پس از آنکه یک پهپاد حامی دولت سوریه در جنوب سوریه در نزدیکی التنف سرنگون شد، روسیه ائتلاف بین‌المللی تحت فرماندهی آمریکا را به «همدستی با تروریسم» متهم کرد. سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه گفت: «در سوریه چنین اقداماتی شبیه همدستی با تروریست‌هاست.» روسیه اعلام کرد، با جنگنده‌های آمریکایی، در صورت عملیات در مناطقی از سوریه که نیروهای هوایی روسیه حضور دارند، به عنوان هدف برخورد خواهد کرد.
 رضا اشرفي/ بحران تروریسم در حالی همچنان اصلی‌ترین مسئله غرب آسیا است که سیاست‌های سعودی و البته رژیم صهیونیستی را نیز می‌توان در ردیف تهدیدات اول امنیت و ثبات منطقه دانست که با طراحی آمریکایی‌ها بر شرایط نابسامان منطقه می‌افزاید. اختلافاتي را كه عربستان سعودي با قطر ايجاد كرده، ‌با گذشت زمان ابعاد تازه،‌ خاص و پيچيده‌اي به خود مي‌گيرد. 
سعودي‌ها همواره سعي می‌کنند تا كشورهاي عرب همسايه را زيرمجموعه خود قرار دهند، يا دست كم آنها را به لحاظ مواضع سياسي و تصميم‌گيري‌هاي بين‌المللي زير چتر خود بگيرند. از دوره‌اي كه ملك سلمان به همراه سعودي‌زادگان جوان روي كار آمده است، ‌افراطي‌گري را برنامه اصلي خود قرار داده و آرزوي رهبري بر ديگر كشورها را در سر می‌پروراند و از همه مي‌خواهد يا تابع رياض باشند، يا با آنها برخورد خواهد کرد. عمده‌ترين برخورد نيز در قالب مالي و دلاري است. به عبارتی، حرکت‌های افراطی در میان سران بی‌تجربه و البته جاه‌طلب سعودی به اصلی اولیه مبدل شده و در این راه نیز هیچ منطق و استدلالی نیز مانع رفتارهای بحران‌‌ساز آنان نیست، چنانکه بسیاری تأکید دارند ساختار کنونی سعودی همچون ساختار رژیم صهیونیستی صرفاً با زبان زور است که متوقف می‌شود.
در اين ميان قطر به اين دليل كه از سال‌هاي گذشته و به ویژه در دوره‌اي كه تحولات عميق در غرب آسيا شكل گرفته، رويه و روند ديگري اتخاذ كرده که مورد انتقاد سعودي‌ها بوده است؛ اما اين موضوع همواره پنهان مانده بود. تا اينكه سفر دونالد ترامپ و برق سكه‌هاي هديه داده شده به اين كاسب سياسي كه با رقص شمشير سعودي همراه بود،‌ راه را براي تحت فشار قرار دادن آل‌ثاني باز كرد. عربستان پس از آن با همراه كردن چند كشور كوچك، از جمله امارات و بحرين و همچنين مصر، قطر را با فشارها و تهديدات مداوم مواجه كرده است. 
اما واكنش‌ها نسبت به اين مسئله بسيار زياد و در مواقعی متفاوت بوده است. در بين كشورهاي غربي آمريكا يكي به ميخ مي‌زند و يكي به نعل! ازآنجا كه قطر مركز و مقر پايگاه نظامي آمریکا با حدود 11 هزار نيرو است،‌ به راحتي نمي‌تواند به اين كشور پشت كند، از سوی ديگر دونالد ترامپ در مقام رئيس‌جمهور اگر با پول‌هاي بيشتري از سوي دوحه مواجه شود،‌ از آل‌ثاني نيز حمايت خواهد كرد. در تازه‌ترين اخبار نيز آمده است،‌ واشنگتن با دوحه قرارداد تسليحاتي امضا كرده است؛ به اين معنا كه ترامپ در حال اختلاف‌افكني بين اعراب براي مهيا كردن كاسبي بيشتر است. 
اما كشورهاي اروپايي به ویژه آلمان عموماً سعي دارند به گونه‌اي مراقب و زيرپوستي، از قطر حمايت كنند، به اين دليل كه قطر سرمايه‌گذاري زيادي در اروپا انجام داده و عمده عملكرد آن در اروپا سرمايه‌اي بوده است، در حالي كه عربستان سعودي همواره در حال تقويت تندروها در اروپا است كه به طور مداوم اين اتحاديه را تهديد مي‌كند؛ موضوعي كه به تازگی مقامات انگليس نيز درباره آن هشدار داده‌اند. 
به هر جهت، اختلافات آل‌سعود با آل‌ثاني در تحولات و رويكردهاي منطقه نيز تأثیر گذاشته است. از سویی سعودي‌ها خواهان كوتاه كردن دست قطري‌ها در مسائل منطقه هستند و از سوی ديگر با حمايت رژيم صهيونيستي به دنبال جلوگيري از فعاليت اخوان‌المسلمین در غرب‌ آسيا مي‌باشند. 
اين مسئله يكي از مهم‌ترين مسائلي است كه تركيه را به حمايت از قطر در برابر عربستان سعودي واداشته است. تركيه و قطر از متحدان اخواني يكديگر هستند كه تضعيف هر یک می‌تواند موجب تضعيف ديگري شود، به همين دليل است كه تركيه به طور علني در برابر عربستان سعودي از قطر حمايت كرده است. اين مسئله سبب شده تا سعودي‌ها نيز نسبت به گذشته از سياست‌هاي تركيه انتقاد كنند. در حالي كه در سفر سلمان، شاه عربستان سعودي به تركيه،‌ در كنار رجب طيب‌اردوغان ايستاد و تمام‌قد به عملكرد و رويكردهاي تهران حمله كرد. 
مسئله بعدي اين است كه همان‌گونه كه قطر با افراطي‌گري سعودي و تمناي رياض براي رهبري منطقه‌اي مخالفت مي‌كند،‌ تركيه نيز سعودي‌ها را در حد و اندازه‌اي نمي‌بيند كه بخواهد رهبري آنها را در منطقه بپذيرد. تركيه اردوغاني حتي با نگاهي نوعثماني كل عربستان را زيرمجموعه قدرت فكري و عملي خود مي‌خواهد. در چنين اوضاعی تركيه سعي دارد با حمايت‌هاي همه‌جانبه از قطر، از جمله حمايت نظامي، به سعودي‌ها گوشزد كند در اين چرخش سياسي در كنار دوحه ايستاده است و حتي اگر به احتمال بسيار كم،‌ عربستان بخواهد در تداوم بي‌خردي سياسي به قطر حمله كند،‌ تركيه از قطر حمايت مستقيم خواهد كرد. 
مسائل پيش آمده اتحادها و ائتلاف‌هاي سست منطقه را كه سعودي‌ها از آن حمايت مي‌كنند،‌ نشان مي‌دهد و اين موضوع را علني كرده است كه اختلافات بين كشورهاي منطقه، به ویژه تركيه و سعودي بسيار زياد است؛ اما تاكنون با حمايت آمریکا پنهان مانده بود. در حالي كه چنين سياستي در ترامپ ديده نمي‌شود.
 از سوی ديگر بخش چشمگیری از جدال منطقه‌اي را كه عربستان سعودي علاقه دارد سني ـ شيعي كند، به اخواني ـ ضد اخواني تبديل شده، به گونه‌اي كه متحدان پيشين و مدعيان مبارزه با تروريسم، يكديگر را به حمايت از تروريسم متهم مي‌كنند. به هر حال آنچه مسلم است آنکه آنان دشمنانی هستند که در ظاهر ادعای دوستی دارند؛ اما در عمل در ردیف دشمنان یکدیگر هستند و برای حذف دیگری از میدان از هیچ اقدامی دریغ نمی‌کنند.

  قاسم غفوری / دونالد ترامپ در حالی از 20 ژانویه 2017 وارد کاخ سفید شد که ادعای ایجاد فصل نوینی در سیاست داخلی و خارجی آمریکا داشت. اکنون حدود شش ماه از ریاست‌جمهوری ترامپ می‌گذرد و شواهد امر نشان می‌دهد این فصل نوین در سیاست‌های آمریکا ایجاد شده؛ اما به جای پیشرفت، روندی رو به عقب داشته است. 
آمریکا در عرصه‌های داخلی و خارجی با تحولات چشمگیری روبه‌رو بوده که قرار گرفتن آنها در کنار هم به نکات مهمی اشاره دارد. در عرصه داخلی آمریکا در حالی که دستگاه قضایی با طرح‌های ترامپ درباره مهاجران همچنان مخالفت می‌کند، برخی از مشاوران و نزدیکان ترامپ نیز به نام آنچه اعتراض به رفتارهای ترامپ ضد سلامت عمومی عنوان شده، از سمت خود استعفا داده‌اند. ترامپ که سعی داشت با سیاست‌های جنجالی در موضوع مهاجران و احیای اقتصاد جایگاه خود را تقویت کند، عملاً در هیچ‌یک از این حوزه‌ها موفق نبوده؛ بلکه هر روز با اعتراض‌ها و مخالفت‌های بیشتری مواجه شده است. البته عرصه داخلی آمریکا در دوران ترامپ با دوران اوباما یک وجه تشابه بزرگ دارد و آن کشتار سیاه‌پوستان به دست پلیس است که زمینه‌ساز اعتراض‌های گسترده مردمی شده است.
اما در عرصه سیاست خارجی تحولات آمریکا بسیار مهم‌تر است. یکی از محورهای این تحرکات را اعمال تحریم‌های جدید علیه آنچه تهدیدکنندگان منافع آمریکا نامیده‌اند، تشکیل می‌دهد. ترامپ در اقدامی ناگهانی همه تعهدات آمریکا در حل اختلافات و لغو تحریم‌ها علیه کوبا را باطل کرد. کنگره آمریکا از یک‌سو طرح افزایش تحریم‌ها علیه روسیه را تصویب کرد و از سوی دیگر طرح جامع تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران نیز مورد تأیید سنای آمریکا قرار گرفت. نکته مهم در این زمینه آن بود که بسیاری از کشورها حتی متحدان اروپایی آمریکا نیز با این تحریم‌ها مخالفت کردند که این خود نشانه افول نگاه جهانی به آمریکاست. بسیاری از کشورها تأکید دارند زمان یکجانبه‌گرایی آمریکا به پایان رسیده است.
چگونگی حل اختلافات میان شرکای آمریکا از دیگر ابعاد سیاست خارجی آمریکاست که نمود عینی آن اختلافات ایجاد شده میان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و پیرو آن ترکیه است؛ زنجیره اختلافاتی با محوریت سعودی و قطر که دامنه آن حتی طرح گزینه نظامی را نیز در اذهان ایجاد کرد. آمریکایی که مدعی حمایت یکسان از متحدان بود، در این تنش‌ها نشان داد که صرفاً در اندیشه کسب منافع اقتصادی است و در این راه حتی نزدیک‌ترین شرکای خود را نیز قربانی می‌کند که حمایت از سعودی در برابر قطر از نمودهای این رفتار کاسب‌کارانه است.
حوزه نظامی بعد دیگر تحرکات آمریکا را تشکیل می‌دهد. واشنگتن در حالی با برگزاری رزمایش نظامی در مرزهای روسیه و نیز برخی اقدامات نظامی به نام مبارزه با تروریسم در فیلیپین سعی در قدرت‌نمایی نظامی دارد که اوج‌گیری بحران امنیتی در افغانستان و ناکامی آمریکا در حمایت از متحدانش در عراق و سوریه ابهامات بسیاری را در قدرت‌نمایی آمریکا ایجاد کرده است. حضور در نشست‌ها و اتحادیه‌های جهانی نیز بعد دیگر سیاست‌ خارجی آمریکاست. نشست ناتو و گروه ۷ با حضور ترامپ در حالی برگزار شد که عملاً حاضران با طرح‌های واشنگتن مخالفت کردند و حتی برخی اعضا همچون آلمان اعلام کردند زمان آن است که اروپا در برابر آمریکا قرار گیرد و از رفتارهای بحران‌‌ساز آن ممانعت کند. ناتوانی جهانی آمریکا در تحمیل خواسته‌هایش به دیگران چنان بوده که حتی آنها برای پنهان‌سازی این شکست، خروج از پیمان آب و هوایی پاریس را اجرا کردند.
همه این رویدادها در حالی صورت گرفته است که یک نقطه مشترک در آنها مشاهده می‌شود و آن، اینکه آمریکا در حالی محور تمامی آنهاست که نه تنها نقشی تعیین‌کننده ندارد؛ بلکه می‌توان آنها را نشانه‌ای بر تزلزل وضعیت بحرانی آمریکا دانست که در عرصه‌های داخلی و خارجی نمود می‌یابد. روند تحولات این اصل را در خود دارد که آمریکا آن هژمونی ادعایی نیست و سیاست‌های آن دیگر جایگاهی در معادلات جهانی ندارد. در واقع، آمریکا در حال افول به رده‌های پایین قدرت‌های جهانی است؛ هر چند با هوچی‌گری به دنبال پنهان‌سازی این افول سراسری است.

ادعای رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان: «جوزف دانفورد» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا مدعی شد: «ایران در حال تعرض به فعالیت‌های بین‌المللی نیروی دریایی آمریکا در خلیج (فارس) است.» وی تصریح کرد: «حائز اهمیت است که بر یکی از مهم‌ترین موضوعات برای آمریکا متمرکز شویم و «آن آزادی دریانوردی در تنگه هرمز و باب‌المندب است.» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا مدعی شد: «ایران با تعرض به فعالیت‌های دریایی جامعه بین‌الملل و آمریکا و فراهم کردن موشک‌های پیشرفته ضد کشتی کروز برای گروه‌های مسلح الحوثی یمن در ساحل دریای سرخ، در واقع دو گذرگاه آبی را که به طور قطع برای تجارت جهانی حائز اهمیت است، در معرض تهدید قرار می‌دهد.»
 سیاست آمریکا در قبال ایران هیچ‌گاه تغییر نکرده است
خبرگزاری صداوسیما: نوام چامسکی اظهار داشت: «آمریکا در قبال ایران یک سیاست را دنبال می‌کند که هرگز تغییر پیدا نکرده است. این سیاست همان تغییر نظام ایران است. آمریکا هیچ‌گاه از تلاش برای تغییر نظام ایران دست نکشیده است.» این نظریه‌پرداز آمریکایی افزود: «کاخ سفید هرگز یک قدرت و کشور مستقل مانند ایران را در خاورمیانه (غرب آسیا) تحمل نخواهد کرد. آنها هرگز ایرانی‌ها را به دلیل سرنگونی رژیم پهلوی نمی‌بخشند؛ زیرا او منافع واشنگتن در منطقه خلیج فارس را تأمین می‌کرد. او همچنین به خاطر کودتای نظامی سال 1953 که آمریکا آن را برنامه‌ریزی کرده بودند، به قدرت خود ادامه داد.»
 ایران، آمریکا را مجبور به عقب‌نشینی می‌کند
خبرگزاری مهر: رابرت فورد، سفیر سابق و آخرین سفیر واشنگتن در دمشق به «شرق‌الاوسط» گفت: «باراک اوباما رئیس‌جمهور سابق آمریکا گزینه‌های زیادی برای دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور کنونی این کشور باقی نگذاشته است تا قواعد بازی را برای کاستن از نفوذ ایران در سوریه تغییر دهد. ایرانی‌ها، آمریکایی‌ها را مجبور خواهند کرد از شرق سوریه عقب‌نشینی کنند؛ همچنان که آنان در سال 1983 از بیروت و (بعدها) از عراق عقب‌نشینی کردند.» وی گفت: «کردها بابت اعتماد خود به آمریکا بهای سنگینی خواهند پرداخت و ارتش آمریکا از آنها فقط برای جنگ با «داعش» بهره‌برداری می‌کند و از قدرت خود برای دفاع از کردها علیه نیروهای نظام سوریه یا ایران یا ترکیه استفاده نخواهد کرد.» رابرت فورد گفت: «آنچه ما با کردها انجام می‌دهیم، غیر اخلاقی و اشتباه سیاسی است.»
با سپاه برای جنگ با داعش همکاری کنیم
خبرگزاری ایرنا: ژنرال «رابرت جی‌گارد» دستیار پیشین وزیر دفاع آمریکا در امور امنیت بین‌الملل با تأکید بر اهمیت جنگ ‏سپاه پاسداران با داعش، خواستار همکاری با سپاه علیه افراط‌گرایی شد و گفت: «برنامه موشکی جمهوری اسلامی هیچ تهدیدی ‏برای صلح و ثبات بین‌المللی نیست.» رابرت جی‌گارد که ریاست «مرکز تحقیقات کنترل تسلیحات و منع غنی‌سازی» در واشنگتن را بر عهده دارد، در گفت‌وگویی اختصاصی با ایرنا ‏هشدار داد، هرگونه تلاش کنگره برای ارتباط دادن سپاه پاسداران به تروریسم، ضد امنیت ملی ایالات متحده خواهد بود.‏ ژنرال گارد تصریح کرد: «من هیچ مشکلی در برنامه موشکی ایران نمی‌بینم. من از حامیان ایده برچیدن سامانه دفاع موشکی از خاک اروپا بوده‌ام؛ چون تهدیدی از سوی ‏موشک‌های ایران برای آن مناطق وجود ندارد.‏»
حمله موشکی ایران برای آمریکا پیام داشت
خبرگزاری مهر: ریچارد نیفو، طراح تحریم‌های هسته‌ای ایران با اشاره به اینکه تهران از موشک‌های خود استفاده تهاجمی نداشته است، گفت: «تحریم‌های اخیر سنا تغییری در برنامه موشکی ایران ایجاد نخواهد کرد.» موشک پرتاب شده از سوی ایران به کسانی که در زمینه برنامه موشکی ایران نگران هستند، فهماند که قابلیت‌های فیزیکی موشک‌های ایران سبب می‌شود تهران به اهدافی در نقاط دور حمله کند. حمله موشکی ایران علیه اهداف آن در سوریه، ممکن است به این منظور انجام شده باشد که به دولت‌های درون منطقه خاورمیانه و بیرون از آن درباره استفاده از توانایی‌های خود هشدار دهد.

هژمونی آمریکا بر جهان اسلام‌ـ ۲۲
  عبدالله عبادی/ سیرالئون کشوری واقع در غرب آفریقا است، پایتخت آن شهر فریتاون و جمعیت آن بیش از شش میلیون نفر است. بیش از 70 درصد از مردم این کشور مسلمان و کمتر از ۳۰ درصد آن پیرو ادیان مسیحیت، یهود و عده‌ای نیز آنیمیست هستند.
سیرالئون سابقه‌ای طولانی در تجارت برده داشته و مرکز ارسال هزاران برده آفریقایی به کشورهای اروپا و آمریکا بوده است.
این کشور یکی از الماس‌خیز‌ترین کشورهای آفریقاست و غنی‌ترین و مرغوب‌ترین معادن الماس آفریقا و جهان را دارد. در سال 1972 الماسی به وزن 968 قیراط در این کشور کشف شد که به ستاره سیرالئون معروف شد، وجود معادن ارزشمند در این کشور سبب شد تا در دهه‌های 1980 و 1990 شاهد یکی از خونین‌ترین جنگ‌های داخلی در آفریقا باشد، طی دو دهه درگیری در این کشور آمریکا و رژیم صهیونیستی با فروش میلیون‌ها دلار سلاح و تجهیزات نقش مهمی در گرم نگه‌داشتن تنور جنگ در سیرالئون داشتند، به طوری‌‌که برخی مواقع ضمن فروش سلاح به طرف‌های جنگ، یعنی شورشیان و دولت، حتی آموزش‌های خاص را به نیروهای دو طرف ارائه می‌کردند.
طی این دوران بخش زیادی از زیرساخت‌های این کشور به کلی نابود شد، از این رو پس از پایان جنگ شرکت‌های آمریکایی و صهیونیستی با هدف بازسازی وارد این کشور شدند و خرابی‌هایی را ترمیم کردند که خود مسبب آن بودند.
سیرالئون یکی از خاستگاه‌های اسلام و تشیع در غرب آفریقاست. در دهه 1980 و پس از جنگ داخلی لبنان عده زیادی از تجار لبنانی عازم سیرالئون شدند، حضور این افراد اندک‌اندک سبب گسترش تشیع در این کشور شد، به طوری‌که در حال حاضر حدود 300 هزار شیعه در این کشور زندگی می‌کنند و پیش‌بینی می‌شود با توجه به رشد سریع تشیع در غرب آفریقا تا ده سال آینده این تعداد به بیش از دو برابر افزایش یابد، در حال حاضر عده زیادی از جوانان سیرالئونی برای کسب علوم اسلامی عازم حوزه‌های علمیه قم و مشهد شده و به فراگیری فقه اسلام و شیعه مشغولند، این فعالیت‌ها سبب شده تا آمریکا که تسلط کافی بر اوضاع و احوال این کشور داشت احساس خطر کرده و به فکر چاره بیفتد. هدف راهبردی آمریکا برای مهار افزایش تعداد شیعیان در این کشور گسترش بهائیت است. هر چند سابقه حضور بهائیت در این کشور به دهه 1950 باز می‌گردد، اما گسترش آن در تمامی مناطق این کشور طی یک دهه اخیر نشان از توجه آمریکا به این موضوع دارد.

نقش سفارت آمریکا
 در ترویج بهائیت
شوقی افندی رئیس بهائیان به دلیل نداشتن جانشین، پیش از مرگ خود، نه نفر را برای تأسیس شورای بین‌المللی بهائیت انتخاب کرد که یک آمریکایی به نام چارلز ماسون ریمی به ریاست شورای مذکور انتخاب شد و به این ترتیب آمریکایی‌ها تشکیلات بهائیت را در جهان به دست گرفتند. در این راستا سفارت آمریکا در فریتاون بسیار تلاش کرد با نفوذ در دانشگاه‌ها و رسانه‌ها افراد با نفوذی را با وعده و وعید به سوی بهائیت بکشاند. همه ساله عده را به سرزمین‌های اشغالی فرستاده یا به عنوان کارمند محلی در سفارت آمریکا استخدام می‌کند.
امروزه ده‌ها نفر از افراد مرکز بهائیت سیرالئون در سفارت آمریکا مشغول به کار هستند. الحاجی ماراه و الحاجی باری معروف به حاجی آمریکایی در جایگاه امام جماعت از جمله افراد مشغول در سفارت آمریکا برای بهائیت تلاش می‌کنند. برنامه‌های تبلیغاتی بهائیان سیرالئون در آمریکا تهیه شده و بعضاً از رسانه‌های این کشور منتشر می‌شوند.
رژیم اشغالگر قدس، آمریکا، انگلستان، کانادا و آلمان از جمله کشورهایی هستند که به مرکز بهائیت سیرالئون کمک‌های مالی اعطا می‌کنند. ظرف سال‌های اخیر فرامرز کرمی (یک فرد ایرانی) از جمله کسانی بود که با هدف تبلیغ عقاید بهائیت از ستاد مرکزی این فرقه ضاله وارد سیرالئون و پس از چهار سال عازم سنگال شد. فعالیت‌های بهائیان در سیرالئون و به طور کلی در آفریقا همواره مورد حمایت آمریکا و انگلستان بوده و این دو کشور نیز از طریق نفوذ بهائیت برخی از برنامه‌های خود در آفریقا را دنبال می‌کنند.
دفتر مجمع تبلیغی بهائیان سیرالئون در فریتاون واقع شده و هر روز محل اجتماع عده‌ای از سیرالئونی‌ها است. گفته می‌شود برخی از اعضای این مجمع در ادارات مختلف دولتی مشغول به کارند و به این افراد گفته شده است هویت خود را پنهان نگه دارند. قوی‌ترین افراد فرقه بهائیت در سیرالئون کارمندان محلی سفارت آمریکا و انگلستان هستند که در راستای تقویت مالی آن فرقه تلاش می‌کنند. با توجه به فقر و محرومیت حاکم بر سیرالئون، بهائیان در این کشور سعی کرده‌اند تا با اتخاذ شیوه‌های مناسب بهترین بهره‌برداری را از زمینه‌های موجود داشته باشند. فرقه بهائی که دیرتر از فرقه احمدیه به آفریقاى استوایى و جنوبى رسید در سال ۱۹۵۱ به کنیا و اوگاندا وارد شد؛ اما پیروان آنها ادعا مى‌کنند که این دین پیروان فراوانى در آفریقا دارد. ظاهراً جاذبه اصلى بهائیت در پیام اتحاد میان همه نوع بشر، ادیان و مذاهب، پیامبران و فرقه‌ها نهفته است.
بهائیت با عوام‌فریبی خود در سیرالئون و دیگر کشورهای قاره سیاه برادرى، عدالت، حقوق و امتیازات برابر و هماهنگى با علم را تبلیغ مى‌کرده و تعصب، بردگى، گوشه‌نشینى، رهبانیت و روحانیت را محکوم مى‌کند. افزون بر آن از آموزش اجبارى، ریشه‌کنى فقر، تک‌همسرى و اطاعت از حکومت دفاع مى‌کند.

 نروژ: ممنوعیت حجاب در اماکن آموزشی
دولت نروژ در اقدامی که بسیاری آن را نقض آزادی‌های فردی می‌دانند، طرحی را ارائه داد که استفاده مسلمانان از پوشش کامل صورت را در همه مدارس و مراکز آموزشی از مهدکودک‌ها گرفته تا دانشگاه‌ها منع می‌کند. این کشور نخستین کشور در میان کشورهای نوردیک (شامل ایسلند، دانمارک و فنلاند) خواهد بود که استفاده از برقع را هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان منع می‌کند. «پر سندبرگ» سرپرست وزارت مهاجرت نروژ در یک نشست خبری گفت: «استفاده از پوشش کامل صورت از جمله با نقاب یا برقع به مدارس نروژ تعلق ندارد. توانایی برقراری ارتباط یک ارزش اولیه است.» وی افزود: «کارمندانی که بر استفاده از حجاب صورت در مدارس تأکید می‌کنند ممکن است شغل خود را از دست دهند و دانشجویان ممکن است از دانشگاه‌ها اخراج شوند.» گفتنی است، فرانسه، هلند، بلژیک، بلغارستان و ایالت بایرن آلمان محدودیت‌هایی را در استفاده از پوشش کامل صورت در اماکن عمومی وضع کرده‌اند.
 میانمار: جنایات ارتش علیه مسلمانان
سازمان عفو بین‌الملل در گزارش تازه‌ای ضمن اشاره به اقدامات ارتش میانمار علیه اقلیت‌های این کشور، نوشت: «انواع خشونت‌ها و جنایات از سوی نظامیان میانمار علیه غیر نظامیان انجام می‌گیرد. ارتش میانمار و گروه‌های مسلح قبیله‌ای در مرزهای شمالی این کشور به جنایات جنگی دست می‌زنند و غیر نظامیان از آن رنج می‌برند. سربازان و نظامیان میانماری مردم روستایی و اقلیت‌های شمال این کشور را که بیشتر آنها را مسلمانان تشکیل می‌دهند، شکنجه می‌دهند و پس از مجازات به شکل غیر قانونی اعدام می‌کنند و جلوی رسیدن کمک‌های انسان‌دوستانه را به این افراد می‌گیرند. اقلیت‌های مسلمان در میانمار با تبعیض و جنایات وحشیانه بسیاری از سوی حکومت و ارتش این کشور مواجه بوده و هستند.
 اسلواکی: عدم پذیرش مهاجر مسلمان 
در ادامه اقدامات ضد اسلامی و تبعیض‌آمیز سران غرب، «روبرت فیتسو» نخست‌وزیر اسلواکی با ردّ امضای موافقت‌نامه محرمانه درباره مهاجران با اتحادیه اروپا گفت: «اسلواکی قصد ندارد پناه‌جویان کشورهای اسلامی را بپذیرد؛ زیرا فرهنگ آنها با ساکنان کشور فرق دارد.» وی تأکید کرد: اسلواکی درباره تقسیم اجباری مهاجران غیر قانونی در خاک آن کشور به دادگاه اروپایی در لوکزامبورگ شکایت کرده و خواستار لغو تصمیم کمیسیون اروپایی در پذیرش پناه‌جویان طبق سهمیه کشورهای عضو اتحادیه اروپا شده است.» گزارش‌های منتشر شده نشان می‌دهد، بسیاری از کشورهای اروپایی با وجود تعهدات جهانی خود از پذیرش مسلمانان پناه‌جو خودداری کرده و از هیچ اقدامی برای سرکوب مسلمانان فروگذار نبوده‌اند. اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی پناه‌جویان مسلمان در وضعیت بحرانی به سر می‌برند و حتی از حقوق اولیه بشری نیز محروم هستند. 
 انگلیس: افزایش فاصله طبقاتی 
سیاست‌های دولتمردان انگلیس به ویژه تبعیض‌های اعمال شده علیه اقلیت‌های دینی و نژادی، فاصله طبقاتی طی دهه اخیر در این کشور افزایش‌ یافته و توزیع ثروت به صورت ناعادلانه انجام گرفته است.  بنیاد رزولوشن در انگلیس تخمین زده است تنها یک درصد از جمعیت بزرگسال انگلیسی 14 درصد از دارایی‌های کل کشور را در اختیار دارند. این در حالی است که 15 درصد از بزرگسالان یا هیچ دارایی در اختیار ندارند یا مقروض هستند. طی دهه‌های اخیر، توزیع ثروت در بریتانیا نامناسب بوده و در دهه گذشته فاصله طبقاتی به شدت افزایش یافته است. این در حالی است که دولت بریتانیا مدعی است فاصله طبقاتی در این کشور به پایین‌ترین حد ممکن از دهه 80 میلادی رسیده است و این کشور تمام تلاش خود را می‌کند تا اقتصادی مناسب برای همه بسازد؛ اما همه شواهد نشان می‌دهد ساختاری تبعیض‌آمیز بر این کشور حاکم است؛ چنانکه بخش عمده‌ای از فقرا از اقلیت‌های نژادی و دینی، به ویژه سیاه‌پوستان و مسلمانان هستند.