رضا اشرفي/ بحران تروریسم در حالی همچنان اصلیترین مسئله غرب آسیا است که سیاستهای سعودی و البته رژیم صهیونیستی را نیز میتوان در ردیف تهدیدات اول امنیت و ثبات منطقه دانست که با طراحی آمریکاییها بر شرایط نابسامان منطقه میافزاید. اختلافاتي را كه عربستان سعودي با قطر ايجاد كرده، با گذشت زمان ابعاد تازه، خاص و پيچيدهاي به خود ميگيرد.
سعوديها همواره سعي میکنند تا كشورهاي عرب همسايه را زيرمجموعه خود قرار دهند، يا دست كم آنها را به لحاظ مواضع سياسي و تصميمگيريهاي بينالمللي زير چتر خود بگيرند. از دورهاي كه ملك سلمان به همراه سعوديزادگان جوان روي كار آمده است، افراطيگري را برنامه اصلي خود قرار داده و آرزوي رهبري بر ديگر كشورها را در سر میپروراند و از همه ميخواهد يا تابع رياض باشند، يا با آنها برخورد خواهد کرد. عمدهترين برخورد نيز در قالب مالي و دلاري است. به عبارتی، حرکتهای افراطی در میان سران بیتجربه و البته جاهطلب سعودی به اصلی اولیه مبدل شده و در این راه نیز هیچ منطق و استدلالی نیز مانع رفتارهای بحرانساز آنان نیست، چنانکه بسیاری تأکید دارند ساختار کنونی سعودی همچون ساختار رژیم صهیونیستی صرفاً با زبان زور است که متوقف میشود.
در اين ميان قطر به اين دليل كه از سالهاي گذشته و به ویژه در دورهاي كه تحولات عميق در غرب آسيا شكل گرفته، رويه و روند ديگري اتخاذ كرده که مورد انتقاد سعوديها بوده است؛ اما اين موضوع همواره پنهان مانده بود. تا اينكه سفر دونالد ترامپ و برق سكههاي هديه داده شده به اين كاسب سياسي كه با رقص شمشير سعودي همراه بود، راه را براي تحت فشار قرار دادن آلثاني باز كرد. عربستان پس از آن با همراه كردن چند كشور كوچك، از جمله امارات و بحرين و همچنين مصر، قطر را با فشارها و تهديدات مداوم مواجه كرده است.
اما واكنشها نسبت به اين مسئله بسيار زياد و در مواقعی متفاوت بوده است. در بين كشورهاي غربي آمريكا يكي به ميخ ميزند و يكي به نعل! ازآنجا كه قطر مركز و مقر پايگاه نظامي آمریکا با حدود 11 هزار نيرو است، به راحتي نميتواند به اين كشور پشت كند، از سوی ديگر دونالد ترامپ در مقام رئيسجمهور اگر با پولهاي بيشتري از سوي دوحه مواجه شود، از آلثاني نيز حمايت خواهد كرد. در تازهترين اخبار نيز آمده است، واشنگتن با دوحه قرارداد تسليحاتي امضا كرده است؛ به اين معنا كه ترامپ در حال اختلافافكني بين اعراب براي مهيا كردن كاسبي بيشتر است.
اما كشورهاي اروپايي به ویژه آلمان عموماً سعي دارند به گونهاي مراقب و زيرپوستي، از قطر حمايت كنند، به اين دليل كه قطر سرمايهگذاري زيادي در اروپا انجام داده و عمده عملكرد آن در اروپا سرمايهاي بوده است، در حالي كه عربستان سعودي همواره در حال تقويت تندروها در اروپا است كه به طور مداوم اين اتحاديه را تهديد ميكند؛ موضوعي كه به تازگی مقامات انگليس نيز درباره آن هشدار دادهاند.
به هر جهت، اختلافات آلسعود با آلثاني در تحولات و رويكردهاي منطقه نيز تأثیر گذاشته است. از سویی سعوديها خواهان كوتاه كردن دست قطريها در مسائل منطقه هستند و از سوی ديگر با حمايت رژيم صهيونيستي به دنبال جلوگيري از فعاليت اخوانالمسلمین در غرب آسيا ميباشند.
اين مسئله يكي از مهمترين مسائلي است كه تركيه را به حمايت از قطر در برابر عربستان سعودي واداشته است. تركيه و قطر از متحدان اخواني يكديگر هستند كه تضعيف هر یک میتواند موجب تضعيف ديگري شود، به همين دليل است كه تركيه به طور علني در برابر عربستان سعودي از قطر حمايت كرده است. اين مسئله سبب شده تا سعوديها نيز نسبت به گذشته از سياستهاي تركيه انتقاد كنند. در حالي كه در سفر سلمان، شاه عربستان سعودي به تركيه، در كنار رجب طيباردوغان ايستاد و تمامقد به عملكرد و رويكردهاي تهران حمله كرد.
مسئله بعدي اين است كه همانگونه كه قطر با افراطيگري سعودي و تمناي رياض براي رهبري منطقهاي مخالفت ميكند، تركيه نيز سعوديها را در حد و اندازهاي نميبيند كه بخواهد رهبري آنها را در منطقه بپذيرد. تركيه اردوغاني حتي با نگاهي نوعثماني كل عربستان را زيرمجموعه قدرت فكري و عملي خود ميخواهد. در چنين اوضاعی تركيه سعي دارد با حمايتهاي همهجانبه از قطر، از جمله حمايت نظامي، به سعوديها گوشزد كند در اين چرخش سياسي در كنار دوحه ايستاده است و حتي اگر به احتمال بسيار كم، عربستان بخواهد در تداوم بيخردي سياسي به قطر حمله كند، تركيه از قطر حمايت مستقيم خواهد كرد.
مسائل پيش آمده اتحادها و ائتلافهاي سست منطقه را كه سعوديها از آن حمايت ميكنند، نشان ميدهد و اين موضوع را علني كرده است كه اختلافات بين كشورهاي منطقه، به ویژه تركيه و سعودي بسيار زياد است؛ اما تاكنون با حمايت آمریکا پنهان مانده بود. در حالي كه چنين سياستي در ترامپ ديده نميشود.
از سوی ديگر بخش چشمگیری از جدال منطقهاي را كه عربستان سعودي علاقه دارد سني ـ شيعي كند، به اخواني ـ ضد اخواني تبديل شده، به گونهاي كه متحدان پيشين و مدعيان مبارزه با تروريسم، يكديگر را به حمايت از تروريسم متهم ميكنند. به هر حال آنچه مسلم است آنکه آنان دشمنانی هستند که در ظاهر ادعای دوستی دارند؛ اما در عمل در ردیف دشمنان یکدیگر هستند و برای حذف دیگری از میدان از هیچ اقدامی دریغ نمیکنند.