پروردگارا!
یاری‌ام کن تا امروز آغازی باشد 
برای رؤیاهای نیمه‌تمامم
امروز تحول را به خانه دلم مهمان کن 
امروز آغاز را بر من جاری ساز 
بگذار امیدم جوانه زند
امروز از نو آغاز می‌کنم 
راهی را که در نیمه بازگشتم 
از تو می‌خواهم راهنما و راهبرم باشی 
بی‌همتایم! کنارم باش...

امام علی(عليه‌السلام) فرمودند: گاه چيزى را (از خدا) مى‌خواهى اما به تو داده نمى‌شود، اما دير يا زود بهتر از آن به تو داده مى‌شود، يا برای آنچه خير و مصلحت تو در آن است از برآورده شدن خواسته‌ات دريغ مى‌شود؛ چرا که اگر خواسته‌ات برآورده شود به نابودى و تباهى دين تو مى‌انجامد، پس، چيزى بخواه كه زيبايى و نیکی‌اش برايت مى‌ماند و پيامد سوئى ندارد.
نهج‌البلاغه، نامه 31

 مهدی امیدی/ تولید نماهنگ «مدافع وطن و حرم» را باید آغاز جدی ساخت نماهنگ و موسیقی با محوریت قهرمانان امروز سرزمین‌مان دانست. این نماهنگ که مرکز فرهنگی ـ رسانه‌ای صبا آن را تولید کرده است، درباره شخصیت سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران است؛ فرمانده‌ای که یکی از نقاط عطف جبهه مقاومت، به ویژه در تقابل با داعش و گروه‌های تکفیری محسوب می‌شود.
این اثر با صدای علیرضا بیرانوند و ترانه عارفه دهقانی، همراه با تصاویری کمتر دیده شده از حاج قاسم در یک محدوده زمانی کوتاه، اما گویا، این اسطوره را وصف می‌کند. گفتنی است، نماهنگ ابزاری قوی و تأثیرگذار است که متأسفانه در کشور ما کمتر از آن استفاده می‌شود. ویژگی منحصربه‌فرد نماهنگ، امکان تولید سریع و ارزان آن است؛ چون ساخت فیلم هم زمان زیادی می‌برد و هم هزینه بسیاری صرف می‌کند؛ اما یک نماهنگ را می‌توان به سرعت و با حداقل هزینه ساخت. به همین دلیل هم از این قالب به منزله رسانه‌ای برای واکنش سریع و تأثیرگذار یاد می‌شود که در همه جا نیز امکان پخش دارد؛ برای نمونه در فواصل برنامه‌های تلویزیونی یا همایش‌ها و همچنین در سینماها پیش از اکران فیلم‌ها می‌توان چند دقیقه‌ای را به پخش این آثار اختصاص داد.
ساخت نماهنگ‌های هنرمندانه و شورانگیز درباره قهرمانان مقاومت در لبنان بسیار رواج دارد. حزب‌الله لبنان سال‌هاست که در این زمینه می‌درخشد. گروه سرود مقاومت اسلامی لبنان بارها سرودها و نماهنگ‌هایی را درباره امام خامنه‌ای، سیدحسن نصرالله، عماد مغنیه و ... ساخته است.
«مدافع وطن و حرم» که اشاره‌ای غیرمستقیم به سخن رهبر معظم انقلاب دارد مبنی بر اینکه مدافعان حرم، مدافعان کشور هم هستند، به نماد اصلی جریان دفاع و مقاومت، یعنی قاسم سلیمانی می‌پردازد. نقطه قوت این نماهنگ، افزون بر نمایش تصاویر کمتر دیده شده از حاج‌قاسم(مانند تصاویر حضور وی در جمع کودکان سوری یا فرزندان شهدای مدافع حرم)، هماهنگی شعر و تصویر است؛ برای نمونه وقتی شعر به دلرحمی سردار اشاره می‌کند، تصاویر مهرورزی سلیمانی نمایش داده می‌شود و وقتی درباره خشم او گفته می‌شود، نگاهی که دشمنان را از هم فرو می‌پاشد، به تصویر در می‌آید.
باید افزود، شعر و موسیقی این نماهنگ هر دو در عین برخورداری از ساختاری مستحکم و اصولی، برای مخاطب عام ساده و قابل فهم هستند. نکته مهم این است که مخاطب اصلی نماهنگ‌ها، نوجوانان و جوانان هستند و «مدافع حرم و وطن» هم به درستی با درک این مهم، همین قشر از مردم را هدف گرفته است. تولید نماهنگ درباره فرمانده مدافعان حرم، باید آغاز راهی برای خلق این‌گونه آثار درباره قهرمانان امروز ما باشد. دوران ما، زمانه ظهور و شکوفایی دوباره پهلوانانی است که هر یک اسطوره‌ای چون رستم هستند؛ اما باید هنرمندانی پا به میدان بگذارند تا فردوسی‌وار این پهلوانان را در تاریخ و برای مردم اکنون و آینده روایت کنند.

اگر صداوسیما دست صنف شما بود، چه کار می‌کردید؟
 عباس‌آقا (سوپری سر کوچه): والله چی بگم؟ ما اگه کلیت تلویزیون دست‌مون بود، به مردم می‌گفتیم آدامس شیک چقدر برا سلامتی دندونا، چی؟ مفیده! تازشَم بوی خوشی که به دهن مَهن می‌ده، اِنقَزه تو روابط عمومی‌شون، چی؟ تأثیر داره که نگو!
آقا عباس(همسایه بالایی): بنده در اولین اقدام تمام شبکه‌ها رو تبدیل به آی‌فیلم می‌کردم و دستور می‌دادم که اصلاً دیگه فیلمی تولید نشه! شما جداً نمی‌بینید که طرف دستش قطع شده و با دیدن برنامه‌های آی‌فیلم دستش خوب می‌شه...
عباس دیشی(نصاب محل): ببین دادا! اصلاً نمی‌خوام نصیحتت کنما، ولی این صداوسیما اصلاً به درد نمی‌خوره! نه فیلم داره و نه خبر… باید یه ماهواره نصب کنی تا بفهمی دنیا دست کیه. بین خودمون بمونه یه دست دو در حد آک دارم، بدم؟
عباس کوچولو(پسر همسایه پایینی): من می‌گم اخبار اصلاً نباید داشته باشه، فقط پویا! کنترلم می‌زارم توی جا نونی تا کسی پیداش نکنه.
عباس عراقچی(معاون وزیر امور خارجه): صداوسیما هم می‌تونه دست دولت باشه و هم نباشه! مثلاً مجری باسواد از نظر دولت می‌تونه توی صداوسیما باشه، ولی اگه یه عده بی‌سواد توی گوشش چیزی بگن مسلماً فقط دهان اون مجری بوسیده می‌شه و به برجام ضرری نمی‌رسه!
عباس نه حسن قاضی‌زاده‌هاشمی(وزیر بهداشت): در اولین اقدام این برنامه حاشیه‌های پزشکی باید از بیست و سی حذف بشه! اصلاً چه معنی داره یه عده بیشعور یه قشر مظلوم و خدومی مثل دکترها رو فقط و فقط به خاطر جا گذاشتن یه قیچی اونم تو شکم یه بیمار بیشعور دیگه سوژه کنن... اصلاً مگه ما باید برا مردن مردم جواب پس بدیم؟
نه ول کن منو بذار ببینم این بووووووووق چی می‌گه!
عباس آخوندی(وزیر راه): این چه سؤالیه؟ تو اگه یه جو عقل داشتی این سؤالو نمی‌پرسیدی!!
ابراهیم کاظمی‌مقدم

نگاهی به «ساعت 5 عصر»
 آرش فهیم/ «ساعت 5 عصر» نخستین فیلم سینمایی مهران مدیری از لحاظ محتوایی در ادامه برنامه‌های تلویزیونی وی قرار دارد؛ اما در ساختار و فضایی متفاوت ساخته شده است. دیدن این فیلم برای مخاطب، توأم با بیم و امید است. چون در مقایسه با سایر آثار کمدی سینمای ایران، از وضعیت قابل دفاع‌تری برخوردار است؛ اما با توجه به جایگاه کارگردان این فیلم و توقعی که از او می‌رود، رضایت‌بخش و قانع‌کننده نیست.
«ساعت 5 عصر» داستان یک وکیل دادگستری به نام مهرداد پرهام است که در ابتدای صبح تماسی تلفنی از بانک به او هشدار می‌دهد که اگر تا ساعت پنج عصر قسط وام مسکن خود را پرداخت نکند، خانه‌اش از مالکیت او خارج می‌شود. مهرداد از همان لحظه در تکاپو است تا خود را به بانک برساند؛ اما حوادثی به دنبال هم پیش می‌آیند تا او مسیر چند دقیقه‌ای به بانک را ساعت‌ها طی کند و...
آنچه در نگاه اول درباره این فیلم به نظر می‌رسد، پاک بودن «ساعت 5 عصر» از شوخی‌ها یا موقعیت‌های مبتذلی است که در بسیاری از دیگر آثار کمدی در حال اکران رواج دارد. اینکه در یک فیلم، عنصر طنز نه به مثابه ابزاری برای کاسبی و تجارت، بلکه با هدف انتقال و تولید پیام و معنای اجتماعی به کار رفته، خودش یک ارزش فرهنگی و سینمایی تحسین‌برانگیز است؛ اما نباید منتظر فیلمی سرشار از کمدی و خنده باشید. چون فیلم «ساعت 5 عصر» یک کمدی گروتسک و تاحدودی سیاه است؛ یعنی فیلمی است که بین تراژدی و کمدی نوسان دارد. در جای‌جای فیلم، موقعیت‌هایی ملتهب و استرس‌زا ایجاد شده است که گاهی نفس مخاطب را بند می‌آورند. اینکه مهرداد به طور دائم دچار وضعیت‌هایی ناگوار و سخت می‌شود، بیش از آنکه خنده‌دار باشد، نگران‌کننده و دلهره‌آمیز است. 
پرداختن به مشکلات و فرازونشیب‌های اجتماعی به زبان طنز، مهم‌ترین دغدغه و محور کار مهران مدیری در همه برنامه‌های تلویزیونی او بوده است. از اولین برنامه‌های این طناز با نام‌های «ساعت خوش» و «جنگ 77» گرفته تا آخرین کار وی یعنی «دورهمی» که در حال پخش از سیماست، شاهد واکنش به ناهنجاری‌های رفتاری، اجتماعی و مدیریتی با نگاه انتقادی بوده‌ایم. سریال «پاورچین» محصول سال 81 که بارها از شبکه‌های مختلف سیما بازبخش شده را باید اوج کار مهران مدیری دانست. چون این مجموعه به طور خاص و مشخص به نقد طبقه متوسط پرداخته است. مدیری در این سریال، فضایی برآمده از زمانه و شخصیت‌هایی ملموس را خلق کرده بود.
اما مشکل مهران مدیری در فیلم اولش این است که دقیقاً مشخص نیست که کجا را نشانه گرفته است! فیلمی که با وجود ساختار شسته رفته‌اش، اما گرفتار روایتی چند پاره، نامنسجم و پرگو است. این فیلم در عین حال که به انتقاد از قشر مرفه جامعه می‌پردازد، رفتارهای مردم عادی را هم به چالش می‌کشد؛ اما به آسیب‌شناسی و علت اصلی ناهنجاری‌های هیچ گروهی هم نمی‌پردازد. در عین طعنه و نقد حاکمیت، ضد انقلاب را هم هجو می‌کند و... موضع، دیدگاه و هویت فیلم، مغشوش و نامتعین است. مدیری در یک فیلم 90 دقیقه‌ای سعی کرده تا به هر چیزی که به نظرش رسیده، اشاره‌ای کند، بدون اینکه یک کل و نظام دراماتیک واحد را ایجاد کند.
 بزرگ‌ترین نقطه قوت سریال‌هایی چون «پاورچین» و «شب‌های برره» این بود که دنیای برساخته در این سریال‌ها با وجود خیالی بودن ولی باورپذیر و منطقی است؛ اما بزرگ‌ترین نقطه ضعف «ساعت 5 عصر» درک نشدن و باور دنیایی است که مدیری در این فیلم ایجاد کرده است. ما با اینکه شاهد یک فیلم واقع‌گرا و به اصطلاح رئال هستیم؛ اما آنچه در این اثر به تصویر کشیده شده، ناکجاآبادی است که همه چیز در آن به شکلی غیرمنطقی و اغراق شده به تصویر درآمده است. فقدان منطق و عقلانیت بیش از هر چیز در شخصیت‌محوری فیلم، یعنی مهرداد (با بازی سیامک انصاری) دیده می‌شود. این شخصیت، نوعی گرته‌برداری از مسعود شصتچی در «مرد هزار چهره» است. با این تفاوت که ما در آن سریال، سادگی و بلاهت شصتچی را باور می‌کنیم؛ ولی در فیلم «ساعت 5 عصر» مشخص نیست که چرا مهرداد پرهام تا این حد خام، پخمه و ضعیف است. این مسئله که مهرداد در مقام یک وکیل دادگستری از بدون اشکال بودن تأخیر یک روزه در پرداخت قسط وام، بی‌اطلاع است یا اینکه وقتی می‌بیند راه خروج ماشینش بسته است، به جای اینکه با آژانس برود، حاضر می‌شود پول شارژ همه بدهکاران مجتمع مسکونی را بپردازد، رفتارهایی که با جایگاه و موقعیت او در تضاد هستند.

 وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تغییر می‌کند
یکی از وزارتخانه‌هایی که در دولت دوازدهم دستخوش تغییر خواهد شد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. در میان اسامی پیشنهادی رئیس‌جمهور به مجلس شورای اسلامی برای تصدی وزارتخانه‌های دولت دوازدهم، نام سیدرضا صالحی‌امیری دیده نمی‌شود. حسن روحانی برای وزارت ارشاد، سیدعباس صالحی را پیشنهاد داده است که در دولت یازدهم، معاون امور فرهنگی این وزارتخانه بود. طی چهار سال گذشته، عملکرد وزارت ارشاد با انتقادات شدیدی از سوی رهبر معظم انقلاب، نخبگان جامعه و مردم مواجه بود. طی این دوره رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها نسبت به وضعیت فرهنگی کشور هشدار دادند و در نهایت نیز با تعطیل و مختل اعلام کردن دستگاه‌های فرهنگی، از افسران جنگ نرم خواستند که «آتش به اختیار» وارد میدان شوند. باید دید که آیا سیدعباس صالحی می‌تواند ضعف‌ها و خلأهای موجود در وزارت ارشاد را برطرف کند یا باز هم در وزارت ارشاد بر همان پاشنه‌ای که در این چهار سال چرخید، خواهد گشت؟
تولید پنج فیلم و پنج سریال جدید در سازمان اوج
رئیس سازمان اوج در نشستی خبری برنامه‌های این سازمان را در زمینه تولید فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی اعلام کرد. احسان محمدحسنی گفت: «پنج فیلم سینمایی «پرواز به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا، «تنگه ابوغریب» به کارگردانی بهرام توکلی، «توهم توطئه» به کارگردانی احمدرضا معتمدی، «طیب خان» به کارگردانی مسعود ده‌نمکی و «نائله» به کارگردانی اصغر عباسی در حال تولید برای حضور در جشنواره فیلم فجر هستند. 12 فیلم نیز برای سال 97 تولید خواهد شد که اسامی غافلگیرکننده‌ای در سازندگان این فیلم‌ها حضور دارند. این سازمان، پنج سریال، از جمله «پایتخت 5»، «سر دلبران»، «گیله‌وار»، «در میان خاکستر» و «آشوب» در دست تولید دارد. همچنین سریال الف ویژه «بیداری رؤیاها» نیز در مرحله پیش‌تولید قرار دارد.» محمدحسنی درباره روایت فتح نیز گفت: «روایت فتح قرار است دچار تحول شود و شعار ما برای این تجدید قوا «روایت فتح تولدی دوباره» است. به زودی درهای آرشیو غنی روایت فتح و شهرک سینمایی دفاع مقدس به روی مردم و مستندسازان باز می‌شود.»
خواننده غربی: بیمار روانی هستم و حس خودکشی دارم
یک خواننده مشهور موسیقی راک با انتشار یک ویدئو اعلام کرد، از بیماری روانی رنج می‌برد و حس و حال خودکشی دارد! هنوز مدتی از خودکشی کریس کورنل و چستر بنینگتون، دو موسیقی‌دان مشهور آمریکایی نگذشته است که این بار هم یک خواننده ایرلندی اعلام کرده است به دلیل مشکلات روحی قصد خودکشی دارد. شنِید اوکانر، خواننده راک ایرلندی، در این قطعه فیلم با حال‌ گریان اعلام کرده است به جز پزشک معالجش هیچ‌کس، حتی خانواده‌اش هم از او حمایت نمی‌کنند. وی در بخشی از این ویدئو می‌گوید: «من نمی‌میرم؛ اما مردم راهی برای زندگی کردن ندارند.»
رزم‌نوازان نیروهای مسلح هم صاحب جشنواره شدند
برگزاری نخستین جشنواره رزم‌نوازان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران کلید خورد. علی‌اصغر جعفری، رئیس سازمان هنری و امور سینمایی دفاع مقدس اظهار داشت: «با تصویب اساسنامه در ستاد کل نیروهای مسلح، این جشنواره دبیرخانه‌ای دائمی پیدا می‌کند و هر ساله جشنواره رزم‌نوازان گروه‌های موزیک نیروهای مسلح در هفته گرامیداشت دفاع مقدس برگزار خواهد شد.» وی افزود: «در نظر داریم به مناسبت‌های خاص از جمله هفته دفاع مقدس، سالروز حماسه آزادسازی خرمشهر، زمینه حضور و هنرنمایی گروه‌های موزیک شاخص نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را در برخی میادین اصلی یا بوستان‌های بزرگ تهران و مراکز استان‌ها فراهم کنیم.»
تقدیم عواید معنوی یک کتاب به قالیباف
کتاب «خیابان تبریز» شامل زندگی و زمانه معلم شهید قدرت‌الله چگینی در فرهنگسرای رسانه و شبکه‌های اجتماعی رونمایی شد. امیرحسین انبارداران، مدیرمسئول نشر مجنون در این مراسم گفت: «توفیق چاپ کتاب خیابان تبریز با ما بود و مثل خود شهید، حالت آتش به اختیار داشت.»  مدیر نشر مجنون افزود: «امیدواریم این نهضت نشر آثار دفاع مقدس از سوی ناشران خصوصی ادامه داشته باشد بنده صد درصد مخالفم که انتشار این کارها به عهده نهادهای دولتی قرار بگیرد.» امیرحسین انبارداران در پایان، عواید معنوی این کتاب را به حاج‌باقر قالیباف تقدیم کرد و گفت: «این مرد، فرمانده دفاع مقدس بود و امروز مرد عملِ این روزهای تهران است.»

کاش می‌شد پرواز داد، نه خیال را 
 که گاهی تن را 
این کالبد خوگرفته به روزمرگی‌های دست‌ و پا گیر را
کاش می‌شد آستین‌های همت را بالا زد؛
بند کفش‌ها را محکم بست؛
سینه سپر کرد؛
یا علی(ع) گفت!
باید عزم کرد، باید رفت
مگر نه اینکه؛ «از تو حرکت از خدا برکت»!
دست به عصا رفتن هم فایده ندارد
چرا که راه چندانی نخواهیم پیمود
یقین داشته باش که رخوت‌ها، خواب‌آورند
خواب هم که بیاید، بی‌گمان بندها را خروشانِ آب خواهد برد
پس باید خطر کرد، باید به دل حادثه زد
تا حادث شود آنچه که باید ...
آرزوی دیدن دلدار را داری؟
من هم دارم!
و نیک می‌دانم برای دیدن روی ماهش
هم باید روح را پرواز داد و هم این جسم منفعلِ خاکی را ...