آیت‌الله سبحانی گفت: مسئله تزكيه و تهذيب نفس، يكى از اهداف سماوى است كه انبيا براى نشر آن ارسال شده‌اند و آيات قرآن غالباً تزكيه را پيش از تعليم مطرح مى‌كند. تزكيه در حقيقت كندن ريشه‌ها و علف‌هاى زائد در صفحه روح و روان است تا در سايه پاكى زمين دل، درخت فضيلت رشد كند و به بار نشيند. طريق تزكيه چيست؟ طريق تزكيه، تلاوت قرآن و تأمل در آيات آن و بهره‌گيرى از سخنان اميرمؤمنان(ع) در نهج‌البلاغه و ديگر روايات معصومين(ع) و انجام فرايض و نوافل است.
ام‌حبیبه
امّ‌حبیبه دختر ابوسفیان، با نام اصلى «رَمله»، از قبیله بنی‌امیه بود. مادرش صفیه بنت ابی‌العاصنام نام داشت. رمله هفده سال پیش از بعثت پیامبر(ص) به دنیا آمد. او با علایق خانوادگی و سنن ریشه‌دار قبیلگی و وابستگی‌های طبقاتی قطع رابطه كرد و به اسلام گروید، او از جمله زنانى است كه در اسلام آوردن، بر ديگران پيشى گرفت. او با عبیدالله‌بن‌ جحش‌اسدی ازدواج كرد و در دوران آزار و اذیت کافران، در هجرت حبشه جزء مهاجرین بود. در همان سرزمین فرزندشان حبیبه به دنیا آمد و با تولد فرزند، کنیه‌اش امّ‌حبیبه شد.
اما عبیدالله در سال هفتم هجری از اسلام دست برداشت و در حبشه مسیحی شد و از همسرش خواست تا او نیز به این آیین بپیوندد، اما وی نپذیرفت و بر دین اسلام پافشاری کرد و از همسرش جدا شد. شوهر او در همان‌جا درگذشت. پس از فوت عبیدالله، پیامبر(ص) از طریق عمروبن‌‌امیه ضَمرى با وى ازدواج کرد. 
روایت شده که ام‌حبیبه گفت: در خواب شوهرم را  با چهره‌‌ای بسیار زشت مشاهده کردم، با حالت ترس از خواب بیدار شدم، در این هنگام دیدم به آیین مسیحیت گرایش پیدا کرده است؛ خوابم را برایش بازگو نمودم و توجهی به آن ننمود و شراب‌خواری را پیشه خود ساخت تا مرگش فرا رسید، پس از آن شخصی به خوابم آمد و به من گفت: «ای مادر مؤمنان!»، از این خطاب هراسان شدم، طولی نکشید که ابرهه نماینده نجاشی اجازه ورود به منزلم را گرفت و به من گفت: پادشاه به تو می‌گوید کسی را از جانب خود برای ازدواجت وکیل کن، من شخصی را به دنبال خالدبن‌سعید فرستادم و او را وکیل نمودم، به ابرهه دو النگوی نقره دادم و هنگام شب، نجاشی به جعفربن ابی‌طالب برای جاری ساختن عقد دستور داد، پس جعفر حمد و ثنای الهی و شهادتین را بجا آورد، سپس گفت: «همانا رسول خدا(ص) به من نامه نوشت که امّ‌حبیبه را به ازدواج آن‌ حضرت درآورم و من نیز این کار را انجام دادم  و مهریه او را از جانب پیامبر(ص) چهار صد دینار قرار دادم...». بنا بر نظر برخی مورخان، این خواستگاری و ازدواج در سال هفتم هجرت رخ داده است. مسلمانان مهاجر، در همان سال، به مدینه آمدند. ابن‌عباس نزول آیه «عَسَی الله أَن یجْعَل بَینَکم وَ بَین الَّذین عادَیتُم مِنْهُم مَوَدَّةً»؛ امید است که خدا میان شما و میان کسانی از آنان که دشمن داشتید، دوستی برقرار کند و خدا تواناست و خدا آمرزنده مهربان است را با ازدواج پیامبر(ص) و‌ ام‌حبیبه، مرتبط دانسته است.
وقتی كه ابوسفیان فهمید دخترش با رسول خدا ازدواج كرده به منزل پیامبر(ص) آمد و از دخترش پرسید: مرا بیشتر دوست داری، یا محمد را؟ ام‌حبیبه گفت: او رسول خدا است و تو مشرکی نجس هستی.
همچنین نقل شده است؛ هنگامى که پیامبر(ص) آهنگ گشودن مکه را داشت، ابوسفیان به مدینه آمد تا با ایشان درباره افزودن به مدت صلح حدیبیه گفت‌وگو کند و آن حضرت او را نپذیرفتند. برخاست و به خانه دختر خود ام‌حبیبه رفت، همین که ابوسفیان خواست روى تشکچه‌ای که ویژه پیامبر(ص) بود بنشیند، ام‌حبیبه شتابان آن‌را جمع کرد، ابوسفیان پرسید که دختر عزیزم آیا مرا شایسته نشستن بر آن ندیدی، یا آن را درخور من ندانستى؟! ام‌حبیبه گفت: این بستر ویژه رسول خدا(ص) است و تو مردى مشرک و نجس هستی. ابوسفیان از این رفتار دخترش سخت برآشفت و خانه وی را ترک کرد. 
بیش از 60 حدیث در كتب صحیحین از ام‌حبیبه نقل شده است. وی در ۴۴ق در ۷۴ سالگی درگذشت. روایتی نقل شده که وی به دمشق نیز سفر کرده است. حتی برخی، وفات او را در همانجا دانسته‌اند و در کنار گورستان باب‌الصغیر نیز مزاری به وی منسوب شده است. اما چنانکه در برخی روایات معتبر آمده، وی در مدینه درگذشت و همانجا نیز مدفون شد.

 وجود مبارك امام سجاد(ع) گذشته از آن بيانات نوراني كه در صحيفه سجاديه يا نامه‌هاي خصوصي و كلمات قصار دارد، يك رساله پنجاه اصلي درباره حقوق دارد، طرزي اين رساله پنجاه اصلي را تنظيم كرده است كه بين تشريع و تكوين تطابق باشد؛ يعني صِرف حق را بيان نكرده است، بلکه منشأ حق، كيفيت انتشار فروع از آن اصول و كيفيت ظهور آن اصول در اين فروع را در اين پنجاه اصل مشخص كرد، سپس فرمود: «فَهَذِهِ خَمْسُونَ حَقَّا» فرمود همان‌طوري كه در جهان خداست و لاغير! حاكميّت جهان به عنايت الهي است و لاغير و همه امور تحت تدبير اراده الهي‌اند و لاغير كه «لِلّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، «وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُوَ» در مسئله حقوق هم اوّلين حق، حقّ توحيد است و لاغير! ساير حقوقي كه به معرفت نفس، معرفت افعال، معرفت اسما، معرفت اجزا، شئون مربوط به اجزا برمي‌گردد، زيرمجموعه توحيد است؛ يعني اصل عالَم خداست و همه امور مظاهر فيض او هستند. در جريان حقوق، اصلِ حق توحيد است و همه حقوق از توحيد سرچشمه مي‌گيرد، اين عصاره تحليل آن حضرت است در اين رساله پنجاه حقّي.

اهمیت خلوص در توحید
فرمود آنچه در جهان حاكم است فيض خدا، فعل خداست و لاغير! آنچه در جهان هست، فيض اوست و لاغير! چون تنها منشأ هستي‌بخش اوست، تنها منشأ لطف و كَرم و علم اوست، بايد از منشأ علم و كَرم پيروي كرد؛ پس بايد خدا را شناخت، بايد او را پرستيد، بايد حرف او را اطاعت كرد؛ لذا اوّلين حق، حقّ توحيد است، بعد حقوق ديگر. وقتي اين را در مقدمه به عنوان طليعه ورود در «رسالة الحقوق» ذكر فرمود، آن‌گاه مي‌فرمايد: «أما الأوّل»؛ اوّلين حق اين است كه او را بشناسي و او را عبادت كني! مشكل ما اين است كه ما در توحيد، خالص نيستيم، هر كس در توحيد خالص بود، هم خير دنيا دارد، هم خير آخرت. اين بيان نوراني قرآن كريم با بعضي از روايات اهل بيت(ع) خوب تبيين شد، در قرآن فرمود: «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ» يعني اكثر مردم گرفتار يك شرك رقيقي‌اند. فرمود سرّش اين است اينكه مي‌گوييد: «لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَكْت‏» اگر فلان كس نبود مشكل ما حلّ نمي‌شد؛ فلان كس را چه كسي آفريد، فكر او را چه كسي آفريد، قلب او را چه كسي به شما متوجه كرد، آن رابطه بين شما و او را چه كسي برقرار كرد، چرا آن «فيّاض علي الاطلاق» را نمي‌بينيد؟ فرمود همين كه مي‌گوييد: «لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَكْت‏» اين يك نحوه شرك است، در بخشي از تعبيرات مي‌گويند اوّل خدا دوم فلان كس، خدا اوّلي نيست كه دومي داشته باشد: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ» بايد گفت خدا را شكر مي‌كنيم كه از اين راه مشكل ما را حلّ كرده است. 
اين دعاهاي روز چهارشنبه و ايام ديگر را مي‌بينيد که مي‌گوييم: «هُوَ الَّذِي أَمْرَضْتُ وَ شَفَيْتُ»؛ خدايا اگر بيماري هست در اثر يك سلسله عواملي است كه مخلوق تو هستند، درمان هست از ناحيه لطف توست. بنابراين توحيد محض؛ يعني خدا هست و لا شريك له، باور ما هم اين باشد كه او ما را آفريد و او ما را اداره مي‌كند و او ما را تأمين مي‌كند؛ «و لا شريك له»، آن وقت اين حقوق پنجاه‌گانه كه اصل آن توحيد است نسبت به ساير اعضا و جوارح ما هم معنا پيدا مي‌كند، اين هم يك مطلب.

بدن ما غیر از ماست!
مطلب ديگر اينكه حضرت در تبيين رساله حقوق كه پنجاه حق ذكر مي‌كند، به ما مي‌گويد چشم شما غير از شماست، دست شما غير از شماست، گوش شما غير از شماست، همه اينها حقوقي دارند كه بايد حقوق آنها را رعايت كنيد. چگونه دست ما و چشم ما و اعضا و جوارح ما غير از ماست؟ شما مستحضريد در قيامت وقتي سخن از محكمه الهي شد، اعضا و جوارح عليه انسان شهادت مي‌دهند: «تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ»، «قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَشَهِدْتُمْ عَلَيْنا» اين مضمون برخي از آيات قرآن كريم است. دست شهادت مي‌دهد؛ يعني چه؟ يعني غير از ماست. در محكمه اگر خود متّهم سخن بگويد مي‌گويند اغراق كرده است و اگر بيگانه عليه او حرف بزند مي‌گويند شهادت داد. فرق جوهري شهادت و اقرار اين است، اگر خود متّهم بپذيرد مي‌گويند اقرار كرد، اگر ديگري عليه او سخن بگويد مي‌گويند شهادت داد؛ معلوم مي‌شود دستِ ما غير از ماست، زبان ما غير از ماست، اعضا و پوست بدن ما غير از ماست، اينها اقرار نمي‌كنند، آن دستي كه رشوه گرفته است اين دست شهادت مي‌دهد، نه اقرار، چون شخص گناه مي‌كند نه دست، زباني كه دروغ گفت و خلاف كرد؛ «تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ» خود شخص گناه كرد نه زبان، اين زبان غير از ماست و در اختيار ماست و حقّي دارد ما بايد آن حقوق را رعايت كنيم. 
رساله امام سجاد(ع) براي تبيين اين مطلب است كه زبان ما براي ما نيست و زبان ما غير از ماست و اين زبان، حقوقي دارد و ما موظفيم حقوق اين زبان را ادا كنيم و اگر حقوق اين زبان را ادا نكرديم، همين زبان در قيامت دهان را مي‌بندد، زبان شهادت مي‌دهد.
اما وقتي كلام از گوهر هستي ما درمي‌آيد مي‌شود اعتراف؛ «فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فسحقاً لا صْحاب ِالسَّعيرِ» اگر از درون ما حرف بجوشد اين مي‌شود اقرار، ولي اگر از اعضا و جوارح بيروني سخن شنيده شود اين مي‌شود شهادت؛ معلوم مي‌شود دست ما غير از ماست، امانت الهي است و در اختيار ماست و حقوقي دارد.

اهمیت رساله حقوق
 اين رساله پنجاه اصلي امام سجاد(ع) براي تبيين اين حقوق پنجاه‌گانه است كه حقّ دست شما چيست؟ حقّ چشم شما چيست؟ چه چيزي را نگاه كنيم، چه چيزي را نگاه نكنيم؟ كجا برويم، كجا نرويم؟ چه سخني را بگوييم، چه سخني را نگوييم؟ مبادا اگر در جايي رفتيم سخني شنيديم به عنوان خبرنگار بوديم به ميل خود تفسير كنيم يا به ميل خود ـ خداي ناكرده ـ تطبيق كنيم، با آبروي كسي بازي كنيم؛ چون ذات اقدس الهي آبروي مؤمن را به اين آساني مورد تعرّض ديگري قرار نمي‌دهد. فرمود به ميل خودتان تطبيق نكنيد، به ميل خودتان تفسير نكنيد، امين‌الله باشيد اگر امانت را حفظ كرديد هم در دنيا محفوظ هستيد هم در آخرت؛ اما اگر ـ خداي ناكرده ـ ما با آبروي كسي بازي كرديم، ذات اقدس الهي در فرصت لازم و ضروري، آبروي ما را مستحضريد ممكن است ـ خداي ناكرده ـ از بين ببرد. اين رساله به ما مي‌فرمايد پنجاه اصل است که از توحيد شروع مي‌شود، بعد معرفت نفس و مانند آن که اينها از مسائل رسمي است.

دشواری صراط مستقیم
خدايا! آن راه مستقيمي كه شما ارائه كرديد بدون كمك اهل بيت(ع) بسيار سخت است. صراط مستقيم «أَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ أَحَدُّ مِنَ السَّيْفِ» است، در وصف صراط مستقيم با اين دو اصل ما را متوجه كردند كه از نظر معرفت و شناخت، بسيار باريك و دقيق است و از نظر عمل بسيار تند و تيز است. اگر كسي بخواهد حقّ صراط مستقيم را خوب بررسي كند، از موي باريك، باريك‌تر است. آن موهاي بسيار باريكي كه به زحمت ديده مي‌شود، اگر كسي بخواهد آنها را بنگرد و درباره آنها بحث كند، يك باصره قوي مي‌خواهد. تشخيص صراط مستقيم از اين موهاي باريك باريك‌تر است، اين از نظر معرفت و شناخت و از نظر عمل، از رفتن روي لبه تيز شمشير دشوارتر است؛ هم شناختِ وظيفه، کاری سنگين است، هم عمل به وظيفه، به هر تقدير از نظر راه مستقيم، معرفتش دشوار و عملش سخت است.

  مهدی عامری/ جهاد با کفار و ظالمان یکی از اساسی‌ترین و مهم‌ترین دستورات اسلام برای صیانت از معنویت بشر و عاری کردن جهان از شیاطین است؛ به همین دلیل مجاهدین در راه خدا درجه عظیمی در بهشت الهی خواهند داشت؛ در مقابل کسانی که بی‌دلیل جهاد را ترک می‌کنند یا آرزوی جهاد ندارند، مورد مذمت و عتاب قرار گرفته‌اند.
رویارویی با دشمنان بشریت باید با اعتماد و حسن ظن به خداوند متعال و وعده‌های او همراه باشد تا فرد در میدان کارزار شجاعانه و با اتکا به قدرتی نامتناهی به مصاف دشمن برود؛ به همین دلیل اگر فرار و عقب‌نشینی و قعود، از روی ترس، یعنی سوء‌ظن به خدا باشد، مورد خشم و غضب قرار خواهد گرفت. چنانکه قرآن می‌فرماید: 
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا لَقيتُمُ الَّذينَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ. وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلي‏ فِئَهٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ؛» ای اهل ایمان، هر گاه با گروه مهاجم کافران در میدان کارزار روبه‌رو شوید، مبادا پشت به آنها کرده و از جنگ بگریزید و هر که در روز جنگ به آنها پشت نماید و فرار کند، به طرف غضب و خشم خدا روی آورده و جایگاهش دوزخ که بدترین منزل است خواهد بود، مگر آنکه از میمنه به میسره یا از قلب به جناح برای مصالح جنگی رود یا از فرقه‎ای به یاری فرقه‌ای دیگر شتابد.» (انفال/ 16ـ15)
با این اوصاف، اگر مؤمن می‌خواهد جزء «مغضوب علیهم» نباشد، باید در کارزارهای نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در برابر دشمن غدار پا پس نکشد و کوتاه نیاید. به راستی، نتیجه سوءظن به خدا خسران دنیا و آخرت است؛ چرا که از یک سو دشمنان به وعده‌های خود عمل نمی‌کنند و از سوی دیگر از رحمت خداوند محروم می‌شود.

علی هاشم خبرنگار ارشد حوزه ایران در شبکه المیادین
مصطفی افضل‌زاده/ در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراهای شهر و روستا و ضرورت توجه به نگاه تحلیلی بیرونی به این رویداد مهم سیاسی پای صحبت‌های یکی از روزنامه‌نگاران و تحلیلگران شبکه المیادین نشستیم تا درباره انتخابات و مسائل مربوط به آن با وی گفت‌وگو کنیم. «علی هاشم» خبرنگار ارشد سابق بی‌بی‌سی و الجزیره است که چند سالی است به شبکه المیادین پیوسته و کارشناس حوزه ایران است. متن گفت‌وگوی ما را با وی بخوانید.
* چطور می‌توانیم نظام انتخاباتی ایران با کشور‌های غربی را مقایسه کنیم؟
دموکراسی در ایران که آن را با نام «مردم‌سالاری دینی» توصیف می‌کنند، با شیوه دموکراسی غربی تفاوت‌های زیادی دارد. در ایران گزینشی وجود دارد تا فردی که مخالف انقلاب اسلامی، عقاید و پایه‌ نظام ایران است، اجازه ورود به قدرت را پیدا نکند. هدف شورای نگهبان، تأیید صلاحیت نامزدهای مناسب و اصلح برای انتخابات است؛ افرادی که قانون را قبول دارند و تلاش خواهند کرد در چارچوب آن به مردم خدمت کنند.

* غربی‌ها و کسانی که مخالف حاکمیت در ایران هستند، می‌گویند که عملکرد شورای نگهبان مغایر با دموکراسی است و تلاش می‌کنند آن را تضعیف کنند، نظر شما در این باره چیست؟
مقام ریاست‌جمهوری شوخی نیست. رئیس‌جمهور کسی است که سیاست‌های یک کشور را به اجرا می‌گذارد، پس هر کسی که به این مقام می‌رسد، باید به اندازه‌ای قوی باشد که از این فیلتر‌ها عبور کند. بگذارید سؤالی از شما بپرسم، آیا در آمریکا یک کمونیست می‌تواند رئیس‌جمهور شود؟ این امر ممکن نیست. در آمریکا نیز روش مخصوص تأیید صلاحیت وجود دارد، اما حداقل در ایران این روش مشخص و قانونی است.

* پس شما می‌گویید در آمریکا هم نامزدهایی که با سیاست‌های کلان آن کشور تناسبی ندارند، رد‌‌ صلاحیت می‌شوند؟
فقط آمریکا این گونه نیست، همه کشورها یک روش خاص دارند. هر کشوری قوانین مخصوص به خود را دارد. انگلستان روش مخصوص خود را دارد، در آلمان و کشور‌های دیگر نیز همین‌طور. این روش‌ها از به ریاست رسیدن کسانی که مخالف قانون آن کشور باشند ممانعت خواهد کرد. برای نمونه آیا یک ضد ‌اسرائیلی می‌تواند رئیس‌جمهور آمریکا شود؟ ممکن نیست. این موضوع به این دلیل است که آنها قوانین خود را دارند. این قوانین ممکن است برای مردم روشن نباشد، اما در افکار عمومی و رسانه‌ها جا افتاده است.

* با توجه به سیاست‌های خارجی نامزد‌هایی که در حال حاضر برای مبارزه انتخاباتی آماده می‌شوند، ارزیابی شما درباره سیاست‌های خارجی این نامزد‌ها چیست؟
سیاست‌ خارجی روحانی را دنبال کرده‌ام و سیاست‌ خارجی رئیسی و حتی قالیباف را می‌شناسم. سیاست‌ خارجی روحانی در چهار سال گذشته، این ‌گونه بوده است که وی آغوش خود را برای غرب باز گذاشته است، ولی این اقدام به بهبود روابط ایران در منطقه منجر نشده است. با این وجود به نظرم، چارچوب سیاست ‌خارجی ایران تغییر نمی‌کند. چه احمدی‌نژاد، چه روحانی و چه بقیه رئیس‌جمهور‌ها بوده‌اند، اما چیزی که در سیاست‌ خارجی ایران تغییر می‌کند لحن آن است. روش سیاست ‌خارجی این کشور مشخص است. ایران سیاست‌ خود را درباره‌ فلسطین تغییر نخواهد داد، حمایت از مقاومت را متوقف نخواهد کرد، هر رئیس‌جمهوری که باشد و از هر گروه و حزبی که باشد؛ اصلاح‌طلب یا اصولگرا یا محافظه‌کار. ایران حداقل برای چند سال آینده رابطه‌ خوبی با آمریکا نخواهد داشت و روابط خود را با این کشور تغییر نخواهد داد.
این مسئله به این دلیل نیست که یک رئیس‌جمهور بخواهد و دیگری نخواهد؛ بلکه به دلیل وجود رکن و اساس انقلاب اسلامی است. بنابراین آمریکا روش خود برای مذاکره با ایران را تغییر نخواهد داد. هر کسی که در ایران رئیس‌جمهور شود این رویکرد را تغییر نخواهد داد.

* اینکه سازوکاری وجود داشته باشد که سیاست خارجی کشور با تغییر رئیس‌جمهور خیلی تغییر نکند خوب به نظر می‌رسد و تصور می‌کنم این ثبات را مدیون رهبری نظام هستیم، نظر شما چیست؟
بله، در واقع آیت‌الله[العظمی] خامنه‌ای فردی است که این تعادل را برقرار می‌کند. بدون مراقبت و نظارت رهبری ایران بر این مسائل، شاید همه چیز تغییر کند. به دلیل اینکه ایشان می‌داند که علایق و منافع ایران چیست، ایشان سیاست‌های انقلاب اسلامی را اعمال می‌کند. تا زمانی که ایران در حال تنظیم این سیاست‌ها است، هیچ رئیس‌جمهور یا وزیر خارجه‌ای نمی‌تواند آنها را تغییر دهد. ممکن است روش مذاکره‌ آنان و لحن صحبت متفاوت باشد، اما هیچ تغییری در اصل آن صورت نخواهد گرفت.

* رهبر معظم انقلاب در صحبت‌های اخیر خود اشاره کردند که رئیس‌جمهور آینده ایران باید برای اداره کشور به توان داخلی تکیه کند نه اینکه به کمک خارجی‌ها دل ببندد، نظر شما در این ‌باره چیست؟
آیت‌الله[العظمی] خامنه‌ای پیشتر گفته‌‌ بودند که 60 درصد مشکلات ایران، از داخل ایران است و این مشکلات از تحریم‌ها ناشی نمی‌شوند. چیزی که ایشان می‌خواستند در آن زمان بگویند این بود که نباید کسی به برداشتن تحریم‌ها وابسته باشد تا تغییری در کشور مشاهده کند. هیچ‌ کس نباید بگوید که اگر آمریکا از ایران راضی باشد و به توافق برسیم همه چیز درست می‌شود و اگر آمریکایی‌ها ناراضی باشند همه چیز خراب می‌شود. ایشان ‌می‌خواهد بگوید که راه‌حل مشکلات را در داخل جست‌وجو کنند و به دنبال امتیاز دادن به کشور‌های غربی و ایالات متحده آمریکا نباشند.

* حالا که کمتر از یک ماه به برگزاری انتخابات مانده، رسانه‌های خارجی تلاش زیادی برای تأثیرگذاری بر انتخابات ایران دارند، اولویت اول آنها در این باره چیست؟
غربی‌ها می‌دانند که انتخابات ایران خیلی مهم است. برای‌شان مهم نیست که چه کسی رئیس‌جمهور ایران شود. چیزی که بیشتر برای آنها مهم است تعداد افرادی است که رأی خود را به صندوق می‌اندازند. غربی‌ها  می‌دانند که هرچه مردم بیشتری رأی بدهند، اثبات می‌کند که جمهوری اسلامی ایران هنوز زنده است و این به معنای همه‌پرسی مشروعیت انقلاب اسلامی است. پس تعداد افرادی که رأی می‌دهند برای آمریکا مهم است؛ زیرا هر رأیی که داده می‌شود، رأی برای انقلاب اسلامی ایران است.

* در چند سالی که رهبر معظم انقلاب بر مسائل اقتصادی تأکید دارند، ایشان در توضیح اهمیت این موضوع گفتند که دشمنان تلاش دارند این موضوع را علیه ایران به کار بگیرند. چرا دشمنان در تلاش چنین اقدامی هستند و نقش رئیس‌جمهور بعدی در حل این ضعف چیست؟
آیت‌الله[العظمی] خامنه‌ای طی چند سال گذشته در هر موقعیتی بر اقتصاد تأکید کردند. به نظرم ایشان معتقدند که رضایت اقتصادی و آبادانی اقتصادی، استقلال سیاسی را ارتقا خواهد داد. ایشان اعتقاد دارند که اگر مردم بتوانند پول را خودشان به دست بیاورند، کالا‌ها را خودشان در کارخانه‌ها تولید کنند و کالا‌ها را از کارخانه‌های داخل خریداری کنند، هیچ کشور خارجی نمی‌تواند به ایران فشار وارد کند و این‌گونه تحریم‌ها نیز بی‌معنا خواهند
 بود. 
این مسئله به این دلیل است که ایشان خوب می‌دانند پول نفت همیشه در دستان خارجی‌هاست، در حالی که کارخانه‌ها، صنعت، کشاورزی و هر چیزی که ایرانی‌ها می‌توانند در داخل توسعه دهند در دستان خود آنهاست. زمانی که آنها بتوانند آنچه را که دارند تحت تسلط خود دربیاورند، هیچ کسی نمی‌تواند به ایران فشار وارد کند و ایران نیز مجبور نیست به آنها امتیاز 
بدهد.

* بسیاری از مؤسسات و اندیشکده‌های خارجی می‌گویند، ایران در حال نفوذ به مسائل داخلی دیگر کشور‌هاست، آیا حضور ایران در منطقه به ضرر کشورهایی مانند سوریه، عراق و لبنان است؟
زمانی که ایران به حزب‌الله کمک می‌کرد، لبنان تحت اشغال اسرائیل بود. اسرائیل در بیروت بود. مسئله کمک ایرانیان به حزب‌الله نبود. اسرائیل داخل خاک لبنان بود. بنابراین، این کمک خیلی ارزشمند بود و مردم لبنان قدردان این کمک بودند، زیرا این کمک باعث شد که کشورشان آزاد شود. همین کمک به فلسطین هم می‌شود. اسم این کار کمک است و نه دخالت. فکر می‌کنید اگر ایران از مقاومت در فلسطین حمایت نمی‌کرد، غزه آزاد می‌شد؟ فکر می‌کنید که فلسطینیان می‌توانستند از خودشان
 دفاع کنند؟  
 برخی می‌گویند که این تاکتیک ایران برای حاکمیت و تسلط بر منطقه است. درباره سوریه و عراق، من دخالت ایران در سوریه و عراق را با توجه به اینکه خود دو کشور چنین درخواستی را داشته‌اند، به عنوان روشی می‌بینم که ایران برای نگه داشتن متحدانش و برای ارتقای امنیت ‌ملی‌اش در پیش‌ گرفته است؛ چرا که اگر سوریه شکست بخورد، پیامد‌های آن متوجه ایران خواهد شد و هدف بعدی داعش ایران خواهد بود.