به واسطه وعده آنها به پیروزی رسید و الان در ماه‌های پایانی هیچ یک از آن شعارها و وعده‌ها فرجام خوبی ندارند و بسیاری از آنها نسبت به دوره قبل در وضعیت بدتری قرار گرفته‌اند. اگر براساس چگونگي حركت به سمت تحقق اهداف چشم‌انداز بخواهيم از عملكرد دولت ارزیابی داشته باشیم، مؤلفه‌هايي چون؛ وضعيت حقوق مالكيت، بهره‌وري، اصلاح زیرساخت‌ها، اصلاح بانک‌ها، فضاي كسب‌وكار، فساد مالي، شفافيت اطلاعات، خصوصی‌سازی، رقابتی شدن اقتصاد و وضعيت بخش‌هاي مولد در اقتصاد ملي بسیار جای تأمل و بررسی کارشناسی دارد. 

 مصطفی قربانی/ کارآمدی که در یک معنای کلی و عمومی می‌توان از آن به «توفیق در حل مشکلات و رفع چالش‌های پیش‌روی مردم و نظام و همچنین ارتقای موقعیت کشور در نظام بین‌الملل» تعبیر کرد،‌ از کارویژه‌های اساسی دولت‌ها محسوب می‌شود. انجام بهینه این کارویژه نیز تا حد زیادی به افراد و دیدگاه‌هایی وابسته است که دولت را اداره می‌کنند. به تعبیری، میان توانمندی افراد و اینکه آیا دارای دیدگاه‌هایی پویا و معضل‌گشا برای حل مسائل کشور هستند و مسئله کارآمدی نظام، نسبتی مستقیم وجود دارد. به میزانی که مدیران و کارگزاران از توانمندی و شایستگی بیشتری برخوردار باشند، امید بیشتری وجود دارد که کارآمدی نظام نیز تقویت شود. درست بر همین اساس است که باید انتخابات، به مثابه گذرگاه چرخش نخبگان، را یکی از مهم‌ترین عرصه‌های سرنوشت‌ساز برای کشور دانست. در واقع، افزون بر اهمیت سیاسی انتخابات در حوزه‌هایی چون پشتوانه بودن برای نظام و تقویت امنیت ملی، تقویت حضور و مشارکت مردم در حوزه سیاست و تجلی‌بخشی به مردم‌سالاری دینی در کشور، تحکیم مجاری ارتباطی نظام با مردم و...، یک مسئله فوق‌العاده حائز اهمیت در ارتباط با انتخابات، مسئله کارآمدی نظام است؛ به این معنا که انتخابات، فراتر از مبارزات انتخاباتی و اینکه عرصه‌ای است برای جابه‌جایی و چرخش نخبگان، به دلیل ارتباطش با مسئله کارآمدی موردتوجه جدی قرار دارد. به بیان دیگر، در انتخابات از آنجا که دیدگاه‌ها و شخصیت‌های متعددی برای اداره کشور مطرح می‌شوند، مسئله مهم صرفاً جابه‌جایی برخی نخبگان و روی کارآمدن نخبگانی دیگر نیست؛ بلکه مسئله مهم‌تر این است که کدام شخصیت‌ها و دیدگاه‌ها بهتر می‌توانند کشور را اداره کنند و در حل‌ و رفع مشکلات پیش‌روی نظام و مردم توفیق بیشتری به دست آورند.
به تعبیر دیگر، انتخابات صرفاً در «جنگ بر سر مواضع» (‌War of positions) خلاصه نمی‌شود؛ بلکه به یک معنای دقیق‌تر، جنگ و دعوای اصلی باید بر سر کارآمدی به جریان بیفتد و مسئله مهم این باشد که کدام دیدگاه، افراد یا جریانی می‌تواند کشور را به نحو مطلوب‌تر، کارآمدتر، مشکل‌گشاتر و بهتر اداره کند. بنابراین، در ورای جنجال‌ها، هیاهوها و تبلیغات احزاب و جریان‌های سیاسی باید دید که کدام‌یک از آنها شناخت عمیق و دقیقی از مشکلات و مسائل موجود داشته و همچنین از توان ارائه راه‌حل‌های عملی و متناسب برخوردار است. 
از این رو، همانگونه که پیشتر نیز گفته شده، یکی از مهم‌ترین معیارهای انتخاب اصلح، دقت در شعارها و برنامه‌های نامزدها است، باید ببینیم، شعارها و برنامه‌های کدام‌یک از آنها بیشتر معطوف به مسئله کارآمدی و ارتقای موقعیت و وضعیت کشور و نظام است. در همین زمینه می‌توان تبلیغات و برنامه‌ریزی‌های انتخاباتی جریان‌ها و احزاب سیاسی را به دو نوع عمده تقسیم کرد:
1- کسانی که دغدغه اصلی‌شان روی کار آمدن و به دست گرفتن قدرت و شریک کردن اطرافیان و نزدیکان خود در قدرت است؛ اینان افزون بر اینکه از ارائه راه‌حل‌های جدی و دقیق برای حل مسائل کشور ناتوان هستند، مهم‌ترین تبلیغات و برنامه‌های‌شان معطوف به «تخریب رقیب» و آشفته‌سازی فضای سیاسی، ترویج دوقطبی‌های کاذب و مخرب، دامن زدن به شایعات، تهمت‌ها و تخریب‌های متعدد است. 
2- کسانی که دغدغه اصلی‌شان خدمت به مردم و نظام و برنامه‌های‌شان معطوف به مسئله کارآمدی است، هم برنامه‌محور بوده و هم در تبلیغات و فعالیت‌های انتخاباتی، بیش از آنکه بخواهند رقیب خود را متهم کرده و وی را تخریب کنند، به نقد علمی و واقعی برنامه‌های وی می‌پردازند. جریان‌های این دستی معمولاً از آشفته‌سازی فضای سیاسی می‌پرهیزند و خود را به رعایت خطوط قرمز نظام مقید می‌کنند. 
خلاصه اینکه به نظر می‌رسد با توجه به مشکلات کشور، کارآمدی ‌باید در مرکز ثقل دغدغه‌ها و برنامه‌های جریان‌های سیاسی و افرادی باشد که آهنگ ورود به فضای انتخاباتی و اعلام نامزدی دارند. این مسئله برای جریان انقلابی کشور ضرورتی مضاعف دارد؛ زیرا اثبات کارآمدی این جریان در حوزه عمل، به معنای منزوی کردن جریان غربگرا در داخل کشور و ضمانتی برای اعتقاد مردم به کارآمدی و صحت دیدگاه‌های انقلابی آنان است. به تعبیر دقیق‌تر، کارآمدی باید بیش از سایرین مورد توجه جریان انقلابی باشد؛ چرا که ادامه حیات این جریان وابسته به این مسئله است.

  محسن فخری/ «بی‌بی‌سی فارسی» یکی از فعال‌ترین رسانه‌های ضد ایرانی که از همان ابتدا توجه ویژه‌ای به موضوع زنان در جامعه ایران داشت و سعی می‌کرد موضوعات مربوط به این بخش از جامعه را بزرگ‌نمایی کرده و آن‌گونه که خود می‌پسندد تحلیل و بازنمایی کند در بخش ویژه «صد زن» که مدت‌هاست فعالیتش را با هدف معرفی استانداردهای مدنظر «بی‌بی‌سی» برای زنان آغاز کرده است، قصد دارد فیلم‌هایی از زندگی روزمره صد زن شاغل ایرانی را منتشر کند. برنامه‌ای که می‌توان آن را قطعه تازه‌ای از جورچین این شبکه برای تغییر و دگرگونی هویت زن ایرانی دانست. البته باید گفت، متأسفانه در سال‌های اخیر و با گسترش پوشش شبکه‌های ماهواره و انفعال دستگاه‌های عریض و طویل فرهنگی تا حدودی نیز موفق بوده‌اند و بروز و ظهور آن را می‌توان در اوضاع پوشش کلان‌شهرهایی، مانند تهران به وضوح مشاهده کرد.
برای درک بهتر آنکه این شبکه چه اهدافی را در پس پخش این فیلم‌ها دنبال می‌کند، تنها یک نمونه از این فیلم‌ها را بررسی می‌کنیم. در فیلم کوتاهی که ادعا می‌شود فردی به نام «معصومه» معاون اجرایی چند دبیرستان در تهران آن را فرستاده است، تصاویری از کارهای روزانه او را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد زنان در ایران با محدودیت‌های فراوانی روبه‌رو هستند و در یک محیط نامساعد و پر از سختی زندگی می‌کنند! فیلم با تصویر بی‌حجاب از این فرد آغاز می‌شود؛ در حالی که با یک گوشی آمریکایی از خود در حال مسواک زدن فیلمبرداری می‌کند! تصویر دوم این فیلم، اولین برخورد معصومه با فضای بیرون از خانه است؛ تصویری از شهری با هوای آلوده که چند ساختمان نیمه‌کاره در آن وجود دارد! پس از ارائه این تصویر و ایجاد ذهنیت اولیه برای بینندگان از فضای جامعه، دوربین دوباره به داخل خانه برمی‌گردد و زنی را نشان می‌دهد که با وجود زمان کم، به فکر دانه دادن به پرنده در پشت پنجره است و زمانی را برای آماده کردن غذای فرزند شاغلش اختصاص می‌دهد؛ اما بی‌بی‌سی دوباره در سکانس بعدی به سراغ مواجهه یک زن ایرانی با فضای خارج از خانه می‌رود و این‌گونه القا می‌کند که بیرون از خانه محدودیت‌های مشکل‌ساز فراوانی منتظر زنان است! در این قسمت معصومه که در دقایق ابتدایی فیلم بی‌حجاب بود، در حال سر کردن مقنعه از خانه که تلاش شده بود در همین تصاویر اندک محیط امن و آرام نشان داده شود، خارج ‌شود! مواجهه سوم نقش اول این فیلم با جامعه ایران آغاز خروج وی از خانه است. این بخش نشان می‌دهد که این فرد سوار ماشین شخصی‌ خود می‌شود و همزمان با آن جمله «معصومه می‌گوید به دلیل کیفیت پایین حمل‌و‌نقل عمومی با وسیله شخصی به محل کارش می‌رود» زیرنویس می‌شود! و سکانس بعدی نیز که شامل تصاویری از پوشه‌های فراوان و یک دستگاه رایانه بر روی میزی در یک مدرسه دولتی است، این پیام را به مخاطب القا می‌کند که این خانم در مدرسه حجم زیادی از کار را انجام می‌دهد و درست به موازات انتقال این پیام جمله‌های «او 23 سال سابقه کار دارد؛ ولی هنوز استخدام رسمی نشده است» زیرنویس می‌شود.
این تنها نمونه‌ای از صد فیلمی است که این شبکه قصد دارد برای مخاطبان خود به نمایش درآورد. فیلم‌ها تصاویر سیاهی از وضعیت زنان در ایرانی را به مخاطب خود القا می‌کنند و نگاه زنان کشورمان را نسبت به پیرامون خود و آنچه درباره جایگاه زن مسلمان ایرانی تعریف می‌شود، تغییر می‌دهد! تغییری که می‌تواند رسانه‌های ضد انقلاب، از جمله شبکه سلطنتی انگلستان را با هدف تغییر در جامعه ایران نزدیک و نزدیک‌تر کند!

  یوسف غریبی/ در فرهنگ عمومی مردم ایران زمین ضرب‌المثل «نعل وارونه زدن» به معنای رد گم کردن و به اشتباه انداختن طرف مقابل است که به نظر می‌رسد مصداق بارز و کامل آن را می‌توان در رفتارهای پسابرجامی جریان اصلاح‌طلب و مجموعة دولت یازدهم مشاهده کرد. احساس خطر ناشی از عدم تحقّق وعده‌های داده شده در یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری نظیر؛ ساماندهی و بهبود وضع اقتصاد در بازة زمانی 100 روزه، چرخش همزمان چرخ زندگی مردم و سانتریفیوژها، بازگرداندن عزّت به پاسپورت ایرانی و تشکیل دولت راستگویان و از سویی ترس از ریزش آرا که بدیهی‌ترین واکنش مردم به خالی بودن دست آنان از نتایج اعتماد به شیطان بزرگ و وادادگی در مقابل کدخدا در سریال مذاکرات و برجام است؛ دولت و جریان حامی وی را بر آن داشته تا با زدن نعل وارونه و توسّل به هر وسیلة ممکن آبروی رفتة خود بازگردانند و با طرح مسائل انحرافی و حاشیه‌ای ذهن مردم را از توجّه به کارنامة ضعیف و غیر قابل قبول خود، به ویژه در پسابرجام منحرف کنند تا سرپوشی بر خسارت‌های بی‌شمار این جریان به کشور و ملّت عزیز و آگاه ایران اسلامی باشد؛ چرا که برجام به مثابه مهم‌ترین دستاورد دولت تدبیر و امید زمین خورده است؛ لذا به هر دری می‌زنند تا معیار و ملاک قضاوت مردم چیزی جز عملکرد دولت باشد.
طرح مباحثی چون برداشتن سایه جنگ از سر کشور یا این موضوع که اگر برجام نبود ما را به سمت برنامة نفت در برابر غذا می‌بردند، برای رد گم کردن از عواید نداشتة برجام است تا در سایة آن برای برجام‌شان دستاورد درست کنند.
البته، محض یادآوری آقای رئیس‌جمهور عرض می‌کنیم که برخلاف آنچه ادعا می‌کنند که کلاه سرشان نمی‌رود؛ تاریخ یک دهه گذشته خلاف آن را نشان می‌دهد. آنجا ایشان مدیریت مذاکرات هسته‌ای با چند کشور اروپایی را در زمان دولت اصلاحات بر عهده داشتند و با اعتماد به اروپایی‌ها و با وجود داشتن عمامه، کلاه سرشان رفت و تأسیسات هسته‌ای کشور پلمب و تعطیل شد.    
آقای روحانی این روزها در حالی «دغدغه خود را تحقق کامل جمهوریت و اسلامیت»  می‌خوانند که پیش از آن در همایش فرماندهان و مسئولان نیروی انتظامی اعلام کرده بودند: «وظیفه نیروی انتظامی اجرای اسلام نیست.»
رئیس‌جمهوری در حالی توصیه به اخلاق‌مداری و ملایم‌تر کردن لحن‌ها کرده و از اختلاف‌افکنی‌ها انتقاد می‌کند که انگار فراموشش کرده‌اند که منتقدان خودشان را با القابی چون؛ ترسو، بی‌سواد، بی‌شناسنامه، متحجر، دلواپس و کاسب تحریم به جهنم حواله داده و خود منشأ اختلاف بوده‌اند.
نعل وارونه زدن‌های دولت و حامیان آن به موارد ذکر شده محدود نبوده و سخنگوی دولت پیش از این در یک حرکت نمایشی و تبلیغاتی ضمن ناعادلانه خواندن حذف دهک‌های ثروتمند جامعه از دریافت یارانه اعلام می‌کند: «یارانه در زندگی بسیاری از خانواده‌ها مؤثر است.» در حالی که خودشان طی چند سال گذشته تعابیر مختلفی درباره پرداخت یارانه‌ها همچون شب عزای دولت و... را به کار برده و انواع و اقسام انتقادات را به دلیل پرداخت آن متوجه دولت سابق کرده و آن را گداپروری می‌خواندند. به هر حال، به نظر می‌رسد نعل‌های وارونه با نزدیک شدن به ایام انتخابات بیشتر و بیشتر خواهد شد تا به گمان دولتی‌ها و حامیان‌شان در سایه آن عملکرد ضعیف و غیر قابل قبول‌شان به فراموشی سپرده شده و با دادن نشانی‌های غلط به مردم توجه آنها از دستان خالی دولت در عرصه‌های مختلف منحرف شده و به سمت مسائل بی‌اهمیت و حاشیه‌ای سوق یابد. اما مردم ما فهیم، آگاه و هوشیارند و به خوبی‌ شرایط را تشخیص می‌دهند.