مصطفی افضلزاده/ در آستانه انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای شهر و روستا و ضرورت توجه به نگاه تحلیلی بیرونی به این رویداد مهم سیاسی پای صحبتهای یکی از روزنامهنگاران و تحلیلگران شبکه المیادین نشستیم تا درباره انتخابات و مسائل مربوط به آن با وی گفتوگو کنیم.
«علی هاشم» خبرنگار ارشد سابق بیبیسی و الجزیره است که چند سالی است به شبکه المیادین پیوسته و کارشناس حوزه ایران است. متن گفتوگوی ما را با وی بخوانید.
* چطور میتوانیم نظام انتخاباتی ایران با کشورهای غربی را مقایسه کنیم؟
دموکراسی در ایران که آن را با نام «مردمسالاری دینی» توصیف میکنند، با شیوه دموکراسی غربی تفاوتهای زیادی دارد. در ایران گزینشی وجود دارد تا فردی که مخالف انقلاب اسلامی، عقاید و پایه نظام ایران است، اجازه ورود به قدرت را پیدا نکند. هدف شورای نگهبان، تأیید صلاحیت نامزدهای مناسب و اصلح برای انتخابات است؛ افرادی که قانون را قبول دارند و تلاش خواهند کرد در چارچوب آن به مردم خدمت کنند.
* غربیها و کسانی که مخالف حاکمیت در ایران هستند، میگویند که عملکرد شورای نگهبان مغایر با دموکراسی است و تلاش میکنند آن را تضعیف کنند، نظر شما در این باره چیست؟
مقام ریاستجمهوری شوخی نیست. رئیسجمهور کسی است که سیاستهای یک کشور را به اجرا میگذارد، پس هر کسی که به این مقام میرسد، باید به اندازهای قوی باشد که از این فیلترها عبور کند. بگذارید سؤالی از شما بپرسم، آیا در آمریکا یک کمونیست میتواند رئیسجمهور شود؟ این امر ممکن نیست. در آمریکا نیز روش مخصوص تأیید صلاحیت وجود دارد، اما حداقل در ایران این روش مشخص و قانونی است.
* پس شما میگویید در آمریکا هم نامزدهایی که با سیاستهای کلان آن کشور تناسبی ندارند، رد صلاحیت میشوند؟
فقط آمریکا این گونه نیست، همه کشورها یک روش خاص دارند. هر کشوری قوانین مخصوص به خود را دارد. انگلستان روش مخصوص خود را دارد، در آلمان و کشورهای دیگر نیز همینطور. این روشها از به ریاست رسیدن کسانی که مخالف قانون آن کشور باشند ممانعت خواهد کرد. برای نمونه آیا یک ضد اسرائیلی میتواند رئیسجمهور آمریکا شود؟ ممکن نیست. این موضوع به این دلیل است که آنها قوانین خود را دارند. این قوانین ممکن است برای مردم روشن نباشد، اما در افکار عمومی و رسانهها جا افتاده است.
* با توجه به سیاستهای خارجی نامزدهایی که در حال حاضر برای مبارزه انتخاباتی آماده میشوند، ارزیابی شما درباره سیاستهای خارجی این نامزدها چیست؟
سیاست خارجی روحانی را دنبال کردهام و سیاست خارجی رئیسی و حتی قالیباف را میشناسم. سیاست خارجی روحانی در چهار سال گذشته، این گونه بوده است که وی آغوش خود را برای غرب باز گذاشته است، ولی این اقدام به بهبود روابط ایران در منطقه منجر نشده است. با این وجود به نظرم، چارچوب سیاست خارجی ایران تغییر نمیکند. چه احمدینژاد، چه روحانی و چه بقیه رئیسجمهورها بودهاند، اما چیزی که در سیاست خارجی ایران تغییر میکند لحن آن است. روش سیاست خارجی این کشور مشخص است. ایران سیاست خود را درباره فلسطین تغییر نخواهد داد، حمایت از مقاومت را متوقف نخواهد کرد، هر رئیسجمهوری که باشد و از هر گروه و حزبی که باشد؛ اصلاحطلب یا اصولگرا یا محافظهکار. ایران حداقل برای چند سال آینده رابطه خوبی با آمریکا نخواهد داشت و روابط خود را با این کشور تغییر نخواهد داد.
این مسئله به این دلیل نیست که یک رئیسجمهور بخواهد و دیگری نخواهد؛ بلکه به دلیل وجود رکن و اساس انقلاب اسلامی است. بنابراین آمریکا روش خود برای مذاکره با ایران را تغییر نخواهد داد. هر کسی که در ایران رئیسجمهور شود این رویکرد را تغییر نخواهد داد.
* اینکه سازوکاری وجود داشته باشد که سیاست خارجی کشور با تغییر رئیسجمهور خیلی تغییر نکند خوب به نظر میرسد و تصور میکنم این ثبات را مدیون رهبری نظام هستیم، نظر شما چیست؟
بله، در واقع آیتالله[العظمی] خامنهای فردی است که این تعادل را برقرار میکند. بدون مراقبت و نظارت رهبری ایران بر این مسائل، شاید همه چیز تغییر کند. به دلیل اینکه ایشان میداند که علایق و منافع ایران چیست، ایشان سیاستهای انقلاب اسلامی را اعمال میکند. تا زمانی که ایران در حال تنظیم این سیاستها است، هیچ رئیسجمهور یا وزیر خارجهای نمیتواند آنها را تغییر دهد. ممکن است روش مذاکره آنان و لحن صحبت متفاوت باشد، اما هیچ تغییری در اصل آن صورت نخواهد گرفت.
* رهبر معظم انقلاب در صحبتهای اخیر خود اشاره کردند که رئیسجمهور آینده ایران باید برای اداره کشور به توان داخلی تکیه کند نه اینکه به کمک خارجیها دل ببندد، نظر شما در این باره چیست؟
آیتالله[العظمی] خامنهای پیشتر گفته بودند که 60 درصد مشکلات ایران، از داخل ایران است و این مشکلات از تحریمها ناشی نمیشوند. چیزی که ایشان میخواستند در آن زمان بگویند این بود که نباید کسی به برداشتن تحریمها وابسته باشد تا تغییری در کشور مشاهده کند. هیچ کس نباید بگوید که اگر آمریکا از ایران راضی باشد و به توافق برسیم همه چیز درست میشود و اگر آمریکاییها ناراضی باشند همه چیز خراب میشود. ایشان میخواهد بگوید که راهحل مشکلات را در داخل جستوجو کنند و به دنبال امتیاز دادن به کشورهای غربی و ایالات متحده آمریکا نباشند.
* حالا که کمتر از یک ماه به برگزاری انتخابات مانده، رسانههای خارجی تلاش زیادی برای تأثیرگذاری بر انتخابات ایران دارند، اولویت اول آنها در این باره چیست؟
غربیها میدانند که انتخابات ایران خیلی مهم است. برایشان مهم نیست که چه کسی رئیسجمهور ایران شود. چیزی که بیشتر برای آنها مهم است تعداد افرادی است که رأی خود را به صندوق میاندازند. غربیها میدانند که هرچه مردم بیشتری رأی بدهند، اثبات میکند که جمهوری اسلامی ایران هنوز زنده است و این به معنای همهپرسی مشروعیت انقلاب اسلامی است. پس تعداد افرادی که رأی میدهند برای آمریکا مهم است؛ زیرا هر رأیی که داده میشود، رأی برای انقلاب اسلامی ایران است.
* در چند سالی که رهبر معظم انقلاب بر مسائل اقتصادی تأکید دارند، ایشان در توضیح اهمیت این موضوع گفتند که دشمنان تلاش دارند این موضوع را علیه ایران به کار بگیرند. چرا دشمنان در تلاش چنین اقدامی هستند و نقش رئیسجمهور بعدی در حل این ضعف چیست؟
آیتالله[العظمی] خامنهای طی چند سال گذشته در هر موقعیتی بر اقتصاد تأکید کردند. به نظرم ایشان معتقدند که رضایت اقتصادی و آبادانی اقتصادی، استقلال سیاسی را ارتقا خواهد داد. ایشان اعتقاد دارند که اگر مردم بتوانند پول را خودشان به دست بیاورند، کالاها را خودشان در کارخانهها تولید کنند و کالاها را از کارخانههای داخل خریداری کنند، هیچ کشور خارجی نمیتواند به ایران فشار وارد کند و اینگونه تحریمها نیز بیمعنا خواهند
بود.
این مسئله به این دلیل است که ایشان خوب میدانند پول نفت همیشه در دستان خارجیهاست، در حالی که کارخانهها، صنعت، کشاورزی و هر چیزی که ایرانیها میتوانند در داخل توسعه دهند در دستان خود آنهاست. زمانی که آنها بتوانند آنچه را که دارند تحت تسلط خود دربیاورند، هیچ کسی نمیتواند به ایران فشار وارد کند و ایران نیز مجبور نیست به آنها امتیاز
بدهد.
* بسیاری از مؤسسات و اندیشکدههای خارجی میگویند، ایران در حال نفوذ به مسائل داخلی دیگر کشورهاست، آیا حضور ایران در منطقه به ضرر کشورهایی مانند سوریه، عراق و لبنان است؟
زمانی که ایران به حزبالله کمک میکرد، لبنان تحت اشغال اسرائیل بود. اسرائیل در بیروت بود. مسئله کمک ایرانیان به حزبالله نبود. اسرائیل داخل خاک لبنان بود. بنابراین، این کمک خیلی ارزشمند بود و مردم لبنان قدردان این کمک بودند، زیرا این کمک باعث شد که کشورشان آزاد شود. همین کمک به فلسطین هم میشود. اسم این کار کمک است و نه دخالت. فکر میکنید اگر ایران از مقاومت در فلسطین حمایت نمیکرد، غزه آزاد میشد؟ فکر میکنید که فلسطینیان میتوانستند از خودشان
دفاع کنند؟
برخی میگویند که این تاکتیک ایران برای حاکمیت و تسلط بر منطقه است. درباره سوریه و عراق، من دخالت ایران در سوریه و عراق را با توجه به اینکه خود دو کشور چنین درخواستی را داشتهاند، به عنوان روشی میبینم که ایران برای نگه داشتن متحدانش و برای ارتقای امنیت ملیاش در پیش گرفته است؛ چرا که اگر سوریه شکست بخورد، پیامدهای آن متوجه ایران خواهد شد و هدف بعدی داعش ایران خواهد بود.