حسین عبداللهیفر/ رأی اعتماد مجلس دهم به دولت دوازدهم آنقدر از نظر کمی بالا بود که بسیاری را شگفتزده کرد. شگفتی این رأی تنها از این نظر نبود که رکورد میان رأی اعتماد به دولتهای پس از انقلاب اسلامی را از 207 رأی در دوره اصلاحات به 220 رأی
رساند.
رأی بالای برخی چهرههای جدیدالورود، اعتماد مجدد به وزرایی که در دولت یازدهم نیز منتقدان سرسختی داشتند، رأی بالای وزیرانی که برایشان خط و نشانهای زیادی کشیده شده بود، راهیابی وزیر جوانی که به شدت مورد مخالفت برخی فراکسیونها قرار داشت، رأی پایین وزرای اصلاحطلب و از همه عجیبتر رأی نیاوردن حبیبالله بیطرف، وزیر شاخص و شناسنامهدار اصلاحات، از جمله مواردی بودند که به ابعاد این شگفتی افزودند.
صرفنظر از علل و عوامل پنهان و آشکار این پدیده کمنظیر که در جای خود قابل تأمل و بررسی آسیبشناسانه است، پیامهای مهمی نیز از این میزان رأی اعتماد مخابره میشود که باید مورد توجه مخاطبان قرار گیرد.
اولین پیام این رأی اعتماد متوجه استکبار جهانی، آمریکا و غرب است مبنی بر اینکه اگر چه ممکن است اختلافاتی میان جناحهای سیاسی وجود داشته و مجلس و دولت اختلاف نظرهایی داشته باشند و نمایندگان ملت هم سلایق و گرایشهای مختلفی داشته باشند که آنها را به تشکیل چهار فراکسیون جداگانه وادار کند؛ اما وقتی پای منافع ملت و مصالح کشور در میان باشد، خانه ملت با درک شرایط و وقوف به مشکلات اقتصادی بزرگ، با دولت همسو شده و برای آغاز به کار قدرتمندانه آنها اختلافها را کنار
میگذارند.
اصلیترین مخاطب این پیام، رئیسجمهور منتخب و دولت است که بدانند اگر مجلس دارای گرایشی متفاوت است و انتقاداتی دارد، وقتی عزم مردان دولت برای حل مشکلات کشور را دیدند و حرفها و برنامههای آنها را شنیدند، همدل و همصدا شدند تا حجت را بر دولت تمام کرده و بهانهها برای کمکاری و عدم پاسخگویی در آینده را بگیرند؛ از این رو دولت این پیام را دریافت که هنگامه کار و تلاش برای حل مشکل جوانان، تولید، وضعیت مالی کشور، رکود تورمی و... فرا رسیده و نمایندگان ملت این مطالبات مردم را مطابق با رأی اعتماد حداکثری پیگیری خواهند کرد.
مخاطب سوم این پیام، مردم مسلمان ایران، همان صاحبان اصلی کشور هستند.
مردم از رأی اعتماد بالای نمایندگانشان در مجلس شورای اسلامی به این ادارک رسیدند که آنها با هر سلیقه و گرایشی، دغدغه حل مشکلات مردم به منزله ولینعمتهای خود را دارند. نمایندگان مردم نشان دادند که هم درک درستی از علت انتخاب خودشان دارند و هم به خوبی پیام مردم در انتخابات را درک کردهاند که علت انتخابشان عشق و علاقه شخصی نبوده و تشخیصشان این بوده که این دولت بهتر از دیگران میتواند مشکلاتشان را حل کند؛ از این رو برای رسیدن به این مقصود باید اعتماد حداکثری کرد.
پیام دیگر رأی اعتماد بالای ملت به جریانهای سیاسی، این است که در نظام ولایی هدف نهایی باید خدمت به خلق خدا باشد و این مقصود دنبال شود؛ ولی اگر هدف کسب قدرت و رسیدن به کرسیهای بهارستان و میزهای پاستور باشد و برای این مقصود تلاش و رقابت کنند، با فرهنگ اسلامی فاصله گرفته و به تبع آن از چشم مردم میافتند. ضمن اینکه راه ماندن در قدرت، در وهله اول اثبات شایستگی و توانایی در کارآمدی است.
مسلماً اگر این راه انتخاب شود، علایمی دارد که مدعیان را از عاملان واقعی باز میشناساند؛ از جمله اینکه وقتی به مجلس رسیدند، نباید منافع حزبی را بر منافع ملی ترجیح دهند (چنانکه نمایندگان در رأی اعتماد اخیر نشان دادند) و اگر به دولت رسیدند، باید اعتماد ملت و نمایندگان آنها را پاس داشته و این اعتماد بینظیر را با کارآیی کمنظیر جبران کنند تا پاسخ شیرین اعتماد حداکثری برای آیندگان نیز درسآموز باشد.