زیگمار گابریل، وزیرخارجه آلمان در یک موضع‌گیری نسبت به مناقشه اعراب با قطر به عربستان درباره «ترامپیزه کردن» منطقه هشدار داد. وزیر خارجه آلمان اندکی پیش از ملاقات با همتای سعودی خود در برلین، عربستان را به ترامپیزه کردن منطقه متهم کرد. او گفت: چنین اقدامی در منطقه‌ای که غرق در بحران است، بسیار خطرناک است. گابریل هشدار داد: یک چنین ترامپیزه رفتار کردن با یکدیگر، آن هم در منطقه‌ای که به خودی خود بحران‌زده است، بسیار خطرناک است. گابریل در عین حال خریدهای تسلیحاتی هنگفت عربستان از آمریکا را نقد کرد.
 رضا اشرفي/ در طی هفته‌های اخیر اعضاي داعش در مناطقي از شرق و جنوب شرق آسيا دست به عمليات زده و همچون حوزه غرب آسيا نگراني‌هايي را براي شهروندان اين حوزه ايجاد كرده‌اند. اخبار موجود نشان مي‌دهد كه داعش به دو طريق مستقيم و با حضور نيروهاي خود و همچنين به صورت بيعت‌گيري و پذيرش ديگر گروه‌ها اقدام به تنش و رعب‌آفريني مي‌كنند. گروه مائوته در فیلیپین از جمله آنها است كه با داعش و ابوبكر بغدادي بيعت كرده است. گفته مي‌شود كه بيش از 60 گروه كه از پيش در اين مناطق به ویژه در مرزهاي فیلیپین، مالزي و اندونزي حضور داشتند، به گروه داعش پيوسته‌اند. حتي افرادي از كشوري‌هاي منطقه همچون مالزي و اندونزي جذب داعش مي‌شوند و در همان راستا اقدامات تروريستي انجام مي‌دهند، اين افراد در مواردي از اعضاي ارتش نيز به شمار می‌آیند. 
این نکته كه گفته مي‌شود عضوگيري داعش از القاعده بيشتر است، در حالي كه اين گروه تروريستي در غرب آسيا روزهاي سختي مي‌گذراند، تأمل‌برانگیز است. در اين زمينه چند مسئله را نبايد فراموش كرد؛ مسائلی كه مي‌تواند ادامه سياست‌هاي پشت پرده پيشين باشد. 
ابتدا اينكه فیلیپین اولين بستر فعاليتي داعش در شرق آسيا انتخاب شده است. شهر ماراوي در حال حاضر مركز اين تحولات است. منطقه‌اي كه به نسبت مسلمان‌نشين است و به لحاظ اقتصادي موقعيت چندان مطلوبی ندارد. در همين حال طي يك سال گذشته مشاهده شده است كه «روابط فیلیپین و آمريكا بسيار مخدوش شده است.» آيا نمي‌توان نسبتي بين اين دو پيدا كرد؟ داعشي كه حتي مقامات رسمي آمريكا از جمله دونالد ترامپ رئيس‌جمهور فعلي اين كشور گفته است كه ساخته دست آمريكا است. آيا آمريكا خواهان گسترش اين گروه تروريستي به سمت شرق و جنوب شرق آسيا است؟ اين مناطق پس از خاورميانه يكي از مهم‌ترين حوزه‌هاي انرژي‌زاي جهان است. آيا آمريكا به دنبال تهديد اين حوزه است؟ اينها پرسش‌هایی است كه براي پاسخ به آنها نيازمند زمان هستيم، به ویژه اینکه به دليل نزديكي چين و روسيه، هر دو درگير مي‌شوند، در حالي كه آمريكا روزهاي خودكفايي انرژي را تكميل مي‌كند.
مسئله بعدي به سفر دو ماه پيش سلمان، پادشاه سعودي به اين منطقه بازمي‌گردد؛ سفري طولاني‌مدت و با خدم و حشم بي‌شمار به همراه دلارهاي نفتي كه نثار گروه‌هاي مسلماني كرد كه سعودي طي سال‌هاي گذشته آنها را تشكيل داده و حمايت كرده است. «شکل‌گیری داعش در جنوب شرق آسیا به ویژه طی دو سال گذشته همزمان با گسترش و افزایش کمک‌های مادی و مالی عربستان سعودی تحت عنوان کمک به مؤسسات اسلامی بوده است. در جریان سفر اخیر پادشاه عربستان به جنوب شرق آسیا، فقط در یک نوبت، پادشاه سعودی مبلغ 250 هزار دلار را تحت عنوان کمک به مؤسسات مذهبی مالزی در اختیار مفتی مالزی قرار داد.» دو ماه پس از اين سفر اولين فعاليت عميق داعش در اين حوزه آغاز مي‌شود. «در اندونزی نیز حضور و حمایت عربستان تحت آنچه کمک به مؤسسات اسلامی توصیف می‌شود، بسیار پر رنگ است. عربستان بیش از 150 مسجد، یک دانشگاه رایگان بزرگ در جاکارتا و چندین مؤسسه آموزش زبان عربی در اندونزی تأسیس کرده، مبلّغان و معلمانی را به اندونزی فرستاده و هزینه هزاران بورس تحصیلات تکمیلی را تأمین کرده است.» از سوي ديگر گروه‌هاي مختلفي يك شبه از داعش شرق آسيا حمايت مي‌كنند. آيا نمي‌توان نسبتي به اين دو ديد؟ آيا اين سفر ارتباطي با سناريوي آمريكا در اين حوزه دارد؟ آيا تروريسم آمريكايي ـ صهيونيستي ـ سعودي در حال تكميل پازل خود در ديگر مناطق جهان هستند؟ 
در صورتي كه اين پرسش‌ها با پاسخي مثبت همراه باشند و طي ماه‌ها و سال‌هاي آينده اقدامات تروريستي در اين حوزه و حتي ديگر مناطق جهان افزايش پيدا كند، بايد منتظر جهاني ناامن‌تر از هميشه باشيم كه باني آن واشنگتن، تل‌آويو و رياض است. در سفر اخير رئيس‌جمهور آمريكا به عربستان سعودي (اولين سفر خارجي) نيز شاهد اين مسئله بوديم كه ترامپ به دنبال آشكارسازي اتحاد سعودی‌ـ صهيونيسم و عادي‌سازي روابط عرب‌ـ صهيونيسم است كه از سوي رياض پمپاژ مي‌شود. در اين صورت جهان با صحنه شومي مواجه مي‌شود كه تنها در خرابي‌هاي جنگ‌هاي جهاني اول و دوم مشاهده می‌شد. مگر اينكه يك «اتحاد استراتژيك و مقدس بشري» عليه اين «ائتلاف شوم و نامقدس ضد بشري» شكل بگيرد. آمریکا که در رسیدن به اهدافش در غرب آسیا ناکام بوده رویکرد به شرق آسیا را در حالی پیش گرفته است که از محورهای توجیهی برنامه‌هایش را تهدیدات امنیتی تشکیل می‌دهد. رویکرد تقابلی با کره شمالی و تروریسم را می‌توان دو بال پرواز ترامپ به شرق آسیا دانست که با ایجاد فضای ناامنی و بحران به دنبال تحقق رؤیاهایش است. تروریسمی که به اذعان بسیاری از ناظران سیاسی بخشی از هزینه‌های آن در جرگه تعهدات سعودی است که به تازگی توافقات نظامی گسترده‌ای با آمریکا صورت داده است و شاید بتوان گفت که در ازای این محبت آمریکایی در کنار پرداخت هزینه‌های این خرید‌ها، بحران‌سازی جهانی را تعهد کرده که تنش‌های اخیر در حوزه عربی با محوریت اقدام علیه قطر و گسترش تروریسم در شرق آسیا بخش‌هایی از این رویکرد است. 

  قاسم غفوری / در میان کشورهای منطقه، می‌توان افغانستان را کشوری نامید که ده‌ها سال است روی آرامش را ندیده است. زمانی حضور ارتش سرخ شوروی، روزگاری جنگ داخلی و بعد هم سلطه‌ طالبان و القاعده و از سال ۲۰۰۱ نیز حضور نیروهای خارجی وضعیت سختی را بر این کشور حاکم کرده است. 
بوش در آن سال با ادعای مبارزه با تروریسم این کشور را اشغال کرد. پس از وی اوباما در حالی شعار خروج نیروها را سر می‌داد که در نهایت ضمن افزایش نیروها با توافق‌نامه امنیتی کابل ـ واشنگتن حضور آمریکا تا سال ۲۰۲۴ را تثبیت کرد. ترامپ هم در حالی بر سر کار آمد که موضوع افغانستان همچنان از اصلی‌ترین مسائل آمریکا به شمار می‌آید. 
نکته قابل توجه درباره تحولات افغانستان زنجیره انفجارهای خونینی است که به تازگی در این کشور روی داده؛ به گونه‌ای که بر اثر انفجار در «منطقه سبز» بیش از ۵۰۰ نفر کشته و زخمی شدند و انفجارهای دیگر هم صدها قربانی گرفته است. حال این پرسش مطرح می‌شود که ریشه این بحران‌ها چیست و چرا افغانستان دوباره گرفتار چنین وضعیتی شده است؟ هر چند بی‌ثباتی و ناامنی ارمغانی است که در سال‌های اخیر نیروهای خارجی برای افغانستان آورده‌اند؛ اما بررسی تحولات اخیر افغانستان نکات مهمی دارد. 
در یک ‌سوی معادله گروه‌های تروریستی همچون القاعده و داعش هستند که به دنبال تثبیت قدرت و اشغال اراضی بیشترند و در سوی دیگر آمریکایی‌ها تحرکات جدیدی را به منظور افزایش بهره‌گیری از ناتو برای منافع‌شان در پیش گرفته‌اند که مواضع ترامپ در نشست اخیر سران ناتو در بروکسل مبنی بر لزوم افزایش سهم اعضا در تأمین هزینه‌های ناتو نمودی از آن است. آمریکایی‌ها مبارزه با تروریسم از جمله افزایش نیرو در افغانستان را از بهانه‌های این طراحی قرار داده‌اند. 
اگر نگوییم میان آمریکا و تروریست‌ها برای تشدید بحران در افغانستان تبانی صورت گرفته است؛ اما می‌توان به یقین گفت رفتارهای نظامی آمریکا تشدید تحرکات تروریست‌ها به منظور خط و نشان کشیدن برای دولت مرکزی و دیگر کشورها مبنی بر اعزام نیرو به افغانستان را به همراه دارد که نتیجه آن انفجارهای خونین در شهرهایی، مانند کابل است. 
حلقه تکمیلی این بحران‌سازی‌ها اقدامات آمریکا و عربستان برای سوق دادن پاکستان از مبارزه با تروریسم در مرزها به همراهی با سعودی در جنگ یمن و سرکوب بحرین است. مجموع این تحولات و البته اهداف سلطه‌گرایانه آمریکا، از جمله در قبال ناتو موجب شده است افغانستان گرفتار تشدید ناامنی‌ها شود. 
نکته قابل توجه آنکه همزمان با این بحران‌ها تحولاتی خاص در حوزه صلح و آشتی سراسری در افغانستان روی داده است که خود نشان‌دهنده نگرانی شدید افغان‌ها از آینده امنیتی کشورشان است. از یک‌سو محمدکریم خلیلی، رهبر حزب وحدت اسلامی و معاون پیشین ریاست‌جمهوری افغانستان به ریاست شورای عالی صلح این کشور رسید. پیش از این، خلیلی معاون این شورا بود. پس از درگذشت پیر سیداحمد گیلانی، رئیس پیشین شورای عالی صلح سمت ریاست این شورا برای چند ماه خالی بود. شورای عالی صلح افغانستان در سال ١٣٨٩ با هدف زمینه‌سازی برای گفت‌وگو و صلح با مخالفان مسلح دولت این کشور ایجاد شد.
این شورا ۶۸ عضو دارد که برهان‌الدین ربانی، رهبر حزب جمعیت اسلامی افغانستان آن را رهبری می‌کرد. ربانی در شهریور سال ۱۳۹۰ در حمله‌ای انتحاری کشته شد.
حال این شورا دوباره فعالیت خود را آغاز کرده که به گفته ناظران سیاسی برگزاری لویی جرگه سراسری برای یک وفاق سیاسی را قوت بخشیده است. از سوی دیگر کابل میزبان نشست صلح بوده است. در این نشست مقامات 25 کشور در سطح معاونان وزیر خارجه و نمایندگانی از سازمان ملل، اتحادیه اروپا و ناتو شرکت داشتند. هدف از برگزاری نشست یک روزه کابل، دست یافتن به اجماع منطقه‌ای برای مبارزه با تروریسم و تأمین صلح در افغانستان عنوان شده بود که خود سندی بر وخامت اوضاع در این کشور بحران‌زده است. 
شاید بتوان گفت راهکار خروج افغانستان از این وضعیت نه دل‌بستن به نیروهای خارجی یا افزایش بودجه ناتو، بلکه وحدت داخلی افغان‌ها و در عین حال همگرایی با مبارزان واقعی با تروریسم، یعنی مقاومت منطقه و روسیه است که نمود دستاوردهای آنها را می‌توان در مبارزه آنان با تروریسم در سوریه مشاهده کرد.


 ایران در حال بی‌ثبات کردن منطقه است
خبرگزاری ایرنا: معاون رئیس‌جمهور آمریکا ضمن تأکید بر اتحاد ناتو علیه تروریسم، مدعی شد که ایران در حال بی‌ثبات کردن منطقه‌ است و جهان در مقایسه با 25 سال پیش خطرناک‌تر شده است.«مایک پنس»، معاون «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا طی سخنرانی در مراسم جوایز رهبری برجسته 2017 شورای آتلانتیک، مدعی شد که ایران در حال بی‌ثبات کردن منطقه است. معاون ترامپ ضمن انتقاد از روسیه و ایران گفت که مسکو تلاش می‌کند تا با توسل به زور مرزهای بین‌المللی از نو ترسیم کند (به زور مرزهای کشورها را تغییر دهد) و ایران نیز تلاش می‌کند که منطقه را بی‌ثبات کند و جهان از زمان سقوط کمونیسم در حدود یک‌چهارم قرن پیش تاکنون، خطرناک‌تر شده است.
تحریم ایران می‌تواند خطرناک باشد
خبرگزاری العالم: جان کری، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا گفت اِعمال تحریم‌های جدید بر ضد ایران می‌تواند خطراتی را به همراه داشته باشد. کری معتقد است: «تحریم افرادی که درگیر برنامه موشک‌های بالستیک ایران هستند، می‌تواند این پیام را به مردم ایران ارسال کند که توافق هسته‌ای سال 2015 برای آنها منفعتی ندارد. این توافق، تحریم‌های اقتصادی ایران را در ازای توقف توسعه برنامه هسته‌ای این کشور کاهش داد. ماه گذشته کمیته روابط خارجی سنا با 18 رأی موافق در برابر سه رأی مخالف طرحی را تصویب کرد که به دونالد ترامپ امکان می‌دهد تحریم‌های جدیدی را بر ضد ایران وضع کند.» کری می‌گوید: «امیدوار است ترامپ به حرف افراد خوبی که در دولتش حضور دارند، گوش کند.»
در مبارزه با تروریسم باید با ایران همراه شد
خبرگزاری فارس: «امیل نخله» از مدیران ارشد سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا که به واسطه مسئولیتش، شناخت دقیقی از رویکردهای مختلف پیروان مذاهب مختلف اسلام دارد، به «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا توصیه کرد برای مبارزه با تروریسم که منشأ اصلی‌ آن افراط‌گرایان هستند، دست دوستی به سمت ایران دراز کند. وی صراحتاً از ترامپ می‌خواهد که با ایران ائتلاف کند و می‌گوید: «حالا که سیاست‌های موجود برای خشکاندن سرچشمه تروریست‌ها به شکست انجامیده، دولت ترامپ باید اتکا به سنی‌ها را کم کند و در جنگ بی‌انتهای خود با تروریست‌ها، با شیعیان ایرانی همکاری کند.» امیل نخله از مقاصد احتمالی تشکیل مجمع نظامی اعراب هم گفته و نوشته است: «اگر نبرد خونین و نومیدانه عربستان در یمن یک نشانه باشد، ناتوی عربی قصد دارد ایران را به چالش و ایرانیان به جنگ با اسلام اهل تسنن بکشد.»
ادعای ضد ایرانی سفیر آمریکا
خبرگزاری مهر: سفیر آمریکا در روسیه در میزگرد خود با اصحاب رسانه در روسیه مدعی شد که نقش ایران در سوریه مناقشه‌برانگیز بوده؛ ولی واشنگتن از هرگونه تلاش برای کاهش تنش در سوریه حمایت خواهد کرد. سفیر آمریکا در روسیه در نشست مطبوعاتی خود با اصحاب رسانه این کشور مدعی شد که واشنگتن از تمامی تلاش‌های منجر به ایجاد مناطق کاهش تنش در سوریه حمایت می‌کند؛ اما نقش ایران در سوریه در تشنج‌زدایی از این کشور بحث‌برانگیز است.
سیاست‌ ترامپ تغییر نظام ایران است
خبرگزاری فارس: «جیمز دورسی» تحلیلگر برجسته آمریکایی نوشت که دولت «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا ظاهراً گام‌های بالقوه‌ای را برای حمایت از تلاش‌های عربستان و امارات برای بی‌ثبات کردن ایران برداشته است. وی هدف این گام‌ها را «سرنگونی دولت اسلامی ایران» و «وادار کردن قطر» برای هم‌راستایی با سیاست‌های کشورهای عربی خلیج‌فارس علیه ایران دانست.انتصاب «مایکل دی‌آندریا» که معروف به «شاهزاده تاریک» است و سوابق کاری وی شامل نظارت بر جست‌وجوی «اسامه بن لادن» مرد سابق شماره یک القاعده می‌شود، نشان می‌دهد که ظاهراً سیا قرار است در راستای خط مشی عربستان و امارات که تحت حمایت ترامپ است، یک رویکرد عملیاتی در تقابل با ایران اتخاذ کند و این خط مشی احتمالاً شامل تلاش برای تغییر نظام در ایران نیز می‌شود.

هژمونی آمریکا بر جهان اسلام ـ 20
  عبدالله عبادی/ جمهوری چاد کشوری است خشک و سوزان در مرکز آفریقا و پایتخت آن انجامنا نام دارد، این کشور از نظر وسعت بیستمین کشور بزرگ جهان است، ولی به دلیل خشکی و گرمای شدید هوا جمعیت آن حدود 10 میلیون نفر است.
چاد با کشورهای لیبی از شمال، سودان از شرق، آفریقای مرکزی و کامرون از جنوب و نیجر و نیجریه از غرب همسایه است. چاد یکی از غنی‌ترین منابع نفتی آفریقا را دارد و شرکت‌های اکسون موبیل، شورون و دیگر شرکت‌های بزرگ نفتی غرب در این کشور فعال هستند، از همه مهم‌تر اینکه جنوب چاد دروازه‌ای به سوی منطقه دارفور سودان است؛ جایی که منابع فراوانی از نفت در آن وجود دارد.

پیشینه روابط با آمریکا
به فاصله چند روز پس از استقلال چاد از فرانسه، در سال 1960 سفارت آمریکا در انجامنا افتتاح شد؛ اما در سال 1980 به دلیل افزایش تنش‌های سیاسی این کشور با لیبی برای مدت یک سال بسته شد و در سال 1981 همزمان با باز شدن مجدد سفارت آمریکا در چاد سازمان‌های بین‌المللی آمریکا همچون USAID و USIS که بیشتر در زمینه کمک‌رسانی فعالیت دارند، فعالیت خود را در این کشور آغاز کردند.
یکی از دلایل علاقه آمریکا به برقراری ارتباط با چاد در دهه 1980 همسایگی این کشور با لیبی بود، در آن دوران آمریکا از چاد به عنوان پایگاهی برای احزاب اپوزیسیون و گروه‌های مسلح مخالف معمر قذافی استفاده می‌کرد، از این رو به علت فقر حاکم بر مردم و دولت این کشور که بیشتر به دلیل شرایط آب‌وهوایی بود، سالیانه میلیون‌ها دلار مواد غذایی و کمک‌های اقتصادی به دولت چاد روانه می‌شد.
در دهه 1990 و با بالا گرفتن تنش بین دولت سودان و رهبران کاخ سفید بار دیگر چاد در نقطه تمرکز فعالیت‌های آمریکا در آفریقا قرار گرفت.
پس از حوادث 11 سپتامبر و اجرای راهبرد آمریکا در آفریقا، بار دیگر چاد در مرکز توجه آمریکا قرار گرفت. وسعت فراوان، وجود بیابان‌های خشک و لم‌یزرع و جمعیت فقیر از دلایلی بودند که می‌توانست چاد را به مخفیگاه مناسبی برای تروریست‌های القاعده تبدیل کند، افزون بر این همسایگی این کشور با دو کشور لیبی و سودان که رهبران آن از مخالفان سنتی سیاست‌های آمریکا در سطح جهان بودند سبب شد تا آمریکا، چاد را مرکزی برای پیاده کردن سیاست‌های راهبردی خود علیه مخالفانش انتخاب کند.
یکی از اصول راهبردی جدید آمریکا در برتری‌طلبی خود در سراسر جهان تربیت کادر نظامی در کشورهای وابسته به خود و به کارگیری نیروهای بومی به منظور پیشبرد اهداف خود بود، در اجرای این راهبرد آموزش و تجهیز نظامیان چاد در دستور کار پنتاگون قرار گرفت. ارتش چاد به واسطه فقر حاکم بر دولت و ملت این کشور از ضعیف‌ترین ارتش‌های آفریقا به شمار می‌آمد. نداشتن کارشناسان نظامی کارکشته، نداشتن سلاح و تجهیزات مدرن و عدم پرداخت حقوق مکفی سبب شده بود تا ارتش این کشور بسیار ضعیف شده و حتی در یک مورد شورشیان طرفدار سودان تا داخل انجامنا نفوذ کردند که با ورود نیروهای فرانسوی حاضر در پایگاه این کشور در خاک چاد شورشیان مجبور به عقب‌نشینی شدند.
آمریکا در اجرای اهداف راهبردی جدید خود تقویت ارتش چاد را جزو اولویت‌های خود قرار داد و با حمایت مالی و ارسال سلاح و تجهیزات مدرن به احیای آن همت گمارد، از این رو شاهد هستیم که با وجود نفوذ نیروهای زیادی از القاعده به خاک این کشور طی یک دوره چند ساله آمریکا توانست ریشه القاعده و سایر سازمان‌های تروریستی در این کشور و دیگر کشورهای منطقه را بخشکاند. با کم‌رنگ شدن حضور القاعده و دیگر سازمان‌های تروریستی در منطقه اندک‌اندک حضور نیروهای نظامی و کارشناسان امنیتی آمریکا در منطقه غیر ضروری به نظر می‌رسید، اما از آنجا که بی‌ثباتی لازمه حضور آمریکا در جهان سوم است، با تربیت و ایجاد سازمان تروریستی جدیدی به نام بوکوحرام، بار دیگر زمینه را برای حضور خود در این کشور مهیا کرد. پس از حمله بوکوحرام به یک دبیرستان دخترانه و گروگان گرفتن بیش از 500 دختر نیجریه‌ای، از آنجا که گمان برده می‌شد این دختران به خارج از مرزهای نیجریه و از جمله چاد منتقل خواهند شد، تیمی متشکل از 80 کماندوی نظامی آمریکا وارد منطقه دریاچه چاد شده تا ضمن بررسی حضور احتمالی بوکوحرام، از نفوذ آنها به مرزهای چاد جلوگیری کنند.
یکی دیگر از نکات مورد توجه آمریکا در چاد، تسلط همه‌جانبه بر ارکان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و خروج آن از سلطه فرانسه است. به‌طور سنتی فرانسه بر بسیاری از کشورهای آفریقا تسلط داشته و دارد که این موضوع مربوط به دوران استعمار می‌شود. در حال حاضر بسیاری از کشورهای غرب آفریقا علاوه بر اینکه زبان و خط‌شان فرانسوی است، واحد پول‌شان نیز فرانک نام دارد که ارتباط تنگاتنگی با فرانک فرانسه دارد، به طوری که نوسانات قدرت فرانک فرانسه بر پول این کشورهای آفریقایی تأثیر مستقیم می‌گذارد. یکی از سیاست‌های جدید آمریکا برای آفریقا پس از سپتامبر 2001 خروج این کشورها از سلطه فرانسه و وارد کردن نام آنها در فهرست کشورهای تحت سلطه آمریکا می‌باشد. از این رو واشنگتن موفق شده طی 16 سال گذشته بسیاری از کشورهای تحت سلطه فرانسه، از جمله چاد را از سلطه کاخ الیزه خارج کرده و تحت سلطه خود درآورد. در حال حاضر کشورهای چاد، سنگال، ساحل عاج، بورکینافاسو، نیجر، گینه، مالی و بنین با وجود اینکه زبان و خط‌شان فرانسوی است، هیچ ارتباطی با فرانسه ندارند و تمامی خط و ربط سیاسی خود را با واشنگتن هماهنگ می‌کنند.

 آمریکا: جاسوسی «سیا» با وسایل الکترونیکی
با وجود اعتراض‌های جهانی همچنان جاسوسی از ابزارهای جهانی آمریکاست؛ چنانکه وبگاه افشاگر «ویکی‌لیکس» مجموعه جدیدی از اسناد طبقه‌بندی‌شده سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) را منتشر کرد که جزئیات جدیدی را درباره ابزارهای جاسوسی این سازمان آشکار می‌کند.  اسناد منتشر شده جزئیاتی را درباره روش‌های نفوذ در انواع گوشی‌های هوشمند مبتنی بر انواع سیستم‌عامل‌ها، نظیر اندروید، ویندوز، لینوکس، آی‌او‌اس و استفاده از آنها برای شنود اطلاعات را آشکار می‌کند.  یکی از جالب‌ترین حقایق فاش شده درباره روش‌های جاسوسی سیا، برنامه‌ای موسوم بهWeeping Angel است که امکان جاسوسی از طریق شنود اصوات حول تلویزیون‌های هوشمند را فراهم می‌کند. این امکان آژانس‌های اطلاعاتی را قادر می‌کند از طریق نصب نرم‌افزار‌های مخصوص، قابلیت شنود را به تلویزیون‌های هوشمند سامسونگ منتقل کند.
 آلمان: افزایش حملات به مسلمانان
بر اساس پاسخ دولت آلمان به درخواست حزب چپ این کشور در سه ماهه اول سال جاری میلادی بیش از 200 حمله علیه مسلمانان گزارش شده است. بر اساس این، پلیس و سازمان اطلاعات داخلی آلمان در سه ماهه ابتدایی سال جاری میلادی حدود 208 جرم با زمینه‌های اسلام‌هراسی ثبت کرده است. مسلمانان در آلمان به دلیل مذهب خود قربانی شده و به آنها حمله می‌شود یا قربانی آسیب‌های اجتماعی می‌شوند. بیشتر عاملان این گونه جرایم از جناح راست افراطی هستند. نهادهای حقوق بشر خواستار آنند علیه عاملان این‌گونه حملات برخورد جدی شود تا از این مسئله جلوگیری به عمل آید؛ اما دولتمردان آلمان تاکنون از انجام اقدامات جدی برای مقابله با این وضعیت خودداری کرده‌اند. آلمان از جمله کشورهایی است که قوانین بسیاری علیه مسلمانان وضع کرده است؛ به گونه‌ای که حتی برخی سیاستمداران خواستار ممنوعیت حجاب در اماکن دولتی و حتی مراکز عمومی شده‌اند. 
ترکیه: صدها نفر بدون حق شهروندی
فضای سرکوب در ترکیه هر روز گسترده‌تر می‌شود؛ چنانکه نهادهای حقوق بشری درباره از میان رفتن حقوق اولیه افراد در این کشور هشدار داده‌اند. دولت ترکیه می‌گوید حدود ۱۳۰ شهروند این کشور که به گفته آنها «در کودتای نافرجام سال گذشته این کشور نقش داشته‌اند» ممکن است شهروندی کشورشان را از دست بدهند. در طول یک سالی که از کودتای نافرجام علیه اردوغان می‌گذرد، فضایی کاملاً امنیتی بر این کشور حاکم شده که نتیجه آن بازداشت و زندانی شدن ده‌ها هزار نفر از شهروندان بوده است. نهادهای حقوق بشر تأکید دارند اوضاع ترکیه وخیم‌ترین حالت امنیتی است که زمینه‌ساز حذف ابعاد گسترده‌ای از حقوق و آزادی‌های فردی در جامعه ترکیه می‌شود. 
فرانسه: ادامه خودکشی در زندان‌ها
بحران در زندان‌های فرانسه همچنان قربانی می‌گیرد. تداوم معضل خودکشی در زندان‌های فرانسه در حالی است که کمیسر حقوق‌بشر شورای اروپا و سازمان نظارت بین‌المللی بر زندان‌ها پیش از این ضمن انتقاد شدید از وضعیت بسیار ناگوار این زندان‌ها، موارد بی‌شمار خودکشی زندانی‌ها را از جمله علایم ضعف ساختار اداره زندان‌های این کشور اعلام کرده‌اند. سازمان‌های مدافع حقوق بشر کمیسیون حقوق بشر اروپا تاکنون چندین بار اوضاع زندان‌های فرانسه را تحقیرآمیز، اسف‌بار و تحمل‌ناپذیر توصیف کرده‌اند؛ با وجود این هیچ‌گونه اقدام ضربتی در این زمینه صورت نگرفته است. فرانسه در میان 15 کشور اروپایی، بالاترین میزان خودکشی در زندان‌ها را به خود اختصاص داده است؛ به گونه‌ای که ظرف مدت 50 سال آمار خودکشی در زندان‌های این کشور پنج برابر شده است. بسیاری معتقدند، آمار بالای خودکشی در زندان‌های فرانسه برگرفته از ساختار نژادپرستانه حاکم بر این کشور است که به زندان‌ها نیز گسترش یافته است.