دکتر یدالله جوانی/ وضع تحریم‌های جدید آمریکا تحت عنوان «قانون مقابله با اقدامات بی‌ثبات‌کننده ایران ۲۰۱۷» که به اختصار ۷۲۲ ـ s نامیده می‌شود، به یقین ناقض برجام است. ماهیت این تحریم‌ها به گونه‌ای است که می‌توان از آن به «نقض فاحش برجام» یاد کرد. در این طرح سه محور اصلی تحریم وجود دارد: ۱ـ تحریم‌های مربوط به موشک‌های بالستیک؛ مبتنی بر این محور تحریم،‌ تمامی اشخاص دخیل در برنامه موشک‌های بالستیک ایران و همچنین کسانی که با آنها دادوستد دارند تحریم می‌شوند. ۲ـ تحریم‌های مربوط به تروریسم؛ مبتنی بر این محور، تحریم‌های جدیدی علیه سپاه پاسداران، افراد آن و همچنین اشخاص و شرکت‌های خارجی مرتبط با سپاه اعمال می‌شود. ۳ـ تحریم‌های تسلیحاتی؛ مبتنی بر این محور، تحریم‌هایی علیه افرادی که در تأمین قطعه، فروش، تعمیر و انتقال تانک، خودروی زرهی، تسلیحات با کالیبر بالا، هواپیمای جنگی، بالگردهای تهاجمی، کشتی، موشک و سامانه‌های موشکی به ایران نقش‌آفرین باشند، اعمال می‌گردد.
در میان تحریم‌های مذکور، تحریم‌های جدید علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که پیشتر این نوع تحریم‌ها علیه نیروی قدس بود و اینک به کل سپاه تعمیم داده می‌شود، بسیار تأمل‌برانگیز است. در قانون جدید آمریکایی‌ها با متهم کردن سپاه به تروریسم، تلاش خواهند کرد سپاه و افراد و شرکت‌های مرتبط با آن را در سراسر جهان، ‌از طریق مسدود کردن دارایی‌ها و منع معاملات، مورد تحریم شدید قرار دهند.
وضع تحریم‌های جدید علیه جمهوری اسلامی ایران و به ویژه تحریم سپاه پاسداران، را از زوایای مختلف می‌توان بررسی و تحلیل کرد:
۱ـ تحریم‌های جدید و سرنوشت برجام
ترامپ که پیش از ورود به کاخ سفید از پاره کردن برجام سخن گفته بود، با وضع تحریم‌های جدید، عملاً درصدد پاره کردن برجام است، براساس اطلاعات موجود، نزدیک به ۵۰ طرح در کنگره آمریکا با عناوین مختلف آماده شده تا ضمن تصویب یکی پس از دیگری، تحریم‌های جدید و بیشتری را علیه جمهوری اسلامی وضع کند. بسیار روشن است که این رویکرد آمریکا، ‌هم با روح حاکم بر برجام و هم با متن برجام در تضاد است. در بند ۲۹ برجام آمده است: «اتحادیه اروپایی و دولت‌های عضو و همچنین ایالات متحده،‌ منطبق با قوانین خود، از هرگونه سیاست با هدف تأثیرگذاری منفی و مستقیم برعادی‌سازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران، در تعارض با تعهدات‌شان مبنی بر عدم اخلال در اجرای موفقیت‌آمیز برجام خودداری خواهند کرد.»
این رفتار آمریکا نقض فاحش برجام طبق بند ۲۹ می‌باشد. بر همین اساس است که آقای جان کری وزیر امور خارجه پیشین آمریکا، با هشدار به وضع تحریم‌های جدید علیه ایران، می‌گوید وضع این تحریم‌ها خطرناک است و به ایرانیان این پیام را می‌دهد که توافق هسته‌ای هیچ دستاوردی برای آنان نداشته است!
حال سؤال این است که با این رویکرد آمریکا در نقض فاحش برجام، جمهوری اسلامی ایران چگونه باید رفتار کند؟
۲ـ نقطه هدف در تحریم سپاه
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را می‌توان از ارکان اصلی اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دانست. سپاه در تولید قدرت ملی، حفظ انقلاب اسلامی، تأمین امنیت ملی، توسعه نفوذ راهبردی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان خنثی‌سازی توطئه‌ها علیه انقلاب و نظام در حوزه‌های مختلف و مبارزه با تروریسم دست‌پرورده نظام سلطه در منطقه، نقش بی‌بدیلی داشته و دارد.
آمریکایی‌ها، صهیونیست‌ها و جریان وهابی آل‌سعود، سپاه را عامل اصلی شکست‌ها و ناکامی‌های خود طی چند دهه گذشته ارزیابی می‌کنند. براساس همین نقش‌آفرینی‌های سپاه است که رسانه‌های معروف غرب، از سپاه به «ستون فقرات نظام سیاسی ایران» یاد می‌کنند. آمریکایی‌ها سپاه را مانع اصلی سر راه بازتولید و احیای سلطه خود بر منطقه راهبردی غرب آسیا ارزیابی می‌کنند و بر همین اساس، تضعیف سپاه را به صورت جدی از طریق وضع تحریم‌های جدید، در دستور کار خود قرار داده‌اند. نقطه هدف در سناریوی تحریم سپاه، معرفی سپاه به مثابه عامل تحریم ملت ایران است!
در تحریم‌های هسته‌ای، آمریکایی‌ها درصدد بودند که برنامه فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را، علت وضع تحریم‌ها معرفی کرده و راه‌حل برداشتن تحریم‌ها را، در کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای، یا پذیرش محدودیت در این حوزه اعلام کنند. دشمنان ملت ایران،‌ همین سناریو را درباره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پیش گرفته، به دنبال محدودسازی و تضعیف سپاه هستند. آمریکایی‌ها معتقدند که با تشدید تحریم‌ها در حوزه‌های موشکی، حقوق بشر، تروریسم و…، ‌می‌توانند همانند واداشتن جمهوری اسلامی به پذیرش محدودیت‌ها در حوزه هسته‌ای، ایران را به پذیرش محدودیت‌ها در دیگر حوزه‌ها وادار کنند. به عبارت دیگر، نقطه هدف در وضع تحریم‌های جدید و از جمله تحریم سپاه، زمینه‌سازی در داخل جامعه ایران برای پذیرش برجام‌های ۲ و ۳ و… است. آمریکایی‌ها چنین نقطه‌ای را نشانه گرفته‌اند. با اطمینان می‌توان گفت، هرگز این خواب آمریکا‌یی‌ها تعبیر نخواهد شد و آنان باید آرزوی برجام‌های دیگر را به گور ببرند.


حمیدرضا حیدری / نزدیک به شش سال است که از اعلام موجودیت گروهک تکفیری ـ تروریستی داعش می‌گذرد. گروهکی که در طول این مدت در سایه حامیان افراط‌گرا و خشونت‌طلب با کشتار وسیع در عراق و سوریه و ایجاد ناامنی در بسیاری از کشورها، از جمله کشورهای اروپایی و عربی به دنبال رعب و وحشت بوده است؛ از همین رو انتشار تصاویر شکنجه و قتل با روش‌های وحشیانه این گروه تا عملیات‌های تروریستی در کشورهای مختلف در صدر اخبار جهان قرار گرفته است.
در این میان، ایران تنها کشوری است که از ابتدای ظهور این پدیده شوم با آن مبارزه کرده است. شاید بتوان گفت، در هر جای جهان تروریستی اعلام موجودیت کرده، جمهوری اسلامی داعیه‌دار مبارزه با او بوده است. در برابر داعش نیز ایران همیشه در خط مقدم مبارزه بوده و از این رو توانسته است ضربات سخت و مهلکی را در عراق و سوریه به همراه جبهه مقاومت بر پیکره تروریسم منطقه وارد آورد که در روزهای اخیر شکست‌های سنگین در عراق و سوریه سبب شده است داعش و هم‌پیمانانش به فکر انتقام‌جویی از ملت ایران باشند.
اوج خباثت‌ها به نشست ریاض موسوم به نشست «تشکیل ائتلاف ضد تروریسم» برمی‌گردد. ائتلافی متشکل از آمریکا به سرکردگی دونالد ترامپ از یک سو و در سوی دیگر آن قبایل عربی که خزانه مالی اصلی تروریست‌ها در یکی دو دهه گذشته محسوب می‌شوند.
دول مذکور به دنبال ائتلافی بودند تا خط مقاومت در برابر تروریسم را تضعیف کنند. ترامپ که با رقص شمشیر با پدران تروریسم در منطقه سرمست چپاول دلارهای نفتی عربستان بود، با این ائتلاف به فکر تشدید آتش‌افروزی در منطقه افتاد و ایران را که همیشه در خط مقدم مبارزه با تروریسم بوده، به تروریسم‌پروری و عامل بی‌ثباتی منطقه متهم کرد.
کسانی که نفع‌شان در وجود داعش و امثال آن است، در پایان نشست ریاض بیانیه‌ای قرائت می‌کنند که مفاد آن به جای آنکه ضد تروریسم باشد، عمدتاً ضد ایرانی است. این بیانیه با محوریت تروریسم خواندن ایران و هم‌پیمانانش در منطقه به مقابله دولت‌های عضو این ائتلاف با ایران تأکید می‌کند. در این بیانیه گفته شده است، با دخالت ایران در امور داخلی کشورها مقابله خواهند کرد؛ اما در روزهای بعد مجادله بر سر ایران همچنان داغ است؛ از خروج قطر از ائتلاف گرفته تا اظهار نظر ناپخته و حساب‌نشده وزیر خارجه عربستان.
ساعاتی پیش از حمله تروریستی در تهران عادل‌الجبیر، وزیر خارجه عربستان در اظهاراتی تند ایران را اولین حامی تروریسم در جهان معرفی می‌کند. او همچنین مدعی می‌شود، ایران به دلیل دخالت در امور کشورهای منطقه باید تنبیه شود!
ایران جایی است که برهم زدن امنیت آن برای داعش و عربستان یک رؤیا است و فاصله بسیاری تا وقوع آن وجود دارد. در طول این سال‌ها تلاش‌های فراوانی از سوی این گروهک برای عملیاتی‌سازی این رؤیا در ایران صورت گرفته بود که با هوشیاری نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشور تعبیر نشده بود. پس از چندین سال اقدامات ناکام تنها در روز چهارشنبه (17/3/96) توانستند در حرم امام راحل(ره) و مجلس شورای اسلامی به اقداماتی دست بزنند که با وجود شهادت تعدادی از مردم بی‌گناه، همه تروریست‌ها به دست نیروهای سپاه و امنیتی کشته شدند.
حملاتی که هدف اصلی آن خدشه‌دار کردن امنیت جمهوری اسلامی در منطقه بود و به‌زعم آنان رویدادی عظیم است و تمام اتفاقات دیگر را تحت‌تأثیر خود قرار خواهد داد. آنها می‌خواهند در بوق و کرنا کنند که ایران یک کشور آسیب‌پذیر است. آنها فکر می‌کنند این اتفاق رعب و هراسی ایجاد کرده که به واسطه آن می‌توانند ملت را به مقابله با سیاست‌های حاکمیت در مبارزه با تروریسم بکشانند؛ اما اتفاقات به گونه‌ای دیگری رقم می‌خورد: اول اینکه عملکرد نیروهای امنیتی و انتظامی ما در برخورد با این حادثه و دستگیری باقی‌مانده آنها موفقیت‌آمیز است.
 دوم اینکه پس از پایان درگیری‌ها، به ویژه با حضور گسترده مردم در تشییع جنازه شهدا موضع ملت نیز به روشنی دیده می‌شود، آنها ترسی در دل ندارند و بر روی یک نکته تأکید دارند و آن، اتحاد و برادری بیش از پیش است. رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار با دانشجویان به این حمله واکنش نشان داده و از آن به ترقه‌بازی یاد کرده و فرمودند: «ملت ایران دارد حرکت می‌کند و پیش می‌رود؛ این ترقه‌بازی‌هایی هم که امروز شد، اینها هم در اراده مردم تأثیری نخواهد گذاشت.» ایشان بار دیگر آب پاکی را بر دست دشمنان ریخته و فرمودند: «البته خود این حوادث نشان داد که اگر چنانچه جمهوری اسلامی در آن نقطه‌ای که مرکز اصلی این فتنه‌هاست ایستادگی نمی‌کرد، ما تا حالا گرفتاری‌های زیادی از این ناحیه در داخل کشور داشتیم.» این جملات نشان می‌دهد، جمهوری اسلامی نه تنها در مبارزه با تروریسم لحظه‌ای کوتاه نخواهد آمد؛ بلکه عزم خود را جزم خواهد کرد و تا نابودی تروریسم پیش خواهد رفت.
نکته پایانی آنکه کسانی می‌توانند شعار مبارزه با تروریسم را سر دهند که دست‌شان به خون جانباختگان ترور در اعصار مختلف آلوده نشده باشد که این ویژگی نه در آمریکا هست که خود نظریه‌پرداز ایجاد تروریسم جهانی است و نه در عربستان که هر زمان و در هر جایی تروریسمی شکل گرفته، جای پایش قابل مشاهده است.


«مکس آبرامز» تحلیلگر آمریکایی در پی حملات تروریستی اخیر در تهران، نوشت: «اینکه ایران از طریق (بشار) اسد حامی بزرگ داعش است، ادعای مضحک و خنده‌داری بود، اما جدی گرفته شد و کارشناسان، از کم‌اطلاعی(دیگران) از سیاست جهان بهره‌برداری کردند. به جاهایی مثل بروکینگز و شورای آتلانتیک پول داده می‌شود تا بگویند که ایران و اسد حامی بزرگ داعش هستند و رسانه‌ها هم این حرف پوچ و مهمل را پذیرفتند. حقیقت اینجا گم شده و از دست رفته است.
  محمدرضا مرادی / ترزا می، نخست‌وزیر انگلیس که تیر ماه سال 95 جانشین دیوید کامرون شده بود، فروردین 96 از برگزاری انتخابات زودهنگام در انگلیس خبر داد. «ترزا می» نیاز به پارلمان یکدست و حامی دولت برای حضور قوی در مذاکرات مربوط به خروج از اتحادیه اروپا، موسوم به «برگزیت» را دلیل این تصمیم اعلام کرد. در همین راستا، مردم انگلیس در انتخابات سراسری برای تعیین سرنوشت 650 کرسی پارلمان پای صندوق‌های رأی رفتند؛ انتخاباتی که طبق تصمیم ترزا می، سه سال پیش از موعد مقرر برگزار شد. برگزیت، خدمات بهداشتی، اشتغال و امنیت، چهار موضوع محوری در مباحث انتخاباتی انگلیس طی هفته‌های اخیر بوده است. نتایج اعلام شده از انتخابات اخیر نشان می‌دهد، حزب محافظه‌کار به رهبری ترزا می اکثریت مطلق خود را در پارلمان از دست داده است. در انتخابات پارلمانی سال 2015 حزب محافظه‌کار 331 کرسی، حزب کارگر 232 کرسی و حزب ملی اسکاتلند 56 کرسی به دست آورده بودند؛ اما نتایج اعلام شده نشان می‌دهد حزب ترزا می اکثریت مطلق را از دست داده و 319 کرسی به دست آورده و در مقابل حزب کارگر با افزایش 30 کرسی پارلمانی 261 کرسی کسب کرده است. همچنین نتایج انتخابات نشان می‌دهد، حزب ملی‌گرای اسکاتلند، تحت رهبری نیکولا استورجن در این انتخابات 21 کرسی خود را از دست داده و به احزاب حامی باقی ماندن اسکاتلند در انگلیس واگذار کرده است که ضربه بزرگی به طرح ملی‌گرایان اسکاتلند برای برگزاری یک همه‌پرسی استقلال از بریتانیا به شمار می‌آید.
به دنبال اعلام نتایج، «جرمی کوربین» رهبر حزب کارگر انگلیس در سخنانی تأکید کرد، اکنون زمان مناسبی فرا رسیده است که ترزا می از قدرت کناره‌گیری کند؛ اما مقامات ارشد حزب محافظه‌کار انگلیس تأکید کردند، با وجود ناکامی این حزب در کسب اکثریت مطلق کرسی‌های مجلس عوام، ترزا مِی، نخست‌وزیر این کشور هیچ قصدی برای کناره‌گیری ندارد. پس از آنکه مشخص شد حزب محافظه‌کار انگلیس به رهبری «ترزا می» قادر به کسب اکثریت مطلق در پارلمان این کشور نشده، منابع خبری از تشکیل «پارلمان معلق» خبر دادند. اصطلاح «پارلمان معلق» به معنی این است که هیچ حزبی نتوانسته در انتخابات عمومی، 326 کرسی از میان 650 کرسی مجلس عوام را به خود اختصاص بدهد. در صورت شکل‌گیری پارلمان معلق در بریتانیا احزابی که کرسی‌های بیشتر به دست آوردند، باید با احزاب کوچک‌تر ائتلاف کنند تا یکی از آن‌ احزاب با ائتلاف بتواند مجموع کرسی‌های 326 را کسب کند؛ اما اگر حزب دیگری حاضر به ائتلاف نباشد، آنگاه امکان دارد دولت حداقلی تشکیل شود یا باز هم درخواست برگزاری انتخابات به ملکه داده شود. دومین حزب بزرگ ـ که در این انتخابات کارگر خواهد بود ـ هم می‌تواند گفت‌وگوهایی موازی را برای رسیدن به عدد جادویی 326 و تشکیل ائتلاف آغاز کند. در صورتی که هیچ‌ یک نتوانند به توافق برسند، یک حزب می‌تواند دولت اقلیت تشکیل بدهد؛ اما باید برای تصویب طرح‌هایش در پارلمان روی رأی احزاب دیگر حساب کند. 
اما نکته مهم در این زمینه این است که ترزا می با اعتماد بالایی خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام شد؛ چرا که از پیروزی خود مطمئن بود؛ اما شکست وی اکنون انگلیس را با بحرانی جدی مواجه کرده است. ترزا می در حالی انتخابات زودهنگام پارلمانی را دو ماه پیش کلید زد که این انتخابات قرار بود طبق تقویم در سال 2020 برگزار شود؛ اما او به دلیل افزایش قدرت مانور خود در فضای سیاسی انگلیس و در مذاکرات مربوط به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا با اشتباه محاسبه و به گمان اینکه موقعیت حزب محافظه‌کار را در پارلمان ارتقا دهد، به برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی دستور داد؛ اما بر خلاف محاسبات ترزا می در دو ماه منتهی به انتخابات زودهنگام، حملات تروریستی در انگلیس فضای انتخابات را تحت تأثیر قرار داد و انتقادات از عملکرد خانم نخست‌وزیر بالا گرفت. اکنون با توجه به تأکید ترزا می به لزوم حمایت گسترده مردم برای موفقیت در مذاکرات برگزیت، مشخص نیست آیا دولت آینده دوامی خواهد داشت یا اینکه برگزاری انتخابات دیگری در آینده نزدیک ضرورت خواهد یافت؛ اما بی‌شک می‌توان گفت عملکرد ضعیف کابینه ترزا می در برابر حملات تروریستی در لندن مهم‌ترین عامل شکست وی بوده است.

   حسین عبداللهی‌فر/ وقتی کینه دشمنان انقلاب اسلامی با دنائت ایادی آنها در منطقه و رذالت داعشی در هم می‌آمیزد، جنایتی دردناک و حوادثی تلخ می‌آفریند. بدون تردید مردم هوشیارتر و متحدتر می‌شوند چنانچه در بدرقه شهدای این حادثه تا بهشت، ‌همدلی و همدردی خود را نشان دادند؛ اما آنچه مهم است پیام‌هایی است که توجه نکردن کافی و لازم به آنها، دشمنان را جری‌تر و هزینه‌های چنین حوادث را افزایش می‌دهد.
1ـ نخستین پیام این اقدام تکفیری‌ها علیه ملت ایران آن است که نظام اسلامی، انقلاب ملت و مردم مسلمان ایران همچنان دشمنان قسم‌خورده‌ای دارند که حاضرند برای صدمه زدن به ایران از جان خود بگذرند. امروز حامیان اصلی داعش، آل‌سعود و برخی از شیخ‌نشین‌های منطقه که در دفاع مقدس نیز حامی صدام بودند، نشان داده‌اند که برای ضربه‌زدن به ایران، تن به هر اقدام احمقانه‌ می‌دهند ولو آنکه با هزینه آسیب‌زدن به خودشان باشد. 
2ـ در این حادثه، پیام عربستان به تهران این بود که آل‌سعود خود را در حال غرق شدن در سیاست‌های غلط منطقه‌ای‌اش در سوریه، یمن و شکل‌گیری داعش می‌بیند؛ اما به این سادگی جان نخواهد داد و به دنبال درست کردن هزینه‌ برای دیگران است، بنابراین حادثه تهران آغاز شمارش معکوس بر پایان آل‌سعود است.
3ـ پیام آشکار و علنی هر حادثه تروریستی در منطقه، بیانگر سیاست خارجی ثابت آمریکاست که با تعویض دولت‌ها، تغییر نمی‌کند. اگر در دوره‌ای مذاکره می‌کنند و در دوره‌ای دیگر فشارهای امنیتی را افزایش می‌دهند هر دو با یک هدف صورت می‌گیرد و آن وادار کردن ملت ایران به رفتاری است که منافع آنها را تأمین کند. البته آنچه مشهود است اینکه عملیات‌های تقابلی تنفر ملت ایران را به سرعت بالا می‌برد؛ اما نباید بر این واقعیت هم چشم پوشید که تعاملات بی‌نتیجه و بدعهدی و بدقولی آنها نیز همین نتیجه را در بر خواهد داشت. به ویژه آنکه ملت بصیر ایران پیام همزمان وضع تحریم‌های جدید با حوادث تروریستی را به خوبی درک می‌کند.
4ـ پیام دیگر این حادثه از لحاظ زمانی، اوج عصبانیت مخالفان نظام اسلامی از انتخابات باشکوهی است که برگزار شد. واکنش عصبی تکفیری‌های وهابی که در حسرت یک صندوق رأی هستند، کاملاً ‌مبرهن بود. آنها که امید داشتند ملت ایران به دلیل مشکلات اقتصادی و نارضایتی از وضع موجود پای صندوق نخواهند آمد و همواره روی نبود مشارکت حساب باز می‌کردند، اکنون حضور 41 میلیون ایرانی در صفوف انتخابات را مشاهده کردند، بنابراین این عصبانیت آنها را به سمت انتقام و تحت‌الشعاع قرار دادن ابعاد این حماسه کشاند. یک گروه دیگر نیز از نتیجه انتخابات عصبانی شدند که آنها هم در این حادثه شریکند و آن ضدانقلابیونی هستند که تا پیش از برگزاری انتخابات می‌گفتند؛ دموکراسی در ایران واقعی نیست و حاکمیت ایران خود کاندیدایی دارد که اجازه نخواهد داد دولت فعلی ادامه پیدا کند. گردانندگان این تریبون‌ها هم امروز برای توجیه افکار عمومی و مخاطبان خود نیاز به سوژه‌ جدیدی داشتند تا بر دروغ‌های خود سرپوشی بگذارند. 
5ـ البته روند نامتعارف مسائل و حاشیه‌های انتخابات نیز پیامدهایی داشت که جری کردن دشمن از جمله آنهاست. وقتی حواس دستگاه‌های اجرایی مسئول کشور معطوف به انتخابات، آن هم با هدف خاص شد، دشمن فهمید که می‌تواند از این غفلت استفاده کند. پیام تروریست‌ها به مسئولان جریانات سیاسی و دستگاه‌های مسئول این بود که اگر دو قطبی‌ها برای برد انتخابات ارکان حاکمیتی را سست کند، گذشته را زیر سؤال ببرد،‌ خطوط قرمز نادیده گرفته شوند، ظرفیت‌های اپوزیسیون فعال شده و گسست‌های قومیتی‌ و مذهبی تحریک شوند، آن وقت این بدخواهان خون‌آشام هستند که بستر اجرای کار خود را فراهم دیده و برنامه‌ریزی می‌کنند. به نظر می‌رسد کسانی که حتی بعد از تشییع جنازه شهدای ترور، به فکر بهره‌برداری سیاسی،‌ حذف جریان رقیبت بوده و در سرمقاله تیترهای یک خود، همچنان تلاش می‌کنند تا حادثه تروریستی تهران را اقدامی علیه دولت روحانی تفسیر کنند، پیام‌های واقعی دشمنان قسم‌خورده ملت ایران را درک نکرده‌اند. 


 شکست توطئه جنگی ترامپ و اعراب علیه تهران 
وبگاه آمریکایی هیل متعلق به کنگره آمریکا در گزارشی با عنوان اینکه ایران پیروز اختلافات پیش آمده میان قطر و کشورهای عربی است، نوشت: «به طور حتم شکست ائتلاف کشورهای عربی و متحد نبودن دوحه با کشورهای عربی موجب می‌شود تا ناتوی عربی شکل نگرفته و کشورهای عربی در زمینه ایجاد توازن قدرت علیه تهران شکست بخورند.»
استقرار نیروهای سپاه
 در دوحه!
رسانه‌های آمریکایی به نقل از یکی از مقامات این کشور گزارش دادند: «آمریکا فعالیت‌های نظامی در قطر را مشاهده کرده است و دوحه به عربستان، امارات و بحرین هشدار داده است که به کشتی‌های این سه کشور در صورت ورود به آب‌های سرزمینی‌اش شلیک خواهد کرد.» در همین راستا هم روزنامه رأی‌الیوم مدعی شد: «گزارش‌ها از استقرار نیروهای سپاه در دوحه حکایت دارد.» به ادعای رأی‌الیوم، نیروهای سپاه برای حمایت از کاخ امیر قطر تحت عنوان تمرین‌های نظامی مشترک وارد دوحه شده‌اند.
اقتصادِ سوغات زیارتی 
در تسخیر چینی‌ها
گردش مالی سوغات زیارتی در کشور ما حدود هزار میلیارد تومان و بخش مهمی از آن شامل هزینه‌های تسبیح است.
بر اساس برخی از آمارهای غیر رسمی چینی‌ها در سال 500 میلیارد تومان از فروش مهر و تسبیح و جانماز در ایران درآمد کسب می‌کنند که اگر این درآمد نصیب کارگاه‌های ایرانی شود، حداقل می‌توان برای 20 هزار کارگر ایرانی شغل ایجاد کرد.
چرا حملات تروریستی 
در ایران نادر است؟
لس‌آنجلس‌تایمز نوشت: ایرانی‌ها هدف اول تروریست‌های داعش هستند، اما سطح امنیت داخلی در ایران بالاست؛ نیروهای پلیس، بسیج و نیروهای مرزی در سراسر کشور مستقرند. سپاه پاسداران هم واحد مقابله با تروریسم دارد که به جمع‌آوری اطلاعات و انجام عملیات (خنثی‌سازی تهدیدات) مشغول است. ایران می‌دانست که داعش ضد شیعی و ضد ایرانی است و برای مقابله با تهدیدات، به جنگ با داعش در سوریه و عراق روی آورد.
راهکار خروج از انفعال
عزت‌الله ضرغامی در همایش اساتید بسیجی دانشگاه‌ها گفت: «روشنگری و اعلام خطر رهبری نسبت به سند ۲۰۳۰ یک اقدام بزرگ ملی و سرنوشت‌ساز برای حفظ استقلال و هویت ایران اسلامی بود. هنوز هم عمق این اقدام تاریخی روشن نشده است.» رئیس اسبق صداوسیما افزود: «آتش به اختیار یعنی اینکه نیروهای مؤمن و خلّاق در مقابله هنرمندانه و اقناع‌کننده با غوغاسالاری دشمن در تحریف و جابه‌جایی ارزش‌های انقلاب نیاز به اجازه گرفتن از کسی ندارند. «آتش به اختیار» یعنی خروج از انفعال و جبران کم‌کاری و غفلت دستگاه‌های متولی کشور.»
ضرورت هوشیاری 
در توطئه جدید
حادثه دلخراش دو حمله تروریستی مزدوران گروهک داعش و به شهادت رسیدن ۱۷ نفر از هموطنان‌مان بهانه‌ای شده تا نیروهای ضد انقلاب و بلندگوهای رسانه‌های خارجی وابسته به استکبار پس از اعلام ماهیت تروریست‌ها (که برخی از آنها کرد بودند) شروع به ملتهب کردن فضا به ویژه در غرب کشور با بهره از سیاست تحریک عواطف مردم کنند. در طول سال‌های اخیر پس از شرارت‌های پژاک در شمال غرب کشور، همین کُردها بودند که در کنار برادران پاسدارشان، سلاح به دست گرفتند و با خون خود امنیت مردم را حفظ کردند. یکی از اقدامات مردم کُرد که خشم ضد انقلاب و حامیان آن را برانگیخت و سیلی محکمی به صورت آنها زد، تشکیل گروهی به نام پیشمرگان کُرد مسلمان بود.

   حسن خدادی/ گفتمان عقلانيت‌محور رهبر معظم انقلاب در تمامي ابعاد و در طول فعاليت‌هاي ايشان گفتماني فراگير و مورد قبول تمامي جريان‌هاي دلسوز و خدمتگزار نظام بوده است. نوع نگاه‌هاي تاکتيکي به اين گفتمان پس از رحلت حضرت امام(ره) وجود داشته و اشخاص و دولت‌ها به ویژه رؤسای دولت‌ها نظرات و ديدگاه‌هاي گوناگوني داشته‌اند. معظم‌له در این باب در سخنرانی اخیرشان در حرم امام خمینی(ره) فرمودند: «می‌شنوم گاهی اوقات بعضی در مقابل شعارهای انقلاب، عنوان و مفهوم عقلانیّت را مطرح می‌کنند؛ کأنّه عقلانیّت نقطه‌ مقابل انقلابی‌گری است؛ نه، این خطا است؛ عقلانیّت واقعی هم در انقلابی‌گری است. نگاه انقلابی است که می‌تواند حقایق را به ما نشان بدهد... این عقلانیّت است؛ عقلانیّت معنایش این است که انسان اصالت‌ها را بشناسد؛ عقلانیّت، تکیه‌ به مردم است؛ عقلانیّت، تکیه‌ به نیروی داخلی است؛ عقلانیّت، تکیه و توکّل به خدای بزرگ است. عقلانیّت اینها است.»(14/3/1396) اما آنچه مهم است پذيرش عقلانيت صحيح انقلابی از سوي همه جريان‌ها و تشکل‌هاي سياسي و حتي نخبگان سياسي ـ امنيتي است که همچون مسئله‌ای حياتي در تداوم و پايداري نظام ريشه‌دار اسلامي مؤثر خواهد بود. نوشتار زير با تحليل اين موضوع درصدد ارزيابي و شاخص کردن مؤلفه‌هاي عقلانیت صحیح انقلابی در اندیشه معظم‌له است.

شاخصه‌های عقلانيت انقلابی از ديدگاه رهبري
1ـ اصل خدامحوري
خداشناسی به عنوان یکی از شناخت‌های فطری و خداجويي و خداپرستي به عنوان يکي از گرايش‌هاي فطري مطرح است و خداشناسي فطري نيز به دو صورت شناخت «حضوري» و «حصولي» قابل طرح است؛ یعنی شناخت فطري خدا هم از طريق «دل» و هم از طريق «ذهن» قابل تحقق است. «امام بارها اين مضمون را در کلمات خود بر زبان مي‌آورد و بيان مي‌کرد «هر چه هست از خداست.» او همه چيز را از خدا مي‌دانست؛ هضم در ارادة خدا و حلّ در حکم الهي بود و پيوسته مي‌فرمود: «انقلاب را خدا پيروز کرد و خرمشهر را خدا آزاد کرد. دل‌هاي مردم را خدا جمع کرد.» او همه چيز را از منظر الهي مي‌ديد.» (پژواک ولايت: مجموعه سخنراني‌هاي رهبري معظم انقلاب در مراسمات سالگرد امام، علي خامنه‏اي، دفتر نشر معارف، قم، 1388، ص 175)

2ـ تسليم‌ناپذيري
امام خامنه‌اي در ديدار رؤسای سه قوه و مسئولان و مديران بخش‌هاي مختلف نظام ضمن ترسيم چهره نظام اسلامي و تأکید بر اصول و پايه‌هاي بنيادي آن، به عقلانيت حاکم بر تصميمات نظام اسلامي اشاره کردند و فرمودند: «عقلانيت بايد بر تمام ارکان اين نظام از بالا تا پایین حاکم باشد؛ اما عقلانيت به معناي تسليم [شدن] نيست؛ عقلانيت به معناي هزيمت نيست؛ عقلانيت براي پيش رفتن و در جهت يافتن راه‌هایی براي هر چه موفق‌تر شدن در رسيدن به اين آرمان‌هاست. بعضي‌ها با نام عقلانيت، با نام اعتدال، با نام پرهيز از جنجال و دردسر بين‌المللي، مي‌خواهند از مباني انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند! اين نمي‌شود.»(19/6/1387)
معظم‌له در بخشی از بیانات خود به مناسبت رحلت امام(ره) در حرم ایشان فرمودند: «انقلابی‌گری یعنی مسئولان کشور، هدف‌شان را راضی کردن قدرت‌های مستکبر قرار ندهند؛ مسئولان کشور، هدف‌شان را راضی کردن مردم، به کار گرفتن نیروهای داخلی، تقویت عناصر فعّال در داخل کشور قرار بدهند؛ این انقلابی‌گری است. معنای انقلابی‌گری این است که کشور و مسئولان، تسلیم هیچ زورگویی‌ای نشوند، دچار انفعال نشوند، دچار ضعف نفس نشوند؛ نه زورگویی و قلدری را از طرف مقابل قبول کنند، نه فریب او را بخورند... اینها معنای انقلابی‌گری است.»(14/3/1396)


 اثرات 2030 بر استقلال کشور
در سپتامبر 2015 (شهریور 94)، اهداف دستور کار مبانی توسعه پایدار 2030 که 17 هدف اصلی و 169 هدف فرعی دارد برای اقدام عملی همه کشورها با هدف تحقق حکومت یکپارچه در سازمان ملل ارائه شد. ایران نیز از کشورهای شرکت‌کننده در این اجلاس بود که به اجرای این سند متعهد شد و پس از آن سند ملی آموزش 2030 جمهوری اسلامی ایران با مدیریت و برنامه‌ریزی دفتر یونسکو در ایران با تشکیل 30 کارگروه تخصصی تدوین و آماده و در تاریخ 20 آذر 95 رونمایی شد. اگر قرار است که انسانی با مختصات مدنظر سند تحول بنیادین در نظام آموزشی تربیت شود؛ یعنی انسان «مؤمن، جهادگر، کارآفرین و ماهر، بانشاط و با عزت به نفس و تلاشگر در جهت تحقق عدل جهانی»، طبیعتاً این را باید به محتوای کتاب‌های درسی و همه فعالیت‌های آموزشی و پرورشی تسری داد و از روحیه و نحوه مواجهه کادر مدرسه و معلمان در این باره نباید غفلت کرد. اما اگر بخواهیم سراغ تربیت انسانی در تراز «شهروند جهانی» برویم، با معنایی که در اسناد بین‌المللی است، عملاً مسیر تا حد زیادی متفاوت خواهد بود. برخی از مفاد سند 2030 به نحوی بحث استقلال کشور را تحت شعاع قرار می‌دهد که تربیت معلم در فضای بین‌المللی یکی از آن‌هاست، افزون بر آن خطر ایجاد وابستگی فرهنگی و حتی به خطر افتادن استقلال در دیگر عرصه‌ها چندان دور از ذهن نیست.

خودکفایی بنزین دروغ بود؟!
«خودکفایی بنزین» یکی از ده‌ها وعده‌ای بود که وزارت نفت در ایام منتهی به روزهای انتخابات مطرح کرد. این وعده که پیش از این در میانه سال 95 عنوان شده بود، در سال 96 که انتخابات دوازدهمین دوره ریاست‌جمهوری برگزار می‌شد، رسانه‌های حامی دولت و رسانه‌های رسمی وزارت نفت به صورت یکپارچه و مستمر آن را پوشش دادند، به طوری که تلاش شد با القای تحقق خودکفایی بنزین از آن برای اهداف برجام نیز استفاده شود. گفتنی است، رئیس‌جمهور در حالی که فقط 18 روز تا انتخابات ریاست‌جمهوری باقی‌مانده بود در جمع مردم بندرعباس اظهار داشت: «از اینکه روز خودکفایی در تولید بنزین را در کنار شما جشن می‌گیریم خوشحالم و خداوند را سپاسگزارم.» چه کسی فکر می‌کرد که وزارت نفت که یک نهاد رسمی دولتی است در ایام انتخابات با انتشار اخبار متعددی از خودکفایی در تولید بنزین خبر دهد، اما پس از انتخابات، وزیر نفت دولت تمامی اخبار رسمی وزارتخانه تحت مدیریتش را تکذیب کند و بگوید من نگفتم، یک روزنامه گفت! سؤال اینجاست زمانی که رسانه رسمی وزارت نفت چنین اخباری را منتشر می‌کرد، چرا وزیر نفت اقدام به تکذیب آن نکرد تا اینکه چند هفته پس از برگزاری انتخابات بگوید هیچ وقت نگفتم در بنزین خودکفا می‌شویم؟!

انتظارات دانشجویان از  نهادهای زیر نظر رهبری
دانشجویان در دیدار رمضانه خود با امام خامنه‌ای درباره عملکرد نهادهای و دستگاه‌های مختلف فرهنگی مانند سازمان تبلیغات اسلامی،  صداوسیما، شورای عالی انقلاب فرهنگی و... انتقاد کردند. ابوالفضل مظاهری، دبیر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل گفت: «سازمان تبلیغات اسلامی به عنوان زیر مجموعه حضرت‌عالی، بدون توجه به تأکیدات شما مبنی بر حمایت از جبهه مؤمن و انقلابی، اموال، کارمندان و سالن‌های بیت‌المال را در اختیار پروژه‌ها و فیلم‌هایی قرار می‌دهد، که به هیچ‌وجه در اولویت اساسنامه‌ای و ارزشی این نهاد قرار ندارند. گویی مسئولان این سازمان، به این دستگاه فرهنگی به چشم یک بنگاه اقتصادی می‌نگرند.» محمدامین سلیمی، دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی هم گفت: «شورای عالی انقلاب فرهنگی با ترکیبی از اعضای حقیقی و حقوقی که به تناسب تغییر دولت‌ها، مناسبات خود را نیز تغییر می‌دهد. رویه مشخصی در راه اعتلای فرهنگی دانشگاه‌ها در پیش نمی‌گیرد و گاه در حراست از قوانین مصرح خود عاجز است. زهراسادات رضوی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت نیز گفت: «نزدیک به 9 ماه از ابلاغ سیاست‌های کلی خانواده توسط شما می‌گذرد. قطعاً از دولتی که خود به بی‌اعتبار شدن خانواده دامن می‌زند و به دنبال مردواره کردن زنان است، انتظار احیای ارزش‌های خانواده را نداریم؛ اما از نهادهای انقلابی و تحت نظارت شما توقع داریم آقاجان.»

کاسبِان نیویورکی و حمله تروریستی در تهران
مجله آمریکایی فارین پالیسی در گزارشی تحت عنوان «ترامپ بر زخم ایران نمک پاشید و هیچی به دست نیاورد»، نوشت: «آمریکا روز چهارشنبه گذشته در حالی از خواب بیدار شد که داعش مردم ایران را هدف قرار داده بود، حمله‌ای که به کشته شدن 12 انسان بی‌گناه منجر شده بود. در روز ترور، اقدام دیپلماتیک درست و نجیبانه این بود که این حمله را محکوم کرده و با قربانیان ابراز همدردی کنیم. در واقع در روزی که کشور مخالف ما ایران با دشمن مشترک ما داعش روبه‌رو شده، کار چندان سختی نبود که بیرون بیاییم و حمله تروریستی را محکوم کنیم. حداقلش این بود که شاید بارقه امیدی برای همکاری بیشتر با ایران علیه داعش به وجود می‌آمد. در همان روز که حملات تروریستی در ایران در حال وقوع بود، سنای آمریکا رأی به تحریم ایران داد. زمان، زمان عجیبی بود. جدا از اینکه اساساً این طرح باید تصویب می‌شد یا نه، مهم این است که کنگره می‌توانست زمان تصویب آن را تغییر دهد و قدری صبر به خرج دهد. حملات در ایران را گروهی صورت دادند که حدود سه سال است با آنها در جنگ هستیم. با توجه به افزایش لفاظی‌های ترامپ درباره شکست داعش، چرا به جای همکاری و تعامل بیشتر با ایران علیه دشمن مشترک‌مان، دست به چنین اقداماتی می‌زنیم؟» این نشریه نوشت: «این کاسبِ نیویورکی فراموش کرد تهران چطور بابت 11 سپتامبر به آمریکا تسلیت گفت.»