علی حیدری/  در طول سال‌های اخیر که کشورهای منطقه و برخی دیگر از مناطق جهان در آتش ناشی از تروریسم تکفیری می‌سوزند، جمهوری اسلامی ایران به مثابه ساحل امن و جزیره ثبات در منطقه همواره ضمن حفظ امنیت پایدار خود، رؤیای تروریست‌ها را در روشن کردن آتش فتنه در ایران اسلامی بی‌تعبیر کرده است. حفظ هوشیاری و آمادگی نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی در شکست توطئه‌های تروریست‌ها طی سال‌های اخیر تأثیر بسزایی داشته است، به طوری که ده‌ها تیم وابسته به گروهک‌های تروریستی در نقاط مختلف مرزی و هنگام نفوذ به داخل کشور شناسایی و دستگیر شده‌اند. افزون بر این بهای این آرامش و ثبات حضور و از خود گذشتگی فرزندان این آب و خاک در جبهه دفاع از حرم بود که بدخواهان و کوردلان را در حسرت خدشه وارد کردن بر امنیت کشورمان گذاشت.
اما پس از برگزاری انتخابات باشکوه 29 اردیبهشت که برگ دیگری از مردم‌سالاری دینی و اتحاد و یکپارچگی ملت با نظام اسلامی و رهبر معظم انقلاب ورق خورد و همچنین پس از چراغ سبز رئیس‌جمهور آمریکا که در اظهارات ضد ایرانی‌اش در سفر به عربستان سعودی متجلی شد، عوامل حاکمان مرتجع منطقه درصدد برآمدند به هر قیمتی که شده برای تحت‌الشعاع قرار دادن این حماسه بزرگ ملی حاشیه امنیتی بسازند و به زعم خود ناامنی را به ایران اسلامی بکشانند و نیز شد، به طوری که توانستند به وسیله نیروهای خودفروخته داعش در دو اقدام ناشیانه و کور به حرم مطهر امام راحل(ره) و مجلس شورای اسلامی حمله کنند که ضمن آن عده‌ای از پاسداران و کارکنان مجلس و مراجعه‌کنندگان به خانه ملت به شهادت رسیدند؛ اقدامی که خشم و انزجار ملت ایران را که از قربانیان تروریسم در طول چهار دهه گذشته هستند، فراهم آورد و فرماندهان سپاه اعلام کردند که به زودی ضربه مهلکی بر پیکره تروریست‌ها وارد خواهند کرد.
تنها 11 روز پس از اقدامات تروریستی نیروهای وابسته به داعش در تهران که به شهادت 17 نفر و زخمی شدن عده‌ای از هموطنان‌مان انجامید، نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شبانگاه 28 خرداد با حمله موشکی به دیرالزور در خاک سوریه، انتقام خون‌های ریخته شده را از تروریست‌های تکفیری گرفت. 
در جریان این عملیات 170 نفر از تروریست‌ها، از جمله عده‌ای از فرماندهان آنان به هلاکت رسیدند و مقادیر زیادی از تجهیزات و امکانات آنان منهدم شد. این عملیات مقتدرانه به وحدت و انسجام بیشتر گروه‌ها و جریان‌های داخلی انجامید و در آن سوی مرزها نیز قدرت و ابتکار عمل نظام اسلامی را که به همت پاسداران انقلاب اسلامی به منصه ظهور رسید، به جهانیان نشان داد. 
این اقدام از یک سو سیلی سپاه و نیروهای مسلح بر صورت کریه دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی بود، در عین حال پیام مهمی برای حامیان غربی، عبری، عربی تروریست‌ها داشت که بدانند تکرار اقدامات و خطاهایی مانند آنچه در تهران رخ داد، پاسخی بسیار کوبنده‌تر و در تراز بسیار بالاتر از سوی نظام اسلامی را در پی خواهد داشت و از سوی دیگر موقعیت و جایگاه جمهوری اسلامی ایران را در منطقه و جهان به رخ دشمنان کشید و ثابت کرد که امروز سپاه و نیروهای مسلح در داخل مرزهای کشورمان با تروریست‌ها درگیر نخواهند شد و دشمن را در هر جا که باشند تعقیب و مجازات خواهد کرد؛ چرا که همان‌گونه که فرمانده معظم کل قوا فرمودند: «دوران بزن در رو تمام شده» و هر کسی که بخواهد به تمامیت ارضی و منافع ملی و امنیت ایران اسلامی آسیب بزند با سیلی محکم و مشت پولادین ملت و نیروهای مسلح مواجه خواهد شد.

پیام روشن ملت ایران در راه پیمایی باشکوه روز جهانی قدس
رژیم صهیونیستی تا پیش از انقلاب اسلامی ایران در هیچ جنگی شکست نخورده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در هیچ جنگی پیروز نشده است؛ واقعیتی که سرّ آن را باید در آرمان‌های انقلاب اسلامی ملتی جست که صدای رسای مظلومان در جهان است، انقلاب اسلامی که آرمان آن حمایت از مظلوم است و مردمش پس از گذشت نزدیک به 40 سال از پیروزی شکوهمند آن، همچنان  به بنیانگذار راحل نظام جمهوری اسلامی ایران اقتدا می‌کنند و رژیم صهیونیستی را غده سرطانی می‌دانند که باید از صحنه روزگار محو شود، ملتی که برای لبیک به فرمان رهبر فرزانه‌اش در دمای بیش از 40 درجه، با زبان روزه به خیابان‌ها می‌آید و در صف اول مقاومت در برابر جهان سلطه ایستاده است.
باید راز این ذلت و شکست صهیونیست‌ها را در صدایی دانست که ملت بزرگ ایران در آدینه گذشته به گوش جهان رساند. در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان از خیابان‌های پایتخت جمهوری اسلامی ایران تا میادین دورترین شهرهای ایران عزیز تنها و تنها یک صدا شنیده می‌شد و آن فریاد ادامه یافتن راه مقاومت بود.
صدای دادخواهی ملتی که علیه بیداد رژیمی که بیش از نیم قرن است ملت فلسطین را از خانه‌اش آواره کرده است و لحظه‌ای از جنایاتش دست نکشیده است، صدای رسای مردم ایران برای وحدت امت اسلام علیه رژیم غاصب صهیونیستی، همان‌گونه که سرلشکر باقری نیز در راه‌پیمایی روز قدس گفت؛ «در مکتب اسلام پذیرش ظلم و ستم جایی ندارد و مسلمانان واقعی همواره در طول تاریخ در این مسیر حرکت کرده‌اند و با نهضت امام خمینی(ره) جهان اسلام روح تازه‌ای پیدا کرد و این حرکت از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی شروع شده و رو به توسعه است.صهیونیست‌ها در مسیر اضمحلال هستند و حرکاتی که جهان غرب و استکبار به اسم تروریست و شکل‌دهی اینگونه گروه‌ها آغاز کرده‌اند نمی‌تواند در این اراده خللی ایجاد کند و مسلمانان روز به روز منسجم‌تر با تروریست‌ها و صهیونیست‌ها مبارزه خواهند کرد و سقوط رژیم صهیونیستی قطعی است و این اتفاق حتماً خواهد افتاد.» و آنچنان که در بیانیه پایانی راه‌پیمایی روز قدس آمده بود: «آزادی قدس شریف و تلاش برای زوال و نابودی قطعی اسرائیل و محو غده سرطانی منطقه اولویت اول جهان اسلام است.»
ایرانیان یک بار دیگر به جهانیان نشان دادند که کنار مظلومان ایستاده‌اند و در برابر ظالم سینه سپر کرده‌اند. مردم  تهران در راه‌پیمایی عظیم روز قدس  بار دیگر شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» را بر روی موشک‌های ذوالفقار و قدر که چندی پیش بر سر تروریست‌های تکفیری آوار شد، نوشتند تا نشان دهند حتی لحظه‌ای هم به کوتاه آمدن در برابر دشمنان و پا پس کشیدن از راه آرمان‌های انقلاب اسلامی فکر نمی‌کنند. مردم ایران روز قدس از روزشمار سرنگونی رژیمی رونمایی کردند که در خون کودکان و زنان و مردمان مظلوم فلسطینی در حال غرق شدن است، رژیمی که حالا سربازان انقلاب اسلامی و محور مقاومت در مرزهای آن قرار دارند و نه تنها ایرانیان که آزادی‌خواهان در جای جای منطقه و جهان به همراه ملت ایران به خیابان‌ها آمدند، از پاکستان و یمن و افغانستان تا انگلستان، آمریکا و... علیه صهیونیست‌ها شعار دادند، تا آنجا که دولت‌های همراه با رژیم غاصب صهیونیستی نگران برگزاری گسترش تفکر برآمده از انقلاب اسلامی شدند؛ چنانکه «ینریک» وزیر کشور انگلیس تظاهرات روز جهانی قدس را «ناراحت‌کننده» خواند و از ممنوع کردن این تظاهرات در انگلیس خبر داد؛ اما زهی خیال باطل که با چنین اقداماتی بتوانند نفرت عمومی مردم جهان را از رژیم سفاک صهیونیستی سرکوب کنند؛ رژیمی که بی‌شک 25 سال آینده را نخواهد دید. 
البته، این راه‌پیمایی در کنار حمایت قاطع از ملت مظلوم فلسطین، پیامی روشن برای سران کاخ سفید و هم‌پیمانان منطقه‌ای آنها داشت؛ مردم با فاصله کوتاهی از تصویب تحریم‌های جدید علیه جمهوری اسلامی ایران در مجلس سنای آمریکا به خیابان‌ها آمدند و بر ادامه راه انقلاب اسلامی تأکید کردند و گفتند ما ایستاده‌ایم، همانگونه که رئیس‌جمهور در جمع پرشور مردم تهران که علیه آمریکا شعار سر می‌دادند، گفت: «آمریکایی‌ها همواره به فکر تجاوز به حقوق مردم بودند و امسال هم طرح‌هایی که در سنا و مجلس نمایندگان علیه ملت ایران دارند، ملت ایران قاطعانه در این راه‌پیمایی می‌خواهد به آمریکایی‌ها بگوید که پاسخ قاطع آنها را دولت جمهوری اسلامی ایران خواهد داد و مسیری که ملت ایران انتخاب کرده، ادامه می‌یابد.» و همان‌گونه که رئیس مجلس خبرگان رهبری گفت: «مردم ما از تهدیدات پوشالی آمریکا هراسی ندارد.»
مردم پس از دو هفته از ترقه‌بازی تروریست‌ها در تهران به خیابان‌ها آمدند تا پاسخ یاوه‌سرایی تازه به دوران رسیدگان سعودی و خیال‌پردازی تروریست‌ها را بدهند، چنانکه آیت‌الله سیداحمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران در خطبه‌های نماز جمعه روز قدس گفت: «ولی‌عهد ناپخته عربستان گفته که ما با ایران مذاکره نمی‌کنیم و جنگ با ایران را به تهران می‌کشانیم که باید در جواب وی گفت، عربستان بچه‌تر از آن است که بخواهد با ایران بجنگد.»

   مصطفی برزکار/ اسب متفاوت‌ترین روش حرکت را در میان مهره‌های شطرنج دارد و حرکت آن با دو خانه حرکت عمودی و یک خانه حرکت افقی یا دو خانه حرکت افقی و یک خانه حرکت عمودی انجام می‌شود که به حرف «L» در الفبای لاتین شباهت دارد. از آنجایی که اسب می‌تواند از روی مهره‌های دیگر بپرد، در موقعیت‌های بسته که صفحه شلوغ است، مفیدتر است. اکنون در دولت سعودی با قدرت گرفتن ملک‌سلمان وضعیتی، چون میدان شطرنج شکل گرفته است که می‌تواند به درگیری‌هایی در درون خاندان آل‌سعود بینجامد.
پس از گذشت چند هفته از سفر ترامپ به منطقه و شکست ناتوی عربی و بحران در روابط با قطر در هیئت حاکمه عربستان تغییراتی انجام می‌گیرد که بیشتر به یک کودتای نرم بین خانواده آل‌سعود تحلیل می‌شود. چند روز پیش از برکناری ولی‌عهد عربستان، حمدالمزروعی، معروف‌ترین وبلاگ‌نویس و فعال اماراتی نزدیک به محمدبن‌زاید، ولی‌عهد ابوظبی در توئیتی که نشان‌دهنده قریب‌الوقوع بودن سرنگونی محمدبن‌نایف، ولی‌عهد سعودی بود، نوشت: «محمدبن‌سلمان پادشاه آینده عربستان است.» این توئیت فعال اماراتی تأکید صریح بر قریب‌الوقوع بودن سرنگونی امیر‌محمد‌بن‌نایف بود که احتمالاً پادشاه آینده باشد. پادشاه عربستان سعودی در راستای به قدرت رساندن پسر خود به تخت پادشاهی، بار دیگر با فرمانی اختیارات ولی‌عهد را کاهش داد که در حقیقت به معنای خلع سلاح قدرت ولی‌عهد بود. پیرو این تغییر چند نکته قابل توجه است.
1ـ نزاع بر سر تقسیم قدرت به منزله مسئله‌ای دیرینه همواره سلطنت سعودی‌ها را به چالش طلبیده است. به گونه‌ای که در صورت وقوع بحران پادشاهی در عربستان، دربار سعودی با چالش‌های جدی که تهدیدکننده‌ قدرت آنان خواهد بود، روبه‌رو خواهد شد. خاندان آل‌سعود از سال ۱۹۳۲ میلادی بر عربستان حکمرانی می‌کنند. ملک‌عبدالعزیز، اولین پادشاه عربستان منشوری دارد که در آن آمده است: «تا زمانی که پسران من زنده‌اند قدرت به نوه‌هایم نخواهد رسید.» از این نظر برخلاف نظام‌های سلطنتی دیگر که قدرت از پدر به پسر می‌رسد، در خاندان سعودی قدرت به برادران پادشاه انتقال می‌یابد؛ بنابراین بافت قدرت در عربستان سعودی پیچیده است و این پیچیدگی همواره هوس رسیدن شاهزادگان سعودی به قدرت را تشدید کرده است. از زمان مرگ ملک‌عبدالعزیز، مؤسس دولت آل‌سعود در سال ۱۹۵۳ تاکنون پنج پادشاه پس از وی قدرت را در این کشور در دست گرفته‌اند. با ولی‌عهدی بن‌نایف، انتقال عرضی قدرت میان پسران عبدالعزیز بنیان‌گذار پادشاهی عربستان پایان یافت و قدرت حالا میان نوه‌های عبدالعزیز دست‌به‌دست خواهد شد. به همین دلیل باید شاهد جنگ قدرت بین دو گروه بزرگ و رقیب، یعنی سدیری‌ها و غیر سدیری‌ها بود.
2ـ قطعاً سفر ترامپ برای هموار کردن مسیر این تغییر در عربستان تحلیل می‌شود. اگرچه آمریکا با اعزام بیش از 300 کارشناس و مأمور اطلاعاتی در انتقال قدرت به ملک‌سلمان کمک کرد تا بهار عربی در عربستان آغاز نشود و اکنون با مدیریت روند قدرت در عربستان آمریکا قصد دارد برای پیشبرد اهداف خود در منطقه کسی را به پادشاهی نزدیک کند که روحیات جنگ‌طلبانه دارد؛ زیرا برای دولت ترامپ ایجاد فضای بحران و تنش در منطقه مناسب‌تر است تا بتواند پادشاهان منطقه را سرکیسه کند.
3ـ پرونده منطقه‌ای عربستان امروز پیچیده‌تر از هر زمان دیگری است. باتلاق یمن از یک‌سو و شکست‌های پی‌درپی ائتلاف عبری ـ عربی از سوی دیگر سبب تضعیف جایگاه این کشور شده است که به تازگی مشکلات با قطر وضعیت را برای سیاست خارجی عربستان بدتر کرده است. در این وضعیت عامل مشکلات عربستان به پادشاهی این کشور برمی‌گردد.
از سوی دیگر، وضعیت داخلی عربستان نیز بهتر از اوضاع منطقه‌ای این کشور نیست؛ چرا که جدای از محبوبیت نداشتن سلمان، نبود تجربه مدیریتی در سطح کلان در محمدبن‌سلمان سبب می‌شود مشکلات اقتصادی تشدید شود؛ افزون بر اینها  گروه‌های رقیب پادشاه و ولی‌عهد تلاش خود را برای بازیابی قدرت بیشتر خواهند کرد؛ آن موقع ولی‌عهد با چالش‌های جدید روبه‌رو خواهد شد.

گفت‌وگوی حاج‌حسین یکتا و گلعلی بابایی با صبح صادق
مجتبی برزگر/ همین چند روز پیش بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با خانواده‌های شهدای مدافع حرم و شهدای مرزبان فرمودند: «شهدا حق حیات بر این کشور دارند و همه مردم و مسئولان باید خود را زیر بار منت شهدا و خانواده شهدا بدانند. ایشان مفهوم «شهادت» را مسئله‌ای عمیق و دارای معانی بلند و یک معامله پر سود با خداوند متعال دانستند و اظهار داشتند: «شهادت یک «مرگ تاجرانه» است و در این معامله، خداوند جان انسان را که ضایع‌شدنی و از بین‌رفتنی است، در مقابل سعادت ابدی خریداری می‌کند و شهید به مقامی می‌رسد که قدرت شفاعت پیدا می‌کند.» امام خامنه‌ای همچنین در ادامه بیان دغدغه‌های‌شان، این‌گونه فرمودند: «دشمن تلاش دارد این ارزش‌ها را از جامعه بگیرد و متأسفانه برخی نیز در این چارچوب قلم‌فرسایی می‌کنند. امنیت مرزها و شهرهای کشور به برکت تلاش‌های مرزدارانی است که با همه وجود از ایران دفاع کرده و همچنین از ورود مواد مخدر جلوگیری می‌کنند، البته این تلاش‌ها به‌خوبی دیده نمی‌شود و مرزداران و شهدای مرزی، مظلوم هستند. خدمت به کشور فقط تأمین آب و نان نیست؛ بلکه بالاتر از آن، تأمین امنیت است و شهیدان و مدافعان حرم و مرزها و شهرهای کشور، با تأمین امنیت، حق حیات بر گردن کشور دارند. اما جمله‌ای که در رسانه‌ها بازتاب قابل توجهی پیدا کرد همان جمله «همه زیر بار منت شهیدان هستیم و هرکس در جهت فراموش شدن یاد شهیدان یا اهانت و بی‌اعتنایی به خانواده‌های آنان کاری انجام دهد، در واقع به کشور خیانت کرده است» بود؛ به همین منظور گفت‌وگویی با دو نفر از شخصیت‌ها و کارشناسان فرهنگی، سردار حسین یکتا و گلعلی بابایی صورت گرفته که تقدیم خوانندگان محترم هفته‌نامه می‌شود.
*  بفرمایید زیر بار منت شهدا بودن به چه معناست؟
حاج‌حسین یکتا: آنچه امروز احساس می‌شود، این است که هر موقع در جامعه‌مان به شهدا نیاز باشد، خودشان رخ نشان می‌دهند. در دوره‌های سیاسی این ممکلت، در هر دوره‌ای از مباحث اقتصادی یا فرهنگی یا حتی دوره‌هایی که روحیه سلحشوری و نظامی لازم بوده و باید افزایش روحیه جهادی در بین مردم و جوانان‌مان بیشتر می‌شد، شهدا رخ نشان دادند. آنها قطعاً بدون اذن خدا و امام زمان(عج) رخ نشان نمی‌دهند. این روزها خیلی باید مواظبت کنیم که حکمت حضور ما به پای شهدا چیست، نه علت حضورمان. رخ نشان دادن آنها حکمتی دارد؛ چون جنگ و جبهه ما جهاد فی سبیل‌الله بود؛ نظام ما به خاطر خدا بود، فرمانده ما خدایی بود، جمع ما خدایی بود، مرگ آخر قصه‌ای که برای بچه‌ها پیش آمد، یعنی شهادت خدایی بود، امروز می‌بینیم که با وجود همه مسائلی که در جنگ اتفاق افتاده، به ‌گونه‌ای آن حرکت سبب برکت شده است. شهدا خیلی از ما جلوترند. شهدا اعتبار، امنیت و سلامت جامعه ما را در همه عرصه‌ها تضمین‌ کرده‌اند. همیشه از خداوند متعال استعانت می‌کنم آن‌طور که بایسته و شایسته است در راستای زنده نگه‌داشتن و توسعه سیره و یاد شهدا قدم برداریم تا روز قیامت ما را شفاعت کنند. ما منت‌شان را می‌کشیم که از قحط ناب «عند ربهم یرزقون» ما را بی‌نصیب نگذارند. ما منت‌شان را می‌کشیم که یادی از ما کنند؛ اینها برای اعتلای فطرت و راحتی و امنیت کشورمان جان خودشان را به خطر انداختند تا بتوانند برای موفقیت کشور تلاش کنند.
گلعلی بابایی: همین امنیتی که در کشور و خانواده‌ها داریم، به معنای آن است که زیربار منت شهدا هستیم و حضرت آقا در بیانات گذشته هم فرموده‌ بودند مظهر قدرت کشور شهدا هستند. اگر ابهتی برای جمهوری اسلامی وجود دارد و ابرقدرت‌ها برای آن نقشه می‌کشند و نمی‌توانند کاری کنند، به دلیل آن است که سایه شهدا بر سر این ممکلت مستدام است و از این کشور حمایت می‌کنند. امام خامنه‌ای با اتکا به این موارد تأکید کردند و خطاب به این دولتمردان گفتند: «این مملکت امام زمان(عج) است و خون 300 هزار شهید ریخته شده که امنیت کشور را تضمین کرده‌اند.»
* چه کسانی به راه شهدا و خانواده این بزرگواران خیانت می‌کنند؟
حاج‌حسین یکتا: هر کسی که راه دشمن را دنبال می‌کند، هر کسی که در حال همکاری با دشمن است، هر کسی که آب در آسیاب دشمن می‌ریزد، هرکسی که به وصیت‌نامه شهدا عمل نمی‌کند، هر کسی که به فرامین حضرت آقا گوش نمی‌کند و هر آنچه سبب می‌شود دل خانواده شهدا بسوزد، هر کسی که برای رسیدن به آمال و آرزوهای غرب تلاش می‌کند و پرچم تبلیغ غرب‌گرایی را بالا برده است و به عبارتی به غربی‌ها دست می‌دهد. همه شهدا وصیت کردند پشتیبان ولایت مطلقه فقیه باشیم، امروز اگر دنبال ثمر نشستن انقلاب باشیم، چشمان ما فقط باید دنبال راه ولایت باشد، اگر دنبال راه و مسلکی به جز ولایت باشیم، یقین کنید خار و ذلیل خواهیم شد. آنانی که فکر می‌کنند یاد شهدا سبب از بین رفتن نشاط در جامعه می‌شود، خائن به نظام و گمراه هستند، نفوذ فرهنگی گام به گام در حال رخ دادن است و متأسفانه برخی از دوستان داخلی و چه بسا جاهلانه در حال در افتادن در این دام هستند.
گلعلی بابایی: منظور حضرت آقا از خیانت فراتر از اینها بود. به نظر من، ناسپاسی است کسی به خانواده شهدا توجه نکند و یاد شهدا را کمرنگ جلوه دهد؛ چراکه نوعی ناسپاسی و قدرنشناسی است. بیشتر نگاه حضرت آقا در به کار بردن واژه خیانت به دولتمردان و مدیران مملکت بوده که کار اجرایی دست‌شان است و این سیره شهدا و مقام شهدا را در نظر خودشان نمی‌بینند و تصمیمات به دور از شأن یک مدیر جمهوری اسلامی و خیانت به دولتمردان است. مردم کوچه و بازار دنبال این نیستند که به راه شهدا و خانواده‌های شهدا خیانت کنند. شاید برخی از حرف‌ها زده می‌شود؛ ولی ناسپاسی است.

* راه فرهنگی مقابله با این خائنان ضد شهید چیست؟
حاج‌حسین یکتا: نسل آینده و جوان‌مان را باید برای مقابله با استکبار جهانی از نظر شناساندن اهداف و چهره‌ها و لودادن نقشه‌ها آماده کرد. فراهم کردن زمینه‌ای برای کار امر به معروف و اطاعت محض از فرامین حضرت آقا جزء وظایف ما جاماندگان از قافله عشق است.
گلعلی بابایی: حضرت آقا بارها در سخنرانی‌های‌شان گفته‌اند که در واقع یک روش و راه داریم و یک طریقتی برای ما تعیین شده و آن، اعتلای این انقلاب در سایه پیروی از راه امام و شهداست؛ چراکه گسترش و تعمیم این راه در کشور، سیلی به کسانی است که به راه شهدا خیانت می‌کنند. سیره شهدا برای بسیاری از جوان‌هایی که امروز دچار بحران هویت هستند، کاربردی است. حداقل راه را پیدا می‌کنند و دیگر دنبال قهرمانان پوشالی نیستند. با گسترش فضای مجازی به این راه گم‌کردن‌ها دامن می‌زند؛ اگر بتوانیم از سیره این شهدا پیروی کنیم، بزرگ‌ترین خدمت را به این جامعه کرده‌ایم و در واقع سیلی سهمگینی به این غرب‌زده‌ها زده‌ایم. 

* به نظر شما، آیا بزرگواران جریان فرهنگی در داخل و خارج کشور در زمینه فراموش کردن یاد شهدا کار می‌کنند؟
حاج‌حسین یکتا: خود حضرت آقا فرمودند دشمنان با تمام قوا و ظرفیت وقت می‌گذارند تا یاد و نام شهدا را حذف کنند و اجازه ندهند خاطرات شهدا در سطح گسترده‌ای مطرح شود. به لطف و عنایت خداوند متعال صدامیان بدانند نام شهدا و یاد و نام اسلام و امام در همه جهان منعکس می‌شود. 
گلعلی بابایی: کارشان را انجام دادند و با تمام قوا وارد میدان هستند. آنها می‌دانند چقدر فرهنگ جهاد و شهادت می‌تواند اسلام حقیقی را به سمع و نظر همگان برساند و آنها را از رسیدن به آمال شوم‌شان دور ‌کند. ما باید برای شناساندن فرهنگ شهدا در جهان کاری کنیم؛ چراکه راه اصلی فراموش نکردن فرهنگ ایثار و شهادت ثبت خاطرات است؛ از این رو برای ثبت خاطرات دفاع مقدس باید اهتمام ویژه‌ای ورزید. بازگو کردن خاطرات دفاع مقدس باید در قالب فیلم، کتاب‌ و اردوهای راهیان نور باشد.

* آیا ادبیات دفاع مقدس ما و سینما به آن رشد و بالندگی رسیده‌ است که یاد و نام و سیره شهدا را در کشور جاودانه کنند؟ اگر در این سطح نیستند، ما چه وظیفه‌ای برعهده داریم؟
حاج‌حسین یکتا: خوشبختانه ادبیات دفاع مقدس ما به آن رشد و بالندگی رسیده است؛ کیفیت خوب است؛ اما با توجه به ذائقه و استعداد شگرف جوانان هنوز به کمیت قابل توجهی نرسیده‌ایم. 
گلعلی بابایی: هنوز نرسیده‌ایم! به تعبیر حضرت آقا، اگر 50 سال همه کارگردانان، اصحاب فرهنگ و هنر فیلم بسازند، شعر بگویند و کتاب بنویسند، باز هم انگار کاری نکرده‌ایم و جا دارد. متأسفانه در کشور ما با توجه به مشکلات اقتصادی و مدیریتی که در مراکز فرهنگی وجود دارد، آثار دفاع مقدس پشتوانه‌ای ندارد و باید با گسترش بیشتری شکل بگیرد. به نظر من، کار چندانی انجام نگرفته و فکر می‌کنم جا برای کار کردن وجود دارد. البته سیر تحولی که برای نگارش خاطرات دفاع مقدس وجود دارد، خوب است؛ اما باید از وجود رزمندگان دفاع مقدس در نگارش خاطرات دفاع مقدس بهره بیشتری برد.


  محمدرضا مرادی /  سرانجام پس از دو سال اختلاف بین محمد‌بن‌‌نایف، ولی‌عهد سعودی و محمدبن‌سلمان، جانشین ولی‌عهد این دعوا به سودِ ‌بن‌‌سلمان به پایان رسید و وی موفق شد ولی‌عهد را برکنار کند و خود ولی‌عهد جدید سعودی شود. «‌سلمان ‌بن‌عبد‌العزیز» صبح چهارشنبه (31 خرداد 96) طی حکمی سلطنتی «محمدبن‌نایف»، وزیر کشور و ولی‌عهد را از ولی‌عهدی و تمام مناصبی که داشت، برکنار کرد و «محمدبن‌سلمان»، پسرش را به عنوان ولی‌عهد جدید و جانشین خود انتخاب کرد. پسر پادشاه به جای بن نایف به سِمت معاونت نخست‌وزیری تعیین شده؛ در حالی که همچنان وزیر دفاع باقی می‌ماند. در رأی‌گیری هیئت بیعت، محمدبن‌سلمان با ۳۱ رأی از ۳۴ رأی به پست ولی‌عهدی رسید. در ادامه عزل و نصب‌های پادشاه، «احمدبن محمدالسالم» به سِمت معاونت وزیر کشور در سطح وزیر (در سطح ممتاز) تعیین شده و دکتر «ناصر الداوود» از پستش برکنار و به عنوان نماینده وزارت کشور در سطح وزیر تعیین شده است.
از سال 2015 که سلمان‌‌بن‌عبدالعزیز به جای  عبدالله پادشاه سعودی شد، روند تغییرات و جنگ داخلی در دربار سعودی شدت یافت؛ چرا که  سلمان به دلیل بیماری آلزایمر و همچنین کهولت سن توان اداره کشور را نداشت و پسر 30 ساله و بی‌تجربه وی محمدبن‌سلمان زمام امور را در دست گرفت. بنابراین محمدبن‌سلمان از همان آغاز اقدام به مهره‌چینی و ایجاد تغییرات گسترده در ساختار سیاسی عربستان با هدف رسیدن به تخت پادشاهی کرد.
 وی در درجه اول مقرن‌بن‌عبدالعزیز، ولی‌عهد سعودی را مجبور به استعفا کرد و محمدبن‌نایف ولی‌عهد جدید شد. این مسئله از آنجا حائز اهمیت بود که تا پیش از این ولی‌عهد از میان پسران ملک عبدالعزیز بنیانگذار پادشاهی سعودی انتخاب شده بودند؛ اما محمدبن‌نایف از میان نوادگان و شاهزادگان نسل سوم بود. بنابراین، این مسئله سبب شد تا اولین مانع برای پادشاهی محمدبن‌سلمان، یعنی زیر پاگذاشتن وصیت  عبدالعزیز که تأکید داشت قدرت از برادر به برادر برسد، عملی شود و محمدبن‌سلمان جانشین ولی‌عهد شد.
 افزون بر این  سلمان با صدور چهار فرمان حکومتی گسترده به تدریج قدرت محمدبن‌نایف را محدود کرد. وی برای مطرح کردن خود در عرصه بین‌المللی جنگ یمن را به راه انداخت، روابط عربستان با ایران را قطع کرد و به تازگی نیز روابط با قطر را قطع کرده است. بنابراین وی پس از گذشت نزدیک به دو و نیم سال شرایط را به گونه‌ای فراهم کرده بود که می‌توانست محمدبن‌نایف را برکنار کند. به ویژه اینکه توانسته بود رضایت آمریکا را نیز جلب کند؛ از همین رو سلمان با صدور فرمانی بن‌نایف را برکنار کرد و پسر خود را به مقام ولی‌عهدی رساند. 
در این مسئله نباید نقش آمریکا را نادیده گرفت. هر شاهزاده سعودی برای رسیدن به قدرت به سه زمینه قدرت نیاز دارد تا پادشاه شود. ۱ـ آمریکا؛ ۲ـ خاندان سلطنتی سعودی و ۳ـ مردم عربستان. البته به نظر می‌رسد قدرت دو مورد اول بر مورد سوم برتری دارد. محمدبن‌سلمان با مقدمه‌چینی‌هایش دو دست‌انداز اول را به راحتی هموار کرد؛ زیرا به تازگی سندی فاش شد که افشا می‌کرد بن سلمان و ترامپ در جریان کمپین انتخاباتی او مقدمات به تخت نشستن را مهیا کرده بودند. این سند نشان می‌داد، ترامپ در ازای وارد کردن پول‌های عربستان به بازارهای آمریکا قول داده بود از به قدرت رسیدن بن سلمان حمایت کند. سفر اخیر دونالد ترامپ به منطقه نیز در همین راستا بود؛ چرا که در این سفر محمدبن‌سلمان قراردادهایی به ارزش 500 میلیارد دلار را با آمریکا منعقد کرد. این مسئله تأثیر بسیار زیادی در راضی شدن ترامپ به ولی‌عهدی وی داشت؛ چرا که ترامپ تاجر است و اصول تجارت را به خوبی بلد است.
در کل باید گفت، کودتای بن سلمان سبب خواهد شد سیاست‌های عربستان در عرصه خارجی تهاجمی‌تر از گذشته شود و باید آثار این مسئله را به ویژه در پرونده یمن مشاهده کرد.

 محمدابراهیم میانجی/ تعداد و نوع وزارتخانه‌ها در کشورها متفاوت است؛ اما عموماً همه کشورها در شش وزارتخانه امور داخلی، امور خارجه، آموزش، دفاع، دادگستری و اقتصاد با هم اشتراک دارند. پس از انقلاب اسلامي ‌سهم دولت به دليل گرايش به دولتي شدن كشور، افزايش چشمگیری يافت، به طوري كه تعداد دستگاه‌هاي اجرايي كشور در مقايسه با سال 1357 بيش از سه برابر و تعداد كاركنان دولت نيز چهار برابر شد.
اولین کابینه پس از انقلاب (دولت موقت) با 19 وزیر شکل گرفت، ولی این رقم در هر دوره کم و زیاد شد. اولین تغییر در صندلی‌های کابینه، در دولت اول با ریاست‌جمهوری ابوالحسن بنی‌صدر و نخست‌وزیری شهید محمد‌علی رجایی ایجاد شد و وزارت جهانگردی حذف شد، به عبارتی در وزارتخانه ارشاد ادغام شد. کشور در دوره هشت ساله دفاع مقدس با 24 وزارتخانه، بیشترین تعداد وزارتخانه‌های خود را تجربه کرد. در سال‌های پس از جنگ تحمیلی همواره سیاست کوچک‌سازی دولت در میان مسئولان وجود داشته است. با این وجود صندلی‌های وزارت در دولت‌های بعدی، عدد ثابتی نداشته و بین  18 تا 24 وزارتخانه در دولت‌های مختلف نوسان داشته است. 

چرایی ادغام و تفکیک وزارتخانه‌ها
امروزه در سراسر جهان دو ساختار مدیریتی وجود دارد؛ یکی وظیفه‌گرا و دیگری فرایندگرا. تنها حرفی که می‌تواند ادغام را توجیه کند، یکپارچگی مدیریتی است. اگر محیط، پر تلاطم و مدام دستخوش تغییر باشد، رویکرد مدیریتی وظیفه‌گرا پاسخگو نیست، بنابراین باید به سراغ فرایندگرایی رفت. 
به لحاظ اداری و بوروکراسی در جهان نسبت دو به هشتصد است و در ایران این نسبت دو به هشتاد، برای حدود هشتاد میلیون نفر جمعیت خوشبینانه این است که ما دو میلیون نفر کارگزار، سرویس‌دهنده و کارمند داریم، اما در جهان این نسبت این‌گونه است که به ازای هر هشتصد نفر دو نفر کارگزار و کارمند وجود دارد؛ یعنی بوروکراسی ما 10 برابر جهان است. بخشی از ناکارآمدی در فضای کسب‌وکار به نارسایی‌های ناشی از بوروکراسی کشورمان بر‌می‌گردد؛ موضوعی که با ادغام یا تفکیک وزارتخانه‌ها حل نخواهد شد. 
بر اساس یک درک عمومی از وضعیت اقتصادی کشور، هدف از ادغام وزارتخانه‌ها و کوچک‌سازی دولت، کاهش تصدی‌گری دولت، یکپارچگی در تولید، توزیع و مصرف، توجه به بخش خصوصی و مشارکت بیشتر این بخش در اقتصاد عنوان می‌شد. بر همین اساس روند ادغام‌های صورت گرفته به ویژه در دولت دهم را می‌توان بیشتر معطوف به ابلاغ سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی و همچنین بندهای تکلیفی قانون برنامه پنجم توسعه کشور دانست که دولت را مکلف کرد تعداد وزارتخانه‌ها را از 21 وزارتخانه به 17 وزارتخانه کاهش دهد.

موافقان ادغام وزارتخانه‌ها
قانون، دولت را مکلف به ادغام کرد؛ حذف و ادغام وزارتخانه‌ها با هدف کاهش تعداد وزارتخانه‌های کم‌تحرک و گاه زائدي بود که به فعاليت آنها تحت عنوان يک وزارتخانه نيازي نبود و این امر را به صورت تکلیفی مجلس هشتم از دولت دهم درخواست کرد. مرجع قانونگذار در ماده 53 قانون برنامه پنجم به طور صریح اعلام كرده دولت يك يا چند وزارتخانه را در هم ادغام كند تا تعداد آنها به 17 وزارتخانه برسد. بنابراين در اجراي اين تکليف قانوني و کوچک‌سازي حجم دولت، دولت دهم مصوبه مجلس را اجرایی کرده است.
در راستای تحقق اهداف بالادستي نظام؛ افزون بر آنکه با کوچک‌سازي حجم دولت، کاهش هزينه‌ها و از ميان بردن برخي موازي‌کاري‌ها، دولت را در مديريت بهينه در تصميم‌گيري‌ها ياري مي‌کند، نقش انکارناپذیری در تحقق اهداف بالادستي نظام دارد.
تمرکز در اجرای فعالیت‌ها؛ ‌ادغام موجب مي‌شود برخي فعاليت‌هاي مشترك يكجا متمركز شود و همين كار به صرفه‌جويي‌هاي بالایی خواهد انجامید. در حالي هزينه‌هاي جاري كشور هر سال حدود نيمي از بودجه كل كشور را به خود اختصاص مي‌دهد که دولت بايد سعي كند در ادغام وزارتخانه‌ها با نگاهي به بخش خصوصي، نسبت به انتقال برخي از نيرو‌ها به بخش‌هاي ديگر اقدام كند كه اين امر موجب تخصصي و تجربي شدن فعاليت‌هاي بخش خصوصي و نيز كاهش بودجه‌هاي جاري كشور در سال‌هاي آينده خواهد شد.

موافقان تفکیک وزارتخانه‌ها
‌تفکیک وزارتخانه‌های ادغام شده در دولت دهم در حال حاضر خواسته اصلی دولتمردان یازدهم، از مجلس دهم است تا کابینه را به شکل مطلوب و مورد انتظار خود چینش کنند. گذشته از این موضوع که دولت نیم‌نگاهی به پاسخ مثبت به خواست جریانات سیاسی همسو با دولت در تسهیم کابینه دارد،‌ دلیل قانع‌کننده‌ای برای تفکیک این وزارتخانه‌ها ارائه نشده است و فقط حسینعلی امیری، معاون امور مجلس رئیس‌جمهوری، تفکیک این وزارتخانه را به منظور چابک‌سازی دولت و امور این وزارتخانه‌ها و استفاده حداکثری از ظرفیت‌ها و تسهیل در امور بازرگانی،‌ معادن، مسکن و جوانان بیان کرده است.
ادغام وزارتخانه‌ها و تبديل معاونت‌ها به وزارتخانه حاشيه امني را براي نهاد رياست‌جمهوري فراهم مي‌كند كه بتوانند با طرح سؤال و بررسي حوزه فعاليتي خود در صحن مجلس و توضيح در خصوص مباحث مربوطه موجه حاضر شده و براي مشكلات و تبيين راهبردهاي اصولي و نتيجه‌بخش گام‌هاي اساسي‌تري را بردارد؛ بنابراين به نظر مي‌رسد با تصويب اين طرح در مجلس، كمك بزرگي به دولت در مسير رو به تعالي صورت پذيرد.

تفکیک وزارتخانه‌ها یعنی عقبگرد
لایحه‌ای که دولت یازدهم به مجلس شورای اسلامی ارائه کرد و به لایحه «تفکیک» مشهور شده است از نمایندگان مجلس خواست تا بار دیگر وزارتخانه‌های صنعت، معدن و تجارت، راه و شهرسازی و وزارت ورزش و جوانان که در سال 1391 ادغام شده‌اند را از هم تفکیک کنند و به پنج وزارت صنعت و معدن، وزارت بازرگانی، وزارت مسکن و شهرسازی، وزارت راه، وزارت ورزش و سازمان ملی جوانان تبدیل شود. این در حالی است که بر اساس موارد پیش گفته برنامه کنونی دولت برای تفکیک وزارتخانه‌ها به نوعی عقبگرد و برگشت به گذشته است و دولت به جای تفکیک وزارتخانه‌ها باید به سمت ادغام وزارتخانه‌های دیگر، از جمله نفت و نیرو یا آموزش و پرورش و علوم و تحقیقات حرکت کند. اگر دولت به تغییر ساختارهای اداری فکر می‌کند، الآن زمان آن است که به فکر ادغام وزارتخانه‌های دیگر باشد؛ اتفاقی که برای پویایی و بالارفتن بهره‌وری در کشور حتماً از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و این موضوع بسیار مهم‌تر از تفکیکی است که دولت هم‌اکنون به دنبال آن است.

 رضا اشرفي/ بحران تروریسم در حالی همچنان اصلی‌ترین مسئله غرب آسیا است که سیاست‌های سعودی و البته رژیم صهیونیستی را نیز می‌توان در ردیف تهدیدات اول امنیت و ثبات منطقه دانست که با طراحی آمریکایی‌ها بر شرایط نابسامان منطقه می‌افزاید. اختلافاتي را كه عربستان سعودي با قطر ايجاد كرده، ‌با گذشت زمان ابعاد تازه،‌ خاص و پيچيده‌اي به خود مي‌گيرد. 
سعودي‌ها همواره سعي می‌کنند تا كشورهاي عرب همسايه را زيرمجموعه خود قرار دهند، يا دست كم آنها را به لحاظ مواضع سياسي و تصميم‌گيري‌هاي بين‌المللي زير چتر خود بگيرند. از دوره‌اي كه ملك سلمان به همراه سعودي‌زادگان جوان روي كار آمده است، ‌افراطي‌گري را برنامه اصلي خود قرار داده و آرزوي رهبري بر ديگر كشورها را در سر می‌پروراند و از همه مي‌خواهد يا تابع رياض باشند، يا با آنها برخورد خواهد کرد. عمده‌ترين برخورد نيز در قالب مالي و دلاري است. به عبارتی، حرکت‌های افراطی در میان سران بی‌تجربه و البته جاه‌طلب سعودی به اصلی اولیه مبدل شده و در این راه نیز هیچ منطق و استدلالی نیز مانع رفتارهای بحران‌‌ساز آنان نیست، چنانکه بسیاری تأکید دارند ساختار کنونی سعودی همچون ساختار رژیم صهیونیستی صرفاً با زبان زور است که متوقف می‌شود.
در اين ميان قطر به اين دليل كه از سال‌هاي گذشته و به ویژه در دوره‌اي كه تحولات عميق در غرب آسيا شكل گرفته، رويه و روند ديگري اتخاذ كرده که مورد انتقاد سعودي‌ها بوده است؛ اما اين موضوع همواره پنهان مانده بود. تا اينكه سفر دونالد ترامپ و برق سكه‌هاي هديه داده شده به اين كاسب سياسي كه با رقص شمشير سعودي همراه بود،‌ راه را براي تحت فشار قرار دادن آل‌ثاني باز كرد. عربستان پس از آن با همراه كردن چند كشور كوچك، از جمله امارات و بحرين و همچنين مصر، قطر را با فشارها و تهديدات مداوم مواجه كرده است. 
اما واكنش‌ها نسبت به اين مسئله بسيار زياد و در مواقعی متفاوت بوده است. در بين كشورهاي غربي آمريكا يكي به ميخ مي‌زند و يكي به نعل! ازآنجا كه قطر مركز و مقر پايگاه نظامي آمریکا با حدود 11 هزار نيرو است،‌ به راحتي نمي‌تواند به اين كشور پشت كند، از سوی ديگر دونالد ترامپ در مقام رئيس‌جمهور اگر با پول‌هاي بيشتري از سوي دوحه مواجه شود،‌ از آل‌ثاني نيز حمايت خواهد كرد. در تازه‌ترين اخبار نيز آمده است،‌ واشنگتن با دوحه قرارداد تسليحاتي امضا كرده است؛ به اين معنا كه ترامپ در حال اختلاف‌افكني بين اعراب براي مهيا كردن كاسبي بيشتر است. 
اما كشورهاي اروپايي به ویژه آلمان عموماً سعي دارند به گونه‌اي مراقب و زيرپوستي، از قطر حمايت كنند، به اين دليل كه قطر سرمايه‌گذاري زيادي در اروپا انجام داده و عمده عملكرد آن در اروپا سرمايه‌اي بوده است، در حالي كه عربستان سعودي همواره در حال تقويت تندروها در اروپا است كه به طور مداوم اين اتحاديه را تهديد مي‌كند؛ موضوعي كه به تازگی مقامات انگليس نيز درباره آن هشدار داده‌اند. 
به هر جهت، اختلافات آل‌سعود با آل‌ثاني در تحولات و رويكردهاي منطقه نيز تأثیر گذاشته است. از سویی سعودي‌ها خواهان كوتاه كردن دست قطري‌ها در مسائل منطقه هستند و از سوی ديگر با حمايت رژيم صهيونيستي به دنبال جلوگيري از فعاليت اخوان‌المسلمین در غرب‌ آسيا مي‌باشند. 
اين مسئله يكي از مهم‌ترين مسائلي است كه تركيه را به حمايت از قطر در برابر عربستان سعودي واداشته است. تركيه و قطر از متحدان اخواني يكديگر هستند كه تضعيف هر یک می‌تواند موجب تضعيف ديگري شود، به همين دليل است كه تركيه به طور علني در برابر عربستان سعودي از قطر حمايت كرده است. اين مسئله سبب شده تا سعودي‌ها نيز نسبت به گذشته از سياست‌هاي تركيه انتقاد كنند. در حالي كه در سفر سلمان، شاه عربستان سعودي به تركيه،‌ در كنار رجب طيب‌اردوغان ايستاد و تمام‌قد به عملكرد و رويكردهاي تهران حمله كرد. 
مسئله بعدي اين است كه همان‌گونه كه قطر با افراطي‌گري سعودي و تمناي رياض براي رهبري منطقه‌اي مخالفت مي‌كند،‌ تركيه نيز سعودي‌ها را در حد و اندازه‌اي نمي‌بيند كه بخواهد رهبري آنها را در منطقه بپذيرد. تركيه اردوغاني حتي با نگاهي نوعثماني كل عربستان را زيرمجموعه قدرت فكري و عملي خود مي‌خواهد. در چنين اوضاعی تركيه سعي دارد با حمايت‌هاي همه‌جانبه از قطر، از جمله حمايت نظامي، به سعودي‌ها گوشزد كند در اين چرخش سياسي در كنار دوحه ايستاده است و حتي اگر به احتمال بسيار كم،‌ عربستان بخواهد در تداوم بي‌خردي سياسي به قطر حمله كند،‌ تركيه از قطر حمايت مستقيم خواهد كرد. 
مسائل پيش آمده اتحادها و ائتلاف‌هاي سست منطقه را كه سعودي‌ها از آن حمايت مي‌كنند،‌ نشان مي‌دهد و اين موضوع را علني كرده است كه اختلافات بين كشورهاي منطقه، به ویژه تركيه و سعودي بسيار زياد است؛ اما تاكنون با حمايت آمریکا پنهان مانده بود. در حالي كه چنين سياستي در ترامپ ديده نمي‌شود.
 از سوی ديگر بخش چشمگیری از جدال منطقه‌اي را كه عربستان سعودي علاقه دارد سني ـ شيعي كند، به اخواني ـ ضد اخواني تبديل شده، به گونه‌اي كه متحدان پيشين و مدعيان مبارزه با تروريسم، يكديگر را به حمايت از تروريسم متهم مي‌كنند. به هر حال آنچه مسلم است آنکه آنان دشمنانی هستند که در ظاهر ادعای دوستی دارند؛ اما در عمل در ردیف دشمنان یکدیگر هستند و برای حذف دیگری از میدان از هیچ اقدامی دریغ نمی‌کنند.

صبح صادق ابعاد مختلف تحریم‌های« اس 722 » را بررسی می‌کند
 محمدرضا کلهر / در سال‌های اخیر روند تحولات غرب آسیا بسیار پرشتاب بوده است. در این میان کشورهای غربی و به ویژه آمریکا با مداخله در امور داخلی کشورهای منطقه و حمایت از تروریست‌ها یکی از عوامل اصلی بی‌ثبات‌سازی‌های موجود در منطقه هستند. این در حالی است که ایران برخلاف رویه آمریکا طی چند سال اخیر پرچمدار مبارزه با تروریسم بوده و برای بازگرداندن ثبات به منطقه تلاش بسیاری کرده است. این مسئله سبب نفوذ ایران در کشورهای خاورمیانه شده و همین مسئله نگرانی آمریکا را برانگیخته است؛ چرا که ایران در جایگاه بازیگری ضد نظم کنونی حاکم بر عرصه بین‌اللملل شناخته می‌شود، حال آنکه آمریکا به شدت طالب حفظ وضع موجود است. بنابراین کاملاً طبیعی است که این دو کشور همواره در حال برخورد با یکدیگر باشند. اما ایران برای نشان دادن حسن نیت خود حاضر به توافق هسته‌ای با گروه 1+5 موسوم به برجام شد. در این مسیر ایران به تعهدات خود درباره برجام پایبند بود، اما آمریکا در این باره نه تنها به تعهدات خود عمل نکرده است؛ بلکه با تصویب تحریم‌های پی در پی روز به روز اعتبار برجام را زیر سؤال می‌برد. چرا که اساساً آمریکا تنها به دنبال گرفتن چند امتیاز از ایران نیست؛ بلکه فراتر از این خواسته آمریکا تغییر نظام سیاسی است. بنابراین ساده‌انگارانه است اگر بخواهیم خواسته‌های آمریکا را در چند مؤلفه خلاصه کنیم. 
در ادامه بی‌اعتمادی‌های آمریکا، سنای آمریکا به تازگی طرح تحريم‌هاي اس ۷۲۲ موسوم به «قانون مقابلۀ با اقدامات بی‌ثبات‌کننده ايران ـ 2017» را به تصویب رسانده است. طرح تحریم‌های اس ۷۲۲ جدی‌ترین و جامع‌ترین قانون تحریمی آمریکا پس از اجرای برجام است. طرح تحريم‌هاي ايران موسوم به« اس ۷۲۲» که اوايل فروردين ماه سال جاری سناتور باب کورکر آن را ارائه کرد، پس از آنکه در کميتۀ روابط خارجي سنا مطرح شد و با 18 رأی موافق در مقابل 3 رأی مخالف به تصويب رسید، به صحن سنا آمد و مجلس سناي آمريکا در روز پنج‌شنبه 25 خرداد ماه این طرح را با 98 رأی موافق و 2 رأی مخالف به تصویب رساند. این طرح که برای تبدیل شدن به قانون باید در مجلس نمایندگان آمریکا تصویب شده و به امضای دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا برسد، افزون بر آنکه اشخاص و شرکت‌هاي مرتبط با برنامه موشکي ايران را در معرض تحريم قرار مي‌دهد، به رئيس‌جمهور آمريکا نيز اجازه مي‌دهد به بهانه حمايت از تروريسم و نقض حقوق بشر، تحريم‌هاي جديدي را عليه ايران وضع کند. به همین دلیل برخی از کارشناسان آن را «قانون مادر» می‌نامند؛ زیرا بستر اعمال تحریم‌های دیگر را فراهم کرده است. گفته می‌شود تحریم‌های جدید در سه بخش علیه ایران اعمال خواهند شد:

1ـ برنامه موشک بالستیک
 و تسلیحات متعارف 
بر اساس این طرح، افراد مرتبط با برنامه موشک بالستیک ایران و کسانی که با آنها معامله دارند، تحریم خواهند شد. همچنین تمامی افرادی که در فروش، تأمین قطعه، تعمیر و انتقال تانک، خودروی زرهی، تسلیحات با کالیبر بالا، هواپیماهای جنگی، بالگردهای تهاجمی، کشتی، موشک و سامانه‌های موشکی به ایران، نقش‌آفرین باشند، تحریم می‌شوند و دارایی‌های آنها مسدود می‌شود. 
به طور کلی، تمام شخصيت‌هاي حقوقي و حقيقي که به نوعي در توليد، دستیابی، تصاحب، توسعه، انتقال، پشتيباني مالي يا استفاده از موشک‌های بالستیک و تسلیحات ذکر شده نقش دارند، تمام شخصيت‌هاي حقوقي و حقيقي که به نوعي با يکي از شخصیت‌های بالا همکاري مي‌کنند، تمام شخصيت‌هاي حقوقي و حقيقي که براي دور زدن تحريم‌هاي بالا به اقدام موازي يا تأسيس شرکت‌هاي جديد يا هر کار ديگري دست مي‌زنند، همچنین تمام شخصيت‌هاي حقوقي و حقيقي که هرگونه حمايت مالي، کالايي يا فناورانه را براي يکي از موارد بالا فراهم مي‌کنند، تحریم شده و اموال آنان مسدود خواهد شد. 

2ـ حمايت از تروريسم
یکی دیگر از ابعاد تحریم‌های جدید به مسئله حمایت ایران از تروریسم مرتبط است. جالب است که آمریکا خود را در این زمینه مرجعی برای تروریستی نامیدن کشورها می‌داند. طبق تحریم‌های جدید، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و نیروی قدس که از عملیات تروریستی و چریکی در خاورمیانه و جنوب آسیا همه‌گونه حمایت کالایی، لجستیکی، آموزشی و مالی صورت می‌دهد، برنامه موشک بالستیک را به پیش می‌برد و مرتکب نقض حقوق بشر در خارج از مرزها شده و برنامه بین‌المللی برای اقدامات بی‌ثبات‌ساز دارد، به همراه تمام اعضا و وابستگان داخلی و خارجی‌اش پس از ۹۰ روز از آغاز اجرای این قانون مورد تحریم و مسدودسازی اموال قرار می‌گیرد. این کار طبق دستورهای اجرایی موجود ضد تروریسم و مانند آن صورت می‌گیرد. دولت حامی تروریسم طبق متون وزارت خارجه آمریکا تعریف می‌شود [نه سازمان‌های بین‌المللی یا هر شخص و نهاد دیگر].  این اولین باری است که آمریکا تحریم‌هایی علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به اتهام حمایت از تروریسم اعمال می‌کند. آمریکا پیشتر در سال ۲۰۰۷ نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تحریم کرده بود. 

3ـ نقض حقوق بشر
حقوق بشر و معیارهای دوگانه غرب در این باره نیز یکی از موضوعاتی است که طبق آن ایران تحریم خواهد شد. براساس طرح تحریمی جدید، حداکثر پس از ۹۰ روز از اجرایی‌شدن این قانون، وزارت خارجه آمریکا باید فهرستی از افرادی که مرتکب قتل غیر قانونی، شکنجه یا هر نوع نقض حقوق بشر علیه یکی از دو گروه ذیل شده و می‌شوند، به کمیسیون مرتبط در کنگره ارائه دهد: افرادی که به اقدامات غیر قانونی حکومت ایران اعتراض می‌کنند؛ افرادی که برای دفاع، اجرا یا بهبود وضعیت آزادی‌ها و حقوق بشر، مانند آزادی مذهب، بیان، انجمن، تجمع، محاکمه منصفانه و انتخابات دموکراتیک تلاش می‌کنند.
بند دیگر در این باره این است که هر کس به نمایندگی از یکی از ناقضان حقوق بشر که در بالا اشاره شد، یا از جانب او مرتکب رفتارهای یاد شده شود، مشمول اقدام دولت آمریکا خواهد شد. همچنین مسدود شدن هرگونه اموال که از سوی یکی از افراد بالا یا حتی به نفع یکی از افراد بالا به ایالات متحده یا دارایی یکی از شهروندان ایالات متحده منتقل شود  نیز از جمله بندهای این تحریم جدید است.
در فصل ۹ از متن طرح آمده که رئیس‌جمهور حداکثر پس از ۱۸۰ روز از اجرایی‌شدن آن و پس از آن طی هر ۱۸۰ روز باید گزارشی به کمیسیون مرتبط در کنگره ارائه دهد که در آن تمامی موارد اختلاف بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا را در اِعمال تحریم‌های  متنوعی که در این طرح آمده شامل شده و همچنین دلیل هر یک از این موارد اختلافی را شرح داده باشد. بدیهی است هدف طراحان این بوده که به تدریج سازوکار همراه‌سازی اتحادیه اروپا با تمامی تحریم‌های یکجانبه در این طرح را به دست آورده و از آن برای اعمال فشار یکپارچه از سوی اروپا و آمریکا علیه ایران سوءاستفاده کنند.

تحریم‌های جدید
 و برجام
طرح تحريم‌هاي ايران موسوم به اس ۷۲۲ نه تنها با روح برجام در تناقض است؛ بلکه برجام را آشکارا به ویژه در بندهای ۲9 و ۲6 نقض کرده است. بند ۲۹ برجام «هرگونه مصوبه یا اقدام اتحادیه اروپایی و کشورهای عضو و همچنین ایالات متحده آمریکا که می‌تواند تأثیرگذاری منفی و مستقیم بر عادی‌سازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران داشته و در اجرای موفقیت‌آمیز برجام خلل ایجاد کند» را منع می‌کند. البته، این بند از برجام را پیش از این نیز بارها آمریکا نقض کرده بود. این مصوبه افزون بر بند ۲۹، بند ۲۶ برجام را هم به طور آشکاری نقض می‌کند. در بند ۲۶ برجام آمده است: «دولت ایالات متحده در چارچوب اختیارات قانونی رئیس‌جمهور و کنگره، از اعمال تحریم‌های جدید مرتبط با هسته‌ای خودداری خواهد کرد.» «ریچارد نفیو»، کارشناس مسائل تحریمی و عضو سابق تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای آمریکا چندی پیش به روزنامه هافینگتون‌پست گفت: «از آنجا که سپاه در بخش اعظمی از مبادلات مالی ایران دخیل است، تحریم‌های جدید شرکت‌های خارجی را از انجام مبادله با ایران هراسان خواهد کرد که این سبب تضعیف وعده رفع تحریم‌ها است که در توافق هسته‌ای به ایران وعده داده شده است.»

تحریم‌های جدید
 و ارتباط با اقتصاد
نکته دیگر در این زمینه اینکه، برخی رسانه‌ها ادعا می‌کنند که این طرح حاوی تحریم‌های اقتصادی نیست، در صورتی که شاید موضوع تحریم یا همان بهانه اعمال تحریم، اقتصادی نباشد؛ اما همه تحریم‌ها فارغ از آنکه برای چه موضوعی وضع شده‌اند، از جنس اقتصادی هستند؛ یعنی تنبیهات در نظر گرفته شده برای آن اقتصادی است. در همین طرح انواع تنبیهات اقتصادی از بلوکه‌شدن دارایی‌ها در خاک آمریکا تا ممنوعیت ارائه خدمات بانکی به فرد یا نهاد تحریمی گنجانده شده است. از سوی دیگر همان‌طور که گفته شد در این طرح با قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در فهرست سازمان‌های تروریستی، به رئیس‌جمهور آمریکا تکلیف شده است که سپاه را مشمول تحریم‌های دستور اجرایی ۱۳۲۲۴ قرار دهد. با قرار گرفتن سپاه در فهرست سازمان‌های تروریستی ذیل دستور اجرایی فوق‌الذکر، تمامی نهادهای سپاه، تروریستی محسوب خواهند شد. این در حالی است که قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص) با بیش از ۲۵۰۰ شرکت اقتصادی همکاری می‌کند، که با قرار گرفتن در فهرست تحریمی آمریکا همه این شرکت‌ها مورد تحریم قرار خواهند گرفت. 
از سوی دیگر، افراد و نهادهایی که ارتباط کاری با سپاه دارند، به موجب دستور اجرایی ۱۳۲۲۴ باید تحریم شوند و در فهرست تحریمی آمریکا که با عنوان SDN List شناخته می‌شود، قرار گیرند. وقتی یک فرد یا نهاد ایرانی در فهرست تحریمی SDN قرار می‌گیرد به موجب قانون تحریمیIFCA  2013 مشمول تحریم‌های ثانویه بانکی می‌شود و هیچ مؤسسه مالی اجازه ارائه خدمات بانکی مستقیم یا غیر مستقیم به آن فرد یا نهاد تحریمی را ندارد. با این حال، بانک‌های خارجی از همکاری با بخش عظیمی از شبکه اقتصادی کشورمان منع خواهند شد که همین موضوع سبب می‌شود وضعیت شکننده‌ای که پس از برجام شکل گرفته است، متزلزل شده، ریسک سرمایه‌گذاری خارجی در ایران را افزایش دهد و اقتصاد ایران را با محدودیت‌های بیشتری روبه‌رو کند.

اهداف واقعی آمریکا
 از تحریم‌های جدید
توانمندی موشکی ایران سبب شده است تا موازنه قدرت در منطقه کاملاً به سود ایران تغییر کند؛ چرا که در جهان کنونی دیگر کشورها مایل یا قادر به پیاده کردن نیرو برای مبارزه با دشمنان خود نیستند. از این رو با شلیک موشک به مواضع دشمنان حمله می‌کنند. نمونه واضح در این زمینه حمله موشکی اخیر ایران به مواضع داعش در دیرالزور بود که به انهدام مقرهای داعش منجر شد. در واقع، عملیات اخیر سپاه به خوبی نشان داد که یکی از مؤلفه‌های مهم ایران برای بازدارندگی همان قدرت موشکی است که آمریکا بارها سعی کرده است با روش‌های مختلف مانع از گسترش برنامه موشکی ایران شود. توان موشکی ایران آن هم توان بومی با چرخۀ تولید فراگیر اساسی‌ترین سهم را در قدرت دفاعی کشور دارد. آمریکایی‌ها توان موشکی ایران را نه فقط یک مسئلۀ امنیتی، بلکه یکی از مؤلفه‌های تأثیرگذار بر قدرت ملی و منطقه‌ای ایران می‌دانند و توقف رشد این قدرت را در دستور کار خود داشته و دارند اما جمهوری اسلامی ایران به دلیل قرار گرفتن در منطقۀ شکننده از نظر امنیتی و روبه‌رو بودن با تهدیدات مختلف باید توان دفاعی خود را به ویژه در زمینۀ موشکی تقویت کند. به همین دلیل آمریکا در تحریم‌های جدید بندی را اضافه کرده است که بر اساس آن افراد مرتبط با برنامه موشک بالستیک ایران و کسانی که با آنها معامله دارند، تحریم خواهند شد. این مسئله به خوبی اوج هراس از برنامه موشکی ایران را نشان می‌دهد.
اما یکی از دلایلی که به نظر می‌رسد سبب طرح تحریم‌های جدید در آمریکا شده است به رشد فزاینده جایگاه ایران در منطقه مرتبط است؛ چرا که در سال‌های پس از انقلاب آمریکا تلاش زیادی برای سد کردن نفوذ ایران در منطقه صورت داد که با موفقیت همراه نبود. کشورهای غربی، ایران را در جایگاه بازیگری تجدیدنظرطلب که خواستار تغییر نظم کنونی در جهان است مهم‌ترین دشمن خود می‌شناسند. از سوی دیگر حکام عربی نیز الگوی حکومتی ایران که بر مردم‌سالاری دینی تأکید دارد را برای خود تهدید می‌دانند. از این رو این دو گروه از بازیگران در برابر ایران نوعی «اتحاد طبیعی» دارند و در تلاشند تا از قدرت‌یابی بیشتر ایران در منطقه جلوگیری کنند. اما این تلاش‌ها نتوانسته است در سه دهه گذشته با موفقیت همراه شود و ایران همچنان در حال ارتقای قدرت مادی ـ معنوی خود در منطقه است. در همین راستا هنری کیسینجر وزیر خارجه اسبق آمریکا در مصاحبه‌ای، ایران را قدرت بزرگ خاورمیانه و به لحاظ راهبردی بسیار قوی توصیف کرده است. وی معتقد است که ایران اکنون به لحاظ راهبردی قدرت بسیار زیادی دارد.
باراک اوباما رئیس‌جمهور سابق آمریکا نیز در دوران ریاست‌جمهوری خود درباره جایگاه منطقه‌ای ایران اعلام کرد، ما اکنون با قدرتی منطقه‌ای طرف هستیم که در حملات و تجاوزات نامتقارن و نامتعارف و نیابتی خوب است و این موضوعی است که ما به همراه یکدیگر می‌توانیم با آن مقابله کنیم و آن را متوقف کنیم. طلال‌بن‌عبدالعزیز شاهزاده سعودی در گفت‌وگو با شبکه خبری فاکس‌نیوز که در آلمان انجام شده بود، ضمن اعتراف به قدرت نظامی برتر ایران گفته بود؛ ما به هم‌پیمانان خود اعلام کرده‌ایم که با تهدید و تحریک ایران قمار نخواهیم کرد، چون تمایل نداریم که در‌های آتش جهنم را به ‌روی خود باز کنیم. ایران، یمن نیست و نیروهای ایرانی می‌توانند طی ۲۴ ساعت زیرساخت‌ها و نیروی نظامی عربستان را نابود کنند. این جایگاه منطقه‌ای که در حال ارتقا است سبب شده تا آمریکا و متحدان او تمام تلاش خود را برای سدِ نفوذ قدرت ایران در منطقه به کار بگیرند. بنابراین طرح تحریمی جدیدی را آماده کرده‌اند که به دلیل فراگیری آن به «طرح مادر» معروف است.

پایان سخن
طرح موسوم به «قانون مقابله با اقدامات بی‌ثبات‌کننده ایران ـ 2017» پس از تصویب در مجلس سنا برای تبدیل شدن به قانون باید در مجلس نمایندگان آمریکا نیز تصویب شود و سپس به امضای «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا برسد.        
طرح جدید سناتورها که در صورت تبدیل شدن به قانون، تحریم‌های غیر هسته‌ای علیه ایران را افزایش می‌دهد، به طور کلی سه محور اصلی دارد: 1ـ تحریم‌های موشک بالستیک؛ که اشخاص دخیل در برنامه موشکی بالستیک ایران و کسانی که با آنها داد و ستد دارند را هدف تحریم قرار می‌دهد. 2ـ تحریم‌های جدید تروریسم؛ تحریم‌هایی مرتبط با تروریسم را علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعمال می‌کند و به طور مشخص قوانینی علیه افرادی تدوین می‌کند که در حال حاضر به بهانه حمایت ادعایی ایران از «تروریسم» تحریم هستند. 3ـ اجرای تحریم تسلیحاتی؛ رئیس‌جمهور آمریکا را ملزم می‌سازد تا دارایی افراد و نهادهای درگیر در فعالیت‌های خاص مرتبط با تأمین، فروش یا انتقال تسلیحات منع شده و مواد مرتبط به آن از ایران را توقیف کند.
با آنکه تهیه‌کنندگان طرح تأکید دارند که لحن پیش‌نویس به نحوی است که در اجرای توافق هسته‌ای ایران و گروه 1+5 خللی ایجاد نمی‌کند، اما کارشناسان مسائل تحریمی حتی در آمریکا درباره مغایر بودن آن با این توافق هشدار داده‌اند. برای نمونه، «آدام زوبین»، معاون وزیر خزانه‌داری سابق آمریکا چندی پیش در نامه‌ای خطاب به نمایندگان کنگره هشدار داده بود این پیش‌نویس توافق هسته‌ای با ایران را تضعیف کرده و در روابط آمریکا با متحدانش اخلال ایجاد خواهد کرد. زوبین نوشته این تحریم‌ها «با توجه به اینکه دست‌کم مغایر با روح برنامه جامع اقدام مشترک دیده خواهند شد، موجب واکنش‌های وحشتناکی در داخل ایران و با متحدان ما خواهد شد.» در مجموع، به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها درصدد تحمیل رژیم جدیدی از تحریم‌های موشکی به ایران هستند تا حتی اگر بر پایه الحاقیه دوم قطعنامه 2231 تحریم‌های بین‌المللی ایران در حوزه موشکی پس از هشت سال لغو شد، باز هم همچنان سایه تحریم‌های یکجانبه موشکی بر سر ایران باقی ‌بماند. در یک جمع‌بندی کلی می‌توان طرح جدید تحریمی کنگره علیه ایران را چکیده تمام انتقادات پیشین محافل داخلی آمریکا نسبت به برجام دانست. در حقیقت، آمریکایی‌ها تلاش می‌کنند تا امتیازاتی که به وسیله برجام نتوانستند به دست بیاورند را با این قانون عملی کنند. بنابراین دولت ایران باید نسبت به این طرح اقدامات کاملاً متناسب را انجام دهد؛ چرا که این طرح در صورت تصویب نهایی یکی از بزرگ‌ترین موج‌های تحریم را علیه ایران در پی خواهد داشت.
برخلاف تصور اولیه که تحریم‌های این طرح برای تحت ‌فشار گذاشتن سپاه پاسداران و سوق‌ دادن دولت ایران برای پشتیبانی نکردن از اقدامات منطقه‌ای و فعالیت‌های موشکی این نیروی نظامی است؛ اما جامعیت این قانون به تدریج شامل تمام نهادهای جمهوری اسلامی ایران می‌شود.


 محسن فخری/ درباره وظایف و مسئولیت‌های رسانه‌های جمعی به ویژه صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان فراگیرترین رسانه و رسانه ملی کشور در نظام جمهوری اسلامی ایران موضوعات مختلفی بیان شده و گفت‌وگو‌ها و بحث‌های فراوانی در گرفته است؛ اما متأسفانه با وجود نظریه‌پردازی‌ها و سخنان مختلفی که طی تمام این سال‌ها مطرح بوده و است، یک نکته مهم وجود دارد، و آن اینکه کمتر پیش آمده برنامه‌هایی ساخته شود و بر روی آنتن برود که هم در تراز جمهوری اسلامی ایران یا حداقل در مسیر اجرای وظایف ذاتی رسانه ملی چون تقویت جمع‌گرایی، وحدت ملی، تقویت همدردی اجتماعی و... باشد و هم در جذب مخاطب و نگاه مردم موفق عمل کرده باشد. یکی از این معدود برنامه‌ها که می‌توان آن را از جمله برنامه‌های موفق صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران دانست که این دو ویژگی را توامان دارد ، ویژه‌برنامه شبکه سوم سیما برای ماه مبارک رمضان است. برنامه «ماه عسل» که یک برنامه گفت‌وگومحور و قصه‌گو است از سال 1386 با ایده و اجرای احسان علیخانی بر روی آنتن این شبکه قرار گرفت و اکنون پس از گذشت 10 سال از پخش این برنامه، با وجود همه کاستی‌ها و ضعف‌ها و همه انتقاداتی که طی این سال‌ها به آن وارد بوده و هست؛ که خود نیاز به آسیب‌شناسی و نقد جداگانه‌ای دارد، اکنون به یک برنامه پر مخاطب، دغدغه‌مند و تأثیرگذار بدل شده است که در ادامه به چند نکته برجسته و درخور توجه ماه عسل که آن را به یک برنامه متفاوت تبدیل کرده اشاره خواهیم کرد:

1ـ تریبون مردم؛ شاید بتوان گفت بزرگ‌ترین و قابل توجه‌ترین ویژگی برنامه ماه عسل قرار دادن تریبون و آنتن در اختیار مردم است؛ یعنی درست برخلاف جریان رسانه‌های جهان و متأسفانه حتی جریان برنامه‌های دیگر صداوسیمای کشور که در ورطه ستاره‌سازی و میدان دادن به سلبریتی‌ها و چهره‌ها حرکت می‌کنند. نگران‌کننده است که در سال‌های اخیر تلویزیون ما به جای پرداختن به مردم، به جای عمل به رسالت اصلی خود که همان انعکاس دغدغه‌های مردم کوچه و بازار و پژواک حرف‌ها و مطالبات آنهاست، به تبلیغ؛ بزرگ‌نمایی و قهرمان‌سازی از خوانندگان و بازیگران و ورزشکارانی روی آورده است که سبک زندگی بسیاری از آنها نه تنها با عامه مردم و سبک زندگی ایرانی و اسلامی قرابتی ندارد؛ بلکه در موارد فراوانی تضاد و تقابل دارد؛ شوربختانه در روند شکل گرفته در سال‌های اخیر رسانه ملی افرادی را به عنوان چهره و ستاره و انسان‌های موفق به جامعه معرفی کرده است که در فضای خارج از صداوسیما رفتار و اظهاراتی کاملاً متعارض  با آرمان‌های مردم و انقلاب و زندگی ایرانی اسلامی دارند. رویکردی که آسیب جدی نیز به ویژه برای نسل جوان به همراه داشته و خواهد داشت، حال در چنین فضایی یک برنامه ساخته می‌شود که  آنتن رسانه ملی را به مردم برمی‌گرداند! این اتفاق چقدر ارزشمند است؟

2ـ آگاهی‌بخشی؛ یکی از ویژگی‌های بارز ویژه‌برنامه ماه مبارک رمضان شبکه سوم سیما در طی این ده سال پرداختن به معضلات اجتماعی چون؛ اعتیاد، طلاق، کودکان کار، زندانیان مالی و... بوده است؛ موضوعاتی که متأسفانه در کشور ما بعضاً به یک بحران تبدیل شده است و حل آن تنها در ایجاد عزم ملی است که شرط اول آن آگاهی‌بخشی به مردم درباره این معضلات است. موضوعی که در برنامه ماه عسل به خوبی از زبان خود افراد مبتلا و گرفتار به این معضلات بیان شده است تا تصویر ملموسی از این معضلات در برابر مردم قرار گیرد؛ تصویری که می‌تواند از افزایش این مشکلات جلوگیری کرده و نگاه مردم و مسئولان را بیش از پیش به سوی آنها سوق دهد.
3ـ تقویت خودباوری؛ «ماه عسل» در همه این سال‌ها تلاش کرده است مفاهیم و روحیات مختلفی را به بدنه جامعه و حتی میهمانانی که پا به استودیوی این برنامه گذاشته‌اند، ببخشد و بقبولاند که یکی از این مفاهیم حس خودباوری، افزایش سطح اعتمادبه‌نفس و تلاش برای تغییر است که مصداق بارز آن را می‌توان «مرتضی مهرزاد» دانست؛ جوانی که با وضعیتی به برنامه ماه عسل آمد که از ترس نگاه و رفتار که برخی در جامعه با او به دلیل فیزیک خاصش داشتند، حاضر به خروج از خانه نبود؛ اما اکنون پس از هشت سال در حالی به این برنامه برگشت که توانسته بود با تیم ملی والیبال نشسته به روی سکوی اول پاراالمپیک ریو برزیل برود.

4ـ مشارکت دادن مردم در حل مشکلات؛ تحت پوشش بردن نزدیک به 200 هزار کودک بی‌سرپرست یا بدسرپرست با همکاری کمیته امداد خمینی(ره) تحت طرح محسنین از طریق برنامه ماه عسل در سال گذشته و آزادی نزدیک به هزار زندانی با همکاری سازمان دیه باز هم از طریق همین برنامه یکی از ویژگی‌های خوب آن است که نشان می‌دهد اگر یک برنامه تلویزیونی در مسیر درست خود حرکت کند و بتواند اعتماد مردم را جلب کند، می‌تواند از ظرفیت‌های عمومی و مردمی برای حل مشکلات کشور بهره گیرد.

۵ـ قدردانی از قهرمانان واقعی؛ دعوت از همسران شهید و رزمندگان دوران دفاع مقدس و جانبازان، دعوت از کسانی که زندگی خود را وقف کمک به مردم کردند و کسانی که با همه سختی‌ها تولید ملی را پیش می‌برند و معرفی این افراد که در هیاهوی سلبریتی‌ها تهی و بزک شده عموماً فراموش شده‌اند، یکی از اقدامات مؤثر و ستایش‌برانگیز برنامه ماه عسل است. فاصله گرفتن از زندگی و دغدغه‌های شمال شهری و چهره‌هایی که به واسطه پول و رسانه که دارند سلایق خود را به عنوان معیار به جامعه تحمیل کرده و می‌کنند.

نگاهی به فیلم «رگ خواب» به کارگردانی حمید نعمت‌الله
 آرش فهیم/ طی سال‌های اخیر، هم حضور و ظهور زنان در فیلم‌های ایرانی پررنگ‌تر شده و هم نوع نگاه به این بخش از جامعه در آثار سینمایی شکل و گرایش خاصی یافته است، به طوری که هم‌اکنون بیشتر فیلم‌های درحال نمایش، مستقیم یا غیرمستقیم به مسائل زنان می‌پردازند. 
«رگ خواب» را می‌توان یکی از زنانه‌ترین فیلم‌های سینمای ایران در سال‌های اخیر دانست. فیلمی که هم شخصیت اصلی آن یک زن است، هم به برخی از مسائل زنان می‌پردازد و هم اینکه نویسنده فیلمنامه آن یک زن است؛ اما آیا این فیلم در پرداختن به مسئله مدنظر خود، موفق بوده است؟
نعمت‌الله از آن دسته فیلمسازانی است که در بیشتر آثارش، از جمله «بی‌پولی»، «بوتیک»، «آرایش غلیظ» و... تصویر و تصوری خاص و منحصربه‌فرد را از اجتماع و انسان به تصویر کشیده است. مهم‌ترین شاخصه این نوع تصویرپردازی، وجود رنگ و رگه‌هایی از معنویت و اخلاق‌گرایی است؛ اما فیلم جدید وی، در عین جسارت و ساختارشکنی، از ارائه تصویری متفاوت و انتقال حس و معنایی تازه به مخاطب، ناتوان است.
«رگ خواب» قرار بوده با نگاهی آسیب‌شناختی، ملودرامی درباره ازدواج سفید باشد. اما این فیلم هم مانند بسیاری از آثاری که موضوعات زنانه و خانوادگی را دستمایه قرار داده‌اند از دو ناحیه ضربه دیده است؛ اول اینکه ساختار روایی و دراماتیک فیلم بیش از آنکه از منطق دنیای واقعی پیروی کند، تابع نظر و برنامه‌ریزی شخصی خالقان فیلم و فیلمنامه این اثر است؛ یعنی تحولات شخصیت‌ها که اساس و مبنای فراز و نشیب‌های داستان را در این فیلم شکل می‌دهند، به جای اینکه ناشی از کنش و واکنش روان‌شناختی شخصیت‌ها باشد، از سوی نویسنده و کارگردان به فیلم تحمیل می‌شوند. به این معنا که ما در «رگ خواب» شاهد شکل‌گیری یک رابطه عاطفی و به ظاهر عاشقانه میان یک زن و مرد نسبتاً پخته و در آستانه میانسالی هستیم. اولاً؛ هیچ زمینه‌سازی منطقی برای شکل‌گیری و تعمیق این رابطه در فیلم دیده نمی‌شود. برای نمونه، مشخص نیست که مینا (با بازی خوب لیلا حاتمی) چرا این‌چنین شیفته و وابسته مردی می‌شود که اصلاً شناختی از او ندارد و نمی‌داند که جنس روحیه‌اش چیست؟! دوماً؛ هیچ‌کس متوجه نمی‌شود مرد اول فیلم (با بازی کوروش تهامی) چرا یک شبه اخلاقش تغییر می‌کند و از عاشق، به دشمن تغییر موضع می‌دهد!
مشکل دوم، فقدان نگاه تحلیلی و آسیب‌شناختی به مسئله است. به هر حال، هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند که ازدواج سفید، یکی از اثرات رسوخ و رسوب مدرنیته سطحی و وارداتی و بازتاب غلبه سبک زندگی غیر دینی و ضد سنتی در بخشی از جامعه امروز ماست. اینکه در فیلم «رگ خواب» می‌بینیم شخصیت اصلی داستان پس از فرورفتن در باتلاق یک رابطه نامتعارف، دچار فاجعه و بلا می‌شود، یک تمهید محتوایی بسیار کلیشه‌ای و کهنه است. گرفتار شدن به عقوبت گناه، نقش‌مایه‌ای است که یک قرن در سینمای جهان تکرار می‌شود، بی‌آنکه تماشاگران از آنها درس عبرتی بگیرند!
فیلم «رگ خواب» به جای تخطئه سبک زندگی افسارگسیخته و غیر مذهبی، با پنداری شبه فمینیستی به مسئله می‌پردازد. اهریمن‌نمایی مردها و تأکید بیش از حد و افراطی بر تنهایی و مظلومیت زن از نمودهای  شبه‌فمینیستی هستند که در این فیلم به عینه دیده می‌شود. مینا حتی در سخت‌ترین شرایط و در اوج اضمحلال نیز حاضر نیست نامی از خدا ببرد. هیچ معنویتی در فیلم وجود ندارد. حتی نتیجه‌گیری فیلم نیز راهی به رهایی ندارد. فیلم به جای بیداری، به کابوس می‌رسد و ذهن مخاطب را در آشفتگی و تاریکی رها می‌کند و تمام می‌شود!
در مجموع، فیلم «رگ خواب» هم در مسیر بیشتر فیلم‌های زن‌محور سینمای ایران قرار دارد؛ یعنی در این فیلم هم اثری از سبک زندگی پویا و خانواده معیار و زن الگو دیده می‌شود و از طرف دیگر، زنان عموماً در نقش‌هایی غیر زنانه و در وضعیت‌هایی خشونت‌آمیز و فلاکت‌بار به نمایش در می‌آیند.
این نوع تصویرسازی از زنان و خانواده در بیشتر فیلم‌های سینمای ما با واقعیت جاری در بخش بزرگ جامعه در تضاد است. به صراحت باید گفت که فیلم‌های سینمای ایران آینه تمام‌نمای فضای اجتماعی ما نیستند و تنها به روایت و گزارش اقلیت‌ها می‌پردازند. از طرف دیگر، از آنجایی که به هر حال سینما یک رسانه تأثیرگذار است، جهت‌گیری بسیاری از فیلم‌ها تأثیری منفی و مخرب بر فرهنگ عمومی ما خواهد گذاشت.

گفتاری از آیت‌الله شهید دکتر بهشتی
اسلام دینی است که فرد و جامعه را زنده می‌پروراند. هر جا آثار مرگ و بی‌جانی، بی‌جنبشی و بی‌تحرکی در هر فرد یا در هر جامعه مشاهده گردید، بدانید که اسلام با آن معنای عالی و پرارزش خودش در آنجا نیست اسلام در همان روزهای نخست موفق شد مردان و زنان زنده‌ای تربیت کند که در تاریخ بشریت و در جهان ابدیت زنده جاویدند.
اسلام از جامعه‌ای نیمه‌مرده، از مردمی نیمه‌مرده و پراکنده، جامعه‌ای زنده پدید آورد که از همان اوایل پیدایش درباره مسئله حیات و زندگی از آن به خوبی بروز کرد.
در دین حنیف اسلام به پیوندهای اجتماعی به عواملی که افراد را متشکل می‌کند و به صورت جامعه در می‌آورد، سخت اهمیت داده شده است.
جامعه پیکری است و افراد اجزا و اندام‌های آن. این پیکر مغز دارد، فکر دارد، اراده دارد، علم دارد، عمل دارد، حیات دارد و مرگ دارد. ولی آنچه حقاً باید مورد توجه قرار گیرد این است که جامعه، چون فرد، متولد می‌شود دوران کودکی جوانی، دوران کمال، سنین کهولت و پیری و بالاخره تحول و مرگ دارد، صحت و بیماری دارد، وقتی بیمار می‌شود روابط میان اعضایش متزلزل می‌شود و دیگر خوب کار نمی‌کند و چون پیوند میان اعضا درست و کامل نیست، حیاتش ضعیف می‌شود. در این موقع باید جامعه را درمان کرد، معالجه کرد، باید به داد او رسید، والّا می‌میرد.
اسلام به فعل و انفعالی که در امور اجتماعی هست، عنایت فراوان کرده و برای استوار ساختن پیوندهای اجتماعی و مصون نگه‌داشتن جامعه از گزند عوامل فساد تدابیر عالی اندیشیده‌ است. عنایت فراوان اسلام به تحکیم پیوندهای اجتماعی به دو صورت به چشم می‌خورد؛ یکی به صورت ایجاد یا تقویت عواملی که بر تشکل جامعه می‌افزاید و نظام اجتماعی را عالی‌تر و روابط اجتماعی را محکم‌تر می‌کند. یکی هم به صورت جلوگیری از اموری که پیوندهای اجتماعی را سست می‌کند و جامعه را بیمار می‌کند و به تشکل و نظام جامعه لطمه می‌زند.
اسلام مسلمان‌ها را به معاشرت و دید و بازدید و آمد و شد با هم دعوت کرد. گوشه‌گیری و کناره‌گیری از برادران مسلمان را ناپسند شمرد و اعلام کرد مسلمان باید به دیدار برادران مسلمانش رود و از حال و کار آنها با خبر باشد.
اسلام مسلمانان را وادار کرده که از کارهای عمومی جامعه مسلمین غافل نمانند، به فکر امور مسلمین باشند. اسلام نه تنها پرداختن به مسائل و مصالح اجتماعی و عمومی را بر مسلمانان لازم شمرده، بلکه پرداختن به احتیاجات عمومی برادران مسلمان را عبادتی بس بزرگ‌ و پرثواب دانسته است.
امروز وضع مسلمانان تقریباً نقطه مقابل این تعالیم مقدس است. کمتر کسی است که اصولاً منافع و مصالح اجتماعی را بشناسد. چه بسیارند کسانی که اگر از آنها بپرسید آقا! آدمیزاد خوب است وقتش را صرف چه بکند؟ در جواب شما همه چیز را می‌شناسند اغلب جز مصالح اجتماعی را.
ما می‌مانیم و عده بسیار معدودی که به مصالح اجتماعی توجه دارند، اهمیت می‌دهند. اینها هم گاهی آنقدر دایره بینش و فکرشان محدود است که از مصالح شهری یا مصالح مملکتی آن طرف‌تر نمی‌روند و چه بسا مصالح مملکتی را بر مصالح عمومی و کلی امت اسلام مقدم بدارند. اما آنها که به فکر مصالح عمومی امت اسلام باشند و در راه آن کوشش کنند بسیار کم و تقریباً انگشت‌شمارند، این همان وضعی است که اسلام ما را از آن و از عواقب وخیم آن سخت برحذر داشته. مسلمانان با این رویه نه تنها انجام یک فریضه بزرگ الهی را به دست نسیان یا عصیان سپرده‌اند؛ بلکه با حساب روشن به دست خود نظام اجتماعی خود را مختل ساخته و مشکلات صعب‌العلاج در راه زندگی خود ایجاد کرده‌اند، همه باید بدانند که اگر افراد یک جامعه از نیرو، از وقت، از سرمایه و مال و از امکانات خودشان سهمی برای کارهای اجتماعی درنظر نگیرند و در این راه به مصرف نرسانند، کوشش و تلاش فردی آنان در راه‌های دیگر هم آنچنان که باید و شاید به ثمر نخواهد رسید.
در جامعه‌ای که افراد مسئولیت اجتماعی را حس نکنند؛ «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» نباشند، اصولاً آینه روشن و قابل اعتماد برای کسی نیست. هر آن احتمال می‌رود که طوفانی سهمگین در گیرد و همه چیزهایی را که افراد به عنوان تأمین آتیه برای خود و فرزندان‌شان ذخیره کرده‌اند، نابود کند و آتش آن خشک و تر را بسوزاند. «و اتقوا فتنه لاتصیبن الذین ظلموا منکم خاصه و اعلموا ان‌الله شدید العقاب» (انفال/ 25)
خود را از آن فتنه دور نگه‌دارید که فقط به ستمکاران شما نخواهد رسید و همه را دربرخواهد گرفت و بدانید که خدا بر کسانی که از جهاد در راهش سر باز زنند سخت می‌گیرد و آنان را به کیفر اعمال خود می‌رساند، در محیطی که به مسئولیت‌های اجتماعی اهمیت داده نشود، وظایف افراد در حفظ مصالح جامعه انجام نگیرد، عرصه بر مردم اصلاح‌طلب هم تنگ می‌شود و تلاش و کوشش آنان برای انجام اصلاحات کمتر به ثمر می‌رسد. این همان خطری است که مکرر در روایات امر به معروف و نهی از منکر به صورت تهدید مسلمانان اعلام شده؛ «لتامرون بالمعروف و لتنهون عن المنکر و لیستعملن علیکم شرارکم فیدعو خیارکم فلایستجاب» وگرنه حکومت به دست مردم نادرست و شرور خواهد افتاد. افراد ناصالح کارگردان امور اجتماعی خواهند شد و دیگر دعوت افراد صالح و اصلاح‌طلب شما به جایی نخواهد رسید و نه دعای‌شان در درگاه خالق مستجاب است و نه فریاد آنها به گوش و دل خلق می‌نشیند، به هر راه روند با موانع بی‌شمار روبه‌رو شوند و بی‌نتیجه بازگردند.
مردی نزد پیغمبر خدا(ص) آمد و خواست تا به او سفارشی کند، از جمله سفارش‌های پیغمبر(ص) به او این بود که «الق اخاک بوجه منبسط»؛ با برادر مسلمانت با روی گشاده روبه‌رو شو.
دروغگویی، پیوندهای اجتماعی را از ریشه می‌زند و اعتماد مردم را از یکدیگر سلب می‌کند، همین آفت بزرگ است که امروز در جامعه مسلمان ما راه یافته و پایه‌های جامعه ما را متزلزل کرده (است).
مسلمانان نباید نسبت به دیگران بدگمان باشند. گمان انسان آزاد نیست. پندار و گفتار و کردار هر سه محدود است آدمی حق ندارد هرچه به خاطرش رسید دنبال کند و تقویت کند.
اسلام می‌گوید؛ «ضع امر اخیک علی احسنه»؛ کار برادر مسلمانت را به بهترین وجه ممکن تفسیر کن، حمل بر صحت کن.
مسلمان نباید غیبت کند. پشت سر برادر مسلمانش حرفی نزند که او را برنجاند. مسلمان نباید به افتخارات نسبی و خانوادگی یا شخصی خود ببالد و آنها را به رخ دیگران بکشد.
اینها نمونه‌هایی از عنایت کامل اسلام به اتحاد و اتفاق و پیوند تزلزل‌ناپذیر مسلمانان با یکدیگر است.
پیغمبر(ص) فرمود مسلمانان نسبت به یکدیگر چون اجزای یک ساختمانند که هر جزئی پشتوانه جزء دیگر و مایه استحکام و استواری او است، اگر یک دانه از آجرهای زیر پایه این ساختمان را بیرون بکشند، پا به سر می‌غلتد و عمارت خراب می‌شود. مسلمانان باید به هم پیوسته باشند تا هم در تأمین نیازمندی‌های داخلی خود توانا باشند و مثل ملل اسلامی امروز برای کمترین احتیاجات خود دست نیاز به سوی دیگران دراز نکنند، در مقابل حملات دشمنان نیرو داشته باشند.
اسلام خواسته است مسلمانان با اجتناب از عوامل فساد و پراکندگی و نفاق جامعه‌ای متشکل و نیرومند به وجود آورند. در قوانین مختلف اسلام کوشش شده روزنه‌های اختلاف و دوئیت از اول بسته شود و این یکی از اصول عالی و پر ارزشی است که باید در بررسی حقوق و اخلاق اسلامی کاملاً مورد توجه قرار گیرد، اسلام می‌خواهد مسلمان‌ها هم در میدان جنگ متشکل باشند؛ «ان‌الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص» (صف/ 4) هم در حال نماز و پرستش خدا «و ارکعوا مع الراکعین» (بقره/ 43) و هم در میدان زندگی و نبرد حیات و فعالیت‌های اجتماعی.
یکی اینکه از عوامل مؤثر پیدایش شکاف و جدایی میان مسلمان‌ها اختلاف فاحش طبقاتی است. دیگر اینکه اختلاف رأی و سلیقه از موانع سیاسی همکاری‌های اجتماعی است. فرض کنیم همه مردم در یک محیط اصلاح‌طلب دارای فکر روشن و حسن نیت کافی باشند، ولی آیا ممکن است همه آنها یک جور فکر کنند، یک رأی و یک سلیقه داشته باشند؟ مسلّم نه. اگر صد نفر مسلمان دارای حسن نیت و اراده نیرومند و علاقه به اصلاحات دور هم جمع شوند تا کاری به کمک هم انجام دهند، چه بسا روزها و هفته‌ها و ماه‌ها بگذرد بنشینند و برخیزند بگویند و بشنوند و عاقبت نتوانند بر انجام یک کار اصلاحی اتفاق‌نظر پیدا کنند. در هر مطلبی و هر طرحی یک یا چند رأی مخالف وجود دارد. این طبیعی است و نمی‌توان بر آن خرده گرفت.
امت‌های زنده دنیا، به این مشکلات برخورده و برای حل آنها فکری کرده‌اند، راه‌هایی اندیشیده و رفته‌اند و تا حدود زیادی نیز موفق شده‌اند عامل اساسی پیشرفت و تفوق آنها نیز بیشتر حل همین معضلات اجتماعی است و اگر جامعه مسلمان ما هم بخواهد پیش برود باید آنها را بر طبق موازین ارزنده اسلام حل کند، نه اینکه پیر و جوان به هوسبازی و عیاشی رو آورند، پرده‌های عفت و تقوا را بدرند، سنن عالی انسانیت را که به نام دین و اخلاق پذیرفته بودند، یکجا ترک گویند.
بحمدالله این روزها احساس می‌شود مسلمانان روشن‌ضمیر و با ایمان و علاقه‌مند به اصلاحات اجتماعی دیگر انگشت‌شمار نیستند... آیا می‌شود در مسلمانی خود از نماز، که فریضه بزرگ الهی است، از روزه، که فریضه بزرگ الهی و وسیله تقوا و تصفیه و تهذیب نفس است، از عبادت‌های دیگر که در پیشگاه خدا بجا می‌آورید البته باید بجا آورید، قدمی جلوتر بگذارید و به این مسائل اخلاقی و اجتماعی هم عنایت کنید؟ آیا می‌شود ما که خود را در یک راه می‌یابیم بکوشیم کمتر حرف بزنیم و بیشتر عمل کنیم؟ کوشش کنیم همدیگر را بهتر و بیشتر بشناسیم. روابط ما، دید و بازدیدهای ما، معاشرت‌های ما بیشتر و از تشریفات و تصنعات پاکتر و منزه‌تر باشد؟ در معاملات‌مان، در روابط تجارتی و روابط دیگر اجتماعی‌مان به سنن اسلام عمل کنیم و علاقه خود را با عمل نشان دهیم. مبادا فکر کنید چون همه عمل نمی‌کنند، چه سود که ما عمل کنیم؟
حضرت علی(ع) در آن هنگام که ضربت خورده و در بستر افتاده بود و در آن لحظات آخر حیات به فرزندانش به خانواده و نزدیکانش سفارش می‌کند که اگر دیگران از تعالیم اسلام رو گرداندند، آنها رو نگردانند و عمل کنند، به آنها می‌فرماید در طوفان‌های اجتماعی نگهدار یکدیگر باشید، به یکدیگر بپیوندید و در راه هم از بذل جان و مال مضایقه مکنید. در همین جامعه منحط ما اگر دسته‌ای همت کنند عمل نمونه عالی اسلام باشند بدون شک می‌توانند با همکاری یکدیگر دل اجتماع را بشکافند و پیش بروند.
از خدای متعال خواستارم، به همه ما توفیق عنایت کند بیشتر از پیش مرد عمل باشیم. بهتر از گذشته اسلام را بشناسیم و به اسلام شناخته عمل کنیم. بعد هم همدیگر را بهتر بشناسیم و با هم همکاری کنیم و از پرداختن به کارهای اجتماعی رو نگردانیم.

حجت‌الاسلام احمد پناهیان در گفت‌وگو با صبح‌صادق
مجتبی برزگر/ فضیلت ماه مبارک رمضان بر هیچ کسی پوشیده نیست و روایات فراوانی هم بر این امر صحه گذاشته‌اند به گونه‌ای که رسول خدا(ص) در خطبه شعبانیه فرموده‌اند که این ماه سرآمد تمام ماه‌های خداست؛ از این رو باید گفت که این ماه شریف بر روح و روان افراد و مسائل دینی و فرهنگی آنان می‌تواند تأثیر بسزایی بگذارد و افراد را در مسئله خودسازی و میل به معنویت‌گرایی یاری کند. ما در جامعه افرادی را داریم که شاید در طول سال خیلی اهل نماز و عبادت نباشند، اما در ماه مبارک رمضان روزه می‌گیرند، نماز می‌خوانند و نسبت به دنیا بی‌توجه می‌شوند. این را هم می‌توان از ظرفیت‌های وجودی این ماه شریف دانست. ماه رمضان موجب وحدت، مهربانی، رعایت حقوق مردم و دوری از گناه شده و باید دستاوردهای معنوی و اجتماعی آن در طول سال هم حفظ شود. امروز همه مؤمنان باید به واسطه عبادت خالصانه شکرگزار خداوند باشند و از اینکه در این ایام با دوری از گناه به تقویت معنویت در خود اقدام کرده‌اند، مسرور شوند؛ چرا که هر روزی که در آن گناهی نشود عید واقعی است و ماه رمضان به واسطه کم‌شدن گناه بندگان بهترین عید محسوب می‎شود. ماه رمضان دستاوردهای اجتماعی فراوانی دارد که وحدت و همدلی مردم و مسئولان، تقویت فضای معنوی در جامعه، دوری از اختلافات و افزایش مودت دینی بین خانواده‌ها مهم‌ترین دستاوردهای عبادت در ماه رمضان است. در این ماه قلم و زبان مؤدب و رحمت و مهربانی در جامعه جاری می‌شود و دل‌ها با نزدیکی به یکدیگر مسیر الهی را طی می‌کنند و رسیدگی به فقرا و توجه به نیازمندان در اولویت همه کارها قرار می‌گیرد. توجه به نیازمندان در ماه رمضان در اوج خود قرار می‌گیرد و اگر به این موارد در طول سال هم توجه شود می‌توان امیدوار بود که سایه شوم فقر و نداری به ‌تدریج از سر جامعه اسلامی برداشته شود. به مناسبت پایان ماه میهمانی الهی و ایام عید سعید فطر به سراغ حجت‌الاسلام والمسلمین احمد پناهیان از استادان حوزه و دانشگاه و واعظ برجسته کشور رفتیم و با وی درباره اینکه چطور روح معنوی ماه مبارک رمضان را در طول سال حفظ کنیم، به گفت‌وگو نشستیم. مشروح این مصاحبه در ادامه از نظرتان می‌گذرد.
* بفرمایید اینکه ایام روزه‌داری یک ماه در نظر گرفته شده چه فلسفه‌ای دارد؟
اصل این ماجرا داستان مفصلی دارد؛ وقتی حضرت آدم و حوا آن ترک اولی را انجام دادند، خداوند متعال با فرزندان آدم این قرار را گذاشت برای یک تنبیه روزه در نسل انسان باقی باشد تا برای فرزندان انسان آن کاری که پدر و مادرشان کردند و حرف خدا را نادیده گرفتند، تجربه و عبرت شود. در اصل این قرار برای ادیان دیگر 40 روزه بود، اما خود پیامبر اکرم(ص) برای امت اسلام 10 روز تخفیف گرفتند؛ چراکه می‌دانید اگر کسی به دنبال اثر ماندگاری است 40 روز ممارست می‌کند تا این اتفاق بیفتد یا از سوی دیگر اگر قرار باشد صفت و ویژگی‌ای نیز از بین برود، باز همین 40 نوبت ممارست بایستی تکرار شود. منتها با رحمتی که خدای متعال نسبت به امت پیامبر اکرم(ص) دارند، طول این ایام رمضانی به 30 روز رسید.

* چه عوامل و نکاتی وجود دارد که ماه مبارک رمضان را از دیگر ماه‌های خدا متمایز می‌کند؟
یکی خود ماهیت این ماه است؛ این وجوه تمایز را از خود کلام امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه بیان می‌کنم که رمضان نسبت به ماه‌های دیگر یک ویژگی برتر دارد. یکی اینکه روزه گرفتن و اقامه این ماه جزء خالص‌ترین فرایض الهی است؛ زیرا روزه خالص است و در آن ریا وجود ندارد. وقتی این تکلیف اقامه می‌شود معلوم است فضای معنوی در قلب و روح انسان اثر می‌کند. یکی از اتفاقاتی که در این ماه می‌افتد ارتقای ایمان است. در این ماه عبادت و صیام و بسیاری از محاسن و ثواب‌های دیگر زیاد شده و برکت پیدا می‌کنند. در این ماه گناهان و جرائم جای خودشان را به فضیلت می‌دهند. این ماه لیله‌القدری دارد که برتر از (هزار ماه) 80 سال فضیلت است که آن برکات خاص خودش را به دنبال دارد. عمل صالح در این ماه نسبت به ماه‌های دیگر افزایش می‌یابد و آرزوهای انسان در این ماه دست یافتنی‌تر می‌شود. این ماه ماهی است که دل اقبال بیشتری دارد و نرمی بیشتری پیدا می‌کند. این ماه انسان رفیقی پیدا می‌کند که با همراهی و یاری او در مقابل شیطان بایستد. این ماه راه رسیدن به احسان و کرامت الهی را هموار می‌سازد که این ویژگی در ماه‌های دیگر نیست. این ماه ماهی است که عیوب انسان پوشیده می‌شود و این ماه تأمین‌کننده امنیت و سلامت وجودی هر انسانی است. یکی از ویژگی‌های دیگر این ماه که امام سجاد(ع) بر روی آن تأکید دارند، این است که رمضان همچون یک میدان مسابقه است برای اینکه انسان به رضایت الهی دست یابد. 

* حاج‌آقا! ما در ماه مبارک رمضان با چشم‌پوشی از معصیت‌ها و حتی اشتباهات به یک حالت معنوی دست می‌یابیم، اما رفته‌رفته از این حال خارج می‌شویم، آیا واقعاً آن دستاوردهای معنوی را از دست می‌دهیم؟
ماه مبارک رمضان فضای رشد معنوی را برای ما فراهم می‌کند که اگر بتوانیم آثار و برکات ماه مبارک رمضان را حفظ کنیم، به اوج بالندگی معنوی و بندگی رسیده‌ایم. ما خودمان را در این ماه طی ساعاتی از خوردن و آشامیدن محروم می‌کنیم چون خدا دستور داده و واجب کرده است. اگر در ماه‌های دیگر با همین دقت به واجبات الهی و تکالیف‌مان عمل کنیم، این خود نگهداری‌ها را اگر بتوانیم در ماه‌های دیگر داشته باشیم این برکات به اوج خودش می‌رسد. البته برکات خاصه‌ای همچون شب‌های لیله‌القدر نخواهیم داشت، اما آن نرمش قلب و پاکی طهارت را شاهد خواهیم بود. البته این را هم بدانیم که خدای متعال در ماه‌های دیگر هم حضور دارد و هم می‌توانیم به برکات، ثواب و خیر دست یابیم. به عبارت دیگر اگر می‌خواهیم به اصل حفظ روحیه معنوی ماه رمضان در طول سال دست پیدا کنیم باید در ماه‌های دیگر هم این احساس را داشته باشیم که در میدان مسابقه از دیگران سبقت می‌گیریم تا رضایت خداوند را در همه ابعاد زندگی جلب کنیم.

* آیا برای حفظ و ذخیره دستاوردهای ماه مبارک رمضان برنامه عملی هم قائل هستید؟
شما در طول ماه مبارک شکم خودتان را نگه می‌دارید از اینکه هر چیزی نخورد یا هر وقتی نخورد. گوش انسان حفظ می‌شود تا هر چیزی نشنود یا زبان انسان حفظ می‌شود هر چیزی را نگوید. چشم انسان در این تمرین قرار می‌گیرد که هر چیزی را نبیند. یک روزه‌دار افکار خود را مراقبت می‌کند. اگر همه این مواظبت‌ها در طول سال نهادینه شود، قطعاً با ادای تکلیف الهی، رضایت خداوند را به دست خواهیم آورد. بحمدلله سایه ولایت فقیه بر سر ما است و به اقشار مختلف جامعه تکالیف‌شان را گوشزد می‌کنند تا هرکس تکالیف خودش را در وقت خودش انجام دهد؛ این اتفاق خوشبختانه توانسته است عملاً در ماه مبارک رمضان برکات این ماه را ماندگار کند.
* چه آفت‌هایی ره‌توشه معنوی ماه مبارک رمضان را به خطر می‌اندازد؟
این کلام را که شیطان در ماه مبارک رمضان دست بسته و غل و زنجیر می‌شود، همه شنیده‌اند؛ اما در ماه‌های بعد دوباره این غل و زنجیرها باز می‌شود. حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند شیطان در وجود انسان رخنه کرده و بعد شیاطین دیگری را در وجود انسان ایجاد می‌کند. او مراقبت می‌کند تا این شیاطینی که در وجود انسان هستند، رشد کنند تا جایی که شیطان به وسیله او حرف بزند؛ چون اینها موالید شیطان در وجود انسان هستند. یکی از آفت‌های خیلی مهم خود شیطان است. یکی از آفت‌های دیگر نفس و منیت‌ است. آفت‌های دیگر که ممکن است انسان را در مسیر ولایت متزلزل کند، دنیاطلبی و ثروت‌اندوزی و حب جایگاه و مقام است. اگر یکی از این آفت‌ها و رذایل به سراغ انسان بیاید، انسان را برمی‌گرداند، مانند کسانی که در رکاب پیامبر(ص) بودند؛ ولی وقتی آلوده مظاهر دنیا شدند، برگشتند. آفت‌های دیگر هم ممکن است از سوی شیاطین انسی به انسان وارد شود. همان هجمه‌های فرهنگی رسانه‌های غربی که بنای‌شان این است که ایمان‌ها را سست کنند. اینها برای خانواده‌ها، مدرسه‌ها، دانشگاه‌ها، مساجد، هیئت‌ها و حوزه‌های علمیه برنامه‌ریزی کردند و مصادیق آن آشکار است. از این دشمن نباید غافل شد. دشمن انسانی هم یکی از آفات بسیار جدی است که باید با آن مقابله کرد.

* اهمیت و جایگاه عید فطر در فرهنگ و اعتقادات مسلمانان چیست و چگونه مسلمان می‌تواند عید واقعی در پایان ماه مبارک رمضان داشته باشد؟
عید سعید فطر جزء بزرگ‌ترین اعیاد مسلمین است؛ چرا که انسان یک تکلیفی را انجام داده و حالا محضر کسی می‌رسد که او را مجبور به ادای این تکلیف کرده و درخواست‌هایش را دارد. ضمن اینکه نماز عید فطر با اینکه دستور فرمودند، باید پشت سر امام امت یا نایب امام خوانده شود. افزون بر اینکه یک روز عبادی فردی ارزشمند است، فرمودند اگر شب‌های قدر کسی بخشیده نشد، امیدش عید فطر باشد. افزون بر این قداست و عظمت معنوی خود روز عید فطر، این روز جایگاه سیاسی و اجتماعی هم دارد؛ چرا که به واسطه آن، مسلمین دور هم جمع می‌شوند و محضر امام‌شان می‌رسند. مسلمین در روز عید فطر پس از عبادات و تضرع در خانه خدا و پوشیدن لباس تمیز، غسل و...، محضر امام می‌رسند و او تعیین تکلیف می‌کند. ما از یک تکلیف فارغ شده و وارد تکلیف بعدی می‌شویم. عید فطر از این رو اهمیت دارد که از یک تکلیف الهی فردی و اجتماعی فارغ شده و وارد عرصه جدیدی از زندگی می‌شوند. برنامه سال‌شان را با فرامین جدید امامی که در همان نماز عید فطر خطبه می‌خواند، می‌گیرند و این انسجام و اجتماع مسلمین نیز قدرت اسلام را به رخ همگان می‌کشد. 


گزارشی از کارگاه قرآن‌پژوهی در ستاد فرماندهی کل سپاه
  حسن ابراهیمی/ کارگاه قرآن‌پژوهی با عنوان قرآن و مهارت‌های زندگی در ستاد فرماندهی کل سپاه برگزار شد. در این کارگاه که اولین کارگاه از این نوع در مجموعه ستاد فرماندهی کل سپاه بود، مبتنی بر جدیدترین فعالیت‌های پژوهشی قرآنی که به چاپ و انتشار قرآن بشیر منجر شده است، عمل می‌شود. بر این اساس، قرآن‌پژوهان با بهره از قرآن بشیر می‌توانند در موضوعات مختلف، پژوهش‌های مقدماتی را بدون نیاز به کتاب‌های تفسیر و لغت‌نامه انجام دهند. در ادامه گزارشی از این کارگاه می‌خوانید.

مفاهیم قرآنی
 نیاز اساسی پاسداران است
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این برنامه ابتدا به سراغ مسئول برگزارکننده این کارگاه، یعنی سرهنگ قدرت‌الله اکبری، معاون فرهنگی و تبلیغات نمایندگی ولی‌فقیه در ستاد فرماندهی کل سپاه رفتیم. آقای اکبری درباره این برنامه گفت: «این دوره در نوع خود اولین در ستاد فرماندهی کل سپاه است که با همکاری معاونت فرهنگی و تبلیغات نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه و اداره امور قرآنی سازمان تبلیغات اسلامی و مؤسسه قرآنی تفسیر جوان برگزار شد و پیش از این دوره نیز سه یا چهار دوره دیگر در مسابقات سراسری قرآن سپاه برای خواهران و برادران و چند جای دیگر برگزار شده است.
برای برگزاری این دوره از دو هفته پیش اقدام به فراخوان از میان کارکنان ستاد شده که بر این اساس تا پایان نام‌نویسی که روز پیش از برگزاری کارگاه بود، حدود 150 نفر از خواهران و برادران پایور نام‌نویسی کردند و روز برگزاری این کارگاه به هر شرکت‌کننده پیش از ورود به کارگاه یک جلد قرآن بشیر اهدا شد و دفترچه‌ای با نام دفترچه آزمون هم همراه این قرآن بود. در این کارگاه استاد بیستونی که از استادان برجسته و مسلط به امور تفسیر است، ابتدا توضیحات لازم را درباره نحوه پژوهش در قرآن با استفاده از قرآن بشیر ارائه کرد و در ساعت پایانی کارگاه بر اساس توضیحات وی آزمون برگزار شد که در این آزمون هر نفر با بهره از قرآن بشیر و مبتنی بر توضیحات در موضوع انتخابی خود پژوهشی را مبتنی بر دفترچه ارائه شده انجام داده است. شرط اینکه قرآن بشیر به هر نفر اهدا شود هم حضور تمام‌وقت در کارگاه و ارائه پژوهش در پایان برنامه بوده است که خوشبختانه در این کارگاه هیچ‌گونه ریزشی نداشتیم و تمامی خواهران و برادران تا پایان دوره حضور داشتند و طرح پژوهشی خود را ارائه دادند.
پس از بررسی پژوهش‌ها در پایان دوره یک گواهی پایان دوره و گواهی‌نامه پژوهشی از سوی سازمان تبلیغات اسلامی و معاونت فرهنگی و تبلیغات سپاه به دوستان ارائه خواهد شد.
در اجرای این برنامه‌ها سعی‌مان بر این بود که ضمن عمل به منویات حضرت آقا، به سمت مفاهیم قرآن پس از تلاوت و حفظ برویم و در نظر داریم با همکاری مؤسسه قرآنی تفسیر جوان این کارگاه‌ها را ادامه دهیم و همچنین پژوهشگران قرآنی ما نیز می‌توانند فعالیت‌های خود را با مؤسسه قرآنی تفسیر جوان ادامه بدهند و این مؤسسه می‌تواند تولیدات آنها را به چاپ برساند.
بر اساس آنچه بنده می‌دانم این برنامه در تمام رده‌های سپاه انجام خواهد شد و پیش‌بینی شده برای تمام رده‌ها به اندازه نیاز قرآن بشیر منتشر شود؛ چرا که این نیاز اساسی پاسداران انقلاب اسلامی است.   

دو بال برای تفسیر
دکتر محمد بیستونی از فعالان عرصه قرآنی مدیرعامل مؤسسه قرآنی تفسیر جوان در این کارگاه سه ساعته به شرح روش بهره‌گیری از قرآن بشیر برای پژوهش‌های قرآنی اشاره کرد و توضیحی اجمالی درباره ویژگی‌های این قرآن داد. 
قرآن بشیر در هر صفحه علاوه بر آیات قرآن ترجمه در ذیل آیات، شرح لغات و مفاهیم در حاشیه سمت راست و تفسیر در صفحه مقابل دارد.
وی درباره تفسیر چنین توضیح داد: امروز تفاسیر زیادی موجود است؛ اما تفسیر در واقع باید بر اساس سایر آیات و نیز روایات به مثابه دو بال کنار هم باشد و در زمینه روایات باید به قوی یا ضعیف بودن آنها توجه شود.
بیستونی ترجمه را بیان یک لغت از زبان مادر آن به زبان مصرف‌کننده دانست و بر این نکته تأکید کرد که هیچ زبانی بار معنایی لغت زبان دیگر را نمی‌تواند داشته باشد. وی معتقد است که عمدتاً واژه‌ها معادل ندارند و بهتر است قرآن را با همان زبان عربی یاد بگیرم.
وی درباره تدبر در قرآن هم گفت پیگیری کردن آیات و دقت و بررسی در آنها «تدبر» است و در این مسئله انسان باید خود را مخاطب قرآن قرار دهد و تدبر کند.
این فعال قرآنی در ادامه در رابطه با برداشت از قرآن هم گفت: برداشت‌ها از این کتاب ممکن است متفاوت باشد؛ اما برداشتی درست است که مبتنی بر روش درست باشد و تفسیر به رأی وجود نداشته باشد؛ بلکه همه این برداشت‌ها باید مبتنی بر ادله باشد.