نتایج پژوهشی جدید نشان می‌دهد، عربستان سعودی اصلی‌ترین مروج  افراط‌گرایی در انگلیس است. اندیشکده‌های فعال در تحقیقات در زمینه روابط خارجی بریتانیا از دولت این کشور خواسته‌اند تحقیق و تفحصی علنی از نقش عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در حمایت از عقاید دینی افراطی انجام دهد. انتشار این گزارش همزمان شده است با اتهام عربستان و متحدانش به قطر مبنی بر اینکه دوحه مروج افراط‌گرایی در جهان است و این کشور به همین دلیل از سوی این ائتلاف تحت تحریم همه‌جانبه قرار گرفته است.
 رضا اشرفي/ عبدالفتاح السيسي پس از كودتايي كه عليه اخوان‌المسلمين در مصر انجام شد و‌ در دوره‌اي كه به كرسي رياست‌جمهوري مي‌انديشد و به اميد عربستان سعودي، رژيم صهيونيستي و همچنين آمریکا اقدام مي‌كرد،‌ به طور رسمي گفت كه اخوان‌المسلمين را از بين خواهد برد. 
اگر چه اخواني‌ها كه در سال 2012 روي كار آمدند و از ميوه انقلاب مصر بهره بردند،‌ چندان عليه تل‌آویو موضع نگرفتند و حتي پيمان كمپ ديويد به قوتش باقي ماند، تا جايي كه آمریکا تا حدودي خيالش از ديدگاه‌هاي اخواني در اين باره راحت‌تر شد؛‌ اما اين مسئله باعث نشد كه رويكردهاي اسلامي و پيشيني اخواني‌ها از سوي تل‌آويو و واشنگتن ناديده گرفته شود.
حتي زماني كه محمد مرسي در مقام نماينده اخوان و رئيس‌جمهور منتخب مصر اولين سفر خود را به عربستان سعودي انجام داد،‌ به اين اميد بود كه بتواند از سياست‌هاي رقيب در منطقه بكاهد و به عربستان اعلام كند كه چندان به دنبال تقابل سياسي با رياض نيست. محمد مرسي در اين راه حتي نسبت به جمهوري اسلامي ايران گرايش‌ها و مواضع چندان دوستانه‌اي نشان نداد؛ اما همه اين مسائل باعث نشد كه تنها يك‌سال پس از روي كار آمدن، كودتاي 2013 عليه مرسي و اخوان شكل نگيرد. بسیاری بر این عقیده‌اند که رویکردهای پاندولی مرسی و به ویژه دل بستن وی به وعده‌های سعودی ـ آمریکایی موجب شد تا در نهایت موقعیت مردمی خود را از دست داده و ناتوانی اخوان در حل چالش‌های اقتصادی و مدیریت بحران‌های داخلی، زمینه‌ساز کودتای آسان السیسی شد. 
با اينكه السيسي اعلام كرد كه اخوان‌المسلمين را نابود خواهد كرد؛ اما اخوان بيشترين ضربه را از خودش خورد. اگرچه اخوان دهه‌ها تجربه زيست‌فرهنگي و اجتماعي داشت و حتي در سال‌هاي اوليه اقدامات نظامي و شبه نظامي انجام مي‌‌داد؛ ولی براي حكومت و حكومت‌راني نه توان و نه آمادگي داشت. 
بنابراين سعي داشت با دشمنان قديمي و فكري خود به شكلي مدارا كند تا موقعيت سياسي و حكومتي‌اش خدشه‌دار نشود. همين مسئله بزرگ‌ترين شكاف لازم را ايجاد كرد تا دشمنان ضربه نهايي را وارد كنند؛ البته در اين ميان نمي‌توان ادعا كرد كه اخوان نابود شده زيرا جرياني است فكري كه پايگاه اجتماعي چشمگیری در مصر و حتي ديگر كشورهاي منطقه دارد. 
حتي يكي از بزرگ‌ترين ترس‌هاي دشمنان اخوان در مصر اين بود كه مبادا اين جريان بتواند،‌ سياست و حكومت را در ديگر كشورهاي منطقه در دست بگيرد. در واقع مهم‌ترين عامل تحريك و تحرك واشنگتن،‌ تل‌آويو و رياض براي زمينه‌چيني و انجام كودتا همين مسئله بود. ‌
در هر صورت اين جريان پرسابقه پس از كودتا و انحلال سياسي، دچار ضعف شد و عمده رهبران و برخي از حاميانش به زندان افتادند. حتي گفته شد؛ «مهدی عاکف، رهبر سابق اخوان‌المسلمین در زندان مصر درگذشت». يكي از اتهامات اين رهبر 88 ساله اخوان مصر «تحریک مردم به برگزاری تظاهرات» در كشور بود كه دادگاه حكم اعدام را براي وي صادر كرده بود. 
همچنين خبرهاي بعدي حكايت از آن داشت كه دولت مصر، همسر و دختر محمد قرضاوي را بازداشت كرده است. قرضاوي، رهبر ديني 90 ساله اخوان است كه از سال 1961 در قطر به سر مي‌برد. دادگاه اين كشور نيز حكم حبس 86 نفر از حاميان اخوان و محمد مرسي را صادر كرده است. 
مجموع اين اتفاقات، گوياي اين مسئله است كه السيسي همواره و هنوز بر عهد خود باقي است و حتي براي اينكه به عربستان سعودي نشان دهد كه از سياست‌هاي آمریکایی، صهيونيستي و سعودي حمايت مي‌كند دو جزيره راهبردی و حساس «صنافير و تيران» را در اختيار آن قرار داد. جزايري كه در جنوب تنگه عقبه قرار دارد و به گونه‌اي كه گلوگاه رفت‌وآمد رژيم صهيونيستي است و خيال صهيونيست‌ها از اينكه اين دو جزيره در اختيار سعودي‌ها در جایگاه «دشمن اخوان و دوست صهيونيسم» قرار دارد، ‌راحت است. بسیاری بر این امر تأکید دارند که این انتقال جزایر برگرفته از طرح آمریکایی برای سازش آشکار سعودی با رژیم‌صهیونیستی است که بر اساس توافق مصر با کمپ دیوید صورت می‌گیرد و سازش اقتصادی و امنیتی را رقم می‌زند. 
در این میان تمايلات ضداخواني و منطقه‌اي السيسي، سعودي، صهيونيسم و واشنگتن هنوز در حال قرباني گرفتن است و تمركز را از مصر به ديگر مناطق منطقه،‌ حتي خليج‌فارس گسترش داده‌اند. آنچه كه طي روزهاي اخير عليه قطر و حتي تركيه اقدام مي‌شود،‌ ادامه سياست‌هاي ضد اخواني است كه در حال عميق‌تر شدن است. اگر چه تركيه سعي دارد در اين جريان جو مصنوعي و نسبي آرام را بين عربستان و قطر كه بخشي از سناريوي سعودي، صهيونيسم و واشنگتن است، بازگرداند؛ اما اين مسئله‌اي نيست كه به راحتي آرام بگيرد. آنچه در این میان بیشتر به چشم می‌آید، آن است که بحران‌های ساخته شده به دست سعودی طرحی برای ادامه بحران در منطقه است که بخشی از آن طراحی برای نابودسازی اخوان در منطقه است درحالی که با ادعای مقابله با حمایت قطر از تروریسم و بحران‌سازی آن در منطقه صورت می‌گیرد. 

  قاسم غفوری/ ایالات متحده آمریکا از زمان پایان جنگ‌های داخلی و رویکرد به عرصه بیرونی ادعای حمایت از بشریت و به ادعای خودشان نجات کشورها از سلطه‌گران را داشتند. آنها مدعی بودند که خود زجر کشیده سلطه‌گری فرانسه و انگلیس بوده‌اند و حال سعی در آزادسازی دیگر کشورها را دارند. با این بهانه آمریکا جنگ‌های بسیاری را در صحنه جهانی به راه انداخت. پس از پایان جنگ جهانی دوم این نگاه آرمانی ادعایی با طرح مقابله با خطر کمونیسم ترکیب شد؛ به گونه‌ای که آمریکا با همین عنوان جنگ‌هایی، مانند کره و ویتنام را به پا کرد. آمریکایی‌ها پس از فروپاشی نظام شوروی در سال 1990 رویکرد جدیدی را در پیش گرفتند و آن، ادعای مقابله با تروریسم و تهدیدات امنیت جهانی بود که نتیجه آن را در جنگ‌های بالکان، خلیج‌فارس، افغانستان و سپس عراق در سال 2003 می‌توان مشاهده کرد. جنگ‌هایی که در آنها میلیون‌ها انسان بی‌گناه قتل عام شدند؛ در حالی که آمریکایی‌ها همچنان شعار نجات بشریت را سر می‌دادند و سعی داشتند در لوای نام پلیس جهان بودن جنایات خود را توجیه کنند.
سیر رفتاری آمریکا نشان می‌دهد، سران این کشور با ادعای اینکه قوی‌ترین، مدرن‌ترین و البته آرمانی‌ترین ارتش جهان را برای نجات بشریت دارند، تلاش کرده‌اند حتی حوزه صلح و امنیت جهانی سازمان ملل را حذف و خود را تنها نیروی نظامی جهانی معرفی کنند که اقدام یکجانبه آمریکا در سال 2003 و اشغال عراق نمودی از آن است.
در دوره ریاست‌جمهوری باراک اوباما، آمریکا تئوری جدیدی را در عرصه نظامی در پیش گرفت و آن، بهره‌گیری بیشتر از تروریسم برای بحران‌سازی در جهان و نیز تبدیل ارتش آمریکا به واحدهای کوچک در لوای آموزش نیروهای کشورهای متحد و تقویت تسلیحاتی آنان بود. آمریکا با این رویکرد بر آن بوده است تا سطح درگیری‌های خود در مناقشات جهانی را کاهش داده و از تکرار شکست‌هایش در افغانستان و عراق جلوگیری کند. بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران نظامی و سیاسی بر این امر تأکید کرده‌اند که این رویکرد آمریکا نه برگرفته از صلح‌طلبی، بلکه بر اثر تزلزل و کاستی‌های شدید ایجاد شده در ارتش آمریکا بوده که این کشور را به عقب‌گرد نظامی سوق داده است. 
ترامپ در حالی ماه‌های اولیه حضور خود در کاخ سفید را سپری می‌کند که بررسی وضعیت ارتش آمریکا نشان می‌دهد، تغییراتی در ماهیت رفتاری و بنیادین آن در حال وقوع است که به اذعان بسیاری از ناظران نظامی و سیاسی برگرفته از سیر نزول جایگاه جهانی و بحران‌های درونی نظامی‌گری آمریکایی است. 
ترامپ در سخنان اولیه خود درباره بحران‌های جهانی و رفتار نظامی آمریکا می‌گوید: «دلیلی ندارد که آمریکا هزینه تأمین امنیت متحدانش را بپردازد؛ آنها باید هزینه‌های این امنیت را بپردازند.» او در سخنان دیگری تأکید می‌کند: «کشورهای عربی هیچ چیزی جز پول ندارند؛ لذا باید تمام هزینه‌های اقدامات آمریکا در منطقه را بپردازند.»
آنچه در عملکردهای ارتش آمریکا مشاهده می‌شود، بر دو اصل استوار شده است. اولاً، ایجاد فضای بحرانی علیه جبهه مقاومت در غرب‌ آسیا، علیه کره شمالی و چین در شرق آسیا و علیه روسیه در حوزه اروپای شرق و بالکان. ثانیاً، ایجاد فضای امن برای گروه‌های تروریستی. شواهد نشان می‌دهد آمریکا در حال انتقال تروریست‌ها به افغانستان از غرب آسیا به منزله محلی امن برای احیای دوباره این گروه‌ها است. هر دوی این اقدامات در حالی صورت می‌گیرد که یک مؤلفه در آنها مشترک است و آن، اینکه آمریکا در ازای دریافت هزینه‌ها و باج‌های اقتصادی این اقدامات را صورت می‌دهد. 
به عبارت روشن‌تر می‌توان گفت، ارتش آمریکا که زمانی ادعای نیروی ملی و مردمی برای آزادی بشریت را داشت، اکنون در حد یک مزدور تقلیل پیدا کرده است که در ازای دریافت پول می‌جنگد؛ ارتشی که برخلاف گذشته که شعار نجات بشریت را سر می‌داد، امروز صرفاً یک اصل دارد و آن، اینکه برای پول صرفاً حاضر به ورود به عرصه است؛ چنانکه تحرکات نظامی آمریکا علیه سوریه زمانی بیشتر شد که ترامپ به سعودی سفر کرده و صدها میلیارد دلار فروش تسلیحات و البته باج‌های اقتصادی از این رژیم دریافت کرد.  با توجه به این وضعیت می‌توان گفت، ارتش آمریکا دیگر آن ارتش مقتدر و یکجانبه‌گرا در صحنه جهانی نیست و هر روز بر تزلزل آن افزوده می‌شود که تبدیل آن از یک ارزش آرمانی به مزدوران تابع پول نشانی بر این فروپاشی درونی است؛ هر چند که با هوچی‌گری و ادعای آمادگی برای جنگ با دشمنان سعی در حفظ ظاهر این ارتش فروپاشیده دارد. 

 انقلاب ایران نباید چهل‌سالگی خود را جشن بگیرد
خبرگزاري تسنيم: «جان بولتون» نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل متحد در نشست گروهک تروریستی منافقین در پاریس از لفاظی‌‌های خصمانه دولت «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا علیه ایران استقبال کرد و گفت: «انقلاب اسلامی ایران نباید به جشن چهل‌سالگی‌اش برسد.» وی افزود: «نتیجه بازبینی سیاست‌های ترامپ در قبال ایران و آنچه بسیاری از ما در ایالات متحده به‌سمت آن حرکت می‌کنیم، باید این باشد که انقلاب سال 1979 آیت‌الله خمینی تا جشن چهل‌سالگی‌اش دوام نیاورد.»
 درباره ایران تردید داریم
خبرگزاري مهر: «استوارت جونز» دیپلمات آمریکایی که در مقام عضو ناظر در مذاکرات «آستانه» شرکت کرده است، مدعی شد واشنگتن درباره بی‌طرف بودن ایران به منزله عضو ناظر بر مناطق کاهش تنش‌ در سوریه تردید دارد. جونز ادامه داد، درباره مشارکت آمریکا در مرکز نظارتی کنترل بر آتش‌بس سوریه در مذاکرات آستانه بحث‌هایی صورت نگرفت. وی بار دیگر به ایران اشاره کرد و گفت: «ایده ایجاد مناطق کاهش تنش در سوریه قابلیت‌هایی دارد به شرط آنکه بشار اسد و ایران به تعهدات خود پایبند باشند.»
 راهبرد جدید آمریکا در قبال ایران
خبرگزاري فارس: مدیر بنیاد دفاع از دموکراسی تأکید کرد، باید همزمان با اجرای برجام، به فکر توافقی سختگیرانه‌تر پس از برجام و اعمال فشار گسترده به سپاه و تحریم شدید ایران بود و مدلی را دنبال کرد که ریگان در قبال شوروی در پیش گرفت. دوبوویتز به یکی از پیام‌های ترامپ درباره ایران که هم‌پیمانان آمریکا در خلیج‌فارس از آن استقبال می‌کنند، اشاره کرد و مدعی شد جمهوری اسلامی ایران امپریالیست و سرکوبگر است و تا زمانی‌ که راهبرد جدیدی در قبال این کشور اتخاذ نکنیم، در مسیر دستیابی به تسلیحات هسته‌ای قرار دارد. این گزارش پیشنهاد داد، ترامپ باید رویکرد مشابه آنچه ریگان در قبال جماهیر شوروی به کار گرفت، در قبال ایران در پیش بگیرد.
اعتراف مقام ارشد اسبق سیا
خبرگزاري باشگاه خبرنگاران: «پل پیلار» مقام ارشد اسبق سیا گفت: «شهروندان و کنگره آمریکا باید به طور کامل نسبت به احتمال جنگ آمریکا با ایران، خطرهای مرتبط با آن و اینکه این نبرد به نفع منافع آمریکا خواهد بود یا خیر، هوشیار باشند.» خطر تقابل آمریکا با ایران بالا است. هرچند وقوع این درگیری قطعی نیست؛ اما احتمال آن نسبت به سال‌های گذشته شدت بیشتری گرفته است. در این میان، مخالفان ایران در آمریکا نیز به شدت خواهان حمله آمریکا به این کشور هستند؛ زیرا ایران را حکومتی خودکامه و بزرگ‌ترین حامی تروریسم برمی‌شمارند. جنگ با ایران در موارد بسیاری به ضرر منافع آمریکا خواهد بود و هزینه آن ریخته شدن خون آمریکایی‌ها و درگیری ایالات متحده خواهد بود.»
 توجيهات به سبك آلن ایر
خبرگزاري ايسنا: آلن ایر درباره هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران در سال پایانی جنگ تحمیلی گفت: «قبول می‌کنم، این خطایی بود که در اثر آن ایرانیان بی‌گناه کشته شدند.»
 «آلن ایر» سخنگوی فارسی‌زبان سابق وزارت خارجه آمریکا در جریان آخرین دور از مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 در پاسخ به پرسشی درباره حادثه 12 تیر 1367 که موشک هدایت‌شونده از ناو «یو‌اس‌اس‌وینسس» نیروی دریایی آمریکا به پرواز مسافربری شماره 655 ایران‌ایر شلیک شد و 290 ایرانی از جمله 66 کودک جان خود را از دست دادند؛ اما آمریکا پس از گذشت 27 سال هیچ عذرخواهی نکرده، گفت: «معلوم است همان‌طور که گفتید این یک خطای فاجعه‌بار بود و دولت آمریکا از خانواده‌های قربانیان عذرخواهی کرد. خارج از آن، به این نکته بسنده می‌کنم؛ بله قبول می‌کنم این خطایی بود که در اثر آن ایرانیان بی‌گناه کشته شدند.»

هژمونی آمریکا بر جهان اسلام‌ـ 2۴
  عبدالله عبادی/ غنا از آغاز استقلال روابط بسیار خوبی با غرب داشته است. این کشور دومین کشور آفریقا پس از لیبریاست که رژیم صهیونیستی را در 1960 به رسمیت شناخت. روابط غنا با آمریکا در دهه‌های 1960 و 1970 خوب بود؛ اما در دهه 1980 دولتمردان این کشور با حمایت از دولت معمر قذافی در لیبی روابط خود با آمریکا را کم‌رنگ کردند. حمایت از لیبی سبب شد تا لیبی ضمن حمایت‌های مالی و اقتصادی، بخش زیادی از نیازهای این کشور در زمینه نفت و تجهیزات فنی را تأمین کند.
پس از انفجار هواپیمای آمریکا بر فراز لاکربی اسکاتلند که با نقشه دولت لیبی و به دست تروریست‌های این کشور انجام شد «جرمی راولینگ» رئیس‌جمهور غنا در اقدامی نسنجیده حمایت خود را از این اقدام تروریستی دولت قذافی اعلام کرد، در سال 1985 اتفاق دیگری افتاد که روابط دولت غنا و آمریکا را تیره‌تر کرد، بر این اساس یکی از دیپلمات‌های غنایی شاغل در سفارت این کشور در واشنگتن به جرم جاسوسی از این کشور اخراج شد. در سال 1986 دولت غنا اعلام کرد که آمریکا قصد داشته تا به کمک کهنه‌سربازان جنگ ویتنام و با اعزام یک کشتی حامل سلاح و مهمات به یکی از بنادر این کشور اقدام به کودتا علیه دولت وقت غنا کند.
در اواخر دهه 1980 با هدف استعمار قاره سیاه و حفظ قدرت در آفریقا، روابط دو کشور سیر صعودی به خود گرفت و جیمی کارتر رئیس‌جمهور سابق آمریکا در سال‌های 1986 و 1988 از غنا دیدن کرد و به گرمی از سوی مسئولان غنایی مورد استقبال قرار گرفت، برنامه کشاورزی جهانی بنیاد کارتر که به بهبود وضعیت کشاورزی در غنا کمک فراوانی کرد، سبب شد تا سطح روابط دو کشور بیش از پیش گسترش یابد، به طوری که نفوذ آمریکا تنها به این عرصه ختم نشد؛ بلکه ابعاد گسترده‌تری به خود گرفت.
در سال 1989 آمریکا در چارچوب بهبود روابط دو کشور، 114 میلیون دلار بدهی‌های خارجی غنا را که بخش زیادی از آنها مربوط به کشورهای غربی بود، تسویه کرد که این اقدام جان تازه‌ای به اقتصاد بیمار این کشور بخشید.
یکی از خواسته‌های آمریکا ایجاد اصلاحات سیاسی و اقتصادی در غنا بود، به دنبال تولد جمهوری چهارم در این کشور و بازگشت قانون اساسی، آمریکا برای ایجاد یک دولت قانونمدار و دموکراتیک در غنا تلاش‌های فراوانی کرد.
در سال 1994 آمریکا به منظور توسعه زیرساخت‌های غنا 38 میلیون دلار به این کشور اهدا کرد، همچنین برای بهبود وضعیت غذایی در این کشور، به ویژه مناطق روستایی و دورافتاده، 16 میلیون دلار مواد غذایی رایگان در اختیار آن قرار داد.
تحکیم روابط غنا و آمریکا و حمایت از آموزش‌وپرورش همگانی سبب شده تا در حال حاضر چند هزار دانشجوی غنایی برای تحصیلات تکمیلی عازم آمریکا شده و در دانشگاه‌های این کشور مشغول به تحصیل شوند، این موضوع سبب شده تا در کنار تحکیم روابط سیاسی و اقتصادی، روابط فرهنگی نیز تا حدودی گسترش یابد، البته ذکر این موضوع ضروری است که غنا از معدود کشورهای غرب آفریقاست که زبان رسمی آن انگلیسی می‌باشد و بسیاری از کشورهای همسایه آن، از جمله ساحل عاج، سنگال، توگو، نیجر به زبان فرانسه تکلم می‌کنند؛ بنابراین زبان مشترک یکی از دلایل توسعه فرهنگی است.
در تیرماه 1388 اوباما در دور اول ریاست‌جمهوری خود عازم غنا شد، این اولین سفر اوباما به قاره آفریقا بود و در حالی انجام شد که بسیاری تصور می‌کردند اوباما در اولین سفر آفریقایی خود به زادگاهش، یعنی کنیا برود؛ اما تغییرات کلی در ساختار سیاسی غنا و رعایت حقوق بشر و دوری نظامیان از امور سیاسی سبب شد اوباما در اولین سفر آفریقایی خود غنا را انتخاب کند. وی پیش از این سفر در ایتالیا به خبرنگاران گفته بود: «یکی از دلایل سفر من به غنا رشد دموکراسی و حضور یک رئیس‌جمهور جدی در راه مبارزه با فساد است.» اوباما این دیدار را برای هر دو کشور بسیار سازنده و مفید دانست. شبکه الجزیره نیز با تهیه گزارشی از استقبال مردم غنا از اوباما، در همین باره اعلام کرد: «سفارت آمریکا از مردم خواسته است برای شنیدن سخنان اوباما به سالن‌های سینما بروند.» بنابراین سالن‌های متعددی برای شنیدن سخنان اوباما در پارلمان غنا در نظر گرفته شد تا مردم در سراسر این کشور بتوانند به طور مستقیم سخنان اوباما را بشنوند. طی یک دهه اخیر و در اثر بهبود وضعیت سیاسی، رشد دموکراسی، حمایت از حقوق بشر، آزادی مطبوعات، ایجاد آموزش و پرورش همگانی و رایگان و کلاً ارزش‌های مورد نظر آمریکا، غنا به یکی از شرکای مهم آمریکا در غرب آفریقا تبدیل شده است. در زمینه اقتصادی غنا از شرکای مهم آمریکاست و درهای بازار آن بر روی انواع کالاهای آمریکایی باز است، با این وجود تراز تجاری دو کشور رشد چندانی نکرده است، این تراز برای سال‌های 2007، 500 میلیون دلار، 2008، 515 میلیون دلار و 2009، 560 میلیون دلار را نشان می‌دهد.
در بهبود وضعیت زیرساخت‌های این کشور سازمان یواس‌اید نقش زیادی داشته و فعالیت‌های زیادی در زمینه‌های مختلف در این کشور داشته است، بهبود و گسترش فضاهای آموزشی یکی از مهم‌ترین آن است. در اجرای این برنامه سازمان یواس‌اید با بازدید از مناطق روستایی و عقب‌مانده ضمن تعمیر مدارس فرسوده با ساخت مدارس جدید به بهبود وضعیت آموزشی این کشور کمک شایانی کرده است، از آنجا که یکی از سیاست‌های آمریکا افزایش حضور زنان در جامعه است، این سازمان در شهرها و روستاها با تشویق خانواده‌ها به فرستادن دختران خود به مدارس سعی دارد نرخ بی‌سوادی زنان را در این کشور کاهش دهد.
افزون بر این سازمان، مرکز فرهنگی سفارت آمریکا در (اکرا) نیز فعالیت‌های فرهنگی فراوانی را در چارچوب راهبرد آمریکا در جهان بر عهده دارد که امکان دسترسی جوانان و دانشجویان غنایی به روزنامه‌ها و مجلات آمریکایی، برگزاری کلاس‌های آموزش زبان انگلیسی، موسیقی، رقص، روزنامه‌نگاری، از این جمله است.
ایجاد انجمن دوستی بین دو کشور و اعزام دختران 15 تا 18 ساله غنایی به آمریکا و امکان حضور دوهفته‌ای آنها در کنار خانواده‌های آمریکایی از برنامه‌های سفارت آمریکا برای آشنایی دختران غنایی با فرهنگ آمریکا است. ارائه خدماتی که تماماً با هدف استعمار نرم کشورهای قاره سیاه و تحکیم هژمونی آمریکا در این قاره صورت می‌گیرد.

امارات: شبکه زندان‌های مخفی
نقض حقوق بشر از جانب متحدان آمریکا در ابعاد گسترده‌ای ادامه دارد؛ چنانکه زندانیان سابق، مقامات یمنی و نیز وکلای حقوق بشر اعلام کرده‌اند امارات شبکه‌ای از زندان‌های مخفی را در مناطق جنوبی یمن در اختیار دارد. این اطلاعات نشان از آن دارد که شکنجه‌های وحشیانه در این زندان‌ها متداول بوده است؛ به گونه‌ای که حتی سوزاندن زندانیان در آتش جزء اتفاقات عادی به شمار می‌آید. شماری از مقامات عالی‌رتبه وزارت دفاع آمریکا اذعان کرده‌اند، نیروهای آمریکایی مستقر در یمن در عملیات بازجویی از زندانیان در این زندان‌ها شرکت داشته‌اند؛ اما درباره روند شکنجه زندانیان به ویژه نقض حقوق بشر اظهار بی‌اطلاعی کرده‌اند. دست‌کم 18 زندان مخفی در جنوب یمن که نیروهای اماراتی یا نیروهای یمنی آنها را اداره می‌کردند شناسایی و ثبت شده است. 
 آلمان: جاسوسی از مؤسسات آمریکایی
غرب که مدعی اخلاق‌مداری است، هر روز با رسوایی جدیدی در زمینه حقوق بشر مواجه می‌شود؛ چنانکه شواهد نشان می‌دهد دستگاه‌های اطلاعات خارجی آلمان که با چند رسوایی به علت شنود مواجه شده‌اند، سال‌ها از چند مؤسسه و ادارات دولتی آمریکا، از جمله کاخ سفید جاسوسی کرده‌اند. دستگاه اطلاعات فدرال که مسئول فعالیت‌های اطلاعاتی خارجی است، از چندین شماره تلفن و فکس داخلی در کاخ سفید جاسوسی کرده است. این دستگاه اطلاعاتی فهرستی از چهار هزار واژه گزینش شده داشت که با استفاده از آن می‌توانست اهداف آمریکایی از جمله وزارت خزانه‌داری آمریکا را زیر نظر بگیرد. جاسوسان آلمانی همچنین شرکت‌های آمریکایی، مانند «لاکهید مارتین»، ناسا، مؤسسه دیده‌بان حقوق بشر، چند دانشگاه، نیروی هوایی آمریکا،  تفنگداران دریایی و دستگاه اطلاعات دفاعی در داخل پنتاگون یا همان دستگاه اطلاعات نظامی آمریکا را زیر نظر داشته‌اند.
 آمریکا: جاسوسی سیا از رایانه‌های ایمن
ادعای غرب مبنی بر حمایت از آزادی جریان اطلاعات هر روز بیشتر رنگ می‌بازد؛ چنانکه وبگاه «ویکی‌لیکس» به‌تازگی اطلاعاتی را درباره دو برنامه‌ سازمان سیا موسوم به «کانگوروی بی‌رحم» و «میمون احساساتی» افشا کرد. این دو برنامه به سازمان سیا این امکان را می‌دهند تا به شبکه‌های رایانه‌ای بسته و دستگاه‌های ایزوله و ایمن‌شده دسترسی یابد. این عملیات شامل آلوده کردن یک رایانه است که از آن به‌ «میزبان اولیه»‌ یاد می‌شود. در این عملیات بدافزاری روی رایانه نصب می‌شود، سپس هرگاه شخصی از فلش یو‌اس‌بی استفاده کند، این فلش به حامل بدافزار تبدیل می‌شود که می‌تواند این بدافزار را به هر دستگاه دیگری که از آن استفاده می‌کند، منتقل کند. در نهایت، زمانی که سازمان سیا مدیریت تعدادی از دستگاه‌ها را به‌ دست آورد، یک «شبکه مخفی» را ایجاد می‌کند که امکان تبادل داده‌های بیشتری را فراهم می‌آورد.
 کانادا: 150 سال نقض حقوق بومیان
همزمان با برگزاری کارناوال‌های شادی یکصدوپنجاهمین سالگرد استقلال کانادا، بومیان و ‏فعالان مدنی در شهرهای مختلف این کشور تجمع کردند تا میراث استعماری سفیدپوستان کانادا و سرکوب ساکنان بومی ‏اولیه این کشور را محکوم کنند. در معترضان تورنتو پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آن نوشته شده بود: «یکصدوپنجاهمین سالگرد استقلال کانادا، جشن نسل‌‏کشی بومیان است.‏» در شهر مینیپگ در منطقه کبک کانادا، معترضان که آرایش و لباس‌های سرخ‌پوستی به تن داشتند، به وضعیت نابسامان بومیان و ‏سرخ‌پوستان اعتراض و تأکید کردند، استقلال کانادا برای آنها روز شادی نیست‎.‎ فعالان مدنی و رهبران بومی کانادا می‌گویند سرخ‌پوستان و بومیان در کانادا شهروند درجه دوم محسوب شده و نسبت به سفید‌پوستان حقوق برابری ندارند. به تازگی آمار بالای خودکشی در میان بومیان و سرخ‌پوستان در کانادا جنجال‌برانگیز شده است.‏