سلام به زندگی که برای بودنش زنده‌ایم
سلام به مهربانی و انسانیت که همه به آن محتاجیم 
سلام به صفا و صمیمیت که در وجود همه شما پر می‌زند
سلام به صداقت و درستی که در ذات همه هست
سلام به انسانیت که چه کلمه زیبایی است 
ولی کاش همه به آن پایبند باشند
سلام به هدف که همه از صبح تا شب برای رسیدن به آن می‌دوند 
سلام به زندگی
سلام به بهار و نشانه‌هاي بهار
صبح‌تان بی‌نظیر
روزگارتان بانشاط...

حضرت محمد(ص) فرمودند: 
 چهار چیز است که اگر در انسانی باشد او منافق است، اگر یکی از آنها در او باشد یک خصلت از نشانه‌های نفاق در اوست، تا آنکه آن را رها کند: 1ـ وقتی سخن می‌گوید دروغ بگوید؛ 2ـ چون وعده بدهد تخلف کند؛ 3ـ وقتی پیمانی ببندد حیله به کار برد و 4ـ هنگام دشمنی از عدالت خارج شود و فسق و فجور انجام دهد.  
بحارالانوار، ج 72، ص 261

نگاهی به مستندهای در حال اکران
 مهدی امیدی/  یکی از جنبش‌های متأثر از انتخابات ریاست‌جمهوری، تولید و نمایش مستندهای سیاسی است؛ مستندهایی که هر یک بخشی از واقعیت‌های ناگفته در حوزه‌های مختلف را نمایش می‌دهند. هر چند در این ایام، توجه اصلی مردم به برنامه‌های تبلیغاتی نامزدهای تصدی ریاست‌جمهوری در تلویزیون است؛ اما به جز این برنامه‌ها، فیلم‌های مستند قابل توجهی، از جمله فیلم‌های مستند «قرارداد 19 ژوئن»، «داد»، «فروشنده» و «پرزیدنت، آکتور سینما» در محافل مختلف دانشگاهی و مردمی نمایش داده می‌شود.
مستند «قرارداد 19 ژوئن» به کارگردانی ایمان گودرزی در ژانر مستند تاریخی با گرایش سیاسی قرار دارد. این فیلم به سبک بیشتر مستندهای تاریخی و سیاسی سال‌های اخیر، ترکیبی از تصاویر آرشیوی و مصاحبه با کارشناسان سیاسی همراه با صدای نریتور است. این مستند در ساختاری استقرایی به بخشی حساس و چالش‌برانگیز از تاریخ انقلاب اسلامی توجه می‌کند. به این ترتیب که در قالب اتفاقات گذشته و در آیینه تاریخ، مسئله پردامنه و پرچالش مذاکره با آمریکا را نشان داده است.
مهم‌ترین ویژگی مستند «قرارداد 19 ژوئن» مطابقت کامل آن با شرایط و مسائل جامعه امروز ماست. این شباهت، بیش از هر چیز به دلیل پرداختن به مناسبات میان ایران و آمریکاست. اساساً موضوع روابط یا برخوردهای میان ایران و آمریکا، همیشه مسئله روز است. اصلی‌ترین بحث سیاسی در ایران از کودتای 28 مرداد 1332 تا به حال، آمریکا بوده است. هر چند گاهی این مسئله برجسته‌تر می‌شود؛ مانند دوران تسخیر سفارت آمریکا در تهران به دست دانشجویان که این فیلم هم آن را بررسی می‌کند یا در همین دوران که با مسئله برجام روبه‌رو هستیم؛ اما نقطه عطف این مستند ماجرایی است که شباهت زیادی به برجام دارد. قرارداد 19 ژوئن 1981 الجزایر میان ایران و آمریکا که نام فیلم هم به طور مستقیم به آن اشاره دارد، اتفاقی تلخ و عبرت‌آموز است. درست مانند آنچه در قرارداد دیگری با عنوان «برجام» میان ایران و آمریکا اتفاق افتاد. این مستند بدون حتی اشاره‌ای به برجام، مذاکرات ایران و غرب را نقد می‌کند.
«داد» هم عنوان مستندی است که بخشی از مظالم دولت به کارگران را روایت می‌کند. این فیلم برخلاف آثار روشنفکرانه‌ای که درباره معضلات کارگرها ساخته شده‌اند، با عبور از ظاهر به ریشه مشکلات توجه کرده است. به همین دلیل هم مخاطب فیلم با وجود دیدن تصاویری تکان‌‌دهنده از لایه‌های زیرین جامعه، هیچ‌گاه احساس یأس و قرار گرفتن در بن‌بست نمی‌کند؛ چون می‌بیند و می‌داند که بیداد، نتیجه حذف داد است و رفع بیداد چاره‌ای جز بازگشت به داد ندارد. به همین دلیل هم این فیلم با بغض کانون‌های زر و زور و تزویر مواجه شده است؛ به گونه‌ای که همچون چند فیلم مستند انتقادی دیگر، با مخالفت‌هایی برای نمایش در محافل دانشگاهی روبه‌رو شده است.
اما فیلم مستند دیگری که این روزها در حال اکران در دانشگاه‌هاست، «پرزیدنت، آکتور سینما» نام دارد. این فیلم به کارگردانی محمدرضا برونی، مذاکرات و روابط شوروی سابق با آمریکا را واکاوی می‌کند. در این فیلم هم مسئله چشم دوختن به خارج از کشور برای نجات و حل مشکلات نقد شده است؛ اما نمونه عبرت‌آموز مطرح شده در این فیلم، شوروی سابق است. در این فیلم دقیقاً نمایش داده‌ایم که وادادن دولت حاکم بر شوروی در دوران گورباچف و نزدیک شدن این دولت به آمریکا چه مصائبی را به مردم آن کشور تحمیل می‌کند. نکته جالب این است که همچون دو مستند قبلی، مراسم رونمایی از این فیلم هم در دانشگاه صنعتی شریف، به دستور دولت بر هم خورد.
اما فیلم جنجال‌برانگیز دیگری که این روزها نقل محافل است، «فروشنده» نام دارد. این فیلم با همت مؤسسه فانوس فردا و گروه مستندسازهای برنامه تلویزیونی «ثریا» ساخته شده است. با وجود شباهت نام، این مستند هیچ ارتباطی با فیلم اخیر اصغر فرهادی ندارد؛ بلکه دو محور را بررسی می‌کند؛ موضوع اول فیلم، برجام است. این اثر به جریان‌ها و افراد فعال در پشت صحنه مذاکرات هسته‌ای ایران با کشورهای غربی توجه کرده و مطالبی را برای اولین بار افشا می‌کند؛ اما محور دوم مستند «فروشنده» برچیدن سایه جنگ از کشور به واسطه این مذاکرات است. فیلم سعی کرده است با نمایش اسناد و مدارک و همچنین گفت‌وگو با خبرگان سیاست خارجی به این پرسش پاسخ بدهد که آیا به راستی این دیپلماسی دولت یازدهم بود که سبب کاهش تهدیدهای نظامی آمریکا علیه ایران شد؟ ویژگی بارز مستند «فروشنده» ساختار قوی و پرجاذبه و ضرباهنگ تند آن است؛ به گونه‌ای که مخاطب متوجه نمی‌شود زمان 105 دقیقه فیلم چگونه می‌گذرد.

۱ـ رونمایی از کلید حل مشکلات: برای این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری باز هم کلیدی را به مردم نشان داده و اعلام کنید کلید حل مشکلات نزد ما است و بس.  2ـ یادآوری: وعده‌های قبلی را بلند تکرار کنید! ۳ـ امید دادن به جامعه: وعده‌های جدید را بلندتر از وعده‌های قبلی تکرار کنید! 4ـ مقصر اصلی: همه چیز تقصیر دولت قبلی است، حتی اگر دولت قبلی شما باشید دوست عزیز! ۵ـ استفاده حداکثری از فرصت برای جذب: هر وعده‌ای که به نظرتان رسید در رأی آوردن تأثیر دارد، فروگذار نکنید! چهار سال برای انکار آن فرصت هست! 6ـ روش استفاده از ضربه‌گیر: مراقب کاندیداهای ظاهراً پوششی باشید و هر چه دارید برای او فاش نکنید! ممکن است در آخرین لحظه شما را دور بزنند! 7ـ آخرین حرکت: آخرین ضربه را به کاندیدای ضربه‌گیر خود بزنید! کاندیدای ضربه‌گیر برای گرفتن حملات شما طراحی شده، نگران از بین رفتنش نباشید!  ۸ـ شیوه درست آمار دادن: از دادن آمارهایی که از منابع رسمی استعلام می‌شود، خودداری کنید! ۹ـ اعتمادبه‌نفس: در هر صورت پیروز قطعی انتخابات با آرای بالا شما هستید، پس شادی خود را از همین الآن ابراز کنید! ۱۰ـ افتتاح خرکی: هر چه می‌توانید افتتاح کنید. هر بنایی را که قابلیت افتتاح شدن دارد، اگرچه تا به حال دو بار هم افتتاح کرده باشید، باز هم افتتاح کنید. از قدیم هم گفته‌اند تا سه نشود بازی نمی‌شود!                                            علی بهمنی
ای که با وعده صد روزه به بار آمده‌ای
بار دیگر تو بگو بهر چه کار آمده‌ای؟
بیست صد روز از آن وعده قبلی بگذشت
با خودت نیز چگونه تو کنار آمده‌ای؟
گوجه از کنترل خوب تو شد هفت هزار
بهر افزایش سبزی و خیار آمده‌ای
دست خالی شده‌ای، آخر کاری دکتر
بی‌سبب نیست که با حال نزار آمده‌ای
ضربه‌گیر آمده تا ضربه بگیرد از تو
پس خودت این وسط از بهر چکار آمده‌ای
چار سال است که با وعده سرخرمن خویش
با درآوردن این نسل و دمار آمده‌ای
افتتاحات شما شد الکی جان خودم
به چه رو با کف و هورا و هوار آمده‌ای
شده ساقط ز شما این سفر استانی
جبر تقدیر بنازم به فشار آمده‌ای
عملی گرچه نشد وعده در این چار صباح
بار دیگر به همان حرف و شعار آمده‌ای
مهران قربانی‌کهریزسنگی

تروریست فرهنگی
 قربانی تروریسم شد
مدیر شبکه ضدایرانی جم که سال‌ها به ترور فرهنگی و رسانه‌ای مردم کشورش مشغول بود، عاقبت قربانی تروریسم شد.
«جِم» عنوان گروهی از این شبکه‌ها بود که طی سال‌های اخیر نامش بیشتر شنیده می‌شد. شبکه‌ای که به دلیل جذب بازیگران و عوامل نه چندان مطرح سینما و تلویزیون ایران، خبرساز شد. البته رواج فساد اخلاقی شدید در پشت صحنه این شبکه سبب شد تا بسیاری از افرادی که با این شبکه همکاری می‌کردند، خیلی زود پشیمان شوند.
یکی از اصلی‌ترین برنامه‌های شبکه «جِم» پخش سریال‌های مبتذل بوده است؛ سریال‌هایی که هدف اصلی آنها تخریب فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی و به ویژه نهاد خانواده در ایران است. با انتشار خبر ترور سعید کریمیان، مدیر مجموعه شبکه‌های ماهواره‌ای جم بار دیگر این شبکه خبرساز شد. کریمیان که پیشتر سابقه فعالیت در رسانه‌های گروهک تروریستی منافقین را داشت، بامداد یکشنبه در خودروی شخصی خود به رگبار بسته شد.
پیشنهاد انتخاباتی 
کارگردان «قلاده‌های طلا»
در آستانه برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، ابوالقاسم طالبی، با انتشار نماهنگی مردم را به ثبت صحنه‌های دیده نشده حضورشان در این رویداد ملی دعوت کرد.
«شکوه جمهوریت» بخش ویژه هشتمین جشنواره مردمی فیلم عمار تعیین شده است، به همین منظور در آستانه برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، ابوالقاسم طالبی، کارگردان و سازنده فیلم‌های سیاسی «یتیم‌خانه ایران» و «قلاده‌های طلا» با انتشار نماهنگی مردم را به ثبت صحنه‌های دیده نشده حضورشان در این رویداد ملی دعوت کرد.
به گفته طالبی، مردم می‌توانند فیلم‌های خود از لحظات حضورشان در انتخابات، تلخی‌ها و شیرینی‌های آن را با مراجعه به پایگاه اینترنتی جشنواره عمار به نشانیAmmarfilm.ir در بخش جدیدی با نام «شکوه جمهوریت» ثبت و ارسال کنند.
این بخش جدید ذیل بخش «فیلم ما» جشنواره عمار قرار دارد و مردم می‌توانند آثارشان را از طریق تلفن همراه، دوربین‌های خانگی یا حرفه‌ای ثبت کرده و به بخش جدید جشنواره ارسال کنند که به گفته طالبی، به آثار برگزیده جوایزی اهدا می‌شود.
سینماگران در دولت یازدهم
 تحقیر شدند
یک کارگردان سینما می‌گوید با اینکه در انتخابات سال 92 به حسن روحانی رأی داده، اما در این دوره، حاضر نیست به روحانی رأی دهد.
داوود توحیدپرست با تأکید بر اینکه هیچ گوش شنوایی در دولت یازدهم وجود نداشت، ادامه داد: «کجاست مدیر دردمندی که حتی نامه سینماگران دردمند را بخواند؟! چه برسد به اینکه جلسه بگذارد و حرف‌های ما را بشنود و درصدد رفع مشکل باشد؟! به هر حال من و خیلی دیگر از هنرمندان در این چهار سال به شکل عجیبی تحقیر شدیم و هیچ بنی‌بشر و هیچ مدیری پیدا نشد که حتی نیم ساعت به ما وقت بدهد.
عاشقانه کامبیز دیرباز 
برای جانبازان دفاع مقدس
کامبیز دیرباز، بازیگر سینما و تلویزیون جانبازان هشت سال دفاع مقدس را اکرام کرد.
کامبیز دیرباز بازیگر سینما و تلویزیون در تازه‌ترین پیام اینستاگرامی خود، چند جمله‌ای درباره جانبازان هشت سال دفاع مقدس نوشت. وی در بخشی از پیام خود آورده است: «دیروز روز جانباز بود، باید دست و پای جا مونده شماها رو بوسید، اونم نه فقط یک روز در سال، به وسعت وجب به وجب این گربه‌ای که تک‌تک‌مون عاشقشیم به شما مدیونیم.» دیرباز در فیلم‌ها و سریال‌های دفاع مقدسی چون «اخراجی‌ها»، «خاکستر و برف»، «نغمه»، «دوئل»، «در چشم باد»، «نابرده رنج» و ... بازی کرده است.
سیاسی‌ترین فیلم سال
 به شبکه نمایش خانگی می‌آید
فیلم «ترمینال غرب» که از آن به سیاسی‌ترین فیلم سال یاد می‌شود، در شبکه نمایش خانگی منتشر می‌شود.
«ترمینال غرب» فیلم داستانی 75 دقیقه‌ای به کارگردانی قربانعلی طاهرفر با موضوع اتفاقات هسته‌ای سال‌های اخیر و حواشی اجتماعی آن است که خلاصه آن چنین است: «امید، دانشجوی جوانی است که از یک سو درگیر بورسیه خواهرش بوده و از سوی دیگر، بر روی پروژه‌ای با موضوع تحقیقات هسته‌ای کار می‌کند.»
سه نسل از بازیگران سینمای ایران، از جمله محسن افشانی، متین ستوده، یوسف مرادیان، سیما خضرآبادی، میرطاهر مظلومی، حبیب دهقان‌نسب، علی سلیمانی، حشمت آرمیده، ثریا قاسمی، چنگیز جلیلوند و هوشنگ توکلی در «ترمینال غرب» نقش ایفا می‌کنند. 

مگر نه اینکه؛ «از تو حرکت از خدا برکت»
از تو چه پنهان؛ از خدا خواسته‌ام؛
برکت روزهای باقی‌مانده‌ام باشی
می‌خواهم ساکن خانه دلم شوی تا همیشه
نمی‌خواهم این خانه نازک‌تر از حریر را به کسانی بسپارم که
فاصله حرف تا عمل‌شان زمین تا آسمان است
دیگر نمی‌گذارم بازیچه شود این دل
آخر این صندوقچه کوچک حرمتش واجب است!
گفته بودی یک گام تو یک گام من
من می‌خواهم گامم را بردارم آقا جان!
به وفاداری‌تان شک ندارم
و نیک می‌دانم که حرمت‌ها را خوب حفظ خواهید کرد
می‌خواهم فرصتی دیگر به خود بدهم
می‌خواهم این بار مبانی عشق را در مکتب شما بیاموزم
بگذارید با عشق شما مجاب کنم این دل بیقرار را
باید تمام شود این روزهای سرد!
می‌دانم که اگر یک گام بردارم
شما ده گام برخواهی داشت
باید به شتاب برداشت فاصله‌ها را
می‌خواهم نزدیک‌تر شوم به دستان‌تان...

 حسین کارگر/ «یک روز بخصوص» به کارگردانی همایون اسعدیان، یکی از فیلم‌های به نمایش درآمده در اکران نوروز است که هر چند استقبال کمی از آن شد، اما اکران آن همچنان ادامه یافته است. فیلمی که هیچ حرف یا فکر جدیدی در آن مطرح نمی‌شود و اساساً مشخص نیست چرا ساخته شده است! اصلاً جذابیتی هم ندارد و نه کسی را خوشحال می‌کند و نه موجب عصبانیت فرد یا گروهی می‌شود. نه حرف تازه‌ای دارد، نه ذوق و احساس کسی را برمی‌انگیزد و نه به گونه‌ای است که به کسی بربخورد. ریتم آرام و کسل‌کننده فیلم، همچون قلب خواهر مصطفی زمانی، قصه فیلم را نارسا و دچار سکته کرده است. داستان لاغر، نبود کشمکش دراماتیک و عدم تعلیق و هیجان، مخاطب را به خوابیدن در حین تماشای فیلم تشویق و ترغیب می‌کند! 
همایون اسعدیان، همان فیلم‌سازی است که با فیلم «طلا و مس» درخشید؛ چون موضوع تازه‌ای را به نمایش درآورده بود، اما فیلم «یک روز بخصوص» هیچ تأثیری نمی‌گذارد، چون اصالت و تازگی ندارد موضوع محوری این فیلم، وجدان اخلاقی و مسئولیت اجتماعی است که بارها در فیلم‌های ایرانی به تصویر کشیده شده‌اند. هر چند موضوع تکراری یک فیلم الزاماً یک ضعف نیست؛ اما تکرار در نوع پرداخت، موجب دلزدگی می‌شود. «یک روز بخصوص» هم بیشتر از این ناحیه ضربه خورده که ماجرایی را دست‌مایه پرداخت دراماتیک قرار داده که بسیار کلیشه‌ای به نظر می‌رسد. قرار گرفتن یک فرد در موقعیتی که باید میان دو گزینه یکی را انتخاب کند و محک خوردن تعهد اجتماعی و اخلاقی او در این کشمکش، تم حاکم بر این فیلم است که رنگ و بویی بیات دارد. برای نمونه در دوره اخیر جشنواره فیلم فجر آثاری، چون «بدون تاریخ، بدون امضا» و «آیدا و سارا» از همین تم برخوردار بودند. تنها بعد جدید این فیلم، محوریت یک روزنامه‌نگار است که بین وجدان کاری و تأمین هزینه بیماری خواهرش گرفتار شده است.
موقعیت خلق شده در فیلم، واقعی و قابل درک نیست. چنین مناسباتی به ویژه برای کسانی که کار روزنامه‌نگاری را در ایران تجربه کرده‌اند، اصلاً باورپذیر نیست. همچنان که هیچ زمینه‌سازی و منطقی هم برای ابتلای ناگهانی خواهر روزنامه‌نگار به نارسایی قلبی انجام نشده است. در نتیجه داستان فیلم، مبنا و اساس ضعیفی دارد. حتی روابط آدم‌ها غیر واقعی، ناملموس و تصنعی است. شخصیت ‌محوری فیلم با بازی مصطفی زمانی، پیچیدگی و ظرافت ندارد و از همه مهم‌تر اینکه نمی‌تواند هم‌ذات‌پنداری و همراهی مخاطب را برانگیزد. به طور طبیعی در فیلم‌هایی که بار اخلاقی و ارزشی بر دوش یک شخصیت است و انتخاب‌های او کل سرنوشت داستان را رقم می‌زند، باید شخصیت‌پردازی عمیق‌تر و دقیق‌تری هم انجام شود. 
همه چیز عادی، خنثی و بی‌رمق اتفاق می‌افتد، پیش می‌رود و تمام می‌شود، بی آنکه داستان فیلم کامل شود و مفهوم و ادراکی خاص و منحصربه‌فرد را به مخاطب ارائه دهد!