سلام بر قاصدک‌هاي خبر رسان
سلام بر اولين گام‌هاي به جا مانده در مسيرت
سلام بر جاده‌هاي بي‌انتهاي جبروتت
نامت را عاشقانه فرياد مي‌زنم
به تکرار اسمت عادت کرده‌ام
با کوله‌باري از خواهش و تمنا به سوي درياي سخاوتت مي‌آيم/ تا ذره‌اي از مهرباني‌ات نصيبم شود/ تو را سپاس مي‌گويم
از اينکه دوباره خورشيد مهرت از پشت
پرده تاريکي و ظلمت طلوع کرد/ و جلوه صبح را
بر دنياي کائنات گستراند/ امروز اما خيره مي‌شوم/ به ديدني‌هايي که بايد مي‌ديدم و نديدم
پروردگارا!/ امروز برای دوستان و عزیزانم
آرزو دارم هر آنچه از زیبایی‌هاست...

حضرت امام علی(ع) فرمودند:
«اي کسی که بهشت می‌خواهی! چه اندازه خوابت طولانی و مرکبت کند است! ای گريزان از دوزخ!  چه تند به سوی آن مرکب مي‌رانی و خود را چه زود در آن می‌پرانی.
به اين گورها بنگريد که در انتظار شمايند!
چرا من بدن‌های شما را آباد و دل‌های شما را ويران می‌بينم؟! 
به خدا سوگند، اگر چشم‌تان ببيند آنچه را که بايد ببیند و آنچه را که به سوی آن روان است، هر آیینه می‌گویيد: ای کاش به دنيا باز می‌گشتم و آيات پروردگار خود را دروغ نمی‌شمردم!»
تحف‌العقول، ص 208

گفت‌وگو با کارگردان فیلم «ترمینال غرب»
 مهدی امیدی/ برنامه هسته‌ای ایران، گرچه امری علمی و در عین حال سیاسی است؛ اما یکی از محورهای آثار هنری و رسانه‌ای در سطح جهان بوده است؛ به گونه‌ای که تعدادی از فیلم‌ها و سریال‌های هالیوودی با موضوع برنامه هسته‌ای ایران ساخته شده‌اند؛ اما متأسفانه در کشور ما به جز تعداد انگشت‌شماری فیلم و سریال، کار چندانی درباره این موضوع در حوزه فیلم داستانی صورت نگرفته است. «ترمینال غرب» از معدود آثار داستانی ساخته شده درباره برنامه هسته‌ای ایران است که طی هفته‌های اخیر در اکران‌های مردمی جشنواره عمار به نمایش درآمده است. این فیلم داستانی ۷۰ دقیقه‌ای با حضور بازیگران حرفه‌ای و شناخته شده سینمای ایران و با لحنی بی‌پروا سیاست‌های دولت یازدهم را نقد می‌کند. همچنین، نسخه نمایش خانگی این فیلم نیز به تازگی در فروشگاه‌ها منتشر شده است. به همین بهانه با قربانعلی طاهری‌فر، کارگردان فیلم «ترمینال غرب» گفت‌وگو کردیم.
* ساخت فیلم درباره موضوعات سیاسی بسیار دشوار، حساس و پیچیده است. چرا تصمیم گرفتید فیلم «ترمینال غرب» را بسازید؟
قصه این فیلم پس از برجام و در تعامل با دانشمندان هسته‌ای و خانواده‌های آنها،-از جمله خانواده شهید احمدی روشن-شکل گرفت. دیدن دلسردی و ظلمی که به این گروه از نخبگان جامعه می‌شد، واقعاً برای من سخت بود. وقتی می‌دیدم دانشمند هسته‌ای ما که سال‌ها رنج و زحمت کشیده، بیکار شود یا در جایی که در شأن و شخصیت او نیست، کار کند، برای ما به یک دغدغه تبدیل شد؛ به همین دلیل احساس کردم در این زمینه کم کار کرده‌ایم. طی دو دهه اخیر، برنامه هسته‌ای یکی از مسائل اصلی جامعه ما بوده، اما میزان فعالیت فرهنگی ما در این زمینه تقریباً هیچ است.

* مراحل ساخت فیلم چطور انجام شد؟
من پیش از این، چند فیلم تلویزیونی از جمله «سرزمین مادری» و «دانه‌های سرخ انار» را برای سیمای استانی تولید کرده بودم. پیشنهاد ساخت «ترمینال غرب» را هم تهیه‌کننده آن، یعنی حامد بامروت‌نژاد مطرح کرد. او تماس گرفت تا فیلمی بسازیم، پیش از این ارتباط نزدیکی با هم نداشتیم؛ اما پس از این تماس اتفاقات اولیه افتاد؛ فیلم‌نامه را خواندم و از آن خوشم آمد. از سویی خودم را مدیون انقلاب می‌دانم و از سوی دیگر می‌بینم که برنامه هسته‌ای ما و حواشی آن ظرفیت زیادی برای ساخت فیلم دارد؛ البته همان‌طور که گفتم در این زمینه کار زیادی صورت نگرفته است؛ این بود که ساخت فیلم را شروع کردیم.

* داستان فیلم تا چه حد به واقعیت نزدیک است؟
قصه این فیلم بر اساس واقعیات شکل گرفته است. برای نمونه، قصه مربوط به شخصیت سروناز در این فیلم براساس ماجرای دختر دانشجویی خلق شده است که برای تحصیل به دانشگاه میشیگان می‌رود و با یک جوان دو رگه ایرانی ـ آمریکایی ازدواج می‌کند و بعد هدف ضرب و شتم او قرار می‌گیرد و به کما می‌رود. حتی اسامی آنها نیز عین واقعیت هستند. ماجرای دریاچه ارومیه هم که واقعی است. متأسفانه یکی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری، چهار سال قبل در تبلیغات خود شعار داد که اگر انتخاب شود، مشکل دریاچه ارومیه را حل می‌کند؛ اما پس از پیروزی در انتخابات و طی چهار سال گذشته، کوچک‌ترین اقدامی را برای دریاچه ارومیه انجام نداد! افزون بر این در فیلم‌نامه من اشاره‌ای به دکتر خوانساری است که رئیس ‌پایگاه نطنز بود و بعد [در دولت یازدهم] به سازمان آب و فاضلاب اصفهان منتقل شد! باور این موضوع برای من واقعاً سخت بود. دائم با خودم می‌گفتم؛ واقعاً چنین اتفاقی افتاده؟ اولش هم نمی‌توانستم چنین چیزی را قبول کنم! اما بعد فهمیدیم چنین اتفاقی افتاده است. تراژدی خوانساری، قابلیت دراماتیک بالایی دارد و خودش به تنهایی می‌تواند سوژه یک فیلم شود. اگر این موضوع در آمریکا بود، هالیوودی‌ها چندین فیلم درباره‌اش می‌ساختند. چه برسد به شخصیت‌های هسته‌ای که ترور شدند. درباره موضوع ترور دانشمندان نیز هنوز کار جدی نشده است!

* فکر می‌کنید دلیل کم‌کاری هنرمندان ما در زمینه تولید چنین فیلم‌هایی چیست؟
به طور کلی ساخت فیلم درباره موضوعات انقلابی بسیار سخت است. بارزترین مصداق همین است که شما اگر بخواهید فیلمی با مضامین انقلابی بسازید، بسیاری از هنرمندان و بازیگران ما چون مطمئن هستند که پس از اکران آن فیلم با آزار و اذیت‌هایی مواجه می‌شوند، همکاری با چنین فیلمی را قبول نمی‌کنند. به محض اینکه فیلمی با چنین مضامینی به نمایش در‌‌آید، سازندگان و هنرمندان این فیلم‌ها باید منتظر عواقب سخت کار خود باشند. جالب اینجاست کسانی به این هنرمندان چنین فشارهایی می‌آورند که خودشان مدعی شعار «زنده باد مخالف من» هستند! البته ما در فیلم‌ خود به طور تلطیف شده به مسائل می‌پردازیم؛ وگرنه در حین نوشتن فیلم‌نامه «ترمینال غرب» به حقایقی برخوردیم که باورش برای‌مان سخت بود.

امروز به میان مردم رفتیم تا نظرات‌شان را درباره مناظره‌ها جویا شویم. 
یک جوان که مدام امیر تتلو گوش می‌دهد: من تازه فهمیدم کلید حل مشکلات کشور ربنای استاد شجریانه. وقتی می‌شه با پخش ربنا سطح همه چیز رو تو کشور ارتقا داد، چرا دلواپسا مانع می‌شن؟ 
یک احسان علیخانی: ماه عسل امسال یه مهمون کم داشت. واقعاً از آقای جهانگیری ممنونم که بهم دختر وزیر رو معرفی کرد. این طفلک خیلی مظلوم و بدبخته. آخه مگه میشه یه آدم اینقد بدبخت باشه؟ (بغض می‌کند و می‌رود)
یک آدم خسته: با تشکر از حضور آقای هاشمی‌طبا که ما می‌تونستیم وسط مناظره به کارامون برسیم.
یک کودک: من یادمه قبل از سال ۹۲ اصلاً شیر خشک نبود که بدن من بخورم. برای همین منو فریز کردن تا سال ۹۲. سال ۹۲ که آقای روحانی اومد منو احیا کردن، وگرنه من سنم از اینی که نشون می‌ده خیلی بیشتره.
یک تولیدکننده محصولات لبنی: من خودم یادمه که گاوای ما تا قبل سال ۹۲ اصلاً شیر نمی‌دادن که ما ازش کره و پنیر بگیریم؛ ولی تا اعلام شد آقای روحانی رئیس‌جمهور شده، دیگه شب و روز کارمون شد دوشیدن گاوامون.
یک تولیدکننده محصولات دامی و طیوری: آقا ما قبل از سال ۹۲ داشتیم ورشکست می‌شدیم؛ اما از سال ۹۲ به اینور نه تنها مرغامون فرت و فرت تخم می‌ذارن، بلکه گوسفندامونم روزی حداقل دو تا تخم رو می‌ذارن.
یک ساده‌زیست: خوشحالم که سؤال ساده‌زیستی رو از اهلش پرسیدن. واقعاً باید کسی روی کار بیاد که درد ماها رو بفهمه (نوکرش همچنان که چتری را روی سرش گرفته، در ماشین شاسی‌بلند را برایش باز می‌کند و او هم سوار می‌شود و می‌رود)
یک پزشک: والا اون لبخندهایی که من دیدم منشأ روانی داره و تخصص من نیست؛ اما یه متخصص خوب تو این زمینه سراغ دارم که معرفی می‌کنم.
محمدرضا رضایی


 حسین کارگر/ هنرمندان يکي از قشرهاي فعال و تأثیرگذار در دوره‌هاي مختلف انتخابات رياست‌جمهوري بوده‌اند. این طیف از جامعه به واسطه شهرت و محبوبیت بالای خود در بین مردم، نقش به نسبت مؤثری در جلب توجه افکار عمومی به نامزدهای انتخابات داشته‌اند که این تأثیرگذاری با گسترش شبکه‌های اجتماعی نیز افزایش یافته است. به گونه‌ای که برخی از هنرمندان در صفحات شخصی خود مردم را به شرکت در انتخابات یا رأی دادن به فرد خاصی دعوت می‌کنند. هر چند همین شبکه‌های اجتماعی نیز ابزاری برای سوءاستفاده از هنرمندان هم شده است تا جایی که گاهی از سوی ستادهای انتخاباتی برخی از نامزدها مطالب یا حرف‌هایی به نقل از هنرمندان مشهور در حمایت از نامزد خاصی منتشر می‌شود و بعد معلوم می‌شود که کذب بوده است.
به طور کلی، نوع حضور و تأثیرگذاری هنرمندان در عرصه انتخابات به دو روش منفعل و فعال قابل تقسيم است. مشارکت منفعل چهره‌هاي مشهور هنري به معنی اين است که اجازه دهند اهالي سياست از آنها برای تزيين تبليغات خود بهره ببرند. متأسفانه، در هر دوره از انتخابات برخي جريان‌هاي سياسي تلاش می‌کنند از انگيزه‌هاي هنرمندان استفاده ابزاري کنند. اين اتفاق در چهار دوره اخیر انتخابات ریاست‌جمهوری، یعنی از سال 84 به این سو بسيار پررنگ‌تر شده است.
با اين حال تجربه نشان داده است مردم راه خود را مي‌روند؛ یعنی حمايت و تبليغات يک هنرمند مشهور به سود يک نامزد يا جريان خاص، تأثير چنداني بر تصميم مردم ندارد؛ چرا که اين نوع حضور، مشارکت «انفعالي» به شمار می‌آید.
اما هنرمندان به شکل‌های ديگري هم مي‌توانند افکار عمومی را به سمت خاصي ببرند. اين گروه بيش از هر چيز با آثار هنري خود هويت پیدا می‌کنند و از طريق محصولات خود مي‌توانند بر جامعه تأثیر بگذارند. مصداق چنین روشی، توليد فيلم‌هاي مستند نامزدهاست که طي اين روزها از سيما در حال پخش هستند. فراموش نکرده‌ايم که در دو دوره قبلي انتخابات رياست‌جمهوري، اين فيلم‌ها تا چه ميزان افکار عمومي را به يک سمت جذب کردند؛ اما نقش‌آفريني فعال هنرمندان در فرايندهاي سياسي و اجتماعي از جمله انتخابات، حتي فراتر از مقطع روزهاي نزديک به چنين کارزارهايي است. به اين معني که به طور کلي آثار آنها در همه زمان‌ها بر افکار عمومي تأثير دارد. حتي گاه اين آثار با موضع‌گيري مقطعي هنرمندان در تضاد است. برای نمونه، بیشتر فيلم‌هاي ابراهيم حاتمي‌کيا، مجيد مجيدي و سيدرضا ميرکريمي تأثير مستقيمي بر گسترش نفوذ گفتمان اصولگرايي و پيروزي نامزدهاي اصولگرا در برهه‌هاي مختلف داشته است؛ در حالي که اين هنرمندان عزيز و محبوب، خودشان در دوره‌هاي قبلي از نمايندگان طيف ديگري حمايت کرده بودند.
به این ترتیب، تأثیرگذاری هنرمندان بر فضای سیاسی کشور و به ویژه انتخابات ریاست‌جمهوری، یک معادله چند مجهولی است که نمی‌توان به سادگی درباره آن حکم صادر کرد؛ این پیچیدگی در این دوره افزایش یافته است.

 دلنوشته سردار سلیمانی بر کتاب «وقتی مهتاب گم شد»
سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از مطالعه کتاب «وقتی مهتاب گم شد» یادداشتی بر این کتاب نوشت.
وی خطاب به راوی این کتاب، جانباز سرافراز، «علی خوش‌لفظ» نوشته است: «عزیز برادرم علی عزیز! همه شهدا و حقایق آن دوران را در چهره‌ تو دیدم. یک‌بار همه خاطراتم را به رخم کشیدی. چه زیبا از کسانی حرف زده‌ای که صدها نفر از آنها را همین‌گونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آنها را تشییع می‌کنم و رویم نمی‌شود در تشییع آنها شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آنها را ـ مراد و حیدر را ـ از دست دادم، اما خودم نمی‌روم و نمی‌میرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز له‌له می‌زنم و به درد «چه کنم» دچار شده‌ام. امروز این درد همه وجودم را فراگرفته و تو نمکدانی از نمک را به زخم‌هایم پاشاندی. تنهای تنهایم. عکست را به روی جلد بوسیدم ‌ای شهید آماده رفتن و دوست ندیده‌ام که بهترین دوستت را در کنارم از دست دادی. امیدوارم سربلند و زنده باشی تا مردم ایران در زمین همانند دب اکبر در آسمان نشانی خدا را از تو بگیرند و به تماشایت بنشینند. برادر جامانده‌ات؛ قاسم سلیمانی. بعدالتحریر: این نوشته در مقابل آن دست‌خط مخلص عارف حکیم، ولی و رهبرم و عشقم ارزشی ندارد.»

یادداشت‌های پدر داستان‌نویسی انقلاب رونمایی شدند
مجموعه پنج جلدی «یادداشت‌های یک نویسنده» شامل سرمقاله‌های مرحوم امیرحسین فردی در نشریه «کیهان‌بچه‌ها» که به کوشش مریم فردی گردآوری شده است، در نمایشگاه کتاب تهران رونمایی شد.
در این مراسم محمد متولی، نویسنده کتاب زندگی‌نامه امیرحسین فردی با بیان اینکه لابه‌لای کلمات این یادداشت‌ها که سال‌ها وی آن را نگاشته است، حسی می‌بینم که شاید برترین ویژگی اخلاقی او نیز باشد و آن چیزی جز مهربانی نیست، اظهار داشت: «هیچ‌کدام از کلمات یادداشت‌های این کتاب خشونت ندارند و بسیار مهربانانه به استقبال مخاطب می‌روند.» در ادامه مریم فردی، دختر مرحوم فردی که گردآوری این اثر را عهده‌دار بود، گفت: «پدرم ۳۲ سال سردبیر کیهان‌بچه‌ها بود، بارها شاهد بودم که عصرهای جمعه سر در گریبان داشت و می‌اندیشید تا شنبه یادداشتی بنویسد برای مجله که سه‌شنبه منتشر شود. او برای نوشتن این یادداشت‌ها چنان دغدغه داشت که گویی برای فرزندان خودش می‌خواهد بنویسد.»
گفتنی است، مجموعه یادداشت‌های امیرحسین فردی در 10 جلد است که در حال حاضر پنج جلد آن منتشر شده است.

«سرّ دلبران» در ماه رمضان فاش می‌شود
سریال «سرّ دلبران» به کارگردانی محمدحسین لطیفی و محصول جدید سازمان اوج، به مناسبت ماه مبارک رمضان از شبکه دو پخش خواهد شد.
در حال حاضر، همزمان با فیلمبرداری سریال سرّ دلبران در یزد، کار تدوین و ساخت موسیقی متن نیز در حال انجام است. موضوع این سریال درباره سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی و محور داستان آن مسجد محله است. سریالی که همه تصویربرداری آن در شهر یزد به انجام می‌رسد و برزو ارجمند هم در آن در نقش یک روحانی حضور یافته است.
محمد کاسبي، فرهاد قائميان، اسماعيل محرابي، برزو ارجمند، متين‌سادات ستوده، جعفر دهقان، جهانبخش سلطاني و رضا توکلي بازیگران این سریال هستند.

آقای روحانی!
 لطفاً ما را تهدید نکنید
پرویز شیخ‌طادی، کارگردان فیلم‌هایی چون «روزهای زندگی» و «شکارچی شنبه» در نامه‌ای خطاب به روحانی نوشته است: «آقای روحانی! ما یک بار با خون «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» را خریدیم، پس دوباره آن را به ما نفروشید. ما را تهدید نکنید. ما از جنگ نمی‌ترسیم. ما از شیعه لیبرال می‌ترسیم. ما را از داعش، عربستان و آمریکا و روسیه نترسانید. ما از سرمایه‌داری افسارگسیخته سی ساله می‌ترسیم. ما از آن خودی، که روی آنتن زنده بین‌المللی رمز مداخله و تفرقه را اعلام می‌کند، می‌ترسیم. ما از آن خودی که روی آنتن زنده و در سطح جهانی اعلام می‌کند ‌ای ملت از آمریکا بترسید و به من رأی دهید می‌ترسیم. ما از دولتی که به راحتی سرش کلاه می‌رود، می‌ترسیم. ما از کسانی که برای غارت بیت‌المال گردنه احد را به دشمن واگذار می‌کنند، می‌ترسیم.»


فیلم مستند صندوق ذخیره فرهنگیان ساخته می‌شود
کارگردان مستند تحسین شده «داد» از ساخت قسمت دوم این فیلم با محوریت مشکلات صنفی معلم‌ها و صندوق ذخیره فرهنگیان خبر داد.
حجت‌الله عدالت‌پناه که در مستند «داد» به مشکلات صنفی کارگرها اشاره کرده و این روزها در اکران‌های مردمی عمار، با استقبال گسترده مردم و دانشجویان روبه‌رو شده است، گفت: «علی‌رغم فشارهایی که برای جلوگیری از نمایش این فیلم از سوی برخی از مسئولان اعمال می‌شود، اما «داد» متوقف نخواهد شد و ما دادهای دیگری را هم سر خواهیم داد.» وی افزود: «من در جایگاه کسی که خود را سرباز امام و رهبری می‌داند، وظیفه خودم می‌دانم که مشکلات کشور را در فیلم‌هایم مطرح کنم.»

استقبال از نمایش دفاع مقدسی در سیستان‌وبلوچستان
نمایش محیطی «روزی روزگاری...» از تولیدات انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس در سال جاری، با استقبال وسیع مردمی در استان سیستان‌وبلوچستان روبه‌رو شده است.
این نمایش به کارگردانی مهدی زمین‌پرداز با هدف تقویت روح اتحاد و همبستگی در اقوام ایرانی اجرا می‌شود.
این نمایش در مدارس و فرهنگسراهای شهرهای چابهار، روستای مرادآباد، سینما ساحلی مکران و روستای «کمب»، پرجمعیت‌ترین روستاهای ایران تاکنون اجراهای خود را در میان استقبال عموم مردم به ویژه دانش‌آموزان و نوجوانان انجام داده است و قرار است پس از عبور از استان‌های هرمزگان، بوشهر و خوزستان روز سوم خردادماه همزمان با آزادسازی خرمشهر به کار خود پایان دهد.


 امید ظهور
هوا بهاری شوقت، هوا بهاری توست
 خروش چلچله لبریز بی‌قراری توست
چه ساقه‌ها که سلوکش به صبح صادق توست
 چه باغ‌ها که شکوهش به آبیاری توست
تویی که در همه ذرّات جلوه‌گر شده‌ای
 هنوز آینه، مبهوت بی‌شماری توست
بگو کدام غزل شرح ماجرای تو گفت؟!
 بگو کدام چکامه به استواری توست؟!
بیا بیا که در این کوچه‌باغ دلتنگی
 دلِ شکسته هر عاشقی، قناری توست
بیا که چشم به راه تو بعثت است و غدیر
 حَرا هر آینه در انتظار یاری توست
مرا امید ظهور تو زنده می‌دارد
 و آنکه شوکت باران به همجواری توست
بهار، هم‌نفس باغ‌های خرّم توست
 بهار، هم‌سفر چشمه‌های جاری توست
جواد محمدزمانی

انتظار توست
شب‌ها شبیه ماه که چشم انتظار 
یک برکه در بساط زمین بی‌قرار توست
با من بخوان، تصور این لحظه محشر است
گاهی که مثل سیصد و چندی کنار توست
در شرجی غیاب تو سختی مضاعف است
وقتی نفس کشیدن‌مان داغدار توست
صبحی که عهد بسته‌ام و خوانده‌ام فرج
غافل شدم گشایش هر کار، کار توست
بی‌اختیار در پی دنیا دویده‌ایم
دنیا شگفت یکسره در اختیار توست
«ثبت است در جریده عالم دوام» تو
کیهان مگر جریده‌ در انتشار توست؟
«هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق»
ما با غزل خوشیم که آیینه‌دار توست
سیدحمیدرضا موسوی


«می بر زند ز مشرق شمع فلک زبانه»
تا مرهمی بیابیم در این غم زمانه
در «سفره» نان نباشد، ایمان کجا توان یافت
نگذار تا بمیرد رؤیای عاشقانه
یک دوره گشت پایان از «دولت» فخیمه
با من بگو تو اکنون از آن همه نشانه
«سال چهارم» است و هنگام خوشه‌چینی
اما هنوز داری هر لحظه یک بهانه
تلخ است وعده‌های بی‌پایه و اسا‌ست
«تدبیر» دولت تو اکنون شده فسانه
مهری نشسته بر دل، ای کاش بر نخیزد
این «مسکن» محقر یا خانه شبانه!
این بار جای «تخریب» لختی تحملم کن
تا من غزل بخوانم آرام و شاعرانه...
علی عرفانی(شاعر‌باشی)


 حیاتی دوباره
مولا جان!
ای کاش افول کند هر آنچه تو را از من بازستانده است
کاش غروب کند این فاصله
اصلاً ای کاش بازار جدایی کساد شود برای همیشه
من مشتری این بازار نیستم
می‌دانم تو هم نیستی، فخر زمان!
من طلوع چشمانت را می‌خواهم
من تو را از خدایم نخواسته؛ که تمنا کرده‌ام
کاش مهتاب سیمایت روشن کند شب‌های تارمان را
کاش...
سقای زمان؛ مولای تشنه‌لبان!
سیراب کن ما را از زلال سبویت
خوبِ خوبان! به این هیاهو منگر
اینجا غربت بیداد می‌کند
وقت است که بیایی و بزدایی غبار غم‌آلود غربت را
بیایی و نقبی بزنی به دل‌های خاموش
و سری بکشی به قریه بی‌آب و برگ وجودمان
بلکه حیاتی دوباره بیابیم...