مهدي سعيدي/ انتشار تصاویر اسارت و شهادت بزرگمردي از تبار چمران، همت، باکري، خرازي، کاظمي و... حماسه‌اي بود که فضاي افکار عمومي کشور را در روزهاي گذشته به شدت متأثر کرده و هر بيننده‌اي را به واکنش واداشته است. در روزهايي که فضاي سياسي کشور مملو از اخبار سياه و سفيد تشکيل کابينه و انتخاب شهردار و سلفي نمايندگان و ازدواج فرزند فلان نماينده مجلس و غيره بود، به قول حسين قديانی «يک سر! همه اخبار را يکسر برد به حاشيه!»، خبر شهادت محسن هواي سراسر کشور را عطرآگين کرده است و همه قلب‌هاي عاشق و روح‌هايي که صبغه‌اي از شرافت و انسانيت را در خود حفظ کرده‌اند، مست و متأثر کرده و حتي چشمان خواب‌زده بسياري را نيز هوشيار کرده است!
محسن حججي امروز به مرکز توجهات يک ملت بدل شده و تصاوير و نوشتارهاي مرتبط با او دست به دست مي‌شود و مجلسي و محفلي نيست که در وصف او نگويند و نشنوند و حماسه‌اش را هزاران بار تحسين نکنند! «خون شهيد بي‌سر» همچون طوفاني قلب‌هاي ميليون‌ها ايراني را تکان داده است و اکنون هیچ ايراني نيست که تصوير او را ديده باشد و بر مظلوميت و حقانيت او شهادت نداده باشد!
امروز بار ديگر شهيد و شهادت به محوري براي وحدت ملت ايران بدل شده است و همه اقشار با افکار و انديشه‌ها و مرام‌هاي مختلف، محسن را در مقام قهرمان ملي ستايش کرده‌اند و اين حماسه حکايت از حقيقتي بزرگ دارد که اين مفاهيم الهي هستند که مي‌توانند ملتي را گرد مضامين متعالي خود جمع آورده و به يکديگر متصل کنند و به اين اجتماع بزرگ، هويت و انرژي بخشند. 
شاه شمشاد قدان اين سرزمين که به اسطوره جوانان وطن و نمادي از غرور و غيرت ملي بدل شده است، حتي آنهايي را که به ظاهر با فرهنگ ايستادگي و مقاومت فاصله دارند و گاه با کلام و قلم تيزشان به نقد آن پرداخته‌اند، به واکنش واداشته و خون‌شان را به جوش آورده و غيرتمندانه چشمان‌شان از مظلوميت محسن تَر شده است! نگاه نافذ و معصومانه آن سرو قامت خطه نجف‌آباد اصفهان آنچنان دل‌ها را به بازي گرفته است که در حال حاضر آزاده‌اي نيست که در وصف او نسرايد و در برابر اين همه عظمت و مظلوميت سر تعظيم فرود نياورد! 
آخرين تصاوير محسن در ميان صفحات اختصاصي هنرمندان کشور در فضاي مجازي با گستردگي بالايي بازنشر يافته و هر يک فارغ از هر جریان تلاش کرده‌اند با کلامي اثرگذار، احساسات خود را ابراز کنند و از خيل ارادتمندان به محسن جا نمانند! 
قهرمانان رشته‌هاي مختلف ورزشي، سياسيون از چپ و راست و اصولگرا و اصلاح‌طلب و تندرو و ميانه‌رو و... نيز از صفوف ملت جا نماندند و به اين حماسه بزرگ واکنش نشان دادند.
محسن، نماينده صدها شهيد بزرگواري است که مظلومانه و گمنام در طول اين سال‌ها در دفاع از آرمان‌هاي انقلاب اسلامي و دفاع از ايران اسلامي، صدها کيلومتر دورتر در جبهه سوريه و عراق به شهادت رسيده‌اند تا بار ديگر تجاوز و تعدي دشمن را در کرمانشاه و مهران و خرمشهر و آبادان تجربه نکنيم! شهدايي که کمتر از آنان ياد شده و حتي گاه مظلومانه مورد طعن قلم‌هاي حقير نيز قرار گرفته‌اند!
محسن حتي با دستان بسته نيز دشمنان انسانيت را ناکام و روسياه کرده است. دشمن خونآشامش که معمولاً از صحنه شهادت و کشتار اسراي خود، مستندي براي ايجاد رعب و وحشت توليد مي‌کرد؛ اما اين بار دست‌خالي ماند و فيلمي از لحظات شهادت محسن منتشر نکرد؛ چرا که ايستادگي او اجازه هرگونه بهره‌برداري را از دشمن گرفت!
محسن مظلومانه به مسلخ رفته است تا راه و رسم مولايش اباعبدالله‌الحسين(ع) را بار ديگر در عصر حاکميت سرمايه‌سالاري و اباحي‌گري و مسخ انسانيت در ذيل گسترش مکاتب انحرافي و به تعبير سيدالشهداي اهل قلم، سيدمرتضي آويني در «عصر جاهليت ثاني» احيا کند و هشداردهنده اين حقيقت براي همه آزادگان و عدالت‌خواهان جهان باشد که «کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا».

قتل‌عام شیعیان در منطقه «میرزااولنگ» افغانستان
نه چراغ‌های برج بلند جهان در پاریس و نیویورک خاموش شدند، نه مجسمه آزادی به رنگ پرچم افغانستان در آمد، نه شورای امنیت سازمان ملل نیز جلسه فوری تشکیل داد. در هیچ پایتختی در جهان، حتی اینجا در تهران، ام‌القرای جامعه اسلامی دسته گلی در مقابل سفارت افغانستان قرار داده نشد، شمعی برافروخته نشد، مسئولان دستگاه دیپلماسی کشورمان نیز، مانند اتفاقات پاریس بلافاصله دست به قلم نشدند و پیام تسلیتی منتشر نکردند و روزنامه‌ها هم با سکوت از کنار فاجعه غیرانسانی افغانستان گذشتند و همه واکنش‌ها خلاصه شد به سخنان بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان که جنایت هولناک گروه‌های تروریستی در منطقه شیعه‌نشین «میرزااولنگ» در استان سرپل افغانستان که به شهادت ده‌ها نفر از مردم این منطقه منجر شد را به شدت محکوم و ضمن تسلیت به ملت و دولت افغانستان و خانواده قربانیان این جنایت ددمنشانه و غیرانسانی، با آنها ابراز همدردی کرد. تا آنکه نماینده مقام معظم رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی با ارسال پیامی به همتای افغانستانی خود ضمن محکومیت شدید حملات تروریستی به مردم بی‌گناه میرزااولنگ، این حادثه را به ملت و دولت افغانستان تسلیت گفت و با خانواده قربانیان این جنایت غیرانسانی ابراز همدردی کرد. شمخانی افزود: «بی‌شک پایان یافتن این اقدامات دردناک از سوی گروه‌های افراطی و وابسته به اندیشه‌های تکفیری تنها با عزم و اراده جدی، همکاری میان کشورهای همسایه و مبارزه واقعی با تروریسم میسر خواهد بود.»
 اما ماجرا از چه قرار بود، بنا به روایت مقامات محلی استان سرپل، از قبل همه ‌چیز برای وقوع این جنایت مخوف آماده شده بود، تکفیری‌ها پس از اشغال شهرستان «صیاد»، عملیاتی شوم را برای ساکنان تنها روستای شیعه منطقه (میرزااولنگ) تدارک دیده بودند، در این حمله مشترک، طالبان به رهبری ملا نادر و داعش به رهبری شیرمحمد غضنفر شرکت داشته‌اند، طی اقدامی بی‌سابقه و هماهنگ، در ساعات پایانی شب 14 مرداد تهاجم خود را از بخش شمالی میرزااولنگ آغاز و پس از 48 ساعت درگیری با مردم عمدتاً بی‌سلاح، روستا را اشغال می‌کنند. مهاجمان تروریست در اولین اقدام، 60 غیرنظامی را تیرباران کرده و اعضای بیش از 150 «خانواده» را نیز به گروگان می‌گیرند. تروریست‌های ددمنش طالبان و داعش سپس، بیش از 45 دختر شیعه را به رسم بردگی جنسی، با خود می‌برند! 
رئیس‌جمهوری افغانستان اعلام کرد این کشور انتقام فاجعه قتل‌عام میرزااولنگ در ولایت شمالی سرپل را خواهد گرفت. محمداشرف غنی، رئیس‌جمهوری افغانستان در مراسمی با حضور مقامات ارشد امنیتی از گروه خاصی به عنوان عاملان این کشتار نام نبرد، اما گفت: «دشمنان دین و وطن در میرزااولنگ نشان دادند که هیچ مرزی را نمی‌شناسند.» او ضمن ابراز همدردی با خانواده‌های قربانیان، تأکید کرد: «وعده می‌دهم که فرزندان دلیر ما در نیروهای دفاعی و امنیتی، انتقام قربانیان را خواهند گرفت که  بسیاری رسانه‌ها و مردم اعلام می‌کنند؛ این در حالی است که بسیاری از کارشناسان افغانستانی فاجعه اخیر را ادامه کینه و ضدیت تروریست‌های تکفیری با شیعیان می‌دانند؛ چنانچه «سیداسحاق شجاعی» مدیرمسئول روزنامه عصر نو در یادداشتی کشتار شیعیان در افغانستان طی سال‌های اخیر و نقش طالبان را در این جنایات واکاوی کرده است. در این یادداشت آمده است: «در دو سال اخیر گروه طالبان، جمعیت شیعیان افغانستان را هدف تیر کینه و دشمنی خود قرار داده است. مناطقی که شیعیان در آن ساکن هستند بیش از اندازه مورد بغض و خشم طالبان بوده و کشتار بی‌حدی از سوی طالبان صورت گرفته و این گروه تلاش کرده است با قتل عام مردم یا کوچ دادن آنان به مناطق دیگر یا بیرون از مرزها، این مناطق را در تسلط خود بگیرد. عملیات انتحاری در دو سال گذشته به ویژه در کابل و هرات برضد شیعیان و مراکز مذهبی آنان به شدت ادامه یافته و تلفات و خسارات فراوانی به این مردم وارد شده است. از عملیات انتحاری کارته سخی عاشورای سال 1390، قتل‌عام تظاهرات جنبش روشنایی، کشتار مردم در مسجد باقرالعلوم، مسجدالزهرای کابل تا ترور عالمان دینی شیعه در هرات و آخرین مورد آن عملیات انتحاری در مسجد و حسینیه جوادیه بکرآباد هرات در هفته گذشته؛ سلسله اقدامات خصمانه برضد شیعیان افغانستان است.

  دکتر یدالله جوانی/ دولت دوازدهم با رأی اعتماد مجلس شورای اسلامی به وزرای پیشنهادی رئیس‌جمهور، شکل خواهد گرفت. موفقیت این دولت در گرو توجه به اولویت‌های کشور و الزامات آن است. ممکن است هر فرد، گروه و جریان سیاسی، اولویت‌هایی را از منظر خود برای کشور و مردم تصور کرده و به دولت توصیه کند. به تجربه ثابت شده، رهنمودها و توصیه‌های رهبر معظم انقلاب به دولت‌ها در آغاز شکل‌گیری، به دلیل اشراف راهبردی معظم‌له به مسائل و نیازهای کشور و مردم، از اعتبار بالایی برخوردار است، چنانچه دولت‌ها به این اولویت‌ها و الزامات آن توجه کنند، موفقیت آنها قطعی خواهد بود. معظم‌له در مراسم تنفیذ حکم رئیس‌جمهور در روز ۱۲/۵/۱۳۹۶، بیانات بسیار مهمی را در راستای اولویت‌ها و نیازهای کشور داشتند. ایشان در این دیدار، دولتمردان جدید را نسبت به «تکیه بر هویت انقلابی»، «کار جهادی»، «بهره‌مندی از حمایت مردمی» و «سرمایه‌های مادی و معنوی کشور» ملزم کردند و در بیان جهت‌گیری‌ها و اولویت‌های کشور فرمودند: «پرداختن به مشکلات مردم به ویژه مشکلات معیشتی و اقتصادی به عنوان اولویت اصلی، تعامل گسترده با دنیا و ارتباطات وسیع با ملت‌ها و دولت‌ها و ایستادگی همراه با صلابت و قدرت در مقابل سلطه‌طلبان، سه جهت‌گیری اصلی است که باید به طور همزمان در دستور کار دولت باشد.» حضرت امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) پس از تشریح این جهت‌گیری‌ها، توصیه‌های ده‌‌گانه‌ای را برای رئیس‌جمهور و همکاران‌شان داشتند. به یقین میزان موفقیت دولت دوازدهم، بستگی به میزان توجه رئیس‌جمهور و همکاران ایشان در دولت به این توصیه‌های ده‌گانه دارد. اما این توصیه‌ها عبارت است از:
۱ـ «این مسئولیت را، این توانایی را، امانت بدانید؛ همچنان که امیرالمؤمنین فرمود: این در گردن تو یک امانتی است؛ «وَ اِنَّما هِیَ عُنُقِکَ اَمانه»، این مسئولیت، امانت الهی است در اختیار من و شما، امانت‌داری باید کرد، حفظ امانت باید کرد.»
۲ـ «اولویت‌ها را بایستی رعایت کرد؛ هم در هزینه‌کردها، هم در برنامه‌ریزی‌ها و در همه کارها.»
۳ـ «با برنامه حرکت کنید. برنامه ششم [توسعه] برنامه جامعی است... به برنامه باید اهمیت داد.»
۴ـ «اتحاد ملت را مهم بشمارید و حفظ کنید و مراقب باشید، التهاب‌آفرینی و دودستگی مضر میان مردم ایجاد نشود.»
۵ـ «از نظرات مخالف آشفته نشوید؛ زیرا در کارها و وظایف سنگین، نقص وجود دارد و باید با پذیرش و تحمل انتقاد اجازه دهید منتقدین، دیدگاه‌های خود را بیان کنند.»
۶ـ «به میان مردم به ویژه با مردم بی‌واسطه مرتبط بشوید، از مردم بشنوید؛ این از کارهای بسیار مهم است. گزارش‌هایی که به ما می‌رسد، هر چند آن گزارش‌ها صادقانه باشد، اما خیلی تفاوت می‌کند با آنچه انسان در مواجهه با مردم و رفتن میان مردم مشاهده می‌کند و می‌بیند.»
۷ـ «قدر نیروهای انقلابی و پرانگیزه را بدانید؛ من به همه مسئولین سفارش می‌کنم، نیروهای مؤمن، پرانگیزه و انقلابی، کسانی هستند که در مشکلات کشور، کشور را حفظ می‌کنند، دفاع می‌کنند، سینه سپر می‌کنند، قدر اینها را بدانیم.»
۸ـ «در تصمیم‌گیری‌های بین‌المللی، به یاد داشته باشید که دشمن همه توان خودش را به کار برده برای اینکه شما را نابود کند.»
۹ـ توصیه نهم مقام معظم رهبری به دولتمردان؛ «لزوم کار قوی و جهادی و حساب شده در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی، دفاعی و حفظ هویت اسلامی و انقلابی برای مقابله با ترفندها و بهانه‌های بدخواهان و پاسخ به آنها» بود.
۱۰ـ «به خداوند توکل کنید، وعده نصرت الهی را باور کنید.»
البته ناگفته نماند معظم‌له مضاف بر توصیه‌های ده‌گانه در متن تنفیذ در قسمت پایانی هم تأکید کردند: «لازم می‌دانم بار دیگر درباره اجرای برنامه اقتصاد مقاومتی و توجه ویژه به موضوع اشتغال و تولید داخلی تأکید کنم و یادآوری نمایم که رأی ملت و تنفیذ آن، موکول به حفظ و رعایت تعهد به صراط قویم و مستقیم اسلامی و انقلابی است.»

در آیین رونمایی قطعه «مدافع وطن و حرم» و تجلیل از شهدای خبرنگار مدافع حرم در مرکز فرهنگی ـ رسانه‌ای صبا مطرح شد
مجتبی برزگر/ مرکز فرهنگی ـ رسانه‌ای صبا با همکاری سازمان بسیج رسانه در سالروز پاسداشت حق‌گویی و عدالت‌محوری که به مناسبت شهادت « محمود صارمی» روز خبرنگار نام گرفته است اصحاب رسانه و خانواده شهدای خبرنگار مدافع حرم محسن خزایی خبرنگار صداوسیما و هادی باغبانی، مستندساز را گردهم آورد تا در این ضیافت باشکوه مقام و منزلت شهدای خبرنگار جبهه مقاومت پاس داشته شود. شهید خزایی که تا کمین‌گاه تروریست‌ها پیش رفت تا اطلاع‌رسانی مناسب‌تر و درست‌تری را برای جهان مخابره کند و شهید باغبانی که برای مستندسازی به دل حادثه رفته بود و آنقدر بر این واقع‌نگری سماجت کرد تا به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شکست تکفیری‌ها قطعی است
 در این مراسم ابتدا سردار رسول سنائی‌راد، معاون سیاسی سپاه که به تازگی از مناطق عملیاتی سوریه و حضور  در جمع رزمندگان مدافع‌حرم بازگشته است در پشت تریبون قرار گرفت و ضمن خیرمقدم به مهمانان این گردهمایی، قدری از ایثارگری و اقتدار و صلابت خبرنگاران میدان‌های سخت جهاد و مقاومت سخن گفت.
معاون سیاسی سپاه با بیان اینکه اصحاب رسانه ما اجازه ندادند جریان تکفیری جلوی ترویج اسلام ناب را بگیرد، تصریح کرد: «اگر جلوی جریان تکفیری گرفته نمی‌شد، کماکان لکه سیاه و ننگی بر جرگه اسلام بود. این مدافعان حرم بودند که با جسارت، میکروفون و دوربین لحظه‌های صلابت و پایداری را ثبت کرده و واقعیت‌ها را برای جهان منعکس و مخابره می‌کردند. می‌دانید که ددمنشی‌های تکفیری‌ها به مرحله از بین بردن اسلام ناب در افغانستان و سوریه رسید؛ اما خبرنگاران متعهد ما نگذاشتند این جریان جلوی ترویج و اشاعه اسلام ناب را در جهان اسلام بگیرد. افزون بر اینکه در میدان نبرد جنگاورهای ما مردانی جسور و شجاع و تأثیرگذار بودند، در پشت دوربین هم مردان تیزبین و جزئی‌نگری داشتیم که در جریان کار رسانه‌ای‌شان خدشه‌های بسیاری بر بدنه فعالیت‌های جنایتکارانه تکفیری‌ها وارد کردند.»
سردار سنائی‌راد تأکید کرد: «این روزها علایم بزرگی از شکست آنها دیده می‌شود که مرحله اول آن با شکست در حلب شروع شد و ان‌شاءالله روزهای پایانی عمر خودشان را می‌گذرانند. آنها اکنون با فروپاشی در عرصه رسانه نیز مواجه هستند؛ به گونه‌ای که «العربیه» بی‌اعتبارترین رسانه در جهان است و «الجزیره» به حمایت از تروریسم محکوم می‌شود. این علایم در سوریه به ما می‌گویند که شکست آنها قطعی است. جریان تکفیری نه دیگر توان تهاجم دیروز و نه توان تثبیت را دارد. امروز حتی توان نگه داشتن مناطق را به شکل قبل ندارند؛ اما بازی پیچیده‌ای را آمریکا و متحدان منطقه‌ای‌شان شروع کردند تا این ماجرا را آبرومندانه به پایان برسانند.»

هنوز هم شهید خزایی‌ها و باغبانی‌ها 
به میدان می‌روند
معاون سیاسی سپاه خاطرنشان کرد: «دشمنان  انقلاب امروز ناچارند به واقعیت‌ها تمکین کنند؛ واقعیت‌هایی که پشتوانه ایثار دارد. رزمندگانی که امروز در سوریه حضور دارند کمک می‌کنند تا عمق راهبردی مقاومت حفظ شود و در این راستا، انگیزه‌ای جز حفظ عزت جهان اسلام ندارند. بدانید باغبانی‌ها و خزایی‌ها حضور دارند و هنوز هم به این میدان‌ها می‌روند و از هیچ‌ تهدیدی هراس ندارند. شور اینها از جنس پاسداران و بسیجیانی است که برای ما تازگی ندارد و پیش از این در جنگ تحمیلی شاهد و ناظر این بزرگمردی‌ها و از خودگذشتگی‌ها بوده‌ایم‌ و امروز جوانان ما قدری فراتر از آن زمان و دوران پیش می‌روند؛ چرا که شور رسانه‌ای اینها بیش از هیجان‌ها و نگاه‌های صنفی، مملو از صلابت، اقتدار و ایثار است که شوق این گردهمایی هم تجلیل از همین مردان فراموش‌نشدنی است.»

خبرنگاران دیدگان بینای 
ملت و حاکمیت هستند
در ادامه مراسم، حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالله حاجی‌صادقی، جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه، تصریح کرد: «در فرهنگ قرآنی شهید فقط زنده نیست. محیی و احیا‌کننده است؛ چون به قرب خدا رسیده، رنگ خدایی گرفته است؛ یکی از رنگ‌های الهی حیات‌بخشی به  دیگران است. در تمام گرامیداشت‌های شهدا که شرکت کردم، انگیزه اصلی‌ام حیات گرفتن از شهداست. امروز هم چنین انگیزه‌ای دارم؛ ما اولین درخواست‌مان از درگاه الهی این است که ما را از حیات شهید متنعم کند؛ چون شهادت حیاتی طیبه دارد. خداوند هیچ عبادتی را تضمین قرب الی‌الله نکرده جز برای اهل ‌بیت(ع) که صاحب نفس مطمئنه هستند و در رسیدن به مقصد اطمینان داده و دوم شهیدان! این عبارت خیلی معنا دارد؛ شهیدان به مقصد می‌رسند؛ از این رو شهادت از دست رفتن نیست و به هیچ عنوان تسلیت ندارد؛ چون اگر فلسفه آفرینش بر این قرار است که انسان به خدا برسد، شهید به بهترین شکل به این مقصد رسیده و این راه را طی کرده است. خبرنگاران در دیدگاه قرآنی چشمان بینای حاکمیت و ملت هستند. هم امت برای اینکه بتواند درست قضاوت و انتخاب کند و هم تصمیم‌گیران برای اینکه درست تصمیم بگیرند، باید اطلاعات درستی داشته باشند. امروز یکی از مهم‌ترین عوامل لغزش بسیاری از بزرگان ما در تصمیم‌گیری‌ها اشراف‌ نداشتن اطلاعاتی و توجه نکردن به واقعیت‌هاست. بسیاری‌ها فکر می‌کنند تکلیف‌گرایی در مقابل واقع‌بینی قرار دارد؛ در حالی که فرمول تکلیف‌گرایی در ادبیات قرآنی این است که تکلیف‌گرایی متوقف به تکلیف‌شناسی است.»
شجاعت، عدالت، صراحت و شفافیت
 در دستور کار خبرنگاران
جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه با تشبیه خبرنگاران به رزمندگان اطلاعات عملیات، افزود: «شما خبرنگاران در تصمیم‌گیری‌ها نقش تأثیرگذاری را ایفا می‌کنید، چون اطلاعات درست می‌دهید. خبرنگار مثل آن آزمایشگاهی است که برای پزشکی که می‌خواهد نسخه بدهد و معاینه می‌کند، گزارش‌های درست ارائه می‌دهد. خبرنگاران را همانند آن بچه‌های اطلاعات عملیاتی که برای شناسایی می‌رفتند، تعبیر می‌کنم. آن موقع هرگاه این اطلاعات و اخبار غلط بود، مهم‌ترین آسیب‌ها وارد می‌شد. حالا چه کار کنیم معاینه‌مان معاینه درستی باشد؟ بنده آیه‌ای از قرآن را آیه خبرنگاری و خبرگزاری می‌دانم. خداوند در سوره حجرات می‌فرماید: اگر انسانی که شرایط خبرنگاری را ندارد و از عدالت برخوردار نیست، خبری را‌ آورد، تصمیم نگیرید. شرط واگذاری مسئولیت خبرنگاری و خبرگزاری عدالت است. عدالت در خبرنگاری یعنی چه؟ همه اصحاب رسانه بهتر می‌دانند. عدالت یعنی تحت تأثیر حبّ و بغض قرار نگرفتن، گرفتار قضاوت و جناح‌گرایی نشدن! صادقانه نوشتن و رفتار کردن، شجاعت، صراحت و شفافیت را همواره سرلوحه کار خود قرار دادن.

نقشه جدید دشمن 
اشاعه اطلاعات غلط  است
وی در ادامه اظهار داشت: «خیلی‌ها را سراغ داشتیم که بصیرت داشتند؛ اما شجاعت، صراحت و شفافیت نداشتند. همچنان که امام صادق(ع) فرمودند، نجات در حق‌گرایی است. منفعل نشدن نکته بعدی است که خبرنگاران باید در دستور کار خودشان داشته باشند. سومین نکته از الزامات ارائه یک معاینه درست، بدون پیش‌داوری عمل کردن و تحت تأثیر عوامل بیگانه قرار نگرفتن است. در واقع،‌ نباید تحت تأثیر عوامل درونی، گرایش‌ها، حبّ و بغض‌ها و عوامل بیرونی قرار گرفت! آنقدر واقعیت‌سازی انجام دادند که برخی اوقات کسی خبری را نقل می‌کند که مقابل چشم او قرار داده‌اند؛ این فرد خیانت نمی‌کند؛ اما باید مواظب باشد. دقت کنید واقعیت‌بینی‌ها با واقعیت‌سازی جا‌به جانشود؛ همچون دورانی که اطلاعات غلط به پیامبر(ص) می‌دادند که  ممکن بود پیامبر(ص) را به تصمیم غلطی وادار کند که برای مسلمانان پیامدهای سنگین و ناگواری را به دنبال داشت؛ اما ذکاوت و کیاست پیامبر(ص) جلوی این توطئه‌های سهمگین را گرفت. حتی آیه‌ای نازل شد که به خبر خبرنگار فاسق اعتنا نکنید؛ یعنی جایگاه مقدس خبرنگاری و اطلاع‌رسانی را به غیر عادل ندهید.»
رهبری دوم
 راه رهبری اول را می‌رود
حجت‌الاسلام حاجی‌صادقی با اشاره به اینکه یکی از ویژگی‌های جامعه زنده و پویا، خواندن دست دشمن است، گفت: «انسان همواره باید بفهمد الآن دشمن چه نقشه‌ای دارد و بعد به تناسب آن چالش اصلی جبهه خودش را در برابر دشمن از چالش‌های فردی تشخیص بدهد و در عین‌ حال میدان عملیات اصلی را فراموش نکند. حضرت آقا می‌فرمایند استکبار با اتکا به شاخصه‌هایی، همچون وسعت، نامتجانس بودن و دارای قدرت تبلیغاتی و رسانه‌ای بالا، جبهه‌ای را در مقابل انقلاب اسلامی درست کرده است که هدف این جبهه بر هم زدن ماندگاری انقلاب است. حال این پرسش مطرح می‌شود که اینها برای نابودی انقلاب و برهم زدن ماندگاری انقلاب چه استراتژی دارند؟! من با استدلال می‌گویم که آنها دو موضوع را عامل تداوم عمر انقلاب و رسیدن به چهل سالگی می‌دانند. به عبارتی، آنها پیوند این دو موضوع را، عامل همه شکست‌های خودشان و همه پیروزی‌های جبهه انقلاب می‌دانند. آمریکایی‌ها هم در وزارت خارجه و هم در مؤسسات علمی ـ پژوهشی خودشان سال‌ها وقت گذاشته و عامل بقای انقلاب را رهبری می‌دانند. نهضت پیامبر ظرف 10 سال متوقف شد؛ اما چرا انقلاب ایستاده است؟ موضوع این است که رهبری دوم در انقلاب از جنس رهبری اول است.»
وی افزود: «رهبری از روز اول فرمودند هدف و راه همان است. دشمن می‌گوید کسی که نگذاشت امام(ره) به تاریخ بپیوندد و مکتب امام(ره) پایان بپذیرد و تمام بشود، رهبر معظم انقلاب اسلامی است. دشمن با تمام قوا تلاش می‌کند که این راه ادامه پیدا نکند. بنابراین گام اول، رهبری است و گام دومی که برای نهادینه شدن این عامل وجود دارد، کاهش اقتدار رهبری است. گاهی دو جناح با هم بد هستند؛ اما هر دو آگاهانه یا ناآگاهانه بازیگر استکبارند و در قالب قداست‌زدایی از ولایت، سرباز استکبار می‌شوند؛ چون اینجا قداست فردی مطرح نیست و رهبری همواره به مصلحت‌ها و واقعیت‌ها توجه دارد؛ به همین دلیل دشمنان تلاش می‌کنند واقعیت‌ها را به گونه‌ای تغییر ‌دهند که رهبری ناچار به نوشیدن جام زهر شود. باید افزود، امام بی‌امت هم هیچ نقشی را نمی‌تواند ایفا کند و امامی که فرمانش نبرند، کاری پیش نمی‌برد. امت متصل به ولایت شکست ندارد؛ زیرا ملت مطیع فرماندهی ولایت است و نتیجه آن است که تمام فتنه‌ها و تهاجمات خودمان را بر نقطه اتصال امت به ولایت متمرکز کنیم. اگر ولایت و قداست را داشته باشیم، اما فرماندهی دست ولایت نباشد و امت فرمانبر ولایت نباشد، این انقلاب ماندگاری نخواهد داشت. راه این شهدا ماندگاری انقلاب و فرمانبری از ولایت است و ما نسبت به این راه دین داریم. 

در بهشت منتظر شما می‌مانم...
خانم درخشانی، همسر شهید خبرنگار مدافع حرم محسن خزایی در بخش دیگری از این مراسم پشت تریبون قرار گرفت و گفت: «از خصوصیات بارز شهید محسن خزایی حسّ مسئولیت‌پذیری ایشان در کار بود. همیشه سعی می‌کردند بهترین کار را ارائه بدهند. هر کاری را که اراده می‌کردند، با تلاش به آن می‌رسیدند.»
وی درباره عشق و علاقه شهید خزایی به ولایت نیز این‌گونه توضیح داد: «همسر شهیدم عاشقانه ولی امر مسلمین را دوست داشت و همیشه به ما توصیه می‌کرد تنها راه رستگاری پیروی از راه ولایت است. در ضمن وی به شدت ما را به پاسداری از حریم ولایت توصیه می‌کرد؛ چون معتقد بود دشمنان این سرزمین هیچ‌گاه دست از رنجش و آزار ولایت برنخواهند داشت. جدا از داشته‌های معنوی شهید خزایی در موضوعات علمی نیز آگاهی لازم را داشت، برای همین عناوینی که وی در حوزه خبرنگاری و تولید برنامه به دست آورده بود، بسیار است؛ اما موفقیت‌های وی باعث نشد که او پشت میز نشستن را انتخاب کند، برای همین بارها به سوریه و عراق رفت و با جانفشانی برای ولایت از وجودش مایه گذاشت و خوشبختانه خداوند در انتها پاداش وی را با نائل آمدن به درجه رفیع شهادت به او داد.»

در مقابل خانواده‌های شهید مدافع حرم فقط باید سر تعظیم فرود آورد
مصطفی افضل‌زاده، خبرنگار مدافع حرم که بارها به عراق و سوریه سفر کرده، گفت: «در میان خانواده شهدا سخن گفتن بسیار دشوار است؛ چون ایثاری که آنها کردند، با عملی که ما انجام دادیم قابل قیاس نیست؛ اما از خدا می‌خواهم همیشه الطاف شهدایی چون شهید خزایی و شهید باغبانی شامل حالم باشد. خبرنگاری، همان‌گونه که از اسمش پیداست، بر پایه خبر استوار است؛ اما آنکه آن خبر چگونه باشد خود بحثی مفصل است. از نگاه من خبرنگاری یعنی دل بستن به حقیقت بدون آنکه منافع مالی مد نظر قرار گیرد؛ البته شاید در ابتدا پای نهادن در مسیر حقیقت با سختی همراه باشد، اما در نهایت پیروز واقعی کسی است که حق را بیان می‌کند. این نکته را بارها در سفرهایم به عراق و سوریه مشاهده کرده‌ام؛ برای همین از خدا می‌خواهم به من انرژی دهد تا بتوانم گوشه‌ای از مظلومیت مردم سوریه را به تصویر بکشم.»

رونمایی از قطعه موسیقی 
«مدافع وطن و حرم» 
در ادامه، از قطعه موسیقی «مدافع وطن و حرم» رونمایی شد که محور و مضمون اصلی آن، سردار حاج‌قاسم سلیمانی است. علی‌رضا بیرانوند، خواننده این سرود اظهار داشت: «پس از حادثه پلاسکو رسانه‌های خارج از کشور به صورت موذیانه شهدای آتش‌نشان را با عنوان «مدافعان وطن» نام بردند تا به نوعی ارزش کار «مدافعان حرم» را زیر سؤال ببرند. آنها با این اقدام‌شان می‌خواستند به مردم بقبولانند که مدافعان حرم در حقیقت مدافعان اسد، رئیس‌جمهور سوریه هستند؛ اما ما با این قطعه موسیقی خواستیم این نکته را بیان کنیم که مدافعان حرم در حقیقت مدافعان وطن نیز هستند؛ چون تا زمانی که نتوان مدافع حرم بود، امکان مدافع وطن بودن نیز نیست؛ البته این گفته به معنای زیر سؤال بردن ایثار شهدای آتش‌نشان نیست؛ بلکه هدف مقابله با جریان منافقانه رسانه‌های خارج از کشور است. این قطعه یا سرود درباره و تقدیم به سردار حاج قاسم سلیمانی است که رهبر معظم انقلاب از وی به عنوان «شهید زنده» نام برده‌اند. گفتنی است، برای اینکه اشعار این سرود کاملاً بیانگر شأن والای سردار سلیمانی باشد، ما تحقیق و مطالعه کردیم تا کارمان غنای لازم را داشته باشد؛ همچنین با استفاده از کتاب «حاج قاسم»، توانستیم گوشه‌ای از عظمت و شخصیت سردار بزرگ اسلام را بیان کنیم. 
مرکز فرهنگی، رسانه‌ای صبا در تولید این اثر هم به ما اعتماد کرد و هم حمایت لازم را انجام داد تا این قطعه به یک کار فاخر هنری تبدیل شود.»

و اما تقدیر...
در پایان این مراسم، با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی‌عبدالله‌صادقی، جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه؛ علی قاسمی، مسئول مرکز مطالعات سیاسی؛ گرمابدری، جانشین سازمان بسیج رسانه و... از خانواده شهیدان خزایی و باغبانی تجلیل شد. همچنین، به تعدادی از خبرنگاران فعال در حوزه مقاومت لوح تقدیر و هدایایی اهدا شد.


  محمدرضا بلوردی/ هفته گذشته عبدالله دوم،‌ پادشاه اردن، سفری کوتاه و چند ساعته به کرانه باختری داشت که در این سفر با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، ملاقات و گفت‌وگو کرد. هرچند پادشاه اردن از زمانی که محمود عباس به ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین رسیده است (1999) تاکنون پنج مرتبه به کرانه باختری رفته است،‌ اما سفر اخیر زمانی جلب توجه می‌کند که بدانیم وی در پنج سال گذشته در کرانه باختری ملاقاتی با محمود عباس نداشته است. در همین راستا، برخی بر این باورند که سفر اخیر می‌تواند با اهداف متعددی صورت گرفته باشد؛ به ویژه‌ اینکه در ماه گذشته میلادی درگیری‌هایی در مسجد‌الاقصی بین فلسطینیان و صهیونیست‌ها صورت گرفت و در پی آن روابط بین امان و رام‌الله هم به نوعی با سستی و سردی مواجه شد.
روابط بین اردن و تشکیلات خودگردان فلسطین از این نظر اهمیت پیدا می‌کند که در رسانه‌ها از اردن به مجرایی برای تنفس و راهی برای رهایی فلسطینیان از محدودیت‌های رژیم صهیونیستی نام برده می‌شود؛ به همین دلیل انتظار همگان این است که روابط بین دو طرف در چارچوبی از هماهنگی و انسجام دائمی دنبال شود. این در شرایطی است که گفته می‌شود همزمان با تحولات اخیر در سرزمین‌های اشغالی و درگیری‌های مسجد‌الاقصی، مقامات اردنی در ارتباطاتی که با ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی داشتند، فلسطینیان و تشکیلات خودگردان را به حاشیه رانده بودند. با این حال، به نظر می‌رسد سفر پادشاه اردن گامی در جهت هماهنگی‌های دوجانبه برای پیگیری موضوعات مربوط به قدس و مسجدالاقصی و نیز ازسرگیری مذاکرات سازش باشد. 
سفر ملک عبدالله به رام‌الله را از زاویه‌ای دیگر هم باید مورد توجه قرار داد و آن، تنش بی‌سابقه‌ای است که در روابط بین این کشور با رژیم صهیونیستی به وجود آمده است و علت آن هم حادثه‌ای است که در سفارت رژیم صهیونیستی در امان رخ داد و بر اثر تیراندازی نگهبان سفارت دو شهروند اردنی کشته شدند و به دنبال آن خشم افکار عمومی در اردن و فلسطین برانگیخته شد. هنوز هم تقریباً هر روز تظاهراتی علیه رژیم صهیونیستی در مناطق مختلف اردن برگزار می‌شود؛ تظاهراتی که سبب نگرانی‌ نظام حاکم بر این کشور شده است. 
اما با وجود تنشی که در روابط بین اردن و رژیم صهیونیستی به وجود آمده، به نظر نمی‌رسد اردن بخواهد اقدامی در جهت دامن زدن به این تنش‌ها انجام دهد؛‌ از همین رو امان اعلام کرد یکی از اهداف سفر عبدالله به کرانه باختری تلاش برای راه‌اندازی دوباره تحولات مربوط به روند سازش و مطرح کردن اردن به منزله یکی از طرف‌های اصلی این روند است. 
اما آنچه تردیدی درباره آن وجود ندارد، این است که عبدالله دوم درواقع روی اسب بازنده شرط‌بندی کرده است؛ چرا که صلح با رژیم صهیونیستی به امری ناممکن تبدیل شده است. حتی خود رهبران فلسطینی که طرفدار سازش هستند نیز متوجه این قضیه شده‌اند و درحالی که در آغاز به قدرت رسیدن ترامپ نسبت به احیای روند سازش امیدوار شده بودند، اکنون همین رهبران از دولت آمریکا و ناتوانی آن در کنترل رژیم صهیونیستی برای متوقف کردن شهرک‌سازی‌ها انتقاد می‌کنند.
نکته پایانی اینکه سفر پادشاه اردن به کرانه باختری را می‌توان تلاش این کشور برای آرام کردن اوضاع تل‌آویو‌ و البته از کانال تشکیلات خودگردان توصیف کرد؛ چرا که امان پیوسته نیازمند ثبات و آرامشی است که از طریق آن بتواند سرمایه‌های خارجی را جذب کند. این در حالی است که این کشور در حال حاضر ظرفیت ایجاد تنش‌های متعدد را دارد؛ چرا که هم اوضاع در مرزهای این کشور با عراق و سوریه ناآرام است و هم منطقه سنای مصر که با نقب در سرزمین‌های اشغالی فاصله‌ای ندارد، شاهد فعالیت گروه‌های تندرو و تروریستی است؛ به همین دلیل اردن تمایلی ندارد که جبهه دیگری (کرانه باختری) به این حوزه‌های پرتنش موجود اضافه شود.


 سعید مهدوی/ مشكلات و كمبود‌هاي بسیاری در جامعه وجود دارد كه با روي كار آمدن دولت دوازدهم بررسی و رفع آنها باید در اولويت قرار گيرد. بسياري از كارشناسان و صاحب‌نظران در زمينه اقتصادي بر روي اولويت‌هاي زير براي دولت دوازدهم اتفاق‌نظر دارند.
1ـ پايبندي
 به الگوي اقتصاد مقاومتي
تاکنون الگوي موفق اقتصاد مقاومتي در دولت و بخش‌هاي اجرايي آن به معناي واقعي انجام نشده است. با وجود ابلاغ سياست‌هاي اقتصاد مقاومتي، در سال‌های فعالیت دولت تدبیر و امید اجراي آن سیاست‌ها تنها در حد حرف و شعار باقی ماند و شرایطی را فراهم کرد که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها از بی‌توجهی حسن روحانی و یارانش به آن انتقاد کردند.
2ـ خروج غيرتورمي از ركود
رکود اقتصادی به معنای از نفس افتادن فرایند تولید و در نتیجه ایجاد نشدن اشتغال متناسب یا حتی کاهش میزان اشتغال در جامعه است. رشد اقتصادی در ۹ ماهه اول سال ۹۵ دو رقمی شد و به 6/11 درصد رسید؛ اما بار اصلی این رشد بر دوش تولید نفت بوده است و تنها 9/1 درصد آن به بخش‌های غیرنفتی اختصاص دارد. به عبارتی، می‌توان گفت از سویی نقش اصلی رشد اقتصادی سال ۹۵ به رشد تولید نفت وابسته است که در سال ۹۶ اثر آن کاهش خواهد یافت و از سوی دیگر بنگاه‌های کوچک و متوسط در جایگاه بخش اشتغال‌زای اقتصاد همچنان با رکود همراه هستند.
3ـ ساماندهي بازار ارز
 با تك‌نرخي كردن
يكي از اولويت‌هاي اقتصادي دولت يازدهم حركت به سمت ارز تك‌نرخي بود. ثبات نرخ ارز و تك‌نرخي شدن آن از شاخصه‌هاي مهم كسب‌وكار و سرمايه‌گذاري در اقتصاد به شمار مي‌رود. ثبات اقتصادی کشور، شرایط مناسب برای سرمایه‌گذاری و مدیریت قیمت‌ها به شدت به ثبات در بازار ارز وابسته است. از سوي ديگر، اين شاخص به صورت مستقيم بر حجم توليد داخلي و صادرات و در مقابل بر ميزان واردات به كشور تأثیر می‌گذارد. وجود نظام ارز دو يا چند نرخي بستر مناسبي را براي رانت، تبعيض و فساد فراهم مي‌كند. 
4ـ تلاش براي حل معضل بيكاري
با توجه به شتاب افزایش جمعیت از دهه ۶۰ تاکنون در ایران، موضوع اشتغال و افزایش نرخ بیکاری یکی از چالش‌های جدی کشور در سال جاری به شمار می‌آید. آخرین گزارش مرکز آمار ایران، افزایش 4/1 درصدی نرخ بیکاری در سال ۹۵ را نسبت به سال ۹۴ نشان می‌دهد. طی تحقیقات به ‌عمل‌آمده، مهم‌ترین چالش جهان در ۵۰ سال آینده، بیکاری در کشورها خواهد بود؛ در حالی که این موضوع با شدت بیشتری در کشور ما با توجه به جمعیت جوان آشکار شده است. ادامه روند صعودی نرخ بیکاری یکی از موضوع‌های چالش‌برانگیز دولت خواهد بود. بررسی وضعیت نیروی کار طی بهار 90 تا بهار 95 نشان می‌دهد، نرخ بیکاری بهار 95 با 2/12 درصد بیشترین میزان بیکاری طی سه سال اخیر بوده است. نرخ بیکاری در بهار 92 برابر با 6/10، بهار 93 برابر با 7/10 و بهار 94 برابر با 8/10 درصد بوده و این رقم در بهار 95 به 2/12 درصد افزایش یافته است.
5ـ بحران بانكداري 
نظام بانکی اکنون با حجم بالای مطالبات معوق و مشکوک‌الوصول مواجه است. از سوی دیگر، سرمایه‌گذاری در بخش املاک و مستغلات به انجماد دارایی‌های آنها منجر شده است؛ به همین دلیل رقابت بانک‌ها بر سر جذب سپرده به افزایش نرخ سود بانکی فراتر از سطح واقعی اقتصاد انجامیده است. افزون بر این، در سال ۱۳۹۶ موضوع روابط بین‌المللی بانک‌ها نیز حائز اهمیت و تعیین‌کننده خواهد بود؛ چراکه بانک‌ها پس از رفع تحریم‌هاي ادعايي از سوي دولت به دلیل عقب‌ماندگی از استانداردهای روز بانکداری هنوز موفق به برقراری روابط مطلوب با بانک‌های بین‌المللی نشده‌اند، بنابراین اقتصاد ایران مهم‌ترین رکن برقراری ارتباطات بین‌المللی را به طور مطلوب در اختیار ندارد. 
6ـ تحرک در پیشران مسکن
یکی از بخش‌های محرک اقتصاد بخش مسکن است. توانایی ایجاد تعداد زیادی شغل به صورت مستقیم و غیرمستقیم، بخش مسکن را به یکی از کلیدی‌ترین بخش‌ها در اقتصاد ایران بدل کرده است. نتیجه این نقش پراهمیت این است که با ایجاد رکود در این بخش، سرعت حرکت رو به جلوی اقتصاد کم می‌شود. ماهیت بازار مسکن در طرف عرضه و تقاضا به گونه‌ای است که خواسته یا ناخواسته، رکودهای متناوب در آن عملاً قابل پیشگیری نیست؛ اما تدوین سیاست‌های مناسب می‌تواند در خروج سریع‌تر این بخش اقتصادی از کما مؤثر باشد. ایجاد قدرت خرید در سمت تقاضا از طریق تدبیر ابزار تسهیلات بلندمدت و با هزینه کم و متناسب با قدرت خرید تقاضاکنندگان اصلی مسکن، یعنی جوانان، در فرایند خرید می‌تواند راهکار خروج از این رکود و شکل‌گیری رونق باشد. 
7ـ مديريت نقدينگي
در دولت یازدهم شاهد بودیم که رشد نقدینگی سه برابر دولت دهم و هفت برابر دولت نهم شد و به طور میانگین در هر ماه 175756 میلیارد ریال به حجم پول کشور افزوده شد و در پایان سال 95 کل میزان نقدینگی کشور به 1253 هزار میلیارد رسید که این میزان افزایش در طول چهار سال با توجه به رکود حاکم و رشد نداشتن تولید و بخش‌های اقتصادی دیگر، مانند مسکن فاجعه است. زمانی افزایش نقدینگی قابل پذیرش است که لااقل در یکی از حوزه‌ها، مانند مسکن رونق و رشد حاصل شود؛ اما چنین چیزی در هیچ‌یک از حوزه‌ها مشاهده نمی‌شود.
8ـ پرداخت ديون دولتي
کشور با مشکل بدهی‌های بالای خارجی روبه‌رو نیست و همواره به علل گوناگون سطح بدهی‌های خارجی پایین نگه داشته شده است؛ اما دولت در داخل بدهی‌های سنگینی به بخش خصوصی، بانک‌ها و بانک مرکزی دارد. آنچه در امر بدهی‌های دولت مخاطره‌آمیز است، دو نکته است؛ اول اینکه، دولت به پیمانکاران داخلی، مانند قرارگاه سازندگي خاتم‌الانبياء(ص) بدهی زیادی دارد که سبب می‌شود بخش مهمی از بدنه اقتصادی بخش خصوصی با کمبود منابع به منظور سرمایه‌گذاری مجدد روبه‌رو شود. دوم اینکه، نحوه تأمین مالی این دیون با توجه به اثرپذیری اقتصاد از شرایط بین‌المللی نه‌چندان مناسب و دسترسی نداشتن به ابزارهای بدهی مناسب، با مشکل روبه‌روست. 
9ـ سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی
در حوزه سرمایه‌گذاری داخلی و حمایت از بخش خصوصی روند خصوصی‌سازی در دوران دولت یازدهم کند شده و دولت در عمل به شعار بهبود فضای کسب‌وکار هم نتوانسته است موفق عمل کند. قانون رفع موانع تولید هم از سوی دولت به مجلس رفته که از اقدامات خوب دولت به شمار می‌رود، ولی اجرای این قانون همچنان نمودی عینی در فضای اقتصادی کشور ندارد. در بخش سرمایه‌گذاری خارجی هم گزارش سازمان کسب‌وکار ملل متحد (آنکتاد) نشان از کاهش 50 درصدی سرمایه‌گذاری خارجی در کشور دارد.
10ـ ساماندهي 
صندوق‌های بازنشستگی
مشکل اساسی صندوق‌های بازنشستگی ورودی کم و خروجی زیاد است. بدعت نامیمون برداشت دولت‌ها از منابع این صندوق‌ها نیز به منزله تیر خلاص به این صندوق‌ها بوده است. نتیجه چنین روندی ورشکسته‌شدن تعداد زیادی از صندوق‌های بازنشستگی کشور است که از آن به یکی از بحران‌های سال‌های آینده یاد می‌شود و اثرات آن در سال ۱۳۹۶ نیز قابل مشاهده خواهد بود. همچنین راه‌حل‌های خروج از بن‌بست صندوق‌ها در سال ۱۳۹۶ مورد توجه و بحث و تبادل‌نظر خواهد بود. وضعیت بازار بورس، وضعیت تولید ملی و رکود حادث شده، وضعیت کشاورزی، حقوق‌ها و اختلاس‌های نجومی‏، واردات بي‌رويه قاچاق به كشور، افزایش سه برابری بودجه جاری دولت در سال 96در این میان بسیار مهم است.

 قاسم غفوری/  در جهان سراسر بحران که به گفته برخی ناظران سیاسی تداعی‌کننده دوران پیش از دو جنگ جهانی است، یمن را می‌توان سرزمینی نامید که از یک سو با بحرانی‌ترین وضعیت انسانی مواجه است و شیوع وبا و انواع بیماری‌های مرگبار نمودی از آن است و از سوی دیگر شجاع‌ترین و شریف‌ترین مردمان را دارد که در برابر ائتلاف آمریکایی ـ سعودی و شرکای‌شان ایستادگی کرده و تسلیم نشده‌اند. 
بررسی کارنامه یمن نشان می‌دهد، زنجیره‌ای از سناریوها در قبال این کشور طراحی شده است که می‌تواند بر ‌آینده این منطقه تأثیر بسیار داشته باشد؛ به ویژه اینکه ائتلاف آمریکایی ـ سعودی پس از دو سال‌ونیم‌ کشتار و نابودسازی همه زیرساخت‌های این سرزمین توان ادامه جنگ را نداشته است. گفتنی است، بخشی از این تحولات برگرفته از رفتارهای سعودی است. 
این روزها اخباری تأمل برانگیز درباره تحولات یمن و رویکرد عربستان به میانجی‌گری دیگر کشورها به منظور پایان جنگ یمن منتشر می‌شود. سفر مقتدی صدر به عربستان در حالی بود که گفته شد یکی از اهداف آن میانجی‌گری برای پایان جنگ یمن بوده است. از سوی دیگر، برخی منابع از جمله روزنامه «الشرق‌الاوسط» خبر داده‌اند، هیئتی از انصارالله و کنگره مردمی یمن به زودی راهی مسقط، پایتخت عمان خواهد شد که محور آن درخواست عربستان از عمان برای میانجی‌گری است. 
حال این پرسش مطرح می‌شود که چرا عربستان به دنبال چنین رویکردی است و چه اهدافی را در ورای‌ آن دنبال می‌کند؟ در پاسخ می‌توان گفت، بخشی از این وضعیت برگرفته از شکست‌های سعودی در یمن است.
حملات موشکی و توپخانه‌ای ارتش یمن و کمیته‌های مردمی این کشور در مناطق مرزی جازان و نجران افزایش پیدا کرده است و پایگاه نظامی «المعنق» در جیزان را هدف چندین موشک کاتیوشا قرار داده و پایگاه‌های «الدخان»، «المشانق» و «المحطه البیضا» هدف حملات توپخانه‌ای ارتش یمن قرار گرفته است. روند تحولات در حوزه نظامی نشان می‌دهد، اگر سعودی سال‌ها نیز با یمن در جنگ باشد، توان پیروزی ندارد؛ در حالی که دیگر متحدانش نیز حاضر به اعزام نیرو نبوده و گزارش‌ها نشان می‌دهد، سعودی به دنبال آوردن مزدورانی از آمریکای لاتین برای جنگ یمن است. 
نکته مهم دیگر آنکه بن‌سلمان، ولی‌عهد سعودی که با سیاست بحران‌سازی توانست کودتایی آرام علیه ولی‌عهد انجام دهد، اکنون به دنبال تثبیت قدرت در داخل است؛ از این رو به فضای آرامش در بیرون نیاز دارد. بن‌سلمان از یک‌ سو باید چنان نشان دهد که فردی متفاوت با دیدگاه سنتی و جنگ‌افروز سعودی است و از سوی دیگر باید بدون دغدغه خارجی سرکوب و حذف شاهزادگان درونی را اجرایی کند و این امور تنها با برخی رفتارهای تاکتیکی در منطقه محقق می‌شود که البته بخش عمده‌ای از آن برگرفته از ضعف و تزلزل شدید این رژیم در معادلات منطقه‌ای است. 
مواضعی همچون سخنان الجبیر مبنی بر باقی‌ماندن اسد در قدرت، رویکرد سعودی به عراق و مواضع جدید عربستان در قبال ایران را که در نشست سازمان همکاری اسلامی در ترکیه رقم خورد، می‌توان در این چارچوب دانست. 
البته باید در نظر داشت که عقب‌نشینی سعودی از یمن، به معنای پایان بحران‌سازی نخواهد بود؛ چرا که وضعیت کنونی یمن مطلوب آمریکا و سعودی نیست؛ به ویژه اینکه انصارالله بیشترین جایگاه مردمی را دارد. دشمنان یمن برآنند تا سناریوهای دیگری را برای مدیریت توان این کشور اجرا کنند که بخشی از آن رها کردن یمن در وضعیتی است که با بحران انسانی و شیوع بیماری‌های مرگبار مواجه است. نهادهای حقوق بشری و سازمان بهداشت جهانی در گزارش‌های متعددی اعلام کرده‌اند ده‌ها هزار یمنی به بیماری وبا مبتلا شده‌اند و استمرار تأمین نیازهای دارویی فاجعه‌ای انسانی را رقم می‌زند. 
واگذاری امور به امارات، بخش دیگری از سناریوی احتمالی را تشکیل می‌دهد. تحولات میدانی جنوب یمن به گونه‎ای است که امارات می‌خواهد بر بیشتر مناطق جنوبی مهم و راهبردی، مانند عدن و جزیره سقطری و منطقه باب‌المندب و حضرموت مسلط شود. نیروهای آمریکایی و اماراتی بر میادین نفت و گاز استان «شبوه» واقع در جنوب شرق یمن سیطره یافتند و نیروهای نظامی آمریکا وارد فرودگاه شرکت «پترومسیله» در سیئون در استان حضرموت واقع در شرق یمن شدند. 
آمریکایی‌ها در حالی به این مناطق نیروی نظامی اعزام می‌کنند که شواهد امر نشان می‌دهد، بخشی از مناطق تحت حمایت آنها نیز به بازماندگان القاعده و داعش واگذار می‌شود. به عبارتی، آنها برآنند تا گروه‌هایی را که در سوریه و عراق از هم فروپاشیده‌اند، در یمن و البته لیبی و افغانستان سازماندهی کرده تا هم علیه این کشورها به کار گرفته شوند و هم به منزله نیروی ذخیره برای سیاست‌های آینده آمریکا ایفای نقش کنند.
مجموع این تحولات نشان می‌دهد، امارات و آمریکا نقش بازیگران محوری به جای سعودی را در یمن ایفا خواهند کرد که تجزیه یمن بخشی از این رفتار است. تحرکات منصور هادی، رئیس مستعفی و فراری یمنی مبنی بر عدم رویکرد به تعامل با دولت مردمی و تحرکات نظامی که علیه یمن صورت می‌گیرد، چند پاره‌سازی یمن را آشکار می‌کند که بخش منابع آن را در اختیار آمریکا قرار داده و مسئولیت آن را به امارات می‌دهد. 
به هر تقدیر، طراحی‌های صورت گرفته در قبال یمن را می‌توان برگرفته از شکست این کشورها در قبال مقاومت یمن دانست که مشابه شکست صهیونیست‌ها در برابر مقاومت لبنان و فلسطین است. آنانی که گمان می‌کردند در چند هفته می‌توانند کار یمن را یکسره‌ کنند، نه تنها به این امر دست نیافته‌اند؛ بلکه صرفاً در کشتار و گسترش وبا و نابودی زیرساخت‌های آن موفق بوده‌اند و در اجرای سناریوی سلطه بر این کشور ناکام مانده‌اند. اینها اکنون برآنند تا به هر طریق ممکن ضمن فرار از این باتلاق، این شکست را پنهان کنند که رویکرد به میانجی‌گری و تقویت نقش کشوری، همچون عمان و سازمان ملل بخشی از این تحرکات است. 

نگاهی به «ساعت 5 عصر»
 آرش فهیم/ «ساعت 5 عصر» نخستین فیلم سینمایی مهران مدیری از لحاظ محتوایی در ادامه برنامه‌های تلویزیونی وی قرار دارد؛ اما در ساختار و فضایی متفاوت ساخته شده است. دیدن این فیلم برای مخاطب، توأم با بیم و امید است. چون در مقایسه با سایر آثار کمدی سینمای ایران، از وضعیت قابل دفاع‌تری برخوردار است؛ اما با توجه به جایگاه کارگردان این فیلم و توقعی که از او می‌رود، رضایت‌بخش و قانع‌کننده نیست.
«ساعت 5 عصر» داستان یک وکیل دادگستری به نام مهرداد پرهام است که در ابتدای صبح تماسی تلفنی از بانک به او هشدار می‌دهد که اگر تا ساعت پنج عصر قسط وام مسکن خود را پرداخت نکند، خانه‌اش از مالکیت او خارج می‌شود. مهرداد از همان لحظه در تکاپو است تا خود را به بانک برساند؛ اما حوادثی به دنبال هم پیش می‌آیند تا او مسیر چند دقیقه‌ای به بانک را ساعت‌ها طی کند و...
آنچه در نگاه اول درباره این فیلم به نظر می‌رسد، پاک بودن «ساعت 5 عصر» از شوخی‌ها یا موقعیت‌های مبتذلی است که در بسیاری از دیگر آثار کمدی در حال اکران رواج دارد. اینکه در یک فیلم، عنصر طنز نه به مثابه ابزاری برای کاسبی و تجارت، بلکه با هدف انتقال و تولید پیام و معنای اجتماعی به کار رفته، خودش یک ارزش فرهنگی و سینمایی تحسین‌برانگیز است؛ اما نباید منتظر فیلمی سرشار از کمدی و خنده باشید. چون فیلم «ساعت 5 عصر» یک کمدی گروتسک و تاحدودی سیاه است؛ یعنی فیلمی است که بین تراژدی و کمدی نوسان دارد. در جای‌جای فیلم، موقعیت‌هایی ملتهب و استرس‌زا ایجاد شده است که گاهی نفس مخاطب را بند می‌آورند. اینکه مهرداد به طور دائم دچار وضعیت‌هایی ناگوار و سخت می‌شود، بیش از آنکه خنده‌دار باشد، نگران‌کننده و دلهره‌آمیز است. 
پرداختن به مشکلات و فرازونشیب‌های اجتماعی به زبان طنز، مهم‌ترین دغدغه و محور کار مهران مدیری در همه برنامه‌های تلویزیونی او بوده است. از اولین برنامه‌های این طناز با نام‌های «ساعت خوش» و «جنگ 77» گرفته تا آخرین کار وی یعنی «دورهمی» که در حال پخش از سیماست، شاهد واکنش به ناهنجاری‌های رفتاری، اجتماعی و مدیریتی با نگاه انتقادی بوده‌ایم. سریال «پاورچین» محصول سال 81 که بارها از شبکه‌های مختلف سیما بازبخش شده را باید اوج کار مهران مدیری دانست. چون این مجموعه به طور خاص و مشخص به نقد طبقه متوسط پرداخته است. مدیری در این سریال، فضایی برآمده از زمانه و شخصیت‌هایی ملموس را خلق کرده بود.
اما مشکل مهران مدیری در فیلم اولش این است که دقیقاً مشخص نیست که کجا را نشانه گرفته است! فیلمی که با وجود ساختار شسته رفته‌اش، اما گرفتار روایتی چند پاره، نامنسجم و پرگو است. این فیلم در عین حال که به انتقاد از قشر مرفه جامعه می‌پردازد، رفتارهای مردم عادی را هم به چالش می‌کشد؛ اما به آسیب‌شناسی و علت اصلی ناهنجاری‌های هیچ گروهی هم نمی‌پردازد. در عین طعنه و نقد حاکمیت، ضد انقلاب را هم هجو می‌کند و... موضع، دیدگاه و هویت فیلم، مغشوش و نامتعین است. مدیری در یک فیلم 90 دقیقه‌ای سعی کرده تا به هر چیزی که به نظرش رسیده، اشاره‌ای کند، بدون اینکه یک کل و نظام دراماتیک واحد را ایجاد کند.
 بزرگ‌ترین نقطه قوت سریال‌هایی چون «پاورچین» و «شب‌های برره» این بود که دنیای برساخته در این سریال‌ها با وجود خیالی بودن ولی باورپذیر و منطقی است؛ اما بزرگ‌ترین نقطه ضعف «ساعت 5 عصر» درک نشدن و باور دنیایی است که مدیری در این فیلم ایجاد کرده است. ما با اینکه شاهد یک فیلم واقع‌گرا و به اصطلاح رئال هستیم؛ اما آنچه در این اثر به تصویر کشیده شده، ناکجاآبادی است که همه چیز در آن به شکلی غیرمنطقی و اغراق شده به تصویر درآمده است. فقدان منطق و عقلانیت بیش از هر چیز در شخصیت‌محوری فیلم، یعنی مهرداد (با بازی سیامک انصاری) دیده می‌شود. این شخصیت، نوعی گرته‌برداری از مسعود شصتچی در «مرد هزار چهره» است. با این تفاوت که ما در آن سریال، سادگی و بلاهت شصتچی را باور می‌کنیم؛ ولی در فیلم «ساعت 5 عصر» مشخص نیست که چرا مهرداد پرهام تا این حد خام، پخمه و ضعیف است. این مسئله که مهرداد در مقام یک وکیل دادگستری از بدون اشکال بودن تأخیر یک روزه در پرداخت قسط وام، بی‌اطلاع است یا اینکه وقتی می‌بیند راه خروج ماشینش بسته است، به جای اینکه با آژانس برود، حاضر می‌شود پول شارژ همه بدهکاران مجتمع مسکونی را بپردازد، رفتارهایی که با جایگاه و موقعیت او در تضاد هستند.

بررسی ظرفیت‌های داخلی از نگاه سه کارشناس
حسن فلاح/ رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم تنفیذ منتخب دوازدهم تأکید کردند که تحریم البتّه مشکلاتی را برای کشور به وجود می‌آورد، در این تردیدی نیست، اما تحریم‌ها موجب شد که ما چشم‌مان را بر روی امکانات‌مان باز کنیم. خیلی از ظرفیّت‌ها را داشتیم، اما نمی‌دانستیم، از آنها غافل بودیم. وقتی تحریم شدیم، به خود آمدیم؛ نگاه کردیم، ظرفیّت‌های موجود داخلی را پیدا کردیم و از آنها استفاده کردیم. امروز برخلاف میل دشمن و خواست دشمن، ما قوی هستیم؛ از لحاظ سیاسی قوی هستیم، از لحاظ نظامی قوی هستیم، از لحاظ امنیّتی قوی هستیم. امروز جمهوری اسلامی ایران به‌ مراتب قوی‌تر و مقتدرتر از سال‌های اوّل است. البته ما کمبودهای فراوانی داریم، این را از نظر دور نمی‌داریم اما انکار هم نکنیم که ظرفیّت‌های بسیاری هم در اختیار ما است؛ ما می‌توانیم از این ظرفیّت‌های بهره‌برداری ‌نشده و استفاده ‌نشده، استفاده کنیم. شما مسئولان کشور به خصوص دولت دوازدهم که سکّاندار چنین نظام پرظرفیّتی هستید؛ این را بدانید نظام جمهوری اسلامی و کشور عزیز ما یک نظام پرظرفیّت و پرامکان و پراستعداد است؛ این استعدادها را باید دانه‌دانه شناخت و از آنها بهره‌برداری کرد. شما با تکیه‌ بر هویّت انقلابی و با کار جهادی، حمایت مردمی و انبوه سرمایه‌های مادّی و معنوی که امروز در اختیار شماست، می‌توانید کشور را با سه جهت‌گیری پرداختن به مشکلات مردم، تعامل گسترده با جهان و نمایش صلابت و قدرت در برابر هر سلطه‌طلبی، پیش ببرید. برای تبیین بهتر موضوع توجه به ظرفیت‌های نظام به سراغ دکتر محمدمهدی زاهدی، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی، دکتر مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل سیاسی و بین‌المللی و دکتر زهره الهیان، نماینده مردم تهران در دوره هشتم مجلس شورای اسلامی رفتیم و با آنها به گفت‌وگو نشستیم، مشروح این گفت‌وگو در ادامه از نظرتان می‌گذرد.
محمدمهدی زاهدی:
ظرفیت‌هایی داریم 
که به تنهایی جهانی از سرمایه هستند
رئیس کمیسیون علوم و تحقیقات مجلس شورای اسلامی با اشاره به تأکید رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ و مشکل اساسی جامعه امروز که متوجه مسائل اقتصادی و معیشتی می‌شود، از این دریچه ظرفیت‌های نظام را بررسی کرد و گفت: «کشور ما بحمدالله ظرفیت‌های بسیاری دارد؛ مهم‌ترین این ظرفیت‌ها، منابع انسانی جوان، نوآور، فعال و نخبه است که متأسفانه بر روی این سرمایه عظیم به خوبی کار نکرده‌ایم و نتوانسته‌ایم از آنها استفاده بهینه‌ای داشته باشیم. در کنار آن، منابع عظیم تاریخی، مذهبی و تمدنی ما وجود دارد که می‌تواند در مباحث مختلف، به ویژه در مسئله گردشگری مؤثر باشد. ظرفیت‌های بسیار زیادی اعم از منابع خدادادی به صورت معادن و همین طور ظرفیت‌هایی در حوزه نفت و گاز داریم. در کنار اینها ما تاریخ تمدن درخشان، علمای بزرگ و دانشمندان بزرگی در طول تاریخ داشته‌ایم که در جهان سرمشق بوده‌اند. که در حال حاضر هم آن ظرفیت را داریم. اگر به این ظرفیت‌های عظیم که به بخشی از آنها اشاره کردم، توجه کنیم و آنها را به میدان کار بیاوریم، با یک سیاست‌گذاری درست و در کنار آن راهبردهای کاملاً مشخص و عملیاتی نه تنها می‌توانیم بر مشکلات اقتصادی نائل شویم؛ بلکه می‌توانیم بسیاری از مشکلات دیگر را هم مرتفع کنیم.»
وی افزود: ما می‌توانیم توجه ویژه‌ای به حوزه اقتصاد دانش‌بنیان و همین‌طور فناوری‌های نو داشته باشیم و اقتدار خودمان را چند ده برابر کنیم که این اقتدار هم می‌تواند در حوزه‌های دفاعی، نظامی و امنیتی باشد. از سوی دیگر، این توانایی را داریم که در حوزه بزرگ علمی در مباحث بین‌المللی و همین‌طور الهام‌بخشی به ویژه در میان کشورهای همسایه و کشورهای مسلمان جهان تأثیرگذاری داشته باشیم. اگر رهبر معظم انقلاب به ظرفیت‌ها اشاره کردند، من فکر می‌کنم در این قالب بخشی از این ظرفیت‌ها را می‌توان به کار گرفت.» 
زاهدی در پاسخ به این پرسش که یکی از این ظرفیت‌ها ارتباط با کشورهای جهان اسلام و کشورهای منطقه‌ای است، با توجه به کم‌توجهی دولت یازدهم در ارتباط با این کشورها و تمرکز بر کشورهای اروپایی و آمریکایی، دولت دوازدهم باید چه اقداماتی انجام دهد که نظر کشورهای منطقه را در راستای سرمایه‌گذاری بهتر، جلب کند، خاطرنشان کرد: «اگر اقتدار داخلی را زیاد کنیم و به موازات آن حوزه دیپلماسی به معنای عام و عمومی آن، حوزه وزارت خارجه و تعاملات سیاسی بین کشورها و در کنار آن حوزه دیپلماسی اقتصادی، فرهنگی و علمی را توأمان بها بدهیم، به این معناست که توانسته‌ایم ارتباطات گسترده‌ای میان کشورهای همسایه و غیرهمسایه ایجاد کنیم. امکان دارد ما با کشوری همکاری‌های فرهنگی داشته باشیم که در اینجا دیپلماسی فرهنگی اولویت و ظرفیت فرهنگی را افزایش می‌دهیم دارد. کشوری دیگر به استفاده و تبادل مباحث علمی نیاز دارد؛ در اینجا باید دیپلماسی علمی توسعه یابد. همچنین توجه به تقویت و توسعه دیپلماسی‌های دیگر هم مطرح می‌شود. 
دولت‌های قبل در حوزه‌های فرهنگی و علمی از نظر دیپلماسی چندان موفق نبودند. ان‌شا‌ءالله با استفاده از همه ظرفیت‌های درون نظام، با یک برنامه‌ریزی منسجم و فعال‌کردن دیپلماسی‌های مختلف بتوانیم تأثیرگذاری‌مان را هم در منطقه و هم در جهان داشته باشیم.»

 مهدی مطهرنیا: 
تا جایگاه‌شناسی نکنیم
 ظرفیت‌شناسی امکان‌پذیر نخواهد بود
کارشناس ارشد مسائل سیاسی و بین‌المللی در پاسخ به این پرسش که دولت دوازدهم در شرایطی شروع به کار می‌کند که در قبال رفع مشکلات مردم در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با معضلات عدیده‌ای مواجه است، چه تدبیری را باید اتخاذ کند؟ تصریح کرد: «نظام یک مجموعه به هم پیوسته است. وقتی می‌گوییم نظام منظورمان از نظام، یک ساختار معنادار به معنای سیستماتیک آن نیست که تنها چارچوب‌های برونی یک نظام سیاسی را نشان دهد؛ بلکه به ساختاری اشاره دارد که مجموعه‌ای از قدرت‌های مادی و معنوی در یک چارچوب مشخصی به هم مرتبط شده‌اند و هر جزء کارکرد خاص خود را دارد و در مجموع اجزای دیگر را کامل می‌کند. بنابراین ظرفیت‌های نظام به ظرفیت‌های اجزای آن و در مجموع رهبری و مدیریت و ریاست اجزا بستگی دارد. اگر ما به نظام در سطح کلان از منظر ساختار بیرونی و نه ساختار درونی نگاه کنیم، رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران در جایگاه ولی‌ فقیه و فرمانده کل قوا در رأس آن قرار می‌گیرد و سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه در زیرمجموعه آن و سپس ساختارهای دیگر قدرت به صورت زیرشاخه‌های آن به یکدیگر مرتبط می‌شوند. از این رو وقتی می‌گوییم نظام و ظرفیت‌های نظام، با یک مجموعه به هم پیوسته از زیرساخت‌ها مواجه هستیم و این مجموعه به هم پیوسته از زیرساخت‌ها کارکرد خود را انجام می‌دهد و کارکرد دیگران را تکمیل می‌کند.
وی افزود: «اگر هر جزئی از اجزا کارکرد خود را به خوبی انجام ندهد و در کارکرد دیگر اجزاء ورود کند، کارکرد او آرام آرام به یک عامل ایستا و ترمزگونه و حتی تخریب‌ساز در برابر کل ساختار تبدیل می‌شود. بنابراین نمی‌توان با نگاه نظام‌گونه به ظرفیت‌های نظام فقط به دولت یا قوه مقننه یا قوه مجریه یا جایگاه نظام ولایت رهبر معظم انقلاب و... نگریست؛ بلکه باید به نظام به چشم یک مجموعه به هم پیوسته نگاه کرد. لذا اگر می‌خواهیم ظرفیت‌های نظام افزایش پیدا کند، باید نگاه معنادار، تعریف شده و شاخص‌های مشخص به هر یک از سیستم‌های اصلی و فرعی زیرمجموعه‌شان و سیستم‌های اصلی فرامجموعه‌شان داشته باشیم. از این رو دولت به عنوان بخشی از نظام حکومتی مطرح است و اگر سیستم‌ها یا اجزا فرودستی به خوبی کار نکنند، یا خود دولت به درستی رفتار نکند، این ظرفیت‌ها همین طور راکد خواهند بود.
وی درباره اینکه دولت با توجه به تأکید رهبر حکیم انقلاب در مراسم تنفید چگونه می‌تواند ظرفیت‌ها را شناسایی و در مسیر رفع مشکلات مردم، به کارگیری کند، اظهار داشت: «تا جایگاه‌شناسی نکنیم ظرفیت‌شناسی امکان‌پذیر نخواهد بود. هویت دولت باید درست تعریف شود. در ادبیات سیاسی خارج از ایران، دولت به مجموعه یک سیستم گفته می‌شود. وقتی می‌گوییم دولت آمریکا، ترامپ و قوه مجریه مطرح نیست، یک دولتی مطرح است که ترامپ نماینده آن است. اما در ایران می‌گوییم دولت جمهوری اسلامی ایران، دولت رئیس قوه مجریه است.»
مطهرنیا خاطرنشان کرد: «در ایران نظام همان کارکرد دولت را دارد و در رأس نظام خود حضرت آقاست و این‌گونه است که نظام در جمهوری اسلامی ایران اول باید تکلیف خودش را برای ایجاد ظرفیت‌های بارز در این زمینه روشن کند، آیا دولت است یا نظام؟ اگر نظام است به معنای کلیت حکومت و حاکمیت، این کلیت حکومت و حاکمیت در یک جایگاه تعریف شده و اکنون در ادبیات سیاسی جهان است. نمونه بارز این توجه نامه‌های ترامپ به شخص امام خامنه‌ای است، چرا که از نظر دولت‌های بیرون از ایران تا زمان دولت نهم و دهم، به دلایل خاصی رئیس‌جمهور را رئیس‌دولت در ایران می‌دانستند و به عنوان شخص دوم نظام، رئیس‌جمهور بود که نماینده ملت در اوضاع منطقه‌ای و بین‌المللی بود، اما در فرآیندهایی که پیش آمد به گونه‌ای این قدرت جلوه داد که رئیس‌جمهورهایی همچون ترامپ و اوباما در مقام رئیس‌جمهور آمریکا چندین نامه به رهبری جمهوری اسلامی می‌نویسند؛ چراکه ارزیابی آنها این است که تصمیم‌گیرنده نهایی و در واقع تجسم‌بخش هویت و جایگاه دولت به عنوان نماینده اصلی، شخص رهبری است.»
وی اضافه کرد: «این دیدگاه را نباید از نظر دور نگه داشت که اگر ما می‌خواهیم از ظرفیت‌های نظام بهره لازم را ببریم، باید نظام را یک مجموعه به هم پیوسته‌ای بدانیم که نقطه گرهی آن رهبری نظام است. 


زهره الهیان: 
دولت باید توجه جدی
 به ظرفیت‌های درون کشور داشته باشد
نماینده مردم تهران در مجلس هشتم درباره شناسایی و به‌کارگیری ظرفیت‌های داخلی با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ، تصریح کرد: 
«آنچه مسلم است، ظرفیت عظیم نیروهای جوان و با انگیزه است که دولت باید به آن توجه داشته و برای به‌کارگیری آن برنامه مشخص داشته باشد. ظرفیت‌هایی که در قالب‌های مختلف امروز می‌تواند به کمک بیاید. این ظرفیت‌ها اعم از سازمان‌های خصوصی و مردمی به صورت تخصصی در موضوعات مختلف فعال هستند و انگیزه پیشبرد اهداف نظام را در قالب مساجد، سرای ‌محلات و هیئت‌های مذهبی و مؤسساتی دارند که به صورت خودجوش و مردمی اداره می‌شود. ساختارهای دولتی که امروز در نظام به یک بلوغ و رشد مطلوبی رسیده، باید با مدیریت صحیح در خدمت اهداف نظام بیاید و این به تدبیر و مدیریت صحیح نیاز دارد.»
وی افزود: «افزون بر تدبیر، به رویکرد انقلابی و مدیریت جهادی در داخل ساختار نظام نیاز است. تجربه نشان داده است که عقب‌گرد داشته‌ایم و نتوانسته‌ایم با یک رویکرد صحیح و با سرعت و شتاب متناسب با اهداف نظام و انقلاب، امور را پیش ببریم. از این باب نیاز است مسئولان و مدیران در سطوح مختلف این رویکرد انقلابی و جهادی را به کار بگیرند و از انفعال در مقابل غرب پرهیز کنند و به داشته‌های درون نظام و انقلاب فکر کنند که تنها در این صورت است که استفاده بهینه از ظرفیت‌های موجود محقق خواهد شد.»
الهیان در پایان خاطرنشان کرد: «دولت باید یک توازنی در سیاست‌های خود برقرار کند؛ به این معنا که در عین حال که برای جذب مشارکت کشورهای دیگر در امور کشور و جذب سرمایه‌گذاری خارجی برنامه دارد، توجه ویژه و جدی به ظرفیت‌های درون کشور داشته باشد. امروز ما در عرصه تولید و سرمایه‌گذاری، گنجینه‌های عظیمی را در کشور داریم. اگر دولت صرفاً نگاه به بیرون و امید به تأثیرگذاری سیاست خارجی و تعاملات خارجی داشته باشد و توجه به تولیدکننده داخلی و حمایت از تولیدکننده داخلی را مدنظر قرار ندهد، در عرصه پیشبرد اهداف اقتصادی موفق نخواهد بود. از این نظر بسیار مهم خواهد بود که به نیروهای جوان و با انگیزه و تلاشگر در عرصه اقتصادی بها داده شود.


   معصومه درخشان/ رهبر معظم انقلاب سکاندار نظام جمهوری اسلامی با رصد کردن تحرکات دشمنان نظام اسلامی راهبردهای کشورمان را در سخنرانی‌های مختلف ایراد کرده و همه دولتمردان را به رعایت اصول خاص و پرهیز از رفتارهای تحریک‌آمیز دشمنان ملزم می‌کنند.
طی دو سال اخیر یکی از مباحث بسیار مهمی که معظم‌له بر آن تأکید و تصریح کرده و درباره آن هشدار داده‌اند، بحث نفوذ دشمن در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است .
یکی از مهم‌ترین راه‌ها و عرصه‌های نفوذ دشمنان در کشور عرصه اقتصادی است که ایشان به تکرار درباره آن هشدار داده‌اند.
هشدار رهبر معظم انقلاب درباره پروژه نفوذ زمانی بیشتر نمایان می‌شود که طی ماه‌های اخیر «رکس تیلرسون» وزیر خارجه آمریکا گفته است؛ «سیاست ما در قبال ایران پس از مهار کردن توانایی‌های‌شان برای ساخت سلاح هسته‌ای، تلاش برای حمایت از افرادی در داخل ایران است که به تغییر مسالمت‌آمیز رژیم‌شان منجر می‌شود.»
دو سال پیش بود که رهبر معظم انقلاب با رصد کردن اقدامات دشمنان، بحث نفوذ در مراکز مهم و حساس تصمیم‌گیری کشور را مطرح کرده و در 25 شهریور ماه 1394 دو ماه پس از امضای توافق برجام، درباره برنامه دشمن برای نفوذ اقتصادی به کشور فرمودند: «در زمینه‌های اقتصادی چشم‌های بینای مسئولان اقتصادی بایستی باز باشد و مواظب باشند که دشمنان نفوذ اقتصادی پیدا نکنند، چون نفوذ دشمن پایه اقتصاد محکم را متزلزل می‌کند. آنجاهایی که نفوذ اقتصادی کردند، آنجاهایی که توانستند خودشان را بر اقتصاد کشورها و ملت‌ها مثل یک بختک سوار کنند، پدر آن کشورها درآمد.»
با توجه به بیانات و توصیه‌های ایشان درباره نفوذ، یکی از مهم‌ترین عرصه‌های عملیاتی کردن پروژه نفوذ بحث اقتصاد و وابسته کردن اقتصاد کشور به آنها است.
آمریکا در جایگاه دشمن درجه یک نظام جمهوری اسلامی درصدد است از وضعیت ضعیف اقتصادی در کشور به نفع خود بهره‌برداری کرده و پروژه نفوذ را به راحتی عملیاتی کند.
در این زمینه به نظر می‌رسد واردات بی‌رویه به نوعی کشور را از نظر اقتصادی وابسته می‌کند و اقتصاد واردات‌محور زمینه را برای سوء‌استفاده‌کنندگان فراهم می‌آورد.
بر اساس آمار، ۶۰ درصد میزان واردات ایران محدود به پنج کشور است و در نتیجه ما واردات متنوعی نیز نداریم و این موضوع نیز سبب می‌شود از نظر اقتصادی به کشورهای خاص محدود شویم.
آنچنان که در پایگاه اطلاع‌رسانی اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی ایران به نقل از گمرک جمهوری اسلامی ایران آورده شده است: «در صدر فهرست صادرکنندگان کالا به ایران در سال 1395 باز هم نام چین با صدور 10 میلیارد و 753 میلیون دلار کالا به چشم می‌خورد.
دیگر کشورهای عمده صادرکننده کالا به ایران به ترتیب امارات با 6 میلیارد و 407 میلیون دلار، کره جنوبی با ۳ میلیارد و 460 میلیون دلار و ترکیه با 2 میلیارد و 738 میلیون دلار بودند. آلمان نیز با 2 میلیارد و537 میلیون دلار‌ صادرات کالا به جایگاه پنجم بسنده کرد.
در مقام مقایسه طی سال‌های اخیر هم باید گفت؛ سال 1392 ( نخستین سال فعالیت دولت یازدهم) میزان واردات ایران به 49 میلیارد و 709 میلیون دلار رسید و 41 میلیارد و 848 میلیون دلار انواع کالا صادر شد. 
مقایسه واردات و صادرات کشور در سال 1392 نشان می‌دهد تراز تجاری ایران منفی ۷ میلیارد و 861 میلیون دلار بود.
در سال 1393 (سال دوم دولت یازدهم) میزان واردات ایران به ‌53 میلیارد و 569 میلیون دلار رسید و 50 میلیارد و 561 میلیون دلار انواع کالا به سایر کشورها صادر شد. 
در این دوره اگرچه ارقام واردات و صادرات غیر نفتی کشور بسیار نزدیک بود، اما در نهایت کارنامه تجارت خارجی ایران با ۳ میلیارد و ۸ میلیون دلار کسری تراز تجاری بسته شد.»
حمایت نکردن از بنگاه‌های اقتصادی خرد، نبود کارگاه‌های کوچک خانگی، وابستگی شدید به اقتصاد تک‌محصولی، متکی بودن صرف بر واردات، عدم بازاریابی و عدم صادرات محصولات تولید داخل، نداشتن ارتباط با دیگر کشورها و... جزو مواردی است که به اقتصاد کشور ضربه زده است و وابستگی شدید اقتصادی را به دنبال دارد.
در صورت وابستگی کشور است که دشمن از شکاف ایجاد شده به نفع خود بهره‌برداری کرده و با استفاده از عوامل داخلی پروژه نفوذ را پیاده‌سازی می‌کند.
از سوی دیگر، اقتصاد ایران به دلیل تک‌محصولی بودن و وابستگی شدید به نفت بسیار شکننده بوده و به شدت تحت تأثیر عوامل و شاخصه‌های بین‌المللی قرار می‌گیرد و نوسان قیمت نفت در بازارهای جهانی تأثیر مستقیمی بر شاخص‌های اقتصاد ایران دارد.
باید گفت اقتصاد ایران به یک تحول زیرساختی برای افزایش مقاومت خود در برابر تحریم‌های خارجی نیاز دارد، تحریم‌هایی که به بهانه فعالیت هسته‌ای ایران ناجوانمردانه بر بدنه اقتصاد کشورمان تحمیل شده است.
رهبر معظم انقلاب با درک این موضوعات و کاهش وابستگی به اقتصاد مبتنی بر نفت راهکار مقابله با نفوذ اقتصادی دشمن را اقتصاد مقاومتی دانسته و بر عملیاتی کردن اهداف اقتصاد مقاومتی و حضور آحاد مردم در عرصه اقتصاد تأکید می‌کنند.
به عنوان مثال اجرای طرح کارگاه‌های زودبازده و خانگی بهترین شیوه تحقق اقتصاد مقاومتی می‌تواند باشد. در چنین حالتی است که دشمنان نمی‌توانند تهدیدی برای اقتصاد ایران باشند.
تقویت بنیه اقتصادی کشور با روش‌ها و راهکارهای مختلف و با بهره از ظرفیت و موقعیت‌های منطقه‌ای ایران در عرصه بین‌الملل می‌تواند موجب تقویت اقتصاد کشور شود.
کارشناسان اقتصادی معتقدند بخشی از پروژه نفوذ در کشورها توسط طیف خاکستری در آن کشور انجام می‌شود.
به نظر می‌رسد برای عملیاتی کردن پروژه نفوذ در ایران، آمریکا بر روی گروه خاکستری سرمایه‌گذاری می‌کند؛ بنابراین دولتمردان و مسئولان کشور نباید از این طیف خاکستری جامعه غافل شوند.

 مهدی امیدی/ تولید نماهنگ «مدافع وطن و حرم» را باید آغاز جدی ساخت نماهنگ و موسیقی با محوریت قهرمانان امروز سرزمین‌مان دانست. این نماهنگ که مرکز فرهنگی ـ رسانه‌ای صبا آن را تولید کرده است، درباره شخصیت سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران است؛ فرمانده‌ای که یکی از نقاط عطف جبهه مقاومت، به ویژه در تقابل با داعش و گروه‌های تکفیری محسوب می‌شود.
این اثر با صدای علیرضا بیرانوند و ترانه عارفه دهقانی، همراه با تصاویری کمتر دیده شده از حاج قاسم در یک محدوده زمانی کوتاه، اما گویا، این اسطوره را وصف می‌کند. گفتنی است، نماهنگ ابزاری قوی و تأثیرگذار است که متأسفانه در کشور ما کمتر از آن استفاده می‌شود. ویژگی منحصربه‌فرد نماهنگ، امکان تولید سریع و ارزان آن است؛ چون ساخت فیلم هم زمان زیادی می‌برد و هم هزینه بسیاری صرف می‌کند؛ اما یک نماهنگ را می‌توان به سرعت و با حداقل هزینه ساخت. به همین دلیل هم از این قالب به منزله رسانه‌ای برای واکنش سریع و تأثیرگذار یاد می‌شود که در همه جا نیز امکان پخش دارد؛ برای نمونه در فواصل برنامه‌های تلویزیونی یا همایش‌ها و همچنین در سینماها پیش از اکران فیلم‌ها می‌توان چند دقیقه‌ای را به پخش این آثار اختصاص داد.
ساخت نماهنگ‌های هنرمندانه و شورانگیز درباره قهرمانان مقاومت در لبنان بسیار رواج دارد. حزب‌الله لبنان سال‌هاست که در این زمینه می‌درخشد. گروه سرود مقاومت اسلامی لبنان بارها سرودها و نماهنگ‌هایی را درباره امام خامنه‌ای، سیدحسن نصرالله، عماد مغنیه و ... ساخته است.
«مدافع وطن و حرم» که اشاره‌ای غیرمستقیم به سخن رهبر معظم انقلاب دارد مبنی بر اینکه مدافعان حرم، مدافعان کشور هم هستند، به نماد اصلی جریان دفاع و مقاومت، یعنی قاسم سلیمانی می‌پردازد. نقطه قوت این نماهنگ، افزون بر نمایش تصاویر کمتر دیده شده از حاج‌قاسم(مانند تصاویر حضور وی در جمع کودکان سوری یا فرزندان شهدای مدافع حرم)، هماهنگی شعر و تصویر است؛ برای نمونه وقتی شعر به دلرحمی سردار اشاره می‌کند، تصاویر مهرورزی سلیمانی نمایش داده می‌شود و وقتی درباره خشم او گفته می‌شود، نگاهی که دشمنان را از هم فرو می‌پاشد، به تصویر در می‌آید.
باید افزود، شعر و موسیقی این نماهنگ هر دو در عین برخورداری از ساختاری مستحکم و اصولی، برای مخاطب عام ساده و قابل فهم هستند. نکته مهم این است که مخاطب اصلی نماهنگ‌ها، نوجوانان و جوانان هستند و «مدافع حرم و وطن» هم به درستی با درک این مهم، همین قشر از مردم را هدف گرفته است. تولید نماهنگ درباره فرمانده مدافعان حرم، باید آغاز راهی برای خلق این‌گونه آثار درباره قهرمانان امروز ما باشد. دوران ما، زمانه ظهور و شکوفایی دوباره پهلوانانی است که هر یک اسطوره‌ای چون رستم هستند؛ اما باید هنرمندانی پا به میدان بگذارند تا فردوسی‌وار این پهلوانان را در تاریخ و برای مردم اکنون و آینده روایت کنند.

در گفت‌وگوی صبح صادق با مسئول اداره خدمات کارکنان معاونت نیروی انسانی سپاه مطرح شد
 حسن ابراهیمی /  موضوع کارت‌های یکسان‌سازی از اواخر سال گذشته و از ماه‌های پیش همواره مورد پرسش مخاطبان هفته‌نامه در ستون روی خط بود. با توجه به این موضوع برای پیگیری مسئله پس از جست‌وجو و کاوش‌های فراوان در بنیاد تعاون سپاه و معاونت نیروی انسانی توانستیم با سرهنگ مجید رجبی، مسئول اداره خدمات کارکنان معاونت نیروی انسانی سپاه در این باره گفت‌وگو کنیم. بحث کمّ و کیف موضوع یکسان‌سازی در سپاه، برنامه‌های جاری و اعتبارات این موضوع و نیز خدماتی که در آینده قرار است مبتنی بر کارت یکسان‌سازی ارائه شود، در این گفت‌وگو مطرح شده که در ادامه نظر شما را به آن جلب می‌کنم.

*لطف ابتدا یک تاریخچه از وضعیت یکسان‌سازی در سپاه بفرمایید.
موضوع یکسان‌سازی در واقع بحث استفاده از رستوران‌ها برای کارکنان سپاه بود تا بتوانند با مبلغ یارانه‌ای که به هر خانواده اختصاص داده می‌شود، به صورت دوره‌ای از خدمات رستوران‌ها استفاده کنند. این موضوع به نیروی زمینی سپاه برمی‌گردد که در سال 76 مجموعه طلائیه در تهران را تأسیس کرد که در آن زمان این خدمات در طلائیه خاص نیروی زمینی سپاه بود؛ اما در سال 82 کار به بنیاد تعاون سپاه واگذار شد و در آن سال برای همه نیروهای سپاه کارتی صادر شد و مؤسسه لاله مدیریت این کار را برعهده داشت تا امروز هم که در کل کشور و تمام پاسداران شاغل، پیشکسوتان بازنشسته، خانواده شهدای سپاه و نیز ایثارگران سپاه در شمول خدمات این موضوع هستند و در کل کشور تالارها، رستوران‌ها و هتل‌های زیارتی و سیاحتی سپاه طرف قرارداد می‌توانند از این کارت استفاده کنند. در معاونت نیروی انسانی این کار برعهده خدمات کارکنان است و این مجموعه چند سالی است که دو قسمت شده و در بخش فعالیت‌های اجرایی خدمات کارکنان مرکز خدمات کارکنان فعال است و در بخش سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی اداره خدمات کارکنان که ما امروز در این اداره در خدمت عزیزان هستیم و خدمت‌گذاری می‌کنیم.

*یکی از مشکلاتی که درباره خدمات یکسان‌سازی از سوی مخاطبان ما مطرح می‌شود، مسئله سوختن سهمیه‌ها و نیز نبود رستوران‌های یکسان‌سازی در مناطق مأموریتی است که عملاً استفاده از این کارت را ناممکن می‌کند. در این باره توضیح دهید.
در زمینه استفاده از خدمات یکسان‌سازی در مناطقی که نیروهای ما به تعدادی نباشد که بتوان برای آنها در این مناطق چنین خدماتی داشت، در سال گذشته تصمیمی اتخاذ شد. گفتنی است، براساس تصمیم اتخاذ شده اولاً سهمیه این عزیزان نمی‌سوزد و قابل استفاده است؛ دوماً ما خدمات را به هتل‌ها و تالارها و مجموعه‌های خدماتی زیارتی و سیاحتی خود تسری داده‌ایم. به این صورت که کارکنان و مشمولان دارنده کارت یکسان‌سازی می‌توانند یارانه تخصیصی خود را افزون بر رستوران‌ها، در هتل‌ها، تالارها و مراکز اقامتی زیارتی و سیاحتی سپاه یا طرف قرارداد در موضوع یکسان‌سازی استفاده کنند. در واقع، اختیار به فرد داده شده است تا خودش خدمات را انتخاب و از یارانه استفاده کند؛ یعنی همه دارندگان کارت یکسان‌سازی و به ویژه نیروهایی که در مناطق مأموریتی خود رستوران‌های سپاه با طرف قرارداد در طرح یکسان‌سازی ندارند، می‌توانند از این سهمیه در سفرهای خود استفاده کنند. مجموعه رستوران‌هایی که در طرح یکسان‌سازی هستند، بیش از یک سوم برای سپاه است و مابقی طرف قرارداد هستند و اگر در منطقه‌ای این رستوران‌ها وجود ندارد، بیشتر به دلیل نداشتن صرفه اقتصادی است.

*موضوع میزان مبلغ یارانه یکسان‌سازی برای امسال جزء مسائلی است که همواره مخاطبان نشریه و مجموعه دارندگان کارت‌های یکسان‌سازی درباره آن می‌پرسند. چه اتفاقی برای این کارت افتاده و علت آن چیست؟
مشکل اصلی در این زمینه مربوط به اعتباراتی است که به این طرح‌ها اختصاص پیدا می‌کند. امسال بر اساس اعتبارات اختصاص یافته، سهم هر نفر به صورت ماهیانه سه هزار تومان شده و در مناطق عملیاتی و واجد شرایط خاص هم سهم ماهیانه هر نفر چهار هزار تومان است که این از ابتدای امسال اجرا شده و سال‌های گذشته یکسان بوده است؛ برای نمونه سال 95 برای هر نفر شش هزار تومان و سال 94 هم برای هر نفر چهار هزار تومان در ماه بوده است. پس مسئله اصلی درباره این موضوع اعتباراتی است که اختصاص داده می‌شود. البته با پیگیری‌های انجام شده و گردش کاری که خدمت فرمانده محترم کل سپاه ارسال شده و در حال انجام است، سعی داریم مبلغی بر این بودجه اضافه کنیم تا بتوانیم مقدار بیشتری به صورت ماهیانه به این امر اختصاص بدهیم. امیدواریم با مراجعاتی که عزیزان به فرماندهی سپاه داشتند و نیز پیگیری‌هایی که در حال انجام است، بتوانیم تخصیص اعتبارات را اصلاح کنیم تا رضایت کارکنان و خانواده محترم آنها جلب شود.
یک نکته هم اینجا وجود دارد و آن، اینکه ما برای اینکه حداقل قیمت ممکن را در خدمات رستوران‌ها لحاظ کنیم، ابلاغ کرده‌ایم که فعالیت رستوران‌ها نباید سودده باشد؛ بلکه باید بر اساس قیمت تمام شده خدمات ارائه دهند تا قیمت‌ها کمی کاسته شود.

* با توجه به اینکه کارت‌های یکسان‌سازی قدیمی شده و به صدور کارت جدید نیاز است؛ همچنین می‌توان در فضای امروز مبتنی بر فناوری اطلاعات کارهای جدیدی هم انجام داد، چه برنامه‌هایی برای آینده دارید؟
در این بخش ابتدا با بانک انصار در حال مذاکره هستیم تا خدمات را مبتنی بر خدمات این بانک ارائه کنیم. از سویی چون آمار کارکنان و خدمات دادن به آنها جزء مسائل طبقه‌بندی است و قرارداد بستن ما با آنها نمی‌تواند مبتنی بر ارائه اطلاعات کارکنان باشد؛ از این رو در توافقاتی که در آینده با بانک انصار می‌شود، قصد داریم با مراکز فروشگاهی قرارداد ببندیم تا بر اساس دستگاه‌های کارت‌خوان بانک انصار دارندگان کارت‌های یکسان‌سازی بتوانند با تخفیف‌های ویژه از این فروشگاه‌ها خرید کنند.

چرایی انتشار اسناد کودتای ۲۸ مرداد در گفت‌وگو ی صبح صادق با دکتر موسی حقانی
مجتبی برزگر/ وزارت خارجه آمریکا برای نخستین بار کتاب اسناد مرتبط با کودتای ۲۸ مرداد را که به سرنگونی دولت محمد مصدق منجر شد، منتشر کرده است. این اسناد وقایع سال‌های ۱۹۵۱ تا 1954 میلادی را بررسی می‌کند و حوادث پیش از کودتا، عملیات سرنگون کردن مصدق و نیز وقایع پس از آن را در بر می‌گیرد. وزارت خارجه آمریکا در سال گذشته میلادی ـ در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما و تصدی جان کری بر این وزارتخانه ـ اجازه انتشار این کتاب را نداده بود. وزارت امور خارجه آمریکا در سال 1989 میلادی کتاب اسناد مربوط به روابط ایران و دولت دوایت آیزنهاور را منتشر کرد که اسناد کودتا در آن گنجانده نشد. آن اقدام بحث‌برانگیز اعتراضات زیادی را در پی داشت. به همین علت در سال 1992 کنگره آمریکا، وزارت امور خارجه را موظف کرد تاریخ دیپلماسی ایالات متحده را به ‌طور «جامع، دقیق و قابل اعتماد» چاپ کند. وزارت خارجه همچنین پذیرفت که نسخه تکمیل‌شده‌ روابط ایران و آمریکا در دهه 1950 میلادی را انتشار دهد. پیش از این در سال 2013 میلادی نیز سازمان سیا، با خارج کردن اسنادی از طبقه‌بندی محرمانه به نقش خود در آن کودتا اعتراف کرده بود. این اسناد حرف ‌و حدیث‌هایی از جنس تخریب آیت‌الله کاشانی به همراه داشت که حتی به حذف نام این بزرگوار از خیابان‌های تهران به دست جریان دوم خرداد، منجر شد. از این رو به سراغ دکتر موسی حقانی استاد دانشگاه و معاون پژوهشی مؤسسه مطالعات تاریخ ایران رفتیم و با وی در این باره به گفت‌وگو نشستیم. مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:
*می‌دانید که وزارت خارجه آمریکا اسنادی را منتشر کرده و طوری القا می‌کند که گویی آیت‌الله کاشانی با کودتاچی‌ها همدست بوده است، بفرمایید آیا این اسناد حرف‌های جدیدی برای گفتن دارد و چقدر قابل اتکاست؟
اين‌ سند به آن معنای رایجی که ما از اسناد سراغ داریم، نیست. به اصطلاح، بیانگر یک رخدادی باشد که قطعاً رخ داده و سایر منابع و اسناد هم آن را تأیید کنند. اینها اغلب گزارش‌هایی است که سفارت آمریکا برای وزارت خارجه‌شان و مقامات مسئول‌شان ارسال می‌کنند و البته بخشی از اسناد سازمان سیا در میان اسناد منتشر شده، وجود دارد که آن اسناد به طور گسترده سانسور شده است، چیزی حدود ۸۰۰ مورد سانسور در میان این گزارش‌های منتشر شده داریم که شامل اسامی افراد و روش‌های دخالت و براندازی می‌شود. اتفاقاً در ماجرای 28 مرداد دو موضوع خیلی مهم است؛ اینکه هم ما بتوانیم شبکه‌ها و افراد عضو شبکه‌ها را بشناسیم و هم اینکه بتوانیم روش‌های نفوذ، براندازی و نحوه براندازی آنها، از بین بردن اعتماد عمومی و ناامید کردن مردم نسبت به آینده را به دست بیاوریم تا از تکرار اتفاقات در آینده جلوگیری شود. بنابراین برای اسنادی که این بخش‌ها را ندارند، هیچ ویژگی قائل نیستیم و چیزی به دانسته‌های ما درباره کودتای 28 مرداد اضافه نمی‌کند. البته نفس انتشار آن خوب است و اگر در کنار دیگر منابع قرار بگیرد و صحت‌سنجی شود، خیلی مهم است؛ چرا که صحت‌سنجی ادعاها از اهمیت بسزایی برخوردار است و باید در قالب یک گزارش به آن نگاه شود. در میان این اسناد آمده که ما باید فلان کار را انجام بدهیم، اما هیچ سندی نیست که تأیید کند این کار انجام شده و آیا اینها توانسته‌اند با آن فردی که نام برده‌اند ملاقاتی داشته باشند، یا طرح پیشنهادی خودشان را به جایی رسانده‌ باشند.
در ارتباط با آیت‌الله کاشانی هم هیچ طرح تازه‎ای موجود نیست، تنها اتهامی که به آیت‌الله کاشانی از همان سال‌های کودتا زده می‌شد، تکرار شده است. منتهی مخالفان آیت‌الله کاشانی اکنون که بیش از یک ماه از انتشار این اسناد می‌گذرد، وقتی این اسناد را مرور می‌کنند، تنها روی این نکته تأکید دارند که باید از اختلاف میان آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق استفاده کرد، این می‌تواند درباره دکتر مصدق هم صادق باشد؛ باید از اختلافات دکتر مصدق با آیت‌الله کاشانی نیز استفاده کرد. آیا این امر به معنای همکاری در کودتاست؟ دو شخصیت با دو موضع و دو خاستگاه در یک مقطعی با یکدیگر همکاری داشته‌اند و احتمال دارد در خلال همکاری با یکدیگر اختلاف پیدا بکنند. حالا اگر یک فرد بخواهد روی این اختلاف مانور بدهد و از این روزنه‌ها بهره گیرد، به معنای همیاری و همکاری در کودتا تلقی نمی‌شود. یا اینکه چرا آیت‌الله بروجردی دخالت جدی‌تری در ماجراهای نفت نکرده، در حالی که باز همین سؤال را از آنهایی که می‌خواهند تأکید کنند که در این اسناد مواردی نشان می‌دهد آیت‌الله کاشانی با کودتاچی‌ها همکاری کرده، داشته باشیم، البته این پرسش را از دکتر مصدق و جبهه ملی هم بپرسیم که چرا خود دولت مستقر و نخست وزیر مستقر که شهربانی، رادیو و ابزار روابط عمومی را در دست داشت خودش از اینها استفاده‌ای نمی‌کند تا جلوی کودتا را بگیرد، یا مردم را به مقابله دعوت کند. به نظر می‌رسد اینها شانتاژهایی است که صورت می‌گیرد و به یقین هدف اصلی‌ آنها هم پس از گذشت 50 سال از کودتا و آن ماجراها، آیت‌الله کاشانی نیست، چون، هم دکتر مصدق و هم آیت‌الله کاشانی از دنیا رفته‌اند و آن ماجرا تمام شده است؛ آنها بیشتر می‌خواهند وجهه روحانیت و مرجعیت مبارز و سیاسی را که در مقابل استعمار ایستاده را خراب کنند.

*آیا از دل این اسناد اطلاعات جدیدی به تاریخ‌نگاری 28 مرداد اضافه شده است؟
ما اغلب این اطلاعات و حتی بیشتر از اینها را در منابع داخلی خودمان داریم و اینها یک سری از مکاتباتی است که تاکنون در دسترس نبوده و برای هماهنگی‌های لازم به منظور انجام کودتا، گزارش‎هایی را از ایران آورده و به بحث‌های مهمی اشاره نکرده است. مثلاً شاپور ریپورتر و نقش او در کودتای 28 مرداد، شبکه دِدَم و نقش آن در کودتای 28 مرداد؛ چراکه می‌دانید شبکه ددم یک شبکه فراملیتی صهیونیستی است که گردانندگان اصلی آن اسدالله علم و شاپور ریپورتر بودند. اتفاقاً این شبکه کار هماهنگی بین جیم سرویس و سازمان سیا را در انجام کودتای ایران مدیریت کرد که هیچ اثری از این موارد و نقش جرج کنیان در کودتای 28 مرداد، نیست.

*آیا هنوز اسناد دیگری از کودتای 28 مرداد در دست وزارت خارجه یا سازمان امنیتی آمریکا وجود دارد؟
هم آمریکا و هم انگلیس تاکنون اسناد عملیاتی کودتا را منتشر نکرده‌اند. البته به تازگی آمریکایی‌ها در همین دو سه روز پس از انتشار 1007 صفحه، چند سند دیگر منتشر کردند تا نشان بدهند پیشنهاددهنده در مشارکت کودتا، انگیسی‌ها بودند. فکر می‌کنم پس از انتشار آن به این نتیجه رسیدند که اگر این اسناد با چنین اندیشه‌ای باقی بمانند، آنها عامل اصلی کودتا معرفی می‌شوند و نقش شریک‌شان کم‌رنگ می‌شود؛ موضوعی که انگلیسی‌ها همیشه سعی دارند آن را کم‌رنگ نشان بدهند. به همین دلیل دو سه سند دیگر منتشر شد که نشان می‌دهد انگلیسی‌ها به آمریکایی‌ها پیشنهاد دادند که این دو سند قرار بود با همین 1007 صفحه منتشر شود، اما نشد. حالا احتمالاً به این نتیجه رسیده‌اند که باید پای شریک‌شان را هم به میدان بکشند؛ خود این دو سندی که منتشر شده، نشان می‌دهد آمریکایی‌ها بخش‌های مهمی از اسناد را سانسور کرده و نیاورده‌اند؛ از جمله می‌توان به اسنادی اشاره کرد که شرح عملیات کودتاست و بسیار اهمیت دارد، اما آمریکایی‌ها حدود 20 سال است که از انتشار این اسناد طفره می‌روند. انگلیسی‌ها که اصلاً صحبتی در این زمینه نمی‌کنند و قطعاً اسناد مهمی از کودتای 1332، 1299 که رضاخان را روی کار آورد و همین‌طور مشروطه وجود دارد هنوز در آرشیوهای انگلیس باقی است و منتشر نشده است.

*در کشور ما نسبت به نشر این اسناد از نظر تخریب آیت‌الله کاشانی در فضای سیاسی کشور بحث‌هایی مطرح شد تا جایی که برخی از فعالان سیاسی جریان دوم خرداد مدعی شدند اسم آیت‌الله کاشانی را از خیابان‌های تهران حذف کنند، به نظر شما این نگرش‌ها و رویکردها چگونه ایجاد می‌شود؟
این مسئله به کوته‌فکری و کوته‌نظری افرادی برمی‌گردد که این حرف‌ها را می‌زنند و این‌گونه شتاب‌زده موضع‌گیری می‌کنند. جالب این است کسانی که الآن نه، بلکه سال‌هاست در جمهوری اسلامی دنبال رابطه با آمریکا هستند، وقتی به ماجرای کودتای 28 مرداد می‌رسند، به آیت‌الله کاشانی ایراد می‌گیرند که بر اساس یک سری توهمات و ادعاهایی که هیچ‌وقت به اثبات نرسیده، این اتفاق می‌افتد؛ چرا که همواره بر این باورند که آیت‌الله کاشانی با آمریکایی‌ها همکاری کرده است؛ جریانی که خودش سال‌هاست به دنبال باز کردن پای آمریکا به کشور بوده است؛ از این رو اگر این موضوع صحت هم داشته باشد، چرا آنها باید خوشحال باشند و دنبال تغییر نام خیابان باشند؟ من این اتفاق را به دنبال همان تخریب مرجعیت و روحانیت شیعه قلمداد می‌کنم که در تاریخ معاصر ایران مؤثر بوده و در مقابل استکبار و استعمار ایستاده و بابت این ایستادگی مدام هزینه می‌دهد؛ یعنی در واقع از آبرو و جان‌شان هزینه داده‌اند. طبیعی است که استکبار دست از سر روحانیت مبارز شیعه برنمی‌دارد و مدام درصدد تخریب و کاستن قدرت و توانمندی‌هایش است؛ همچنین به دنبال گرفتن انتقام از جریانی است که تا همین الآن هم سبب شده است منافع آنها در ایران، منطقه و در جهان با چالش رو‌به‌رو شود.

*به نظر شما مهم‌ترین عامل پیروزی کودتای 28 مرداد و شکست نهضت ملی نفت چه بود؟
به نظر من، مهم‌ترین عامل شکست جنگ نرم آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها علیه جریان ملی شدن صنعت نفت است و اینکه گروه‌ها، جریان‌ها و رهبران اسیر این جنگ نرم شدند و نتوانستند آن ورطه‎هایی را که آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها برای نهضت تعبیه کرده بودند، تشخیص بدهند؛ این جدی‌ترین عامل است، یعنی اگر شما  به روز کودتا نگاه کنید، هیچ تکاپوی جدی نظامی صورت نگرفته که بخواهد به ساقط کردن یک دولت منجر بشود؛ آن هم دولت دکتر مصدق که به واسطه پشتیبانی آیت‌الله کاشانی و مردم یک موقعیت خوبی داشت. 13 ماه پیش از این اتفاق، یعنی 30 تیر 1331 آیت‌الله کاشانی مردم را به صحنه دعوت می‌کند و دکتر مصدق را به قدرت برمی‌گردانند و همه نقشه‌های انگلیس و آمریکا و دربار را نقش بر آب می‌کنند. به نظر می‌رسد، اینها بیشتر در تدارک گسترده جنگ نرم و جنگ روانی توانستند اعتماد جامعه را نسبت به رهبران سرد کنند. باید افزود، اختلاف خود رهبران به این ماجرا کمک کرد و موجبات ناامیدی را نسبت به آینده کشور فراهم آورد. دل بستن به کمک آمریکایی‌ها شبب شد آن توانمندی‌های داخلی و تلاش برای انسجام داخلی کمتر مورد توجه قرار بگیرد؛ از این رو وقتی آمریکایی‌ها به درخواست وام دکتر مصدق و حمایت او از آنها در مقابل انگلیسی‌ها توجه نکنند، یک بحران جدی دولت و جامعه را در بر بگیرد. البته شبکه‌هایی که آمریکایی‌ها در مطبوعات، مجلس، بازار و در بین رجال سیاسی در اختیار داشتند، به طور گسترده کار می‌کردند؛ کار آنها این بود که در کشور با انجام قتل‌های گوناگون ایجاد ناامنی کنند که ظاهر آن عادی بود، اما نوعی ناامنی را به مردم القا می‌کرد.

*شیوه‌هایی که آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها برای سرنگونی دولت مصدق به کار بردند، چقدر برای امروز در تضعیف نظام جمهوری اسلامی به کار گرفته می‌شود؟
در این چهار دهه انقلاب همین تحرکات در جمهوری اسلامی نیز صورت گرفته است و آمریکایی‌ها و غربی‌ها با ظرفیت بیشتری نسبت به آن دوره نهضت ملی شدن صنعت نفت در عرصه جنگ نرم حضور پیدا کرده‌اند. آن وقت این شبکه‌های اجتماعی، پایگاه‌ها و ماهواره‌ها که الآن فعال هستند، در دسترس نبود؛ این در حالی است که در حال حاضر یک هجمه‌ای نسبت به انقلاب اسلامی از سوی همین شبکه‌ها صورت می‌گیرد. به نظرم آنها اعتماد مردم نسبت به مسئولان را نشانه گرفته‌اند و ایجاد دوگانگی را به طور جدی در دستور کار دارند تا جامعه را دوقطبی کنند و به این ترتیب ناکارآمدی نظام را نشان بدهند یا به‌هم‌ریختگی اجتماع را بزرگنمایی کنند. از همه مهم‌تر درصدد ناامید کردن مردم نسبت به آینده کشور و تداوم مشی و روش انقلابی هستند. به عبارتی، آنها قصد دارند به نوعی جامعه ایرانی را به سمت تسلیم سوق دهند.