دفتر حیدرالعبادی، نخست‌وزیر عراق در بیانیه‌ای اعلام کرد، العبادی در دفتر خود با جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا و هیئت همراهش دیدار کرد. وزیر دفاع آمریکا در این دیدار بر حمایت کشورش از عراق در جنگ علیه داعش تأکید کرد و پیروزی‌های حاصل شده علیه تروریست‌ها را ستود. ماتیس به این مسئله نیز اشاره کرد که ایالات متحده از حفظ تمامیت ارضی عراق حمایت می‌کند و مخالف هر اقدامی است که هدف از آن تقسیم عراق و برهم زدن ثبات آن باشد.
  قاسم غفوری / غرب آسیا به منزله کانون اصلی تأمین انرژی جهان همواره محور مهم بحران‌های تحمیلی جهانی بوده و است. در میان کشورهای منطقه لبنان که زمانی عروس خاورمیانه نامیده می‌شد، با جنگ داخلی تحمیلی و نیز تجاوزات گسترده صهیونیست‌ها به سرزمینی ویران مبدل شد که اشغال و آتش جنگ بخش جدایی‌ناپذیر آن بود. از سال ۲۰۰۰ که مقاومت جنوب لبنان آغاز شد، این روند با دگرگونی همراه بود و این سرزمین در مسیر بازسازی و رسیدن به ثبات قرار گرفت. با پیروزی حزب‌الله در جنگ ۳۳ روزه در برابر ارتش صهیونیستی در سال ۲۰۰۶ مرحله جدیدی از این روند آغاز شد که آزادی اسرا در سال ۲۰۰۸ از زندان‌های صهیونیست‌ها حلقه تکمیلی این روند بود. توافقات دوحه برای تشکیل دولت ملی روند سیاسی را در این کشور رو به بهبود نهاد؛ در حالی که اقدامات مقاومت در وفاق ملی و مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی روندی مثبت در پیش گرفت. 
حضور مقاومت لبنان در سوریه برای مقابله با تروریسم فرایند جدیدی از روند تحولات این کشور را رقم زد؛ چراکه اگر این ورود نبود، قطعاً لبنان به پایگاهی برای تروریسم مبدل می‌شد. در این میان، مجموعه‌ای از تحولات هست که چندان با چارچوب‌های اهداف مقاومتی و یکپارچگی لبنان همخوانی ندارد. در کنار برخی رفتارهای دولت به نخست‌وزیری سعد حریری و وعده‌های آن به آمریکا و کشورهای اروپایی مبنی بر پایان دادن به فعالیت گروه‌های دارنده سلاح با ادعای ارتقای جایگاه ارتش و نیز تحریم‌هایی که از سوی آمریکا علیه حزب‌الله وضع شده است، این روزها خبرهای تأمل‌برانگیزی از اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی در لبنان به گوش می‌رسد. خبرگزاری رسمی لبنان از درگیری مجدد در اردوگاه عین‌الحلوه در نزدیک شهر صیدا در جنوب لبنان خبر داد. 
 اردوگاهی که  دولت لبنان در تأمین امنیت داخل این اردوگاه‌ها نقشی ندارد و فقط ارتش لبنان در اطراف آنها مستقر است. حال این پرسش مطرح می‌شود که چرا در مقطع کنونی باید این درگیری‌ها صورت گیرد و چه اهدافی می‌تواند برای آن تعریف شده باشد؟ 
بررسی ساختار این اردوگاه‌ها نشان می‌دهد، به دلیل نظارت نداشتن نیروهای امنیتی، گروه‌های تروریستی توانسته‌اند در این مراکز جای گیرند که برای لبنان و البته ساکنان این اردوگاه مشکلات بسیاری ایجاد کرده‌اند. شواهد نشان می‌دهد، این گروه‌ها در کنار گروه‌هایی، مانند احمد السیر و گردان‌های عبدالله عزام از برخی کشورهای عربی و البته رژیم صهیونیستی حمایت می‌شوند. با توجه به این حقایق می‌توان گفت، سوی تحرکات اخیر این گروه‌ها با اوضاع جاری در لبنان و منطقه بی‌ارتباط نیست. اکنون در سوریه جبهه مقاومت توانسته است بسیاری از مناطق را از تروریست‌ها پاکسازی کند؛ در حالی که مقاومت و ارتش لبنان در قلمون و عرسال نیز دستاوردهای بسیاری رقم زده‌اند. گزارش‌های میدانی از شکست طرح دشمنان لبنان در ایجاد ناامنی در خطوط مرزی حکایت دارد. 
با توجه به این شرایط می‌توان گفت، آنچه در عین‌الحلوه در جریان است، بیش از آنکه درگیری داخلی باشد، سیاستی برای گرفتارسازی لبنان در بحران‌های جدید است که هدف از آن نیز دور کردن مقاومت و ارتش از عرسال و سوریه است که تأمین‌کننده منافع تروریست‌ها و حامیان‌شان است؛ آنانی که با وحدت‌شکنی و بحران‌سازی قصد دارند منطقه همچنان به دور از آرامش باشد تا بقای خود را در لوای آن محقق کنند. آنچه در منطقه می‌گذرد، زنجیره تحولاتی است که پایه و اساس آن را محور مقاومت و دستاوردهای آن تشکیل می‌دهد؛ در حالی که دشمنان منطقه برای مقابله با این روند به هر ابزاری از حمایت از تروریسم گرفته تا ایجاد بحران‌های داخلی و منطقه‌ای علیه مقاومت و اعمال تحریم علیه آنها چنگ می‌زنند؛ روندی که البته عملیات عرسال و قلمون نشان‌دهنده ناکامی آنها بوده و همچنان حزب‌الله رکن اصلی تأمین‌کننده امنیت و استقلال لبنان در مسیر پیروزی و تحقق وعده‌هایش به مردم در حرکت است. جایگاهی که حتی اذعان قدرت‌های بزرگ به ظرفیت‌های حزب‌الله در امنیت منطقه را رقم زده؛ چنانکه روسیه بارها هرگونه اقدام علیه حزب‌الله را اقدام علیه امنیت منطقه و حمایت از تروریسم عنوان کرده است.

 رضا اشرافي/  از ابتداي سال 2002 كه حزب عدالت و توسعه به همراهي رجب طيب ‌اردوغان قدرت را در تركيه به دست گرفت،‌ چرخش‌هاي ملموس خود را نسبت به دهه‌هاي گذشته نشان داد. از سال 1922 كه امپراتوری عثماني رو به افول گذاشت و تركيه جديد شكل گرفت، هويت سياسي اين كشور بر مبناي تفكرات آتاتورك، غرب‌گرايانه و متمايل به برندگان جنگ جهاني بود. اين نظام سياسي تا سال 2002 در چند نوبت با چرخش‌هاي حداقلي در اختيار اسلام‌گرايان قرار گرفت و همواره با كودتاهاي سياسي‌ ـ نظامي مواجه شد؛ اما از اين سال تاكنون كه حزب عدالت و توسعه قدرت را در دست گرفته، تغييراتي را انجام داده كه كودتا تاكنون بر آن مؤثر نبوده است و به همان نسبت چرخش‌هايي در جوامع هدف سياسي تركيه شكل گرفته است. 
مهم‌ترين مسئله اين است كه حزب عدالت و توسعه با گرایش‌های مذهبي، تمركز متني سياسي خود را از اروپا كم كرده و به سمت غرب آسيا، شمال آفريقا و جامعه كلان اسلامي قرار داده است. اين چرخش براي حزب عدالت و توسعه و همچنين شخص اردوغان فرصت‌ها و تهديداتي را ايجاد كرده است كه با تحولات شكل گرفته در منطقه غرب آسيا و همچنين نوع جهت‌گيري‌هاي سياسي اردوغان، ‌كفه تهديدات آن سنگين‌تر شده است. 
اردوغان در بحران سوريه و همچنين نوع مواجهه با تحولات عراق به سمتي پيش رفت كه اكنون مجبور به تغييرات و چرخش‌هاي بنيادي در عرصه سياست شده است. تركيه همان‌گونه كه عنوان شد، به شكل سنتي متمايل به غرب و متحدان منطقه‌اي آن بود؛ به گونه‌اي كه تنها عضو مسلمان حاضر در ناتو است؛ اما تفكرات و رويكردهاي اردوغان با گرایش‌های اسلام‌گرايي خاص خود چالش‌هايي را ايجاد كرده كه همراه با تحولات منطقه هم به گونه‌اي با جامعه اسلامي منطقه دچار مشكل شده و هم اينكه تماميت ارضي تركيه را با چالش روبه‌رو كرده است. 
تركيه در دوران اردوغان تمايل بسیاری داشت كه رهبري سياسي منطقه را به همراه جامعه تركي حاضر در حوزه  قفقاز و اطراف به دست بگيرد. به همين منظور در بسياري از تحليل‌ها اين‌گونه عنوان شد كه در حال احياي عثماني‌گرايي است؛ اما با توجه به اينكه ريشه سياسي ـ اسلامي آن با مبناي اخوان‌المسلميني همراه بود، با برخي از كشورهاي منطقه از جمله سعودي‌ها و مصر كنوني رويارو شد. اين مسئله اگر چه تا كنون پنهان مانده بود؛ اما با رو شدن بحران قطر بيشتر خود را نشان داده است تا جايي كه عربستان سعودي خواهان برچيده شدن پايگاه‌هاي نظامي تركيه از قطر است. با توجه به اينكه عربستان سعودي و مصر متحد سنتي آمریکا هستند و در سال‌هاي اخير سعودي‌ها به شدت به صهيونيست‌ها نزديك شده‌اند،‌ چالش سياسي تركيه با عربستان چالش در برابر غرب به شمار می‌آید.
در اين ميان، بحران سوريه و نوع عملكرد تركيه در قبال آن، به ویژه در حوزه كردها،‌ آنكارا را در برابر آمریکا و اروپا قرار داد. تركيه اردوغاني كه تا چند سال پيش به واسطه موفقيت‌هاي اقتصادي به كشور نوظهور اقتصادي تبدیل شده بود، حال با بحران‌هاي منطقه‌اي‌ در حال عقب‌گرد است. اردوغان حتي در مواردي سياست‌هاي خود را در برابر برخي از كشورهاي منطقه قرار داد كه از مقاومت حمايت مي‌كردند. بنابراين، براي پيش‌برد اهداف خود هم در برابر غرب قرار گرفت و هم از مقاومت در منطقه فاصله آشكار گرفت. در اين زمينه، مخالفت‌هاي آشكار با سوريه قابل توجه است. 
اما به هر حال تركيه نتوانسته است اين سياست را دنبال كند؛ چون به كشوري تبديل شده كه از هر سو رانده شده است. نه جايگاه سنتي غرب‌گرايانه را دنبال كرده،‌ نه در حوزه مقاومت جايگاهي دارد و نه اينكه توانسته است براي خود جايگاه رهبري در جامعه اسلامي ايجاد كند. اين مسئله زماني براي آنكارا بغرنج‌تر مي‌شود كه نوع نگاه غرب و متحدان منطقه‌اي آن به جايگاه كردها،‌ تماميت ارضي تركيه را زير سؤال برده است. تركيه در حال حاضر با بخش قابل توجهی از كردها در مرزهاي داخل و اطراف خود در حال درگيري نظامي است و حتي براي كنترل آنها نيروهاي نظامي خود را به كشورهاي همسايه، از جمله سوريه و عراق اعزام مي‌كند. 
در چنين شرايطي كه بحث همه‌پرسي اقليم كردستان در عراق جدي‌تر شده، تركيه کاملاً فهميده است كه روش‌هاي پيشين و رويارويي با برخي از همسايگان در حوزه مقاومت کاملاً به ضرر آن تمام شده است؛ به ویژه آنکه غرب در سياست منطقه‌اي خود تركيه را هدف قرار داده است. در چنين شرايطي اردوغان تصميم گرفته است در جهت‌گيري‌هاي سياسي منطقه‌اي خود تغييراتي بدهد تا مبادا با تجزيه كشور مواجه شود و عثماني‌گرايي اردوغان بار ديگر به كوچك‌تر شدن تركيه بینجامد.
از سوی ديگر، اردوغان به اين درك ديرهنگام رسيده است كه با توجه به نوع گرایش‌های سياسي و رويكردهاي منطقه‌اي، روسيه بيش از غرب مي‌تواند تركيه را به اهداف بلندمدت خود، به ویژه در زمينه حفظ تمامیت ارضي برساند. بر اساس اين، ديده مي‌شود كه گام به گام از سياست‌هاي پيشين عقب‌نشيني مي‌كند و به رويكردهاي سياسي خود به روش‌هاي معقولانه باز مي‌گردد. البته گفتنی است، با وجود اين نمي‌توان چندان به چرخش‌هاي سياسي اردوغان اطمينان داشت؛ زیرا به محض باز شدن فضايي جديد اين امكان وجود دارد كه بار ديگر به سمت ديگري غش كند. 

 در توافق هسته‌ای به اندازه کافی امتیاز نگرفتیم
خبرگزاری صداوسیما: هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا گفت: «واشنگتن در توافق هسته‌ای با ایران به اندازه کافی از تهران امتیاز نگرفت.»کیسینجر همچنین مدعی شد: «کره شمالی چندین سال پیش مقادیری مواد‌ هسته‌ای در اختیار سوریه قرار داده و چنین شایع شده است که شماری از موتورهای(موشک) خود را نیز به ایران داده است.» مشاور امنیت ملی سابق آمریکا درباره توافق هسته‌ای ایران(برجام) گفت: «به نظر من، برای این توافق به اندازه کافی از ایرانی‌ها امتیاز نگرفتیم؛ اما این توافق حداقل ظهور قابلیت هسته‌ای آنها را به تعویق انداخت و از این نظر مثبت بود.»
 دنبال بهانه‌جویی برای لغو «برجام» نیستیم
خبرگزاری مهر: نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد گفت: «رئیس‌جمهور این کشور به دنبال بهانه‌ای برای لغو توافق هسته‌ای با ایران نیست.» «نیکی هیلی» افزود: «دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا هنوز درباره گام بعدی در زمینه توافق هسته‌ای با ایران تصمیمی نگرفته است.»  وی در گفت‌وگو با «واشنگتن‌پست» تصریح کرد: «دولت ترامپ به دنبال بهانه‌ای برای باطل کردن توافق هسته‌ای ایران و گروه 1+5(برجام) نیست.» این دیپلمات آمریکایی گفت: «هنوز تصمیمی نگرفته‌ایم. کاری که ما انجام می‌دهیم تلاش برای یافتن بیشترین مقدار اطلاعات ممکن است.» نماینده آمریکا در سازمان ملل گفت: «فکر می‌کنم آنچه برای این دولت اهمیت وافری دارد، حقایق است.» وی اضافه کرد: «سفرش به دولت برای ارزیابی گزینه‌هایش به منظور رسیدگی به مسائل ایران کمک خواهد کرد.»  
 حمایت جدید آمریکا از گروهک تروریستی منافقین
خبرگزاری تسنیم: تلویزیون آلبانی در گزارشی اعلام کرد: «مخالفت آمریکا با جمهوری اسلامی ایران  و با حمایت این کشور از گروه تروریستی منافقین روزبه‌روز بیشتر و آشکارتر می‌شود. در تازه‌ترین این‌گونه مخالفت‌ها کنگره آمریکا از دولت عراق خواسته است برای جبران خسارت‌هایی که به دوهزار و 700 عضو گروهک تروریستی منافقین در دو اردوگاه پیشین اشرف و لیبرتی(داخل عراق) وارد شده است، مبلغ  600 میلیون دلار غرامت به اعضای این گروه که هم اکنون در آلبانی سکونت دارند، پرداخت شود تا آنها بتوانند هزینه‌های زندگی خود در آلبانی را تأمین کنند. در قطعنامه‌ای که به کنگره آمریکا ارائه شد، پنج نفر از نمایندگان کنگره از دولت عراق خواستند غرامت اموال ساکنان کمپ‌های پیشین اشرف و لیبرتی را پرداخت کنند؛ چرا که این اموال در داخل عراق به دیگر گروه‌ها و افراد منسوب به دولت عراق واگذار شده است.
 گروه 1+5 آژانس را به تحقیق از پایگاه پارچین ملزم کند
خبرگزاری فارس: یک اندیشکده آمریکایی که به جنجال‌سازی بر سر برنامه هسته‌ای ایران شهرت دارد، در گزارشی ضمن تکرار ادعاهای بی‌پایه گفته است: «گروه 1+5 باید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را به انجام تحقیقات بیشتر از پایگاه نظامی پارچین ملزم کند. در گزارش اندیشکده «علوم و امنیت بین‌الملل» ادعا شده است، در توافق هسته‌ای ایران و گروه 1+5 (برجام) سازوکارهای مناسب برای تحقیقات میدانی و نمونه‌برداری‌های میدانی از پایگاه پارچین در نظر گرفته نشده است. اندیشکده آمریکایی با بیان اینکه گروه 1+5 باید آژانس را به تحقیقات بیشتر درباره مسئله پارچین ملزم کند، گفته است، ایران باید اجازه دسترسی آژانس به پایگاه‌ها و افراد کلیدی را بدهد.
 ترامپ در حال یک تصمیم‌گیری بد است؟
خبرگزاری ایسنا: سردبیر یک روزنامه آمریکایی در مطلبی با هشدار درباره خروج از برجام نوشت: «ترامپ شاید در حال برنامه‌ریزی برای یک تصمیم بسیار بد در زمینه توافق(هسته‌ای) ایران باشد.» سردبیر «واشنگتن‌پست» در یادداشتی درباره «تصمیم بسیار بد» دولت دونالد ترامپ برای بر هم زدن توافق هسته‌ای ایران و گروه 1+5 هشدار داده است. در این یادداشت با عنوان ««ترامپ شاید در حال برنامه‌ریزی برای یک تصمیم بسیار بد درباره توافق(هسته‌ای) ایران باشد»، طبق عادت رسانه‌های غربی ادعاهایی درباره مواضع منطقه‌ای و برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران مطرح شده است. »

هژمونی آمریکا بر جهان اسلام‌ـ 31
  عبدالله عبادی/ بحرین کشور کوچکی در خلیج‌فارس است که 665 کیلومتر مربع وسعت دارد، پایتخت آن شهر منامه و زبان رسمی آن عربی است. بحرین به جزیره یک میلیون نخل شهرت دارد. این کشور شامل سه شهر یا به عبارت بهتر سه جزیره اصلی منامه، محرق و ستره است. بر اساس برآورد سال 2009، جمعیت این کشور727هزار و 785 نفر بود که 235هزار و 108 نفر آن را شهروندان خارجی تشکیل می‌دهند .

تاریخچه 
بر اساس اسناد و مدارک، بحرین از سال 1947، یعنی پیش از استقلال از ایران پایگاهی برای نیروهای دریایی آمریکا در منطقه بوده است. روابط سیاسی آمریکا با این کشور به منزله یک کشور مستقل از سال 1971(سال استقلال از ایران) آغاز شد. در 21 دسامبر همان سال آمریکا به طور رسمی سفارتخانه خود را در منامه افتتاح و بحرین نیز سفارتخانه خود را در سال 1977 در واشنگتن دی‌‌سی بهره‌برداری کرد.
در سال 1991 موافقت‌نامه‌ای دفاعی بین آمریکا و رژیم بحرین به امضا رسید که بر اساس آن آمریکا برای حفظ دولت کنونی بحرین و جلوگیری از اغتشاشات آینده در منطقه خلیج‌فارس پایگاه پنجم دریایی خود را در خاک این کشور احداث کرد. در سال 2001، آمریکا بحرین را به منزله شریک راهبردی غیر عضو ناتو به رسمیت شناخت.
شواهد موجود نشان می‌دهد که سیاست خارجی ایالات متحده در قبال بحرین، حول محور دفاع از دولت این کشور در قبال معترضان است. در واقع منافع ملی ایالات متحده بر آرمان‌های مورد ادعای این کشور در قبال جهت‌گیری‌ها و اعلام مواضع آن کشور نسبت به تحولات بحرین غلبه دارد.
منافع ملی ایالات متحده در خاورمیانه و شمال آفریقا ایجاب می‌کند این کشور از متحدان خود که به طور عمده دارای نظام‌های دیکتاتوری و استبدادی و بعضاً مهد تروریست هستند(همچون قطر، عربستان و پاکستان) حمایت کند. حکومت‌های دیکتاتوری منطقه که پایگاه مردمی در جوامع خود ندارند، برای ثبات حکومت خود سعی در جلب حمایت ایالات متحده دارند و این حمایت تنها در سایه همکاری‌های گسترده در راستای اجرای سیاست‌های منطقه‌ای ایالات متحده به دست می‌آید. با درک این موضوع، ایالات متحده به خوبی به این واقعیت آگاه است که در صورت برقراری دموکراسی‌های راستین در کشورهای منطقه و پررنگ شدن نقش مردم در تعیین سیاست‌های ملی و عملی شدن حق آنها در تعیین سرنوشت خود، احزاب و گروه‌هایی قدرت را در دست خواهند گرفت که نماینده آرمان‌ها و دیدگاه‌های اکثریت جوامع خود هستند. بنابراین چنین دولت‌هایی سعی در پیشبرد و اجرای سیاست خارجی مستقلی خواهند داشت که به دنبال تأمین منافع ملی کشور متبوع خود خواهند بود و این موضوع دور از واقعیت نخواهد بود که در بسیاری از مسائل، منافع این کشورها در تعارض با منافع و امنیت ایالات متحده و متحدان منطقه‌ای آن کشور قرار بگیرد.
در چند سال اخیر، وقوع بیداری اسلامی در بحرین یکی از مهم‌ترین مباحث منطقه در کنار بحث یمن، سوریه و عراق بوده است. از ابتدای آغاز بحران داخلی بحرین، سیاست ایالات متحده آمریکا در بحرین حفظ وضع موجود است. آمریکا در این‌باره تلاش کرد برخلاف ارزش‌های اعلام شده خود در کنار حکام مستبد منطقه ایستاده و مانع تحقق انقلاب‌های مردمی شود. این کشور به شکل متضادی در حالی که سخن از حق تعیین سرنوشت به میان می‌آورد، نظاره‌گر سرکوب مشترک مردم بحرین از سوی حاکمان بحرین و عربستان است و هیچ اقدامی مطابق خواست مردم انجام نمی‌دهد. در راستای حمایت آمریکا از دولت بحرین باید یادآور شد که جز بحرین هیچ کشوری جرئت پذیرش این حجم از نظامیان آمریکایی را در خاک خود نخواهد داشت و بر اساس این ایالات متحده مجبور به ترک کل منطقه خواهد شد.
دولتمردان کاخ سفید درباره تحولات بحرین، نظم بین‌المللی را مقدم بر حقوق بشر و عدالت بین‌المللی دانسته‌اند و به شدت از این ارزش بین‌المللی حمایت می‌کنند. به طور خلاصه مواردی از قبیل حمایت از رژیم آل‌خلیفه و تقویت آن در قبال معترضان، مورد تحریم قرار ندادن این رژیم به طور یکجانبه یا چندجانبه، نبود محکومیت برای جنایت‌ها و سرکوب‌های رژیم آل‌خلیفه در مجامع ‌بین‌المللی، سکوت در قبال اقدام کشور عربستان سعودی که نیروهای نظامی‌اش را در چارچوب شورای همکاری خلیج‌فارس به داخل این کشور گسیل داشته تا از سقوط رژیم آل‌خلیفه ممانعت به عمل بیاورد و دیگر اقدامات، از جمله عواملی هستند که نشان می‌دهند آمریکا، اولویت خود را در قبال تحولات بحرین به نظم‌ بین‌المللی‌ـ‌ اجتماعی‌گرایی داده و از این ارزش بین‌المللی حمایت کرده است. به نظر می‌رسد، در صورت موفق بودن انقلاب مردم بحرین و ساقط شدن نظام آل‌خلیفه، حفاظت از منافع آمریکا دچار خلل خواهد شد و از طرفی هم باید اشاره کرد که دولت‌های مستبد منطقه که با اتکا به قدرت ایالات متحده مشغول حکمرانی هستند، دچار تزلزل جدی خواهند شد و ممکن است در مدت کوتاهی با قیام مردم روبه‌رو شوند و در آن‌واحد ساقط شوند.
برخورد خشونت‌آمیز نظامیان بحرینی در چند سال اخیر که در سرکوب شیعیان از هیچ جنایتی فروگذار نکرده بودند، سبب شد بسیاری از سازمان‌ها و مجامع طرفدار حقوق بشر، رژیم حاکم بر این کشور را به نقض حقوق بشر متهم کنند و خواستار تحریم فروش سلاح و تجهیزات به آن شوند. در تابستان 1395 آمریکا با فروش سلاح و تجهیزات با دمیدن خون تازه به رگ‌های ارتش این کشور به طور عملی از نقض حقوق بشر در بحرین حمایت کرد. ران وایدن، سناتور دموکرات و جیم ماکگفرن، عضو مجلس نمایندگان آمریکا در مقاله‌ای تأکید کردند: «ما به عنوان قانونگذار از دیرباز به تقویت حقوق بشر و کرامت انسانی اعتقاد داشته‌ایم و آمریکا نباید سرکوب تظاهرات مسالمت‌آمیز را با فروش سلاح به دولت‌هایی که می‌خواهند از سلاح مزبور در همین راستا استفاده کنند، تشویق کند.»

 ایتالیا: موج جدید اسلام‌هراسی
به دنبال وقوع حملات تروریستی در اسپانیا و فنلاند، مسلمانان در ایتالیا نگران فشارهای ناشی از احساسات ضد اسلامی در این کشور هستند. به گفته کارشناسان، رسانه‌های جمعی ایتالیا همچون دیگر رسانه‌های اروپایی با هدف سیاه‌نمایی دین اسلام، هراس از مسلمانان را در میان افکار عمومی ایتالیا تشدید می‌کنند. وزارت کشور ایتالیا پیشتر فعالیت تمام نمازخانه‌ها و مراکز اسلامی مستقل مسلمانان را در اماکن مسکونی این کشور ممنوع اعلام کرد که این مسئله با اعتراض شدید مسلمانان روبه‌رو شد. یک مسلمان ایتالیایی گفت: «با وجودی که در ایتالیا بیش از یک میلیون و 700 هزار مسلمان زندگی می‌کنند؛ اما ما از حقوق برابر با دیگر پیروان ادیان و مذاهب در این کشور برخوردار نیستیم.» این در حالی است که سه‌ونیم درصد از تولید ناخالص ایتالیا حاصل دسترنج مسلمانان در این کشور است. 
اسپانیا: تشدید حملات به مساجد 
اسلام‌ستیزی به بهانه‌های مختلف تحت حمایت دولتمردان در غرب هر روز گسترده‌تر می‌شود، چنانکه پس از حملات تروریستی اخیر در شهر بارسلون اسپانیا که به کشته شدن ۱۴ نفر و جراحت بیش از ۱۰۰ نفر منجر شد، افراطیون نژادپرست با حمله به مساجدی در این کشور مسلمانان را به مرگ تهدید کردند. نژادپرستان با نوشتن شعارهایی ضد اسلامی روی دیوارهای مساجد تهدید کردند که مسلمانان را سر خواهند برید. همچنین نژادپرستان افراطی به مسجد دیگری در شهر «گراندا» حمله کردند. در این حمله در حالی‌که ده‌ها نفر شعارهای نژادپرستانه سرمی‌دادند، زنان و کودکان وحشت‌زده از محل فرار کردند. گفتنی است، در بسیاری از کشورهای اروپایی اقدامی از سوی دولت‌ها برای مقابله با اسلام‌ستیزی صورت نمی‌گیرد و گاهی از این رفتارها حمایت هم می‌کنند. مقابله با تروریسم و برقراری امنیت بهانه آنها برای توجیه این اسلام‌ستیزی است. 
میانمار: خشونت‌های جدید ارتش ضد مسلمانان 
نگرانی‌ها درباره خشونت‌های جدید ارتش میانمار در استان محل سکونت مسلمانان روهینگیا افزایش یافته است. دولت میانمار، روهینگیای مسلمان را مسئول قتل بودائیان اعلام کرد. این در حالی است که روهینگیایی‌ها هرگونه ارتباط با این قتل‌ها را رد کرده‌اند. رئیس گروه موسوم به ارتش آزادی‌بخش روهینگیای راخین به ارتش میانمار هشدار داده است، نیروهای خود را از شمال راخین عقب ببرد. سرکوب نظامی مسلمانان روهینگیا در شمال راخین اکتبر گذشته انجام شد. برآورد می‌شود، 75 هزار روهینگیایی به بنگلادش فرار کرده باشند. نیروهای امنیتی متهم به قتل، تجاوز به عنف و آتش زدن خانه‌های روهینگیایی‌ها هستند. 
آمریکا: وضعیت بحرانی کارگران 
حاکمیت نظام سرمایه‌داری در آمریکا زمینه‌ساز نقض گسترده حقوق کارگران در این کشور شده است؛ چنانکه یک پنجم کارگران در آمریکا بیشتر از سوی مشتریان در معرض توهین و بدرفتاری کلامی، تحقیر، یا ارعاب و اذیت و آزار جنسی قرار می‌گیرند. همچنین نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد حدود 61 درصد از کارگران آمریکایی به طور مکرر در کارهای فشرده فیزیکی و بسیار سخت بدنی، مانند حمل بارهای سنگین یا تحمل موقعیت‌های دردناک اشتغال دارند و بیش از نیمی از کارگران شاغل در این بخش‌ها، در معرض انواع خطرات، مانند قرار گرفتن در فضای کاری با آلودگی صوتی بالا یا دمای حرارت بسیار زیاد یا هوای ناسالم و آلوده به کار مشغول هستند. نکته مهم آن است که بخش عمده‌ای از این کارگران را سیاه‌پوستان تشکیل می‌دهند که به اذعان نهادهای حقوق بشر تداعی‌کننده دوران برده‌داری در این کشور مدعی دموکراسی است.