رضا شیوا، رئیس شورای رقابت گفت: گروهی از واردکنندگان خودرو در کشور واردکنندگان سنتی فاقد نمایندگی بودند که قانونگذار اینها را موظف به داشتن خدمات پس از فروش کرد؛ اما به دلیل ناتوانی در تمکین قانون از دور واردکنندگان خودرو به کشور خارج شدند و بازار واردات خودرو در انحصار چند شرکت افتاد. خودروهای کوچک از خانواده پراید و خودروهای متوسط، مانند پژو از جمله بازارهای انحصاری به شمار می‌آیند که شورای رقابت می‌تواند برای آن دستورالعمل قیمت صادر کند.
صبح صادق نشست اخیر منافقین در پاریس را واکاوی می‌کند
 محمد صرفی / «سازمان مجاهدین خلق بسیار بدنام و بدسابقه است. این بدنامی از نخستین سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی که ابتدا علیه نظام اسلحه به دست گرفتند و بعد اقدام به ترور و تخریب علیه شهروندان مظلوم و سران نظام کردند، آغاز شد تا قرار گرفتن در کنار دشمن نظام و خاک و میهن.
این البته بخش برجسته بدنامی و سابقه آنهاست. آلودگی‌های اخلاقی درون‌گروهی و پایمال کردن اخلاق و انسانیت و احساس به ‌نفع تشکیلات سازمانی و به اسارت گرفتن و قربانی کردن هواداران خامی که با نیت و اهداف پاک فریب خوردند و به این گروه پیوستند و راهی برای بازگشت‌شان نبود، ‌بخش تقریباً مغفول سیاهکاری‌ها و بدنامی‌های این گروه است.
این سوابق نام این گروه را به تابلوی برجسته بدنامی دستِ کم در سطح ایران تبدیل کرده است. جدای از آنکه این گروه در چشم شهروندان ایرانی، منفور و بدنام هستند تا سال‌ها نام این سازمان در فهرست گروه‌های تروریستی کشورهای غربی و آمریکا ثبت شده و از منظر کشورهای غربی هم شایسته توجه و آزادی‌های متعارف گروه‌های سیاسی نبودند؛ اگرچه به تازگی و پس از سال‌ها تلاش موفق شده‌اند نام خود را از این فهرست‌ها حذف کنند، همین تنفر و بدنامی و تصویر و تصور مخوفی که از تشکیلات درونی این گروه در دنیا وجود دارد، باعث شده است تا در طول چهار دهه گذشته این گروه فقط ریزش نیرو داشته باشد...»
جملات فوق بخشی از تحلیل یکی از رسانه‌های ضد انقلاب (زیتون) درباره منافقین است که به روشنی گویای میزان محبوبیت این فرقه است!

سخنرانی دقیقه‌ای 10 هزار دلار
نشست هفته گذشته منافقین در پاریس در حالی برگزار شد که مانند نشست‌های پیشین آن، عده‌ای از شهروندان درجه 2 و 3 اروپا با وعده دریافت چند ده یورو و چند روز اقامت و غذای رایگان، سیاهی لشکر آن بودند و در ویترین نیز جمع اندکی از سیاستمداران اغلب بازنشسته و بیکار اروپایی و آمریکایی با دریافت پول‌های هنگفت حاضر شده بودند در این نشست و خوش‌رقصی برای این فرقه تروریست حضور یابند.
افشای اینکه شرکت‌کنندگان در این تجمع نیز چه کسانی هستند، ابتدا از سوی رسانه‌های فرانسوی، انگلیسی و آمریکایی آغاز شد؛ «مهاجران کشورهای آسیایی و آفریقایی به همراه دانشجویانی از کشورهای اروپای شرقی با پرداخت هزینه‌ای اندک با یک تور گردش به پاریس دعوت می‌شوند.»
چندی پیش «آسوشیتدپرس» در گزارشی فاش کرده بود، «برخی از اعضای کابینه» دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری جدید آمریکا، «در ازای دریافت پول در نشست‌های سازمان مجاهدین خلق سخنرانی کرده‌اند.» این خبرگزاری اسنادی منتشر کرد که نشان داد یک عضو کابینه دونالد ترامپ و دست‌کم دو نفر از مشاورانش از سازمان مجاهدین خلق برای سخنرانی پول گرفته‌اند.
لین چاو، وزیر حمل‌ونقل دولت ترامپ تأیید کرده است دو سال پیش برای «پنج دقیقه سخنرانی از شورای ملی مقاومت» که بازوی سیاسی سازمان منافقین شناخته می‌شود، «۵۰ هزار دلار دریافت کرده است».
در این گزارش همچنین گفته شده است، رودی جولیانی، مشاور ترامپ و شهردار سابق نیویورک هم از این سازمان پول گرفته، اما رقم آن اعلام نشده است. نیوت گینگریچ، سخنگوی سابق کاخ سفید و مشاور کنونی ترامپ نیز برای منافقین سخنرانی کرده؛ هرچند او هم از اعلام مبالغ دریافتی در ازای این سخنرانی‌ها خودداری کرده است. اما با وجود همه این ولخرجی‌ها، منافقین در نشست امسال که اهمیتی دوچندان برای آنان داشت، موفق نشدند چهره جدید خاصی را به جمع خود وارد کنند و جز همان چند سیاستمدار همیشگی و تکراری کسی حاضر نشد مهمان آنان شود.

ابزار کثیف آمریکا
منفور بودن منافقین در حدی است که حتی دشمنان سرسخت، اما کمی عاقل‌تر جمهوری اسلامی نیز به آن اعتراف داشته و هشدار می‌دهند که نباید واشنگتن با حمایت آشکار از این گروه، چهره خود را نزد مردم ایران بیش از این مخدوش کند.
25 فروردین ماه سال جاری (14 آوریل 2017) سناتور جان مک‌کین در تیرانا، پایتخت آلبانی با مریم رجوی دیدار کرد و سخنانی در حمایت از منافقین بر زبان آورد. سه روز بعد مایکل روبین که خود چهره‌ای به شدت ضد ایرانی است، طی مقاله‌ای در اندیشکده «امریکن اینترپرایز» تحت عنوان «مک‌کین چه فکری می‌کند؟» به شدت به این دیدار اعتراض کرد. روبین با تأکید بر دشمنی شدید آمریکا با جمهوری اسلامی و صحه گذاشتن بر آن، چنین دیدارها و حمایت‌هایی را ناشی از نبود شناخت از جامعه ایران عنوان کرد و گفت: «اگرچه منافقین دشمن ایران و ایران نیز دشمن آمریکاست، اما این بار استثنائاً دشمن دشمن من، دوست من نیست و آمریکا نباید روی این گروه با سوابق سنگین تروریستی حساب باز کند.» روبین پا را از این نیز فراتر گذاشته و هشدار داد: «حمایت از چنین گروهک منفوری نه تنها کمکی به تغییر رژیم در ایران نمی‌کند؛ بلکه ضد این راهبرد عمل خواهد کرد، چرا که منفوریت بالای آن در میان مردم ایران، سبب نوعی همبستگی و اجماع ملی می‌شود.»
البته آنچه روبین می‌گوید، به سیاست‌های آشکار واشنگتن معطوف است؛ چرا که استفاده پنهانی از این فرقه برای انجام عملیات‌های کثیف در ایران، سال‌هاست که در دستور کار آمریکا قرار داشته و دارد. موضوعی که پنج سال پیش سیمور هرش، تحلیلگر معروف آمریکایی در مقاله‌ای تحت عنوان «مردان ما در ایران؟» در هفته‌نامه «نیویورکر» از آن پرده برداشت. هرش در این مقاله می‌نویسد: «منطقه‌ای که پایگاه امنيت ملی نوادا متعلق به دپارتمان انرژی در آن قرار گرفته، با دشت‌های خشک و قله‌کوه‌ها در دوردست، از هوا به شمال غربی ايران شبيه است. در اين پایگاه که در 65 مايلی شمال غربی لاس‌وگاس قرار گرفته است، قبلاً آزمايش‌های هسته‌ای صورت مي‌گرفت و حالا مرکزی برای آموزش عمليات ضد جاسوسی و يک فرودگاه خصوصی برای جت بوئينگ 737 دارد. اين منطقه‌ای ممنوعه است که در برخی نقاط آن تابلوها به اشخاص کنجکاو هشدار مي‌دهند. کارکنان امنيتی در صورت لزوم اجازه دارند به کساني که از خط ممنوع عبور کرده‌اند، شليک کنند.
در اينجا بود که «فرماندهی عمليات ويژه مشترک» JSOC از سال 2005 آموزش اعضای سازمان مجاهدين خلق ايران را آغاز کرد... پنج دانشمند ايرانی از سال 2007 تاکنون به قتل رسيده‌اند. سخنگوی مجاهدين خلق شرکت در قتل‌ها را تکذيب کرد، ولی اوايل ماه گذشته خبرگزاری ان‌بی‌سی از قول دو مقام دولت اوباما تأييد کرد حملات به دست واحدهای سازمان مجاهدين خلق صورت گرفته که از سوی سرويس مخفی رژیم صهیونیستی موساد، تعليم ديده و تأمين مالی شده بودند.
مقام امنيتی سابق افزود: «عمليات ابتدا از سویی مجاهدين خلق و در همکاری با اسرائيلی‌ها صورت گرفت، ولی ايالات متحده اکنون اطلاعات را در اختيار قرار مي‌دهد.» به گفته يکی از مشاوران عمليات ويژه، رابطه بين ايالات متحده و اقدامات مجاهدين در داخل ايران ديرپاست. همه کارهايی که اکنون در داخل ايران انجام مي‌گيرد؛ از طریق بدل‌ها به خدمت گرفته شده است.»
مقاله سیمور هرش گویای این واقعیت است که آمریکایی‌ها هیچ ابایی از این موضوع ندارند که گروهی را در فهرست سازمان‌های تروریستی بگذارند و همزمان آنها را به خاک خود آورده و ضمن آموزش به آنها، تجهیزات فنی و نظامی در اختیار آنها بگذارند تا از آنها علیه دشمنان خود استفاده کنند. گفتنی است، منافقین تا سال 2009 در فهرست سازمان‌های تروریستی اروپا و تا سال 2012 در فهرست آمریکا بودند و با صرف پول‌های هنگفت و البته مدد معیارهای دوگانه غرب از این فهرست‌ها خارج شدند تا آزادانه‌تر بتوانند به اقدامات خود ادامه دهند.

برای روز خیالی
سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که منافقین به چه کار آمریکایی‌ها می‌آیند؟ آیا واقعاً واشنگتن به آنها به چشم یک آلترناتیو برای جمهوری اسلامی ایران نگاه می‌کند؟ بعید به نظر می‌رسد سیاستمداران آمریکایی و تصمیم‌سازان این کشور از چنین بلاهتی برخوردار باشند که آنچه مایکل روبین می‌گوید را ندانند. پس ماجرا چیست؟ در واقع، می‌توان گفت منافقین دو کارکرد برای واشنگتن دارند. اولاً، می‌توانند از آنها در عملیات‌های خرابکارانه و تروریستی در ایران استفاده کنند و دوم ابزاری هستند برای مواقع بحرانی و آشوب. چنانچه آشوبی به هر دلیل در ایران رخ دهد‌ـ مانند آنچه در سال 88 شاهد آن بودیم‌ـ منافقین می‌توانند بهترین ابزار برای تشدید این آشوب باشند. تحریک ناآرامی‌های اجتماعی به مثابه محور سیاست تغییر رژیم آمریکا علیه ایران است و برای تبدیل ناآرامی به بحران و درگیری‌های فزاینده و دومینویی به کاتالیزور نیاز است. خشونت بی‌مرز و البته حرفه‌ای و نظام‌مند منافقین می‌تواند چنین نقشی را در این جورچین آمریکایی بازی کند.

نشانه سرافکندگی و دستان خالی
حمایت واشنگتن از منافقین یک نشانه آشکار از استیصال آن در برابر جمهوری اسلامی ایران است. هافینگتون‌پست اوایل روی کار آمدن ترامپ، در مقاله‌ای این استیصال را به خوبی تشریح کرده است. این مقاله پس از آن نوشته شد که ترامپ برخی از اطرافیان خود را از میان کسانی انتخاب کرد که سابقه حضور در نشست‌های منافقین دارند. هافینگتون‌پست در بخش‌های از این مقاله نوشته است: «ترامپ با محکوم نکردن سازمان مجاهدین خلق، چند حرکت انجام داده است؛ نخست این علامت را داده است که دشمنی وی با «ایران» نیست؛ بلکه با «ایرانیان» است. مردمِ ایران در داخل و خارج از این کشور، از میان تمام گروه‌های مخالفِ ایران، از سازمان مجاهدین خلق بیشترین و عمیق‌ترین تنفر را دارند.
کمک گرفتن دولت آمریکا از گروه مجاهدین خلق (گروهک منافقین) نشان می‌دهد که جعبه جنگ آمریکا به طور کامل خالی شده است. به جز مشتی تحریم‌های ضعیف و ناکارآمد، وارد کردن مجاهدین خلق در این معادله، به این معنا است که نه تنها آمریکا هیچ چوبدستی برای تکان دادن و تهدید ایران ندارد؛ بلکه بسیار احمقانه به نظر می‌رسد که به علت شور و هیجان ایدئولوژیک، آنچنان گیج و مبهوت شده است که می‌خواهد سرنوشت خود (دولت آمریکا) را با بداقبال‌ترین و بدیُمن‌ترین گروهی که تاکنون وجود داشته است (گروهک منافقین)، گره بزند.
این خنده‌دار است که سازمان مجاهدین خلق همواره مانند یک انگل، سرنوشت خود را به هر سویی که تصور می‌کرد طرفِ پیروز باشد، گره زده است. با این حال، انتخاب حامیان مجاهدین خلق دیگر چندان هوشمندانه به نظر نمی‌رسد. همسو کردن سیاست خارجی آمریکا با هوس‌های یک فرقه‌ کنترل‌کننده‌ افکار (پیروانش) سبب تضمین پیروزی (آمریکا) بر ایران نخواهد شد. در عوض، این رویکرد تنزل شأن و جایگاه آمریکا در جهان را رقم خواهد زد.»

ارتباط فرانسوی
در این میان نکته مهم میزبانی پاریس از گردهمایی منافقین است. هنگامی این حمایت سؤال‌برانگیزتر می‌شود که کمتر از 48 ساعت پیش از این نشست، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان میهمان فرانسوی‌ها بود.
فرانسه در میان کشورهای عضو گروه ۵+۱ از قِبَل برجام، بیشترین سود اقتصادی را به دست آورده است. فروش ایرباس، انحصار ۸۰ درصدی بازار خودرو و قرارداد ۴/۸ میلیارد دلاری فاز ۱۱ پارس جنوبی با شرکت نفتی توتال فرانسه و... از جمله این موارد هستند. در چنین وضعیتی به طور طبیعی تهران باید دست بالا را در رابطه داشته باشد و حمایت نکردن از یک گروه تروریستی که دستش به خون 17 هزار ایرانی آلوده است، کمترین انتظاری است که در رابطه میان دو کشور می‌تواند مطرح شود. اما متأسفانه برخورد دولت با ماجرا منفعلانه و نپذیرفتنی بود. آقای ظریف در واکنش به این نشست به مقامات فرانسوی گفته حضور منافقین «یک نقطه ابهام در روابط» است و از قول آنها تأکید کرده که ارتباطی با این گروه ندارند!
آیا مسئله حمایت پاریس از یک گروه تروریستی که آشکارا شعار براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را می‌دهد، صرفاً یک نقطه ابهام است؟! مردم فرانسه یکی از قربانیان اصلی تروریسم داعش در اروپا طی سال‌های اخیر بوده‌اند. اگرچه تمام قربانیان فرانسوی یک‌صدم قربانیان ایرانی اقدامات منافقین نیستند؛ اما تصور کنید ایران میزبان نشستی از داعشی‌ها در تهران می‌شد، دولت فرانسه چه واکنشی نشان می‌داد؟ آیا این حرکت را فقط یک نقطه ابهام می‌دانست و به اعتراضی کلیشه‌ای و دیپلماتیک بسنده می‌کرد؟!
در پایان باید گفت، گروهک ورشکسته و بدنام منافقین شبیه مگسی در یک ظرف سوپ است. توجیه میزبان منافقین درباره اینکه مگر یک مگس چقدر سوپ می‌خورد، از اصل ماجرا، توهین‌آمیزتر و غیر قابل پذیرش‌تر است.

 مصطفی قربانی/ رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در دیداری صمیمانه با جمعی از سرداران و فرماندهان سپاه، که پس از حمله موشکی سپاه به آشیانه تروریست‌ها در سوریه صورت گرفته بود، ضمن تقدیر از این اقدام بجای سپاه، فرمودند: «هر چه می‌توانید روی موشک کار کنید؛ ببینید دشمن چقدر روی موشک حساس است، پس بدانید که چقدر کارتان مهم است.» از این‌رو، در این نوشتار تلاش می‌شود جایگاه موشک در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران واکاوی شود.
توانمندی موشکی، از ظرفیت‌های راهبردی نظام جمهوری اسلامی ایران است که در سال‌های اخیر مورد توجه جدی محافل سیاسی‌ـ نظامی داخلی و خارجی قرار گرفته است. توانمندی موشکی جمهوری اسلامی ایران به حدی است که جزو پنج کشوری است که از توانایی ساخت موشک‌های بالستیک برخوردار است. با این همه، سؤال این است که جایگاه صنعت و توانمندی موشکی در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟ به عبارتی، موشک در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران چه جایگاه و اهمیتی دارد؟
1ـ مهم‌ترین نقش موشک در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران، اهمیت آن به مثابه سلاحی بازدارنده است. به عبارت دیگر، دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران، به سبب اهمیت موشک در ایجاد بازدارندگی، به این سلاح توجه دارد. نکته مهم در حوزه بازدارندگی این است که ما به قدرت و توانی برسیم که طی آن، دشمن خود را توانا برای حمله نبیند و اگر هم حمله‌ای از سوی دشمن صورت گرفت، باید آمادگی چنان پاسخ کوبنده‌ای را داشته باشیم که او از کرده خود پشیمان شود. در هر دو صورت، موشک جایگاه برجسته‌ای دارد؛ زیرا هم صرف برخورداری از موشک، بازدارندگی ایجاد می‌کند و هم دارا بودن موشک. به ویژه موشک‌های بالستیک بلندبُرد، ما را قادر می‌سازد که در صورت حمله، بتوانیم ضربات اساسی به زیرساخت‌های دشمن وارد آوریم. البته، اهمیت موشک به معنای نادیده گرفتن نقش دیگر ابزارها در حوزه دفاعی‌ـ بازدارندگی نیست؛ تقریباً همه بخش‌های دفاعی و تسلیحاتی کشور در راستای همین دکترین قرار دارد؛ اما نقش محوری موشک به دلیل کارایی بیشتر آن است؛ چرا که قدرت مقابله دشمن با آن کمتر است، به صورتی که حتی با داشتن موشک‌های بلندبرد می‌توان در مقابل یک قدرت هسته‌ای نیز بازدارندگی ایجاد کرد.
2ـ با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران هیچ‌وقت به دنبال تهاجم به هیچ کشوری نبوده و هرگز، حتی یک بار هم کشوری را به تهاجم نظامی تهدید نکرده است، طبیعی است که نوع قدرتی که طراحی می‌کند به این دلیل است که دفاع و امنیت خود را مستحکم کند. ایران بارها اعلام کرده که اگر دشمن خطایی کند، با قدرت به او پاسخ می‌دهد، پس موشک می‌تواند، هم در راستای قدرت دفاعی و هم در راستای قدرت تهاجمی تعریف شود تا اگر دشمن تهاجمی را انجام دهد، بتوانیم در مقابل وی اقدام لازم را انجام دهیم.
3ـ افزون بر آنچه گفته شد، نقش دیگر موشک در دکترین دفاعی کشور، با توجه به کاربردهای گسترده آن است؛ در دریا می‌توان از موشک ساحل به دریا استفاده کرد و روی شناورهای جنگی به عنوان موشک‌های دریا به دریا و روی جنگنده‌ها به‌عنوان موشک‌های هوا به دریا و هوا به سطح و هوا به هوا مورد استفاده قرار بگیرد.
4ـ همچنین با توجه به حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای در منطقه و احداث پایگاه‌های نظامی متعدد از سوی آنها در محیط پیرامونی کشورمان، توسعه توان موشکی، به ویژه موشک‌های بلندبرد بالستیک، ابزار کارآمدی است که در صورت تهاجم آنها علیه کشورمان، بتوان هم پایگاه‌ها و هم خاک این کشورها را مورد تهاجم متناسب قرار داد. در این زمینه می‌توان از موشک بالستیک «سجیل»، اولین موشک دوربردِ با سوخت جامد ایران، نام برد که به اعتقاد کارشناسان برترین نوع موشک بالستیک ایرانی است که از سامانه پرتاب متحرک با قابلیت حمل موشک آماده پرتاب برخوردار است. برد عملیاتی این موشک نزدیک به 2000 کیلومتر است.
از این نکته هم نباید غفلت کرد که تجربیات گذشته، به ویژه در دوران هشت ساله دفاع مقدس و وجود ضعف‌های فراوان در حوزه تسلیحات دفاعی در آن زمان، ضرورت تجهیز و تقویت روزافزون قدرت دفاعی کشور را گوشزد می‌کند. در واقع، براساس ضرورت‌ها و نیازهای کشور به تقویت قدرت دفاعی خود، به هیچ‌وجه نمی‌توان منتظر دریافت اجازه دیگران برای تقویت خود در حوزه مذکور بود؛ بلکه آنچه تعیین‌کننده جهت حرکت کشور در این زمینه است، نیازهای آن است.

 مصطفی برزکار/ بلافاصله پس از سفر ظریف به پاریس، جلادان دهه 60 همایشی را با حضور جریان‌های ضد انقلاب و حامیان تروریسم در فرانسه برگزار کردند که نشان داد هنوز هم براندازی جمهوری اسلامی در برنامه استکبار جهانی وجود دارد.
فرایند طولانی تغییر در جمهوری اسلامی ایران را باید حرکت همه‌جانبه‌ای دانست که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده و اگرچه در طول این سال‌ها تغییرات محسوسی در روش‌ها ایجاد شده؛ اما راهبرد یکی است و آن هم عبارت است از؛ براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران. در این مسیر پس از فرازونشیب‌های متعدد، غرب به این نتیجه رسیده است که برای تغییر نظام ابتدا تغییر ذائقه، ‌رفتار و سبک زندگی مردم را به منزله مؤلفه مقبولیت‌ساز نظام پیگیری کند. در همین مسیر شیطانی، تحریف و زیر سؤال بردن اهداف و آرمان‌های انقلاب، ایجاد دیوار بی‌اعتمادی میان مردم و حکومت، زیر سؤال بردن برهه‌های مهم و حساس تاریخ انقلاب را در قالب برنامه‌هایی پیگیری می‌کند که برای نمونه یکی از آنها زیر سؤال بردن تصور ملت ایران از منافقان و به تعبیر رهبر معظم انقلاب عوض کردن جای جلاد و شهید است؛ بنابراین با به‌کارگیری تمام امکانات اعم از شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی، این القائات را به اذهان مخاطبان وارد می‌کنند.
در داخل کشور نیز برخی افراد دنباله‌رو این سیاست هستند و مغرضانه و از روی تعمد و همکاری با دشمن همین خط را دنبال می‌کنند؛ البته گروه سومی نیز وجود دارد که از روی غفلت و ناآگاهی مجذوب این تحریفات شده و با توجه به ظرفیت فضای مجازی همان گفته‌ها و القائات تحریف شده را بازنشر می‌کند.
اما فقط این سه گروه نیستند که لبه پیکان تقصیر به سمت آنهاست. در حقیقت باید گروه چهارمی را در این تحریف‌ها مقصر دانست که شاید تقصیر آن به تنهایی به اندازه سه گروه دیگر باشد. برای تحلیل بهتر به سخنان رهبر معظم انقلاب مراجعه می‌کنیم. معظم‌له در دیدار خانواده‌های شهدای هفتم تیر نسبت به ضعف در شناساندن مؤثر واقعه هفتم تیر، ‌عظمت شهدای این واقعه و جنایت منافقان اعتراض کردند و فرمودند:
«ما یک فیلم درباره این حادثه بزرگ نداریم؛ یک اثر هنری درباره حادثه هفتم تیر نداریم که حقایق را روشن کند، معلوم بشود اینها چه کسانی بودند؟ چه بودند؟ آنهایی که شهید شدند، چه کسانی بودند؟ شهید بهشتی چه کسی بود؟ آن وزرای مخلص مؤمنِ پاکباخته‌ای که با همه وجود وارد میدان بودند و ما با اینها زندگی کرده بودیم، با اینها کار کرده بودیم، اینها را از نزدیک می‌شناختیم، چه کسانی بودند؟ چه بودند؟ هنوز ما یک اثر هنری نداریم، یک فیلم سینمایی نداریم، یک نمایش تجسّمی نداریم، یک رُمان خوب نداریم؛ اینها کارهایی است که ما نکردیم و باید بکنیم.»
اگر چه در سال‌های اخیر در حوزه‌هایی چون سینما ، موسیقی و سریال‌سازی آثاری در این راستا به ویژه برای معرفی منافقین و به تصویر کشیدن جنایات این گروه تروریستی ساخته شده است اما به هیچ عنوان در برابر آنچه در تاریخ انقلاب شکوهمند اسلامی  رخ داده و در برابر نیاز جامعه جوان ما به روشنگری، در این زمینه بسیار ناچیز و اندک است لذا تمامی دستگاه‌های فرهنگی و حتی سیاسی کشور باید با تبیین درست، فرصت تحریف را از دسترس تحریف‌کنندگان که در سایه نا‌آگاهی نسل جوان و نوجوان ما که آشنایی چندانی با حوادثی، همچون هفتم تیر و مانند آن و شخصیت‌هایی، مانند بهشتی، ‌رجایی و ‌باهنر ندارند، خارج کنند.

 ماموستا ملاقادر قادری*/ آیین اسلام دین هوشیاری و بصیرت، قوّت و شجاعت و صبر و استقامت است. خداوند در آیه 60 سوره انفال به همه اهل ایمان به ویژه رهبران دینی و سران مسلمانان تأکید فرموده است: «همواره هوشیار و قوی و شجاع باشند و از وسایل و اسباب و آلات پیشرفته عصر خود استفاده کنند تا از کاروان علم و دانش و فناوری و صنعت عقب نمانند.» قرآن کریم در آیه 60 سوره مبارکه انفال این‌چنین می‌فرماید: «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ».
و در آیه 45 همان سوره درباره استقامت می‌فرماید: «اگر در میدان معرکه با دشمن مواجه شدید، مقاومت کنید و به خدا توکل داشته باشید و ذکر خداوند را وسیله تقویت روحی خود قرار دهید. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ وَاذْكُرُواْ اللهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛ ای کسانی که به برنامه خداوند و رسالت پیامبر و منهج آسمانی اسلام ایمان‌ دارید، هرگاه با کفار در میدان جنگ روبه‌رو شدید، بر شماست استوار و مستقیم باشید تا خداوند به وعده خود عمل کند و در آن لحظات حساس ذکر خدا را تکرار کنید و از نام خداوند استعانت جویید. ذکر خدا و درخواست کمک از خداوند بهترین راه توفیق در هر کاری است. ایستادگی راه پیروزی است و بی‌توجهی و فرار مایه خسارت دنیا و آخرت است.
امروز ما مسلمانان و جهان اسلام و امت رنجدیده حضرت خاتم در بدترین حالت هستیم. وحدت نداریم و در بسیاری از ممالک به جان هم افتاده‌ایم و دشمنان اسلام از تفرقه ما بهره می‌برند. بر ما تکلیف است سه دستور فوق (آمادگی، ثبات و ایستادگی در برابر هجوم دشمن) را در حد توان و امکان رعایت کنیم، والّا خسارتمند دنیا و مورد بی‌مهری آخرت قرار خواهیم گرفت.
شجاعت، آمادگی و ثبات و استقامت همراه با ذکر خدا وظیفه هر مؤمن شجاع است و به همین دلیل است که مؤمن قوی از هر حیث برای اسلام بهتر و مفیدتر از مؤمن ضعیف است.
آنچه بر قوت و شجاعت می‌افزاید، عقیده پاک و خالص است و این نوع عقیده پاک، میسور نمی‌شود، مگر با تفکر در مخلوقات الهی و تلاوت با تدبر قرآن کریم و اقامه نمازهای یومیه به‌صورت خاضعانه و حفظ بدن با دوری از حرام و رعایت بهداشت و تمرین آموزش‌های نظامی و تاکتیک جنگی آگاهانه.
رسول خدا(ص) نمونه‌ای بارز و بی‌نظیر در مؤلفه قوت و شجاعت بوده است. حضرت علی(ع) می‌فرماید: «در وقت سختی و فشار در میدان جنگ و در لحظات سخت و طاقت‌فرسا خود را در پشت رسول خدا(ص) قرار می‌دادیم و هیچ‌کس به ‌اندازه رسول خدا(ص) در میدان جنگ به دشمن نزدیک‌تر نبود.»
استقامت در عقیده و فکر و در زندگی روزانه یک مسئله مهم و ارزشمند در حیات انسان‌ها است. استقامت در دین یعنی ایستادگی در عقیده و ماندگاری در صراط مستقیم و مقاومت بر امور دین و عبادات و طاعات. ما مسلمانان در نمازهای روزانه حداقل 17 بار از درگاه پروردگار درخواست می‌کنیم: «پروردگارا ما را بر طریق استقامت و راه مستقیم که همانا اطاعت صادقانه از خدا و رسول است مصون و محفوظ فرما؛ اهْدِنَا الصرَط الْمُستَقِیمَ.» بر ما واجب و تکلیف است در این عصر بحرانی با جدیّت هر چه بیشتر مراقب فرزندان خود باشیم؛ چرا که گرگ‌های خطرناکی به نام دین و ملیت و فرهنگ و آزادی و آرامش روحی، برای جوانان ما کمین کرده‌اند. اگر هوشیار نباشیم، فرزندانی را که سال‌هاست مشغول پرورش و تربیت آنها هستیم و با روش اعتدال و استقامت و حرکت در مسیر صراط مستقیم تربیت ‌کرده‌ایم، به مدرسه افراط و خشونت و فساد اخلاقی و اعتیاد و در نهایت به ‌سوی مرگ و نیستی سوق می‌دهند؛ لذا هوشیاری و بیداری در این ایام بسیار لازم و ضروری است. 
* امام جمعه پاوه